- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
بیانیه شورای همکاری خلیج فارس در حمایت از عربستان
6 کشور عضو شورای همکاری خلیج فارس روز گذشته به دعوت عربستان سعودی و در ریاض تشکیل جلسه فوقالعاده دادند. بررسی حوادث اخیر سفارت عربستان در تهران از جمله موضوعات اصلی مطرح شده در این نشست بود. در بیانیه پایانی این نشست، شورای همکاری حمله به مراکز دیپلماتیک سعودیها در تهران و مشهد را محکوم کرده و مسئولیت آن را برعهده دولت ایران دانستند. شورای همکاری خلیج فار، آنچه دخالت ایران در امور داخلی عربستان توصیف کرده را محکوم و این اقدامات را در تناقض با اصول حسن همجواری و احترام به حاکمیت کشورها دانسته است. این شورا در ادامه ایران را به حمایت از تروریسم و ایجاد فتنه در منطقه متهم کرده و مدعی شد، ایران جزایر سهگانه را اشغال کرده است. «عادل الجبیر»، وزیر خارجه عربستان که به همراه «عبداللطیف الزیانی» دبیرکل شورای همکاری خلیج فارس در نشستی خبری حضور یافته بود، گفت: «اگر ایران به رفتارهای انقلابی خود ادامه دهد، نباید انتظار منطق داشته باشد.» وی با اشاره به اینکه «نشست فوقالعاده سازمان همکاری اسلامی به درخواست عربستان برای بررسی تنشهای اخیر ایجاد شده میان ریاض و تهران برگزار خواهد شد»، تأکید کرد: «ایران نیز به عنوان عضوی از این سازمان به این نشست دعوت شده است.» امروز نیز نشست فوقالعاده وزیران خارجه کشورهای عضو اتحادیه عرب به درخواست ریاض و در قاهره برگزار میشود.
در پی نقض قوانین بینالملل از سوی عربستان و حمله موشکی جنگندههای این کشور به سفارت ایران در یمن، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران، نامههای جداگانهای خطاب به دبیر کل سازمان ملل متحد، دبیر کل سازمان همکاریهای اسلامی و وزرای خارجه کشورهای عضو سازمان ملل متحد ارسال و تأکید کرد که ایران علاقهای به بالا گرفتن تنش ندارد. این نامه در حالی ارسال شد که عربستان سعودی در راستای سیاست تنش آفرینی خود، نشستهای جداگانهای را با کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس و اتحادیه عرب برنامه ریزی کرد.
به گزارش «ایران»، محمد جواد ظریف در این نامهها به «تحولات تأسف آور اخیر بین ایران و عربستان سعودی» در روزهای اخیر اشاره کرده و گفت: «نشانه هایی وجود دارد که برخی در عربستان سعودی در کار گرفتار کردن تمام منطقه در بحران هستند و بیم آن دارند با کنار رفتن ابرهای تصنعی تهدید ایران هستهای، تهدیدات واقعی جهانی که توسط افراطیون و حامیانشان پدید آمده است بر ملا شود.»
وی با یادآوری اینکه «دست اندر کاران کشتارهای افراط گرایانه و نیز اغلب اعضای القاعده، طالبان، داعش و جبهه النصره شهروندان سعودی هستند یا توسط عوامفریبان مستظهر به منابع مالی نفتی شستوشوی مغزی شدهاند و هم اینان پیام ضد اسلامی نفرت و طرد و فرقه گرایی را ظرف چند دهه در جهان گستراندهاند»، به نمونههایی از اقدامات مستقیماً تحریکآمیز عربستان سعودی در مقابله با ایران اشاره کرد. «حمله نظامی علیه اماکن دیپلماتیک ایران در یمن و حمایت از تروریستها در حمله به این اماکن در کشورهای دیگر، بدرفتاری مداوم با زائران ایرانی، نفرت پراکنی در خطبههای سخنرانان رسمی سعودی نه تنها علیه ایران بلکه علیه تمام مسلمانان شیعه، گردن زدن غیر قابل توجیه و تحریک کننده علمای شیعه و بالاخره تحریک جنگ اقتصادی علیه جمهوری اسلامی ایران» از جمله نمونه هایی است که وزیر خارجه ایران در نامه خود به مقامات سازمانهای بینالمللی و وزرای خارجه کشورهای عضو سازمان ملل یادآوری کرد. ظریف تأکید کرد: «در تمامی این موارد، ایران به پشتوانه اعتماد به قدرت آرمان، ایمان راسخ و مردم خود از اقدامات تلافی جویانه، قطع یا حتی کاهش سطح روابط با عربستان سعودی پرهیز کرده و در مقابل نفرت پراکنی فرقه گرایانه سعودی همگان را به وحدت اسلامی فرا خوانده است. در حالی که عربستان سعودی یا عواملش اماکن دیپلماتیک ایران را هدف قرار داده و دیپلماتها و شهروندان عادی ایرانی را به قتل رساندهاند، دولت ایران با صراحت حمله به سفارت و کنسولگری عربستان در 12 دی ماه را محکوم، سلامت و عزت دیپلماتهای سعودی را تضمین و اقدامات فوری در خصوص بازسازی مجتمع دیپلماتیک سعودی اتخاذ کرده است. ایران در بالاترین سطح، اراده خود برای مجازات متخلفان بر اساس قانون را اعلام و اقدامهای تنبیهی علیه کسانی که در حفاظت از اماکن دیپلماتیک قصور ورزیده بودند اتخاذ و تحقیقات داخلی برای مشخص شدن علل حادثه و جلوگیری از تکرار آن را آغاز کرده است.» وزیر خارجه بر عزم جمهوری اسلامی ایران برای عمل به تعهداتش بر اساس حقوق بینالملل و اسناد مرتبط، بخصوص کنوانسیون 1961 وین در خصوص روابط دیپلماتیک و کنوانسیون 1963 وین درباره روابط کنسولی تأکید کرد و افزود: «ما هیچ علاقه یا میلی به بالا گرفتن تنش در همسایگی خود نداریم. ما همه نیازمندیم در مقابل تهدیدات افراط گرایان علیه خودمان متحد شویم. در واقع، رئیس جمهوری و من از اولین روزهای پس از انتخابات، پیامهای عمومی و خصوصی مبنی بر آمادگی برای گفتوگو و زمینهسازی ثبات منطقهای و مبارزه با خشونت و افراطگرایی به عربستان ارسال کردیم. عربستان سعودی باید دست به انتخابی بسیار مهم بزند. آنها میتوانند به حمایت از تروریستهای افراطی و ترویج نفرت فرقهای ادامه دهند یا راه حسن همجواری و ایفای نقش سازنده در ثبات منطقهای را انتخاب کنند. امیدواریم عربستان سعودی نسبت به پیمودن راه خرد متقاعد شود.»
رایزنی قائم مقام وزارت خارجه
با مقامات منطقه
نامه نگاری وزیر خارجه ایران با وزرای خارجه کشورهای عضو سازمان ملل، دبیرکل این سازمان و دبیرکل سازمان همکاریهای اسلامی در حالی انجام میشود که قائم مقام وزارت خارجه نیز طی روزهای گذشته در راستای تقویت روابط ایران با کشورهای عربی منطقه و جلوگیری از بحرانسازی و تنش آفرینی عربستان سعودی دیدار و رایزنی با مقامات برخی از کشورهای منطقه را در دستور کار داشته است. مرتضی سرمدی که روز پنجشنبه با مقامات کویت دیدار کرده بود عصر جمعه در «صلاله » با یوسف بن علوی وزیر خارجه عمان دیدار کرد. سرمدی در این ملاقات اقدامات خصومت آمیزی که ثبات و امنیت منطقه را مورد تهدید قرار میدهد غیر قابل قبول دانست و اظهار امیدواری کرد درایت و عقلانیت بتواند این روند مخرب را متوقف کند. قائم مقام وزیر امور خارجه با ابراز خشنودی از روابط ممتاز ایران و عمان اظهار کرد:«با توجه به تأثیر مناسبات دوستانه کشورها بر صلح و ثبات منطقه ای، افزایش پیوندها با همسایگان بویژه کشورهای حوزه خلیج فارس که به این سیاست باور دارند؛ اولویت سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران است». یوسف بن علوی وزیر خارجه عمان نیز با ابراز خشنودی از روابط ممتاز دو کشور، استمرار رایزنیهای منطقهای بین طرفین را مهم دانست و کاهش تنش، و همچنین امنیت و شکوفایی اقتصادی بهنفع ملتها را مهمترین اولویت منطقه دانست.
بازگشت سفیر ایران از امارات
با تصمیم وزارت خارجه، سفیر ایران در امارات به تهران بازگشت. محمد رضا فیاض، سفیر جمهوری اسلامی ایران در ابوظبی صبح شنبه امارات را به مقصد تهران ترک کرد. این اقدام در پی تحولات صورت گرفته در روابط ایران و امارات عربی متحده و تصمیم این کشور جهت کاهش روابطش با ایران به سطح کاردار در راستای حمایت از عربستان سعودی، انجام شد. همچنین علی رغم بازگشت دیپلماتهای ایران از عربستان که در پی تصمیم این کشور به قطع رابطه دیپلماتیک با ایران انجام شددیپلماتهای ایرانی حاضر در سازمان همکاری اسلامی همچنان به فعالیت دیپلماتیک خود در جده ادامه میدهند. شنبه هفته گذشته در پی اقدام نابخردانه عربستان سعودی مبنی بر اعدام شیخ نمر، رهبر شیعیان عربستان و اعتراضات صورت گرفته به این موضوع، عدهای خودسر در اقدامی غیرمسئولانه به اماکن دیپلماتیک ریاض در تهران و مشهد حمله کردند. دولتمردان ریاض نیز از این بهانه برای بحرانسازی علیه ایران سود جستند و ضمن اعلام قطع رابطه با ایران تلاش کردند تا برخی دیگر از کشورهای منطقه را نیز با خود همرا کرده و جبهه متحدی علیه ایران تشکیل دهند. تلاشی که تا کنون به قطع رابطه بحرین، سودان، جیبوتی و سومالی و کاهش رابطه امارات با ایران به سطح کاردار ختم شده است. اما کشورهایی چون کویت و قطر با وجود فشار عربستان به احضار سفیر ایران و فراخواندن سفیرشان برای مشورت اکتفا کردند.
یزدان سلحشور
فیض شریفی یا به روایت شناسنامهاش فیضالله شریفی متولد 14 آذر 34 در بهبهان است اما سی و هفت سال است که مقیم شیراز است و از معدودپژوهشگران ادبیات معاصر است که هم به ادبیات دوران مدرن کشور اشراف کامل دارد هم به شکلی کاملاً تخصصی بر شعر استان فارس و همین طور بوشهر. صحبت درباره شعر بوشهر را به زمانی دیگر موکول کردیم و به شعر استان فارس پرداختیم. فرصت آن قدر کوتاه بود که حتی فرصت نشد به شعر خود شریفی بپردازیم که شعری متفاوت است و آن قدر در این زمان کوتاه، او از هر دری گفت که در نهایت، سه چهارم مصاحبه در این یک صفحه روزنامه ایران جا نشد و در خلاصه کردن متن هم، بخش مهم نشریات و انتشاراتیهای فارس بیرون ماند که خبر خوشی نیست برای مخاطبان این مصاحبه! شریفی محقق-منتقدیاست با دانش آکادمیک و با مدرک کارشناسی ارشد؛ آن هم در دورهای که استادانی چون دکتر اسلامی ندوشن و دکتر زرینکوب و دکتر شفیعی کدکنی جزو هیأت علمی دانشگاه بودند؛ حسین منزوی همشاگردی او بود و دورهای بود که از اخوان ثالث هم دعوت شده بود تا در دانشگاه، ادبیات معاصر درس بدهد. از شریفی 35 کتاب منتشر شده و 18 کتاب هم در دست انتشار است. او در میان خواص، چهرهای آشناست اما به همان اندازه در میان مخاطبان عام ادبیات، نامی آشنا نیست که البته در این روزگار، عجیب هم نیست![این را نه به حساب مطایبه بگذارید نه کنایه، واقعیت را عرض کردم!]
به نظر میرسد که در مُلک فارس، کلاً شاعری کردن، خطر کردن باشد! آن قدر که شاعر تأثیرگذار دارد در شعر هزارساله ایران؛ آیا از دوره مشروطه به این طرف هم، این تأثیرگذاری ادامه دارد؟ اصلاً در استان فارس، از مشروطه تا انقلاب شعری نیما، شاهد چه تحولاتی بودهایم؟
واقعیت این است که فقط نام دو چهره مشهور شعر فارسی یعنی سعدی و حافظ کافیاست که شهامت هر گونه تحول ادبی را از شاعران این منطقه بگیرد! نکته دیگر این است که وقتی از فارس صحبت میکنیم منظور این منطقه جغرافیایی در تقسیمات کشوری دورههای پیشین است یا در دوره فعلی؟ نکته سوم این است که شهری مثل شیراز، شهری مهاجرپذیر است یعنی خود من با وجود اینکه سی و هفت سال است که ساکن این شهرم اما شیرازی نیستم البته زمان تولد من، بهبهان هم بخشی از استان فارس بود. این وضعیت، مشابه وضعیت خیلی از شاعران و نویسندگانیاست که ما آنها را متعلق به استانهای دیگر میدانیم. آتشی میگفت که اخوان به او گفته: «خواجه نصیر ما از فلان شاعر شما شیرازیها بهتر بوده!»
اما برگردیم به سؤال شما؛ به نظر نمیرسد در دوره انقلاب مشروطه، ما شاعر مطرح یا تأثیرگذاری در منطقه فارس داشته باشیم؛ به هر حال چهرههای مطرح آن دوره مشخصاند و تاریخ ادبیات ما هم مفصل به شاعران تأثیرگذار آن دوره پرداخته و جایی برای جستوجوی بیشتر نگذاشته. به نظرم سرآغاز شعر معاصر فارس از فریدون توللی است که آن هم بعد از انقلاب مشروطیت است! لااقل سه شعر توللی بر روند ادبیات معاصر ایران تأثیر گذاشت: مریم،باستانشناس و کارون. به قول شفیعی کدکنی اگر او فقط همین سه شعر را گفته بود، نمیگفتند که توللی پرچمدار تحول ادبی بوده؟! حالا اگر بعدها نشسته و خشت زده و شعرهای بدی هم گفته، براحتی نمیشود ردش کرد!
توللی که به هر حال ضد نیما نبود به تعبیری که خودش در مقدمه یکی از آثارش به کار برده، ضد نیماپرستان بود! اما به نظر میرسد که شعر فارس، بیشترین ضربه را از ناحیه آن سیلی دکتر حمیدی شیرازی خورد که در نخستین کنگره شاعران و نویسندگان ایران، در سال 25، به نیما زد و صدای بهار را هم در آورد! همان سیلی و مخالفتهای بعدی حمیدی -که اتفاقاً شاعر خوبیاست با پیشنهادهای بسیار در حوزه غزل- باعث شد که وقتی قدرت رسانهای دست شاگردان نیما افتاد، نه تنها حمیدی که شعر فارس در منگنه قرار گرفت لااقل تا سال 57؛ تعبیر من از این ماجرا درست است یا قصه چیز دیگری بوده؟
طبیعتاً قصه همین بوده! نیما خودش نوشته که[نقل به مضمون میکنم] اینها هنوز در افسانه من ماندهاند! من حرکت کردهام از این نقطه و جلو آمدهام اما توللی که خوشاستقبال و بدبدرقه بود و من کتاب مرغآمین را به او تقدیم کردم و فکر میکردم که میتواند در تحول شعر ایران مؤثر باشد، این طور نشد!
در بین شاگردان نیما هم که شاملو اولین حمله را به حمیدی کرد و او را بر دار شعر خود آونگ کرد و او هم جوابش را به شکلی دیگر داد که اینها با سامسونت و عینکی و خری، بوعلی سینا شدند و محشری! یعنی اینها چون در شعر کلاسیک قدرتی نداشتند رفتند سمت این گونه شعر گفتن!
شاملو که اصلاً با حمیدی شیرازی شروع کرد در همان کتاب اولش آهنگهای فراموششده که کاملاً تأثیر حمیدی مشهود است و تا آخر عمرش هم شاملو دنبال تکنسخههای این کتاب بود تا قیمتش را پرداخت کند و آن را بسوزاند!
البته حمیدی حافظ را هم قبول نداشت! به عطار هم حمله میکند! که شفیعی کدکنی هم عصبانی شده و جوابش را داده! حتی رودکی را هم قبول نداشت! آدم مغروری بود که روی اعتقادات خودش پافشاری میکرد. غیر از حمیدی، در آن دوره شیرازیهای دیگری هم بودند که علیه نیما و شعرش موضعگیری کردند مثل رسول پرویزی که بزرگشده شیراز بود. به نیما گفته بود که سبیلات را دود میدهم! و نیما هم گفته بود که اینها چطور به خودشان اجازه میدهند چنین حرفهایی به من بزنند! کلاً نیما تا آن جا که یادم هست از شیرازیها خاطره خوشی ندارد! البته نیما به اطرافیان و شاگردان خودش هم در یادداشتهای خود تاخته و هر کدام را به چوبی رانده! به ناتل خانلری حمله کرده و به نادرپور پرخاش کرده و از شاملو هم که ناراضی بوده. توللی از یک دورهای به بعد، علیه نیما جبهه گرفت و خود را شاعری بزرگتر از او دانست و حتی نوشت که زبان شعر نیما الکن است...
البته زبان شعر توللی، تا پیش از شعرهایی که نیما در نیمه دوم دهه 1320 سرود، روانتر است...
به نظر من، علیرغم نظر محمد حقوقی که میگوید اینها جلوی شعر ارجمند نیما را مدتی سد کردند، به نظر من توللی و دیگران پلی شدند که مردم با شعر نیما آشتی کنند. چون طبع شعرخوانان آن روزگار،با شعرهای ققنوس و ناقوس و مرغآمین اُخت نشده بود و به نظر میرسد که هنوز هم به طور کامل اُخت نشده و بیشتر مردم جذب شعرهای روانتر نیما میشوند. مردم هنوز «میتراود مهتاب» را میخوانند و «تو را من چشم در راهم» را و شعرهایی از این دست را...
همین شعرها هم بود که بهار را قانع کرد که با شعر نیما موافقت کند...
با شعرهای نیمایی نیما البته! وگرنه پیش از آن، خود بهار تحت تأثیر چهارپارههای نیما بود یعنی فضایی که نیما در چهارپارههای خودش ارائه داد باعث شد که بهار به سمت بهترین شعرهایش مثل «دماوند» قدم بردارد. به هرحال از بحث دور نشویم، اهل فارس هنوز سایه سعدی و حافظ روی سر شعرشان است و در یک کلام، آنجا سنبه سنت خیلی پر زور است!
در فاصله 1340 تا 1357، فارس چند شاعر واقعاً بااستعداد دارد که اتفاقاً در حوزه شعر نیمایی کار میکنند. یک مقدار از آنها صحبت میکنید؟
بله. منصور اوجی که در تهران تحصیل کرده بود با شاگردان نیما آشنایی داشت و چون با سیمین دانشور هم نسبت خانوادگی داشت با آلاحمد هم حشر و نشری داشت و نظرات این جمع بر شعر او تأثیر گذاشت و بدل به شاعر نامآوری شد در آن دههها...
یک شاعر دیگری هم هست که شاعر خیلی مستعدی بود: اورنگ خضرایی؛ نظرتان درباره شعر او چیست؟
خضرایی بچه آباده بود و از فضای شعر شیراز مدتی دور افتاده بود و بیان تغزلی داشت...
زبانش مثل خیلی از شاعران همعصرش متأثر از زبان فروغ بود اما با تلاش توانسته بود به استقلال نسبی برسد...
به نظر من شاعر موفقی بود که میان مضامین عاشقانه و اجتماعی، وفاقی در شعرش اتفاق افتاده بود که منجر به خلق شعرهای دلپذیری شده بود اما خیلی زود درگذشت یعنی نتوانست کارش را به سرانجامی که در آرزویش بود برساند...
از آن شاعرانی بود که به نظر میرسید که میتواند در دهه هفتاد، به اوج شعرش نزدیک شود اما زود فوت کرد. در مورد پرویز خائفی و شعرش یک مقدار صحبت کنیم...
خائفی خیلی متأثر از توللی بود زیاد هم رفت و آمد داشتند منتها شیوه زندگی خائفی با توللی فرق داشت توللی تا صبح، اغلب بیدار بود اما به خائفی ساعت یازده شب زنگ بزنید، خوابیده! از اینها که بگذریم خائفی وارد حوزه شعر نیمایی و قالب نیمایی هم شد اما شعر نیماییاش چندان در چارچوب این قالب و جهاننگریاش نبود یعنی مانیفست نیما را رعایت نمیکرد فقط کوتاه وبلندی مصراعهایش در این موارد، کارش را در قالب نیمایی قرار میداد؛ فرض کنید آثارش غزلیاست که تساوی وزن در مصراعها رعایت نشده یا قوافی و ردیف، در جایگاه سنتی خود قرار ندارند. خائفی یک دوره شعر سپید هم گفت اما باز آن شعرها هم در چارچوب شعر سپیدی که منظور نظر ماست، نبود...
خُب خیلیها وارد قالب نیمایی شدند اما به قول حقوقی فقط بسنده کردند به کوتاه و بلند کردن مصراعها، ندوشن هم از این جمله بود...
بله ندوشن هم بود و خیلیهای دیگر. به نظر من هنوز خائفی به عنوان یک غزلسرا، موفقتر است. بهترین کتابش هم همان «حصار» است به گمان من، توللی او را همچنان در حصار نگه داشت! او البته ریزهکاریهای قابل توجهی در غزل دارد و چند شعر سیاسی- اجتماعی خواندنی هم در قالب نیمایی؛ مثل همان شعری که برای مصدق گفته بود.
برسیم به شاپور بنیاد که در دهه شصت، بالاخره توانست در شعرش، آن آوانگاردیسم دهه چهل را به نتیجه برساند آن هم در دههای که همه دنبال این بودند که توافقی بین شعر ایدئولوژیک دهه چهل و شعر سیاسی دهه پنجاه ایجاد کنند با نگاهی به تحولات حوزه عمومی زبان، در دهه شصت؛ یعنی بنیاد بیآنکه با جریان روز همراه شود، کار خودش را کرد و اتفاقاً موفق هم شد که به شعری صاحب امضا دست پیدا کند. در مورد بنیاد و شعرش صحبت کنیم...
بله بنیاد شاعر موفقی بود. زبان شسته ورفتهای داشت؛ مخصوصاً در سونات نیلوفرش؛ و مشخصه بارزش که فاصله میگذاشت بین او و دیگرشاعران آوانگارد، آن تپش حسی قوی بود که در آثارش هست و مخاطب را جذب میکند. او هم، از شاعرانی بود که جوانمرگ شد هم در عمر تقویمیاش هم در عمر ادبیاش؛ جایش هنوز در شعر فارس خالیاست. احتمالاً اگر تقدیر یاری میکرد و بیشتر زنده میماند با اتکا به همان تپش حسی آثارش، میتوانست خلأ موجود میان شعر آوانگارد و مخاطب طالب شعر را پر کند. او شاگردانی را هم پرورش داد که یکیشان سیروس نوذریاست. حلقه نیلوفری [که سری کتابهای «شعر پیشرو» بود و فقط هم از شاعران فارس شعر منتشر نمیکرد و چهرههای مشهور شعر تهران هم، کتابهایشان را به «نوید شیراز» میسپردند جهت انتشار] بعد از فوت بنیاد، مسئولش شد سیروس نوذری. او همچنین در شعری که میتوان آن را معادل فارسی هایکوی ژاپنی خواند، موفق به خلق آثار درخشانی شد. میخواهم بگویم که خط شعری بنیاد هنوز ادامه دارد و به مسیرش ادامه میدهد.
بعد از تمام شدن دهه شصت، ما به تعاریف تازهای از جهان شعری میرسیم که در نهایت موسوم شد به «شعر هفتاد» این رویکرد ادبی، به شکل خلاصه مرکب بود از سه جریان شعری:کارگاه شعر دکتر براهنی و شاگردانش، جبهه متعادل شعر هفتاد و گروه سومی که دائم از گروه اول به گروه دوم و بالعکس، در حال عوض کردن شکل و شمایل شعری و دیدگاهی بودند. «شعر هفتاد» چه تأثیری بر شعر فارس گذاشت؟
ببینید شما نباید انتظاری را که مثلاً از بوشهر یا بندرعباس یا حتی شهر محرومی مثل بهبهان یا حتی اهواز دارید -که پیشینه قوی شعری نداشته اما در تاریخ کوتاه شعر مدرن خیلی مؤثر عمل کرده- از شیراز داشته باشید. در این شهرهایی که گفتم مردم مقابل آثار ساختارشکنانه حساس نیستند اما در شیراز، همین حالا هم در سال 1394، در نشریاتش علیه نیما و شاگردانش مطلب مینویسند یعنی در چنین شرایطی صحبت کردن از همگامی فارس با جریانهای مدرن شعری در تهران و استانهای دیگر، چندان نتیجهبخش نیست! شما ببینید بهار، کی حقانیت نیما و شعرش را پذیرفت اما این کسانی که در استان فارس علیه نیما قلم میزنند حتی شعر نیمایی را هم نپذیرفتهاند!
با این همه، اگر نخواهیم تأثیر بهروز شعر مدرن را به شکل جمعی در این استان بررسی کنیم، میشود به چهرهها و نامهایی اشاره کرد از جمله به ایرج صفشکن یا منصور برمکی یا شاپور جورکش یا کیوان نریمانی البته این اسمهایی که گفتم [واسامیای که نگفتم!] چون بیواسطه با ادبیات اروپایی و نقد نو در ارتباطند، چندان در فکر تحولات شعری داخل کشور نیستند و به دلیل فعالیت در حوزه ترجمه، به مبدأ تغییرات و تحولات شعر غرب چشم دوختهاند.
پس برگردیم به حوزه شعر سنتی. در دهه شصت، شعبه«شعر فارس» در تهران، به واسطه شهرت نصرالله مردانی[که شاعر خیلی مستعدی بود در حوزه غزل نو -در دهه پنجاه- اما در دهه شصت، مسیر شعریاش عوض شد] توانست در حوزه هنری پا بگیرد و حتی چنان قدرت گرفت که چند سالی هم سکان شعر حوزه را به دست گرفت که چندان نپایید اما به هر حال، همین آمیختگی با تحولات پایتخت باعث شد که شاگردان مردانی و دیگرشاعران اهل فارس حوزه هنری، از پوسته شعر کلاسیک خود اندک اندک خارج شوند و به سمت آثار نوکلاسیک میل کنند و این حرکت آرام اما پیوسته، در اواخر دهه هفتاد و تمام دهه هشتاد، منجر به شعری شد که متأثر از غزلهای نوی سعیدمیرزایی و خوانساری، به سوی شعر کلاسیکی که در ماهیت خود از شگردهای شعر سپید بهرهمند بود، تغییر مسیر داد. خاستگاه این شعر، همان انجمنهای سنتی استان فارس بود با این همه، مقصد، دیگر آن انجمنها نبودند. نظرتان درباره این نوع غزلهای نو چیست؟
من تحقیق نکردهام که مردانی در این جریان، واقعاً تأثیرگذار بوده یا نه؛ چون ذهنیت و نگاه نصرالله اساساً چیز دیگری بود. یک بار یک غزل برایم خواند-آن موقع من در تربیت معلم درس میدادم-: سمند صاعقه زین کن سواره باید رفت...گفتم مقصودت از سمند صاعقه چیست اگر بخواهم معنیاش کنم؟ گفت که منظور بمبافکنهاست! این همان زبانیاست که فروزانفر به کار میبرد، به هواپیما میگوید بُلعجب بالی! اما شاعرانی که در فارس و بوشهر وارد این حوزه شدهاند به نظر میرسد چندان در بند مکانیزمهای قدیم نیستند یعنی حداقل تناسبها و محور همنشینی کلمات را در نظر نمیگیرند و بدون هیچ تمهیدی کلمات جدید را وارد غزل میکنند! من در کتاب «برای نشستن کنار تو» در این باره صحبت کردهام که نوعی دوگانگی در این آثار دیده میشود که در نهایت، هم به ساختار و هم به بافتار اثر لطمه میزند. مشکل دوم این است که غزل به طور کامل در این آثار تغییر شکل پیدا کرده و از قالبی مختص بیان عواطف و احساس تغزلی به قالبی خشن بدل شده! انگار که دلبر دیروزی بدل به قلندر امروزی شده باشد! مشکل سوم آن است که اغلبشان هم مثل هم شعر میگویند و آثارشان امضای شخصی ندارد؛ پس به من حق بدهید که چندان دلبسته این آثار نباشم!
برویم سراغ منتقدان فارس؟
من میخواهم کمی از شاعران زن فارس هم صحبت کنم...
خواهش میکنم...
مینا دستغیب که دیوانی هم دارد...
نسبتی دارد با عبدالعلی دستغیب؟
خواهرش است. ندا کامیاب که زبان واقعاً شسته و رفتهای دارد...
من طاهره صفارزاده از یادم رفته بود...
صفارزاده که کرمانیاست فقط وقتی که ازدواج کرد، مقیم شیراز شد.پروین نگهداری شاعر تأثیرگذاریاست در حوزه شعر سپید. فرحناز عباسی؛اینها در شعر دهههای هفتاد و هشتاد فعال بودند و هنوز هم هستند. سیمین رهنمایی، شهیلا رستاخیز، طاهره پرنیان، فریده برازجانی، پریوش جوکار و... این شاعران به دلیل تسلط بر متن و جهان شاعرانه خود، اقتدار مردانه شعر فارس را به چالش کشیدهاند. از شاعران مرد تا یادم نرفته به احمد فریدمند هم اشاره کنم که شعرهایش را در استان فارس منتشر کرده اما بچه بوشهر است و کارهای شاخصی هم دارد.
حالا در مورد نقد کمی صحبت کنیم. تا سال 57 تعداد منتقدان ادبی شاخص از تعداد انگشتان یک دست کمتر بود با این همه استان فارس در حوزه نقد یک چهره داشت: عبدالعلی دستغیب. حالا بگذریم از صحبتها و کنایههای شاملو دربارهاش یا اینکه کلاً منتقد محافظهکاری بوده و هست در قبال حرکتهای نو اما نامی نیست که براحتی بشود از کنارش گذشت. برخوردش هم با شاعران آوانگارد،چه پیش و چه پس از مرگشان غافلگیرکننده است یادم هست که در مراسم یادبود بنیاد، از دستغیب دعوت شد و وقتی پشت تریبون قرار گرفت، گفت:« من بنیاد را دو بار بیشتر در عمرم ندیدم. کتابهایش را هم نخواندم. شعرش را هم دوست نداشتم. اینکه حالا اینجا هستم به خاطر این است که گفتند چون من همشهریاش هستم بیایم پشت تریبون که آمدم. خداحافظ شما!» و آمد نشست سر جایش! درباره دستغیب کمی صحبت کنیم...
دستغیب باور کنید که همین حالا هم 17 ساعت در هفته کار میکند. ذهنش هم مثل کامپیوتر کار میکند یعنی اگر شما را یک بار دیده باشد، الآن بروید پیشاش، بعد از 50 سال به یاد میآورد! دستغیب به همراه براهنی انقلابی در نقد ایجاد کرد این را که نمیشود کتمان کرد؛ هرچند که مخالف هم بودند. منتهی اینها یاد گرفته بودند که نقد
یعنی جراحی...
و چهرههای دیگر نقد فارس...
شاپور جورکش با «بوطیقای شعر نو»؛ کیوان نریمانی هم منتقد خوبیاست. مسعود توفان است. مرضیه برزوییان است که استاد دانشگاه است و نقدهایش معمولاً در نشریات تخصصی دانشگاه منتشر میشود. سعید مهیمنی بچه بوشهر است اما در استان فارس هم کار کرده است. البته به گمانم بهتر است دوباره برگردیم سراغ دستغیب، چون حق مطلب ادا نشد! دستغیب، هم در حوزه شعر کلاسیک آدم بادانشیاست هم در حوزه ادبیات نو و چون مترجم هم هست بیواسطه در جریان تحولات ادبی جهان پیرامونیاست و اولین نفریاست که کتاب پروندهای منتشر کرد درباره شاعران شاخص عصر مدرن ایران.
در کتاب «از دریچه نقد» در مورد بنیاد هم نوشته و انتقادهای خودش را هم کرده. البته در دهه چهل، اساس نقد را بر این گذاشته بودند که اگر میخواهی روی کار کسی نقد بنویسی، باید گارد بگیری و با آجر بزنی روی سرش، جوری که بلند نشود! الان ده،پانزده سالیاست که دستغیب چنین گاردی ندارد! مثلاً قدیمها میگفت رویایی اصلاً شاعر نیست! الآن چنین نظری ندارد.
یا در مورد احمدرضا احمدی گفته که اخیراً دوباره خواندم و به این نتیجه رسیدم که دربارهاش اشتباه کردهام! همان طوری که یک زمانی میگفت سعدی شاعر نیست!
بعداً گفت من از طریق بچهام که موسیقی کار میکرد متوجه شدم که در مورد سعدی اشتباه کردهام که گفتهام شاعر نیست چون با نگاهی که اروپاییها به شعر داشتند، به سراغ شعرش رفته بودم! الآن در مورد آثار شاعران پست مدرن هم نقد و نظر دارد و با تمام جریانهای ادبی امروز در ارتباط است.
خودش یک بار به من گفت: «اولین بار که من در خانه هنرمندان شاهد اجرای شعر علیشاه مولوی بودم، با شعر سپید آشتی کردم.»
یادم هست یک بار شفیعی کدکنی گفته بود بگذار تا پشیمان نشدهام این مطلب را بنویسم! منتقد دائماً در حال تغییر است و اگر چنین نباشد که نمیشود لفظ منتقد را برایش به کار برد!
احمد محمد اسماعیلی
تنهایی یک مرد پا به سن گذاشته و بازنشسته در شهری همیشه ابری و باران زده که به طرز ملال انگیزی روزهای زندگی را در خانه خالی شده از جای مادر میگذراند. این محور اصلی فیلم انسانی «احتمال باران اسیدی» است. فیلمی که علی رغم ظاهر تلخش بشدت امیدوارانه زندگی یک پیرمرد و دو جوان عاصی و به ته خط رسیده را روایت میکند. با بهتاش صناعیها و مریم مقدم درباره ساختار فیلمنامه و قصه روایی آن گفتوگویی انجام داده ایم که در زیر میخوانید...
چه شد که سراغ فیلمسازی رفتید و برای این کار چه روندی را طی کردید؟
صناعیها: ساخت فیلم بلند مقدماتی دارد و یکی از این مقدمات ساخت فیلم کوتاه است. در کنارش به تئاتر پرداختم و در چند نمایش کارگردانی، نویسندگی و بازیگری کردم. مدتی هم تیزر تبلیغاتی، فیلم ویدیویی و انیمیشن میساختم. این تجربه مدیومهای مختلف خیلی در شکلگیری سلیقه سینمایی ام تأثیرگذار بود.در تئاتر کار بر روی بازیگر و درام را تمرین کردم و در انیمیشن دکوپاژ. و البته هیچ وقت دستیاری نکردم چون به آن اعتقادی نداشتم، یعنی سعی میکردم سلیقه خودم را پیدا کنم.
<احتمال باران اسیدی> در چه ژانری قابل ارزیابی است؟
صناعیها: فیلم در فضایی مینی مال روایت میشود و اگر بخواهیم به دستهبندی هایی رایج توجه کنیم فیلمم در رده فیلمهای اجتماعی میگنجد.
به نظر میرسد که فیلم خیلی آرام شروع میشود و بعد بتدریج تغییر میکند، آیا این کار شما هدفمند بود؟
صناعی ها: در 10 دقیقه اول داستان زندگی آرام مرد میانسالی را میبینیم که بازنشسته شده است و مادرش هم از دنیا رفته و برای ادامه راهش هیچ برنامهای ندارد. برای اینکه این حس و حال شخصیت به بیننده منتقل شود من فرم ساکنتری را برای این بخش در نظر گرفتم؛ یعنی دوربین ثابت و کمپوزیسیونهایی که گویای تنهایی است ولی با سفر قهرمان، حرکت دوربین و موسیقی وارد فیلم میشود و دو شخصیت جوان به فضای فیلم افزوده میشوند. حضور آنها ریتم فیلم را تند تر میکند و البته نکته مهم این بود که این تغییر فضا باعث دو دست شدن فیلم نشود.
انتخاب شمس لنگرودی برای ایفای نقش منوچهر چگونه شکل گرفت ؟
صناعیها: انتخاب شمس لنگرودی انتخاب پرچالش و پر ریسکی بود. زیرا ایشان بر خلاف منوچهر آدم جذاب، محبوب و اجتماعی ای هستند. بعد از انتخابشان مدتی تمرین و دورخوانی کردیم تا در قالب نقش منوچهر جا بیفتند. در این پروسه تلاش شد از جذابیت کاراکتر شمس لنگرودی درحین بازی نقش کم کنیم. به همین دلیل تغییرات عمدهای در نحوه راه رفتن، نوع حرف زدن، نوع نگاه و حالت چهرهاش انجام شد. تمام تلاش ما منحصر شد به این قضیه که شمس لنگرودی را تبدیل به کاراکتری معمولی کنیم. البته این تغییرات درجاهایی به مذاق شمس لنگرودی خوش نمیآمد ولی ایشان با متانت تمام به من اعتماد کرده و خودشان را به نگاه من نزدیک میکردند.
هر وقت قرار بود پلانی را فیلمبرداری کنیم. به سمتشان میرفتم و با دستم موهای مرتب شده شان را نامرتب میکردم وهمیشه میگفتند در طول فیلمبرداری نگذاشتید من یک پلان حالت آراسته و مرتبی داشته باشم. نزدیک به یک ماه باشمس لنگرودی تمرین و دورخوانی متن انجام دادیم. برای این نقش گزینههای زیادی داشتیم و به چند بازیگر ستاره هم فکر کردم. اما بعداً به این نتیجه رسیدیم که حضور یک بازیگر ستاره مناسب این نقش نیست. به هرصورت شمس لنگرودی یک چهره شناخته شده در ادبیات و شعر است که حضورش خیلی به من کمک کرد و بشدت با نقش عجین شد.
یکی از نکات جذاب بازی شمس لنگرودی که قابل تحسین است و دوستان انجمن منتقدان در مراسمشان آن را دیدند و دوستان جشنواره فجر نسبت به آن بیتفاوت بودند، بحث بازیگر نبودن ایشان است و توانستند به درستی شخصیتی را بازی کنند که بشدت از نظر خصلتهای فردی ازایشان دور بود. توانمندی ایشان در نزدیک شدن به نقش طوری بود که هر مخاطبی که نداند بازیگر نقش منوچهر، شمس لنگرودی شاعر پر آوازه است، تصور میکند یک آدم عادی این نقش را بازی کرده و بعد از متوجه شدن غافلگیر میشود. در اکرانهای خارج ازکشور مخاطب موقعی که ازاین جریان مطلع میشد احساس تعجب زیادی میکرد.
جغرافیای داستان در نیمه ابتدایی فیلم در شمال کشور میگذرد و تأکید میشود منوچهر شمالی است. اما معمولاً مردم شمال آدمهای گرم و اهل معاشرت و حرف زنی هستند. این طور نیست؟
مقدم: البته در نظرداشته باشید که منوچهر جزو آدمهای معمول جامعه نیست که بخواهد همه خصلتهای آدمهای بومی را داشته باشد و یکی از دلایل تنهایی اش هم اتفاقاً این است که مثل سایرین نیست و نمیتوانیم انتظار داشته باشیم رفتارهایی مثل بقیه آدمهای دور و برش داشته باشد.
صناعیها: البته در شهر رشت آدمهای زیادی از جنس منوچهر داریم که تنها رندگی میکنند و میتوانند مثل منوچهر کارمند باشند و تنها و منزوی. بحث تنهایی آدمها در هر جامعه و شهری میتواند دیده شود و مرز و جغرافیایی خاص و مشخصی ندارد. در کشورهای غربی که این جنس از آدمها زیاد دیده میشود و در جوامع شرقی هم در این سالها تعدادشان زیاد شده است.
مثل سهراب شهید ثالث که در جوانی فیلمی درباره زندگی یک سوزنبان پیر ساخت، شما هم در فیلم اولتان به سراغ روایت زندگی یک کارمند بازنشسته رفتید. دنیای پیرمردها را چقدر میشناسید؟
صناعیها: همیشه با مریم که صحبت میکنیم، میگوید کاراکترهای محبوبت پیرمردها هستند. کلاً مردهای پابه سن گذاشته برایم کاراکترهای جذابی دارند و همیشه دیدنشان باعث میشود که یک سؤال بزرگ برایم به وجود بیاید. سؤال بزرگ این است؛ موقعی که من پیر شدم چگونه خواهم بود و تفکراتم چگونه میشود؛ و زندگی را چگونه خواهم دید. آیا به آرزوها و خواسته هایم رسیده ام؟ تا چه سنی انسان برای خودش آرزو و برنامه ریزی دارد و هزاران پرسش دیگر. به همین دلیل مردان پابه سن گذشته را همیشه با دقت میبینم و تجربه شان از زندگی برایم بشدت الهام بخش است. به همین دلیل اغلب فیلم هایی را که شخصیت اصلی شان مردان میانسال و پا به سن گذاشته است دوست دارم.
چه فیلم هایی را با قهرمانهای پیرمردش دوست دارید؟
صناعیها: امبرتود، پاریس تگزاس، نبراسکا و یا آلفردوی سینما پارادیزو، مایکل کین و هاروی کایتل در جوانی پائولو سورنتینو و یا نقش هایی که نیکلسون در پیری بازی کرد و خیلی نمونههای دیگر... درواقع من در درون این کاراکترها دنبال تجربه زندگی میگردم. به هر ترتیب زن و یا مرد بودنشان هم تفاوت چندانی ندارد. ناخودآگاه سمپاتی من با مردان پابه سن گذاشته بیشتر است. در درون این کاراکترها میشود امید و ناامیدی را دید. اینکه چقدر از کرده شان پشیمان هستند برایم دغدغه مهمی است و فکر میکنم موقعی که 60 سالم شد چقدر از زندگی ام راضی هستم. برای آدمهای موفق و ناموفق تعریف خاص خودشان را دارم. همه این دلایل منجر به خلق شخصیت منوچهر فیلمم شد. مریم هم دلایل خودش را دارد و ممکن است بهاندازه من، پیرمردها را دوست نداشته باشد.(میخندد)
در اواخر دهه 70 در چند فیلم مهم از سینمای ایران بازی کردید.آیا مهاجرت باعث شد از بازیگری فاصله بگیرید؟
مریم مقدم:بعد از فیلم هایی که در ایران کار کردم (بلندیهای صفر، سینما سینماست، چریکه هورام، سکوت بین دو فکر و مواجهه) که اکثراً اکران عمومی نداشتند در سوئد به من پیشنهاد بازی در تئاتر ملی شد. با این مرکز قرارداد چندسالهای داشتم و در این مدت در صحنه بازی میکردم بعد از بازگشتم هم فیلم «پرده» جعفر پناهی را قبل از این فیلم بازی کردم.
آیا بازی در تئاتر برایتان اقناع کننده بود؟
مقدم: تئاتر ملی سوئد تئاتر بزرگی است و من هرچند که نقشهای بسیار خوبی را در تئاتر آنجا تجربه کردم ولی همواره ترجیح میدادم در ایران کار کنم. چرا که بازیگری با ریشه غیرغربی در آنجا همواره بازیگر خارجی محسوب میشود و باید کاراکترهای خارجی را بازی کند. البته در آنجا تجربه بازیگری در تلویزیون و سینما را هم داشتم ولی در سینما و تلویزیون هم همین قاعده حاکم است، حتی اگر از 14 سالگی هم در آن کشور زندگی کرده باشی.
چگونه به سمت فیلمنامه نویسی رفتید؟
مقدم: از دوران کودکی مینوشتم و به ادبیات علاقه زیادی داشتم و بالاخره باید یک زمانی این نوشتنها جدی میشد.
به چه دلیل در سینما کمتر فیلمی با محوریت شخصیت یک پیرزن ساخته شده است؟
صناعیها: درست است؛ چنین فیلم هایی کمتر ساخته شدهاند. ولی در سینمای ایران چند اثر خوب با محوریت پیرزن وجود دارد.مادر، بوسیدن روی ماه و یا گیلانه نمونههای موفقی هستند.
مریم مقدم: اغلب نویسندگان سینمایی در دنیا مردان هستند و مردها هم معمولاً در مورد جنسیت خودشان مینویسند.
صناعیها: من هم با چنین نظری موافقم.
مقدم: درصد بسیار کمتری از فیلمنامه نویسان دنیا زن هستند. از آن هم کمتر سرمایهگذاران و تصمیم گیرندگان، طبیعی است چنین شرایطی وجود داشته باشد. البته در سینمای غرب روی پرورش فیلمنامه نویسان زن سرمایه گذاری زیادی انجام شده است. مریل استریپ سال گذشته ورک شاپی با هزینه شخصیاش برگزار کرد تا تعدادی نویسنده زن جوان را پشتیبانی کند.
به چه دلیل شما به عنوان یکی از نویسندگان فیلمنامه احتمال باران اسیدی تلاش نکردید شخصیت اصلی فیلم یک پیرزن باشد؟
مقدم: در موقعیت مردسالارانهای زندگی میکنیم ! (باخنده) و بهتاش نظر خودش را اعمال میکند.
صناعیها: در مورد این فیلمنامه جنسیت شخصیت باید حتماً مرد میبود.
مقدم: از شوخی گذشته در شروع نوشتن فیلمنامه توافق کردیم که متأسفانه این شخصیت باید حتماً مرد باشد چراکه میخواستیم موقعیت خاص فراگیرتر را نشان بدهیم؛ مجبور بودیم به سراغ یک مرد پابه سن گذاشته برویم. زیرا مرداناند که معمولاً در سنین بالا تنها میمانند و درباره ادامه زندگی شان دچار استیصال میشوند. زنان مسن زندگی گرم تر، امید بخش و شلوغ تری دارند.
به نظر میرسد سیطره مادر بر زندگی منوچهر باعث ازدواج نکردن و تنهایی اش شده است.
صناعیها: مسألهای که اشاره کردید در جزئیات فیلمنامه و طراحی صحنه و لباس به دنبال ارائه اش بودیم. دراین باره با ایرج رامین فر طراح صحنه و لباس مدتها حرف زدیم. منوچهر انگار پیرپسری است که همچنان بچه مادرش است. مدل چیدمان خانه همچنان تحت تأثیر مادرش قرار دارد و جنس رفتار وسواس گونه او هم ویژگیهای زنانهای دارد.
مقدم: هر روزی که منوچهر مشغول خوردن صبحانه است جلوی رویش عکس خود و مادرش را میبیند. در سکانس مسجد که در نسخه اکران شده حذفش کردیم در این مورد دیالوگ داشتیم.
چرا حذف کردید؟ این سکانس درباره شروع زندگی دوباره منوچهر و مهم است.
صناعیها: به دو دلیل این سکانس را حذف کردم. دلیل اول ممیزی بود که روی دیالوگها انجام شده بود. در این دیالوگ منوچهر میگوید قصد داشتم به شوروی بروم اما موقع بازنشستگی شوروی شد روسیه. دوستان ممیز تصور میکردند این دیالوگ دلیلی بر چپ بودن منوچهر و دوستش میشود، هرچند که این دیالوگ نه از زبان منوچهر که از زبان دوستش شنیده میشد.
اصلاً آدمی با خصلتهای منوچهر وجهه سیاسی ندارد.
صناعیها: دقیقاً، این دوستان به بک گراند بازیگری که این نقش را بازی کرده بود توجه داشتند و آن را به کاراکتر منوچهر تعمیم دادند. همانطورکه در فیلم دیده میشود منوچهر و دوستش در جوانی نیم نگاهی به جریانات چپ داشتند اما هیج وقت عضو گروههای چپ نبودند. در واقع بیشتر دنباله رو بودند و نه جریان ساز. منوچهر اصلاً آدم کارمند مابی است که فقط سر کار میرفته و بعد از ظهر به خانه بازگشته.
و دلیل دوم چه بود؟
صناعیها: دلیل دیگر اینکه این سکانس اطلاعات زیادی به مخاطب میداد و اجازه نمیداد مخاطب شخصیت فیلم را خودش به تنهایی کشف کند. در این سکانس با توضیحات و حرفهای منوچهر و دوستش تمام اطلاعات درباره او مثل ازدواج نکردنش، بازنشسته بودنش و اینکه تا یک سال قبل از مادرش مراقبت میکرده و خیلی از مسائل دیگرمطرح میشد. همین اطلاعات در ادامه فیلم به تدریج در دیالوگهای او با مهسا و کاوه بیان میشود.
مقدم: ساختار فیلمنامه ارائه تدریجی جزئیات شخصیتی کاراکترها به مخاطب است و بهتر بود اطلاعات گل درشتی به مخاطب ندهیم.
صناعیها: خیلیها بعد از اینکه متوجه شدند این سکانس را از فیلم درآورده ایم تعجب کردند.
با همه این توضیحات، وجود این سکانس برای ارتباط بهتر و منسجم تر مخاطب عام با فیلم
مناسبتر نبود؟
صناعیها: درست است. به هرحال مدتها درباره حذف این سکانس سبک و سنگین کردیم. ضمناً علت دیگر حذف این سکانس این بود که به نظر میآمد که منوچهر فقط به صرف حرف دوستش تصمیم به تغییر میگیرد و این برای ما چندان جالب نبود. با حذف این سکانس و اتفاقات بعدی آدمی را میبینیم که با طی کردن پروسهای این تصمیم را گرفته است.
مقدم : در نسخه اکران، زمان تصمیمگیری منوچهر را نمیبینیم. در واقع قبل از شروع فیلم به این تصمیم رسیده. وجود این سکانس، تصمیم منوچهر برای تغییر را خیلی علی و معلولی میکرد. ما در فیلم آدم تنهایی را میبینیم که با او تماس تلفنی گرفته میشود و یک آدرس به او داده میشود تا دنبال خسرو دوانی دوست قدیمی اش بگردد.
منوچهر در دوران جوانی به دختری که در کوچهشان زندگی میکرده و خسرو به هوای او مدام به او سر میزده علاقهای داشته که جرأت بیانش را نداشته است. درست است؟
مقدم: این هم استنباطی است که میشود به آن پرداخت. داستان زندگی گذشته منوچهر و اینکه چرا به این وضعیت رسیده است را خیلی واضح و شفاف نشان ندادیم. زیرا دوست داشتیم مخاطب با دیدن فیلم از این شخصیت و کنش و گذشته اش برداشتهای متفاوتی داشته باشد و به صورت مستقیم و آسان به جواب پرسش هایش نرسد. از منظری منوچهر میتواند به دختر همسایه علاقهای داشته باشد و از منظری دیگر میتوان گفت که چون خودش هیچ وقت عاشق کسی نبوده به عشق دختر همسایه و خسرو حسادت داشته است؛ و یا حتی میشود گفت که منوچهر آنقدر به خسرو علاقه داشته که به دختر حسادت میکرده ولی در هر حال او این احساسات درونی را هرگز بروز نداده.
یعنی هیچ رقابتی با خسرو نداشته؟
مقدم:منوچهر اگر آدمی اهل رقابت و چالش بود دیگرشخصیتی نبود که ما در فیلمنامه طراحی کرده بودیم. آدمی که فاقد اعتماد به نفس است. منوچهر درطول زندگیش درهیچ رقابتی شرکت نکرده بود و این حضور نداشتن در رقابت با دیگران میتواند ریشه در جرأت نداشتن و انفعالش باشد. تنها دوستی که منوچهر داشته مربوط به دوران
17 سالگی اوست.
صناعیها: در واقع ما به دنبال ایجاد لایههای مختلف در روایت داستان وکنش شخصیتها بودیم و در جاهایی هم وجود این لایهها دردسر ساز شد. برای ما کشف لایههای مختلف زندگی منوچهر خیلی مهم بود. ولی آنچه اهمیت داشت این بود که فیلمساز و فیلمنامه نویس هیچ لایهای را پررنگ تر از بقیه نکند و اجازه تحلیل را به مخاطب بدهد.
به نظرم منوچهر برای دیگران به لحاظ معاشرت آدم چندان جذابی نیست. کمااینکه زمانی که به محل اداره اش میرود چندان استقبال گرمی از او انجام نمیشود.
صناعیها: تعمد داشتیم این خصلت را در شخصیت منوچهر نشان بدهیم و این انتخاب مان را برای بازیگر این نقش سخت میکرد.
مقدم: جذابیت داشتن هر آدمی به خیلی چیزها بستگی دارد؛ جذاب بودن باعث میشود آدمها درکانون توجهات قرار بگیرند و دچار تنهایی نشوند و به همین دلیل ما تأکید داشتیم کاراکتر منوچهر نباید چندان جذاب باشد. همیشه در دور و برمان دیده ایم که اطراف آدمهای جذاب همیشه شلوغ است و با دیگران راحت ارتباط برقرار میکنند. در سکانسی در مسافرخانه که سه شخصیت اصلی در سر میز شام هستند مهسا میگوید من بیپول بودم و تو بد تیپ. در واقع پولدار بودن و خوش تیپ بودن هم از المانهای محبوبیت
در جامعه است.
نمایش فیلم تان را در گروه هنر و تجربه چگونه ارزیابی میکنید؟
صناعیها:گروه هنرو تجربه هم میتواند تبدیل به یک فرصت شود وهم تبدیل به یک جور فرصت سوزی. در اصل این گروه محاسن و معایبی درونش دارد ولی باید تلاش کرد که این کاستیها را به حداقل رساند. در سینمایی که فیلمهای تجاری و بدنه عرصه اکران را بر فیلمهای مستقل و هنری تنگ کردهاند. گروه هنر و تجربه فرصتی هر چند محدود در اختیار آثار هنری و مستقل قرار داده که در معرض نمایش در بیایند.اکرانی که علی رغم عرض محدودش اما طولی در یک زمان چند ماهه دارد و به تدریج مخاطب جذب میکند. نقد من به عرضه یکسان تمام فیلمهای هنر و تجربه است و خیلی از فیلمهای این گروه صرفاً تجربی و ساختاری اساساً بدون مخاطب دارند. در کنار این نوع فیلمها، آثاری وجود دارند که به لایههای ارتباطگیری با مردم هم توجه دارند و دیدنشان برای مخاطب عادی هم قابل درک است. فیلم احتمال باران اسیدی جزو این گروه فیلم است. به نظرم گروه هنر و تجربه باید به دو بخش مستقل فیلم هنری و فیلم تجربه گرا تقسیم شود. حرف ساده و روایت سیال احتمال باران اسیدی باعث شد خیلی از علاقه مندان این نوع ساختار در فضای مجازی به تعداد سالنهای کم نمایش دهنده فیلم اعتراض کنند.
اشکال اینجاست که سینمای هنری را با سینمای تجربه در یک گروه قرار میدهیم و در یک گروه هم اکران میکنیم. در حالی این دو گونه با هم تفاوت دارند. خیلی از فیلمهای هنری توان جذب مخاطب عام را دارند. اگر قرار است گروه هنر و تجربه استمرار داشته باشد باید برای برخی از فیلمها شرایط خاص تر با تعداد سانسهای بیشتر نمایش در نظر گرفت. از طرفی اغلب سالنهای گروه هنر و تجربه به لحاظ کیفیت تصویری و صوتی مناسب نیستند. سالن خانه هنرمندان یکی از سینماهای نمایش دهنده آثار این گروه اصلاً سینما نیست و بیشتر مناسب برگزاری مراسم است. موزه سینما هم همین گونه است. سالنی که در سینما فرهنگ فیلم ما را نشان میدهد پرده نمایشش چروک است و نور مناسب ندارد. و این در حالی است که فیلمهای هنر و تجربه که اغلبشان فیلمهای جشنوارهای سینمای ایران هستند بهترین فیلمبرداریها و نورپردازیها را دارد و همین طور بهترین صدا. بنابراین باید در سالن با کیفیتی به نمایش در بیایند.
همین فیلمهای هنری آبرو و وجهه سینمای ایران در بعد بینالمللی هستند پس چرا باید در سالن هایی با اشکالات فنی زیاد اکران شوند؟ صرف تشکیل گروه هنر و تجربه یک اتفاق میمون و مبارک است؛ منتها در دل این اتفاق مبارک گاهی بیعدالتی رخ میدهد. از سوی دیگر من فیلمساز زمانی که اولین ساخته ام را با تمام قابلیت هایش در این گروه اکران میکنم، فیلمی که هم در فجر جایزه برده و هم در جشن انجمن منتقدان و هم در جشنواره متعدد خارجی همه نوع مخاطبی از جوان و پیر دوستش دارد، فیلمم منطقاً باید به سود برسد و اگر چنین نشود تبعات خوشایندی برای من نخواهد داشت و معتقدم باید این چرخه اقتصادی در گروه هنر و تجربه وجود داشته باشد.
بعد از حضور موفق شما در فیلم احتمال باران اسیدی بازی تان در جشنواره فیلم فجر سال قبل دیده شد. این انتظار میرفت در زمینه بازیگری پر کار بشوید. در این زمینه چه پیشنهاداتی داشتید؟
مقدم: پیشنهادهایی شده و همچنان میشود ولی متأسفانه نقش هایی را که پیشنهاد شده دوست نداشتهام، البته دلایل دیگری هم دارد.
این دلایل چه بودند؟
مقدم: مهم ترین دلیل این بود که مشغول نوشتن فیلمنامه بودم.
بنابراین قصد دارید بیشتر به عنوان نویسنده در سینما فعالیت کنید؟
مقدم: نه، با کمال میل پیشنهادهای خوب را بازی میکنم. در سالهای قبلی هم که در سینما فعالیت میکردم بازیگر پر کاری نبودم و نمیخواستم به صرف پر کاری مطرح و پولدار شوم. همیشه نقش هایی را بازی کردم که با آنها احساس نزدیکی داشتم.
بعد از چند سال دوری از بازیگری سینما آیا بازیگری در دهه نود نسبت به بازیگری در دهه گذشته پیشرفت داشته یا پسر رفت ؟
مقدم: به نظرم در این سالها سطح بازیگری ارتقا پیدا کرده است.
صناعیها: من هم چنین نظری دارم. بازیگران ما شیوههای نوین تری را در بازی شان ارائه میکنند.
مقدم: موقعی که با دوستان صحبت میکنم این نکته مطرح میشود که فیلمهای آن دوران را بیشتر دوست داشتند. من جواب میدهم که بهتر است یکبار دیگر فیلمهای آن دوران را ببینید و دوباره مقایسه کنید.
آیا دیدگاه منوچهر به زندگی در پایان فیلم دچار تحولات بنیادین میشود؟
تحولات بنیادین که نه، شاید کمی نگاهش به زندگی تغییر کرده باشد، نباید توقع داشته باشیم این آدم بعد از هفتاد سال زندگی تبدیل به آدم دیگری بشود.بلکه درحد خودش تغییراتی را میپذیرد.
بررسی پرونده خودسرها در بهارستان
نایب رئیس کمیسیون امنیت ملی: کسانی که سفارت عربستان را آتش زدند، برگ برنده نظام را به باخت تبدیل کردند
پرونده خودسرها این هفته به بهارستان میرسد. بررسی حمله به سفارت عربستان در تهران و کنسولگری این کشور در مشهد، یکی از دستور کارهای کمیسیونها و فراکسیونهای مجلس در این هفته است.
منصور حقیقتپور نایب رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی از برگزاری نشست مشترک این کمیسیون با مقامات بلند پایه وزارت امور خارجه، وزارت اطلاعات، وزارت کشور و ناجا برای بررسی حادثه حمله به سفارت و کنسولگری عربستان در روز یکشنبه (امروز) خبر داد و گفت که هر یک از دستگاههای نامبرده گزارش خود از حادثه را به کمیسیون ارائه میکنند. نماینده اردبیل با بیان اینکه بر اساس گزارشهای واصله، اقدام خودسرانه حمله به سفارت عربستان از سوی طرفداران «صادق شیرازی» صورت گرفته است، به خانه ملت گفت: این افراد سازماندهی شده و با برنامهریزی اقدام به حمله به سفارت عربستان در تهران و مشهد کردند. وی با اعلام اینکه تندروها با حمله به سفارت عربستان، عملاً در زمین آل سعود و صهیونیستها بازی کردند، ادامه داد: کسانی که سفارت عربستان در ایران را آتش زدند، برگ برنده جمهوری اسلامی را به برگه باخت تبدیل کردند. حقیقتپور تصریح کرد: قطعاً با شهادت شیخ النمر، عربستان بیش از پیش در منطقه و عرصه بینالمللی در انزوا قرار میگرفت، اما افراد خودسر با یک خیانت سفارشی برگ برنده را سوزاندند. امیر خجسته رئیس کمیسیون شوراهای مجلس هم پیش از این خبر داده بود که موضوع با حضور مسئولان دستگاههای امنیتی و نظارتی در این کمیسیون مورد بررسی قرار خواهد گرفت. به گفته نایب رئیس فراکسیون اکثریت مجلس اتفاقات مربوط به اقدامات عربستان سعودی در نشست شورای مرکزی این فراکسیون هم مورد بررسی قرار میگیرد. حسین سبحانی نیا به خانه ملت، گفت: نشست امروز فراکسیون رهروان ولایت برای رسیدگی به پرونده اقدامات اخیر عربستان و همچنین موضوع جبههبندی سیاسی در انتخابات برگزار میشود. پیش از این حجتالاسلام ابوترابی فرد نایب رئیس مجلس هم از ضرورت بررسی موضوع در هیأت رئیسه مجلس و کمیسیون امنیت ملی خبر داده و خواستار برخورد جدی با خاطیان شده بود. رئیس دستگاه قضا هم این اقدام را تقبیح کرده و سخنگوی قوه قضائیه هم آن را جرم خوانده است. رئیس جمهوری هم چهارشنبه در نامهای به رئیس قوه قضائیه خواستار رسیدگی فوری و خارج از نوبت به پرونده حمله به سفارت و کنسولگری عربستان سعودی در تهران و مشهد شد.
|||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
بازداشتیهای سفارت در اختیار دادستانی
فرمانده نیروی انتظامی گفت: «بازداشتشدگان حادثه تعرض به سفارت عربستان در اختیار دادستانی است.» به گزارش «تسنیم»، سردار حسین اشتری، فرمانده نیروی انتظامی دیروز در حاشیه مراسم ختم برادر سرلشکر صفوی در پاسخ به سؤالی درباره آخرین وضعیت بازداشتشدگان حادثه تعرض به سفارت عربستان، گفت: «ما کار خود را انجام دادهایم و هماکنون دادستانی به وضعیت آنها رسیدگی میکند». وی افزود: «دادستانی هماکنون به عوامل این حادثه رسیدگی میکند و پس از جمعبندی نتیجه آن را اعلام میکند.»
رضا ستوده
بسیاری از کارشناسان، رسانهها و نهادهای معتبر در حوزه گردشگری، سال 2016 میلادی را سال سفر به ایران خواندهاند. پیشبینی میشود ورود گردشگران خارجی به کشور که از سال 2014 سیر صعودی پیدا کرده، در سال جاری میلادی به نحو چشمگیرتری افزایش پیدا کند. به موازات این تحول، رقابتی پنهان میان استانهای مختلف درگرفته است تا بتوانند شمار بیشتری از گردشگران خارجی را به سوی خود جذب کنند. به طور سنتی، استانهای تهران، اصفهان، فارس و یزد شاهد حضور بیشترین گردشگران خارجی – خصوصاً اروپاییها – هستند. یزد از جمله استانهایی است که طی 10 سال گذشته شاهد پیشرفت درخور توجهی در معرفی جاذبهها و توسعه زیرساختهای گردشگری بوده و میتوان گفت که از یک مقصد درجه دوم به یک مقصد درجه اول تبدیل شده است. در حالی که کرمان نیز از نظر جاذبههای گردشگری، وضعیت مشابهی دارد اما هرگز نتوانسته است خود را به جایگاه یزد برساند و در شرایط موجود نیز چشماندازی برای کسب سهم بیشتر از بازار گردشگری خارجی ندارد. به بیان دیگر، مقایسه دو استان یزد و کرمان با جاذبههای گردشگری نسبتاً مشابه و به رغم پارهای برتریهای کرمان از نظر سیاسی و اقتصادی، نشان میدهد که کرمان برای دریافت سهم بیشتر از کیک گردشگری خارجی ناگزیر است تکاپوی بیشتری از خود به خرج دهد. با وجود این، باید گفت که استاندار کرمان در دولت جدید، آشکارا توجه بیشتری به مسائل و مشکلات بخش گردشگری داشته است.
5 مزیت گردشگری کرمان
استان کرمان از چند نظر دارای مزیتهای گردشگری قابل اعتناست که سرمایه و نقطه عزیمت این استان برای توسعه گردشگری داخلی و خارجی محسوب میشوند:
1-کرمان دارای آثار تاریخی – فرهنگی بیشمار و بسیار جذاب است که سه تای آنها (ارگ بم، باغ شاهزاده و روستای میمند) در فهرست میراث فرهنگی جهان به ثبت رسیدهاند. افزون بر این، از نظر طبیعی نیز جذابیت و تنوع قابل توجهی را به نمایش میگذارد؛ برای نمونه در شرق شهر کرمان کویر شهداد و شهر افسانهای کلوتها قرار دارد و در فاصله کمی از جنوب کرمان نیز دو باغ-شهر جوپار و ماهان، اقلیم و مناظری کاملاً متفاوت را هویدا میسازند. بنابراین، کرمان هم در حوزه گردشگری فرهنگی و هم در حوزه اکوتوریسم یک مقصد ایدهآل به شمار میرود.
2- جاذبههای گردشگری کرمان به شکلی در استان پراکنده شدهاند که طراحی مسیرهای گردشگری را آسان میکنند. در خود شهر کرمان، عمده آثار تاریخی – فرهنگی فاصله نزدیکی به هم دارند و در سطح استان، در صورتی که گردشگران از کرمان به مقصد جیرفت حرکت کنند، در طول راه مقاصد مهم و پرجاذبهای مانند ماهان (باغ شاهزاده و آستانه شاه نعمتالله ولی)، جوپار (آستانه شاهزاده حسین)، راین (ارگ راین) و بم (ارگ بم) در انتظارشان است.
3- از نظر سوغات نیز کرمان وضعیت مطلوبی دارد. علاوه بر پسته و خرمای این استان که شهرت جهانی دارند، صنایع دستی، ادویه، گیاهان دارویی و انواع شیرینیهای کرمان، بازارهای جذابی برای گردشگران داخلی و خارجی پدید آوردهاند.
4-جادههای کرمان در مسیر اصلی گردشگری استان، یعنی مسیر کرمان- بم- جیرفت، به صورت آزادراه بوده و کیفیت کمابیش مناسبی دارند و از نظر امنیتی در شرایط مطلوبی به سرمیبرند. همچنین، پروازهای منظمی بین کرمان و شهرهای تهران، مشهد، اصفهان، شیراز، زاهدان، تبریز، ساری، دوبی و نجف به صورت روزانه و هفتگی انجام میشود. هرچند کرمان به راه آهن سراسری متصل است اما این ظرفیت هنوز در بخش گردشگری به کار گرفته نشده و بیشتر در خدمت صنعت و معدن استان است.
5- اگرچه میهمان نوازی صفتی است که به همه ایرانیان اطلاق میشود اما صبوری و فروتنی مردمان استان کرمان، دیدار از این استان را به یک خاطره فراموش نشدنی برای گردشگران خارجی تبدیل میکند.
بهشت گردشگری، لنگ نقشه و بروشور
با وجود مزیتهای قابل توجهی که برشمرده شد، کاستیها و موانع مهمی وجود دارد که استان کرمان را در بهرهگیری از این مزیت ها ناکام میگذارد. در نگاه نخست، ضعف تبلیغات و اطلاعرسانی در حوزه گردشگری کاملاً مشهود است. نه فقط در خارج از کشور یا حتی خارج از استان، تبلیغی برای سفر به کرمان و معرفی جاذبههای آن صورت نمیگیرد، بلکه در خود استان و در اماکن تاریخی-فرهنگی آن نیز از راهنمایان خبره یا نقشهها و بروشورهای چند زبانه خبری نیست. این وضعیت خصوصاً درباره سایتهای جهانی مانند باغ شاهزاده و ارگ بم کاملاً مشهود است و با تعهدات ایران در قبال کنوانسیون ثبت میراث فرهنگی و طبیعی جهان (مصوب 1972 یونسکو) مغایرت دارد. البته به عللی که در ادامه گفته خواهد شد، در شرایط فعلی هرگونه تشویق برای سفر به کرمان ممکن است نتایج عکس به همراه داشته باشد و گردشگران خارجی را دلزده کند.
ضعف تبلیغات گردشگری، مشکلی است که مسئولان استان بدان معترف هستند؛ چندان که محمود وفایی، مدیرکل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان در این باره گفته است: «استان کرمان تنها بهشت معادن نیست بلکه بجز پتانسیلهای فراوان اقتصادی، بهشت گردشگری و بهشت باستان شناسی نیز هست و صنایع دستی ما حرف زیادی برای گفتن دارد.» همچنین، مهدی سیاوشی، رئیس کمیسیون گردشگری اتاق بازرگانی استان کرمان در گفتوگو با خبرگزاری ایسنا، ضمن اشاره به ضعف اطلاعرسانی در حوزه گردشگری اظهار داشته است: «امروز اغلب گردشگران انتخاب محل، هتل، شهر و... را از طریق اینترنت، سایتها و شبکههای مجازی انجام میدهند و با وجود اینکه در استان کرمان سایتهای متعددی در این زمینه وجود دارد اما هیچ کدام کامل و جامع نیست و همه اطلاعات استان را که بتواند پاسخگوی گردشگر داخلی و خارجی باشد در خود جای ندادهاند.»
یک هتل 5 ستاره برای بزرگترین استان کشور
استان کرمان بشدت از کمبود اماکن اقامتی و پذیرایی رنج میبرد. طبق فهرست مندرج در سایت رسمی اداره کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان کرمان، این استان پهناور دارای 25 هتل، شامل یک هتل 5 ستاره، یک هتل 4 ستاره، 4 هتل 3 ستاره، 15 هتل 2 ستاره و 4 هتل یک ستاره است. بدین ترتیب روشن میشود که نه تنها شمار هتلهای کرمان پاسخگوی گردشگران نیست بلکه کیفیت اغلب آنها نیز گردشگران خارجی را راضی نمیکند. برخلاف یزد و اصفهان که در سالیان اخیر شاهد پروژههای پرشمار تبدیل خانهها و اماکن تاریخی به مهمانسراهای سنتی بودهاند و از این طریق زیرساختهای خود را توسعه بخشیدهاند، استان کرمان در این زمینه منفعل مانده است. اخیراً مسعود دهقانی، دبیر انجمن صنفی دفاتر خدمات مسافرتی استان کرمان در گردهمایی فعالان صنعت گردشگری این استان با طرح این پرسش که چرا نباید در کرمان یک واحد مسکونی سنتی داشته باشیم، گفت: «خانههای میراثی در حال تخریب هستند و ما شاهد ضعف کارشناسی میراث هستیم.»
به موازات اماکن اقامتی، رستورانهای شهرهای مختلف استان، کمشمار و اغلبشان فاقد استانداردهای لازم در صنعت گردشگری هستند. درباره برخی از شهرهای کوچکتر استان از جمله راین میتوان گفت که رستورانها از نظر بهداشتی تحت نظارت کافی قرار ندارند و ممکن است مشکلات دو چندانی برای گردشگران
بهوجود آورند.
از این گذشته، در حالی که راههای استان کرمان در مسیرهای گردشگری کیفیت کمابیش مناسبی دارند اما خبری از مجتمعهای بین راهی نیست و کمبود یا نبود سرویسهای بهداشتی که یک مشکل فراگیر در سراسر کشور است، در این استان نمود بیشتری دارد. چندان که مسعود دهقانی میگوید: «سالها پیش مسئولان وقت اعلام کردند در هر 50 کیلومتر در جادههای برونشهری باید سرویس بهداشتی ساخته شود اما متأسفانه حتی یک سرویس هم ساخته نشد و با این حرکت لاکپشتی امکان جذب توریست در حد مطلوب وجود ندارد.»
از خیابانهای پرمشکل تاتاکسیهای تصادفی
اگرچه هیچ یک از شهرهای کرمان خالی از آثار طبیعی و تاریخی-فرهنگی نیستند اما تقریباً همه آنها از نظر مدیریت شهری وضع مناسبی ندارند و آشفتگیهای زیادی را پیش چشم گردشگران خارجی ترسیم میکنند. شهر کرمان به عنوان مرکز استان نمونه بارزی از این آشفتگیها و نابسامانیها و گویای کم توجهی مدیریت شهری به موضوع گردشگری است. این شهر از دید گردشگرانی که به آن سفر میکنند، دست کم دارای چهار کاستی بزرگ است:
1- تابلوهای راهنما به زبان انگلیسی در سطح شهر بهاندازه کافی و به شکل گویا وجود ندارد.
2- آسفالت معابر، جدول کشی خیابانها، کفسازی پیادهروها، کیفیت فضای سبز و زیباسازی بولوارها و میادین به شکلی است که نه تنها کرمان را از شمول یک شهر گردشگر پذیر خارج میسازد بلکه اسباب نارضایتی عموم شهروندان کرمانی را فراهم آورده است. به جرأت میتوان گفت که مدیریت شهری کرمان در قواره یک مرکز استان عمل نمیکند و این شهر از شهرهای همتراز خود به شکل محسوسی عقبتر است.
3- سامانه حمل و نقل عمومی کرمان بویژه تاکسیرانی این شهر دچار فرسودگی شدید است. در کرمان سوار شدن در تاکسیهای دودزا و دارای نشانههای متعدد از آثار تصادف، امری عادی تلقی میشود و متأسفانه در نبود نظارت مؤثر، داخل بسیاری از تاکسیها کثیف و نامرتب است. (اگرچه برخورد رانندگان در اغلب مواقع مهربانانه است.)
4- در محدودههای مرکزی و تاریخی شهر کرمان که مسیر تردد گردشگران خارجی است، حضور دستفروشان و متکدیان چشمگیر است. بویژه در بازار قدیمی و سرپوشیده شهر، حضور کودکان متکدی یا فال فروش تصویر نازیبایی از کشورمان را ترسیم میکند.
انتظار طولانی برای بازسازی ارگ بم
ارگ بم که در زلزله ویرانگر سال 1382 تا حد زیادی تخریب شد، در کنار تخت جمشید و میدان نقش جهان، یکی از سه نماد بصری تاریخ و تمدن ایران نزد خارجیهاست. تا پیش از زلزله، هدف اصلی خارجیانی که به استان کرمان سفر میکردند، تماشای ارگ بم بود و بازدید از سایر آثار تاریخی-فرهنگی این استان در مرتبه بعد قرار داشت. با اینکه چند سال است بازسازی شهر بم به پایان رسیده و این شهر دست کم از نظر سیمای شهری وضع به مراتب بهتری نسبت به پیش از زلزله دارد اما چنان که اخیراً علیرضا رزم حسینی، استاندار بم تصریح کرد، مرمت ارگ بم به کندی پیش میرود و هنوز به پایهای نرسیده که بتواند دوباره به گردشگری بم، رونق ببخشد. غیر از این، به نظر میرسد استراتژی اتخاذ شده برای بازسازی ارگ توجه چندانی به ابعاد گردشگری این اثر جهانی ندارد و حتی در صورت بازسازی کامل، نمیتواند خاطره بصری بازمانده از دوران پیش از زلزله را بازسازی کند.
این لاک پشت کی به مقصد میرسد؟
تهران، اصفهان و فارس سه استانی هستند که از قدیم موقعیتی تثبیت شده در جذب گردشگران خارجی داشتهاند. یزد نیز توانسته در سالیان اخیر با همگرایی و کوشش بخش خصوصی و دولتی، به این سه استان بپیوندد و موقعیت خود را در بازار گردشگری خارجی تثبیت کند. اکنون استانهای دیگری مانند خوزستان، همدان و آذربایجان شرقی در تلاشند تا سهم بیشتری از گردشگران خارجی را به خود اختصاص دهند و هرکدام نیز از مزیت خاصی بهره میبرند. استان کرمان اگرچه از نظر دارا بودن جاذبهها و مزیتهای گردشگری در سطح بالایی قرار دارد اما در این رقابت فشرده از سرعت لازم برای معرفی جاذبهها و توسعه زیرساختها برخوردار نیست. شاید همچون خوزستان که مزیتهای گردشگری آن زیر سایه نفت و انرژی مغفول مانده، گردشگری کرمان نیز قربانی توجه صرف به بخش معدن شده است. از این رواست که به گفته مدیرکل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان کرمان«فعالیت در صنعت گردشگری استان کرمان تاکنون توجیه اقتصادی نداشته است. زیرساختهای این صنعت هنوز با مشکلات عدیدهای روبهرو است که باید مورد توجه قرار گیرد.»
گروه اقتصادی پس از آغاز طرح اعطای کارت اعتباری خرید کالای ایرانی به عنوان بخش دوم طرح خروج از رکود از روزگذشته برای سه گروه کارمندان، بازنشستگان و مستمری بگیران و زوجهای جوان، بانک مرکزی با صدور اطلاعیهای جزئیات بیشتری درخصوص شرایط و نحوه اجرای این طرح اعلام کرد. براین اساس جامعه هدف طرح کارت اعتباری در دستگاههای دولتی و عمومی افرادی هستند که حداکثر حقوق و مزایای آنها کمتر از یک و نیم میلیون تومان درماه باشد. بدین ترتیب با توجه به اینکه تسهیلات اعطایی درکارتهای اعتباری چهار برابر حقوق متقاضیان است، سقف این نوع کارتها برای کارکنان دستگاههای عمومی و بازنشستگان شش میلیون تومان خواهد بود. البته این سقف برای زوجهای جوان 10 میلیون تومان درنظر گرفته شده است که هیچ ارتباطی هم با دریافت وام نقدی ازدواج ندارد. بنابر اطلاعیه بانک مرکزی، بانکها و مؤسسات اعتباری بر اساس درخواست دستگاهها، سازمانها، مؤسسات دولتی و نهادهای عمومی غیر دولتی برای کارکنان و بازنشستگان حائز شرایط، از تاریخ 19 دی ماه کارت اعتباری خرید کالای ایرانی صادر میکنند. طبق شرایطی که برای متقاضیان رسمی و پیمانی سازمانها و بازنشستگان تحت پوشش صندوق بازنشستگی کشوری تعیین شده، حداکثر حقوق و مزایا و همچنین مستمری تعهد نشده ماهانه آنها معادل 15میلیون ریال است. سقف اعتبار این کارتها، حداکثر معادل چهار برابر حقوق و مزایای تعهد نشده ماهانه (سقف گواهی کسر از حقوق) متقاضی بوده و تضمین بازپرداخت اقساط صرفاً از طریق گواهی کسر از حقوق و بدون نیاز به تضامین و وثایق دیگر انجام میشود. درخواست کارکنان و بازنشستگان سازمانها توسط واحدهای منابع انسانی آنها گردآوری و در قالب فهرست رایانهای به همراه نامه گواهی کسر از حقوق گروهی که به تأیید ذیحساب سازمان مربوطه رسیده است به بانکهایی که حقوق و مستمری کارکنان آن سازمان را پرداخت میکنند، ارسال میشود.بانکهای عامل نیز مکلفند بلافاصله پس از دریافت فهرست رایانهای نسبت به اعتبارسنجی و صدور کارت اعتباری برای کارکنان و مستمری بگیران معرفی شده اقدام کرده و پس از صدور کارت، مراتب را به صورت پیامکی به متقاضیان اطلاعرسانی کنند. متقاضیان پس از دریافت پیامک با مراجعه به شعبه یا واحد بانکی معرفی شده، ضمن امضای قرارداد و سایر مدارک، کارت اعتباری خود را دریافت میکنند. این کارتها از زمان تحویل، در تمام مراکز معرفی شده توسط وزارت صنعت، معدن و تجارت برای خرید کالاهای فهرست شده، قابل استفاده است.
وام ازدواج همچنان پرداخت میشود
تمام زوجهایی که مشمول تسهیلات قرضالحسنه ازدواج بوده و در سامانه قرضالحسنه ازدواج ثبتنام کرده لیکن تاکنون موفق به دریافت تسهیلات قرضالحسنه ازدواج نشدهاند، میتوانند علاوه برتسهیلات مزبور، کارت اعتباری خرید کالای ایرانی نیز درخواست کنند. به این منظور درچارچوب دستورالعمل صدور کارت اعتباری مرابحه، حسب درخواست متقاضیان، برای هر یک از زوجین تا سقف 50 میلیون ریال، کارت اعتباری خرید کالای ایرانی صادر میشود. ضوابط و مدارک لازم برای دریافت کارت اعتباری همانند تسهیلات قرضالحسنه ازدواج بوده و این کارتها در بانکی که توسط زوجین معین شده است، صادر و تحویل میشود.درخواست کارت اعتباری خرید کالای ایرانی از طریق تارنمای سامانه قرضالحسنه ازدواج بانک مرکزی و با در دست داشتن کد رهگیری مربوط به درخواست تسهیلات ازدواج امکانپذیر است. بانک مرکزی در اطلاعیه خود تأکید کرده است که درخواست و دریافت کارت اعتباری خرید کالای ایرانی به هیچ عنوان موجب تأخیر یا محرومیت از تسهیلات قرضالحسنه ازدواج نبوده و این تسهیلات مطابق با روال گذشته و با تأمین منابع توسط بانک عامل تخصیص خواهد یافت.
وصال روحانی
نیمار
٭ نام کامل: نیمار داسیلوا سانتوز جونیور
٭ تاریخ تولد: 5 فوریه 1992
٭ محل تولد: موگی داس کروزس برزیل
٭ قد: 74/1 متر
٭ وزن: 71 کیلو
٭ باشگاه فعلی: بارسلونا
٭ باشگاههای قبلی: پورتوگزا و سانتوز
٭ بازیهای ملی: 69 (46 گل زده)
در 19 سالگی مرد سال (2011) فوتبال امریکای جنوبی شد و در سال 2012 این توفیق را تکرار کرد و دو سال پیش جایزه پوشکاش به عنوان زننده زیباترین گل سال جهان را دریافت کرد.
نخستین بازی ملی اش را برای برزیل در آگوست 2010 انجام داد، وقتی فقط 18 سال سن داشت.
لیونل مسی
٭ نام کامل: لیونل آندرس مسی
٭ تاریخ تولد: 24 ژوئن 1987
٭ محل تولد: روزاریو آرژانتین
٭ قد: 70/1 متر
٭ وزن: 69 کیلو
٭ باشگاه فعلی: بارسلونا
٭ باشگاه قبلی: نیوول اولد بویز
٭ دیدارهای ملی: 105 مسابقه (49 گل زده)
در کودکی از آرژانتین به اسپانیا رفت تا بیماری غدد ترشحیاش را درمان کند و به پیشنهاد بارسلونا که حاضر شد در ازای مخارج درمانش او را استخدام کند، در کاتالونیا ساکن شد. 15 سال بعد از آن تاریخ وی رکورددار گلزنی در تاریخ لالیگا (292 گل)، دارنده حد نصاب گلزنی در یک فصل (50 گل) و رکورددار گلزنی در یک سال (91 گل) است.
کریستیانو رونالدو
٭ نام کامل: کریستیانو رونالدو دوس سانتوز آوی یرو
٭ تاریخ تولد: 5 فوریه 1985
٭ محل تولد: مادی یرای پرتغال
٭ قد: 85/1 متر
٭ وزن: 82 کیلو
٭ باشگاه فعلی: رئال مادرید
٭ باشگاههای قبلی: آندوری نیا، ناسیونال، اسپورتینگ لیسبون و منچستر یونایتد
٭ دیدارهای ملی: 123 بازی (55 گل زده)
در دیدار دوستانه اسپورتینگ با منچستر یونایتد در تابستان 2003 پس از پایهریزی برد 1-3 اسپورتینگ چشمهای الکس فرگوسن سرمربی وقت یونایتد را گرفت و جذب این باشگاه شد، 13 سال بعد از آن زمان، او با پیراهن رئال نخستین بازیکن تاریخ پرتغال با پیشینه فتح 3 توپ طلا است.
برنده توپ طلای سال 2015 فوتبال جهان، سالی که پنجشنبه 10 دی ماه به پایان رسید، چه کسی است؟
پاسخ این سؤال دوشنبه شب 21دی ماه در زوریخ سوئیس مشخص میشود. این زمانی است که مراسم سالانه فیفا در مقر اصلی این نهاد در این شهر برگزار میشود و فرد برنده این عنوان معرفی میگردد.
همان اسمهای همیشگی
مثل سالهای اخیر در پی انتشار دو فهرست اولیه که نخستین آنها در بردارنده 53 اسم و دومی مشتمل بر 23 نام بود، از 45 روز پیش یک فهرست کاندیداهای نهایی از سوی فیفا اعلام شد که فقط سه اسم در آن وجود دارد. در تکرار سناریوی کسالتبار سالهای اخیر دو نفر از سه کاندیدای نهایی همان چهرههای همیشگی 10 سال اخیر یعنی لیونل مسی آرژانتینی و کریس رونالدوی پرتغالی هستند که از 2008 به بعد فردی به جز آنها برنده این توپ ویژه نبوده است. سومی هم نیمار فوتبالیست 24 ساله برزیلی است که با مسی در بارسلونا «همتیمی» است.
براساس آرای 209 کشور
حالا فیفا باید براساس آرای سر مربیان و کاپیتانهای تیمهای ملی 209 کشور جهان و همچنین رسانههای عمده جهان و تعدادی از کارشناسان ویژه تعیین و اعلام کند که کدامیک برنده این عنوان شدهاند و عنوان مرد سال 2015 فوتبال جهان به کدامیک میرسد، آیا مسی که تنها مرد برنده چهار توپ طلا در تاریخ اهدای این جایزه و از این بابت رکورد دار است پنجمین پیروزیاش را هم تجربه خواهد کرد و یا رونالدو سه پیروزی خود را در مهمترین رقابت انفرادی فوتبال جهان به چهار برد تبدیل خواهد کرد. عدهای هم میپرسند آیا احتمال دارد نیمار به نخستین پیروزیاش در انتخابات توپ طلا برسد و بعد از هموطن معروفش کاکا در سال 2007 نخستین فرد برنده توپ طلا بجز مسی و رونالدو باشد؟
همه راههایی که به یک نفرختم میشود
میتوان به انواع رایزنیها و بررسیها برای پیدا کردن پاسخ سؤال فوق روی آورد و بر اساس برخی دادهها رونالدو را پیروز انتخاب 2015 دانست یا نیمار را در صدر نشاند اما حقیقت آن است که بخت مسی آرژانتینی بیشتر از دو نامزد دیگر است. دلیل این گمانه زنی نه لزوماً برتریهای فنی مسی بلکه فهرست بلند بالای موفقیتهای او در قیاس با انبان خالی از افتخار رونالدو در سال 2015 است.
به عبارت دیگر در حالی که مسی همراه با بارسلونا در این سال برنده 5 جام مهم داخلی و خارجی (لیگ اسپانیا، جام حذفی اسپانیا، لیگ قهرمانان اروپا، سوپرجام اروپا و جام جهانی باشگاهها) شد، رونالدو در معیت کهکشانیهای مادرید در حسرت حتی یک جام و مدال هم ماند و بدیهی است که بجز قابلیتهای فردی مسألهای که مورد بیشترین توجه در گزینش توپ طلا قرار میگیرد، همین مسأله و میزان کامیابیهای تیمهای بازیکنان نامزد و سهم آنها در شکلگیری این توفیقها است و بدیهی است که مسی با آن پای چپ پر هنر و هوش سرشار عمده ترین سهم را در فتح 5 جام مورد بحث توسط تیم اول ایالت کاتالونیای اسپانیا داشته است.
تحتالشعاع مرد کوچک
همین نکته مسی را بر «همتیمی»اش نیمار نیز ارجح میدارد زیرا با اینکه این برزیلی هنرمند هم به جبر بارسایی بودن 5 جامی شده است، به سبب قرار داشتن زیر سایه مسی و سهم کمتر او در خلق این توفیقها شانسی بسیار کمتر از سوپر استار واقعی بارسا برای فتح پیکار دوشنبه شب دارد. نیمار در سال 2015 پختهتر و موفقتر از سال قبل توپ زد اما او هم مثل سایر مردان تیم کاتالونیایی تحتالشعاع مرد کوچکاندام کوتاه قدی قرار داشت که هر گاه بازی تیمی آبی و اناریها به مشکل برخورد کرد، با یک حرکت برخاسته از نبوغ مشکل تیمش را حل کرد و پلی به سوی پیروزی در میدانهای بعدی ساخت.
«او» بازیکن پنج شش سال پیش نیست اما...
میتوان به درستی گفت که مسی در 29 سالگی و 13 سال بعد از نخستین درخششهای خود در تیم ملی جوانان آرژانتین که منجر به فتح جام جهانی جوانان 2005 شد دیگر همان بازیکن طوفانی معجزه وار سالهای 2008 تا 2013 نیست و کندتر و محتاطتر و قانعتر شده و بهاندازه سالهای اوجش چشمها را گرد نمیکند اما وقتی با مشارکت و هنر او بارسا در یک سال 5 جام تصاحب میکند چطور میتوان او را کاندیدای مجدد توپ طلا نکرد و وی را همچنان نستود و مدعی جدی و نخست تصاحب عنوان مرد سال فوتبال دنیا ندانست؟
تا مرز تکرار
مسی شاید در سیزدهمین سال پرداختنش به فوتبال حرفهای آن کوچولوی خارقالعادهای نباشد که بارسا را در سال 2009 برنده شش جام کرد اما در سال 2015 نیز این تیم را تا مرز تکرار این مهم پیش برد و فقط با فتح یک جام کمتر به انتهای سال رساند. میتوان به لوییس سوارس ضلع سوم مثلث «MSN» در خط حمله بارسا هم اشاره کرد و یا گلهای انفرادی غیر قابل شمارش رونالدو را عمده کرد و فراتر از موج همیشگی بارسا- رئال به ستایش توماس مولر از بایرن مونیخ پرداخت اما حقیقت آن است که سال 2015 در درجه اول به خاطر موفقیتهای طراحی شده توسط مسی در یادها خواهد ماند. سالی که اگر هم به اهدای توپ طلا به یکی از دو کاندیدای دیگر منجر شود، این سال را به برگ درخشان دیگری از عمر پربار مسی تبدیل خواهد کرد.
برخی از اعضای هیأت دولت جمعه شب به تماشای نمایش «خاطرات و کابوسهای یک جامهدار از زندگی و قتل میرزا تقیخان فراهانی» به کارگردانی علی رفیعی نشست.
جمعه شب ۱۸ دیماه نمایش «خاطرات و کابوسهای یک جامهدار از زندگی و قتل میرزا تقیخان فراهانی» به کارگردانی علی رفیعی میزبان مسئولان دولتی بود. در این شب مسئولانی چون اسحاق جهانگیری معاون اول رئیسجمهوری، محمدباقر نوبخت سخنگوی دولت، محمود واعظی وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات، عباس آخوندی وزیر راه و شهرسازی، علی جنتی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، علی مرادخانی معاون هنری، بهرام جمالی مدیرعامل بنیاد رودکی و مهدی شفیعی مدیرمرکز هنرهای نمایشی به تماشای این نمایش آمدند.
اسحاق جهانگیری معاون اول رئیس جمهوری در حاشیه بازدید از این نمایش بر رونق و حضور تئاتر و شادابی هنرمندان این حوزه تأکید کرد.
معاون اول رئیس جمهوری با ذکر خسته نباشید به کارگردان و گروه اجرایی این نمایش گفت: تئاتر همیشه برای مردم ایران الهامبخش بوده و همیشه از آن درس گرفتهاند. باید کمک کنیم که تئاتر همیشه حضور پر رونق داشته باشد، هنرمندان تئاتر همیشه شاداب باشند و بتوانند کارهای نو و خوب ارائه بدهند.
وی درباره نمایش «خاطرات و کابوسهای یک جامهدار...» نیز عنوان کرد: بالاخره پس از مدت زمان طولانی، توفیق داشتم که تئاتر ببینم. اینکار هم از نظر متن هم از نظر کار کارگردانی و هم از نظر بازی، کار کمنظیری بود. اگر بگویم بینظیر واقعاً اغراق نکردهام.
درباره نمایش «خاطرات و کابوسهای...»
داستانِ نمایش «خاطرات و کابوسهای یک جامه دار از زندگی و قتل میرزا تقی خان فراهانی» از عنوان آن پیداست، روایتِ رویدادهای زندگی و قتلِ میرزا تقیخانِ فراهانی از زبانِ جامهدارِ اوست که در فضایی تلفیقشده از یک حمامِ عمومی قدیمی و یک کاخِ سلطنتی قجری، بازگو و تصویر میشود. در این نمایش ابداعاتی نوآورانه و خلاق پیشبینی شده، از جمله آنکه کفِ صحنه با آب پوشیده شده یا از تمامی عمقِ قابلتوجهِ صحنه تالار وحدت و امکاناتِ آن استفاده میشود و طراحی صحنه، نور، صدا و لباس تصاویری چشمنواز، به یادماندنی و بدیع را در معرضِ دیدِ مخاطبان قرار میدهد.
در این نمایش سیامک صفری، مهدی سلطانی، مریم سعادت، مصطفی ساسانی، نسرین درخشانزاده، سارا رسولزاده، فروغ قجابگلی، زهیر یاری، عباس جمالی و... به ایفای نقش میپردازند. نمایش جدید علی رفیعی پیشتر میزبان سیدحسن هاشمی، وزیر بهداشت، حسین فریدون، دستیار ارشد رئیس جمهوری، علی مرادخانی، معاون هنری وزیر ارشاد و علی شفیعی، مدیرکل هنرهای نمایشی بوده است. علی جنتی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی هم 10 دی در تالار وحدت به تماشای این نمایش نشسته بود.
نمایش «خاطرات و کابوسهای یک جامه دار از زندگی و قتل میرزا تقی خان فراهانی» برای نخستین بار در سال ۱۳۵۶ در سالن اصلی مجموعه تئاتر شهر با بازی مهدی هاشمی در نقش ناصرالدین شاه و گلاب آدینه در نقش گلین به صحنه رفته بود. علی رفیعی درباره این نمایش گفته بود: «تاریخ را که نگاه میکنیم، مدام باید بگوییم امیرکبیر، امیرکبیر. اگر میرزا تقی خان را قدیس کنیم و بگوییم شهید شده، باید بلافاصله از او مجسمه بسازیم و سر تکریم و تعظیم فرود آوریم و به آن نگاه کنیم. این در حالی است که دولتمردان نسلهای آینده باید میرزا تقی خان را بهتر بشناسند. من هرچقدر میرزا تقی خان را بیشتر شناختم، علاقهام به این شخصیت بیشتر شد، چرا که بدون تعصب به او نگاه کردم.» نمایش «خاطرات و کابوسهای یک جامهدار...» به کارگردانی علی رفیعی تا پایان دیماه در تالار وحدت روی صحنه میرود.
طی شش سال آینده بیش از 210 هزار نیرو از آموزش و پرورش بازنشسته خواهند شد که مدیران باید از هماکنون چشمانداز ساماندهی نیروی انسانی را با این میزان خروج نیرو در نظر داشته باشند. مهندس علی زرافشان معاون آموزش متوسطه وزارت آموزش و پرورش گفت: روند تغییرات نظام آموزشی کشور، سازماندهی و ساماندهی نیروی انسانی را به اولویت اول وزارت آموزش و پرورش درهمه دورههای تحصیلی تبدیل کرده است که با تدبیرمدیران چالشهای مرتبط با تغییرات نظام آموزشی را به حداقل رسانده است. وی همچنین با اشاره به اینکه روند بیضابطه جذب نیرو در سالهای گذشته به چالش اساسی درآموزش و پرورش تبدیل شده است، بیان کرد: استخدامهایی که در دولت گذشته انجام شد و طی آن نیروهایی با مدارک تحصیلی غیرمرتبط ومیزان تحصیلات دیپلم و زیر دیپلم به بدنه آموزش و پرورش تحمیل شدند نه تنها باری را ازدوش مشکلات نیروی انسانی این وزارتخانه درمسیرتغییرات نظام آموزشی برنداشت، بلکه به چالشی بزرگ درساماندهی نیروی انسانی تبدیل شد که آسیب آن نیزمتوجه کیفیت بخشی به آموزش درمدارس کشورشده است. به گفته وی هماکنون فقط 50درصد معلمان دوره ابتدایی دارای مدرک تحصیلی کارشناسی هستند که ناشی از روند جذب نیروی انسانی بدون در نظرگرفتن شاخصهای مورد نیازآموزش و پرورش بوده است. زرافشان تأکید کرد: امسال نیز 35هزار نفر از چرخه نیروی انسانی آموزش و پرورش خارج میشوند که 12هزار نفر آن را زنان و23هزار نفر را مردان شامل میشود که این موضوع نیروی انسانی در بعد جنسیتی را نیز دچار چالش خواهد کرد.
ناصر ایمانی
فعال سیاسی
رهبر معظم انقلاب، در هر دورهای از انتخابات همواره بر حضور حداکثری پای صندوقها تأکید دارند. از این رو، سخنان روز گذشته ایشان، بحث تازهای نیست. ایشان در انتخابات ریاست جمهوری خردادماه 1392 نیز موضوع مهم حق الناس بودن رأی مردم را مطرح کردند. از این رو، تعابیری که ایشان روز گذشته به کار بردند یا تعابیر دیگر در سالها و سخنرانیهای دیگر، نشان میدهد که سیاست کلی ایشان، همواره حضور حداکثری مردم پای صندوقهای رأی بوده است.
باوجود این، میتوان این پرسش را طرح کرد که دلیل این تأکید چیست؟ میدانیم که در جامعه ما، دیدگاه هایی وجود دارد که گرچه منطق خاص خود را دارند، اما تأکید چندانی بر حضور حداکثری مردم ندارند. برای صاحبان این منطق، مهم نتیجه انتخابات است و مطلوب این است که چه کسانی با چه ویژگی هایی از سوی مردم برگزیده میشوند. این در حالی است که رهبر معظم انقلاب – هم چنان که دیدگاههای معظم له در روز گذشته نشان داد – به صورت توأمان، هم بر نفس و میزان مشارکت مردم در انتخابات تأکید دارند و هم روی نتایج انتخاب مردم. ایشان قائل به این نکته هستند که در انتخابات، حتی الامکان منتخبان، افرادی باشند که صلاحیت لازم را برای اداره کشور دارا هستند. ولو اینکه این انتخاب چندان دقیق هم نباشد، اما ایشان معتقدند که اگر میزان مشارکت پای صندوقهای رأی بالا باشد، بسیاری از آسیبهای سیاسی متوجه نظام رفع خواهد شد.
از زاویهای دیگر، سخنان روز گذشته رهبر معظم انقلاب پیام مشترکی هم برای دست اندرکاران انتخابات داشت و هم برای مردم. انتظار میرود هر کدام از این دو بخش، به وظیفه خود در رابطه با این پیام واحد عمل کنند، پیامی که چیزی جز مشارکت حداکثری مردم در انتخابات نیست. برای تحقق این هدف، لازم است دست اندرکاران هر بخش از برگزاری انتخابات، اعم از شورای نگهبان و هیأتهای نظارت و هیأتهای اجرایی و وزارت کشور یا دستگاههای دیگری که حضورشان در انتخابات کمرنگ تر است، وظایف خود را انجام دهند و برای آن برنامه ریزی کنند.
در این میان، باید توجه داشت که مردم دارای سلایق مختلفی هستند، تا جایی که از سخنان رهبر معظم انقلاب برداشت میشود، ایشان به انتهای دیدگاههای بخشی از مردم نیز توجه داشتند، آنجا که تأکید کردند کسی که شاید رهبری را نیز قبول نداشته باشد، در انتخابات شرکت کند. گرچه منظور از این سخنان، اقلیت جزئی از مردم میتواند باشد که حتی با اصل نظام مشکل داشته باشند، اما باید توجه داشت که این عده نیز به هر حال ایرانی هستند. باوجود همه این نظرگاه ها، آنچه در سخنان رهبری مشهود است، این واقعیت است که ایشان همه قشرهای مردم با هر سلیقهای را دعوت میکنند تا در تعیین سرنوشت کشور و ایران مؤثر باشند. از این رو، تا اینجای کار به نظر میرسد صرفنظر از اینکه انتخاب مردم چگونه باشد، اهمیت اصلی مربوط به حضور مردم پای صندوقهای رأی است.
در چنین شرایط ترسیم شده از سوی رهبر معظم انقلاب است که همه باید کمک کنند تا انتخابات پرشور و حداکثری برگزار شود. در این میان، جناحهای سیاسی یا مسئولان دست اندرکار انتخابات، باید در هر عاملی که تصور میکنند ممکن است با این سیاست رهبر معظم انقلاب مبنی بر حضور حداکثری مردم منافات داشته باشد، تجدید نظر کنند. به عنوان مثال، جناحهای سیاسی باید از غیر اخلاقی کردن فضای انتخابات که میتواند مردم را مکدر کرده و از تمایل آنان برای حضور در پای صندوقها بکاهد، خودداری کنند. همچنان که جناحهای سیاسی در معرفی نامزدها باید به گونهای رفتار کنند تا بیشترین اقبال را در مردم برانگیزند. گروهها و افراد و دست اندرکاران اجرای انتخابات نیز باید سیاست هایی را تدوین کنند تا در جهت سیاستهای کلی رهبری باشد و مردم را حتی الامکان بیشتر پای صندوقهای رأی بیاورند. در چنین شرایطی است که میتوانیم امیدوار باشیم اسفندماه امسال، انتخاباتی با مشارکت
80 درصدی مردم برگزار شود و پیامهای حضور حداکثری ایرانیان شرایط متفاوتی را برای کشورمان در عرصههای منطقهای و جهانی رقم زند.
محمدجواد حقشناس
استاد علوم سیاسی و روابط بینالملل
مشارکت سیاسی عبارت از تلاش برای تأثیرگذاری در سرنوشت سیاسی خود با حضور در فرآیندهای تصمیمسازی و تصمیمگیری سیاسی میباشد. مجلس خبرگان رهبری بی شک یکی از مهمترین نهادهای تصمیمساز و تصمیمگیر در جمهوری اسلامی ایران میباشد. خوشبختانه در قانون انتخابات این مجلس، «اشتهار به دیانت، وثوق و شایستگی اخلاقی» و «اجتهاد در حدی که قدرت استنباط بعضی مسائل فقهی را داشته باشد و بتواند ولی فقیه واجد شرایط را تشخیص دهد»، به عنوان دو شرط مهم کاندیداتوری اشاره گردیده و بندی که بتواند مستمسک برخی افراد جهت توجیه عدم اجازه مشارکت به زنان جهت رقابت برای کرسیهای این نهاد مهم باشد، وجود ندارد.
پیامبر اکرم(ص) در اوج دوره جاهلی عرب و در اولین پیمان عقبه که نهایتاً منجر به شکلگیری دولت اسلامی در مدینه گردید، همزمان با مردان و زنان یثرب بیعت نموده و نقشی برابر برای آنها در تعیین سرنوشت خود قائل شدند.
همچنین به لحاظ تاریخی حضور بانوان در مجلس خبرگان ثبت گردیده و در اولین مجلس خبرگان قانون اساسی که ۲۸ مرداد ۱۳۵۸ افتتاح شد، خانم «منیره گرجی فرد» به عنوانی یک زن در کنار ۷۴ مرد در تدوین قانون اساسی جمهوری اسلامی نقشآفرینی نمودهاند. اما متأسفانه در این دوره از ۸۰۱ داوطلب مجلس خبرگان، تنها ۱۶ نفر از خانمها داوطلب ورود به این عرصه انتخاباتی بوده و در آزمون ورودی خبرگان شرکت کردند که البته حضور همین تعداد نیز با مخالفت برخی افراد و جناحها روبهرو شده است.
به عبارت دیگر، با وجود اینکه در قانون اساسی هیچ منعی برای حضور زنان در مجلس خبرگان وجود ندارد، اما استقبال زنان برای کاندیداتوری این انتخابات چشمگیر نبوده است. این مسأله، شاید بیش از هر چیز به خاطر تابوی مردانه بودن این مجلس باشد که متأسفانه در میان خود بانوان نیز طرفدارانی یافته است و شرایط را برای حذف بیهزینه آنان از نهادهای تصمیم گیر کشور، تسهیل مینماید. بر این اساس، حضور مؤثر و تلاشهای هر یک از این 16 خانم علاوه بر برنامهها و استراتژیهای حزبی، تلاشی مبارک و سرمشقی در جهت ارتقای زنان به جایگاه شایسته خود در عرصههای مدیریت کلان کشور و عبور از فرهنگ سیاسی پیروی از مردان و انفعال سیاسی به فرهنگ سیاسی مشارکتی و فعال بوده و لازم است مورد حمایت همه مجریان و رأیدهندگان (مردان و زنان) قرار گیرد تا انشاءالله در بلندمدت بتوان زمینه گسترش و تعمیق حضور نیمی از جمعیت کشور را در اداره جامعه فراهم کرد.
پیکر کوروش باقی یکی از خبرنگاران و مدیران با سابقه خبرگزاری جمهوری اسلامی(ایرنا) که عصرجمعه درگذشت، امروز برشانههای همکاران سوگوارش تشییع میشود. علت فوت مرحوم کوروش باقی نارسایی قلبی و سکته عنوان شده است.
مرحوم باقی از جمله خبرنگاران ورزیده ایرنا بود که طی مدت خدمت صادقانه و حرفهای خود سمتهای مختلفی را تجربه کرد. وی فارغالتحصیل دانشکده خبر بود که ریاست دفاتر و مراکز استانی مراغه، آستارا، زاهدان و مشهد و نیز نمایندگی ایرنا در دهلی نو را در کارنامه کاری خود ثبت کرده بود.
خبرنگاران، دبیران، سردبیران و مدیران ایرنا و مؤسسه فرهنگی - مطبوعاتی ایران این ضایعه را به خانواده مرحوم باقی تسلیت میگویند.
مراسم ختم مرحوم ابوالقاسم وطن دوست از مدیران باسابقه و پیشکسوت خبرگزاری جمهوری اسلامی و مؤسسه ایران روز شنبه در مسجدالرضا تهران برگزار شد. استاد وطندوست پس از قریب نیمقرن فعالیت رسانهای و اجرایی در رادیو، خبرگزاری و روزنامه ایران هفته گذشته دار فانی را وداع گفت. در مراسم یادبود ایشان جمع کثیری از مدیران رسانهای، استادان ارتباطات و روزنامهنگاران شرکت کردند.
محمدصادق جنان صفت
روزنامه نگار
اندیشه راهبردی که رفتار دولت یازدهم در میدان اقتصاد را شکل داده و ماهیت بخشیده است مدرن و مبتنی بر تحولات عمومی دانش روز اقتصاد جهان است. البته که ضرورتها و ناگزیریهای پرشمار که سرچشمه اصلی آنها از ناکارآمدی شگرف و ژرف دولتهای نهم و دهم است این دولت را وادار به اتخاذ تاکتیکهایی کرده است که میتوانست رخ ندهد، اما انجام شده است. دولت فعلی اما در حوزه اقتصاد کلان و راهبردهای مبتنی بر اندیشه ناب اقتصاد هنوز میتواند در مسیر پیشرفت باشد و نقدهایی بر آن وارد است.
آنچه اما از سوی برخی رسانهها، افراد و نهادهای خاص به عنوان نقد دولت در حوزه اقتصاد میخوانیم و میشنویم، بیش از آنکه بر پایه دانش اقتصاد و از جنس دلسوزی و کارشناسانه باشد، از جنس سیاست خشن است. منتقدان دولت در میدان اقتصاد بویژه افراطیون منتقد دولت حرفهایی میزنند که در یک جمله میتوان آنها را از جنس حسرت و آرزوی روشهای دولت نهم و دهم دانست. روش دولتهای نهم و دهم در میدان اقتصاد بر پایه رفتارشناسی رئیس آن دولتها اینگونه بود که حرف زده شده را همان آرزوی رخ داده میپنداشت و آنقدر بر این روش پافشاری کرد که شهروندان و بویژه گروههای خاص آن را بپذیرند و تأکید کنند که آن آرزو واقعاً لباس عمل پوشیده است.
به طور مثال و در شرایطی که نرخ هر دلار امریکا از مرز 3 هزار تومان عبور کرده بود و دولت نیز این را میدید و میفهمید، اما رئیس دولت چشم در چشم مردم از تلویزیون میگفت قیمت هر دلار بیشتر از 900 تومان نیست و من آن نرخ را پایین میکشم. علاقهمندان و دلسوزان سینهچاک به این مرز و بوم هرگز یادشان نمیرود که رئیس دولت دهم نرخ رشد 6 درصد منفی سال 1391 را 7 درصد مثبت اعلام میکرد. این روزها گروههایی هستند که روش و منش دولتهای پیشین (نهم و دهم) را میخواهند جایگزین منطق و خرد اقتصادی کنند. این گروهها ناگهان میخواهند رکود اقتصادی تبدیل به رونق شود و الزامهای آن را هم نمیبینند و نمیپذیرند. این منتقدان عجیب از دولت میخواهند به زور و از هر راهی بانکهای ایران را وادار کنند که نرخ بهره را مثل دولت قبلی ناگهان کاهش دهد و جیب کسانی که منتظر این دستورند تا سپردهها را به نهاد و مؤسسه خود جذب کنند، پرپول شود و یادشان رفته است که کاهش نرخ سود به طور دستوری چه رانت و فسادی را ایجاد کرده است که هنوز ادامه دارد.
این افراد و نهادها دلواپس روشهای مختص کسانی که تحریم فروش نفت را مثلاً دور زده و پولهای ملت و دولت را به جاهای ناشناس و حسابهای خود میریختند، شدهاند. این منتقدان غیرکارشناس که دانش اقتصاد آنها را اذیت میکند و مچشان را باز میکند، بدون توجه به اینکه کشورهای رقیب ایران در منطقه چه بازیهای خطرناکی برای ایران طراحی کرده و عدهای نقشه آنها را عامدانه یا از سر سهو در داخل پیاده میکنند، از دولت میخواهند مناسبات اقتصادی را با خاور و باختر دنیا قیچی کند و توجه ندارند که این همان خواسته رقباست. کاش دولت یازدهم اندکی جسارت و شجاعت در زمینه پاسخگویی به این انتقادها را بخشی از وظایف خود تلقی کرده و بدون محافظهکاری، نقد نقدهای تهی از دانش را در دستور کار قرار دهد. شهروندان باید بدانند که منتقدان افراطی دولت به جای بازی در میدان سیاست و دیپلماسی که آنها را باختهاند، به جایی آمدهاند که یاران دیروزشان آنها را تخریب کردهاند.
حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب روز گذشته – شنبه - در دیدار پرشور هزاران نفر از مردم قم، با تجلیل از قیام تاریخ ساز 19 دی 1356 مردم این شهر و تشریح علل و عوامل «ماندگاری انقلاب»، تأکید کردند: در پرتو حضور آگاهانه همگانی، ماندگاری انقلاب، آرامش و سکینه ملت و پیروزی بر توطئههای دشمنان امکانپذیر خواهد شد.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی دفتر رهبر معظم انقلاب، حضرت آیتالله خامنهای با تجلیل از قیام تاریخی نوزدهم دی سال 1356 مردم قم بر ضد رژیم دیکتاتوری شاه و در حمایت از مرجعیت و روحانیت، از مردم قم به عنوان «پیشروان و پیشرانان انقلاب» یاد کردند و افزودند: سالها مبارزه و بیانات امام خمینی و جایگاه مرجعیت و روحانیت، در مردم زمینههای مساعدی برای مبارزه با رژیم ستمشاهی فراهم کرده بود که قیام 19 دی، این مبارزه حیاتی را کلید زد. ایشان «شجاعت و بصیرت مردم و احساس تکلیف بهنگام برای ورود به میدان»، را عناصر اصلی قیام 19 دی خواندند و افزودند: آن قیام تاریخی در دفاع از امام(ره) شکل گرفت و حوادث بعد از آن منجر به پیروزی انقلاب اسلامی شد.
رهبر معظم انقلاب، پیروزی انقلاب اسلامی در شرایط حاکمیت دیکتاتوری وابسته و مورد حمایت قدرتهای استکباری را از لحاظ محاسبات مادی، غیرممکن و محال خواندند و خاطرنشان کردند: این پیروزی نشان دهنده وجود سنن الهی یعنی قوانینی در عالم خلقت است که انسانهای مادی از درک آنها عاجزند. ایشان تأکید کردند: در شرایط کنونی نیز نظام جمهوری اسلامی ایران با جبهه گسترده دشمنان اعم از امریکا و رژیم صهیونیستی، ایادی و عوامل استکبار و عوامل تکفیری و داعش مواجه است که اگر به لوازم سنت الهی یعنی «ایستادگی، بصیرت و عملِ در لحظه نیاز»، عمل کنیم قطعاً همانند پیروزی انقلاب اسلامی میتوان بر این جبهه گسترده غلبه کرد.
رهبر معظم انقلاب سپس به موضوع علت و چرایی «ماندگاری انقلاب اسلامی» در مقایسه با برخی حوادث مهم تاریخ معاصر ایران و جهان پرداختند. حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به دو حادثه «نهضت ملی شدن صنعت نفت» و «قیام مشروطیت» گفتند: در نهضت ملی، خواست مردم، یک خواست حداقلی و عبارت از کوتاه شدن دست انگلیس از سرمایه ملی نفت بود و در قیام مشروطیت نیز خواست مردم، حداقلی و عبارت از محدود شدن اختیارات و قدرت مطلقه پادشاه بود.
ایشان افزودند: این دو حادثه با اینکه دارای اهدافی حداقلی بودند و مردم هم در صحنه حضور داشتند شکست خوردند ولی انقلاب اسلامی ایران با آنکه دارای یک هدفِ حداکثری، یعنی استقلال همه جانبه و سرنگونی حکومت پادشاهی و استبدادی بود، به پیروزی رسید و ماندگار شد.
حضرت آیتالله خامنهای تأکید کردند: اگر جوانان به تحلیل درستی از این واقعیت برسند دیگر تلاش برخی برای نشاندن بذر ترس و رعب و ناامیدی در دل مردم به نتیجه نخواهد رسید و راه صحیح آینده کشور مشخص خواهد شد.
ایشان همچنین به تغییر مسیر انقلابهای فرانسه و شوروی و از بین رفتن آن انقلابها اشاره و خاطرنشان کردند: انقلاب اسلامی ایران تنها انقلابی است که توانسته ماندگاری خود را براساس اصول و آرمانهای اولیه حفظ کند.
شکست استکبار در ایران
رهبر معظم انقلاب با تأکید بر اینکه اصلی ترین هدف مراکز فکر و اندیشه در دنیای استکبار، از بین بردن عناصر ماندگاری انقلاب است، افزودند: تمام تلاش دشمنان در طول سالهای گذشته اعم از جنگ تحمیلی، محاصره اقتصادی و تحریمهای گسترده اخیر، با هدف از بین بردن ماندگاری انقلاب اسلامی بوده است که البته در هر دوره، ابتکارات جدید هم انجام میدهند.
حضرت آیتالله خامنه ای، خاطرنشان کردند: امریکاییها در سال 88 به دنبال آن بودند که تجربه موفق خود در چند کشور را به بهانه انتخابات در ایران نیز اجرا کنند و با برجستهسازی اقلیتی که رأی نیاورده بود و با حمایت مالی و سیاسی از آنها نتیجه انتخابات را به هم بزنند اما انقلاب و کودتای رنگی آنها در ایران با حضور مردم، شکست خورد.
رهبر معظم انقلاب با اشاره به حمایت رئیس جمهوری امریکا از مخالفان نظام و انقلاب در حوادث سال 88، خاطرنشان کردند: دولت امریکا تا آنجا که توانست از آن حوادث حمایت کرد ولی حضور بموقع مردم در صحنه، نقشه آنان را نقش بر آب کرد. حضرت آیتالله خامنه ای، گفتند: امریکاییها اکنون میگویند دوره بعد از مذاکرات هسته ای، دوره سختگیری بر ایران است به گونهای که گویا قبل از این بر ایران سخت نمیگرفتهاند، اما جوانان، مردم و مسئولان آگاهانه، هوشیارانه، امیدوارانه و با مقاومت و توکل بر خدا و تکیه بر نقاط قوت کشور، در مقابل دشمنان میایستند و این، بسیار مهم است.
دو مسأله با اهمیت در انتخابات
رهبر معظم انقلاب در بخش دیگری از سخنانشان، طبیعت انتخابات را دادنِ نفسِ تازه به ملت برشمردند و افزودند: احساس مسئولیتِ مردم که در حضور در انتخابات جلوه گر میشود و دشمن را ناکام میگذارد از عناصر «ماندگاری انقلاب» است. حضرت آیتالله خامنهای دو مسأله را در انتخابات دارای اهمیت فراوان خواندند: اول؛ «اصل شرکت در انتخابات» و دوم؛ «درست انتخاب کردن و رأی به نامزدهای اصلح.»
ایشان با تأکید مجدد برضرورت شرکت همه واجدان شرایط رأی دادن در انتخابات افزودند: همچون گذشته اصرار داریم که همه، حتی کسانی که نظام را و رهبری را قبول ندارند پای صندوقها بیایند چرا که انتخابات متعلق به ملت، ایران و نظام جمهوری اسلامی است. حضرت آیتالله خامنهای شرکتِ همگان در انتخابات را موجب پایداری و تقویت نظام اسلامی، استمرار تأمین امنیت کامل، افزایش اعتبار و آبروی ملت در چشم جهانیان و باعث ابهّت جمهوری اسلامی ایران نزد دشمنان خواندند. رهبر معظم انقلاب در تبیین اهمیت فراوان رأی دادن به نامزدهای صالح افزودند: آرا و سلایق مختلف، ایراد ندارد، مهم آن است که تلاش و دقت کنیم که انتخاب ما، انتخاب درستی باشد.
ایشان افزودند: اگر این دقت صورت گیرد حتی اگر برخی منتخبان، بعداً مطلوب از آب در نیایند، «تلاش و دقت رأی دهنده برای انتخاب نامزدهای شایسته»، مورد رضایت پروردگار خواهد بود.
مجلس تجلی ایستادگی ملت
حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به جایگاه رفیع مجلس شورای اسلامی در عرصه مسائل داخلی و بینالمللی خاطرنشان کردند: مجلس از زوایای مختلف بویژه از لحاظ تصویب قوانین، ریل گذاری برای حرکت دولتها، و تجلی ایستادگی ملت اهمیت بینظیری دارد. ایشان مواضع مجلس کنونی را در مسائل بینالمللی «خوب» برشمردند و افزودند: مجلسی که در قضیه هستهای و دیگر مسائل مقابل دشمنان بایستد و شجاع، مستقل و آزاد، حرفها و مواضع ملت را بیان کند با مجلسی که در مسائل گوناگون حرفهای دشمن را تکرار میکند، از زمین تا آسمان تفاوت دارد. رهبر معظم انقلاب، تک تک نمایندگان مجلس را در شکلگیری حرکت و مواضع خانه ملت، دخیل دانستند و افزودند: به همین علت، مردم همه استانها و شهرها، باید در انتخاب نمایندگان خود، کاملاً دقت کنند و در درستی انتخاب، به اطمینان برسند. حضرت آیتالله خامنهای در همین زمینه افزودند: البته شناخت کاملِ یکایک نامزدها، واقعاً دشوار است اما میتوان با دقت در سوابق و مواضعِ کسانی که فهرستها و لیستهای انتخاباتی را ارائه میکنند، درباره فهرستها تصمیم گرفت.
رهبر انقلاب اسلامی افزودند: اگر پیشنهاد دهندگانِ فهرستها، مؤمن و انقلابی هستند و خط امام را واقعاً قبول دارند میتوان به لیست آنها درباره مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان اعتماد کرد اما اگر به انقلاب و دین و استقلال، چندان اهمیتی نمیدهند و دلشان دنبال حرفهای امریکا و دیگر بیگانگان است، قابل اعتماد نیستند.
انتخاب «نامزدهای صالح یا اصلح»
حضرت آیتالله خامنهای مجلس خبرگان را نیز بسیار مهم خواندند و یادآور شدند: برخلاف برخی تصورها، مجلس خبرگان برای سالی یکی دو بار جلسه و سخنرانی تشکیل نمیشود بلکه میخواهد روزی که رهبر فعلی در قید حیات نیست، «رهبر» یعنی کلیددارِ حرکت انقلاب را انتخاب کند و این مسأله بسیار مهم است. ایشان با تأکید بر ضرورت دقت کامل در انتخاب نامزدهای مجلس خبرگان افزودند: بسته به ترکیب خبرگان، آنها ممکن است در هنگام ضرورت، شخصی را به رهبری انتخاب کنند که با توکل به خدا و با شجاعت در مقابل دشمنان بایستد و راه امام را ادامه دهد اما این احتمال نیز وجود دارد که فردی با ویژگیهای متفاوت را به رهبری برگزینند، بنابراین باید با تحقیق و دقت و شناخت و اطمینان به آنها رأی داد. حضرت آیتالله خامنهای حضور در انتخابات و بویژه دقت در انتخاب «نامزدهای صالح یا اصلح» را موجب تحقق دو هدف عالی خواندند: ماندگاری انقلاب و آرامش و سکینه ملت. ایشان در تشریح تأثیر انتخاب صحیح بر ماندگاری انقلاب افزودند: از ابتدای انقلاب ریزشها و رویشهای فروانی داشته ایم، عدهای از افراد انقلابی به خاطر «ظلم فردی احتمالی» که به آنها شده، به ناحق از اصل انقلاب روگردان شدهاند و عدهای هم به خاطر مسائل شخصی و خانوادگی مواضع دیگری گرفتهاند، اما مهم این است که رویشهای انقلاب در زمینههای مختلف از جمله وجود نیروهای «مؤمن، انقلابی، متخصص، تحصیلکرده، فن آور و کارآمد»، بسیار بیشتر از ریزشها بوده است.
رهبر انقلاب افزودند: در مقطع کنونی نیز اگر مردم به وظایف خود در انتخاب نامزدهای صالح برای مجلس و خبرگان، درست عمل کنند «رویشهای سرسبز و پرطراوت انقلاب»، بیشتر و ماندگاری انقلاب تأمین میشود. حضرت آیتالله خامنهای خصوصیت دوم عمل به وظیفه در باب ماندگاری انقلاب را ایجاد آرامش در دل ملت برشمردند و با استناد به آیات قرآن درباره نزول سکینه و آرامش بر دلهای بیعت کنندگان با پیامبر افزودند: هرکس امروز با انقلاب و امام خمینی و راه امام بیعت کند به معنای بیعت با پیامبر است و پروردگار کریم به پاداش این بیعت، دغدغه، نگرانی و نامیدی را از دل ملت میزداید و اطمینان و آرامش را جایگزین میکند. حضرت آیتالله خامنهای در پایان سخنانشان تأکید کردند: ماندگاری انقلاب و ایستادگی امیدوارانه و پر آرامش مردم، یقیناً باعث پیروزی ملت بر امریکا و توطئههای دشمنان خواهد شد.
خسرو مبشر
تکذیب ادعای تماس هیأت رئیسه خبرگان با سید حسن خمینی برای شرکت در آزمون
ادعای تماس هیأت رئیسه خبرگان رهبری با سید حسن خمینی برای شرکت در آزمون «اجتهاد» تکذیب شد. روز گذشته حسین شریعتمداری با انتشار یادداشتی در روزنامه کیهان، عنوان کرد: «یکی از اعضای برجسته هیأت رئیسه مجلس خبرگان در تماس با فرزند محترم یادگار امام(ره)، از وی برای حضور در آزمون دعوت کرده است.» وی همچنین مدعی شد علاوه بر تماس تلفنی با دفتر نوه بنیانگذار انقلاب اسلامی از سوی شورای نگهبان، پیامکی هم به شماره همراهی که سید حسن خمینی هنگام ثبت نام ارائه کرده، ارسال شده است. این در حالی بود که 5 عضو هیأت رئیسه این نهاد در گفتوگو با «انتخاب» اعلام کردند نه با سید حسن خمینی تماس گرفتهاند و نه از این تماس ادعایی اطلاعی دارند. آیتالله موحدى کرمانى، از اعضای هیأت رئیسه خبرگان در گفتوگو با انتخاب اعلام کرد که «هیچ تماسى در مورد دعوت از حاج حسن آقا جهت شرکت در امتحان با ایشان برقرار نکردهاند.» آیتالله سید احمد خاتمى نیز در این باره گفت: «بنده در هیچ زمینهاى با ایشان تماس تلفنى نداشتهام.» دفتر آیتالله هاشمى شاهرودى هم اعلام کرد که در ماههاى اخیر هیچ تماس تلفنى میان آیتالله شاهرودی و یادگار امام(ره) صورت نگرفته است. آیتالله درى نجف آبادى هم گفت: مسأله دعوت ازحاج حسن آقا ارتباطى به بنده ندارد و بنده با ایشان تماسى نگرفتهام. وی اضافه کرد: البته نظر بنده این است که ایشان لزوم نداشت در امتحان شرکت کنند ولى نظر نهایى با شوراى نگهبان است. در ادامه یکى از نزدیکان آیتالله حسینى بوشهرى نیز تماس این عضو هیأت رئیسه خبرگان با یادگار امام(ره) را بى اساس دانست و گفت: این مسأله ارتباطى با ایشان ندارد که بخواهند در این زمینه سخن بگویند و تماس برقرار کنند. هنوز آیتالله محمد یزدی، رئیس مجلس خبرگان رهبری و عضو شورای نگهبان در این باره اظهارنظری نکرده است. در روزهای اخیر موضوع حضور نداشتن سید حسن خمینی در آزمون «اجتهاد» به کانون توجه محافل سیاسی و رسانهای تبدیل شده است. شورای نگهبان پیشتر بدون اینکه از داوطلب خاصی نام ببرد، تأکید کرد داوطلبان حضور در انتخابات مجلس خبرگان رهبری- به غیر از اعضای فعلی و افرادی که قبلاً امتحان ندادهاند- باید در آزمون «اجتهاد»ی که از سوی این نهاد برگزار میشود، شرکت کنند تا صلاحیت علمیشان احراز شود. این در حالی بود که برخی معتقد هستند علاوه بر امتحان کتبی، روشهای دیگری برای احراز صلاحیت علمی از جمله تأیید مراجع تقلید وجود دارد. گزینهای که از سوی آیتالله مؤمن، از فقهای شورای نگهبان نیز تأیید و تأکید شده است. رسول منتجبنیا، قائم مقام حزب اعتماد ملی روز گذشته در همین مورد به ایلنا گفت: اساساَ آقای سیدحسن خمینی نباید در این امتحان شرکت میکردند، چراکه باتوجه به جایگاه بالای علمی، دلیلی برای شرکت در امتحان وجود نداشت. او ادامه داد: نحوه شرکت در این امتحان صرفاً مبتنی بر تصمیم شورای نگهبان است و ارتباطی به قانون ندارد. این درحالی است که بسیاری از بزرگان و مراجع متفقالقولند که سیدحسن خمینی از درجه اجتهاد برخوردار است و در این راستا آیتالله وحید خراسانی، آیتالله محقق داماد و بسیاری دیگر از بزرگان این مسأله را قبول دارند. با این همه برخی از رسانهها که از ابتدا به دلایل مختلف با حضور نوه بنیانگذار انقلاب در عرصه انتخابات موافق نبودند، حضور نداشتن سید حسن خمینی در آزمون را به منزله «انصراف» وی تلقی کردند. چنان که مدیر مسئول «کیهان» نیز روز گذشته شرکت نکردن سید حسن خمینی در آزمون کتبی شورای نگهبان را به معنای «انصراف» دانست و خطاب به نوه امام(ره) گفت که مصلحت نیست برای تأیید صلاحیت علمی وی «استثنا» قائل شود.
سخنگوی شورای نگهبان گفت: فقهای شورای نگهبان پرونده داوطلبان انتخابات پنجمین دوره مجلس خبرگان رهبری که به آزمون کتبی دعوت شده بودند، چه آنهایی که شرکت کرده یا حضور نداشتند را بررسی میکند و ممکن است در مورد درجه اجتهاد یک نفر اطمینان حاصل شود و در مورد فرد دیگر حاصل نشود.
به گزارش «ایران»، نجاتالله ابراهیمیان روز گذشته در نشست خبری با خبرنگاران در پاسخ به سؤال «ایران» مبنی بر اینکه دعوت از کاندیداهای مجلس خبرگان برای شرکت در آزمون از طریق ارسال پیامک مسائل و شبهاتی را به وجود آورده که تعدادی معتقدند پیامک برای آنها ارسال نشده یا نرسیده است، شورای نگهبان درخصوص صلاحیت این افراد چه تصمیمی خواهد گرفت و همچنین آیا در دورههای قبل برای بررسی کاندیداها از همین شیوه استفاده میشد؟ گفت: عمده داوطلبان مجلس خبرگان رهبری در زمره علما و فضلا هستند و جایگاه بالای اجتماعی دارند و اینکه شورای نگهبان اعلام کند صلاحیت بعضی از داوطلبان در انتخابات خبرگان احراز شد یا نشد، نه چیزی به آنان اضافه و نه چیزی از آنان کم میکند چرا که این جایگاه برای نسلهای آینده مهم است و ممکن است بعضی از این داوطلبان در آینده جزو مراجع یا فقهای شورای نگهبان شوند.
وی گفت: به استناد تبصره یک، ماده سه قانون انتخابات مجلس خبرگان رهبری، مرجع تشخیص شرایط فوق برای داوطلبان انتخابات مجلس خبرگان رهبری، فقهای شورای نگهبان هستند که ترتیباتی برای تشخیص این شرایط تعیین میکنند. ممکن است در هر دوره شیوههایی برای احراز صلاحیت علمی داوطلبان پیشبینی کنند. سخنگوی شورای نگهبان افزود: امسال از شهریورماه شرکت در آزمون علمی یکی از این شیوهها بود و قانون مرجع نهایی تشخیص صلاحیت داوطلبان را برعهده فقها گذاشته است و این فقها در استفاده از این ابزار آزاد هستند.
ابراهیمیان ادامه داد: شورای نگهبان در اطلاعیهای اعلام کرد که قصد دارد از آزمون علمی برای تعیین صلاحیت همه داوطلبان مجلس خبرگان رهبری استفاده کند که به جز چند گروه، تمامی داوطلبان باید در آن شرکت کنند که این به منزله دعوت رسمی از آنان بود. سخنگوی شورای نگهبان گفت: تمامی داوطلبان انتخابات مجلس خبرگان از طریق اطلاعیه عمومی شورای نگهبان برای شرکت در آزمون دعوت شدند و ارسال پیامک صرفاً برای محکمکاری بود.
وی تأکید کرد: ما برای اطمینان جز اطلاعیه، به شماره تلفنهایی که درج در پرونده افراد شده بود، پیامک ارسال کردیم. اما این مسأله تنها جنبه احتیاطی داشت و اصل همان اطلاعیه بود. البته آیتالله مؤمن فرمودند ممکن است فردی آنقدر شناخته شده باشد که حضور او در آزمون لازم نباشد، اما این مسأله در اطلاعیه ذکر نشده است. به نظر من نیز شاید بیان شدن این موضوع در اطلاعیه خوب بود.
ابراهیمیان ادامه داد: کسی که صلاحیتش خود به خود محرز است و اقتدار علمی آن داوطلب آنقدر زیاد است که دارای شرط علمی باشد، اجتهاد وی اثبات میشود ولی اطلاعیه فقهای شورای نگهبان ناسخ قانون نیست. اگر قانون را کنار این اطلاعیه قرار دهیم، تعارض ظاهری از بین نمیرود و در مجموع تعارضی بین اطلاعیه شورا و قانون وجود ندارد.
سخنگوی شورای نگهبان در بخش دیگری از نشست خبری خود گفت: شرکت نکردن در آزمون شورای نگهبان برای داوطلبان انتخابات مجلس خبرگان، ابزار این فقها برای احراز صلاحیت داوطلبان را از آنان میگیرد. اما خود این فقها میگویند از حق و اختیار خود برای یقین یافتن نسبت به اجتهاد داوطلبان نمیگذریم.
امکان احراز صلاحیت کاندیداهای زن خبرگان
ابراهیمیان در پاسخ به سؤالی مبنی بر اینکه آیا 8 داوطلب زن مجلس خبرگان رهبری برای این انتخابات تأیید میشوند یا خیر، گفت: شورای نگهبان باید تک تک درباره صلاحیت داوطلبان تصمیمگیری کند و برداشت من از رفتار فقهای شورای نگهبان این است که وقتی آنان زنان را به آزمون علمی دعوت کردند، یعنی امکان احراز سایر شرایط هم وجود دارد و آنان میتوانند این مسیر را طی کنند، این امکان به طور ضمنی پذیرفته شده است. ابراهیمیان افزود: فقهای شورای نگهبان در جلسات اخیر خود اعلام کردند که قصد محدود کردن اختیاراتشان در جریان تأیید صلاحیت داوطلبان انتخابات مجلس خبرگان رهبری را به طور مطلق ندارند اما اگر داوطلبانی که در آزمون علمی شرکت نکرده باشند، شرکت نکردن آنان به معنای انصراف نیست چرا که انصراف از داوطلبی باید کتباً و با تقدیم آن به وزارت کشور و فرمانداریها انجام شود.
اظهارات آیتالله مؤمن
وی همچنین درباره اظهارات آیتالله محمد مؤمن، عضو فقهای شورای نگهبان مبنی بر امکان احراز شرط علمی برخی داوطلبانی که در آزمون علمی شرکت نکردند، اظهار داشت: آیتالله مؤمن برداشت خودشان را از قانون انتخابات مجلس خبرگان رهبری که در تبصره ماده سه آمده است، گفتند. احراز شرط علمی و اجتهاد داوطلبان برعهده فقهای شورای نگهبان است ولی در جلسه اخیر شورای نگهبان برخی دیگر از آقایان فقها این موضوع را تکرار کردند. وی ادامه داد: آییننامه انتخابات مجلس خبرگان رهبری نگفته است که برای احراز شرط علمی، آزمون برگزار شود لذا ممکن است فقهای شورای نگهبان در دوره بعد انتخابات شیوه دیگری را برای احراز شرط علمی در نظر بگیرند چرا که همه این موارد در اختیار فقهای شورای نگهبان است. سخنگوی شورای نگهبان درخصوص نتیجه جلسات شورای نگهبان با وزارت کشور درباره طرح انتخابات الکترونیک اظهار کرد: ما در جلسات مشترکی که داشتیم درخواست یک جدول زمانی کردیم که براساس آن، برای شورای نگهبان فرجهای در نظر گرفته شود تا امنیت دستگاههای رأیگیری الکترونیک را بررسی کنند و فرصت آموزش ناظران را نیز داشته باشند.
دستور رد یا تأیید داوطلبان
وی همچنین در پاسخ به سؤالی درباره اینکه آیا هیأتهای اجرایی میتوانند بدون توجه به پاسخ استعلامهای صورت گرفته صلاحیت کسی را رد کنند، تصریح کرد: پاسخ این سؤال مثبت است، چون استناد اطلاعات دیگر از جمله تحقیق از مطلعان ممکن است صلاحیت کسی را رد یا تأیید کنند و اینکه گفته میشود در هیأتهای اجرایی خلاف قانون عمل میشود یا خیر، اساساً نهاد ناظر را برای همین گذاشتهاند که پروندهها را مورد به مورد بررسی میکند. ابراهیمیان همچنین درباره برخی شائبهها مبنی بر دستور رئیس جمهوری به هیأت اجرایی برای رد برخی داوطلبان گفت: کسی نمیتواند به اعضای هیأت اجرایی دستور بدهد و سلسله مراتبی در این رابطه وجود ندارد و این کار خلاف قوانین است و اگر از کسی حقی ضایع شده باشد، میتواند به هیأتهای نظارت شکایت کند.
رسیدگی به اعتراض داوطلبان رد صلاحیت شده
نجاتالله ابراهیمیان درخصوص رسیدگی به شکایت و اعتراض داوطلبان رد صلاحیت شده مجلس شورای اسلامی در هیأتهای اجرایی، اظهار داشت: از بیستم تا بیست و ششم دی ماه، هیأتهای نظارت استانی با کسب نظر از هیأت مرکزی نظارت بر انتخابات، به این اعتراضها رسیدگی میکنند. علاوه بر آن درباره داوطلبان تأیید صلاحیت شده نیز اظهار نظر صورت میگیرد. ابراهیمیان با اشاره به ثبت نام حدود هشت هزار داوطلب در انتخابات این دوره مجلس و نداشتن سابقه شرکت در فعالیتهای سیاسی و انتخاباتی، تصریح کرد: براساس اعلام وزارت کشور، بخش قابل توجهی از این افراد در هیأتهای اجرایی تأیید صلاحیت شدهاند و براساس قانون انتخابات هم کسانی که رد صلاحیت شدهاند و اعتراض کردهاند و هم کسانی که تأیید شدهاند، وارد مرحله هیأتهای نظارتی میشوند.
انتقاد از شیوه ثبت نام در انتخابات
ابراهیمیان همچنین با انتقاد از شیوه ثبت نام در انتخابات گفت: براساس اخباری که به دست ما میرسد، این نکته مشخص میشود که در نبود فرهنگ تحزب، عادتهایی جا میافتد که ما را دچار مشکل میکند؛ اینکه یک شبه تصمیم گرفته میشود که وارد فعالیتهای سیاسی شویم، آن هم بدون اینکه سابقه فعالیت سیاسی و تقنینی پررنگی داشته باشیم یا برای اینکه شانس خودمان را آزمایش کنیم یا خانوادگی شرکت کنیم، اینها منجر به عادات بدی میشود که میتواند در نبود عادات خوب یا قوانین خوب، دامنگیر ما شود.
-
ظریف: علاقهای به بالا گرفتن تنش نداریم
-
شیراز با شعر نیمایی هیچگاه کنار نیامد
-
دنبال تجربه زندگی میگردیم
-
عوامل حمله به سفارت تحویل دادستانی شدند
-
خرگوش یزدی لاکپشت کرمانی
-
سقف کارت اعتباری کارمندان اعلام شد
-
یک توپ طلا و 3 مدعی
-
دولتمردان به تماشای نمایش زندگی امیرکبیر نشستند
-
ماجرای استخدام بیرویه دیپلمهها در دولت سابق 210 هزار نیروی آموزش و پرورش تا 6 سال بازنشسته میشوند
-
ضرورت و راهکارهای مشارکت حداکثری
-
جایگاه مبهم بانوان ایرانی در مجلس خبرگان رهبری
-
کوروش باقی از مدیران ایرنا به دیار باقی شتافت
-
مراسم ختم مدیر پیشکسوت ایرنا و «ایران»
-
منتقدان ناکارشناس و آرزوهای بزرگ
-
همه در انتخابات شرکت کنند
-
بررسی صلاحیت غایبان آزمون انتخابات خبرگان