در باره فیلم «تیتی» آیدا پناهنده
دستانی که نور را لمس میکنند آتش را در مینوردند و ...
شهرزاد شاهکرمی
منتقد سینما
شخصیت تیتی (الناز شاکردوست) را با دستانش میشناسیم، دستانی که حالا میتوان گفت از مؤلفههای تکرارشونده سینمای آیدا پناهنده است. میتوان به یاد آورد نمای «کلوزشات» دستان مادر و دختر فیلم اسرافیل را. دستان تیتی اما نور را لمس میکند، دستانی که هیچ کاغذی را دور نمیریزد، کودکانه نقاشی میکشد، خانه میسازد و سیاوشوار آتش را درمینوردد. گره کاغذهای گمشده ابراهیم هم (پارسا پیروزفر) به دستان تیتی باز خواهد شد. گرهافکنی ساده جستوجو پیرامون یادداشتهای مهم ابراهیم، آرامآرام در رخدادهای مهمتر داستان فیلم حل میشود، به گونهای که به نظر میرسد گره اولیه در برابر حوادث بعدی فیلم و آنچه بر سر تیتی و ابراهیم میآید ناچیز است. بهاینترتیب تیتی هم مانند فیلم پیشین کارگردانش (اسرافیل) از الگوی مدرن در فیلمنامهنویسی بهره برده است. پناهنده به همراه ارسلان امیری (همکار فیلمنامهنویس) توانستهاند فیلمنامهای جزئینگرانه با شخصیتهایی پیچیده خلق کنند که به بهترین نحو پرداخت شدهاند و هر یک جهان نشانهشناسانه خود را در دل فیلم مییابند. تیتی با آب و آتش همآغوش است و این عناصر دوگانه، نشان بیرونی دوگانگی این شخصیت زن است، زنی که مادر بودن را از برای دیگران تجربه میکند و میتواند بیتمنا ببخشد و بینیاز عشق بورزد.
بازی الناز شاکردوست در نقش پیچیده و ظریف تیتی نشان از بلوغ او در بازیگری و توانمندی پناهنده در هدایت بازیگر برای نزدیکی به جهان شخصیت و درک اوست؛ درک زنی که در دل شب دل به دریا میزند تا برای سلامتی بیماری دعا کند و همواره تماشاگر را در این حس تناقض نگاه دارد که تیتی از سر بیحواسی تا به این اندازه بخشنده است یا از سر بینیازی؟ نقش تیتی بر لبه باریکی از مرز غلتیدن در یک شخصیت اغراق شده قرار دارد. غلتیدن در ورطه اغراق میتواند براحتی ظرایف شخصیتپردازی این نقش را از میان ببرد و او را بدل به زنی عامی و شیرین عقل سازد، اما هوشمندی فیلمنامهنویسان در پرداخت شخصیت و بازی بازیگر توانسته اجرای صحیحی را از نقش به نمایش بگذارد، بهگونهای که تا پایان فیلم و حتی پس از آن، نیز شخصیت تیتی در ذهن تماشاگر شخصیتی دوگانه و متناقض باقی میماند.
فیلمبرداری فرشاد محمدی در تیتی از دیگر نقاط قوت فیلم است. فصل حضور تیتی در دریا به لحاظ نورپردازی و حرکت دوربین در تعقیب بازیگر توانسته حس توأمان دلهره و خیالانگیزی این فصل را حفظ کند و به نمایش بگذارد. بیگمان تیتی یکی از بهترین آثار جشنواره سی و نهم فیلم فجر است،فیلمی که منتهای احساسات پیچیده زنانه را بیادعا به تصویر میکشد و سیمایی واقعگرایانه از ضعف و قدرت زنانه را بر پرده سینما مینشاند.
در باره «گیجگاه» عادل تبریزی
ادای دین به سینمای دهه 60
سحر عصرآزاد
منتقد سینما
«گیجگاه» یک ادای دین طنازانه به سینمای دهه 60 ایران و قهرمان فراموش شدهای است که جمشید هاشمپور مصداق آن است. عادل تبریزی با ساخت چندین فیلم کوتاه و تلاش پشت درهای بسته سینمای حرفهای بالاخره موفق شد فیلمنامهای را که به طور مشترک با ارسلان امیری به نگارش درآورده، مقابل دوربین ببرد. فیلمنامهای که تار و پودش عشق به قهرمانان و سینمای فراموش شده دهه 60 و 70 است. اینکه او توانسته دغدغهمندی خود را با فیلتری مخصوص به خود از طنز که شبیه هیچ فیلم دیگری نیست، به تصویر بکشد و از مسیر تکراری فیلمهای نوستالژیک دهه شصتی همچون «نهنگ عنبر» عبور نکند، مهمترین ویژگی «گیجگاه» است. فیلمی که شبیه سازندهاش است؛ همانقدر هیجانزده، پرشور، طناز و لبریز از عشق به فیلمهای ایرانی و زندگی معاصر ایرانی در این دو دهه که برای آنانکه این دوران را تجربه کردهاند، لذتی دو چندان دارد. بههمین دلیل معتقدم لازمه حظ بردن از«گیجگاه» عشقی مشابه به سینما و جزئیاتی است که فیلم را واجد شناسنامه یک دوران کرده است. حال یا بواسطه تجربه شخصی یا به مدد انعطافپذیری در برابر تجربه جدیدی که فیلم مخاطبش را به آن دعوت میکند. فیلمساز تور قصهاش را تدریجی و سرحوصله پهن میکند و بههمین دلیل هم 30 دقیقه ابتدایی اندکی کشدار بهنظر میآید تا جهان فیلم و مسأله کاراکترهای محوری برای مخاطب ملموس و متمایز شود. فیلم درعین دنبال کردن یک خط داستانی محوری، از خطوط و کاراکترهای فرعی متعدد بهره میبرد که قوام یافتن و تأثیرگذاری آنها بر فینال پایانی یا به گفته بهتر جمع کردن این تور، بهنظر سخت یا حتی غیرممکن میآید اما به شکلی دراماتیک ممکن میشود. وقتی کلاس کاراته به کمک پسر نوجوان برای نجات پدرش از دست بدمن فیلم میآید. وقتی بستر عشق به فیلم و سینما، معلم سرخورده از ادبیات و ورزش را به بدلکاری جمشید هاشمپور پیوند میدهد و وقتی که همه کاراکترها در پایان دچار تغییر و تحولی هرچند جزئی میشوند که پویا بودن آنها را نشان میدهد. عادل تبریزی توانسته از مثلث عشقی محوری فیلم کلیشه زدایی کرده و خوانشی تازه از آنها داشته باشد؛ از مادر دلسوز و عاشق پیشه، پدر ضعیف و خلافکار اما منصف، ناپدری منضبط و سختگیر اما همدل. بازیگران این نقشها یعنی باران کوثری، سروش صحت و حامد بهداد نیز نقش آفرینی غافلگیرکنندهای در این نقشهای غیرکلیشهای دارند. در میان بازیگران متعدد نقشهای فرعی نمیتوان از مریم همتیان در نقش خواهر باران کوثری نام نبرد که بواسطه همان دقایق کوتاه در ذهن میماند؛ بخصوص وقتی نقش متفاوتش در فیلم «طلاقم بده بهخاطر گربهها» را بهخاطر بیاوریم.
در باره «خط فرضی»
آنچه در عمق جریان دارد
سحر عصرآزاد
منتقد سینما
«خط فرضی» اولین فیلم سینمایی فرنوش صمدی است که درآثار کوتاه خود همواره مفاهیم اخلاقی همچون دروغ، پنهانکاری و مصلحت اندیشی را به چالش کشیده و مخاطب را در این چالش دخیل میکند. فیلم رابطه یک زوج محوری را به تصویر میکشد که با کمترین تنش و برخورد مستقیم، التهاب و فروپاشی درونی خود را به نظاره نشستهاند. زنی ضعیف النفس که توان مخالفت با شوهر سلطه جوی خود را ندارد و این عدم توازن او را به پنهانکاری و دروغگویی واداشته است.
انعکاس این چالش سارا را میتوان در کاراکتر نامطمئن او بهعنوان مشاور مدرسه هم دید. مشاوری که معتمد دختران مدرسه است اما نمیتواند از موضع اصلاحگرایانه با آنها مواجه شود و پنهانکاری را با توجیه امانتداری میپذیرد. فیلمساز چنین کاراکتر متزلزلی را در مواجهه با آزمونی سخت و بیرحمانه قرار میدهد؛ جایی که فاصله پنهانکاری تا دروغ، فقدان یک عزیز است. مسیری که سارا برای ارزیابی خود و چرایی تزلزل تا اصلاح خود و نهایتاً حذف طی میکند؛ سخت و نفسگیر است.
بههمین دلیل است که او از لحظه بحران به بعد سکوت میکند و حرف نمیزند مگر در لحظه اجبار و این گونه مخاطب را به کشمکشی که در درون خود دارد نشانی میدهد.
مواجهه سارا با مادر شاگردش و تصمیمی که برای برملا کردن راز صدف میگیرد، هرچند دیر و نامؤثر اما اهمیت اصلی آن در کنش سارا است که این بار به جای توجیه مصلحت اندیشانه پنهانکاری، تصمیم به صراحت میگیرد. سویه دیگر رفتار سارا، بازتاب رفتارهای نادیده حامد است که بخصوص در تصمیمی که سارا میگیرد، منعکس میشود.
مادری که در بحرانیترین لحظه زندگی اش دست به صحنهسازی برای فرار از اتهام میگیرد و البته که پیشاپیش بازی را باخته است. فیلمساز تلاش کرده آسیب شناسی زندگی مشترک و زیرمتن رابطه سارا و حامد را بواسطه یک بحران تراژیک به چالش بکشد و در این میان مخاطب را به همذات پنداری با این موقعیت وادارد.
همذات پنداری که اجتنابناپذیر بودن آن میتواند دافعه برانگیز باشد، اما واقعیت این است که گریزی از این نیست که مخاطب نسبت خود را با این چالش ارزیابی کرده و به شکلی بیرحمانه خود را میسنجد. «خط فرضی» از خطوط و مرزبندیهای دیدنی و نادیدنی میان آدمها، افکار و ذهنیاتشان میگوید که چه بسا هیچ وقت به زبان نیایند اما در مواجهه با بحرانهای مختلف، آنها را به کنشهایی غیر قابل پیشبینی حتی برای خودشان وادار میکند.
درباره فیلم کوتاه «شاهد»
در مقام قضاوت، در جایگاه خطاکار
احسان طهماسبی
منتقد سینما
هیچکاک در فیلم «روانی»، پس از آن سکانس معروف حمام و قتل مارین کرین (جنت لی)، در سکانس دیگری، نورمن بیتس (آنتونی پرکینز) را نشان میدهد که در حال غرق کردن خودرو و جسد مارین در باتلاق است. درست در لحظه غرق شدن، ماشین در لحظه از فرورفتن بازمیماند و ثانیهای بعد، بخش باقیمانده ماشین هم به زیر آب میرود. روانشناسان، نگرانی لحظهای که مخاطب در این سکانس بهواسطه غرق نشدن کامل خودرو و باقی ماندن آثار قتل درگیر میکند را ناشی از عقده روانی میدانند که بیننده درگیر آن است و به نوعی از آن بهعنوان یادآوری برای مشکلات روانی مخاطب یاد میکنند. در فیلم کوتاه «شاهد»، لحظه گریز مادر از مهلکه، دقیقاً با همین رویکرد اتفاق میافتد. اصرار ذهنی بیننده به دور شدن مادر از محل وقوع حادثه و فشار ذهنی که در زمان بازگشت او برای بررسی صحنه رخداد به مخاطب وارد میشود، از نوع آسیبهای روانی- اجتماعی است که با نمایش علائمش در این فیلم میتواند اخطاری برای تماشاگر باشد. تماشاگری که ضمن نگرانی برای دختربچه که قرار بود تا زمان تعویض لباس به پاساژ نیاید، در دقایق پایانی فیلم، در جایگاه شاهد، در کنار دست او در ماشین (که بهطور دقیقی با نماهای خالی در لحظه ورود دختربچه و نماهای دو نفره در لحظه ورود مادر قاببندی شده است) نشسته است و رفتار مادر، در لحظه وقوع آن اتفاق تلخ را در ذهن مرور کرده و میزان خطاکاری او در مواجهه با زنی را که علاقهای به استفاده از پله برقی نداشته است در دادگاهی که در ذهن تشکیل داده بررسی میکند. «شاهد»، در مقدمه ورود به داستان اصلی، بهخوبی به پرداخت شخصیتهای خود میپردازد. مادر که علاوه بر اینکه با ساخت کار دستی برای دخترش، قصد فریب معلم مدرسه را دارد و از افشاشدن کارش و رو شدن دستش در ماجرای تقلب کاردستی رنجیده میشود، گرایشی به قانونگریزی دارد و تمام تلاشش را میکند که برای جلوگیری از اتلاف وقت و صرف انرژی کمتر، در محل توقف ممنوع، خودرو را رها کند و برای رسیدن به این خواسته، هم بچه را در ماشین تنها میگذارد و هم زیرکانه مرد نگهبان را راضی به مشارکت در این امر میکند. این مقدمه و نمایش، گوشهای از سبک رفتاری و اخلاقی مادر، راهگشایی برای قضاوت بهتر مخاطب میشود و بهطور کل فیلم را به سمت بزنگاهی میبرد که در آن، مرز بین کنشمندی اجتماعی و خطاهای انسانی مشخص میشود.
درباره فیلم کوتاه «ماسک»
زندگی به سبک دیگری
احسان طهماسبی
منتقد سینما
نوا رضوانی که پیشتر با فیلم کوتاه «یک حلقه معمولی»، با نگاهی زنانه به مقوله ازدواج پرداخته بود و در آن، پرستاری 38 ساله و مجرد که سودای ازدواج در سر داشت و حلقه انگشتر همکارش را بهسرقت برده بود را به تصویر کشید، در «ماسک»، به نقد دیدگاه دختری جوان (کتایون سالکی) میپردازد که برخلاف علاقه شخصی، دست به عمل زیبایی پروتز لب میزند. رضوانی، با به تصویر کشیدن واکنشهای مردان زندگی دختر، یعنی همکار و دوستپسر او، ضمن قیاس رفتارهای موردپسند و دور از اخلاق برخی مردان در مواجهه با زنان، به انتقاد رویکردهای فداکارانه و در مواردی ریاکارانه زنان میپردازد. او در نگاهی فمینیستی، زنان را به بازگشت به اندیشههای خودپسندانه (با پرهیز از نارسیسیسم افراطی) فرامیخواند و آنها را دعوت به پذیرش خطاهای رفتاری در انتخاب مرد مناسب میکند. گویی رضوانی در مسیر فیلمسازی، پس از اندیشههای حاکم بر فیلم «یک حلقه معمولی»، در «ماسک»، گزارههایی قابل توجه و تأمل را ضمیمه فیلم خود میکند تا واکنشی روشنتر و محتاطانهتر به رویکردهای مردگرایانه و رادیکال آن فیلم داشته باشد. دختر جوان برخلاف نظر خودش و طبق سلیقه دوستش، رژ صورتیرنگی را برای لبانی که با تزریق حجیمکرده انتخاب کرد و بدون اینکه رضایتی از رفتار خود داشته باشد خودش را درگیر رویکرد بوالهوسانه دوستش کرد. این تن دادن به خواستههای غیر، علاوه بر اینکه در اجتماع او را در مسیر آسیبهای جنسیتی قرار داد، باعث از دست رفتن اعتمادبهنفس در او و کمبود محبت شد. نگاه غمزده و حسرتبار او در سکانس خرید لوازم آرایش توسط زوج بهظاهر عاشق و دلباخته، به ضمیمهای برای اقدام نهایی او یعنی پاسخ ندادن تلفن پسر میشود. هرچند که این روزها با شیوع ویروس کرونا، ماسک بهعنوان ابزار پیشگیری در مقابل بیماری به کار میرود و کمتر خاصیت پنهانکنندگی آن مورد توجه افکار عمومی قرار میگیرد اما در این فیلم، ماسک بهمثابه ابزاری برای مخفیسازی چهرهای کاربرد دارد که برخلاف سلیقه شخصی، دچار تغییراتی شده است. هرچند که «ماسک»، در تبیین اندیشههای لکانی از هسته تصویری ایگو و رسیدن به خود ذاتی چندان پیشروی نمیکند و پایان فیلم را با کمرنگتر کردن رژ اما برداشتن ماسک به پایان میبرد، در رویکردی دوراندیشانه و آمیخته با عاقبتاندیشی، تعللی آمیخته با پشیمانی در چهره دختر مینشاند و تلاش میکند ذهن مخاطب را نسبت به رفتارهای بعدی او درگیر کند.
«من فکر میکنم وظیفه هر بازیگری است که در فیلمهای تجاری بازی و عدهای را با خود همراه کند تا به دیدن آثار آیدا پناهنده هم بیایند. هدف این است تا این مخاطبان، فیلم سینمایی خوب و هنری هم ببینند. ولی بعد از این در انتخابهایم، بیشتر دقت میکنم.»
الناز شاکردوست بازیگر فیلم «تیتی» در نشست خبری این فیلم درباره بازی در فیلمهای تجاری توضیح داد.
«ما در زمستان، هوای سرد، بیپولی و در سی و پنج جلسه، این فیلم را کار کردیم و دلم میخواهد بگویم شرایط کار معمولی نبود و امیدوارم رسانهها از این کار حمایت کنند. امیدوارم بتوانم شرافتم را نسبت به سینما حفظ کنم. این آخرین فیلم من در شمال ایران بود و میخواهم از مردم این خطه تشکر کنم که با آغوش باز این دخترک آذری را پذیرفتند.»
آیدا پناهنده کارگردان فیلم «تیتی» از شرایط سخت ساخت این فیلم گفت.
«تعریفهایی که از بازی من میکنید به منزله جایزه برای من تلقی میشود و گرفتن سیمرغ طبیعتاً دست من نیست. این من نیستم که همیشه نقشهای متفاوت را انتخاب میکنم، بلکه پیشنهادهای اینگونه به من میرسد. ایفای نقشهای
این چنینی و دور از شخصیت خود بازیگر، چالش بزرگی برای هر کس به حساب میآید. ما یک بازیگری داشتیم که نتوانست در این جلسه حضور داشته باشد؛ آنهم بُز این فیلم بود که جایش خیلی خالی است.»
ستاره پسیانی بازیگر فیلم «یدو» به تعریف و تمجیدها از بازیاش توسط اهالی رسانه، واکنش نشان داد.
«در این سالها به قدری در حق مردم آبادان اجحاف شده که حالا حالاها میشود درباره آنها فیلم ساخت و اگر 100 سال هم فیلم بسازیم حقشان ادا نمیشود. مسئولان هر دو مؤسسه یعنی بنیاد سینمایی فارابی و کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان مشتاق بودند که این فیلم ساخته شود، امیدوارم شرمنده آنها و مردم نشده باشم.»
مهدی جعفری کارگردان فیلم «یدو» از دلیل انتخاب سوژه فیلمش گفت.
راهنمای برنامه سینما(21 بهمن)
یدو
کارگردان: مهدی جعفری
نویسنده: مهدی جعفری و مهین عباسزاده
سینماهای نمایش دهنده: آزادی ساعت 12، استقلال ساعت 15، تیراژه 2 (2-1) ساعت 18، شکوفه (1) ساعت 12، کوروش (فاروس، مایاک، نادر) ساعت 18، کیان (1) ساعت 15، فرهنگ رباط کریم ساعت 18
تی تی
کارگردان: آیدا پناهنده
نویسندگان: آیدا پناهنده و ارسلان امیری
سینماهای نمایش دهنده: آزادی ساعت 15، استقلال ساعت 18، جوان (1) ساعت 12، چارسو (4-1) ساعت 11:30، شکوفه (1) ساعت 15، کیان (1) ساعت 18، هروی سنتر (1) ساعت 12، صبا مال (2-1) ساعت 15
گیج گاه
کارگردان: عادل تبریزی
نویسنده: ارسلان امیری و عادل تبریزی
سینماهای نمایش دهنده: آزادی ساعت 18، پردیس ایران مال (8-2-1) ساعت 12، جوان (1) ساعت 15، چارسو (4-1) ساعت 14:30، شکوفه (1) ساعت 18، ماندانا (1) ساعت 12، هروی سنتر (1) ساعت 15، صبامال (2-1) ساعت 18
روزی روزگاری آبادان
نویسنده و کارگردان: حمیدرضا آذرنگ
سینماهای نمایش دهنده: آزادی (شهر فرنگ، شهر قصه) ساعت 11:30، پردیس ایران مال (8-2-1) ساعت 15، جوان (1) ساعت 18، فرهنگ (1) ساعت 12، ماندانا (1) ساعت 15، هروی سنتر (1) ساعت 18، کارون (1) ساعت 15
روشن
نویسنده و کارگردان: روحالله حجازی
سینماهای نمایش دهنده: آزادی (شهر فرنگ، شهر قصه) ساعت 14:30، پردیس ایران مال (8-2-1) ساعت 18، پایتخت (1) ساعت 12، چارسو (5-6) ساعت 12، فرهنگ (1) ساعت 15، کارون (1) ساعت 18، راگا (1) ساعت 12
ابلق
کارگردان: نرگس آبیار
نویسنده: نرگس آبیار و پریسا کرزیان
سینماهای نمایش دهنده: آزادی (شهر فرنگ، شهر قصه) ساعت 17:30، پردیس ایران مال (7-4-3) ساعت 11:30، پایتخت (1) ساعت 15، چارسو (5-6) ساعت 15، راگا (1) ساعت 15، فرهنگ (1) ساعت 18، پردیس مگامال (4-3-2-1) ساعت 12، لوتوس (2-1) ساعت 18
مامان
نویسنده و کارگردان: آرش انیسی
سینماهای نمایش دهنده: آزادی (شهر هفتم، شهر هنر) ساعت 11، پردیس ایران مال (7-4-3) ساعت 14:30، پایتخت (1) ساعت 18، چارسو (5-6) ساعت 18، راگا (1) ساعت 18، فرهنگ (2) ساعت 11:30، پردیس مگامال (4-3-2-1) ساعت 15، لوتوس (2-1) ساعت 15
ستاره بازی
نویسنده و کارگردان: هاتف علیمردانی
سینماهای نمایش دهنده: آزادی (شهر هفتم، شهر هنر) ساعت 14، پردیس ایران مال (7-4-3) ساعت 17:30، دزاشیب ساعت 12، پردیس زندگی (2-1) ساعت 12، فرهنگ (2) ساعت 14:30، پردیس مگامال (4-3-2-1) ساعت 18، ارگ تجریش (2-1) ساعت 15
بیهمه چیز
کارگردان: محسن قرایی
نویسندگان: محسن قرایی و محمد داوودی
سینماهای نمایش دهنده: آزادی (شهر هفتم، شهر هنر) ساعت 17، بهمن (2-1) ساعت 12، دزاشیب ساعت 15، پردیس زندگی (2-1) ساعت 15، فرهنگ (2) ساعت 17:30، موزه سینما (سینماتوگراف، فردوس) ساعت 12، ارگ تجریش (2-1) ساعت 18
خط فرضی
نویسنده و کارگردان: فرنوش صمدی
سینماهای نمایش دهنده: آستارا (1) ساعت 12، بهمن (2-1) ساعت 15، دزاشیب ساعت 18، پردیس (2-1) ساعت 18، فلسطین (1) ساعت 12، موزه سینما (سینماتوگراف، فردوس) ساعت 15، پرستو (دماوند) ساعت 15
منصور
نویسنده و کارگردان: سیاوش سرمدی
سینماهای نمایش دهنده: آستارا (1) ساعت 15، بهمن (2-1) ساعت 18، سپیده ساعت 12، فلسطین (1) ساعت 15، موزه سینما (سینماتوگراف، فردوس) ساعت 18، هدیش مال (3-1) ساعت 12، پرستو (دماوند) ساعت 18
شیشلیک
کارگردان: محمدحسین مهدویان
نویسنده: امیرمهدی ژوله
سینماهای نمایش دهنده: آستارا (1) ساعت 18، تماشا (1) ساعت 12، سپیده ساعت 15، فلسطین (1) ساعت 18، پردیس کوروش (گراندسینما، لاله زار، خورشید) ساعت 11:30، هدیش مال (3-1) ساعت 15، شمیران سنتر (4) نارنجی (2) قرمز ساعت 15، نسیم (نسیم شهر) ساعت 18
زالاوا
کارگردان: ارسلان امیری
نویسندگان: ارسلان امیری و آیدا پناهنده
سینماهای نمایش دهنده: آفریقا ساعت 12، تماشا (1) ساعت 15، سپیده ساعت 18، پردیس کوروش (گراندسینما، لاله زار، خورشید) ساعت 14:30، قدس ساعت 12، هدیش مال (3-1) ساعت 18، شمیران سنتر (4) نارنجی (2) قرمز ساعت 18، نسیم (نسیم شهر) ساعت 15
مصلحت
نویسنده و کارگردان: حسین دارابی
سینماهای نمایش دهنده: آفریقا ساعت 15، تماشا (1) ساعت 18، سروش (2-1) ساعت 12، پردیس کوروش (گراندسینما، لاله زار، خورشید) ساعت 17:30، قدس ساعت 15، نارسیس (2-1) ساعت 12، فجر اسلامشهر ساعت 15، هنر (پیشوا) ساعت 18
تک تیرانداز
نویسنده و کارگردان: علی غفاری
سینماهای نمایش دهنده: آفریقا ساعت 18، تیراژه 2 (2-1) ساعت 12، سروش (2-1) ساعت 15، کوروش (فاروس، مایاک، نادر) ساعت 12، قدس ساعت 18، نارسیس (2-1) ساعت 15، فجر اسلامشهر ساعت 18، هنر (پیشوا) ساعت 15
رمانتیسم عماد و طوبا
نویسنده و کارگردان: کاوه صباغ زاده
سینماهای نمایش دهنده: استقلال ساعت 12، تیراژه 2 (2-1) ساعت 15، سروش (2-1) ساعت 18، کوروش (فاروس، مایاک، نادر) ساعت 15، کیان (1) ساعت 12، فرهنگ رباط کریم ساعت 15