6 ویژگی اخلاقی برای «مدیریت جهادی»
مشی مجاهدانه منش ایثارگرانه
در غیاب روحیه جهادی است که منفعتطلبی و سودجویی در یک فرهنگ ریشه میگیرد
دکتر محسن ردادی
دکترای علومسیاسی و استادیار پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی
براساس شاخصهای پذیرفتهشده جهانی، وضعیت اقتصادی و حکمرانی کشورمان بخصوص در یک دهه اخیر افول کرده است. اصلاح این وضعیت با روشهای بوروکراتیک جاری و مرسوم ممکن نیست. اینجا است که باید روش و ابزاری متفاوت بکار بست تا بتوان بر این عقبماندگی غلبه کرد. «مدیریت جهادی» راهحلی است که میتواند بهصورت جهشی کشور را از ابرچالشهای پیشِرو رهایی بخشد.
تجربه دفاع مقدس به ما نشان داد که «مدیریت جهادی» و «روحیه جهادی» برای تحقق غیرممکنها کارآمد است. در زمان جنگ تحمیلی استفاده از روشهای کلاسیک و ارتش مرسوم برای مقابله با رژیم صدام کفایت نمیکرد و پیروزی در جنگ غیرممکن به نظر میرسید. در این اوضاع، پیشبینی صدام از فتح سهروزه تهران، رؤیایی و دورازذهن نبود. اما وقتی جوانان با ایمان و انقلابی، ایثارگرانه و با روحیه جهادی وارد عرصه شدند و در کنار ارتشیان غیور، جانانه جنگیدند، ورق برگشت و پیروزیهای درخشان، چشم جهان را خیره کرد. همه این دستاوردها و ظفرها، نتیجه «عزم جهادی جوانان» بود.
اکنون نیز برای غلبه بر ابرچالشهای کشور ناچاریم که دستبهدامن «مدیریت جهادی» شویم و کار را به جوانان بسپاریم. مدیریت جهادی زاییده و ثمره انقلاب اسلامی است و در برهههای مختلف، توانسته ناکارآمدی دستگاه بوروکراسی را جبران کند. «ما از اول انقلاب، هر کار بزرگی که توانستهایم انجام بدهیم، به برکت اعتماد به نفس و بلندپروازی و کار جهادی بوده است.» (مقام معظم رهبری، بیانات در دیدار کشاورزان 14/10/1384)
اما «مدیریت جهادی» چیست؟ قبل از اینکه به این پرسش پاسخ دهیم، باید توجه داشت که دو معنای اشتباه در ذهن مردم و کارگزاران از مدیریت جهادی وجود دارد:
برداشت نخست که در ذهن برخی مردم وجود دارد این است که «تن ندادن به نظم و تشکیلات» همان مدیریت جهادی است. درحالیکه این نگاه کاملاً اشتباه است و رهبر انقلاب اسلامی هم آن را نفی کردهاند. (مقام معظم رهبری، بیانات در دیدار جمعی از کشاورزان- 14/10/1382) یا گاهی برخی مردم تصور میکنند که مدیریت جهادی کنار گذاشتن علم و عقل است. درحالیکه باز هم رهبر انقلاب اسلامی تأکید میکنند که کار جهادی باید «هم علمی باشد، هم پرقدرت باشد، هم با برنامه باشد و هم مجاهدانه باشد.» (مقام معظم رهبری، بیانات در جلسه تبیین سیاستهای اقتصاد مقاومتی-20/12/1392)
برداشت نادرست دوم که در میان برخی مسئولان و کارگزاران دیده میشود، «تن دادن به کار رایگان» را معادل روحیه جهادی میدانند. بنابراین اگر کسی حاضر نبود «مفت» کار کند، «روحیه جهادی» ندارد! این برداشت از کار جهادی، غیرواقعی، سودجویانه و غیراخلاقی است.
با بررسی اندیشه رهبر معظم انقلاب میتوان به این نتیجه رسید که «مدیریت جهادی»، به معنای دارا بودن ویژگیهای اخلاقی زیر است:
نفی برتریجویی و منفعتطلبی شخصی: مدیریت جهادی از نظر رهبر معظم انقلاب، مخالفت با «روحیه تافته جدابافته» دانستن «خود» است. کسانی که «احساس کنند یک سر و گردن از همه بالاترند» روحیه جهادی ندارند و نمیتوانند مدیران جهادی باشند. (مقام معظم رهبری، بیانات در دیدار شرکتکنندگان در نهمین همایش ملی «نخبگان فردا»- 22/7/1394) مدیریت جهادی مانع از منفعتطلبی شخصی میشود. در غیاب روحیه جهادی «هر انسانی بهتنهایی خودش محور همه حوادث عالم است؛ سود را برای خود میخواهد و ضرر را از خود دفع میکند. اصل برای او این است» درحالیکه مدیریت جهادی باعث میشود که انسان در ایمان و آرمان و خدمت به دیگران حل شود و خود را فراموش کند. (مقام معظم رهبری، بیانات در دیدار جمعی از کشاورزان-14/10/1382) در غیاب روحیه جهادی است که منفعتطلبی شخصی و سودجویی در یک فرهنگ ریشه میگیرد.
اخلاص: «روحیه جهادی یعنی کار را برای خدا انجام دادن، کار را وظیفه خود دانستن»(مقام معظم رهبری، بیانات در دیدار شرکتکنندگان در نهمین همایش ملی «نخبگان فردا»-22/7/1394) مدیران جهادی کارها و رفتارشان فقط برای خداست و از منیت خالی است.
اعتقاد به «ما میتوانیم»: مدیریت جهادی با «نمیتوانیم» میانهای ندارد و فقط به «ما میتوانیم» اعتقاد دارد. (مقام معظم رهبری، بیانات در دیدار کشاورزان-14/10/1384) اگر هم مانع و سدی برای رسیدن به هدف وجود داشته باشد، افراد دارای روحیه جهادی آنها را کوچک و قابل شکست دادن میبینند. روحیه جهادی اجازه نمیدهد که افراد به بهانه وجود مانع معطل شوند و دست از کار و تلاش بکشند. (مقام معظم رهبری، بیانات در دیدار رئیسجمهور و اعضای هیأت دولت-6/6/1392) روحیه جهادی باعث میشود که فرد جهادی از هر راهی برای رسیدن به هدف استفاده کند و مانند رودی اگر در مسیر رسیدن به دریا، به صخره و سنگی برخورد کرد، با تلاش خود سعی کند یا سنگ را کنار بزند، یا از زیر و روی آن عبور کند و دستآخر سنگ را دور میزند و مسیر جدیدی میسازد اما دست از حرکت بر نمیدارد.
خستگیناپذیری: روحیه جهادی انگیزهای است که «کار بیوقفه و خستگیناپذیر» را ممکن میسازد. (مقام معظم رهبری، بیانات در دیدار کشاورزان-14/10/1384) مدیران جهادی از کار خسته نمیشوند. (مقام معظم رهبری، بیانات در حرم مطهر رضوی در آغاز سال ۹۰-1/1/1390) اصولاً کلمه «جهاد»، کار زیاد و فراوان را به ذهن متبادر میکند. «کار فوقالعاده و زیاد» از نظر رهبری، کار جهادی و مبتنی بر روحیه جهاد است. (مقام معظم رهبری، بیانات در جلسه تبیین سیاستهای اقتصاد مقاومتی- 20/12/1392)
کارآمدی و سرعت: «انگیزه برای پیش بردن سریعتر و کارآمدتر کارها» نتیجه مدیریت جهادی است. (مقام معظم رهبری، بیانات در دیدار جمعی از کشاورزان-14/10/1382) «کار جهادی ضد تنبلی است، ضد بیتفاوتی است، ضد امروز را به فردا انداختن است.» (مقام معظم رهبری، بیانات در دیدار مجمع عالی فرماندهان سپاه-10/7/1398)
استفاده بهینه از منابع موجود: رهبر انقلاب با تمثیل کمبود آب، روحیه مدیران جهادی را توصیف میکنند: «همانگونه که میدانید آب در کشور ما بهقدر زمین نیست. معروف است که ایران کشور کمآبی است؛ اما اگر با عقل و تدبیر و روحیه خستگیناپذیر پیش برویم، میشود از همین آب موجود استفاده کرد... میشود این کارها را کرد و باید بکنیم؛ با روحیه جهادی ممکن است.» (مقام معظم رهبری، بیانات در دیدار جمعی از کشاورزان-1382/10/14) مدیریت جهادی باعث میشود که افراد «بدون انتظار فراهم آمدن همه جزئیاتی که برای آدمهای معمولی لازم و مؤثر است، سر از پا نشناخته، عاشقانه، با جوشش ابتکار و استعداد، بدون اینکه گفته شود این را نداریم و آن را نداریم، حتی با دست خالی» اقدام کنند و متکی به «عشق و شوق و ابتکار و خلاقیت انسانها» کار را پیش برند. (مقام معظم رهبری، بیانات در مراسم صبحگاه نظامی پایگاه نیروی دریایی ارتش –12/10/1370)
با نهادینه شدن این شاخصهها در مدیران است که میتوان کارهای بزرگ و بهظاهر غیرممکن را پیش برد. همانطور که در جنگ تحمیلی جوانان جهادی توانستند پیروزی نظامی کسب کنند، در جنگ اقتصادی امروز هم میتوان با مدیریت جهادی جوانان، بر تحریم و بیعدالتی غلبه کرد. در پایان این یادداشت مناسب است که به یک خاطره از شهید مهدی زینالدین اشاره کنیم. خستگیناپذیری ویژگی سرداران جهادی بود. ایشان میگفت تا حد ممکن باید کار کرد و برای پیشبرد کارها حتی کمتر خوابید. او معتقد بود که اگر خواب خیلی شدید باشد، خودش انسان را میبرد! وقتی بیدارید، یعنی هنوز خواب نیامده و باز هم میتوان کار کرد! در 25 روز نبرد فعال عملیات خیبر، ظاهراً 25 ساعت بیشتر نخوابیده بود. آقای کریمی، مسئول وقت واحد تخریب لشکر 17 علیابن ابیطالب میگوید پس از این عملیات و در مسیر بازگشت به اهواز، از ایشان دعوت کردیم بهعنوان پیشنماز بایستد. قبول نمیکرد و میگفت حالم مساعد نیست. اما با اصرار رزمندگان جلو ایستاد و نماز را خواند. رکعت دوم، نمازش خیلی طول کشید. ناچار بچهها نماز را خودشان خواندند و بعد از نماز که به سراغ او رفتند، دیدند وسط نماز خوابش برده! بیدارش کردند و وضو گرفت و دوباره نمازش را خواند...
شهدای جنگ تحمیلی ستارگان درخشان و الگوی مدیریت جهادی هستند. جز با کار خستگیناپذیر و جهادی نمیتوان شرایط را به نفع مردم تغییر داد.
نیم نــگاه
دو معنای اشتباه در ذهن مردم و کارگزاران از «مدیریت جهادی» وجود دارد: برخی فکر میکنند «تن ندادن به نظم و تشکیلات» همان مدیریت جهادی است. در حالی که این نگاه کاملاً اشتباه است و رهبر انقلاب اسلامی هم آن را نفی کردهاند یا گاهی برخی تصور میکنند که مدیریت جهادی کنار گذاشتن علم و عقل است. درحالیکه باز هم رهبر انقلاب اسلامی تأکید میکنند که کار جهادی باید «هم علمی باشد، هم پرقدرت باشد، هم با برنامه باشد و هم مجاهدانه باشد.»
مدیریت جهادی با «نمیتوانیم» میانهای ندارد و فقط به «ما میتوانیم» اعتقاد دارد. شهدای جنگ تحمیلی ستارگان درخشان و الگوی مدیریت جهادی هستند. جز با کار خستگیناپذیر و جهادی نمیتوان شرایط را به نفع مردم تغییر داد.
اکنون نیز برای غلبه بر ابرچالشهای کشور ناچاریم که دستبهدامن «مدیریت جهادی» شویم و کار را به جوانان بسپاریم. مدیریت جهادی زاییده و ثمره انقلاب اسلامی است و در برهههای مختلف، توانسته ناکارآمدی دستگاه بوروکراسی را جبران کند.
«ریزش انقلابیها» داریم اما «ریزش انقلاب» نداریم!
حجتالاسلام والمسلمین دکتر داوود مهدویزادگان
سرپرست سازمان سمت و دانشیار پژوهشگاه علومانسانی و مطالعاتفرهنگی
1برای بحث درباره «زمینهها، علل و عوامل ریزشهای انقلاب اسلامی» لازم به نظر میرسد که در آغاز، مفهوم «ریزش» را تجزیه و تحلیل کنیم. این واژه ایهام دارد و دو معنا برای «ریزشهای انقلاب» میتوان تصور کرد؛ «ریزش انقلاب» و هم «ریزش انقلابیها». بنابراین هم میتواند وصفی برای خود انقلاب و هم برای حاملان انقلاب (انقلابیها) باشد.
در خصوص معنای «ریزش انقلاب» باید گفت که جامعهشناسان به این موضوع بسیار پرداختهاند و از آن با عنوان «عادیسازی» و «ترمیدور» یاد کردهاند. بدین معنا که انقلاب از اصالتهایش عبور کرده، ماهیتش را از دست داده و عادی شده است. «عادی شدن انقلاب» یعنی روزمره شدن، کنار رفتن حیات انقلابی و از دست دادن ظرفیت الگو بودن. آن انقلاب که به این سرنوشت دچار شود دیگر جانی ندارد و در وضعیت عادی شده قرار گرفته است؛ چراکه بهطور کلی، انقلاب «گذار از وضعیت عادی به غیرعادی» است. در نتیجه در صورت بروز این پدیده میتوان گفت انقلاب دچار ریزش شده است.
2اما گاهی ریزش بین حاملان انقلاب صورت میگیرد. یک وقت روح انقلابی بین افراد وجود دارد، اما انقلابی نیست؛ چرا که انقلاب تبدیل به «خاطره» و «یک واقعه تاریخی» شده است؛ آن وقت مردم احساس نمیکنند که در متن انقلاب حضور دارند و وقتی از انقلاب میگویند، گویی از دیروز میگویند؛ چرا که انقلاب در«حال» وجود ندارد. در مورد انقلاب مشروطه چنین اتفاقی افتاد. انقلاب مشروطه خیلی زود به «خاطره» تبدیل شد.
معنای دیگر «ریزشهای انقلاب»، ریزش حاملان انقلاب است. یعنی انقلابیونی که از انقلاب فاصله گرفته و از آن جدا شدهاند. زمانی که حاملان انقلاب از انقلاب فاصله میگیرند میتوان گفت دچار ریزش شدهاند. از این ریزش هم میتوان به «عادیشدن» تعبیر کرد. در چنین شرایطی انقلاب حضور دارد و در حیات به سر میبرد، اما انقلابیون عادی شده و از جوهره انقلاب فاصله گرفتهاند. معنای نخست «ریزشهای انقلاب» در جامعهشناسی بسیار بحث شده است، اما در قالب معنای دوم کمتر پرداخته شده است. جامعهشناسی با رویکرد لیبرالی و رسمی طبیعی است که به معنای نخست بپردازد. این معنا برای آنان مهم است و «فاصله گرفتن انقلابیون» برای جامعهشناسی رسمی زیاد مهم نیست، اما در اندیشه انقلابی موضوع دوم مهم است. بالاخره هیچ انقلابی مایل نیست طرفداران خود را از دست دهد. البته این دو معنا نسبتی نیز با هم پیدا میکنند. به نظر میرسد بین این دو معنا تقابلی نیز وجود دارد؛ به گونهای که میشود گفت قابل جمع نیستند و یکی از این دو، شکل میگیرد. اینها تضادی با هم دارند. وقتی میگوییم ریزش انقلابی، یعنی انقلاب زنده است و وجود دارد و در عین حال افرادی از آن جدا شدهاند.
3حال باید پرسید ما اکنون با پدیده «ریزش برخی از انقلابیون مواجه هستیم یا ریزش انقلاب؟» اگر تحلیل ریزش انقلابی حاکم باشد، یعنی انقلاب زنده و در تکاپو است؛ حاملان انقلاب ریزش کردهاند نه خود انقلاب. این خود پیامی دارد که نگرانی از بابت انقلاب نباید داشته باشیم. انقلاب حیات دارد و پیامی برای امروز ما دارد. بنابراین ریزش انقلاب اتفاق نیفتاده است، بلکه نگرانی نسبت به انقلابیون است که از انقلاب فاصله گرفتند. پس باید تفکیک کرد که دغدغه معطوف به «انقلاب» یا «انقلابیها» است. تحلیل اشتباه، مسائلی به همراه دارد و به جای اینکه دغدغه انقلابیون را داشته باشیم، دغدغه انقلاب را خواهیم داشت. برای ما ریزش انقلابیها مهم است، بنابراین باید درباره عوامل ریزش انقلابیها تأمل کنیم. نخستین دلیل قوت و افق اندیشه انقلاب است. هر قدر افق، محتوا و اندیشه یک انقلاب قوی، مستحکم و تو در تو باشد و گستره زیادی داشته باشد، میتوان پیشبینی کرد که انقلاب دچار ریزش شود. بالاخره همه افراد یک سطح نیستند. برخی نمیتوانند «عمق اندیشه انقلاب» را در لایههای عمیق درک کنند. در نتیجه آنان در میانه راه بهدلیل «ارتفاع انقلاب» عدول میکنند.
4برخی از ریزشها را نباید به «ریزش» تعبیر کرد چرا که وقتی انقلابی شکل میگیرد، عدهای همداستان با انقلاب نیستند، اما چون خودشان قادر به ایجاد جنبش اجتماعی نیستند همداستان میشوند و طبیعی است که این گروه به مرور فاصله میگیرند و به اینها نمیتوان ریزش گفت. در انقلاب اسلامی گروهها و افراد بسیاری بودند که با نیتها و طمعهایی وارد شدند و سپس جدا شدند.
دلیل دیگر ریزش «آرمانگرایی محض» است. برخی انقلابیون بهشدت آرمانگرا هستند و وقتی انقلاب و نظام را در موقعیتهایی میبینند، چون ظرفیت ندارند، ریزش میکنند. نقدهایشان هم متوجه آرمانهای انقلاب میشود. دلیل دیگر «واقعگرایی محض» است. آنان نمیتوانند در فضای آرمانی زندگی کنند بنابراین ریزش پیدا میکنند. این گروه با توجه به مقتضیات زمان عمل میکنند. دلیل دیگر هم «روزمره شدن انقلابیون» است.
5با توجه به این مقدمات، در مقام پاسخ به این پرسش که «آیا ما با پدیده ریزش انقلاب یا انقلابی در انقلاب اسلامی مواجه هستیم؟» باید گفت: ما «ریزش انقلابی» داریم، اما «ریزش انقلاب» نداریم. اگر گفتار و اعمال ریزشیها را بررسی کنیم، متوجه ریزش انقلابیها خواهیم شد. وقتی در گفتار افراد توجه کنیم، سخنان آنان معطوف به اهداف و آرمانهای انقلاب نیست و معلوم است که از آنها عدول کردهاند. آن چیزی را که در متن انقلاب بوده، نمیخواهند و تجدیدنظرطلب شدهاند. به هر حال ما دوست نداریم انقلابیون از قطار انقلاب پیاده شوند، اما مهم این است که قطار انقلاب متوقف نشود. البته باید واکاوی کرد تا آن کسانی که پیاده شدند به قطار انقلاب بازگردند.
* مکتوب حاضر متن ویرایش و تلخیص شده سخنرانی دکتر داوود مهدویزادگان است که در نشست «بررسی زمینهها، علل و عوامل ریزشهای انقلاب اسلامی» در محل مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی ارائه شد و از سوی برگزارکنندگان، تدوین و تنظیم شده است.