خاطرات شیرالله صمدی نیا در«روزهای ارغوانی»
کتاب «روزهای ارغوانی» شامل خاطرات شیرالله صمدی نیا در 167 صفحه با هدف بیان خاطراتی از دوران دفاع مقدس نگاشته و توسط انتشارات «صریر» روانه بازار شد. این کتاب حاصل 10 جلسه مصاحبه است. در خلاصهای از کتاب «روزهای ارغوانی» که به همت «فرزاد بیات موحد» جمعآوری و تدوین شده آمده است:«این را باید بگویم که کمکهای مردمی زیادی به جبهه میرسید.اگر بگویم 80 درصد هزینههای جبههها از طریق کمکهای مردمی تأمین میشد بیراه نگفته ام. در داخل بعضی از بستههای کمکهای مردمی، نوشتههایی بود که میشد فهمید کار بچههای مدرسهای است. ابراز احساسات به رزمندهها بود. گاهی هم درد دلشان را به ما میگفتند؛ از جای خالی پدر یا سختیهای زندگیشان که به گردن مادرشان افتاده. بعضی از این نوشتهها غوغایی در دل بچهها میانداخت، اشکشان را درمیآورد یا لبخندی در گوشه لبشان مینشاند. بعضی هایشان هم مثل نانها، خوردنیها یا پوشیدنیها هیچ نوشتهای نداشتند، مثل یک جوراب، کلاه یا یک شال پشمی که معلوم بود کارخانهای نیست و به دست یک خانم روستایی یا دختر شهری بافته شده بود زیرا با دل بچهها بازی میکرد. دقت که میکردی براحتی میتوانستی حرفهای نانوشته را از میان تار و پود آن بخوانی که با زبان بیزبانی میگفت که ما پشتیبان شما هستیم، پشت شما ایستادهایم، خسته نشوید و جنگ را تا پیروزی ادامه بدهید.»
«وقتی مهتاب گم شد»، روایتی ازیک واقعه تاریخی
«وقتی مهتاب گم شد» قبل از آنکه شرح زندگی علی خوشلفظ باشد، روایتی عینی از واقعهای تاریخی است که موجب شد سرنوشت خیل وسیعی از مردمان ایران تغییر کند. علی خوشلفظ، که نامش را بهدلیل نزدیکی تولدش با ولیعهد پهلوی، جمشید گذاشته بودند، سالها بعد در نوجوانی، همزمان با وقوع انقلاب اسلامی، دچار تحول و دگرگونی در اهداف و آرمانها میشود. همین انقلاب درونی باعث میشود در نخستین اعزام به جبهه نام خود را به علی تغییر دهد و سرانجام زندگیاش هم تغییر کند. علی پانزده ساله در عنفوان جوانی با اصرار فراوان خود به جبهه اعزام میشود و آنجاست که درمییابد شهادت ارمغانی است که با ترک خود به دست میآید، اما گویی قرار است علی خوشلفظ با تنی مجروح و خسته زنده بماند تا سالها بعد ماجرای وصل حدود هشتصد دوست و برادرش را برای ما روایت کند.متن تقریظ رهبر انقلاب بر این کتاب ـ که روایتی عاطفی از خاطرات جانباز سرافراز آقای علی خوشلفظ، همرزم حاج احمد متوسلیان، به قلم آقای حمید حسام استـ بدین شرح است: بچههای همدان؛ بچههای صفا و عشق و اخلاص؛ مردان بزرگ و بیادعا؛ یاران حسین (علیهالسلام)؛ یاوران دین خدا و آنگاه مادران؛ مردآفرینان شجاع و صبور و آنگاه فضای معنویت و معرفت؛ دلهای روشن، همتها و عزمهای راسخ؛ بصیرتها و دیدهای ماورائی. اینها و بسی جویبارهای شیرین و خوشگوار دیگر از سرچشمه این روایت صادقانه و نگارش استادانه، کام دل مشتاق را غرق لذت میکند و آتش شوق را در آن سرکشتر میسازد.راوی، خود شهیدی زنده است.