توان بالقوه جهش علمی، بالفعل شد
مهدی چمران
فعال سیاسی اصولگرا
اولین دستاوردی که انقلاب اسلامی برای کشور ایران در پی داشت مبتنی بر شعارهای انقلابیون «استقلال و آزادی» به معنای واقعی کلمه بود. البته مشخص است که آزادی ای که با انقلاب اسلامی تحقق یافت، آزادی به معنای بیبند و باری نبود، بلکه آنچه در دنیا بهعنوان آزادی سیاسی مطرح است و استقلال هم بهمعنای استقلال عملی بود و نه استقلال ظاهری که در برخی کشورها شاهد آن هستیم؛ کشورهایی که ظاهراً استقلال دارند اما عالیترین مقام سیاسیشان نمیداند که آیا فردا هم امریکاییها اجازه خواهند داد که او بر مسند باشد یا تغییرش خواهند داد و به همین دلیل این حق را به خود نمیدهند که چیزی خلاف سیاستهای ابرقدرتها بر زبان جاری کنند. البته این وضعی بود که در دوران پهلوی هم بر ایران حاکمیت داشت و این گونه بود که وقتی امریکا خواستار تصویب قانون کاپیتولاسیون در ایران شد، شاه پهلوی نه تنها با آن مخالفت نکرد بلکه از آن حمایت کرد. تا آنجا که میگویند برای تصویب کاپیتولاسیون نمایندگان مجلس سنا را در ایام تعطیلات تابستانیشان برای تشکیل جلسه احضار کردند و با برگزاری جلسهای شبانه آن را پیش از تصویب در مجلس شورای ملی در سنا به تصویب رساندند. به همین دلیل به یقین باید استقلال و آزادی را از دستاوردهای مهم انقلاب دانست. دستاورد دیگر، جهش علمی است که پس از پیروزی انقلاب اسلامی و بخصوص پس از پایان دفاع مقدس پدیدار شد. یک زمانی در سال 1328 سپهبد رزم آرا بهعنوان نخستوزیر در واکنش به تلاش برای ملی شدن صنعت نفت گفته بود که «ما که یک لولهنگ (آفتابه) هم نمیتوانیم بسازیم چطور میخواهیم صنعت نفت را ملی و پالایشگاه را اداره کنیم»، انگلیسیها هم گفته بودند که اگر ما از ایران برویم آبادان در خاموشی فرو خواهد رفت. البته درهمان سالها هم نفت ملی شد و نه آبادان در تاریکی رفت و نه پالایشگاه از کار بازماند. این نشان میداد که ما توان بالقوه را برای پیشرفت علمی داشتیم اما چنان که باید آن توان بالفعل نشده بود. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و بخصوص در دهههای اخیر با توصیههای شدید و اکید رهبر معظم انقلاب بر توسعه علمی ما در این زمینه رشد چشمگیری داشتیم و در خیلی از فناوریهای پیشرفته دنیا اگر در میان چهار کشور اول نباشیم حتماً در شمار 10 کشور برتر دنیا قرار داریم. این جهش علمی خود میتواند زمینه ساز توسعه و پیشرفت در بسیاری از زمینههای دیگر باشد و بههمین دلیل هم دشمنانی سعی دارند تا ما را با تحریم از پیشرفت باز بدارند. تا آنجا که ما را در استفاده از مقالات علمی در کتابخانههای دنیا تحریم کردهاند. جز این دو، بیشک باید به دستاوردهای دیگری همچون توسعه صنایع نظامی و موشکی و تقویت توان دفاعی کشور و امنیت اجتماعی اشاره کرد؛ دستاوردهایی که سبب شده در این شرایط متلاطم خاورمیانه، کشور ایران از حیث امنیت داخلی و خارجی در شرایطی باشد که برای بسیاری از کشورهای پیرامونی اش غبطه برانگیز است.
اما انقلاب اسلامی باوجود همه این ثمرات با آسیبهایی نیز مواجه بوده است. نخستین آسیب مهم به باورم رسوخ نوعی غربگرایی لیبرالی و سکولار است که سبب میشود ما هویت مستقل خودمان را از دست بدهیم. این در حالی است که لیبرالیسم و فردگرایی برآمده از آن و فقدان عدالت اجتماعی در خود کشورهای غربی مشکل ساز شده است. این غربگرایی آسیبهای فرعی را نیز بر جامعه مترتب میسازد. زیرا بهدنبال آن قارونگرایی کسانی که اختلاسهای میلیاردی میکنند و اشرافیگرایی کسانی که در سطوح پایینتر تلاش میکنند فراتر از توان روزی حلال خود زندگی کنند جامعه را تهدید میکند و آن را به جامعهای چندقطبی و طبقاتی تبدیل میکند. این آسیبی است که علاوه بر به جا گذاشتن تأثیرات مخرب در اقتصاد و سیاست، فرهنگ چند هزار ساله ایران و هویت ملی و مذهبی مردمش را نیز تهدید میکند. آسیب دیگری که روند حرکت انقلاب اسلامی ایران را تهدید میکند، کم توجهی به عدالت اجتماعی است. متأسفانه ما از عدالت محوری که در روزهای انقلاب و سالهای اولیه پس از پیروزی مطرح بود، فاصله گرفتهایم و کم کردن از این فاصله ضرورت اجتنابناپذیر برای حفظ نظام برآمده از انقلاب اسلامی است.
فعال سیاسی اصولگرا
اولین دستاوردی که انقلاب اسلامی برای کشور ایران در پی داشت مبتنی بر شعارهای انقلابیون «استقلال و آزادی» به معنای واقعی کلمه بود. البته مشخص است که آزادی ای که با انقلاب اسلامی تحقق یافت، آزادی به معنای بیبند و باری نبود، بلکه آنچه در دنیا بهعنوان آزادی سیاسی مطرح است و استقلال هم بهمعنای استقلال عملی بود و نه استقلال ظاهری که در برخی کشورها شاهد آن هستیم؛ کشورهایی که ظاهراً استقلال دارند اما عالیترین مقام سیاسیشان نمیداند که آیا فردا هم امریکاییها اجازه خواهند داد که او بر مسند باشد یا تغییرش خواهند داد و به همین دلیل این حق را به خود نمیدهند که چیزی خلاف سیاستهای ابرقدرتها بر زبان جاری کنند. البته این وضعی بود که در دوران پهلوی هم بر ایران حاکمیت داشت و این گونه بود که وقتی امریکا خواستار تصویب قانون کاپیتولاسیون در ایران شد، شاه پهلوی نه تنها با آن مخالفت نکرد بلکه از آن حمایت کرد. تا آنجا که میگویند برای تصویب کاپیتولاسیون نمایندگان مجلس سنا را در ایام تعطیلات تابستانیشان برای تشکیل جلسه احضار کردند و با برگزاری جلسهای شبانه آن را پیش از تصویب در مجلس شورای ملی در سنا به تصویب رساندند. به همین دلیل به یقین باید استقلال و آزادی را از دستاوردهای مهم انقلاب دانست. دستاورد دیگر، جهش علمی است که پس از پیروزی انقلاب اسلامی و بخصوص پس از پایان دفاع مقدس پدیدار شد. یک زمانی در سال 1328 سپهبد رزم آرا بهعنوان نخستوزیر در واکنش به تلاش برای ملی شدن صنعت نفت گفته بود که «ما که یک لولهنگ (آفتابه) هم نمیتوانیم بسازیم چطور میخواهیم صنعت نفت را ملی و پالایشگاه را اداره کنیم»، انگلیسیها هم گفته بودند که اگر ما از ایران برویم آبادان در خاموشی فرو خواهد رفت. البته درهمان سالها هم نفت ملی شد و نه آبادان در تاریکی رفت و نه پالایشگاه از کار بازماند. این نشان میداد که ما توان بالقوه را برای پیشرفت علمی داشتیم اما چنان که باید آن توان بالفعل نشده بود. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و بخصوص در دهههای اخیر با توصیههای شدید و اکید رهبر معظم انقلاب بر توسعه علمی ما در این زمینه رشد چشمگیری داشتیم و در خیلی از فناوریهای پیشرفته دنیا اگر در میان چهار کشور اول نباشیم حتماً در شمار 10 کشور برتر دنیا قرار داریم. این جهش علمی خود میتواند زمینه ساز توسعه و پیشرفت در بسیاری از زمینههای دیگر باشد و بههمین دلیل هم دشمنانی سعی دارند تا ما را با تحریم از پیشرفت باز بدارند. تا آنجا که ما را در استفاده از مقالات علمی در کتابخانههای دنیا تحریم کردهاند. جز این دو، بیشک باید به دستاوردهای دیگری همچون توسعه صنایع نظامی و موشکی و تقویت توان دفاعی کشور و امنیت اجتماعی اشاره کرد؛ دستاوردهایی که سبب شده در این شرایط متلاطم خاورمیانه، کشور ایران از حیث امنیت داخلی و خارجی در شرایطی باشد که برای بسیاری از کشورهای پیرامونی اش غبطه برانگیز است.
اما انقلاب اسلامی باوجود همه این ثمرات با آسیبهایی نیز مواجه بوده است. نخستین آسیب مهم به باورم رسوخ نوعی غربگرایی لیبرالی و سکولار است که سبب میشود ما هویت مستقل خودمان را از دست بدهیم. این در حالی است که لیبرالیسم و فردگرایی برآمده از آن و فقدان عدالت اجتماعی در خود کشورهای غربی مشکل ساز شده است. این غربگرایی آسیبهای فرعی را نیز بر جامعه مترتب میسازد. زیرا بهدنبال آن قارونگرایی کسانی که اختلاسهای میلیاردی میکنند و اشرافیگرایی کسانی که در سطوح پایینتر تلاش میکنند فراتر از توان روزی حلال خود زندگی کنند جامعه را تهدید میکند و آن را به جامعهای چندقطبی و طبقاتی تبدیل میکند. این آسیبی است که علاوه بر به جا گذاشتن تأثیرات مخرب در اقتصاد و سیاست، فرهنگ چند هزار ساله ایران و هویت ملی و مذهبی مردمش را نیز تهدید میکند. آسیب دیگری که روند حرکت انقلاب اسلامی ایران را تهدید میکند، کم توجهی به عدالت اجتماعی است. متأسفانه ما از عدالت محوری که در روزهای انقلاب و سالهای اولیه پس از پیروزی مطرح بود، فاصله گرفتهایم و کم کردن از این فاصله ضرورت اجتنابناپذیر برای حفظ نظام برآمده از انقلاب اسلامی است.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه