ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
گزارش «ایران» از آثار حوزه مقاومت شانزدهمین جشنواره سینما حقیقت
بزم رزم
محمد احسان مفیدی کیا/ سینما حقیقت، جشنواره بینالمللی فیلم مستند ایران، اکنون روی پله شانزدهم ایستاده است و مستندهای زیادی در بخشهای گوناگون در حال دیده شدن و رقابت هستند. در این میان فیلمهایی که در حوزه مقاومت و جنگ ساخته شدهاند، مثل همیشه پای ثابت فهرست آثارند و تجربه ادوار گذشته جشنواره نشان داده که این مستندها، نه تنها در بخش شهید آوینی (که ویژه آثاری از این دست است) بلکه در دیگر بخشهای رقابتی هم حرفهای مهمی برای گفتن دارند. در گزارش پیش رو، فارغ از ارزشگذاری و امتیازدهی به مرور کلی برخی از آثاری که مستقیم یا غیرمستقیم به حوزه مقاومت مربوط هستند پرداختهایم تا به نوعی یک فهرست ویژه پیش روی ذائقه سخت پسند مخاطبان خاص این دسته از مستندها بگذاریم.
«سه نهزارم»؛ بهروز نورانی پور- شنگال زمین پردردی است و آن درد هنوز هم ادامه دارد. پیش از این داعش بود و درد اسارت و بردگی و اکنون درد تاوان گناهی که هیچ اختیاری در انجام آن نبوده است. همه تلاش زنان برای اثبات بیگناهیشان و نگهداشتن فرزندانی که قادر به نفی مادرانگی خود نسبت به آنها نیستند راه به جایی نمیبرد و از همین رو از حداقلیترین حقوق شهروندی در سرزمین مادریشان محروم میشوند. نورانیپور پیش از این مستند دیگری هم درباره رنج زنان در بحران داعش تولید کرد که مورد توجه جشنوارههای مستند قرار گرفته است اما این بار و در مستند «سه نهزارم» از دیدگاهی دیگر به این مسأله پرداخته است.
«ردی از یک مرد»؛ ساسان فلاح فر- اهالی باصفای روستای قنات ملک، هنوز باورشان نیست که آن مرد رفته است! آنها که قاسم برایشان هنوز همان قاسمی بود که همپایشان به آبیاری زمین میآمد و بیل دست میگرفت، تا پیش از اینکه خبر رفتنش را بشنوند، زیاد متوجه بزرگی و عظمتش نبودند و حالا هم برایشان آه و حسرت مانده و ردی که از او همهجای روستا هست. کدخدا و کوثر و سلیمان و دیگران، هر کدام آن تصویری را که از همشهریهای خود در ذهن دارند میگویند و ما که تصاویر زندگی معمول آنها را ضمن شنیدن خاطرات میبینیم متوجه میشویم که اویی که مقتدرترین و تأثیرگذارترین شخصیت امنیتی و نظامی غرب آسیا بود، هیچگاه ریشههای خود را فراموش نکرد و مصرانه و مستمر بازگشت و کنارشان ماند و برایشان خاطره ساخت.
«قرار روز شانزدهم»؛ سید محمد احسان اصغرزاده موسوی- صداها، صداهایی که پیداست هر کدام نسبتی با عمار دارند، گام به گام و به نوبت قصه حضور او در یکی از سختترین معرکههایی که تاریخ جنگهای بشری به خود دیده را تعریف میکنند. اگر نبودند تصاویری که ابوعباس و دیگر دوستان در تمام مدت حضور خود در میدان نبرد و پشت آن گرفتهاند و اگر چهره پرانرژی و گیرای عمار را ندیده بودیم، گمان بر این میرفت، کسی که در یاد سرباز و سردار مانده، خود یکی از فرماندهانی است که سالها تجربه رزم دارد و مویی در آسیاب زمانه سفید کرده، اما نه، چنانکه از مستند «قرار روز شانزدهم» پیداست، عمار جوانی است که نه پیش از این جنگ را دیده، نه امام را و نه حتی انقلاب را با این همه او یکی از فرزندان روحالله است، از نسل دوم انقلاب که خیلی زود بهعنوان یکی از قهرمانهای بزرگ مدافع حرم حضرت زینب(س) بدل شد.
«پاییز پنجاه سالگی»؛ محسن اسلامزاده- روزی روزگاری چند زن از اهالی روستاهای جنوب کرمان از ترس جان و آبرو، نواری را پر کردند و فرستادند پیش قاسم سلیمانی و از جور نامردمانی که دست از عرض و مال و اولادشان برنمیداشتند شکایت کردند. حاج قاسم هم، هر که را از همرزمان دوران جنگ باقی بود بسیج کرد تا غائله اشرار جنوب و جنوب شرق کشور را بخواباند. یکی از همین همرزمها، محمد جمالی بود، همان سرباز ساده کرمانی عملیات کربلای پنج که حالا دارد برای ما با لهجهای شیرین داستان خودش را تعریف میکند، داستانی که زیاد از ما دور نیست اما چنان عجیب و غریب است که به سادگی نمیتوان هضمش کرد.
«جای زخم جنگ»؛ عرفان حسن زاده- صدای خسته و زخمی مادرانهای، راوی داستانهای شهر جنگی است؛ زنی از ژرفای تاریخ که روزی ملکه شهر بوده و حتی پس از مرگش به شهر بازگشته و همچنان نظارهگر مهاجمان و مدافعان شهر است. داستان مستند «جای زخم جنگ» را زنوبیا، ملکه پالمیرا برایمان روایت میکند، اویی که در این هزارهها، بارها و بارها رد خون و خرابی را بر شهر دیده، این بار اما از حد شقاوت و وحشیگری غارتگران شهر در عجب است. از جنایت سیاهپوشانی که هم مردم را سر بریدند و هم مجسمه و تندیسها را و حتی به ستونهای سنگی شهر که از گزند سالها در امان مانده بود، رحم نکردند. ملکه شهر تدمر در سوریه، بزرگترین جنایت داعش را نه انفجار و انتحار، که سر بریدن تاریخ میداند.
«رضایت مادر»؛ امین لطفی- داستان با توصیف ارتباط پدر با درخت توی باغچه شروع میشود و بعد هم معارفه خانواده؛ در ادامه همه درباره امیر صحبت میکنند، فرزند آخر خانواده که گوینده اول شخص گفتار متن هم است. وقتی او کلاس پنجم بود، هنوز جنگِ هشت ساله تمام نشده بود، پس با اصرار و خواهش از مادر خواست رضایت بدهد تا برود پشت جبهه و حتی شده به اندازه واکس زدن و ظرف شستن به کار رزمندههای نبرد حق علیه باطل بیاید. ضمن اینکه مصاحبهشوندهها خاطراتشان را از آن روزها میگویند، عکسها، تصاویر آرشیوی و چند صحنه بازسازی شده با جلوههای شنیداری آشنای آن روزها که به محتوای نماها بیاید، جملات را کامل میکنند، اما از جایی به بعد یک دوگانگی را متوجه میشویم که تصوراتمان را نسبت به سوژه به هم میریزد و همین تکنیک ساده است که ما را پای صحبت پدر و مادر امیر نگه میدارد تا از منش و سرنوشتش برایمان بگویند.
«در پس جنگ»؛ محمد حسین محمودیان- افغانستان همیشه برای ما مسأله است، ما همیشه مهاجران افغانستانی را میبینیم و اخبار کمی آنسوتر را میشنویم و حسرت میخوریم که چرا فقط ویرانی نصیب این خاک است؟ چرا این کشور گونهگون و پر رنگ و فرهنگ همیشه درگیر چندپارگی و جنگ است؟ اما اگر کمی عقبتر برویم، جایی که آخرین بازمانده حکومت سلطنتی نوع حکومت را به ریاست جمهوری تغییر داد و البته بعدترش که دست شوروی کمونیست در افغانستان باز شد، نشانههایی از اتحاد دیده میشود، آنجا که مردم دین و آیینشان را در معرض خطر دیدند و هویت افغانستانیشان را در مرز نابودی، سپس همه دست به دست هم دادند و در چند مرحله میهن را بازستادند و بر ابرقدرت آن روز فائق آمدند، هرچند این اتحاد چندان به طول نینجامید و باز میهنشان از دست رفت اما همین دوره را میتوان بهعنوان این نشانه شناخت که آری، در افغانستان هم میشود متحد بود و به حبلالمتین اسلام و ملیت چنگ زد و وطن را ساخت. این جان حرف محمد حسین محمودیان در مستند «در پس جنگ» است.
«سنگهای مرز» و «دیوارهای مرز»؛ روحالله اکبری و فاطمه مرزبانی، هر دو مستند یک موضوع دارد، جنگ تمام شده اما انفجار و جراحت و رنج برای مردم مرزنشین باقی است. هر از گاهی در دور دست، یا نزدیک، زیرپای چوپانی، یا پیش چشم کودکی یک تکه آهن خشک زنگزده منفجر میشود و زندگی او و خانوادهاش برای همیشه تغییر میکند، هر چند زندگی همواره ادامه دارد اما این ناگزیر آزارگر، تا کجا از جان و توان مردمی که همیشه پاسدار حدود این سرزمین کهن بودهاند میکاهد و چاره چیست؟ هر چند کار سخت است ولی انگار ضرورت یک راهکار جدی و قطعی که پایانبخش داستان جاماندن دستها و پاها باشد در کار نیست.و در پایان، نیک میدانیم که آثار دیگری هم در حوزه مستندهای با موضوع مقاومت و ذیل عنوان شهید آوینی بودهاند که نامشان در این مقال اندک نیامده است و هم مستندهایی بودهاند که نتوانستهاند از ملاکها و سلایق هیأت انتخاب بگذرند و راهی برای دیده شدن بیابند و صد البته این هر دو هیچ از ارزش زحماتی که تیم تولید برای به ثمر نشاندن مستندهایشان کشیدهاند نخواهد کاست. مستند خوب، هر طور که باشد راه خود را به چشم مخاطب علاقهمند باز خواهد یافت و این نگاه بیننده است که جایزه دیده شدن را به اثر اهدا خواهد کرد.
«سه نهزارم»؛ بهروز نورانی پور- شنگال زمین پردردی است و آن درد هنوز هم ادامه دارد. پیش از این داعش بود و درد اسارت و بردگی و اکنون درد تاوان گناهی که هیچ اختیاری در انجام آن نبوده است. همه تلاش زنان برای اثبات بیگناهیشان و نگهداشتن فرزندانی که قادر به نفی مادرانگی خود نسبت به آنها نیستند راه به جایی نمیبرد و از همین رو از حداقلیترین حقوق شهروندی در سرزمین مادریشان محروم میشوند. نورانیپور پیش از این مستند دیگری هم درباره رنج زنان در بحران داعش تولید کرد که مورد توجه جشنوارههای مستند قرار گرفته است اما این بار و در مستند «سه نهزارم» از دیدگاهی دیگر به این مسأله پرداخته است.
«ردی از یک مرد»؛ ساسان فلاح فر- اهالی باصفای روستای قنات ملک، هنوز باورشان نیست که آن مرد رفته است! آنها که قاسم برایشان هنوز همان قاسمی بود که همپایشان به آبیاری زمین میآمد و بیل دست میگرفت، تا پیش از اینکه خبر رفتنش را بشنوند، زیاد متوجه بزرگی و عظمتش نبودند و حالا هم برایشان آه و حسرت مانده و ردی که از او همهجای روستا هست. کدخدا و کوثر و سلیمان و دیگران، هر کدام آن تصویری را که از همشهریهای خود در ذهن دارند میگویند و ما که تصاویر زندگی معمول آنها را ضمن شنیدن خاطرات میبینیم متوجه میشویم که اویی که مقتدرترین و تأثیرگذارترین شخصیت امنیتی و نظامی غرب آسیا بود، هیچگاه ریشههای خود را فراموش نکرد و مصرانه و مستمر بازگشت و کنارشان ماند و برایشان خاطره ساخت.
«قرار روز شانزدهم»؛ سید محمد احسان اصغرزاده موسوی- صداها، صداهایی که پیداست هر کدام نسبتی با عمار دارند، گام به گام و به نوبت قصه حضور او در یکی از سختترین معرکههایی که تاریخ جنگهای بشری به خود دیده را تعریف میکنند. اگر نبودند تصاویری که ابوعباس و دیگر دوستان در تمام مدت حضور خود در میدان نبرد و پشت آن گرفتهاند و اگر چهره پرانرژی و گیرای عمار را ندیده بودیم، گمان بر این میرفت، کسی که در یاد سرباز و سردار مانده، خود یکی از فرماندهانی است که سالها تجربه رزم دارد و مویی در آسیاب زمانه سفید کرده، اما نه، چنانکه از مستند «قرار روز شانزدهم» پیداست، عمار جوانی است که نه پیش از این جنگ را دیده، نه امام را و نه حتی انقلاب را با این همه او یکی از فرزندان روحالله است، از نسل دوم انقلاب که خیلی زود بهعنوان یکی از قهرمانهای بزرگ مدافع حرم حضرت زینب(س) بدل شد.
«پاییز پنجاه سالگی»؛ محسن اسلامزاده- روزی روزگاری چند زن از اهالی روستاهای جنوب کرمان از ترس جان و آبرو، نواری را پر کردند و فرستادند پیش قاسم سلیمانی و از جور نامردمانی که دست از عرض و مال و اولادشان برنمیداشتند شکایت کردند. حاج قاسم هم، هر که را از همرزمان دوران جنگ باقی بود بسیج کرد تا غائله اشرار جنوب و جنوب شرق کشور را بخواباند. یکی از همین همرزمها، محمد جمالی بود، همان سرباز ساده کرمانی عملیات کربلای پنج که حالا دارد برای ما با لهجهای شیرین داستان خودش را تعریف میکند، داستانی که زیاد از ما دور نیست اما چنان عجیب و غریب است که به سادگی نمیتوان هضمش کرد.
«جای زخم جنگ»؛ عرفان حسن زاده- صدای خسته و زخمی مادرانهای، راوی داستانهای شهر جنگی است؛ زنی از ژرفای تاریخ که روزی ملکه شهر بوده و حتی پس از مرگش به شهر بازگشته و همچنان نظارهگر مهاجمان و مدافعان شهر است. داستان مستند «جای زخم جنگ» را زنوبیا، ملکه پالمیرا برایمان روایت میکند، اویی که در این هزارهها، بارها و بارها رد خون و خرابی را بر شهر دیده، این بار اما از حد شقاوت و وحشیگری غارتگران شهر در عجب است. از جنایت سیاهپوشانی که هم مردم را سر بریدند و هم مجسمه و تندیسها را و حتی به ستونهای سنگی شهر که از گزند سالها در امان مانده بود، رحم نکردند. ملکه شهر تدمر در سوریه، بزرگترین جنایت داعش را نه انفجار و انتحار، که سر بریدن تاریخ میداند.
«رضایت مادر»؛ امین لطفی- داستان با توصیف ارتباط پدر با درخت توی باغچه شروع میشود و بعد هم معارفه خانواده؛ در ادامه همه درباره امیر صحبت میکنند، فرزند آخر خانواده که گوینده اول شخص گفتار متن هم است. وقتی او کلاس پنجم بود، هنوز جنگِ هشت ساله تمام نشده بود، پس با اصرار و خواهش از مادر خواست رضایت بدهد تا برود پشت جبهه و حتی شده به اندازه واکس زدن و ظرف شستن به کار رزمندههای نبرد حق علیه باطل بیاید. ضمن اینکه مصاحبهشوندهها خاطراتشان را از آن روزها میگویند، عکسها، تصاویر آرشیوی و چند صحنه بازسازی شده با جلوههای شنیداری آشنای آن روزها که به محتوای نماها بیاید، جملات را کامل میکنند، اما از جایی به بعد یک دوگانگی را متوجه میشویم که تصوراتمان را نسبت به سوژه به هم میریزد و همین تکنیک ساده است که ما را پای صحبت پدر و مادر امیر نگه میدارد تا از منش و سرنوشتش برایمان بگویند.
«در پس جنگ»؛ محمد حسین محمودیان- افغانستان همیشه برای ما مسأله است، ما همیشه مهاجران افغانستانی را میبینیم و اخبار کمی آنسوتر را میشنویم و حسرت میخوریم که چرا فقط ویرانی نصیب این خاک است؟ چرا این کشور گونهگون و پر رنگ و فرهنگ همیشه درگیر چندپارگی و جنگ است؟ اما اگر کمی عقبتر برویم، جایی که آخرین بازمانده حکومت سلطنتی نوع حکومت را به ریاست جمهوری تغییر داد و البته بعدترش که دست شوروی کمونیست در افغانستان باز شد، نشانههایی از اتحاد دیده میشود، آنجا که مردم دین و آیینشان را در معرض خطر دیدند و هویت افغانستانیشان را در مرز نابودی، سپس همه دست به دست هم دادند و در چند مرحله میهن را بازستادند و بر ابرقدرت آن روز فائق آمدند، هرچند این اتحاد چندان به طول نینجامید و باز میهنشان از دست رفت اما همین دوره را میتوان بهعنوان این نشانه شناخت که آری، در افغانستان هم میشود متحد بود و به حبلالمتین اسلام و ملیت چنگ زد و وطن را ساخت. این جان حرف محمد حسین محمودیان در مستند «در پس جنگ» است.
«سنگهای مرز» و «دیوارهای مرز»؛ روحالله اکبری و فاطمه مرزبانی، هر دو مستند یک موضوع دارد، جنگ تمام شده اما انفجار و جراحت و رنج برای مردم مرزنشین باقی است. هر از گاهی در دور دست، یا نزدیک، زیرپای چوپانی، یا پیش چشم کودکی یک تکه آهن خشک زنگزده منفجر میشود و زندگی او و خانوادهاش برای همیشه تغییر میکند، هر چند زندگی همواره ادامه دارد اما این ناگزیر آزارگر، تا کجا از جان و توان مردمی که همیشه پاسدار حدود این سرزمین کهن بودهاند میکاهد و چاره چیست؟ هر چند کار سخت است ولی انگار ضرورت یک راهکار جدی و قطعی که پایانبخش داستان جاماندن دستها و پاها باشد در کار نیست.و در پایان، نیک میدانیم که آثار دیگری هم در حوزه مستندهای با موضوع مقاومت و ذیل عنوان شهید آوینی بودهاند که نامشان در این مقال اندک نیامده است و هم مستندهایی بودهاند که نتوانستهاند از ملاکها و سلایق هیأت انتخاب بگذرند و راهی برای دیده شدن بیابند و صد البته این هر دو هیچ از ارزش زحماتی که تیم تولید برای به ثمر نشاندن مستندهایشان کشیدهاند نخواهد کاست. مستند خوب، هر طور که باشد راه خود را به چشم مخاطب علاقهمند باز خواهد یافت و این نگاه بیننده است که جایزه دیده شدن را به اثر اهدا خواهد کرد.
به پیشواز جوایز «اسکار 2023»
خیز مجدد آثار مستقل به سوی مهمترین مجسمه طلایی
وصال روحانی/ یکی از جذابیتهای مراسم اسکار امسال مثل تمامی ادوار قبلی این جوایز، اسکاری است که به بهترین فیلم سال تعلق میگیرد و به همین سبب توجه به فیلمهایی که برای این مهم مدنظر قرار دارند و آثاری که از شانس بیشتری دراین زمینه بهره میگیرند، فزونی یافته و هریک از جنبهها وزوایای این فیلمها تحت بررسی قرار دارد.
با اینکه جوایز اسکار در 24 شاخه مختلف و در انواع زمینهها از جمله کارگردانی، سناریونویسی و بازیگری اهدا میشود اما بدیهی است که مهمترین و مورد توجهترین مجسمه طلایی همان اسکاری باشد که به بهترین فیلم سال تعلق میگیرد زیرا عصاره کل سینما در همین جایزه مستتر است و هر تهیهکننده و حامی مالی و استودیویی که سازنده بهترین فیلم سال است، با دریافت این جایزه به جایگاه و درجهای میرسد که بالاترین منزلگاه در هنر سینما است و به یکی از اعتبارهای ماندگار آن استودیو تبدیل میشود.
نقطه پایانی همه راهها
ساخت بهترین فیلم در جوایز اسکار تا همین 15 سال پیش مثل سایر قسمتهای این جایزه پراعتبار در فهرست کاندیداهای نهایی خود بیشتر از پنج فیلم را که از غربال کارشناسان عبور کرده باشند، جای نمیداد اما از اواخر دهه 2000 در پی اعتراضات بحقی که از جانب خالقان بسیاری از فیلمهای نامزد نشده به روند حذفشان صورت پذیرفت، گسترش یافت و آکادمی علوم سینمایی و هنرهای تصویری که مجری مراسم اسکار است، از آن تاریخ به بعد هر ساله 9 تا 10 فیلم را در لیست کاندیداها قرار میدهد و در روز توزیع جوایز مبادرت به اعلام نام فیلم پیروز براساس آرای 8500 عضو این نهاد درخصوص این آثار سینمایی میکند. این در حالی است که در 23 شاخه دیگر اسکار فقط 5 اثر هنری یا 5 هنرمند کاندیدا میشوند و میزان اهمیت اسکار برترین فیلم سال از این نکته هم مشخص میشود که در شب توزیع جوایز همیشه اسکار برترین فیلم آخرین جایزهای است که اهدا میشود و پیش از آن تکلیف اسکارهای هر 23 شاخه دیگر مشخص میگردد و این نشانگر وجود این باور است که گل سرسبد اسکارها، همین اسکار و جایزه این رده خاص است که تمامی راههای افتخار به آن منتهی میشود.
از «مرد پرندهای» تا «پارازیت»
پیشبینی اینکه کدام اثر سینمایی اسکار بهترین فیلم امسال را به دست میآورد مثل اکثر سنوات گذشته این جوایز به سبب برابری نسبی قوای آثار برتر کار سختی است و طی 95 سال اهدای این جوایز اگرچه در مواردی یک فیلم به سبب کیفیت و جایگاه بسیار بهترش پیروزیاش از هفتهها و ماهها قبل حتمی نشان داده اما در اکثر سالها و بخصوص در 20 سال اخیر پیشبینی در این خصوص به ریسکی بیسرانجام تبدیل شده زیرا هیچ فیلمی برتری مطلقی بر رقبا نداشته و برای چهار، پنج فیلم شانسهایی تقریباً مساوی وجود داشته است. این روند و ابهام موجود در زمینه شناسایی فیلم برتر سال از زمانی که آکادمی اسکار تغییر رویه داد و به جای میدان دادن هرچه بیشتر به آثار بزرگ و پرهزینه استودیوهای معمولی هم بها داد و شروع به اهدای جایزه اسکار به آنها نیز کرد، فزونی گرفته است. پیرو همین تغییر رویه از سال 2012 به بعد اسکار بهترین فیلم به کرات به فیلمهای کوچک و مستقل اهدا شده که «مرد پرندهای» در سال 2014، «سرزمین خانه به دوشها» در سال 2020 و «کودا» در سال 2022 نمونههای آن بودهاند. نقطه اوج این روند در سال 2019 بود که آکادمی اسکار در اقدامی بیسابقه برای اولین بار مجسمه طلایی بهترین فیلم را نصیب یک فیلم خارجی و غیر امریکایی کرد که «پارازیت» (انگل) محصول کشور کره جنوبی بود.
درآمدن کوچکترها از زیر سایه
در همین حدفاصل زمانی آکادمی علوم سینمایی و هنرهای تصویری (Ampas)از گرامیداشت سایر کارهای مستقل و آثار کمهزینه استودیوهای کوچک هم غافل نمانده که «بازگشت از گور» در سال 2015، «سه بیلیبورد، بیرون ابینگ میسوری» در سال 2017 و همچنین «کتاب سبز» در سال 2016 نمونههای روشن آن بودهاند و اسکارهای متعددی چه در شاخههای سناریونویسی و کارگردانی و چه در حوزههای بازیگری به این فیلمها تعلق گرفته و اینها رویکردها و اتفاقی است که در قرن گذشته و در 75 سال نخست اهدای اسکارها هرگز شاهد آن نبودیم. برندههای همیشگی اسکار برترین فیلم سال و سایر اسکارهای اصلی آن ایام آثار سینمای امریکا و هنرپیشههای این کشور بودند و اگر هم سهمی به سایرین میرسید، دریافتکنندگان آن هنرمندان کشورهای اروپایی و بزرگی مثل انگلیس، آلمان ، فرانسه و ایتالیا بودند و نه کشورهای آسیایی و نه فیلمهای کوچک و مستقلی که هرگز دیده نمیشدند و زیر سایه کارهای اپیک (حماسی) و بزرگ وپرهزنیه هالیوودی گم و به فراموشی سپرده میشدند.
هم اسپیلبرگ هست هم تام کروز اما....
امسال هم تشخیص برنده اسکار برترین فیلم به سبب تفاوت اندک فیلمهای برتر، کار بسیار سختی نشان میدهد و طبعاً بهتر است تا زمان اعلام رسمی نام کاندیداهای این رده و نامزدهای 23 شاخه دیگر اسکار که روز 4 بهمن ماه صورت میپذیرد، صبر پیشه کرد ولی شرایط بهگونهای است که میتوان کم و بیش مدعیان درجه اول و دوم را برای راهیابی به فهرست نامزدها شناسایی و نام آنها را عنوان کرد. فهرست شانسداران اصلی از این فیلمها شکل میگیرد: «بانشیهای اینیشرین» (The Banshees of inisherin)،«پلک سیاه: واکاندا برای همیشه»، «الویس»، «همه چیز همه جا، بهطور همزمان»، «فیبل مانها» (یا «خاندان فیبل مان»)، «پینوکیوی گی یرمو دل تورو»، «تار»، «اسلحه برتر: ماوریک»، «پادشاه زن» و «حرفهای زنانه» در میان این آثار «فیبل مانها» با کارگردانی استیون اسپیلبرگ معروف که بهگونهای یک فیلم زندگینامهای و نشانگر اوصاف برخی اقوام درجه اول اوست، «اسلحه برتر ماوریک» که دنباله البته با 36 سال تأخیر بر «ماوریک» و به واقع یک قسمت دوم بر آن فیلم حادثهای و یک بار دیگر مجهز به حضور تام کروز مشهور در رل اصلی است، «الویس» که شرحی برزندگی الویس پریسلی خواننده پرطرفدار و فقید امریکایی و تام هنکس یکی از بازیگران اصلی آن است و قسمت دوم «پلنگ سیاه» با نام تکمیلی «واکاندا برای همیشه» آثاری هالیوودی و با هزینههای کلان هستند که طبعاً تحت حمایت بیشتری قرار دارند و داستان پینوکیوی مشهور از دیگاه متفاوت گی یرمو دل توروی مکزیکی نیز کم و بیش در همین چهارچوب قرار میگیرد اما این به معنای بدون بخت بودن فیلمهای کوچکتر و مستقل نیست و یکبار دیگر بختهایی آشکار برای پیروزی آنها در این شاخه اصلی اسکار وجود دارد. پیامدهای خیز مجدد این گونه فیلمها به سوی مهمترین مجسمه طلایی سینمای جهان، به واقع از جالبترین نکات و اخبار هنر سینما در روزهای پایانی سال 2022 و سه ماه نخست سال 2023 خواهد بود.
با اینکه جوایز اسکار در 24 شاخه مختلف و در انواع زمینهها از جمله کارگردانی، سناریونویسی و بازیگری اهدا میشود اما بدیهی است که مهمترین و مورد توجهترین مجسمه طلایی همان اسکاری باشد که به بهترین فیلم سال تعلق میگیرد زیرا عصاره کل سینما در همین جایزه مستتر است و هر تهیهکننده و حامی مالی و استودیویی که سازنده بهترین فیلم سال است، با دریافت این جایزه به جایگاه و درجهای میرسد که بالاترین منزلگاه در هنر سینما است و به یکی از اعتبارهای ماندگار آن استودیو تبدیل میشود.
نقطه پایانی همه راهها
ساخت بهترین فیلم در جوایز اسکار تا همین 15 سال پیش مثل سایر قسمتهای این جایزه پراعتبار در فهرست کاندیداهای نهایی خود بیشتر از پنج فیلم را که از غربال کارشناسان عبور کرده باشند، جای نمیداد اما از اواخر دهه 2000 در پی اعتراضات بحقی که از جانب خالقان بسیاری از فیلمهای نامزد نشده به روند حذفشان صورت پذیرفت، گسترش یافت و آکادمی علوم سینمایی و هنرهای تصویری که مجری مراسم اسکار است، از آن تاریخ به بعد هر ساله 9 تا 10 فیلم را در لیست کاندیداها قرار میدهد و در روز توزیع جوایز مبادرت به اعلام نام فیلم پیروز براساس آرای 8500 عضو این نهاد درخصوص این آثار سینمایی میکند. این در حالی است که در 23 شاخه دیگر اسکار فقط 5 اثر هنری یا 5 هنرمند کاندیدا میشوند و میزان اهمیت اسکار برترین فیلم سال از این نکته هم مشخص میشود که در شب توزیع جوایز همیشه اسکار برترین فیلم آخرین جایزهای است که اهدا میشود و پیش از آن تکلیف اسکارهای هر 23 شاخه دیگر مشخص میگردد و این نشانگر وجود این باور است که گل سرسبد اسکارها، همین اسکار و جایزه این رده خاص است که تمامی راههای افتخار به آن منتهی میشود.
از «مرد پرندهای» تا «پارازیت»
پیشبینی اینکه کدام اثر سینمایی اسکار بهترین فیلم امسال را به دست میآورد مثل اکثر سنوات گذشته این جوایز به سبب برابری نسبی قوای آثار برتر کار سختی است و طی 95 سال اهدای این جوایز اگرچه در مواردی یک فیلم به سبب کیفیت و جایگاه بسیار بهترش پیروزیاش از هفتهها و ماهها قبل حتمی نشان داده اما در اکثر سالها و بخصوص در 20 سال اخیر پیشبینی در این خصوص به ریسکی بیسرانجام تبدیل شده زیرا هیچ فیلمی برتری مطلقی بر رقبا نداشته و برای چهار، پنج فیلم شانسهایی تقریباً مساوی وجود داشته است. این روند و ابهام موجود در زمینه شناسایی فیلم برتر سال از زمانی که آکادمی اسکار تغییر رویه داد و به جای میدان دادن هرچه بیشتر به آثار بزرگ و پرهزینه استودیوهای معمولی هم بها داد و شروع به اهدای جایزه اسکار به آنها نیز کرد، فزونی گرفته است. پیرو همین تغییر رویه از سال 2012 به بعد اسکار بهترین فیلم به کرات به فیلمهای کوچک و مستقل اهدا شده که «مرد پرندهای» در سال 2014، «سرزمین خانه به دوشها» در سال 2020 و «کودا» در سال 2022 نمونههای آن بودهاند. نقطه اوج این روند در سال 2019 بود که آکادمی اسکار در اقدامی بیسابقه برای اولین بار مجسمه طلایی بهترین فیلم را نصیب یک فیلم خارجی و غیر امریکایی کرد که «پارازیت» (انگل) محصول کشور کره جنوبی بود.
درآمدن کوچکترها از زیر سایه
در همین حدفاصل زمانی آکادمی علوم سینمایی و هنرهای تصویری (Ampas)از گرامیداشت سایر کارهای مستقل و آثار کمهزینه استودیوهای کوچک هم غافل نمانده که «بازگشت از گور» در سال 2015، «سه بیلیبورد، بیرون ابینگ میسوری» در سال 2017 و همچنین «کتاب سبز» در سال 2016 نمونههای روشن آن بودهاند و اسکارهای متعددی چه در شاخههای سناریونویسی و کارگردانی و چه در حوزههای بازیگری به این فیلمها تعلق گرفته و اینها رویکردها و اتفاقی است که در قرن گذشته و در 75 سال نخست اهدای اسکارها هرگز شاهد آن نبودیم. برندههای همیشگی اسکار برترین فیلم سال و سایر اسکارهای اصلی آن ایام آثار سینمای امریکا و هنرپیشههای این کشور بودند و اگر هم سهمی به سایرین میرسید، دریافتکنندگان آن هنرمندان کشورهای اروپایی و بزرگی مثل انگلیس، آلمان ، فرانسه و ایتالیا بودند و نه کشورهای آسیایی و نه فیلمهای کوچک و مستقلی که هرگز دیده نمیشدند و زیر سایه کارهای اپیک (حماسی) و بزرگ وپرهزنیه هالیوودی گم و به فراموشی سپرده میشدند.
هم اسپیلبرگ هست هم تام کروز اما....
امسال هم تشخیص برنده اسکار برترین فیلم به سبب تفاوت اندک فیلمهای برتر، کار بسیار سختی نشان میدهد و طبعاً بهتر است تا زمان اعلام رسمی نام کاندیداهای این رده و نامزدهای 23 شاخه دیگر اسکار که روز 4 بهمن ماه صورت میپذیرد، صبر پیشه کرد ولی شرایط بهگونهای است که میتوان کم و بیش مدعیان درجه اول و دوم را برای راهیابی به فهرست نامزدها شناسایی و نام آنها را عنوان کرد. فهرست شانسداران اصلی از این فیلمها شکل میگیرد: «بانشیهای اینیشرین» (The Banshees of inisherin)،«پلک سیاه: واکاندا برای همیشه»، «الویس»، «همه چیز همه جا، بهطور همزمان»، «فیبل مانها» (یا «خاندان فیبل مان»)، «پینوکیوی گی یرمو دل تورو»، «تار»، «اسلحه برتر: ماوریک»، «پادشاه زن» و «حرفهای زنانه» در میان این آثار «فیبل مانها» با کارگردانی استیون اسپیلبرگ معروف که بهگونهای یک فیلم زندگینامهای و نشانگر اوصاف برخی اقوام درجه اول اوست، «اسلحه برتر ماوریک» که دنباله البته با 36 سال تأخیر بر «ماوریک» و به واقع یک قسمت دوم بر آن فیلم حادثهای و یک بار دیگر مجهز به حضور تام کروز مشهور در رل اصلی است، «الویس» که شرحی برزندگی الویس پریسلی خواننده پرطرفدار و فقید امریکایی و تام هنکس یکی از بازیگران اصلی آن است و قسمت دوم «پلنگ سیاه» با نام تکمیلی «واکاندا برای همیشه» آثاری هالیوودی و با هزینههای کلان هستند که طبعاً تحت حمایت بیشتری قرار دارند و داستان پینوکیوی مشهور از دیگاه متفاوت گی یرمو دل توروی مکزیکی نیز کم و بیش در همین چهارچوب قرار میگیرد اما این به معنای بدون بخت بودن فیلمهای کوچکتر و مستقل نیست و یکبار دیگر بختهایی آشکار برای پیروزی آنها در این شاخه اصلی اسکار وجود دارد. پیامدهای خیز مجدد این گونه فیلمها به سوی مهمترین مجسمه طلایی سینمای جهان، به واقع از جالبترین نکات و اخبار هنر سینما در روزهای پایانی سال 2022 و سه ماه نخست سال 2023 خواهد بود.
«خانه جلال» با اجرای بهروز افخمی
«خانه جلال» عنوان برنامهای با اجرای بهروز افخمی و یوسفعلی میرشکاک است که در قالب یک مجله فرهنگی قرار است بهزودی از شبکه نسیم روی آنتن برود. لوکیشن این برنامه در خانه موزه سیمین و جلال بوده و برنامه در آنجا تولید شده است.محمد پورصباغیان ـ تهیهکننده و کارگردان ـ با اعلام این خبر از جزئیات تولید این برنامه و محتوای آن گفت: برنامه «خانه جلال» قرار است یک مجله فرهنگی به میزبانی آقایان افخمی و میرشکاک باشد. در هر قسمت میهمانانی ازجمله شعرا، طنزپردازان، مجسمهساز، نقاش و... حضور خواهند داشت و درباره هنرهای مختلف به گفتوگو میپردازند و در عین حال از دغدغهها و فلسفه هنر میگویند.این تهیهکننده افزود: بخشی از برنامه مهمانمحور است و بخش دیگر کارشناسی است و به موضوعاتی از جمله شاهنامهخوانی و هفتپیکرخوانی پرداخته شده است. بخش جنبی برنامه هم پرداختن به خاطرات خانم سیمین دانشور است. در هر قسمت هم گریزی به زندگی و آثار جلال آلاحمد خواهیم داشت. روایتها و حکایتهای یک کتابفروش هم بخشی از این برنامه است که آقای علی رکاب آن را اجرا میکند. برنامه «خانه جلال» در ۱۰۰ قسمت ۵۴ دقیقهای به تهیهکنندگی محمد پورصباغیان و حجت حسنزاده و کارگردانی محمد پورصباغیان تولید شده و اولین قسمت آن همزمان با شب یلدا از شبکه نسیم روی آنتن خواهد رفت.
رسول نجفیان و ساخت مجموعهای آموزشی برای ادبیات ایران
مدیر گروه آموزشهای عمومی شبکه آموزش در کنار اعلام جزئیاتی از برنامههای جدید این شبکه تلویزیونی به ساخت مجموعهای برای ادبیات ایران توسط رسول نجفیان اشاره کرده است. بازیگر پیشکسوت سینما و تلویزیون که او را به خالق «عجب رسمیه» هم میشناسند، این روزها مشغول ساخت مجموعهای آموزشی برای ادبیات ایران است که بزودی مهیای پخش از تلویزیون می شود. این خبر را حسین نعمتی مدیر گروه آموزشهای عمومی شبکه آموزش در میان جزئیات اتفاقات جدید این شبکه تلویزیونی اعلام کرده است«ژرفا خند» عنوان مجموعه آموزشی ادبیات ایران است که رسول نجفیان آن را تهیه میکند. این مجموعه نقالی و نمایش برای آموزش محتوای ادبیات ایرانی از شاهنامه فردوسی، مثنوی معنوی، گلستان و بوستان سعدی و نظامی انتخاب شده است. بخشی از این مجموعه بهصورت نقالی با صدای خود «نجفیان» و فرازهای شعر را گروه او همخوانی میکنند و لحظاتی هم به صورت نمایشی خواهد بود.طبق پیگیریهایی که شده این مجموعه مراحل تولید را سپری میکند و 60 قسمت تقریباً 25 دقیقهای است. بنابر توضیحات مدیر گروه آموزشهای عمومی شبکه آموزش احتمالاً تا یک ماه آینده این مجموعه تلویزیونی به پخش خواهد رسید.
پیشتاز در جنگ روایتها
فرهنگی/ دومین روز جشنواره سینما حقیقت با پیام رئیس سازمان سینمایی آغاز شد. محمد خزاعی سینمای مستند را پیشتاز در جنگ روایتها دانست: «سینمای ایران در گونه بیبدیل مستند با وصف آنچه گفته شد باید بیش از هر زمان دیگری در جهاد تبیین و ثبت حقیقت و نمایش آن به جامعه و نسل جوان نقشآفرینی کند و دردمندانه و خیرخواهانه زمینه اصلاح و پیشرفت امور را فراهم سازد. سینمای مستند میتواند در جنگ روایتها، پیشگام بوده و ترسیمکننده «روایت اول» بسیاری از وقایع باشد تا ابتکار عمل از دست بدخواهان و مغرضان برای روایتهای تحریف شده و جعلی خارج شود.»
یک نشان فیروزه برای نادر طالبزاده
دوشنبه ۲۱ آذرماه و در دومین روز از برگزاری شانزدهمین جشنواره «سینماحقیقت» ۳۶ مستند نمایش داده شد و علاوه بر نمایش این آثار، نکوداشت نادر طالبزاده مجری، تهیهکننده و مستندساز برگزار شد. در این مراسم با حضور محمد حمیدیمقدم دبیر جشنواره بینالمللی «سینماحقیقت»، خانواده و جمعی از نزدیکان و دوستان این هنرمند فقید نشان فیروزه جشنواره به خانواده این مستندساز اهدا شد.
سر «میز حقیقت»
روایتها؛ دور و نزدیک، مستندسازان و جهان امروز و مستندسازی و استراتژیهای رسانهای سه نشست تخصصی با عنوان «میز حقیقت» هستند که در حاشیه برگزاری شانزدهمین جشنواره بینالمللی «سینماحقیقت» در پردیس ملت برگزار میشود.
روز پررفت و آمد مدیران سینمایی
اولین روز جشنواره سینما حقیقت روز پر رفت و آمد مدیران سینمایی بود. مهدی آذرپندار مدیرعامل انجمن سینمای جوانان ایران و مجتبی امینی دبیر چهل و یکمین جشنواره بینالمللی فیلم فجر از خانه جشنواره در پردیس سینمایی ملت بازدید کردند و از اهمیت سینمای مستند و جشنواره سینما حقیقت گفتند. علاوه بر مدیران سینمایی، آرمان قلیپور دشتکی، فرشاد افشینپور، عبدالرضا نعمتالهی، سعید تکروستا، محسن اسلامزاده، ساسان فلاحفر، مهدی افشارنیک و... ازجمله مستندسازانی بودند که برای تماشای آثار به سینما ملت آمدند. تنوع گونهها و سوژهها شاخصه قابل توجه آثار به نمایش درآمده در اولین روز جشنواره بود.
از نگاه مستندسازان
رویداد «فیلم، خبر» در اولین روز جشنواره با نمایش و بررسی ۹ مستند در پردیس ملت برگزار شد. مهدی افشار نیک کارگردان مستند «شهر گمشده» درباره این مستند و آبادان امروز گفت: «این مستند حال و هوای شهر را به ترسیم میکشد و نشان میدهد که مردم آبادان تا چه میزان با سیر تاریخی این شهر پرشکوه آشنا هستند. این شهر در دوران دفاعمقدس یکی از مقاومترین خطهها بود و به لحاظ صنعتی نیز حرفهای زیادی برای گفتن داشت. در واقع، شهر آبادان دروازه ورود مدرنیته به ایران است.» جمشید بیات ترک از پرداختن به زندگی حاجمحمدحسن اصفهانی در مستند «امین الضرب» گفت: «با این مستند میتوان بخشی از تاریخ دوران قاجار را که اتفاقاً به روزگار امروز ما نیز بیشباهت نیست، بررسی کرد. اعتقاد دارم که گذشته نمیگذارد تا ما درس عبرت لازم را از آن بگیریم.» امیر آقا عبداللهی هدف از ساخت «کشیم عاشق» را حفظ محیط زیست عنوان کرد و مسعود میر در بررسی مستند «علی موسیو» گفت که انگار تاریخ به این شخصیت و حتی ماجرای مرگ او جفا کرده است. علی قاسمی هم از مواجهه عجیب با مرگ شخصیتهای مستندش در «قانماز» گفت: «برای مواجهه خودم با مرگ در دورهای از کارم به بهشت زهرا رفتم و کار ثبت فوت را انجام میدادم و در آن زمان با موضوعات عجیبی روبهرو شدم که در نهایت من را به سمتی سوق داد تا با مقوله مرگ به صلح برسم. موضوع مرگ در مستند من پیشبینی نشده اتفاق افتاد، ولی در نهایت لایهای به متن مستند اضافه کرد.»
یک نشان فیروزه برای نادر طالبزاده
دوشنبه ۲۱ آذرماه و در دومین روز از برگزاری شانزدهمین جشنواره «سینماحقیقت» ۳۶ مستند نمایش داده شد و علاوه بر نمایش این آثار، نکوداشت نادر طالبزاده مجری، تهیهکننده و مستندساز برگزار شد. در این مراسم با حضور محمد حمیدیمقدم دبیر جشنواره بینالمللی «سینماحقیقت»، خانواده و جمعی از نزدیکان و دوستان این هنرمند فقید نشان فیروزه جشنواره به خانواده این مستندساز اهدا شد.
سر «میز حقیقت»
روایتها؛ دور و نزدیک، مستندسازان و جهان امروز و مستندسازی و استراتژیهای رسانهای سه نشست تخصصی با عنوان «میز حقیقت» هستند که در حاشیه برگزاری شانزدهمین جشنواره بینالمللی «سینماحقیقت» در پردیس ملت برگزار میشود.
روز پررفت و آمد مدیران سینمایی
اولین روز جشنواره سینما حقیقت روز پر رفت و آمد مدیران سینمایی بود. مهدی آذرپندار مدیرعامل انجمن سینمای جوانان ایران و مجتبی امینی دبیر چهل و یکمین جشنواره بینالمللی فیلم فجر از خانه جشنواره در پردیس سینمایی ملت بازدید کردند و از اهمیت سینمای مستند و جشنواره سینما حقیقت گفتند. علاوه بر مدیران سینمایی، آرمان قلیپور دشتکی، فرشاد افشینپور، عبدالرضا نعمتالهی، سعید تکروستا، محسن اسلامزاده، ساسان فلاحفر، مهدی افشارنیک و... ازجمله مستندسازانی بودند که برای تماشای آثار به سینما ملت آمدند. تنوع گونهها و سوژهها شاخصه قابل توجه آثار به نمایش درآمده در اولین روز جشنواره بود.
از نگاه مستندسازان
رویداد «فیلم، خبر» در اولین روز جشنواره با نمایش و بررسی ۹ مستند در پردیس ملت برگزار شد. مهدی افشار نیک کارگردان مستند «شهر گمشده» درباره این مستند و آبادان امروز گفت: «این مستند حال و هوای شهر را به ترسیم میکشد و نشان میدهد که مردم آبادان تا چه میزان با سیر تاریخی این شهر پرشکوه آشنا هستند. این شهر در دوران دفاعمقدس یکی از مقاومترین خطهها بود و به لحاظ صنعتی نیز حرفهای زیادی برای گفتن داشت. در واقع، شهر آبادان دروازه ورود مدرنیته به ایران است.» جمشید بیات ترک از پرداختن به زندگی حاجمحمدحسن اصفهانی در مستند «امین الضرب» گفت: «با این مستند میتوان بخشی از تاریخ دوران قاجار را که اتفاقاً به روزگار امروز ما نیز بیشباهت نیست، بررسی کرد. اعتقاد دارم که گذشته نمیگذارد تا ما درس عبرت لازم را از آن بگیریم.» امیر آقا عبداللهی هدف از ساخت «کشیم عاشق» را حفظ محیط زیست عنوان کرد و مسعود میر در بررسی مستند «علی موسیو» گفت که انگار تاریخ به این شخصیت و حتی ماجرای مرگ او جفا کرده است. علی قاسمی هم از مواجهه عجیب با مرگ شخصیتهای مستندش در «قانماز» گفت: «برای مواجهه خودم با مرگ در دورهای از کارم به بهشت زهرا رفتم و کار ثبت فوت را انجام میدادم و در آن زمان با موضوعات عجیبی روبهرو شدم که در نهایت من را به سمتی سوق داد تا با مقوله مرگ به صلح برسم. موضوع مرگ در مستند من پیشبینی نشده اتفاق افتاد، ولی در نهایت لایهای به متن مستند اضافه کرد.»
اخبار
قهرمان ملی ایران، سوژه پویش «کتابقهرمان»
نهمین دوره از پویش کتابخوانی «کتاب قهرمان» با محوریت کتاب «حاج قاسمی که من میشناسم» آغاز شد. این دوره از پویش که با همکاری مرکز رسانهای شیرازه و انتشارات خط مقدم برگزار میشود، این بار به سراغ کتابی از روایت رفاقتهای حاج قاسم سلیمانی با نماینده ولی فقیه در نیروی قدس سپاه رفته است. «حاج قاسمی که من میشناسم» خاطرات حجتالاسلام علی شیرازی از رفاقت 40 سالهاش با شهید قاسم سلیمانی است که سعید علامیان آن را تدوین کرده و نگاشته است. این کتاب حاصل ۱۹ ساعت گفتوگو با حجتالاسلام شیرازی است. برخی دستنوشتهها و یادداشتهای ایشان هم ضمن نگارش و تدوین آمده است. نهمین دوره از پویش «کتاب قهرمان» که از 22 آذرماه آغاز به کار خواهد کرد، همراه با 400 میلیون ریال جوایز نقدی به برگزیدگان خواهد بود.
پیام تسلیت برای درگذشت پیشکسوت فروتنِ موسیقی که خاطره میآفرید
محمد اللهیاری مدیرکل دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، درگذشت داوود جعفری امید موسیقیدان و نوازنده پیشکسوت ویولنسل را تسلیت گفت.در بخشی ازمتن پیام محمد اللهیاری آمده: «با اندوه فراوان، خبر رسید که استاد داوود جعفری امید نوازنده پیشکسوت ویولنسل از جمع اهالی هنر شریف موسیقی رخت سفر بربست. پیشکسوتی فروتن که با ذوقی لطیف بین لحنها و نغمهها، پیوندهایی دلنشین و خاطرهانگیز میآفرید. زندهیاد جعفری امید نمونه کاملی از اخلاق بود و همین عامل باعث شده تا هنرش نزد مردم ماندگار باشد.» داوود جعفری امید موسیقیدان و نوازنده پیشکسوت ویولنسل روز یکشنبه بیستم آذرماه در سن 93 سالگی دار فانی را وداع گفت.
رونمایی از کتاب «اشعار نقطه غم»
مراسم رونمایی از کتاب «اشعار نقطه غم» اثر منوچهر اسماعیلی در قالب ویژه برنامه «هنرآفرینان» روز پنجشنبه ۲۴ آذر ساعت 11 در فرهنگسرای اندیشه برگزار میشود. در این مراسم از منوچهر اسماعیلی تجلیل میشود.اسماعیلی از شاعران و هنرمندان کشور است که علاوه بر تخصص در حوزه شعر در عرصه هنرهای تجسمی نیز آثار زیادی خلق کرده است. او هنرمند نقاش و تصویرسازی نگارگری با سابقه بیش از ۲۰ سال فعالیت و تدریس در فرهنگسراهای مختلف است. همچنین نمایشگاههای زیادی برگزار کرده و مجموعه تصویرسازیهای متعددی از شهید سلیمانی، شهید فخریزاده و مادر ژاپنی شهید محمد بابایی و... داشته است./ مهر
نهمین دوره از پویش کتابخوانی «کتاب قهرمان» با محوریت کتاب «حاج قاسمی که من میشناسم» آغاز شد. این دوره از پویش که با همکاری مرکز رسانهای شیرازه و انتشارات خط مقدم برگزار میشود، این بار به سراغ کتابی از روایت رفاقتهای حاج قاسم سلیمانی با نماینده ولی فقیه در نیروی قدس سپاه رفته است. «حاج قاسمی که من میشناسم» خاطرات حجتالاسلام علی شیرازی از رفاقت 40 سالهاش با شهید قاسم سلیمانی است که سعید علامیان آن را تدوین کرده و نگاشته است. این کتاب حاصل ۱۹ ساعت گفتوگو با حجتالاسلام شیرازی است. برخی دستنوشتهها و یادداشتهای ایشان هم ضمن نگارش و تدوین آمده است. نهمین دوره از پویش «کتاب قهرمان» که از 22 آذرماه آغاز به کار خواهد کرد، همراه با 400 میلیون ریال جوایز نقدی به برگزیدگان خواهد بود.
پیام تسلیت برای درگذشت پیشکسوت فروتنِ موسیقی که خاطره میآفرید
محمد اللهیاری مدیرکل دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، درگذشت داوود جعفری امید موسیقیدان و نوازنده پیشکسوت ویولنسل را تسلیت گفت.در بخشی ازمتن پیام محمد اللهیاری آمده: «با اندوه فراوان، خبر رسید که استاد داوود جعفری امید نوازنده پیشکسوت ویولنسل از جمع اهالی هنر شریف موسیقی رخت سفر بربست. پیشکسوتی فروتن که با ذوقی لطیف بین لحنها و نغمهها، پیوندهایی دلنشین و خاطرهانگیز میآفرید. زندهیاد جعفری امید نمونه کاملی از اخلاق بود و همین عامل باعث شده تا هنرش نزد مردم ماندگار باشد.» داوود جعفری امید موسیقیدان و نوازنده پیشکسوت ویولنسل روز یکشنبه بیستم آذرماه در سن 93 سالگی دار فانی را وداع گفت.
رونمایی از کتاب «اشعار نقطه غم»
مراسم رونمایی از کتاب «اشعار نقطه غم» اثر منوچهر اسماعیلی در قالب ویژه برنامه «هنرآفرینان» روز پنجشنبه ۲۴ آذر ساعت 11 در فرهنگسرای اندیشه برگزار میشود. در این مراسم از منوچهر اسماعیلی تجلیل میشود.اسماعیلی از شاعران و هنرمندان کشور است که علاوه بر تخصص در حوزه شعر در عرصه هنرهای تجسمی نیز آثار زیادی خلق کرده است. او هنرمند نقاش و تصویرسازی نگارگری با سابقه بیش از ۲۰ سال فعالیت و تدریس در فرهنگسراهای مختلف است. همچنین نمایشگاههای زیادی برگزار کرده و مجموعه تصویرسازیهای متعددی از شهید سلیمانی، شهید فخریزاده و مادر ژاپنی شهید محمد بابایی و... داشته است./ مهر
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
بزم رزم
-
خیز مجدد آثار مستقل به سوی مهمترین مجسمه طلایی
-
«خانه جلال» با اجرای بهروز افخمی
-
رسول نجفیان و ساخت مجموعهای آموزشی برای ادبیات ایران
-
پیشتاز در جنگ روایتها
-
اخبار
اخبارایران آنلاین