تأملی بر هیجانهای خشونتآمیز در اعتراضهای اخیر
توده های مجازی دچار توهم واقعیت هستند
علی سعد
مدیر اندیشکده حکمرانی شریف
تحلیل و توصیف اعتراضهای اخیر بهدلیل جدید بودن سبک و شیوه آن کار آسانی نیست. نظریههای گذشته جنبشهای اجتماعی و هیجانهای تودهای بهطور عمده براساس ساختارهای عمودی جوامع در دهههای گذشته توسعهیافته اما شبکهایشدن جوامع و گسترش و مستحکمشدن ارتباطات افقی بهواسطه توسعه، استفاده از تلفنهای همراه و پیامرسانها و شبکههای اجتماعی در سالهای اخیر نیاز به رویکرد ترکیبی و تلفیقی برای توصیف دقیقتر و تحلیل عمیقتر را ایجاب میکند. در این یادداشت تلاش میشود با بررسی مطالعات انجام شده، چرایی سبک جدید اعتراضها بررسی و در خصوص شیوه مدیریت آنها راهکارهایی برای دستگاههای تصمیمگیر ارائه شود.
مطالعه و توصیف رفتار جمع زیاد و متراکم مردم که به آن توده (Mass) گفتهشده و منجر به هیجانهای غیرطبیعی در افراد حاضر در موقعیت میشود سابقه دیرینهای در علم جامعهشناسی دارد.
«گوستاو لوبون» جامعهشناس فرانسوی، این ویژگیها را برای توصیف مفهوم «توده» به معنای عدهای از افراد که در پی عمل مشخصی یا بروز حادثهای گردهم میآیند و دارای ویژگیهایی از جمله از بین رفتن شخصیت خودآگاه، احساس همبستگی و روح مشترک با توده، تلقینپذیری و زودباوری، مبالغه و اغراق در فهم واقعیت، سازشناپذیری و برتریجویی است برمی شمارد. جامعهشناسان دیگری ازجمله «آنتونیو نگری» و «مایکل هارت» برای توصیف ویژگیهای رفتاری این جمع افراد از واژه «انبوه خلق» استفاده کردهاند و در سالهای اخیر نیز کلید واژه توده هوشمند(Smart Mob) توسط «هوارد رینگولد» مورد استفاده قرار گرفته است.
این ویژگیها که خصوصیت رفتار جمعی تودهای و هیجانهای سرایتبخش است، برای نخستینبار در توصیف رفتارهای خشن و عجیب انقلابیون فرانسه در قرن ۱۶ میلادی در حمله به زندان باستیل و مثلهکردن زندانبانها و فرماندار باستیل بهکار گرفته شد. پس از آن، بسیاری از موقعیتهای مشابه توسط پژوهشگران بررسی شد و اینگونه رفتار که در جمعهای متراکم انسانی به وقوع میپیوندد توصیف و تحلیل شده است.
اما در سالیان اخیر با رشد و گسترش ابزارهای ارتباطی، شاهد نوع جدیدی از اینگونه رفتار تودهای هستیم. با گسترش نفوذ ابزارهای ارتباطی میان شهروندان، به اعتقاد رینگولد پژوهشگر اثرات اجتماعی، فناوریهای ارتباطی، قابلیت ارتباط و محاسبه از طریق شبکههای اجتماعی و پیامرسانها قابلیت همکاری مردم را تقویتکرده و امکان ایجاد توده ناگهانی را با وجود داشتن فاصله فیزیکی در زمان و مکان معین ایجاد میکند.
از سوی دیگر، مطابق نظر جامعهشناسان در خصوص مفهوم «تغییر اجتماعی» (Social change)، شرایط تغییر میتواند توسط عواملی کندتر یا فعالتر شود. بر همین مبنا نیز میتوان گفت شبکههای مجازی شکل گرفته در بستر آنلاین در ایجاد شرایط تغییر از طریق بالابردن سرعت انتقال اطلاعات و بیکارکرد کردن «کنترلهای اجتماعی» نیز میتواند این روند را تشدید کند. بهعبارت دیگر، فرایند تغییرات اجتماعی با وجود فناوریهای ارتباطی، سرعتی بسیار بالاتر میگیرد و از سوی دیگر نوع و سبک این تغییرات نیز نسبت به انواع گذشته دچار دگرگونی میشود.
داغ شدن بازار شایعات و اثرپذیری بالای توده
همانگونه که اشاره شد، از ویژگیهای توده «تلقینپذیری و زودباوری» بالای آن است. بر این اساس افرادی که در موقعیت توده قرار میگیرند نسبت به شایعاتی که در راستای هدف شکلگیری توده مطرح میشود خیلی سریع واکنش مثبت نشان میدهند و احساسهای آنها تشدید میشود و این مسأله انگیزه فعالیت را بالا میبرد.
رشد خشونت عریان
تأثیرگذاری شایعات و سرایت احساسها که در پی یک واقعه و در شبکههای انسانی شکل گرفته در فضای مجازی اتفاق میافتد عامل مهمی در گسترش خشونت عریان است. فردی که در محاصره احساسهای فزاینده توده قرار گرفته، بشدت مستعد انجام اعمال و اقدامات تشدید یافته میشود. مثال روشنی از این مسأله در شورش ۲۰۱۱ انگلستان قابل مشاهده است که معترضان با «احساس سازشناپذیری و شکستناپذیری» دست به اقداماتی زدند که در تاریخ معاصر بریتانیا بیسابقه است. پلیس در برابر آتشزدن چندصد منزل مسکونی، بنای تاریخی و فروشگاه که منجر به خسارات جبرانناپذیری شد در عمل نتوانست اقدامی برای کنترل آن کند. اقداماتی که در روزهای اخیر در سطح برخی شهرهای کشور رخ داد با همین قاعده قابل توصیف است.
هویت مجازی و احساس همبستگی در میان افراد ناهمگون
از دیگر ویژگیهای شبکههای شکلگرفته در بستر آنلاین، شکلگیری همبستگی میان جمع ناهمگونی از افراد با اعتقادها و پیشینههای متفاوت است. در شبکههای اجتماعی مجازی شکلگرفته، افرادی که بهطور عمده جوان یا نوجوان هستند با افراد دیگری که در این توده مجازی قرار گرفتهاند اما پیشینههای جنایتکارانه دارند، احساس همبستگی میکنند. این مسأله علاوه بر سرایت هیجانها و اقدامات جنایتکاران به جوانان، موجب انجام اقداماتی خواهد شد که شاید هر یک از آن جوانها و نوجوانها در شرایط عادی به هیچوجه مرتکب نمیشدند.
بنابراین سهویژگی عمده در این توده به وجود میآید:
۱. غیرقابل پیشبینیشدن نقشها در هر موقعیت بهگونهای که اقدامات غیر پیشبینیشده از افراد سر میزند.
۲. همزمانی ارتباطات چندسویه و همزمانی اجرای نقشها به این معنا که فرد در زمانی که در یک محیط علمی حضور دارد میتواند نقش یک معترض خشن را ایفا کند.
۳. از بین رفتن مرزبندی و تفکیک میان نقشها به نوعی که فرد نمیتواند میان الزامات نقش قبلی خود با نقش کنونیاش در توده، تفاوت و تمایز قائل شود. این سه ویژگی را میتوان ریشه برخی از اقداماتی دانست که در هفتههای گذشته در سطح کشور بارها مشاهده شد.
کاهش اثرگذاری هنجارها و چهارچوبهای اجتماعی
بیشتر فعالیتها و ساختارهای گروه بزرگ در جوامع انسانی بازتابی از قواعد، تعاریف یا هنجارهای جا افتاده و شکلگرفته است؛ در حالیکه رفتار جمعی، خارج از قلمرو تجویز فرهنگی قرار میگیرد و فردی که در دام توده گرفتار شده، نسبت به هنجارهای مورد قبول خود، کمتفاوت یا بیتفاوت میشود.
از سوی دیگر یکی از ویژگیهای نسل جدید که از آن با عنوان نسل «زد» یاد میشود، درهم شکستن ارزشها و بازآفرینی ارزشهای جدید است. همافزایی این دو مسأله منجر میشود که کارکرد هنجارهای جامعه کم اثرتر شود. به همین دلیل انجام رفتارهای هیجانی و رفتار خارج از عرف در اعتراضهای اخیر به صورت بیشتری دیده شد.
اینفلوئنسرهای مجازی، رهبران افکار در نسل جدید
از نقطه نگاه ادبیاتِ توده در جامعهشناسی، برای اینکه توده به مرحله حرکت و اقدام برسد عوامل پیشزمینهای باید کنار هم قرار بگیرند. بهوجود آمدن فشار ساختاری، احساس محرومیت و در نهایت انتشار عقیده تعمیم یافته و ایجاد یک هویت متحد، از پیشزمینههای شکلگیری توده است.
سلبریتیها، واینرها و بلاگرها امروز به عنوان افراد مرجع در بخشی از جامعه که عمده آنها در نسل زِد (Z) قرار دارند، میتوانند در انتشار عقیده تعمیمیافته و درک واحد از شرایط موجود مؤثر و به نوعی عامل تشدیدکننده آن باشند.
امروز امثال علی کریمی و برخی از خبرنگاران رسانههای خارج از کشور چنین نقشی را بازی کرده و زمینههای شکلگیری هیجانهای اعتراضی را فراهم میکنند.
چه باید کرد؟
توصیفهــــــــای پیشگفتــــــــه از فعالیتهای تودههای جدید در فضای مجازی نشان از واقعیت جدیدی در جوامع دارد و احتمال اینکه این تودهها که روی شبکههای اجتماعی شکلگرفته در فضای مجازی تشکیل میشوند در پس حوادثی در آینده نیز به وجود آیند، قابل پیشبینی است. بنابراین به نظر میرسد باید با اتخاذ راهکارهایی نسبت به کاهش اثرات و آسیبهای آن اقدام کرد. در این زمینه به چند رویکرد مهم در سطح حکمرانی فرهنگی کشور اشاره میشود:
گسترش تجربه فعالیتهای جمعی برای عموم مردم
«همکاری مشارکتی» یکی از ویژگیهای انسان است که موجب رشد و توسعه تمدن بشری شده است. این ویژگی باعث تجربه نوع خاصی از لذت در فعالیتهای جمعی میشود. از این جهت دستگاههای متولی حوزه فرهنگ و سیاست باید شرایط تجربه این احساس را به صورت منطقی و مشروع فراهم آورند.
لزوم تجدید نظر در آییننامه اجرای اصل ۲۷ قانون اساسی، ایجاد زیرساختهای لازم برای تجربه فعالیت جمعی در حوزههای فرهنگی و ورزشی و به رسمیتشناختن فعالیتهای صنفی میتواند به این مسأله کمک کند.
تنظیمگری سلبریتیها
در دنیای امروز که سلبریتیها به نوعی نقش نخبگان به عنوان رهبران افکار عمومی را بازی میکنند، بیتفاوت بودن نسبت به این مسأله یا فقط نگاه امنیتی داشتن به آن، یک اشتباه حکمرانی است. مسئولان فرهنگی کشور باید با پذیرش این واقعیت جامعه به سمت هدایت، جهتدهی، ریلگذاری و تدوین قوانین و مقررات برای این دسته نوظهور رهبران افکار عمومی حرکت کنند.
در جریان شروع بیماری کرونا در برخی از کشورها از سلبریتیها برای گسترش سواد بهداشتی افراد جامعه استفاده شد که نتایج قابل توجهی داشت؛ بنابراین استفاده از این ظرفیت و تقلیلدادن نگاه تهدیدمحور به آن میتواند در بحرانهای اجتماعی آینده کمککننده به حل مشکل باشد.
اصلاح و تکمیل قوانین مرتبط با فضای مجازی
در حال حاضر جدیترین قانون در فضای مجازی، قانون جرایم رایانهای مصوب ۱۳۸۸ است که نیاز به به روزرسانی و در نظر گرفتن شرایط فضای دیجیتالی شده امروز دارد. تطبیق جرایم امروز با قوانین گذشته یک اشتباه حکمرانی است که به کژکارکرد و گاهی عدم کارکرد قوانین منجر میشود. مسائل اخبار جعلی، سلبریتیها، مسئولیت پلتفرمها و... از جمله مسائلی است که به به روزرسانی و شفافیت و همچنین شکلگیری وحدت رویه در دستگاه قضا نسبت به آنها نیاز دارد.
داشتن دستورالعمل رسانهای بحرانهای اجتماعی
امروزه داشتن دستورالعمل رسانهای در بحرانهای طبیعی یک امر پذیرفته شده و ضروری تلقی میشود. در بحرانهای اجتماعی نیز باید به این سمت حرکت کرد تا بایدها و نبایدهای مسئولان، رسانهها و دستگاهها به صورت مشخص و شفاف تعیین شود و از اقدامات پارتیزانی و پراکنده که گاهی موجب خنثیسازی یا کماثر کردن اقدامات سایر دستگاههای متولی میشود، اجتناب کرد.
نقش پر رنگ رسانه ملی
رسانه ملی در حکمرانی رسانهای کشور، نقش بیبدیل و غیرقابل انکاری دارد. از این جهت در چند بخش به به روزرسانی سیاستها و تطبیق با چهارچوب رسانهای امروز نیاز دارد. ایجاد همافزایی با سایر رسانهها که نخستین مرحله آن پذیرش و نداشتن نگاه متخاصمانه است، باید در دستور کار قرار گیرد.
از سوی دیگر رویکرد سیاسی رسانه ملی باید به سمت ایجاد مرجعیت خبری برای قشر بیشتری از مردم حرکت کند تا در مواقع بحران، نقش مؤثرتری در مقابله با جریانهای اخبار جعلی در فضای مجازی و رسانههای خارج از کشور ایفا کند.
پیگیری حقوقی تخلفهای رسانههای خارجی
یک مسألهای که تاکنون مغفول مانده، بیتفاوتی و انکار تأثیرگذاری رسانههای خارجی در کشور بوده است.
مسائل اخیر به روشنی نشان داد که باید با یک بسته منسجم در خصوص خنثیسازی اقدامات این رسانهها عمل کرد. یکی از ابزارهای موثر در این زمینه، پیگیری حقوقی تخلفهای آنها بر اساس پروتکلها و قوانین بینالمللی است. شکایت و پیگیری جدی در این زمینه یکی از مسیرهایی است که دستگاه حقوقی و قضایی کشور باید به صورت جدی دنبال کند.
نگاهی به بسترهای تعمیق و به روزرسانی روحیه انقلابی در حوادث اخیر
انسجام جامعه ایران در بحرانها دیدنی است
صفیه رضایی
کارشناس مسائل سیاسی
یکی از اهداف اصلی دشمن در اغتشاشات اخیر تضعیف روحیه و کم کردن علاقه مردم به نظام سیاسی بود، هدفی که تاکتیکهای بسیاری نیز برای آن در نظر گرفته بودند؛ از پروژههای کشتهسازی و دروغ تا تدوین سناریوهایی برای ایجاد آشوبهای سریالی. در واقع آنها با ابزارهای از پیش تعیین شده، سعی در از بین بردن روحیه انقلابی مردم داشتند و این هدف را قطعاً در آینده نیز دنبال میکنند؛ با این حال آنچه برای همگان روشن شد این است که با وجود بهکارگیری تمامی روشها و ابزارهای مقابله و هراس از جانب دشمن و تحریک خرابکاران داخلی، نه تنها از تمایل مردم به نظام سیاسی و انقلاب کم نشد که ابزارهای آشوبگری همچون یک کاتالیزور باعث تعمیق ارتباط بیشتر مردم و دستاوردها و آرمانهای انقلابی شد.
اپوزیسیون همیشه در محاسباتش اشتباه می کند
رویدادهای اخیر، طرح این روند کلی را در ذهن تقویت کرد که به موازات بیشتر شدن دامنه اعتراضات و نارضایتیهای اجتماعی هدایت شده، به حجم و انسجام و چسبندگی آرمانهای انقلابی و گروههای مردمی افزوده میشود. این رویکردی است که طیف مخالف و اپوزیسیون داخل و خارج هیچگاه به آن فکر نکردهاند یا شاید هم آن را تصور نکنند. شاهد آن نیز اینکه مخالفان سعی داشته و دارند که با الگوبرداری از روشهای انقلابی که طی سالهای پیش از انقلاب و بعد از آن همواره در جامعه بروز داشت، دست به خرابکاری بزنند؛ نمونه آن شعارنوشتهها یا تهییج جوانان برای سر دادن شعارهای ساختارشکن از بام خانهها یا در معابر است؛ یا پخش تراکت و اعلامیه در جامعه و فضای مجازی یا تشکیل گروههای کوچک آشوبگر دشمن سعی داشت با الگوگیری از روندهای پیشین انقلابی در کشور ما از آنها علیه مردم و انقلاب استفاده کند؛ غافل از اینکه این الگوگیریها پاسخ عکس به تلاشهای آنها داده و پیوستگی و همبستگی مردم و انقلاب را بیشتر کرده است. حتی میتوان این فرضیه کلی را از ذهن گذراند که وجود توالی اعتراضات و آشوبها، برخی مسائل کلان در سطوح اجتماعی و فرهنگی همچون کاهش سرمایه اجتماعی را تا حدی مرتفع ساخت. به عبارتی نه تنها دامنه آشوبها خدشهای به کیان انقلاب وارد نساخت که چسبندگی اجتماعی را بیشتر کرد، چرا که در بطن این اتفاقات آنچه برای مردم مسجل گشت مسأله امنیت بود که اتفاقاً اعتماد عمومی نیز در این راستا تقویت شد. بنابراین، این گزاره در ادبیات انقلابیگری دور از واقعیت نیست که نه تنها اعتراضات اجتماعی و ایجاد آشوب باعث عقبگرد نمیشود که بستر توسعه سیاسی پایدار را برای نظام سیاسی به ارمغان خواهد آورد.
انقلاب اسلامی پایانناپذیر است
در قاموس انقلابیگری، همواره مؤلفههای کلی و کلان همچون آرمانها باقی میمانند اما لازم است که در گذر زمان با توجه به تغییر پارادایمها و الگوهای نظری، خرده مؤلفهها بهروزرسانی شوند. در برخی موارد نیاز است گفتمانها دوباره مفصل پردازی شوند یا نیاز به بهروزرسانی مفهومی برای تعمیق در جامعه است که البته رویدادهایی چون اتفاقات اخیر همچون کاتالیزور میتواند عمل کند؛ چرا که هم مردم را هوشیار به واقعیتها میکند، هم برای مسئولان میتواند مفید باشد.
نکته دیگر اینکه گفتمان انقلاب اسلامی پویا است، از این رو هیچ خیزش یا آشوبی نمیتواند اهداف کلان و مؤلفههای آن را هدف قرار دهد چرا که پشتوانه مردمی دارد. به بیان دیگر، پایانی برای انقلاب نمیتوان متصور شد اگر آن را در بطن انسانیت و فطرت انسانها تصویر کنیم. انقلابی که از درون برخاسته و از عمق اراده و انتخاب انسانها باشد هیچ گاه تمام نمیشود. اینگونه است که فصل تمایز انقلاب اسلامی از ابتدا برخلاف انقلابهای مارکسیستی و لیبرالیستی، در جاودانگی و اتکای آن به روح و اراده مردمی بود؛ اراده و انتخاب انسانهایی که در آیه شریفه «انالله لایغیر ما بقوم حتى یغیروا ما بانفسهم» به خوبی مورد تأکید قرار گرفته است.
قدرت مردمی زائل شدنی نیست
انقلابی که از ابتدا مردمی بود و در سالهای پیدرپی نه تنها در معنا و ماهیت دچار تغییر نشد که خود به عنوان گفتمان واحد، مفاهیم رشدیافتهای به تناسب زمان به وجود آورد که در واقع رویشها و نسلهای جدید آن بود؛ به عنوان نمونه، اگر ابتدای انقلاب، انقلابیگری در قامت روحیه اعتراض و دگرگونی معنا مییافت در زمان جنگ در قامت دفاع و جهاد و در زمان پیشرفت در قالب روحیه انقلابیگری برای خوداتکایی و تعالی معنی میشد و اینگونه گفتمانی غنی، خود گسترش یابنده و گسترشدهنده است؛ هم قلبها را سیراب میکند و هم مفاهیمی برای پیشرفت، تعالی و تازگی در هر نسل و زمان پدید میآورد. این ویژگی در نسبت بین مردمی بودن انقلاب قابل تعریف است. نقش این عامل بهگونهای است که هنگامیکه در آغاز مبارزات در قم از حضرت امام خمینی(ره) سؤال کردند «با کدام قدرت میخواهید با رژیم تا دندانمسلح مبارزه کنید، ایشان فرمودند: مردم.» مردمی که به قدرت اراده و ایمان مسلح بودند و میتوانستند چالشهای زمان خود را درنوردند. بیهوده نیست که میشل فوکو، اندیشمند فرانسوی درباره انقلاب اسلامی گفته است: «آنچه به جنبش ایران قدرت بخشید، یک ویژگی دوگانه است؛ از یکسو، اراده جمعی که از لحاظ سیاسی کاملاً مستحکم شده است و از سوی دیگر، اراده به تغییر ریشهای زندگی.»
در واقع گفتمان انقلاب و روحیه تغییر و تعالی طی چهار دهه از عمر انقلاب معنابخشی و بهروزرسانی شده است. آنجایی که شهید بهشتی بارها میگوید: «برای ما انقلابیها، قابل قبول نیست که...» یا آنجایی که شهید مطهری میگفت انقلاب و انقلابیگری «چگونه نباید باشد»؛ به عبارتی گفتمان انقلاب اسلامی در واکنش به رویدادها و روندها توانسته است مفاهیمی را در راستای تعالی به همان مردمی که اراده و انتخاب تغییر داشتند بازخورد دهد؛ این ارتباط چنان عمیق و قلبی است که میتواند جهت ساز شود و نسلی را پرورش دهد که خود با همان روحیه انقلابی چند دهه گذشته یکبار در قامت جهاد، یکبار در قامت تعالی و یکبار در قامت مبارزه برای پیشرفت و خوداتکایی ظاهر شوند؛ تا جایی که این روحیه تغییر هرگونه ناملایمات را به فرصتهایی برای ایستادن تبدیل کند.
اتفاقات اخیر را باید فرصتی برای تقویت روحیه انقلابی دانست
اتفاقات اخیر در واقع فرصت به روزرسانی و یادآوری را ایجاد کرد؛ رهبر معظم انقلاب در این زمینه بیان کردهاند که «علاج مسائل کشور پافشاری بر همین مسائل انقلابی و شعارهای انقلابی و راه انقلابی است»؛ همچنین فرمودهاند: «روحیه انقلابی یعنی ترس نداشته باشید، ملاحظهکاری نداشته باشید، محافظهکاری نداشته باشید، وقتی تشخیص دادید عمل کنید، اقدام کنید.» در این نگاه، انقلابیگری یک مشی صحیح، عاقلانه، پرانگیزه، پرامید و شجاعانه به سمت اهداف انسانی انقلاب است. روش، جهتگیری و کنشی است که بر مبنای عقلانیت پایدار سعی در حل چالشها و مشکلات دارد؛ تغییری پایدار است در جهت تعالی و برای ماندن و ایستادگی. روحیه انقلابی نیز کنشی بر پایه عقلانیت است که نشأت گرفته از آرمانها و اهداف انقلاب است، تغییر را برای ایستادگی میخواهد و توان و مقاومت را برای خوداتکایی و رهایی و تعالی؛ عمقبخشی به چنین روحیهای دشوار نیست اگر بدانیم که ذات انقلاب اسلامی، مردمی است و به واسطه روحیه جهادی تا به اکنون توانسته است پایدار و جاودان بماند. گاه این روحیه انقلابی در صحنه نبرد و جنگ در باور جهادگرانی معنا میشود که از خود گذشتهاند و گاه در باور انسانهایی است که از جانگذشتگان را بدرقه کردهاند و اشک ریختهاند. بنابراین روحیه انقلابی مفهومی است که از بطن گفتمان انقلاب اسلامی قابل تفسیر است و بدیهی است که این مفهوم خود میتواند مفاهیم و الگوهای انقلابی دیگری را معنادهی کند. تا زمانی که انسانیت و مردمی بودن، جهاد و یاریگری و روح معنویت گسترده باشد، مفاهیم دربرگیرنده گفتمان انقلاب قدرت تبلور دارند؛ این سلسله تعابیر در عرصه عمل، کنشورزی سیاسی، اجتماعی و فرهنگی را نیز افزایش میدهد.
نکته دیگر اینکه روحیه انقلابی و انگیزه تغییر برای رشد و تعالی برگرفته از آرمانها و اهداف انقلاب اسلامی است که غایت را در سعادت مردم میداند؛ روحیهای که در تحریمها، جنگ و چالشهای داخلی و خارجی حفظ شده و با محوریت مردم توانسته است بسیاری از تهدیدات را به فرصت و ضعفها را به قوت تبدیل کند. مشی دولت سیزدهم در قالب دولت مردمی خود گویای روندی مؤثر است که در راستای تعمیق روحیه انقلابی و جهادی است؛ در این راستا کدام ابزار آشوب میتواند چنین روحیهای را از بین ببرد؟ اوج این امیدواری زمانی است که روحیه انقلابی به خودباوری ملی و خوداتکایی جمعی رسیده باشد. در واقع بهروزرسانی مفهومی انقلابی گری در قالب پارادایم مردم محور و مردمی به خوبی معنا یافته است. بدیهی است که چینش بین هویت خواهی، عزت نفس، خودباوری در پرتو داشتن روحیه انقلابی است؛ اینگونه است که امروز، ایران دارای قدرت عالی و سطح یک بازدارندگی است؛ موضوعی که نشانگر اتکای نیروهای مسلح کشور بر خودباوری ملی، تولید دانش و شکوفایی استعدادهای داخلی در کنار باور به وعده نصرت الهی است؛ نگاهی که از یک روحیه انقلابی پایدار ناشی میشود. روحیه و انگیزه انقلابی و تلاش برای بودن و شدن، در عین تعالی میتواند هویتساز،رهاییساز و انسانساز شود؛ گویی که هر آنچه در جهاد و مردم مداری است در یک واژه قابل تفسیر است؛ چرا که روحیه انقلابی است که میتواند سرمایهساز، اجتماع ساز و جامعه پرور شود و هر آنچه را که از سرمایه اجتماعی توقع داریم تداعی میکند. بنابراین راهکار حل چالشهای امروزی و مشکلات آینده حفظ روحیه انقلابی و توان بهروزرسانی مفهومی آن در گذر پارادایمها است، روحیهای که نه تنها مردمی است که مردم خواه است و توسط مردم معنا مییابد؛ چونان که انقلاب اسلامی بر دوش مردم به ثمر رسید.
نکته دیگر اینکه روحیه انقلابی مؤلفهای است که در سیر تمامی الگوهای نظری جهانی از پارادایم مذهبی، سیاسی و فرهنگی گرفته تا پارادایمهای نوظهور دیگر میتواند قدرت اثر بخشی و بهروزرسانی مفهومی داشته باشد چرا که در بطن مردم معنا پیدا کرده و میکند. بنابراین هیچ آشوب، اعتراض و اغتشاشی نمیتواند این مؤلفه ریشهدار را تخریب سازد.