ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
مظفر قرباننژاد: تعزیه سنت خود را دارد
برخی از جوانها نسبت به هنر تعزیه ناآگاه هستند و آن را نادرست و با موسیقیها و نسخی نامربوط اجرا میکنند. متأسفانه سنت تعزیه در حال فراموشی است، این هنر نیز مانند دیگر نمایشهای آیینی و سنتی سنت خود را دارد. این سنت به واسطه نداشتن سرپرست و مسئول رو به نابودی است و باید برای آن حرمت و بودجه در نظر گرفته شود.
تعزیهخوان پیشکسوت در گفتوگو با هنرآنلاین درباره هنر تعزیه حرف زد
تعزیهخوان پیشکسوت در گفتوگو با هنرآنلاین درباره هنر تعزیه حرف زد
اشارهای به موسیقی آیینی امروز ایران
زنده جاوید کیست؟ کشته شمشیر دوست!
عماد توحیدی
آهنگساز و نوازنده دف و سازهای کوبهای
در تجزیه و تحلیل هنر دینی -آیینی در ایران که پیشینه آن به پیش از اسلام و «یشت»های اوستایی بازمی گردد میتوان دریافت که پرستش و ستایش در این سرزمین کهن همنشینی دیرینهای با هنر و بویژه با موسیقی داشته است. ایرانیان بعد از ورود اسلام به ایران و رواج بیشتر مذهب شیعه در سدههای بعد بتدریج تمرکز خود را در شاخههای متعدد هنری معطوف به نگرشهای مذهبی کردند.
در موسیقی، سنتهایی چون «حمد» خداوند باریتعالی، «نعت» پیامبر اسلام و «مدح و منقبت» اولیاءالله و امامان شیعه در گستره ایران متداول شد و در هر منطقه بنا بر شاخصهای فرهنگی غالب، رنگ و بو و تجلی منحصربهفردی پیدا کرد. بزرگداشت و تکریم واقعه بزرگ عاشورای ٦١ هجری قمری بهعنوان نماد فرهنگ حق طلبی و شهادت رنگ و بویی سیاسی یافت و هنرمندان بسیاری در رشتههای مختلف ادبی و هنری را با خود همراه کرد. بهطوری که برگزاری آیینها و مناسک محرم مبدل به نمایشگاهی بزرگ از جلوههای اجتماعی هنر ایرانی شد.
«تعزیه» بهعنوان شاخصترین گونه نمایشی در جهان اسلام نقطه تلاقی شعر، موسیقی و نمایش ملی بود و ایرانیان حتی برخی از سنت های دینی پیش از اسلام خود را در چارچوب تفکرات مذهبی شیعی از نو تعریف کردند. روح واحد این نگرش تا روزگار ما امتداد یافت و در تلاوت قرآن، اذان، ذکر، ورد، چاووش خوانی، زیارت نامهخوانی، منقبت خوانی، نعت خوانی، نوحه خوانی و سینه زنی و حتی اجرای مناسک صوفیانه قابل شناسایی است. اما در دهههای اخیر و با وجود متولیان بسیار فرهنگی دولتی بیشتر این سنتها در عزاداریهای امروز در کارکردی مخدوش و حتی در مواردی مبتذل ارائه میشوند. با توجه به گسترش فضای مجازی و تغییر برخی مناسبات فرهنگی جامعه ایرانی برخی از اجراکنندگان آیینهای محرم با توسل به بهانههایی چون کم شدن تأثیرگذاری سنتهای کهن و لزوم جذب مخاطب جوان بدعتگذار این انحراف شده و در بسیاری از عزاداریها اشعار سست و بیمایه و ملودیهای مستعمل عربی، هندی و استانبولی به اجرا درآمد. تقرب معرفتی و فرهنگی و هنری با موضوع عزاداری آسیب دید و جالب اینکه این اجراهای سطح پایین توسط متولیانی چون صداوسیما ترویج داده شد.
غافل از اینکه افت کیفیت هنری مراسم عزاداری محرم بتدریج موجب افت معنوی این سنتها شده و این کثرت بینی و ظاهر بینی ضربات مهلکی بر پیکره این میراث غنی وارد میکند. در بازنگری و آسیب شناسی این جریان میتوان به مواردی چون فقدان معرفی هویت باارزش ملی و قومی ما در رسانهها و عدم تربیت و آگاهسازی مجریان مسلط بر پیشینه آیینی و سنتهای موسیقایی اشاره کرد. در این میان شاید ترغیب و تشویق به شناخت و استفاده درست از مخازن و گنج آوازهای موسیقی نواحی ایران در اجرای فرمهای متنوع موسیقی آیینی امروز ایران موجب فرجامی خوش تر در آینده این نوع موسیقی باشد. هر چند فراموش نکنیم که طبق نوشتههای فتوت نامههای مداحان شرط اول برای فعالیت در این عرصه طهارت و قوت نفس است.
آهنگساز و نوازنده دف و سازهای کوبهای
در تجزیه و تحلیل هنر دینی -آیینی در ایران که پیشینه آن به پیش از اسلام و «یشت»های اوستایی بازمی گردد میتوان دریافت که پرستش و ستایش در این سرزمین کهن همنشینی دیرینهای با هنر و بویژه با موسیقی داشته است. ایرانیان بعد از ورود اسلام به ایران و رواج بیشتر مذهب شیعه در سدههای بعد بتدریج تمرکز خود را در شاخههای متعدد هنری معطوف به نگرشهای مذهبی کردند.
در موسیقی، سنتهایی چون «حمد» خداوند باریتعالی، «نعت» پیامبر اسلام و «مدح و منقبت» اولیاءالله و امامان شیعه در گستره ایران متداول شد و در هر منطقه بنا بر شاخصهای فرهنگی غالب، رنگ و بو و تجلی منحصربهفردی پیدا کرد. بزرگداشت و تکریم واقعه بزرگ عاشورای ٦١ هجری قمری بهعنوان نماد فرهنگ حق طلبی و شهادت رنگ و بویی سیاسی یافت و هنرمندان بسیاری در رشتههای مختلف ادبی و هنری را با خود همراه کرد. بهطوری که برگزاری آیینها و مناسک محرم مبدل به نمایشگاهی بزرگ از جلوههای اجتماعی هنر ایرانی شد.
«تعزیه» بهعنوان شاخصترین گونه نمایشی در جهان اسلام نقطه تلاقی شعر، موسیقی و نمایش ملی بود و ایرانیان حتی برخی از سنت های دینی پیش از اسلام خود را در چارچوب تفکرات مذهبی شیعی از نو تعریف کردند. روح واحد این نگرش تا روزگار ما امتداد یافت و در تلاوت قرآن، اذان، ذکر، ورد، چاووش خوانی، زیارت نامهخوانی، منقبت خوانی، نعت خوانی، نوحه خوانی و سینه زنی و حتی اجرای مناسک صوفیانه قابل شناسایی است. اما در دهههای اخیر و با وجود متولیان بسیار فرهنگی دولتی بیشتر این سنتها در عزاداریهای امروز در کارکردی مخدوش و حتی در مواردی مبتذل ارائه میشوند. با توجه به گسترش فضای مجازی و تغییر برخی مناسبات فرهنگی جامعه ایرانی برخی از اجراکنندگان آیینهای محرم با توسل به بهانههایی چون کم شدن تأثیرگذاری سنتهای کهن و لزوم جذب مخاطب جوان بدعتگذار این انحراف شده و در بسیاری از عزاداریها اشعار سست و بیمایه و ملودیهای مستعمل عربی، هندی و استانبولی به اجرا درآمد. تقرب معرفتی و فرهنگی و هنری با موضوع عزاداری آسیب دید و جالب اینکه این اجراهای سطح پایین توسط متولیانی چون صداوسیما ترویج داده شد.
غافل از اینکه افت کیفیت هنری مراسم عزاداری محرم بتدریج موجب افت معنوی این سنتها شده و این کثرت بینی و ظاهر بینی ضربات مهلکی بر پیکره این میراث غنی وارد میکند. در بازنگری و آسیب شناسی این جریان میتوان به مواردی چون فقدان معرفی هویت باارزش ملی و قومی ما در رسانهها و عدم تربیت و آگاهسازی مجریان مسلط بر پیشینه آیینی و سنتهای موسیقایی اشاره کرد. در این میان شاید ترغیب و تشویق به شناخت و استفاده درست از مخازن و گنج آوازهای موسیقی نواحی ایران در اجرای فرمهای متنوع موسیقی آیینی امروز ایران موجب فرجامی خوش تر در آینده این نوع موسیقی باشد. هر چند فراموش نکنیم که طبق نوشتههای فتوت نامههای مداحان شرط اول برای فعالیت در این عرصه طهارت و قوت نفس است.
هنرمندان در فضای مجازی
طی دیروز و امروز مسأله پیشروی طالبان و رسیدنشان به شهر هرات افغانستان مورد توجه بسیاری از کاربران فضای مجازی علیالخصوص در اینستاگرام قرار گرفت و چهرههای سرشناس نیز با گذاشتن پست یا استوریهایی به این موضوع واکنش نشان دادند.
کجاستی؟
بسیاری از هنرمندان ایرانی از جمله پرویز پرستویی، نیما جاویدی و گلاره عباسی، نامه صحرا کریمی، نویسنده، فیلمساز و رئیس افغان فیلم را پست و استوری کردند که کریمی در این نامه از جامعه فیلمسازان و رسانههای جهان خواسته به جامعه جهانی فشار وارد کنند تا در کنار دولت و مردم افغانستان، بایستند و نگذارند که دستاوردهای 20 سال افغانستان نابود شود. چهرههای دیگری از جمله عاطفه رضوی، مستانه مهاجر و... درخواست عالیه عطایی نویسنده افغانستانی را بازنشر کردند که عطایی در این پست از مردم و مسئولان ایران برای حمایت از مردم افغانستان تقاضای کمک و همیاری کرده بود. تهمینه میلانی هم با انتشار فیلمی از یک بانوی افغانستان که با گریه از روزگار تلخ افغانستانیها حرف میزند، نوشته است: «طالبان در کشور افغانستان، کشور همریشه، دوست، هم زبان و هم فرهنگ ما میتازد. آیا فریادرسی هست؟» عباس مخبر، نویسنده، مترجم و اسطورهشناس ایرانی هم عکسی از باغهای افغانستان منتشر کرد و نوشت: «این روزها فکر و ذکرم به غیر از فاجعه کرونا در ایران، متوجه بلایی است که بر دوستان افغانمان نازل شده است. دلشده و بیقرار خواهران و برادران شریف افغانم. نمیدانم به کدامین گناه و تا کی باید این رنج عظیم را به دوش بکشند.» صفحه محمدرضا شفیعیکدکنی در اینستاگرام که با نظارت مستقیم خود اداره میشود با انتشار شعری با این مطلع اشارهای به وضعیت ناگوار افغانستان کرد: «هرگز ندیده بودم چشم تو را چنین، در خون و اشک غوطهور» این تنها بخشی از واکنش هنرمندان در حوزههای مختلف به موضوع افغانستان بود و هنرمندان بسیار دیگری نسبت به این موضوع و بیپناهی و رنجی که مردم افغانستان این روزها متحمل میشوند ابراز تأسف و نگرانی کردند. بهعنوان مثال ستاره اسکندری بازیگر سینما و تلویزیون هم با انتشار عکسی از احمدشاه مسعود در استوری اینستاگرامش نوشت: «شیر دره پنجشیر! کجاستی؟!»
چهرهها
رضا صادقی خواننده سرشناس کشورمان در اینستاگرام خود عکسی منتشر و در کنار آن به این موضوع اشاره کرد که در حالیکه قرنطینه را رعایت کردهاند خانوادگی درگیر کرونا شدهاند. صادقی نوشت: «خواستم بگم کرونا از لباس تنتون بهتون نزدیکتره. الان حرف و گلایهای نمیگم، حرفا بمونه براى بعد. مراقب عزیزانتون باشین. دقیقاً مثل یک سرماخوردگى ساده میاد.ما رو از انرژى و دعاتون محروم نکنین و بازم تأکید میکنم هر عطسه و سرفهای رو جدى بگیرید…»
بهرام رادان هم که این روزها بهعنوان تهیهکننده در حال تولید فیلم سینمایی «علفزار» است در اینستاگرام خود خبر از پیوستن سارا بهرامی بازیگر برگزیده سی و ششمین جشنواره فیلم فجر به این پروژه داد. او نوشته: «پس از پژمان جمشیدی، سارا بهرامی نیز به جمع بازیگران فیلم سینمایی «علف زار» به تهیهکنندگی بهرام رادان و کارگردانی کاظم دانشی، پیوست.»
حمید فرخنژاد هم در استوری اینستاگرام خود خبر پیوستنش به فیلم تازه روحالله حجازی را منتشر کرد. براساس خبری که نماوا و فرخنژاد منتشر کردهاند او در نقش «همایون» در سریال «نوبت لیلی» ایفای نقش خواهد کرد و فرخنژاد اولین انتخاب حجازی برای لیست بازیگران این سریال است.
چه خبر
لیلی گلستان مدیر گالری گلستان در اینستاگرام خود خبر از برپایی یک نمایشگاه داده است. او نوشته: «آثاری زیبا از نمایشگاه صد اثر صد هنرمند که میتوانید برای آگاهی از مشخصات این آثار به سایت گالری گلستان رجوع کنید.»
رضا یزدانی خواننده کشورمان هم با انتشار موزیک ویدیو جدیدش در اینستاگرام آن را به علی سلیمانی تقدیم کرد. او نوشته: ویدیو کلیپ فیلم سینمایی «گورکن» با صدای رضا یزدانی منتشر شد… پیشکش به علی سلیمانی و تمام قربانیان بیگناهِ این روزها. جُز همین چشمای بارون خورده/ دیگه چی مونده که از دست بدم.
تازههای نشر
نشر مولی هم در صفحه اینستاگرامش کتاب «تکامل فرهنگی یا مردم و شکل جدیدی که در جهان وضع میکنند» نوشته رونالد اف. اینگلهارت؛ ترجمه محمدعمار مفید را معرفی کرده است. در معرفی این کتاب آمده است: «. همانطور که در فصل ۹ نشان داده میشود، طی سه دهه گذشته، بخش بزرگی از جمعیت جوامع پردرآمد، سقوط درآمد واقعی و افت شدید درآمد نسبی را در مقایسه با 10 درصد سرآمد کشور خود تجربه کردند. این مسأله، محرک برآمدن احزاب پوپولیست اقتدارگرای بیگانهستیز (ضد نژادی) در بسیاری از کشورهای اروپایی بوده است.»
صفحه تئاتربازها در اینستاگرام هم کتاب «مادام بواری» را معرفی کرده و نوشته که خواندن این کتاب پیشنهاد دکتر علی رفیعی کارگردان سرشناس تئاتر ایران است. در بخشی از این معرفی از قول رفیعی نوشته شده «برخی کتابها فانوسکتاب هستند؛ به این معنا که همانند فانوسهای دریایی راه را برای رسیدن به مقصد مشخص میکنند این رمان از آندسته کتابها است. من مایلم تا دریافت شما را پس از خواندن این کتاب بدانم.»
کجاستی؟
بسیاری از هنرمندان ایرانی از جمله پرویز پرستویی، نیما جاویدی و گلاره عباسی، نامه صحرا کریمی، نویسنده، فیلمساز و رئیس افغان فیلم را پست و استوری کردند که کریمی در این نامه از جامعه فیلمسازان و رسانههای جهان خواسته به جامعه جهانی فشار وارد کنند تا در کنار دولت و مردم افغانستان، بایستند و نگذارند که دستاوردهای 20 سال افغانستان نابود شود. چهرههای دیگری از جمله عاطفه رضوی، مستانه مهاجر و... درخواست عالیه عطایی نویسنده افغانستانی را بازنشر کردند که عطایی در این پست از مردم و مسئولان ایران برای حمایت از مردم افغانستان تقاضای کمک و همیاری کرده بود. تهمینه میلانی هم با انتشار فیلمی از یک بانوی افغانستان که با گریه از روزگار تلخ افغانستانیها حرف میزند، نوشته است: «طالبان در کشور افغانستان، کشور همریشه، دوست، هم زبان و هم فرهنگ ما میتازد. آیا فریادرسی هست؟» عباس مخبر، نویسنده، مترجم و اسطورهشناس ایرانی هم عکسی از باغهای افغانستان منتشر کرد و نوشت: «این روزها فکر و ذکرم به غیر از فاجعه کرونا در ایران، متوجه بلایی است که بر دوستان افغانمان نازل شده است. دلشده و بیقرار خواهران و برادران شریف افغانم. نمیدانم به کدامین گناه و تا کی باید این رنج عظیم را به دوش بکشند.» صفحه محمدرضا شفیعیکدکنی در اینستاگرام که با نظارت مستقیم خود اداره میشود با انتشار شعری با این مطلع اشارهای به وضعیت ناگوار افغانستان کرد: «هرگز ندیده بودم چشم تو را چنین، در خون و اشک غوطهور» این تنها بخشی از واکنش هنرمندان در حوزههای مختلف به موضوع افغانستان بود و هنرمندان بسیار دیگری نسبت به این موضوع و بیپناهی و رنجی که مردم افغانستان این روزها متحمل میشوند ابراز تأسف و نگرانی کردند. بهعنوان مثال ستاره اسکندری بازیگر سینما و تلویزیون هم با انتشار عکسی از احمدشاه مسعود در استوری اینستاگرامش نوشت: «شیر دره پنجشیر! کجاستی؟!»
چهرهها
رضا صادقی خواننده سرشناس کشورمان در اینستاگرام خود عکسی منتشر و در کنار آن به این موضوع اشاره کرد که در حالیکه قرنطینه را رعایت کردهاند خانوادگی درگیر کرونا شدهاند. صادقی نوشت: «خواستم بگم کرونا از لباس تنتون بهتون نزدیکتره. الان حرف و گلایهای نمیگم، حرفا بمونه براى بعد. مراقب عزیزانتون باشین. دقیقاً مثل یک سرماخوردگى ساده میاد.ما رو از انرژى و دعاتون محروم نکنین و بازم تأکید میکنم هر عطسه و سرفهای رو جدى بگیرید…»
بهرام رادان هم که این روزها بهعنوان تهیهکننده در حال تولید فیلم سینمایی «علفزار» است در اینستاگرام خود خبر از پیوستن سارا بهرامی بازیگر برگزیده سی و ششمین جشنواره فیلم فجر به این پروژه داد. او نوشته: «پس از پژمان جمشیدی، سارا بهرامی نیز به جمع بازیگران فیلم سینمایی «علف زار» به تهیهکنندگی بهرام رادان و کارگردانی کاظم دانشی، پیوست.»
حمید فرخنژاد هم در استوری اینستاگرام خود خبر پیوستنش به فیلم تازه روحالله حجازی را منتشر کرد. براساس خبری که نماوا و فرخنژاد منتشر کردهاند او در نقش «همایون» در سریال «نوبت لیلی» ایفای نقش خواهد کرد و فرخنژاد اولین انتخاب حجازی برای لیست بازیگران این سریال است.
چه خبر
لیلی گلستان مدیر گالری گلستان در اینستاگرام خود خبر از برپایی یک نمایشگاه داده است. او نوشته: «آثاری زیبا از نمایشگاه صد اثر صد هنرمند که میتوانید برای آگاهی از مشخصات این آثار به سایت گالری گلستان رجوع کنید.»
رضا یزدانی خواننده کشورمان هم با انتشار موزیک ویدیو جدیدش در اینستاگرام آن را به علی سلیمانی تقدیم کرد. او نوشته: ویدیو کلیپ فیلم سینمایی «گورکن» با صدای رضا یزدانی منتشر شد… پیشکش به علی سلیمانی و تمام قربانیان بیگناهِ این روزها. جُز همین چشمای بارون خورده/ دیگه چی مونده که از دست بدم.
تازههای نشر
نشر مولی هم در صفحه اینستاگرامش کتاب «تکامل فرهنگی یا مردم و شکل جدیدی که در جهان وضع میکنند» نوشته رونالد اف. اینگلهارت؛ ترجمه محمدعمار مفید را معرفی کرده است. در معرفی این کتاب آمده است: «. همانطور که در فصل ۹ نشان داده میشود، طی سه دهه گذشته، بخش بزرگی از جمعیت جوامع پردرآمد، سقوط درآمد واقعی و افت شدید درآمد نسبی را در مقایسه با 10 درصد سرآمد کشور خود تجربه کردند. این مسأله، محرک برآمدن احزاب پوپولیست اقتدارگرای بیگانهستیز (ضد نژادی) در بسیاری از کشورهای اروپایی بوده است.»
صفحه تئاتربازها در اینستاگرام هم کتاب «مادام بواری» را معرفی کرده و نوشته که خواندن این کتاب پیشنهاد دکتر علی رفیعی کارگردان سرشناس تئاتر ایران است. در بخشی از این معرفی از قول رفیعی نوشته شده «برخی کتابها فانوسکتاب هستند؛ به این معنا که همانند فانوسهای دریایی راه را برای رسیدن به مقصد مشخص میکنند این رمان از آندسته کتابها است. من مایلم تا دریافت شما را پس از خواندن این کتاب بدانم.»
مروری بر داستان «سوار باد/ حسن فریدی/ نشر افراز
آدمهای صادره از جنگ
ارمغان بهداروند
شاعر
«سوار باد» تازهترین داستان «حسن فریدی» است که نشر افراز آن را منتشر کرده است. مؤلفی که پیش از این نیز داستانهای دیگرش هم چون «چه میکنی ننه کریم» و «چند پرده عشق» توسط نشر نیلوفران در سالهای 93 و 94 نام او را بهعنوان یکی از نویسندگان جنوب مطرح کرده بود. اگر رئالیسم را نقطه آغاز خلق داستان در روزگار خود بدانیم؛ قطعاً بواسطه آثار متمایزی که طی صد سال گذشته با آن مواجه بودهایم؛ میتوان درک و دریافت خود را از ضرورت این نوع ادبی و جایگاه و اثرگذاری آن مرور کنیم. حسن فریدی نیز در همه تجارب ادبیاش در وضعیت انتقال امور واقعی در لایههای داستانیاش قرار داشته است. موقعیتی که شاید لااقل در مورد او مربوط به زادبوم و درک اتفاقاتی هم چون جنگ که به طور غالب در ادبیات داستانی ما با خلق واقعیتها و برابرسازی اتفاقات در متون رقم خورده است؛ باشد. مؤلف در «سوار باد» نیز همین رویه را ادامه داده است و آنچه شاید میتوانست مصداق تمایز «حسن فریدی» با گذشته خویش در این اثر باشد؛ بکارگیری وجوهی از امکانات هنری در ضمیر زبانیاش میبود که هیچ گزارشی از آن را نمیتوان بهعنوان شاهد در این معرفی قید کرد. تقلیل دادن سطح زبان به ارائه گزارشی ساده از رویداد نمیتواند به نفع متن تعبیر شود؛ هر چند شاید هنوز هم مخاطبانی باشند که از سادگی و صراحت نوشتاری بیشتر استقبال کنند. از مهمترین وجوه مطلوب این تجربه داستانی میتوان به «ترسیم دقیق آدمهای صادره» و «مرئی کردن جهانهای نهفتهای» است که در فواصل روابط اشخاص و اتفاقات داستانی بروز پیدا میکند.
در انتشار کتاب نویسندگان دور از مرکز چندان که باید مؤلفههای حرفهای نشر رعایت نمیگردد که دلایل متعددی از جمله: عدم اطمینان از فروش اثر، شناسا و ناشناس بودن مؤلف و بالاخره انتشار به هزینه مؤلف میتوان برای آن برشمرد. در «سوار باد» نیز طرح جلدِ باری به هر جهت و صفحات متراکم از حروف بیش از هر چیز به ذوق مخاطب لطمه میزند. با پیشنهاد مطالعه این کتاب که میتواند جهان کمتر تجربه شدهای را برای ما بیافریند؛ فرازی از یکی از فصول داستان را تقدیم میکنم: «ببین رفیق! جنگها با هم فرق میکنند. باید بدونی تو کجای جنگ قرار داری. جنگ کی علیه کیه. مبحث جنگ «که بر که» رو خوندی؟ اگه نخوندی توصیه میکنم بخون. ما جنگهای مردمی داریم. جنگهای خلقی. جنگهای امپریالیستی و ارتجاعی داریم، نمیشود که همه رو یک کاسه کرد....»
شاعر
«سوار باد» تازهترین داستان «حسن فریدی» است که نشر افراز آن را منتشر کرده است. مؤلفی که پیش از این نیز داستانهای دیگرش هم چون «چه میکنی ننه کریم» و «چند پرده عشق» توسط نشر نیلوفران در سالهای 93 و 94 نام او را بهعنوان یکی از نویسندگان جنوب مطرح کرده بود. اگر رئالیسم را نقطه آغاز خلق داستان در روزگار خود بدانیم؛ قطعاً بواسطه آثار متمایزی که طی صد سال گذشته با آن مواجه بودهایم؛ میتوان درک و دریافت خود را از ضرورت این نوع ادبی و جایگاه و اثرگذاری آن مرور کنیم. حسن فریدی نیز در همه تجارب ادبیاش در وضعیت انتقال امور واقعی در لایههای داستانیاش قرار داشته است. موقعیتی که شاید لااقل در مورد او مربوط به زادبوم و درک اتفاقاتی هم چون جنگ که به طور غالب در ادبیات داستانی ما با خلق واقعیتها و برابرسازی اتفاقات در متون رقم خورده است؛ باشد. مؤلف در «سوار باد» نیز همین رویه را ادامه داده است و آنچه شاید میتوانست مصداق تمایز «حسن فریدی» با گذشته خویش در این اثر باشد؛ بکارگیری وجوهی از امکانات هنری در ضمیر زبانیاش میبود که هیچ گزارشی از آن را نمیتوان بهعنوان شاهد در این معرفی قید کرد. تقلیل دادن سطح زبان به ارائه گزارشی ساده از رویداد نمیتواند به نفع متن تعبیر شود؛ هر چند شاید هنوز هم مخاطبانی باشند که از سادگی و صراحت نوشتاری بیشتر استقبال کنند. از مهمترین وجوه مطلوب این تجربه داستانی میتوان به «ترسیم دقیق آدمهای صادره» و «مرئی کردن جهانهای نهفتهای» است که در فواصل روابط اشخاص و اتفاقات داستانی بروز پیدا میکند.
در انتشار کتاب نویسندگان دور از مرکز چندان که باید مؤلفههای حرفهای نشر رعایت نمیگردد که دلایل متعددی از جمله: عدم اطمینان از فروش اثر، شناسا و ناشناس بودن مؤلف و بالاخره انتشار به هزینه مؤلف میتوان برای آن برشمرد. در «سوار باد» نیز طرح جلدِ باری به هر جهت و صفحات متراکم از حروف بیش از هر چیز به ذوق مخاطب لطمه میزند. با پیشنهاد مطالعه این کتاب که میتواند جهان کمتر تجربه شدهای را برای ما بیافریند؛ فرازی از یکی از فصول داستان را تقدیم میکنم: «ببین رفیق! جنگها با هم فرق میکنند. باید بدونی تو کجای جنگ قرار داری. جنگ کی علیه کیه. مبحث جنگ «که بر که» رو خوندی؟ اگه نخوندی توصیه میکنم بخون. ما جنگهای مردمی داریم. جنگهای خلقی. جنگهای امپریالیستی و ارتجاعی داریم، نمیشود که همه رو یک کاسه کرد....»
عرض ارادتی خالصانه به ساحت امام حسین(ع)
رضا مهدوی
نوازنده، پژوهشگر و موسیقیشناس
مدتهاست که سبک و شیوههای گوناگون و متنوع عزاداریها در گونههای مداحی و روضهخوانی و ذکر و ذاکری و تعزیه و غیره مورد بحث و مناقشه است. بیشتر این بحثها به دلیل استفادههای بیرویه از ملودیها و ریتم و تمپوهای نامربوط به چنین امر قدسی است. در گذشتههای حتی نه چندان دور جماعت اهل موسیقی در ردههای مختلف دهه اول ماه محرم را به شنیدن و دیدن و اجرای جماعت ذاکر توصیه میکردند تا جایی که استاد ابوالحسن خان صبا آن گونه که در کتاب تاریخی روحالله خالقی آمده، شاگردانش را در این ایام تشویق به بهرهبرداری از ملودیهای نو و ریتم و وزن میکرد که بروند و پامنبری شوند... اما بعد از انقلاب اسلامی، دهه 60 توسط عدهای و نه همه، قضیه برعکس شد و جماعتی مؤثر از مداحان هوش گوش سپردند به انواع موسیقیها و آن شد که مدتهاست به عنوان رفتاری ناصحیح که نمیبایست به هر قیمت جوانان را پایبند کرد، ایام محرم و صفر درگیر چنین اتفاقی شد..! آنچه مسلم است، التزام به شعائر و رفتار پیشینیان که از هر جهت متعهد به آداب و رفتار اصول دین و مذهب بودند و دنیای مدرن و صنعتی نتوانست با توسعه فرهنگی سیاسی اجتماعی از مسیر خارجشان کند. نمونههای موجه و بسیار خوبی خوشبختانه در صداخانههای رادیو و تلویزیون و دیگر مراکز فرهنگی و هنری همچنان ثبت و ضبط هست که بخواهیم نام ببریم، بسیارند... اما در این بین آثاری هم تک و توک منتشر شده یا منتشر نشده که عموماً در هیأتها ارائه میشود حاکی از آن است که عدهای خواهان حفظ و صیانت از نغمههای فرهنگ عاشورایی هستند و از هیچ کوششی دریغ نمیکنند... نمونه عالی و بِکر و مختصر و مفید و مقتلگونه زنده یاد حاج حسین کوثری آذربایجانی از مداحی در جماران را به یاد داریم یا زنده یاد سلیم مؤذن زاده اردبیلی و... و اگر بخواهیم از آلبومهای موسیقایی که برای نخستین بار پا به عرصه گشود و الگوسازی کرد یاد کنیم آلبوم «عطش و آتش» با صدای حاج صادق آهنگران توسط مرکز موسیقی حوزه هنری در ۱۳۸۱ است که اتفاقی خاص را در جامعه هنری_مذهبی رقم زد و فضای شنیداری و اعتقادی متفاوتی را پیش روی نوآوران قرار داد و در ادامه در همین مرکز شکل و شمایلهای متنوع دیگری همچون آلبوم «خروش بحر» با محوریت موسیقی دستگاهی با صدای علیرضا افتخاری در ۱۳۸۶ مُهر تأیید دیگری در کنار دهها آثار درخشان دیگر در عرصه تولید و نشر محصولات فرهنگی هنری با نگاه هنر دینی را قوت بخشید... تا اینکه آلبوم متفاوت و جذاب سرشار از ریتم و تمپو در عین سادگی و روان اجرا و روانخوانی برگرفته از متون قدیم و جدید و البته با ارائهای مدرن بر گرفته از حقیقت آیینی در سرزمین ارادتمند به فرهنگ عاشورایی توانست برگی پر برکت در تاریخ موسیقی ایران باز کند آن هم به مدد صدا و بیان و ملودیها و برخی کلمات و اشعار جناب موسوی طبری است که بی ادعا و بی تکلف عرض ارادتی خالصانه به ساحت امام حسین (ع) و خاندان مطهرش کرده است که نمونهآفرین شد برای دیگر نگاهها...
غالب این گونه آثار که در پیاش سینهزنی مردم را دارد میبایست برخوردار از سادگی در عین موسیقایی بودن با تمام ظرایف و دقایق باشد و هماره به دور از پیچیدگیها و اتفاقاً با تکرارهای موزون برای رسیدن به حلقه واسط که همانا نقطه امت واحده است که در قرآن مجید بدان اشاره شده است دقتمندی دارد. آلبوم «ذبح نور» شامل اشعاری از محتشم کاشانی و شاعر شیعی هند اسدالله غالب دهلوی و سیدعبدالرضا موسوی طبری است که حاکی از صدای گرم و پرطنین و خشدار از دل داغ دیده برآمده است. گفتنی است قطعه «عید و اربعین» ویژه تقارن عید نوروز و اربعین حسینی تدارک شده بود برای تحویل سال نو و در شبکه یک تلویزیون با حضور داریوش ارجمند پخش سراسری شد و مورد توجه ویژه شد. سپس بقیه قطعات بتدریج سفارش و شکل گرفت و در آلبوم «ذبح نور» تجلی یافت. این آلبوم بر محوریت ریتم و تمپو دارای وزنی هوشمندانه در راهگشاییِ فضایی نوین در کمربند اعتدال فرهنگ علمی- هنری موسیقی دستگاهی ایران برگوشهای جان علاقهمند نشسته و منتظر حرکتهایی جسورانه مبتنی بر دانش، عقل، هنر، ذوق، زیباشناختی و گونه موسیقی مذهبی است که استادانمان بارها گفتهاند دین و مذهب و موسیقی در ادوار تاریخی به هم خدمترسانی کردهاند.
ذبح نور (سوگوارههایی درباره واقعه کربلا)
اجرا: سیدعبدالرضا موسوی طبری
ناشر: مرکز موسیقی حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی / سال: ۱۳۸۶
نوازنده، پژوهشگر و موسیقیشناس
مدتهاست که سبک و شیوههای گوناگون و متنوع عزاداریها در گونههای مداحی و روضهخوانی و ذکر و ذاکری و تعزیه و غیره مورد بحث و مناقشه است. بیشتر این بحثها به دلیل استفادههای بیرویه از ملودیها و ریتم و تمپوهای نامربوط به چنین امر قدسی است. در گذشتههای حتی نه چندان دور جماعت اهل موسیقی در ردههای مختلف دهه اول ماه محرم را به شنیدن و دیدن و اجرای جماعت ذاکر توصیه میکردند تا جایی که استاد ابوالحسن خان صبا آن گونه که در کتاب تاریخی روحالله خالقی آمده، شاگردانش را در این ایام تشویق به بهرهبرداری از ملودیهای نو و ریتم و وزن میکرد که بروند و پامنبری شوند... اما بعد از انقلاب اسلامی، دهه 60 توسط عدهای و نه همه، قضیه برعکس شد و جماعتی مؤثر از مداحان هوش گوش سپردند به انواع موسیقیها و آن شد که مدتهاست به عنوان رفتاری ناصحیح که نمیبایست به هر قیمت جوانان را پایبند کرد، ایام محرم و صفر درگیر چنین اتفاقی شد..! آنچه مسلم است، التزام به شعائر و رفتار پیشینیان که از هر جهت متعهد به آداب و رفتار اصول دین و مذهب بودند و دنیای مدرن و صنعتی نتوانست با توسعه فرهنگی سیاسی اجتماعی از مسیر خارجشان کند. نمونههای موجه و بسیار خوبی خوشبختانه در صداخانههای رادیو و تلویزیون و دیگر مراکز فرهنگی و هنری همچنان ثبت و ضبط هست که بخواهیم نام ببریم، بسیارند... اما در این بین آثاری هم تک و توک منتشر شده یا منتشر نشده که عموماً در هیأتها ارائه میشود حاکی از آن است که عدهای خواهان حفظ و صیانت از نغمههای فرهنگ عاشورایی هستند و از هیچ کوششی دریغ نمیکنند... نمونه عالی و بِکر و مختصر و مفید و مقتلگونه زنده یاد حاج حسین کوثری آذربایجانی از مداحی در جماران را به یاد داریم یا زنده یاد سلیم مؤذن زاده اردبیلی و... و اگر بخواهیم از آلبومهای موسیقایی که برای نخستین بار پا به عرصه گشود و الگوسازی کرد یاد کنیم آلبوم «عطش و آتش» با صدای حاج صادق آهنگران توسط مرکز موسیقی حوزه هنری در ۱۳۸۱ است که اتفاقی خاص را در جامعه هنری_مذهبی رقم زد و فضای شنیداری و اعتقادی متفاوتی را پیش روی نوآوران قرار داد و در ادامه در همین مرکز شکل و شمایلهای متنوع دیگری همچون آلبوم «خروش بحر» با محوریت موسیقی دستگاهی با صدای علیرضا افتخاری در ۱۳۸۶ مُهر تأیید دیگری در کنار دهها آثار درخشان دیگر در عرصه تولید و نشر محصولات فرهنگی هنری با نگاه هنر دینی را قوت بخشید... تا اینکه آلبوم متفاوت و جذاب سرشار از ریتم و تمپو در عین سادگی و روان اجرا و روانخوانی برگرفته از متون قدیم و جدید و البته با ارائهای مدرن بر گرفته از حقیقت آیینی در سرزمین ارادتمند به فرهنگ عاشورایی توانست برگی پر برکت در تاریخ موسیقی ایران باز کند آن هم به مدد صدا و بیان و ملودیها و برخی کلمات و اشعار جناب موسوی طبری است که بی ادعا و بی تکلف عرض ارادتی خالصانه به ساحت امام حسین (ع) و خاندان مطهرش کرده است که نمونهآفرین شد برای دیگر نگاهها...
غالب این گونه آثار که در پیاش سینهزنی مردم را دارد میبایست برخوردار از سادگی در عین موسیقایی بودن با تمام ظرایف و دقایق باشد و هماره به دور از پیچیدگیها و اتفاقاً با تکرارهای موزون برای رسیدن به حلقه واسط که همانا نقطه امت واحده است که در قرآن مجید بدان اشاره شده است دقتمندی دارد. آلبوم «ذبح نور» شامل اشعاری از محتشم کاشانی و شاعر شیعی هند اسدالله غالب دهلوی و سیدعبدالرضا موسوی طبری است که حاکی از صدای گرم و پرطنین و خشدار از دل داغ دیده برآمده است. گفتنی است قطعه «عید و اربعین» ویژه تقارن عید نوروز و اربعین حسینی تدارک شده بود برای تحویل سال نو و در شبکه یک تلویزیون با حضور داریوش ارجمند پخش سراسری شد و مورد توجه ویژه شد. سپس بقیه قطعات بتدریج سفارش و شکل گرفت و در آلبوم «ذبح نور» تجلی یافت. این آلبوم بر محوریت ریتم و تمپو دارای وزنی هوشمندانه در راهگشاییِ فضایی نوین در کمربند اعتدال فرهنگ علمی- هنری موسیقی دستگاهی ایران برگوشهای جان علاقهمند نشسته و منتظر حرکتهایی جسورانه مبتنی بر دانش، عقل، هنر، ذوق، زیباشناختی و گونه موسیقی مذهبی است که استادانمان بارها گفتهاند دین و مذهب و موسیقی در ادوار تاریخی به هم خدمترسانی کردهاند.
ذبح نور (سوگوارههایی درباره واقعه کربلا)
اجرا: سیدعبدالرضا موسوی طبری
ناشر: مرکز موسیقی حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی / سال: ۱۳۸۶
کتیبه زخم
عبدالرحیم سعیدیراد
شاعر
ای «علی اکبر» که حماسه از نگاه تو پدیدار شد! هنوز هم میشود از سنگفرش کوچه «بنیهاشم»، صدای گامهای جوان تو را شنید. میگویند از همان روزی کهزاده شدی، نینوا چشم انتظار شنیدن اذان عاشقی از لبهای ترک خورده تو بود. تو زیباترین و ماندگارترین قطعه جدا نشدنی از واقعه عاشورایی. میدانم! هیچ نقاشی تاکنون نتوانسته است شکوه حماسه تو را در آن ظهر سرخ رنگ، به تصویر بکشد. تو از خانواده گلهای سرخ هستی. از نسل پر طنین طوفانهای جوان. از قبیله سرافراز عشق، از سلسله کوههای فتح نشده؛ اما حالا وقت آن است تا نقاب از چهره ماهتبرداری تا همه اسطورههای جهان به چشمهای آسمانیات ایمان بیاورند. تا نگاه معصوم تو در جان پرستوهای عاشق تکثیر شود. تا ردّ نگاهت به سرخترین خاک جهان برسد. به کربلای زیباییها. ...و آن روز حماسه، وقتی شانه به شانه پدر قدم برمیداشتی؛ عطر پیغمبرانهات در سلولهای هوای داغ، منتشر شد و همه به اشتباه افتادند و از خود پرسیدند: رسول عشق اینجا چه میکند؟
داد جان خود حسین، آن گه که اکبر شد جدا
گر نفس آید هنوزش، از صدای اکبر است
شاعر
ای «علی اکبر» که حماسه از نگاه تو پدیدار شد! هنوز هم میشود از سنگفرش کوچه «بنیهاشم»، صدای گامهای جوان تو را شنید. میگویند از همان روزی کهزاده شدی، نینوا چشم انتظار شنیدن اذان عاشقی از لبهای ترک خورده تو بود. تو زیباترین و ماندگارترین قطعه جدا نشدنی از واقعه عاشورایی. میدانم! هیچ نقاشی تاکنون نتوانسته است شکوه حماسه تو را در آن ظهر سرخ رنگ، به تصویر بکشد. تو از خانواده گلهای سرخ هستی. از نسل پر طنین طوفانهای جوان. از قبیله سرافراز عشق، از سلسله کوههای فتح نشده؛ اما حالا وقت آن است تا نقاب از چهره ماهتبرداری تا همه اسطورههای جهان به چشمهای آسمانیات ایمان بیاورند. تا نگاه معصوم تو در جان پرستوهای عاشق تکثیر شود. تا ردّ نگاهت به سرخترین خاک جهان برسد. به کربلای زیباییها. ...و آن روز حماسه، وقتی شانه به شانه پدر قدم برمیداشتی؛ عطر پیغمبرانهات در سلولهای هوای داغ، منتشر شد و همه به اشتباه افتادند و از خود پرسیدند: رسول عشق اینجا چه میکند؟
داد جان خود حسین، آن گه که اکبر شد جدا
گر نفس آید هنوزش، از صدای اکبر است
منابع نهضت عاشورا-7
مکتب تاریخنگاری اسلامی ایران، ضعفها و قوتها
اسماعیل علوی
دبیر گروه پایداری
با گسترش قلمرو اسلام به ایران(30 ه.ق)، تاریخنگاری اسلامی هم میان مورخین و دانشمندان ایرانی بهعنوان فصل مشترک حیات دینی رواج یافت. تا آنجا که با تسامح میتوان ازشکلگیری مکتب تاریخنگاری اسلامی ایران سخن به میان آورد. این مکتب تا قرنها پس از قلمرو یافتن اسلام در فلات ایران حضوری پررنگ داشت و چهرههای برجستهای از ارکان آن محسوب میشوند. مکتب تاریخنگاری اسلامی ایران متأثر از مکتب تاریخنگاری اسلامی عراق بوده و زبان عربی را بهعنوان زبان علمی برگزیده بود. دانشمندان ایرانی عضو این مکتب اغلب ذوفنون بوده وتاریخنگاری یکی از فعالیتهای آنان در کنار سایر اشتغالات علمی آنان محسوب میشده است. همچنین از آنجایی که اندیشمندان مسلمان ایرانی اعم از شیعه یا سنی، انگیزه کمتری جهت دخل و تصرف در گزارشهای تاریخی جهان اسلام داشتند، از سنت تاریخنگاری مرسوم پیروی کرده و کلیه روایتهای تاریخی را جمعآوری و ثبت کردهاند. موضوعی که موجب راه یافتن روایتهای سست به آثار مورخین ایرانی شده و به اصالت آثار آنان لطمه وارد نموده است.
ابوحنیفه احمد بن دینوری (222-282 ه.ق) یکی از چهرههای شاخص مکتب تاریخنگاری اسلامی ایران است که علاوه برتاریخ نگاری در سایر علوم همچون علم نحو، لغت، هندسه، هیأت، کشاورزی، گیاه شناسی و... تبحر داشته و در روایتگری به صداقت و امانتداری مشهور است. دینوری در ارتباط با واقعه کربلا گزارشهای مختصری را در کتاب «اخبار الطوال» روایت کرده است که با روایتهای طبری مطابقت دارد.
چهره دیگر این مکتب ابوجعفر محمد بن جریر طبری مشهور به جریر طبری (218-301 ه.ق) همهچیزدان، مورخ، مفسر قرآن و فیلسوف ایرانی، مؤلف کتاب تاریخ طبری مشهور به پدرعلم تاریخ و تفسیر است.عیب کار طبری در کتاب خود (الرسل والملوک) معروف به تاریخ طبری آن است که مطالب را بدون جرح و تعدیل آورده، این درحالی است که طبری در نقل احوال و روایات نهایت دقت را به کار بسته است. طبری از آنجا که بیشتر عمر خود را در عراق گذرانده از منابع عراقی بهرههای بسیاری برده و گزارشهای ابومخنف، عوانه بن حکم، مدائنی وواقدی را با امانتداری بازتاب داده است. وی مفصلترین گزارشها از ماجرای کربلا را ثبت و به تاریخ سپرده است. طبری گرچه از جو متشنج به سود امویها متأثر بوده ولی بهدلیل استقلال فکر و رأی تا حدود زیادی از افراط و جانبداری ناپسند که آفت تاریخنگاری مستقل است برکنار مانده است. حمزه اصفهانی(280-360ه.ق) دیگر عالم برجسته مکتب تاریخنگاری اسلامی ایران است که با آنکه گزارشهای مختصری از قیام عاشورا را در کتاب خود «ملوک الارض و الانبیاء» به دست داده ولی به لیل برخورداری از نکات تازه درخور تأمل است. دیگر دانشمند ایرانی مطرح در مکتب تاریخنگاری اسلامی ایران علی بن الحسین القرشی، معروف به ابوالفرج اصفهانی(284-356 ه.ق) است. وی در اثر تاریخی خود «مقاتل الطالبین» گزارشهای معتبری از واقعه عاشورا روایت کرده است. ابوالفرج اصفهانی شیعه زیدی بود و در دوران آل بویه میزیسته واز حمایت ایشان برخوردار بوده است. مکتب تاریخنگاری اسلامی ایران بهرغم ویژگیهای بسیار دارای ضعفهایی نیز میباشد که نباید به آنها اعتنایی کرد. همانند طرح عصبیتهای قومی در امان نامه گرفتن شمر برای چهار نفر از فرزندان حضرت علی(ع) که دینوری نقل کرده است و یا تخفیف در مقابله حر با سپاه امام حسین(ع) حال آنکه وی فرماندهی دارای اختیارات بوده و از اختیارات خود برای ایجاد اختلال در حرکت کاروان حسینی به سوی کوفه نقش مستقیم داشته است.
دبیر گروه پایداری
با گسترش قلمرو اسلام به ایران(30 ه.ق)، تاریخنگاری اسلامی هم میان مورخین و دانشمندان ایرانی بهعنوان فصل مشترک حیات دینی رواج یافت. تا آنجا که با تسامح میتوان ازشکلگیری مکتب تاریخنگاری اسلامی ایران سخن به میان آورد. این مکتب تا قرنها پس از قلمرو یافتن اسلام در فلات ایران حضوری پررنگ داشت و چهرههای برجستهای از ارکان آن محسوب میشوند. مکتب تاریخنگاری اسلامی ایران متأثر از مکتب تاریخنگاری اسلامی عراق بوده و زبان عربی را بهعنوان زبان علمی برگزیده بود. دانشمندان ایرانی عضو این مکتب اغلب ذوفنون بوده وتاریخنگاری یکی از فعالیتهای آنان در کنار سایر اشتغالات علمی آنان محسوب میشده است. همچنین از آنجایی که اندیشمندان مسلمان ایرانی اعم از شیعه یا سنی، انگیزه کمتری جهت دخل و تصرف در گزارشهای تاریخی جهان اسلام داشتند، از سنت تاریخنگاری مرسوم پیروی کرده و کلیه روایتهای تاریخی را جمعآوری و ثبت کردهاند. موضوعی که موجب راه یافتن روایتهای سست به آثار مورخین ایرانی شده و به اصالت آثار آنان لطمه وارد نموده است.
ابوحنیفه احمد بن دینوری (222-282 ه.ق) یکی از چهرههای شاخص مکتب تاریخنگاری اسلامی ایران است که علاوه برتاریخ نگاری در سایر علوم همچون علم نحو، لغت، هندسه، هیأت، کشاورزی، گیاه شناسی و... تبحر داشته و در روایتگری به صداقت و امانتداری مشهور است. دینوری در ارتباط با واقعه کربلا گزارشهای مختصری را در کتاب «اخبار الطوال» روایت کرده است که با روایتهای طبری مطابقت دارد.
چهره دیگر این مکتب ابوجعفر محمد بن جریر طبری مشهور به جریر طبری (218-301 ه.ق) همهچیزدان، مورخ، مفسر قرآن و فیلسوف ایرانی، مؤلف کتاب تاریخ طبری مشهور به پدرعلم تاریخ و تفسیر است.عیب کار طبری در کتاب خود (الرسل والملوک) معروف به تاریخ طبری آن است که مطالب را بدون جرح و تعدیل آورده، این درحالی است که طبری در نقل احوال و روایات نهایت دقت را به کار بسته است. طبری از آنجا که بیشتر عمر خود را در عراق گذرانده از منابع عراقی بهرههای بسیاری برده و گزارشهای ابومخنف، عوانه بن حکم، مدائنی وواقدی را با امانتداری بازتاب داده است. وی مفصلترین گزارشها از ماجرای کربلا را ثبت و به تاریخ سپرده است. طبری گرچه از جو متشنج به سود امویها متأثر بوده ولی بهدلیل استقلال فکر و رأی تا حدود زیادی از افراط و جانبداری ناپسند که آفت تاریخنگاری مستقل است برکنار مانده است. حمزه اصفهانی(280-360ه.ق) دیگر عالم برجسته مکتب تاریخنگاری اسلامی ایران است که با آنکه گزارشهای مختصری از قیام عاشورا را در کتاب خود «ملوک الارض و الانبیاء» به دست داده ولی به لیل برخورداری از نکات تازه درخور تأمل است. دیگر دانشمند ایرانی مطرح در مکتب تاریخنگاری اسلامی ایران علی بن الحسین القرشی، معروف به ابوالفرج اصفهانی(284-356 ه.ق) است. وی در اثر تاریخی خود «مقاتل الطالبین» گزارشهای معتبری از واقعه عاشورا روایت کرده است. ابوالفرج اصفهانی شیعه زیدی بود و در دوران آل بویه میزیسته واز حمایت ایشان برخوردار بوده است. مکتب تاریخنگاری اسلامی ایران بهرغم ویژگیهای بسیار دارای ضعفهایی نیز میباشد که نباید به آنها اعتنایی کرد. همانند طرح عصبیتهای قومی در امان نامه گرفتن شمر برای چهار نفر از فرزندان حضرت علی(ع) که دینوری نقل کرده است و یا تخفیف در مقابله حر با سپاه امام حسین(ع) حال آنکه وی فرماندهی دارای اختیارات بوده و از اختیارات خود برای ایجاد اختلال در حرکت کاروان حسینی به سوی کوفه نقش مستقیم داشته است.
عکس نوشت
با فرا رسیدن ماه محرم، آیینهای مذهبی در استانهای مختلف آغاز شده است. یکی از هنرهای آیینی و مذهبی مشترک در اغلب استانها تعزیه است. آغاز تعزیهخوانی را در دوره دیلمیان میدانند و این هنر آیینی مذهبی در زمان صفویه به شکل فعلی در آمده است. نمایش تعزیه از سال 89 در فهرست میرات جهانی ناملموس یونسکو ثبت شده است. میراث آریا گزارشی تصویری از تعزیهخوانی یا شبیه خوانی در استان فارس و شهر شیراز منتشر کرده است؛ جایی که از آن بهعنوان خاستگاه هنر آیینی- مذهبی تعزیه در کشور یاد میشود.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
سخن روز
-
مظفر قرباننژاد: تعزیه سنت خود را دارد
-
زنده جاوید کیست؟ کشته شمشیر دوست!
-
هنرمندان در فضای مجازی
-
آدمهای صادره از جنگ
-
عرض ارادتی خالصانه به ساحت امام حسین(ع)
-
کتیبه زخم
-
مکتب تاریخنگاری اسلامی ایران، ضعفها و قوتها
-
عکس نوشت
اخبارایران آنلاین