- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
نرگس عاشوری
در قرار دو ساعتهای که برای نشست در روزنامه ایران داریم سر خط همه صحبتها از گلایه و انتقاد تا تعریف و تمجید؛ رجوع به فضای مناظرات انتخاباتی است. از بحث فیلمهای توقیفی گرفته تا تغییر و اصلاح ساختار پوسیده شورای پروانه ساخت و نمایش، از بازگشایی خانه سینما تا مشارکت مؤثر اصناف در مجامع و مراکز تصمیمگیری، از اعتماد بین سینماگران و مدیران تا واسپاری امور به خود اهالی سینما حسن مطلع تمام صحبتها فضای شکل گرفته در انتخاباتی است که پشت سر گذاشتیم؛ انتخاباتی که سینماگران با وجود نقدها و گلایهها، بهعنوان الگوهای مرجع حضوری مؤثر در جلب مشارکت مردمی داشتند. رجوع چند باره به این فضا به تنهایی گواه آن است که چقدر اهالی سینما خواستار عنصر تعیینکننده در رقابت کاندیداهای ریاست جمهوری در مناظرات انتخاباتی برای مقابله با جریانهای مخالف هستند؛ «شجاعت» تعبیری که سینماگران حاضر در این نشست یعنی فرشته طائرپور، همایون اسعدیان و محسن امیر یوسفی از بیان و گفتار حسن روحانی در مناظرات انتخاباتی دارند و میتوان آن را نخستین و مهمترین خواسته اهالی سینما از مدیران سینمایی عنوان کرد. شجاعت و شفافیتی که اگر قرین تدبیر شود میتوان امید داشت پس از سالها ریاضت، نوبت رضایت به اهالی سینما هم برسد؛ سینماگرانی که از آغاز دولت یازدهم بهعنوان مهمترین سرمایههای اجتماعی دولت در مقاطع مختلف حتی اجتماعی و سیاسی از نه گفتن به یارانهها تا انتخابات مجلس و ریاست جمهوری نقش مؤثری در ترغیب مردم به حضور فعالانه در تعیین سرنوشت خودشان داشتند. اگر چه طی این 4 سال فرهنگ اولویت دولت نبود و عمده فعالیت دولت بر رسیدن به ثبات اقتصادی و سرانجام رساندن برجام متمرکز شد اما سینماگران با درک شرایط زمانه هیچگاه حمایت خود را از دولت دریغ نکردند. حال نوبت آن رسیده تا پاسخی مناسب به خواستههایی داده شود که همچنان در حد توقع و انتظار باقی مانده است. اگرچه سینماگران این مشارکت و همدلی را پاسخی هوشیارانه به درک شرایط جامعه عنوان میکنند و از این بابت دولت را بدهکار خود نمیدانند اما بهعنوان جامعه فرهنگی کشور همچون اقشار مختلف جامعه حقوق و مطالباتی از دولت دارند که توقع میرود در دومین دوره دولت تدبیر و امید بیپاسخ نماند. برای شنیدن این مطالبات با این سه فیلمساز گفتوگو کردهایم که ماحصل آن را در ادامه میخوانید:
دوره دوم دولت اعتدال را با انبوهی از مطالبات فرهنگی و هنری پیش رو داریم. دوره اول با همه نقاط ضعف و قوتش گذشت؛ دورهای که هم و غم دولت صرف ثبات اقتصادی و به سرانجام رساندن برجام شد و بالطبع در این شرایط، درست یا غلط برنامههای فرهنگی کمتر مورد توجه قرار گرفت. البته طبیعی است دولتی که میراثدار ویرانی شده است برای آواربرداری و سازندگی نیاز به زمان و فرصت دارد اما همین دولت به لحاظ عملکرد فرهنگی، با دولت پیشین متفاوت بود و اوضاع فرهنگی در دولت یازدهم با دولت دهم قابل قیاس نیست. پیش از مطرح کردن مطالبات اهالی سینما و توقعات و انتظارات برآورده نشده آنها، بد نیست صحبتمان را با اشارهای به همین تفاوت و دستاورد دولت دهم شروع کنیم.
فرشته طائرپور: مهمترین دستاورد دولت آقای روحانی در دوره اول انجام ندادن کارهایی بود که طی 8 سال قبل از ایشان شاهد وقوع شان بودیم و آسیب دیدیم. حذف این رفتارها به خودی خود یک امنیت نسبی روانی در حوزه سینما به وجود آورد که مغتنم بود. میشود گفتهاند همانطور که بر اثر صبر نوبت ظفر آید، بر اثر ریاضت هم نوبت رضایت آمده بود. گرچه کارهای خیلی بیشتری میتوانست در حوزه سینما انجام شود اما همدلی پیش آمده هم به خودی خود با ارزش بود. بخشی از کم توفیقیها قابل توجیه است و سینماییها درک میکنند که به خاطر همان اولویتهایی که اشاره کردید کارهای بزرگی انجام نشده است. امیدواریم در دوره دوم، ارتباط دولت با حوزه فرهنگ و هنر بیشتر شود. با استناد به نقل قول یکی از اهالی فرهنگ مبنی بر اینکه آقای روحانی به حوزه هنر نپرداخت ولی به فرهنگ پرداخت من هم معتقدم که دولت آقای روحانی احترام به فرهنگ را به جا آورد اما اقدامهای عملیاتی همچنان جزو مطالبات جدی ماست. این اتفاق هم زمانی میسر میشود که یک مشارکت و همدلی شبیه همان چیزی که در انتخابات شکل گرفت میان جامعه هنری و فرهنگی کشور با مدیریت دولتی پیش بیاید. این حوزه بیشتر از اینها به گردن دولت حق دارد. طی چهارسال گذشته حوزه فرهنگ نسبت به حوزههای دیگر مانند اقتصاد و امور بینالملل دستاورد کمتری داشت اما دیدید که در بزنگاه انتخابات، هنرمندان با آن هشیاری همیشگی شان، فارغ از سهمهای داشته و نداشته، برای مصلحتهای بزرگتر پا به میدان گذاشتند و به نحو چشمگیری تأثیرگذار بودند. نه کسی به آنها دستور داده بود و نه کسی از آنها برای این حضور دعوت کرده بود، بلکه به صورت خودجوش و خود خواسته و با احساس نگرانی نسبت به حال و آینده جامعه شان با شجاعت و ذکاوت به میدان آمدند. این مشارکت و حمایت فرصت مغتنمی را برای هر دولتمردی ایجاد میکند که فرهنگیتر و سنجیدهتر حرف بزند و عمل کند. سیاستمداران باهوش و دلسوز به این استعداد توجه میکنند. نه به این معنا که پاداشی به آن بدهند یا آن را ذخیرهای ماندگار برای خود به حساب بیاورند بلکه بیشتر متوجه بشوند که در تعامل سنجیده با این جریان میتوانند حال روحی جامعه را بهتر کنند. ببینید هیچ کس به اصغر فرهادی یاد نداد که از داخل ایران مراسم اسکار را چطور کارگردانی کند و جواب آدم بیفرهنگی مثل ترامپ و توهینی که به مسلمانان و ایرانیان کرد را به شکلی ماندگار در تاریخ بدهد. هیچکس به کارگردانان و نویسندگان و تهیهکنندگان و هنرپیشههای سینما ایران دستور نداد که چگونه در مجامع بینالمللی و بزنگاههای انتخاباتی صحبت کنند تا عزت بیافرینند؛ اما حاصل کار نشان میدهد که شعور اجتماعی و سیاسی این گروه، توأم با ظرافتهای اجرایی و نفوذ کلام چه امتیازی از جامعه میگیرد. فیلمسازان ما در همه سالهای بعد از انقلاب، بهترین سفرای فرهنگ کشور در دنیا بودهاند و توانستهاند خیلی از تصورات غلط و مغرضانه را از اذهان ملتها پاک کنند. تعاملی که در انتخابات این دوره به وجود آمد میتواند بهعنوان یک نقشه راه به مدیران کمک کند که چطور باید با اهالی فرهنگ و هنر رفتار کنند.
همایون اسعدیان: قبل از هر صحبتی لازم است یک نکته را یادآوری کنم هر گونه اظهار نظر من بهعنوان همایون اسعدیان نظر شخصی من است و نه نظر همایون اسعدیان رئیس هیأت مدیره خانه سینما و شورای صنفی نمایش. مطالبه خانه سینما از دولت هم توسط هیأت مدیره طی یک نشست مطبوعاتی مطرح میشود.من به شخصه نه در چهار سال قبل انتظاری داشتم و نه در 4 سال بعد توقعی از مدیران سینمایی دارم اما با این حال در انتخابات از دولت حمایت کردم و بعد از این هم ادامه خواهد داشت. باور من این است که تصور بخش فرهنگ بهعنوان تافتهای جدا بافته از شرایط جامعه تصور خودخواهانهای است. وقتی مملکت در لبه پرتگاه قرار دارد اگر دولت این امنیت را بازگرداند و شرایط اقتصادی متعادلی ایجاد کند قطعاً در تمام حوزهها تأثیر خودش را خواهد گذاشت ولی اینکه تصور کنیم در بدترین شرایط اقتصادی و بحرانها و تحریمهایی که داشتیم و در شرایطی که در دنیا منزوی شده بودیم دولتی بیاید و بگوید که فرهنگ را پر و بال خواهم داد اصلاً نشدنی است و به اعتقاد من حرف گزافی است. اگر چه به اعتقاد من مظلومترین حلقه زنجیره دولتهای متمایل به اصلاحات و اصلاحطلبان حلقه فرهنگ است. هیچکس راجع به سیاستهای اقتصادی حرف نمیزند، کسی راجع به سیاستها و ارتباطاتی که قرار است در موازنه جهانی برقرار کنیم اظهارنظر نمیکند چون نه دانشش را دارند و نه اطلاعاتش را، اما همه راجع به فرهنگ و سینما و فیلم حرف میزنند و خودشان را متولی آن میدانند. یک فیلم که در اکران قرار میگیرد از صد جا به وزیر ارشاد فشار میآورند که وامصیبتا این فیلم چه شد، از صدها نهاد علمی بهداشتی و مذهبی انتقاد میکنند و همه خودشان را راجع به مسائل فرهنگی صاحبنظر میدانند اما هیچ کس راجع به سیاستهای وزارت نفت در اوپک حرف نمیزند چون اصلاً دانشش را ندارد. همچنان باورم این است و امیدوارم که دولت آقای روحانی یا هر دولتی که در آینده میآید اگر بتواند رونق اقتصادی و ثبات اقتصادی و امنیت روانی برای کشور ایجاد کند قطعاً سینما هم رونق میگیرد. مردم وقتی حالشان خوب باشد به سینما میروند و وقتی سینما رونق بگیرد شرایط فیلمسازی ما بهتر میشود. آن وقت در بخش سیاستها میتوانیم ورود کنیم و بگوییم که محدودیتهایمان چیست و فشارهایمان کدام است.
محسن امیر یوسفی: بحث آواربرداری و اقدامات مخرب مدیران فرهنگی دوره 8 ساله کاملاً درست است اما اینکه در این 4 سال چه اتفاقی افتاد باید بگویم هرچند این آوار بیشتر از قبل نشد ولی آواربرداری خوبی هم انجام نشد. هر چند در دوره آقای ایوبی شاهد اتفاقات مثبتی مثل شکلگیری گروه هنر و تجربه بودیم که جریانی را ایجاد کرد برای فیلمهایی که سالهای سال منتظر اکران بودند و حق اکران داشتند. قانونی غلط در سینمای ایران به وجود آمده بود که کسانی به خودشان اجازه میدادند یکسری از فیلمها را از اکران محروم کنند به این بهانه که نمیفروشند. با شکلگیری گروه هنر و تجربه امکان نمایش این فیلمها فراهم شد و فیلمسازان این گروه نگاه واقع بینانهتری به تماشاگر و مخاطب پیدا کردند. ولی متأسفانه در 4 سال گذشته و در این آواربرداری در حوزه فیلمهای توقیفی اتفاقی نیفتاد و نه تنها آمار این فیلمها کمتر نشد بلکه بیشتر هم شد. با وجود فشارهای روی دولت تا حدودی این اتفاق قابل درک است و سکوت فیلمسازانی که فیلمهایشان دچار مشکل شده بود هم به خاطر درک همین شرایط بود. الان هم شاهدیم که در دوره دوم دولت آقای روحانی مهمترین بحث حل مشکل فیلمهای توقیفی است، اما ایکاش عملکرد 4 ساله سازمان سینمایی در دوره قبل به گونهای بود که به جای اینکه مسأله اصلی دولت آقای روحانی در ابتدای دوره دوم حل فیلمهای توقیفی باشد، ساخت سینماهای جدید و رونق سینمایی و ایجاد بازار بینالمللی جدید مسأله اصلی بود. وقتی میگوییم مسأله حل مشکل فیلمهایی است که بخشی از آن توسط همین دولت به وجود آمده است به نظر من یعنی درجا زدن. ایکاش این تعداد فیلمهای توقیفی در این 4 سال به وجود نمیآمد و چنین ارثیهای به دولت جدید نمیرسید. با اکران این فیلمها خواهید دید که چه عمری از فیلمسازان هدر رفته است و دلایلشان برای اینکه یک فیلم روی پرده نیاید چقدر بچگانه بوده است. بخصوص درباره فیلمهایی که پروانه ساخت دارند. فیلمی که از اساس غیرقانونی ساخته شده است بحثش با توجه به درک شرایط فیلمساز متفاوت است اما ما داریم راجع به فیلمهایی صحبت میکنیم که پروانه ساخت و بعضاً حتی پروانه نمایش قانونی هم دارند و وقتی راجع به این فیلمها صحبت میکنیم من نگران این هستم که در پایان این 4 سال باز هم چنین ارثیهای برای مدیر بعدی نداشته باشیم.
ممیزی از بحثهای همیشگی است که همواره گریبانگیر دولتها بوده است آیا نمیشود بحث ممیزی را یک بار برای همیشه به شکلی سر و سامان داد؟
اسعدیان: اجازه بدهید این اتفاق را از منظر دیگری نگاه کنیم. اولاً برخی از فیلمهایی که آقای امیریوسفی اشاره کردند از دوره آقای شمقدری به دوره آقای ایوبی رسیده است و بعد هم به دوره مدیریت آقای حیدریان و ممکن است به دوره بعدی هم برسد. به اعتقاد من بحث را کلانتر کنیم و صرفاً به چند فیلم محدودش نکنیم. انتخابات امسال خیلی حرف داشت و برای من عجیب بود. قانون انتخابات میگوید که تا 24 ساعت قبل از انتخابات حق تبلیغات دارید و بعد از آن تبلیغات ممنوع است اما دنیای مجازی تمام این قوانین را زیر پا گذاشت. پنجشنبه پیش از انتخابات شاهد بودید که در فضای مجازی تبلیغات انتخاباتی ادامه داشت و حتی در روز انتخابات رأیدهندگان از برگه رأیشان عکس گرفته و در شبکههای اجتماعی به اشتراک گذاشتند. پس قوانینی که زمانی قابل اجرا بود امروز دیگر کارکردش را از دست داده است، ممکن است در آییننامهها بیاید اما دیگر آن کارکرد را ندارد. در جلسهای که چند ماه پیش با آقای صالحی امیری داشتیم این مسأله را مطرح کردم که ما در وزارت ارشاد همچنان طبق قوانین و آییننامهای حرکت میکنیم که طی 30سال گذشته فقط ذرهای تصحیح شده است. با گذشتن از عصر آنالوگ و رسیدن به دیجیتال و دنیای مجازی امروز، اینکه بخواهیم سینما را به شکل سابق کنترل کنیم معنا ندارد.یک زمانی برای ساختن فیلمهای 35 میلیمتری باید از فارابی نگاتیو میگرفتیم و رساندن این فیلم به خارج معضلات بسیاری داشت. اما همین دو سال قبل فیلمسازی مثل داوودنژاد با موبایلش فیلم میگیرد و فیلمش در سینماها اکران میشود. در چنین عصری و با وجود سونامی فیلمسازان جوانی که اساساً به این قواعد پایبند نیستند باید شرایط را درک کنیم و نگاهمان را به سینما تغییر بدهیم. با تغییر اعضای پروانه ساخت و سپردن امور به آدمهای آسانگیرتر در شورای پروانه نمایش و کمتر کردن گرفت و گیرها، برای یک سال مشکل را حل کردهاید. با همین محدودیتها و سیاستهای موجود سینمای زیرزمینی رشد وسیعی میکند که به هیچ عنوان نمیشود جلوی آن را گرفت. من راهکار و ایدهای ندارم اما حرفم این است که معضل بعدی ما دیگر محدود به رفع توقیف فیلم آقای امیر یوسفی نیست بلکه ما با انبوهی از فیلمها مواجه خواهیم شد که تابع قوانین ما ساخته نمیشوند و مجبوریم به آنها تن بدهیم. من امیدوارم از طریق همین کمیته، دولت مشکل این چند تا فیلم را حل کند اما تدبیر فقط به رفع توقیف همین چند فیلم محدود نشود بلکه طرحی بیندیشند برای مدل جدید سینما که دارد میآید و عین ماهواره که ما مجبور شدیم به آن تن بدهیم و شبیه خیلی مسائل دیگر اتفاق نیفتد و بعد کاسه چه کنم به دست بگیریم.
فرشته طائرپور: آقای اسعدیان به اتفاقی که امسال در حوزه انتخابات و تبلیغات افتاد اشاره کردند که اتفاقاً به نظرمن هم مثال خیلی روشنی است. من به نکته دیگری در انتخابات امسال میخواهم اشاره کنم. آقای روحانی در بحثهای مناظرهای انتخابات این دوره خیلی تأثیر گذارتر از دوره قبل صحبت کردند و چهره جذاب تری از خود بهعنوان رئیس جمهوری به جامعه بخصوص جوانان نشان دادند. شاید بیشتر به دلیل شجاعتهایشان در بیان برخی واقعیتهای ناگفته مانده این اتفاق افتاد، به هرحال این چهرهای بود که در دوره قبل از ایشان کمتر دیده بودیم. شایدهم این شجاعت، واکنش طبیعی ایشان به عزم تخریب رقبا بود که هیچ خط قرمزی را رعایت نکردند و باعث شدند که ایشان هم البته با اعتدال و مراعات همیشگیشان از خط قرمزهای قبلی خود عبور کنند و صحبتهایی را مطرح کنند که حرف دل مردم بود و هیچ گاه از طریق رسانه ملی مطرح نشده بود و احتمالاً بعد از این هم مطرح نخواهد شد. من امیدوارم این شجاعت ادامه داشته باشد برای اینکه حوزه فرهنگ نیازمند یک بازنگری توأم با واقع بینی و سپس پشتیبانی شجاعانه است. در ایران نیز مانند همه جوامع صاحب صنعت سینما، فیلمسازان نخبگانی پیشرو هستند و ذهن شان جلوتر از جامعه حرکت میکند. آنها راههای حرکت صحیح مسئولان را بهتر از قشرهای دیگر جامعه میشناسند. شاید ممیزیها و محدودیتها باعث شده باشد که سرعت و قدرت عمل فیلمسازان کم شود اما فهم ذاتی آنها و هنرشان در طراحی هدف و آرمان از بین نرفته است. همین سونامی جوانان که آقای اسعدیان اشاره کردند که نه ابزاری را لازم دارد که از دولت بگیرد و نه اجازهای را واجب میداند که از دولت بگیرد نشان میدهد که یک جریان دیگری در راه است که میآید تا جلوداری کند. این جریان مثل هر جریان دیگر، خوبیهایی دارد و اشتباه هایی، اما تا وقتی تصورمان این است که بر اساس فرمولهای کهنه میتوانیم آنها و طرفداران شان را کنترل کنیم از آنها جا میمانیم. مثال آقای مهندس بهشتی درباره بیفایده بودن این روشها مثال خوبی است که میگوید انگار بخواهیم جلوی سیل، سیم خاردار بکشیم. باید در وزارت ارشاد نگاه روزآمدتری در شوراها و سیاستها به وجود بیاید و تعریفی که از حوزه فرهنگ میشود منطبق بر واقعیتهای روز باشد. امیدواریم این شجاعتی که موتور محرک دولت دوازدهم شده ادامه پیدا کند و بر احساس امنیت در جامعه بیفزاید. همین طور که آقای امیریوسفی اشاره کرد برخی فیلمهایی که بعد از چندین سال توقیف با نگرانی اکران شدند ثابت کردند که با نمایش آنها هیچ اتفاق منفی و خطرناکی در جامعه نمیافتد. بگذارند محصولات فرهنگی روی اندیشه جریانهای فشار و مأموران تخریب هم تأثیر بگذارد. تجربه کردهایم که این جریانها با استدلالهای منطقی و بحثهای اقناعی قانع نمیشوند و کار خودشان را میکنند ولی به هرحال روی نسل جدید آنها میشود تأثیر گذاشت. فرهنگ باید بیش از هر گروهی روی مخالفان خود کار کند. از نظر من وزیر ارشاد بعد از این باید حتی مسئولیت امنیت، مراقبت و هدایت فردی مثل تتلو را هم بر عهده خود بداند. این یک واقعیت است که در حوزه موسیقی و سینما و تئاتر کسانی حضور دارند که شاید ما کارهایشان یا شخصیتشان را نپسندیم ولی به احترام آن چند میلیون علاقهمندی که به هر دلیلی دارند نمیتوانیم وجودشان را نادیده بگیریم. چقدر خوب است که هر چیز در جای خودش قرار بگیرد و هر چیزی با آداب خودش رعایت شود. اگر در جامعه آنقدر آزادی باشد که هرکدام از اینها راه خودشان را با رعایت ملاحظات اجتماعی و اخلاقی پیدا کنند و ارتباط با مخاطب خودشان را برقرار کنند و دولتها هم از میان آنها نمونههای همشأن و همسو با خود را مورد توجه قرار دهند، دیگر با پدیدههای غیر متعارفی که در این دوره از انتخابات دیدیم شوکه نمیشویم. باید دولت نگاه روز آمدتر و بازتری نسبت به این جریانها و آدمها و تفکرها داشته باشد و بتواند با همان شجاعتی که در آستانه دولت دوازدهم جرقههایش زده شد به کارش ادامه دهد و در صدور مجوزها و بستر سازیهای فرهنگیاش قاطعتر عمل کند.
و پای مجوزهایی که میدهد بایستد.
طائرپور: بله پای مجوزهایش بایستد و اعتبار آن را بالا ببرد
امیر یوسفی: من البته مثل همه فیلمسازان توقیفی هیچوقت علاقهای به این عنوان نداشتم ولی اگر بخواهم از دید فیلمهای توقیفی نگاه کنم حرفهای شجاعانهای که آقای روحانی در مناظرات مطرح کردند مشابه حرفهای توقیفی سینمای ایران است. اگر از جنس سینمایی بخواهیم حرفهایشان را دستهبندی کنیم حرف آقای روحانی در مناظرات از جنس سینمای بدنه نبود، از جنس سینمای دولتی و سینمای تجاری هم نبود بلکه به شوخی باید گفت حرفهای سینمای توقیفی ایران بود. منظورم از توقیف در اینجا حرفهای خارج از عرف و صرفاً جنجالی و بیهدف نیست و گفتههای صریح و غیرمحافظه کارانهای است که در چارچوب قانون قصد اصلاح امور و هشدار دارد ولی از دید گروهی نباید گفته شود و توقیف میشود. حرفهای آقای روحانی در مناظرهها حرفهای 4 سال گذشته خودشان نبود حرفهایی بود که ممکن بود در هر جای دیگری که گفته میشد حتی با انتقاد رسانههای اصلاحطلبی مواجه شود که آن را تندروی یا عبور از یکسری اصول میدانستند اما واقعاً این واهمهها در دنیای جدید خیلی کودکانه است. صحبتهای آرام و دردمندانهای که کاملاً قانونی و با طی مراحل دریافت پروانه ساخت توسط فیلمسازان در فیلمهای توقیفی مطرح شده اگر شنیده نشود آخرین حرفهای مسالمت آمیزی است که گروهی از سینماگران میخواهند بگویند ولی بعد از آن جریانی میآید که طبق گفته آقای اسعدیان دیگر با کسی شوخی ندارد و این سیلی که خواهد آمد هر سدی را برخواهد داشت چیزی که البته آن هم شرایط ترسناکی نیست. همین مناظرههای ریاست جمهوری تا حد زیادی از جنس همین حرفهای فیلمهای توقیفی بود که دیدیم با چه استقبالی روبهرو شد و تأثیر مثبتی هم در جامعه گذاشت.
اسعدیان: یکی از شوخیهایی که آن موقع مطرح میشد همین بود که اگر فیلمهای انتخاباتی را که برخی از کاندیداها ساخته بودند ما ساخته بودیم به دلیل سیاه نمایی یا تشویش اذهان عمومی بیچارهمان میکردند. برخی از این فیلمها را اگر خارجیها میدیدند میگفتند ایران عجب کشور بدبختی است! فیلم آقای امیریوسفی که یکهزارم آنها را هم نشان نمیدهد. اتفاقاً وقتی شما گلوگاه را میبندید و ممیزی را وارد میکنید، سره و ناسره با هم قاطی میشود و این گونه مسیر را برای کسانی باز میکنید که به اعتقاد من به سینما نگاه ژورنالیستی دارند و میخواهند حرفهای سیاسی تندی بزنند که آن طرف هم خریدار دارد و در مقابل جلوی فیلمی مثل «آشغالهای دوست داشتنی» که اصلاً چنین نگاه و تاریخ مصرفی ندارد را میگیریم.
امیریوسفی: البته موضوع فیلمهای دیگر هم مطرح است. مثلاً «خانه پدری» آقای عیاری که باید در همان سال 92 که در جشنواره فجر حضور داشت به نمایش عمومی در میآمد، جشنوارهای که در آن زمان به من گفته شد مگر دوست نداری فیلمهای دوستانت اکران شود پس از حضور فیلم خودت صرفنظر کن! طوری که انگار فقط فیلم من مشکل سینمای ایران شده بود. ولی این راهکار حذف فیلم من هم نه تنها سودی برای فیلمهای دیگر حاضر در جشنواره نداشت، بلکه «خانه پدری»، «عصبانی نیستم»، «قصهها» و «رستاخیز» هم بعد از آن توقیف شدند. هر چند خوشبختانه مشکل «قصهها»حل شد ولی امیدوارم این چرخه باطل توقیف در دولت جدید دوباره تکرار نشود، من برای حل مشکل فیلمم در این سالها آنقدر در وزارت ارشاد رفتم و آمدم که میدانم ارشاد دو قسمت است؛ یک قسمت از صبح تا عصر برای اهالی سینما هستند ولی اتفاقات مهم ارشاد از عصر تا پاسی ازشب در اتاقهای در بسته میافتد. امیدوارم در آنجا تصمیمات خوبی گرفته شود و اگر قرار است کمیتهای شکل بگیرد ضمن حل مشکل فیلمهای توقیفی یک شورای صیانت از پروانه ساخت هم تشکیل دهد. به نظر من سالها به خودمان آدرس غلط دادهایم و اینقدر به پروانه نمایش تأکید کردهایم که فراموش کردهایم شرایطی هم در ابتدا وجود داشته به نام پروانه ساخت که بیقاعده به یک فیلم مجوز نداده است. به نظر من اگر چه سینما بسیار جدی است اما بعضی اوقات آنقدر یک فیلم را مهم میدانیم که فکر میکنیم تمام مرکز ثقل جهان را میشود با یک فیلم بهم زد. با یک فیلم نمیشود هیچ حکومتی را عوض کرد. درست است که سینما قدرت زیادی دارد اما نه آنقدر که مسبب چنین واهمه و توهمهایی شود. این تصور را گروهی برای سینما به وجود میآورند که من به آنها کاسبین توقیف میگویم.
از دولتی که دائم این ادعا را دارد که مدافع هنرمندان است این انتظار وجود دارد که امور را به دست هنرمندها بسپارد اما در قضاوت و داوری مثل شورای پروانه نمایش یا هیأت انتخاب جشنواره فیلم فجر، این امور به چهرههایی غیرسینمایی سپرده شده است. واقعاً نمیشود تمامی امور را به خود اهالی سینما و هنرمندان واگذار کرد؟
طائرپور: به هر حال بعضی از آنها بهعنوان نماینده تفکر مدیریت دولتی در شوراها و هیأتها حضور دارند و نمیشود...
ادامه در صفحه 13