ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
درونــما
چاینا دیلی (چین):
در دو ماه اخیر هیچ مورد کرونایی جدید در استان هوبئی اعلام نشده است اما پیدا شدن موارد جدید کووید19 در پکن باعث شده است چند منطقه شهر قرنطینه شود و رستورانها و مراکز تفریحی در برخی مناطق پایتخت چین به تعطیلی کشیده شود.
ستردی استار (کانادا):
یکی از مدارس تورنتوی کانادا از زمانی که بحثهای نژادپرستی بالا گرفته از دانشآموزان رنگین پوست خود خواسته با وجود سخت بودن صحبت از خشونتهای نژادی، از تجاربشان در این زمینه بگویند تا با افزایش آگاهی سایر دانشآموزان بااین مسأله مبارزه کنند.
لیبراسیون (فرانسه):
دو بازیگر معروف فرانسوی که هر دو بدون اینکه هرگز هیچ ارتباط دوستانهای با هم داشته باشند، با تبعیض نژادی و جنسیتی در جامعه فرانسه مبارزه میکردند و یکی از آنها سفید پوست و دیگری سیاه است، اعلام کردهاند این هفته در کنار هم در تظاهرات ضد نژادپرستی شرکت میکنند.
با تجمع یک چهارم ناوهای امریکا در آب های مشرف به چین تنشهای واشنگتن-پکن تشدید می شود
پاسیفیک، پارکینگ ناوهای امریکایی
وصال روحانی / در اوج تیرگی روابط واشنگتن و پکن سه ناو هواپیمابرامریکایی وارد دریای پاسیفیک شدند؛ رویدادی که به زعم ناظران می تواند منجر به خشم چین و تشدید اختلافات بین دو طرف شود.
بهگزارش آسوشیتد پرس، ممکن است پنتاگون مدعی شود حرکت سه ناو فوق فقط نشانهای از احیای نیروی دریایی امریکا پس از فروکش کردن نسبی بحران کرونا است. اما این اولین بار در سه سال اخیر است که امریکا دست به چنین اقدامی در آبهای شرق آسیا برای هشدار به اژدهای زرد زده است. ترامپ در ماههای اخیر بارها چین را متهم به سوءمدیریت در بحران کرونا و شیوع عمدی بیماری کووید 19 در غرب و سایر کشورها کرده و با این اوصاف استقرار دهها هواپیمای جنگنده روی عرشه این ناوها به معنای ضربشست امریکا و تهدید چینیها به اعمال زور علیه آنان در صورت رام نشدنشان مقابل پنتاگون است. اما امریکاییها برای خنثیسازی این تصور تصریح کردهاند که برای مذاکرات مجدد با طرف چینی آمادهاند تا نظم مورد نظرشان به شرق آسیا بازگردد. بانی گلاسر، مدیر دپارتمان مطالعات راهبردی چین در «مرکز بررسیهای استراتژیک» امریکا میگوید: «چینیها بر این باور بودند که اشاعه کووید19 کاراییهای نظامی و امنیتی ما را به حداقل رساندهاست و در نتیجه استقرار سه ناوهواپیمابر ما در دریاهای اطراف آنها به معنای هشدار دادن به آنها است. البته باید به چین هم حق داد که کار امریکاییها را نشانه تازهای از دخالتهایشان در امور منطقه و ارعاب رقبایشان بینگارند.»
بهانههای یک تهاجم غیر معمول
یک وجه تعجب برانگیز در مورد گسیل سه ناو مورد بحث به منطقه این نکته است که امریکا به طور معمول هر سال پایان بهار به جای تمرکز روی یک نقطه خاص هواپیماها و ناوبرهایش را به سفرهای تجسسی مختلف میفرستد اما امسال در کنار گسیل پهپادهای جاسوسی در دریای جنوبی چین، ناوهای هواپیمابر خود را نیز به منطقه فرستاد که نشان می دهد، امریکا چینیها را رقیبی فراتر از معمول دانسته و قصد ترساندن آن را دارد.
بهگزارش واشنگتن پست ناوهواپیمابر تئودور روزولت و کشتیهای همراهش از پنجشنبه گذشته به منطقه موسوم به «هندو پاسیفیک» وارد شده و اندک زمانی بعد در دریای فیلیپین در نزدیکی کشور کوچک گوام آرام گرفتند.
ناو تئودور روزولت و کشتیهای همراهش آخرین بار سه ماه پیش قبل از شیوع کرونا بود که در آبهای آزاد حرکت کردند. اما پساز ابتلای شماری از نیروهای این کشتی به ویروس کرونا متوقف شدند و اکنون دیگر بار فعالیت را از سر گرفته اند. در کشتیهای نیمیتز و ریگان که در کنار ناو تئودور روزولت حرکت می کنند نیز گفته میشود، مکانیسمهایی درنظر گرفته شده تا احتمال ابتلا در آنها به صفر برسد. آدمیرال جیم کرک فرمانده ناو فیمیتز دیروز با اتهام زنی به چین گفت: «کرونا دیگر دغدغه اول ما نیست و ما آمدهایم تا به منطقه نظمی را ببخشیم که چین فاقد قدرت لازم برای برقراری آن نشان داده است.» اما در همین حال آدمیرال استیفن کوهلر فرمانده عملیات نظامی امریکا در هند و چین تلاش کرد، آبی بر آتش خشم احتمالی چین بریزد و گفت: «ما خیال خط و نشان کشیدن برای چین را نداریم و فقط میخواهیم بگوییم به نفع بینظمها است که نظم امریکایی را بپذیرند و به آن عمل کنند!»
تهدید تازه امریکاییها در آبهای نزدیک به چین در شرایطی صورت پذیرفته که نوع برخورد آنان با بیماری مهلک کرونا دهها درجه ضعیفتر از عملکرد چینیها بوده و رکوردار بیشترین موارد ابتلا و مرگ در سطح جهان شدهاند.
رمزی در کار نیست؟
درست است که طرح افزایش ناوبری امریکا در دریاهای مشرف به چین از زمان باراک اوباما آغاز شد اما مانور روزهای اخیر کشتیهای جنگی امریکا در این منطقه این تعرض را از قوه به فعل در آورده است. البته پنتاگون مدعی است مسأله مرموز تازهای پشت حرکت این ناوها نیست و میگوید امریکا از حق استقرار هر چه بیشتر نیروهای نظامیاش در مواضع و پایگاههای مختلف خود سود جسته و دریاهای مرتبط با چین نیز بخشی از همین برنامه و قلمرو است اما رویاروییهای تند دو کشور در ماههای اخیر این ادعا را نقض کرده و اقدام جدید ناوها را نوعی اعلام آمادگی برای شروع یک رویارویی احتمالی بین دو طرف جلوه میدهد. در همین ارتباط 30 می (10 خرداد) ناوشکن ماستین امریکا تا 12 مایلی جزیره وودی در منطقه پاسیفیک که در تسخیر چینیها بوده پیش رفت تا نشان بدهد اگر جنگی تمام عیار در دریا و هوا بین دو طرف روی بدهد، امریکا برای حمله به مواضع چینیها آمادگی دارد. امریکا همچنین با استفاده از فضای پروازی که تایوان در اختیارش گذاشت، دست به پروازی نظامی و تجسسی در نزدیکی مرز چین در اواسط خردادماه زد؛ اقدامی که پکن آن را تهدیدآمیز و تأسفآور نامید.
این زبان جنگ نیست!
از سوی دیگر گفته میشود هواپیماهای جنگی امریکا مستقر در منطقه نه فقط از خاک تایوان سوءاستفاده کردهاند بلکه با سنسورهای مختلف و ادوات ظریف تکنولوژیک مشغول جاسوسی و ردیابی فعالیت چینیها در داخل خاک کشورشان بودهاند. به گزارش «نشنال اینترست» هواپیماهای امریکایی مستقر در گوام نیز در فعالیت فوق و رصد کردن تحرکات چینیها سهیم بودهاند و کنار آن حداقل 200 افسر و درجهدار نیروی هوایی امریکا دست به عملیات مشترک نظامی و تمرینات واحد با سربازان گوامی و فیلیپینی زده و فضا را ملتهبتر کردهاند، گفته میشود هواپیماهای حاضر در این عملیات از پایگاههای نظامی امریکا در ژاپن به پرواز درآمدهاند. اظهارات تازه ژنرال کرافت، یکی از فرماندهان ارشد امریکا در دریای چین در عین اینکه تأیید رسمی این خبر به شمار نمیآید اما رنگ و بوی آن را دارد، وی گفته است: «برای نیروی هوایی امریکا پرواز و اقدامهای تجسسی و ردگیری از طرق مختلف و از درون پایگاههای متعدد در شرق آسیا متصور و مقدور است ولی نباید گمان کرد، زبان ما زبان جنگ و تعارض است. ما از ابتدا هم راضی به عملیات اخیر نبودهایم و آرزوی شخصی من بازگشت هر چه سریعتر به پایگاه نظامی یاکوتا در ژاپن است.»
بهترین بهانه
با این حال آگاهان در پنتاگون میگویند عملیات اخیر در راستای قدرتنمایی به چینیها و بخشی از تهدید آنها به عقبنشینی سیاسی-اقتصادی پس از قبضه کردن بازارهای اقتصادی در سالهای اخیر و در آوردن منافع فراوان از دست کمپانیهای امریکایی بوده است. چیزی که ترامپ مدعی «استادی در امور اقتصادی» به هیچ روی بر نمیتابد و اتهامات مربوط به سوءنظر چینیها در ایجاد و بسط بیماری کووید19 بهترین بهانه را به دست وی برای تسویه حساب با چینیها و عقب راندن آنها در زمینههای اقتصادی- معیشتی و به تبع آن در عرصههای سیاسی دادهاند. در همین راستا گفته میشود سه ناوهواپیمابر امریکا و کشتیهای همراهشان تنها نیروهای گسیل شده این کشور به آبهای پاسیفیک نیستند و دهها کشتی اعلام نشده دیگر نیز طی هفتههای اخیر با تجمع در منطقه آرایش جنگی امریکا و زبان جنگی آنها را ترسیم و تصریح و کاملتر کردهاند. کشتیهایی که گفته میشود شمار آنها به یک چهارم کل کشتیها و ناوهای ارتش امریکا می رسد و البته این در حالی است که گفته می شود مایک پمپئو، وزیرخارجه امریکا، در حال برنامه ریزی سفری به هاوایی برای انجام دیداری با شماری از مقامات دولت چین است.
نسخه ضدامریکایی 54 کشور آفریقایی روی میز سازمان ملل
زهره صفاری/ پنجاه و چهار کشور آفریقایی در نامهای به شورای حقوق بشر سازمان ملل خواستار برگزاری جلسه فوری با محور نقض حقوق بشر و اعمال خشونت پلیس با انگیزههای نژادپرستی بویژه در امریکا شدند.
بهگزارش «فرانس پرس»، این نامه در حالی تنظیم و از طریق نماینده بورکینافاسو به رئیس اتریشی این شورا تحویل شد که پس از قتل «جورج فلوید» 46 ساله زیر فشار زانوی افسر سفیدپوست پلیس مینیاپولیس، خشم فروخورده قربانیان نژادپرستی سر باز کرد و هفتهها امریکا و جهان را به صحنه تظاهرات گسترده ضدنژادی بدل کرد. پیشتر خانواده «فلوید» و نزدیکان چندین قربانی دیگر خشونتهای پلیس امریکا و 600 سازمان مردم نهاد (NGO) نیز خواستار مداخله سازمان ملل در این موضوع شده بودند اما از آنجا که طبق قوانین ورود شورا نیازمند درخواست دست کم یک کشور مستقل بود، آفریقاییها دست اتحاد داده و 54 کشور پای این درخواست را امضا کردند. براساس مفاد این نامه، نمایندگان آفریقایی خواستار بررسی موضوع نژادپرستی و خشونت علیه سیاهپوستان و تشکیل این جلسه در هفته آینده و بواقع نخستین جلسه این شورا پس از شیوع کرونا شدند اما هنوز زمان دقیق آن از سوی سازمان ملل اعلام نشده است.
به باور ناظران نکتهای که در پس این درخواست نهفته، تأکید ویژه بر نژادپرستی در امریکا و به نوعی قراردادن سازمان ملل در مقابل امریکا و به نوعی مداخله در امور یکی از مدعیان دموکراسی در جهان است. متن نامه نیز این موضوع را نشان میدهد: «قتل فلوید همانطور که ویدئوی آن در سراسر جهان منتشر شد یک اتفاق خاص نبود بلکه پیشتر نیز بسیاری از آفریقاییها با سرنوشتی مشابه قربانی خشونت پلیس شدهاند. متأسفانه آن قربانیان چون در قاب تصاویر شبکههای اجتماعی نیامدند، هرگز دیده نشدند.» التهاب اعتراضات در حالی از امریکا به سایر نقاط جهان کشیده شده است که گفته میشود حتی اگر نشست ویژه شورای حقوق بشر سازمان ملل نیز برگزار نشود، انتظار میرود موضوع قتل فلوید و نگرانیها از افزایش خشونت پلیس و نژادپرستی از سوی بسیاری از کشورها در نخستین نشست مورد توجه قرار گیرد.
قتل «جورج فلوید» در مینیاپولیس علاوه بر تبعاتی که برای جامعه سیاسی امریکا داشت، پلیس را نیز دستخوش تغییرات بسیاری کرد. بهطوری که ابتدا دموکراتها برای تحقق خواسته معترضان لایحه تغییرات در قوانین پلیس را به کنگره بردند و چند روز بعد جمهوریخواهان نیز همسو با آنها شده و به این تغییرات رأی مثبت دادند.
انزوای رئیس جمهوری پوپولیست
25 مه، زمانی که نخستین تصویر جان دادن مرد سیاهپوست زیر زانوی پلیس در شبکههای اجتماعی دست به دست شد و معترضان به خیابان ریختند، دونالد ترامپ گارد ملی و پلیس را برای مقابله با معترضان به خیابان فرستاد و در توئیتی معترضان را قلدر و آشوبگر خطاب کرد، اما تداوم اعتراضات و پس از آن موضع دموکراتها و جمهوریخواهان امریکایی در تقبیح خشونت پلیس، رئیس جمهوری را نیز به شرایطی کشاند تا وادار شود کمی همسو با جریان پیش آمده حرکت کند. روز جمعه، ترامپ وقتی در برابر خبرنگار فاکس نیوز نشست در پاسخ به سؤالی درباره برخورد با نژادپرستان، خیلی محافظه کارانه از موضع جدیدش گفت: «ممنوعیت فشردن گلو از سوی پلیس بسیار خوب است اما خب در بعضی مواقع این کار لازم است.»
البته در روزهای اخیر، ترامپ یک بار دیگر نیز مجبور به عقب نشینی شده است. او که حساسترین سال ریاست جمهوری اش با شیوع کرونا، بدترین روند را طی میکند، در حالی که به نوشته «سیانان»، نخستین کمپین خود پس از کرونا را برای 19 ژوئن مقارن با روز رهایی سیاهپوستان تعیین کرده بود، با انتقادات بسیاری روبهرو شد و دست آخر از موضع خود کوتاه آمد و کمپین اش را یک روز به تعویق انداخت.
به نوشته «گاردین»، گرچه بسیاری از ناظران، مدتهاست دونالد ترامپ را به پیرمردی تعبیر میکنند که با وجود نشستن در گوشه یک بار و بیان اظهارنظرهای احمقانه، مردم را به سمت خود جلب میکند اما شاید نخستین بار است که به نظر میرسد او راهش را گم کرده و دیگر از شرایط سابق برایش خبری نیست. در واقع حس ششم ترامپ که به او در نوشتن یادداشتهای پوپولیستی کمک میکرد با بیداری مردم امریکا پس از قتل «فلوید»، او را به پرتگاه سقوط رسانده است. در سه هفته گذشته رئیس جمهوری امریکا در نقطه مقابل اقبال مردمی و اقبال تاریخیاش قرار گرفته است. شاید در شرایطی مشابه امریکای فعلی هر رئیس جمهوری فرصتی برای صحبت پیدا میکرد اما ترامپ در جایگاهی است که هیچ جایی برای ابراز وجود برایش نیست. براساس آخرین آماری که پس از مرگ «فلوید» در دانشگاه «مون ماوث» به دست آمد، 57 درصد سیاهپوستان امریکایی از خشونت پلیس به ستوه آمدهاند. در همین راستا، «فرانک لونتز»، مشاور جمهوریخواهان در توئیتی نوشت: «در 35 سال گذشته هرگز ندیدهام که دیدگاهها تا این حد سریع تغییر کند. امریکای امروز با 30 روز قبل خیلی فرق دارد چه از منظر سیاسی، چه اقتصادی و چه اجتماعی...»
اعتراض به سقوط ارزش پول ملی لبنان
گروه جهان/ معترضان لبنانی که از سقوط وهم انگیز ارزش پول ملی این کشور خشمگین شده بودند، در دو روز متوالی به خیابانها آمده و با بستن راهها و آتش افروزی اعتراض خود را به شرایط نشان دادند. به گزارش «فایننشال تایمز»، گرچه در دو دهه گذشته هر هزار و 500 پوند لبنان یک دلار معامله میشد و مردم با مشکلاتی روبهرو بودند، اما سقوط ناگهانی ارزش پول این کشور به هر 6 هزار پوند در برابر یک دلار در معاملات و به عبارتی افت 70 درصدی پول این کشور ظرف 4 روز چهره سیاه فقر را بیش از پیش بر مردم این کشور نشان داد و آنها را به خیابانها کشاند.
ائتلاف ملی برای زندگی نیاز جامعه ایرانی
ادامه از صفحه اول
این توصیه و راهکار رئیسجمهوری باید از سوی همه مسئولان کشور مورد توجه قرار گیرد زیرا در همه پاندمیها سلامت انسانها بهخطر میافتد و جامعه نیز درگیر دو پدیده اساسی میشود، یکی زندگی و دیگری معیشت. در پاندمی ویروس کرونا جهان درگیر این دو مسأله شد. به عبارتی کرونا زندگی را در معرض یک پرسش اساسی قرار داد و امید و زندگی را با چالش مواجه کرد. این چالشها و مشکلات ناشی از آن در پیشرفتهترین کشورها هم دیده شد و در کل جهان موضوع حیات انسانها به موضوع مهم تبدیل شد. در حقیقت زندگی کردن مردم یعنی سفر رفتن، رستوران رفتن، سینما و تئاتر، دید و بازدیدها، همایشهای گروهی و مناسبات اجتماعی تحت تأثیر قرار گرفت. کرونا برای زندگی جمعی مردم انزوا و تنهایی آورد. عزیزان افراد، در تنهایی از دنیا رفتند. همین اتفاقات موجب شد تا زندگی برای خیلیها بیمعنا شود. موضوع دیگر ویروس کرونا این بود که معیشت مردم با مشکل مواجه شد. کارشناسان اقتصادی بر این باورند که خطر ویروس کرونا به حدی است که میتوان آن را آغازی بر وقوع یک رکود در اقتصاد جهانی دانست البته میزان اثرگذاری شیوع ویروس کرونا بر اقتصادهای مختلف یکسان نخواهد بود اما اثرات جهانی شیوع ویروس کرونا عبارتند از افزایش بیکاری در جهان، تحمیل شوکهای سنگین به اقتصاد دنیا، لطمه سنگین به تجارت خارجی. با توجه به این موارد، ضروری است که حاکمان سیاسی درباره موضوع زندگی و معیشت مردم چاره اندیشی کنند. ما نیازمند یک ائتلاف ملی و جهانی هستیم چرا که انسان با زندگی و معیشت معنا پیدا میکند. این ائتلافی که رئیسجمهوری به آن اشاره میکند نه فقط در کشور بلکه باید در دنیا برای حفظ زندگی مردم تمام کشورها ایجاد شود. دولت به همراه احزاب، سازمانهای مردم نهاد، هنرمندان، ورزشکاران و رؤسای قوههای مختلف در کنار هم قرار بگیرند تا مردم بتوانند به زندگی عادی برگردند و همانطور که رئیسجمهوری اشاره کرد باید ائتلاف ملی برای زندگی و معیشت مردم تقویت شود که یک دستاورد بزرگ برای زندگی مردم داشته باشد و این با اتحاد همه ارکان کشور امکان پذیرخواهد بود.
این توصیه و راهکار رئیسجمهوری باید از سوی همه مسئولان کشور مورد توجه قرار گیرد زیرا در همه پاندمیها سلامت انسانها بهخطر میافتد و جامعه نیز درگیر دو پدیده اساسی میشود، یکی زندگی و دیگری معیشت. در پاندمی ویروس کرونا جهان درگیر این دو مسأله شد. به عبارتی کرونا زندگی را در معرض یک پرسش اساسی قرار داد و امید و زندگی را با چالش مواجه کرد. این چالشها و مشکلات ناشی از آن در پیشرفتهترین کشورها هم دیده شد و در کل جهان موضوع حیات انسانها به موضوع مهم تبدیل شد. در حقیقت زندگی کردن مردم یعنی سفر رفتن، رستوران رفتن، سینما و تئاتر، دید و بازدیدها، همایشهای گروهی و مناسبات اجتماعی تحت تأثیر قرار گرفت. کرونا برای زندگی جمعی مردم انزوا و تنهایی آورد. عزیزان افراد، در تنهایی از دنیا رفتند. همین اتفاقات موجب شد تا زندگی برای خیلیها بیمعنا شود. موضوع دیگر ویروس کرونا این بود که معیشت مردم با مشکل مواجه شد. کارشناسان اقتصادی بر این باورند که خطر ویروس کرونا به حدی است که میتوان آن را آغازی بر وقوع یک رکود در اقتصاد جهانی دانست البته میزان اثرگذاری شیوع ویروس کرونا بر اقتصادهای مختلف یکسان نخواهد بود اما اثرات جهانی شیوع ویروس کرونا عبارتند از افزایش بیکاری در جهان، تحمیل شوکهای سنگین به اقتصاد دنیا، لطمه سنگین به تجارت خارجی. با توجه به این موارد، ضروری است که حاکمان سیاسی درباره موضوع زندگی و معیشت مردم چاره اندیشی کنند. ما نیازمند یک ائتلاف ملی و جهانی هستیم چرا که انسان با زندگی و معیشت معنا پیدا میکند. این ائتلافی که رئیسجمهوری به آن اشاره میکند نه فقط در کشور بلکه باید در دنیا برای حفظ زندگی مردم تمام کشورها ایجاد شود. دولت به همراه احزاب، سازمانهای مردم نهاد، هنرمندان، ورزشکاران و رؤسای قوههای مختلف در کنار هم قرار بگیرند تا مردم بتوانند به زندگی عادی برگردند و همانطور که رئیسجمهوری اشاره کرد باید ائتلاف ملی برای زندگی و معیشت مردم تقویت شود که یک دستاورد بزرگ برای زندگی مردم داشته باشد و این با اتحاد همه ارکان کشور امکان پذیرخواهد بود.
چرا مجسمههای تاریخی به زیر کشیده میشوند
بنفشه غلامی/ در روزهای اخیر در اروپا و امریکا مردم شاهد تلاش برخی معترضان برای به زیر کشیدن مجسمه های تاریخی بودند. طوری که دیروز شهردار لندن نگران از آسیب دیدن مجسمه وینستون چرچیل، نخستوزیر اسبق این کشور که این روزها با اتهام نژادپرستی از سوی مبارزان این پدیده در انگلیس مواجه است، آن را در صندوقی فلزی قرار داد.
وینستون چرچیل، جدیدترین شخصیت تاریخی است که هدف خشم معترضان به نژادپرستی در جهان و بویژه امریکا قرار گرفته است. اما نخستین این شخصیتها نیست. در جریان اعتراضهای جهانی علیه نژادپرستی که بعد از قتل «جورج فلوید»، مرد 46 ساله سیاهپوست امریکایی به دست پلیس سفید این کشور آغاز شد و همچنان ادامه دارد، حمله به مجسمههای مشاهیر تاریخی، با واکنشهای زیادی مواجه شده است. اما چرا معترضان سراغ مجسمهها رفتهاند؟ اعتراض به نژادپرستی شاید بخشی از دلیل حمله به مجسمهها باشد. اما همه آن نیست. نکته نخست در حمله به مجسمهها در اروپا و امریکا، به نارضایتی عمومی از شرایط حاکم بر جامعه باز میگردد. دههها بعد از جنگ جهانی دوم، ساکنان غرب به این باور رسیدهاند که بنیانگذاران دنیای مدرن، نتوانستهاند پایههای جهان امروز را آن گونه که شایسته و بایسته بود، بنا نهند. کرونا کبریتی بود که بر خرمن خشم نهفته مردم از شرایط موجود زده شد. جامعههایی که به نظر مدرن و آسیبناپذیر بهنظر میرسیدند، ناگهان چنان آسیبپذیر شدند که قفسههای فروشگاهها را خالی و بیمارستانها را پر دیدند. تفکراتی که این جوامع را پیریزی کرده بود، نواقص خود را نشان داد و فقر و ادبار بیش از هر زمان بروز کرد. کسانی که در روزهای اخیر به مجسمهها حمله میکنند، در واقع خشم فروخورده خود از نواقص جامعه مدرن و بنیانگذاران آن را بروز میدهند.
حمله به مجسمهها در اروپا وامریکا در درجه دوم، دلایل مبارزه با نژادپرستی دارد. چیزی که به یک مجسمه اهمیت میدهد، دو نکته است: نخست خود فردی که مجسمهاش ساخته و برپا شده و دوم تاریخی که پشت مجسمه نهفته است. به عبارتی کارکرد مجسمهها انتقال دیدگاههای شخصیتهایی است که مجسمه به آنها تعلق دارد. مجسمهها همچنین در هر کشوری و فرهنگی روایتگر تاریخ کشور خود هستند. تاریخی که میتوانند افتخارآفرین باشد یا موجب سرافکندگی شود. مجسمههایی که به آنها حمله شده است، مجسمه کسانی همچون، ادوارد کالستن، از تاجران بردهفروش در تاریخ انگلیس، لئوپولد دوم، پادشاه بلژیک که در قرن 18 موجب قتلعام 10 میلیون نفر از شهروندان کنگو شد، رابرت میلیگان، تاجر بردهفروش انگلیسی و کریستف کلمب، کاشف امریکا که موجب تجاوز به حریم بومیان امریکا و بردهداری آنان شد، بودند. همه این مجسمهها جدا از تفکر صاحبان خود درباره انسانهایی با رنگ پوستی متفاوت، بخشی از تاریخ کشور خود را بهدنبال میکشند که سیاه است. شاید زمانی بریتانیاییها و امریکاییها به بردهداری و استعمار انسانها افتخار میکردند، اما ایدهآلها و معیارهای نسل جدید این کشورها تغییر کرده است. نسل جدید از جرینگ و جرینگ زنجیر بردهها در گوش تاریخ کشور خود شرمسار است و از همین رو علیه کسانی که موجب کلید خوردن و یا تداوم نژادپرستی در کشور خود و جهان شدهاند، قیام میکنند و چهره آنها را به رنگ سرخ خون آغشته کرده، سرهایشان را قطع کرده و به زیر میکشند و حتی به این اکتفا نکرده، آنها را در رود غرق میکنند تا شاید بتوانند آنها را از خاطره خود و تاریخ کشورشان بزدایند.
«نمیتوانم نفس بکشم»؛ فریادی که جهانگیر شد
بناوکری
گروه جهان / واقعه مرگ جورج فلوید چنان دلخراش بوده که سیاهان و سفید پوستان را به یک اندازه متأثر کرده است. چنین فرآیندی در ارتباط با هیچ رویداد دیگری طی سالهای اخیر مشاهده نشده بود. این روزها آخرین جملات فلوید خطاب به جلادش، «نمیتوانم نفس بکشم» جانبخش هزاران هزار انسان در جایجای گیتی است.
اگر فقط یک رخداد میتوانست پیامدهای مخوف رواج کرونا در سطح جهان را به رویدادی درجه دوم تبدیل کند و خود در صدر اخبار بنشیند، همین حادثه بوده است. کشته شدن سیاهپوستان در برزخ بیعدالتی سفیدها رویداد تازهای نیست و صدها و صدها سیاه دیگر هم بهطرق مختلف قربانی مطامع سفیدها در امریکا و همچنین برخی کشورهای اروپای غربی شدهاند. اما اکثر آنها پساز مدتی از یادها رفتهاند، تفاوت ماجرای جورج فلوید با قبلیها شوک عظیم حاصل از عمل ددمنشانه افسر پلیس مورد بحث و قلبهای دردمندی است که با دیدن فیلم این واقعه از شبکههای مجازی در نقاط مختلف دنیا خون گریستند.
تاریخ هرگز به مظالم صورت گرفته در حق سیاهان چشم بر نبسته است اما این واقعه تازه سرآمد تمام اتفاقات مرتبط با این موضوع و در حکم «مادر مظالم تبعیضنژادی» است. درک تبعیضنژادی و لزوم دوری جستن از آن، چیزی نیست که پیچیده باشد اما واقعه اخیر و عبارت «نمیتوانم نفس بکشم» و سپس بپاخیزی جنبش موسوم به «زندگی سیاهان مهم است» از درون خاکستر آن، جهان را در نوردیده و خون مردم را به جوش آورده و ذهنهای خواب مانده را بشدت بیدار و حساس کرده است. واقعه مینیاپولیس و مرگ رقتبار فلوید به دست افسر ددمنش امریکایی نوعی آشکار از دفن ارزشهای معنوی و پایانی بر کرامت انسانی است و این به هر آیین و نگره و مرامنامه اجتماعی در سطح جهان بسط مییابد و یک زبان مشترک است. از این پس واقعه مینیا پولیس و چهره سقوط کرده و دردمند جورج فلوید به فریاد رهایی خواه نسلی تبدیل میشود که سالها بهدست سفیدهای زیاده خواه سرکوب شده و هرگز به حقوق خویش که حق حیات مهمترین و بدویترین آنها است، دست نیافته است. از درون این واقعه دستور کار بسیاری از نهادهایی صادر میشود که همیشه کوشیدهاند جلوی تبعیضنژادی وسیع و آشکار در امریکا را بگیرند و البته کمتر به توفیق مورد نظر رسیدهاند. شکی نیست که عبارت بیرون آمده از دهان فلوید در لحظات قبل از مرگش تبدیل به مانیفست جدیدی خواهد شد که بسیاری از نهادهای مردمی و جنبشهای آزادیخواه از این پس در دستور کار خود قرار خواهند داد و از ظالمان زمانه که زورمداران غربی سرآمدهای آن هستند، خواهند خواست به آنها اجازه تنفس با گوهر آزادی را بدهند. تبعیضنژادی و توهین بر اساس رنگ پوست انسانها نه واقعهای در درازای تاریخ بلکه خلق شده توسط بشر و درمسیر محو ارزشها به قصد رسیدن به بیشترین منافع شخصی طی قرنهای اخیر بوده است. افسر بیرحمی که جان از تن فلوید گرفت، عملاً و ناخواسته بهمیلیونها انسانی جان بخشید که از عملکرد زورمداران جهان خسته شدهاند و بهدنبال روزنه و فرصتی برای بیرون ریختن خشم سرکوب شده سالهای طولانی خویش بودند.
منبع: Guardian
گروه جهان / واقعه مرگ جورج فلوید چنان دلخراش بوده که سیاهان و سفید پوستان را به یک اندازه متأثر کرده است. چنین فرآیندی در ارتباط با هیچ رویداد دیگری طی سالهای اخیر مشاهده نشده بود. این روزها آخرین جملات فلوید خطاب به جلادش، «نمیتوانم نفس بکشم» جانبخش هزاران هزار انسان در جایجای گیتی است.
اگر فقط یک رخداد میتوانست پیامدهای مخوف رواج کرونا در سطح جهان را به رویدادی درجه دوم تبدیل کند و خود در صدر اخبار بنشیند، همین حادثه بوده است. کشته شدن سیاهپوستان در برزخ بیعدالتی سفیدها رویداد تازهای نیست و صدها و صدها سیاه دیگر هم بهطرق مختلف قربانی مطامع سفیدها در امریکا و همچنین برخی کشورهای اروپای غربی شدهاند. اما اکثر آنها پساز مدتی از یادها رفتهاند، تفاوت ماجرای جورج فلوید با قبلیها شوک عظیم حاصل از عمل ددمنشانه افسر پلیس مورد بحث و قلبهای دردمندی است که با دیدن فیلم این واقعه از شبکههای مجازی در نقاط مختلف دنیا خون گریستند.
تاریخ هرگز به مظالم صورت گرفته در حق سیاهان چشم بر نبسته است اما این واقعه تازه سرآمد تمام اتفاقات مرتبط با این موضوع و در حکم «مادر مظالم تبعیضنژادی» است. درک تبعیضنژادی و لزوم دوری جستن از آن، چیزی نیست که پیچیده باشد اما واقعه اخیر و عبارت «نمیتوانم نفس بکشم» و سپس بپاخیزی جنبش موسوم به «زندگی سیاهان مهم است» از درون خاکستر آن، جهان را در نوردیده و خون مردم را به جوش آورده و ذهنهای خواب مانده را بشدت بیدار و حساس کرده است. واقعه مینیاپولیس و مرگ رقتبار فلوید به دست افسر ددمنش امریکایی نوعی آشکار از دفن ارزشهای معنوی و پایانی بر کرامت انسانی است و این به هر آیین و نگره و مرامنامه اجتماعی در سطح جهان بسط مییابد و یک زبان مشترک است. از این پس واقعه مینیا پولیس و چهره سقوط کرده و دردمند جورج فلوید به فریاد رهایی خواه نسلی تبدیل میشود که سالها بهدست سفیدهای زیاده خواه سرکوب شده و هرگز به حقوق خویش که حق حیات مهمترین و بدویترین آنها است، دست نیافته است. از درون این واقعه دستور کار بسیاری از نهادهایی صادر میشود که همیشه کوشیدهاند جلوی تبعیضنژادی وسیع و آشکار در امریکا را بگیرند و البته کمتر به توفیق مورد نظر رسیدهاند. شکی نیست که عبارت بیرون آمده از دهان فلوید در لحظات قبل از مرگش تبدیل به مانیفست جدیدی خواهد شد که بسیاری از نهادهای مردمی و جنبشهای آزادیخواه از این پس در دستور کار خود قرار خواهند داد و از ظالمان زمانه که زورمداران غربی سرآمدهای آن هستند، خواهند خواست به آنها اجازه تنفس با گوهر آزادی را بدهند. تبعیضنژادی و توهین بر اساس رنگ پوست انسانها نه واقعهای در درازای تاریخ بلکه خلق شده توسط بشر و درمسیر محو ارزشها به قصد رسیدن به بیشترین منافع شخصی طی قرنهای اخیر بوده است. افسر بیرحمی که جان از تن فلوید گرفت، عملاً و ناخواسته بهمیلیونها انسانی جان بخشید که از عملکرد زورمداران جهان خسته شدهاند و بهدنبال روزنه و فرصتی برای بیرون ریختن خشم سرکوب شده سالهای طولانی خویش بودند.
منبع: Guardian
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
درونــما
-
پاسیفیک، پارکینگ ناوهای امریکایی
-
نسخه ضدامریکایی 54 کشور آفریقایی روی میز سازمان ملل
-
اعتراض به سقوط ارزش پول ملی لبنان
-
ائتلاف ملی برای زندگی نیاز جامعه ایرانی
-
چرا مجسمههای تاریخی به زیر کشیده میشوند
-
«نمیتوانم نفس بکشم»؛ فریادی که جهانگیر شد
اخبارایران آنلاین