ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ادعای متهم به قتل در دادسرا
صداهای مرموز فرمان قتل داد
گروه حوادث / جوان تحصیلکرده که مدعی است به خاطر توهم و با دستور صداهایی که در ذهنش میشنید دست به قتل عابر میانسالی زده، به دستور بازپرس جنایی به بیمارستان روانی منتقل شد.
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، ساعت 11:30 صبح روز پنجشنبه 25 فروردین، مرد 60 سالهای در حال عبور از خیابانی در منطقه نازیآباد بود که ناگهان پسری جوان راه را بر او مسدود کرد. مرد میانسال قبل از آنکه بتواند واکنشی نشان دهد، پسر ناشناس با چاقویی که در دست داشت چندین ضربه به او زد و متواری شد و مرد میانسال هم بهخاطر شدت جراحات وارده روی زمین افتاد. رهگذران و کسبه که شاهد ماجرا بودند بلافاصله با اورژانس و پلیس تماس گرفتند. اما وی دقایقی پس از انتقال به بیمارستان فوت کرد.
در ادامه موضوع این جنایت از سوی مأموران کلانتری 130 نازیآباد به بازپرس محمدرضا صاحبجمعی اعلام شد و تیم جنایی با حضور در محل جنایت و بیمارستان تحقیقاتشان را آغاز کردند. در بازرسی از جیبهای مقتول مدارک شناسایی او بهدست آمد و مشخص شد که وی ساکن همان خیابان بوده و برای خرید از خانه خارج شده است.
دستگیری 30 دقیقه بعد از جنایت
با توجه به اظهارات شاهدان و بازبینی دوربینهای مداربسته اطراف محل حادثه، هویت متهم و محل زندگی او شناسایی شد. اما زمانی که مأموران به مقابل خانه او رسیدند، متهم اقدام به پرتاب چاقویی که با آن جنایت را مرتکب شده بود، کرد.
در ادامه مأموران، موفق به دستگیری متهم 28 ساله در پشت بام خانه محل سکونتش شدند و زمانی که قصد انتقال متهم به خودروی پلیس را داشتند، عدهای از شاهدان که ناظر جنایت بودند، به سمت قاتل حمله کرده و قصد کتک زدن او را داشتند، از آنجایی که احتمال متواری شدن متهم مطرح بود با شلیک تیرهوایی، جمعیت متفرق و متهم به کلانتری 130 نازیآباد منتقل شد.
در معاینات اولیه متخصصان پزشکی قانونی اعلام کردند که متهم دچار توهم شدید بوده و برای درمان باید به مراکز روانی منتقل شود.
بهدنبال نظریه متخصصان پزشکی قانونی و به دستور بازپرس شعبه ششم دادسرای امور جنایی پایتخت، متهم جوان به مرکز روانی منتقل شد تا تحت درمان قرار گیرد.
گفتوگو با متهم
شایان، بسختی صحبت میکرد. بعد از بیان یک جمله، جمله دیگری را میگوید که نقض جمله اول است. او لیسانس معماری دارد و به همراه خانوادهاش در نازیآباد ساکن است.
چه شد که تصمیم به قتل گرفتی؟
مدتهاست که ماری جوآنا مصرف میکنم و روز حادثه بیهدف از خانه بیرون آمدم. من همیشه با خودم چاقو حمل میکنم.
چرا با خودت چاقو حمل میکنی؟
از ترس اینکه اشباح و ارواح به من آسیب برسانند.
بعد چه اتفاقی افتاد؟
در خیابان در حال پرسه زدن بودم که یک دفعه چهره دو زن جوان را دیدم. زنهای جوان به من گفتند، آقایی که از مقابل میآید را با چاقو بزن. به مقابل نگاه کردم و مرد میانسالی را دیدم که در حال عبور از خیابان بود.
داشتم به آنها نگاه میکردم و صدای دو زن جوان مدام در گوشم میپیچید و من را تشویق میکردند که مرد میانسال را با چاقو بزنم. من هم دستور آنها را اجرا کردم، اگر دستورشان را اجرا نمیکردم، آنها مرا اذیت میکردند.
پس تو به دستور آنها دست به قتل زدی؟
نه، به دستور آنها نبود. وقتی داشتم از خیابان عبور میکردم، صدای مادرم در ذهنم پیچید که به من گفت آقایی که از مقابل میآید با چاقو بزن.
به من گفت اگر او را نزنی، او تو را اذیت میکند. به خاطر حرفهای مادرم این کار را کردم. صداهایی که در ذهنم میشنیدم به من دستور قتل دادند.
کار هم میکنی؟
(چند لحظهای سکوت میکند) لیسانس معماری دارم.
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، ساعت 11:30 صبح روز پنجشنبه 25 فروردین، مرد 60 سالهای در حال عبور از خیابانی در منطقه نازیآباد بود که ناگهان پسری جوان راه را بر او مسدود کرد. مرد میانسال قبل از آنکه بتواند واکنشی نشان دهد، پسر ناشناس با چاقویی که در دست داشت چندین ضربه به او زد و متواری شد و مرد میانسال هم بهخاطر شدت جراحات وارده روی زمین افتاد. رهگذران و کسبه که شاهد ماجرا بودند بلافاصله با اورژانس و پلیس تماس گرفتند. اما وی دقایقی پس از انتقال به بیمارستان فوت کرد.
در ادامه موضوع این جنایت از سوی مأموران کلانتری 130 نازیآباد به بازپرس محمدرضا صاحبجمعی اعلام شد و تیم جنایی با حضور در محل جنایت و بیمارستان تحقیقاتشان را آغاز کردند. در بازرسی از جیبهای مقتول مدارک شناسایی او بهدست آمد و مشخص شد که وی ساکن همان خیابان بوده و برای خرید از خانه خارج شده است.
دستگیری 30 دقیقه بعد از جنایت
با توجه به اظهارات شاهدان و بازبینی دوربینهای مداربسته اطراف محل حادثه، هویت متهم و محل زندگی او شناسایی شد. اما زمانی که مأموران به مقابل خانه او رسیدند، متهم اقدام به پرتاب چاقویی که با آن جنایت را مرتکب شده بود، کرد.
در ادامه مأموران، موفق به دستگیری متهم 28 ساله در پشت بام خانه محل سکونتش شدند و زمانی که قصد انتقال متهم به خودروی پلیس را داشتند، عدهای از شاهدان که ناظر جنایت بودند، به سمت قاتل حمله کرده و قصد کتک زدن او را داشتند، از آنجایی که احتمال متواری شدن متهم مطرح بود با شلیک تیرهوایی، جمعیت متفرق و متهم به کلانتری 130 نازیآباد منتقل شد.
در معاینات اولیه متخصصان پزشکی قانونی اعلام کردند که متهم دچار توهم شدید بوده و برای درمان باید به مراکز روانی منتقل شود.
بهدنبال نظریه متخصصان پزشکی قانونی و به دستور بازپرس شعبه ششم دادسرای امور جنایی پایتخت، متهم جوان به مرکز روانی منتقل شد تا تحت درمان قرار گیرد.
گفتوگو با متهم
شایان، بسختی صحبت میکرد. بعد از بیان یک جمله، جمله دیگری را میگوید که نقض جمله اول است. او لیسانس معماری دارد و به همراه خانوادهاش در نازیآباد ساکن است.
چه شد که تصمیم به قتل گرفتی؟
مدتهاست که ماری جوآنا مصرف میکنم و روز حادثه بیهدف از خانه بیرون آمدم. من همیشه با خودم چاقو حمل میکنم.
چرا با خودت چاقو حمل میکنی؟
از ترس اینکه اشباح و ارواح به من آسیب برسانند.
بعد چه اتفاقی افتاد؟
در خیابان در حال پرسه زدن بودم که یک دفعه چهره دو زن جوان را دیدم. زنهای جوان به من گفتند، آقایی که از مقابل میآید را با چاقو بزن. به مقابل نگاه کردم و مرد میانسالی را دیدم که در حال عبور از خیابان بود.
داشتم به آنها نگاه میکردم و صدای دو زن جوان مدام در گوشم میپیچید و من را تشویق میکردند که مرد میانسال را با چاقو بزنم. من هم دستور آنها را اجرا کردم، اگر دستورشان را اجرا نمیکردم، آنها مرا اذیت میکردند.
پس تو به دستور آنها دست به قتل زدی؟
نه، به دستور آنها نبود. وقتی داشتم از خیابان عبور میکردم، صدای مادرم در ذهنم پیچید که به من گفت آقایی که از مقابل میآید با چاقو بزن.
به من گفت اگر او را نزنی، او تو را اذیت میکند. به خاطر حرفهای مادرم این کار را کردم. صداهایی که در ذهنم میشنیدم به من دستور قتل دادند.
کار هم میکنی؟
(چند لحظهای سکوت میکند) لیسانس معماری دارم.
دستور دادستان برای برخورد با
ضارب خانم منشی
گروه حوادث / مأمور حراست یکی از پالایشگاهها که قصد داشت از دفترچه بیمه خود برای فرد دیگری استفاده کند وقتی با مخالفت خانم منشی روبهرو شد وی را مورد ضرب و شتم قرار داد اما با ورود بموقع پلیس و دستگاه قضایی بازداشت شد.
به گزارش ایرنا، علی دهقانی رئیس کل دادگستری خوزستان در این باره گفت: در پی انتشار فیلم درگیری و هتک حرمت بانوی منشی یکی از درمانگاههای بهبهان در فضای مجازی، دستور بررسی و پیگیری موضوع سریعاً صادر شد.
وی در ادامه افزود: متهم دستگیر و بازداشت شده است و دستگاه قضایی اینگونه کجاخلاقیها در جامعه را برنمیتابد و با عامل این برخورد نامناسب، در چهارچوب قانون برخورد خواهد شد. رئیس کل دادگستری خوزستان از مردم خواست تا موضوع را بهجای شبکههای خبری معاند از مراجع رسمی خبری و قضایی داخل کشور پیگیری کنند. از صبح روز جمعه، ویدیویی در فضای مجازی منتشر شد که حاوی ضرب و شتم خانم منشی در یک کلینیک پزشکی و کشیدن حجاب از سر وی توسط یک مراجعهکننده بود.
به گفته دادستان بهبهان شخص مورد نظر اگرچه به لحاظ حقوقی از کارکنان شرکت بید بلند خلیجفارس بوده، اما خارج از محیط کاری و بدون داشتن نمادی از حراست این مجموعه مرتکب این رفتار شده است.
معرفی فرد متخلف به کمیته رسیدگی به تخلفات
مدیرعامل شرکت پالایش گاز بیدبلند خلیج فارس با ابراز تأسف شدید از هتک حرمت صورت گرفته به یکی از بانوان شاغل در کلینیک پزشکی بهبهان، از تعلیق فرد هتاک خبر داد.
به گزارش «ایران» به نقل از روابط عمومی شرکت پالایش گاز بیدبلند خلیج فارس، محمود امیننژاد با محکومیت شدید اتفاق رخ داده، گفت: با توجه به این رفتار ناپسند و غیرانسانی و رسیدگی به موضوع شهروند خاطی در مراجع قضایی، نامبرده تا اطلاع ثانوی از فعالیت در مجموعه بیدبلند خلیج فارس تعلیق خواهد شد.
وی تأکید کرد: اگر چه اتفاق رخ داده در ساعت غیراداری و در محیط غیراداری از سوی این فرد در جایگاه یک شهروند رخ داده، اما این شرکت در پاسخ به افکار عمومی و بهدلیل انتساب این فرد به مجموعه بیدبلند خلیج فارس و خدشهدار شدن نام و اعتبار این مجموعه، پرونده این فرد را در کمیته تخلفات مورد بررسی جدی قرار خواهد داد.
گفتنی است، این فرد نگهبان ساده و از نیروی پیمانکاری و غیررسمی پالایشگاه گاز بیدبلند خلیج فارس بوده که بدون هیچ نمادی از مجموعه حراست، بهعنوان یک شهروند حقیقی اقدام به این کار غیراخلاقی در خارج از محیط این شرکت و در ساعت غیرکاری، کرده است.
به گزارش ایرنا، علی دهقانی رئیس کل دادگستری خوزستان در این باره گفت: در پی انتشار فیلم درگیری و هتک حرمت بانوی منشی یکی از درمانگاههای بهبهان در فضای مجازی، دستور بررسی و پیگیری موضوع سریعاً صادر شد.
وی در ادامه افزود: متهم دستگیر و بازداشت شده است و دستگاه قضایی اینگونه کجاخلاقیها در جامعه را برنمیتابد و با عامل این برخورد نامناسب، در چهارچوب قانون برخورد خواهد شد. رئیس کل دادگستری خوزستان از مردم خواست تا موضوع را بهجای شبکههای خبری معاند از مراجع رسمی خبری و قضایی داخل کشور پیگیری کنند. از صبح روز جمعه، ویدیویی در فضای مجازی منتشر شد که حاوی ضرب و شتم خانم منشی در یک کلینیک پزشکی و کشیدن حجاب از سر وی توسط یک مراجعهکننده بود.
به گفته دادستان بهبهان شخص مورد نظر اگرچه به لحاظ حقوقی از کارکنان شرکت بید بلند خلیجفارس بوده، اما خارج از محیط کاری و بدون داشتن نمادی از حراست این مجموعه مرتکب این رفتار شده است.
معرفی فرد متخلف به کمیته رسیدگی به تخلفات
مدیرعامل شرکت پالایش گاز بیدبلند خلیج فارس با ابراز تأسف شدید از هتک حرمت صورت گرفته به یکی از بانوان شاغل در کلینیک پزشکی بهبهان، از تعلیق فرد هتاک خبر داد.
به گزارش «ایران» به نقل از روابط عمومی شرکت پالایش گاز بیدبلند خلیج فارس، محمود امیننژاد با محکومیت شدید اتفاق رخ داده، گفت: با توجه به این رفتار ناپسند و غیرانسانی و رسیدگی به موضوع شهروند خاطی در مراجع قضایی، نامبرده تا اطلاع ثانوی از فعالیت در مجموعه بیدبلند خلیج فارس تعلیق خواهد شد.
وی تأکید کرد: اگر چه اتفاق رخ داده در ساعت غیراداری و در محیط غیراداری از سوی این فرد در جایگاه یک شهروند رخ داده، اما این شرکت در پاسخ به افکار عمومی و بهدلیل انتساب این فرد به مجموعه بیدبلند خلیج فارس و خدشهدار شدن نام و اعتبار این مجموعه، پرونده این فرد را در کمیته تخلفات مورد بررسی جدی قرار خواهد داد.
گفتنی است، این فرد نگهبان ساده و از نیروی پیمانکاری و غیررسمی پالایشگاه گاز بیدبلند خلیج فارس بوده که بدون هیچ نمادی از مجموعه حراست، بهعنوان یک شهروند حقیقی اقدام به این کار غیراخلاقی در خارج از محیط این شرکت و در ساعت غیرکاری، کرده است.
پس از 5 روز جست و جو پلیس وارد عمل شد
سرنوشت مبهم دختر گمشده در جنگلهای عباسآباد
گروه حوادث / عملیات جستوجو و نجات دختر جوان مفقود شده در جنگلهای عباسآباد از سوی امدادگران این جمعیت پس از پنج روز تلاش شبانهروزی هنوز به نتیجهای نرسیده است اما همچنان پیگیری این موضوع در دستور کار قرار دارد.
به گزارش ایرنا، دختری ۲۵ ساله بومی که از روز دوشنبه 22 فروردین به تنهایی برای پیادهروی به جنگل «یالبندسرا» در بخش کلارآباد شهرستان عباسآباد رفته بود و دوربین جنگلبانی ورود او را به این منطقه جنگلی ثبت کرده بود، کماکان پیدا نشده است.
کردگار محمودیفر سرپرست جمعیت هلال احمر عباسآباد در این باره گفت: ساعت ۲۲ شب مفقود شدن دختر ۲۵ ساله بومی منطقه به هلال احمر شهرستان اعلام شد و ۲ تیم عملیات این جمعیت از ساعت ۲۳ همان شب عملیات جست و جو را در جنگلهای منطقه آغاز کردند. در پنج روز گذشته از این حادثه ۲ تیم امدادی جمعیت با به کارگیری سه دستگاه خودرو کمکدار به علاوه یک تیم جستوجو از استان شامل ۲ قلاده سگ زندهیاب این جمعیت به همراه ۶۰ نفر از اهالی بومی عملیات جستوجوی شبانهروزی برای یافتن این دختر را تمام جنگلهای این منطقه که دامنه دره و رودخانه بود بهصورت دقیق انجام دادند و امروز مأموریت جست و جوی فرد گم شده توسط تیمهای جمعیت هلال احمر پایان یافت.
سرپرست جمعیت هلال احمر شهرستان عباسآباد با اشاره به پیدا شدن دسته کلید متعلق به فرد گم شده و همچنین فیلم ورود وی به جنگل گفت: جستوجو و بررسی برای یافتن فرد گم شده با استفاده از راهکارها و روشهای پلیسی پیگیری و دنبال خواهد شد.
به گزارش ایرنا، دختری ۲۵ ساله بومی که از روز دوشنبه 22 فروردین به تنهایی برای پیادهروی به جنگل «یالبندسرا» در بخش کلارآباد شهرستان عباسآباد رفته بود و دوربین جنگلبانی ورود او را به این منطقه جنگلی ثبت کرده بود، کماکان پیدا نشده است.
کردگار محمودیفر سرپرست جمعیت هلال احمر عباسآباد در این باره گفت: ساعت ۲۲ شب مفقود شدن دختر ۲۵ ساله بومی منطقه به هلال احمر شهرستان اعلام شد و ۲ تیم عملیات این جمعیت از ساعت ۲۳ همان شب عملیات جست و جو را در جنگلهای منطقه آغاز کردند. در پنج روز گذشته از این حادثه ۲ تیم امدادی جمعیت با به کارگیری سه دستگاه خودرو کمکدار به علاوه یک تیم جستوجو از استان شامل ۲ قلاده سگ زندهیاب این جمعیت به همراه ۶۰ نفر از اهالی بومی عملیات جستوجوی شبانهروزی برای یافتن این دختر را تمام جنگلهای این منطقه که دامنه دره و رودخانه بود بهصورت دقیق انجام دادند و امروز مأموریت جست و جوی فرد گم شده توسط تیمهای جمعیت هلال احمر پایان یافت.
سرپرست جمعیت هلال احمر شهرستان عباسآباد با اشاره به پیدا شدن دسته کلید متعلق به فرد گم شده و همچنین فیلم ورود وی به جنگل گفت: جستوجو و بررسی برای یافتن فرد گم شده با استفاده از راهکارها و روشهای پلیسی پیگیری و دنبال خواهد شد.
3 مرگ در آخرین روز هفته
گروه حوادث/ مرگ زن جوانی زیر تیغ جراحی، سقوط پسر 11 ساله در ارتفاعات و فوت پسر 30 ساله هنگام تنظیم آنتن 3 حادثه ای بود که روز جمعه گذشته در تهران رخ داد.
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، نخستین حادثه ساعت 12 ظهر جمعه 26 فروردین به بازپرس محمد جواد شفیعی اعلام شد. مأموران کلانتری مرگ زن 38 سالهای را در یکی از کلینیکهای زیبایی در جنوب پایتخت اعلام کردند. زن جوان که برای عمل زیبایی بینی به کلینیک رفته بود، حین عمل جراحی فوت کرده بود. با توجه به شکایت خانواده زن جوان، با قرار عدم صلاحیت از سوی بازپرس جنایی، پرونده برای ادامه رسیدگی به دادسرای جرایم پزشکی ارجاع شد.
دومین حادثه سقوط مرگبار پسر 11 ساله از ارتفاعات کن بود. پسر نوجوان که به همراه خانوادهاش برای تفریح به ارتفاعات کن رفته بودند پس از از دست دادن تعادلش به دامنه کوه سقوط کرد و جان باخت. به دستور بازپرس جنایی جسد پسر 11 ساله به پزشکی قانونی منتقل شد و تحقیقات در این خصوص ادامه دارد.اما سومین حادثه گزارش مرگ پسری 30 ساله از سوی مأموران کلانتری 119 مهرآباد جنوبی به بازپرس شعبه پنجم دادسرای امور جنایی پایتخت اعلام شد. در تحقیقات صورت گرفته، پدر پسر جوان گفت: به خاطر بارندگی راه آب ناودان پشت بام گرفته بود. از طرفی وزش باد هم باعث شده بود آنتن هوایی که روی پشت بام نصب شده بود تکان بخورد. به همین دلیل تصمیم گرفتم به همراه پسرم به پشت بام برویم که هم راه آب را باز کنیم و هم آنتن تلویزیون را درست کنیم، اما ناگهان پسرم سُر خورد و تعادلش را از دست داد و به پایین افتاد.
با انتقال جسد پسر جوان به پزشکی قانونی تحقیقات به دستور بازپرس جنایی ادامه دارد.
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، نخستین حادثه ساعت 12 ظهر جمعه 26 فروردین به بازپرس محمد جواد شفیعی اعلام شد. مأموران کلانتری مرگ زن 38 سالهای را در یکی از کلینیکهای زیبایی در جنوب پایتخت اعلام کردند. زن جوان که برای عمل زیبایی بینی به کلینیک رفته بود، حین عمل جراحی فوت کرده بود. با توجه به شکایت خانواده زن جوان، با قرار عدم صلاحیت از سوی بازپرس جنایی، پرونده برای ادامه رسیدگی به دادسرای جرایم پزشکی ارجاع شد.
دومین حادثه سقوط مرگبار پسر 11 ساله از ارتفاعات کن بود. پسر نوجوان که به همراه خانوادهاش برای تفریح به ارتفاعات کن رفته بودند پس از از دست دادن تعادلش به دامنه کوه سقوط کرد و جان باخت. به دستور بازپرس جنایی جسد پسر 11 ساله به پزشکی قانونی منتقل شد و تحقیقات در این خصوص ادامه دارد.اما سومین حادثه گزارش مرگ پسری 30 ساله از سوی مأموران کلانتری 119 مهرآباد جنوبی به بازپرس شعبه پنجم دادسرای امور جنایی پایتخت اعلام شد. در تحقیقات صورت گرفته، پدر پسر جوان گفت: به خاطر بارندگی راه آب ناودان پشت بام گرفته بود. از طرفی وزش باد هم باعث شده بود آنتن هوایی که روی پشت بام نصب شده بود تکان بخورد. به همین دلیل تصمیم گرفتم به همراه پسرم به پشت بام برویم که هم راه آب را باز کنیم و هم آنتن تلویزیون را درست کنیم، اما ناگهان پسرم سُر خورد و تعادلش را از دست داد و به پایین افتاد.
با انتقال جسد پسر جوان به پزشکی قانونی تحقیقات به دستور بازپرس جنایی ادامه دارد.
بازداشت سارقان گروگانگیر در شوشتر
گروه حوادث / 3 سارق مسلح که با گروگان گرفتن پسربچه صاحب یک باغ ویلایی در شوشتر دست به سرقت زده بودند، دستگیر شدند.
به گزارش خبرگزاری صداوسیما، حوالی ساعت ۲۲:۳۰ شب پنجشنبه ۲۵ فروردین ماه امسال فردی با مرکز فوریتهای پلیسی ۱۱۰ تماس گرفته و از سرقت به عنف و گروگانگیری فرزند نونهال خانواده خبر داد که در پی آن مأموران کلانتری ۱۱ شوشتر به محل اعزام شده و متوجه شدند که ۳ مرد ناشناس با سلاح گرم کلاشنیکف و قمه و شمشیر به باغ شخصی واقع در مجموعه گردشگری باغهای شوشتر رفته و با ورود به حیاط وارد ساختمان شده و با تهدید سلاح با گذاشتن چاقو زیرگلوی فرزند نونهال خانواده، اقدام به سرقت اموال نظیر مقادیر زیادی طلا و موبایل کرده و از محل متواری شده بودند.
سرهنگ روحالله بیگدلی فرمانده انتظامی شوشتر در تشریح این خبر گفت: با کسب این اطلاعات رسیدگی به پرونده برای شناسایی و دستگیری متهمان در دستور کار قرار گرفت و در یک عملیات ضربتی سارقان در مدت زمان کمتر از ۲۴ ساعت شناسایی و دستگیر شدند و سلاحهای گرم به کار رفته شده در سرقت مسلحانه نیز از سارقان کشف و ضبط شد.
متهمان پس از تشکیل پرونده جهت سیر مراحل قانونی تحویل مراجع قضایی شدند.
به گزارش خبرگزاری صداوسیما، حوالی ساعت ۲۲:۳۰ شب پنجشنبه ۲۵ فروردین ماه امسال فردی با مرکز فوریتهای پلیسی ۱۱۰ تماس گرفته و از سرقت به عنف و گروگانگیری فرزند نونهال خانواده خبر داد که در پی آن مأموران کلانتری ۱۱ شوشتر به محل اعزام شده و متوجه شدند که ۳ مرد ناشناس با سلاح گرم کلاشنیکف و قمه و شمشیر به باغ شخصی واقع در مجموعه گردشگری باغهای شوشتر رفته و با ورود به حیاط وارد ساختمان شده و با تهدید سلاح با گذاشتن چاقو زیرگلوی فرزند نونهال خانواده، اقدام به سرقت اموال نظیر مقادیر زیادی طلا و موبایل کرده و از محل متواری شده بودند.
سرهنگ روحالله بیگدلی فرمانده انتظامی شوشتر در تشریح این خبر گفت: با کسب این اطلاعات رسیدگی به پرونده برای شناسایی و دستگیری متهمان در دستور کار قرار گرفت و در یک عملیات ضربتی سارقان در مدت زمان کمتر از ۲۴ ساعت شناسایی و دستگیر شدند و سلاحهای گرم به کار رفته شده در سرقت مسلحانه نیز از سارقان کشف و ضبط شد.
متهمان پس از تشکیل پرونده جهت سیر مراحل قانونی تحویل مراجع قضایی شدند.
کلاهبرداری 6 میلیاردی با خرید مواد غذایی قسطی
گروه حوادث / اعضای یک باند 6 نفره که با ثبت شرکتهای صوری برای خرید اقساطی کالاهای اساسی بیش از 6 میلیارد تومان کلاهبرداری کرده بودند، دستگیر شدند.
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، بهدنبال شکایتهای متعدد و مشابه مبنی بر کلاهبرداری به روش خرید مواد غذایی، کارآگاهان اداره چهاردهم پلیس آگاهی تهران تحقیقات خود را آغاز کردند و در بررسیهای اولیه مشخص شد، متهمان ضمن گرفتن دسته چک به نام افراد معتاد و کارتنخواب، شرکت تجاری به نام آنها ثبت کرده و سپس افرادی که قصد فروش کالاهای اساسی از جمله گردو، بادام، برنج، خرما، کنجد، کشمش و غیره را دارند، شناسایی کرده و با همان مدارک جعلی وارد معامله میشدند و در ادامه هم قسمتی از ثمن مورد معامله را به صورت نقدی پرداخت و بقیه مبلغ معامله را بهصورت چک پرداخت میکردند، اما پیش از اینکه موعد چکها برسد، مغازهها را تخلیه و متواری میشدند.
سردار علیرضا لطفی، رئیس پلیس آگاهی تهران بزرگ در این باره گفت: با تلاش مأموران پلیس آگاهی همه اعضای این باند 6 نفره شناسایی و در چند عملیات منسجم دستگیر شدند. متهمان به ثبت شرکتهای صوری و احداث مغازه در مراکز تجاری و کلاهبرداری به شیوه خرید اقساطی کالا با دسته چک و همینطور 40 فقره کلاهبرداری با همین شیوه اعتراف کردند.
تحقیقات تکمیلی در خصوص جرایم احتمالی متهمان ادامه دارد.
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، بهدنبال شکایتهای متعدد و مشابه مبنی بر کلاهبرداری به روش خرید مواد غذایی، کارآگاهان اداره چهاردهم پلیس آگاهی تهران تحقیقات خود را آغاز کردند و در بررسیهای اولیه مشخص شد، متهمان ضمن گرفتن دسته چک به نام افراد معتاد و کارتنخواب، شرکت تجاری به نام آنها ثبت کرده و سپس افرادی که قصد فروش کالاهای اساسی از جمله گردو، بادام، برنج، خرما، کنجد، کشمش و غیره را دارند، شناسایی کرده و با همان مدارک جعلی وارد معامله میشدند و در ادامه هم قسمتی از ثمن مورد معامله را به صورت نقدی پرداخت و بقیه مبلغ معامله را بهصورت چک پرداخت میکردند، اما پیش از اینکه موعد چکها برسد، مغازهها را تخلیه و متواری میشدند.
سردار علیرضا لطفی، رئیس پلیس آگاهی تهران بزرگ در این باره گفت: با تلاش مأموران پلیس آگاهی همه اعضای این باند 6 نفره شناسایی و در چند عملیات منسجم دستگیر شدند. متهمان به ثبت شرکتهای صوری و احداث مغازه در مراکز تجاری و کلاهبرداری به شیوه خرید اقساطی کالا با دسته چک و همینطور 40 فقره کلاهبرداری با همین شیوه اعتراف کردند.
تحقیقات تکمیلی در خصوص جرایم احتمالی متهمان ادامه دارد.
مرگ خاموش یک خانواده در چادر مسافرتی
گروه حوادث / مسمومیت با گاز مونوکسیدکربن داخل چادر، منجر به فوت یک خانواده ۳ نفری شد.
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، وحید شادینیا سخنگوی اورژانس آذربایجانشرقی در این باره گفت: ساعت یک و ۱۵ دقیقه شب گذشته، گزارش یک مورد مسمومیت با گاز مونوکسیدکربن در روستای امیرآباد ورزقان به مرکز اورژانس استان اطلاع داده شد. با وجود اینکه بلافاصله پس از اعلام گزارش، عوامل اورژانس به محل حادثه اعزام شده بودند اما 3نفر از اعضای یک خانواده، چندین ساعت قبل از اعلام مسمومیت فوت کرده و دچار جمود نعشی شده بودند.
وی در ادامه افزود: طی این حادثه یک پدر حدوداً ٤٠ ساله، مادر ٣٥ ساله و یک کودک هفت ساله جان خود را از دست دادند. بررسیها نشان داد گاز مونوکسیدکربن در اثر سوختن زغال حاصل شده است.
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، وحید شادینیا سخنگوی اورژانس آذربایجانشرقی در این باره گفت: ساعت یک و ۱۵ دقیقه شب گذشته، گزارش یک مورد مسمومیت با گاز مونوکسیدکربن در روستای امیرآباد ورزقان به مرکز اورژانس استان اطلاع داده شد. با وجود اینکه بلافاصله پس از اعلام گزارش، عوامل اورژانس به محل حادثه اعزام شده بودند اما 3نفر از اعضای یک خانواده، چندین ساعت قبل از اعلام مسمومیت فوت کرده و دچار جمود نعشی شده بودند.
وی در ادامه افزود: طی این حادثه یک پدر حدوداً ٤٠ ساله، مادر ٣٥ ساله و یک کودک هفت ساله جان خود را از دست دادند. بررسیها نشان داد گاز مونوکسیدکربن در اثر سوختن زغال حاصل شده است.
طلاق به خاطر افشای رازهای خصوصی همسر
گروه حوادث /صدای هق هق گریه زنی جوان حدوداً 24 ساله در انتهای سالن، فضای راهروی طبقه سوم دادگاه خانواده را پر کرده بود طوری که توجه اغلب حاضران را به خود جلب کرده بود.
با فاصله چند متری مرد جوانی که به نظر میرسید 3 – 4 سالی از همسرش بزرگتر است در کنار او ایستاده بود و به راحتی میشد ناراحتی و کلافگی را در چهرهاش دید که آهسته میگفت: ناهید جان من اشتباه کردم. معذرت میخواهم و زن جوان هم بیتوجه به حرفهای همسرش اشکهایش را پاک میکرد.
دقایقی بعد منشی دادگاه با صدا کردن زوج جوان آنها را به داخل شعبه فراخواند، اما شهرام قصد داشت تا با ایستادن در جلوی ناهید مانع ورود او به شعبه شود که او با دست همسرش را کنار زد و گفت: شهرام زندگیام را نابود کردی. دیگه از دستت خسته شدم و به هیچ عنوان کوتاه نمیام.
قاضی با موهای تقریباً سفید شده در حال مطالعه پرونده بود، پس از اتمام مطالعه پرونده، کت آبی رنگ خود را درآورد و رو به دختر جوان کرد و گفت: دخترم مگر این رازی که همسرت فاش کرده چه بوده که حاضر شدی دادخواست طلاق بدهی؟
ناهید نفس عمیقی کشید و گفت: حاج آقا من و همسرم از اقوام دور هم هستیم و در یک مجلس عروسی با هم آشنا شدیم. اغلب فامیل میگفتند شهرام پسر خوبی است و من هم چون موردی از او ندیده و نشنیده بودم به پیشنهادش جواب مثبت دادم، مدتی زیر نظر خانوادهها باهم در ارتباط بودیم و در نهایت بعد از ۳ ماه آشنایی وجه اشتراکهای زیادی پیدا کردیم و تصمیم گرفتیم عقد کنیم و الان هم نزدیک به یکسالی که ازدواج کردهایم.
ناهید با دستمال گوشه چشمش را پاک کرد و ادامه داد: اوایل زندگی خوبی داشتیم تا اینکه کم کم دخالتهای بیجای خانواده شهرام شروع شد. خواهر و مادرش یک سری از مسائل شخصی مرا به رویم میآوردند که من از خجالت آب میشدم و همش برایم سؤال بود که نکند اینا در خانه ما میکروفن کار گذاشتن و از همسرم هم که سؤال میکردم میگفت من نمیدانم شاید خودت گفتی و حواست نبوده اما حرفهای خواهرش که از تمام جزئیات زندگی ما خبر داشت منو خیلی شوکه میکرد.
در این لحظه شهرام حرفهای همسرش را قطع کرد و گفت: خودت گفتی باز هم میگم من چیزی نگفتم.
همان موقع ناهید برگهای را از داخل کیفش درآورد و روی میز قاضی گذاشت و گفت: این پرینت پیامکهای شهرام با خانوادهاش است که گرفتهام. شهرام آنقدر به من گفته بود که خودت مسائل خصوصی را به خانوادهام میگویی که داشت باورم میشد تا اینکه یک روز که او به حمام رفته بود تلفنش را چک کردم و وقتی متوجه شدم که او همه مسائل خصوصی زندگیمان را به مادر و خواهرش میگوید آنقدر عصبانی شدم که احساس کردم در خانه ما حریمی وجود ندارد.
این حرف ناهید باعث ناراحتی و عصبانیت شهرام شد به گونهای که با لحن تندی گفت: اصلاً خوب کاری کردم که گفتم آنها خانواده من هستند باید همه مسائل زندگیام را بدانند. تو اگر مشکلی نداشته باشی که نباید از گفتن واقعیتها نگران و عصبانی شوی. آقای قاضی وقتی همسرم بلد نیست غذا درست کند خصوصی است؟! من به مادرم گفتم که به ناهید آشپزی یاد بده.
ناهید با ناراحتی گفت: مطمئنی که فقط موضوع غذا درست کردن را گفتی؟ که شهرام به یکباره سکوت کرد و سرش را پایین انداخت.
ناهید ادامه داد: جناب قاضی مگر همسر نباید در همه مسائل رازدار شریک زندگیاش باشد. اگر من مدتی درگیر افسردگی بودم چرا باید خواهرش در جریان باشد. ضمناً مدام در خانه در حال مقایسه با خواهر و مادرش هستم و به جای تعریف از من همیشه در حال تعریف کردن از چهره خواهرش است. تا در مورد مسألهای اظهارنظر میکنم با این جمله که تو هنوز بچهای و نیاز به کمک داری سرکوبم میکند. آقای قاضی من جرأت نمیکنم حرفی بهش بزنم الان من چند روزه که میرم به بیمارستان چون حالم بده اما جرأت نکردم بهش بگم چون میدونم اگر بهش بگم مادر و خواهرش خبردار میشوند و برایم حرف درست میکنند.
این حرف ناهید باعث شد شهرام به حرفهای ناهید اعتراض کرد و گفت: هر چی میکشم از دست توست همیشه به همه چیز معترضی. تو اصلاً لیاقت من را نداری. اصلاً خوب کاری میکنم که همه مسائل را به خانوادهام میگویم. زندگی خودم است و برای آن نباید از کسی اجازه بگیرم. من دیگر اشتیاقی به زندگی کردن با تو ندارم. این حرفها باعث شد تنش و جدل بین زوج جوان شدت بگیرد که به یکباره قاضی با ورود به بحث هر دو را ساکت کرد.
در ادامه قاضی رو به زوج جوان کرد و گفت: دست از لجبازیهای کودکانه بردارید و زندگیتان را بر سر مسائل کوچک خراب نکنید. باید حداقل دو ماه مداوم و مستمر به واحد مشاوره بروید اگر نظر کارشناس حوزه خانواده هم جدایی بود آن موقع حکم طلاق را صادر میکنم. فعلاً باید این صورت جلسه را امضا کنید.
امیرحسین صفدری کارشناس حوزه خانواده
متأسفانه سن کم، دخالتهای والدین، عدم صداقت و تعهد در زندگی مشترک یکی از اصلیترین دلایل فروپاشی کانون گرم خانواده در حال حاضر است.
موضوع مشهود در این پرونده آن است که شهرام باید بداند اگر ناهید چیزی به او میگوید باید این راز را پیش خودش نگه دارد و آن را با کسی حتی خواهر و مادرش در میان نگذارد.
متأسفانه سن کم این زوج و نداشتن ثبات شخصیتی در شهرام باعث شده اعتماد به نفس کافی برای حل مشکلات در زندگی مشترک نداشته باشد و همین مسأله منجر به حاشیه و مشکلات زیادی برای آنها شده است با این حال اگر شهرام روی خودش کار کند و با کمی تفکر و گفتوگو با ناهید اهداف زندگی مشترک خود را مشخص کند میتواند از این بحران به وجود آمده عبور کند.
با فاصله چند متری مرد جوانی که به نظر میرسید 3 – 4 سالی از همسرش بزرگتر است در کنار او ایستاده بود و به راحتی میشد ناراحتی و کلافگی را در چهرهاش دید که آهسته میگفت: ناهید جان من اشتباه کردم. معذرت میخواهم و زن جوان هم بیتوجه به حرفهای همسرش اشکهایش را پاک میکرد.
دقایقی بعد منشی دادگاه با صدا کردن زوج جوان آنها را به داخل شعبه فراخواند، اما شهرام قصد داشت تا با ایستادن در جلوی ناهید مانع ورود او به شعبه شود که او با دست همسرش را کنار زد و گفت: شهرام زندگیام را نابود کردی. دیگه از دستت خسته شدم و به هیچ عنوان کوتاه نمیام.
قاضی با موهای تقریباً سفید شده در حال مطالعه پرونده بود، پس از اتمام مطالعه پرونده، کت آبی رنگ خود را درآورد و رو به دختر جوان کرد و گفت: دخترم مگر این رازی که همسرت فاش کرده چه بوده که حاضر شدی دادخواست طلاق بدهی؟
ناهید نفس عمیقی کشید و گفت: حاج آقا من و همسرم از اقوام دور هم هستیم و در یک مجلس عروسی با هم آشنا شدیم. اغلب فامیل میگفتند شهرام پسر خوبی است و من هم چون موردی از او ندیده و نشنیده بودم به پیشنهادش جواب مثبت دادم، مدتی زیر نظر خانوادهها باهم در ارتباط بودیم و در نهایت بعد از ۳ ماه آشنایی وجه اشتراکهای زیادی پیدا کردیم و تصمیم گرفتیم عقد کنیم و الان هم نزدیک به یکسالی که ازدواج کردهایم.
ناهید با دستمال گوشه چشمش را پاک کرد و ادامه داد: اوایل زندگی خوبی داشتیم تا اینکه کم کم دخالتهای بیجای خانواده شهرام شروع شد. خواهر و مادرش یک سری از مسائل شخصی مرا به رویم میآوردند که من از خجالت آب میشدم و همش برایم سؤال بود که نکند اینا در خانه ما میکروفن کار گذاشتن و از همسرم هم که سؤال میکردم میگفت من نمیدانم شاید خودت گفتی و حواست نبوده اما حرفهای خواهرش که از تمام جزئیات زندگی ما خبر داشت منو خیلی شوکه میکرد.
در این لحظه شهرام حرفهای همسرش را قطع کرد و گفت: خودت گفتی باز هم میگم من چیزی نگفتم.
همان موقع ناهید برگهای را از داخل کیفش درآورد و روی میز قاضی گذاشت و گفت: این پرینت پیامکهای شهرام با خانوادهاش است که گرفتهام. شهرام آنقدر به من گفته بود که خودت مسائل خصوصی را به خانوادهام میگویی که داشت باورم میشد تا اینکه یک روز که او به حمام رفته بود تلفنش را چک کردم و وقتی متوجه شدم که او همه مسائل خصوصی زندگیمان را به مادر و خواهرش میگوید آنقدر عصبانی شدم که احساس کردم در خانه ما حریمی وجود ندارد.
این حرف ناهید باعث ناراحتی و عصبانیت شهرام شد به گونهای که با لحن تندی گفت: اصلاً خوب کاری کردم که گفتم آنها خانواده من هستند باید همه مسائل زندگیام را بدانند. تو اگر مشکلی نداشته باشی که نباید از گفتن واقعیتها نگران و عصبانی شوی. آقای قاضی وقتی همسرم بلد نیست غذا درست کند خصوصی است؟! من به مادرم گفتم که به ناهید آشپزی یاد بده.
ناهید با ناراحتی گفت: مطمئنی که فقط موضوع غذا درست کردن را گفتی؟ که شهرام به یکباره سکوت کرد و سرش را پایین انداخت.
ناهید ادامه داد: جناب قاضی مگر همسر نباید در همه مسائل رازدار شریک زندگیاش باشد. اگر من مدتی درگیر افسردگی بودم چرا باید خواهرش در جریان باشد. ضمناً مدام در خانه در حال مقایسه با خواهر و مادرش هستم و به جای تعریف از من همیشه در حال تعریف کردن از چهره خواهرش است. تا در مورد مسألهای اظهارنظر میکنم با این جمله که تو هنوز بچهای و نیاز به کمک داری سرکوبم میکند. آقای قاضی من جرأت نمیکنم حرفی بهش بزنم الان من چند روزه که میرم به بیمارستان چون حالم بده اما جرأت نکردم بهش بگم چون میدونم اگر بهش بگم مادر و خواهرش خبردار میشوند و برایم حرف درست میکنند.
این حرف ناهید باعث شد شهرام به حرفهای ناهید اعتراض کرد و گفت: هر چی میکشم از دست توست همیشه به همه چیز معترضی. تو اصلاً لیاقت من را نداری. اصلاً خوب کاری میکنم که همه مسائل را به خانوادهام میگویم. زندگی خودم است و برای آن نباید از کسی اجازه بگیرم. من دیگر اشتیاقی به زندگی کردن با تو ندارم. این حرفها باعث شد تنش و جدل بین زوج جوان شدت بگیرد که به یکباره قاضی با ورود به بحث هر دو را ساکت کرد.
در ادامه قاضی رو به زوج جوان کرد و گفت: دست از لجبازیهای کودکانه بردارید و زندگیتان را بر سر مسائل کوچک خراب نکنید. باید حداقل دو ماه مداوم و مستمر به واحد مشاوره بروید اگر نظر کارشناس حوزه خانواده هم جدایی بود آن موقع حکم طلاق را صادر میکنم. فعلاً باید این صورت جلسه را امضا کنید.
امیرحسین صفدری کارشناس حوزه خانواده
متأسفانه سن کم، دخالتهای والدین، عدم صداقت و تعهد در زندگی مشترک یکی از اصلیترین دلایل فروپاشی کانون گرم خانواده در حال حاضر است.
موضوع مشهود در این پرونده آن است که شهرام باید بداند اگر ناهید چیزی به او میگوید باید این راز را پیش خودش نگه دارد و آن را با کسی حتی خواهر و مادرش در میان نگذارد.
متأسفانه سن کم این زوج و نداشتن ثبات شخصیتی در شهرام باعث شده اعتماد به نفس کافی برای حل مشکلات در زندگی مشترک نداشته باشد و همین مسأله منجر به حاشیه و مشکلات زیادی برای آنها شده است با این حال اگر شهرام روی خودش کار کند و با کمی تفکر و گفتوگو با ناهید اهداف زندگی مشترک خود را مشخص کند میتواند از این بحران به وجود آمده عبور کند.
مرگ طوفانی در ایستگاه اتوبوس
گروه حوادث / وزش طوفانی نسبتاً شدید در شهر پردیس جان یک نفر را گرفت.
به گزارش مهر، بعد از ظهر جمعه طوفانی نسبتاً شدید استان تهران را در نوردید و در پی این طوفان و کنده شدن جایگاه ایستگاه اتوبوس و سقوط آن بر یک عابر پیاده از اتباع افغانستان در فاز سه پردیس، وی جانش را از دست داد.
این جایگاه ایستگاه اتوبوس بر اثر طوفان از جا کنده شده است و علاوه بر این مورد تعدادی درخت در سطح استان تهران شکسته شد.
به گزارش مهر، بعد از ظهر جمعه طوفانی نسبتاً شدید استان تهران را در نوردید و در پی این طوفان و کنده شدن جایگاه ایستگاه اتوبوس و سقوط آن بر یک عابر پیاده از اتباع افغانستان در فاز سه پردیس، وی جانش را از دست داد.
این جایگاه ایستگاه اتوبوس بر اثر طوفان از جا کنده شده است و علاوه بر این مورد تعدادی درخت در سطح استان تهران شکسته شد.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
صداهای مرموز فرمان قتل داد
-
ضارب خانم منشی
-
سرنوشت مبهم دختر گمشده در جنگلهای عباسآباد
-
3 مرگ در آخرین روز هفته
-
بازداشت سارقان گروگانگیر در شوشتر
-
کلاهبرداری 6 میلیاردی با خرید مواد غذایی قسطی
-
مرگ خاموش یک خانواده در چادر مسافرتی
-
طلاق به خاطر افشای رازهای خصوصی همسر
-
مرگ طوفانی در ایستگاه اتوبوس
اخبارایران آنلاین