ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سخن روز
پیامبر اکرم (ص):
ماه شعبان، «شعبان» نامیده شد؛ زیرا روزىهاى مؤمنان در این ماه قسمت مىشود.
ثواب الاعمال ، ص ۶۲
ماه شعبان، «شعبان» نامیده شد؛ زیرا روزىهاى مؤمنان در این ماه قسمت مىشود.
ثواب الاعمال ، ص ۶۲
او با آثار و خاطراتش برقرار میماند
کوروش کمالی سروستانی: بختیار زندهیاد «محمدرضا پرهیزگار»، مردی که به زیور پرافتخار استادی و محققی و مترجمی آراسته شد و اگرچه در این راه نورانی، رنجهای گران کشید، اما همت آسمانیاش او را بدان سوی سوق داد تا با قلم فرخ اش به نگارش هشت کتاب و دهها مقاله و ترجمه در فرهنگ، نقد ادبی، شعر و زبان پرداخته، تداوم فرهنگی این سرزمین بلندآوازه را نقش دوام زند. گرانسنگ آثاری که بیتردید چندان پایندهاند که روزگار پاید. طراوت حضورش در جمع یاران با طنز دلنشین و ظریف اش روحافزا بود. در ترجمه واژگان دقیق و عمیق بود. شریف بود و از اهالی امروز. به موسیقی عشق میورزید. امروز فقدانش بر دل ما غمی عظیم نهاده، هنوز طنین صدای مهربان و خندههای آرام اش را در گوش خود احساس میکنیم، اگرچه در ساحت ناسوتی از او جدا ماندهایم ،اما با آثار و خاطراتی که از او به یادگار داریم، گویی سروی است سبز و سایهگستر که تا همیشه ریشه در دلها گسترده است.
بخشی از سخنرانی رئیس مرکز سعدیشناسی در مراسم خاکسپاری «محمدرضا پرهیزگار»
بخشی از سخنرانی رئیس مرکز سعدیشناسی در مراسم خاکسپاری «محمدرضا پرهیزگار»
عصر دیجیتال و نقشآفرینی رسانههای نوظهور
مهدی توکلیان
عکاس
نقش رسانههای سنتی در عصر چرخه اخبار 24 ساعته و مبتنی بر اینترنت و گسترش رسانههای اجتماعی بهطور چشمگیری تغییر کرده است. امروزه از اصطلاح رسانه استفاده و سوءاستفاده میشود و برای افراد مختلف میتواند معانی مختلفی دارد، بیزاری و بیعلاقگی افراد به فرهنگ و ایدئولوژی ضعیف خودی و عشق و علاقه به فرهنگ و ایدئولوژی قوی و بیگانه، نتیجه عملکرد مقتدرانه رسانههای جهان معاصر در فضای کنونی حاکم بر جامعه جهانی است. با توجه به گستردگی فعالیتهای رسانهای در ایام حاضر عشق و علاقه به مرور ذهنیتها، نگرشها، ارزشها و رفتارها، رنگ و بوی فرهنگ بیگانه را به خود گرفته و افراد، خود را شهروندان دولت و فرهنگ قوی دانسته و رفته رفته از هویت فردی و ملی خود جدا خواهند شد. رسانه در دنیای فعلی بهعنوان مهمترین ابزار قدرت جنگ نرم برای از بین بردن تمام اعتقادات و باورهای غیر هم سو با تفکر و اندیشه غربی به کار گرفته شده است لذا ضرورت بازخوانی تعریف قدرت نرم، به بیان ابداع کننده تعبیر قدرت نرم، جوزف نای بیش از پیش احساس میشود. نای معتقد است مفهوم قدرت نرم را اولین بار در کتابی به سال 1990 مطرح کرده است. بر همین اساس تعریف قدرت نرم را چنین توضیح داده است: قدرت نرم عبارت است از توانایی کسب «مطلوب» از طریق جاذبه، نه از طریق اجبار یا تطمیع. قدرت نرم از جذابیت فرهنگ، ایدهآلهای سیاسی و سیاستهای یک کشور ناشی میشود. همچنین در جای دیگر مینویسد: قدرت نرم بر قابلیت شکل دادن به علائق دیگران تکیه دارد یا مینویسد: «قدرت نرم» دقیقاً همانند «نفوذ» نیست... قدرت نرم چیزی بیش از قانع کردن صرف یا توانایی حرکت دادن مردم از طریق استدلال میباشد... قدرت نرم، قدرت جذابیت و در اصطلاح منابع، منابع قدرت نرم داراییهایی هستند که چنین جذابیتهایی را تولید میکنند. بنابر این تعریف و رویکرد و در این صورت است که اصطلاحاتی چون روشنفکر غرب زده و توصیههایی چون بازگشت به خویشتن، نداهای دعوت به اتحاد و بصیرت وارد کتابها، رسانهها و گفتارهای مختلف میشوند. دامنه تغییرات و تحولات شکل گرفته در سالیان اخیر و بر اساس استراتژیهای تدوین و اجرایی شده سیاستورزان غربی در حوزه تعاملات اجتماعی نیز بروز و ظهور یافته است: شهروند جهانی، مهاجرت مجازی، اشتغال مجازی، چندفرهنگی بودن و از این قبیل اصطلاحات بهدنبال توسعه ابزارهای اطلاعاتی و ارتباطی، تسهیل و تسریع فرایند تعاملات انسانی مطرح شدهاند. هرچند پیشرفت تکنولوژی در جهان معاصر بر روند تغییرات نقش مهمی را برجای گذاشته است اما این ابزارهای تعامل، برای پیشبرد اهداف ضد ایرانی و غیر اسلامی در قالب جنگ نرم قابل استفاده هستند. پس از جنگ جهانی دوم، کارشناسان جنگ روانی پذیرفتهاند که مفهوم اساسی جنگ روانی، دستکاری باورها با به کارگیری رسانههای ارتباطی است. استحاله فرهنگی در دنیای معاصر از طرق مختلفی چون؛ وبلاگهای فردی و گروهی، شنود مکالمات، تسلط به ارتباطات الکترونیکی، نفوذ در شبکههای سازمانی و ملی، شبکههای اجتماعی مجازی، شبکههای وابسته به فرقهها و گروههای خاص بر ذهنیتها و اعتقادات تأثیر گذاشته است. گسترش این تعاملات در جوامع ضعیفتر باعث تغییر نحوه کنش متقابل افراد آن جوامع با همدیگر و در نتیجه منجر به گرایش و عمل به محتوا، روش و ارزشهای القایی ابزارهای ارتباطی بیگانه شده و به تدریج سبک زندگی دستخوش تغییر بنیادین میشود. چشمانداز رسانه برای افرادی که در تلاش برای تصمیمگیری استراتژیک هستند و برای مصرفکنندگانی که با اشکال جدید رسانه و مصرف غرق شدهاند، پیچیدهتر میشود. تلاش برای تعریف رسانه در فضای دیجیتال مانند تیراندازی به یک هدف متحرک است زیرا به سرعت در حال تکامل است.ظهور فضای مجازی و گسترش استفاده از شبکههای اجتماعی در بین جوانان و دانشجویان، بر سبک زندگی و گذران وقت آنان تأثیر گذاشته است.چشمانداز رسانههای جدید نشان میدهد که رسانه میتواند پیام، رسانه یا پیام رسان باشد و برای پیچیده شدن همه چیز، در این عصر دیجیتال، خطوط بین آنها بسیار مبهم میشود.فیدهای خبری نیز حاوی داستانهای حمایت شدهاند که شبیه اخبار هستند. رسانههای نوظهور ثابت کردهاند که قرار دادن تبلیغات در فیلمها یک روش معمول است، چیزی که قبلاً بهعنوان یک مرز مشخص بین محتوای خلاقانه، تبلیغات و غیرداستانی شناخته میشد، توسط رسانههای جدید مانند محتوای کوتاه که میتواند دارای هر سه عنصر باشد، به چالش کشیده میشود و اشکال مختلف رسانه در دنیای فیزیکی، مانند متن، فیلم، موسیقی و بازیها را میتوان در فضای دیجیتال ادغام کرد تا یک تجربه مصرفکننده چندرسانهای ایجاد کند لذا ضرورت دارد تا با بالا بردن سطح سواد رسانه و تولید محصولات چند رسانهای تأثیرگذار در بیان اقدامات انجام شده همتی بیشتر از پیش نشان داد تا از این طریق در نگاه مدیریت رسانههای عصر دیجیتال به گزینهها و قابلیتهای «قدرت نرم» اولویت یکسانی داد.
عکاس
نقش رسانههای سنتی در عصر چرخه اخبار 24 ساعته و مبتنی بر اینترنت و گسترش رسانههای اجتماعی بهطور چشمگیری تغییر کرده است. امروزه از اصطلاح رسانه استفاده و سوءاستفاده میشود و برای افراد مختلف میتواند معانی مختلفی دارد، بیزاری و بیعلاقگی افراد به فرهنگ و ایدئولوژی ضعیف خودی و عشق و علاقه به فرهنگ و ایدئولوژی قوی و بیگانه، نتیجه عملکرد مقتدرانه رسانههای جهان معاصر در فضای کنونی حاکم بر جامعه جهانی است. با توجه به گستردگی فعالیتهای رسانهای در ایام حاضر عشق و علاقه به مرور ذهنیتها، نگرشها، ارزشها و رفتارها، رنگ و بوی فرهنگ بیگانه را به خود گرفته و افراد، خود را شهروندان دولت و فرهنگ قوی دانسته و رفته رفته از هویت فردی و ملی خود جدا خواهند شد. رسانه در دنیای فعلی بهعنوان مهمترین ابزار قدرت جنگ نرم برای از بین بردن تمام اعتقادات و باورهای غیر هم سو با تفکر و اندیشه غربی به کار گرفته شده است لذا ضرورت بازخوانی تعریف قدرت نرم، به بیان ابداع کننده تعبیر قدرت نرم، جوزف نای بیش از پیش احساس میشود. نای معتقد است مفهوم قدرت نرم را اولین بار در کتابی به سال 1990 مطرح کرده است. بر همین اساس تعریف قدرت نرم را چنین توضیح داده است: قدرت نرم عبارت است از توانایی کسب «مطلوب» از طریق جاذبه، نه از طریق اجبار یا تطمیع. قدرت نرم از جذابیت فرهنگ، ایدهآلهای سیاسی و سیاستهای یک کشور ناشی میشود. همچنین در جای دیگر مینویسد: قدرت نرم بر قابلیت شکل دادن به علائق دیگران تکیه دارد یا مینویسد: «قدرت نرم» دقیقاً همانند «نفوذ» نیست... قدرت نرم چیزی بیش از قانع کردن صرف یا توانایی حرکت دادن مردم از طریق استدلال میباشد... قدرت نرم، قدرت جذابیت و در اصطلاح منابع، منابع قدرت نرم داراییهایی هستند که چنین جذابیتهایی را تولید میکنند. بنابر این تعریف و رویکرد و در این صورت است که اصطلاحاتی چون روشنفکر غرب زده و توصیههایی چون بازگشت به خویشتن، نداهای دعوت به اتحاد و بصیرت وارد کتابها، رسانهها و گفتارهای مختلف میشوند. دامنه تغییرات و تحولات شکل گرفته در سالیان اخیر و بر اساس استراتژیهای تدوین و اجرایی شده سیاستورزان غربی در حوزه تعاملات اجتماعی نیز بروز و ظهور یافته است: شهروند جهانی، مهاجرت مجازی، اشتغال مجازی، چندفرهنگی بودن و از این قبیل اصطلاحات بهدنبال توسعه ابزارهای اطلاعاتی و ارتباطی، تسهیل و تسریع فرایند تعاملات انسانی مطرح شدهاند. هرچند پیشرفت تکنولوژی در جهان معاصر بر روند تغییرات نقش مهمی را برجای گذاشته است اما این ابزارهای تعامل، برای پیشبرد اهداف ضد ایرانی و غیر اسلامی در قالب جنگ نرم قابل استفاده هستند. پس از جنگ جهانی دوم، کارشناسان جنگ روانی پذیرفتهاند که مفهوم اساسی جنگ روانی، دستکاری باورها با به کارگیری رسانههای ارتباطی است. استحاله فرهنگی در دنیای معاصر از طرق مختلفی چون؛ وبلاگهای فردی و گروهی، شنود مکالمات، تسلط به ارتباطات الکترونیکی، نفوذ در شبکههای سازمانی و ملی، شبکههای اجتماعی مجازی، شبکههای وابسته به فرقهها و گروههای خاص بر ذهنیتها و اعتقادات تأثیر گذاشته است. گسترش این تعاملات در جوامع ضعیفتر باعث تغییر نحوه کنش متقابل افراد آن جوامع با همدیگر و در نتیجه منجر به گرایش و عمل به محتوا، روش و ارزشهای القایی ابزارهای ارتباطی بیگانه شده و به تدریج سبک زندگی دستخوش تغییر بنیادین میشود. چشمانداز رسانه برای افرادی که در تلاش برای تصمیمگیری استراتژیک هستند و برای مصرفکنندگانی که با اشکال جدید رسانه و مصرف غرق شدهاند، پیچیدهتر میشود. تلاش برای تعریف رسانه در فضای دیجیتال مانند تیراندازی به یک هدف متحرک است زیرا به سرعت در حال تکامل است.ظهور فضای مجازی و گسترش استفاده از شبکههای اجتماعی در بین جوانان و دانشجویان، بر سبک زندگی و گذران وقت آنان تأثیر گذاشته است.چشمانداز رسانههای جدید نشان میدهد که رسانه میتواند پیام، رسانه یا پیام رسان باشد و برای پیچیده شدن همه چیز، در این عصر دیجیتال، خطوط بین آنها بسیار مبهم میشود.فیدهای خبری نیز حاوی داستانهای حمایت شدهاند که شبیه اخبار هستند. رسانههای نوظهور ثابت کردهاند که قرار دادن تبلیغات در فیلمها یک روش معمول است، چیزی که قبلاً بهعنوان یک مرز مشخص بین محتوای خلاقانه، تبلیغات و غیرداستانی شناخته میشد، توسط رسانههای جدید مانند محتوای کوتاه که میتواند دارای هر سه عنصر باشد، به چالش کشیده میشود و اشکال مختلف رسانه در دنیای فیزیکی، مانند متن، فیلم، موسیقی و بازیها را میتوان در فضای دیجیتال ادغام کرد تا یک تجربه مصرفکننده چندرسانهای ایجاد کند لذا ضرورت دارد تا با بالا بردن سطح سواد رسانه و تولید محصولات چند رسانهای تأثیرگذار در بیان اقدامات انجام شده همتی بیشتر از پیش نشان داد تا از این طریق در نگاه مدیریت رسانههای عصر دیجیتال به گزینهها و قابلیتهای «قدرت نرم» اولویت یکسانی داد.
هنرمندان در فضای مجازی
تنها 15 روز به پایان سال 1400 مانده است. سالی که همچنان مردم به خاطر کرونا ماسک میزنند و از هم برای زدن ماسک و واکسن دعوت میکنند. این روزها کارشناسان در فضای مجازی در مورد اخاذی اینترنتی از زهره فکور صبور مینویسند و از مردم میخواهند که این صفحات را دنبال نکنند.
مرگ خودخواسته زهره فکور صبور بازتاب بسیاری بین هنرمندان داشت. در این میان هم روانشناسنان و جامعهشناسان هم به تحلیل این واقعه پرداختند و به نقش مردم در دنبال نکردن صفحات زرد و جنجالی اشاره کردند. مرجانه گلچین برای او نوشت: «سلام من رو به آسمونیها برسون، بگو من هم مثل تو از زمینیها خستهام.» فریبا کوثری هم با انتشار عکس این بازیگر فقید نوشت: «فصل مشترک ما در دلنوازان همیشه برایم از خاطرات خوب با تو به یادگار خواهد ماند.» نعمیه نظامدوست هم در بخشی از یادداشت خود نوشت: «بالهایت رو باز کن، آزادانه پرواز کن، اوج بگیر و پرواز کن که از این زمین و پلیدیها و قضاوتهاش چیزی نبینی، آروم بخواب دوست معصوم و مهربون من»، الهام پاوهنژاد هم نوشت: «چه زهر روزگاری است.» سوسن پرور در متنی به مسئولیت اجتماعی خود اشاره کرد. او که تا به حال فکور صبور را ندیده بود برای او نوشت: «میدانم در این رفتن تو سهمی دارم بابت آن سهم مرا ببخش. حتماً جایی چرخه مهربانی را قطع کردم که باعث شده دنیایت از مهر خالی شود. حتماً جایی از سر خشم فریادی کشیدم که دیگر تاب شنیدن صدای این دنیا را نداشتی حتماً جایی تلخی کردم که دنیایت را تلخی پر کرد و خواستی که بروی. زهره جانم ما همه به هم وصلیم و حتماً من جایی کج رفتم که تو از رفتن باز ایستادی. من را ببخش دختر مهربان. ببخش که نتوانستم دنیا را به اندازه خودم زیباتر کنم. ببخش که نتوانستم جلوی رفتنت را بگیرم.»
چهره ها
فاطمه معتمدآریا این روزها مشغول بازی در تئاتر «بچه» به کارگردانی افسانه ماهیان است. او در پست جدید اینستاگرام خود خبر از تمدید محدود این اجرا و البته پیش فروش بلیتهای فروردین سال 1401 داده است. نغمه ثمینی نویسنده این نمایشنامه است که در آن علاوه بر فاطمه معتمدآریا، مهران نائل و شیوا فلاحی بازی دارند. نمایش بچه در سالن استاد سمندریان در تماشاخانه ایرانشهر اجرا میشود.
سیاوش چراغیپور بازیگر تئاتر و سینما هم خبر از صدور پروانه نمایش «حبس مجرد» داد و تیزر این فیلم را در صفحه خود منتشر کرد. این فیلم به کارگردانی محمدحسام حدادیان و تهیهکنندگی مهران مهدویان قرار است که اوایل سال آینده در سینماهای کشور اکران شود. علاوه بر چراغیپور، مهدی کوشکی، مهرداد ضیایی، ثریا قاسمی، سید جواد یحیوی و هنرمندان دیگر در این فیلم بازی دارند.
نصرالله افجهای با انتشار عکس تابلوی خط نوشت خود بخشی از یادداشت رویین پاکباز تاریخنگار هنر، منتقد و نقاش نوگرای ایرانی را منتشر کرد: «نصرالله افجهای علاوه بر بهرهگیری از پتانسیل خط، برخی ویژگیهای سنت کتابت و صفحهآرایی ایرانی-اسلامی را در ترکیببندی و چیدمان عناصر نقاشیخطهایش به کار برده است.»
جواد خواجوی در صفحه خود خبر از اجرای نمایش «آدیداس» به کارگردانی پویا غازی داده است. او درباره تکمیل5 شب ابتدای نمایش نوشت و خبر از امکان خرید بلیت برای روزهای دیگر داد. این نمایش به نویسندگی مهدی ضیاء چمنی است که در آن مصطفی محمدزاده، علی احمدی، مهیار غازی، حجت سادات، شایان بهداد، علی فلاحت و میلاد ادیب بازی دارند. «آدیداس» در پردیس تئاتر شهرزاد اجرا میشود.
دنیای نشر
نشر کنار برای علاقهمندان رئالیسم جادویی کتاب «عمارت رصدخانه» به نویسندگی ادوارد کری با ترجمه محمد غفوری را پیشنهاد داده است. این نشر درباره این کتاب نوشت: «ادوارد کری در این رمان، واقعیت و خیال را در هم آمیخته تا هم تخیل هم تعقل مخاطب را برانگیزد. نویسنده در این رمان، مخاطب را بهخوبی با خود همراه و به گونهای شخصیت پردازی کرده که خواننده با شخصیتهای داستانش همراه شود و با آنها همذات پنداری میکند.»
پایان نیسان آبی
سریال «نیسان آبی» به پایان رسید و این امر بهانهای شد که گروه سازنده با انتشار عکس و فیلم این موضوع را اطلاعرسانی کنند. احسان ظلیپور تهیه کننده این سریال در بخشی از یادداشت خود نوشت: «قصه، قصه است، برآمده از بطن جامعه و صیقل داده شده در ذهن عدهای که هدفشان دنیایی بهتر است، به گمانم هدف ما و نویسندگانمان همین بود.» منوچهر هادی در پست خود از تک تک عوامل از نویسنده تا بازیگران، از طراحان لباس تا گروه تدارکات تشکر کرد.
مرگ خودخواسته زهره فکور صبور بازتاب بسیاری بین هنرمندان داشت. در این میان هم روانشناسنان و جامعهشناسان هم به تحلیل این واقعه پرداختند و به نقش مردم در دنبال نکردن صفحات زرد و جنجالی اشاره کردند. مرجانه گلچین برای او نوشت: «سلام من رو به آسمونیها برسون، بگو من هم مثل تو از زمینیها خستهام.» فریبا کوثری هم با انتشار عکس این بازیگر فقید نوشت: «فصل مشترک ما در دلنوازان همیشه برایم از خاطرات خوب با تو به یادگار خواهد ماند.» نعمیه نظامدوست هم در بخشی از یادداشت خود نوشت: «بالهایت رو باز کن، آزادانه پرواز کن، اوج بگیر و پرواز کن که از این زمین و پلیدیها و قضاوتهاش چیزی نبینی، آروم بخواب دوست معصوم و مهربون من»، الهام پاوهنژاد هم نوشت: «چه زهر روزگاری است.» سوسن پرور در متنی به مسئولیت اجتماعی خود اشاره کرد. او که تا به حال فکور صبور را ندیده بود برای او نوشت: «میدانم در این رفتن تو سهمی دارم بابت آن سهم مرا ببخش. حتماً جایی چرخه مهربانی را قطع کردم که باعث شده دنیایت از مهر خالی شود. حتماً جایی از سر خشم فریادی کشیدم که دیگر تاب شنیدن صدای این دنیا را نداشتی حتماً جایی تلخی کردم که دنیایت را تلخی پر کرد و خواستی که بروی. زهره جانم ما همه به هم وصلیم و حتماً من جایی کج رفتم که تو از رفتن باز ایستادی. من را ببخش دختر مهربان. ببخش که نتوانستم دنیا را به اندازه خودم زیباتر کنم. ببخش که نتوانستم جلوی رفتنت را بگیرم.»
چهره ها
فاطمه معتمدآریا این روزها مشغول بازی در تئاتر «بچه» به کارگردانی افسانه ماهیان است. او در پست جدید اینستاگرام خود خبر از تمدید محدود این اجرا و البته پیش فروش بلیتهای فروردین سال 1401 داده است. نغمه ثمینی نویسنده این نمایشنامه است که در آن علاوه بر فاطمه معتمدآریا، مهران نائل و شیوا فلاحی بازی دارند. نمایش بچه در سالن استاد سمندریان در تماشاخانه ایرانشهر اجرا میشود.
سیاوش چراغیپور بازیگر تئاتر و سینما هم خبر از صدور پروانه نمایش «حبس مجرد» داد و تیزر این فیلم را در صفحه خود منتشر کرد. این فیلم به کارگردانی محمدحسام حدادیان و تهیهکنندگی مهران مهدویان قرار است که اوایل سال آینده در سینماهای کشور اکران شود. علاوه بر چراغیپور، مهدی کوشکی، مهرداد ضیایی، ثریا قاسمی، سید جواد یحیوی و هنرمندان دیگر در این فیلم بازی دارند.
نصرالله افجهای با انتشار عکس تابلوی خط نوشت خود بخشی از یادداشت رویین پاکباز تاریخنگار هنر، منتقد و نقاش نوگرای ایرانی را منتشر کرد: «نصرالله افجهای علاوه بر بهرهگیری از پتانسیل خط، برخی ویژگیهای سنت کتابت و صفحهآرایی ایرانی-اسلامی را در ترکیببندی و چیدمان عناصر نقاشیخطهایش به کار برده است.»
جواد خواجوی در صفحه خود خبر از اجرای نمایش «آدیداس» به کارگردانی پویا غازی داده است. او درباره تکمیل5 شب ابتدای نمایش نوشت و خبر از امکان خرید بلیت برای روزهای دیگر داد. این نمایش به نویسندگی مهدی ضیاء چمنی است که در آن مصطفی محمدزاده، علی احمدی، مهیار غازی، حجت سادات، شایان بهداد، علی فلاحت و میلاد ادیب بازی دارند. «آدیداس» در پردیس تئاتر شهرزاد اجرا میشود.
دنیای نشر
نشر کنار برای علاقهمندان رئالیسم جادویی کتاب «عمارت رصدخانه» به نویسندگی ادوارد کری با ترجمه محمد غفوری را پیشنهاد داده است. این نشر درباره این کتاب نوشت: «ادوارد کری در این رمان، واقعیت و خیال را در هم آمیخته تا هم تخیل هم تعقل مخاطب را برانگیزد. نویسنده در این رمان، مخاطب را بهخوبی با خود همراه و به گونهای شخصیت پردازی کرده که خواننده با شخصیتهای داستانش همراه شود و با آنها همذات پنداری میکند.»
پایان نیسان آبی
سریال «نیسان آبی» به پایان رسید و این امر بهانهای شد که گروه سازنده با انتشار عکس و فیلم این موضوع را اطلاعرسانی کنند. احسان ظلیپور تهیه کننده این سریال در بخشی از یادداشت خود نوشت: «قصه، قصه است، برآمده از بطن جامعه و صیقل داده شده در ذهن عدهای که هدفشان دنیایی بهتر است، به گمانم هدف ما و نویسندگانمان همین بود.» منوچهر هادی در پست خود از تک تک عوامل از نویسنده تا بازیگران، از طراحان لباس تا گروه تدارکات تشکر کرد.
سریالهای مقوایی
علیرضا نراقی
منتقد
اصطلاح مقوا اگرچه اصطلاحی تقلیلگرایانه و تحقیرآمیز در نقد فیلم است، اما گاه در مورد تولیدات ما آنقدر کاربرد روشنی دارد که آدم وسوسه میشود از آن استفاده کند. خاصه این روزها سریالهایی به اصطلاح تاریخی از شبکههای نمایش خانگی پخش میشوند که مقوا توصیف بسیار دقیقی از آنهاست. سریالهایی غیر قابلباور با فانتزیهایی از بزک و آرایش که هیچ چیز در آنها زنده نیست و همین به معنای مقوا بودن است.
زنده بودن در یک سریال یا فیلم قبل از هر چیز متکی بر باور است. باید فضا، داستان، آدمها و روابط باور شوند. شخصیتها باید چیزی بیشتر از تیپ و ادا باشند و واقعاً بتوان آنها را شناخت و جزئیاتی را در آنها دید. داستان باید خط و ربط و حلقههای اتصال روشن و دقیقی داشته باشد. طراحی صحنه و لباس باید به آدمها و زندگی و تاریخ آنها اتصال داشته باشد و فقط شیک نباشد. هر چند که به طور قطع این چیزی که در سریالهایی مثل «خاتون» و «جیران» طراحی یا صرفاً استفاده شده شیک هم نیست.
اما از مهمترین نقاط ضعف و عواملی که باور را مخدوش میکند زبان این آثار است. زبانی که شخصیتها با آن ارتباط برقرار میکنند و خود را بیان میکند باید متکی بر زمینه و زمانهای باشد که داستان در آن رخ میدهد. روزگاری سریالهای تاریخی تلویزیون ایران هرچه نداشتند، زبان نسبتاً فکر شده و پیراستهای داشتند، زبانی که متکی بر منابع و شناختی تاریخی شکل میگرفت. در کشوری که از مشروطه تا امروز درامنویسی سنتی نسبتاً پایا بوده است و زبان بهعنوان یکی از عناصر مهم به آنچه گاه درام ایرانی خوانده میشود شکل داده، چنین سریالهای پرهزینهای با چنین زبان ویران و بیمایهای مایه تعجب است. در همین سریالهای به اصطلاح تاریخی که بیشتر رونوشتی رقتانگیز از نمونههای ترکی هستند، زبان خالی از هویت و انسجام است. شخصیتها گاه امروزی حرف میزنند و گاه انگار دکمهای زده میشود و ناگهان لحن و زبان عوض میکنند و با زبان و ادبیات دورهای دیگر با هم گفتوگو میکنند.
تولید شلخته و ظاهرگرایی سطحی این سریالها گویی باعث شده است که فیلمنامه از اهمیت زیادی برخوردار نباشد. مشتی به اصلاح ستاره که دیگر نوری هم از آنها نمیدرخشد و بیشتر تکرار خود را بر ساخت چیزی جدید ترجیح میدهند، بسادگی حاضر به گفتن بدترین دیالوگها، در بدترین میزانسنها و غیر قابل باورترین موقعیتها هستند. بله این آثار هیچ نیستند جز مقوا؛ آدمها مقوا هستند، زبان مقواست، صحنه مقواست و تاریخ و رخدادها و محتوای آن نیز چیزی جز مقوا نیست. روزگاری سریال تاریخی ساختن کار هر کسی نبود و فیلمسازان خاصی با رویکرد و دانش خاص وارد این حوزه میشدند، اما امروزه گویا هرکسی حتی آنها که در گذشته آثار بهتری در این گونه میساختند با یک کاردستی مقوایی و میزان زیادی نمونه برداری و رونوشت از تولیدات کشور همسایه «سریال تاریخی» میسازند.
منتقد
اصطلاح مقوا اگرچه اصطلاحی تقلیلگرایانه و تحقیرآمیز در نقد فیلم است، اما گاه در مورد تولیدات ما آنقدر کاربرد روشنی دارد که آدم وسوسه میشود از آن استفاده کند. خاصه این روزها سریالهایی به اصطلاح تاریخی از شبکههای نمایش خانگی پخش میشوند که مقوا توصیف بسیار دقیقی از آنهاست. سریالهایی غیر قابلباور با فانتزیهایی از بزک و آرایش که هیچ چیز در آنها زنده نیست و همین به معنای مقوا بودن است.
زنده بودن در یک سریال یا فیلم قبل از هر چیز متکی بر باور است. باید فضا، داستان، آدمها و روابط باور شوند. شخصیتها باید چیزی بیشتر از تیپ و ادا باشند و واقعاً بتوان آنها را شناخت و جزئیاتی را در آنها دید. داستان باید خط و ربط و حلقههای اتصال روشن و دقیقی داشته باشد. طراحی صحنه و لباس باید به آدمها و زندگی و تاریخ آنها اتصال داشته باشد و فقط شیک نباشد. هر چند که به طور قطع این چیزی که در سریالهایی مثل «خاتون» و «جیران» طراحی یا صرفاً استفاده شده شیک هم نیست.
اما از مهمترین نقاط ضعف و عواملی که باور را مخدوش میکند زبان این آثار است. زبانی که شخصیتها با آن ارتباط برقرار میکنند و خود را بیان میکند باید متکی بر زمینه و زمانهای باشد که داستان در آن رخ میدهد. روزگاری سریالهای تاریخی تلویزیون ایران هرچه نداشتند، زبان نسبتاً فکر شده و پیراستهای داشتند، زبانی که متکی بر منابع و شناختی تاریخی شکل میگرفت. در کشوری که از مشروطه تا امروز درامنویسی سنتی نسبتاً پایا بوده است و زبان بهعنوان یکی از عناصر مهم به آنچه گاه درام ایرانی خوانده میشود شکل داده، چنین سریالهای پرهزینهای با چنین زبان ویران و بیمایهای مایه تعجب است. در همین سریالهای به اصطلاح تاریخی که بیشتر رونوشتی رقتانگیز از نمونههای ترکی هستند، زبان خالی از هویت و انسجام است. شخصیتها گاه امروزی حرف میزنند و گاه انگار دکمهای زده میشود و ناگهان لحن و زبان عوض میکنند و با زبان و ادبیات دورهای دیگر با هم گفتوگو میکنند.
تولید شلخته و ظاهرگرایی سطحی این سریالها گویی باعث شده است که فیلمنامه از اهمیت زیادی برخوردار نباشد. مشتی به اصلاح ستاره که دیگر نوری هم از آنها نمیدرخشد و بیشتر تکرار خود را بر ساخت چیزی جدید ترجیح میدهند، بسادگی حاضر به گفتن بدترین دیالوگها، در بدترین میزانسنها و غیر قابل باورترین موقعیتها هستند. بله این آثار هیچ نیستند جز مقوا؛ آدمها مقوا هستند، زبان مقواست، صحنه مقواست و تاریخ و رخدادها و محتوای آن نیز چیزی جز مقوا نیست. روزگاری سریال تاریخی ساختن کار هر کسی نبود و فیلمسازان خاصی با رویکرد و دانش خاص وارد این حوزه میشدند، اما امروزه گویا هرکسی حتی آنها که در گذشته آثار بهتری در این گونه میساختند با یک کاردستی مقوایی و میزان زیادی نمونه برداری و رونوشت از تولیدات کشور همسایه «سریال تاریخی» میسازند.
امید بخش، شادیآفرین و حق نما
جبار آذین
منتقد سینما
مطالعه، تماشا و شنود آثاری را توصیه میکنم که امیدبخش و شادیآفرین و حقنما باشند.
چه بخوانیم: گرچه آثار جلال آل احمد و سیمین دانشور، همگی خواندنی و لذت بخش اند ،ولی پیشنهاد میکنم کتاب «مدیر مدرسه» و «سووشون» را بخوانید. در «مدیر مدرسه» در بستر مناسبات اجتماعی و سیاسی آن دوران زندگی یک مدیر فرهنگی به تصویر در میآید، به گونهای که مخاطب ضمن همذاتپنداری با این شخصیت وارد فراز و فرود زندگی او شده و از این طریق تحلیلی تازه از زاویه و نگاهی متفاوت به اجتماع و دوران ستمشاهی پیدا میکند. این متن از نظر نگارش، مضمون و محتوا، تأثیرگذاری فرهنگی و همچنین از نظر نوع نگارش با حفظ ویژگیهای آثار آلاحمد جایگاهی شاخص در میان آثار او و ادبیات داستانی کشور دارد. «سووشون» نگاهی متفاوت و تازه به رویکرد ملی و ایرانی دارد. حماسه شورآفرینی سیاوش قهرمان ملی کشور که برای اثبات بیگناهی خود مجبور میشود از میان آتش رذالت و جهالت حاکمان عبور کند زیرساخت داستان قوی و تأثیرگذار سیمین دانشور را شکل داده که در انتها با عبور پیروزمندانه سیاوش از میان کوه آتش، نه تنها سیاوش که عدالت و شرافت بر رذیلت و پستی پیروز میشود. خواندن و دلسپردن به حافظ، نیزهمیشه روحافزا است.
چه ببینیم: این روزها فیلمهای زیادی روی پرده است، ولی فیلم خوب «بی همه چیز» به کارگردانی محسن قرایی، روشنگر است. این فیلم که نگاهی خاص به نمایشنامه مشهور «ملاقات با بانوی سالخورده» دارد ضمن حفظ خط اصلی این نمایشنامه و وفاداری به چهارچوب آثار نمایشی به زیبایی و جذابیت توانسته شخصیتپردازیهای درست و تصویرسازیهای مناسب و تماشایی از این نمایشنامه ارائه کند، آن هم در قالب فیلمی که تمامی استانداردهای یک اثر موفق سینمایی را در خود یک جا جمع دارد. به عبارتی این اثر برخلاف عنوان فیلم، با همه چیز است و از نظر مضمون، محتوا، ساختار هنری، کارگردانی، فیلمنامه و بازیها امتیازهای لازم را دارد. «دینامیت» به کارگردانی مسعود اطیابی خندهدار و سریالهای جیران به کارگردانی حسن فتحی و «برف بیصدا میبارد» پوریا آذربایجانی عاشقانه و خانوادگی و قابل تماشا هستند.
چه بشنویم: شنودن آثارباخ خوب است، اما میشود از آوای سالار عقیلی و فریدون آسرایی و اشعار شاملو و شهریار و سپهری و فروغ هم لذت برد.
منتقد سینما
مطالعه، تماشا و شنود آثاری را توصیه میکنم که امیدبخش و شادیآفرین و حقنما باشند.
چه بخوانیم: گرچه آثار جلال آل احمد و سیمین دانشور، همگی خواندنی و لذت بخش اند ،ولی پیشنهاد میکنم کتاب «مدیر مدرسه» و «سووشون» را بخوانید. در «مدیر مدرسه» در بستر مناسبات اجتماعی و سیاسی آن دوران زندگی یک مدیر فرهنگی به تصویر در میآید، به گونهای که مخاطب ضمن همذاتپنداری با این شخصیت وارد فراز و فرود زندگی او شده و از این طریق تحلیلی تازه از زاویه و نگاهی متفاوت به اجتماع و دوران ستمشاهی پیدا میکند. این متن از نظر نگارش، مضمون و محتوا، تأثیرگذاری فرهنگی و همچنین از نظر نوع نگارش با حفظ ویژگیهای آثار آلاحمد جایگاهی شاخص در میان آثار او و ادبیات داستانی کشور دارد. «سووشون» نگاهی متفاوت و تازه به رویکرد ملی و ایرانی دارد. حماسه شورآفرینی سیاوش قهرمان ملی کشور که برای اثبات بیگناهی خود مجبور میشود از میان آتش رذالت و جهالت حاکمان عبور کند زیرساخت داستان قوی و تأثیرگذار سیمین دانشور را شکل داده که در انتها با عبور پیروزمندانه سیاوش از میان کوه آتش، نه تنها سیاوش که عدالت و شرافت بر رذیلت و پستی پیروز میشود. خواندن و دلسپردن به حافظ، نیزهمیشه روحافزا است.
چه ببینیم: این روزها فیلمهای زیادی روی پرده است، ولی فیلم خوب «بی همه چیز» به کارگردانی محسن قرایی، روشنگر است. این فیلم که نگاهی خاص به نمایشنامه مشهور «ملاقات با بانوی سالخورده» دارد ضمن حفظ خط اصلی این نمایشنامه و وفاداری به چهارچوب آثار نمایشی به زیبایی و جذابیت توانسته شخصیتپردازیهای درست و تصویرسازیهای مناسب و تماشایی از این نمایشنامه ارائه کند، آن هم در قالب فیلمی که تمامی استانداردهای یک اثر موفق سینمایی را در خود یک جا جمع دارد. به عبارتی این اثر برخلاف عنوان فیلم، با همه چیز است و از نظر مضمون، محتوا، ساختار هنری، کارگردانی، فیلمنامه و بازیها امتیازهای لازم را دارد. «دینامیت» به کارگردانی مسعود اطیابی خندهدار و سریالهای جیران به کارگردانی حسن فتحی و «برف بیصدا میبارد» پوریا آذربایجانی عاشقانه و خانوادگی و قابل تماشا هستند.
چه بشنویم: شنودن آثارباخ خوب است، اما میشود از آوای سالار عقیلی و فریدون آسرایی و اشعار شاملو و شهریار و سپهری و فروغ هم لذت برد.
پرخاشگری ؛ از مؤلفههای هیجانی تا شناختی/1
جابهجایی در پرخاشگری
رامتین ایمانی نوبر
روانشناس میهمان
نیچه در تبارشناسی اخلـــــــاق نـــــوشــــــــت: «غریزههایی که نتوانند خود را در بیرون خالی کنند، رو به درون میآورند.» همه چیز از سپیده کودکی آغاز میشود و تا شامگاه کهنسالی ادامه مییابد. امیال و آمال و نیازهای دیگر دست نیافته که بنا به دلایل گوناگون مانند مسائل اقتصادی، فرهنگی، روابط بین فردی، حوادث زندگی و... به ناچار در خودآگاه سرکوب و در سیاهچال ناخودآگاه زندانی میشود تا انسان دیگر از آنها آگاهی نداشته باشد، اما همچنان رنج ببرد. یکی از عواقب این سرکوبها، رفتار پرخاشگرانه است. و یکی از این رفتارها، رفتار پرخاشگرانه و اغلب مبالغه آمیز است، بدون اینکه حتی دلیل منطقی برای آن وجود داشته باشد و از آن مبهمتر اینکه این رفتار به سوی کسی نشانه رود که هیچ نقشی در بروز آن نداشته است. در واقع پرخاشگری در تعریف معمولش، به عنوان رفتاری توصیف میشود که «متوجه فرد دیگری است و هدف آن صدمه زدن به وی است.» این رفتار که تمایل به وارد کردن آسیبهای فیزیکی و روانشناختی است، به منظور کنترل اعمال رفتار دیگران صورت میگیرد و همیشه قصدی برای آن وجود دارد. پرخاشگری که به عنوان مؤلفه ابزاری معرفی میشود، در کنار آسیب فیزیکی میتواند به صورت کلامی هم باشد مثلاً با توهین و تمسخر به دیگری. همچنین خشم به عنوان یکی از هیجانهای (احساسهای) اصلی، اغلب(نه همیشه) با پرخاشگری همبستگی دارد که به عنوان یک انگیختگی فیزیکی شناخته شده که معرف مؤلفههای عاطفی هیجانی است و خصومت که شامل احساس بدخواهی و بی عدالتی است، معرف مؤلفههای شناختی پرخاشگری است. با این تفاصیل، این را نیز باید در نظر گرفت که پرخاشگری ریشههای گوناگون دارد که به اشکال مختلف هم میتواند نشان داده شود اما در اینجا بناست که تنها به یکی از عوامل آن اشاره شود، به اینکه چگونه یک رفتار پرخاشگرانه مبالغهآمیز میتواند سوی کسی نشانه رود که هیچ گونه نقشی در بروز آن نداشته است؟
در روان پویشی یکی از مکانیزمهای دفاعی جابهجایی است. در این مکانیزم دفاعی توجه به شیءای که اضطرابآور است به شئای کمتر اضطرابآور منتقل میشود. به طور مثال فردی در محیط کارش، از رئیسش بنا به دلایلی دلخور و خشمگین است و احساس خصومت میکند اما به سبب جایگاه موقعیتیاش نمیتواند ناراحتیاش را به وی بروز دهد، بنابراین وقتی به خانه باز میگردد، ممکن است با یک رفتار پرخاشگرانه فرزندش را که قدرتی پایینتر از او دارد مورد هدف قرار دهد. در اینجاست که گفته میشود مکانیزم دفاعی جابهجایی صورت گرفته است. حتی این مکانیزم با میل به خودتخریبی نیز میتواند به سمت دیگران جابهجا شود.
بنابراین در بستر روابط اجتماعی، از این گونه پرخاشگریها بارها و بارها میتواند اتفاق بیفتد. به همین دلیل وقتی در یک جامعه افرادی که با مسائل عدیده معشیتی مواجهند و نمیدانند که از چه کسی گلایه کنند، ممکن است یکدیگر را مورد هدف قرار دهند تا اعمال پرخاشگرانه در بستر جامعه حتی درخصوص سادهترین مضامین و موقعیتها مثل صف نانوایی نیز بالاتر رود. در واقع وقتی که این غرایز، هیجانها و پرخاشگریها از همان سپیده کودکی، نتواند در جایگاه مناسب خویش بروز کند سبب این آسیب جدی برای فرد و جامعه میشود.
روانشناس میهمان
نیچه در تبارشناسی اخلـــــــاق نـــــوشــــــــت: «غریزههایی که نتوانند خود را در بیرون خالی کنند، رو به درون میآورند.» همه چیز از سپیده کودکی آغاز میشود و تا شامگاه کهنسالی ادامه مییابد. امیال و آمال و نیازهای دیگر دست نیافته که بنا به دلایل گوناگون مانند مسائل اقتصادی، فرهنگی، روابط بین فردی، حوادث زندگی و... به ناچار در خودآگاه سرکوب و در سیاهچال ناخودآگاه زندانی میشود تا انسان دیگر از آنها آگاهی نداشته باشد، اما همچنان رنج ببرد. یکی از عواقب این سرکوبها، رفتار پرخاشگرانه است. و یکی از این رفتارها، رفتار پرخاشگرانه و اغلب مبالغه آمیز است، بدون اینکه حتی دلیل منطقی برای آن وجود داشته باشد و از آن مبهمتر اینکه این رفتار به سوی کسی نشانه رود که هیچ نقشی در بروز آن نداشته است. در واقع پرخاشگری در تعریف معمولش، به عنوان رفتاری توصیف میشود که «متوجه فرد دیگری است و هدف آن صدمه زدن به وی است.» این رفتار که تمایل به وارد کردن آسیبهای فیزیکی و روانشناختی است، به منظور کنترل اعمال رفتار دیگران صورت میگیرد و همیشه قصدی برای آن وجود دارد. پرخاشگری که به عنوان مؤلفه ابزاری معرفی میشود، در کنار آسیب فیزیکی میتواند به صورت کلامی هم باشد مثلاً با توهین و تمسخر به دیگری. همچنین خشم به عنوان یکی از هیجانهای (احساسهای) اصلی، اغلب(نه همیشه) با پرخاشگری همبستگی دارد که به عنوان یک انگیختگی فیزیکی شناخته شده که معرف مؤلفههای عاطفی هیجانی است و خصومت که شامل احساس بدخواهی و بی عدالتی است، معرف مؤلفههای شناختی پرخاشگری است. با این تفاصیل، این را نیز باید در نظر گرفت که پرخاشگری ریشههای گوناگون دارد که به اشکال مختلف هم میتواند نشان داده شود اما در اینجا بناست که تنها به یکی از عوامل آن اشاره شود، به اینکه چگونه یک رفتار پرخاشگرانه مبالغهآمیز میتواند سوی کسی نشانه رود که هیچ گونه نقشی در بروز آن نداشته است؟
در روان پویشی یکی از مکانیزمهای دفاعی جابهجایی است. در این مکانیزم دفاعی توجه به شیءای که اضطرابآور است به شئای کمتر اضطرابآور منتقل میشود. به طور مثال فردی در محیط کارش، از رئیسش بنا به دلایلی دلخور و خشمگین است و احساس خصومت میکند اما به سبب جایگاه موقعیتیاش نمیتواند ناراحتیاش را به وی بروز دهد، بنابراین وقتی به خانه باز میگردد، ممکن است با یک رفتار پرخاشگرانه فرزندش را که قدرتی پایینتر از او دارد مورد هدف قرار دهد. در اینجاست که گفته میشود مکانیزم دفاعی جابهجایی صورت گرفته است. حتی این مکانیزم با میل به خودتخریبی نیز میتواند به سمت دیگران جابهجا شود.
بنابراین در بستر روابط اجتماعی، از این گونه پرخاشگریها بارها و بارها میتواند اتفاق بیفتد. به همین دلیل وقتی در یک جامعه افرادی که با مسائل عدیده معشیتی مواجهند و نمیدانند که از چه کسی گلایه کنند، ممکن است یکدیگر را مورد هدف قرار دهند تا اعمال پرخاشگرانه در بستر جامعه حتی درخصوص سادهترین مضامین و موقعیتها مثل صف نانوایی نیز بالاتر رود. در واقع وقتی که این غرایز، هیجانها و پرخاشگریها از همان سپیده کودکی، نتواند در جایگاه مناسب خویش بروز کند سبب این آسیب جدی برای فرد و جامعه میشود.
عکس نوشت
طی یازده ماه سال 1400 و در طول 144 روز کاری، ضمن رعایت پروتکلهای بهداشتی و حفظ فاصلهگذاری اجتماعی، ۲۷ هزار و ۱۸۰ نفر از تالارهای موزه سینما بازدید کردهاند. این در حالی است که براساس دستور ستاد مقابله با کرونا، تالارهای موزه سینما در فروردین ماه ۱۴ روز و در شهریور ماه چهار روز اجازه فعالیت داشتند و در ماههای اردیبهشت، خرداد، تیر و مرداد مجاز به پذیرش بازدیدکننده نبودند./ روابط عمومی موزه سینمای ایران
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
سخن روز
-
او با آثار و خاطراتش برقرار میماند
-
عصر دیجیتال و نقشآفرینی رسانههای نوظهور
-
هنرمندان در فضای مجازی
-
سریالهای مقوایی
-
امید بخش، شادیآفرین و حق نما
-
جابهجایی در پرخاشگری
-
عکس نوشت
اخبارایران آنلاین