- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
« دیدار خوبی با کودکان مبتلا به سرطان در بندرعباس داشتم و امیدوارم این بیماری ریشه کن شود.» محسن بنگر مدافع تیم فوتبال پرسپولیس سفری کوتاه بهبندرعباس داشت تا با حضور در بیمارستان کودکان مبتلا به سرطان از این کودکان دیدار کند.
محسن بنگر در خصوص این دیدار گفت: برنامه خوبی بود که توسط برادرم و وحید فیضی که از دوستان خوب من است هماهنگ شده بود و یک سفر کوتاه بهبندرعباس داشتیم تا از کودکان مبتلا به سرطان این شهر عیادت کنیم.
وی ادامه داد: در این مرکز متأسفانه کودکان مبتلا به سرطان که سن آنها هم بسیار کم بود بستری بودند. من برای این کودکان آرزوی سلامتی کردم و امیدوارم هیچ بیمار مبتلا به سرطانی وجود نداشته باشد و این بیماری ریشه کن شود. باید بگویم بچههای بامزهای در این مرکز نگهداری میشدند که کلی با هم عکس انداختیم و درباره بیماری آنها با این بچهها و خانوادههایشان صحبت کردم.مدافع تیم فوتبال پرسپولیس خاطرنشان کرد: با حضور در این مراکز انسان قدر سلامتیاش را بیشتر میداند و امیدوارم که هیچ کودک مبتلا به سرطان در ایران و حتی در دنیا وجود نداشته باشد.
مریم بهریان : قلب کوچکترین اهدا کننده عضو در استرالیا به زندگی پسری نوجوان، جان دوباره بخشید.
به گزارش سازمان اهدای عضو استرالیا، «ایزابلا ویلسون» 18 ماهه، نجات بخش زندگی پسر مبتلا به بیماری قلبی شد و لقب یکی از کوچک ترین اهدا کنندگان قلب در جهان را به خود اختصاص داد. او که با یک بیماری نادر سیستم گوارش متولد شد و قادر نبود عمل بلع مواد غذایی را بخوبی انجام دهد، کریسمس امسال به علت شرایط حاد سلامتی در بیمارستان بستری شد و سه روز پیش دچار مرگ مغزی شد.
پس از اعلام رضایت والدین این دختر 18 ماهه، قلب او روز گذشته پیوند زده شد و عمه او، «هایلی» مراسم یادبودش را در مؤسسه خـیریه وابسته به کمپین اهدا کنندگان عضو برگزار کرد. نامویی، مادر ایزابلا در این مراسم گفت: دخترم از یک اختلال کروموزومی رنج میبرد، اما هیچ مشکلی نداشت. شاد بود و در این مدتی که میهمان خانه ما بود به ندرت لبخند از روی چهره اش ناپدید میشد.«نیک» پدر کوچکترین اهدا کننده قلب میگوید: دخترم پس از اینکه در بیمارستان بستری شد، دنیای ما نیز خاکستری شد که من یک شبکه اجتماعی طراحی کردم و از اعضا خواستم برایش دعا کنند اما گویی تقدیر در این بود که فرشته کوچک ما پس از اینکه یک سال و شش ماه و 26 روز زندگی، نجات بخش جان کودکی دیگر شود. هایلی مک آردل، عمه ایزابلا میگوید: تحمل این تراژدی برای ما غیرممکن است، اما هدیه او به خانواده پسر بچهای رنجور باعث شد که تحمل نبودنش برای مان آسانتر شود. او به ما ثابت کرد که مرگ پایان ماجرا نیست. قلب او هنوز میتپد و ما صدای تپش قلبش را میشنویم.
ایزابلا یکی از 50 کودکی بود که در این جهان به این بیماری گوارشی نادر مبتلا هستند. او در اثر اختلال سیستم اکسیژنرسانی در بدن به مرگ ناگهانی دچار شد و تا آخرین روزهای زندگی اش به دست و دل بازی و مهربانی مشغول بود. او هرگز نتواست راه برود یا صحبت کند اما همیشه میخندید و پدر و مادرش آلبومی را از صدها عکس او خالی کردند که در هیچ کدام ایزابلا اخمو یا گریان نبود.
نیک پدر ایزابلا میگوید: در روز کریسمس، خانوادهای را در بیمارستان دیدم که برای سلامتی فرزندشان که دچار بیماری شدید قلبی بود، شمع روشن کرده بودند؛ نمیدانستم که روزگار چگونه و چند روز بعد ما را به یکدیگر پیوند خواهد داد. ساعاتی پس از اینکه پزشکان اعلام کردند که ایزابلا دچار مرگ مغزی شده، نامهای از سوی پسر بچه 12 ساله مبتلا به مشکل حاد قلبی دریافت کردم. او در صف انتظار متقاضیان پیوند عضو به سر میبرد و در آن نامه نوشته بود که اهدای عضو تا چهاندازه میتواند برای یک بیمار و خانواده اش اعجاز آفرین و نجات بخش باشد.
زوج سالخورده خرمدرهای، ساختمان دو طبقهای را که حاصل یک عمر زندگی آنها بود وقف انجمن حمایت از بیماران کلیوی در خرمدره کردند.
پیرمرد خیر خرمدرهای یک واحد ساختمان دو طبقهای به مساحت ۵۰۰ مترمربع و دارای سه واحد مغازه را برای فعالیتهای امور اداری، آموزشی و بهداشتی انجمن خیریه حمایت از بیماران کلیوی این شهرستان با انتقال سند قطعی اهدا کرد. این خیر که مجموعه ششدانگ از سهم خود و همسرش را به انجمن کلیوی خرمدره اهدا کرد در زمان امضای سند واحد فوق گفت: این ساختمان حاصل دسترنج فرشبافی همسرم و کار کشاورزی خودم است.
وی ادامه داد: بیماران دیالیزی با مسائل و مشکلات سخت و دردآوری همراه هستند و بیماریهای کلیه نیز در منطقه افزایش یافته است. امیدوارم این ساختمان در امور درمانی بیماران و آموزش بهداشت در راستای حفظ سلامتی مردم منطقه مثمرثمر باشد.
آرین خاقانی : شکلات به عنوان یکی از بهترین تجویزها برای درمان سرفه از سوی متخصصان اعلام شد.
پروفسور آلین مورسی، محقق دانشگاه هال در گزارش بینالمللی خود نوشت در تحقیقات علمی گستردهای که اخیراً انجام گرفته، تأثیر خواص موجود در کاکائو بر التیام بخشی به سیستم تنفسی و گلو دردهای ناشی از سرماخوردگی بررسی شد.
این مطالعات نشان داد، نسل جدید داروهای ساخته شده از پودر خالص کاکائو اثر التیام بخشی فوقالعادهای بر درمان سرفههای مزمن و تسکین بخشی سرفههای ناشی از گلو درد خواهد داشت.
پروفسور مورسی ادامه میدهد، آزمایشی که به مدت 12 ماه بر 163 بیمار مبتلا به سرفه مزمن انجام گرفت، نشان داد تجویز دارویی به نام روکاکائو به کاهش سرفههای مزمن کمک میکند. همه ما شنیدهایم که ترکیب عسل و لیمو داروی خانگی قدیمی برای التیام بخشیدن به سرفههای خشک و مزمن است اما اکنون با تولید نسل دارویهای بدون عارضه ساخته شده از پودر کاکائو میتوان تجویز مؤثرتری را برای نسخههای طبیعی درمان سرفه جایگزین کرد. شکلات سیستم تنفسی را آرام میکند و تارهای صوتی در افرادی که به التهاب حنجره مبتلا میشوند را نرم میکند. همچنین این بررسیها اثبات کرده است شربتهای کاکائو تأثیر بادوامتری از داروهای ضدسرفه و ضدآلرژی موجود در بازار خواهد داشت.
همچنین آلکالوئیدها و ترکیبات ضد درد موجود در شربت کاکائو به تسکین سرفه کمک زیادی میکند. این آزمایش نشان داد با مصرف شربتهای ساخته شده از کاکائو، سرفههای بیمار 2 روز زودتر از مصرف سایر داروهای ضد سرفه تسکین پیدا میکند و احتمال بازگشت آلرژی در بیماران بسیار کمتر خواهد بود و دیگر آنتی اکسیدانهای موجود در کاکائو، فعالیت نورونهای عصبی را که در سرفههای مزمن نقش دارند کاهش میدهد.
باید توجه داشت نبود عوارضی مانند خواب آلودگی یا وابستگیهای دارویی و عوارض گوارشی باعث شده است تا تولید شربتهای شکلاتی مورد استقبال کارخانههای داروسازی و پزشکان قرار بگیرد.
کمبود خواب در مدتی کوتاه اثرات جبرانناپذیری بر بدن گذاشته و سلامتی افراد را به خطر میاندازد.
شاید پیش آمده باشد که به علت دغدغههای فراوان و کارهای به تعویق افتاده نتوانید در طول شب خوب بخوابید اما اگر بدانید بیخوابی با بدن شما چه میکند هرچه سریعتر آن را کنار میگذارید. خمیازه کشیدن طبیعی است اما اگر زیاد و پشت سر هم خمیازه میکشید به این معنا است که بدن شما دارد به شما نشان میدهد که یک چیزی سر جای خودش نیست و دچار کمبود خواب هستید.
بیخوابی و کمبود خواب بر سلامت عمومی بدن تأثیر میگذارد و با گذشت زمان شما را با مشکلات جدی روبهرو میکند و از همه مهمتر کیفیت زندگی شما را پایین میآورد و حس خستگی دائمی در شما بهوجود میآورد که پس از مدتی بهبود آن کار آسانی نیست.کمخوابی به طور تدریجی سبب بروز مشکلات بسیاری همچون اختلالات قلبی عروقی میشود و کیفیت زندگی را پایین میآورد و عملکرد مغز را با مشکل مواجه میکند. علاوه بر این، کمخوابی به طور تدریجی حافظه کوتاهمدت را کند میکند و همچنین باعث بروز مشکلاتی در حافظه بلندمدت میشود.
کمخوابی فرد را بیحوصله، خسته، دمدمی مزاج، حساس، زودرنج و بدخلق میکند به طوری که بر اثر عوامل کماهمیت و جزئی کنترل خود را از دست میدهد.
کمخوابی یکی از مهمترین دلایل تصادفهای رانندگی است و احتمال وقوع آن را افزایش میدهد.هنگامی که فرد کمبود خواب دارد، تمرکزش کاهش مییابد و در نتیجه قدرت خلاقیت و مهارتهای کنترل مشکلات در او کاهش پیدا میکند. اگر به مدت طولانی خوب و به طور کافی نخوابیده باشید کمکم دچار برخی توهمها میشوید.
بر اثر کمخوابی سیستم ایمنی بدن ضعیف میشود گاهی اوقات علت یک سرماخوردگی ممکن است بیخوابی باشد. از طرف دیگر، بیخوابی خطر ابتلا به افسردگی را افزایش میدهد.
اگر برای مدتی طولانی خواب خوبی نداشته باشید بهطور ناخودآگاه بهچرتهای فراوان و متعدد در طول روز دچار میشود به طوری که ممکن است فعالیتها و کارهای روزانه را با مشکل روبهرو کند. این مشکل حین رانندگی و یا کارهای حساس دیگر میتواند حادثهساز شود.
اگر مبتلا به فشار خون بالا هستید، ممکن است بیخوابی فشار خون را در طول روز افزایش دهد. علاوه بر این بیخوابی به مرور زمان باعث مبتلا شدن به فشار خون بالا میشود.
کمخوابی بر مقدار انسولینی که بعد از غذا خوردن در بدن آزاد میشود تأثیر میگذارد و به همین دلیل خطر ابتلا به دیابت نوع دو را افزایش میدهد.
دنیا پرتو : مراسم ازدواج مرد مبتلا به سرطان ریه پیشرفته در بیمارستان برگزار شد. کریستوفر گانر 64 ساله که آوریل سال 2015 با تشخیص ابتلا به سرطان ریه در بیمارستان بستری شد روز گذشته در بیمارستان مرکزی شهر واشنگتن مراسم ازدواجش را برگزار کرد.
کاتلین همسر کریستوفر میگوید، قرار بود مراسم ازدواجمان بهار آینده برگزار شود و در باغی پوشیده از گلهای رز قرمز و سفید با یکدیگر پیوند ابدی ببندیم تا اینکه دو هفته پیش پزشکان از وخامت بیماریاش خبر دادند و گفتند که باید بدترین پیشامدها را مد نظر بگیریم. وقتی خبر پیشرفت بیماری و پایان زندگی کریستوفر را شنیدم ظرف 24 ساعت مقدمات مراسم عروسی را تدارک دیدم و جشن کوچکی را در بخش بستری بیماران مبتلا به سرطان ریه برگزار کردیم.
کاتلین ادامه میدهد، قرار بود جشن مفصلی در یکی از گرانقیمتترین باغهای واشنگتن برگزار شود، همه چیز خوب پیش میرفت، اما تقدیر به گونه دیگری رقم خورد و بیماران بیمارستان با لبخندی که نمیدانستی تا چند وقت دیگر بر چهرهشان ماندگار خواهد ماند در مراسم ما شرکت کردند. گل و شیرینی و هدیه در این جشن رد و بدل شد و کریستوفر که مدتها از اعماق وجودش خوشحال نبود، به میهمانان لبخند زد و یکی از آوازهای مورد علاقهاش را زمزمه کرد. کریستوفر گانر میگوید، مراسم بهخوبی پیش رفت من حلقه ازدواج خریدم و در هتلی نزدیک به بیمارستان اتاق رزرو کردم. کارکنان بیمارستان بسیار با ما مهربان بودند و هدیههایشان را با خوشرویی قبل از مراسم تقدیم کردند، مدیریت بیمارستان نیز بهترین اتاق را برای گردهمایی میهمانان در اختیار ما گذاشت و باعث شد تا به یادماندنیترین ساعات زندگیام را در این مراسم ازدواج غیر منتظرانه تجربه کنم. همدلی دوستان باور نکردنی بود و بیش از 30 خانواده از دوستان و آشنایان هم شرکت داشتند.
ویکتوریا مـــــــام فورد آنکولوژیست میگوید، من و همکارانم زودتر از میهمانان در این مراسم حضور داشتیم و آرزو کردیم که کریستوفر تا پایان زندگیاش با شادکامی و رضایتمندی در کنار همسرش زندگی کند.
در این مراسم بیماران بیمارستان مرکزی با درست کردن بالنهای شادی و کارتهای هدیه، آرزوهای خود را تقدیم عروس و داماد میانسال کردند.
یوسف حیدری: وقتی دستان فرشتههای مهربان برای یاری مهدیس کوچولو دراز شد کمتر کسی باور میکرد این دختر که مدتی است با بیماری مهلکی دست و پنجه نرم میکند بتواند باردیگر لبخند بر چهره خستهاش بنشاند. وقتی همراه پدر و مادر از بیمارستان خارج شد تصور نمیکرد در چند قدمی برآورده شدن آرزویش است. خودروی لوکس مقابل پای او توقف کرد و چند مرد قوی هیکل که نقش بادیگارد را داشتند از او خواستند سوار ماشین شده تا او را به آرزویش برسانند. دختر کوچولو که تصور میکرد در رؤیا بسر میبرد در لحظاتی که با فرشتههای مهربان همراه شده بود بیماریاش را فراموش کرد و در میان نگاه مردمی که به او خیره شده بودند به خرید رفت و در کنسرت موسیقی یکی از خوانندگان کشور شب به یاد ماندنی را سپری کرد. مهدیس آرزو داشت که دیده شود و تشنه نگاههایی بود که از سر ترحم نباشد بلکه او را به خاطر خودش دوست داشته باشند.
برآورده شدن آرزوی مهدیس کوچولو نخستین قدم جدی چند دختر و پسر جوانی بود که با تشکیل گروهی برای برآورده کردن آرزوی کودکان بیمار هم قسم شدهاند. یک گروه مردم نهاد خلاق و جوان که قرار است به برآورده شدن آرزوهای بچههای مبتلا به بیماریهای صعب العلاج کمک کند.
«وروجک» نامی است که آنها برای حفظ هویت کودکانی که منتظر برآورده شدن آرزوهایشان هستند، استفاده میکنند و نام گروه هم از همین گرفته شده است. فرشتههای آرزو هم مردمانی هستند که میخواهند آرزوی این کودکان را برآورده کنند.
گروه وروجکا این روزها برای برآورده کردن آرزوی کودکی که میخواهد پلیس باشد و با سارقان بجگند تلاش میکنند. ثبت بهترین لحظات زندگی یک کودک او را در ادامه مبارزه با بیماری یاری میکند و اعضای گروه وروجکا با همکاری و تلاش پزشکان بیمارستانها و همچنین یک تیم برنامهنویسی سایت وروجکها را راهاندازی کردهاند تا پلی باشند میان فرشتههای مهربان و کودکان بیماری که هر شب خواب آرزوهایشان را میبینند. ماجرای مهدیس و برآورده شدن آرزوی او تجربه شیرینی بود که اعضای این گروه را به ادامه راه دلگرم کرده است.
محمدرضا بغدادی جوان 25 سالهای که فارغالتحصیل رشته مهندسی برق است درباره ایده راهاندازی گروه وروجکا میگوید: بهمن ماه سال گذشته در دانشگاه شریف برنامه استارتاپ برگزار شد و این ایده کلید خورد. باید ایدهای را طراحی و در 72 ساعت آن را اجرا میکردیم. همراه با یک تیم ایده وروجکا را در قالب سایت طراحی و آن را راهاندازی کردیم و سایت وروجکها بعد از چند ماه تحقیق و مشاوره با روانشناسان، پزشکان، خیریهها و... فعالیت خود را آغاز کرد.
مؤسسهای غیرانتفاعی در امریکا وجود دارد که آرزوهای کودکانی را که از بیماریهای لاعلاج رنج میبرند، برآورده میکند. بچهها در سن 3 تا 17 سال میتوانند آرزو کنند و بعد از بررسی و مهیا شدن شرایط لازم، به آرزویشان میرسند. آرزوهای بچهها ممکن است هر چیزی باشد: یک روز بادکنکی در پارک، پلیس شدن و مبارزه با سارقان یا حتی سفر به دیزنیلند.
کریستوفر 7 ساله سرطان خون داشت. او همیشه دلش میخواست پلیس شود. تامی استین، افسر پلیس، امکان این تجربه را برای کریستوفر فراهم کرد و او یک روز را در یک دفتر پلیس گذراند، سوار هلیکوپتر پلیس شد و یک لباس پلیس مخصوص خود دریافت کرد. کریستوفر خیلی زود از دنیا رفت، اما انگیزهای شد برای تأسیس بزرگترین سازمان غیرانتفاعی محقق کردن آرزوها یعنی Make a Wish.
بغدادی با بیان اینکه برای عملیاتی شدن این ایده در ایران چند برنامه نویس و همچنین پزشکان بیمارستانها و استادان دانشگاه، روانشناسان و کارشناسان ما را همراهی کردند گفت: متأسفانه مبحث خیریهها با 100 سال گذشته تفاوتی نکرده است و بسیاری همچنان وقتی نام خیریه و انجام کارهای خیر را میشنوند تصور میکنند باید با دادن پول در کارهای خیر مشارکت کنند درحالی که همه چیز پول نیست. با بررسیها و جلسات مختلف کارشناسی که برگزار کردیم به این نتیجه رسیدیم که شادی حق طبیعی همه کودکان است و وروجکها واسطهای است برای شاد شدن کودکان مبتلا به بیماریهای سخت. تصمیم گرفتیم از طریق این سایت و با کمک فرشتههای مهربان که همان مردم نوعدوست و خیر هستند آرزوهای کودکانی را که به بیماریهای سخت مبتلا هستند برآورده کنیم. مشکل اولیهای که با آن مواجه بودیم این بود که بچهها تعریف درستی از آرزو ندارند و افراد خیری که به دیدن این کودکان بیمار میروند با دادن گوشی تلفن همراه، اسباب بازی و حتی تبلت تصور میکنند آرزوی یک کودک بیمار را برآورده کردهاند. مطالعات گستردهای در این زمینه انجام دادیم و با روانشناسان، پزشکان و روانپزشکان مشورت کردیم تا به این نتیجه برسیم که آرزو چیست و چه آرزوهایی را میتوان برآورده کرد.
مرحله بعدی کار ما جذب آرزوی کودکانی بود که به بیماریهــــــای صعب العلاج مبتلا بودند. بسیاری از خانواده این بیماران از قشر متوسطی بودند که بیماری فرزند آنها باعث شده بود تا به زیر خط فقر نیز کشیده شوند. روش جذب آرزوهای این کودکان بسیار مهم و حساس است زیرا برخی از خانوادهها اگر از این موضوع مطلع شوند نیازهای خودشان را به عنوان آرزوی کودک مطرح میکنند. به همین دلیل سعی کنیم بدون تبلیغات و به اصطلاح چراغ خاموش جلو برویم.
مدیر سایت وروجکا از حضور اعضای این گروه در بیمارستانها و جذب آرزوهای کودکان بیمار گفت و ادامه داد: البته این کار نیز با سختیهایی همراه بود اما ایمان داشتیم برآورده شدن آرزوی کودکان بیمار در ادامه درمان آنها مؤثر است. هدف ما نشاندن لبخند بر لبان این کودکان است و شادی حق همه کودکان است. در واقع، وروجکا وسیلهای برای جذب حمایت مردم است و خود به تنهایی آرزویی را برآورد نمیکند. اعضای این گروه فقط آرزوهای این کودکان را جمعآوری میکنند و در سایت voroojaka. org به نمایش میگذارند تا هر کس میتواند، آرزویی را برآورده کند پیشقدم شود. به طور مثال به جای اینکه از مردم بخواهیم پول بدهند تا با خرید تلسکوپ آرزوی کودکی را برای دیدن ستارهها برآورده کنیم از مردم میخواهیم اگر کسی تلسکوپی دارد آن را برای یک روز به کودکی هدیه کند.
وی ادامه داد: معمولاً آرزوی بچهها در بین یکی از این چهار گروه قرار میگیرد؛ گروهی دوست دارند یک شغل را تجربه کنند، مثلاً خلبان باشند یا پزشک یا پلیس وبعضی بچهها دوست دارند از نزدیک چهرههای مشهور را ببینند، مثلاً یک فوتبالیست یا یک هنرپیشه. تعدادی هم آرزوی دیدن مکانی را دارند، مثلاً آرزو دارند دریا را ببینند یا به مشهد سفر کنند. گروه آخر هم بچههایی هستند که آرزویشان، حل شدن مشکل دیگران است، مثلاً میگویند پدرم کار پیدا کند. ما این کار را با 3 نفر شروع کردیم و امروز افراد زیادی با ما همکاری میکنند که میانگین سنی همه آنها 27 سال است. تا به امروز آرزوی 7 کودک را برآورده کردیم که آرزوی مهدیس کوچولو رسانهای شد و بازتاب بسیار خوبی هم در جامعه داشت. تلاش ما این است که در ادامه راه هر هفته آرزوی یک کودک را برآورده کنیم. البته گاهی اوقات نیز تلاش ما در آخرین لحظه بینتیجه مانده است. چندی قبل برای برآورده کردن آرزوی سه کودک بیمار تلاش کردیم اما قبل از اجرا متأسفانه آنها فوت کردند.
محمدرضا بغدادی با بیان اینکه بر فعالیت هایشان هیچگاه نام خیریه نمیگذارند گفت: متأسفانه وقتی نام خیریه به میان آورده میشود یک نوع احساس ترحم به وجود میآید در حالی که کار ما یک نوع فعالیت شاد است و به همین دلیل نام وروجکا را برای آن انتخاب کردیم و به دنبال آن نیستیم که از شخصیت یک کودک سوءاستفاده شود. نمیخواهیم با نشان دادن چهره کودک بیمار حس ترحم دیگران را برانگیزیم و به همین دلیل بود که در ماجرای مهدیس او نقاب رنگی به صورت داشت. وی افزود: این کار را به شکل پایلوت در تهران آغاز کردیم و در آینده نزدیک پس از بررسی و رفع ایرادات در کل کشور بخصوص مناطق محروم به اجرا در خواهیم آورد. در این مدت که فعالیتمان را آغاز کردهایم به این نتیجه رسیدهایم که بسیاری از آرزوهای کودکان دارایی معمول ما است. به طور مثال کودک بیماری دوست دارد عکاسی کند یا سوار بر پاراگلایدر شود. تلاش میکنیم که در 8 ماه آینده آرزوهای مشترک کودکان را جمعآوری و همزمان آنها را برآورده کنیم.
مدیر گروه وروجکا با تأکید بر اینکه وروجکا با هدف کسب یک حس خوب راهاندازی شده گفت: برنامه آینده ما برآورده کردن آرزوی انسان هاست، به دنبال کارآفرینی برای خانواده کودکان بیمارخواهیم بود و در این زمینه نیز با کارشناسان گروههای مختلف مشورت میکنیم.
بغدادی درباره برآورده کردن آرزوی مهدیس کوچولو گفت: این دختر 9 ساله مدتها است که با یک بیماری سخت دست و پنجه نرم میکند. مهدیس به ما گفته بود آرزو دارد یک چهره معروف شود و همه به او احترام بگذارند. برای برآورده کردن آرزوی او دست به کار شدیم و سرانجام گروه کانسپت (بادیگاردها) برای این کار اعلام آمادگی کردند. پس از مشورت با پزشک معالج مهدیس و مادر او سرانجام روز جمعه وقتی او از بیمارستان مرخص شد دو نفر از اعضای بادیگارد با خودروی بنز به استقبال او رفتند و مهدیس را سوار بر خودرو کردند. از اینجا کار شروع شد و همراه با اعضای بادیگارد به یک مرکز خرید که قبلاً هماهنگ کرده بودیم رفت. صحنههای بسیار جالبی بود. «مهدیس» هرچه دوست داشت خرید کرد و مدیران این مرکز خرید نیز با سخاوتمندی تمام هیچ پولی دریافت نکردند و تمام پرسنل مرکز خرید نیز با این دختر به صورتی برخورد کردند که واقعاً با یک شخصیت مهم مواجه هستند.
بسیاری از مردم تصور میکردند مهدیس فرزند یکی از وزیران یا سفیران کشورهای اروپایی است. پس از آن مهدیس همراه با گروه بادیگارد به کنسرت حمید حامی رفت و بشدت مورد تشویق مردم قرار گرفت و حامی نیز لحظاتی برای اجرای کنسرت اورا به روی سن دعوت کرد. لحظات بسیار شادی برای مهدیس رقم خورد و برق خوشحالی در چشمانش موج میزد.
وی در پایان گفت: کسانی که امکانات و روابط دارند و دوست دارند به وروجکا کمک کنند، میتوانند از طریق سایت voroojaka. org با ما تماس بگیرند. همه میتوانند یک فرشته آرزو باشند. یک دست صدا ندارد، کمک کنیم تا بچهها را خوشحال کنیم و جامعهای شادتر داشته باشیم.
-
دیدار صمیمی «بنگر» با کودکان سرطانی
-
هدیه سال نو یک کودک «زندگی» بود
-
وقفی به قدمت یک عمر
-
نسخه شکلاتی برای درمان سرفههای مزمن
-
مشکلات کم خوابی
-
جشن عروسی زوج میانسال در بیمارستان
-
فرشته شدن در سرزمین آرزوها