«ایران» از نگاه دو کارشناس ابعاد مختلف کودک آزاری را بررسی می کند
فریاد بیصدای فرشتگان کوچک
مرجان همایونی
خبرنگار
در اورژانس بیصدا و آهسته باز شد. زن جوان مضطرب و پریشان حال در آستانه در ظاهر شد. موهای به هم ریختهاش که از گوشه و کنار روسری بیرون زده بود پریشان احوالی و درماندگی اش را بیشتر به رخ میکشید با چهرهای رنگ پریده و چشمانی پر از اشک و هراس کودکی را در آغوش میفشرد .
پرستار اورژانس به طرفش آمد، زن جوان فقط صدای مبهمی میشنید تمام توانش را جمع کرد و کودک نیمه جانی را که روی دستانش بود به سمت پرستار گرفت. قدرت حرف زدن نداشت، اما دلش هم نمیخواست آنچه را بر سر طفلش آمده بر زبان بیاورد.
دختر کوچولو را روی برانکارد خواباندند تا پزشک کشیک او را معاینه کند. حال کودک وخیم بود، آنقدر که مطمئن نبودند تا ساعتی دیگر زنده بماند. کودک به بخش مراقبتهای ویژه منتقل شد و زن جوان که قدرت ایستادن نداشت در گوشهای از بیمارستان روی زمین نشست. چشمانش را به چپ و راست میچرخاند اما تنها چیزی که میدید، تصویر دخترکش «ماه چهره» بود. یاد روزی افتاد که نوزادش را پس از به دنیا آمدن در آغوشش قرار دادند صورت دخترک مثل ماه زیبا بود و میدرخشید همین زیبایی خداداد دخترک باعث شد که او را ماه چهره بنامند.
آن روزها خودش را خوشبختترین زن دنیا میدانست اما حالا، دنیا روی سرش خراب شده بود، اگر بلایی سر دخترکش میآمد او چکار میکرد!
معاینه اولیه کودک حکایت از کودکآزاری داشت. پرستار بلافاصله موضوع را به پلیس خبر داد.
زن درمانده و مستأصل در افکار پریشانش غوطهور بود و به موزاییکهای کف اورژانس خیره مانده بود که چشمش به یک جفت کفش سیاه افتاد. سرش را که بلند کرد مردی را با لباس و درجه نظامی دید مرد جوان با صدایی بلند و لحنی دستوری از او خواست بلند شود و به سؤالات وی پاسخ دهد.
زن جوان دلش میخواست خبر خوب شدن دخترش را بشنود اما آنچه میشنید بیشتر دلش را به لرزه میانداخت.
«چه شد که دخترت به این روز افتاد؟» زن جوان به سختی ذهنش را جمع و جور کرد و گفت: نمیدانم. یعنی مطمئن نیستم. امیدوارم که اشتباه کرده باشم. کاش واقعیت نداشته باشد.
همانطور که این جملات را نصف و نیمه بیان میکرد از اضطراب مدام گوشه روسری رنگ و رو رفتهاش را در دست میفشرد.
مأمور جوان که متوجه حال نامساعد این مادر شده بود کمی صبر کرد اما موضوع آنقدر حساس بود که نمیتوانست زمان را از دست بدهد. به آرامی گفت: شما ماجرا را تعریف کنید، پلیس و قاضی خودش پیگیر میشود تا مشخص شود اصل موضوع چیست.
صغری لحظهای مکث کرد و بغضی را که در گلویش جا خوش کرده بود، قورت داد و با صدایی که پر از غم و درد بود، گفت: شوهرم کارگر است صبح از خانه بیرون میرود و آخر شب برمیگردد. خودتان که میدانید کارگری چندان درآمدی ندارد. اوضاع مالیمان باعث شد تا به این فکر بیفتم که من هم کمک خرج همسرم شوم و برای کسب درآمد، سبزی پاک کنم، پیازداغ و سیر داغ درست کنم و بفروشم.امروز سفارش سبزی داشتم، معمولاً روزهایی که سفارش زیاد دارم، مجبورم بچه را به همسایهای یا دوستی بسپارم.
اگر بچه را با خودم ببرم، مجبورم یک دستم به ماه چهره باشد و با یک دست هم که نمیشود بار زیادی حمل کرد. بچهام نیز تنهایی جرأت نمیکند در خانه بماند، البته خودم هم راحت ترم که یک بچه 5 ساله را تنها نگذارم. یک وقت دست به گازی چیزی میزند و بلایی سر خودش میآورد. امروز ماه چهره را به خانه زن صاحب خانهمان به نام بلقیس بردم. بعد هم از خانه خارج شدم اما وقتی برگشتم با عجله به سراغ دخترم رفتم. بچهام رنگ به رو نداشت و حالش خیلی بد بود، آنقدر که به سختی راه میرفت و مدام از درد ناله میکرد. از زن صاحب خانه علت حال بد بچهام را پرسیدم. او هم با لکنت و ترس گفت نمیداند اتفاق خاصی نیفتاده احتمالاً مسموم شده و برای همین رنگش پریده است.
بچه را به خانه بردم، اما ماه چهره هر لحظه حالش بدتر میشد. وقتی او را به خانه بلقیس برده بودم حالش خوب بود. هنوز یک ساعت نگذشته بود که بچهام روی زمین افتاد و بیهوش شد کلافه و گیج بودم، چرا باید دخترم به این حال و روز میافتاد؟ کمی آب قند دادم چشمانش را باز کرد گفتم چی شده حرف بزن ببینم که به سختی گفت: دایی اشکان(برادر زن صاحب خانه) به من گفت بیا بریم تو اتاق برات قصه بگم منم رفتم اما... بعد حالم بد شد. دایی اشکان ترسیده بود خواهرش را صدا کرد. بلقیس خانم به من آب قند داد و گفت به مامانت چیزی نگو. بلقیس خانم گفت اگر حرفی بزنم، ما را از خانهاش بیرون میکنه و ما مجبوریم که در خیابان زندگی کنیم. حالا که من این موضوع را به تو گفتهام، اگر آنها ما را بیرون کنند، شب کجا بخوابیم؟ ما که جایی برای ماندن نداریم!
از شنیدن این حرفها به هم ریختم از یک طرف حال بچه هر لحظه بدتر میشد و از طرف دیگر هزار فکر و خیال به سرم زده بود. درنهایت او را بغل کردم و به سمت بیمارستان دویدم.
صحبتهای صغری که به اینجا رسید، ناگهان صدای پرستارها و پزشک از اتاق به گوشش رسید. دلش بیتاب شد به سمت اتاق رفت، اما با دیدن ملحفه سفیدی که روی صورت دخترکش کشیدند فریادی زد و از هوش رفت.
چه مواردی را میتوان کودک آزاری نامید؟
علیرضا باوی
معاون قضایی رئیس کل دادگستری استان خوزستان
اما برای اینکه بدانیم تعریف کودک آزاری چیست و چه مواردی کودک آزاری محسوب میشود و سؤالاتی در این خصوص پای صحبتهای علیرضا باوی، معاون قضایی رئیس کل دادگستری و رئیس شورای حل اختلاف استان خوزستان نشستیم. او که دکترای حقوق کیفری و جرم شناسی دارد، در تعریف کودک آزاری به خبرنگار «ایران» گفت: قبل از هر چیز باید تعریفی از طفل و کودک داشته باشیم ، تعریف طفل یعنی هر فردی که به سن بلوغ شرعی نرسیده است را کودک مینامیم و در رابطه با نوجوان نیز باید گفت هر فرد که زیر هجده سال کامل شمسی است و به سن بلوغ شرعی رسیده است. طبق قانون حمایت از اطفال و نوجوانان مصوب سال 1399، تمام افرادی که به سن هجده سال تمام شمسی نرسیده اند، مشمول این قانون هستند. منظور از کودک، در این بحث، نوجوان نیز هست چرا که ما در مواردی مشاهده میکنیم که فرد نوجوان نیز مورد آزار و اذیت قرار گرفته است.
از جلوگیری برای تحصیل کودک تا آزار و اذیتهای رایج که منجر به صدمات بدنی و گاهی مرگ او میشود میتوان در گروه کودک آزاری قرار داد. اگر بیشتر بخواهیم به این موارد بپردازیم، باید بگویم که بیشک کودکانی که پدر و مادر یا به عبارت جامعتر سرپرست ندارند، کودکانی که سرپرست آنها اعتیاد به موادمخدر دارند یا بیمارهای صعبالعلاج یا بیماری روحی و روانی دارند، کودکانی که والدینشان در زندان به سر میبرند و بهطور کلی کودکانی که مورد بیمهری قرار میگیرند و بواسطه شرایط والدینشان آسیبهای شدیدی میبینند، به نوعی مورد کودک آزاری قرار گرفتهاند.
در صورتی که والدین یا سرپرست قانونی کودکان، آنها را مورد خشونت قرار داده یا حتی آنها را مجبور به کارهای شنیع و غیرقانونی کنند بهعنوان مثال، والدین یا سرپرست کودک و نوجوان، او را مجبور کند که کارهای غیراخلاقی و غیر قانونی و مستهجن انجام دهد یا هرگونه به کارگیری طفل در فیلمهای جنسی، یا انتشار تصاویر و فیلم از او در حالت نیمه برهنه و برهنه، تهیه و تولید هر اثری که محتوای آن بیانگر جذابیت جنسی طفل باشد، استفاده ابزاری کودک برای کسب درآمد و شرکت او در کارهای خلافی مانند فروش موادمخدر یا تکدی گری که باعث بهرهکشی اقتصادی شود نیز در زمره کودک آزاری است.
در مواردی مشاهده میکنیم که والدین از ادامه تحصیل کودک جلوگیری میکنند یا حتی برای کودک شناسنامه و مدرک هویتی نمیگیرند. بیتوجهی به وضعیت روحی و روانی کودکانی که کم توانی جسمی یا ذهنی یا بیماری های خاص یا اختلال هویت جنسی دارند، نیز کودک آزاری محسوب میشود؛ طرد کودک از خانواده، هرگونه وضعیتی که حیات یا سلامت جسمی یا روانی طفل و نوجوان بهشدت تهدید و در معرض آسیب قرار گیرد، تشویق کودک یا نوجوان برای فرار از مدرسه یا خانه و قرار دادن کودک در شرایط سخت مانند فقر، مهاجرت و پناهندگی ، خود نیز نوعی کودک آزاری محسوب میشود. همچنین ضرب و جرح که منجر به صدمات شود و گاهی اوقات این صدمات منجر به مرگ میشود، ربودن کودک، محبوس کردن یا قرار دادن کودک در شرایط سخت و فراهم کردن موجبات خودکشی که منجر به خودکشی شود. اما قانون میگوید اگر حتی تحقیق از کودک یا نوجوانی که بزهکار است و جرمی مرتکب شده توسط شخصی ناآگاه و آموزش ندیده صورت گیرد نیز کودک آزاری محسوب میشود.
چه عاملی پایه و اساس کودک آزاری محسوب میشود؟
جرم کودک آزاری محصول رفتارهای نامتجانس و نامیمون اختلافات خانوادگی و بیشتر میان زوجین است. وقتی خانوادهای منسجم نباشد و پدر و مادر گرایش خاص مجرمانه داشته باشند، طبیعتاً اگر فرزندی داشته باشند این فرزند همیشه در معرض آسیب و خطر است. اگر خانواده منظم و منسجم و مبتنی بر قانون و شرع باشند فرزندان آنها کمتر در معرض خطر قرار میگیرند و میتوان گفت مشکلات خانوادگی و اختلافات والدین در کنار سایر عوامل، به کودک آزاری و آسیب فرزندان بیشتر دامن میزند.
گاهی اوقات کودک آزاری از سوی خانواده رخ میدهد و این احتمال وجود دارد که والدین به خاطر اتهامی که برای آنها در نظر گرفته میشود، شکایت نکنند. زمانی که شاکی خصوصی نداشته باشد، آیا در این خصوص به این پروندهها رسیدگی میشود؟
درصورتی که کودک آزاری رخ دهد حتی اگر والدین این موضوع را گزارش ندهند و شکایتی هم نداشته باشند، دادستان آن شهر و بخش بهعنوان مدعی العموم وارد عمل شده و دستور لازم را صادر خواهد کرد. کودک آزاری از زمره جرایم غیر قابل گذشت است و در صورت گذشت شاکی، از جنبه عمومی مورد رسیدگی قرار خواهد گرفت و با رضایت شاکی رسیدگی به آن متوقف نخواهد شد که این موضوع اهمیت جرم را نشان میدهد.
رئیس شورای حل اختلاف استان خوزستان در مورد نحوه رسیدگی به پروندههای کودک آزاری میگوید: چنانچه کودک آزاری رخ دهد به دستور دادستان، ضابط قضایی که نیروی انتظامی است و بهزیستی میتوانند وارد عمل شوند و به این موضوع رسیدگی کنند. درصورتی که کودک بیسرپرست یا بدسرپرست باشد، یا والدین در دسترس نباشند، والدین یا سرپرست قانونی زندانی باشد، یا توانایی نگهداری کودک را نداشته باشند یا اینکه کودک به هر دلیلی در معرض خطر باشد، موضوع از سوی مددکار به بهزیستی و بعد از آن ظرف مدت 12 ساعت به دادستانی اعلام میشود. با ورود دادستان و با توجه به احتمال بروز حادثه و خطر برای کودک، وی به مراکز بهزیستی منتقل خواهد شد و تحقیقات برای شناسایی عامل یا عاملان این کودک آزاری حتی اگر شاکی خصوصی نداشته باشد به دستور دادستان محل ادامه خواهد یافت. این موضوع را هم باید در نظر داشت اگر کسی از کودک آزاری با خبر باشد و این موضوع را اطلاع ندهد مجرم شناخته میشود. همچنین اگر کسی هویت شخصی که کودک آزاری را به پلیس یا مراجع قضایی گزارش کرده فاش کند نیز مجرم محسوب میشود.
ترسی که مانع شکایت میشود
سرهنگ مرتضی نثاری
معاون جرایم جنایی پلیس آگاهی پایتخت
کودکآزاری در قانون تعاریف خاصی دارد هر گونه آزار جسمی، روحی و روانی، تنبیه، تمسخر، تحقیر و... که از سوی والدین، خانواده یا افراد بیگانه در مورد کودکان رخ دهد در زمره کودکآزاری قرار دارد. یکی از مشکلاتی که در پروندههای کودک آزاری با آن روبهرو هستیم، تمایل نداشتن خانوادهها و فرد آزار دیده برای شکایت است.
متأسفانه بسیاری از خانوادهها یا حتی شخص بزه دیده، بواسطه فرهنگسازی غلط با این تصور که اگر موضوع را مطرح کنند آبرویشان میرود، اگر کودکی مورد آزار و اذیت یا تنبیه قرار بگیرد، این مسأله را به پلیس یا دستگاه قضا گزارش نمیکنند و به اصطلاح با یک وضعیت خاکستری رو به رو هستیم. در حالی که در بسیاری از کشورها با این جرایم براحتی برخورد میکنند و نه تنها ترسی از بر ملاشدن آن ندارند بلکه حتی رسانهها نیز پرده از این جرایم که گاهی از سوی افراد با موقعیتهای اجتماعی بالا رخ میدهد بر میدارند. اما شاکیها باید بدانند در ایران پلیس و معاونت جنایی این اطمینان را به همه بزه دیدهها میدهد که در تمامی جرایم و نه فقط در پروندههای کودکآزاری، اطلاعات شاکیها کاملاً محرمانه بوده و نزد پلیس محفوظ میماند و علیه آنها هیچ جایی استفاده نخواهد شد. مردم باید بدانند کتمان این موضوع و بهدنبال آن درمان نشدن افرادی که مورد بزه قرار گرفتهاند و قربانی این حوادث تلخ شدهاند، عواقب بسیار خطرناکی دارد و حتی میتواند حس حقارت را در این افراد ایجاد کند. ما در روانکاوی برخی مجرمان که به خاطر کودکآزاری یا جرایم جنسی بازداشت میشوند، متوجه میشویم که این افراد خودشان قبلاً قربانی چنین جرایمی شده بودند. این موضوع حکایت از آن دارد که اگر قربانیان این حوادث تحت درمان روانشناسی و بالینی قرار نگیرند و آموزشهای درستی به آنها داده نشود، عواقب بدتری در انتظار قربانیان است.
متأسفانه در دنیای امروز، ولنگاری و بیادبی اجتماعی گسترش یافته است. در سالهای اخیر نه تنها از احترام به والدین و بزرگترها خبری نیست بلکه بچهها به جای استفاده از نام پدر و مادر، والدینشان را با نام کوچک صدا میزنند. نبود تربیت صحیح در فرزندان باعث میشود همین کودکان وقتی در جایگاه والدین قرار بگیرند بهدلیل نبود تربیت صحیح رفتار نامناسبی نیز با کودکان خود داشته باشند. تقویت باورهای ادبی و آداب اجتماعی و پایبندی به اصول دینی و فقهی باعث میشود که از اتفاقات منفی بعدی جلوگیری شود. هر چند در کشور ما پدیده کودکآزاری و خشونت علیه کودکان به شدت برخی کشورهای اروپای شرقی یا امریکای جنوبی و لاتین، دیده نمیشود اما بیتوجهی به برخی خط قرمزها و فرهنگ و قانون میتواند پیامد ناگواری داشته باشد.
پلیس یک سری پیشنهادها برای خانوادهها دارد که با رعایت آنها، میتوان از این معضلات جلوگیری کرد. یکی از آنها رعایت معیارهای اخلاقی و پایبندی به قیود دینی و آداب اجتماعی است. احترام گذاشتن و رعایت ادب خود باعث جلوگیری از این موارد میشود. آشنایی خانوادهها با فضای مجازی و دادن آموزشهای لازم به فرزندان در مورد استفاده از این فضا یکی دیگر از راهکارهای جلوگیری کننده است.
از آنجا که برخی مصادیق کودکآزاری در فضای مجازی شکل میگیرد، وی در این باره میافزاید: والدین باید با مدیریت هوشمندانه و با تسلط و آشنایی کامل به فضای مجازی، از خطرات احتمالی که فرزندانشان را تهدید میکنند جلوگیری کنند. اما در مواردی میبینیم که والدین به این فضا آشنایی ندارند و درنتیجه نمیتوانند راهنمایی و کمکی به فرزندانشان داشته باشند. والدین باید با این فضا آشنا شوند چرا که این فضا، دنیای دوم عصر ماست و همه در عصر جدید با آن درگیر هستیم. فضای مجازی، به نوعی میتواند پایگاهی برای آزار و اذیت کودکان و نوجوانان باشد چرا که گاهی باعث تشویق برای فرار دختران میشود و بهدنبال آن حوادثی چون تجاوز و سوءاستفادههای دیگر برایشان رخ میدهد. والدین بر اساس نیازمندی و نیازهای فرزندانشان باید خود را به روز کنند تا جلوی پدیدههایی مانند فرار فرزندان، آزار و اذیت آنها و... را بگیرند. والدین باید بهصورت نامحسوس وارد حریم خصوصی کودکانشان شوند چرا که اگر آنها وارد نشوند، دیگران وارد این حریم خصوصی میشوند.
از سویی دولت نیز میتواند با اقداماتی به کمک والدین بیاید. طرح صیانت یکی از اقداماتی است که اگر با حضور عدهای از اندیشمندان، جامعه شناسان، روانشناسان و کارشناسان ایمنی و حقوقی، پلیس و افراد فرهیخته و با حضور یک کمیته ویژه تشکیل شود و راهکارهایی در رابطه با محدود یا کانالیزه کردن اینترنت برای کودکان و نوجوانان ارائه دهند برای جلوگیری از کودکآزاری بسیار مفید و مؤثر است. در تمام دنیا اجازه دسترسی راحت به فضای مجازی برای هر طیف سنی داده نمیشود. مشکل دیگری که فضای مجازی دارد این است که اگر خطایی رخ دهد کسی نیست که این خطا را گوشزد کند. در دوران قدیم بواسطه دورهمی و شبنشینیها و روابط تنگاتنگ خانوادهها اگر فردی مرتکب خطایی میشد ریش سفید و بزرگ آن جمع به او گوشزد میکرد. طرح صیانت در حقیقت نقش ریش سفید را در فضای مجازی ایفا خواهد کرد و به بچهها تذکر میدهد که این راهی که در فضای مجازی میروید منجر به آسیبهای زیادی به خودتان میشود.
والدین و سرپرستان کودکان، باید کاری کنند که فرزندانشان به سمت کتابخوانی و ورزش سوق یابند، خود کتاب و ورزش باعث میشود که فرد با آسیبهای فضای مجازی بیشتر آشنا شود. همچنین در بحث دوستیابی حتی در فضای مجازی به آنها آموزش دهند. آنها باید مهارتهای خود و فرزندانشان را بالا ببرند تا از اتفاقات بد جلوگیری کنند. همراهی خانواده و بچهها تقویت شود و اعتماد بین آنها بالا رود. تعصبات و سختگیریهای زیاد خیلی پسندیده نیست. اختلافات زناشویی، اگر پدر و مادر باهم مشکل داشته باشند یا والدین اعتیاد داشته باشند، این مسائل نیز باعث زودرنجی یا درونگرایی کودک شده که همین موضوع کودک را در معرض ناهنجاریهای اجتماعی از جمله کودکآزاری قرار میدهد. مواردی نظیر هیجان خواهی، میل به محبوبیت و خودشیفتگیهایی مانند تبدیل شدن به شاخهای اینستاگرام، باعث اغفال کودکان و نوجوانان میشود و والدین باید به این موارد آگاه باشند. خانوادهها باید به فرزندان خود آموزش دهند هر کسی خاله و عمو نیست و حریمها باید حفظ شود. پدر و مادر به کودکانشان بیاموزند اگر کسی خواسته نامعقولی داشت از جمله یک سری بازیها، یا مثلاً تماشای یک سری فیلمها، برقراری ارتباط با افرادی که مورد اعتماد نیستند یا هر خواسته غیر معقولی به آنها تن ندهند.در یک جمله باید گفت که نه گفتن را به فرزندانشان بیاموزند.