آقای نایب غلامحسین (نایب چلویی) روز پیش [چهارم دی 1318] به رحمت ایزدی پیوست. مجلس ترحیم آن مرحوم از صبح امروز در خانه شخصی ایشان واقع در خیابان مولوی (اسماعیل بزاز) کوچه سوختدان منعقد است.
افتتاح اولین درمانخانه شبانه
آقای دکتر حشمت برای معاینه بیماران درمانخانه ای در خیابان شاهپور جنب حمام شاهزاده خانم تأسیس نموده که برای درمان بیماران تا پاسی از شب آماده است.
اولین سرشماری رسمی در تهران روز ۱۰ اسفند ۱۳۱۸ انجام شد. در شماره دیروز اعلامیه اداره کل آمار و ثبت احوال را درباره نتیجه سرشماری اسفندماه ۱۳۱۸ چاپ نمودیم. طبق این اعلامیه جمعیت حاضر شهر تهران بالغ بر 246 /531 نفر میباشد. برای اینکه اهمیت و افزایش روز افزون جمعیت در تهران معلوم شود نتیجه سرشماری امسال را با سرشماریهایی که تاکنون بعمل آمده و نتیجه آن از طرف اداره شهرداری تهران قبلاً منتشر گردیده بود مقایسه مینمائیم.در سال 1262 خورشیدی نخستین سرشماری در تهران به عمل آمد و جمعیت شهر در آن تاریخ 106482 نفر تعیین گردید.دومین سرشماری تهران در سال 1270 خورشیدی به عمل آمد و در نتیجه معلوم شد که جمعیت پایتخت در مدت ۸ سال 53618 نفر زیاد شده و کلیه جمعیت 160000 تعیین گردید.سومین سرشماری بوسیله شهرداری تهران در اوایل فروردین ماه ۱۳۰۱ به عمل آمد در نتیجه این سرشماری که نسبتاً کاملتر از سالهای پیش بود جمعیت تهران (ساکنین متوقف داخل در حریم خندق) به 210000 نفر بالغ گردید.
چهارمین سرشماری نیز در سال ۱۳۱۱ خورشیدی بوسیله شهرداری به عمل آمد. این بار بر اثر توسعه فرهنگ و امر آموزش و پرورش عمل سرشماری بطریق علمی بهتر پیشرفت نمود. برگههای انفرادی و خانوار بین مردم و در خانهها توزیع گردید. در نتیجه این سرشماری جمعیت تهران بالغ بر 310139 نفر تعیین گردید و در مدت ۱۰ سال 100139 نفر افزایش حاصل شده بود.وقتی این پیکره (رقم) را که آخرین نتیجه سرشماری تهران میباشد با نتیجه سرشماری ۱۰ اسفند 1318 مقایسه کنیم میبینیم در مدت ۸ سال اخیر 221107 نفر بر جمعیت پایتخت افزوده شده و اگر بهطور متوسط آن را با سالهای پیش مقایسه کنیم معلوم میشود که در هشت سال اخیر سالانه 27638 نفر بر شماره جمعیت افزوده شده و حال آنکه این پیکره در سالهای بین سرشماری (۱۳1۱- ۱۳0۱) ۱۰۰۱۳ نفر و در سالهای بین سرشماری (1270 -1262) 6727 نفر در سال بیشتر افزوده نشده است.از پیکرههای بالا بخوبی میتوان نتیجه گرفت که در سالهای اخیر جمعیت پایتخت با چه سرعتی رو به افزایش رفته و این افزایش در نتیجه چه عواملی بوده است. شکی نیست که این افزایش بر اثر وجود امنیت، توسعه فرهنگی همگانی و بهداری، بهبودی نیرو و توان اقتصادی مردم و امر معیشت و صدها عوامل دیگر که بر اثر ترقی شئون مختلفه کشور نصیب اهالی این سامان شده بهوجود آمده است.
روزنامه اطلاعات- پنجشنبه 16 اسفند1318
پزشک احمدی و قتل فرخی یزدی
سر نهادن به پای آزادی
فرزانه قبادی/ بیستوپنجمین روز از پاییز 1318، شاعر آزادی روی تخت افتاده. یک پایش از تخت آویزان است. چشمان خالی اش به سقف اتاق حمام در زندان قصر دوخته شده، نفسی نیست. پزشک زندان میگوید دلیل مرگ ابتلا به مالاریاست، اما شواهد از ردپای پزشک احمدی، قاتل آن سالهای زندان قصر خبر میدهند. کسی که قتل سردار اسعد و تیمورتاش را در کارنامه دارد، حالا نام فرخی را هم به لیست بلندبالای مقتولان خود اضافه کرده است. پیکر شاعر - شاید- به مسگرآباد برده میشود و در محلی نامعلوم به خاک سپرده میشود.
از روزی که توانست کلمات کنار هم ردیف شده روی کاغذ را بخواند، مِهر شعر و شاعری نشست به جانش. مشروطه خواهی که با این مهر همنشین شد شاعری پا به عرصه گذاشت که تا آخرین روزهای عمر ذرهای از آزادی خواهی و وطن دوستی دور نشد. کلیدواژه شعرهایش آزادی بود، جانش را هم برای آزادی و آزادگی گذاشت. زبان تند و تیزش در شعر را وامدار هیچ جریانی نبود، گویی وجودش زبان سرخی بود که به هر بیعدالتی و استبدادی میتاخت. پانزده ساله بود که در روزهای آخر تحصیل در مدرسه «مرسلین» شعری سرود که به مذاق مدیر مدرسه که میسیونر مذهبی بود، خوش نیامد: «جمله طفل خود بردند در سرای نصرانی/ ای دریغ از این مذهب داد از این مسلمانی» تنبیه شد و از مدرسه اخراجش کردند. راه کارگاه پارچه بافی را در پیش گرفت تا شاید در میان موسیقی دستگاه «کاربافی» کلمات را به وزن و قافیه برساند.
مشروطه که شد ورد زبان مردم ایران، اشعار فرخی یزدی هم رنگ و لعاب سیاست گرفت. نسبت به وقایع سیاسی بیتفاوت نبود و برای هر حادثه بیت و غزل و رباعی میسرود. در بیستوشش سالگی لقب ماندگاری برای خود دست و پا کرد. به رسم آن روزگار شاعران به مناسبت نوروز اشعاری خطاب به حاکم شهر میسرودند. او هم مسمطی خطاب به ضیغمالدوله قشقایی سرود و در آن حاکم را به دادگری پند داد و گفت: «عید جم شد ای فریدون خو، بت ایران پرست/ مستبدی خوی ضحاکی است این خو، نِه ز دست» حاکم آنقدر از زبان تند فرخی برآشفت که دستور دستگیری او را صادر کرد. اما او همچنان در مقابل حاکم به تقبیح استبداد پرداخت و همین شد که لبش دوختند و شد «شاعر لبدوخته» هواداران و همفکرانش در یزد معترض شدند و از مجلس دادخواهی کردند. نمایندگان واکنش نشان دادند اما معاون وزیر موضوع را به کلی انکار کرد و تنبیه او را «چوب زدن» بهدلیل مدح استبداد عنوان کرد. جراید آن روزها عنوان «لسان المِله» را به فرخی دادند و تلاش آزادی خواهان در نهایت منجر به فرار او از زندان شد. روایت است که بعد از ضیغم الدوله، حکومت یزد به دست فخرالملک افتاد و او برای دلجویی از فرخی چند اشرفی در دهانش ریخت و گفت اگر ضیغم لبت را دوخت من دهانت را پر از اشرفی میکنم.نه اشرفی ریختن و نه دوختن لبهایش زبان تیزش را نرم و او را از مسیر مبارزه دور نکرد. به تهران آمد و مبارزاتش شکل جدیتری پیدا کرد. دیگر حاکمان و صاحبان قدرت از کلماتش میترسیدند، مبارزه او با دشنه شعر و غزل امنیت استبداد را به هم زده بود. سال 1300 بود که پا به عرصه مطبوعات گذاشت و امتیاز روزنامه «طوفان» را گرفت. در شماره نخست روزنامه که روز دوم شهریور همان سال منتشر شد، نوشت نام روزنامه را با الهام از شرایط کشور انتخاب کرده است و زمانی آن را تغییر خواهد داد که ایران را در آرامش ببیند که ندید. در طول سه سال انتشار، طوفان بارها- گفته میشود 15 بار- توقیف شد. زندانی شدن فرخی هم گاهی بهانه توقف انتشار آن میشد. سرنوشت پرفراز و نشیبش پر از فریاد آزادی خواهی بود که با سلول تنگ و تاریک زندان پاسخ داده میشد. فرقی نداشت چه کسانی قدرت را به دست دارند، او به استبداد اعتراض داشت. اعتراضی که در سایه تمام کلمات اشعار باقی مانده از او مشهود است. از وثوق تا قوام و از احمد شاه تا سردار سپه و بعد هم رضا شاه همه زیر تیغ تیز زبان فرخی نواخته شدند و همه تنها یک پاسخ به تمام این نواختنها داشتند: «زندان»
سرودن شعری در اردیبهشت 1318 اما صبر رضا شاه را لبریز کرد. آن روزها که دربار سرمست از وصلت ولیعهد با شاهدخت مصری بود و خبر به گوش زندانیان رسیده بود که به این مناسبت قرار بر عفو عدهای از زندانیان است، فرخی شعری سرود که باعث شد بیش از گذشته مغضوب شاه شود. به فاصله پنج ماه از سرودن این شعر، به دستور رضاشاه، پزشک احمدی به بالین فرخی آمد و با تزریق آمپول هوا شاعر لب دوخته را برای همیشه خاموش کرد.
تهیه و تنظیم:حسن مجیدی
گورستان جدید تهران
در نظر است گورستان جدیدی با کلیه لوازم مربوط به آن با رعایت حفظ بهداشت همگانی ساخته شود. شهرداری تهران برای انجام این کار احتیاج به دو میلیون ریال اعتبار دارد که از بانک ملی ایران وام نموده و استهلاک آن از محل فروش زمینهایی که برای ساختمان مقبرههای خصوصی واگذار میشود و کسر آن از درآمد شهرداری تهران پرداخت گردد. بنابراین ماده واحده زیر را پیشنهاد و درخواست تصویب آن را مینماید:ماده واحده- به وزارت کشور اجازه داده میشود برای ساختمان گورستان جدید و سایر متعلقات آن در تهران دو میلیون ریال از بانک ملی ایران وام نموده در مدت 4 سال اصلاً و فرعاً از محل فروش اراضی مستهلک نماید.روز یکشنبه 25 شهریور 1318 مجلس شورای ملی لایحه فوق را تصویب و بدین ترتیب از سوی شهرداری زمینی به مساحت ۳۰۰۰۰۰ متر مربع واقع در کنار جاده خراسان اطراف سید ملک خاتون خریداری و بنای گورستان جدید [مسگر آباد] آغاز شد.
روزنامه اطلاعات- پنجشنبه 22 شهریور 1318
رواج تابلوهای تبلیغاتی الکتریکی
چون تابلوهای الکتریکی مخصوصاً تابلوهایی که با چراغهای الوان آراسته شده باشد بهترین وسیله برای معرفی محل تجارتخانهها و بنگاهها میباشد و از طرفی بر زیبایی و قشنگی خیابانها در شب نیز میافزاید دراین چند روزه اغلب صاحبان مغازهها مخصوصاً صاحبان رستورانها در خیابانهای فردوسی، لاله زار و سایر خیابانها تابلوهای خود را به تابلوهای الوان الکتریکی تبدیل نمودهاند.این تابلو که نوشتههای آن نیز از چراغ الوان میباشد بوسیله لولههای شیشهای که محتوی گاز نئون است روشن میشود. بدین ترتیب جریان برق وارد لوله شده آن را بهطور زیبایی روشن میسازد.
روزنامه کوشش-دوشنبه 5 آذر 1318
به کار افتادن تلفنهای عمومی
شهرداری تهران از چندی پیش برای رفع احتیاجات ساکنین پایتخت در صدد ساختن محلهایی برای تلفن عمومی برآمده و دو جایگاه در میدان سپه و میدان سعدی برای این کار ساخته شده است. اکنون چند روز است که با موافقت شرکت تلفن، دو دستگاه تلفن یکی شماره 6320 در میدان سپه و یکی شماره ۸۲۹۹ در میدان سعدی نصب و برای تسهیل مکالمات شروع بهکار کرده است. در پای هر دستگاه یک نفر مأمور گماشته شده و هر کس در مقابل پرداخت سی دینار میتواند مکالمه نماید.
روزنامه کوشش- پنجشنبه 4 بهمن 1318
نصب چراغهای راهنمایی در شهر
شهرداری تهران از نظر تسهیل عبور و مرور در شهر در صدد تهیه و نصب چراغهای الکتریکی خودکار برای راهنمایی رانندگان در سر چهارراهها و نقاط مختلف شهر میباشد.این چراغها که بر طبق قوانین بینالمللی عبور و مرور به رنگهای سبز و قرمز تقسیم شده چگونگی وضع عبور در هر محل را به رانندگان راهنمایی کرده و بدین وسیله آمد و رفت و توقف وسایط نقلیه در سر چهارراهها به نوبت و بدون هیچگونه خطری انجام میگیرد.چراغهای راهنما ابتدا در میدان سپه (سه راه لاله زار) نصب و بقیه نیز بتدریج در سایر نقاط نصب میگردد.
مجله شهرداری- آذر 1318
ایجاد بنای جدید آرامگاه بابا طاهر
شهرداری همدان ضمن کارهای ساختمانی نوبنیاد، در موقع مسافرت، آقای وزیر کشور به این شهر پیشنهاد تجدید بنای ساختمان آرامگاه باباطاهر عریان را ارائه داد که مورد تصویب واقع شد.آرامگاه مزبور وضع خوبی نداشت و برای ساختمان جدید آن اخیراً یک صد هزار ریال اعتبار تعیین و از طرف وزارت کشور مراتب ابلاغ و دستور اجرای آن واصل گردید.شهرداری همدان برای دستور صادره اقدام و چند روز پیش اثاثیه مختصر آرامگاه را با تنظیم صورت مجلس تحویل اوقاف داد و بنای کهنه آن را تا کف خراب نمود تا اقدام به ساختمان آرامگاه مجللی برای مزار بابا طاهر بشود.
روزنامه کوشش- یکشنبه 28 بهمن 1318