ادامه از صفحه اول
۷ سال گذشته را با توجه به شرایط اقتصادی پیش آمده در ماههای اخیر تبلیغ میکنند. من بدون آنکه قصد گلایه یا مخالفتی با نقد کسی یا جریانی داشته باشم یا خدای ناکرده به کسی قصد توهین داشته باشم در اظهاراتم بیان کردم که این منصفانه نیست واقعیتهای تحمیل شده بر اقتصاد امروز از جمله تأمین منابع ارزی و حفظ تعادل قیمتها و...که همه ما از جمله دولت و جامعه را با دشواری و سختیهای زیادی مواجه ساخته است، نادیده انگاریم. اظهار داشتم نقدها باید منصفانه صورت گرفته و برای تبیین شرایط اقتصادی امروز نمیتوان پدیده ترامپیسم را نادیده گرفت. باید تبیین میشد در سال ۹۲ دولت با چه شرایطی امور را تحویل گرفته و در ۵۵ ماه اول چه تغییرات مثبتی در رشد اقتصادی، قدرت خرید مردم و کاهش تهدیدات خارجی رخ داده و حالا چرا غیرمنصفانه متغیر تحریم را از معادلات خارج کرده و شرایط امروز را به فرد و افراد و یک کابینه و سیاست مرتبط میدانند و گویا ۷ سالی که دولتی غیر دلخواه این جریانات از مردم رأی گرفته است کارنامهای یکسره پوچ و منفی داشته است. این نوعی جفا به تاریخ معاصر ماست. من برای چندمین بار به این مسأله اشاره کردم که با روی کار آمدن ترامپ و برنامهریزی برای یک تحریم بنیانافکن و نیز متحد شدن مخالفان استراتژیک ایران با یکدیگر از جمله رژیم اسرائیل و رقبای منطقهای ایران در حاشیه خلیج فارس، بیپرواترین اقدامات ضد بشری علیه ایران به ظهور رسیده است. با این شرایط تحمیلی خارجی و برخی ناهماهنگیها، سنگاندازیها و فشارهای روانی از داخل اگر هر دولتی در ایران بر سر کار بود وضع از این بهتر نبود و جریانهای مدعی که امروز غیرمنصفانه تهاجم میکنند، قطعاً نمیتوانستند موفقتر عمل کنند. -هرچند حملات سازمان یافته زیادی علیه من صورت گفت. برخی با حذف مقایسه صحبت من را تحریف کردند - این بیان من از سر دلسوزی عمیقی ناشی میشود که معتقدم برنده نهایی عبور از این جریان باید مردم باشند. عبور موفق ما در نتیجه الگویی است که همه در آن به دولت کمک کنند و با یک حضور حداکثری از توان نظام بتوانیم فشار حداکثری را خنثی کنیم. من بهعنوان یک کنشگر سیاسی و اجتماعی و کسی که سالها کنار نظام بودم معتقدم تبلیغات زودرس ۱۴۰۰ و دامن زدن به اختلافات و نزاعها برای انتخابات پیش رو در این دوره و این سالها، بیشترین لطمه را به مردم وارد خواهد کرد. سالهای حساسی از فشار خارجی و نگرانیهای داخلی را سپری میکنیم. غلبه بر فشار بینظیر خارجی با تخریبها و نزاعها به دست نخواهد آمد.
قصد من نادیده گرفتن رنج مردم و انکار گرانی مسکن و کارگران اخراج شده از شرایط کرونا نیست، قصد من آدرس غلط ندادن بود. اتفاقاً من با قبول رنج جامعه معتقدم که کاهش آن با مدلی که مخالفان داشته و دارند امکانپذیر نیست. من برای تبیین آنچه گفتم میخواهم به چند نمونه از مواضع مخالفان دولت اشاره کنم و معتقدم اگر قرار است راه حلی برای کاهش رنج مردم یافت شود از راه حلهای آنها میسر نیست. بهعنوان یک مثال؛ در مورد حیاتیترین مسأله ایران امروز و فردا، میبینیم به جای مقابله مستقیم با تهدیدها و تحریمهای امریکا، صورت مسأله پاک میشود و مشغول «امریکایی نمایاندن این و آن» میشوند.
مزیت دولت حاضر با وجود همه انتقادهایی که میشود این است که این دولت از همان ابتدا بهطور مستقیم به تحریمها تهاجم کرد، در مقطعی آن را شکست و در مقطعی دیگر که با ضد حمله صهیونیستها علیه دستاوردهای برجامی مواجه شد، از پا ننشست، امریکا را در لاهه به شکست کشاند. در کنار آن نسبت به جامعه و رفع آثار تحریم هم بیتفاوت نبود. استراتژی تابآوری جامعه را در مقابل تحریم در دستور کار خود قرار داد و سیاستهای اقتصاد مقاومتی و جهش تولید که رهبری با موقعیتشناسی به درستی بر آن تأکید کرده بودند را در کانون برنامههای خود قرار داد. با همه فشارهای مالی سعی شد دریافتیها افزایش یابد هرچند فشار اقتصادی و تحریم سختیهای مضاعفی به وجود آورده بود ولی سعی کرد تا حدودی آن را جبران کند. هرچند امریکاییها و صهیونیستها پساز اعمال تحریمها فروپاشی سه ماهه و یکساله اقتصاد ایران را پیشبینی میکردند اما رشد اقتصادی بدون نفت مثبت ۱.۱ را تجربه کردیم. در اوج کرونا شاهد هجوم به فروشگاهها نبودیم. مدیریت موفق کرونا با کمک مردم صورت گرفت. بسیاری از واردات حذف و تولید داخلی جایگزین آنها شد و موارد بسیاری که در این مقاله قصد پرداختن به آنها را ندارم.
پاسخهای داده شده به اظهارات سخنگویی نشان داد که حملهکنندگان غیرمنصف با وجود آنکه بحث من علت نادیده گرفته شدن تحریم در قضاوتها بوده است، اینان به اصلیترین چالش کشور یعنی تروریسم اقتصادی امریکا هیچ اشارهای نکردهاند و به نظر میرسد هیچ برنامهای برای آن ندارند. چون آن را «اصلی» نمیدانند، چون صورتبندی درستی از مسائل اصلی کشور ندارند و همه تلاشهای خود را معطوف به دور کردن واقعیت تلخ تحریم از حوزه دید جامعه کردهاند. هدف این است که طبق روال سنتی، اتهام پراکنیها و امریکایی نمایاندن این وآن، جایگزین مبارزه با تروریسم اقتصادی امریکا شود. در دنیای امروز ودر شرایط مشخص لحظه حاضر که دامنه تروریسم اقتصادی هرلحظه بسط بیشتری مییابد وکشورها وعرصههای جدیدتری را به خاطر کمترین مراوده با ایران، در معرض ترور و ارعاب قرار میدهد، اگر هر جریانی برنامه و راهبردی برای مبارزه با «تروریسم اقتصادی» نداشته باشد در حقیقت راهبردی برای اقتصاد ندارد. به عبارت سادهتر تلاش برای بهبود وضعیت اقتصادی در مقدمترین مرحله عملیاتی خود از رهگذر تلاش برای مبارزه با «تروریسم اقتصادی» میگذرد. اینان نه تنها هیچ برنامهای برای این موضوع ارائه نمیدهند بلکه پاک کردن صورت مسأله را به راهبرد اساسی خود تبدیل کردهاند. برخی حتی نمیتوانند تحریمهای امریکایی را به همان نام اصلی خود یعنی «تروریسم اقتصادی امریکا علیه ایران» بخوانند و عجز خود از بیان این کلمه را به نمایش میگذارند.
کارنامه این دولت باید با توجه به مبارزه وتلاش برای مبارزه توأمان با اصل تحریم و با آثار آن ارزیابی شود. به این افراد توصیه میکنم آنها که تحریمها را مسأله خود نمیدانند و مسألهسازی از تعامل با جهان را در دستور خود قرار دادهاند، میتوانند اظهارات ترامپ و پمپئو وآدمهای ترامپ در رسانههای پترودلاری را به دقت مطالعه کنند. آدمهای ترامپ در یک عملیات روانی گسترده مسأله «سوء مدیریت» و «فساد» را به نحوی برجسته میکنند که اصل مسأله یعنی تروریسم اقتصادی امریکا علیه ایران لاپوشانی شود یا صفت تروریستی اقدامات تحریمی امریکا علیه ایران فراموش شود و بر زبان نیاید. آیا این شبیه گفتار برخیها در داخل نیست؟
آن که روز روشن سردار ملی ایرانیان را ترور کرد همان نیروی اهریمنی است که شب و روز به طور بلاوقفه ترور و ارعاب کشورهای دور ونزدیک را در دستور کار خود قرار داده، که با وام گرفتن تعبیر شاملو میتوانم بگویم «دهان جهان را میبوید» که مبادا مراودهای تجاری با ایران داشته باشند. دامنه تروریسم اقتصادی امریکا علیه ایران منحصر به ترور علیه مراودات اروپا با ایران نمیشود، ترامپ متحدین نزدیک ایران وحتی همسایگان ما را که رشتهو ریشه مشترک با ایران دارند چنان در معرض عملیات تروریستی خود قرار داده که حتی جرأت بدیهیترین مبادلات در اقلام بشری را نداشته باشند. ترور شاخ و دم ندارد، امریکاییها، سفرای امریکا حتی در دورترین کشورهای آفریقایی که ظاهراً احتمال مراوده تجاری با ایران کمتر به چشم میآید، در آنجا نیز حوزه ترور اقتصادی خود را مستمراً گسترش دادهاند، دوستان ما وهمسایههای ما را تهدید وارعاب میکنند که اگر بخواهید کمترین مراوده ومبادله تجاری در این حوزههای مشخص با ایران داشته باشید تحت تحریمهای ما قرار میگیرید.
باید پرسید برنامه حملهکنندگان غیرمنصف به دولت برای مقابله با تروریسم اقتصادی امریکا چیست و چه اندازه تأثیر آن را در شرایط اقتصادی ایران امروز ارزیابی میکنند؟
پاک کردن صورت مسأله فقط به قضیه تحریمها منحصر نمیشود. من سعی کردم بخشی از دلایل استنتاج خود را بیان کنم با این اعتقاد که عبور از این شرایط سخت با یک مشارکت صد درصدی بین قوا و مشارکت ۸۰ درصدی مردم امکانپذیر است. نادیده گرفتن واقعیت و متهم کردن دیگران برای هدف ۱۴۰۰ مسیری اخلاقی، انساندوستانه و ایراندوستانه نیست. هیچ کدام ما از انتقادهای درست نباید بهراسیم. قطعاً ما نیز عملکردهایی برای انتقاد داریم اما مسأله ما باید انتقاد در عین همراهی برای پیروزی بر فقر و نگرانی مردم باشد. این چنین رقصی میانه میدانم آرزوست.
خشم ترامپ از افشاگری های مشاور پیشین
بولتون: رئیس جمهوری امریکا از چین برای پیروزی در انتخابات 2020 کمک خواست
ندا آکیش – باور کردنی نیست. اما جان بولتون میگوید حقیقت دارد: دونالد ترامپ، رئیس جمهوری امریکا برای اینکه در انتخابات ریاست جمهوری نوامبر پیروز شود دست به دامان شی جین پینگ، همتای چینی خود شده است. این امر و بسیاری از حقایق دیگر درباره رئیس کاخ سفید، جدیدترین افشاگریها از کاخ سفید ترامپ است که این بار توسط جان بولتون، مشاور امنیت ملی سابق ترامپ در کتاب خاطراتش به رشته تحریر درآمده است.
به گزارش فرانس 24، در شرایطی که دونالد ترامپ این روزها و کمتر از 5 ماه مانده به انتخابات ریاست جمهوری امریکا با دو چالش بزرگ همهگیری ویروس کرونا و شکست نظام بهداشت و درمانش و جنبش ضدنژادپرستی «جان سیاهان ارزش دارد» مواجه است؛ جان بولتون، مشاور امنیت ملی سابق او هم یک چالش جدید به این چالشها افزود. روز چهارشنبه به وقت محلی سه روزنامه واشنگتن پست، نیویورک تایمز و وال استریت ژورنال بخشهای مهمی از کتاب جان بولتون، مشاور امنیت ملی سابق امریکا را که قرار است این هفته روانه بازار کتاب شود، منتشر کردند. بخشهای منتشر شده نشان میدهد، بولتون که در سپتامبر 2019 به خاطر اختلاف نظرهای جدی با ترامپ از کاخ سفید اخراج شد، بعد از افسری که جورج فلوید، سیاهپوست 46 ساله را به قتل رساند و باعث به راه افتادن جنبش ضدنژادپرستی در امریکا شد، دومین کسی است که میتواند تن ترامپ را در ماههای آخر منتهی به انتخابات ریاست جمهوری 2020 بلرزاند. در گزارشهای این سه روزنامه به نقل از بخشهایی از کتاب بولتون، ترامپ متهم به سوءاستفاده از سیاست خارجی برای منافع شخصی شده و آمده است، ترامپ از شی جین پینگ، رئیس جمهوری چین خواسته، در ازای نادیده گرفته شدن مسائل حقوق بشری در چین بویژه درباره مسلمانان اویغور، به پیروزی مجدد او در انتخابات نوامبر کمک کند. این نخستین بار نیست که ترامپ متهم میشود که از یک کشور خارجی برای پیروزی در انتخابات درخواست کمک کرده؛ او در ماههای گذشته به خاطر درخواست مشابهی از رئیس جمهوری اوکراین برای افشای اطلاعاتی درباره پسر جو بایدن، رقیب انتخاباتیاش، استیضاح شد و اگر حمایت هم حزبیهای ترامپ در مجلس سنا نبود، بعید بود از استیضاح خلاصی یابد. ترامپ همچنین در سال 2016 متهم شد که با دخالت و کمک روسیه در انتخابات پیروز شد.
واکنش ترامپ و کاخ سفید
روز سهشنبه، یک روز قبل از انتشار این گزارش افشاگرانه در روزنامههای امریکا، دولت علیه بولتون طرح شکایت کرد تا به بهانه امنیت ملی مانع انتشار کتابش شود. مایک پمپئو، وزیر خارجه ترامپ هم اواخر روز پنجشنبه در دفاع از ترامپ، بولتون را یک «خائن دروغگو» خطاب کرد و در توئیتر نوشت: «مایه تأسف و خطرناک است که آخرین نقش عمومی که جان بولتون ایفا کرد نقش یک خائن بود.» این درحالی است که بولتون در بخشهایی از کتاب خود فاش کرده: «پمپئو یکی از معدود افرادی بود که هرگز آشکارا با ترامپ وارد چالش و تنش نمیشد اما در جمعهای خصوصی او را مسخره میکرد.» برخلاف پمپئو که با خائن خطاب کردن بولتون بشدت به افشاگریهای اخیر او واکنش نشان داد، ترامپ متفاوتتر از همیشه عمل کرد و کوشید با زیرسؤال بردن کلیت انتشار کتاب بولتون خود را فردی آشنا به قانون و حساسیتهای امنیت ملی نشان دهد. او در مصاحبهای تأکید کرد که بولتون با انتشار کتابی درباره دوره فعالیتش در دولت در واقع اطلاعات بسیار حساس و طبقه بندی شده را فاش میکند که نقض قانون است. این در حالی است که تاکنون و با توجه به بخشهای منتشر شده از این کتاب، بولتون هیچ اطلاعات حساس و خطرناک برای امنیت ملی امریکا را فاش نکرده است. اما به نادانی ترامپ اشاره شده و آمده است، او از ترزا می، نخستوزیر سابق انگلیس پرسیده بود آیا انگلیس یک قدرت هستهای است یا از جان کلی، رئیس دفتر سابق کاخ سفید پرسیده بود آیا فنلاند بخشی از روسیه است. بولتون همچنین در مصاحبهای با ای بیسی نیوز گفت، ترامپ برای ریاست جمهوری «ساخته نشده» و «شایستگی انجام این کار» را ندارد.
مهم اما دیر
البته به بولتون به خاطر افشای دیرهنگام این اطلاعات نقدهای جدی شده و حتی برخی رسانهها او را در جایگاه متهم قرار داده و از افشاگریهایش با عنوان «اعتراف» یاد کرده و نوشتهاند، چرا او در زمان خدمت در کاخ سفید مقابل کارهای رئیس جمهور نایستاده است. مگر او مشاور امنیت ملی ترامپ نبوده؛ آنهم مشاوری که به خاطر مواضع جنگ طلبانه و راست افراطیاش بویژه مواضع تند ضدایرانیاش مورد توجه ترامپ قرار گرفت و وارد کاخ سفید شد. بولتون در سالهای گذشته بارها در ازای دریافت پول از منافقین در جمع آنها حاضر شد و با حمایت از آنها وعده داد، امریکا به کمکهای خود از این گروه ادامه خواهد داد. به گزارش بیبیسی انگلیسی، بولتون خود بخشی از تصمیمات دولت ترامپ در سیاست خارجی بود اما حالا در کتابش همان سیاست خارجی را نقد میکند و میگوید، ترامپ ابتداییترین واقعیتهای ژئوپلتیکی را نادیده میگرفت و طوری تصمیمات بخش سیاست خارجی را اتخاذ میکرد که در راستای انتخاب شدن مجددش در انتخابات باشد. بنا بر کتاب بولتون، ترامپ به رئیس جمهور چین گفته بود، امریکاییها مایل هستند که او برای یک دوره دیگر رئیس جمهور باقی بماند تا بتواند تغییرات لازم را در قانون اساسی امریکا بدهد. بولتون درباره سیاست خارجی ترامپ در قبال ونزوئلا هم در کتابش نوشته است، ترامپ برای دخالت در ونزوئلا بسیار «خونسرد» بود و در واقع ونزوئلا را «بخشی از ایالات متحده امریکا» میدانست.
به گفته «جن ساکی»، تحلیلگر سیانان، اگرچه اطلاعات فاش شده توسط بولتون مبنی بر تقاضای ترامپ از چین برای مداخله در انتخابات 2020 بسیار مهم است اما نمیتوان از بولتون به عنوان «یک قهرمان تغییر دهنده روند بازی انتخابات» یاد کرد زیرا بعید است در مدت زمان کمی که تا انتخابات ریاست جمهوری باقی مانده، اقدام حقوقی خاصی علیه رئیس جمهور انجام شود. تنها اتفاقی که در نتیجه این افشاگری رخ خواهد داد، کاهش بیش از پیش محبوبیت رئیس جمهور خواهد بود که فاصلهاش با جو بایدن، رقیب دموکراتش 14 پله شده است.
رؤیای «رؤیاپردازان» ادامه مییابد
افشاگریهای اخیر علیه ترامپ در حالی است که دیوان عالی امریکا هم در پرونده موسوم به «رؤیاپردازان» علیه ترامپ رأی داد و به این ترتیب ترامپ دیگر نمیتواند «رؤیاپردازان» (مهاجرانی که از کودکی به امریکا آورده شدهاند و مجوزی برای اقامت دائم ندارند) را اخراج کند. با این حکم دیوان عالی حدود 700 هزار رؤیاپرداز میتوانند بدون دغدغه و نگرانی به زندگی در امریکا ادامه دهند و گواهی اشتغال و اقامت موقت خود را تمدید کنند.
فرضیههای مبهم در ناآرامیهای شبه جزیره کره
زهره صفاری / پذیرش استعفای وزیر اتحاد کره جنوبی که پساز 14 ماه تلاش بینتیجه برای برگزاری جلسه هماهنگی دو کره، با افزایش تنشها چند روز قبل درخواست استعفا کرده بود، بحران جدید شبه جزیره کره را بیش از پیش پیچیده ساخت.
بهگزارش «گاردین»، رئیس جمهوری کرهجنوبی در حالی استعفای «کیم یئون چول» را پذیرفت که بخوبی میداند این اتفاق ضربه کاری بر اعتبار او وارد و جایگاهش را در میان ساکنان جنوبی شبه جزیره متزلزل خواهد کرد.
در سوی مقابل گرچه کرهشمالی تهدیدات و اقدامات خود علیه کرهجنوبی را به بهانه ارسال شب نامهها از مرزهای جنوبی از چند روز قبل با انفجار ساختمان هماهنگی دو کره و پساز آن اعزام نظامیان به مرزهای پاکسازی شده و غیرنظامی و همچنین ایجاد پستهای دیده بانی مرزی کلید زد اما به نوشته «فوربس»، به باور تحلیلگران این رفتارها واکنشی بر خشم این کشور در بحران اقتصادی ناشی از تحریمهای امریکایی و شیوع کووید19 است. همچنین «اسکات اسنیدر»، تحلیلگر روابط خارجی در کرهجنوبی معتقد است: «گمانه زنیها بر آن است که «کیم یو جونگ»، خواهر رهبر کرهشمالی نیاز به ریختن خونهایی دارد تا بتواند جایگاه رهبری کرهشمالی را در غیاب برادر برای خود تثبیت کند.» برخی ناظران نیز بر این باورند که کرهشمالی با ایجاد یک شوک خشن به جنوبیها در پی جلب نظر امریکا است و به نوعی با تظاهر به اعلان یک جنگ برای رهایی از بحران، قماری ترسناک راه انداخته است. این در شرایطی است که با توجه به تجهیزات نظامی و اتمی کره شمالی، هرگونه تزلزلی در توافقهای دو کره، امنیت کره جنوبی را بیش از شمالیها به مخاطره خواهد انداخت. درهمین حال «جانگ کوم چول»، مدیراجرایی دپارتمان همکاری دو کره نیزبه «تایمز» گفته است: «سئول مسئول تنشهای اخیر است چراکه آنها نتوانستند فعالیت فعالان سیاسی را طبق تعهدات کنترل کنند.» اما از دیگر سو برخی ناظران پیونگ یانگ را هم بیتقصیرنمی دانند. «آنکیت پاندا» نویسنده کتاب «اون و بمب» معتقد است: «پیونگ یانگ با بحرانسازی در تلاش برای اثبات روند اشتباه روابط دو کره است.»