ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سخن روز
امام حسن عسکری علیه السلام:
براى ادب تو همین بس که آنچه را از دیگران نمىپسندى، از آن دورى کنى.
بحارالأنوار، ج ۷۸، ص ۳۷۷
براى ادب تو همین بس که آنچه را از دیگران نمىپسندى، از آن دورى کنى.
بحارالأنوار، ج ۷۸، ص ۳۷۷
بدلکارم نپرید، خودم پریدم
عباس محبوب: در مجموعه طنز «جزر و مد» یک پلان داشتیم که باید از اهواز به شوشتر میرفتیم. ماه رمضان بود و چهار ساعت به افطار مانده بود. من باید لباسم را به یک آقای بدلکار میدادم تا از بالا به آب شوشتر بیفتد اما وقتی نزدیک لوکیشن شدیم ناگهان آقای بدلکار نظرش عوض شد. تهیهکننده و کارگردان و همه عوامل مبهوت مانده بودند. دلم برای تهیه کننده و کارگردان سوخت. دیدم ماه رمضان است و تهیه کننده ما هم روزه بود. همان جا بود که گفتم خودم میپرم. هیچکس باورش نمیشد و فکر میکردند شوخی میکنم اما دیدند قضیه کاملاً جدی است و این کار را کردم اما قبل از اینکه در آب بیفتم دو نفر را آنجا فرستادند. در نهایت پریدم و خدا را شکر اتفاقی هم برایم نیفتاد.
فرصتسوزی به جای دیپلماسی عمومی
الهام عابدینی
پژوهشگر روابط بینالملل
یکی از موضوعاتی که در ایران از آن غفلت میشود، فرصت حضور جوانان در همایشها و نشستهایی در خارج از کشور است که بیش از هر چیزی میتواند به فرصتی درخشان برای معرفی چهرهای واقعی از ایران و فرهنگ کشورمان و همچنین آشنایی با ظرفیتهای همکاری میان کشورها بدل شود. یکی از سازمانهایی که در سالهای اخیر در این حوزه بسیار فعال بوده و اتفاقاً ایران هم در آن عضویت داشته، سازمان همکاری اسلامی است. با توجه به ماهیت این سازمان و جوانانی که در نشستهای این سازمان حاضر هستند، به لحاظ فرهنگی و مذهبی قرابت زیادی میان شرکتکنندگان در این نشست وجود دارد.
من در چند سال اخیر بارها در نشستهای مختلف جوانان این سازمان که البته اغلب به دلیل شیوع کرونا به صورت مجازی برگزار میشد، حضور داشتم و نکته تأسفبار آنکه حداقل در نشستهایی که بنده حاضر بودم، شخص ایرانی دیگری حضور نداشت و حتی در سطح سخنرانان و کارشناسان هم به ندرت فردی ایرانی دیده میشود. این در حالی است که کشورهایی چون ترکیه، آذربایجان، تاجیکستان و ازبکستان بشدت در این حوزه فعال هستند و دانشجویان جوان زیادی از این کشورها در این نشستها حضور دارند.
کازان، مرکز جمهوری تاتارستان در روسیه به عنوان پایتخت جوانان سازمان همکاری اسلامی در سال 2023 برگزیده شده است؛ از همین رو در آخرین روزهای سال میلادی 2022 میزبان صد جوان از کشورهای سازمان همکاری اسلامی بود. در این نشست چهار روزه درباره چالشهای کشورهای مسلمان صحبت شد، جوانان این کشورها با هم آشنا شدند و کشورهای خود را معرفی کردند و همچنین کازان به عنوان شهری که نیمی از جمعیت آن مسلمان است، ظرفیتهای خود را برای حضور جوانان کشورهای اسلامی در این شهر به نمایش گذاشت. این در حالی است که بازهم ایران کمرنگترین حضور را در این نشست داشت و به حدی این حضور کمرنگ بود که شرکتکنندگان سایر کشورها وقتی متوجه ملیت ایرانی ما میشدند بسیار هیجانزده میشدند و ابراز خوشحالی میکردند که از ایران هم اشخاصی حضور دارند. ذهن این جوانان که اغلب در کشورهای خودشان از نخبگان در عرصههای مختلف علمی، سیاسی و رسانهای هستند، پر از سؤال و اشتیاق به شناخت ایران است اما گویا ضعف در دیپلماسی عمومی اینجا هم بسیار جدی است. در حالی که یکی از کمهزینهترین و در عین حال مؤثرترین روشها برای معرفی کشور، استفاده از همین فرصتها است، اصلاً چنین مراسمی جدی گرفته نمیشود. برای من عجیب بود که حتی بسیاری از مقامات عالیرتبه سیاسی و وزارت امور خارجه هم از برگزاری چنین نشستی مطلع نبودند.
البته حضور جوانان در این نشست به صورت شخصی بود و هر کسی میتوانست خودش برای حضور در این نشست از طریق سایت سازمان همکاری اسلامی و ارسال رزومه اقدام کند و نیازی به حمایت دولتی وجود نداشت اما در شرایطی که هنوز جوانان ما با چنین فرصتهایی آشنا نیستند و اغلب دانشجویان ایرانی با وجود همه ظرفیتها به زبان انگلیسی مسلط نیستند، شاید پرداخت وزارت امور خارجه و رسانههای کشورمان به چنین نشستهایی بتواند مسیر را برای حضور جوانان ایرانی در عرصههای بینالمللی هموار کند. به عنوان مثال این نهادها میتوانند به صورت مستمر چنین فرصتهایی را رصد و به دانشجویان ایرانی معرفی کنند. همچنین نقش رسانهها در پوشش اخبار چنین نشستهایی از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. در حالی که شهری در روسیه به عنوان کشور ناظر در سازمان همکاری اسلامی به عنوان پایتخت جوانان سازمان همکاری اسلامی برگزیده شده، جایگاه شهرهای ایرانی به عنوان کشوری مسلمان و عضو دائم در این سازمان کجا است؟ در همین نشست من جوانانی را دیدم که کلاس زبان فارسی میرفتند، اخبار ایران را دنبال میکردند، حامی بسیاری از سیاستهای خارجی ایران بودند و مواضع تندی علیه تحریمهای غرب داشتند اما شاید برای کمتر جوانی در ایران این مسائل باورپذیر باشد. شکلگیری همین شبکههای ارتباطی و حضور در فضاهای بینالمللی نه تنها به معرفی بدون واسطه ایران حقیقی به دنیا کمک میکند بلکه نگاهی واقعی و صحیح از افکار عمومی دنیا فارغ از آنچه رسانههای جریان اصلی تحریف میکنند، به جوانان ایرانی میدهد.
پژوهشگر روابط بینالملل
یکی از موضوعاتی که در ایران از آن غفلت میشود، فرصت حضور جوانان در همایشها و نشستهایی در خارج از کشور است که بیش از هر چیزی میتواند به فرصتی درخشان برای معرفی چهرهای واقعی از ایران و فرهنگ کشورمان و همچنین آشنایی با ظرفیتهای همکاری میان کشورها بدل شود. یکی از سازمانهایی که در سالهای اخیر در این حوزه بسیار فعال بوده و اتفاقاً ایران هم در آن عضویت داشته، سازمان همکاری اسلامی است. با توجه به ماهیت این سازمان و جوانانی که در نشستهای این سازمان حاضر هستند، به لحاظ فرهنگی و مذهبی قرابت زیادی میان شرکتکنندگان در این نشست وجود دارد.
من در چند سال اخیر بارها در نشستهای مختلف جوانان این سازمان که البته اغلب به دلیل شیوع کرونا به صورت مجازی برگزار میشد، حضور داشتم و نکته تأسفبار آنکه حداقل در نشستهایی که بنده حاضر بودم، شخص ایرانی دیگری حضور نداشت و حتی در سطح سخنرانان و کارشناسان هم به ندرت فردی ایرانی دیده میشود. این در حالی است که کشورهایی چون ترکیه، آذربایجان، تاجیکستان و ازبکستان بشدت در این حوزه فعال هستند و دانشجویان جوان زیادی از این کشورها در این نشستها حضور دارند.
کازان، مرکز جمهوری تاتارستان در روسیه به عنوان پایتخت جوانان سازمان همکاری اسلامی در سال 2023 برگزیده شده است؛ از همین رو در آخرین روزهای سال میلادی 2022 میزبان صد جوان از کشورهای سازمان همکاری اسلامی بود. در این نشست چهار روزه درباره چالشهای کشورهای مسلمان صحبت شد، جوانان این کشورها با هم آشنا شدند و کشورهای خود را معرفی کردند و همچنین کازان به عنوان شهری که نیمی از جمعیت آن مسلمان است، ظرفیتهای خود را برای حضور جوانان کشورهای اسلامی در این شهر به نمایش گذاشت. این در حالی است که بازهم ایران کمرنگترین حضور را در این نشست داشت و به حدی این حضور کمرنگ بود که شرکتکنندگان سایر کشورها وقتی متوجه ملیت ایرانی ما میشدند بسیار هیجانزده میشدند و ابراز خوشحالی میکردند که از ایران هم اشخاصی حضور دارند. ذهن این جوانان که اغلب در کشورهای خودشان از نخبگان در عرصههای مختلف علمی، سیاسی و رسانهای هستند، پر از سؤال و اشتیاق به شناخت ایران است اما گویا ضعف در دیپلماسی عمومی اینجا هم بسیار جدی است. در حالی که یکی از کمهزینهترین و در عین حال مؤثرترین روشها برای معرفی کشور، استفاده از همین فرصتها است، اصلاً چنین مراسمی جدی گرفته نمیشود. برای من عجیب بود که حتی بسیاری از مقامات عالیرتبه سیاسی و وزارت امور خارجه هم از برگزاری چنین نشستی مطلع نبودند.
البته حضور جوانان در این نشست به صورت شخصی بود و هر کسی میتوانست خودش برای حضور در این نشست از طریق سایت سازمان همکاری اسلامی و ارسال رزومه اقدام کند و نیازی به حمایت دولتی وجود نداشت اما در شرایطی که هنوز جوانان ما با چنین فرصتهایی آشنا نیستند و اغلب دانشجویان ایرانی با وجود همه ظرفیتها به زبان انگلیسی مسلط نیستند، شاید پرداخت وزارت امور خارجه و رسانههای کشورمان به چنین نشستهایی بتواند مسیر را برای حضور جوانان ایرانی در عرصههای بینالمللی هموار کند. به عنوان مثال این نهادها میتوانند به صورت مستمر چنین فرصتهایی را رصد و به دانشجویان ایرانی معرفی کنند. همچنین نقش رسانهها در پوشش اخبار چنین نشستهایی از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. در حالی که شهری در روسیه به عنوان کشور ناظر در سازمان همکاری اسلامی به عنوان پایتخت جوانان سازمان همکاری اسلامی برگزیده شده، جایگاه شهرهای ایرانی به عنوان کشوری مسلمان و عضو دائم در این سازمان کجا است؟ در همین نشست من جوانانی را دیدم که کلاس زبان فارسی میرفتند، اخبار ایران را دنبال میکردند، حامی بسیاری از سیاستهای خارجی ایران بودند و مواضع تندی علیه تحریمهای غرب داشتند اما شاید برای کمتر جوانی در ایران این مسائل باورپذیر باشد. شکلگیری همین شبکههای ارتباطی و حضور در فضاهای بینالمللی نه تنها به معرفی بدون واسطه ایران حقیقی به دنیا کمک میکند بلکه نگاهی واقعی و صحیح از افکار عمومی دنیا فارغ از آنچه رسانههای جریان اصلی تحریف میکنند، به جوانان ایرانی میدهد.
فضای مجازی
درگذشت «سیامک سلیمانیروشن» شاعر و طنزپرداز جوان کشورمان، انتصاب رضا اسماعیلی به دبیری جشنواره شعر فجر، آموزش فیلمسازی و تئاتر برای عموم علاقهمندان و آموزش پخت غذاهای قدیمی در برنامهای رادیویی، بخشی از خبرهایی هستند که در فضای مجازی امروز میخوانید.
وداع با شاعر و طنزپرداز جوان
سیامک سلیمانیروشن، شاعر و طنزپرداز جوان کشور در ۴۵ سالگی و در زادگاهش، رودسر دار فانی را وداع گفت. در همین رابطه سعید خالصی، شاعر، منتقد ادبی و از دوستان زندهیاد سلیمانیروشن به ایرنا گفته: «در گفتوگو با خانواده زندهیاد سلیمانیروشن مطلع شدم که او شامگاه جمعه (دوم دیماه) در رودسر دیده از دنیا فرو بسته است. شامگاه جمعه او حالش بد میشود و وقتی اقوام و خانواده او را به بیمارسان میرسانند؛ زندهنام سلیمانیروشن در مسیر از دنیا میرود. طی معاینات صورت گرفته و با نظر پزشکان وی بر اثر خونریزی معده از دنیا رفته است.»
سیامک سلیمانیروشن، متولد ۱۳۵۶ در روستای روشن آبسر از توابع رودسر بود. از آثار او به ترجمه منظوم گیلکی حیدر بابایه سلام (استاد شهریار)، این سیبها بیگناهند (مجموعه شعر جدی)، کال گب (مجموعه شعر گیلکی)، پلیس کوچولو (قصه کودکانه)، راز جنگل آدمخواران (داستان)، عاشقانههای آبکی (مجموعه رباعی و دوبیتیهای طنز و جدی)، فارسی عمومی (برای تدریس در دانشگاه)، میدیله ویجین بزن (مجموعه شعر گیلکی) و کبک آدم خروس میخواند (مجموعه شعر طنز) میتوان اشاره کرد.
انتصاب دبیر جشنواره شعر فجر
رضا اسماعیلی به دبیری علمی هفدهمین دوره جشنواره شعر فجر منصوب شد؛ اسماعیلی تحصیلکرده رشته ادبیات فارسی، عضو هیأت مدیره انجمن قلم ایران و شورای عالی شعر و موسیقی صداوسیما و از مؤسسین انجمن شاعران انقلاب و دفاع مقدس و پدیدآورنده بیش از ۵۰ اثر در حوزههای نقد، پژوهش و شعر از جمله «رفتارشناسی ادبی و شعر مفهومی»، «تأملاتی در ادب پایداری»، «این مریم همیشه» و «عاشقانههای شرقی» است. تأسیس جایزه ادبی دکتر طاهره صفارزاده، دبیری سومین و یازدهمین جشنواره کتاب سال «قلم زرین»، دبیری بیست و دومین کنگره ملی شعر دفاع مقدس، داوری جشنواره بینالمللی شعر فجر، داوری جشنواره کتاب سال رضوی، عضویت در شورای سیاستگذاری و کمیته علمی کنگره شعر مقاومت بینالملل اسلامی، دبیری سرویس ادبی ماهنامه تخصصی «اقلیم نقد»، سردبیری مجله «امید اسلام» و دبیری بخش شعر جشنواره ملی سرو (چهل سالگی انقلاب) از جمله سوابق دبیر علمی هفدهمین دوره جشنواره بینالمللی شعر فجر است. در بخشی از متن حکم محمد مهدی اسماعیلی خطاب به رضا اسماعیلی آمده: «امید است با استعانت از خداوند متعال و بهرهمندی از هماندیشی و همکاری استادان، اندیشمندان و صاحبنظران در شناسایی و گسترش الگوهای ادبی فاخر در حوزه پرسابقه و تمدنی شعر فارسی و اجرای وظایفی که در آییننامه جشنواره مطابق با اهداف دولت مردمی برای ساختن ایران قوی آمده است، موفق و مؤید باشید.»
نمایشگاهی از دو هنرمند
نگارخانه فرهنگسرای معرفت به مدت یک هفته میزبان آثار نقاشی و خط دو هنرمند جوان است. این نمایشگاه از دیروز افتتاح شده و تا پنجشنبه هشتم دی ماه همچنان برقرار خواهد بود. علاقهمندان میتوانند هر روزه، به جز ایام تعطیل از ساعت ۹ تا ۱۸ به این نگارخانه مراجعه کنند و از آثار نقاشی و خط نازآفرین نادری و شراره زمانی دیدن کنند.
آموزش فیلمسازی و تئاتر برای عموم
سلسله کلاسهای آموزش فیلمسازی و تئاتر ویژه عموم مخاطبان در فرهنگسرای اندیشه برگزار میشود. در بخش آموزش فیلمسازی، دورههایی نظیر «فیلمسازی نوجوانان»، «مبانی فیلمنامهنویسی»، «فیلمسازی با تلفن همراه» و… آموزش داده میشود. همچنین در قالب کارگاههای هنر نمایشی و تئاتر نیز دورههای آموزشی «بازیگری مقدماتی و پیشرفته»، «نمایشنامهنویسی مقدماتی و پیشرفته»، «کارگردانی مقدماتی و پیشرفته»، «شناخت نمایش عروسکی»، «بازیگری کودک»، «آموزش نقالی کودک» و… برای عموم مخاطبین برگزار میشود.
آموزش پخت غذاهای قدیمی در رادیو
دستور پخت غذاهای قدیمی را میتوانید در برنامهای رادیویی به نقل از رابعه مدنی شنیده و یاد بگیرید. انسیه شمساللهی درباره این برنامه به مهر گفته:«در حال حاضر تهیه کننده «آشپزی مامان پز» هستم که با حضور رابعه مدنی بازیگر، ضبط میشود. برای ضبط این برنامه به خانه او میروم و با هم آشپزی میکنیم و او آنچه را از دستور پختهای قدیمی یاد گرفته برای مخاطبانمان بازگو میکند. فرم این برنامه مستند نمایشی است.» البته این تنها برنامهای نیست که شمساللهی تهیهکنندگیاش را برعهده دارد، او این روزها کار برنامهای با عنوان «نوجوانانه» را هم در دست دارد که درباره آن نیز گفته: «با چند نفر از نوجوانان که در رادیو صبا تست صدا داده بودند، برنامه را میچرخانیم. موضوع برنامه در خصوص مسائل نوجوانان است و آنها محتوای برنامه را تولید میکنند. برنامه نویسنده و مجری ندارد و همه کاره نوجوانان هستند. این برنامه را پنجشنبهها ضبط میکنیم که همان روز ساعت ۸ صبح و تکرار آن جمعهها پخش میشود.»
«ناصرالدین شاه یخکرده» در کتابفروشیها
نشر صاد بهتازگی کتاب «ناصرالدین شاه یخکرده» را به قلم پروین برهان شهرضایی و در دو فرمت الکترونیک و کاغذی منتشر کرد. این کتاب، مجموعه داستانی است با شخصیتهایی معمولی و باورپذیر؛ شخصیتهایی که از میان زنانی هستند که با مشکلات دنیای پیرامون روبهرو میشوند؛ زنانی از شهر و روستا و مکانها و موقعیتهایی خاص و حتی زمانهایی متفاوت. گاه این مشکلات را میپذیرند و گاه با آنها مقابله میکنند. در بخشی از کتاب آمده:«میگفتند اولش یک کورک ریزهمیزه زده بوده روی کتفش. از همین کورکهایی که هر روز میزند به اینور و آنورمان که اصلاً نگاهش هم نمیکنیم که نمیفهمیم چطور شد و کی خوب شد و رفت پی کارش. از همینها بوده. بعد دهپانزده روزی که میگذرد، میبیند که شده قد یک فندق؛ اما درد نداشته. آن بیچاره هم فکر میکرده دارد سر باز میکند که خوب بشود؛ اما یک هفته دیگر هم میگذرد و میشود اندازه یک گردو.»
سیامک سلیمانیروشن، شاعر و طنزپرداز جوان کشور در ۴۵ سالگی و در زادگاهش، رودسر دار فانی را وداع گفت. در همین رابطه سعید خالصی، شاعر، منتقد ادبی و از دوستان زندهیاد سلیمانیروشن به ایرنا گفته: «در گفتوگو با خانواده زندهیاد سلیمانیروشن مطلع شدم که او شامگاه جمعه (دوم دیماه) در رودسر دیده از دنیا فرو بسته است. شامگاه جمعه او حالش بد میشود و وقتی اقوام و خانواده او را به بیمارسان میرسانند؛ زندهنام سلیمانیروشن در مسیر از دنیا میرود. طی معاینات صورت گرفته و با نظر پزشکان وی بر اثر خونریزی معده از دنیا رفته است.»
سیامک سلیمانیروشن، متولد ۱۳۵۶ در روستای روشن آبسر از توابع رودسر بود. از آثار او به ترجمه منظوم گیلکی حیدر بابایه سلام (استاد شهریار)، این سیبها بیگناهند (مجموعه شعر جدی)، کال گب (مجموعه شعر گیلکی)، پلیس کوچولو (قصه کودکانه)، راز جنگل آدمخواران (داستان)، عاشقانههای آبکی (مجموعه رباعی و دوبیتیهای طنز و جدی)، فارسی عمومی (برای تدریس در دانشگاه)، میدیله ویجین بزن (مجموعه شعر گیلکی) و کبک آدم خروس میخواند (مجموعه شعر طنز) میتوان اشاره کرد.
انتصاب دبیر جشنواره شعر فجر
رضا اسماعیلی به دبیری علمی هفدهمین دوره جشنواره شعر فجر منصوب شد؛ اسماعیلی تحصیلکرده رشته ادبیات فارسی، عضو هیأت مدیره انجمن قلم ایران و شورای عالی شعر و موسیقی صداوسیما و از مؤسسین انجمن شاعران انقلاب و دفاع مقدس و پدیدآورنده بیش از ۵۰ اثر در حوزههای نقد، پژوهش و شعر از جمله «رفتارشناسی ادبی و شعر مفهومی»، «تأملاتی در ادب پایداری»، «این مریم همیشه» و «عاشقانههای شرقی» است. تأسیس جایزه ادبی دکتر طاهره صفارزاده، دبیری سومین و یازدهمین جشنواره کتاب سال «قلم زرین»، دبیری بیست و دومین کنگره ملی شعر دفاع مقدس، داوری جشنواره بینالمللی شعر فجر، داوری جشنواره کتاب سال رضوی، عضویت در شورای سیاستگذاری و کمیته علمی کنگره شعر مقاومت بینالملل اسلامی، دبیری سرویس ادبی ماهنامه تخصصی «اقلیم نقد»، سردبیری مجله «امید اسلام» و دبیری بخش شعر جشنواره ملی سرو (چهل سالگی انقلاب) از جمله سوابق دبیر علمی هفدهمین دوره جشنواره بینالمللی شعر فجر است. در بخشی از متن حکم محمد مهدی اسماعیلی خطاب به رضا اسماعیلی آمده: «امید است با استعانت از خداوند متعال و بهرهمندی از هماندیشی و همکاری استادان، اندیشمندان و صاحبنظران در شناسایی و گسترش الگوهای ادبی فاخر در حوزه پرسابقه و تمدنی شعر فارسی و اجرای وظایفی که در آییننامه جشنواره مطابق با اهداف دولت مردمی برای ساختن ایران قوی آمده است، موفق و مؤید باشید.»
نمایشگاهی از دو هنرمند
نگارخانه فرهنگسرای معرفت به مدت یک هفته میزبان آثار نقاشی و خط دو هنرمند جوان است. این نمایشگاه از دیروز افتتاح شده و تا پنجشنبه هشتم دی ماه همچنان برقرار خواهد بود. علاقهمندان میتوانند هر روزه، به جز ایام تعطیل از ساعت ۹ تا ۱۸ به این نگارخانه مراجعه کنند و از آثار نقاشی و خط نازآفرین نادری و شراره زمانی دیدن کنند.
آموزش فیلمسازی و تئاتر برای عموم
سلسله کلاسهای آموزش فیلمسازی و تئاتر ویژه عموم مخاطبان در فرهنگسرای اندیشه برگزار میشود. در بخش آموزش فیلمسازی، دورههایی نظیر «فیلمسازی نوجوانان»، «مبانی فیلمنامهنویسی»، «فیلمسازی با تلفن همراه» و… آموزش داده میشود. همچنین در قالب کارگاههای هنر نمایشی و تئاتر نیز دورههای آموزشی «بازیگری مقدماتی و پیشرفته»، «نمایشنامهنویسی مقدماتی و پیشرفته»، «کارگردانی مقدماتی و پیشرفته»، «شناخت نمایش عروسکی»، «بازیگری کودک»، «آموزش نقالی کودک» و… برای عموم مخاطبین برگزار میشود.
آموزش پخت غذاهای قدیمی در رادیو
دستور پخت غذاهای قدیمی را میتوانید در برنامهای رادیویی به نقل از رابعه مدنی شنیده و یاد بگیرید. انسیه شمساللهی درباره این برنامه به مهر گفته:«در حال حاضر تهیه کننده «آشپزی مامان پز» هستم که با حضور رابعه مدنی بازیگر، ضبط میشود. برای ضبط این برنامه به خانه او میروم و با هم آشپزی میکنیم و او آنچه را از دستور پختهای قدیمی یاد گرفته برای مخاطبانمان بازگو میکند. فرم این برنامه مستند نمایشی است.» البته این تنها برنامهای نیست که شمساللهی تهیهکنندگیاش را برعهده دارد، او این روزها کار برنامهای با عنوان «نوجوانانه» را هم در دست دارد که درباره آن نیز گفته: «با چند نفر از نوجوانان که در رادیو صبا تست صدا داده بودند، برنامه را میچرخانیم. موضوع برنامه در خصوص مسائل نوجوانان است و آنها محتوای برنامه را تولید میکنند. برنامه نویسنده و مجری ندارد و همه کاره نوجوانان هستند. این برنامه را پنجشنبهها ضبط میکنیم که همان روز ساعت ۸ صبح و تکرار آن جمعهها پخش میشود.»
«ناصرالدین شاه یخکرده» در کتابفروشیها
نشر صاد بهتازگی کتاب «ناصرالدین شاه یخکرده» را به قلم پروین برهان شهرضایی و در دو فرمت الکترونیک و کاغذی منتشر کرد. این کتاب، مجموعه داستانی است با شخصیتهایی معمولی و باورپذیر؛ شخصیتهایی که از میان زنانی هستند که با مشکلات دنیای پیرامون روبهرو میشوند؛ زنانی از شهر و روستا و مکانها و موقعیتهایی خاص و حتی زمانهایی متفاوت. گاه این مشکلات را میپذیرند و گاه با آنها مقابله میکنند. در بخشی از کتاب آمده:«میگفتند اولش یک کورک ریزهمیزه زده بوده روی کتفش. از همین کورکهایی که هر روز میزند به اینور و آنورمان که اصلاً نگاهش هم نمیکنیم که نمیفهمیم چطور شد و کی خوب شد و رفت پی کارش. از همینها بوده. بعد دهپانزده روزی که میگذرد، میبیند که شده قد یک فندق؛ اما درد نداشته. آن بیچاره هم فکر میکرده دارد سر باز میکند که خوب بشود؛ اما یک هفته دیگر هم میگذرد و میشود اندازه یک گردو.»
یکی به جای همه
فاطمه محمدی
نویسنده
محسن اسلامزاده پس از سالها فعالیت در عرصه مستند بحران، در نخستین تجربه مستند بلند اجتماعی خود به میدانی قدم گذاشته که پیچیدهتر و عمیقتر از بحران جنگ و کودتا است. آسیبهای اجتماعی حوزه زنان فضایی ناشناخته نیست اما موضوع «کارتنخوابی» بهتانگیز است. کارتنخوابی و اعتیاد زنانه، تابویی است که هراس از شکستن آن به نادیده انگاشتنش منجر شده و در این میان قاب دوربین مستند تنها چیزی است که میتواند شکاف عمیق واقعیت و انکار را پر کند.
«هیچکس منتظرت نیست» روایتی است متفاوت که تنها در خدمت توصیف و شرح وقایع نیست، بلکه میکوشد با محوریت شخصیت اصلی فیلم راهکارهای نوین حل مسأله را نه تنها معرفی که تأثیر عینی و ملموس آن را نشان دهد.
سپیده علیزاده مدیر مرکزی است در قلب آسیبهای اجتماعی پایتخت که همین چندماه پیش متجاهران به اعتیادش برای بار چندم جمعآوری شدند. او اما تلاش میکند در اولین مرکز جامع کاهش آسیب به جای درمان اجباری اعتیاد، زنان آسیبدیده را بدون قضاوت همراهی کند و تا آن روزی که تصمیم به بازگشت بگیرند، مجبور نباشند بهدلیل سرپناه و غذا آسیبهای متعدد را تجربه کنند یا به دیگران آسیب برسانند. زنان فراموش شدهای که از سوی جامعه با انگ و تبعیض مواجهند؛ نه بهعنوان یک مادر از احترام و عزت برخوردارند و نه بهعنوان یک دختر کسی دغدغهشان را دارد.
فیلم با نزدیک شدن به شخصیت سپیده و به تصویرکشیدن تلاشها و نگرانیهای مادرانه او، نظارهگر روی دیگری از دنیای کمتر دیده شده آسیبهای اجتماعی زنان است. داستانها خلق میشوند و روایتهای نو به نو و تودرتو میآیند و هنرمندانه در خدمت روایت اصلی فیلم قرار میگیرند، به گونهای که مخاطب نه آنقدر درگیر این داستانها میشود که قصه اصلی را گم کند و نه به سادگی از کنارشان عبور میکند.
فیلم غافلگیرکننده، پُرتلاطم و غمانگیز شروع میشود؛ با به تصویر کشیدن جدایی کودکی از مادرش بهدلیل اعتیاد و کارتنخوابی و در ادامه همراه با سپیده علیزاده سر از پاتوقها درمیآورد و با آدمهای ته خطی چشم درچشم میشود. داستان جدایی کودک از مادر تمام نمیشود، بلکه سرآغاز معرفی شخصیتی به نام منا است که بار تجربهای مشابه را به تنهایی در طول سالها اعتیاد و کارتنخوابی به دوش میکشد.
او پس از بیستوهشت سال بالاخره تصمیم گرفت به زندگی عادی برگردد و حالا 4 سال و اندی است که بر تصمیم خود مانده و دست راست سپیده در مرکز شده است. منا در جای جای فیلم تعداد روزهای زندگی جدیدش را محکم و رسا اعلام میکند اما وقتی به صحبت کردن از خانوادهاش میرسد شکننده و بغضآلود میشود که حتی نای نفسهایش برای گریه یاریاش نمیکند.
فیلم با پرداختن به شخصیت منا، روایتی مشترک از همه زنانی که وضعیتی مشابه او را دارند و تمام عمر از اضطراب جدایی رنج میبرند، چنان به تصویر کشیده که بیننده ناخودآگاه با او همراه و همدرد میشود. دوربین در فیلم مستند «هیچکس منتظرت نیست» تنها یک ابزار تصویربرداری نیست، بلکه به مثابه شخصیتی آگاه و جستوجوگر روایت را پیش میبرد. دقت و مهارت در جاگیری و دیدن جزئیات باعث شده است تصاویر همراه با حسی عمیق ثبت شود؛ آنجا که دوربین از دور ناظر است یا آنجا که تکانه دارد و یا حتی وقتی که در نزدیکترین فاصله با سوژه قرار میگیرد یا در میانه روایت یک اتفاق، یکباره نگاهش خیره به یکسو میماند، بخوبی احساسات برآمده از رخدادها را به مخاطب منتقل میکند.
سکانسهای پایانی فیلم در حقیقت نمایش باورها و امیدهای سپیده علیزاده است که انتخاب کرده یک تنه جای خالی همه را برای آدمهای ته خط پرکند. فیلم در کنار پرداختن به دو شخصیت سپیده علیزاده و منا، با نشان دادن واکنشهای افراد دیگر در جایگاههای مختلف با نقشهای متفاوت مددجو، مددکار، خیر، مسئول دولتی، والدین، همسر، فرزند و... نسبت به موضوع فیلم، یادآوری میکند که مخاطب این فیلم همه «ما» هستیم چرا که هر کدام سهمی در ایجاد یا حل مسأله داریم.
نویسنده
محسن اسلامزاده پس از سالها فعالیت در عرصه مستند بحران، در نخستین تجربه مستند بلند اجتماعی خود به میدانی قدم گذاشته که پیچیدهتر و عمیقتر از بحران جنگ و کودتا است. آسیبهای اجتماعی حوزه زنان فضایی ناشناخته نیست اما موضوع «کارتنخوابی» بهتانگیز است. کارتنخوابی و اعتیاد زنانه، تابویی است که هراس از شکستن آن به نادیده انگاشتنش منجر شده و در این میان قاب دوربین مستند تنها چیزی است که میتواند شکاف عمیق واقعیت و انکار را پر کند.
«هیچکس منتظرت نیست» روایتی است متفاوت که تنها در خدمت توصیف و شرح وقایع نیست، بلکه میکوشد با محوریت شخصیت اصلی فیلم راهکارهای نوین حل مسأله را نه تنها معرفی که تأثیر عینی و ملموس آن را نشان دهد.
سپیده علیزاده مدیر مرکزی است در قلب آسیبهای اجتماعی پایتخت که همین چندماه پیش متجاهران به اعتیادش برای بار چندم جمعآوری شدند. او اما تلاش میکند در اولین مرکز جامع کاهش آسیب به جای درمان اجباری اعتیاد، زنان آسیبدیده را بدون قضاوت همراهی کند و تا آن روزی که تصمیم به بازگشت بگیرند، مجبور نباشند بهدلیل سرپناه و غذا آسیبهای متعدد را تجربه کنند یا به دیگران آسیب برسانند. زنان فراموش شدهای که از سوی جامعه با انگ و تبعیض مواجهند؛ نه بهعنوان یک مادر از احترام و عزت برخوردارند و نه بهعنوان یک دختر کسی دغدغهشان را دارد.
فیلم با نزدیک شدن به شخصیت سپیده و به تصویرکشیدن تلاشها و نگرانیهای مادرانه او، نظارهگر روی دیگری از دنیای کمتر دیده شده آسیبهای اجتماعی زنان است. داستانها خلق میشوند و روایتهای نو به نو و تودرتو میآیند و هنرمندانه در خدمت روایت اصلی فیلم قرار میگیرند، به گونهای که مخاطب نه آنقدر درگیر این داستانها میشود که قصه اصلی را گم کند و نه به سادگی از کنارشان عبور میکند.
فیلم غافلگیرکننده، پُرتلاطم و غمانگیز شروع میشود؛ با به تصویر کشیدن جدایی کودکی از مادرش بهدلیل اعتیاد و کارتنخوابی و در ادامه همراه با سپیده علیزاده سر از پاتوقها درمیآورد و با آدمهای ته خطی چشم درچشم میشود. داستان جدایی کودک از مادر تمام نمیشود، بلکه سرآغاز معرفی شخصیتی به نام منا است که بار تجربهای مشابه را به تنهایی در طول سالها اعتیاد و کارتنخوابی به دوش میکشد.
او پس از بیستوهشت سال بالاخره تصمیم گرفت به زندگی عادی برگردد و حالا 4 سال و اندی است که بر تصمیم خود مانده و دست راست سپیده در مرکز شده است. منا در جای جای فیلم تعداد روزهای زندگی جدیدش را محکم و رسا اعلام میکند اما وقتی به صحبت کردن از خانوادهاش میرسد شکننده و بغضآلود میشود که حتی نای نفسهایش برای گریه یاریاش نمیکند.
فیلم با پرداختن به شخصیت منا، روایتی مشترک از همه زنانی که وضعیتی مشابه او را دارند و تمام عمر از اضطراب جدایی رنج میبرند، چنان به تصویر کشیده که بیننده ناخودآگاه با او همراه و همدرد میشود. دوربین در فیلم مستند «هیچکس منتظرت نیست» تنها یک ابزار تصویربرداری نیست، بلکه به مثابه شخصیتی آگاه و جستوجوگر روایت را پیش میبرد. دقت و مهارت در جاگیری و دیدن جزئیات باعث شده است تصاویر همراه با حسی عمیق ثبت شود؛ آنجا که دوربین از دور ناظر است یا آنجا که تکانه دارد و یا حتی وقتی که در نزدیکترین فاصله با سوژه قرار میگیرد یا در میانه روایت یک اتفاق، یکباره نگاهش خیره به یکسو میماند، بخوبی احساسات برآمده از رخدادها را به مخاطب منتقل میکند.
سکانسهای پایانی فیلم در حقیقت نمایش باورها و امیدهای سپیده علیزاده است که انتخاب کرده یک تنه جای خالی همه را برای آدمهای ته خط پرکند. فیلم در کنار پرداختن به دو شخصیت سپیده علیزاده و منا، با نشان دادن واکنشهای افراد دیگر در جایگاههای مختلف با نقشهای متفاوت مددجو، مددکار، خیر، مسئول دولتی، والدین، همسر، فرزند و... نسبت به موضوع فیلم، یادآوری میکند که مخاطب این فیلم همه «ما» هستیم چرا که هر کدام سهمی در ایجاد یا حل مسأله داریم.
آشنایی با مستند هیبرید یا دورگه
محمد احسان مفیدیکیا
منتقد سینما
یک زمانی بود که مستندسازها و مستندبازها، اصول قطعی و مسلمی را برای خود نگاشته بودند و به نحو تغییرناپذیری بر آن اصرار داشتند. از برجستهترینِ این اصول، مرزهای پررنگی بود که بین گونه مستند و دیگر گونهها کشیده میشد و گویی پا گذاشتن روی این خطوط گناهی نابخشودنی بود که اگر فیلمسازی مرتکب آن میشد، از جرگه مستندسازان بیرون میماند و دیگر به آن راه نداشت. امروزه اما ماجرای دیگری است، فیلمهای مستند میل به ترکیب با سایرگونهها مثل فیلم داستانی را دارد و این به نوبه خود باعث شده تا نگاهی نو و جدید به مفاهیم کلاسیک و سنتی فیلم مستند پدید آید و بازتعریف اساسی در آن صورت پذیرد. آن بازترکیب و این بازتعریف باعث تمایل به تولید فیلمهای «مستند هیبرید» یا «دورگه» شده است.
شاید چند دهه پیش، فیلم مستند، صرفاً جلوهای ناب، خالص و واقعگرایانه از هنر سینما بود که باب میل قشر خاص و پیشتاز جامعه هنری قرار میگرفت اما این با تداخل سویههای نمایشی و دراماتیک تغییر چشمگیری کرد و با ظهور نمونههایی از «مستندهای درام» (Drama Documentary) بتدریج مرزهای به ظاهر تخطیناپذیر بین فیلمهای مستند و داستانی محو و محوتر شد. حالا دیگر هر فیلم مستندی «غیرداستانی» نیست همانطور که اگر خوب به تاریخ سینما نگاه کنیم و از پشت این عینک جدید ببینیم، گویی از ابتدا هم چنین نبوده است و البته در نقطه مقابل، هر فیلم «غیرمستند» هم لزوماً فیلم داستانی نیست.
این رنگ باختن تفکیک بویژه با استفاده از پویانمایی در فیلمهای مستند نمود واضحتری یافت و این دو مفهوم که تا چند سال پیش ذاتاً غیرقابل جمع به نظر میآمدند، حالا در آثاری شاخص کنار هم قرار گرفته و «مستندپویانمایی» را تشکیل دادهاند. یکی از نمونههای موفق این گونه مستندپویانمایی «برج»، ساخته کیت میتلند، (Tower, 2016, by Keith Maitland) است که مورد توجه بسیاری از منتقدین قرار گرفت و نامزد و برنده جوایز متعددی از جشنوارههای معتبر بینالمللی فیلم مستند شد.
طبع هنرمندان امروزی بیشتر متمایل به گذشتن از مرزها شده و برای این باید قواعد و ضوابط رایج و سنتی را کنار گذاشت. حالا دیگر به جای موقعیتهای واقعی، از صحنههای بازسازی شده و به جای افراد واقعی از بازیگران استفاده میشد و این نوید ظهور عصری نو در دنیای مستند را میداد: «عصر پسامستند» (post-doucmentary). همین شرایط بود که نظریهپردازان سینمای مستند را دست به قلم کرد تا تئوریهای کهنه را نو کنند که یک نمونه مشهور آن کتاب «مرزهای محو شده» اثر بیل نیکولز است که از عنوانش همه چیز پیداست.
طبعاً حرکت به سمت مفاهیم نوترکیب، ناگزیر است، اما این باعث نمیشود که همه به آنها روی خوش نشان دهند. هرچند تجربههای نو راه خود را خواهند رفت اما سینماگران محافظهکارتر و سنتی هم هشدارهای خود را نسبت به «انحراف از معیار» و از دست رفتن خلوص صادر خواهند کرد. حالا دیگر مفهوم مستند در دنیای هنر چنان سیال و باز شده است که صرف خلق اثر هنری از منبع واقعیت، باعث شمول صفت مستند به آن خواهد شد.
اما هنرمند باکی از درنوردیدن هیچ مرزی ندارد و هر آن به فکرش برسد که دیگر آن شیوههای رایج و مرسوم او را و مخاطبان اثرش را ارضا نمیکند و یا حدس بزند که از ترکیب دو یا چند فرم کلاسیک به راهی برسد که بهتر مفهوم و منظورش را بیان کند، معطل نخواهد کرد و از هیچ نظریهپردازی اجازه نخواهد خواست. با وجود این ذکر این نکته ضروری است که در جریان تاریخی تولید آثار هنری (و حتی غیر آن) کسانی توانستهاند ساختارشکنی را خوب انجام دهند و پیشرفت قابل توجهی در زمینه فعالیت خود ایجاد کنند که مبانی و ساختار را بهتر از دیگران فهمیده و در به کار بستن آنها توانایی داشتهاند.
این سطور برداشتی آزاد از کتاب «فیلم مستند دورگه» اثر دکتر احمد ضابطی جهرمی بود که میتوان مخاطبان علاقهمند را برای مطالعه بیشتر در اینباره به آن ارجاع داد.
منتقد سینما
یک زمانی بود که مستندسازها و مستندبازها، اصول قطعی و مسلمی را برای خود نگاشته بودند و به نحو تغییرناپذیری بر آن اصرار داشتند. از برجستهترینِ این اصول، مرزهای پررنگی بود که بین گونه مستند و دیگر گونهها کشیده میشد و گویی پا گذاشتن روی این خطوط گناهی نابخشودنی بود که اگر فیلمسازی مرتکب آن میشد، از جرگه مستندسازان بیرون میماند و دیگر به آن راه نداشت. امروزه اما ماجرای دیگری است، فیلمهای مستند میل به ترکیب با سایرگونهها مثل فیلم داستانی را دارد و این به نوبه خود باعث شده تا نگاهی نو و جدید به مفاهیم کلاسیک و سنتی فیلم مستند پدید آید و بازتعریف اساسی در آن صورت پذیرد. آن بازترکیب و این بازتعریف باعث تمایل به تولید فیلمهای «مستند هیبرید» یا «دورگه» شده است.
شاید چند دهه پیش، فیلم مستند، صرفاً جلوهای ناب، خالص و واقعگرایانه از هنر سینما بود که باب میل قشر خاص و پیشتاز جامعه هنری قرار میگرفت اما این با تداخل سویههای نمایشی و دراماتیک تغییر چشمگیری کرد و با ظهور نمونههایی از «مستندهای درام» (Drama Documentary) بتدریج مرزهای به ظاهر تخطیناپذیر بین فیلمهای مستند و داستانی محو و محوتر شد. حالا دیگر هر فیلم مستندی «غیرداستانی» نیست همانطور که اگر خوب به تاریخ سینما نگاه کنیم و از پشت این عینک جدید ببینیم، گویی از ابتدا هم چنین نبوده است و البته در نقطه مقابل، هر فیلم «غیرمستند» هم لزوماً فیلم داستانی نیست.
این رنگ باختن تفکیک بویژه با استفاده از پویانمایی در فیلمهای مستند نمود واضحتری یافت و این دو مفهوم که تا چند سال پیش ذاتاً غیرقابل جمع به نظر میآمدند، حالا در آثاری شاخص کنار هم قرار گرفته و «مستندپویانمایی» را تشکیل دادهاند. یکی از نمونههای موفق این گونه مستندپویانمایی «برج»، ساخته کیت میتلند، (Tower, 2016, by Keith Maitland) است که مورد توجه بسیاری از منتقدین قرار گرفت و نامزد و برنده جوایز متعددی از جشنوارههای معتبر بینالمللی فیلم مستند شد.
طبع هنرمندان امروزی بیشتر متمایل به گذشتن از مرزها شده و برای این باید قواعد و ضوابط رایج و سنتی را کنار گذاشت. حالا دیگر به جای موقعیتهای واقعی، از صحنههای بازسازی شده و به جای افراد واقعی از بازیگران استفاده میشد و این نوید ظهور عصری نو در دنیای مستند را میداد: «عصر پسامستند» (post-doucmentary). همین شرایط بود که نظریهپردازان سینمای مستند را دست به قلم کرد تا تئوریهای کهنه را نو کنند که یک نمونه مشهور آن کتاب «مرزهای محو شده» اثر بیل نیکولز است که از عنوانش همه چیز پیداست.
طبعاً حرکت به سمت مفاهیم نوترکیب، ناگزیر است، اما این باعث نمیشود که همه به آنها روی خوش نشان دهند. هرچند تجربههای نو راه خود را خواهند رفت اما سینماگران محافظهکارتر و سنتی هم هشدارهای خود را نسبت به «انحراف از معیار» و از دست رفتن خلوص صادر خواهند کرد. حالا دیگر مفهوم مستند در دنیای هنر چنان سیال و باز شده است که صرف خلق اثر هنری از منبع واقعیت، باعث شمول صفت مستند به آن خواهد شد.
اما هنرمند باکی از درنوردیدن هیچ مرزی ندارد و هر آن به فکرش برسد که دیگر آن شیوههای رایج و مرسوم او را و مخاطبان اثرش را ارضا نمیکند و یا حدس بزند که از ترکیب دو یا چند فرم کلاسیک به راهی برسد که بهتر مفهوم و منظورش را بیان کند، معطل نخواهد کرد و از هیچ نظریهپردازی اجازه نخواهد خواست. با وجود این ذکر این نکته ضروری است که در جریان تاریخی تولید آثار هنری (و حتی غیر آن) کسانی توانستهاند ساختارشکنی را خوب انجام دهند و پیشرفت قابل توجهی در زمینه فعالیت خود ایجاد کنند که مبانی و ساختار را بهتر از دیگران فهمیده و در به کار بستن آنها توانایی داشتهاند.
این سطور برداشتی آزاد از کتاب «فیلم مستند دورگه» اثر دکتر احمد ضابطی جهرمی بود که میتوان مخاطبان علاقهمند را برای مطالعه بیشتر در اینباره به آن ارجاع داد.
ظهور کلمه الله برصفحه تقدیر بشر
اسماعیل علوی
دبیر گروه پایداری
به باور اغلب مسیحیان جهان 25 دسامبر- امروز- مصادف با میلاد حضرت عیسی مسیح(ع) است. پیامبری که نامش قرین صلح و دوستی و میلادش با رمز و رازهای بسیاری درآمیخته و از وی چهرهای اساطیری ترسیم نموده است. پیش از آن، آمدن او را ابراهیم نبی و سایرانبیای الهی مژده داده و ازوی با عنوان منجی بشریت یاد کرده بودند. همچنین، درمتون دینی تولد آن حضرت معجزهای بزرگ عنوان و از آن با تعبیر نشانهای از نشانههای الهی یاد میشود. وجود مبارک حضرت عیسی مسیح(ع) از آنچنان موقعیتی برخوردار است که گفته میشود، آیین مسیحیت پیرامون فضائل شخصی آن حضرت شکل گرفته و سیره و رفتارش به مثابه یک مکتب، مقبولیت یافته است.
حضرت عیسی(ع) یکی از پیامبران اولوالعزم است که در سی سالگی به رسالت مبعوث شد و دارای معجزات فراوانی است که «محبت» بزرگترین معجزه اوست. قرآن کریم از آن حضرت با القابی همچون؛«کلمة الله» و «روح الله» یاد کرده و او را به نرمخویی، تواضع و فروتنی متصف و در دنیا و آخرت آبرومند و از مقربان دانسته است. شیوه دعوت حضرت عیسی مسیح(ع) براساس آگاهیبخشی و منطق و عقل بود. قرآن کریم در این رابطه میفرماید: «و چون عیسی دلایل آشکار آورد، گفت؛ براستی برای شما حکمت آوردهام تا درباره برخی از آنچه در آن اختلاف کردید برایتان توضیح دهم» (زخرف/63). اساس رسالت آن حضرت را ایمان به ربوبیت الهی و عبادت خدای یگانه شکل میداد و میفرمود: «براستی که خداوند پروردگار من و شماست، پس او را عبادت کنید که این راه راست است.» (مریم/36) آن حضرت با مبرا دانستن خود از «شرک» خطاب به درگاه الهی برای کسانی که برایش جایگاه الوهیت قائل شده بودند، طلب آمرزش کرده و میفرمود: «خدایا اگر عذابشان کنی آنان بندگان تو هستند و اگر برایشان ببخشایی تو خود توانا و حکیمی» (مائده 118)همچنین آیات دیگری خبر از اشتیاق حضرت عیسی(ع) نسبت به هدایت مردمان میدهد. مهرورزی و تواضع آن حضرت(ع) نسبت به بندگان خدا همچون جویباری سرشار و زلال در سراسر وجودش موج میزد و از شخصیت الهی آن حضرت خبر میداد. بهطوری که گفته شده با آمدن او شعاع مهرورزی تاحد زیادی وسعت یافته و مهربانی با مفهوم قبلی منسوخ شد. حضرت عیسی(ع) همچون سایر انبیا، گروه موحدان و یکتاپرستان را سامان داد و ثمرات تبلیغی بسیاری از این رهگذر نصیب حواریون و پیروانش کرد. آن حضرت ریشه همه سستیها را شرک و ایمان به خدای یگانه را مایه سعادت جامعه و رشد فضائل میدانست و مسیحیت را بر مبنای آن پایهگذاری کرد.
این بدان سبب بود که فاصله بعثت حضرت موسی(ع) تا آمدن حضرتش - 1900 سال - به طول انجامیده و در این فاصله طولانی جهل و خرافه و خشونت، رواج یافته بود و به رغم حضورنخبگان دینی دلسوز، کاری از پیش نمیرفت. لذا ایجاب میکرد پیامبر وعده داده شده، علاوه بر اندیشه و خرد مردم، با قلب و عواطف آنان نیز سروکار داشته باشد و استدلال عقلی با نشان دادن معجزه، برای اقناع مخاطبان و ایمان آوردنشان به آیین جدید، توأم شود. معجزه با لطافت خاصی، عواطف انسانی را تحریک میکند تا ایمان به جانها راه یافته و تغییرات ریشهای و عمیق در مخاطبان ایجاد شود. از این رو حضرت عیسی(ع) دارای معجزات بسیار و فضائل کمنظیری است. با بررسی سیره و سلوک حضرت عیسی(ع) و دقت در مضامینی که در ارتباط با دعوت و شخصیت آن حضرت روایت شده، دانسته میشود که حفظ کرامت انسانی انسانها وجهه همت آن حضرت(ع) بوده و به گواهی کلام وحی، آن حضرت موضوع دعوت خود را بینات و آیات حکمتآمیز الهی قرار داده بود. مراد از بینات نیز، هم استدلالهای روشن عقلی و هم معجزات آشکاری است که به اذن خداوند نشان داده شد تا منطق نیرومند و روشنگر مکتب عیسوی را بیانگر باشد. اصول عقلی، طریقه اساسی دعوت حضرت عیسی(ع) بود؛ چه با آوردن معجزات، چه با اقامه استدلالهای عقلپسند. هریک از معجزات آن حضرت(ع) نیزهمچون؛ سخن گفتن در گهواره، آفریدن پرنده از گِل، به اذن خداوند شفای ناشنوا و شفای کسی که بیماری پیسی داشت، احیای مردگان و فرود آمدن مائده آسمانی و... در کنار تعلیم حکمت و دانش بلیغ، منجر به ایمان گروهی از مخاطبان شد و بدین ترتیب پیروان ضمن آشنایی با آیات و نشانههای الهی، از انحراف و بتپرستی برحذر شدند. ولادت حضرت عیسی مسیح، پیامبر صلح و دوستی بر عموم هممیهنان مسیحی مبارک باد.
دبیر گروه پایداری
به باور اغلب مسیحیان جهان 25 دسامبر- امروز- مصادف با میلاد حضرت عیسی مسیح(ع) است. پیامبری که نامش قرین صلح و دوستی و میلادش با رمز و رازهای بسیاری درآمیخته و از وی چهرهای اساطیری ترسیم نموده است. پیش از آن، آمدن او را ابراهیم نبی و سایرانبیای الهی مژده داده و ازوی با عنوان منجی بشریت یاد کرده بودند. همچنین، درمتون دینی تولد آن حضرت معجزهای بزرگ عنوان و از آن با تعبیر نشانهای از نشانههای الهی یاد میشود. وجود مبارک حضرت عیسی مسیح(ع) از آنچنان موقعیتی برخوردار است که گفته میشود، آیین مسیحیت پیرامون فضائل شخصی آن حضرت شکل گرفته و سیره و رفتارش به مثابه یک مکتب، مقبولیت یافته است.
حضرت عیسی(ع) یکی از پیامبران اولوالعزم است که در سی سالگی به رسالت مبعوث شد و دارای معجزات فراوانی است که «محبت» بزرگترین معجزه اوست. قرآن کریم از آن حضرت با القابی همچون؛«کلمة الله» و «روح الله» یاد کرده و او را به نرمخویی، تواضع و فروتنی متصف و در دنیا و آخرت آبرومند و از مقربان دانسته است. شیوه دعوت حضرت عیسی مسیح(ع) براساس آگاهیبخشی و منطق و عقل بود. قرآن کریم در این رابطه میفرماید: «و چون عیسی دلایل آشکار آورد، گفت؛ براستی برای شما حکمت آوردهام تا درباره برخی از آنچه در آن اختلاف کردید برایتان توضیح دهم» (زخرف/63). اساس رسالت آن حضرت را ایمان به ربوبیت الهی و عبادت خدای یگانه شکل میداد و میفرمود: «براستی که خداوند پروردگار من و شماست، پس او را عبادت کنید که این راه راست است.» (مریم/36) آن حضرت با مبرا دانستن خود از «شرک» خطاب به درگاه الهی برای کسانی که برایش جایگاه الوهیت قائل شده بودند، طلب آمرزش کرده و میفرمود: «خدایا اگر عذابشان کنی آنان بندگان تو هستند و اگر برایشان ببخشایی تو خود توانا و حکیمی» (مائده 118)همچنین آیات دیگری خبر از اشتیاق حضرت عیسی(ع) نسبت به هدایت مردمان میدهد. مهرورزی و تواضع آن حضرت(ع) نسبت به بندگان خدا همچون جویباری سرشار و زلال در سراسر وجودش موج میزد و از شخصیت الهی آن حضرت خبر میداد. بهطوری که گفته شده با آمدن او شعاع مهرورزی تاحد زیادی وسعت یافته و مهربانی با مفهوم قبلی منسوخ شد. حضرت عیسی(ع) همچون سایر انبیا، گروه موحدان و یکتاپرستان را سامان داد و ثمرات تبلیغی بسیاری از این رهگذر نصیب حواریون و پیروانش کرد. آن حضرت ریشه همه سستیها را شرک و ایمان به خدای یگانه را مایه سعادت جامعه و رشد فضائل میدانست و مسیحیت را بر مبنای آن پایهگذاری کرد.
این بدان سبب بود که فاصله بعثت حضرت موسی(ع) تا آمدن حضرتش - 1900 سال - به طول انجامیده و در این فاصله طولانی جهل و خرافه و خشونت، رواج یافته بود و به رغم حضورنخبگان دینی دلسوز، کاری از پیش نمیرفت. لذا ایجاب میکرد پیامبر وعده داده شده، علاوه بر اندیشه و خرد مردم، با قلب و عواطف آنان نیز سروکار داشته باشد و استدلال عقلی با نشان دادن معجزه، برای اقناع مخاطبان و ایمان آوردنشان به آیین جدید، توأم شود. معجزه با لطافت خاصی، عواطف انسانی را تحریک میکند تا ایمان به جانها راه یافته و تغییرات ریشهای و عمیق در مخاطبان ایجاد شود. از این رو حضرت عیسی(ع) دارای معجزات بسیار و فضائل کمنظیری است. با بررسی سیره و سلوک حضرت عیسی(ع) و دقت در مضامینی که در ارتباط با دعوت و شخصیت آن حضرت روایت شده، دانسته میشود که حفظ کرامت انسانی انسانها وجهه همت آن حضرت(ع) بوده و به گواهی کلام وحی، آن حضرت موضوع دعوت خود را بینات و آیات حکمتآمیز الهی قرار داده بود. مراد از بینات نیز، هم استدلالهای روشن عقلی و هم معجزات آشکاری است که به اذن خداوند نشان داده شد تا منطق نیرومند و روشنگر مکتب عیسوی را بیانگر باشد. اصول عقلی، طریقه اساسی دعوت حضرت عیسی(ع) بود؛ چه با آوردن معجزات، چه با اقامه استدلالهای عقلپسند. هریک از معجزات آن حضرت(ع) نیزهمچون؛ سخن گفتن در گهواره، آفریدن پرنده از گِل، به اذن خداوند شفای ناشنوا و شفای کسی که بیماری پیسی داشت، احیای مردگان و فرود آمدن مائده آسمانی و... در کنار تعلیم حکمت و دانش بلیغ، منجر به ایمان گروهی از مخاطبان شد و بدین ترتیب پیروان ضمن آشنایی با آیات و نشانههای الهی، از انحراف و بتپرستی برحذر شدند. ولادت حضرت عیسی مسیح، پیامبر صلح و دوستی بر عموم هممیهنان مسیحی مبارک باد.
عکس نوشت
همزمان با آغاز پژوهش فصل دوم مجموعه مستند «همسایههای خوب» بهکارگردانی مهدی بخشیمقدم و تهیهکنندگی مهدی شامحمدی، این مستند از سوم دی ماه روانه آنتن شبکه افق سیما میشود. «همسایههای خوب» با شعار «گاهی آدم، حال خوب قرض میکند از همسایه خوب» در مردادماه سالجاری برای اولین بار از شبکه دو سیما روی آنتن رفت. این اثر، قصه خیرانی است که در نزدیکی ما زندگی میکنند، مانند شمع به اطرافشان روشنی میبخشند و در یک کلام خوب کردن حال همنوعشان را به هر چیز ترجیح میدهند. این مستند از شنبه تا چهارشنبه ساعت ۱۹ از شبکه افق پخش میشود./ روابط عمومی
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
سخن روز
-
بدلکارم نپرید، خودم پریدم
-
فرصتسوزی به جای دیپلماسی عمومی
-
فضای مجازی
-
یکی به جای همه
-
آشنایی با مستند هیبرید یا دورگه
-
ظهور کلمه الله برصفحه تقدیر بشر
-
عکس نوشت
اخبارایران آنلاین