ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
کامران شیردل: ما برای جشنواره و جایزه فیلم نمیساختیم
در زمستان ۴۴ به ایران برگشتم تا خانوادهام را ببینم و به اصطلاح پایم گیر کرد. فردای روزی که رسیدم از سفارت ایتالیا به من پیشنهاد کاری برای ساخت اثر درباره یک شرکت اکتشاف نفتی ایتالیایی دادند. یک شب با مدیر آن شرکت شام میخوردیم، به او گفتم من مستند نساختهام، او با من قراردادی امضا کرد، در روزهای بعد به من زنگ زد و گفت همزمان با من آن شرکت با کارگردانی ایتالیایی نیز برای ساخت مستند صحبت کرده و او برناردو برتولوچی است. من گفتم او دوست من است. ما شاگرد پازولینی بودیم و او چشم ما را به دنیا باز کرد. ما در دورانی فیلم ساختیم که چندان جشنواره و جایزه بردنی در کار نبود و این درد نسل امروز سینماگر است. ما نهایتاً میخواستیم با فیلمهایمان جواب استادان خود را بدهیم که آیا آنها کار ما را دوست خواهند داشت یا نه و برای جشنوارهها فیلم نمیساختیم.
بخشی از سخنان این مستندساز در مراسم رونمایی از
چاپ جدید کتاب «تنها در قاب» / ایرنا
بخشی از سخنان این مستندساز در مراسم رونمایی از
چاپ جدید کتاب «تنها در قاب» / ایرنا
به بهانه برگزاری دومین نمایشگاه مجازی کتاب تهران در بهمن ماه سال جاری
راهکاری برای حفظ تعامل میان مردم با اهالی نشر
اکبر صحرایی
نویسنده ادبیات داستانی
محدودیتهای کرونایی امسال هم اجازه برپایی نمایشگاه کتاب تهران به شکل فیزیکی سابق را نداد؛ از همین رو تا چندی دیگر شاهد میزبانی اهالی نشر از علاقهمندان کتاب بر بستر فضای مجازی خواهیم بود. این اتفاقی است که سال گذشته، تجربهای جدید را برای عرصه کتابمان رقم زد. از همین رو در سالجاری هم باید توقعات معقولی از چگونگی برپایی این رویداد فرهنگی داشته باشیم. برگزاری مجازی نمایشگاه در شرایطی که همچنان با ضرورتهای بهداشتی اعلام شده از سوی ستاد ملی مبارزه با کرونا روبهرو هستیم اتفاق خوبی است که باید آن را به فال نیک گرفت. حداقل از این طریق ارتباط مردم با کتاب قطع نمیشود و بخشی از سرمایه ناشران هم بازمی گردد. با این حال نمیتوان فراموش کرد که در فضای مجازی امکان تعامل میان اهالی کتاب و مردم وجود ندارد. هر چند که حتی در خلال برگزاری نمایشگاه کتاب تهران -به صورت حضوری- هم خواه ناخواه ما بیشتر با یک فروشگاه بزرگ روبهرو هستیم تا یک نمایشگاه. این البته نقد جدیدی نیست، از سالها قبل درباره چگونگی برگزاری نمایشگاه کتاب تهران گفته میشود. آن هم در شرایطی که دیگر نمایشگاههای بینالمللی کتاب تهران به معنای واقعی نمایشگاه هستند. همین نمایشگاه بینالمللی کتاب فرانکفورت را ببینید، چند روز ابتدایی برگزاریاش جنبه نمایشگاهی دارد و تنها یکی- دو روز انتهایی آن به شکل فروشگاهی میزبانی علاقهمندان را به عهده دارد. در دورهای فرصت حضور در نمایشگاه کتاب فرانکفورت را پیدا کردم، آنجا خبری از نمایشگاه به معنای فروشگاهیاش نبود. ناشران و اهالی کتاب در خلال برنامههای از پیش تعیین شده دست به تعامل میزدند. از ارتباط گرفتن ناشران و نویسندگان کشورهای مختلف با یکدیگر گرفته تا قراردادهای خرید و فروش رایت کتاب. اتفاقی که ما در نمایشگاه کتاب تهران کمتر شاهد آن هستیم. در نمایشگاههای خارجی کتاب، یا اغلب فروش ندارند یا اینکه فروش در حاشیه برگزاری آنها جای دارد و چندان پررنگ نیست. از این طریق مردم تنها با تازههای نشر و تحولات آن آشنا میشوند و درصورت علاقهمندی به خرید کتاب همچنان به کتابفروشیها مراجعه میکنند. آن وقت دیگر آسیبی متوجه این بخش مهم نشرمان نمیشود. البته نمیتوان منکر شد که به هرحال در شکل حضوری نمایشگاه کتاب تهران هم تا حدی شاهد برگزاری برخی نشستها به منظور بررسی مشکلات نشر و از سویی تعامل میان صاحبان آثار با مردم بودیم؛ اتفاقی که در شرایط فعلی که نمایشگاه به فضای مجازی آمده حذف شده است. به گمانم در شرایط فعلی که همچنان از امکان برگزاری حضوری نمایشگاه کتاب محروم هستیم میتوان با برخی برنامهریزیها تا حدی فقدان این تعامل را برطرف کرد. تا زمانی که ستاد ملی مبارزه با کرونا اجازه برگزاری نمایشگاه کتاب تهران به شکل سابق را بدهد میتوان طی برگزاری نمایشگاه مجازی کتاب تهران، هر روز زمانی را برای برگزاری جلسات آنلاین در نظر گرفت. از طریق شبکههای اجتماعی میتوان دست به برگزاری نشستهای آنلاین زد، این جلسات میتوانند موضوعات مختلفی داشته باشند؛ از جلسه پرسش و پاسخ میان مردم با نویسندگان و مترجمان گرفته تا حتی جلسه نقد و بررسی کتاب. بخشی از این برنامهها هم میتواند به صحبت علاقهمندان کتاب با ناشران اختصاص پیدا کند. از این طریق برای ناشران و دیگر فعالان حوزه کتاب هم فرصتی برای اطلاع از نظرات مردم فراهم میشود. امیدوارم برای نشر ما هم بتدریج شرایط برگزاری نمایشگاهی این رویداد عرصه کتاب فراهم شود، هرچند که نمیتوان منکر برخی تفاوتها و ضرورتهای پیشرو شد.
نویسنده ادبیات داستانی
محدودیتهای کرونایی امسال هم اجازه برپایی نمایشگاه کتاب تهران به شکل فیزیکی سابق را نداد؛ از همین رو تا چندی دیگر شاهد میزبانی اهالی نشر از علاقهمندان کتاب بر بستر فضای مجازی خواهیم بود. این اتفاقی است که سال گذشته، تجربهای جدید را برای عرصه کتابمان رقم زد. از همین رو در سالجاری هم باید توقعات معقولی از چگونگی برپایی این رویداد فرهنگی داشته باشیم. برگزاری مجازی نمایشگاه در شرایطی که همچنان با ضرورتهای بهداشتی اعلام شده از سوی ستاد ملی مبارزه با کرونا روبهرو هستیم اتفاق خوبی است که باید آن را به فال نیک گرفت. حداقل از این طریق ارتباط مردم با کتاب قطع نمیشود و بخشی از سرمایه ناشران هم بازمی گردد. با این حال نمیتوان فراموش کرد که در فضای مجازی امکان تعامل میان اهالی کتاب و مردم وجود ندارد. هر چند که حتی در خلال برگزاری نمایشگاه کتاب تهران -به صورت حضوری- هم خواه ناخواه ما بیشتر با یک فروشگاه بزرگ روبهرو هستیم تا یک نمایشگاه. این البته نقد جدیدی نیست، از سالها قبل درباره چگونگی برگزاری نمایشگاه کتاب تهران گفته میشود. آن هم در شرایطی که دیگر نمایشگاههای بینالمللی کتاب تهران به معنای واقعی نمایشگاه هستند. همین نمایشگاه بینالمللی کتاب فرانکفورت را ببینید، چند روز ابتدایی برگزاریاش جنبه نمایشگاهی دارد و تنها یکی- دو روز انتهایی آن به شکل فروشگاهی میزبانی علاقهمندان را به عهده دارد. در دورهای فرصت حضور در نمایشگاه کتاب فرانکفورت را پیدا کردم، آنجا خبری از نمایشگاه به معنای فروشگاهیاش نبود. ناشران و اهالی کتاب در خلال برنامههای از پیش تعیین شده دست به تعامل میزدند. از ارتباط گرفتن ناشران و نویسندگان کشورهای مختلف با یکدیگر گرفته تا قراردادهای خرید و فروش رایت کتاب. اتفاقی که ما در نمایشگاه کتاب تهران کمتر شاهد آن هستیم. در نمایشگاههای خارجی کتاب، یا اغلب فروش ندارند یا اینکه فروش در حاشیه برگزاری آنها جای دارد و چندان پررنگ نیست. از این طریق مردم تنها با تازههای نشر و تحولات آن آشنا میشوند و درصورت علاقهمندی به خرید کتاب همچنان به کتابفروشیها مراجعه میکنند. آن وقت دیگر آسیبی متوجه این بخش مهم نشرمان نمیشود. البته نمیتوان منکر شد که به هرحال در شکل حضوری نمایشگاه کتاب تهران هم تا حدی شاهد برگزاری برخی نشستها به منظور بررسی مشکلات نشر و از سویی تعامل میان صاحبان آثار با مردم بودیم؛ اتفاقی که در شرایط فعلی که نمایشگاه به فضای مجازی آمده حذف شده است. به گمانم در شرایط فعلی که همچنان از امکان برگزاری حضوری نمایشگاه کتاب محروم هستیم میتوان با برخی برنامهریزیها تا حدی فقدان این تعامل را برطرف کرد. تا زمانی که ستاد ملی مبارزه با کرونا اجازه برگزاری نمایشگاه کتاب تهران به شکل سابق را بدهد میتوان طی برگزاری نمایشگاه مجازی کتاب تهران، هر روز زمانی را برای برگزاری جلسات آنلاین در نظر گرفت. از طریق شبکههای اجتماعی میتوان دست به برگزاری نشستهای آنلاین زد، این جلسات میتوانند موضوعات مختلفی داشته باشند؛ از جلسه پرسش و پاسخ میان مردم با نویسندگان و مترجمان گرفته تا حتی جلسه نقد و بررسی کتاب. بخشی از این برنامهها هم میتواند به صحبت علاقهمندان کتاب با ناشران اختصاص پیدا کند. از این طریق برای ناشران و دیگر فعالان حوزه کتاب هم فرصتی برای اطلاع از نظرات مردم فراهم میشود. امیدوارم برای نشر ما هم بتدریج شرایط برگزاری نمایشگاهی این رویداد عرصه کتاب فراهم شود، هرچند که نمیتوان منکر برخی تفاوتها و ضرورتهای پیشرو شد.
تابآوری در زندگی روزمره(1 )
کلید طلایی مدیریت استرس
آزاده سهرابی
روانشناس
اولین باری که از خودم پرسیدم چگونه میشود این همه سختی و رنج را تاب آورد، زمانی بود که تنها 24 ساعت بعد از واقعه زلزله بم همراه یک گروه از هنرمندان از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به قلب فاجعه رفته بودیم؛ از دریچه کوچک پنجره اتوبوس مردمی را میدیدم که بیش از هر چیز متحیر بودند و بهتزده! در توقف کوتاهی در قبرستان مردی را دیدم که نمیدانم چند نفر از اعضای خانوادهاش را به خاک سپرده بود و همینطور ایستاده بود به خاک نگاه میکرد. هیچ هیجانی در چهرهاش نبود! او چگونه میتوانست تاب بیاورد؟ ما چگونه داشتیم دیدن این همه ویرانی را تاب میآوردیم؟ ما ناظران شوری اشکهایمان را در دهان با طعم خاک حس میکردیم.
اسفند 98 یک روز صبح از خواب بیدار شدیم و دیدیم آمدن یک ویروس کوچک زندگی را در تمام ابعاد زندگی از شناخت تا هیجان، از رفتار تا انگیزهها تغییر داد و حالا سؤال این بود که هر کدام از ما قرار است چگونه این میزان تغییر و ابهام همراه با استرس را تاب بیاوریم؟ حالا چه میشود، سؤال هر روزمان بود(هست). امروز دی ماه 1400 است و هنوز ویروس نرفته است ولی هر زمانی هم که برود چیزهایی را عمیقاً در زندگی روزمره تغییر داده است.
زمانی بود که واژه «تابآوری» در مقالههای پژوهشی و نهایتاً در ذهن روانشناسان معنا و مفهوم داشت؛ با آنکه این واژه یکی از کلیدیترین مؤلفههای روان شناختی زندگی است. حالا شاید یک دهه بیشتر است که اهمیت این مؤلفه بیشتر شناخته شده است و بعد از تجربه روزگار کرونا میتوان گفت این تجربه که «آسیب» از آنچه فکر میکنیم به ما نزدیکتر است، این مؤلفه را به مهمترین مؤلفه زندگی روزمره تبدیل کرده باشد.
استرس و حتی برخی اختلالهای اضطرابی ناشی از تحمل استرسهای طولانی مدت و یا ضربههای استرسزا، جزئی از زندگی روزمره ماست. از اینها گذشته مشکلات اقتصادی و تبعات آن را که این روزها بر زندگی مردم تحمیل شده است نیز باید به این فهرست اضافه کنیم. چه بسا زندگی در دنیای امروز را باید سبک «زندگی توأم با استرس» نامید. این روزها حتی نمیتوان نسبت به وقایعی که در کشورهای همسایه رخ میدهد بیتفاوت بود و بهواسطه تکنولوژی هر روز در معرض انواع خبرهای جنگ و درگیری در منطقه و دنیا قرار داریم. در این روزگار کلید طلایی مدیریت استرس چیزی جز افزایش تابآوری نیست. از اسفند 98 تا امروز و فرداها چیزی که تغییر نمیکند و میتوان رد اثرش را در زندگی تک تک آدمها دنبال کرد و یک تقسیم کلی هم داشت: کسانی که تابآوری بالایی دارند و کسانی که تابآوری پایینی دارند. در اینجا یک حقیقتی نهفته است: ما انسانی بدون تابآوری نداریم!
حتماً اگر نه به تجربه عینی که در تصاویر دیدهاید درختانی را که در طوفان و زیر شلاق باد به خود پیچیدهاند، خم شدهاند اما نشکستهاند! اینها درختانی هستند که بعد از طوفان دوباره برمیخیزند. حتماً اگر نه خودتان، که در اطرافتان دیدهاید کسی را که با وجود رشد در یک محیط نهچندان مناسب رشدی و یا تجربه تروماها به موفقیتهای خوبی در زندگی دست یافته باشد؟ چرا برخی افراد در برخورد با استرس انعطافپذیری دارند و دوباره و دوباره برمی خیزند؟ آیا این ویژگیها آموختنی است؟
واقعیت این است که برای مشکلات و سختیهایی که ممکن است در زندگی همه ما وجود داشته باشد، هیچ پیشگویی وجود ندارد؛ این خودمان هستیم که این قدرت را برای آنان معنا میکنیم. ما انتخاب میکنیم که تفسیرمان از هر رویداد را چگونه در ذهن مرور کنیم و به حافظه بسپاریم. آنچه در مواقع استرس به ما قدرت میدهد و از درونمان سرچشمه میگیرد با یکی از ویژگیهای مهم روانی به نام «تابآوری» ارتباط پیدا میکند. تابآوری در مورد کسانی بهکار میرود که در معرض خطر قرار میگیرند ولی دچار اختلال نمیشوند. از اینرو شاید بتوان نتیجهگیری کرد که مواجهشدن با خطر شرط لازم برای آسیبپذیری است اما شرط کافی نیست. این را به یاد داشته باشید تا بیشتر دربارهاش حرف بزنیم.
روانشناس
اولین باری که از خودم پرسیدم چگونه میشود این همه سختی و رنج را تاب آورد، زمانی بود که تنها 24 ساعت بعد از واقعه زلزله بم همراه یک گروه از هنرمندان از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به قلب فاجعه رفته بودیم؛ از دریچه کوچک پنجره اتوبوس مردمی را میدیدم که بیش از هر چیز متحیر بودند و بهتزده! در توقف کوتاهی در قبرستان مردی را دیدم که نمیدانم چند نفر از اعضای خانوادهاش را به خاک سپرده بود و همینطور ایستاده بود به خاک نگاه میکرد. هیچ هیجانی در چهرهاش نبود! او چگونه میتوانست تاب بیاورد؟ ما چگونه داشتیم دیدن این همه ویرانی را تاب میآوردیم؟ ما ناظران شوری اشکهایمان را در دهان با طعم خاک حس میکردیم.
اسفند 98 یک روز صبح از خواب بیدار شدیم و دیدیم آمدن یک ویروس کوچک زندگی را در تمام ابعاد زندگی از شناخت تا هیجان، از رفتار تا انگیزهها تغییر داد و حالا سؤال این بود که هر کدام از ما قرار است چگونه این میزان تغییر و ابهام همراه با استرس را تاب بیاوریم؟ حالا چه میشود، سؤال هر روزمان بود(هست). امروز دی ماه 1400 است و هنوز ویروس نرفته است ولی هر زمانی هم که برود چیزهایی را عمیقاً در زندگی روزمره تغییر داده است.
زمانی بود که واژه «تابآوری» در مقالههای پژوهشی و نهایتاً در ذهن روانشناسان معنا و مفهوم داشت؛ با آنکه این واژه یکی از کلیدیترین مؤلفههای روان شناختی زندگی است. حالا شاید یک دهه بیشتر است که اهمیت این مؤلفه بیشتر شناخته شده است و بعد از تجربه روزگار کرونا میتوان گفت این تجربه که «آسیب» از آنچه فکر میکنیم به ما نزدیکتر است، این مؤلفه را به مهمترین مؤلفه زندگی روزمره تبدیل کرده باشد.
استرس و حتی برخی اختلالهای اضطرابی ناشی از تحمل استرسهای طولانی مدت و یا ضربههای استرسزا، جزئی از زندگی روزمره ماست. از اینها گذشته مشکلات اقتصادی و تبعات آن را که این روزها بر زندگی مردم تحمیل شده است نیز باید به این فهرست اضافه کنیم. چه بسا زندگی در دنیای امروز را باید سبک «زندگی توأم با استرس» نامید. این روزها حتی نمیتوان نسبت به وقایعی که در کشورهای همسایه رخ میدهد بیتفاوت بود و بهواسطه تکنولوژی هر روز در معرض انواع خبرهای جنگ و درگیری در منطقه و دنیا قرار داریم. در این روزگار کلید طلایی مدیریت استرس چیزی جز افزایش تابآوری نیست. از اسفند 98 تا امروز و فرداها چیزی که تغییر نمیکند و میتوان رد اثرش را در زندگی تک تک آدمها دنبال کرد و یک تقسیم کلی هم داشت: کسانی که تابآوری بالایی دارند و کسانی که تابآوری پایینی دارند. در اینجا یک حقیقتی نهفته است: ما انسانی بدون تابآوری نداریم!
حتماً اگر نه به تجربه عینی که در تصاویر دیدهاید درختانی را که در طوفان و زیر شلاق باد به خود پیچیدهاند، خم شدهاند اما نشکستهاند! اینها درختانی هستند که بعد از طوفان دوباره برمیخیزند. حتماً اگر نه خودتان، که در اطرافتان دیدهاید کسی را که با وجود رشد در یک محیط نهچندان مناسب رشدی و یا تجربه تروماها به موفقیتهای خوبی در زندگی دست یافته باشد؟ چرا برخی افراد در برخورد با استرس انعطافپذیری دارند و دوباره و دوباره برمی خیزند؟ آیا این ویژگیها آموختنی است؟
واقعیت این است که برای مشکلات و سختیهایی که ممکن است در زندگی همه ما وجود داشته باشد، هیچ پیشگویی وجود ندارد؛ این خودمان هستیم که این قدرت را برای آنان معنا میکنیم. ما انتخاب میکنیم که تفسیرمان از هر رویداد را چگونه در ذهن مرور کنیم و به حافظه بسپاریم. آنچه در مواقع استرس به ما قدرت میدهد و از درونمان سرچشمه میگیرد با یکی از ویژگیهای مهم روانی به نام «تابآوری» ارتباط پیدا میکند. تابآوری در مورد کسانی بهکار میرود که در معرض خطر قرار میگیرند ولی دچار اختلال نمیشوند. از اینرو شاید بتوان نتیجهگیری کرد که مواجهشدن با خطر شرط لازم برای آسیبپذیری است اما شرط کافی نیست. این را به یاد داشته باشید تا بیشتر دربارهاش حرف بزنیم.
برای ایران آینده
ایران آینده عنوان مجله ویژه نامه دوازدهمین جشنواره مردمی فیلم عمار است که بتازگی منتشر شده است. این ویژه نامه به همت محمد احسانپور صفا، پوریا عصار و سید محمد هاشمی که از اعضای شورای سردبیری هستند، منتشر شده است. در این ویژه نامه تصویر پیشرفتهای گذشته، نقشه جهشهای آینده به قلم محمد احسان پورصفا و نیز بررسی کارکرد هنر و رسانه در آیندهسازی به قلم پوریا عصار را میخوانیم. این مقاله برداشتی از کتاب «ایران آینده به سوی الگویی مردم شناختی برای ابرقدرتی ایران» نوشته دکتر ابراهیم فیاض است.
همچنین دکتر علی احمدی پژوهشگر جغرافیای فرهنگی نیز یادداشتی با عنوان ظرفیتهای بومی، مسیر رسیدن به تمدن اسلامی نوشته که به توانهای بومی برای شکوفایی و بازیابی تمدن اسلامی ایرانی نگاه داشته است.
خیال، شاه کلید سینمای تمدن ساز نیز عنوان گزارشی از سخنرانی استاد «حسن رحیمپور ازغدی» در سینما فلسطین است که در حاشیه اکرانهای دوازدهمین جشنواره مردمی فیلم عمار صحبت شده است.
گزارشی از کارگاه «سوژههای روایت پیشرفت» با حضور مجتبی قافله باشی و پژمان عرب که از سلسله نشستهای تخصصی دوازدهمین جشنواره عمار برگزار شد و نیز گفتوگو با مسعود ملکی عضو انجمن این روایت، سرفصلهایی است که در این ویژه نامه میبینید.
لازم به ذکر است عناوین حق محوری به جای سرمایه محوری، مکتبی رؤیایی بهنام جهاد سازندگی، باید به سوی مردم رفت، استقلال صنعتی در پرتو فرصت آفرینی برای نخبگان، جهانی پر از انسان گرسنه، مسجدی خواهم ساخت و اعتکاف نتفلیکس در مسجد جوادالائمه(ع) از جمله مطالب ویژهنامه دوازدهمین جشنواره مردمی فیلم عمار است.
نقد علیه نفی
علیرضا نراقی
منتقد
کار منتقد زیر سؤال بردن ماهیت وجودی یک اثر نیست. این خلاف ذات آزاداندیشی و عقلانیت در نقد است. منتقد هیچگاه در این جایگاه - و حتی در مقام تأیید کسی در این جایگاه - نیست که بگوید فلان اثر نباید ساخته شود و ساخته شدن بهمان اثر ضروری است. هر اثر هنری پیش از به وجود آمدن یک امکان است؛ یک استعداد که میتواند عینیت پیدا کند یا هیچگاه زاده نشود. اما پس از خلق شدن دیگر نمیتوان وجود آن را نادیده گرفت یا سرکوب کرد. وظیفه منتقد کشف استعداد و اراده اولیه، تحلیل روند پرورش آن و سنجش و نقادی اثر نهایی بر مبنای آن امکان و استعداد است.
اما گاه در ادبیات نقد این سالها، خاصه بواسطه حضور ثابت و یکهتازانه برخی منتقدان در تلویزیون و تحمیل زاویه تنگ نگاهشان به مخاطب، اصل وجود و به نمایش درآمدن برخی آثار زیر سؤال میرود و حتی انکار میگردد. گویی که منتقد عضوی از شورای نظارت و ارزشیابی است.
ممکن است برخی در پاسخ به این صورتبندی، به آثار بیارزش و مبتذلی اشاره کنند که با سرمایههای مشکوک ساخته میشوند و فاقد هرگونه ارزش هنری یا حتی سرگرم کننده هستند. درست است که دیدن چنین آثاری آزاردهنده است اما باید این نکته را در نظر داشت که تولید آنها از نظر توجیه اقتصادی و همچنین ساختار و محتوا معلول واقعیت است و نه علت آن.
در راستای تولید و سرمایه مشکوک باید گفت که آثار اینچنینی برآیند عدم شفافیت و بیاصول بودن تولید در سینما، تلویزیون و شبکه نمایش خانگی هستند. این وضعیت محصول فقدان یک بخش خصوصی شفاف و ضابطهمند و همچنین سیاستهای متغیر و کوتاهمدت است که بیشتر از تنظیم بازار عرضه و تقاضا، آن را آشفته میکند. نتیجه این دخالتهای در طول سالیان آثار سفارشی پرهزینه اما کم اثر بوده که روی دیگر سکه آن تولید انبوه کمدیهای سطح پایین و غیرقابل تحمل شده است. در چنین وضعیتی نقد منتقد باید بیشتر متوجه سیاستگذاری و ساختار معیوب و کوتاهمدتی افقها باشد، نه نفی آثار برآمده از این شرایط.
بسیاری از آثار مورد نفی از نظر ساختار و محتوا ضعیف هستند اما ضعف آنها خود برآیند یک ضعف فرهنگی و آموزشی کلیتر است. آثاری با محتوا و ساختاری ضعیف و سطحی بیش از هر چیز نشانه ضعفهای عمده در فرهنگ و سلیقه عمومیهستند که جای دیگری ساخته میشوند؛ همچنین نشانی از ضعفهای عمده ما در تربیت و آموزش فیلمسازند. اگر نقد منتقد تبدیل به نفی اثر شود آنگاه آن ریشههای غلط فرهنگی و آن واقعیت سلیقه مبتذلی که ساخت و نمایش اثر مبتذل را ممکن میکند مورد توجه قرار نمیگیرد و نقد هیچگاه به ریشهها راه پیدا نمیکند.
عبارت فیلمفارسی که توسط دکتر هوشنگ کاووسی برای سینمای عامهپسند پیش از انقلاب وضع شد خود نوعی از این نفی بود. فیلمفارسی تمام آثار را یک کاسه کرد، تفاوتها را نادیده گرفت و با نفی یک واقعیت فرهنگی، اجتماعی، منتقد را در تحلیل و بررسی جزئیات و ویژگیهای اثر تنبل کرد. درست است که اثر برای نقد شدن باید بدیهیاتی فکری و ساختاری را دارا باشد، اما نقد خوب درباره یک اثر بد هم، میتواند ارزشمند باشد و به علتها برسد و توضیح دقیقی از چرایی ضعفها بدهد.
عکس نوشت
«دختر ایران» به کارگردانی سیدجلال اشکذری و به تهیهکنندگی مشترک حامد بامروتنژاد و سیدجلال اشکذری روز پنجشنبه 23 دی ماه در جشنواره عمار به نمایش در آمد. این پروژه سینمایی متفاوتترین اثر اشکذری است که در حال و هوای شهر یزد جلوی دوربین رفت. کوروش تهامی و گلاره عباسی از بازیگران اصلی این فیلم سینمایی هستند.
هنرمندان در فضای مجازی
تنها 64 روز به پایان سال 1400 مانده است و به همین دلیل جای تعجبی ندارد که صف اکران فیلمها شلوغ باشد. موضوعی که میتوان از صفحه هنرمندان سینمایی در فضای مجازی به آن پی برد.
تولدت مبارک آقای کارگردان
22 دی ماه تولد علی رفیعی کارگردان سینما و تئاتر بود. این کارگردان صاحب سبک که طراحی صحنههای کارهای خودش را برعهده دارد، شاگردان زیادی تربیت کرده است که این روزها از فعالان تئاتری هستند. ستاره اسکندی، حمید پورآذری، بانیپال الخاص، حبیب رضایی، علی اصغر دشتی در صفحه خود تولد او را تبریک گفتند.
چهره ها
بهرام افشاری در صفحه خود خبر داده است که همزمان با رونمایی از دومین تیزر فیلم «صحنه زنی» به کارگردانی علیرضا صمدی با استقبال مخاطبان، به فروش یک میلیاردی رسید. او در ادامه نوشت: «اکران این فیلم سینمایی روایتی ناگفته از ماجرایی ملتهب از خشونت و عشق را در زیر پوست شهر به تصویر میکشد.»
محسن تنابنده بازیگر هم در صفحه خود پوستر فیلم «عنکبوت» به کارگردانی ابراهیم ایرجزاد را منتشر کرده است و خبر اکران این فیلم را از 23 بهمن ماه داده است: «باتوجه به اینکه «عنکبوت» فیلمی در ژانر جنایی است و کمتر فیلمی در این ژانر در سینمای ایران ساخته و اکران میشود، پیشبینی میشود اکران موفقی را پشت سر بگذارد. فیلم قبلی ابراهیم ایرج زاد با نام «تابستان داغ» در سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر رکورددار نامزدی بود.»
محمدرضا سرشار برای نسلی یادآور قصههای روز جمعه است. این نویسنده این روزها در صفحه بزم اسرار که صفحهای مربوط به متنخوانی حکایات ادبیات پارسی است حکایتهایی از گلستان سعدی را میخواند. حکایتهایی که درباره تأثیر تربیت است.
دیگه چه خبر
اجرای نمایش «وُیتسک» به نویسندگی و کارگردانی محمدرضا آگاه در سالن اصلی پردیس تئاتر شهرزاد شروع شده است. این نمایش که با اقتباسی از متن گئورگ بوشنر نوشته شده است، درباره سرباز فقیری است که تنها وظیفه او تراشیدن ریش سروان و تنها دارایی او همسرش ماری است. ماری در انتها وُیتسِک را رها میکند و این، شروعِ یک پایان است. این خبر را کوروش شاهونه در صفحه خود داده است. او به همراه سجاد افشاریان یکی از تهیهکنندگان نمایش است.
مدرسه مشق در صفحه خود عکسی از جلال ستاری اسطورهشناس منتشر کرده است. در این صفحه بخشی از یادداشت این پژوهشگر درباره کتاب «هزار و یکشب» آمده است: «هزار و یکشب به صورتی که فعلاً در دست است، تألیف یک تن و یک قوم و ملت نیست. این کتاب طی قرنهای متوالی در تمام عالم گردش کرده و در این گردش طولانی و پایانناپذیر خویش بر گردِ ربع مسکون، بسیار عجایب و نوادر دیده و از آن توشهها اندوخته و هر قوم و قبیلهای به تناسب ذوق خویش چیزی بدان افزوده و گاه کتابی مستقل و داستانی دراز یکباره در آن درج شده و در مدتی نسبتاً دراز بدین کمال رسیده است.»
پیشنهاد روز
اگر دوست دارید که صدای دوبلورهای قدیمی را با تصویرشان بشنوید، بد نیست به صفحه جواد پزشکیان سر بزنید. این مدیر دوبلاژ قدیمی در صفحه خود برخی از کارهای خودش را منتشر میکند. گوینده نقشهای اولیور هاردی، اسکروج در انیمیشن «سرود کریسمس میکیها»، سر هیس در انیمیشن «رابین هود» عکسهای جدید و قدیمی همکاران خودش را نیز منتشر میکند.
تولدت مبارک آقای کارگردان
22 دی ماه تولد علی رفیعی کارگردان سینما و تئاتر بود. این کارگردان صاحب سبک که طراحی صحنههای کارهای خودش را برعهده دارد، شاگردان زیادی تربیت کرده است که این روزها از فعالان تئاتری هستند. ستاره اسکندی، حمید پورآذری، بانیپال الخاص، حبیب رضایی، علی اصغر دشتی در صفحه خود تولد او را تبریک گفتند.
چهره ها
بهرام افشاری در صفحه خود خبر داده است که همزمان با رونمایی از دومین تیزر فیلم «صحنه زنی» به کارگردانی علیرضا صمدی با استقبال مخاطبان، به فروش یک میلیاردی رسید. او در ادامه نوشت: «اکران این فیلم سینمایی روایتی ناگفته از ماجرایی ملتهب از خشونت و عشق را در زیر پوست شهر به تصویر میکشد.»
محسن تنابنده بازیگر هم در صفحه خود پوستر فیلم «عنکبوت» به کارگردانی ابراهیم ایرجزاد را منتشر کرده است و خبر اکران این فیلم را از 23 بهمن ماه داده است: «باتوجه به اینکه «عنکبوت» فیلمی در ژانر جنایی است و کمتر فیلمی در این ژانر در سینمای ایران ساخته و اکران میشود، پیشبینی میشود اکران موفقی را پشت سر بگذارد. فیلم قبلی ابراهیم ایرج زاد با نام «تابستان داغ» در سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر رکورددار نامزدی بود.»
محمدرضا سرشار برای نسلی یادآور قصههای روز جمعه است. این نویسنده این روزها در صفحه بزم اسرار که صفحهای مربوط به متنخوانی حکایات ادبیات پارسی است حکایتهایی از گلستان سعدی را میخواند. حکایتهایی که درباره تأثیر تربیت است.
دیگه چه خبر
اجرای نمایش «وُیتسک» به نویسندگی و کارگردانی محمدرضا آگاه در سالن اصلی پردیس تئاتر شهرزاد شروع شده است. این نمایش که با اقتباسی از متن گئورگ بوشنر نوشته شده است، درباره سرباز فقیری است که تنها وظیفه او تراشیدن ریش سروان و تنها دارایی او همسرش ماری است. ماری در انتها وُیتسِک را رها میکند و این، شروعِ یک پایان است. این خبر را کوروش شاهونه در صفحه خود داده است. او به همراه سجاد افشاریان یکی از تهیهکنندگان نمایش است.
مدرسه مشق در صفحه خود عکسی از جلال ستاری اسطورهشناس منتشر کرده است. در این صفحه بخشی از یادداشت این پژوهشگر درباره کتاب «هزار و یکشب» آمده است: «هزار و یکشب به صورتی که فعلاً در دست است، تألیف یک تن و یک قوم و ملت نیست. این کتاب طی قرنهای متوالی در تمام عالم گردش کرده و در این گردش طولانی و پایانناپذیر خویش بر گردِ ربع مسکون، بسیار عجایب و نوادر دیده و از آن توشهها اندوخته و هر قوم و قبیلهای به تناسب ذوق خویش چیزی بدان افزوده و گاه کتابی مستقل و داستانی دراز یکباره در آن درج شده و در مدتی نسبتاً دراز بدین کمال رسیده است.»
پیشنهاد روز
اگر دوست دارید که صدای دوبلورهای قدیمی را با تصویرشان بشنوید، بد نیست به صفحه جواد پزشکیان سر بزنید. این مدیر دوبلاژ قدیمی در صفحه خود برخی از کارهای خودش را منتشر میکند. گوینده نقشهای اولیور هاردی، اسکروج در انیمیشن «سرود کریسمس میکیها»، سر هیس در انیمیشن «رابین هود» عکسهای جدید و قدیمی همکاران خودش را نیز منتشر میکند.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
سخن روز
-
کامران شیردل: ما برای جشنواره و جایزه فیلم نمیساختیم
-
راهکاری برای حفظ تعامل میان مردم با اهالی نشر
-
کلید طلایی مدیریت استرس
-
برای ایران آینده
-
نقد علیه نفی
-
عکس نوشت
-
هنرمندان در فضای مجازی
اخبارایران آنلاین