چنانچه رادیو شما مارک فیلیپس نمیباشد و نتایج آن برای سرکار رضایت بخش نیست، سری 218 لامپ رادیو فیلیپس را به رادیو خود نصب نمایید تا اینکه صدای آن هم صاف تر و هم قوی تر گردد و نیز بتوانید پست هایی را که تا به حال نتوانسته اید بگیرید ، ضبط نمایید. نماینده فیلیپس رادیو - اتا بلیسمان نور
باطا بزرگترین کفش سازی دنیا . عمل روزانه دویست هزار زوج. باطا رقیب ندارد. شیک، خوش فرم، راحت ، مناسب فروش انحصاری: مغازه شرکت اقتصاد ایران محدود لالهزار - تلفون1999
تهیه و تنظیم:حسن مجیدی
پایان کار واگونهای اسبی در طهران
چند روز قبل واگونهای اسبی آخرین دور و گردش خود را در خیابان چراغ گاز و ماشین خاتمه داده مردم را وداع و برای همیشه در آرامگاه خود قرار گرفتند و امروز میتوانیم به خوانندگان محترم بشارت دهیم که دیگر هیکل مضحک و مسخره این گاری شکستهها را که به اسم تراموای شهری در طهران کار میکرد نخواهند دید.
یگانه خطی که باقی مانده بود، خط بین گار ماشین و میدان سپه بود که این خط نیز در هفته گذشته برچیده شد و آخرین بقایا و آثار آن هم محو و زائل گردید و دیگر هیچ آثاری از واگون اسبی در خیابانها نخواهید دید.
از چند سال به این طرف که مملکت ما پیشرفت کرد و همه چیز عوض شد، زندگی تغییر کرد، افکار تازه به وجود آمد، هر کس به سهم خود در کار و کسب و زندگی خود شکل نو و تازه را اتخاذ کرد، معلوم نشد چرا کمپانی راهآهن و تراموای شهری در فکر اصلاح کار خود بر نیامد؟ برای چه اسباب و ادوات خود را بهصورت امروزه در نیاورد و اقلاً در حفظ و حراست واگونها، نظافت و تمیزی آن اقدام نکرد؟ نه فقط کمپانی دست به ترکیب واگونها نزد که طوری در اداره کردن کارهای مربوطه تعلل و مسامحه نمود که روز به روز این وسیله نقلیه شهر به شکل فضیحتر بیرون آمد، اسبهای واگون که سابقاً در هیکل و جثه و سرعت معروف بود رفته رفته بهصورت اسکلت بیجان و عنکبوتی در آمده بود. کمپانی در این مدت هیچ فکر نکرد که واگون وسیله نقلیه شهر و محتاجالیه مردم است، این مایحتاج عمومی را نمیتوان اسباب بازیچه و ملعبه قرار داد، البته روزی بود که همین واگون اسبی وسیله نقلیه خوبی برای شهر طهران بود، مردم بیکار بودند، وقت ارزش و قدر قیمتی نداشت. دستجات مرد و زن صبح از یک نقطه سوار شده ظهر به مقصد میرسیدند و خلاصه برای مردم آن روز وسیله بالنسبه خوبی بود اما وقتی که کمپانی دید اوضاع عوض شد، شهر وسعت یافت، خیابانها صورت دیگری به خود گرفت، جنب و جوشی در مردم ایجاد شد، اتوبوس و اتومبیل وجود آمد، وقت و فرصت، قرب و منزلت یافت و زندگی دیگر مجال نمیدهد کسی پیرامون این گاری شکستهها بگردد، چرا در فکر اصلاح بر نیامد؟!
افراد این شهر افکار گذشته را دور ریخته همه چیز خود را رفورم کردند ولی هیچ شنیده نشد که کمپانی تراموای شهر یک قدم بطرف تجدد و اصلاح بردارد!
یا باید بگوییم طرز فکر متصدیان امور واگون خوب نبوده یا باید به جمودت آنها اعتراف نماییم یا این پیش آمد را حمل بر عناد و لجاج سازیم، در هر حال در قرن بیستم، در قرنی که زپلین حکمفرمایی میکند، برای مملکت ما ننگآور بود که این اسباب مضحکه و مسخره را در پایتخت خود برای نقلیه داشته باشیم.
واگون اسبی قدری در انظار خارجیهایی که به این مملکت وارد میشدند عجیب بود که در ورود خود به طهران حتماً عکسهای به طور یادگار و ارمغان از آن برداشته با خود میبردند تا یک وسیله تفریح جالب توجهی در بازگشت به وطن خود همراه داشته باشند. آن را نمونه تمدن و ترقی ایرانی میدانستند و حال آنکه این فکر یک کمپانی اروپایی بود که شاید واقعاً برای مرهون ساختن ایران اصرار در نگاهداشتن آن داشت. ما یقین داریم که ادارات مربوطه از چند سال به این طرف نسبت به این موضوع وارد مذاکره و اقدام شده بودند ولی لازم بود در همان ایامی که طهران از داشتن این وسیله نقلیه عار داشت دولت جدا مداخله میکرد و آن را بکلی برمیچید.
البته خوانندگان محترم بهخاطر دارند که چند ماه قبل یک عده سیاح فرانسوی به نام کاروان زرد به طهران وارد شد و چند روزی در طهران اقامت گزید، کاروان مزبور تمام شهر را گردش کرد و از قسمتهای جالب و قشنگ شهر فیلم برداشت ولی هیچ چیز برای آنها جالب توجهتر از فیلم واگون اسبی نبود و بنابر این فیلم مفصلی از واگون برداشتند و پس از مراجعت به اروپا در شهرهای مختلف آن را به معرض تماشا گذاردند.
وقتی یک نفر اروپایی با کمال تعجب هیکل مضحک این گاری شکستههای عهد عتیق را در فیلم میبیند چه تصور میکند؟ بدیهی است آن را نمونه مدنیت و ترقی مملکت ما میداند، در اطراف این فیلم تعبیرات عجیب و غریبی پیش خود مینماید و همه چیز ما را از روی همین نمونه تحت سنجش و مقایسه قرار میدهد بدون اینکه تاریخچه این فضاحت را بداند یا از ادارهکنندگان خارجی آن مستحضر باشد و بفهمد که این نمونه مدنیت ایرانی نیست بلکه نمونه فکر بدیع یک کمپانی خارجی است!
در هر حال این کار میبایستی خیلی زودتر انجام یافته باشد. در هر حال خوشوقتیم که امسال آخرین آثار این هیکلهای مضحک و بد شکل از خیابان چراغ برق هم بر چیده شد و اینک بایستی مطالعاتی در موضوع واگون برقی که از چندی به این طرف مورد توجه و نظر دولت بوده است بعمل آید زیرا بالاخره شهر طهران با وسعتی که پیدا کرده و وسعتی که روز به روز پیدا میکند حتماً محتاج به داشتن واگون برقی است.
روزنامه اطلاعات - دوشنبه 22 فروردین 1311
افتتاح هتل بلدی
هتل رستوران بلدی یا کافه بلدیه با ساختمانی دو طبقه در خیابان پهلوی نبش خیابان شاهرضا (محل تئاتر شهر فعلی) قرار داشت و تنها پارک تفریحی برای خانوادههای تهرانی آن روزگار بود، روز چهاردهم شهریور ۱۳۱۱ افتتاح و در آبان سال ۱۳۴۵ تخریب و به جای آن تئاتر شهر و پارک پهلوی (پارک دانشجوی فعلی) احداث شد.
افتتاح هتل بلدی
«دیشب مراسم افتتاح رسمی هتل بلدی با جشن و ضیافت باشکوهی که از طرف بلدیه طهران تدارک شده بود معمول گردید. بر حسب دعوتی که از طرف آقای رئیس بلدیه بعمل آمده بود از ساعت ۹ و نیم بعد از ظهر آقایان مدعوین که مرکب از آقای وزیر محترم دربار پهلوی، هیأت دولت، ریاست مجلس شورای ملی، جمعی از رجال و نمایندگان مجلس ،سفرا و وزرا، مختار و کلیه نمایندگان سیاسی خارجه بودند متدرجاً در عمارت مهمانخانه بلدی حضور یافتند. آقایان مدعوین قبلاً در بالکن همان خانه پذیرایی شدند و در ساعت ده و نیم برای صرف خوراک سرد در سالن بزرگ مهمانخانه حضور یافتند. پس از صرف غذا جمعیت مدعوین در محوطه باغ و بالکن و صحن مهمانخانه گردش و تفرج می کردند، یک دسته ارکست [ارکستر] در صحن مهمانخانه و دسته دیگر در بالکن در تمام مدت جشن در ترنم بود. یک ساعت بعد از نصف شب مجلس شب نشینی و ضیافت با شکوه و مجلل بلدیه طهران خاتمه پذیرفت و آقای سرتیپ [کریم] بوذرجمهر رئیس محترم بلدیه در تمام مدت از مهمانان خود با قیافه بشاشی پذیرایی مینمودند.»
روزنامه اطلاعات- سه شنبه 15 شهریور 1311
آیین نامه رانندگان
وسایط نقلیه
نظر به ازدیاد روز افزون وسایط نقلیه و اهمیت لزوم رعایت و نظامات تأمین عبور و مرور و جلوگیری از مخاطرات مقرره رعایت تکالیف ذیل برای عموم لازم و حتمیالاجراست.
١- رانندگان وسایط نقلیه علاوه بر نظامات مربوطه، نکات ذیل را هم کاملاً باید رعایت کنند: از منتها به سمت راست خود به فاصله نیم ذرع به پیاده رو سیر کنند. حداکثر سرعت وسایط نقلیه سریعالسیر در شهر از 3۰ کیلومتر و در جادههای خارج شهر از 40 کیلومتر در ساعت تجاوز ننماید. مخصوصاً در سر چهارراهها و کلیه گردشگاهها، عموماً باید آهسته حرکت نمایند. کلیه وسایط نقلیه سریعالسیر برای گذشتن از وسایط نقلیه بطییالسیر[کند] باید به فاصله دو متر خط قوسی طی کرده و از کنار آنها گذشته مجدداً بهسمت راست منحرف و خط سیر خود را طبق دستور ادامه دهند. قبل از توقف باید با دست علامت بدهند که وسایط نقلیه عقب مطلع شوند. استعمال مشروب برای عموم رانندگان اکیداً ممنوع است. از اول غروب هر دو چراغهای جلو و چراغ های عقب که به حد کافی نور داشته باشد، روشن و حرکت با یک چراغ جلو اکیداً ممنوع است و در موقع مقابل شدن با یکدیگر بایستی چراغهای جلو را چند مرتبه خاموش و روشن کنند و داشتن چراغهای پر نور که روشنایی آن از حد کافی تجاوز کند ممنوع میباشد. ترمزهای دستی و پایی، کاملاً بیعیب و بوق داشته باشد.
سورچیهای درشکه وگاری
سورچیهای درشکه عموماً مجاز نیستند که در خط عبور مسیر خودشان از یورتمه اسب کمتر نمایند در صورت نداشتن مسافر باید در ایستگاهها و خیابانهایی که توقف دروسط اجازه داده شده بایستند.
سورچیان کلیه وسایط نقلیه بطییالسیر موقع حرکت بایستی پیاده شده جلو مال خود را گرفته از منتهاالیه سمت راست خود نزدیک پیاده رو و در جادههای اطراف کاملاً از وسط خیابان عبور نمایند.
کلیه وسایط نقلیه تابع نظامات تأمین عبور و مرور و اخطار آژان های پلیس هستند در صورت تمرد تعقیب خواهند شد.
2- اتومبیلها و اتوبوسهای سرویس عمومی علاوه بر مقررات فوق نکات ذیل را انجام خواهند داد: فقط در ایستگاه و توقفگاههای معینه حق توقف برای پیاده و سوار کردن مسافرین خواهند داشت و به غیر از نقاط مزبور به هیچوجه ولو برای پیاده و سوار کردن مسافرین حق توقف ندارند. مادامی که اتوبوس جلوتر حرکت نکرده اتوبوس عقب حق حرکت ندارد، مگر اینکه اتوبوس جلو خراب شده باشد. اضافه بر ظرفیت معینه حق پذیرفتن مسافر را ندارند. در توقفگاهها فقط به اندازهای حق توقف دارند که مسافر را پیاده یا سوار نموده و بلافاصله باید حرکت نمایند. شرایط نظافت کاملاً مرعی شده باشد. لباس شوفرها و بلیت فروشان بایستی تمیز و با نهایت ادب و حسن سلوک با مسافرین رفتار نمایند. شوفرها حق صحبت کردن، خوردن، سیگار کشیدن، مسافر طلبیدن و بلیت فروختن در اتوبوس را ندارند. فقط بایستی متوجه مقابل خود بوده و مواظبت نمایند که تصادف و مخاطره رخ ندهد. به هیچ وجه در ایستگاه و توقفگاهها بلیتفروشان حق پیاده شدن برای دعوت مسافرین و همچنین در اتوبوس حق صدا کردن و طلبیدن مسافر را ندارند.
مجله بلدیه - مرداد 1311
مناقشات مرزی و سفر پادشاه عراق به ایران
قصه مرز و اروند رود
سال 1311 را باید دورهای خاص در روابط بین ایران و همسایه غربیاش عراق دانست؛ همسایهای که طولانیترین مرز مشترک را با ایران دارد و اتفاقاً موضوع «سرحدات» هم همیشه بزرگترین چالش بین دو کشور از ابتدای قرن (شکلگیری عراق) بوده است؛ مناقشاتی که در نهایت به جنگ تحمیلی در سال 1359 ختم شد ولی با ایستادگی و رشادتهای سربازان ایرانی حتی یک وجب هم از خاک کشور کم نشد.
11 اردیبهشت سال 1311 ملک فیصل پادشاه عراق بهعنوان عالیترین مقام این کشور برای اولین بار به ایران سفر کرد تا با شاه ایران دیدار کند و درباره خط مرزی اروند رود تصمیمگیری شود؛ ایران معتقد بود که خط تالوگ (عمیقترین نقطه رودخانه) برای تعیین مرز آبی باید در نظر گرفته شود ولی عراق مخالف این موضوع بود و در نهایت هم مذاکرات برسر تعیین خطوط مرزی اروند به نقطه مشخصی نرسید و حاصل سفر پادشاه عراق تنها امضای یک موافقتنامه قضایی، سه قرارداد استرداد مجرمین و یک توافقنامه در زمینه روابط سکنه دو سوی مرز بود. البته ملک فیصل از رضا شاه دعوت کرد که سال بعد (1312) سفری به عراق داشته باشد و مذاکرات دوجانبه برسر مرز اروندرود ادامه پیدا کند اما با مرگ شاه عراق در برن سوئیس همه تلاشها بینتیجه باقی ماند و بعد از آن هم نه تنها مقامات عراق برای ادامه مذاکرات پا پیش نگذاشتند که مناقشات دوباره بالا گرفت و در نهایت مقامات این کشور به جامعه ملل شکایت کردند. شکایتی که ریشه آن به زیادی خواهیهای انگلیس که پشت پرده همه ماجرا را مدیریت میکرد، ربط داشت زیرا آنها مدیریت نفت عراق را در دست داشتند و از همین رو دستیابی به آبهای بینالمللی منطقه و حق کشتیرانی در اروند رود برایشان اهمیت بسیاری داشت.
عراق در شکایت خود به جامعه ملل ادعایش را از اروندرود هم فراتر گذاشته و نیروی دریایی ایران را متهم کرد که مقررات سازمان بندر بصره را نادیده گرفته و به «حقوق حاکمیت عراق در آبهای اروندرود» تجاوز میکنند. جامعه ملل بعد از بررسی شکایت عراق از ایران به دو کشور پیشنهاد داد تا مناقشات مرزی خود را با مذاکرات مستقیم برطرف کنند؛ به همین منظور نوری سعید وزیر امور خارجه عراق در ۱۳ مرداد ۱۳۱۴ در رأس هیأتی متشکل از وزیر دادگستری این کشور و رئیس بندر بصره که یک انگلیسی بود، وارد تهران شدند و بیست روز در تهران اقامت داشتند و در این مدت به مازندران هم سفرکردند. ریاست هیأت ایرانی در مذاکرات را باقر کاظمی، وزیر امور خارجه ایران به عهده داشت و «تعیین خط مرزی دو کشور در اروندرود» و «نحوه اداره اروندرود» اصلیترین موضوعات بودند. اما نکته مهم این بود که فاصله خواستههای مقامات ایران با عراقیها بسیار زیاد بود. ایران طبق مقررات حقوق بینالملل تعیین مرز دو کشور در اروندرود را براساس تالوگ قبول داشت ولی وزیر خارجه عراق با تعیین خط تالوگ، بشدت مخالفت کرد و بار دیگر حرفهای سابقش را در جامعه ملل تکرار کرد. همچنین دولت ایران موافق بود برای اداره اروند کمیسیونی متشکل از نمایندگان دو کشور تشکیل شود که نوری سعید با آن مشکلی نداشت و موافق بود اما چالش اول و اختلافات خواستهها آنقدر بود که مذاکرات به بنبست رسید و مذاکرات در آستانه خاتمه بود که ورق با پیشنهاد وزیر خارجه عراق برگشت. نوری سعید در روز آخر اقامتشان با رضا شاه دیدار و اعلام کرد عراق موافق است که فقط در محدوده آبادان خط مرزی دو کشور براساس تالوگ باشد. این توافقنامه زمینه ساز شد تا در نهایت روز ۱۳ تیر ۱۳۱۶، ایران و عراق بعد از سالها تنش و مناقشات مرزی و البته با فشار بریتانیا یک «عهدنامه سرحدی» امضا کردند. عهدنامهای که منافع ایران در آن رعایت نشد و تنها حق کشتیرانی در 5 کیلومتر اروندرود برای ایران به رسمیت شناخته شد. البته توافق یاد شده با تغییر رژیم در عراق و روی کار آمدن حکومت بعث از سوی ایران در سال 1348 لغو شد. عراق به شورای امنیت ملی سازمان ملل متحد شکایت کرد و بعد از بررسی سازمان ملل قرار شد مذاکرات دو جانبه برای تعیین مرز مشترک باردیگر از سرگرفته شود و در نهایت این گفتوگوها با میانجیگری الجزایر به توافق الجزایر و تعیین خط مرزی اروندرود براساس تالوگ منجر شد. اگرچه با پیروزی انقلاب صدام به یکباره این توافقنامه را پاره کرد و جنگ تحمیلی را شروع کرد ولی دلاوریهای سربازان ایرانی درسی اساسی به عراق داد تا باردیگر مجبور شود توافق الجزایر را به رسمیت بشناسد.
نصب تلمبههای آب در معابر
در تعقیب اقداماتی که اداره بلدیه طهران راجع به تهیه آب مشروب پاک برای ساکنین شهر شروع نموده بود، اخیراً تلمبههایی در مراکز مهم شهر و خیابانها نصب گردیده است که ساکنین آن نقطه آب مشروب خود را بوسیله این تلمبهها بردارند.
تلمبههای مزبور متصل به قنات و قناتهای مزبور در همه جا پوشیده شده که دست نمیخورد و بنابر این فقط با تلمبههای مزبور میتوان آب مشروب از قنوات شهر گرفت.
اکنون چند دستگاه از این تلمبه ها در مراکز مهم نصب گردیده و در نظر است که در سایر مراکز عمومی و مهم شهر نیز نصب نمایند.
روزنامه اطلاعات- یکشنبه 29 خرداد 1311