ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سخن روز
امام رضا (ع):
در شگفتم که چگونه کسی که دنیا را آزموده و تغییرات آن را به چشم خود دیده
باز دل به دنیا میبندد. بحار الانوار/ج ۷۵/ص۴۵۰
در شگفتم که چگونه کسی که دنیا را آزموده و تغییرات آن را به چشم خود دیده
باز دل به دنیا میبندد. بحار الانوار/ج ۷۵/ص۴۵۰
ساخت سریالهای تاریخی دشوار اما جذاب است
شهرام عبدلی: سریالهایی با ژانر تاریخی جذاب، اما در عین حال سخت است و خیلی زمان میبرد. شاید یکی از دلایلی که خیلی از بازیگران به سمت این ژانر نمیروند همین زمان بر بودنش باشد. معمولاً ساخت اینگونه کارها دو الی سه سال زمان میبرد. به همین دلیل نیز طی این مدت همه فکر میکنند برخی بازیگران کار نمیکنند و نیستند اما وقتی کار پخش میشود بسیار شیرین است. از سوی دیگر همکاری با فیلم و سریالهای تاریخی بسیار لذتبخش است اما به شرطی که برهه تاریخی که در آن کار میکنید برایتان جذاب باشد. بهعنوان مثال من خودم سریال «تبریز در مه» و ایفای نقش پهلوان آذری زبان را خیلی دوست داشتم و به نظرم از این لحاظ خوب بود و خود موضوع در کار به ما انگیزه میداد و این مسأله امر مهمی است.
بخشی از گفتههای این بازیگر تلویزیون در ایسنا
بخشی از گفتههای این بازیگر تلویزیون در ایسنا
در نشست خبری بزرگداشت سهروردی مطرح شد
شیخ اشراق، نابغه ناشناخته برای غرب و شرق
فرهنگی/ در آستانه بزرگداشت حکیم گرانقدر، شیخ شهابالدین سهروردی (شیخ اشراق) نشست خبری با حضور محمود شالویی (دستیار وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و مدیرکل حوزه وزارتی و دبیر این رویداد)، حسن بلخاری (رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی)، نجفقلی حبیبی (عضو هیأت امنای سازمان اسناد و کتابخانه ملی) و امرالله حسنی (مدیرکل وزارت فرهنگ و ارشاد استان زنجان ) ظهر روز شنبه اول مردادماه در تالار وحدت برگزار شد.
طبق گزارش ایبنا، در ابتدای این نشست شالویی با اشاره به سخن هانری کربن فیلسوف، ایرانشناس و اسلامشناس فرانسوی که گفته است شیخ اشراق به اندازه ابن سینا برای غربیها شناخته شده نیست، ادامه داد: «متأسفانه شیخ اشراق برای خود ما و شرقیها هم به اندازه کافی شناخته شده نیست.»
او گفت دولت مردمی در دوره جدید فعالیت خود، برپایی گرامیداشت و بزرگداشت مفاخر را در اولویت قرار داده است و با توجه به اینکه در سال گذشته بزرگداشت حکیم نظامی توانست در تمامی نقاط جهان به معرفی جامعی از او بپردازد به معرفی شیخ اشراق در جهان پرداخته و از اقدام انجمن آثار و مفاخر فرهنگی برای معرفی سهروردی تقدیر کرد.
شالویی افزود: «انجمن مفاخر فرهنگی در دولت جدید وارد مرحله رو به رشدی شده است. این انجمن در دورههای قبل نیز کار معرفی بزرگان را انجام میداده اما در دوره جدید ما در تلاش هستیم تا این معرفی در سطح جهانی صورت بگیرد و تاکنون موقعیتهایی هم بدست آوردهایم.»
او ادامه داد: «از میان این شخصیتها سهروردی فیلسوف بزرگی است که روشنی بخشی او ادامه داشته و در سالهای پیش رو نیز همه از فیض وجودش بهرهمند خواهند شد. او توانست مکتب جدیدی را تأسیس کند که مشتاقان زیادی از جمله ملاصدرا را در قلمرویی از حوزه فکری خود جا بدهد و مکتب اشراق شعاع نوری است که شیخ شهاب آن را پرتوافکنی کرد.»
دستیار وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در ادامه اظهار کرد: «قصد داریم بنای یادبود سهروردی را در سهرورد بنا کنیم و یک بسیج عمومی شکل گرفته که در سهرورد زنجان این یادبود شکل بگیرد که علاقهمندان بتوانند در آنجا به عنوان یک قطب فلسفی و فرهنگی کشور فعالیت داشته باشند.»
شالویی با بیان اینکه هدف دولت مردمی در این دوره این است که افراد فاخر را نه فقط به جامعه علمی و آکادمیک که به عموم مردم و حتی در مدارس نیز معرفی کند، گفت: «گرامیداشت این دانشمند گرانمایه تا قبل از ۸ مرداد سال جاری در شهرهای تهران، زنجان، سهرورد و همچنین کشورهای سوریه و هندوستان برگزار میشود.»
در ادامه این نشست حسن بلخاری رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی اظهار کرد: «در تاریخ تمدنها برخی بزرگان فقط نقش علمی ندارند بلکه نقش تمدنی هم داشته و در حوزه شکلگیری فرهنگ هم نقش دارند که شیخ اشراق یکی از آنهاست.»
او افزود: «شیخ اشراق در قرن 6 که یکی از قرنهای مهم در تاریخ ماست و شعله عرفان از سوی عقلانیت در حال خاموشی بود، یک تنه در مقابل این جریان ایستاد و فلسفه و حکمت را از آن حملات سنگین نجات داد.»
بلخاری گفت: «با توجه به برقراری مسیری که قرار است بین زنجان و همدان ایجاد شود، گفتن این نکته ضروری است که نه حکمت اشراقی ما آنقدر عرفانی است که از ابن سینا به دور باشد و نه ابن سینا آنقدر عقلانی است که از رگههای عرفانی و اشراقی به دور باشد.»
او در انتها سخنان خود را با شرح فعالیتهای انجمن آثار و مفاخر اسلامی و سخنرانیها و برنامههایی که از هفته گذشته آغاز شده و تا 8 مرداد سالروز بزرگداشت شیخ شهابالدین سهروردی ادامه دارد، پایان داد.
طبق گزارش ایبنا، در ابتدای این نشست شالویی با اشاره به سخن هانری کربن فیلسوف، ایرانشناس و اسلامشناس فرانسوی که گفته است شیخ اشراق به اندازه ابن سینا برای غربیها شناخته شده نیست، ادامه داد: «متأسفانه شیخ اشراق برای خود ما و شرقیها هم به اندازه کافی شناخته شده نیست.»
او گفت دولت مردمی در دوره جدید فعالیت خود، برپایی گرامیداشت و بزرگداشت مفاخر را در اولویت قرار داده است و با توجه به اینکه در سال گذشته بزرگداشت حکیم نظامی توانست در تمامی نقاط جهان به معرفی جامعی از او بپردازد به معرفی شیخ اشراق در جهان پرداخته و از اقدام انجمن آثار و مفاخر فرهنگی برای معرفی سهروردی تقدیر کرد.
شالویی افزود: «انجمن مفاخر فرهنگی در دولت جدید وارد مرحله رو به رشدی شده است. این انجمن در دورههای قبل نیز کار معرفی بزرگان را انجام میداده اما در دوره جدید ما در تلاش هستیم تا این معرفی در سطح جهانی صورت بگیرد و تاکنون موقعیتهایی هم بدست آوردهایم.»
او ادامه داد: «از میان این شخصیتها سهروردی فیلسوف بزرگی است که روشنی بخشی او ادامه داشته و در سالهای پیش رو نیز همه از فیض وجودش بهرهمند خواهند شد. او توانست مکتب جدیدی را تأسیس کند که مشتاقان زیادی از جمله ملاصدرا را در قلمرویی از حوزه فکری خود جا بدهد و مکتب اشراق شعاع نوری است که شیخ شهاب آن را پرتوافکنی کرد.»
دستیار وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در ادامه اظهار کرد: «قصد داریم بنای یادبود سهروردی را در سهرورد بنا کنیم و یک بسیج عمومی شکل گرفته که در سهرورد زنجان این یادبود شکل بگیرد که علاقهمندان بتوانند در آنجا به عنوان یک قطب فلسفی و فرهنگی کشور فعالیت داشته باشند.»
شالویی با بیان اینکه هدف دولت مردمی در این دوره این است که افراد فاخر را نه فقط به جامعه علمی و آکادمیک که به عموم مردم و حتی در مدارس نیز معرفی کند، گفت: «گرامیداشت این دانشمند گرانمایه تا قبل از ۸ مرداد سال جاری در شهرهای تهران، زنجان، سهرورد و همچنین کشورهای سوریه و هندوستان برگزار میشود.»
در ادامه این نشست حسن بلخاری رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی اظهار کرد: «در تاریخ تمدنها برخی بزرگان فقط نقش علمی ندارند بلکه نقش تمدنی هم داشته و در حوزه شکلگیری فرهنگ هم نقش دارند که شیخ اشراق یکی از آنهاست.»
او افزود: «شیخ اشراق در قرن 6 که یکی از قرنهای مهم در تاریخ ماست و شعله عرفان از سوی عقلانیت در حال خاموشی بود، یک تنه در مقابل این جریان ایستاد و فلسفه و حکمت را از آن حملات سنگین نجات داد.»
بلخاری گفت: «با توجه به برقراری مسیری که قرار است بین زنجان و همدان ایجاد شود، گفتن این نکته ضروری است که نه حکمت اشراقی ما آنقدر عرفانی است که از ابن سینا به دور باشد و نه ابن سینا آنقدر عقلانی است که از رگههای عرفانی و اشراقی به دور باشد.»
او در انتها سخنان خود را با شرح فعالیتهای انجمن آثار و مفاخر اسلامی و سخنرانیها و برنامههایی که از هفته گذشته آغاز شده و تا 8 مرداد سالروز بزرگداشت شیخ شهابالدین سهروردی ادامه دارد، پایان داد.
پرورش عاطفی و شناختی کودکان به کمک ادبیات داستانی
دکتر فاطمه حکیما
نویسنده و مدرس دانشگاه
دوران کودکی یکی از مهمترین و مؤثرترین دوران زندگی هر انسانی است که شخصیت او پایهریزی میشود و شکل میگیرد. کودک در تمام دوران رشد خود علاوه بر اینکه نیاز دارد به مسائل جسمانیاش توجه شود، نیاز اساسی دیگری به نام هدایت دارد. نیاز دارد که راهنمایی عملی و آگاهانه شود. یک نوع از این راهنماییها و هدایتها و شاید بهترین نوع آموزش، هدایت غیرمستقیم و در قالب و لباس قصه و داستان است؛ یعنی ما بتوانیم عناصر و فنون داستان را درون یک نظام کلی روایت قرار دهیم. میان اجزا و عناصر مختلفش پیوند ایجاد کنیم و با یک آغاز، میانه و پایان خوب بتوانیم یک داستان خوب و یک ساختار منسجم و قوام یافته را خلق و تولید کنیم که در آن به مؤلفههای روانشناختی کودک هم توجه کرده باشیم.
بدین شکل که مراحل رشد و مؤلفههای آسیبشناسی کودک را بدانیم و الگوی رشد تحول کودک را از نظر شناختی و هیجانی و جسمی کاملاً بشناسیم. یک مسأله مهم دیگر، این است که داستانی که برای کودک مینویسیم، نخست باید خود ما را در جایگاه یک مادر، مربی، معلم و نویسنده، به وجد بیاورد و در دل ما بنشیند و حس دلنشین لذت بردن را در ما ایجاد کند و این میسر نمیشود مگر آنکه با افزودن تکنیکها و فنون کاربردی ادبیات و روان شناسی، یک کل منسجمی را تولید کنیم که کودک ما را تحت تأثیر قرار دهد.
حتماً شما هم در پیرامون خود کودکانی را دیدهاید که به لحاظ اجتماعی و خانوادگی مسأله و مشکلی ندارند؛ اما با کمترین ناملایماتی میبینیم که این کودکان آشفته میشوند و سازگاری با شرایط را برنمی تابند؛ یا اینکه در دوستی با گروه همسالان وقتی با کوچکترین چالش و مشکلی مواجه میشوند، صدمه بیشتری نسبت به اندازه آن مشکل میبینند. بیقرار و بیحوصله هستند. یک شبه میخواهند راه صد ساله بروند و خیلی سریع به مقصد برسند. به دنبال راه میانبر و بیتوقف و پرسرعت هستند یا اینکه دچار کمالگرایی و اختلال وسواس میشوند. همه این مسائل را میشود از طریق ادبیات تعلیمی و قصههای کودکانه حل کرد.
داستانهای قدیمی بیشتر از نوع فرامن (سوپرایگو) هستند؛ یعنی داستانهایی که ارزش را به کودکان منتقل میکند. بایدها و نبایدها و بکن و نکنها و خوب و بدها را میآموزند؛ اما در کنار این آموزهها ما باید فرزندانمان را به گونهای آموزش و پرورش دهیم که خود و احساسات خود را بشناسند و بپذیرند؛ از این رو لازم است که داستانهایی را خلق کنیم که شناخت احساسات را به کودکان ما بیاموزد.
در واقع داستانها کارکردهای زیادی چون کارکرد اطلاعاتی، کارکرد ارزشی، کارکرد قواعد(دیسیپلین)، کارکرد کسب تجربه، کارکرد تسهیل در روند حل مسأله، کارکرد تسهیل در تغییر رفتار و... دارند که میتوان از همه آنها در آموزش و پرورش کودکان بهره گرفت؛ برای مثال کارکرد اطلاعاتی زمانی است که کودک ما قرار است به محیط جدیدی مثل مهدکودک برود. در این شرایط لازم است که ما اطلاعاتی به منظور آگاهسازی به او بدهیم تا دچار تشویش نشود. از این رو داستانی را خلق میکنیم که قهرمان داستان به مهد کودک میرود و تمام ویژگیها، شرایط، فضا و قوانین مهدکودک را در آن داستان با جزئیات و به طور دقیق و واقعی توصیف میکنیم.
موضوع دیگر، زبان کودک است که وارد مبحث ادبیات میشود. در واقع بخش اعظم ادبیات کودک، مبحث موسیقی است و نمونه آن «هیچانهها» است، که نمونه شناخته شده آن «اتل متل توتوله» است. علاوه بر موسیقی، استفاده از طرحوارهها، بویژه طرحوارههای حجمی، حرکتی و قدرتی در داستانهای کودکانه بسیار اهمیت دارد؛ چرا که ذهن انسان، استعاری است. برای مثال وقتی دانشآموزی در درس املا خطای ادراکی دارد و «ن» را با «ب» اشتباه میگیرد و «بابا» را «نانا» مینویسد، از طریق همین طرحوارهها به راحتی میتوانیم مشکل و مسأله را حل کنیم. به خاطر داشته باشیم که ادبیات کودک باید ارزشی، غنی و کاربردی باشد و کودکان ما از طریق همین آموزشها است که به رشد و بلوغ شناختی و فکری میرسند.
نویسنده و مدرس دانشگاه
دوران کودکی یکی از مهمترین و مؤثرترین دوران زندگی هر انسانی است که شخصیت او پایهریزی میشود و شکل میگیرد. کودک در تمام دوران رشد خود علاوه بر اینکه نیاز دارد به مسائل جسمانیاش توجه شود، نیاز اساسی دیگری به نام هدایت دارد. نیاز دارد که راهنمایی عملی و آگاهانه شود. یک نوع از این راهنماییها و هدایتها و شاید بهترین نوع آموزش، هدایت غیرمستقیم و در قالب و لباس قصه و داستان است؛ یعنی ما بتوانیم عناصر و فنون داستان را درون یک نظام کلی روایت قرار دهیم. میان اجزا و عناصر مختلفش پیوند ایجاد کنیم و با یک آغاز، میانه و پایان خوب بتوانیم یک داستان خوب و یک ساختار منسجم و قوام یافته را خلق و تولید کنیم که در آن به مؤلفههای روانشناختی کودک هم توجه کرده باشیم.
بدین شکل که مراحل رشد و مؤلفههای آسیبشناسی کودک را بدانیم و الگوی رشد تحول کودک را از نظر شناختی و هیجانی و جسمی کاملاً بشناسیم. یک مسأله مهم دیگر، این است که داستانی که برای کودک مینویسیم، نخست باید خود ما را در جایگاه یک مادر، مربی، معلم و نویسنده، به وجد بیاورد و در دل ما بنشیند و حس دلنشین لذت بردن را در ما ایجاد کند و این میسر نمیشود مگر آنکه با افزودن تکنیکها و فنون کاربردی ادبیات و روان شناسی، یک کل منسجمی را تولید کنیم که کودک ما را تحت تأثیر قرار دهد.
حتماً شما هم در پیرامون خود کودکانی را دیدهاید که به لحاظ اجتماعی و خانوادگی مسأله و مشکلی ندارند؛ اما با کمترین ناملایماتی میبینیم که این کودکان آشفته میشوند و سازگاری با شرایط را برنمی تابند؛ یا اینکه در دوستی با گروه همسالان وقتی با کوچکترین چالش و مشکلی مواجه میشوند، صدمه بیشتری نسبت به اندازه آن مشکل میبینند. بیقرار و بیحوصله هستند. یک شبه میخواهند راه صد ساله بروند و خیلی سریع به مقصد برسند. به دنبال راه میانبر و بیتوقف و پرسرعت هستند یا اینکه دچار کمالگرایی و اختلال وسواس میشوند. همه این مسائل را میشود از طریق ادبیات تعلیمی و قصههای کودکانه حل کرد.
داستانهای قدیمی بیشتر از نوع فرامن (سوپرایگو) هستند؛ یعنی داستانهایی که ارزش را به کودکان منتقل میکند. بایدها و نبایدها و بکن و نکنها و خوب و بدها را میآموزند؛ اما در کنار این آموزهها ما باید فرزندانمان را به گونهای آموزش و پرورش دهیم که خود و احساسات خود را بشناسند و بپذیرند؛ از این رو لازم است که داستانهایی را خلق کنیم که شناخت احساسات را به کودکان ما بیاموزد.
در واقع داستانها کارکردهای زیادی چون کارکرد اطلاعاتی، کارکرد ارزشی، کارکرد قواعد(دیسیپلین)، کارکرد کسب تجربه، کارکرد تسهیل در روند حل مسأله، کارکرد تسهیل در تغییر رفتار و... دارند که میتوان از همه آنها در آموزش و پرورش کودکان بهره گرفت؛ برای مثال کارکرد اطلاعاتی زمانی است که کودک ما قرار است به محیط جدیدی مثل مهدکودک برود. در این شرایط لازم است که ما اطلاعاتی به منظور آگاهسازی به او بدهیم تا دچار تشویش نشود. از این رو داستانی را خلق میکنیم که قهرمان داستان به مهد کودک میرود و تمام ویژگیها، شرایط، فضا و قوانین مهدکودک را در آن داستان با جزئیات و به طور دقیق و واقعی توصیف میکنیم.
موضوع دیگر، زبان کودک است که وارد مبحث ادبیات میشود. در واقع بخش اعظم ادبیات کودک، مبحث موسیقی است و نمونه آن «هیچانهها» است، که نمونه شناخته شده آن «اتل متل توتوله» است. علاوه بر موسیقی، استفاده از طرحوارهها، بویژه طرحوارههای حجمی، حرکتی و قدرتی در داستانهای کودکانه بسیار اهمیت دارد؛ چرا که ذهن انسان، استعاری است. برای مثال وقتی دانشآموزی در درس املا خطای ادراکی دارد و «ن» را با «ب» اشتباه میگیرد و «بابا» را «نانا» مینویسد، از طریق همین طرحوارهها به راحتی میتوانیم مشکل و مسأله را حل کنیم. به خاطر داشته باشیم که ادبیات کودک باید ارزشی، غنی و کاربردی باشد و کودکان ما از طریق همین آموزشها است که به رشد و بلوغ شناختی و فکری میرسند.
راز یک مرگ مشکوک
محدثه واعظیپور
روزنامهنگار
تماشای مینیسریالها جذاب است، اگر چه به نظر میرسد تولیدکنندگان ایرانی، تمایل چندانی به تولید این نوع سریال ندارند. شاید به این دلیل واضح که ساخت سریال در شبکه نمایش خانگی (و حتی تلویزیون) زمانی به سودآوری میرسد که تعداد قسمتها بالا باشد. به همین دلیل اغلب سریالهای ایرانی طولانی و ملال آورند و فیلمنامه آنها کشش تبدیل شدن به مجموعهای چندین قسمتی را ندارند. «درمانگر» به کارگردانی امین حسینپور مسیری مخالف اغلب سریالهای شبکه نمایش خانگی طی کرده، این مینیسریال که هر قسمت آن حدود 10 دقیقه است قصهای معمایی و آشنا دارد. مردی کشته شده و همسر او، که ظاهراً معصوم و بیگناه به نظر میرسد، در یک بازی پیچیده بهدنبال منافع مالی خود است. درمانگرِ باران (سارا بهرامی)، اتابک مسعودی (با بازی بانیپال شومون) مثل یک کارآگاه تلاش میکند تا این معما را حل کند. سریال، روایت این بازی است، بازی بین باران و اتابک، تا راز مرگ قربانی در آن خانه مجلل و تاریک، روشن شود.
قصه «درمانگر» در لوکیشنی ثابت و محدود روایت میشود و شباهتی به سریالهای پربازیگر و لوکس این روزها ندارد، اگرچه داستان آشنا و حتی تا اندازهای قابل پیشبینی است، اما چیدمان داستان و شخصیتپردازی و بازیهاست که «درمانگر» را به نمونهای جذاب در میان آثار مشابه تبدیل کرده است. زوج بهرامی- شومون، که بیشتر فصلهای سریال مقابل دوربین هستند، حضوری قابل قبول دارند. بانیپال شومون، به شخصیت درمانگر که طبق قواعد ژانر، مرموز، کم حرف و غیرقابل پیشبینی است، تشخص داده و به ستاره این سریال تبدیل شده است. سارا بهرامی هم که در این سالها نقشهایی متنوع بازی کرده، در تجربهای متفاوت، سیمایی تازه از بیماری روانی ارائه داده است. زمان مجموعه، امتیاز آن است، تماشاگر میداند که هر بخش، پیش از آنکه کسالتبار شود، به پایان میرسد و او را در عطش تماشای بخش بعدی نگه میدارد.
سالها پیش «دندون طلا» ساخته داوود میرباقری، در شبکه نمایش خانگی عرضه شد. آن سریال هم اگرچه کمتر از سریالهای بزرگ و تاریخی این کارگردان دیده شد، اما نمونهای قابل توجه و جذاب از مینیسریال به شمار میرفت. با این همه، روند ساخت مینیسریالها نه در تلویزیون و نه در شبکه نمایش خانگی جدی گرفته نشد. با توجه به محبوبیت مینیسریالهای خارجی، شاید ساخت نمونههای مشابه ایرانی بتواند رونقی تازه به فضای شبکه نمایش خانگی بیاورد؛ فضایی که در سالهای اخیر، با الگوهایی آشنا، بیشتر در جهت درآمدزایی و کمتر بهدنبال جذب مخاطب فعالیت کرده، با ساخت مینیسریالها میتواند متنوعتر شود.
روزنامهنگار
تماشای مینیسریالها جذاب است، اگر چه به نظر میرسد تولیدکنندگان ایرانی، تمایل چندانی به تولید این نوع سریال ندارند. شاید به این دلیل واضح که ساخت سریال در شبکه نمایش خانگی (و حتی تلویزیون) زمانی به سودآوری میرسد که تعداد قسمتها بالا باشد. به همین دلیل اغلب سریالهای ایرانی طولانی و ملال آورند و فیلمنامه آنها کشش تبدیل شدن به مجموعهای چندین قسمتی را ندارند. «درمانگر» به کارگردانی امین حسینپور مسیری مخالف اغلب سریالهای شبکه نمایش خانگی طی کرده، این مینیسریال که هر قسمت آن حدود 10 دقیقه است قصهای معمایی و آشنا دارد. مردی کشته شده و همسر او، که ظاهراً معصوم و بیگناه به نظر میرسد، در یک بازی پیچیده بهدنبال منافع مالی خود است. درمانگرِ باران (سارا بهرامی)، اتابک مسعودی (با بازی بانیپال شومون) مثل یک کارآگاه تلاش میکند تا این معما را حل کند. سریال، روایت این بازی است، بازی بین باران و اتابک، تا راز مرگ قربانی در آن خانه مجلل و تاریک، روشن شود.
قصه «درمانگر» در لوکیشنی ثابت و محدود روایت میشود و شباهتی به سریالهای پربازیگر و لوکس این روزها ندارد، اگرچه داستان آشنا و حتی تا اندازهای قابل پیشبینی است، اما چیدمان داستان و شخصیتپردازی و بازیهاست که «درمانگر» را به نمونهای جذاب در میان آثار مشابه تبدیل کرده است. زوج بهرامی- شومون، که بیشتر فصلهای سریال مقابل دوربین هستند، حضوری قابل قبول دارند. بانیپال شومون، به شخصیت درمانگر که طبق قواعد ژانر، مرموز، کم حرف و غیرقابل پیشبینی است، تشخص داده و به ستاره این سریال تبدیل شده است. سارا بهرامی هم که در این سالها نقشهایی متنوع بازی کرده، در تجربهای متفاوت، سیمایی تازه از بیماری روانی ارائه داده است. زمان مجموعه، امتیاز آن است، تماشاگر میداند که هر بخش، پیش از آنکه کسالتبار شود، به پایان میرسد و او را در عطش تماشای بخش بعدی نگه میدارد.
سالها پیش «دندون طلا» ساخته داوود میرباقری، در شبکه نمایش خانگی عرضه شد. آن سریال هم اگرچه کمتر از سریالهای بزرگ و تاریخی این کارگردان دیده شد، اما نمونهای قابل توجه و جذاب از مینیسریال به شمار میرفت. با این همه، روند ساخت مینیسریالها نه در تلویزیون و نه در شبکه نمایش خانگی جدی گرفته نشد. با توجه به محبوبیت مینیسریالهای خارجی، شاید ساخت نمونههای مشابه ایرانی بتواند رونقی تازه به فضای شبکه نمایش خانگی بیاورد؛ فضایی که در سالهای اخیر، با الگوهایی آشنا، بیشتر در جهت درآمدزایی و کمتر بهدنبال جذب مخاطب فعالیت کرده، با ساخت مینیسریالها میتواند متنوعتر شود.
یک راهنما برای شناخت نمادها
جمشید
حقیقت شناس نقاش
کتاب «فرهنگ نمادها» را که 3جلدی و اثر ژان شوالیه آلن گربران است پیشنهاد میکنم که دوستداران کتاب بخوانند. این سه جلد توسط خانم سودابه فضائلی ترجمه شده است. از نام کتاب پیداست که درباره نمادها و اساطیر، نکات ارزشمندی را در اختیار مخاطب قرار میدهد، نمادهایی که هر روز با آن مواجهیم اما معنای درستی از آن نمیدانیم. قطعاً ما نمیتوانیم هیچ چیز را بدون شناخت نمادها تأویل یا تفسیر کنیم. کاربرد نمادها در ادبیات و هنر هم بسیار زیاد است. نماد در همهجا کاربرد دارد. چه در جامعهشناسی و چه در روانشناسی. حتی در مردمشناسی هم پایگاه ویژه خود را دارد، مثلاً در علم روانشناسی اگر تأویل نوع حرف زدن یک آدم را بشناسید، متوجه میشوید که چه رفتاری با او داشته باشید. یا در مناسبتهای اجتماعی، سیاسی و حتی اقتصادی. با این کتاب به آنچه که در فرهنگ مشرق زمین وجود دارد، آشنا میشویم. در خلال همین نمادها به اسطورهها میرسیم اینکه از کجا آمدهاند و چه تغییراتی در پی داشتهاند. و وقتی آنها را با ذهن خودمان قیاس میکنیم میبینیم که مباحث کتاب روشنگری میکند.
پیشتر هم خانم فضائلی درباره این کتاب گفته بود: «در فرهنگ نمادها از یونان و رم گرفته تا هند و سلتیها نمادها مطرح میشوند، البته در ایران پژوهشی مانند فرهنگ نمادها وجود ندارد. هر کشور و قلمرو باستانی سرشار از نماد است چون نمادها در هر دوره تغییر میکنند. ضدیتی که در نمادها وجود دارد اعم از مثبت و منفی، اهریمنی و هورمزدی به اندازهای قوی و گسترده اند که اگر همه آنها را بررسی نکنیم به نتیجه نخواهیم رسید.»
نماد در تمام لحظات زندگی ما وجود دارد، اما خیلیها از وجود و حضورش بیاطلاعند. این کتاب کمک میکند با مفاهیم نمادها بیشتر آشنا شویم. بدانیم هر چیز نماد و معنای خاص خود را دارد و طی زمان معنا و مفهومش تغییر کرده است.
حقیقت شناس نقاش
کتاب «فرهنگ نمادها» را که 3جلدی و اثر ژان شوالیه آلن گربران است پیشنهاد میکنم که دوستداران کتاب بخوانند. این سه جلد توسط خانم سودابه فضائلی ترجمه شده است. از نام کتاب پیداست که درباره نمادها و اساطیر، نکات ارزشمندی را در اختیار مخاطب قرار میدهد، نمادهایی که هر روز با آن مواجهیم اما معنای درستی از آن نمیدانیم. قطعاً ما نمیتوانیم هیچ چیز را بدون شناخت نمادها تأویل یا تفسیر کنیم. کاربرد نمادها در ادبیات و هنر هم بسیار زیاد است. نماد در همهجا کاربرد دارد. چه در جامعهشناسی و چه در روانشناسی. حتی در مردمشناسی هم پایگاه ویژه خود را دارد، مثلاً در علم روانشناسی اگر تأویل نوع حرف زدن یک آدم را بشناسید، متوجه میشوید که چه رفتاری با او داشته باشید. یا در مناسبتهای اجتماعی، سیاسی و حتی اقتصادی. با این کتاب به آنچه که در فرهنگ مشرق زمین وجود دارد، آشنا میشویم. در خلال همین نمادها به اسطورهها میرسیم اینکه از کجا آمدهاند و چه تغییراتی در پی داشتهاند. و وقتی آنها را با ذهن خودمان قیاس میکنیم میبینیم که مباحث کتاب روشنگری میکند.
پیشتر هم خانم فضائلی درباره این کتاب گفته بود: «در فرهنگ نمادها از یونان و رم گرفته تا هند و سلتیها نمادها مطرح میشوند، البته در ایران پژوهشی مانند فرهنگ نمادها وجود ندارد. هر کشور و قلمرو باستانی سرشار از نماد است چون نمادها در هر دوره تغییر میکنند. ضدیتی که در نمادها وجود دارد اعم از مثبت و منفی، اهریمنی و هورمزدی به اندازهای قوی و گسترده اند که اگر همه آنها را بررسی نکنیم به نتیجه نخواهیم رسید.»
نماد در تمام لحظات زندگی ما وجود دارد، اما خیلیها از وجود و حضورش بیاطلاعند. این کتاب کمک میکند با مفاهیم نمادها بیشتر آشنا شویم. بدانیم هر چیز نماد و معنای خاص خود را دارد و طی زمان معنا و مفهومش تغییر کرده است.
تأثیر مضاعف استرس بر زنان*
انوشه عاشوری
روانشناس
استرس میتواند ناشی از یک مسأله کاری یا یک بحران خانوادگی یا از تردید و دودلی منشأ بگیرد. میتواند ناشی از پیر شدن یا تولد یک نوزاد باشد. تأثیر اولیه استرس ایجاد واکنش جنگ و گریز است. به عبارت دیگر استرس میتواند تغییرات شیمیایی، فیزیکی و روانی را به دنبال آورد. که اینها میتواند در مواقعی مفید باشد و در مواقعی مخرب. استرس اگر کوتاه مدت باشد معمولاً نظام عصبی جهت حفظ و حراست بدن خودش را آماده کرده و اشکالی بروز نمیکند، زیرا بدن بعد از آن فرصت کافی برای استراحت پیدا میکند. اما اگر استرس بلندمدت باشد و شما بر آن کنترلی نداشته باشید بدنتان فرصتی برای استراحت پیدا نمیکند و اثرات این استرس بد خودش را نشان میدهد. قلب در نهایت یک عضله است، یک ماشین دائمی نیست. دیری نمیپاید که با ضربان قلب جا افتاده یا تندی ضربان قلب مواجه میشوید و بعید نیست که روی قلبتان نیز درد بگیرد. تحت تأثیر استرس تنفس نیز تغییر میکند. سرعت تنفس نیز بیشتر و کم عمقتر میگردد و در طولانی مدت مشکلات گوارشی و زخم معده ایجاد میکند. به استناد بررسیهای انجام شده، هورمونهایی که تحت شرایط استرس تولید میشوند روی شمار برخی سلولهای خونی که بدن را در برابر عفونت و سرطان حمایت میکنند تأثیر کاهنده میگذارند. به همین دلیل است که مردان و زنانی که همسرانشان را از دست میدهند در دو ماه اول بعد از مرگ همسرشان به احتمال بیشتری بیمار میشوند و میزان گلو درد و سرما خوردگی تا چهار برابر مواقع عادی افزایش مییابد. از دیگر نشانههای استرس: سر درد، سر گیجه، حمله وحشت، یبوست، اسهال، خستگی مزمن، فشار خون و... میباشد.
نشانههای استرس در زنان و مردان یکسان اثر میگذارد اما زنان سوای این انواع استرس، تحت استرسهای بیشتری قرار میگیرند که ناشی از فیزیولوژی خاص آنها، تغییرات زندگی و انتظارات اجتماعی و روانی از آنهاست. از همه اینها مهمتر اکثریت آنها بلندمدت هستند و آنها بر آن کنترلی ندارند.اختلالاتی که مختص زنان نیست اما زنان بیشتر از آن شکایت دارند، نظیر: بیاشتهایی عصبی، حملات وحشت، کمخونی و افسردگی است. اینها نشانههای سندروم استرس زنانه هستند و هرچه زودتر به آنها و به منبع اصلی آنها پی ببریم سریعتر میتوانیم به سلامتی برسیم. ممکن است بعضی از زنها پیشاپیش به پیوند ذهن و جسم پی برده باشند اما بسیاری نیز آن را متوجه نشده یا جدی نمیگیرند. توجه داشته باشید که استرس و نشانههای سندروم استرس زنان در کنار نشانههای استرس ایام زندگی حضور دارند.
همچنین تحقیقات نشان میدهند دختران اضطراب بیشتری را نسبت به پسران تحمل میکنند و ترس از شکست مانند ترس از موفقیت ناشی از عدم جرأتآموزی و قاطعیت است. اگراحساس میکنید که میان نیاز به موفقیت و ترس از شکست یا ترس از موفقیت در بلند مدت تاب میخورید با استفاده از روشهای زیر سعی کنید مشکل را تحت کنترل خود درآورید.
1- جمعآوری اطلاعات به جای جمعآوری نقطه نظرها در برابر مسأله یا موقعیت. (اینگونه با واقعبینی بیشتری میتوانید شرایط را ارزیابی کنید.)
2- به همین شکل تنها با چشمان خود به موقعیتهای مربوط به هدفتان نگاه کنید. کاری به این نداشته باشید که دیگران شما را چگونه میبینند.
3- عدم موفقیت در یک هدف را به حساب شکست نگذارید. آن را تجربهای در نظر بگیرید که به پیشرفتهای بعدی شما کمک میکند.
به عبارت دیگر به جای قضاوت و داوری، رفتارتان را توصیف کنید.
4- از سرزنش کردن خودتان دست بکشید. هم تلاشتان را بکنید و هم وکیل مدافع خودتان باشید.
5- هدفگرا باشید. به کاری که باید بکنید فکر کنید. معتاد به تعریف و تحسین نباشید.
اینگونه از میزان اضطراب شما کاسته میشود و ترس از شکست فروکش میکند. وقتی ترس از شکست کاهش یابد، کنترل زندگیتان را دست خودتان خواهید داشت.
*خلاصهای از کتاب فشار روانی بر زن از جورجیا ویت کین
روانشناس
استرس میتواند ناشی از یک مسأله کاری یا یک بحران خانوادگی یا از تردید و دودلی منشأ بگیرد. میتواند ناشی از پیر شدن یا تولد یک نوزاد باشد. تأثیر اولیه استرس ایجاد واکنش جنگ و گریز است. به عبارت دیگر استرس میتواند تغییرات شیمیایی، فیزیکی و روانی را به دنبال آورد. که اینها میتواند در مواقعی مفید باشد و در مواقعی مخرب. استرس اگر کوتاه مدت باشد معمولاً نظام عصبی جهت حفظ و حراست بدن خودش را آماده کرده و اشکالی بروز نمیکند، زیرا بدن بعد از آن فرصت کافی برای استراحت پیدا میکند. اما اگر استرس بلندمدت باشد و شما بر آن کنترلی نداشته باشید بدنتان فرصتی برای استراحت پیدا نمیکند و اثرات این استرس بد خودش را نشان میدهد. قلب در نهایت یک عضله است، یک ماشین دائمی نیست. دیری نمیپاید که با ضربان قلب جا افتاده یا تندی ضربان قلب مواجه میشوید و بعید نیست که روی قلبتان نیز درد بگیرد. تحت تأثیر استرس تنفس نیز تغییر میکند. سرعت تنفس نیز بیشتر و کم عمقتر میگردد و در طولانی مدت مشکلات گوارشی و زخم معده ایجاد میکند. به استناد بررسیهای انجام شده، هورمونهایی که تحت شرایط استرس تولید میشوند روی شمار برخی سلولهای خونی که بدن را در برابر عفونت و سرطان حمایت میکنند تأثیر کاهنده میگذارند. به همین دلیل است که مردان و زنانی که همسرانشان را از دست میدهند در دو ماه اول بعد از مرگ همسرشان به احتمال بیشتری بیمار میشوند و میزان گلو درد و سرما خوردگی تا چهار برابر مواقع عادی افزایش مییابد. از دیگر نشانههای استرس: سر درد، سر گیجه، حمله وحشت، یبوست، اسهال، خستگی مزمن، فشار خون و... میباشد.
نشانههای استرس در زنان و مردان یکسان اثر میگذارد اما زنان سوای این انواع استرس، تحت استرسهای بیشتری قرار میگیرند که ناشی از فیزیولوژی خاص آنها، تغییرات زندگی و انتظارات اجتماعی و روانی از آنهاست. از همه اینها مهمتر اکثریت آنها بلندمدت هستند و آنها بر آن کنترلی ندارند.اختلالاتی که مختص زنان نیست اما زنان بیشتر از آن شکایت دارند، نظیر: بیاشتهایی عصبی، حملات وحشت، کمخونی و افسردگی است. اینها نشانههای سندروم استرس زنانه هستند و هرچه زودتر به آنها و به منبع اصلی آنها پی ببریم سریعتر میتوانیم به سلامتی برسیم. ممکن است بعضی از زنها پیشاپیش به پیوند ذهن و جسم پی برده باشند اما بسیاری نیز آن را متوجه نشده یا جدی نمیگیرند. توجه داشته باشید که استرس و نشانههای سندروم استرس زنان در کنار نشانههای استرس ایام زندگی حضور دارند.
همچنین تحقیقات نشان میدهند دختران اضطراب بیشتری را نسبت به پسران تحمل میکنند و ترس از شکست مانند ترس از موفقیت ناشی از عدم جرأتآموزی و قاطعیت است. اگراحساس میکنید که میان نیاز به موفقیت و ترس از شکست یا ترس از موفقیت در بلند مدت تاب میخورید با استفاده از روشهای زیر سعی کنید مشکل را تحت کنترل خود درآورید.
1- جمعآوری اطلاعات به جای جمعآوری نقطه نظرها در برابر مسأله یا موقعیت. (اینگونه با واقعبینی بیشتری میتوانید شرایط را ارزیابی کنید.)
2- به همین شکل تنها با چشمان خود به موقعیتهای مربوط به هدفتان نگاه کنید. کاری به این نداشته باشید که دیگران شما را چگونه میبینند.
3- عدم موفقیت در یک هدف را به حساب شکست نگذارید. آن را تجربهای در نظر بگیرید که به پیشرفتهای بعدی شما کمک میکند.
به عبارت دیگر به جای قضاوت و داوری، رفتارتان را توصیف کنید.
4- از سرزنش کردن خودتان دست بکشید. هم تلاشتان را بکنید و هم وکیل مدافع خودتان باشید.
5- هدفگرا باشید. به کاری که باید بکنید فکر کنید. معتاد به تعریف و تحسین نباشید.
اینگونه از میزان اضطراب شما کاسته میشود و ترس از شکست فروکش میکند. وقتی ترس از شکست کاهش یابد، کنترل زندگیتان را دست خودتان خواهید داشت.
*خلاصهای از کتاب فشار روانی بر زن از جورجیا ویت کین
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
سخن روز
-
ساخت سریالهای تاریخی دشوار اما جذاب است
-
شیخ اشراق، نابغه ناشناخته برای غرب و شرق
-
پرورش عاطفی و شناختی کودکان به کمک ادبیات داستانی
-
راز یک مرگ مشکوک
-
یک راهنما برای شناخت نمادها
-
تأثیر مضاعف استرس بر زنان*
-
عکس نوشت
اخبارایران آنلاین