ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
محمدرضا شمس: ژانرنویسی راه برونرفت ادبیات ایران از رکود فعلی است
ادبیات ژانر در ایران هیچگاه جدی گرفته نشد. برخی طرفدارش هستند و برخی بر ضد آن. برخی فکر میکنند ژانرنویسی یعنی غیرحرفهای بودن و برخی میگویند نباید سلیقه مخاطب را محدود کرد و باید اجازه داد او خودش تصمیم بگیرد. من بر این باورم که ژانرنویسی راه برونرفت ادبیات ایران از رکود فعلی حاکم بر آن است و این اتفاق نیز باید به شکلی سیستماتیک رخ بدهد.
بخشی از صحبتهای این نویسنده ادبیات کودک و نوجوان در هفتمین نشست «شب نویسنده»
درباره چرایی عدم حضور آنلاین آثار خارجی
حسین مسافرآستانه
دبیر جشنواره تئاتر فجر
امسال با توجه به شروع شرایط پاندمی کرونا در سراسر جهان، جشنوارههای هنری دچار مشکلات بسیاری شدند و یکی از این مشکلات دعوت از گروهها و چهرههای فرهنگی و هنری بود که طبیعتاً میسر نشد و در بسیاری از جشنوارهها از جمله جشنواره تئاتر فجر، بخش بینالملل حذف شد. البته باید به این نکته توجه داشت که بینالمللی بودن یا نبودن یک جشنواره به خودی خود مسأله اساسی نیست و نمیشود عنوانی از این دست را باعث فخر یک جشنواره و نبودن آن، را باعث فقر آن دانست. چیزی که مهم است کیفیت کار و خروجی و واقعیت آن است که رنگ و بویی جهانی به یک جشنواره میدهد و این موضوع هم صرفاً، با حضور گروهها و هنرمندان معتبر جهانی شکل واقعیت به خود میگیرد و به همین دلایل و مشکلات جهانی کرونا بود که ما ترجیح دادیم که امسال، جشنواره ملی شود و بههیچ عنوان نمیخواستیم که صرفاً ضمن اطلاق یک عنوان، جدول برنامه را پر کنیم و بگوییم امسال هم جشنواره را بینالمللی برگزار کردهایم. چنین کاری از نظر ما توجیهی نداشت و از نظر ما وقتی به معنای واقعی چنین اتفاقی نمیافتد، بینالمللی خطاب کردن جشنواره، تخفیف جایگاه جشنواره تئاتر فجر خواهد بود. در صورتی باید عنوان بینالمللی داشته باشیم که تعریف درست آن را بتوانیم در بطن جشنواره جاری و ساری کنیم و اگر دوسه گروه یا ورکشاپ داشته باشیم بههیچ عنوان کافی نیست و باید همه چیز از نوع اجراها و مدیریت و سطح گروهها در حد و مقیاس بینالمللی باشد. ما هم میتوانستیم کلی هزینه کنیم و گروههای دست چندم را از کشورهای دیگر دعوت کنیم که فقط به این عنوان بنازیم؛ خیر. ما چنین کاری نکردیم و به نظر میرسد کار درستی بود و از همان اول هم اعلام کردیم که بهدلیل چنین مشکلاتی که گریبانگیر همه دنیا شده جشنواره ما هم امسال بینالمللی نخواهد بود. دوستانی پیشنهاد دادند که ما از گروهها یا هنرمندان خارجی بهصورت آنلاین دعوت کنیم که در جشنواره حضور داشته باشند و آثارشان از پلتفرمهای ایران پخش شود یا بهصورت کارگروهها و ورکشاپهای تئاتری از استادان استفاده کنیم که بهدلیل برخی مسائل و مشکلات چنین کاری هم عملیاتی نبود. اولین نکته این بود که متوجه شدیم هزینه خرید آثار آنها برای پخش، چیزی معادل دعوت حضوری از این گروهها و... خواهد بود که طبیعتاً چنین چیزی به لحاظ بودجهای معقول و منطقی بهنظر نمیآمد پس از انجام چنین کاری هم منصرف شدیم. نکته دیگر اینکه به جهت فرهنگی آنها مسائل و ویژگیهایی دارند که در کشور ما ممکن است چالشبرانگیز باشد و مغایر و در نهایت نمیتواند آثاری از آنها داشته باشیم که بتوانیم پخش کنیم. پس تمام هم و غم خودمان را روی بخش ملی گذاشتیم و ترجیح دادیم انرژی خود را روی این موضوع متمرکز کنیم. بعضیها میگفتند حالا که بخش بینالمللی ندارید بودجهاش را طور دیگری هزینه کنید. باید جواب بدهم که در بخش بودجه اینطور نیست که اگر یک بخش حذف شود بودجهاش به جای دیگری منتقل میشود؛ خیر. بودجه هر بخش براساس برنامهای که ارائه میشود تخصیص مییابد و در دسترس و مقدور ما نیست که بودجه را آنطور که میخواهیم خرج کنیم بلکه حساب و کتابی دارد که باید طبق آن عمل شود.
دبیر جشنواره تئاتر فجر
امسال با توجه به شروع شرایط پاندمی کرونا در سراسر جهان، جشنوارههای هنری دچار مشکلات بسیاری شدند و یکی از این مشکلات دعوت از گروهها و چهرههای فرهنگی و هنری بود که طبیعتاً میسر نشد و در بسیاری از جشنوارهها از جمله جشنواره تئاتر فجر، بخش بینالملل حذف شد. البته باید به این نکته توجه داشت که بینالمللی بودن یا نبودن یک جشنواره به خودی خود مسأله اساسی نیست و نمیشود عنوانی از این دست را باعث فخر یک جشنواره و نبودن آن، را باعث فقر آن دانست. چیزی که مهم است کیفیت کار و خروجی و واقعیت آن است که رنگ و بویی جهانی به یک جشنواره میدهد و این موضوع هم صرفاً، با حضور گروهها و هنرمندان معتبر جهانی شکل واقعیت به خود میگیرد و به همین دلایل و مشکلات جهانی کرونا بود که ما ترجیح دادیم که امسال، جشنواره ملی شود و بههیچ عنوان نمیخواستیم که صرفاً ضمن اطلاق یک عنوان، جدول برنامه را پر کنیم و بگوییم امسال هم جشنواره را بینالمللی برگزار کردهایم. چنین کاری از نظر ما توجیهی نداشت و از نظر ما وقتی به معنای واقعی چنین اتفاقی نمیافتد، بینالمللی خطاب کردن جشنواره، تخفیف جایگاه جشنواره تئاتر فجر خواهد بود. در صورتی باید عنوان بینالمللی داشته باشیم که تعریف درست آن را بتوانیم در بطن جشنواره جاری و ساری کنیم و اگر دوسه گروه یا ورکشاپ داشته باشیم بههیچ عنوان کافی نیست و باید همه چیز از نوع اجراها و مدیریت و سطح گروهها در حد و مقیاس بینالمللی باشد. ما هم میتوانستیم کلی هزینه کنیم و گروههای دست چندم را از کشورهای دیگر دعوت کنیم که فقط به این عنوان بنازیم؛ خیر. ما چنین کاری نکردیم و به نظر میرسد کار درستی بود و از همان اول هم اعلام کردیم که بهدلیل چنین مشکلاتی که گریبانگیر همه دنیا شده جشنواره ما هم امسال بینالمللی نخواهد بود. دوستانی پیشنهاد دادند که ما از گروهها یا هنرمندان خارجی بهصورت آنلاین دعوت کنیم که در جشنواره حضور داشته باشند و آثارشان از پلتفرمهای ایران پخش شود یا بهصورت کارگروهها و ورکشاپهای تئاتری از استادان استفاده کنیم که بهدلیل برخی مسائل و مشکلات چنین کاری هم عملیاتی نبود. اولین نکته این بود که متوجه شدیم هزینه خرید آثار آنها برای پخش، چیزی معادل دعوت حضوری از این گروهها و... خواهد بود که طبیعتاً چنین چیزی به لحاظ بودجهای معقول و منطقی بهنظر نمیآمد پس از انجام چنین کاری هم منصرف شدیم. نکته دیگر اینکه به جهت فرهنگی آنها مسائل و ویژگیهایی دارند که در کشور ما ممکن است چالشبرانگیز باشد و مغایر و در نهایت نمیتواند آثاری از آنها داشته باشیم که بتوانیم پخش کنیم. پس تمام هم و غم خودمان را روی بخش ملی گذاشتیم و ترجیح دادیم انرژی خود را روی این موضوع متمرکز کنیم. بعضیها میگفتند حالا که بخش بینالمللی ندارید بودجهاش را طور دیگری هزینه کنید. باید جواب بدهم که در بخش بودجه اینطور نیست که اگر یک بخش حذف شود بودجهاش به جای دیگری منتقل میشود؛ خیر. بودجه هر بخش براساس برنامهای که ارائه میشود تخصیص مییابد و در دسترس و مقدور ما نیست که بودجه را آنطور که میخواهیم خرج کنیم بلکه حساب و کتابی دارد که باید طبق آن عمل شود.
پژمان جمشیدی و یک اتهام بیاساس
محدثه واعظیپور
روزنامهنگار
در نشست خبری فیلم «خط فرضی» (فرنوش صمدی) در سینمای رسانه، سؤالی تکراری از پژمان جمشیدی پرسیده شد، او با متانت همیشگی به این سؤال پاسخ داد. اما نفس این سؤال (آن هم با ادبیاتی سخیف)، پس از سالها فعالیت جمشیدی در سینما، تلویزیون و تئاتر بیمورد و نشاندهنده حسادت و غرضورزی است. بازیگران سینمای ایران، مسیرهای یکسانی برای ورود به این عرصه نداشتهاند. گروهی از دانشکدهها، عدهای از روی صحنه تئاتر، بسیاری به دلیل روابط و بسیاری دیگر به خاطر نسبتهای خانوادگی در بخشهای مختلف سینما فعالند. درست است که همیشه روابط، به ورود بازیگران کمک کرده، اما ادامه مسیر، بدون داشتن استعداد و توانایی دشوار است. در میان فرزندان کارگردانها، تهیهکنندگان و بازیگران سینمای ایران، همه موقعیتی مثل باران کوثری، ساعد سهیلی و لیلا حاتمی ندارند. کم استعدادترها، به مرور حذف یا کمکارتر شده و حضورشان در بطن سینمای حرفهای، طولانیمدت و مستمر نبوده است.
پژمان جمشیدی حدود یک دهه است به عنوان بازیگر فعالیت میکند و از روز اول به خاطر سابقه ورزشیاش نقد شده است. حالا و پس از گذشت هفت سال حضور مستمر، این نگاه، نخنما و غیرحرفهای است. میتوان عملکرد او یا انتخابهایش را داوری کرد، اما نمیتوان به دلیل انتخاب حرفه بازیگری به او اعتراض کرد. کجای دنیا، چنین رویهای وجود دارد؟ ستارگان موسیقی، ورزش، مد و حتی سیاستمدارها مقابل دوربین میروند، در صنعت پولساز و جذاب سینما کار میکنند، گاهی موفق هستند و گاه شکست میخورند. از رده خارج میشوند یا با کارنامهای قابل قبول به کارشان ادامه میدهند.
این میزان تنگ نظری مخصوص ماست، ما که اغلبمان حتی بازیهای جمشیدی را روی صحنه تئاتر یا در سینما ندیدهایم و فقط به سریال «پژمان» (سروش صحت) یا فیلم «خوب، بد، جلف» (پیمان قاسمخانی) استناد میکنیم. جمشیدی به همان اندازه که در سینما و تلویزیون کار کرده، در تئاتر هم فعال بوده است. همه تجربههایش به نمایشهای طنز و برای مخاطب گسترده محدود نمیشود. در نمایش «فرانکنشتاین» (ایمان افشاریان) نقشی دشوار را تجربه کرد و در نمایش «یادم تو را فراموش» (ژاله صامتی) مقابل صامتی بازی کرد که روی صحنه و مقابل دوربین بازیگری شش دانگ و تمامعیار است. تجربهگری جمشیدی، در فضایی که بسیاری به فروش فیلمها و نمایشهایش حسادت میکنند و بیحاشیه بودنش، قابل توجه است. او که از دنیای فوتبال به سینما آمده، قاعده بازی را خوب میداند و خودش را رودرروی مخالفان قرار نمیدهد.
قضاوت درباره پژمان جمشیدی، معمولاً با مترهای حرفهای نیست. کمتر کسی به این موضوع توجه میکند که او در سریالهای طنز، دلنشین و شیرین است. در «زیرخاکی» (جلیل سامان) در کنار گوهر خیراندیش و ژاله صامتی مثلثی را شکل داد که اگر نبودند سریال دیده نمیشد. در «جهان با من برقص» (سروش صحت) جنس بازیاش شبیه پژمان در سریال «پژمان» یا فریبرز باغ بیشه «زیرخاکی» نیست. در «هزارتو» (امیرحسین ترابی) نقشش رگههای منفی دارد و در «سوءتفاهم» (احمدرضا معتمدی) سراغ تجربهای متفاوت رفته است. آنهایی که در تئاتر با او کار کردهاند معتقدند منضبط، کوشا و پرتلاش است. برای کارش احترام قائل است و از اینکه در معرض تجربههای سخت قرار بگیرد، ابایی ندارد.
مخالفان حضور پژمان جمشیدی در دنیای بازیگری میتوانند فیلمهای او را تماشا نکنند. به نظر میرسد پس از هفت سال، تخریب کردن فقط انگیزه این بازیگر را برای ادامه این مسیر سخت بیشتر میکند.
روزنامهنگار
در نشست خبری فیلم «خط فرضی» (فرنوش صمدی) در سینمای رسانه، سؤالی تکراری از پژمان جمشیدی پرسیده شد، او با متانت همیشگی به این سؤال پاسخ داد. اما نفس این سؤال (آن هم با ادبیاتی سخیف)، پس از سالها فعالیت جمشیدی در سینما، تلویزیون و تئاتر بیمورد و نشاندهنده حسادت و غرضورزی است. بازیگران سینمای ایران، مسیرهای یکسانی برای ورود به این عرصه نداشتهاند. گروهی از دانشکدهها، عدهای از روی صحنه تئاتر، بسیاری به دلیل روابط و بسیاری دیگر به خاطر نسبتهای خانوادگی در بخشهای مختلف سینما فعالند. درست است که همیشه روابط، به ورود بازیگران کمک کرده، اما ادامه مسیر، بدون داشتن استعداد و توانایی دشوار است. در میان فرزندان کارگردانها، تهیهکنندگان و بازیگران سینمای ایران، همه موقعیتی مثل باران کوثری، ساعد سهیلی و لیلا حاتمی ندارند. کم استعدادترها، به مرور حذف یا کمکارتر شده و حضورشان در بطن سینمای حرفهای، طولانیمدت و مستمر نبوده است.
پژمان جمشیدی حدود یک دهه است به عنوان بازیگر فعالیت میکند و از روز اول به خاطر سابقه ورزشیاش نقد شده است. حالا و پس از گذشت هفت سال حضور مستمر، این نگاه، نخنما و غیرحرفهای است. میتوان عملکرد او یا انتخابهایش را داوری کرد، اما نمیتوان به دلیل انتخاب حرفه بازیگری به او اعتراض کرد. کجای دنیا، چنین رویهای وجود دارد؟ ستارگان موسیقی، ورزش، مد و حتی سیاستمدارها مقابل دوربین میروند، در صنعت پولساز و جذاب سینما کار میکنند، گاهی موفق هستند و گاه شکست میخورند. از رده خارج میشوند یا با کارنامهای قابل قبول به کارشان ادامه میدهند.
این میزان تنگ نظری مخصوص ماست، ما که اغلبمان حتی بازیهای جمشیدی را روی صحنه تئاتر یا در سینما ندیدهایم و فقط به سریال «پژمان» (سروش صحت) یا فیلم «خوب، بد، جلف» (پیمان قاسمخانی) استناد میکنیم. جمشیدی به همان اندازه که در سینما و تلویزیون کار کرده، در تئاتر هم فعال بوده است. همه تجربههایش به نمایشهای طنز و برای مخاطب گسترده محدود نمیشود. در نمایش «فرانکنشتاین» (ایمان افشاریان) نقشی دشوار را تجربه کرد و در نمایش «یادم تو را فراموش» (ژاله صامتی) مقابل صامتی بازی کرد که روی صحنه و مقابل دوربین بازیگری شش دانگ و تمامعیار است. تجربهگری جمشیدی، در فضایی که بسیاری به فروش فیلمها و نمایشهایش حسادت میکنند و بیحاشیه بودنش، قابل توجه است. او که از دنیای فوتبال به سینما آمده، قاعده بازی را خوب میداند و خودش را رودرروی مخالفان قرار نمیدهد.
قضاوت درباره پژمان جمشیدی، معمولاً با مترهای حرفهای نیست. کمتر کسی به این موضوع توجه میکند که او در سریالهای طنز، دلنشین و شیرین است. در «زیرخاکی» (جلیل سامان) در کنار گوهر خیراندیش و ژاله صامتی مثلثی را شکل داد که اگر نبودند سریال دیده نمیشد. در «جهان با من برقص» (سروش صحت) جنس بازیاش شبیه پژمان در سریال «پژمان» یا فریبرز باغ بیشه «زیرخاکی» نیست. در «هزارتو» (امیرحسین ترابی) نقشش رگههای منفی دارد و در «سوءتفاهم» (احمدرضا معتمدی) سراغ تجربهای متفاوت رفته است. آنهایی که در تئاتر با او کار کردهاند معتقدند منضبط، کوشا و پرتلاش است. برای کارش احترام قائل است و از اینکه در معرض تجربههای سخت قرار بگیرد، ابایی ندارد.
مخالفان حضور پژمان جمشیدی در دنیای بازیگری میتوانند فیلمهای او را تماشا نکنند. به نظر میرسد پس از هفت سال، تخریب کردن فقط انگیزه این بازیگر را برای ادامه این مسیر سخت بیشتر میکند.
قصه اساطیر با زبان کودکانه
احترام برومند
گوینده و مجری
آثاری که برای کودکان معرفی میکنیم باید با دقت انتخاب شوند تا هم محتوای درستی داشته باشند و هم به بچهها برای گذراندن اوقات فراغت و البته آموزش کمک کنند. من کتابهای «اَپوش» و «وایوو» را معرفی میکنم. این دو کتاب در واقع مجموعه داستانی است که براساس اساطیر ایرانی نوشته شدهاند. «اَپوش» دیو خشکسالی است که فکر میکند زیباترین دیو جهان است تا اینکه روزی عکس خودش را در آینهای میبیند و «وایوو» خدای باد و سریع ترین، شفافترین، خوشبوترین، تمیزترین، سبکترین و خواب آلودترین است. «اَپوش» و «وایوو» از شخصیتهای اسطوره شناسی مزدیسنایی است که در مجموعه خدایان و دیوها محمد طلوعی درباره آنها نوشته است. ایده اصلی این کتابها این است که توسط پدر و مادر برای بچهها خوانده شوند،چون ویژه کودکان زیر 6 سال است و آنها خودشان قادر به خواندن متنها نیستند.
«اَپوش» و «وایوو» درباره مفاهیم فلسفی است، مفاهیمی مانند خوبی، بدی، زشتی و زیبایی و تلاش میکند همه اینها را از طریق مکالمه میان والد و کودک توضیح دهد.
کتابهای «اَپوش» و «وایوو» تصویرسازیهای بسیار خوبی دارد که توسط سحر حق گو انجام شده و میتواند با زبانی ساده بچهها را با مفاهیم فلسفی که در زندگی با آنها برخورد میکنند آشنا کند.
«اَپوش» و «وایوو»
نویسنده: محمد طلوعی
تصویرگر: سحر حق گو
نشر: چشمه
گوینده و مجری
آثاری که برای کودکان معرفی میکنیم باید با دقت انتخاب شوند تا هم محتوای درستی داشته باشند و هم به بچهها برای گذراندن اوقات فراغت و البته آموزش کمک کنند. من کتابهای «اَپوش» و «وایوو» را معرفی میکنم. این دو کتاب در واقع مجموعه داستانی است که براساس اساطیر ایرانی نوشته شدهاند. «اَپوش» دیو خشکسالی است که فکر میکند زیباترین دیو جهان است تا اینکه روزی عکس خودش را در آینهای میبیند و «وایوو» خدای باد و سریع ترین، شفافترین، خوشبوترین، تمیزترین، سبکترین و خواب آلودترین است. «اَپوش» و «وایوو» از شخصیتهای اسطوره شناسی مزدیسنایی است که در مجموعه خدایان و دیوها محمد طلوعی درباره آنها نوشته است. ایده اصلی این کتابها این است که توسط پدر و مادر برای بچهها خوانده شوند،چون ویژه کودکان زیر 6 سال است و آنها خودشان قادر به خواندن متنها نیستند.
«اَپوش» و «وایوو» درباره مفاهیم فلسفی است، مفاهیمی مانند خوبی، بدی، زشتی و زیبایی و تلاش میکند همه اینها را از طریق مکالمه میان والد و کودک توضیح دهد.
کتابهای «اَپوش» و «وایوو» تصویرسازیهای بسیار خوبی دارد که توسط سحر حق گو انجام شده و میتواند با زبانی ساده بچهها را با مفاهیم فلسفی که در زندگی با آنها برخورد میکنند آشنا کند.
«اَپوش» و «وایوو»
نویسنده: محمد طلوعی
تصویرگر: سحر حق گو
نشر: چشمه
عکس نوشت
عزالدین الحسنی، هنرمند مراکشی با استفاده از دورریختنیها و وسایلی مانند خردهچوبهای نجاری، اسفنجهای رنگی و آلومینیوم وسایل مینیاتوری و کوچک میسازد. او که در دوران کودکی به دلیل فقر ترک تحصیل کرده و زندگی سختی داشته در سطلهای زباله به دنبال تکههای اسباببازی میگشته تا از ترکیب آنها برای خودش اسباببازی بسازد. اما حالا عزالدینالحسنی با ساخت این وسایل مینیاتوری از دورریختنیها مشهور شده و از طریق اینستاگرام با طرفدارهای آثارش ارتباط دارد و عکس کارهایش را در آنجا به اشتراک میگذارد.
شهروند مجـــازی
یگانه خدامی
#جشنواره-فیلم-فجر
جشنواره فیلم فجر امسال پس از اتفاقات و ماجراهای مختلف با اعلام نامزدهای دریافت سیمرغ خبرساز شد؛ پس از اعلام اسامی نامزدها کسانی که فیلمها را دیده بودند درباره نامزدها اظهارنظر میکردند،هرچند که بیشتر نگاهها انتقادی بود بخصوص اینکه هدیه تهرانی و هوتن شکیبا جزو نامزدها نبودند و خیلیها به این مسأله معترض بودند: «نامزد نشدن هوتن شکیبا برای جشنواره امسال فقط یک معنی داره؛ نمیخواستن بهش سیمرغ بدن و میدونستن که اگر بیارنش در فهرست نامزدها، با بقیه مقایسه میشه و کار سخته. یه سیمرغ طلبت پسر. از اون جاها بود که تو به جایزه اعتبار میدادی و نه بالعکس.»، «هیأت داوران جشنوارهای که هوتن شکیبا رو حتی نامزد سیمرغ نمیدونه راستش نمیتونه بگه عدالت رو رعایت کرده، «هوتن شکیبا حتی نامزد هم نشد! پارسال در حق جواد عزتی نامردی کردید امسال هم در حق هوتن شکیبا»، «نامزد شدن پژمان جمشیدی برای بهترین نقش مکمل مرد، تودهنی بود به خبرنگاری که یاد نگرفته توهین با رک بودن متفاوته.»، «چرا باید یه بازیگری که خودش امسال تو جشنواره فیلم نداره و داور هم نیست بیست روز تمام بیاد و از هوتن شکیبا بد بگه و داورهای جشنواره هم تحت تأثیر حرفهای اون حتی هوتن شکیبا رو نامزد دریافت سیمرغ نکنن؟»، «دوستانی که از نامزد نشدن بعضیها در این دوره تعجب میکنن، تازه اومدن ایران؟! اولین باره توی جشنواره هستن یا چی؟»، «باورم نمیشود هدیه تهرانی برای بهترین بازیگر نقش اول زن و هوتن شکیبا برای بهترین بازیگر مرد در جشنواره فیلم فجر حتی جزو نامزدها نیستند! »، «درسته که هدیه تهرانی از خیلی از کاندیداهای نقش اول زن بهتر بود اما این حرف هم خیلی چیپه که به خاطر حسادت ساره بیات حتی کاندیدا هم نشده. اینا حتی همنسل هم نیستن و تفاوت هنر و محبوبیتشون از زمین تا آسمونه!»
بلیت مترو با کد ملی
خریداران خرید بلیت مترو باید کد ملی ارائه کنند و این تصمیم نقدهای زیادی در شبکههای اجتماعی به همراه داشته است. خیلیها به این مسأله اشاره کردند که اتباع خارجی و بخصوص افغانها کد ملی ندارند و برای خرید بلیت مترو با مشکل مواجه میشوند، البته کسانی هم به مشکلات این مسأله برای افراد مسن اشاره کردهاند و توضیح شهرداری درباره ارائه کد ملی برای جلوگیری از سوار شدن مبتلایان کرونا کسی را قانع نکرده است: «اون موقعی که داری درخواست کد ملی واسه شارژ بلیت مترو تعریف میکنی، به چند میلیون هموطن بدون کارت ملی و شناسنامه هم فکر کردی؟»، «مترو تهران برای خرید بلیت کارت سفر، ارائه کارت ملی رو الزامی کرده و با این قانون جدید، امکان سفر برادران و خواهران اهل افغانستان رو از بین برده. دست مریزاد به شهرداری فرهنگدوست تهران.»، «قرار شده برای اتباع خارجی از مدارک اقامتیشون استفاده بشه. این طرح هنوز بهطور کامل اجرا نشده و هنوز میتونن بدون کد ملی هم شارژ کنن. هم ایرانیها هم اتباع خارجی.»، «این روزها هر وقت انجام کارهای روزمره مشروط به استفاده از کارت ملی میشود، مهاجرین نگران وضعیت خود میشوند. چرا که نه کارت ملی دارند و نه کد ملی. حالا هم مثل همیشه لزوم اخذ کد ملی برای رفت و آمدشان آنها را نگران کرده است.»، «کد ملی واسه بلیت مترو؟ چرا؟ میخواین مهاجرین سوار مترو هم نشن؟ میخواین یه پیرمرد یا پیرزن که نمیتونه کد ملی حفظ کنه نتونه سوار بشه؟».
به نام تاریخ
21 بهمن
تولدها
فرامرز پایور: نوازنده برجسته سنتور و آهنگساز و موسیقیدان ایرانی سال 1311 در چنین روزی به دنیا آمد. فرامرز پایور یکی از تأثیرگذارترین چهرههای موسیقی ایرانی بود و در آثار مختلف و شاخصی مانند «عود من خداحافظ»، «بی تو به سر نمیشود»، «خلوت گزیده»، «راز دل» و... بهعنوان نوازنده و آهنگساز حضور داشت. فرامرز پایور سال 1388 درگذشت.
جو پشی بازیگر امریکایی، جان ماکسویل کویتزه نویسنده آفریقای جنوبی، رز لزلی بازیگر انگلیسی، محمدعلی صادق حسینی کارگردان، پریدخت عابدین طراح صحنه و لباس، فرخنده آقایی داستاننویس، زهیر توکلی شاعر و حسین صفدری شاعر هم متولد امروز هستند.
درگذشت ها
عباس اقبال آشتیانی: نویسنده و ادیب برجسته سال 1334 در چنین روزی درگذشت. عباس اقبال آشتیانی تولد 1314 بود و از او کتابهایی چون «قابوس وشمگیر زیاری» و «میرزا تقی خان امیرکبیر» و تصحیح «شاهنامه فردوسی»، «دیوان امیر معزی»، «کلیات عبید زاکانی» و «حدائق السحر فی دقائق الشعر» منتشر شده است.
سالروز درگذشت بزرگ علوی، فئودور داستایوفسکی نویسنده روس و حمید ایزدپناه شاعر هم امروز است.
22 بهمن / تولدها
مجید مظفری: بازیگر سینما و تلویزیون ایران امروز 70 ساله می شود. مجید مظفری بازیگری را با فیلم «شهر قصه» در سال 1352 آغاز کرد و پس از آن در فیلمهای «غریبه و مه»، «سازش»، «همسفر»، «زخمه»، «تنوره دیو»، «آوار»، «تیغ و ابریشم»، «کشتی آنجلیکا» و... بازی کرد.
برتولت برشت: نمایشنامهنویس آلمانی سال 1898 در چنین روزی متولد شد. برتولت برشت با نوشتن نمایشنامههایی چون «اپرای سه پولی»، «زندگی گالیله»، «ننه دلاور و فرزندان او» و... شناخته میشود. او سال 1956 درگذشت.
صادق جودکی موسیقیدان، بوریس پاسترناک نویسنده روس، حسن ریاحی آهنگساز، طیبه بقایی شاعر، غلامحسین دهقان داستاننویس، سیدعلی کاشفی خوانساری داستاننویس و شاعر، فاطمه گیلانی شاعر، جمیله موسوی شاعر، آرام جعفری بازیگر، فاطمه هاشمی بازیگر و لورا درن بازیگر امریکایی هم در چنین روزی به دنیا آمدهاند.
درگذشتها
الکساندر پوشکین: شاعر و نویسنده شاخص روس سال 1837 درگذشت. الکساندر پوشکین سال 1799 به دنیا آمد و از او آثاری چون «روسلان و لودمیلا»، «زندگی قفقاز»، «فواره باغچهسرای»، «کولیها»، «پولتاوا»، «سوارکار برنزی» و... به جا مانده است. پوشکین را بنیانگذار ادبیات روسی و بزرگترین شاعر زبان روسی میدانند.
محمد مسعود، مدیر روزنامه مرد امروز در چنین روزی ترور شد.
نامزدهای سیونهمین جشنواره فیلم فجر معرفی شدند
از شگفتی بزرگ داوری تا رکوردداران
فرهنگی/ میگویند داوری و پسند در سینما امری سلیقهای و نسبی است. پای ملاک و معیار هم که وسط باشد باز هم نمیشود فاکتور سلیقه و نگاه هیأت داوران را حذف کرد. هر سال بعد از معرفی فیلمهای راه یافته به جشنواره حرف و حدیثها سر سلیقه هیأت انتخاب بالا میگیرد و با معرفی نامزدهای سیمرغ، نظر هیأت داوران محل بحث و گفتوگو است. برآیند نظر هیأت داوران این دوره از جشنواره که وظیفه هیأت انتخاب را هم بر عهده داشت تا به اینجای کار (قبل از معرفی برگزیدگان نهایی) کم حاشیه نبوده است. پس از اعلام 16 فیلم راه یافته به جشنواره منتقدانی که فیلمهای بیرون مانده از جشنواره را دیده بودند از جای خالی برخی فیلمها از جمله «روز ششم»، «صحنهزنی» و... گلایه کردند و با اعلام اسامی کاندیداهای سیمرغ، به رأی آنها در انتخاب بهترینهای بخشهای مختلف واکنش نشان دادند.
هدیه تهرانی و هوتن شکیبا غایبان بزرگ
شامگاه روز یکشنبه 19 بهمنماه فهرست نامزدهای سیونهمین جشنواره فیلم فجر در بخش سودای سیمرغ و نگاه نو اعلام شد. حضور 16 فیلم در این دوره از جشنواره و در عین حال حضور متفاوت برخی ستارههای سینما در آثار این دوره، باعث شد فکر کنیم این بار یکی از آرامترین اختتامیههای جشنواره را خواهیم داشت اما فجر امسال مثل 38 دوره قبل با غافلگیری همراه بود. شگفتی بزرگ این فهرست غیبت هدیه تهرانی بود. در حالی که بسیاری از منتقدان بازی هدیه تهرانی در فیلم «بیهمه چیز» را یکی از بهترین نقشآفرینیهای جشنواره و او را از مدعیان اصلی کسب سیمرغ میدانستند در عین شگفتی و ناباوری نام این بازیگر حتی در فهرست کاندیداها جای نگرفت. معترضان بر این باورند که داوری هر چقدر هم امری نسبی باشد و برآیند سلیقه هیأت داوران اما برخی بازیها و نقشآفرینیها را نمیتوان نادیده گرفت. به اعتقاد اغلب منتقدان بازی هدیه تهرانی از همین دست است. در غیاب هدیه تهرانی، رویا افشار (مامان)، ستاره پسیانی (یدو)، الناز حبیبی (رمانتیسم عماد و طوبا)، ملیسا ذاکری (ستارهبازی)، الناز شاکردوست(ابلق) و نازنین فراهانی (مصلحت) نامزد بهترین بازیگر نقش اول زن هستند.
از دیگر غایبان بزرگ این فهرست میتوان به هوتن شکیبا اشاره کرد که با وجود بازی خوب و استانداردش در «ابلق» نرگس آبیار و «تیتی» آیدا پناهنده اما بازی او از نگاه هیأت داوران حتی شایسته نامزدی هم تشخیص داده نشد. در لیست نامزدهای بهترین بازیگر نقش اول مرد نکته عجیب دیگر رقابت یک بازیگر کودک - میلاد صویلاوی قهرمان نوجوان فیلم «یدو»- با بازیگران حرفهای چون پرویز پرستویی (بیهمه چیز)، محسن تنابنده (روزی روزگاری آبادان)، رضا عطاران (روشن) در کنار نوید پورفرج (زالاوا) و امیر نوروزی (مامان) است. البته پیش از این در دوره سیوهفتم نیز یونا تدین و نیوشا علیپور بازیگران کودک «قصر شیرین» رضا میرکریمی کاندیدای نقش مکمل شده بودند.
شاید دلچسبترین انتخاب در این لیست قرار گرفتن نام پژمان جمشیدی برای دومین بار در فهرست نامزدهای سیمرغ بود. یک روز پس از حواشی اظهارنظر مطرح شده پیرامون جایگاه بازیگری جمشیدی در نشست خبری فیلم «خط فرضی» بازی او در «شیشلیک» نامزد بهترین بازیگر نقش مکمل شد. پژمان جمشیدی 3 سال قبل برای بازی در «سوءتفاهم» کاندیدای دریافت سیمرغ شده بود. عرفان ابراهیمی (مامان)، پوریا رحیمی سام (زالاوا)، وحید رهبانی (مصلحت) و پدرام شریفی (بیهمه چیز) رقبای پژمان جمشیدی برای کسب این جایزه هستند.
حضور دو بازیگر از فیلم «ابلق» در میان نامزدهای نقش مکمل زن بار دیگر توان نرگس آبیار در بازی گرفتن را به رخ میکشد. گلاره عباسی و گیتی معینی در این بخش شایسته نامزدی عنوان شدهاند. آزیتا حاجیان (خط فرضی) و الهام شفیعی (روزی روزگاری آبادان) دیگر نامزدهای این بخش هستند.
رکوردداران نامزدی
در میان فهرست نامزدهای سیونهمین جشنواره فیلم فجر در بخش سودای سیمرغ و نگاه نو، فیلمهای «بی همه چیز» محسن قرایی و «یدو» مهدی جعفری با کاندیدا شدن در 13 شاخه رکورددار هستند. «زالاوا» اولین تجربه کارگردانی ارسلان امیری با کاندیدا شدن در 10 بخش در رتبه دوم قرار دارد. «ابلق» نرگس آبیار با کاندیدای دریافت 9 جایزه، «روزی روزگاری آبادان» حمیدرضا آذرنگ و «مصلحت» با کاندیدای دریافت 7 جایزه، «مامان» آرش انیسی با کاندیدای دریافت 5 جایزه و «شیشلیک» محمدحسین مهدویان و «روشن» روحالله حجازی با کاندیدای دریافت 4 جایزه در رتبههای بعدی قرار دارند. ارسلان امیری کارگردان فیلم «زالاوا» علاوه بر نامزد شدن برای بهترین کارگردانی در بخش سودای سیمرغ، برای بخش کارگردانی اول هم نامزد شده و همزمان برای فیلمنامه این فیلم و «تیتی» نامزد دریافت سیمرغ است. اختتامیه این دوره از جشنواره ساعت 18 روز چهارشنبه 22 بهمنماه با حضور کاندیداهای سیمرغ بهصورت زنده و محدود برگزار میشود.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
سخن روز
-
محمدرضا شمس: ژانرنویسی راه برونرفت ادبیات ایران از رکود فعلی است
-
درباره چرایی عدم حضور آنلاین آثار خارجی
-
پژمان جمشیدی و یک اتهام بیاساس
-
قصه اساطیر با زبان کودکانه
-
عکس نوشت
-
شهروند مجـــازی
-
به نام تاریخ
-
از شگفتی بزرگ داوری تا رکوردداران
اخبارایران آنلاین