ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
چراغ سبز اژهای به هموطنان خارج از کشور:
ایرانیان بدون نگرانی از بازداشت به کشور بازگردند
رئیس دستگاه قضا با تأکید بر اینکه هیچ ایرانی که در خارج از کشور است، ممنوعالورود نیست و منعی برای ورود به کشور ندارد، گفت اگر کسانی ممنوعالخروج بودهاند و اکنون نگران هستند که درصورت بازگشت بازداشت شوند، میتوانند با دستگاه قضایی هماهنگی کنند تا بدون بازداشت وارد کشور شوند. حجتالاسلام والمسلمین غلامحسین محسنی اژهای با اشاره به اینکه اتفاقاً مواردی هست که اگر این افراد بیایند و به مسائل آنان رسیدگی شود، به نفع آنان است، افزود: افرادی در خارج از کشور هستند که اموال و امکاناتشان در داخل سرپرست ندارد و برخی افراد ذینفع آنان را برای بازگشت به کشور میترسانند، اما اگر این افراد برگردند، مسائل مالی آنان در یک تحقیق و بررسی ساده و دقیق روشن میشود.
به گزارش میزان، رئیس قوه قضائیه این سخنان را در جلسه شورای عالی مسئولان قضایی مطرح کرد.
حجـــتالاسلام والمسلمیـــــن محسنی اژهای با اشاره به ابراز تمایل برخی ایرانیان مقیم خارج کشور برای بازگشت به وطن و ابراز نگرانی برخی از آنان نسبت به برخوردهای قضایی گفت: هیچ ایرانی که تبعه ایران و اکنون در خارج از کشور است، ممنوعالورود نیست و منعی برای بازگشت به کشور ندارد. اتفاقاً مواردی هست که اگر این افراد بیایند و در اینجا به مسائل آنان رسیدگی شود، به نفع آنان است و از وضعیت بلاتکلیفی خارج میشوند.
رئیس قوه قضائیه افزود: در حال حاضر افرادی در خارج از کشور هستند که اموال و امکانات آنان در داخل سرپرست ندارد و برخی افراد ذینفع آنان را برای بازگشت به کشور میترسانند، اما اگر این افراد برگردند، مسائل مالی آنان در یک تحقیق و بررسی ساده و دقیق روشن میشود.
حجتالاسلام اژهای ادامه داد: افرادی هستند که به دلیل آنکه ممنوعالخروج بودهاند نگرانی دارند که به محض ورود به مرز دستگیر شده و راهی زندان شوند و به اتهامات آنان رسیدگی نشود که این افراد میتوانند با هماهنگی با سیستم قضایی و بدون آنکه بازداشت شوند، به کشور بازگردند.
رئیس دستگاه قضا بر همین اساس به دادستانها و رؤسای کل دادگستریها متذکر شد افرادی که در سالیان دور ممنوعالخروج بودند و اکنون نیز حکم جلب ندارند، ضرورتی ندارد صرفاً به خاطر ممنوعالخروج بودن، در بدو ورود به کشور دستگیر شوند و حتماً نباید این کار انجام شود.
اژهای تأکید کرد: بسیاری از افراد که پرونده کیفری یا حقوقی دارند بویژه آنان که مسأله حقوقی دارند و مدت زیادی از حکم جلب یا ممنوعالخروجی آنان گذشته، ضرورتی برای بازداشتشان وجود ندارد و این افراد میتوانند با اعلام زمان و نحوه ورودشان به مرکز ارتباطات قوه قضائیه یا دادستانها، بدون نگرانی وارد کشور شوند.
توصیه به بازدید بازداشتگاه ها و زندانها
رئیس قوه قضائیه در بخش دیگری از سخنانش با اشاره به بازدید اخیر از بازداشتگاههای موقت و امنیتی اوین و گفتوگو با افرادی که به اتهام امنیتی یا غیرامنیتی در این بازداشتگاهها به سر میبرند، به رؤسای کل دادگستریها، دادستانها و قضات دستور داد که هر چند وقت یک بار از بازداشتگاهها و زندانها سرکشی کنند.
اژهای با بیان اینکه مسئولان قضایی نباید به گزارش دادیاران و ناظران زندان اکتفا کنند، بلکه باید بیش از پیش بر زندانها نظارت داشته باشند تا بتوانند درباره بازداشتشدگان تصمیمات درست اتخاذ کنند، اضافه کرد: در بازدید روز جمعه با افرادی مواجه شدم که مدت قابل توجهی بازداشت موقت بودند، پیگیری کردم و مشخص شد از نظر قانونی این امکان وجود دارد که این افراد بازداشت موقت نباشند و در این مورد تذکرات لازم داده شد.
رئیس قوه قضائیه در ادامه قضات را خطاب قرار داد و به آنان متذکر شد که در موارد غیرضروری از صدور قرار بازداشت موقت پرهیز کنند و اگر نیاز به بازداشت موقت بود نیز، در تعیین تکلیف افراد بازداشتی تسریع کنند.
حجتالاسلام اژهای همچنین به رؤسای کل دادگستریها درباره تعیین تکلیف پروندههایی که روند رسیدگی آنها در دادسراها، دادگاهها، شعب تجدیدنظر، دیوان عالی کشور و دیوان عدالت اداری طولانی شده تذکر داد و به آنان دستور داد علت و عوامل طولانی شدن رسیدگی به این پروندهها را مورد بررسی قرار دهند.
رئیس قوه قضائیه همچنین بهطور خاص به رئیس کل دادگستری استان تهران مأموریت داد که ظرف یک هفته با آمارگیری از شعب تجدیدنظر، وضعیت پروندههایی را که بیش از یک سال از تعیین تکلیف آنها گذشته مورد بررسی قرار دهند.
محسنی اژهای با ذکر دو نمونه از پروندههایی که بیش از ۷ سال و در مورد دیگر بیش از ۳ سال است در دادگاه تجدیدنظر تعیین تکلیف نشدهاند، تأکید کرد این موضوع با هیچ منطقی سازگار نیست و این قبیل مسائل منشأ بسیاری از نارضایتیها و سوءاستفاده دلالان نفوذی در سیستم قضایی است.
او گفت: کسانی که در این پروندهها متهم یا محکوم هستند و پرونده آنان در مرحله تجدیدنظر بلاتکلیف مانده علاوه بر آنکه ممنوعالخروج هستند و محدودیتهایی برای آنها اعمال شده، وضعیت زندگیشان نیز مختل شده که باید هر چه سریع تر به این وضعیت پایان داد.
برخورد قاطع با برهم زنندگان امنیت و آسایش مردم
رئیس قـــــــوه قضائیــــــــه در بخش دیگری از سخنانش با اشاره به افزایش مخاصمات و کینهتوزیهای دشمنان نظام، از مردم خواست که در برابر توطئهها و شیطنتهای دشمنان هوشیار باشند و به دستگاههای امنیتی و انتظامی نیز متذکر شد در مقابله با افرادی که امنیت ملی را هدف قرار داده و میخواهند در امنیت و آرامش مردم اختلال به وجود آوردند، کوتاهی نکنند.
او با بیان اینکه نمیتوانیم با امنیت، آرامش و آسایش مردم با اغماض و مسامحه برخورد کنیم، به همکاران خود در دستگاه قضا نیز تأکید کرد: با افرادی که با شرارت و سرقت و اقدامات ضد امنیتی میخواهند آرامش کشور و آسایش مردم را بر هم بزنند، قاطعانه برخورد کنند.
رئیس قوه قضائیه 17 مردادماه، به مناسب روز خبرنگار، با حضور در شبکه خبر، از بخشهای مختلف این رسانه بازدید و با خبرنگاران و مدیران آن گفتوگو کرد. حجتالاسلام محسنی اژهای همچنین با حضور در یک بخش خبری این شبکه، با بیان اینکه مقدار زیادی از پروندههای موجود ناشی از کماطلاعی و بیاطلاعی مردم است، از خبرنگاران، بویژه صداوسیما خواست که آگاهی مردم را نسبت به روشهایی که متخلفان، مجرمان و بخصوص کلاهبرداران استفاده میکنند، افزایش دهند تا از یک مسیر چند بار گزیده نشوند.
به گزارش میزان، رئیس قوه قضائیه این سخنان را در جلسه شورای عالی مسئولان قضایی مطرح کرد.
حجـــتالاسلام والمسلمیـــــن محسنی اژهای با اشاره به ابراز تمایل برخی ایرانیان مقیم خارج کشور برای بازگشت به وطن و ابراز نگرانی برخی از آنان نسبت به برخوردهای قضایی گفت: هیچ ایرانی که تبعه ایران و اکنون در خارج از کشور است، ممنوعالورود نیست و منعی برای بازگشت به کشور ندارد. اتفاقاً مواردی هست که اگر این افراد بیایند و در اینجا به مسائل آنان رسیدگی شود، به نفع آنان است و از وضعیت بلاتکلیفی خارج میشوند.
رئیس قوه قضائیه افزود: در حال حاضر افرادی در خارج از کشور هستند که اموال و امکانات آنان در داخل سرپرست ندارد و برخی افراد ذینفع آنان را برای بازگشت به کشور میترسانند، اما اگر این افراد برگردند، مسائل مالی آنان در یک تحقیق و بررسی ساده و دقیق روشن میشود.
حجتالاسلام اژهای ادامه داد: افرادی هستند که به دلیل آنکه ممنوعالخروج بودهاند نگرانی دارند که به محض ورود به مرز دستگیر شده و راهی زندان شوند و به اتهامات آنان رسیدگی نشود که این افراد میتوانند با هماهنگی با سیستم قضایی و بدون آنکه بازداشت شوند، به کشور بازگردند.
رئیس دستگاه قضا بر همین اساس به دادستانها و رؤسای کل دادگستریها متذکر شد افرادی که در سالیان دور ممنوعالخروج بودند و اکنون نیز حکم جلب ندارند، ضرورتی ندارد صرفاً به خاطر ممنوعالخروج بودن، در بدو ورود به کشور دستگیر شوند و حتماً نباید این کار انجام شود.
اژهای تأکید کرد: بسیاری از افراد که پرونده کیفری یا حقوقی دارند بویژه آنان که مسأله حقوقی دارند و مدت زیادی از حکم جلب یا ممنوعالخروجی آنان گذشته، ضرورتی برای بازداشتشان وجود ندارد و این افراد میتوانند با اعلام زمان و نحوه ورودشان به مرکز ارتباطات قوه قضائیه یا دادستانها، بدون نگرانی وارد کشور شوند.
توصیه به بازدید بازداشتگاه ها و زندانها
رئیس قوه قضائیه در بخش دیگری از سخنانش با اشاره به بازدید اخیر از بازداشتگاههای موقت و امنیتی اوین و گفتوگو با افرادی که به اتهام امنیتی یا غیرامنیتی در این بازداشتگاهها به سر میبرند، به رؤسای کل دادگستریها، دادستانها و قضات دستور داد که هر چند وقت یک بار از بازداشتگاهها و زندانها سرکشی کنند.
اژهای با بیان اینکه مسئولان قضایی نباید به گزارش دادیاران و ناظران زندان اکتفا کنند، بلکه باید بیش از پیش بر زندانها نظارت داشته باشند تا بتوانند درباره بازداشتشدگان تصمیمات درست اتخاذ کنند، اضافه کرد: در بازدید روز جمعه با افرادی مواجه شدم که مدت قابل توجهی بازداشت موقت بودند، پیگیری کردم و مشخص شد از نظر قانونی این امکان وجود دارد که این افراد بازداشت موقت نباشند و در این مورد تذکرات لازم داده شد.
رئیس قوه قضائیه در ادامه قضات را خطاب قرار داد و به آنان متذکر شد که در موارد غیرضروری از صدور قرار بازداشت موقت پرهیز کنند و اگر نیاز به بازداشت موقت بود نیز، در تعیین تکلیف افراد بازداشتی تسریع کنند.
حجتالاسلام اژهای همچنین به رؤسای کل دادگستریها درباره تعیین تکلیف پروندههایی که روند رسیدگی آنها در دادسراها، دادگاهها، شعب تجدیدنظر، دیوان عالی کشور و دیوان عدالت اداری طولانی شده تذکر داد و به آنان دستور داد علت و عوامل طولانی شدن رسیدگی به این پروندهها را مورد بررسی قرار دهند.
رئیس قوه قضائیه همچنین بهطور خاص به رئیس کل دادگستری استان تهران مأموریت داد که ظرف یک هفته با آمارگیری از شعب تجدیدنظر، وضعیت پروندههایی را که بیش از یک سال از تعیین تکلیف آنها گذشته مورد بررسی قرار دهند.
محسنی اژهای با ذکر دو نمونه از پروندههایی که بیش از ۷ سال و در مورد دیگر بیش از ۳ سال است در دادگاه تجدیدنظر تعیین تکلیف نشدهاند، تأکید کرد این موضوع با هیچ منطقی سازگار نیست و این قبیل مسائل منشأ بسیاری از نارضایتیها و سوءاستفاده دلالان نفوذی در سیستم قضایی است.
او گفت: کسانی که در این پروندهها متهم یا محکوم هستند و پرونده آنان در مرحله تجدیدنظر بلاتکلیف مانده علاوه بر آنکه ممنوعالخروج هستند و محدودیتهایی برای آنها اعمال شده، وضعیت زندگیشان نیز مختل شده که باید هر چه سریع تر به این وضعیت پایان داد.
برخورد قاطع با برهم زنندگان امنیت و آسایش مردم
رئیس قـــــــوه قضائیــــــــه در بخش دیگری از سخنانش با اشاره به افزایش مخاصمات و کینهتوزیهای دشمنان نظام، از مردم خواست که در برابر توطئهها و شیطنتهای دشمنان هوشیار باشند و به دستگاههای امنیتی و انتظامی نیز متذکر شد در مقابله با افرادی که امنیت ملی را هدف قرار داده و میخواهند در امنیت و آرامش مردم اختلال به وجود آوردند، کوتاهی نکنند.
او با بیان اینکه نمیتوانیم با امنیت، آرامش و آسایش مردم با اغماض و مسامحه برخورد کنیم، به همکاران خود در دستگاه قضا نیز تأکید کرد: با افرادی که با شرارت و سرقت و اقدامات ضد امنیتی میخواهند آرامش کشور و آسایش مردم را بر هم بزنند، قاطعانه برخورد کنند.
رئیس قوه قضائیه 17 مردادماه، به مناسب روز خبرنگار، با حضور در شبکه خبر، از بخشهای مختلف این رسانه بازدید و با خبرنگاران و مدیران آن گفتوگو کرد. حجتالاسلام محسنی اژهای همچنین با حضور در یک بخش خبری این شبکه، با بیان اینکه مقدار زیادی از پروندههای موجود ناشی از کماطلاعی و بیاطلاعی مردم است، از خبرنگاران، بویژه صداوسیما خواست که آگاهی مردم را نسبت به روشهایی که متخلفان، مجرمان و بخصوص کلاهبرداران استفاده میکنند، افزایش دهند تا از یک مسیر چند بار گزیده نشوند.
سرخپوشان اهوازی اولین قهرمانیشان در جام حذفی را جشن گرفتند
لبخند خوزستان
آدرینا ورشینگر/فولاد حالا نام قهرمان جدید فوتبال ایران است. تیمی سختکوش و پرافتخار در فوتبال ایران که توانست در دیدار فینال جام حذفی که یکشنبه شب در ورزشگاه نقش جهان اصفهان برگزار شد، استقلال را شکست دهد و به مقام قهرمانی این رقابتها دست پیدا کند. سرخپوشان اهوازی که برای اولین بار حضور در فینال جام حذفی را تجربه میکردند، در حالی به قهرمانی رسیدند که این بازی در پایان 120 دقیقه با تساوی بدون گل به پایان رسید تا کار به ضربات پنالتی کشیده شود. در پنالتیها، وریا غفوری و مهدی مهدیپور برای استقلال و سید مهران موسوی، زبیر نیک نفس، ساسان انصاری و احمد عبداللهزاده برای فولاد گلزنی کردند ولی فرشید اسماعیلی ضربهاش را به آسمان فرستاد و پنالتی داریوش شجاعیان را هم محسن فروزان مهار کرد تا شاگردان جواد 4-2 به پیروزی برسند و ایوب والی کاپیتان فولاد کاپ قهرمانی جام حذفی را بالای سر ببرد. عنوانی که اولین قهرمانی فولاد در جام حذفی محسوب میشود و حالا این تیم، چهاردهمین قهرمان تاریخ این رقابتها لقب بگیرد. استقلال با 7 قهرمانی پرافتخارترین تیم تاریخ جام حذفی به شمار میرود و پرسپولیس 6، ذوب آهن و سپاهان 4، ملوان 3 و تراکتور 2 بار قهرمان این رقابتها شدهاند و سایپا، شاهین اهواز، نفت تهران، صباباتری، برق شیراز، فجرسپاسی و بهمن هم سابقه یک بار قهرمان شدن در جام حذفی فوتبال ایران را دارند. ضمن اینکه فولاد در کنار استقلال، پرسپولیس، سپاهان و سایپا، به پنجمین تیم باشگاهی ایران تبدیل شد که قهرمانی لیگ برتر و جام حذفی را در تالار افتخاراتش دارد. این تیم در لیگهای چهارم و سیزدهم قهرمان لیگ برتر شده و حالا قهرمانی جام حذفی فصل 1400-1399 را هم به دست آورده است. فولاد با این قهرمانی، سهمیه مستقیم حضور در فصل آینده لیگ برتر فوتبال ایران را به دست آورد و حریف پرسپولیس در بازی سوپرجام شد که هنوز زمان آن مشخص نشده است.
گفتوگوی رئیسی مکرون
رئیسجمهوری: درهر مذاکرهای باید حقوق ملت ایران تأمین شود
رئیسجمهوری کشورمان در گفتوگوی تلفنی با همتای فرانسوی خود با بیان اینکه دولت جدید ایران از توسعه روابط با فرانسه براساس منافع مشترک و احترام متقابل استقبال میکند، بر توسعه روابط دو کشور بویژه در زمینههای اقتصادی و تجاری تأکید کرد و گفت: در هر مذاکرهای باید حقوق ملت ایران تأمین شود.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی ریاست جمهوری، آیتالله سیدابراهیم رئیسی روز دوشنبه در تماس تلفنی یک ساعته «امانوئل مکرون» رئیسجمهوری فرانسه، با اشاره به نقض مکرر و فاحش تعهدات از سوی امریکا و همچنین عدم پایبندی سه کشور اروپایی عضو برجام به تعهدات خود در این توافق بینالمللی، گفت: امریکاییها با وضع تحریمهای جدید تعهدات خود را بهطور آشکار نقض کرده و حتی تحریمهای جدید را به حوزه اقلام بشردوستانه هم کشاندند.
آیتالله رئیسی با تأکید بر اینکه هم امریکا و هم اروپاییها باید به تعهدات خود در برجام عمل کنند، گفت: در هر مذاکرهای باید حقوق ملت ایران استیفا و منافع ملت ما تأمین شود.
رئیسی تصریح کرد: جمهوری اسلامی نسبت به تأمین امنیت و حفظ بازدارندگی در منطقه خلیج فارس و دریای عمان بسیار جدی است و با عوامل سلب کننده امنیت مقابله خواهد کرد.
رئیسجمهوری درخصوص لبنان تأکید کرد: ما از هر اقدامی که در جهت ثبات، امنیت و بهبود وضعیت اقتصادی مردم لبنان باشد، حمایت کرده و در این زمینه از همراهی فرانسه استقبال میکنیم.
رئیسجمهوری فرانسه نیز در این تماس تلفنی با تبریک آغاز مسئولیت آیتالله رئیسی و آرزوی موفقیت برای ایشان، گفت: ایران و فرانسه میتوانند با همکاری خود در جهت برقراری صلح و ثبات در منطقه نقش ایفا کنند. امانوئل مکرون با اشاره به خروج یکجانبه امریکا از برجام و توقف اجرای این توافق بینالمللی، گفت: ما بهدنبال این هستیم که به راه حلی برای این موضوع برسیم و امیدواریم دوباره مذاکرات آغاز شود.
رئیسجمهوری فرانسه با اشاره به موضوع امنیت دریایی، گفت: قبل از هر چیز باید چهارچوب ثبات ایجاد کرده و مطمئن باشیم که ثبات در مسائل مختلف از جمله وضعیت دریاها وجود خواهد داشت. مکرون با بیان اینکه فرانسه همیشه تلاش کرده راه حلی برای ثبات در لبنان ارائه دهد، ابراز امیدواری کرد با همراهی ایران زمینه برای برقراری ثبات و حل مشکلات این کشور فراهم شود.
رئیسجمهوری فرانسه در پایان خواستار تداوم گفتوگوها بین تهران و پاریس با هدف عمیقتر شدن روابط دوجانبه شد.
پیام تبریک رئیس جمهوری یونان
رئیس جمهوری یونان نیز عصر دیروز در پیامی با تبریک تحلیف و آغاز به کار آیتالله دکتر سید ابراهیم رئیسی
رئیس جمهوری اسلامی ایران، روابط دو کشور را دوستانه، تاریخی و براساس احترام متقابل توصیف کرد. در پیام تبریک خانم «کاترینا ساکلاراپولو»به رئیس جمهور کشورمان، آمده است: بنده اطمینان دارم ما همچنان به دنبال پیشرفت روابط به نفع مردم خود و همچنین ثبات، امنیت و رفاه فراتر از منطقه خواهیم بود.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی ریاست جمهوری، آیتالله سیدابراهیم رئیسی روز دوشنبه در تماس تلفنی یک ساعته «امانوئل مکرون» رئیسجمهوری فرانسه، با اشاره به نقض مکرر و فاحش تعهدات از سوی امریکا و همچنین عدم پایبندی سه کشور اروپایی عضو برجام به تعهدات خود در این توافق بینالمللی، گفت: امریکاییها با وضع تحریمهای جدید تعهدات خود را بهطور آشکار نقض کرده و حتی تحریمهای جدید را به حوزه اقلام بشردوستانه هم کشاندند.
آیتالله رئیسی با تأکید بر اینکه هم امریکا و هم اروپاییها باید به تعهدات خود در برجام عمل کنند، گفت: در هر مذاکرهای باید حقوق ملت ایران استیفا و منافع ملت ما تأمین شود.
رئیسی تصریح کرد: جمهوری اسلامی نسبت به تأمین امنیت و حفظ بازدارندگی در منطقه خلیج فارس و دریای عمان بسیار جدی است و با عوامل سلب کننده امنیت مقابله خواهد کرد.
رئیسجمهوری درخصوص لبنان تأکید کرد: ما از هر اقدامی که در جهت ثبات، امنیت و بهبود وضعیت اقتصادی مردم لبنان باشد، حمایت کرده و در این زمینه از همراهی فرانسه استقبال میکنیم.
رئیسجمهوری فرانسه نیز در این تماس تلفنی با تبریک آغاز مسئولیت آیتالله رئیسی و آرزوی موفقیت برای ایشان، گفت: ایران و فرانسه میتوانند با همکاری خود در جهت برقراری صلح و ثبات در منطقه نقش ایفا کنند. امانوئل مکرون با اشاره به خروج یکجانبه امریکا از برجام و توقف اجرای این توافق بینالمللی، گفت: ما بهدنبال این هستیم که به راه حلی برای این موضوع برسیم و امیدواریم دوباره مذاکرات آغاز شود.
رئیسجمهوری فرانسه با اشاره به موضوع امنیت دریایی، گفت: قبل از هر چیز باید چهارچوب ثبات ایجاد کرده و مطمئن باشیم که ثبات در مسائل مختلف از جمله وضعیت دریاها وجود خواهد داشت. مکرون با بیان اینکه فرانسه همیشه تلاش کرده راه حلی برای ثبات در لبنان ارائه دهد، ابراز امیدواری کرد با همراهی ایران زمینه برای برقراری ثبات و حل مشکلات این کشور فراهم شود.
رئیسجمهوری فرانسه در پایان خواستار تداوم گفتوگوها بین تهران و پاریس با هدف عمیقتر شدن روابط دوجانبه شد.
پیام تبریک رئیس جمهوری یونان
رئیس جمهوری یونان نیز عصر دیروز در پیامی با تبریک تحلیف و آغاز به کار آیتالله دکتر سید ابراهیم رئیسی
رئیس جمهوری اسلامی ایران، روابط دو کشور را دوستانه، تاریخی و براساس احترام متقابل توصیف کرد. در پیام تبریک خانم «کاترینا ساکلاراپولو»به رئیس جمهور کشورمان، آمده است: بنده اطمینان دارم ما همچنان به دنبال پیشرفت روابط به نفع مردم خود و همچنین ثبات، امنیت و رفاه فراتر از منطقه خواهیم بود.
گزارش «ایران» از برپایی تکایا و حسینیهها و عزاداریهای محرم با رعایت شیوهنامههای بهداشتی
شهرهای ایران سیاهپوش شد
پرستو رفیعی
خبرنگار
چند روزی است که شهر حال و هوای محرم به خود گرفته است. داربستها بالا میرود و ایستگاههای صلواتی در چهارراهها و حاشیه خیابانها برپا شده است. در تکایا و حسینیهها جنبوجوشی وصفناشدنی به چشم میخورد و پرچمهای سرخ و سیاه بر سر تکایا و برخی از خانهها خودنمایی میکنند. بسیاری از کوچهها و خیابانها با پارچههای مشکی، سیاهپوش شدهاند و بسیاری از مردم در تدارک تهیه ملزومات نذریهایی هستند که هرساله در این روزها توزیع میشود. در حالی که کشور رنگ و بوی محرم به خود گرفته و عاشقان اباعبدالله در سراسر کشور برای برپایی سنت ماه محرم آماده میشوند، ویروس کرونا آن هم از نوع دلتا با قدرت همهگیری بالا در جامعه تاختوتاز میکند و جان مردم را به یغما میبرد. تختهای بیمارستانی در حال تکمیل است و اختصاص 70 درصد از تختهای کل بیمارستانهای کشور به بستری بیماران دلتا کرونا خبری دهشتناک است که روز گذشته دکتر جان بابایی معاون درمان وزارت بهداشت اعلام کرد. آماری که از واقعیتی تلخ خبر میدهد. حالا اما کارشناسان حوزه بهداشت و مسئولین مستقر در ستاد ملی مقابله با کرونا که وظیفه حفاظت از جان تکتک افراد جامعه را بهعهده دارند معتقدند در سایه رعایت پروتکلهای بهداشتی میتوان سنت دیرین عزاداری برای امام حسین(ع) و یاران پاکش را به جای آورد و هم از ابتلا به کرونا جان سالم به در برد. حقیقت این است که بسیاری از هموطنان در این روزها با توسل به سالار شهدا وسید جوانان بهشت، برای شفا و سلامتی بیماران بستری در بیمارستان دست به دعا میشوند و نذری پخش میکنند. اما آنچه در این باره از اهمیت بالایی برخوردار است توجه به این نکته است که تجربه 18 ماه حضور میهمان ناخوانده در کشور نشان داده که مؤثرترین راه مهار این بیماری، رعایت حداکثری شیوهنامههای بهداشتی با دو روش استفاده از ماسک و حفظ فاصلهگذاری اجتماعی است. از اینرو به نظر میرسد، افزایش توجه و رعایت شیوهنامههای بهداشتی شاهکلید کنترل و مهار بیماری در کشور و شاهراه عبور از بحران موجود با حداقل آسیب است. به اعتقاد کارشناسان، امسال هم باید تجربه موفق سال گذشته با رعایت حداکثری پروتکلهای بهداشتی و حفظ فاصلهگذاری اجتماعی تکرار شود. مراسم در مکانهای باز و دارای تهویه برگزار شود و رعایت فاصلهگذاری اجتماعی تحت هیچ شرایطی فراموش نشود. از سوی دیگر مقرر شده، امسال هم مثل سال گذشته ایستگاههای صلواتی دایر نشود و در عوض موکبهای سلامت برای پخش ماسک و اقلام بهداشتی مورد توجه قرار گیرد.
برگزاری مراسم خانگی در ایام محرم نیز یکی دیگر از خط قرمزهایی است که در پروتکلهای بهداشتی برگزاری مراسم محرم سال 1400 به آن اشاره شده است. چراکه طبق گزارش وزارت بهداشت، سویه هندی بیماری کرونا قدرت تسری و مرگ بسیار بالایی دارد و با توجه به سرعت بالای ابتلا به این بیماری، ضرروت تشدید محدودیتهای بهداشتی و عدم برگزاری مراسمهای خانگی با توجه به فضا و مکان سربسته بشدت احساس میشود.
موضوع دستهروی در خیابان هم یکی دیگر از مسائلی است که توجه بسیار میطلبد. رئیس کمیته امنیتی، اجتماعی و انتظامی مدیریت بیماری کرونا درخصوص برگزاری این مراسم اعلام کرده که این مراسم نباید به محلی برای تجمع عزاداران تبدیل شود و باید صرفاً به صورت محلی و محدود با رعایت اصول بهداشتی برگزار شود.
وزیر کشور نیز روز گذشته پس از نشست با استانداران سراسر کشور درباره نحوه رعایت پروتکلهای بهداشتی، عنوان کرد: با توجه به اینکه در طلیعه ایام محرم قرار داریم موضوع رعایت پروتکلهای بهداشتی در کشور در شرایط خاصی قرار گرفته است.
عبدالرضا رحمانی فضلی با تأکید بر دغدغههای موجود درخصوص جان مردم اضافه کرد: ما هم دغدغه و نگرانی رعایت این پروتکلها و هم اهمیت و احترام مناسک و اعمال ماه محرم را داریم. مردم همیشه در این ایام که ماه عاشقان اباعبدالله(ع) و یاران ایشان است، این عزاداریها را به شکل اعتقادی برگزار میکنند. از اینرو به استانداران توصیه شد به دستگاههای اجرایی استانی تأکید و نظارت کنند. علوم پزشکی هم باید به عنوان ناظر اصلی با هیأتها، مسئولان هیأتها، ریاست سازمان تبلیغات که مسئول اجرای پروتکلها هستند، هماهنگی بسیار جدی داشته باشند که بتوانند براساس پروتکل ابلاغی هم مراسم و هم سلامت مردم را به صورت مناسب داشته باشیم. وی خاطرنشان کرد: هر کاری که انجام دهیم نهایتاً این مردم خوب ما هستند که مانند همیشه باید ما را یاری کنند تا بتوانیم این پدیده را مدیریت کنیم.
در چنین شرایطی به نظر میرسد همه عاشقان حسینی حتی آنهایی که هر دو دوز واکسن را دریافت کردهاند برای برگزاری شایسته این مراسم با سلامت کامل بایستی شیوهنامههای بهداشتی را به بهترین شکل و بیشتر از گذشته مورد توجه قرار دهند.
خبرنگار
چند روزی است که شهر حال و هوای محرم به خود گرفته است. داربستها بالا میرود و ایستگاههای صلواتی در چهارراهها و حاشیه خیابانها برپا شده است. در تکایا و حسینیهها جنبوجوشی وصفناشدنی به چشم میخورد و پرچمهای سرخ و سیاه بر سر تکایا و برخی از خانهها خودنمایی میکنند. بسیاری از کوچهها و خیابانها با پارچههای مشکی، سیاهپوش شدهاند و بسیاری از مردم در تدارک تهیه ملزومات نذریهایی هستند که هرساله در این روزها توزیع میشود. در حالی که کشور رنگ و بوی محرم به خود گرفته و عاشقان اباعبدالله در سراسر کشور برای برپایی سنت ماه محرم آماده میشوند، ویروس کرونا آن هم از نوع دلتا با قدرت همهگیری بالا در جامعه تاختوتاز میکند و جان مردم را به یغما میبرد. تختهای بیمارستانی در حال تکمیل است و اختصاص 70 درصد از تختهای کل بیمارستانهای کشور به بستری بیماران دلتا کرونا خبری دهشتناک است که روز گذشته دکتر جان بابایی معاون درمان وزارت بهداشت اعلام کرد. آماری که از واقعیتی تلخ خبر میدهد. حالا اما کارشناسان حوزه بهداشت و مسئولین مستقر در ستاد ملی مقابله با کرونا که وظیفه حفاظت از جان تکتک افراد جامعه را بهعهده دارند معتقدند در سایه رعایت پروتکلهای بهداشتی میتوان سنت دیرین عزاداری برای امام حسین(ع) و یاران پاکش را به جای آورد و هم از ابتلا به کرونا جان سالم به در برد. حقیقت این است که بسیاری از هموطنان در این روزها با توسل به سالار شهدا وسید جوانان بهشت، برای شفا و سلامتی بیماران بستری در بیمارستان دست به دعا میشوند و نذری پخش میکنند. اما آنچه در این باره از اهمیت بالایی برخوردار است توجه به این نکته است که تجربه 18 ماه حضور میهمان ناخوانده در کشور نشان داده که مؤثرترین راه مهار این بیماری، رعایت حداکثری شیوهنامههای بهداشتی با دو روش استفاده از ماسک و حفظ فاصلهگذاری اجتماعی است. از اینرو به نظر میرسد، افزایش توجه و رعایت شیوهنامههای بهداشتی شاهکلید کنترل و مهار بیماری در کشور و شاهراه عبور از بحران موجود با حداقل آسیب است. به اعتقاد کارشناسان، امسال هم باید تجربه موفق سال گذشته با رعایت حداکثری پروتکلهای بهداشتی و حفظ فاصلهگذاری اجتماعی تکرار شود. مراسم در مکانهای باز و دارای تهویه برگزار شود و رعایت فاصلهگذاری اجتماعی تحت هیچ شرایطی فراموش نشود. از سوی دیگر مقرر شده، امسال هم مثل سال گذشته ایستگاههای صلواتی دایر نشود و در عوض موکبهای سلامت برای پخش ماسک و اقلام بهداشتی مورد توجه قرار گیرد.
برگزاری مراسم خانگی در ایام محرم نیز یکی دیگر از خط قرمزهایی است که در پروتکلهای بهداشتی برگزاری مراسم محرم سال 1400 به آن اشاره شده است. چراکه طبق گزارش وزارت بهداشت، سویه هندی بیماری کرونا قدرت تسری و مرگ بسیار بالایی دارد و با توجه به سرعت بالای ابتلا به این بیماری، ضرروت تشدید محدودیتهای بهداشتی و عدم برگزاری مراسمهای خانگی با توجه به فضا و مکان سربسته بشدت احساس میشود.
موضوع دستهروی در خیابان هم یکی دیگر از مسائلی است که توجه بسیار میطلبد. رئیس کمیته امنیتی، اجتماعی و انتظامی مدیریت بیماری کرونا درخصوص برگزاری این مراسم اعلام کرده که این مراسم نباید به محلی برای تجمع عزاداران تبدیل شود و باید صرفاً به صورت محلی و محدود با رعایت اصول بهداشتی برگزار شود.
وزیر کشور نیز روز گذشته پس از نشست با استانداران سراسر کشور درباره نحوه رعایت پروتکلهای بهداشتی، عنوان کرد: با توجه به اینکه در طلیعه ایام محرم قرار داریم موضوع رعایت پروتکلهای بهداشتی در کشور در شرایط خاصی قرار گرفته است.
عبدالرضا رحمانی فضلی با تأکید بر دغدغههای موجود درخصوص جان مردم اضافه کرد: ما هم دغدغه و نگرانی رعایت این پروتکلها و هم اهمیت و احترام مناسک و اعمال ماه محرم را داریم. مردم همیشه در این ایام که ماه عاشقان اباعبدالله(ع) و یاران ایشان است، این عزاداریها را به شکل اعتقادی برگزار میکنند. از اینرو به استانداران توصیه شد به دستگاههای اجرایی استانی تأکید و نظارت کنند. علوم پزشکی هم باید به عنوان ناظر اصلی با هیأتها، مسئولان هیأتها، ریاست سازمان تبلیغات که مسئول اجرای پروتکلها هستند، هماهنگی بسیار جدی داشته باشند که بتوانند براساس پروتکل ابلاغی هم مراسم و هم سلامت مردم را به صورت مناسب داشته باشیم. وی خاطرنشان کرد: هر کاری که انجام دهیم نهایتاً این مردم خوب ما هستند که مانند همیشه باید ما را یاری کنند تا بتوانیم این پدیده را مدیریت کنیم.
در چنین شرایطی به نظر میرسد همه عاشقان حسینی حتی آنهایی که هر دو دوز واکسن را دریافت کردهاند برای برگزاری شایسته این مراسم با سلامت کامل بایستی شیوهنامههای بهداشتی را به بهترین شکل و بیشتر از گذشته مورد توجه قرار دهند.
استقبال نمایندگان مجلس از معاون اولی مخبر
نیکزاد: این انتصاب میتواند یک آغاز خوب برای ساختن ایرانی قوی باشد
نخستین حکم ابراهیم رئیسی در قامت رئیسجمهوری که منجر به انتصاب محمد مخبر بهعنوان معاون اول او شد استقبال نمایندگان مجلس را در پی داشت؛ البته استقبالی که مجازی بود و یک به یک نمایندگان با توئیتهای خود به مخبر خوشامد گفتند و این انتصاب را به فال نیک گرفتند.
علی نیکزاد نایب رئیس مجلس در توئیتر خود نوشت: انتصاب دکتر مخبر با سابقه ارزشمند مدیریتی به سمت معاون اول رئیسجمهوری میتواند یک آغاز خوب برای ساختن ایرانی قوی باشد. بخصوص که ایشان در حوزههای فعالیتی خود تحولات مثبت ساختاری و فرایندی ایجاد کردهاند. برای ایشان و جناب آقای اسماعیلی در مسئولیتهای جدید آرزوی توفیق دارم.
احمد نادری نماینده تهران هم مخبر را یکی از مدیران موفق سالهای اخیر کشور معرفی کرد که منشأ خدمات زیادی در حوزههای مختلف بوده و گفت: انتصاب ایشان بهعنوان معاون اول، اتفاق مبارکی است که میتواند منشأ اثرات مثبتی در قوه مجریه و کشور باشد.
سیدنظامالدین موسوی نماینده تهران و سخنگوی هیأت رئیسه هم از آشنایی خود با معاون اول گفت و نوشت: سالیان متمادی است دکتر محمد مخبر دزفولی را به مدیریت جهادی و تحول خواهانه، صداقت و ولایتمداری میشناسم. بیهیچ غلو و اغراقی حضور دکتر مخبر در جایگاه معاون اول آیتالله رئیسی، هم اطمینان و آرامش برای افکار عمومی و نخبگان و هم موتور محرکه دولت در مسیر پیشرفت و خدمت خواهد بود.
سیدمحسن دهنوی نماینده تهران هم در توئیتر خود نوشت: انتصاب دکتر محمد مخبر بهعنوان معاون اول رئیس جمهوری، نشان از عزم جدی دولت سیزدهم برای حل مشکلات اقتصادی کشور دارد. با درایت این مدیر توانمند و قاطع، امیدمان به اصلاح ساختارهای معیوب دستگاههای اجرایی افزایش یافت. با ادامه همین رویکرد در سایر انتصابات، صنعت دوباره جان میگیرد. علی موسوی نماینده ملکان انتصاب مخبر با سابقه مدیریتی جهادی و قابل قبول به سمت معاون اول رئیسجمهوری را یک تحول بهسمت تحقق ایرانی قوی عنوان کرد و گفت: به جناب رئیسی بابت حسن انتخابشان تبریک عرض میکنم همچنین برای دکتر مخبر و جناب آقای اسماعیلی در مسئولیتهای جدید آرزوی توفیق دارم.
احمد آوایی نماینده دزفول هم با ابراز خوشحالی از انتخاب همشهری خود نوشت: انتصاب فرزند شایسته دزفول بهعنوان معاون اول دولت جدید نشان از عزم راسخ رئیسجمهوری محترم جهت ایجاد تحول و کارآمدی دارد. جناب آقای دکتر مخبر دزفولی بهترین انتخاب در این راستاست.
سید ناصر موسوی لارگانی نماینده فلاورجان هم در حساب توئیتری خود گفت: انتخاب دکتر مخبر فرزند خوزستان قهرمان، بهعنوان معاون اول رئیسجمهوری اقدامی خجسته است. مخبر، بیش از آنکه چهرهای سیاسی باشد مدیری محرومیت زدا، عملیاتی و کارآفرین است. اداره دولت در این شرایط نیاز به مدیرانی مجرب دارد که رئیسجمهوری گام اول را درست و محکم برداشت. علیرضا شهبازی نماینده نهاوند هم در پیام تبریک خود عنوان کرد: با شناخت قریب به ۳۵ سال از جنابعالی و موفقیت شما در مسئولیتهای پیشین، یقین دارم در این مسئولیت منشأ اثر و باعث تحول، توسعه، پیشرفت و بهبود وضعیت اقتصادی کشور خواهید شد.
محمد کعب عمیر نماینده شوش هم گفت: با توجه به شرایط حساس کشور و لزوم برون رفت از برخی معضلات پیچیده اقتصادی و اجتماعی، نیاز به استفاده از ظرفیت مدیریتی دلسوزان و نخبگان کشور در دولت ایران قوی توسط رئیسجمهوری محترم است. انتخاب فرزند خوزستان آقای مخبر دزفولی در جایگاه معاون اول نوید بخش فصل تازهای در آینده ایران عزیز است.
احسان ارکانی نماینده نیشابور در توئیت خود نوشت: دکتر مخبر را از زمانی که مدیرکل ستاد اجرایی خراسان رضوی بودم بهعنوان یک مدیر راهبردی، جامع، اخلاقمدار، جوانگرا و دارای قدرت سازماندهی بالا میشناسم. حضور ایشان در جایگاه معاون اول رئیس جمهوری، انتخابی بسیار شایسته و امیدوارکننده است.
مجتبی یوسفی نماینده اهواز هم با بیان اینکه برای ایرانی قوی باید دولتی قوی تشکیل داد و شرط دولت قوی بهرهمندی از توانایی نخبگان کارآزموده است، گفت: آقای مخبر فردی پر تلاش است که سالها برای خودکفایی و در راه خدمت به ایران جهاد علمی کردهاند. تبریک به ایران و تبریک به فرزند خوزستان، به امید ایران قوی.»
استعفای زاکانی از نمایندگی
با انتخاب علیرضا زاکانی نماینده قم در مجلس بهعنوان شهردار تهران؛ او از سمت خود استعفا کرد. زاکانی درباره استعفای خود از نمایندگی مجلس گفت: چهارشنبه گذشته که رأی استمزاجی اعضا اعلام شد، استعفایم را تقدیم هیأت رئیسه مجلس کردم و طبق آیین نامه داخلی باید هفته اول بعد از استعفا در تریبون مجلس قرائت و به بحث نمایندگان گذاشته شود.
سخنگوی هیأت رئیسه مجلس هم در این خصوص گفت: استعفای علیرضا زاکانی تقدیم هیأت رئیسه شده است و این استعفا در دستور کار مجلس قرار میگیرد. سید نظامالدین موسوی در گفتوگو با ایرنا گفت: این استعفا ابتدا در جلسه مجلس اعلام وصول میشود و سپس در دستور کار مجلس قرار میگیرد. موسوی اضافه کرد: براساس آییننامه مجلس ابتدا تقاضای استعفا در جلسه علنی قرائت میشود و سپس شخص متقاضی استعفا یا یک نماینده دیگر که تعیین میکند حداکثر به مدت نیم ساعت از استعفا دفاع میکند. بعد مخالف یا مخالفین هم ۳۰ دقیقه اظهارنظر میکنند و در نهایت پس از رأیگیری چنانچه درخواست استعفا تصویب شود، از طریق رئیس مجلس به وزیر کشور اعلام میشود.
علی کریمی فیروزجایی عضو هیأت رئیسه مجلس هم در خصوص زمان رسیدگی به استعفای زاکانی گفت: با توجه به اینکه طبق آیین نامه داخلی مجلس در حین بررسی صلاحیت وزرای پیشنهادی امکان بررسی دستور کار دیگری وجود ندارد ممکن است بررسی استعفای آقای زاکانی به بعد از رأی اعتماد وزرای کابینه موکول شود.
علی نیکزاد نایب رئیس مجلس در توئیتر خود نوشت: انتصاب دکتر مخبر با سابقه ارزشمند مدیریتی به سمت معاون اول رئیسجمهوری میتواند یک آغاز خوب برای ساختن ایرانی قوی باشد. بخصوص که ایشان در حوزههای فعالیتی خود تحولات مثبت ساختاری و فرایندی ایجاد کردهاند. برای ایشان و جناب آقای اسماعیلی در مسئولیتهای جدید آرزوی توفیق دارم.
احمد نادری نماینده تهران هم مخبر را یکی از مدیران موفق سالهای اخیر کشور معرفی کرد که منشأ خدمات زیادی در حوزههای مختلف بوده و گفت: انتصاب ایشان بهعنوان معاون اول، اتفاق مبارکی است که میتواند منشأ اثرات مثبتی در قوه مجریه و کشور باشد.
سیدنظامالدین موسوی نماینده تهران و سخنگوی هیأت رئیسه هم از آشنایی خود با معاون اول گفت و نوشت: سالیان متمادی است دکتر محمد مخبر دزفولی را به مدیریت جهادی و تحول خواهانه، صداقت و ولایتمداری میشناسم. بیهیچ غلو و اغراقی حضور دکتر مخبر در جایگاه معاون اول آیتالله رئیسی، هم اطمینان و آرامش برای افکار عمومی و نخبگان و هم موتور محرکه دولت در مسیر پیشرفت و خدمت خواهد بود.
سیدمحسن دهنوی نماینده تهران هم در توئیتر خود نوشت: انتصاب دکتر محمد مخبر بهعنوان معاون اول رئیس جمهوری، نشان از عزم جدی دولت سیزدهم برای حل مشکلات اقتصادی کشور دارد. با درایت این مدیر توانمند و قاطع، امیدمان به اصلاح ساختارهای معیوب دستگاههای اجرایی افزایش یافت. با ادامه همین رویکرد در سایر انتصابات، صنعت دوباره جان میگیرد. علی موسوی نماینده ملکان انتصاب مخبر با سابقه مدیریتی جهادی و قابل قبول به سمت معاون اول رئیسجمهوری را یک تحول بهسمت تحقق ایرانی قوی عنوان کرد و گفت: به جناب رئیسی بابت حسن انتخابشان تبریک عرض میکنم همچنین برای دکتر مخبر و جناب آقای اسماعیلی در مسئولیتهای جدید آرزوی توفیق دارم.
احمد آوایی نماینده دزفول هم با ابراز خوشحالی از انتخاب همشهری خود نوشت: انتصاب فرزند شایسته دزفول بهعنوان معاون اول دولت جدید نشان از عزم راسخ رئیسجمهوری محترم جهت ایجاد تحول و کارآمدی دارد. جناب آقای دکتر مخبر دزفولی بهترین انتخاب در این راستاست.
سید ناصر موسوی لارگانی نماینده فلاورجان هم در حساب توئیتری خود گفت: انتخاب دکتر مخبر فرزند خوزستان قهرمان، بهعنوان معاون اول رئیسجمهوری اقدامی خجسته است. مخبر، بیش از آنکه چهرهای سیاسی باشد مدیری محرومیت زدا، عملیاتی و کارآفرین است. اداره دولت در این شرایط نیاز به مدیرانی مجرب دارد که رئیسجمهوری گام اول را درست و محکم برداشت. علیرضا شهبازی نماینده نهاوند هم در پیام تبریک خود عنوان کرد: با شناخت قریب به ۳۵ سال از جنابعالی و موفقیت شما در مسئولیتهای پیشین، یقین دارم در این مسئولیت منشأ اثر و باعث تحول، توسعه، پیشرفت و بهبود وضعیت اقتصادی کشور خواهید شد.
محمد کعب عمیر نماینده شوش هم گفت: با توجه به شرایط حساس کشور و لزوم برون رفت از برخی معضلات پیچیده اقتصادی و اجتماعی، نیاز به استفاده از ظرفیت مدیریتی دلسوزان و نخبگان کشور در دولت ایران قوی توسط رئیسجمهوری محترم است. انتخاب فرزند خوزستان آقای مخبر دزفولی در جایگاه معاون اول نوید بخش فصل تازهای در آینده ایران عزیز است.
احسان ارکانی نماینده نیشابور در توئیت خود نوشت: دکتر مخبر را از زمانی که مدیرکل ستاد اجرایی خراسان رضوی بودم بهعنوان یک مدیر راهبردی، جامع، اخلاقمدار، جوانگرا و دارای قدرت سازماندهی بالا میشناسم. حضور ایشان در جایگاه معاون اول رئیس جمهوری، انتخابی بسیار شایسته و امیدوارکننده است.
مجتبی یوسفی نماینده اهواز هم با بیان اینکه برای ایرانی قوی باید دولتی قوی تشکیل داد و شرط دولت قوی بهرهمندی از توانایی نخبگان کارآزموده است، گفت: آقای مخبر فردی پر تلاش است که سالها برای خودکفایی و در راه خدمت به ایران جهاد علمی کردهاند. تبریک به ایران و تبریک به فرزند خوزستان، به امید ایران قوی.»
استعفای زاکانی از نمایندگی
با انتخاب علیرضا زاکانی نماینده قم در مجلس بهعنوان شهردار تهران؛ او از سمت خود استعفا کرد. زاکانی درباره استعفای خود از نمایندگی مجلس گفت: چهارشنبه گذشته که رأی استمزاجی اعضا اعلام شد، استعفایم را تقدیم هیأت رئیسه مجلس کردم و طبق آیین نامه داخلی باید هفته اول بعد از استعفا در تریبون مجلس قرائت و به بحث نمایندگان گذاشته شود.
سخنگوی هیأت رئیسه مجلس هم در این خصوص گفت: استعفای علیرضا زاکانی تقدیم هیأت رئیسه شده است و این استعفا در دستور کار مجلس قرار میگیرد. سید نظامالدین موسوی در گفتوگو با ایرنا گفت: این استعفا ابتدا در جلسه مجلس اعلام وصول میشود و سپس در دستور کار مجلس قرار میگیرد. موسوی اضافه کرد: براساس آییننامه مجلس ابتدا تقاضای استعفا در جلسه علنی قرائت میشود و سپس شخص متقاضی استعفا یا یک نماینده دیگر که تعیین میکند حداکثر به مدت نیم ساعت از استعفا دفاع میکند. بعد مخالف یا مخالفین هم ۳۰ دقیقه اظهارنظر میکنند و در نهایت پس از رأیگیری چنانچه درخواست استعفا تصویب شود، از طریق رئیس مجلس به وزیر کشور اعلام میشود.
علی کریمی فیروزجایی عضو هیأت رئیسه مجلس هم در خصوص زمان رسیدگی به استعفای زاکانی گفت: با توجه به اینکه طبق آیین نامه داخلی مجلس در حین بررسی صلاحیت وزرای پیشنهادی امکان بررسی دستور کار دیگری وجود ندارد ممکن است بررسی استعفای آقای زاکانی به بعد از رأی اعتماد وزرای کابینه موکول شود.
سخنگوی وزارت خارجه در نشست خبری مطرح کرد
آماده برگزاری دور دوم ابتکار صلح تهران درباره افغانستان هستیم
گروه سیاسی / «سعید خطیبزاده» سخنگوی وزارت امور خارجه روز گذشته در نشست هفتگی با خبرنگاران که بهصورت آنلاین برگزار شد، ضمن تشریح آخرین تحولات در حوزه سیاست خارجی به سؤالات خبرنگاران پاسخ داد. خطیبزاده درباره طرح ادعاهایی از سوی برخی مقامات اروپایی و انگلیس در پی واقعه کشتی در دریای عمان و ابراز نگرانی وزیر خارجه انگلیس درباره امنیت در خلیج فارس گفت: اظهارات وزیر خارجه انگلیس بر ضد ملت ایران، اظهارات جدیدی نیست و یک حلقه از زنجیرهای از اظهارات غیرمسئولانه از سوی مقامات این کشور در سالهای گذشته است.
وی گفت: وزیر خارجه انگلیس و من یک نقطه مشترک داریم. جمهوری اسلامی ایران نیز نگران امنیت کشتیهای تجاری در آبهای بینالمللی است و این دقیقاً همان نقض آشکاری است که انگلیس در قبال نفتکش ایران (گریس یک) در آبهای بینالمللی انجام داد و این اقدام راهزنانه به خاطر اینکه هیچ مبنای قانونی و حقوقی نداشت، به جایی نرسید و مجبور به آزادسازی شدند.
سخنگوی وزارت خارجه بیان کرد: البته این تنها مورد اقدامات انگلیس در آبراههای بینالمللی و نقض امنیت و آزادی کشتیرانی نبوده است. توصیه جدی من به دولت انگلیس توجه به مسئولیتها و وظایف خودش است. وی تصریح کرد: امنیت خلیج فارس خط قرمز برای جمهوری اسلامی ایران است و همه تلاش خود را کردیم که این آبراه از ناامنیهایی که کشورهایی مثل انگلیس درست میکنند، در امان باشد.
وی به خانواده دو قربانی این حمله از انگلیس و رومانی تسلیت عرض کرده و با آنها ابراز همدردی و تأکید کرد: اینگونه سناریوسازیهای رژیم صهیونیستی به همراهی برخی از این کشورها حاکی از همان خوی ضد حقوق بینالملل است و باید آن را اصلاح کنند.
هیچوقت گفتوگوهای وین را ترک نکردیم
خطیبزاده درباره مذاکرات وین نیز بیان کرد: ما هیچ وقت این گفتوگوها را ترک نکردیم، یک فرایند انتقال دموکراتیک قدرت در جمهوری اسلامی ایران رخ داده و طبیعتاً در این فرایند تغییراتی در تیمهای اجرایی صورت میگیرد و این نه تنها قابل فهم است بلکه از شکوه مردمسالاری در جمهوری اسلامی ایران حاکی است.
وی افزود: جناب آقای رئیسی رئیس جمهوری هم در سخنان روز تحلیف و تنفیذ و هم در اولین کنفرانس مطبوعاتی به صراحت اشاره کردند که درباره رفع تحریمهای ظالمانه از سر ملت ایران لحظهای تردید ندارند. البته همه اینها در چهارچوب منافع عالیه مردم صورت خواهد گرفت با رعایت تمامی جزئیات و دستورالعملهای نهادهای بالادستی.
این دیپلمات ارشد ایرانی گفت: باید منتظر باشیم که دولت مستقر شود و وزرا تعیین شوند و حتماً این مسیر ادامه مییابد. سخنگوی وزارت خارجه درباره سفر «انریکه مورا» معاون مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا به ایران و اظهارات وی درباره گفتوگوهای وین و ملاقاتش با حسین امیرعبداللهیان نیز بیان کرد: ایران عضو برجام است و در چهارچوب برجام اقدامات خودش را انجام داده است. آن کشوری که باید پذیرفته شود به برجام برگردد دولت امریکاست که از برجام خارج شده است و ما به عنوان عضوی از برجام برخی اقدامات جبرانی خود را با توجه به بندهای خود برجام متوقف کردیم که اینها هم قبلاً گفته شده است.
وی ادامه داد: آقای انریکه مورا ملاقاتی را هم با آقای دکتر امیرعبداللهیان داشتند که ایشان هم نظرات رئیس جمهوری را علاوه بر ملاقاتهایی که در وزارت خارجه داشت، بیان کرد و مواضع آقای دکتر رئیسی هم با صراحت و شفافیت در نطق تحلیف ایشان گفته شد و چیزی بیش از آن گمانه زنی است.
جدیدترین تحولات ابتکار تهران درباره افغانستان
سخنگوی وزارت امور خارجه درباره تحولات افغانستان و گسترش نفوذ طالبان و ورود تعدادی از اتباع افغانستانی به ایران نیز بیان کرد: ایران عمیقاً نگران تحولات در افغانستان است. جمهوری اسلامی ایران همواره امنیت افغانستان را امنیت خودش دانسته و از تمامی امکانات و ظرفیتهای خودش استفاده کرده که در سطح دوجانبه، منطقهای و بینالمللی به صلح و ثبات و آرامش افغانستان کمک کند. در همین چهارچوب ابتکار صلح تهران را آمادگی داشته و داریم که پیگیری کنیم تا در گفتوگوهای بینالافغانی اصیل یک دولت فراگیر و به شمول همه گروههایی که امروز در افغانستان وجود دارند تشکیل شود.
خطیبزاده بیان کرد: جمهوری اسلامی ایران در چهار دهه گذشته میزبان میلیونها نفر از برادران و خواهران افغانستانی خودش بوده و هیچ وقت جز نگاه خویشاوندی به مردم افغانستان نداشته است و این نگاه انسانی همواره وجود داشته و انشاءالله ادامه خواهد داشت.
سخنگوی دستگاه دیپلماسی درباره آخرین تحولات مربوط به ابتکار تهران درخصوص افغانستان نیز بیان کرد: ما رایزنیهای گستردهای را در سطح اعلامی و غیراعلامی داریم. در سطح اعلامی برخی سفرها و رایزنیها به اطلاع عزیزان رسانده شده است. سفری که طاهریان فرد به عنوان نماینده ویژه ایران به پاکستان و افغانستان داشته است، اما گفتوگوهای منظمی در سطوح مختلف توسط نهادهای ذیربط انجام میشود. وی تصریح کرد: امنیت افغانستان، امنیت ماست و لذا با دقت و جزئیات مسائل را پیگیری میکنیم. تنها راه برای صلح افغانستان، یک دولت فراگیر است، دولتی به شمول همه نیروها و این همان ابتکار صلح تهران بود که بتوانیم در یک بستر کاملاً منطقی، فضایی را آماده کنیم که گفتوگوهای اصیل بینالافغانی شکل بگیرد و مردم افغانستان در خصوص آینده کشورشان تصمیم بگیرند. به گفته خطیبزاده تنها مسیر صلح در افغانستان همین مسیر است. نه تنها آماده برگزاری دور دوم ابتکار صلح تهران هستیم بلکه تمامی اقدامات را انجام میدهیم که بتوانیم میزبان کشورهای همسایه افغانستان باشیم برای اینکه نگرانیها و موضوعات مشترکمان را با کمک برادران در افغانستان مرتفع کنیم. وی افزود: مهمترین موضوع در اینجا رعایت حقوق مردم افغانستان است که باید از این نزاع و برادرکشی به دور باشند و مرزها باید مرزهای صلح و امنیت باشد و همه گروهها باید اعلام کنند به قانون پایبند هستند و همه باید اعلام کنند به افغانستان به عنوان همراه خوبی در منطقه پایبند هستند.
خطیبزاده اضافه کرد: اینها همان مسیری است که ایران در این مدت طی کرده، گفتوگوها را تسهیل کرده و دسترسیها را برای همه طرفهای افغانستانی به صورت یکسان و منصفانه فراهم آورده است.
وضعیت مرزهای ایران و حضور طالبان
وی همچنین درباره وضعیت مرزهای ایران و حضور طالبان در برخی نقاط مرزی کشور گفت: برخی نواحی مرزی ما به خاطر تحولات موجود در افغانستان گاهی دچار یکسری تحولات بوده، ولی این مرزها همواره در این مدت با همت مرزداران غیور و ارتشیان دلاور مرزهای آرامی بوده است و ما همواره تلاش کردهایم که این پیام مقتدرانه را بدهیم که مرزهای ایران همواره باید آرام بماند.
سخنگوی وزارت خارجه درباره گفتوگوهای بین الافغانی نیز اظهار داشت: قطعاً گروه طالبان هم بخشی از آینده افغانستان است. ما گفتهایم که برای تسهیل گفتوگوهای اصیل بینالافغانی پایبند هستیم و تلاش میکنیم که صدای همه شنیده شود.
گفتوگوی تهران و ریاض
خطیبزاده درباره گفتوگوها با عربستان و آخرین وضعیت آن و اینکه آیا منتظر تشکیل دولت جدید در ایران است نیز گفت: گفتوگوها با عربستان در چند دور در خصوص موضوعات دوجانبه، منطقهای و بینالمللی برگزار شده و سؤالات مهمی پیش روی دو طرف برای گفتوگو بوده است. او ادامه داد: ما در ایران فکر میکنیم در یک مسیر مبتنی بر گفتوگو و حل و فصل موضوعات فیمابین میتوانیم به یک نگاه مشترک در مورد برخی موضوعات برسیم. البته نقاط اختلافی مثل هر دو کشور دیگری لازم نیست همه در یکجا حل شود و شاید هیچ گاه هم مرتفع نشود. ولی فکر میکنیم که اگر عربستان سعودی به این پیام جمهوری اسلامی ایران توجه لازم را داشته باشد که منطقه ما منطقهای است که صرفاً ترتیبات منطقهای بین کشورهای منطقه میتواند آن را به یک راهحل فراگیر و دائمی برساند، ما فکر میکنیم این گفتوگوها به نقطه خوبی خواهد رسید. وی افزود: طبیعتاً به محض اینکه تحول جدیدی باشد اطلاعرسانی خواهم کرد.
احترام ایران به تمامیت ارضی عراق
سخنگوی وزارت امور خارجه درباره مناسبات ایران با منطقه کردستان عراق نیز بیان کرد: جمهوری اسلامی ایران نگاهش به کشور عراق یک نگاه کاملاً شناخته شده است. سیاست ما احترام به تمامیت ارضی عراق و وحدت سرزمینی این کشور و یک سیاست غیرقابل تغییر است. در عین حال ما روابط بسیار نزدیکی را با گروههای مختلف در عراق از جمله با دوستانمان در اقلیم داریم و در این میان هم تفاوتی بین گروههای مختلف کرد وجود ندارد. وی افزود: روابط جمهوری اسلامی ایران دیرینه و شناخته شده است و دارای پیوندهای خویشاوندی و همواره تلاش خود را کردهایم که در چهارچوب روابط و همکاریهایی که داشتیم بتوانیم نقش مؤثری را در صلح و امنیت این منطقه نیز داشته باشیم.
گفتوگوی «ایران» با مهدی حجوانی نویسنده، مترجم و پژوهشگر ادبیات کودک و نوجوان
با افراط و تفریط سراغ بازنویسی متون کهن نرویم
مریم شهبازی
خبرنگار
کمتر تشکل یا نشریهای را در حوزه کودک و نوجوان میتوان یافت که ردپایی از «مهدی حجوانی» در آنها نباشد؛ از مدیر مسئولی و سردبیری پژوهشنامه «ادبیات کودک و نوجوان» گرفته تا سردبیری ماهنامه «کتاب ماه کودک و نوجوان» و حتی فهرست «لاکپشت پرنده» که ازدستاندرکاران راهاندازیاش بوده و در آن تلاش شده تا کاری با استانداردهای فهرست کلاغ سفید دانشگاه مونیخ آلمان را در انتخاب آثار برگزیده پیش روی خانوادهها بگذارند. در راهاندازی انجمن نویسندگان کودک و نوجوان، انجمن تصویرگران ایران هم در زمره هیأت مؤسسان بوده است. حجوانی و دیگر اهالی کتاب بتازگی موفق به راهاندازی مجمع عمومی انجمن صنفی نویسندگان این گروه سنی هم شدهاند که او آن را تحقق آرزویی دیرینه میداند. نویسندهای که افزون بر کسب جوایز متعدد، برخی آثار او به زبانهایی همچون ترکی استانبولی، انگلیسی و اسپانیایی هم ترجمه شدهاند، البته او سالهاست به تدریس در دانشگاههای تربیت مدرس و آزاد هم مشغول است؛ نویسنده و مترجمی که از پژوهشگران باسابقه کشورمان بهشمار میآید. مهدی حجوانی به تازگی بازنویسی «حکایت حمالی که رمال شد» را در اختیار علاقهمندان قرار داده که به همین بهانه گفتوگوی امروزمان را با این استاد دانشگاه و سرویراستار درباره ضرورتهای بازنویسی متون ادبی کهن میخوانیم.
گفتوگو را با تازهترین نوشتهتان آغاز کنیم؛ «حکایت حمالی که رمال شد». چرا سراغ بازآفرینی این حکایت رفتید؟ بابت علاقهمندیتان به کتاب«عجایبالمخلوقات» و نویسندهاش بوده یا خود زندهیاد «مهتدی صبحی» که در زمان حیاتش آن را بازنویسی کرده بود؟
راستش هیچکدام. ماجرای این کتاب به سالها قبل برمیگردد و پیشنهادی که «راشین خیریه» تا وقتی هنوز ساکن ایران بود مطرح کرد. روزی چند تصویر نشانم داد و گفت اینها را برای حکایت مهتدی صبحی کشیدهام. از تصاویر خوشم آمد و قرار شد قصه را مجدد بازنویسی کنم و او هم سراغ تکمیل تصاویر برود. بازنویسی زندهیاد مهتدی صبحی را که خواندم بخشهایی از داستان حتی از دیدگاه منطق فانتزی هم نچسب و غیرقابلباور بود و نیاز به اصلاح روند پایانی، منتهی در مسیر اصلی خود حکایت داشت. بنابراین بدون ایجاد تغییر در مفهوم قصه، آن را بازنویسی مجددی کردم تا قدری منطقیتر شود که درواقع به بازآفرینی بدل شد. بعد از مدتی قرار شد کتابهای طوطی (بخش کودک و نوجوان انتشارات فاطمی) انتشار آن را به عهده بگیرد، البته این حکایت از ادبیات کهن، به مفهوم رسمیاش گرفته نشده، بلکه برآمده از ادبیات عامیانه است. آثار ادبی کهن، نویسندههایی مشخص دارند همچون شاهنامه که میدانیم خالقش کیست؛ اما درباره «حکایت حمالی که رمال شد» اینطور نیست و این قصه متعلق به حوزه ادبیات عامیانه یا شفاهی است.
در موارد اینچنینی هم بحث رعایت حقوق اخلاقی صاحب اثر مطرح است؟
بله، ما نمیتوانیم به سادگی سراغ رستم و سهراب برویم و ماجرایش را بهدلخواه تغییر بدهیم چون وقتی خودمان را جای فردوسی میگذاریم، احساس میکنیم شاید اگر الان در روزگار ما زندگی میکرد، این دستکاری را نمیپسندید، اما بحث ادبیات شفاهی متفاوت است؛ چون نویسنده ندارد و سینه به سینه نقل شده است، طی گذشت زمان بخشهایی به آن اضافه شده یا از آن ریزش کرده است. همیشه در نقل شفاهی، به علت فراموشی یا دخالت دادن سلیقه، فرازهایی تغییر میکنند. قصه «سیندرلا» را چه کسی نوشته؟ برخی فکر میکنند «هانس کریستین اندرسن» نوشته، اما او تنها بازنویسیاش کرده است. سیندرلا متعلق به ادبیات عامه و شفاهی است و نسخههای متعددی از آن در دست است یا مثلاً شنیدم چند دهه پیش مرحوم انجوی شیرازی از قصه «ماه پیشونی»، حدود سیصد روایت در آرشیو تلویزیون گردآوری کرده است. قصههای شفاهی همچون آبی هستند که در ظرف هر فرهنگی به شکل آن درمیآیند اما همچنان همان آب هستند.
چرا در بازنویسی آثار داستانی کهن با برخی مخالفتها مواجهیم؟
چون برخی گمان میکنند بازنویسی، جسارتی به صاحب اثر و فرهنگ کهن است و به این میماند که شما نصف عالی قاپو را خراب کنید و دوباره بسازید. خب بروید در یک زمین خالی ساختمان مورد نظرتان را بسازید. در مقابل کسانی عقیده دارند که چون از عالیقاپو فقط یک نسخه در دنیا هست نمیتوان در کلیاتش دست برد، اما بازنویسی یا بازآفرینی شاهنامه فردوسی، اصل شاهنامه را از بین نمیبرد و این کار در همه جای دنیا رسم است که از آثار کهن اقتباس میکنند. حالا من وارد این بحث نمیشوم اما همانطور که گفتم حکایت حمال و رمال، شرایط دیگری دارد. من در بازنویسی این حکایت، با اینکه نویسندهاش مشخص نبود اما در مقدمه نوشتم که اولین مرتبه در کتاب«عجایبالمخلوقات» اثر «محمدابن احمد طوسی» آمده و اشارهای هم به افرادی همچون «کریستن سن» و «فضلالله مهتدی» کردهام که بعدها آن را بازنویسی یا بازگویی کردهاند البته طبق قانونی نانوشته، در بازنویسیها، ساختار کلی و مفهوم اثر حفظ میشود چرا که اگر بهدنبال تغییر اساسی اثر باشیم دیگر چه اصراری به بازنویسی است! خب بهجای آن قصه خودمان را مینویسم.
اما چطور در شناسنامه کتاب خبری از ردهبندی سنی مناسب اثر نیست؟ اتفاقی که هراز چندی درباره کتابهای کودک و نوجوان شاهد هستیم و ممکن است والدین را در انتخاب کتابها قدری سردرگم کند!
توجه یا بیتوجهی به درج گروه سنی هم به برخی نظرات موافق یا مخالف بازمیگردد. عدهای تأکید دارند که مخاطب خودش کتاب مناسب را پیدا میکند. بهگفته اینها، درج یک گروه سنی مشخص شاید سبب شود که برخی سراغ آن نروند، درحالیکه ممکن است کتاب مناسب فرزندشان باشد. برخی ناشران هم بهتازگی راه سومی را به تبعیت از ناشران خارجی انتخاب کردهاند و آن اینکه کف سنی را قید میکنند و سقف را آزاد میگذارند، یعنی از باب مثال مینویسند 3 یا 9 سال به بالا. در این کتاب هم به گروه سنی اشاره نشده است. درباره قصههای عامیانه و حکایتها چندان بحث گروه سنی مطرح نیست، مگر در مواردی که ضرورت ردهبندی سنی، ازنظر مضمون نامناسب برای کودکان و نوجوانان یا حتی نثر پیچیده در میان باشد. حکایتها از قدیمالایام محدودیت سنی نداشتهاند. این قبیل تقسیمبندیها برآمده از دنیای مدرن است و در روزگار قدیم چنین بحثی تا این حد جدی در میان نبوده ، بخصوص که درحکایتها و قصههای قدیمی اگر توجه کنید خبری از نقشآفرینی کودک نیست.
برخلاف اهمیتی که ادبیات کودک امروز برای ایفای نقش کودکان و نوجوانان در آثار ادبی قائل است؟
بله، بهعبارتی Childhood یا دوران کودکی بهشکل امروزیاش مطرح نیست. در روزگار گذشته بچهها خیلی زود به جامعه بزرگسالی ملحق میشدند. همینکه کودکان قادر به انجام کارهای اولیه خود بودند وارد دنیای بزرگسالان میشدند، البته نه به این معنا که در قدیم خبری از دوره کودکی نبوده، منتهی این دوران خیلی کوتاه بوده است.
و البته به شکل امروزی هم مورد قبول نبوده!
بله، البته نه اینکه قائل به دوره کودکی نباشند و بچههایشان را دوست نداشته باشند. بههرحال به بچه یکماهه که نمیگفتند بلند شو کارهای خودت را انجام بده! در آن دوران هم کودکان نیاز به مراقبت و محبت داشتهاند. بنابراین وقتی در این کتاب با حکایتی روبهرو هستیم که هیچ کودکی در آن حضور ندارد و کنشگران آن یک زن و شوهر هستند چه ایرادی دارد که خانوادهها هم همراه فرزندان خود آن را بخوانند و از قصه و تصاویرش لذت ببرند.
نظرتان درباره این که برخی «دوران کودکی» را مفهومی برآمده از دوران مدرن میدانند چیست؟
من به اینکه کودکی محصول زندگی دوران مدرن است اعتقادی ندارم. اینکه صاحبنظران تأکید دارند کودکی یا همان Childhood برخاسته از دنیای مدرن و سبک زندگی امروزی است صحیح نیست حتی ما هم در قدیم دوره کودکی داشتهایم. فرهنگ ما حتی برای بچهای که هنوز در مرحله جنینی هست حقوقی قائل است، آنچنان که از یک برهه زمانی به بعد قانون و شرع اجازه سقط آن را نمیدهد. این را گفتم که بدانید نهفقط دوره کودکی، بلکه ما حتی احترام به آن را داشتهایم. بااینحال دوره کودکی در روزگار مدرن متحول و از سویی طولانیتر شده است.
از آنجا که بههرحال مخاطب اصلی کتابتان کودکان و نوجوانان هستند، در انجام کارهای مشابه برای این طیف سنی به چه ضرورتهایی باید توجه کرد؟
در ارتباط با حکایتهایی که برای مخاطبان کودک و نوجوان بازنویسی میشوند نباید اتکای نویسنده تنها بر این باشد که متنی سادهخوان مقابل خواننده بگذارد. در انتخاب حکایتها باید سلیقه مخاطب امروزی را هم در نظر گرفت. اینجا قاعدهای کلی در بین است، اینکه بهطور معمول افسانهها، حکایتها و قصههای کهن چون متعلق به دوران کودکی بشر هستند، امروزه هم مورد توجه بچهها قرار میگیرند. حالا ممکن است دراین بین به حکایتهایی برخورد کنیم که در آنها موضوعاتی مطرحشدهاند که مناسب دنیای بزرگسالاناند، از مسائل زناشویی گرفته تا طرح موضوعات مرتبط با اعمال خشونتآمیز یا تمسخر نژادی یا قومی. خب مسلم است که نویسنده کودک سراغ آنها نمیرود. حتی ممکن است اینها برای مخاطب بزرگسال امروز هم نقل نشوند. امروز ما با فرهنگی متفاوت از گذشته روبهروهستیم. برخی هنجارهای رفتاری در خانواده یا جامعه امروزی به ناهنجاری تبدیلشدهاند، آنچنانکه ممکن است آنها را خشن بدانیم. همچون تنبیه بدنی فرزندان. قبلتر این کار جزئی از تربیت بوده، اما حالا از مصادیق کودکآزاری محسوب میشود. گاهی هم ممکن است حکایتی پیچیده باشد که بچهها متوجه پیچیدگیهای ساختاری آن نشوند، هرچند که حکایتهای اینچنینی هم کم داریم. بعضی قصهها هم وجه اندرزگوییشان آنقدر پررنگ است که نمیتواند کودک یا نوجوان را جذب خود کند. اینها بخش داستانی یا خواندنی چندانی ندارند. مثلاً مولانا در برخی قصهوارههایش بهدنبال قصهگویی نبوده بلکه از روایتی شبه قصهای برای انتقال مقصود خود به مخاطب بهره برده است.
به بحث ضرورت در نظر داشتن مخاطب امروز در انتخاب حکایتها اشاره کردید. کودک و نوجوان امروز تفاوت بسیاری حتی با بچههای یک دهه قبل دارد. او از بدو تولد با ابزارهای مدرن تکنولوژی بزرگ میشود. از تکنولوژیهای مدرن ارتباطی گرفته تا بعدتر کنسولهای بازی و تبلت و... اینها را چطور میتوان به حکایتهایی که خواهناخواه بخشی از آنها پند و اندرز است، جذب کرد؟
بهدلیل شرایط متفاوتی که اشاره کردید جذب کودک و نوجوان امروزی بهمراتب دشوارتر از بچههای گذشته است. دراین بین یک نکته را هم نباید فراموش کرد؛ بچه امروزی هرقدر هم غرق دنیای تکنولوژی باشد اما ظهر که برسد گرسنهاش میشود. کامپیوتر را که نمیتواند بخورد! کودک وقتی خوابش بگیرد، آن را با کنسول بازی که نمیتواند رفع کند! این مخاطبان کم سن و سال هم میدانند که کامپیوترها نمیتوانند برخی چیزها را به آنان بدهند؛ همچون لذت بردن از لحظات همدمی با والدین در مواقعی که میتواند به کتاب خواندن یا قصهگویی سپری شود. از سوی دیگر بسیاری از کودکان و نوجوانان بهعلت تنگدستی به این امکانات دسترسی ندارند. اما حتی اگر فرض را بر این بگذاریم که همه از آن استفاده میکنند، بههرحال خود بچه، زمانهایی از روز خسته میشود یا حتی ممکن است خانواده ساعتهای شبانهروز فرزندش را کنترل کند و خیلی صریح به او بگوید که فقط روزی یک ساعت حق تماشای کارتون یا بازی با کامپیوتر و... داری. بالاخره اینهم انضباط و تعادلی است که والدین در خانه برقرار میکنند.
اینها را چطور میتوان جذب حکایتهایی کرد که از اعماق گذشته برمیخیزند؟
پاسخ سؤال شما به مهارت نویسنده در بازنویسی حکایتها هم بازمیگردد. تنها بحث انتخاب در میان نیست و چگونگی پرداخت به حکایتها هم اهمیت بسیاری دارد. اگر بچهها جذب این بازنویسیها نشوند ایراد از خود ما اهالی کتاب و نحوه ارائهمان است.
شما افزون بر نویسندگی و ترجمه، تجربه سالها همکاری جدی با مؤسسات نشر را هم دارید؛ بنا بر تجربه خودتان استقبال از این آثار را چطور ارزیابی میکنید؟
وضعیت بازار نشر و میزان خرید این کتابها از سوی نوجوانان و خانوادههای آنان گویای این است که حتی همین بچههایی که تأکید دارید از بدو تولد با محصولات دنیای مدرن خو میگیرند به بازنویسیهای خوب علاقه نشان میدهند. البته این فروش فارغ از سیستم رانتی یا حتی حمایتهای سازمانی است.
در ارتباط با کودکان و نوجوانان امروز همواره بر این تأکید میشود که آثار ادبی نباید رویکرد آموزشی مشهودی داشته باشند. با این حساب چطور میتوان بدون دلزده کردن مخاطبان موردنظرمان سراغ حکایتهایی رفت که بخش عمده آنها مبتنی بر پند و آموزش است؟ هرچند که همچنان عدهای تأکید دارند که میتوان از ادبیات بهعنوان ابزاری قدرتمند در راستای آموزش بهره گرفت!
نگاه افراطی به ادبیات کهن از هیچ بابتی صحیح نیست. اعتقاد شخصی من این است که حتی سراغ ادبیات کهن هم باید با نگاه انتقادی برویم و بدانیم که مقدس انگاری این متون اشتباه بزرگی است. همین حالا شاهنامه برای اغلب ما ایرانیان متنی مقدس بهشمار میآید که حتی نمیتوان با آن شوخی کرد. به برخی واقعاً برمیخورد. با اینحال وقتی قصد بازنویسی این آثار برای بچهها یا حتی اقتباس ادبی از آنها را داریم، ناگزیر به تغییراتی هستیم که گاهی حتی ممکن است با شوخی درآمیخته باشد. باید مراقب باشیم که در بازنویسی گرفتار هیچیک از دو نگاهی که در سؤال اشاره شد نشویم، هم بهواسطه دربرگیری پند و اندرز درصدد حذف آنها نباشیم و هم اینکه وجه آموزشی آنها را بهطور عینی به نوشته خودمان منتقل نکنیم. البته این در صورتی است که با اصل بازنویسی یا بازآفرینی متون کهن موافق باشیم.
در این بین نگاهتان به گروهی که معتقد بهضرورت پاسداری از ادبیات کهن با انجام کمترین تغییرات در بازنویسیها هستند، چیست؟
درباره مخاطب کودک و نوجوان با چنین نگاهی نمیتوان پیش رفت، باید نگاهی میانهرو داشت. اگر نویسندگان جوان خواهان بازنویسی حکایتهای مندرج در آثاری همچون مثنوی، شاهنامه یا مرزباننامه هستند بهتر است وجه اندرزگوی حکایت را از آن بگیرند یا بهشکل غیرمستقیم پیش روی مخاطبان موردنظرمان بگذارند. گاهی هم میتوان فراتر از بازنویسی، به خلق اثری بر مبنای آن حکایت پرداخت و میتوان در مقدمهاش ذکر کرد که بر اساس فلان حکایت نوشته شده است.
بهنوعی اقتباس ادبی از حکایتها و متون ادبی؟
بله، این شیوه در کشورهای غربی هم رایج است. نویسنده دست بهخلق اثری میزند که بازنویسی نیست و اقتباس بهشمار میآید. وقتی در ابتدای اثری درج میشود که بر اساس شاهنامه نوشته شده، معنایش این است که آن اثر نوشته فردوسی نیست منتها با نگاهی بر آن خلق شده است. اینجا دست نویسنده در انجام تغییرات بهمراتب بازتر است. در بازنویسی یا اقتباس هیچ آسیبی متوجه ادبیات کهن نمیشود؛ کسی که بخواهد مولانا را بشناسد که سراغ بازنویسیهای کودکانه نمیرود! خود مثنوی را میخواند و دربارهاش مطالعه میکند، مگر اینکه بخواهد تأثیر آثار مولوی را بر ادبیات امروز ارزیابی کند. نکته مهم دیگری که نمیتوان از آن چشمپوشی کرد این است که گاهی کودک با خواندن بازنویسی یک اثر، در بزرگسالی دیگر اشتیاقی به مطالعه اصل اثر پیدا نمیکند. شما وقتی رمانی همچون بینوایان «ویکتور هوگو» را متناسب با مخاطب کودک یا نوجوان خلاصه میکنید آنها احتمالاً در بزرگسالی به سراغ اصلش نمیروند. حالا هرچقدر هم بگویی آنچه در آن دوران خوانده بودی خود بینوایان نبوده و خوب است بازهم آن را بخوانی فایده ندارد. این یک واقعیت است که بازنویسی ادبیات کهن ضمن برخورداری از خوبیهای بسیار، نقاط ضعفی هم دارد.
در حیطه ادبیات کهن با دو دسته از آثار مواجهیم، یکی همان ادبیات کهن رسمی که به برخی نمونههای آن اشاره کردید و دیگری ادبیات شفاهی که بزرگانی همچون انجوی شیرازی یا مهتدی صبحی و در دوران حاضر حسن ذوالفقاری دست به جمعآوری آنها زدهاند. برای بازنویسی مناسب مخاطبان مذکور کدام را بیشتر توصیه میکنید؟
بستگی به خواست خود نویسنده دارد و با محدودیتی در این رابطه روبهرو نیستیم. با هر دوی اینها میتوان پیوندی میان گذشته با کودکان و نوجوانان امروز برقرار کرد. آنچه درباره ادبیات شفاهی حتی بیش از ادبیات کهن رسمی به میان میآید همان بحثی است که ابتدای گفتوگو اشاره شد؛ اینکه برخی واژهها یا موضوعاتی در آنها استفاده شده که امروز موردپسند نیستند یا حتی مؤدبانه بهشمار نمیآیند. اینکه واژهها هم عمر محدودی دارند تنها به بحث حکایتها محدود نمیشود و کل ادبیات را شامل میشود. واژهها برای مدتی زیست میکنند و بعد بدون اینکه توطئهای در میان باشد یا حتی بحث دخالت فرهنگستان مطرح شود کنار رفته و جایگزین میشوند. ما در هر زمانهای حق داریم آثار مذکور را متناسب با جامعه خودمان بازآفرینی کنیم.
همانطور که گذشتگان حق داشتهاند به شیوه رایج خود از ادبیات بهره بگیرند!
به نکته خوبی اشاره کردید؛ چه بسا که اهالی ادبیات قرنها قبل، حتی در دوره حافظ و سعدی هم در مواجهه با گذشتگان خود، دست بهخلق آثاری متناسب با زمانهشان زده باشند. معلوم نیست وقتی فردوسی نکتهای را نقل کرده، عین شنیدههای خود را منتقل کرده باشد؛ شاید برخی موارد را در تضاد با زمانه خود یافته و تغییر داده باشد؛ درباره باقی بزرگان ادبیات کلاسیک هم اینگونه است. جامعه یک دستگاه کنترل (حالا نمیگویم سانسور) طبیعی دارد که در هر برههای بهشکل خودجوش از هنجارهای خود دفاع میکند. این مسأله وقتی پای بچهها در میان باشد اهمیت بیشتری دارد. هرچند که نویسنده گاهی هم در نقش اصلاحگر است. همین حالا هم فرهنگمان ممکن است برخوردار از ویژگیهایی نامطلوب باشد، همچون بحث تعارف که اغلبمان هم از آن گلایهمند هستیم و نمیشود گفت چون بخشی از امروزمان است باید به هر قیمتی حفظ شود.
در آخر از این بگویید که با محدودیتهای کرونایی چه میکنید؟ بزودی شاهد انتشار کار تازهای از سوی شما خواهیم بود؟
در پاسخ سؤال شما ترجیح میدهم بهجای آنکه از کرونا با عنوان ویروسی منحوس یاد کنم، بگویم آن را واکنش طبیعت به تخریبها و زیادهخواهیانسان میدانم. طی یک سال و نیمی که از شیوع کرونا در کشورمان میگذرد زندگی همهمان تحت تأثیر محدودیتهای آن قرارگرفته است. با اینحال من در حد امکان تلاش کردهام این موارد را به فرصتی برای خود تبدیل کنم. شیوع این بیماری سبب شد بههمراه خانوادهام از تهران خارج شویم، کاری که شاید اگر نگرانی از این بیماری نبود بهراحتی قادر به انجام آن نبودیم. زندگی در تهران باید حتماً به دلیلی وابسته باشد که ممکن است آن بحث شغلمان، مدرسه رفتن فرزندانمان یا حتی نیاز به درمانهای خاص باشد که در هر جایی در دسترس نیست. هرچند خیلی هم از تهران دور نشدهایم. این شرایط سبب شده زمان بیشتری برای مطالعه و نوشتن داشته باشم. اما طی روزهای گذشته اتفاق خوبی در حوزه کودک و نوجوان رخ داد که در آن حضور داشتم. اینکه مجمع عمومی انجمن صنفی نویسندگان کودک و نوجوان بالاخره برگزار شد. این با انجمن فرهنگی نویسندگان کودک و نوجوان متفاوت است و حتی کارکردهای مختلفی دارد چراکه اولی زیر نظر وزارت کار و دومی زیر نظر وزارت ارشاد است. شکلگیری مجمع عمومی برای من و همکارانم یک آرزو و بلکه آرمان بود که خوشبختانه محقق شد. همچنان مشاورههایی به برخی تشکلها و مؤسسات نشر میدهم و چندین کتاب، هم در حوزه ترجمه و هم تألیف منتشر کرده یا زیر چاپ دارم. اما بیشتر وقت من معطوف به کار مفصلی درباره ادبیات کودک بهنام «ارکان ادبیات کودک» شده که کاری پژوهشی است. این کتاب مفصل درنهایت 14 فصل یا بیشتر خواهد داشت که حالا مشغول فصل پایانی آن هستم.انتشار آن برای من اهمیت بسیاری دارد؛ زحمت زیادی برایش کشیدهام.
الف دال میم / نشر افق
«الف دال میم» از جمله کتابهای مهدی حجوانی است؛ رمانی با فضایی اسطورهای- تاریخی که ترجمه ترکی استانبولی آن در ترکیه منتشرشده. این رمان روایتگر ماجراهایی است که برای شخصیت اصلی داستان، هومان اتفاق افتاده که برخی از آنها همان ماجراهایی است که در زندگی پیامبران نیز رخداده. البته او پیامبر نیست، تنها حامل همه ماجراهایی است که بر نوع انسان رفته است.
یک آسمان خبر / نشر افق
«یک آسمان خبر» یکی دیگر از بازنویسیهای حجوانی است، قصهای دینی برای نوجوانان که از آن تقدیر هم شده که ماجرای درباره دو تن از یاران حضرت مسیح(ع) برای ابلاغ آیین مسیحیت به شهر «انطاکیه» میروند و آنجا به زندان میافتند. حضرت مسیح(ع) نیز تدبیری میاندیشد تا یارانش را نجات دهد. این داستان هم در قرآن آمده و هم در کتابهای تفسیر و دینی نیز حکایت شده است.
جیلی بیلی و پیشی / نشر شهر قلم
این داستان حاصل همکاری مشترک مهدی حجوانی و راشین خیریه، از تصویرگران مشهور کشورمان است. ماجرا از جایی شروع میشود که جیلی بیلی چای میخورد و پیشی را صدا میزند اما خبری از او نیست! میفهمد پیشی گمشده و...بزرگترها میتوانند کتاب را برای بچهها بخوانند و همزمان تصاویر آن را نشان بدهند. این زبان کتاب برای نوآموزان هم مناسب است.
سفر باورنکردنی ادوارد / نشر قدیانی
حجوانی در کتاب «سفرباورنکردنی ادوارد» سراغ ترجمه نوشتهای از «کیت دی کاملیو» رفته، این رمان ماجرای ادوارد عروسک خرگوشی کوچک مغرور و خودپسندی است که صاحبش ابیلین را خیلی دوست ندارد؛ از اطرافیان او هم دلخوشی ندارد. ادوارد در یک سفر دریایی از دست ابیلین به داخل آب میافتد و این گونه است که یک سفر باور نکردنی را آغاز و صاحبان جدیدی پیدا میکند.
ادبیات کودک / نشر افق
ادبیات کودک، ترجمه کتابی در حیطه آثاری نظری از«کیمبرلی رنلدز» است، این کتاب، از سوی انتشارات دانشگاه آکسفورد منتشر شده و نشر افق بر اساس قوانین رایت آن را در اختیار علاقهمندان قرار داده. سیری در مطالب این کتاب نظری نشان میدهد که مطالبش تخصصی است و در مواردی پیچیدهتر از آن است که خوانندگان عام با آن ارتباط برقرار کنند.
خبرنگار
کمتر تشکل یا نشریهای را در حوزه کودک و نوجوان میتوان یافت که ردپایی از «مهدی حجوانی» در آنها نباشد؛ از مدیر مسئولی و سردبیری پژوهشنامه «ادبیات کودک و نوجوان» گرفته تا سردبیری ماهنامه «کتاب ماه کودک و نوجوان» و حتی فهرست «لاکپشت پرنده» که ازدستاندرکاران راهاندازیاش بوده و در آن تلاش شده تا کاری با استانداردهای فهرست کلاغ سفید دانشگاه مونیخ آلمان را در انتخاب آثار برگزیده پیش روی خانوادهها بگذارند. در راهاندازی انجمن نویسندگان کودک و نوجوان، انجمن تصویرگران ایران هم در زمره هیأت مؤسسان بوده است. حجوانی و دیگر اهالی کتاب بتازگی موفق به راهاندازی مجمع عمومی انجمن صنفی نویسندگان این گروه سنی هم شدهاند که او آن را تحقق آرزویی دیرینه میداند. نویسندهای که افزون بر کسب جوایز متعدد، برخی آثار او به زبانهایی همچون ترکی استانبولی، انگلیسی و اسپانیایی هم ترجمه شدهاند، البته او سالهاست به تدریس در دانشگاههای تربیت مدرس و آزاد هم مشغول است؛ نویسنده و مترجمی که از پژوهشگران باسابقه کشورمان بهشمار میآید. مهدی حجوانی به تازگی بازنویسی «حکایت حمالی که رمال شد» را در اختیار علاقهمندان قرار داده که به همین بهانه گفتوگوی امروزمان را با این استاد دانشگاه و سرویراستار درباره ضرورتهای بازنویسی متون ادبی کهن میخوانیم.
گفتوگو را با تازهترین نوشتهتان آغاز کنیم؛ «حکایت حمالی که رمال شد». چرا سراغ بازآفرینی این حکایت رفتید؟ بابت علاقهمندیتان به کتاب«عجایبالمخلوقات» و نویسندهاش بوده یا خود زندهیاد «مهتدی صبحی» که در زمان حیاتش آن را بازنویسی کرده بود؟
راستش هیچکدام. ماجرای این کتاب به سالها قبل برمیگردد و پیشنهادی که «راشین خیریه» تا وقتی هنوز ساکن ایران بود مطرح کرد. روزی چند تصویر نشانم داد و گفت اینها را برای حکایت مهتدی صبحی کشیدهام. از تصاویر خوشم آمد و قرار شد قصه را مجدد بازنویسی کنم و او هم سراغ تکمیل تصاویر برود. بازنویسی زندهیاد مهتدی صبحی را که خواندم بخشهایی از داستان حتی از دیدگاه منطق فانتزی هم نچسب و غیرقابلباور بود و نیاز به اصلاح روند پایانی، منتهی در مسیر اصلی خود حکایت داشت. بنابراین بدون ایجاد تغییر در مفهوم قصه، آن را بازنویسی مجددی کردم تا قدری منطقیتر شود که درواقع به بازآفرینی بدل شد. بعد از مدتی قرار شد کتابهای طوطی (بخش کودک و نوجوان انتشارات فاطمی) انتشار آن را به عهده بگیرد، البته این حکایت از ادبیات کهن، به مفهوم رسمیاش گرفته نشده، بلکه برآمده از ادبیات عامیانه است. آثار ادبی کهن، نویسندههایی مشخص دارند همچون شاهنامه که میدانیم خالقش کیست؛ اما درباره «حکایت حمالی که رمال شد» اینطور نیست و این قصه متعلق به حوزه ادبیات عامیانه یا شفاهی است.
در موارد اینچنینی هم بحث رعایت حقوق اخلاقی صاحب اثر مطرح است؟
بله، ما نمیتوانیم به سادگی سراغ رستم و سهراب برویم و ماجرایش را بهدلخواه تغییر بدهیم چون وقتی خودمان را جای فردوسی میگذاریم، احساس میکنیم شاید اگر الان در روزگار ما زندگی میکرد، این دستکاری را نمیپسندید، اما بحث ادبیات شفاهی متفاوت است؛ چون نویسنده ندارد و سینه به سینه نقل شده است، طی گذشت زمان بخشهایی به آن اضافه شده یا از آن ریزش کرده است. همیشه در نقل شفاهی، به علت فراموشی یا دخالت دادن سلیقه، فرازهایی تغییر میکنند. قصه «سیندرلا» را چه کسی نوشته؟ برخی فکر میکنند «هانس کریستین اندرسن» نوشته، اما او تنها بازنویسیاش کرده است. سیندرلا متعلق به ادبیات عامه و شفاهی است و نسخههای متعددی از آن در دست است یا مثلاً شنیدم چند دهه پیش مرحوم انجوی شیرازی از قصه «ماه پیشونی»، حدود سیصد روایت در آرشیو تلویزیون گردآوری کرده است. قصههای شفاهی همچون آبی هستند که در ظرف هر فرهنگی به شکل آن درمیآیند اما همچنان همان آب هستند.
چرا در بازنویسی آثار داستانی کهن با برخی مخالفتها مواجهیم؟
چون برخی گمان میکنند بازنویسی، جسارتی به صاحب اثر و فرهنگ کهن است و به این میماند که شما نصف عالی قاپو را خراب کنید و دوباره بسازید. خب بروید در یک زمین خالی ساختمان مورد نظرتان را بسازید. در مقابل کسانی عقیده دارند که چون از عالیقاپو فقط یک نسخه در دنیا هست نمیتوان در کلیاتش دست برد، اما بازنویسی یا بازآفرینی شاهنامه فردوسی، اصل شاهنامه را از بین نمیبرد و این کار در همه جای دنیا رسم است که از آثار کهن اقتباس میکنند. حالا من وارد این بحث نمیشوم اما همانطور که گفتم حکایت حمال و رمال، شرایط دیگری دارد. من در بازنویسی این حکایت، با اینکه نویسندهاش مشخص نبود اما در مقدمه نوشتم که اولین مرتبه در کتاب«عجایبالمخلوقات» اثر «محمدابن احمد طوسی» آمده و اشارهای هم به افرادی همچون «کریستن سن» و «فضلالله مهتدی» کردهام که بعدها آن را بازنویسی یا بازگویی کردهاند البته طبق قانونی نانوشته، در بازنویسیها، ساختار کلی و مفهوم اثر حفظ میشود چرا که اگر بهدنبال تغییر اساسی اثر باشیم دیگر چه اصراری به بازنویسی است! خب بهجای آن قصه خودمان را مینویسم.
اما چطور در شناسنامه کتاب خبری از ردهبندی سنی مناسب اثر نیست؟ اتفاقی که هراز چندی درباره کتابهای کودک و نوجوان شاهد هستیم و ممکن است والدین را در انتخاب کتابها قدری سردرگم کند!
توجه یا بیتوجهی به درج گروه سنی هم به برخی نظرات موافق یا مخالف بازمیگردد. عدهای تأکید دارند که مخاطب خودش کتاب مناسب را پیدا میکند. بهگفته اینها، درج یک گروه سنی مشخص شاید سبب شود که برخی سراغ آن نروند، درحالیکه ممکن است کتاب مناسب فرزندشان باشد. برخی ناشران هم بهتازگی راه سومی را به تبعیت از ناشران خارجی انتخاب کردهاند و آن اینکه کف سنی را قید میکنند و سقف را آزاد میگذارند، یعنی از باب مثال مینویسند 3 یا 9 سال به بالا. در این کتاب هم به گروه سنی اشاره نشده است. درباره قصههای عامیانه و حکایتها چندان بحث گروه سنی مطرح نیست، مگر در مواردی که ضرورت ردهبندی سنی، ازنظر مضمون نامناسب برای کودکان و نوجوانان یا حتی نثر پیچیده در میان باشد. حکایتها از قدیمالایام محدودیت سنی نداشتهاند. این قبیل تقسیمبندیها برآمده از دنیای مدرن است و در روزگار قدیم چنین بحثی تا این حد جدی در میان نبوده ، بخصوص که درحکایتها و قصههای قدیمی اگر توجه کنید خبری از نقشآفرینی کودک نیست.
برخلاف اهمیتی که ادبیات کودک امروز برای ایفای نقش کودکان و نوجوانان در آثار ادبی قائل است؟
بله، بهعبارتی Childhood یا دوران کودکی بهشکل امروزیاش مطرح نیست. در روزگار گذشته بچهها خیلی زود به جامعه بزرگسالی ملحق میشدند. همینکه کودکان قادر به انجام کارهای اولیه خود بودند وارد دنیای بزرگسالان میشدند، البته نه به این معنا که در قدیم خبری از دوره کودکی نبوده، منتهی این دوران خیلی کوتاه بوده است.
و البته به شکل امروزی هم مورد قبول نبوده!
بله، البته نه اینکه قائل به دوره کودکی نباشند و بچههایشان را دوست نداشته باشند. بههرحال به بچه یکماهه که نمیگفتند بلند شو کارهای خودت را انجام بده! در آن دوران هم کودکان نیاز به مراقبت و محبت داشتهاند. بنابراین وقتی در این کتاب با حکایتی روبهرو هستیم که هیچ کودکی در آن حضور ندارد و کنشگران آن یک زن و شوهر هستند چه ایرادی دارد که خانوادهها هم همراه فرزندان خود آن را بخوانند و از قصه و تصاویرش لذت ببرند.
نظرتان درباره این که برخی «دوران کودکی» را مفهومی برآمده از دوران مدرن میدانند چیست؟
من به اینکه کودکی محصول زندگی دوران مدرن است اعتقادی ندارم. اینکه صاحبنظران تأکید دارند کودکی یا همان Childhood برخاسته از دنیای مدرن و سبک زندگی امروزی است صحیح نیست حتی ما هم در قدیم دوره کودکی داشتهایم. فرهنگ ما حتی برای بچهای که هنوز در مرحله جنینی هست حقوقی قائل است، آنچنان که از یک برهه زمانی به بعد قانون و شرع اجازه سقط آن را نمیدهد. این را گفتم که بدانید نهفقط دوره کودکی، بلکه ما حتی احترام به آن را داشتهایم. بااینحال دوره کودکی در روزگار مدرن متحول و از سویی طولانیتر شده است.
از آنجا که بههرحال مخاطب اصلی کتابتان کودکان و نوجوانان هستند، در انجام کارهای مشابه برای این طیف سنی به چه ضرورتهایی باید توجه کرد؟
در ارتباط با حکایتهایی که برای مخاطبان کودک و نوجوان بازنویسی میشوند نباید اتکای نویسنده تنها بر این باشد که متنی سادهخوان مقابل خواننده بگذارد. در انتخاب حکایتها باید سلیقه مخاطب امروزی را هم در نظر گرفت. اینجا قاعدهای کلی در بین است، اینکه بهطور معمول افسانهها، حکایتها و قصههای کهن چون متعلق به دوران کودکی بشر هستند، امروزه هم مورد توجه بچهها قرار میگیرند. حالا ممکن است دراین بین به حکایتهایی برخورد کنیم که در آنها موضوعاتی مطرحشدهاند که مناسب دنیای بزرگسالاناند، از مسائل زناشویی گرفته تا طرح موضوعات مرتبط با اعمال خشونتآمیز یا تمسخر نژادی یا قومی. خب مسلم است که نویسنده کودک سراغ آنها نمیرود. حتی ممکن است اینها برای مخاطب بزرگسال امروز هم نقل نشوند. امروز ما با فرهنگی متفاوت از گذشته روبهروهستیم. برخی هنجارهای رفتاری در خانواده یا جامعه امروزی به ناهنجاری تبدیلشدهاند، آنچنانکه ممکن است آنها را خشن بدانیم. همچون تنبیه بدنی فرزندان. قبلتر این کار جزئی از تربیت بوده، اما حالا از مصادیق کودکآزاری محسوب میشود. گاهی هم ممکن است حکایتی پیچیده باشد که بچهها متوجه پیچیدگیهای ساختاری آن نشوند، هرچند که حکایتهای اینچنینی هم کم داریم. بعضی قصهها هم وجه اندرزگوییشان آنقدر پررنگ است که نمیتواند کودک یا نوجوان را جذب خود کند. اینها بخش داستانی یا خواندنی چندانی ندارند. مثلاً مولانا در برخی قصهوارههایش بهدنبال قصهگویی نبوده بلکه از روایتی شبه قصهای برای انتقال مقصود خود به مخاطب بهره برده است.
به بحث ضرورت در نظر داشتن مخاطب امروز در انتخاب حکایتها اشاره کردید. کودک و نوجوان امروز تفاوت بسیاری حتی با بچههای یک دهه قبل دارد. او از بدو تولد با ابزارهای مدرن تکنولوژی بزرگ میشود. از تکنولوژیهای مدرن ارتباطی گرفته تا بعدتر کنسولهای بازی و تبلت و... اینها را چطور میتوان به حکایتهایی که خواهناخواه بخشی از آنها پند و اندرز است، جذب کرد؟
بهدلیل شرایط متفاوتی که اشاره کردید جذب کودک و نوجوان امروزی بهمراتب دشوارتر از بچههای گذشته است. دراین بین یک نکته را هم نباید فراموش کرد؛ بچه امروزی هرقدر هم غرق دنیای تکنولوژی باشد اما ظهر که برسد گرسنهاش میشود. کامپیوتر را که نمیتواند بخورد! کودک وقتی خوابش بگیرد، آن را با کنسول بازی که نمیتواند رفع کند! این مخاطبان کم سن و سال هم میدانند که کامپیوترها نمیتوانند برخی چیزها را به آنان بدهند؛ همچون لذت بردن از لحظات همدمی با والدین در مواقعی که میتواند به کتاب خواندن یا قصهگویی سپری شود. از سوی دیگر بسیاری از کودکان و نوجوانان بهعلت تنگدستی به این امکانات دسترسی ندارند. اما حتی اگر فرض را بر این بگذاریم که همه از آن استفاده میکنند، بههرحال خود بچه، زمانهایی از روز خسته میشود یا حتی ممکن است خانواده ساعتهای شبانهروز فرزندش را کنترل کند و خیلی صریح به او بگوید که فقط روزی یک ساعت حق تماشای کارتون یا بازی با کامپیوتر و... داری. بالاخره اینهم انضباط و تعادلی است که والدین در خانه برقرار میکنند.
اینها را چطور میتوان جذب حکایتهایی کرد که از اعماق گذشته برمیخیزند؟
پاسخ سؤال شما به مهارت نویسنده در بازنویسی حکایتها هم بازمیگردد. تنها بحث انتخاب در میان نیست و چگونگی پرداخت به حکایتها هم اهمیت بسیاری دارد. اگر بچهها جذب این بازنویسیها نشوند ایراد از خود ما اهالی کتاب و نحوه ارائهمان است.
شما افزون بر نویسندگی و ترجمه، تجربه سالها همکاری جدی با مؤسسات نشر را هم دارید؛ بنا بر تجربه خودتان استقبال از این آثار را چطور ارزیابی میکنید؟
وضعیت بازار نشر و میزان خرید این کتابها از سوی نوجوانان و خانوادههای آنان گویای این است که حتی همین بچههایی که تأکید دارید از بدو تولد با محصولات دنیای مدرن خو میگیرند به بازنویسیهای خوب علاقه نشان میدهند. البته این فروش فارغ از سیستم رانتی یا حتی حمایتهای سازمانی است.
در ارتباط با کودکان و نوجوانان امروز همواره بر این تأکید میشود که آثار ادبی نباید رویکرد آموزشی مشهودی داشته باشند. با این حساب چطور میتوان بدون دلزده کردن مخاطبان موردنظرمان سراغ حکایتهایی رفت که بخش عمده آنها مبتنی بر پند و آموزش است؟ هرچند که همچنان عدهای تأکید دارند که میتوان از ادبیات بهعنوان ابزاری قدرتمند در راستای آموزش بهره گرفت!
نگاه افراطی به ادبیات کهن از هیچ بابتی صحیح نیست. اعتقاد شخصی من این است که حتی سراغ ادبیات کهن هم باید با نگاه انتقادی برویم و بدانیم که مقدس انگاری این متون اشتباه بزرگی است. همین حالا شاهنامه برای اغلب ما ایرانیان متنی مقدس بهشمار میآید که حتی نمیتوان با آن شوخی کرد. به برخی واقعاً برمیخورد. با اینحال وقتی قصد بازنویسی این آثار برای بچهها یا حتی اقتباس ادبی از آنها را داریم، ناگزیر به تغییراتی هستیم که گاهی حتی ممکن است با شوخی درآمیخته باشد. باید مراقب باشیم که در بازنویسی گرفتار هیچیک از دو نگاهی که در سؤال اشاره شد نشویم، هم بهواسطه دربرگیری پند و اندرز درصدد حذف آنها نباشیم و هم اینکه وجه آموزشی آنها را بهطور عینی به نوشته خودمان منتقل نکنیم. البته این در صورتی است که با اصل بازنویسی یا بازآفرینی متون کهن موافق باشیم.
در این بین نگاهتان به گروهی که معتقد بهضرورت پاسداری از ادبیات کهن با انجام کمترین تغییرات در بازنویسیها هستند، چیست؟
درباره مخاطب کودک و نوجوان با چنین نگاهی نمیتوان پیش رفت، باید نگاهی میانهرو داشت. اگر نویسندگان جوان خواهان بازنویسی حکایتهای مندرج در آثاری همچون مثنوی، شاهنامه یا مرزباننامه هستند بهتر است وجه اندرزگوی حکایت را از آن بگیرند یا بهشکل غیرمستقیم پیش روی مخاطبان موردنظرمان بگذارند. گاهی هم میتوان فراتر از بازنویسی، به خلق اثری بر مبنای آن حکایت پرداخت و میتوان در مقدمهاش ذکر کرد که بر اساس فلان حکایت نوشته شده است.
بهنوعی اقتباس ادبی از حکایتها و متون ادبی؟
بله، این شیوه در کشورهای غربی هم رایج است. نویسنده دست بهخلق اثری میزند که بازنویسی نیست و اقتباس بهشمار میآید. وقتی در ابتدای اثری درج میشود که بر اساس شاهنامه نوشته شده، معنایش این است که آن اثر نوشته فردوسی نیست منتها با نگاهی بر آن خلق شده است. اینجا دست نویسنده در انجام تغییرات بهمراتب بازتر است. در بازنویسی یا اقتباس هیچ آسیبی متوجه ادبیات کهن نمیشود؛ کسی که بخواهد مولانا را بشناسد که سراغ بازنویسیهای کودکانه نمیرود! خود مثنوی را میخواند و دربارهاش مطالعه میکند، مگر اینکه بخواهد تأثیر آثار مولوی را بر ادبیات امروز ارزیابی کند. نکته مهم دیگری که نمیتوان از آن چشمپوشی کرد این است که گاهی کودک با خواندن بازنویسی یک اثر، در بزرگسالی دیگر اشتیاقی به مطالعه اصل اثر پیدا نمیکند. شما وقتی رمانی همچون بینوایان «ویکتور هوگو» را متناسب با مخاطب کودک یا نوجوان خلاصه میکنید آنها احتمالاً در بزرگسالی به سراغ اصلش نمیروند. حالا هرچقدر هم بگویی آنچه در آن دوران خوانده بودی خود بینوایان نبوده و خوب است بازهم آن را بخوانی فایده ندارد. این یک واقعیت است که بازنویسی ادبیات کهن ضمن برخورداری از خوبیهای بسیار، نقاط ضعفی هم دارد.
در حیطه ادبیات کهن با دو دسته از آثار مواجهیم، یکی همان ادبیات کهن رسمی که به برخی نمونههای آن اشاره کردید و دیگری ادبیات شفاهی که بزرگانی همچون انجوی شیرازی یا مهتدی صبحی و در دوران حاضر حسن ذوالفقاری دست به جمعآوری آنها زدهاند. برای بازنویسی مناسب مخاطبان مذکور کدام را بیشتر توصیه میکنید؟
بستگی به خواست خود نویسنده دارد و با محدودیتی در این رابطه روبهرو نیستیم. با هر دوی اینها میتوان پیوندی میان گذشته با کودکان و نوجوانان امروز برقرار کرد. آنچه درباره ادبیات شفاهی حتی بیش از ادبیات کهن رسمی به میان میآید همان بحثی است که ابتدای گفتوگو اشاره شد؛ اینکه برخی واژهها یا موضوعاتی در آنها استفاده شده که امروز موردپسند نیستند یا حتی مؤدبانه بهشمار نمیآیند. اینکه واژهها هم عمر محدودی دارند تنها به بحث حکایتها محدود نمیشود و کل ادبیات را شامل میشود. واژهها برای مدتی زیست میکنند و بعد بدون اینکه توطئهای در میان باشد یا حتی بحث دخالت فرهنگستان مطرح شود کنار رفته و جایگزین میشوند. ما در هر زمانهای حق داریم آثار مذکور را متناسب با جامعه خودمان بازآفرینی کنیم.
همانطور که گذشتگان حق داشتهاند به شیوه رایج خود از ادبیات بهره بگیرند!
به نکته خوبی اشاره کردید؛ چه بسا که اهالی ادبیات قرنها قبل، حتی در دوره حافظ و سعدی هم در مواجهه با گذشتگان خود، دست بهخلق آثاری متناسب با زمانهشان زده باشند. معلوم نیست وقتی فردوسی نکتهای را نقل کرده، عین شنیدههای خود را منتقل کرده باشد؛ شاید برخی موارد را در تضاد با زمانه خود یافته و تغییر داده باشد؛ درباره باقی بزرگان ادبیات کلاسیک هم اینگونه است. جامعه یک دستگاه کنترل (حالا نمیگویم سانسور) طبیعی دارد که در هر برههای بهشکل خودجوش از هنجارهای خود دفاع میکند. این مسأله وقتی پای بچهها در میان باشد اهمیت بیشتری دارد. هرچند که نویسنده گاهی هم در نقش اصلاحگر است. همین حالا هم فرهنگمان ممکن است برخوردار از ویژگیهایی نامطلوب باشد، همچون بحث تعارف که اغلبمان هم از آن گلایهمند هستیم و نمیشود گفت چون بخشی از امروزمان است باید به هر قیمتی حفظ شود.
در آخر از این بگویید که با محدودیتهای کرونایی چه میکنید؟ بزودی شاهد انتشار کار تازهای از سوی شما خواهیم بود؟
در پاسخ سؤال شما ترجیح میدهم بهجای آنکه از کرونا با عنوان ویروسی منحوس یاد کنم، بگویم آن را واکنش طبیعت به تخریبها و زیادهخواهیانسان میدانم. طی یک سال و نیمی که از شیوع کرونا در کشورمان میگذرد زندگی همهمان تحت تأثیر محدودیتهای آن قرارگرفته است. با اینحال من در حد امکان تلاش کردهام این موارد را به فرصتی برای خود تبدیل کنم. شیوع این بیماری سبب شد بههمراه خانوادهام از تهران خارج شویم، کاری که شاید اگر نگرانی از این بیماری نبود بهراحتی قادر به انجام آن نبودیم. زندگی در تهران باید حتماً به دلیلی وابسته باشد که ممکن است آن بحث شغلمان، مدرسه رفتن فرزندانمان یا حتی نیاز به درمانهای خاص باشد که در هر جایی در دسترس نیست. هرچند خیلی هم از تهران دور نشدهایم. این شرایط سبب شده زمان بیشتری برای مطالعه و نوشتن داشته باشم. اما طی روزهای گذشته اتفاق خوبی در حوزه کودک و نوجوان رخ داد که در آن حضور داشتم. اینکه مجمع عمومی انجمن صنفی نویسندگان کودک و نوجوان بالاخره برگزار شد. این با انجمن فرهنگی نویسندگان کودک و نوجوان متفاوت است و حتی کارکردهای مختلفی دارد چراکه اولی زیر نظر وزارت کار و دومی زیر نظر وزارت ارشاد است. شکلگیری مجمع عمومی برای من و همکارانم یک آرزو و بلکه آرمان بود که خوشبختانه محقق شد. همچنان مشاورههایی به برخی تشکلها و مؤسسات نشر میدهم و چندین کتاب، هم در حوزه ترجمه و هم تألیف منتشر کرده یا زیر چاپ دارم. اما بیشتر وقت من معطوف به کار مفصلی درباره ادبیات کودک بهنام «ارکان ادبیات کودک» شده که کاری پژوهشی است. این کتاب مفصل درنهایت 14 فصل یا بیشتر خواهد داشت که حالا مشغول فصل پایانی آن هستم.انتشار آن برای من اهمیت بسیاری دارد؛ زحمت زیادی برایش کشیدهام.
الف دال میم / نشر افق
«الف دال میم» از جمله کتابهای مهدی حجوانی است؛ رمانی با فضایی اسطورهای- تاریخی که ترجمه ترکی استانبولی آن در ترکیه منتشرشده. این رمان روایتگر ماجراهایی است که برای شخصیت اصلی داستان، هومان اتفاق افتاده که برخی از آنها همان ماجراهایی است که در زندگی پیامبران نیز رخداده. البته او پیامبر نیست، تنها حامل همه ماجراهایی است که بر نوع انسان رفته است.
یک آسمان خبر / نشر افق
«یک آسمان خبر» یکی دیگر از بازنویسیهای حجوانی است، قصهای دینی برای نوجوانان که از آن تقدیر هم شده که ماجرای درباره دو تن از یاران حضرت مسیح(ع) برای ابلاغ آیین مسیحیت به شهر «انطاکیه» میروند و آنجا به زندان میافتند. حضرت مسیح(ع) نیز تدبیری میاندیشد تا یارانش را نجات دهد. این داستان هم در قرآن آمده و هم در کتابهای تفسیر و دینی نیز حکایت شده است.
جیلی بیلی و پیشی / نشر شهر قلم
این داستان حاصل همکاری مشترک مهدی حجوانی و راشین خیریه، از تصویرگران مشهور کشورمان است. ماجرا از جایی شروع میشود که جیلی بیلی چای میخورد و پیشی را صدا میزند اما خبری از او نیست! میفهمد پیشی گمشده و...بزرگترها میتوانند کتاب را برای بچهها بخوانند و همزمان تصاویر آن را نشان بدهند. این زبان کتاب برای نوآموزان هم مناسب است.
سفر باورنکردنی ادوارد / نشر قدیانی
حجوانی در کتاب «سفرباورنکردنی ادوارد» سراغ ترجمه نوشتهای از «کیت دی کاملیو» رفته، این رمان ماجرای ادوارد عروسک خرگوشی کوچک مغرور و خودپسندی است که صاحبش ابیلین را خیلی دوست ندارد؛ از اطرافیان او هم دلخوشی ندارد. ادوارد در یک سفر دریایی از دست ابیلین به داخل آب میافتد و این گونه است که یک سفر باور نکردنی را آغاز و صاحبان جدیدی پیدا میکند.
ادبیات کودک / نشر افق
ادبیات کودک، ترجمه کتابی در حیطه آثاری نظری از«کیمبرلی رنلدز» است، این کتاب، از سوی انتشارات دانشگاه آکسفورد منتشر شده و نشر افق بر اساس قوانین رایت آن را در اختیار علاقهمندان قرار داده. سیری در مطالب این کتاب نظری نشان میدهد که مطالبش تخصصی است و در مواردی پیچیدهتر از آن است که خوانندگان عام با آن ارتباط برقرار کنند.
«ایران» از وضعیت تولید و مصرف برق، بنزین و گاز در نخستین روزهای شروع به کار دولت سیزدهم گزارش میدهد
تراز انرژی در لبه پرتگاه دره بحران
گروه اقتصادی / دولت سیزدهم در حالی کار خود را آغاز میکند که شدت مصرف انرژی در ایران به بالاترین میزان تاریخی خود رسیده است. بهطوری که بررسی نمودارها و آمارها نشان میدهد که میزان مصرف در تمام بخشها از برق گرفته تا گاز، رشد داشته و حتی در برخی از موارد مانند برق، تراز انرژی منفی است. یعنی مصرف از تولید سبقت گرفته و آژیر ناترازی به صدا درآمده است که این یعنی به صدا درآمدن زنگ خطر یک بحران جدی.
در چنین شرایطی، اگر تغییری در معادلات انرژی کشور رقم نخورد، با توجه به اینکه در هر مقطع تولید انرژی سقف مشخصی دارد، بزودی کشور شرایط سختی از نظر تأمین اغلب انرژیهای مصرفی خود قرار میگیرد. به طوری که در زمستانها با کمبود سوخت اصلی یعنی گاز و در تابستانها با کسری برق مواجه خواهد بود. از نظر تأمین فرآوردههای نفتی مانند بنزین نیز اگرچه هنوز تولید از مصرف جلوتر است اما احتمال داده میشود که با پایان دوره همهگیری کرونا، مصرف بیش از تولید شود و از این نظر نیز باید پیش از وقوع بحران به فکر راهکارها بود.
با توجه به این شرایط کارشناسان بر این باورند، دولت سیزدهم هم افزایش تولید انرژی و هم کاهش اصولی شدت مصرف انرژی را باید با اهتمام بیشتری در دستور کار خود قرار بدهد و حتی اولویت نخست خود در بحث انرژی بداند. اما وقتی از شرایط خاص کشور صحبت میشود، منظور چیست؟
تابستانی با تراز منفی برق
تابستان امسال 11 هزار مگاوات نیاز مصرف برق بیشتر از توان تولید نیروگاهی بود. 11 هزار مگاواتی که براحتی قابل جبران نیست و برای جبران این شکاف عمیق میان تولید و مصرف برق کشور باید هم نیروگاه ساخت و هم مصرف را به شیوه اصولی اصلاح کرد. امسال اگر همکاری اجباری صنایع نبود، خیلی از روزهای تابستان باید با خاموشی و بیبرقی سپری میشد و حتی فروپاشی شبکه برق کشور هم محتمل بود. البته کاهش بارشها و خروج نیروگاههای برقآبی از مدار تولید از یک سو و رشد 20 درصدی مصرف که بیسابقه در تاریخ این صنعت بود، در شکلگیری این کسری بیتأثیر نبود اما به هر حال نشان از آماده نبودن این صنعت برای شرایط بحرانی داشت. بر اساس گزارشهای شرکت توانیر، امسال نیاز مصرف برق به 66 هزار مگاوات رسیده بود؛ درحالی که توان تولید در حدود 54 هزار مگاوات بود.
حمیدرضا صالحی، رئیس کمیسیون انرژی اتاق بازرگانی ایران در این باره به «ایران» میگوید: «تراز منفی برق که امسال با آن روبه رو بودیم؛ در سال آینده هم احتمالاً رخ خواهد داد. چراکه صنعت برق یک صنعت زیرساختی است و برای احداث نیروگاهها حتی اگر منابع هم موجود باشد، حداقل 2 الی 3 سال زمان لازم است.» او ادامه میدهد: «از اینرو احتمالاً با توجه به اینکه رشد مصرف برق نیز رقم خواهد خورد، سال آینده با کسری حدود 8 تا 10 هزار مگاوات روبهرو خواهیم بود که باید برای آن چاره اندیشی کرد. البته با توجه به امکانات موجود، میتوان بخشی را پوشش داد و به این منظور بخش خصوصی پیشنهادی را به دولت سیزدهم داده است. از جمله کاهش مداخله دولت در اقتصاد انرژی و حفظ نقش رگولاتوری و واگذاری خرید و فروش برق برای بخش صنعت به بورس انرژی.»
صالحی توضیح میدهد: «از حالا تا پیک تابستان سال آتی کمتر از یک سال فرصت هست. اما با واگذاری یک سوم از مصرف یعنی بخش صنعت به بورس میتوان هم به مرور تأمین مطمئن و مستمر برق صنعت را تضمین کرد و هم 2500 مگاوات نیروگاه نیمه تمام را تزریق منابع و تکمیل کرد. صنعت نیز که اغلب کالای خود را با قیمتهای جهانی عرضه میکند، با این تأمین مستمر و مطمئن برق به جای برق ارزان موافق است. در این صورت بخش خصوصی صنعت برق منابعی برای ساخت نیروگاه بویژه تجدیدپذیرها به دست میآورد و تولید بیشتر میشود. در مقابل هم بخش صنعت که یک سوم مصرف را به خود اختصاص میدهد، به فکر ارتقای بهرهوری و کاهش مصرف برق میافتد تا هزینهها را کاهش دهد.»
او با اشاره به اینکه ارتقای بهرهوری صنعت و نوسازی تجهیزات آن به نوعی مدیریت مصرف اصولی تلقی میشود، اذعان میکند: «در این طرح در قیمت برق مصرفی بخش خانگی، اداری و تجاری تغییری رخ نخواهد داد و دولت میتواند با توجه به قدرت خرید مردم با رویه قبلی به این بخش برق بفروشد. البته برای جبران این کسری موجود باید برنامههای دیگری نیز در دولت سیزدهم دنبال شود که در طرح پیشنهادی بخش خصوصی صنعت برق به دولت جدید به آنها اشاره شده است.»
بنزین و احتمال جهش مصرف دربهار 1401
ایران از سال 1398 به یکی از صادرکنندگان بنزین در جهان تبدیل شده است و در این مدت هم یکی از بالاترین درآمدهای ارزی کشور مربوط به این فرآورده نفتی استراتژیک بوده است. اما آنطور که شرکت پخش فرآوردههای نفتی میگوید با وجود پیک پنجم کرونا، در سالجاری و حتی ماه تیر و مرداد مصرف بنزین رشد داشته است. علت این رشد مصرف را اعلام نکردهاند اما احتمالاً بهخاطر مسافرتهای تابستانی شاهد رشد مصرف بنزین هستیم.
بر اساس گزارش شرکت ملی پخش فرآوردههای نفتی ایران، میانگین توزیع روزانه بنزین در تیرماه امسال ٩٠ میلیون لیتر بوده و این رقم از ابتدای امسال تا ۱۳ مردادماه، ٨٣ میلیون لیتر در روز ثبت شده است. بر اساس اینکه در تیر سال ۹۹، میانگین مصرف بنزین ۷۹.۴ میلیون لیتر در روز بوده است میتوان گفت که مصرف بنزین در تیرماه و همزمان با آغاز موج پنجم کرونا رشد داشته و اکنون میزان مصرف فاصله چندانی با توان تولید کشور ندارد.
ظرفیت تولید بنزین کشور در حالت حداکثری حدود 115 میلیون لیتر در روز است و کاهش مصرف بنزین که از زمان سهمیهبندی آبان سال 1398 رقم خورده، در نیمه دوم امسال به شکنندهترین حالت خود از آن زمان میرسد و به همین خاطر دولت سیزدهم باید از همان ابتدا برای حفظ خودکفایی و توان صادرات برنامهریزی کند. البته راهکار مدیریت مصرف بویژه در شرایط حساس کنونی، اصلاح قیمتها نیست. به اعتقاد کارشناسان؛ فعال کردن سرمایه اجتماعی و اعتماد مردمی، اصلاح سیستم حملونقل کشور از جمله کاهش بنزین سوزی خودروهای تولیدی، گسترش ناوگان حملونقل عمومی بویژه ریلی، کاهش تعرفه واردات خودروهاى هیبریدى و برقی، توسعه سوختهای جایگزین، تسریع در خروج خودروهای با عمر بالا و راهکارهایی از این دست، بخشی از ماتریس کاهش مصرف انرژی است که باید به آنها توجه بیشتری شود.
در خصوص سایر سوختها و فرآوردههای نفتی نظیر نفت گاز اگرچه وضعیت بهتر از بنزین است اما مسأله قاچاق یک موضوع جدی است که باید برای آن چاره اندیشی شود.
نگرانیهای تأمین گاز زمستان
سال گذشته بهخاطر مشکلاتی که در تأمین گاز مصرفی نیروگاهها رخ داد و به سبب ناهماهنگی در تأمین سوخت مایع نیروگاهها، خاموشیهایی در زمستان رقم خورد.
آن زمان مدیرعامل شرکت ملی گاز در گفتوگویی با «ایران» بیان کرده بود: «ما در چند سال اخیر با جهش در تولید گاز و ظرفیت پالایش گاز کشور مواجه بودهایم اما متأسفانه مصرف یک گام جلوتر از تولید در حال افزایش است و تمام این افزایش مصارف هم بهخاطر مشترکان جدید شبکه گاز نیست. اکنون یک میلیارد و ۳۱ میلیون مترمکعب در روز گاز از میادین گازی کشور استحصال میشود و همچنین روزانه ۹۰۰ میلیون مترمکعب ظرفیت انتقال گاز داریم که رقم قابل ملاحظهای در سطح جهانی است. با این حال رشد ۱۵ درصدی مصرف گاز تهران و ۱۲ درصدی کل کشور در سالجاری این نگرانی را به وجود میآورد که اگر هرچه زودتر برای بهینهسازی مصرف اقدامی انجام نشود، در سالهای آتی با بحران کمبود گاز در زمستان مواجه شویم. متأسفانه تولید گاز در ایران افزایش پیدا میکند و این تولید بیش از بخشهای مولد، صرف تأمین انرژی خانهها و گرمایش میشود.»
حالا با نزدیک شدن به نیمه دوم سال 1400 این نگرانی وجود دارد که زمستان امسال هم مشکلاتی در تأمین گاز کشور رقم بخورد. درحالی که ایران یکی از بزرگترین تولیدکنندگان گاز جهان است و روزانه بیش از یک هزار میلیون مترمکعب ظرفیت تولید گاز دارد. با توجه به محدود بودن توان افزایش تولید و همینطور افت فشار تولید در میادینی مانند پارس جنوبی، به نظر میرسد بهینهسازی مصرف تا پیش از زمستان و برای مقاطع بعدی امری ضروری باشد.
در خصوص وضعیت کنونی محمدرضا جولایی، مدیر دیسپچینگ شرکت گاز به «ایران» میگوید: «اکنون مصرف گاز کشور در حدود 680 میلیون مترمکعب در روز است. سال گذشته این رقم در حدود 640 میلیون متر مکعب بود. پیشبینی این است که اوج مصرف زمستان امسال به 860 میلیون متر مکعب برسد.» البته اگرچه ایران ظرفیت تولید و انتقال 860 میلیون متر مکعب در روز گاز را دارد اما نباید تجربه برقی تابستان امسال را فراموش کرد و باید حاشیه امنی برای تولید و توزیع انرژی در کشور فراهم کرد. این کار تنها با اصلاح شدت مصرف انرژی و آن هم از روشهای اصولی ممکن است. نوسازی و کاهش شدت مصرف دستگاهها و وسایل انرژی بر در صنعت، خانگی و سایر بخشها از جمله این راهکارهاست که باید بهصورت جدی به آن پرداخته شود.
شغل و معیشت ۱۰۰ هزار نخلدار شادگانی در خطر است
نخلهای تشنه در پایین دست رودخانه «مارون»
زهره افشار
خبرنگار
بهدنبال خشکسالی و تنش های آبی شدید چند ساله گذشته در خوزستان، هزاران نخل خرما از بین رفتهاند و تنش آبی امسال هم عامل تشدید این وضعیت شده است. خشکسالی چنان در این بخش رخنه کرده که اگر عطش نخلستانهای این استان رفع نشود، نخیلات استان در معرض نابودی قرار میگیرند و نخلدارانی که روزیشان از این طریق به دست میآید به جمع بیکاران استان اضافه میشوند. هر چند ماهیت نخل به گونهای است که مقاوم به کم آبی است و با یک یا چند ماه و حتی یک سال نرسیدن آب به آنها از بین نمیروند و فقط محصول تولیدی آنها با افت کیفیت و چروکیدگی مواجه میشوند، اما خشکسالیهای پیاپی در این چند سال فراتر از طاقت نخلهاست.
«خدارحم امیری زاده» رئیس سازمان جهاد کشاورزی خوزستان به «ایران» گفت: اتفاقی که برای نخیلات شادگان افتاده فقط بهدلیل تنش آبی امسال نیست و خشکسالی دهه گذشته آنها را در معرض نابودی قرار داده است. وی با اشاره به اینکه نخلهایی که از چرخه تولید در شادگان حذف شدهاند حدود 5 هزارنفر میشوند، افزود: علت اصلی خشک شدن این نخلها کمبود آب است اما بررسیهای ما نشان میدهد بخش اعظم این نخلها قدیمی و فرسوده بودهاند و فاقد تولید اقتصادی به همین دلیل نخلداران نیز تمایلی به حفظ آن نداشتهاند. به گفته وی، مشکل خشک شدن و چروکیدگی محصول خرمای خوزستان بیشتر در نخیلات مناطقی مانند شادگان و آبادان رخ داده که در انتهای سرشاخههای رودخانههای مارون و کارون هستند . وی البته این را هم خاطرنشان کرد که باید آب بیشتری برای بخش کشاورزی خوزستان بویژه کشتهای دیمی در نظر گرفته شود. نخیلات خوزستان در سطحی حدود 40 هزار هکتار پراکنده هستند و سال گذشته با تولید 230 هزار تن انواع خرما رتبه دوم تولید کشور را به خود اختصاص دادند. خوزستان با صادرات سالانه حدود 80 هزار تن رتبه اول صادرات را دارد. هر چند رئیس جهاد کشاورزی استان معتقد است تولید خرما در این استان امسال با رشد 10 درصدی نسبت به سال قبل مواجه خواهد بود اما توضیح میدهد که 12هزار هکتار از نخیلات آبادان و 14هزار هکتار از نخیلات شادگان که در پایین دست رودخانههای کارون و مارون اند با کمبود آب مواجه هستند و اگر روند کنونی ادامه یابد نخیلات در معرض نابودی کامل قرار میگیرند. وی اظهار امیدواری کرد با بهبود شرایط و اختصاص آب بیشتر به نخیلات این مشکل هرچه سریعتر رفع شود و نخلداران نیز با مشارکت در طرح جامع احیای نخیلات نسبت به جایگزین کردن درختان فرسوده خود اقدام کنند. وی همچنین از تأثیر شدید خشکسالی بر کشت پاییزه خوزستان خبر داد و افزود: از 170 هزار کشت دیم استان بیش از 80 درصد آن بهطور کامل نابود شده و متأسفانه با توجه به کاهش شدید کشت پاییزه 300 هزار تن افت محصول در خوزستان رقم خواهد خورد. در سال گذشته از 150 هزار هکتار گندم دیم 150 هزار تن برداشت شد اما امسال از 173 هزار هکتار تنها 30 هزار تن برداشت شده است. سال گذشته خوزستان یک میلیون و 100 هزار تن گندم تولید کرده بود و برای سال زراعی 1400-1399 هدفگذاری اش یک میلیون و 300 هزار تن بود که امیریزاده تصریح کرد: قطعاً تولید گندم خوزستان 200 هزار تن کاهش خواهد یافت.
معیشت 100 هزار شادگانی به نخل گره خورده است
در همین حال «مجید ناصرینژاد» نماینده مردم شادگان در مجلس هم به «ایران» گفت: منطقه ما در پایین دست رودخانه مارون است و در چند سال گذشته بهدلیل خشکسالیهای متناوب، آورد آب مارون نصف شده و شادگان هم که در انتهای سرشاخه آن قرار دارد، بیشتر از خشکسالی متأثر شده است. وی افزود: چنین شرایطی سبب شده از جمعیت بیش از 300 هزار نفری سالهای نه چندان دور شادگان در حال حاضر 140 هزار نفر در منطقه باقی بمانند که حدود 100 هزار نفر شادگانی معیشتشان بهصورت مستقیم وابسته به خرما است. وی با اشاره به اینکه نوع خرمای تولیدی شادگان بیشتر استعمران است که رقم صادراتی دارد، افزود: جهاد کشاورزی شهرستان تعداد نخلهای خشک شده بر اثر خشکسالی را 7 هزار نفر اعلام کرده در حالیکه بررسی میدانی ما نشان میدهد این تعداد در خوش بینانهترین حالت از بین رفتهاند. ناصرینژاد گفت: چندین سال است که میگوییم خشکسالی امان کشاورزان منطقه را بریده ولی نمیدانیم چرا کسی باور نمیکند و قدمی برداشته نمیشود.وی تأکید کرد: نخیلات خوزستان سرمایه ملی هستند که معیشت چند صد هزار نفر خوزستانی به آن گره خورده و باید با مدیریت صحیح و اصولی منابع آب آن را حفظ کرد. وی تصریح کرد: البته امسال کم بارشی داشتیم که نمیتوان برای آن چارهای اندیشید ولی مشکل اینجاست که برخی کشاورزان به جای قبول واقعیت اقدام به کشتهای فصلی در بالادست سدهایی مانند رامشیر و مارون میکنند و به این ترتیب کشاورزان پایین دست از جمله نخلداران شادگان با بحران مواجه شدهاند. وی تأکید کرد: اگر هرچه سریعتر برای تأمین حقابه کشاورزان نخلدار شادگان فکری نشود این منطقه با بحران خشک شدن کامل نخیلات و بیکاری مواجه میشود. وی در پایان گفت: خشکسالی به قدری شدید است که مردم شادگان در بخش آب شرب نیز مشکلات زیادی دارند و بخشهایی با تانکر آبرسانی میشود.
کم آبی و شوری آب عرصه را بر نخلداران تنگ کرده است
از سوی دیگر «جاسم حزوابی» تولید کننده و معاون نظام صنفی کشاورزی خوزستان هم گفت: درست است که نخیلات نسبت به خشکسالی مقاوم هستند ولی به هر جهت باید نیاز حداقلی آنها را تأمین کرد. به گفته این نخلدار خرما، در منطقه آبادان هر نفر نخل حداقل احتیاج به 3 بار آبیاری در زمستان و 7 بار آبیاری درتابستان دارد این در حالی است که بسیاری از نخل های آبادان و شادگان چندین ماه است تشنه هستند. وی با اشاره به اینکه درختان نخل معمولاً به فاصله 8 متر از همدیگر کاشته میشوند، تصریح کرد: سال گذشته برای هر هکتار آبیاری در هر نوبت از ما 53 هزار تومان میگرفتند که در حال حاضر این میزان به 600 هزار تومان رسیده که از توان ما خارج است. وی همچنین گفت در سال گذشته قیمت تمام شده هر کیلو خرما 12هزار تومان در نظر گرفته شده بود که عملاً هر کیلو را با 7 هزار تومان خریدند و امسال هنوز خبری از تعیین قیمت نیست. وی افزود: در حال حاضر علاوه بر خشکسالی، نخلداران با مشکل شوری آب هم مواجه هستند که این مسأله تأثیر منفی زیادی بر کمیت و کیفیت تولید گذاشته است. وی افزود: متأسفانه از وقتی که سد گتوند زده شده شوری آب بالا رفته و از سوی دیگر کمبود آب موجب شده آب با پساب فاضلاب به زمین های نخلداران برسد که اصلاً غیر بهداشتی و ناپسند است و ادامه این روند جایگاه صادراتی ایران برای خرما را متزلزل میکند. وی گفت: مسئولان نباید نسبت به معیشت و زندگی پرورش دهندگان گاومیش و نخلداران بیتفاوت باشند چون اینها اجزای مهمی از تولید کنندگان هستند.
آمار دقیقی از کاهش تولید بهدلیل خشکسالی نداریم
از سوی دیگر «زهرا جلیلی مقدم» مدیرکل دفتر امور میوههای گرمسیری و نیمه گرمسیری وزارت جهاد کشاورزی به «ایران» گفت: سطح زیرکشت نخیلات کشور حدود 260 هزار هکتار است. از این میزان 222.8 هزار هکتار بارور و حدود 37 هزار هکتار آن غیر بارور است و میزان تولید خرما بر اساس آخرین آمار رسمی یک میلیون و 233 هزار تن است. در سال 1399، میزان تولید خرما افزایش یافته که میزان تولید حدود یک میلیون و 317 هزار تن برآورد میشود ولی آمار رسمی و قطعی هنوز از سوی دفتر آمار اعلام نشده است .
با توجه به شرایط اقلیمی کشورمان، چند سالی است در مناطق عمده تولید، نه تنها برای خرما بلکه برای بسیاری از گونهها با کم آبی و تنش خشکی مواجه هستیم. به گفته جلیلی مقدم، بر اساس آخرین آمار فائو، ایران سومین کشور تولید کننده خرما در جهان است و کشورهای مصر با تولید یک میلیون و 600 هزارتن و عربستان با تولید یک میلیون و 500 هزار تن به ترتیب در جایگاه اول و دوم جهانی قرار دارند.
وی همچنین در خصوص تأثیر خشکسالی بر محصول خرما تصریح کرد: هنوز آمار دقیقی در این زمینه در دست نیست ولی شکی نیست که کم آبی موجب کاهش عملکرد کمی و کیفی خواهد شد بنابر این اصلاح سیستمهای آبیاری و مدیریت کف باغ و استفاده از آنتی استرسها در مدیریت تولید خرما مؤثر خواهد بود.در سال 1399، میزان صادرات خرما بیش از 338 هزار تن با ارزش 296.7 میلیون دلار بوده که خوشبختانه نسبت به سال 98 به لحاظ وزنی 42 درصد و به لحاظ ارزشی 40 درصد افزایش داشته است.
خبرنگار
بهدنبال خشکسالی و تنش های آبی شدید چند ساله گذشته در خوزستان، هزاران نخل خرما از بین رفتهاند و تنش آبی امسال هم عامل تشدید این وضعیت شده است. خشکسالی چنان در این بخش رخنه کرده که اگر عطش نخلستانهای این استان رفع نشود، نخیلات استان در معرض نابودی قرار میگیرند و نخلدارانی که روزیشان از این طریق به دست میآید به جمع بیکاران استان اضافه میشوند. هر چند ماهیت نخل به گونهای است که مقاوم به کم آبی است و با یک یا چند ماه و حتی یک سال نرسیدن آب به آنها از بین نمیروند و فقط محصول تولیدی آنها با افت کیفیت و چروکیدگی مواجه میشوند، اما خشکسالیهای پیاپی در این چند سال فراتر از طاقت نخلهاست.
«خدارحم امیری زاده» رئیس سازمان جهاد کشاورزی خوزستان به «ایران» گفت: اتفاقی که برای نخیلات شادگان افتاده فقط بهدلیل تنش آبی امسال نیست و خشکسالی دهه گذشته آنها را در معرض نابودی قرار داده است. وی با اشاره به اینکه نخلهایی که از چرخه تولید در شادگان حذف شدهاند حدود 5 هزارنفر میشوند، افزود: علت اصلی خشک شدن این نخلها کمبود آب است اما بررسیهای ما نشان میدهد بخش اعظم این نخلها قدیمی و فرسوده بودهاند و فاقد تولید اقتصادی به همین دلیل نخلداران نیز تمایلی به حفظ آن نداشتهاند. به گفته وی، مشکل خشک شدن و چروکیدگی محصول خرمای خوزستان بیشتر در نخیلات مناطقی مانند شادگان و آبادان رخ داده که در انتهای سرشاخههای رودخانههای مارون و کارون هستند . وی البته این را هم خاطرنشان کرد که باید آب بیشتری برای بخش کشاورزی خوزستان بویژه کشتهای دیمی در نظر گرفته شود. نخیلات خوزستان در سطحی حدود 40 هزار هکتار پراکنده هستند و سال گذشته با تولید 230 هزار تن انواع خرما رتبه دوم تولید کشور را به خود اختصاص دادند. خوزستان با صادرات سالانه حدود 80 هزار تن رتبه اول صادرات را دارد. هر چند رئیس جهاد کشاورزی استان معتقد است تولید خرما در این استان امسال با رشد 10 درصدی نسبت به سال قبل مواجه خواهد بود اما توضیح میدهد که 12هزار هکتار از نخیلات آبادان و 14هزار هکتار از نخیلات شادگان که در پایین دست رودخانههای کارون و مارون اند با کمبود آب مواجه هستند و اگر روند کنونی ادامه یابد نخیلات در معرض نابودی کامل قرار میگیرند. وی اظهار امیدواری کرد با بهبود شرایط و اختصاص آب بیشتر به نخیلات این مشکل هرچه سریعتر رفع شود و نخلداران نیز با مشارکت در طرح جامع احیای نخیلات نسبت به جایگزین کردن درختان فرسوده خود اقدام کنند. وی همچنین از تأثیر شدید خشکسالی بر کشت پاییزه خوزستان خبر داد و افزود: از 170 هزار کشت دیم استان بیش از 80 درصد آن بهطور کامل نابود شده و متأسفانه با توجه به کاهش شدید کشت پاییزه 300 هزار تن افت محصول در خوزستان رقم خواهد خورد. در سال گذشته از 150 هزار هکتار گندم دیم 150 هزار تن برداشت شد اما امسال از 173 هزار هکتار تنها 30 هزار تن برداشت شده است. سال گذشته خوزستان یک میلیون و 100 هزار تن گندم تولید کرده بود و برای سال زراعی 1400-1399 هدفگذاری اش یک میلیون و 300 هزار تن بود که امیریزاده تصریح کرد: قطعاً تولید گندم خوزستان 200 هزار تن کاهش خواهد یافت.
معیشت 100 هزار شادگانی به نخل گره خورده است
در همین حال «مجید ناصرینژاد» نماینده مردم شادگان در مجلس هم به «ایران» گفت: منطقه ما در پایین دست رودخانه مارون است و در چند سال گذشته بهدلیل خشکسالیهای متناوب، آورد آب مارون نصف شده و شادگان هم که در انتهای سرشاخه آن قرار دارد، بیشتر از خشکسالی متأثر شده است. وی افزود: چنین شرایطی سبب شده از جمعیت بیش از 300 هزار نفری سالهای نه چندان دور شادگان در حال حاضر 140 هزار نفر در منطقه باقی بمانند که حدود 100 هزار نفر شادگانی معیشتشان بهصورت مستقیم وابسته به خرما است. وی با اشاره به اینکه نوع خرمای تولیدی شادگان بیشتر استعمران است که رقم صادراتی دارد، افزود: جهاد کشاورزی شهرستان تعداد نخلهای خشک شده بر اثر خشکسالی را 7 هزار نفر اعلام کرده در حالیکه بررسی میدانی ما نشان میدهد این تعداد در خوش بینانهترین حالت از بین رفتهاند. ناصرینژاد گفت: چندین سال است که میگوییم خشکسالی امان کشاورزان منطقه را بریده ولی نمیدانیم چرا کسی باور نمیکند و قدمی برداشته نمیشود.وی تأکید کرد: نخیلات خوزستان سرمایه ملی هستند که معیشت چند صد هزار نفر خوزستانی به آن گره خورده و باید با مدیریت صحیح و اصولی منابع آب آن را حفظ کرد. وی تصریح کرد: البته امسال کم بارشی داشتیم که نمیتوان برای آن چارهای اندیشید ولی مشکل اینجاست که برخی کشاورزان به جای قبول واقعیت اقدام به کشتهای فصلی در بالادست سدهایی مانند رامشیر و مارون میکنند و به این ترتیب کشاورزان پایین دست از جمله نخلداران شادگان با بحران مواجه شدهاند. وی تأکید کرد: اگر هرچه سریعتر برای تأمین حقابه کشاورزان نخلدار شادگان فکری نشود این منطقه با بحران خشک شدن کامل نخیلات و بیکاری مواجه میشود. وی در پایان گفت: خشکسالی به قدری شدید است که مردم شادگان در بخش آب شرب نیز مشکلات زیادی دارند و بخشهایی با تانکر آبرسانی میشود.
کم آبی و شوری آب عرصه را بر نخلداران تنگ کرده است
از سوی دیگر «جاسم حزوابی» تولید کننده و معاون نظام صنفی کشاورزی خوزستان هم گفت: درست است که نخیلات نسبت به خشکسالی مقاوم هستند ولی به هر جهت باید نیاز حداقلی آنها را تأمین کرد. به گفته این نخلدار خرما، در منطقه آبادان هر نفر نخل حداقل احتیاج به 3 بار آبیاری در زمستان و 7 بار آبیاری درتابستان دارد این در حالی است که بسیاری از نخل های آبادان و شادگان چندین ماه است تشنه هستند. وی با اشاره به اینکه درختان نخل معمولاً به فاصله 8 متر از همدیگر کاشته میشوند، تصریح کرد: سال گذشته برای هر هکتار آبیاری در هر نوبت از ما 53 هزار تومان میگرفتند که در حال حاضر این میزان به 600 هزار تومان رسیده که از توان ما خارج است. وی همچنین گفت در سال گذشته قیمت تمام شده هر کیلو خرما 12هزار تومان در نظر گرفته شده بود که عملاً هر کیلو را با 7 هزار تومان خریدند و امسال هنوز خبری از تعیین قیمت نیست. وی افزود: در حال حاضر علاوه بر خشکسالی، نخلداران با مشکل شوری آب هم مواجه هستند که این مسأله تأثیر منفی زیادی بر کمیت و کیفیت تولید گذاشته است. وی افزود: متأسفانه از وقتی که سد گتوند زده شده شوری آب بالا رفته و از سوی دیگر کمبود آب موجب شده آب با پساب فاضلاب به زمین های نخلداران برسد که اصلاً غیر بهداشتی و ناپسند است و ادامه این روند جایگاه صادراتی ایران برای خرما را متزلزل میکند. وی گفت: مسئولان نباید نسبت به معیشت و زندگی پرورش دهندگان گاومیش و نخلداران بیتفاوت باشند چون اینها اجزای مهمی از تولید کنندگان هستند.
آمار دقیقی از کاهش تولید بهدلیل خشکسالی نداریم
از سوی دیگر «زهرا جلیلی مقدم» مدیرکل دفتر امور میوههای گرمسیری و نیمه گرمسیری وزارت جهاد کشاورزی به «ایران» گفت: سطح زیرکشت نخیلات کشور حدود 260 هزار هکتار است. از این میزان 222.8 هزار هکتار بارور و حدود 37 هزار هکتار آن غیر بارور است و میزان تولید خرما بر اساس آخرین آمار رسمی یک میلیون و 233 هزار تن است. در سال 1399، میزان تولید خرما افزایش یافته که میزان تولید حدود یک میلیون و 317 هزار تن برآورد میشود ولی آمار رسمی و قطعی هنوز از سوی دفتر آمار اعلام نشده است .
با توجه به شرایط اقلیمی کشورمان، چند سالی است در مناطق عمده تولید، نه تنها برای خرما بلکه برای بسیاری از گونهها با کم آبی و تنش خشکی مواجه هستیم. به گفته جلیلی مقدم، بر اساس آخرین آمار فائو، ایران سومین کشور تولید کننده خرما در جهان است و کشورهای مصر با تولید یک میلیون و 600 هزارتن و عربستان با تولید یک میلیون و 500 هزار تن به ترتیب در جایگاه اول و دوم جهانی قرار دارند.
وی همچنین در خصوص تأثیر خشکسالی بر محصول خرما تصریح کرد: هنوز آمار دقیقی در این زمینه در دست نیست ولی شکی نیست که کم آبی موجب کاهش عملکرد کمی و کیفی خواهد شد بنابر این اصلاح سیستمهای آبیاری و مدیریت کف باغ و استفاده از آنتی استرسها در مدیریت تولید خرما مؤثر خواهد بود.در سال 1399، میزان صادرات خرما بیش از 338 هزار تن با ارزش 296.7 میلیون دلار بوده که خوشبختانه نسبت به سال 98 به لحاظ وزنی 42 درصد و به لحاظ ارزشی 40 درصد افزایش داشته است.
ورود غیررسمی مهاجران جنگزده به سیستان و بلوچستان
موج تازه پناهجویان افغانستانی با دلواپسی کرونا
شیما جهانبخش
خبرنگار
با وجود آنکه مسئولان بهداشتی سیستان و بلوچستان از کاهش تعداد موارد فوت، بستری و ابتلا به کرونا در این استان خبر میدهند اما تحولات در منطقه بار دیگر آنها را نسبت به شیوع گسترده کرونا نگران کرده است. سقوط شهر زرنج، مرکز ولایت نیمروز افغانستان و افتادن این شهر به دست طالبان مردم این شهر را به سمت مرزهای ایران بخصوص میلک و گمشاد روانه کرده و این نگرانی وجود دارد بار دیگر کرونا دلتا در این استان شیوع پیدا کند.
مسئولان این استان با محدود کردن ترددها در مناطق مرزی تلاش دارند از این موضوع جلوگیری کنند اما آنچه نگرانیها را بیشتر میکند ترددهای غیرقانونی از مرزهای سیستان و بلوچستان است. آنطور که مردم محلی به «ایران» میگویند تعداد زیادی از جنگزدگان افغانستانی به صورت غیرقانونی شبانه از مسیرهای فرعی خود را به این استان رساندهاند. البته آنها تأکید دارند بیشتر مهاجران، ایران را به عنوان مسیر عبوری برای رسیدن به ترکیه در نظر دارند اما حضور آنها بدون انجام هیچگونه غربالگری کرونا ما را نگران کرده است.
جنگزدگان در مرزها مورد غربالگری قرار میگیرند
با وجود تمام این نگرانیها «علیرضا شهرکی»، مدیرکل دفتر مدیریت بحران سیستان و بلوچستان آمار بستریهای کرونا را کاهشی میداند و میگوید: با توجه به اینکه پیک پنجم کرونا زودتر از سایر استانها در سیستان و بلوچستان آغاز شده بود در حال حاضر وضعیت تا حد زیادی به ثبات رسیده اما همچنان وضعیت استان بسیار شکننده است و کوچکترین سهل انگاری بار دیگر بحرانآفرین میشود.
وی با تأکید بر اینکه واکسیناسیون گروههای هدف بالای ۴۵ سال در سیستان و بلوچستان در حال اجراست، ادامه داد: تحولات در منطقه و جنگ در افغانستان سبب مهاجرت گسترده به استان شده است اما مردم باید بدانند تمام اقدامات بهداشتی لازم در مرزها صورت میگیرد. در حال حاضر هیچگونه ترددی از مرزهای رسمی استان امکانپذیر نیست و هیچ پناهجویی از مبادی رسمی وارد کشور نشده است. جنگزدگان در مرزها مورد غربالگری قرار میگیرند و در همان منطقه صفر مرزی خدمات لازم را دریافت میکنند. شهرکی در خصوص رویه ورودهای غیر قانونی خاطرنشان میکند: این موضوع در حوزه قاچاق قرار میگیرد. با جمعیت مهاجرانی که از طریق غیرقانونی به استان آمدهاند هم در صورت مشاهده برخورد میشود. البته برخی از این مهاجران به کشورشان برگشتهاند. البته باید شرایط جنگ را درک کنیم اما ما تلاش داریم این موضوع را مدیریت کنیم. شهرکی با اشاره به اینکه کارهای بسیار ارزشمندی در مجموعه سپاه و ارتش برای مبارزه با ویروس کرونا اتفاق افتاده، میافزاید: نظارت کافی در مرزها جود دارد و امیدواریم با رعایت پروتکلها از سوی مردم، استفاده از ماسک و فاصلهگذاری اجتماعی بتوانیم این بیماری را پشت سر بگذاریم.
هدفگذاری برای مدیریت مهاجرت جنگزدگان
«سیدمحمد هاشمی شهری»، رئیس دانشگاه علوم پزشکی زاهدان هم با تأکید بر اینکه نهادهای نظارتی باید درخصوص حضور جنگ زدگان در استان اقدامات جدیتری داشته باشند، میگوید: موج اخیر حضور خواهران و برادران جنگزده کشور افغانستان وضعیت شکننده بهداشتی استان را تشدید کرده و اگر مدیریت در مرزها به درستی انجام نشود بار دیگر با بحران روبهرو میشویم. وی وضعیت استان را بسیار شکننده میداند و میافزاید: در حال حاضر معضل اصلی ما در هر نوع جابهجایی جمعیتی انتقال ویروس کرونا است. با وجود این تهدیدات دیگری مانند فلج اطفال، التور، مالاریا و سایر بیماریهای عفونی و واگیردار هم در این برهه از زمان در مرزها وجود دارد. در حال حاضر تمام نظارتهای بهداشتی در مرز با جدیت انجام میشود اما از آنجا که گونه دلتا مسریترین عضو خانواده کرونا است و قدرت سرایت آن به حدی است که حتی در فضای باز هم قابل انتقال است ما نگران مهاجرتهای غیر قانونی هستیم. رئیس دانشگاه علوم پزشکی زاهدان درخصوص شیوه رعایت پروتکلها در ماه محرم هم میافزاید: با توجه به آغاز ایام محرم، فصلالخطاب برای برگزاری مراسم عزاداری مصوبات ستادهای کشوری و استانی کرونا است.
همکاران ما در واحد سلامت محیط و کار از ابتدای بحران به صورت بیوقفه در حال فعالیت هستند اما ثمربخش بودن نظارتهای بهداشتی منوط به همکاری مجدانه همه نهادهای مرتبط و از جمله فرمانداران و مسئولین هیئات مذهبی است. هاشمی شهری با اشاره به اینکه نظام بهداشت و درمان تحولات منطقه و جابهجاییهای جمعیتی را به دقت زیرنظر دارد، خاطرنشان میکند: با وجود درگیر بودن در بحران کرونا، نظام مراقبت سندرمیک بیماریها در دانشگاه علوم پزشکی زاهدان مدیریت مهاجرت جنگزدگان را هدفگذاری کرده و در صورت نیاز از ظرفیت نهادهایی مثل هلال احمر استفاده خواهیم کرد.
سیستان و بلوچستان از پیک چهارم گذر کرده است
«حمید سوری»، نماینده ویژه وزیر بهداشت در استان سیستان و بلوچستان هم از کاهش روند تستهای مثبت روزانه در این استان میگوید: در حال حاضر کاهشها به شکلی شده که در مجموع در کل استان حدود هزار تست مثبت در روز داریم. در حالی که این عدد در چند هفته گذشته به بیش از ۵ هزار تست میرسید. اگر به نقشههای کشوری در زمینه شیوع کرونا هم نگاه کنیم، خوشبختانه استان سیستان و بلوچستان به مرور در حال تغییر است و اکنون شاید بتوانیم استان را جزو استانهای کمخطر تلقی کنیم.
وی با تأکید بر اینکه همچنان پروتکلهای بهداشتی در این استان بهدرستی رعایت نمیشود، میافزاید: در بسیاری از مناطق هنوز رعایت پروتکلها کمتر از حدود ۴۰ درصد است، ولی با پویشی که از اواخر تیرماه در استان آغاز شده، توانستهایم واکسیناسیون را به خوبی پیش ببریم. به نحوی که بیش از ۶۵ درصد افراد بالای ۵۰ سال استان واکسینه شدهاند و همین امر سبب شده شدت ابتلا، بستری و فوت کاهش چشمگیری داشته باشد.
سوری با اشاره به اینکه سیستان و بلوچستان از پیک چهارم گذر کرده است، درباره وضعیت استان در روزهای آتی، تصریح میکند: البته با افزایش تنشها در افغانستان نگرانی در خصوص ایجاد موج جدید از سوی مهاجران وجود دارد که ما تلاش کردهایم نظارتهای کافی را در مرزها داشته باشیم. خطر بالقوه برای همه جا وجود دارد و به رفتار، ترددها و جهش ویروس بستگی دارد، اما برای این استان آینده امیدوارکنندهای متصور هستم، به شرط آنکه مردم گرفتار سادهانگاری بیماری نشوند و همچنان رفتار مراقبتی را ادامه دهند.
خبرنگار
با وجود آنکه مسئولان بهداشتی سیستان و بلوچستان از کاهش تعداد موارد فوت، بستری و ابتلا به کرونا در این استان خبر میدهند اما تحولات در منطقه بار دیگر آنها را نسبت به شیوع گسترده کرونا نگران کرده است. سقوط شهر زرنج، مرکز ولایت نیمروز افغانستان و افتادن این شهر به دست طالبان مردم این شهر را به سمت مرزهای ایران بخصوص میلک و گمشاد روانه کرده و این نگرانی وجود دارد بار دیگر کرونا دلتا در این استان شیوع پیدا کند.
مسئولان این استان با محدود کردن ترددها در مناطق مرزی تلاش دارند از این موضوع جلوگیری کنند اما آنچه نگرانیها را بیشتر میکند ترددهای غیرقانونی از مرزهای سیستان و بلوچستان است. آنطور که مردم محلی به «ایران» میگویند تعداد زیادی از جنگزدگان افغانستانی به صورت غیرقانونی شبانه از مسیرهای فرعی خود را به این استان رساندهاند. البته آنها تأکید دارند بیشتر مهاجران، ایران را به عنوان مسیر عبوری برای رسیدن به ترکیه در نظر دارند اما حضور آنها بدون انجام هیچگونه غربالگری کرونا ما را نگران کرده است.
جنگزدگان در مرزها مورد غربالگری قرار میگیرند
با وجود تمام این نگرانیها «علیرضا شهرکی»، مدیرکل دفتر مدیریت بحران سیستان و بلوچستان آمار بستریهای کرونا را کاهشی میداند و میگوید: با توجه به اینکه پیک پنجم کرونا زودتر از سایر استانها در سیستان و بلوچستان آغاز شده بود در حال حاضر وضعیت تا حد زیادی به ثبات رسیده اما همچنان وضعیت استان بسیار شکننده است و کوچکترین سهل انگاری بار دیگر بحرانآفرین میشود.
وی با تأکید بر اینکه واکسیناسیون گروههای هدف بالای ۴۵ سال در سیستان و بلوچستان در حال اجراست، ادامه داد: تحولات در منطقه و جنگ در افغانستان سبب مهاجرت گسترده به استان شده است اما مردم باید بدانند تمام اقدامات بهداشتی لازم در مرزها صورت میگیرد. در حال حاضر هیچگونه ترددی از مرزهای رسمی استان امکانپذیر نیست و هیچ پناهجویی از مبادی رسمی وارد کشور نشده است. جنگزدگان در مرزها مورد غربالگری قرار میگیرند و در همان منطقه صفر مرزی خدمات لازم را دریافت میکنند. شهرکی در خصوص رویه ورودهای غیر قانونی خاطرنشان میکند: این موضوع در حوزه قاچاق قرار میگیرد. با جمعیت مهاجرانی که از طریق غیرقانونی به استان آمدهاند هم در صورت مشاهده برخورد میشود. البته برخی از این مهاجران به کشورشان برگشتهاند. البته باید شرایط جنگ را درک کنیم اما ما تلاش داریم این موضوع را مدیریت کنیم. شهرکی با اشاره به اینکه کارهای بسیار ارزشمندی در مجموعه سپاه و ارتش برای مبارزه با ویروس کرونا اتفاق افتاده، میافزاید: نظارت کافی در مرزها جود دارد و امیدواریم با رعایت پروتکلها از سوی مردم، استفاده از ماسک و فاصلهگذاری اجتماعی بتوانیم این بیماری را پشت سر بگذاریم.
هدفگذاری برای مدیریت مهاجرت جنگزدگان
«سیدمحمد هاشمی شهری»، رئیس دانشگاه علوم پزشکی زاهدان هم با تأکید بر اینکه نهادهای نظارتی باید درخصوص حضور جنگ زدگان در استان اقدامات جدیتری داشته باشند، میگوید: موج اخیر حضور خواهران و برادران جنگزده کشور افغانستان وضعیت شکننده بهداشتی استان را تشدید کرده و اگر مدیریت در مرزها به درستی انجام نشود بار دیگر با بحران روبهرو میشویم. وی وضعیت استان را بسیار شکننده میداند و میافزاید: در حال حاضر معضل اصلی ما در هر نوع جابهجایی جمعیتی انتقال ویروس کرونا است. با وجود این تهدیدات دیگری مانند فلج اطفال، التور، مالاریا و سایر بیماریهای عفونی و واگیردار هم در این برهه از زمان در مرزها وجود دارد. در حال حاضر تمام نظارتهای بهداشتی در مرز با جدیت انجام میشود اما از آنجا که گونه دلتا مسریترین عضو خانواده کرونا است و قدرت سرایت آن به حدی است که حتی در فضای باز هم قابل انتقال است ما نگران مهاجرتهای غیر قانونی هستیم. رئیس دانشگاه علوم پزشکی زاهدان درخصوص شیوه رعایت پروتکلها در ماه محرم هم میافزاید: با توجه به آغاز ایام محرم، فصلالخطاب برای برگزاری مراسم عزاداری مصوبات ستادهای کشوری و استانی کرونا است.
همکاران ما در واحد سلامت محیط و کار از ابتدای بحران به صورت بیوقفه در حال فعالیت هستند اما ثمربخش بودن نظارتهای بهداشتی منوط به همکاری مجدانه همه نهادهای مرتبط و از جمله فرمانداران و مسئولین هیئات مذهبی است. هاشمی شهری با اشاره به اینکه نظام بهداشت و درمان تحولات منطقه و جابهجاییهای جمعیتی را به دقت زیرنظر دارد، خاطرنشان میکند: با وجود درگیر بودن در بحران کرونا، نظام مراقبت سندرمیک بیماریها در دانشگاه علوم پزشکی زاهدان مدیریت مهاجرت جنگزدگان را هدفگذاری کرده و در صورت نیاز از ظرفیت نهادهایی مثل هلال احمر استفاده خواهیم کرد.
سیستان و بلوچستان از پیک چهارم گذر کرده است
«حمید سوری»، نماینده ویژه وزیر بهداشت در استان سیستان و بلوچستان هم از کاهش روند تستهای مثبت روزانه در این استان میگوید: در حال حاضر کاهشها به شکلی شده که در مجموع در کل استان حدود هزار تست مثبت در روز داریم. در حالی که این عدد در چند هفته گذشته به بیش از ۵ هزار تست میرسید. اگر به نقشههای کشوری در زمینه شیوع کرونا هم نگاه کنیم، خوشبختانه استان سیستان و بلوچستان به مرور در حال تغییر است و اکنون شاید بتوانیم استان را جزو استانهای کمخطر تلقی کنیم.
وی با تأکید بر اینکه همچنان پروتکلهای بهداشتی در این استان بهدرستی رعایت نمیشود، میافزاید: در بسیاری از مناطق هنوز رعایت پروتکلها کمتر از حدود ۴۰ درصد است، ولی با پویشی که از اواخر تیرماه در استان آغاز شده، توانستهایم واکسیناسیون را به خوبی پیش ببریم. به نحوی که بیش از ۶۵ درصد افراد بالای ۵۰ سال استان واکسینه شدهاند و همین امر سبب شده شدت ابتلا، بستری و فوت کاهش چشمگیری داشته باشد.
سوری با اشاره به اینکه سیستان و بلوچستان از پیک چهارم گذر کرده است، درباره وضعیت استان در روزهای آتی، تصریح میکند: البته با افزایش تنشها در افغانستان نگرانی در خصوص ایجاد موج جدید از سوی مهاجران وجود دارد که ما تلاش کردهایم نظارتهای کافی را در مرزها داشته باشیم. خطر بالقوه برای همه جا وجود دارد و به رفتار، ترددها و جهش ویروس بستگی دارد، اما برای این استان آینده امیدوارکنندهای متصور هستم، به شرط آنکه مردم گرفتار سادهانگاری بیماری نشوند و همچنان رفتار مراقبتی را ادامه دهند.
سلام ایران
هر روز با شما در اینجا خواهیم بود، صدای شما، حرف شما و پیشنهاد شما را می شنویم و می خوانیم و بازگو می کنیم.
با ما همراه باشید، بگویید و بنویسید
تلفن: 88769075 - 021 پیامک: 3000451213
جـوابیه
جوابیه شرکت راهآهن شهری تهران و حومه (مترو) در پاسخ به پیام منتشر شده درباره «زمان بهرهبرداری متروی آیتالله کاشانی» / با سلام و احترام، پیرو درج پیام یکی از شهروندان محترم در مورخ 6 مرداد 1400 با موضوع «زمان بهرهبرداری متروی آیتالله کاشانی»، ضمن تشکر از شهروند محترم، شرکت راهآهن شهری تهران و حومه (مترو) به آگاهی همشهریان محترم میرساند پیشرفت فیزیکی عملیات اجرایی این ایستگاه در حدود 90 درصد میباشد. با توجه به اولویتهای در نظر گرفته شده برای راهاندازی بخشهای مختلف خط 6 مترو و محدودیتهای مالی، هنوز تجهیزات مورد نیاز ایستگاه مذکور تأمین نگردیده است. شایان ذکر است پس از تزریق نقدینگی، عملیات تأمین و نصب تجهیزات و همچنین استملاک زمین باقیمانده به منظور تکمیل این ایستگاه انجام میشود.
حمید هیدارن، مشاور مدیرعامل در امور رسانهای و مدیر روابط عمومی و امور بینالملل
با ما همراه باشید، بگویید و بنویسید
تلفن: 88769075 - 021 پیامک: 3000451213
جـوابیه
جوابیه شرکت راهآهن شهری تهران و حومه (مترو) در پاسخ به پیام منتشر شده درباره «زمان بهرهبرداری متروی آیتالله کاشانی» / با سلام و احترام، پیرو درج پیام یکی از شهروندان محترم در مورخ 6 مرداد 1400 با موضوع «زمان بهرهبرداری متروی آیتالله کاشانی»، ضمن تشکر از شهروند محترم، شرکت راهآهن شهری تهران و حومه (مترو) به آگاهی همشهریان محترم میرساند پیشرفت فیزیکی عملیات اجرایی این ایستگاه در حدود 90 درصد میباشد. با توجه به اولویتهای در نظر گرفته شده برای راهاندازی بخشهای مختلف خط 6 مترو و محدودیتهای مالی، هنوز تجهیزات مورد نیاز ایستگاه مذکور تأمین نگردیده است. شایان ذکر است پس از تزریق نقدینگی، عملیات تأمین و نصب تجهیزات و همچنین استملاک زمین باقیمانده به منظور تکمیل این ایستگاه انجام میشود.
حمید هیدارن، مشاور مدیرعامل در امور رسانهای و مدیر روابط عمومی و امور بینالملل
رئیس هیأت گروه دارویی برکت در کنفرانس خبری واکسن کووبرکت:
5 تا 6 میلیون دوز واکسن کووبرکت آماده شد
فریبا خان احمدی
خبرنگار
روز گذشته اولین کنفرانس خبری واکسن کووبرکت با حضور تعدادی از خبرنگاران حوزه سلامت و ستاد اجرایی فرمان حضرت امام(ره) در محل شرکت دارویی برکت برگزار شد. تزریق واکسن کووبرکت در حال حاضر برای عموم آغاز شده است و آنطور که حامد حسینی مدیر کارآزمایی بالینی دانشگاه علوم پزشکی تهران میگوید تاکنون هیچ مورد فوتی در دریافت کنندگان واکسن کووبرکت گزارش نشده است. در فاز 1 و 2 مطالعات بالینی واکسن ایرانی برکت در مجموع 20 هزار نفر دو دوز واکسن را دریافت کردهاند. بهگفته حامد حسینی در مطالعات فاز 1، یک نفر، در مطالعات فاز دوم، 11 نفر به کرونا مبتلا شدهاند که از این 11 نفر، 6 نفر واکسن و 5 نفر واکسننما دریافت کرده بودند و در فاز سوم و در اپیدمی کرونای دلتا ۶۰۰ نفر از افراد تحت مطالعه کرونا گرفتند که هنوز نمیتوان گفت چند نفر واکسن زدند. اینها خلاصهای از نتایج کارآزمایی بالینی کووبرکت است که روز گذشته در نشست خبری عنوان شد. در ادامه این کنفرانس خبری حمیدرضا جمشیدی رئیس هیأت گروه دارویی برکت به پرسشهای خبرنگار «ایران» در زمینه جزئیات تولید واکسن کووبرکت، تکنولوژی ساخت آن و برخی شائبههای مرتبط با این واکسن از جلمه چرایی عدم ارزیابی مقالات علمی واکسن از سوی نشریههای علمی معتبر و آغاز تزریق عمومی واکسن کووبرکت پیش از اتمام فاز سه کارآزمایی بالینی پاسخ داد. در ادامه بخشی از این پرسش و پاسخها را میخوانید.
آقای دکتر جمشیدی آیا درست است خط تولید واکسن کووبرکت را از چین آوردهاید و خط تولید صنعتی کووبرکت کپیبرداری است؟بفرمایید تفاوت واکسن کووبرکت با پلتفرم سینوفارم چیست؟ آیا واکسن کووبرکت را ما خودمان اختراع کردیم و بهطور کلی GMP خط تولید از کجا اخذ شده است؟
اولاً GMP واکسن کووبرکت را سازمان غذا و دارو تعیین کرده است. تکنولوژی واکسن کووبرکت مطلقاً هیچگونه ارتباطی با تکنولوژی چین ندارد. بجز اینکه پلتفرمها یکسان است. دانش فنی برای ساخت واکسن یک قرون و دوزار نیست یعنی سرمایهگذاری بسیار بالایی صرف آن شده است آنهایی که میگویند ما رفتیم دانش فنی را از چین و روسیه گرفتیم نمیدانند که روسیه بزرگترین بیزینس دنیا را با واکسن راه میاندازد. حتی بالاتر از نفت. سینوفارم بزرگترین بیزینس دنیا را راه انداخته است آنوقت ما تلفن بزنیم و بگوییم لطف کنید دانش فنیتان را به ما بدهید. مگر اینکه سینوفارم با کمپانیها قرارداد ببندد و بگوید بازار دنیا را میخواهیم بگیریم. در حالیکه سینوفارم چگونه به ما واکسن میدهد؟ واکسن را به صلیب سرخ میدهد و صلیب سرخ هم به هلال احمر میدهد و و هلال احمر نیز واکسن را به ما میدهد. خود حدیث مفصل بخوان.
افیکیسی(قدرت یا تأثیرگذاری) فاز دوم و سوم مطالعات انسانی واکسن کووبرکت چقدر روی فرم آلفا و دلتا ویروس کرونا بررسی شده است؟شما اعلام کردهاید این واکسن روی ویروس دلتا هم مؤثر است در حالیکه ویروس دلتا حداکثر دو ماه است وارد ایران شده است؟ باید ویروس باشد و تعداد مشخصی افراد را واکسینه کنیم و بعد ببینیم واکسن علیه ویروس دلتا ایمنی میدهد یا خیر؟
داستان ویروس دلتا اینگونه است؛ افراد یا داوطلبانی که 9، 6و 3 ماه پیش واکسن زدند خونشان را میگیریم، سرمشان را برمی داریم چون باید تیتر آنتی بادی اینها بالا باشد. بعد به ویروس زنده دلتا میرسیم. پس نیازی نداریم چند ماه وقت داشته باشیم. هر ویروس وارد کشور شود بلافاصله میتوانیم ویروس را بیاوریم و سرم را روی آن میریزیم ببینیم میکشد یا نه؟ معمولاً بازه زمانی سه تا 4 روزه نیاز دارد. پس هر ویروس وارد شود ما سرم را روی ویروس میریزیم تا ببینیم ویروس را میکشد یا خیر.
وقتی واکسن را به جمعیت عمومی تزریق میکنیم یعنی فاز سه کارآزمایی بالینی آن تمام شده است و مقالهاش آماده است. این مقالات کجاست؟ مستندات را به کجا ارائه دادید؟ ما ادعا میکنیم مقالات مرتبط با فاز دو وسه افیکیسی دارد اما چرا برای ارزیابی در اختیار منابع بینالمللی قرار نمیدهیم؟
راجع به اینکه میگویید شما چطور وارد تزریق واکسن در جمعیت عمومی شدهاید در حالیکه هنوز مقالات فاز سه کارآزمایی بالینی آماده نیست، باید بگویم شرط ورود به فاز سه مقاله نیست. ما فاز یک و دو را انجام دادهایم. مقالهای در نیچر چاپ شد که بر اساس مقاله نیچر اگر نوترالایزینیگ آنتی بادی افزایش پیدا کند در حالت اورژانسی برخی کشورها میتوانند واکسیناسیون عمومی را تا رسیدن به تمام دیتاهای فاز سه شروع کنند. در شرایطی هستیم که ته قصه اینگونه است که واکسنی را تولید میکنیم که روزی دو نفر مرگ دارد. روزی 500 تا مرگ را تحمل میکنید یا دو مرگ را؟ اینجا دیگر تصمیم مدیریتی باید بگیریم. دنیا این تصمیم را گرفت. دوره تولید واکسن 13 سال است. چرا فایزر در 9 ماه بیرون آمد. پس سر یک دوراهی قرار گرفتهایم. در مقاله نیچر میگوید؛ اگر نوترالایزینیگ آنتی بادی به فلان قدر رسید تقریباً نتایجش به فاز سه میخورد سازمان غذا و دارو هم با همین استدلال این کار را کردند. مثل خیلی از کشورها. البته سازمان غذا و دارو این تصمیم را گرفت. روزی که میخواستند به ما مجوز بدهند گفتیم با این جو فضای مجازی روبه رو میشویم که میگویند؛ شاید بهخاطر جو انتخابات واکسنشان را رونمایی کردند ما گفتیم رونمایی را 10 روز عقب بیندازیم. میخواهم بگویم حتی اگر مجوزمان عقبتر میافتاد مشکلی نداشتیم.
شما در بخشی از صحبتهایتان در کنفرانس خبری امروز (18 مرداد) به این نکته اشاره کردید که 400 میلیون تومان برای واردات تیتر آنتی بادی (کیتهای با استاندارد بالا در زمینه کنترل کیفیت) از امریکا هزینه کردید یا سایر مواد اولیه ساخت واکسن را با هزینههای بالا وارد کردهاید چگونه است که واردات مواد اولیه تحریم نیست اما نمیتوانیم واکسن کرونا را از کشورهای دیگر وارد کنیم؟
یک وقتی 10 تا 20 قلم ماده اولیه وارد میکنیم این فرق دارد که 100 میلیون واکسن بخواهیم از امریکا وارد کنیم نمیدهند. 177 میلیون دلار به صندوق کووکس ریختیم که بهعنوان یک معاهده بینالمللی که زیر نظر سازمان ملل ایجاد شد اما نتوانست به تعهدش عمل کند. هدف کووکس عدالت در توزیع واکسن در دنیا بود بنابراین اعلام کرد که همه تولید کنندهها واکسنشان را داخل این سبد بریزند و هر کسی هم پول دارد به صندوق بریزد ما 20 درصد جمعیت دنیا را واکسینه میکنیم. کشورها پولشان را به سبد کووکس ریختند اما واکسن سازها گفتند که نمیتوانیم. ایران به چه جگر خونی پول را به صندوق کووکس ریخت. دو تا سه ماه طول کشید تا 177 میلیون دلار پولش را به سبد کووکس ریختند تا 16 میلیون و 800 هزار دوز واکسن به ما بدهند. اول که مشکل پول داشتیم بعد که مشکل حل شد کسی واکسن نداشت به کووکس بدهد. بنابراین اجازه دهید جزئیات را بهشما نگویم.
اگر بخواهید قول دهید که واکسن ایرانی را در مقیاس مناسب در اختیار وزارت بهداشت قرار دهید چه زمانی را مشخص میکنید؟
به هر حال قرار بر این بود تا اردیبهشت ماه واکسن برکت نهایی شود و در اختیار وزارت بهداشت قرار گیرد ولی اینچنین نشد که شما هم میفرمایید در خط تولیدمان دچار مشکل شدیم. حتی قول داده شده بود تا شهریور 30 میلیون دوز واکسن تولید شود ولی این رقم کمتر از 3میلیون دوز بوده است.
همه اینهایی که درگیر خط تولیداند فراز و نشیبهای تولید را میدانند. ما کشوری هستیم که تحریمیم. یک بخش سخت افزاری است که ماهی 25 میلیون دوز سخت افزار برای تولید آماده است. در بخش نرم افزاری نوسان داریم. شما ببینید الان ۶۰ میلیون دوز واکسن جانسوناند جانسون مشکل در تولید پیدا کرد و از بازار جمعآوری شد. دوم اینکه واکسن کووبرکت را تولید میکنیم در انبار میماند و 15 روز بعد به وزارت بهداشت میدهیم آنجا هم سه روز بعد بارکدگذاری و برچسب اصالت میزنند. یکی از آقایان رقم تولید را در رسانه اعلام میکند، یکی موجودی انبار را میگوید، یکی دیگر از آقایان هم تعداد دوز واکسنی را میگوید که برچسبگذاری شده و وارد چرخه توزیع شده است. همهشان هم درست میگویند. البته با این شیوه اطلاعرسانی موافق نیستم. ما تاکنون 2. 2 میلیون دوز واکسن برکت به وزارت بهداشت تحویل دادهایم. 5 تا 6 میلیون دوز نیز تولید کردهایم و فاصله تولید تا تحویل واکسن بهدلیل تستهای مختلف روی واکسنها 15 تا 16 روز است و اگر این تستها انجام شود بقیه واکسنها نیز تحویل وزارت بهداشت داده میشود. با راهاندازی خطوط 2 فاز صنعتی بخش عمده تولید واکسن در این بخش صورت خواهد گرفت و تحویلشان زمانبر است. خط دوم تولید واکسن برکت ظرفیتی بین 6 تا 8 میلیون دوز دارد.
خبرنگار
روز گذشته اولین کنفرانس خبری واکسن کووبرکت با حضور تعدادی از خبرنگاران حوزه سلامت و ستاد اجرایی فرمان حضرت امام(ره) در محل شرکت دارویی برکت برگزار شد. تزریق واکسن کووبرکت در حال حاضر برای عموم آغاز شده است و آنطور که حامد حسینی مدیر کارآزمایی بالینی دانشگاه علوم پزشکی تهران میگوید تاکنون هیچ مورد فوتی در دریافت کنندگان واکسن کووبرکت گزارش نشده است. در فاز 1 و 2 مطالعات بالینی واکسن ایرانی برکت در مجموع 20 هزار نفر دو دوز واکسن را دریافت کردهاند. بهگفته حامد حسینی در مطالعات فاز 1، یک نفر، در مطالعات فاز دوم، 11 نفر به کرونا مبتلا شدهاند که از این 11 نفر، 6 نفر واکسن و 5 نفر واکسننما دریافت کرده بودند و در فاز سوم و در اپیدمی کرونای دلتا ۶۰۰ نفر از افراد تحت مطالعه کرونا گرفتند که هنوز نمیتوان گفت چند نفر واکسن زدند. اینها خلاصهای از نتایج کارآزمایی بالینی کووبرکت است که روز گذشته در نشست خبری عنوان شد. در ادامه این کنفرانس خبری حمیدرضا جمشیدی رئیس هیأت گروه دارویی برکت به پرسشهای خبرنگار «ایران» در زمینه جزئیات تولید واکسن کووبرکت، تکنولوژی ساخت آن و برخی شائبههای مرتبط با این واکسن از جلمه چرایی عدم ارزیابی مقالات علمی واکسن از سوی نشریههای علمی معتبر و آغاز تزریق عمومی واکسن کووبرکت پیش از اتمام فاز سه کارآزمایی بالینی پاسخ داد. در ادامه بخشی از این پرسش و پاسخها را میخوانید.
آقای دکتر جمشیدی آیا درست است خط تولید واکسن کووبرکت را از چین آوردهاید و خط تولید صنعتی کووبرکت کپیبرداری است؟بفرمایید تفاوت واکسن کووبرکت با پلتفرم سینوفارم چیست؟ آیا واکسن کووبرکت را ما خودمان اختراع کردیم و بهطور کلی GMP خط تولید از کجا اخذ شده است؟
اولاً GMP واکسن کووبرکت را سازمان غذا و دارو تعیین کرده است. تکنولوژی واکسن کووبرکت مطلقاً هیچگونه ارتباطی با تکنولوژی چین ندارد. بجز اینکه پلتفرمها یکسان است. دانش فنی برای ساخت واکسن یک قرون و دوزار نیست یعنی سرمایهگذاری بسیار بالایی صرف آن شده است آنهایی که میگویند ما رفتیم دانش فنی را از چین و روسیه گرفتیم نمیدانند که روسیه بزرگترین بیزینس دنیا را با واکسن راه میاندازد. حتی بالاتر از نفت. سینوفارم بزرگترین بیزینس دنیا را راه انداخته است آنوقت ما تلفن بزنیم و بگوییم لطف کنید دانش فنیتان را به ما بدهید. مگر اینکه سینوفارم با کمپانیها قرارداد ببندد و بگوید بازار دنیا را میخواهیم بگیریم. در حالیکه سینوفارم چگونه به ما واکسن میدهد؟ واکسن را به صلیب سرخ میدهد و صلیب سرخ هم به هلال احمر میدهد و و هلال احمر نیز واکسن را به ما میدهد. خود حدیث مفصل بخوان.
افیکیسی(قدرت یا تأثیرگذاری) فاز دوم و سوم مطالعات انسانی واکسن کووبرکت چقدر روی فرم آلفا و دلتا ویروس کرونا بررسی شده است؟شما اعلام کردهاید این واکسن روی ویروس دلتا هم مؤثر است در حالیکه ویروس دلتا حداکثر دو ماه است وارد ایران شده است؟ باید ویروس باشد و تعداد مشخصی افراد را واکسینه کنیم و بعد ببینیم واکسن علیه ویروس دلتا ایمنی میدهد یا خیر؟
داستان ویروس دلتا اینگونه است؛ افراد یا داوطلبانی که 9، 6و 3 ماه پیش واکسن زدند خونشان را میگیریم، سرمشان را برمی داریم چون باید تیتر آنتی بادی اینها بالا باشد. بعد به ویروس زنده دلتا میرسیم. پس نیازی نداریم چند ماه وقت داشته باشیم. هر ویروس وارد کشور شود بلافاصله میتوانیم ویروس را بیاوریم و سرم را روی آن میریزیم ببینیم میکشد یا نه؟ معمولاً بازه زمانی سه تا 4 روزه نیاز دارد. پس هر ویروس وارد شود ما سرم را روی ویروس میریزیم تا ببینیم ویروس را میکشد یا خیر.
وقتی واکسن را به جمعیت عمومی تزریق میکنیم یعنی فاز سه کارآزمایی بالینی آن تمام شده است و مقالهاش آماده است. این مقالات کجاست؟ مستندات را به کجا ارائه دادید؟ ما ادعا میکنیم مقالات مرتبط با فاز دو وسه افیکیسی دارد اما چرا برای ارزیابی در اختیار منابع بینالمللی قرار نمیدهیم؟
راجع به اینکه میگویید شما چطور وارد تزریق واکسن در جمعیت عمومی شدهاید در حالیکه هنوز مقالات فاز سه کارآزمایی بالینی آماده نیست، باید بگویم شرط ورود به فاز سه مقاله نیست. ما فاز یک و دو را انجام دادهایم. مقالهای در نیچر چاپ شد که بر اساس مقاله نیچر اگر نوترالایزینیگ آنتی بادی افزایش پیدا کند در حالت اورژانسی برخی کشورها میتوانند واکسیناسیون عمومی را تا رسیدن به تمام دیتاهای فاز سه شروع کنند. در شرایطی هستیم که ته قصه اینگونه است که واکسنی را تولید میکنیم که روزی دو نفر مرگ دارد. روزی 500 تا مرگ را تحمل میکنید یا دو مرگ را؟ اینجا دیگر تصمیم مدیریتی باید بگیریم. دنیا این تصمیم را گرفت. دوره تولید واکسن 13 سال است. چرا فایزر در 9 ماه بیرون آمد. پس سر یک دوراهی قرار گرفتهایم. در مقاله نیچر میگوید؛ اگر نوترالایزینیگ آنتی بادی به فلان قدر رسید تقریباً نتایجش به فاز سه میخورد سازمان غذا و دارو هم با همین استدلال این کار را کردند. مثل خیلی از کشورها. البته سازمان غذا و دارو این تصمیم را گرفت. روزی که میخواستند به ما مجوز بدهند گفتیم با این جو فضای مجازی روبه رو میشویم که میگویند؛ شاید بهخاطر جو انتخابات واکسنشان را رونمایی کردند ما گفتیم رونمایی را 10 روز عقب بیندازیم. میخواهم بگویم حتی اگر مجوزمان عقبتر میافتاد مشکلی نداشتیم.
شما در بخشی از صحبتهایتان در کنفرانس خبری امروز (18 مرداد) به این نکته اشاره کردید که 400 میلیون تومان برای واردات تیتر آنتی بادی (کیتهای با استاندارد بالا در زمینه کنترل کیفیت) از امریکا هزینه کردید یا سایر مواد اولیه ساخت واکسن را با هزینههای بالا وارد کردهاید چگونه است که واردات مواد اولیه تحریم نیست اما نمیتوانیم واکسن کرونا را از کشورهای دیگر وارد کنیم؟
یک وقتی 10 تا 20 قلم ماده اولیه وارد میکنیم این فرق دارد که 100 میلیون واکسن بخواهیم از امریکا وارد کنیم نمیدهند. 177 میلیون دلار به صندوق کووکس ریختیم که بهعنوان یک معاهده بینالمللی که زیر نظر سازمان ملل ایجاد شد اما نتوانست به تعهدش عمل کند. هدف کووکس عدالت در توزیع واکسن در دنیا بود بنابراین اعلام کرد که همه تولید کنندهها واکسنشان را داخل این سبد بریزند و هر کسی هم پول دارد به صندوق بریزد ما 20 درصد جمعیت دنیا را واکسینه میکنیم. کشورها پولشان را به سبد کووکس ریختند اما واکسن سازها گفتند که نمیتوانیم. ایران به چه جگر خونی پول را به صندوق کووکس ریخت. دو تا سه ماه طول کشید تا 177 میلیون دلار پولش را به سبد کووکس ریختند تا 16 میلیون و 800 هزار دوز واکسن به ما بدهند. اول که مشکل پول داشتیم بعد که مشکل حل شد کسی واکسن نداشت به کووکس بدهد. بنابراین اجازه دهید جزئیات را بهشما نگویم.
اگر بخواهید قول دهید که واکسن ایرانی را در مقیاس مناسب در اختیار وزارت بهداشت قرار دهید چه زمانی را مشخص میکنید؟
به هر حال قرار بر این بود تا اردیبهشت ماه واکسن برکت نهایی شود و در اختیار وزارت بهداشت قرار گیرد ولی اینچنین نشد که شما هم میفرمایید در خط تولیدمان دچار مشکل شدیم. حتی قول داده شده بود تا شهریور 30 میلیون دوز واکسن تولید شود ولی این رقم کمتر از 3میلیون دوز بوده است.
همه اینهایی که درگیر خط تولیداند فراز و نشیبهای تولید را میدانند. ما کشوری هستیم که تحریمیم. یک بخش سخت افزاری است که ماهی 25 میلیون دوز سخت افزار برای تولید آماده است. در بخش نرم افزاری نوسان داریم. شما ببینید الان ۶۰ میلیون دوز واکسن جانسوناند جانسون مشکل در تولید پیدا کرد و از بازار جمعآوری شد. دوم اینکه واکسن کووبرکت را تولید میکنیم در انبار میماند و 15 روز بعد به وزارت بهداشت میدهیم آنجا هم سه روز بعد بارکدگذاری و برچسب اصالت میزنند. یکی از آقایان رقم تولید را در رسانه اعلام میکند، یکی موجودی انبار را میگوید، یکی دیگر از آقایان هم تعداد دوز واکسنی را میگوید که برچسبگذاری شده و وارد چرخه توزیع شده است. همهشان هم درست میگویند. البته با این شیوه اطلاعرسانی موافق نیستم. ما تاکنون 2. 2 میلیون دوز واکسن برکت به وزارت بهداشت تحویل دادهایم. 5 تا 6 میلیون دوز نیز تولید کردهایم و فاصله تولید تا تحویل واکسن بهدلیل تستهای مختلف روی واکسنها 15 تا 16 روز است و اگر این تستها انجام شود بقیه واکسنها نیز تحویل وزارت بهداشت داده میشود. با راهاندازی خطوط 2 فاز صنعتی بخش عمده تولید واکسن در این بخش صورت خواهد گرفت و تحویلشان زمانبر است. خط دوم تولید واکسن برکت ظرفیتی بین 6 تا 8 میلیون دوز دارد.
مشاهدات خبرنگار «ایران» از وضعیت بیماران کرونایی در بیمارستانهای تهران
صف مرگ و زندگی
یوسف حیدری
گزارش نویس
«برگشتیم نقطه اول. وضعیت این روزها درست مثل روزهای اول شیوع کرونا است. ترس مردم ریخته و مدیریت متمرکزی هم وجود ندارد. کادر درمان هم یکییکی مبتلا میشوند و به قرنطینه اجباری میروند. اگر پیکهای قبلی مردم لااقل کمی مراعات میکردند این بار با آغوش باز به استقبال کرونا میروند. بعد از هر جشن و میهمانی چند روز بعد یکی یکی با حال بد اینجا میآیند. این بار دارو و سرم هم به سختی پیدا میشود و همراهان بیمار هم خیال میکنند ما کم کاری میکنیم.»
پرستار بیمارستان رسول اکرم(ص) دل پری دارد. با دست ساعت راهرو را نشان میدهد و میگوید: «هنوز ساعت 12 است اما از صبح تا الان برای 60 نفر رمدسیویر تزریق کردهام. یک لحظه هم استراحت نداشتم. باید 60 تا رگ بگیری و سرم بزنی. مگه یک آدم چقدر کشش دارد؟»
پیک پنجم کرونا زودتر از آن چیزی که فکرش را میکردیم کشور را فرا گرفت. این روزها تخت خالی و دارو کیمیا شده و آمبولانسها آژیرکشان در خیابانهای شهر بهدنبال پیدا کردن تخت خالی برای بیمار بد حال هستند. صدای شیون و زاری زن جوانی در حیاط بیمارستان رسول اکرم(ص) توجه همه را جلب میکند. چند نفر سعی میکنند او را آرام کنند. نگهبان بیمارستان به آنها اشاره میکند و میگوید: «همه اینها کرونا گرفته بودند و چند روزی بود اینجا بستری بودند. اما وضعیت مادر خانواده وخیم شد و امروز فوت کرد. وضعیت این روزهای بیمارستان شباهت زیادی به قیامت دارد. این مدت آن قدر تصویر ناراحت کننده دیدهایم که برای من عادی شده. همین خانواده را میبینی؟ چند روز قبل یکی از بستگانشان تعریف میکرد 25 نفر بدون توجه به هشدارهای کرونایی برای تفریح به ویلای آنها در دماوند رفته بودند. بعد از دو روز یکی یکی علائم پیدا میکنند و اینجا میآیند. 4 نفرشان بستری میشوند و بقیه هم هر روز برای تزریق رمدسیویر اینجا میآیند.
شنیدم دو نفرشان چند روز بعد با وجود اینکه علائم داشتند به عروسی یکی از بستگانشان میروند. تصور میکنند اگر ماسک بزنند کسی مبتلا نمیشود. اگر اسم این جنایت نیست پس چیست؟ حالا نشستهاند دور هم اشک میریزند.»
با راهنمایی نگهبان به درمانگاه بیماران سرپایی میروم. صف طولانی مقابل درمانگاه خیلی از رهگذران را به اشتباه میاندازد. یکی از رانندهها شیشه را پایین میدهد و میپرسد صف واکسنه؟ مرد جوانی که نای ایستادن ندارد سرش را به نشانه نه بالا میبرد و میگوید: «اینجا صف مرگ و زندگی است.» میگوید از صبح تو صف تزریق رمدسیویر هستیم و خدا کند به ما که رسید تمام نشود.
برگه سفیدی در ورودی درمانگاه روی دیوار نصب شده که بیماران برای نوبت ویزیت باید اسمشان را در آن بنویسند. منشی درمانگاه هرچند دقیقه یک بار بیرون میآید و تعدادی اسم میخواند. همه سعی میکنند از هم فاصله بگیرند اما شدنی نیست. صدای سرفه فضای درمانگاه را پر کرده است. بیماران بعد از ویزیت برای تزریق رمدسیویر به انتهای صف درمانگاه کناری میروند. یکی از پزشکان درمانگاه از اتاق بیرون میآید و دنبال یکی از بیماران میدود: «ببخشید داروی شما را اشتباه نوشتم. 48 ساعت است کشیک هستم و چشمانم یک لحظه از شدت خستگی بسته شدند و داروی شما را اشتباه نوشتم.» چند نفری که صدای دکتر را میشنوند به او خسته نباشید میگویند: «باور کنید وضعیت خیلی خطرناک شده. هر روز تعداد بیماران زیادتر میشود و ما سعی میکنیم تا جایی که امکان دارد بستری نکنیم. بیمارستان دیگر جا ندارد و اگر کسی بدحال نباشد فقط 6 دوز تزریق رمدسیویر تجویز میکنیم.»
صف تزریق رمدسیویر هر لحظه طولانیتر میشود. بعد از ثبتنام و نشان دادن نسخه پزشک باید چند ساعتی در محوطه بمانی تا نوبت به تو برسد. این را پرستار درمانگاه میگوید و تأکید میکند اگر کسی سابقه بیماری کبدی یا دیابت دارد قبل از تزریق اطلاع بدهد. جلوی ورودی درمانگاه دو زن میانسال بساط ناهار پهن کردهاند و هرچند دقیقه به اطرافیان هم تعارف میزنند. یکی از آنها میگوید دیابت داریم، باید سر وقت غذا بخوریم. در این دنیا من و خواهرم فقط همدیگر را داریم. ازدواج نکردهایم و سالهاست باهم زندگی میکنیم. با وجود اینکه خیلی مراقبت میکردیم اما مبتلا شدیم و با تشخیص پزشک باید رمدسیویر تزریق کنیم. از صبح آمدهایم اینجا و هنوز نوبت ما نشده.
محوطه بیمارستان مسیح دانشوری شباهت زیادی به میدان جنگ دارد. تعداد زیادی بیمار در حیاط بیمارستان روی تخت ماسک اکسیژن بهصورت دارند. در اورژانس بیماران کرونایی تخت خالی پیدا نمیشود و همراهان بیمار با نگرانی هر چند دقیقه یک بار از مسئول بخش میپرسند کی میتوانند بیمارشان را ببرند داخل؟ کپسولهای بزرگ اکسیژن را مقابل اورژانس در یک خط کنار هم چیدهاند. یکی از همراهان با خوشحالی بیمارش را بلند میکند و میگوید بالاخره یکی از تختهای اورژانس خالی شد. زودتر برویم تا پر نشده.
«همه بخشهای بیمارستانها سانتر کرونا شدهاند. بهدلیل تعداد بالای کودکان مبتلا به کرونا یکی از بخشهای اصلی بیمارستان به کودکان کرونایی اختصاص پیدا میکند.» این را سوپروایزر بیمارستان مسیح دانشوری میگوید: «از هفته قبل تا امروز 22 نفر از پرسنل بیمارستان دوباره به کرونا مبتلا شدهاند و الان هم در مرخصی استعلاجی هستند. وقتی یک نفر مبتلا میشود کار بقیه چند برابر میشود.»
مژگان سمیعینژاد وضعیت این روزهای بیمارستان را شبیه پیک اول کرونا می داند و میگوید: «پیکهای قبلی 2 یا 3 هفته طول میکشید و روند ابتلا نزولی میشد ولی این بار انگار خبری از نزولی شدن نیست و همچنان در مسیر صعودی هستیم. مثل روزهای اول شیوع کرونا تعداد بیماران هر روز بیشتر میشود. با بیماران زیادی مواجه هستیم که دنبال تخت خالی ، دارو و سرم هستند. متأسفانه این مشکلات باعث شده همراهان بیمار برخورد نامناسبی با کادر درمان داشته باشند. از ابتدای پیک پنجم 22 نفر از بچههای کادر درمان با وجود اینکه واکسینه شدهاند اما بازهم مبتلا شدند و الان در مرخصی هستند. الان با کمبود نیرو مواجه هستیم.
بعد از پیک چهارم تعدادی از بخشهای ما به حالت عادی خودشان برگشته بودند اما در پیک پنجم دوباره همه سانتر کرونا شدند. حیاط بیمارستان را هم که میبینید. تخت و اکسیژن و سایهبان گذاشتیم تا بیماران سرپایی که نیاز به اکسیژن دارند بتوانند اکسیژن بگیرند. با این روندی که میبینیم بعید است تا دو هفته آینده هم شاهد نزولی شدن تعداد بستریها باشیم. در این پیک تعداد کودکان مبتلا به کرونا هم زیاد است و مجبور شدیم یکی از بخشها را به اطفال مبتلا به کرونا اختصاص بدهیم. سن مبتلایان پایین آمده و افراد خانوادگی درگیر بیماری میشوند. هفته گذشته 13 نفر از اعضای یک خانواده که در میهمانی مبتلا شده بودند اینجا آمدند. سه نفر بستری شدند و بقیه هم دارند سرپایی درمان میشوند. ای کاش مردم به ما رحم کنند. همکاران من با همه وجود کار میکنند و بسیاری از آنها در معرض ابتلای دوباره به کرونا هستند.»
علامتهای روی دیوار مرا به آیسییو بیماران کرونایی میبرد. جایی که زندگی به یک مو بند است. پشت در ورودی چند نفر روی صندلی نشسته و به در خیره شدهاند. یک نفر مشغول خواندن کتاب دعا است. کمی آن طرفتر مرد میانسالی با تلفن صحبت میکند و سعی دارد بهکسی که پشت خط است آرامش بدهد: «پرستارها گفتند اکسیژن خونش امروز آمده روی 85. اگر اینطوری ادامه پیدا کند فردا منتقل میشود بخش، نگران نباش.»
متین محمدی پرستار آیسییو را در مسیر نمازخانه پیدا میکنم. میگوید وضعیت آیسییو نسبت به پیکهای قبلی فرقی نکرده چون هیچ وقت اینجا تخت خالی نمیماند: «تفاوت پیک پنجم با بقیه پیکها در سن بیماران بستری در آیسییو است. الان بیماران با شرایط بدتری، بستری میشوند، بین آنها هم بیمار 30 یا 40 ساله زیاد داریم. خیلیها تصور میکنند وقتی واکسن میزنند ایمنی کامل پیدا میکنند و ماسک را برمیدارند اما اینجا بیمارانی داریم که بعد از واکسینه شدن به خاطر رعایت نکردن پروتکلهای بهداشتی دوباره مبتلا شدهاند. وقتی با بیماران صحبت میکنم خیلی از آنها در دورهمیهای خانوادگی یا جشن و مراسم عزا شرکت کردهاند و بعد از چند روز علائم پیدا کردهاند. خستگی کادر درمان به کنار ولی وقتی تعداد بیماران زیاد میشود پرسنل و کادر درمان هم بیشتر از قبل نگران میشوند بخصوص کسانی که بچه کوچک دارند. در بخش ما سه نفر از پرسنل دوباره مبتلا و قرنطینه شدند. وحشتناک است ...»
گزارش نویس
«برگشتیم نقطه اول. وضعیت این روزها درست مثل روزهای اول شیوع کرونا است. ترس مردم ریخته و مدیریت متمرکزی هم وجود ندارد. کادر درمان هم یکییکی مبتلا میشوند و به قرنطینه اجباری میروند. اگر پیکهای قبلی مردم لااقل کمی مراعات میکردند این بار با آغوش باز به استقبال کرونا میروند. بعد از هر جشن و میهمانی چند روز بعد یکی یکی با حال بد اینجا میآیند. این بار دارو و سرم هم به سختی پیدا میشود و همراهان بیمار هم خیال میکنند ما کم کاری میکنیم.»
پرستار بیمارستان رسول اکرم(ص) دل پری دارد. با دست ساعت راهرو را نشان میدهد و میگوید: «هنوز ساعت 12 است اما از صبح تا الان برای 60 نفر رمدسیویر تزریق کردهام. یک لحظه هم استراحت نداشتم. باید 60 تا رگ بگیری و سرم بزنی. مگه یک آدم چقدر کشش دارد؟»
پیک پنجم کرونا زودتر از آن چیزی که فکرش را میکردیم کشور را فرا گرفت. این روزها تخت خالی و دارو کیمیا شده و آمبولانسها آژیرکشان در خیابانهای شهر بهدنبال پیدا کردن تخت خالی برای بیمار بد حال هستند. صدای شیون و زاری زن جوانی در حیاط بیمارستان رسول اکرم(ص) توجه همه را جلب میکند. چند نفر سعی میکنند او را آرام کنند. نگهبان بیمارستان به آنها اشاره میکند و میگوید: «همه اینها کرونا گرفته بودند و چند روزی بود اینجا بستری بودند. اما وضعیت مادر خانواده وخیم شد و امروز فوت کرد. وضعیت این روزهای بیمارستان شباهت زیادی به قیامت دارد. این مدت آن قدر تصویر ناراحت کننده دیدهایم که برای من عادی شده. همین خانواده را میبینی؟ چند روز قبل یکی از بستگانشان تعریف میکرد 25 نفر بدون توجه به هشدارهای کرونایی برای تفریح به ویلای آنها در دماوند رفته بودند. بعد از دو روز یکی یکی علائم پیدا میکنند و اینجا میآیند. 4 نفرشان بستری میشوند و بقیه هم هر روز برای تزریق رمدسیویر اینجا میآیند.
شنیدم دو نفرشان چند روز بعد با وجود اینکه علائم داشتند به عروسی یکی از بستگانشان میروند. تصور میکنند اگر ماسک بزنند کسی مبتلا نمیشود. اگر اسم این جنایت نیست پس چیست؟ حالا نشستهاند دور هم اشک میریزند.»
با راهنمایی نگهبان به درمانگاه بیماران سرپایی میروم. صف طولانی مقابل درمانگاه خیلی از رهگذران را به اشتباه میاندازد. یکی از رانندهها شیشه را پایین میدهد و میپرسد صف واکسنه؟ مرد جوانی که نای ایستادن ندارد سرش را به نشانه نه بالا میبرد و میگوید: «اینجا صف مرگ و زندگی است.» میگوید از صبح تو صف تزریق رمدسیویر هستیم و خدا کند به ما که رسید تمام نشود.
برگه سفیدی در ورودی درمانگاه روی دیوار نصب شده که بیماران برای نوبت ویزیت باید اسمشان را در آن بنویسند. منشی درمانگاه هرچند دقیقه یک بار بیرون میآید و تعدادی اسم میخواند. همه سعی میکنند از هم فاصله بگیرند اما شدنی نیست. صدای سرفه فضای درمانگاه را پر کرده است. بیماران بعد از ویزیت برای تزریق رمدسیویر به انتهای صف درمانگاه کناری میروند. یکی از پزشکان درمانگاه از اتاق بیرون میآید و دنبال یکی از بیماران میدود: «ببخشید داروی شما را اشتباه نوشتم. 48 ساعت است کشیک هستم و چشمانم یک لحظه از شدت خستگی بسته شدند و داروی شما را اشتباه نوشتم.» چند نفری که صدای دکتر را میشنوند به او خسته نباشید میگویند: «باور کنید وضعیت خیلی خطرناک شده. هر روز تعداد بیماران زیادتر میشود و ما سعی میکنیم تا جایی که امکان دارد بستری نکنیم. بیمارستان دیگر جا ندارد و اگر کسی بدحال نباشد فقط 6 دوز تزریق رمدسیویر تجویز میکنیم.»
صف تزریق رمدسیویر هر لحظه طولانیتر میشود. بعد از ثبتنام و نشان دادن نسخه پزشک باید چند ساعتی در محوطه بمانی تا نوبت به تو برسد. این را پرستار درمانگاه میگوید و تأکید میکند اگر کسی سابقه بیماری کبدی یا دیابت دارد قبل از تزریق اطلاع بدهد. جلوی ورودی درمانگاه دو زن میانسال بساط ناهار پهن کردهاند و هرچند دقیقه به اطرافیان هم تعارف میزنند. یکی از آنها میگوید دیابت داریم، باید سر وقت غذا بخوریم. در این دنیا من و خواهرم فقط همدیگر را داریم. ازدواج نکردهایم و سالهاست باهم زندگی میکنیم. با وجود اینکه خیلی مراقبت میکردیم اما مبتلا شدیم و با تشخیص پزشک باید رمدسیویر تزریق کنیم. از صبح آمدهایم اینجا و هنوز نوبت ما نشده.
محوطه بیمارستان مسیح دانشوری شباهت زیادی به میدان جنگ دارد. تعداد زیادی بیمار در حیاط بیمارستان روی تخت ماسک اکسیژن بهصورت دارند. در اورژانس بیماران کرونایی تخت خالی پیدا نمیشود و همراهان بیمار با نگرانی هر چند دقیقه یک بار از مسئول بخش میپرسند کی میتوانند بیمارشان را ببرند داخل؟ کپسولهای بزرگ اکسیژن را مقابل اورژانس در یک خط کنار هم چیدهاند. یکی از همراهان با خوشحالی بیمارش را بلند میکند و میگوید بالاخره یکی از تختهای اورژانس خالی شد. زودتر برویم تا پر نشده.
«همه بخشهای بیمارستانها سانتر کرونا شدهاند. بهدلیل تعداد بالای کودکان مبتلا به کرونا یکی از بخشهای اصلی بیمارستان به کودکان کرونایی اختصاص پیدا میکند.» این را سوپروایزر بیمارستان مسیح دانشوری میگوید: «از هفته قبل تا امروز 22 نفر از پرسنل بیمارستان دوباره به کرونا مبتلا شدهاند و الان هم در مرخصی استعلاجی هستند. وقتی یک نفر مبتلا میشود کار بقیه چند برابر میشود.»
مژگان سمیعینژاد وضعیت این روزهای بیمارستان را شبیه پیک اول کرونا می داند و میگوید: «پیکهای قبلی 2 یا 3 هفته طول میکشید و روند ابتلا نزولی میشد ولی این بار انگار خبری از نزولی شدن نیست و همچنان در مسیر صعودی هستیم. مثل روزهای اول شیوع کرونا تعداد بیماران هر روز بیشتر میشود. با بیماران زیادی مواجه هستیم که دنبال تخت خالی ، دارو و سرم هستند. متأسفانه این مشکلات باعث شده همراهان بیمار برخورد نامناسبی با کادر درمان داشته باشند. از ابتدای پیک پنجم 22 نفر از بچههای کادر درمان با وجود اینکه واکسینه شدهاند اما بازهم مبتلا شدند و الان در مرخصی هستند. الان با کمبود نیرو مواجه هستیم.
بعد از پیک چهارم تعدادی از بخشهای ما به حالت عادی خودشان برگشته بودند اما در پیک پنجم دوباره همه سانتر کرونا شدند. حیاط بیمارستان را هم که میبینید. تخت و اکسیژن و سایهبان گذاشتیم تا بیماران سرپایی که نیاز به اکسیژن دارند بتوانند اکسیژن بگیرند. با این روندی که میبینیم بعید است تا دو هفته آینده هم شاهد نزولی شدن تعداد بستریها باشیم. در این پیک تعداد کودکان مبتلا به کرونا هم زیاد است و مجبور شدیم یکی از بخشها را به اطفال مبتلا به کرونا اختصاص بدهیم. سن مبتلایان پایین آمده و افراد خانوادگی درگیر بیماری میشوند. هفته گذشته 13 نفر از اعضای یک خانواده که در میهمانی مبتلا شده بودند اینجا آمدند. سه نفر بستری شدند و بقیه هم دارند سرپایی درمان میشوند. ای کاش مردم به ما رحم کنند. همکاران من با همه وجود کار میکنند و بسیاری از آنها در معرض ابتلای دوباره به کرونا هستند.»
علامتهای روی دیوار مرا به آیسییو بیماران کرونایی میبرد. جایی که زندگی به یک مو بند است. پشت در ورودی چند نفر روی صندلی نشسته و به در خیره شدهاند. یک نفر مشغول خواندن کتاب دعا است. کمی آن طرفتر مرد میانسالی با تلفن صحبت میکند و سعی دارد بهکسی که پشت خط است آرامش بدهد: «پرستارها گفتند اکسیژن خونش امروز آمده روی 85. اگر اینطوری ادامه پیدا کند فردا منتقل میشود بخش، نگران نباش.»
متین محمدی پرستار آیسییو را در مسیر نمازخانه پیدا میکنم. میگوید وضعیت آیسییو نسبت به پیکهای قبلی فرقی نکرده چون هیچ وقت اینجا تخت خالی نمیماند: «تفاوت پیک پنجم با بقیه پیکها در سن بیماران بستری در آیسییو است. الان بیماران با شرایط بدتری، بستری میشوند، بین آنها هم بیمار 30 یا 40 ساله زیاد داریم. خیلیها تصور میکنند وقتی واکسن میزنند ایمنی کامل پیدا میکنند و ماسک را برمیدارند اما اینجا بیمارانی داریم که بعد از واکسینه شدن به خاطر رعایت نکردن پروتکلهای بهداشتی دوباره مبتلا شدهاند. وقتی با بیماران صحبت میکنم خیلی از آنها در دورهمیهای خانوادگی یا جشن و مراسم عزا شرکت کردهاند و بعد از چند روز علائم پیدا کردهاند. خستگی کادر درمان به کنار ولی وقتی تعداد بیماران زیاد میشود پرسنل و کادر درمان هم بیشتر از قبل نگران میشوند بخصوص کسانی که بچه کوچک دارند. در بخش ما سه نفر از پرسنل دوباره مبتلا و قرنطینه شدند. وحشتناک است ...»
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
ایرانیان بدون نگرانی از بازداشت به کشور بازگردند
-
لبخند خوزستان
-
گفتوگوی رئیسی مکرون
-
شهرهای ایران سیاهپوش شد
-
استقبال نمایندگان مجلس از معاون اولی مخبر
-
آماده برگزاری دور دوم ابتکار صلح تهران درباره افغانستان هستیم
-
با افراط و تفریط سراغ بازنویسی متون کهن نرویم
-
تراز انرژی در لبه پرتگاه دره بحران
-
نخلهای تشنه در پایین دست رودخانه «مارون»
-
موج تازه پناهجویان افغانستانی با دلواپسی کرونا
-
سه شنبههای شعر«ایران»
-
سلام ایران
-
5 تا 6 میلیون دوز واکسن کووبرکت آماده شد
-
رکوردشکنی کرونا
-
صف مرگ و زندگی
اخبارایران آنلاین