- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
آمانو: ایران به تعهدات خود در برجام پایبند بوده است
رئیس آژانس بینالمللی انرژی اتمی روز گذشته میهمان مقامهای بلندپایه ایران بود. یوکیو آمانو در شرایطی با هدف ملاقات و گفتوگوهای دورهای میان ایران و آژانس در قالب برجام به تهران سفر کرده است که موضع گیریهای جدید دونالد ترامپ، رئیس جمهوری امریکا درباره توافق هستهای، ابعاد مهمتری را به سفر او فارغ از رایزنیهای دوجانبه با مسئولان ایرانی بخشیده است. ترامپ اخیراً با تأیید نکردن پایبندی ایران به توافق هستهای و درخواست از کنگره برای اصلاح برجام اما و اگرهایی را در روند اجرای آن به وجود آورده است. این در حالی است که مقامهای امریکایی در درخواستهایی که از آژانس داشتهاند از میزان پایبندی ایران به تعهداتش ابراز نگرانی کرده و مدعی شدهاند که ایران در چارچوب برجام دسترسیهای کافی برای مراکزی که به زعم آنها مشکوک است، در اختیار بازرسان آژانس قرار نداده است. ادعاهایی که با این پاسخ آمانو مواجه شد «ایران در حال اجرای تعهدات خود بر اساس برجام یا توافق هستهای با شش قدرت جهانی است و آژانس هم از دی ماه ۱۳۹۵ یعنی روز آغاز اجرای توافق هستهای تاکنون٬ همچنان در حال راستی آزمایی و نظارت بر فعالیتهای ایران است». اینک در شرایطی که مطالبه فراتر از برجام مقامهای امریکایی مبنی بر بازرسیهای بیشتر از مراکز مورد ادعای آنها در ایران با پاسخ رد مقامهای آژانس رو به رو شده است، حضور آمانو در تهران و گفتوگو با مسئولان کشور اهمیتی دوچندان مییابد. چنانکه این حضور که در پی هشت گزارش مثبت آژانس از پایبندی ایران به تعهدات هستهایاش صورت میگیرد میتواند گامی در جهت تقویت برجام در مواجهه با فشار دولتمردان امریکایی باشد. مدیر کل آژانس در سفرش به تهران با رئیس جمهوری، وزیر امور خارجه ایران و رئیس سازمان انرژی اتمی دیدار و گفتوگو کرد. دیدارهایی که در خلال آن مقامهای کشورمان، در شرایطی که مسئولان دولت امریکا میکوشند با بهرهگیری از نفوذ سیاسی خود این نهاد را برای عملیاتی کردن مطالبات بیاساس خود تحت فشار قرار دهند، خواستار ادامه یافتن نقش آفرینی بیطرفانه آژانس در قالب عمل به وظیفه نظارتیاش بر برجام شدند.
تأکید روحانی بر ضرورت حفظ استقلال آژانس
رئیس جمهوری در دیدار آمانو ضرورت حفظ استقلال و بیطرفی آژانس بینالمللی انرژی اتمی را مورد تأکید قرار داد و با بیان اینکه آژانس تنها مرجع تأییدکننده پایبندی ایران به برجام است، تصریح کرد: «برجام معیار مشخصی دارد و ملاک عمل ایران نیز صرفاً همان معیارها است». رئیس جمهوری خاطرنشان کرد: «اعتبار آژانس بینالمللی انرژی اتمی بهعنوان یک نهاد مهم بینالمللی در افکار عمومی جهان بر مبنای این است که بدون تأثیرپذیری از قدرت ها، فعالیت های حرفهای و فنی خود را به انجام برساند و اینکه برخی از کشورها و مقامات آنها بخواهند بر تصمیمات آژانس تأثیر بگذارند و اعمال فشار کنند برای ما قابل قبول نیست».
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی دولت، روحانی با تأکید بر اینکه یک کشور هر طور که بخواهد نمیتواند با توافقهای چندجانبه و بینالمللی برخورد کند، گفت: «استحکام مقررات و معاهدات بینالمللی بسیار مهم است». او با بیان اینکه جمهوری اسلامی ایران همانطور که بارها اعلام کرده هرگز نخستین کشوری نخواهد بود که از برجام خارج میشود، گفت: «تا زمانی نسبت به برجام پایبند و متعهد هستیم که بتوانیم از منافع قید شده در آن بهرهمند شویم». روحانی همچنین روند همکاریهای ایران و آژانس را قابل توجه دانسته و با تأکید بر آمادگی ایران برای توسعه این همکاریها گفت:«اراده ما مبتنی بر انجام همکاری بلندمدت با آژانس در چارچوب مقررات بینالمللی است و امیدواریم با توجه به همکاری کامل ایران در سالهای اخیر، آژانس هر چه سریع تر نتیجه نهایی مبنی بر صلحآمیز بودن ماهیت برنامه هستهای ایران را اعلام کند». رئیس جمهوری با بیان اینکه همکاریهای ایران و آژانس باید گام به گام موجب تقویت اعتماد دو طرف شود، گفت: «نباید اجازه دهیم برجام بهعنوان دستاوردی مهم، خدشه دار شود و باید با همکاری گسترده این تعهد مهم بینالمللی را تثبیت کنیم».
آمانو: آژانس همچنان بر بیطرفی خود ادامه میدهد
مدیرکل آژانس بین الملی انرژی اتمی نیز در دیدار رئیس جمهوری برجام را توافقی بسیار خوب دانست و گفت: «امروز بر اساس تلاشهای مشترکی که به انجام رسیده میتوانیم تأکید کنیم که جمهوری اسلامی ایران به تمامی تعهدات خود در چارچوب مقررات بینالمللی و برجام عمل کرده است». آمانو با تجلیل از پایبندی جمهوری اسلامی ایران در عمل به تعهدات خود در برجام، خاطرنشان کرد: «اعتبار آژانس بسیار حائز اهمیت بوده و همچنان بر بیطرفی خود در مواضع، ادامه میدهد و بر اساس حقایق و پادمانها گزارشهای واقعی را ارائه خواهد کرد».
صالحی: آمانو درخواست جدیدی برای بازدید از سایتهای ایران نداشته است
رئیس سازمان انرژی اتمی با بیان اینکه برجام را مهم میدانیم و نمیخواهیم به هم بخورد، تصریح کرد: «مدیرکل آژانس هیچ درخواست جدیدی برای بازدید از سایتهای ایران نداشته است».
علی اکبر صالحی پس از دیدار آمانو در جمع خبرنگاران با بیان اینکه آمانو این بار به درخواست خود به ایران سفر کرده است، با اشاره به این نکته که ما میدانیم فشارهای زیادی بر ارگان های بینالمللی از جمله آژانس هست، افزود: «با در نظر گرفتن چنین شرایطی از آقای آمانو خواستیم کما فی السابق براساس مسئولیت آژانس و آنچه در سوگندنامه آژانس آمده برای مدیرکل این سازمان، بتوانند بدون جانبداری و سمتگیری به صورت کاملاً مستقلانه نظرات فنی خود را ارائه دهند». صالحی در پاسخ به این سؤال که آیا آمانو برای بازدید از سایتهای جدید درخواستی داشته گفت که آمانو هیچ درخواست جدیدی برای بازدید عنوان نکرده است.
وی تأکید کرد: «برجام را مهم میدانیم و نمیخواهیم به هم بخورد؛ علاقهمندیم برجام ادامه یابد و ضرورتی نداشته باشد از سناریوهایی که اندیشیده شده، استفاده کنیم، در عرض ٤ روز میتوانیم در فردو که دوستان گفتند سالن بسکتبال شده، فعالیت را شروع کنیم».
صالحی سپس گفت: «راجعبهبند «تی» با آژانس صحبت شده، عراقچی مواضع ما را با آژانس مطرح کرده است، ایران بهبند تی متعهد است؛ مثل هر بند دیگری که در برجام هست و طرف مقابل میخواهد بنا به تفسیر خود بیان کند، آنها مشکلات خودشان هستند». بند «تی» برجام به طراحی و توسعه یک وسیله انفجاری هستهای اشاره میکند و ایران را از تلاش برای دستیابی به فناوریهای خاصی که میتواند در تهیه سلاح هستهای کاربرد داشته باشد بازمیدارد.
مدیر کل آژانس همچنین با وزیر امور خارجه ایران دیدار کرد. طرفین در این دیدار بر لزوم پایبندی همه طرفها به برجام تأکید کردند. آمانو در این دیدار اظهار داشت که ایران به تعهدات خود در برجام عمل کرده و از دیدگاه آژانس اجرای برجام از سوی همه طرفها حائز اهمیت است.
»اردکانیان : سند جامع مدیریت آب را تدوین می کنیم
»غلامی : امنیتیشدن دانشگاه را مخل همبستگی میدانم
بالاخره ترکیب دولت دوازدهم، دو ماه بعد از تشکیل آن تکمیل شد. دیروز وزیران علوم و نیرو موفق شدند رأی اعتماد لازم را از مجلس برای ورود به کابینه دریافت کنند. غلامی، وزیر علوم 180 رأی موافق در بهارستان دریافت کرد و اردکانیان، وزیر نیرو 225 رأی موافق. در مقابل هم تعداد آرای مخالف و ممتنع غلامی به ترتیب 82 و 14 رأی بود و برای اردکانیان 38 و 13. به این ترتیب اردکانیان از لحاظ کسب رأی موافق در مجلس در ترکیب دولت دوازدهم همراه با مسعود سلطانیفر در جایگاه دوازدهم قرار گرفت و غلامی در جایگاه شانزدهم. در این بین هر چند جایگاه غلامی از نظر تعداد رأی موافق در مجلس در ردههای آخر جدول وزیران دولت است اما شاید همین رأی هم برای او که حتی تا ساعتی قبل از شروع جلسه دیروز مجلس احتمال رأی نیاوردنش وجود داشت، مغتنم باشد.
دیروز قبل از شروع جلسه رأی اعتماد دو فراکسیون اصولگرایان و مستقلین از هر دو گزینه پیشنهادی رئیس جمهوری حمایت کرده بودند و فراکسیون امید هم اعلام کرد به اردکانیان رأی مثبت خواهد داد. در این میان تنها غلامی بود که در فراکسیون امید نتوانست رأی لازم را به دست بیاورد تا این مجموعه اعلام کند اعضایش در صحن علنی به تشخیص خود در قبال وزیر پیشنهادی علوم عمل کنند. غلامی البته مخالفانی هم در میان اصولگرایان و مستقلین داشت. اما آنطور که غلامعلی جعفرزاده، نایب رئیس فراکسیون مستقلین به «ایران» توضیح داده است، یکی از مهمترین چیزهایی که ورق را به نفع غلامی برگرداند، حضور مستمر اسحاق جهانگیری در صحن علنی و توصیه مؤکد او به نمایندگان برای دادن رأی مثبت به وزیر علوم بود. جعفرزاده خود تأیید کرد که قبل از صحبت با جهانگیری قصدش دادن رأی منفی به غلامی بوده که بعد از صحبت با جهانگیری و اطمینان خاطری که از او دریافت میکند، نظرش را تغییر میدهد.
او همچنین گفت که نمایندگان دیگری هم از طیف مخالفان غلامی به همین منوال در صحن علنی راضی شدهاند تا رأی مثبت به نفع او در گلدان بیاندازند. البته در میان طیف اصولگرایان هم افرادی چون احسان قاضیزاده هاشمی معتقد بودند عوامل دیگری مانند نوع سخنان و دفاع رئیس جمهوری و همچنین لزوم تکمیل ترکیب دولت با توجه به رسیدن فصل بودجه هم در رأیآوری غلامی مؤثر بوده است. در مقابل اردکانیان همانطور که پیشبینی میشد بدون دردسر توانست رأی اعتماد لازم را کسب کند. نکته برجسته جلسه دیروز اما شاید نطقهای موافق و مخالف نه چندان جدی نمایندگان بود. وضعیتی که در جریان رأی اعتماد دو ماه پیش به کابینه دوازدهم هم وجود داشت اما دیروز تشدید شده بود. در میان تمام نطقهای نمایندگان شاید تنها نطق جهانبخش محبینیا در مخالفت با وزیر علوم قدری جدیتر از دیگران به نظر میرسید. دیروز برای دفاع از وزیر علوم چهرههایی چون عباس گودرزی، قاسم احمدی لاشکی، حبیبالله دهمرده و نبی هزار جریبی نطق کردند و در مقابل هم نمایندگانی چون حمیده زرآبادی، عبدالکریم حسینزاده و جهانبخش محبینیا نیز به مخالفت پرداختند.
مخالفان وزیر علوم معقتد بودند که برنامههای ارائه شده توسط وی نمیتواند پاسخگوی مطالبات موجود از دانشگاه باشد. همچنین آنها به اعتراضات شکل گرفته در فضای دانشگاه در قبال معرفی غلامی بهعنوان وزیر علوم نیز تأکید داشتند و معتقد بودند این وضعیت باعث تزلزل وزارت علوم خواهد شد. در مقابل اما نمایندگان موافق استدلال میکردند که غلامی یک نیروی انقلابی و ارزشی است و میتواند از ظرفیتهای دانشجویی کشور بهرهبرداری کند.
در جریان بررسی رأی اعتماد وزیر نیرو هم سید رضی نوری، ولی ملکی، همایون یوسفی و سهراب گیلانی بهعنوان مخالف سخنرانی کردند و عبدالله رضیان، غلامرضا کاتب و عبدالرضا هاشمزایی نیز ترکیب ناطقان موافق اردکانیان را تشکیل دادند. نبود برنامه عملیاتی و مشخص برای مدیریت بحران آب کشور مهمترین محور سخنان مخالفان وزیر نیرو بود. این طیف معتقد بودند که اردکانیان توان ایجاد تغییرات جدی برای مدیریت بحران آب را ندارد و ضمناً نمیتواند جلوی پروژههای انتقال آب را بگیرد.
در مقابل هم موافقان او مسائلی مانند تجربه وی در حوزه مدیریت منابع آب، تحصیلات دانشگاهی مرتبط و نگاه مدرن در این حوزه را دلیل اصلی حمایت خود از اردکانیان عنوان کردند.
غلامی: آمدهام تحول ایجاد کنم
پس از نطق مخالفان و موافقان وزیر پیشنهادی علوم، وی پشت تریبون مجلس رفت و به دفاع از خود پرداخت. منصور غلامی، وزیر پیشنهادی علوم در دفاع از خود در جلسه رأی اعتماد گفت: من برای حفظ وضع موجود نیامدهام بلکه آمدهام با همکاری مدیرانی اندیشمند و شایسته تحول ایجاد کنم. من آمدهام تا کیفیت آموزش و پژوهش را ارتقا دهم و از ظرفیتهای موجود آموزش عالی در کمک به دولت برای رفع چالشهای ملی بخصوص اشتغال و اقتصاد مقاومتی استفاده کنم. او رویکرد اصلی خود را دانشگاه محوری بر مبنای عمل دانست و افزود: قطعاً این مهم با تأکید بر استقلال دانشگاهها محقق میشود.
من فرزند انقلابم و برای پیشبردم یعنی استقلال و آزادی و جمهوری اسلامی همواره میکوشم تا در چارچوب قانون نسبت به نیازهای زمانه مسئولیت پذیر باشم. غلامی در بیان ویژگیهای خود گفت: سرمایهای جز سادگی، صراحت و صداقت ندارم. هرگز از امتیاز ویژهای برخوردار نبودم و فرزند نهادهای علمی هستم. خدمت را از پایینترین سطوح آغاز کردهام و با 12 سال سابقه در دانشگاه بزرگ کشور نامزد وزارتخانه علوم شدهام. وزیر پیشنهادی علوم با بیان اینکه دانشگاهها محل اصلی تجارب اندیشه و رشد توسعه علمی است، گفت: آزادیهای علمی و اجتماعی و امنیت استاد و دانشجو و کارکنان خدوم آموزش عالی از نظر من لازمه حیات دانشگاه است و امنیتی شدن دانشگاه را مخل همبستگی میدانم.
اردکانیان: میتوانیم مثل نیاکانمان مشکل آب را حل کنیم
وزیر پیشنهادی نیرو نیز در جلسه عصر دیروز مجلس در دفاع از خود گفت: «در یک دهه گذشته حدود 11 درصد از منابع آبی کشور بهدلیل نیتراته شدن از مدار خارج شده است.» اردکانیان با اشاره به اینکه چالشهای ما در آب و برق و انرژیهای تجدید پذیر، تأمین مالی و مدیریت مالی است، عنوان کرد:«آنچه بهعنوان فرصتها و ظرفیتها قابل ذکر است، ظرفیت عظیم منابع انسانی ماست؛ من نه تنها به هیچ وجه نا امید نیستم، بلکه کاملاً امیدوار و خوشبینام.
همانطور که پدران ما در 3 هزار سال پیش در این اقلیم خشک و نیمه خشک با طبیعت به سازگاری رسیدند و شکفت انگیزترین روش حفظ آب یعنی استفاده از قنات را خلق کردند و مسائل خود را حل کردهاند، حتماً ماهم میتوانیم مسائل امروز را حل کرده و در منطقه نمونه باشیم.» اردکانیان گفت:«اصلیترین نقطه کار ما تدوین صریح طرحهای آمایش سرزمین به گونهای که در محور آب تعریف شود، ذکر شده است.ما نیازمند مفاهمه در سطح دولت در شورای عالی آب هستیم؛ هرچه سطح مفاهمه افزایش یابد، آمادگی برای اجرای برنامهها بیشتر خواهد بود.» اردکانیان اضافه کرد:«یکی از برنامههایی که در دستور کار قرار خواهد گرفت، اصلاح ساختار اقتصاد آب کشور و افزایش سهم بخش غیردولتی در بخشهای تعمیم و توسعه فاضلاب است.»
برش
حواشی جلسه رأی اعتماد به وزرا
دیروز نخستین حاشیه جلسه رأی اعتماد وزیران نیرو و علوم در بخشهای پایانی سخنان رئیس جمهوری رقم خورد. جایی که او اعتراضی جدی به سیاستها و مواضع دولت امریکا انجام داد و بلافاصله این سخنان با فریاد «مرگ بر امریکا» برخی نمایندگان همراه شد. نخستین کسی که در میانه سخنان روحانی شعار مرگ بر امریکا سر داد، محمدجواد ابطحی، نماینده عضو جبهه پایداری بود. بعد از پایان سخنان رئیس جمهوری هم چند ده نفر از نمایندگان برای تشکر از وی دور او حلقه زدند. در این جمع حضور نمایندگان منتقد و مخالف دولت چشمگیر بود. نخستین کسی که خود را برای تشکر به رئیس جمهوری رساند، حسینعلی حاجیدلیگانی، نماینده نزدیک به جبهه پایداری بود. در ادامه نطق نمایندگان مجلس نیز خالی از حاشیه نبود که در این میان شاید سهم جهانبخش محبینیا بیش از سایرین بود.
این نماینده اعتدالگرا که از قضا در مخالفت با وزیر پیشنهادی علوم نطق میکرد، سخنانش را با نام بردن از مرحوم هاشمی و حجتالاسلام والمسلمین سیدمحمد خاتمی آغاز کرد. محبینیا در همان ابتدای نطق خود، در سخنانی کنایهآمیز، با یاد کردن از مرحوم هاشمی و خاتمی بهنوعی به این مسأله اشاره کرد که روحانی، ریاستجمهوری خود را مدیون این دو چهره محبوب سیاسی است. با این حال، این پایان اظهارات کنایه آلود محبینیا خطاب به مسئولان ارشد کشور نبود. این نماینده مجلس در بخشی از سخنانش با انتقاد از وضعیت تدریس علوم انسانی در کشور گفت که متأسفانه باوجود سپری شدن چند دهه، هنوز سرفصل دروس علوم سیاسی ما تغییری نکرده و این سرفصل دروس توسط کسی تهیه شده که «خودش فیزیک خوانده و ادعا میکند که فلسفه هم میداند»؛ اشارهای غیرمستقیم به غلامعلی حدادعادل چهره سیاسی و فرهنگی اصولگرا و رئیس پیشین مجلس شورای اسلامی که از قضا با واکنش ظریف لاریجانی نیز روبهرو شد. رئیس مجلس بدون آنکه کلامی به زبان بیاورد، هنگامی که متوجه منظور محبینیا شد، تا دقایقی با لبخند به سخنان او گوش داد. در این میان گعدههای گاه و بیگاه نمایندگان در گوشه و کنار صحن نیز در این جلسه رأیاعتماد همچون جلسات مشابه ازجمله دیگر حواشی جالب توجه مجلس بود که البته در قیاس با دفعات قبل، تاحدودی کمتر مشاهده میشد. اما شاید بتوان گفت قاسم میرزایی نیکو ازجمله فعالترین نمایندگان مجلس در جلسه علنی دیروز بود. این نماینده اصلاحطلب دماوند که ازجمله مخالفان وزیر پیشنهادی علوم بود، با تردد در گوشه و کنار صحن با تعدادی از دیگر نمایندگان از علی مطهری نایب رئیس مجلس گرفته تا غلامعلی جعفرزاده ایمنآبادی نایب رئیس فراکسیون مستقلین ولایی را خطاب قرار داده و با آنها صحبت میکرد.
»اعضای هیأت منصفه مطبوعات، به عنوان هیأت منصفه جرایم سیاسی استان تهران نیز ادای سوگند کردند
دادگاه متهمان سیاسی از این پس با حضور هیأت منصفه برگزار میشود. این یعنی تحقق یک مطالبه که عمری به درازای چند دهه دارد. تفکیک متهمان سیاسی از امنیتی یا تعریف جرم سیاسی خواستهای بود که با وجود تلاشهای بسیار، نه در رژیم گذشته محقق شد و نه در طول 38 سال بعد از پیروزی انقلاب اسلامی. اما بعد از تعریف جرم سیاسی در آخرین ماههای کاری مجلس نهم و تأیید آن در 29 اردیبهشت سال گذشته توسط شورای نگهبان، دیروز گام نهایی برای اجرایی شدن کامل اصل 168 قانون اساسی برداشته شد، آنجا که رئیس کل دادگستری استان تهران در مراسم ادای سوگند اعضای هیأت منصفه مطبوعات اعلام کرد که همین ترکیب در حکم هیأت منصفه سیاسی هم هستند. به گزارش میزان، غلامحسین اسماعیلی با اشاره به تصویب قانون جرم سیاسی گفت: «هیأت منصفهای که امروز کار خود را آغاز میکند، نخستین هیأت منصفه جرایم سیاسی نیز هست که امیدواریم این دوره هیأت منصفه در مجموع، کمکار باشند و پروندههای زیادی برای رسیدگی در حوزههای مطبوعاتی و سیاسی وجود نداشته باشد. با این حال، انتظار میرود که اعضای محترم هیأت منصفه زمانی که طبق قانون برای رسیدگیها دعوت میشوند، حضور فعال و پررنگی داشته باشند.»
اعضای جدید هیأت منصفه مطبوعات که 22 مهرماه سالجاری انتخاب شده و از این پس هیأت منصفه سیاسی هم محسوب میشوند به شرح زیر هستند؛ علیاکبر کسائیان(فرهنگی)، علیاکبر اشعری(نویسندگان)، علیرضا سربخش(ایثارگر-جانباز)، سیدعلاءالدین ظهوریان(کارمند)، یوسف غروی قوچانی(روزنامه نگار)، احمد مؤمنیراد و روحالله عالمی(استاد دانشگاه)، جمال شورجه(هنرمندان)، سید علی جمالیان(پزشکان)، سیدمرتضی موسویان(مهندس فضای مجازی)، حسین انواری(اصناف)، سید محمدرضا آقامیری(کارمندان)، محمود خسروی وفا(ورزشکاران)، عفت شریعتی(بانوان)، محمدمهدی حیدریان(کارمندان)، نادر قدیانی و محسن چینیفروشان (ناشران)، پروین سلیمی(آموزگاران)، حجتالاسلام محمدحسن رحیمیان و حجتالاسلام میثم امرودی (روحانیون)، سید ناصر نوریزاده(سازمان تبلیغات). در مراسم تحلیف اعضای جدید هیأت منصفه مطبوعات و نخستین هیأت منصفه جرایم سیاسی استان تهران، حجتالاسلام رحیمیان بهعنوان رئیس، علی اکبر کساییان بهعنوان دبیر و مؤمنی بهعنوان سخنگوی هیأت منصفه مطبوعات انتخاب شدند.
براساس اصل 168 قانون اساسی، «رسیدگی به جرایم سیاسی و مطبوعاتی علنی است و با حضور هیأت منصفه در محاکم دادگستری صورت میگیرد. نحوه انتخاب، شرایط، اختیارات هیأت منصفه و تعریف جرم سیاسی را قانون براساس موازین اسلامی معین میکند.»
با وجود این صراحت قانونی اما بخشی از این اصل یعنی رسیدگی به جرایم سیاسی با حضور هیأت منصفه، به دلیل آنچه عدم تعریف جرم سیاسی خوانده میشده است، اجرایی نشده. این مهم انتقادها و اعتراضهای بسیاری را هم در داخل و هم از سوی برخی محافل خارجی و عمدتاً نهادهای حقوق بشری به دنبال داشته است. چه تفکیکی بین متهمان و زندانیان سیاسی با متهمان یا مجرمان سیاسی وجود نداشت. در چنین شرایطی از یکسو متهمان و مجرمان سیاسی از برخی حقوق مصرحه خود محروم میشدند و از سوی دیگر هرگونه انتقاد از عملکرد نهادها یا مسئولان کشور ولو با نیت خیرخواهی و با رنگ و بوی کاملاً سیاسی همردیف جرایم امنیتی دیده میشد.
این درهم تنیدگی و عدم شفافیت، مسئولان قضایی را نیز بر آن داشته بود که اساساً منکر عنوانی با نام جرم سیاسی یا زندانی سیاسی در ایران شوند. آنها در پاسخ به انتقادها یا اعتراضها نسبت به آنچه گاهی تضییع حقوق متهمان سیاسی خوانده میشد یا تقاضای دادگاه با حضور هیأت منصفه، میگفتند که در ایران اساساً عنوانی به نام «زندانی سیاسی» نداریم. از جمله علی اصغر جهانگیر، رئیس وقت سازمان زندانها، اسفند ١٣۹۴ در حاشیه نشست عالیرتبه سی و یکمین اجلاس شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد گفت: «در کشور ما زندانی سیاسی به تعریفی که در زندانهای جهان ارائه میشود، وجود ندارد. ما تعداد ناچیزی زندانی امنیتی داریم. یعنی کسانی که امنیت کشور را به خطر انداختهاند و بحثهایی مثل ناامن کردن جامعه، اغتشاش و مسائل ضد امنیتی را شامل میشوند.» محمدجواد لاریجانی، دبیر ستاد حقوق بشر قوه قضائیه هم تیرماه سال 91 و در پاسخ به ادعای علی مطهری نماینده تهران در مجلس که با زندانیان سیاسی بدرفتاری میشود، گفت: «زندانی سیاسی یعنی کسی که در چارچوب قوانین، فعالیت سیاسی کرده اما او را به ناحق به زندان انداختهاند چرا که حاکمان و گردانندگان نظام، کار او را دوست نداشتهاند. براساس این تعریف در نظام جمهوری اسلامی هیچ زندانی سیاسی وجود ندارد. یعنی کسی نیست که فعالیت سیاسی قانونی انجام داده باشد و چون حکومت از کار او خوشش نمیآمده و آن را دوست نداشته به زندان افتاده باشد.» به گزارش مهر، او در پاسخ به این سؤال که آیا بازداشت شدگان فتنه 88 را زندانی سیاسی نمیدانید هم افزود: «آنهایی که در جریان فتنه 88 زندانی شدند و البته عمده آنها تاکنون آزاد شدهاند، مصداق زندانی سیاسی نیستند. همان طور که اشاره کردم، آنان که در فتنه 88 وارد شدند با درجات مختلفی که در این فتنه آلوده شدند، کار خلاف قانون و شرع انجام دادند و براساس قانون با آنها برخورد شده است.»
مجلس نهم اما جرم سیاسی را صاحب قانون کرد. اگرچه مصوبه مجلس هم به گفته برخی کارشناسان حقوقی و سیاسی بدون ایراد نبود اما عموم کارشناسان تأکید داشتند که نفس تعریف جرم سیاسی خود یک گام مهم رو به جلو است و معایب و کاستیها را میشود بتدریج در مسیر اجرای قانون اصلاح و برطرف کرد. براساس این قانون متهمان سیاسی از امتیاز محاکمه در حضور هیأت منصفه برخوردار میشوند و مجرمان سیاسی هم از این امتیازات بهرهمند میشوند: «مجزا بودن محل نگهداری در مدت بازداشت و حبس از مجرمان عادی، ممنوعیت از پوشاندن لباس زندان در طول دوران بازداشت و حبس، ممنوعیت اجرای مقررات ناظر به تکرار جرم، غیرقابل استرداد بودن مجرمان سیاسی، ممنوعیت بازداشت و حبس بهصورت انفرادی بجز در مواردی که مقام قضایی بیم تبانی بدهد یا آن را برای تکمیل تحقیقات ضروری بداند، لکن در هر حال، مدت آن نباید بیش از 15 روز باشد، حق ملاقات و مکاتبه با بستگان درجه اول در طول مدت حبس و حق دسترسی به کتب، نشریات، رادیو و تلویزیون در طول مدت حبس.»
براساس این قانون، جرایم زیر، سیاسی محسوب میشوند: توهین یا افترا به رؤسای سه قوه، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، معاونان رئیس جمهوری، وزرا، نمایندگان مجلس شورای اسلامی، نمایندگان مجلس خبرگان و اعضای شورای نگهبان به واسطه مسئولیت آنان./ توهین به رئیس یا نماینده سیاسی کشور خارجی که در قلمرو ایران وارد شده است، با رعایت مفاد ماده 517 قانون مجازات اسلامی بخش تعزیرات./ جرایم مندرج در بندهای «د» و «ﻫ» ماده 16 قانون فعالیت احزاب، جمعیتها، انجمنهای سیاسی و صنفی و انجمنهای اسلامی یا اقلیتهای دینی شناخته شده مصوب 7/6/1360/ جرایم مقرر در قوانین انتخابات خبرگان رهبری، ریاست جمهوری، مجلس شورای اسلامی و شورای اسلامی شهر و روستا به استثنای مجریان و ناظران انتخابات و نشر اکاذیب.
دیروز اعضای هیأت منصفه مطبوعات که هیأت منصفه سیاسی هم هستند سوگند یاد کردند. اگرچه برخی ترکیب هیأت منصفه را بیشتر به سمت و سوی یک جریان سیاسی میدانند، اما آنچه در این مقطع، مهم مینماید، اصل تشکیل چنین نهادی است که جای آن در حقوق ایران خالی بود.
یادداشت
ترکیب هیأت منصفه جامعیت ندارد
عبدالله ناصری / فعال سیاسی اصلاحطلب
روز گذشته اعضای هیأت منصفه سیاسی که همان اعضای هیأت منصفه مطبوعات بودند، سوگند یادکرده و نخستین هیأت منصفه سیاسی در کشورمان تشکیل شد. اگرچه بنا به اصول مصرح قانون اساسی و الزامات فضای سیاسی کشور، هیأت منصفه سیاسی باید بسیار زودتر از این تشکیل میشد، اما در نهایت روز گذشته نخستین هیأت منصفه سیاسی بعد از تصویب قانون جرم سیاسی شکل گرفت. بیتردید هرگونه داوری و قضاوت عادلانه و صحیح از این هیأت، نیازمند برگزاری چندین دادگاه است، اما آنچه در همین آغاز کار به تأمل نیاز دارد، اشتراک هیأت منصفه سیاسی با هیأت منصفه مطبوعات و خروجی دادگاههای مطبوعاتی با حضور هیأت منصفه است. چه ما بارها شاهد بودیم جمع بندی و برآیند نظرات هیأت منصفه مطبوعات الزاما با حکم نهایی صادره تطابقی نداشت. بر همین اساس به نظر میرسید هیأت منصفه مطبوعات، بیشتر هیأت حل و عقد بودند که نظری هم میدادند اما جمع بندیشان با حکم صادره برای متهم مطبوعاتی، همخوانی نداشت. نکته دیگر اینکه ملاک قضاوت هیأت منصفه مطبوعات، قانون مطبوعات است که به روشنی موارد را احصاء و امکان داوری منصفانه را فراهم کرده است. در حالی که این نخستین تجربه هیأت منصفه سیاسی است. موضوع دیگر، ترکیب خاص هیأت منصفه سیاسی است که به نظر نمیرسد بتواند جامعیت داشته باشد.بخصوص که بعد از حوادث سال 88 انتظار میرفت هیأت منصفه بسیار مقتدر، صاحب نظر و مسلط به امور سیاسی و حقوقی در این جایگاه قرار بگیرد.
هیأت منصفه باید فراجناحی باشد
حسین کنعانی مقدم / فعال سیاسی اصولگرا
قانون مطبوعات و قانون جرم سیاسی، دو مقوله کاملاً متفاوت از هم هستند و بر این اساس هیأت منصفهای که به جرایم مطبوعاتی و سیاسی رسیدگی میکند، میباید الزامات و ویژگیهای خاص خود را داشته باشد و به نظر میآید تعیین هیأت منصفه مشترک مطبوعات و سیاسی، کم لطفی است. چه کار حوزه اطلاعرسانی و مطبوعاتی، خصوصیات و الزامات خودش را دارد؛ جراید با توجه به حساسیتهای خود، موضوعات مختلف را دنبال کرده و بر اساس اصل آزادی بیان، آن را مطرح میکنند. الزامات حقوقی این اطلاعرسانی در قانون مطبوعات به روشنی بیان شده است. در حالی که جرم سیاسی، عمدتاً احزاب و تشکلهای سیاسی را دربر میگیرد. درست است که اظهار نظرهای فعالین حزبی و سیاسی در رسانهها و مطبوعات منعکس میشود، اما هم احزاب و هم مطبوعات، تابع شرایط و الزامات خودشان هستند و پیوند زدن این دو، هم برای رسانهها و هم برای فعالین حزبی و سیاسی، مشکل ایجاد میکند؛ زیرا نگاه هیأت منصفه مطبوعات باید مطبوعاتی و رسانهای باشد و نگاه هیأت منصفه سیاسی، سیاسی و امنیتی. از سوی دیگر به نظر میرسد اصل تعیین کننده در انتخاب هیأت منصفه، اتصاف اعضا به عدالت باشد؛ افرادی که در این جایگاه قرار میگیرند، باید بر اساس مر قانون و عدالت عمل کرده و فراجناحی باشند. با توجه به حساسیت مقوله جرم سیاسی، اگر بنا باشد یک جناح خاص، هیأت منصفه سیاسی را در اختیار داشته باشد، ممکن است در پروندهایی که مربوط به افراد منتسب به جناح خودش باشد، دچار جانبداری سیاسی شود که با عدالت همخوان نیست. بنابراین بهتر است هیأت منصفه سیاسی یا فراجناحی باشد یا هر سه جناح سیاسی کشور در آن نماینده داشته باشند.
»نبایداحیاناً این شائبه ایجاد شود که نظام جمهوری اسلامی با اقلیت های دینی مشکل دارد
علی لاریجانی روز گذشته در صحن علنی بهارستان از تفاوت برداشت مجلس و شورای نگهبان درخصوص موضوع عضو زرتشتی شورای شهر یزد خبر داد و گفت که این موضوع باید حل شود. رئیس مجلس در پاسخ به تذکر علیرضا رحیمی، نماینده تهران درباره لغو عضویت سپنتا نیکنام در شورای شهر یزد با استناد به تصمیم شورای نگهبان، برداشت شورای نگهبان در این خصوص را واجد منطق قوی ندانست و با توضیح برداشت متفاوت مجلس از این موضوع گفت که اگر منطق شورای نگهبان را بپذیریم، فلسفه وجودی مجمع تشخیص مصلحت برای اصلاح موارد اختلافی بین مجلس و شورای نگهبان از بین میرود.
به گزارش ایرنا، لاریجانی با بیان اینکه موضوع عضویت اقلیتهای دینی در شوراهای اسلامی دغدغه بسیاری از نمایندگان است، گفت: اقلیتهای مذهبی قوانین ثابتی دارند و در مجلس نیز حضور دارند، برادران خود ما هستند و باهم کار میکنیم، در مورد شوراهای اسلامی قانونی داریم که مربوط به سالهای قبل است و در تبصره مربوط به شرایط آمده که اقلیتهای دینی برای عضویت چنین شرایطی را دارند، بنابراین عضویت آنان از نظر قانون پذیرفته شده است.
رئیس قوه مقننه گفت: اعضای شورای نگهبان به اصل چهار قانون اساسی استناد میکنند که در این اصل گفته شده همه قوانین و دستورالعملها در ابعاد مختلف فرهنگی، نظامی، سیاسی، اجتماعی باید مطابق با موازین اسلامی باشد و تشخیص آن با شورای نگهبان است. دوستان شورای نگهبان این تفسیر را دارند که مستند به اصل چهار میتوانیم درباره قوانین وقتی مسیرش را طی کرده است، اظهارنظر کنیم و وقتی اظهارنظر کردیم، از مسیر کار خارج میشوند.
لاریجانی افزود: اینجا محل کلاممان این است که وقتی در اصول قانون اساسی آمده است، شورای نگهبان در قوانین مجلس شورای اسلامی 10 روز وقت دارند نظر دهند که آیا مطابق قانون اساسی یا شرع است یا نیست و اگر فرصت آنها کم بود 10 روز تمدید میشود و اگر اظهارنظر نکنند، رئیس مجلس به عنوان نظر قطعی باید آن را به دستگاه اجرایی اعلام کند، به معنای آن است که ساز و کار اجرای اصل چهار را در اصول دیگر تعبیه کردند.
وی ادامه داد: اگر این باشد، دیگر اظهارنظر مجدد معنی ندارد، اگر این استدلال را بپذیریم که ما قانونی را بگذرانیم و شورای نگهبان اظهارنظر کند و قانون ابلاغ شود و بعد در سالهای بعد مطابق اصل چهار آن را رد کنند، به نظر من فلسفه وجودی مجمع تشخیص مصلحت برای اصلاح موارد اختلافی بین مجلس و شورای نگهبان از بین میرود به دلیل اینکه ممکن است موردی را ما تشخیص دهیم و شورای نگهبان بگوید اشکال شرعی دارد و ما اصرار کنیم و به مجمع تشخیص برود و تصویب شود، وقتی تصویب شد چند سال دیگر شورای نگهبان بگوید نظر ما این است که این موضوع از نظر شرعی اشکال دارد و آن را رد کند.رئیس مجلس گفت: این منطق به نظر من منطقی قوی نیست، من صورت مذاکرات خبرگان را دیدم آنجا یک نگرانی بوده که همه قوانین باید مطابق موازین اسلامی باشد، مرحوم شهید آیت این پیشنهاد را داد که قوانین، دستورالعملها و آییننامهها را بنویسیم که این در پروسه تصویب تبدیل به این شد که این موضوع به همه قوانین اطلاق دارد.
لاریجانی ادامه داد: همانجا حضرت آیتالله مکارم میگوید در اصول مختلف تکرار میکنید براساس موازین اسلامی باشد، یکجا بنویسید و دیگر تکرار نکنید و مرحوم شهید بهشتی میگوید این حرف درستی است و میگوید اینجا براساس موازین شرعی و اسلامی بگوییم که تکرار نکنیم نه اینکه این اصل حاکم به اموری باشد که الان در قانون اساسی تصویب شده است. وی اضافه کرد: به نظر میرسد اینجا یک تفاوت برداشت وجود دارد که در کلیات کشور باید این مسأله حل شود.
رئیس قوه مقننه گفت: درخصوص قانون شوراهای اسلامی ما به مسائلی که در مجلس خبرگان مطرح بود مراجعه کردیم و آنجا این بحث مطرح شده که وقتی اسم شوراها را اسلامی میگذاریم، آیا به معنای آن است که اقلیتها نمیتوانند حضور داشته باشند؟ آنجا مرحوم شهید بهشتی میگوید اینکه این اسم را بگذاریم یعنی مطابق اسلام اداره شود ولی حضور آنها ( اقلیتها) منعی ندارد.لاریجانی افزود: آقایان شورای نگهبان که نظرات آنها محترم است، برداشتشان برداشتی نیست که من میکنم و میگویند برداشت ما از اصل چهار این است وقتی ما تشخیص دادیم مطابق اسلام و قانون نیست هر زمان میتوانیم آن را رد کنیم. وی ادامه داد: اگر هم تفسیر باشد باید از راه آن انجام شود باید به مجلس اعلام کند که قانون را تغییر دهد. نمیتواند وضع قانون کند. رئیس قوه مقننه گفت: این موضوع باید حل شود که آن را دنبال میکنیم، اما منطقی که فقهای شورای نگهبان دارند، این است و منطق ما چیز دیگری است و این دو برداشت است که خارج از بحثهای رسانهای باید مورد ارزیابی قرار گیرد و حل شود.
زهرا موسوی
سیدعباس صالحی درنشستی که در دومین روز از بیست و سومین نمایشگاه مطبوعات و خبرگزاریها در مصلی تهران برگزار شد، به سؤالات خبرنگاران در حوزههای مختلف پاسخ داد.
سیدعباس صالحی در ابتدای این نشست با اشاره به پویایی تئاتر و مسأله کاستی بودجه این حوزه فرهنگی گفت: «افزایش بودجه تئاتر در چهار سال گذشته همواره در جریان بوده و در سال 96 هم مقداری افزایش بودجه در این حوزه داشتهایم. اما از آن جایی که پویایی حوزه تئاتر در کشور به حدی است که حتی این افزایش بودجه هم کافی نخواهد بود. دو ماه گذشته مذاکراتی با سازمان برنامه و بودجه در این رابطه داشتهایم و در این مسیر میتوانیم از اهالی رسانه هم کمک بگیریم.»
او در ادامه با تأکید بر لزوم حمایت دولت از تئاتر ادامه داد: هرچند حمایتهای دولتی از هنر تئاتر بویژه در موضوع احداث و راهاندازی سالنهای جدید لازم است اما اقتصاد تئاتر باید بهعنوان بخشی از اقتصاد خصوصی هم مورد توجه قرار بگیرد.»
وزیر ارشاد با اشاره به لزوم نوسازی و تعمیر تئاتر شهر بهعنوان مکانی نوستالژیک برای اهالی حوزه هنر گفت: «تئاتر شهر در تهران نیازمند نوسازی است و اگر این زیرساختها انجام نشود منجر به آسیبهای اجتماعی خواهد شد.
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی همچنین درباره مکان برگزاری سی و یکمین نمایشگاه کتاب توضیح داد: گفتوگوهایی درباره مکان برگزاری نمایشگاه کتاب با شهرداری انجام دادهایم که با توجه به تغییر شهردار و زمانبر بودن این پروسه، تأخیر در پاسخ دادن به آن تا اندازهای طبیعی خواهد بود و امیدواریم بزودی جواب شهرداری را در این رابطه دریافت کنیم.
کمترین هزینه و بیشترین کارکرد برای فیلم فجر
صالحی درباره بودجه جشنواره فیلم فجر گفت: به طور کلی چیزی که در اجرای جشنواره اهمیت دارد این است که با کمترین هزینه بیشترین بازده را داشته باشیم. نمیخواهیم بگوییم که لیست مخارج قبلی غلط بوده اما در این دوره بهدنبال آن هستیم که با کاهش هزینهها نه تنها کارایی را حفظ کرده که در صورت توان آن را افزایش هم بدهیم.
وزیر ارشاد همچنین در توضیح حواشی به وجود آمده برای فرهنگستان هنر و درخواست علی معلم برای ورود شخص رئیس جمهوری به این مسأله و حل و فصل آن گفت: «از آن جا که فرهنگستان ها از وزارتخانه مستقل هستند و وزارتخانه در کار آنان دخالتی نمیکند، به همین دلیل وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ورود مستقیمی به این موضوع نداشته است. اما امید داریم این ماجرا هرچه زودتر خاتمه یابد چرا که فضاهایی که نام فرهنگ و هنر را به دوش میکشند، با دوری هرچه بیشتر از حاشیهها به سمت موفقیت گام برمیدارند.
او در ادامه با اشاره به ورود لایحه نظام رسانهای به دولت گفت: این لایحه روز چهارشنبه برای نخستین بار در جلسه هیأت دولت مطرح و به این ترتیب وارد صحن دولت شد، این لایحه در دسترس رسانهها قرار گرفته و با توجه به صحبتهای معاون اول رئیس جمهوری مباحث و گفتوگوی اهالی رسانه پیرامون لایحه میتواند به کمک دولت بیاید.
صالحی ادامه داد: رویکرد نظام رسانه همان رویکرد دولت است. امیدواریم با ایجاد سازمانهایی که مربوط به خود صنف است، تصدی گری دولت را به حداقل برسانیم.
وزیر همچنین در پاسخ به سؤالی درباره امکان فراهم آمدن شرایط برای برگزاری کنسرت در شهر مشهد گفت: به طور طبیعی گفتوگوهایی در ارتباط با برگزاری اجراهای زنده و صحنهای موسیقی در استانهای مختلف کشور داریم. در دو ماه گذشته این گفتوگوها انجام شده و ادامه خواهد داشت.
او در ادامه ضمن تأکید بر لزوم اجرای قانون یکپارچه در تمامی مناطق کشور ادامه داد: «امیدوارم شاهد این باشیم که در حوزه فیلم، تئاتر، کتاب و موسیقی فضای کشور با یک قانون اداره شود. باید بدون دغدغههای غیرقانونی، مسیر اتفاقاتی که در حیطه حرکتهای فرهنگی و هنری اتفاق میافتد را دنبال و اجرا کنیم.»
وزیر ارشاد در پاسخ به سؤالی در رابطه با چرایی عدم شفافیت انتصاب معاون فرهنگی جدید وزیر ارشاد و فرهنگ اسلامی، ضمن اظهار تأسف از انتشار موضوع انتصاب یکی از معاونانش قبل از اعلام رسمی در فضای مجازی گفت: «حکم آقای جوادی بهعنوان معاونت فرهنگی وزارت ارشاد ظهر امروز و در همین نمایشگاه مطبوعات امضا و به ایشان ابلاغ شد. من به همه کسانی که برای بحث تصدی معاونت امور فرهنگی وزارت ارشاد مد نظرم بودند، گفتم تا زمانی که حکم مکتوب به شما ابلاغ نشده و در واقع انتصاب شما به صورت کامل تحقق پیدا نکرده است، در رسانهها یا جای دیگری این موضوع را مطرح نکنید چرا که این مسأله ممکن است باعث کج فهمی شود.»
روزنه
معاون فرهنگی:محسن جوادی بهعنوان معاون امورفرهنگی این وزارتخانه معرفی شد. این حکم در شرایطی صادر شده است که بعد از انتصاب سیدعباس صالحی؛ معاون امورفرهنگی سابق این وزارتخانه بهعنوان وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، محمد سلگی؛ مدیرکل دفتر توسعه کتاب و کتابخوانی سرپرستی این معاونت را عهدهدار بود.
معاون قرآنی: عبدالهادی فقهیزاده نیز بهعنوان معاون قرآن و عترت این وزارتخانه منصوب شد. پیش از این حجتالاسلام والمسلمین محمدرضا حشمتی معاون قرآن و عترت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بود. صالحی در حکمی دیگرمحمدرضا حشمتی را به سمت مشاور وزیر در امور روحانیت منصوب کرد.
»سرگردانی مالباختگان 11 میلیارد تومانی/ ورود کلاهبرداران به بازار خودرو 6
»زندگی برزخی خانواده زن گمشده درسیلاب 18
اعلام استعفای رسمی بارزانی از ریاست اقلیم
گروه جهان/ معاون رئیس پارلمان اقلیم کردستان عراق روز گذشته باوجود درگیریهایی که در نشست این پارلمان رخ داد، متن نامه مسعود بارزانی را که در آن کناره گیری خود را از ریاست اقلیم اعلام کرده، قرائت کرد. بارزانی در این نامه خواستار ابقای پست ریاست اقلیم شدهاست. پیشتر برخی احزاب کرد عراقی خواهان حذف این پست شدهبودند.
به گزارش ایرنا، مسعود بارزانی در این نامه نوشتهاست: «با توجه به تمدید فعالیت پارلمان منطقه کردستان عراق برای دو دوره قانونگذاری اعلام میکنم، بعد از 1/11/2017 ادامه فعالیت خود را در این سمت رد میکنم. قانون ریاست منطقه کردستان نباید اصلاح شود، لذا ضروری است، برای عدم ورود به خلأ قانونی در حوزههای انجام وظایف و اختیارات رئیس منطقه کردستان عراق، پارلمان تشکیل جلسه داده و این موضوع را حل و فصل کند.» وی در پایان نوشتهاست: «بنده نیز از این پس بهعنوان پیشمرگ در میان مردم سرزمینم و نیروهای پیشمرگ عزیز به مبارزه و فعالیت خویش در راستای تحقق حقوق ملتمان و حفاظت از دستاوردهای ملت ادامه خواهم داد.»
بر اساس این نامه مسعود بارزانی برای همیشه از پست ریاست منطقه کردستان عراق کنارهگیری میکند و از اول نوامبر دیگر رئیس این منطقه نخواهد بود.
دیروز در حالی که پارلمان اقلیم کردستان عراق شاهد درگیری نمایندگان در نشستی حساس بود، در خارج از ساختمان پارلمان نیز حامیان مسعود بارزانی تجمع کرده و به این ساختمان حمله کردند. به گزارش شبکه تلویزیونی المیادین، پس از آنکه پارلمان کردستان عراق از سوی تظاهرکنندگان مورد حمله قرار گرفت از داخل پارلمان نیز صدای تیراندازی به گوش رسید. این شبکه در خبری دیگر اعلام کرد تظاهرکنندگان به ساختمان پارلمان کردستان عراق هجوم بردند و نیروهای ویژه وارد محوطه پارلمان شدند. پارلمان کردستان عراق دیروز موادی از قانون واگذاری اختیارات رئیس اقلیم کردستان را تصویب و نیچروان بارزانی را بهعنوان فرمانده کل نیروهای مسلح اقلیم تعیین کرد.
جدایی طلب رفت
معاون رئیس پارلمان اقلیم استعفای بارزانی را در نشست غیرعلنی پارلمان اقلیم قرائت کرد/جلسه پارلمان به درگیری کشیده شد
گروه جهان/ حیات سیاسی چریک کرد در 73سالگیاش به تلخترین شکل ممکن خاتمه یافت. او که حدود 5 ماه پیش، سرمست از قدرت و به پشتوانه پیشمرگهایش فریاد استقلال سر داد و سوم مهر ماه هم بیتوجه به هشدارهای داخلی، منطقهای و بینالمللی به قمار همه پرسی دست زد، نامه استعفای خود را تقدیم پارلمان اقلیم کردستان عراق کرد و دیروز یکشنبه جعفر ایمنیکی، معاون رئیس پارلمان کردستان به نمایندگی از او این نامه را در صحن پارلمان قرائت کرد. نامهای که رسماً به دنیا اعلام کرد، بزرگترین بازنده قمارهمه پرسی کسی نیست جز مسعود بارزانی. او سال 2005 میلادی در اوج محبوبیت، پیروز انتخابات شد و بر کرسی ریاست اقلیم کردستان عراق تکیه زد و از آن سال تاکنون اگرچه رفته رفته از محبوبیتش کاسته شد. اما برگزاری همه پرسی استقلال یک انتحار سیاسی تمام عیار برای بارزانی بود و نه تنها بشدت از محبوبیت او در میان کردها کاست بلکه باعث شد، بهعنوان چهرهای منفعت طلب، خودکامه و حتی به تعبیر برخی از جریانهای کردی «خائن» نامش در اذهان کردها ماندگار شود. بارزانی در نهایت چارهای جز تن دادن به خواسته عمومی مبنی بر استعفا نداشت و تصمیم گرفت خداحافظی تلخی با عالم سیاست بکند.
جلسه دیروز پارلمان اقلیم کردستان عراق که با دستور تقسیم اختیارات بارزانی به دیگر دستگاهها و قرائت نامه استعفای وی تشکیل شده بود، جلسهای پر تنش بود و بر خلاف اعلامهای قبلی، به صورت غیرعلنی برگزار شد. یوسف محمد، رئیس پارلمان اقلیم علت غیرعلنی برگزار شدن این جلسه را نگرانی از درگیریهای لفظی شدید اعلام کرد.
پیشبینی وی خیلی زود به تحقق پیوست و پس از آنکه رابون معروف، نماینده پارلمان اقلیم کردستان از حزب گوران (تغییر) در سخنان خود دست به انتقاد تند از سیاستهای بارزانی زد، از سوی دیگر نمایندگان هدف حمله قرار گرفت. وی در این سخنان خواهان کنار رفتن سیاستمداران قدیمی شد و گفت: باید خون جدیدی تزریق شود و سیاستمداران جدید روی کار آیند. بارزانی باید به طور کامل از عرصه سیاسی کنار برود تا کردها را از مصائبی که بدان گرفتار کرده است، نجات دهد. آنچه رخ داده است فقط شکستی برای بارزانی یا حزبش نیست بلکه شکستی برای همه سیاستمداران کرد است. کردها تا زمانی که اوضاع در دست این سیاستمداران است روی خوش نخواهند دید. به گزارش ایرنا، در پی این سخنان و حمله نمایندگان حامی بارزانی نشست به تنش کشیده شد و نمایندگان به کتک کاری و درگیری و ناسزا پرداختند. در این درگیریها برخی از نمایندگان پارلمان نیز به دست نمایندگان حزب دموکرات کردستان عراق بشدت مضروب شدند. برخی رسانهها نیز گزارش دادهاند که نمایندگان بهدلیل اختلاف بر سر «توزیع اختیارات» اعضای پارلمان کردستان دچار اختلاف شدند. با بالا گرفتن درگیریها نایب رئیس پارلمان بهعنوان رئیس جلسه ناچار شد ابتدا نماندگان حزب گوران را از جلسه اخراج کرده و سپس نشست را برای یک ساعت به حالت تعلیق درآورد.
حزب دموکرات کردستان عراق در جلسه دیروز تلاش کرد، بیشتر اختیارات ریاست اقلیم را به نخستوزیر منتقل کند اما این موضوع با مخالفتهای شدید روبهرو شد. بنا بر گزارش شبکه تلویزیونی الجزیره، رئیس فراکسیون دموکراتیک پارلمان منطقه کردستان عراق نیز پیشتر خواستار این مسأله شده بود که اختیارات رئیس منطقه کردستان به صورت موقت به دستگاهها یعنی سه قوه مجریه، مقننه و قضائیه منتقل شود. برخی رسانهها نیز پیشتر اعلام کرده بودند، پارلمان قصد دارد در جلسه روز یکشنبه پیشنویس قانونی را ارائه کند که به موجب آن پست ریاست اقلیم کردستان لغو شود و نظام حکومتی اقلیم از ریاستی به پارلمانی تبدیل شود و اختیارات رئیس اقلیم بین قوههای مقننه، مجریه و قضائیه تقسیم شود. برخی منابع کردی نیز گمانه زنی کرده بودند که پس از کنارهگیری بارزانی از قدرت، احتمالاً اختیار صدور فرمان به رئیس پارلمان داده میشود.
در خلال تنفس یک ساعته پارلمان اقلیم، برخی منابع خبری مفاد نامه بارزانی را افشا کردند. رئیس منطقه کردستان عراق در این نامه که به پارلمان منطقه کردستان نوشته است، اعلام کرد، ترجیح میدهد از منصب ریاست این منطقه کنارهگیری کرده و این دوره دوباره تمدید نشود. بارزانی که این نامه را روزشنبه به جعفر ایمنکی، معاون پارلمان کردستان عراق ارسال کرده بود تا در جلسهای روز یکشنبه قرائت شود، گفته است «از این به بعد یک پیشمرگه باقی خواهد ماند.»
درخواست اتحادیه میهنی از العبادی
برای آغاز گفتوگوی غیر مشروط
در حالی که تنشها در پارلمان اقلیم ادامه داشت، خبر رسید معاون رئیس فراکسیون اتحادیه میهنی کردستان از نخستوزیر عراق خواسته است تا هر چه سریعتر گامهای عملی را برای آغاز گفتوگوی غیر مشروط و در چارچوب قانون اساسی اتخاذ کند. به گزارش ایسنا، به نقل از سومریه نیوز، بختیار شاویس، معاون رئیس فراکسیون اتحادیه میهنی کردستان در سخنانی خاطرنشان کرد: اعتراف به اشتباه نخستین گام برای اصلاح آن است. اما اکنون زمان بازخواست و محاکمه نیست، چرا که همه ما در قایقی واحد هستیم و اگر این قایق غرق شود، همگی با هم غرق میشویم، بلکه الان زمان متحد ساختن ارادهها و جبهه و آشتی با مردممان بویژه ساکنان مناطق آسیب دیده طوز و کرکوک است. وی خاطرنشان کرد، در صورتی که اوضاع به سمت بنبست پیش برود ممکن است خطرات درگیری داخلی بروز پیدا کند که همگان در پایان کار از آن ضرر خواهند دید. وی از دولت عراق و نخستوزیر این کشور خواست گامهای عملی را هرچه سریعتر برای آغاز گفتوگوی غیر مشروط پس از تعلیق همهپرسی کردستان اتخاذ کنند و مشکلات در چارچوب قانون اساسی و به دور از غرور حل و فصل شود.
برش
فرار سرکردههای داعش از قائم
تلاشهای دولت بغداد برای به حداقل رساندن آسیبهای امنیتی و اقتصادی همه پرسی نابهنگام اقلیم کردستان عراق و حفظ یکپارچگی کشور و رساندن هرچه سریعتر عراق به ثبات در حالی است که جنگ با تروریستهای داعش همچنان ادامه دارد و در ایستگاه آخر این جنگ در شهر قائم استان الانبار، ارتش عراق موفق شد سرکردههای داعش را فراری دهد. در عملیات ارتش عراق برای پاکسازی آخرین مناطق تحت اشغال تروریستهای داعش، گروهی از سرکردههای این گروهک تروریستی سلاح خود را رها کرده و از شهر قائم در عراق به سوی منطقه «بوکمال» در دیرالزور سوریه فرار کردند.
این در حالی است که منابع اطلاعاتی عراقی دیروز گزارش دادند، تروریستهای داعش از طریق مساجد به عناصر خود هشدار داده بودند که فرار آنها از شهر به معنای خروج از بیعت و خیانت است و شدیداً مجازات خواهند شد. بنا بر گزارش منابع عراقی، پیشرویهای ارتش عراق به سوی مرکز شهر قائم ادامه دارد و این نیروها دیروز در پنج کیلومتری مرکز قائم قرار داشتند.
رئیس سازمان حفاظت محیط زیست از دستور ویژه رئیس جمهوری برای پرداخت دو میلیون دلار از محل صندوق ذخیره ارزی برای حل مشکل پسماند خبر داد. عیسی کلانتری با حضور در صحن علنی شورای شهر تهران با اشاره به جلسه روز دوشنبه با رئیس جمهوری گفت: روز دوشنبه جلسه یک ساعتهای با حسن روحانی - رئیس جمهوری- درباره مسائل زیستمحیطی داشتم که آلودگی کلانشهرها، پسماند، ریزگرد و حقابه تالابهای کشور از جمله موضوعاتی بود که در این جلسه مطرح شد. دو مشکل ابتدایی (آلودگی کلانشهرها و پسماند) آسانتر حل میشود تا دو مشکل بعدی. کلانتری با اعلام خبری خوش گفت: رئیس جمهوری به من دستور داد که با محمدباقر نوبخت- معاون رئیس جمهوری- تماس بگیرم تا دو میلیون دلار از محل صندوق ذخیره ارزی برای حل مشکل پسماندها از محل بودجه برای سال آینده تخصیص داده شود تا بتوانیم تا پایان چهار سال آینده مشکل پسماندهای کشور را حل کنیم.
وی با بیان اینکه وضعیت آلودگی کلانشهرها به طور نسبی بهتر شده است، گفت: تعداد روزهای آلاینده کمتر از نصف روزهای آلاینده در سال ۹۱ بوده است اما به طور متوسط هنوز حدود ۹۰ روز هوای آلوده داریم که از شورا و شهرداری تهران میخواهم اقدام عملی در این زمینه انجام دهیم. کمتر حرف بزنیم بلکه تصمیم بگیریم که چه کنیم. بهعنوان مثال ۳۰ درصد آلودگی هوای تهران متعلق به کامیونهایی است که شبانه وارد تهران میشوند که معمولاً عمر بالای ۱۰ سال دارند و هیچکس این کامیونها را نمیبیند چراکه وقتی خواب هستیم وارد تهران میشوند و هنوز در خواب هستیم که تهران را ترک میکنند اما آلودگیشان را برای مردم به جای میگذارند.
کلانتری با بیان اینکه همه مسائل به صورت تئوری حل نمیشود، اظهارکرد: مشکل اصلی تهران، آلودگی هوا است و ممکن است که برای حل این مشکل حتی چند کارخانه هم تعطیل شود که باید همه با هم کمک کنیم تا این مشکلات حل شود اما قبول کنید اگر شما اراده کنید تا مشکلات حل شوند باید در مقابل گادفادرهایی (پدرخوانده) قرار بگیرید که زورشان هم کم نیست. وی افزود: به مسئولان محیط زیست اعلام کردیم که با دانشگاهها قرارداد ببندند تا ساکن دائم پالایشگاهها برای انجام تست آلایندگی شوند. کلانتری با اشاره به بوی نامطبوع در حوالی فرودگاه امام خمینی(ره) گفت: رئیس جمهوری دستور دادند تا وضعیت بوی نامطبوع در اطراف فرودگاه امام خمینی(ره) پیگیری شود چراکه در منطقه ۴،
۵ کیلومتری بوی نامطبوعی که متعلق به ۱۴، ۱۵ واحد آلاینده است در فضا پخش میشود که این واحدها نیز در حال اصلاح هستند و امیدواریم تا تابستان سال آینده این مشکل مرتفع شود.
سوزاندن لاستیک در 60 نقطه اطراف تهران
وی با بیان اینکه در جنوب تهران
۶۰ منطقه زبالهسوزی وجود دارد، گفت: این مناطق برای دیروز و امروز نیستند و جای سؤال است که شهرداری در راستای این مهم چه کرده؟ چراکه برخی زباله و لاستیک را آتش میزنند تا فلزات موجود در آن را بردارند و برهمین اساس یکی از قویترین مدیرکلهای محیط زیست را به تهران آوردیم تا ظرف سه ماه آینده این مشکل را حل کنند. کلانتری درباره تأثیر موتورسیکلتها بر آلودگی هوا گفت: وزیر صنعت این آمادگی را دارد که موتورهای غیراستاندارد را از رده خارج کند و اگر شورا و شهرداری هم کمک کنند به طور عملی وارد مبارزه با آلودهکنندگان هوای تهران خواهیم شد و حرف بس است و باید کار کنیم. وی با بیان اینکه ۴۲۲ صنعت آلاینده در تهران شناسایی شده و سازمان حفاظت محیط زیست نیز به آنها اخطار داده است، گفت: شهرداری جریمه این واحدهای آلاینده را باید صرف رفع آلودگی کند نه اینکه این جریمه را صرف کارهای دیگر کند و برای رفع کسری بودجهاش در نظر بگیرد. وی با بیان اینکه متأسفانه قانون پنج ساله مجلس برای حمایت از ساخت خودروهای داخلی به قانون ۳۰ ساله تبدل شده است، گفت: در برخی موارد محیط زیست و شهرداری به تنهایی زورشان نمیرسد و لازم است دستگاههای دیگر نیز وارد شوند.
شستن گاو و گوسفند در محل تأمین آب تهران
وی همچنین به مشکلات منابع تأمینکننده آب تهران اشاره کرد و گفت: به مدیرکل استان تهران دستور دادهایم که شرایط را برای حل آلودگی اطراف منابع آبی تهران سختگیرانهتر کند چراکه شاید باورتان نشود جاهایی که محل تأمین آب تهران هستند، همچون سد لار، لتیان، کرج، جاجرود و... محل شستوشوی گاو و گوسفندمان شده است و باید محل حفاظت شده را تشدید کنیم اما این مهم تا جایی است که زورمان برسد، چراکه محیطبانانمان محکوم به کشته شدن هستند و اگر کارشان هم انجام شود محکوم به قصاص میشوند. قانون محیطبانان نیز در مجلس در حال بررسی است و برای حفاظت از منابع آب تهران نیازمند کمک شورا و شهرداری هستیم چراکه براساس استانداردها تا شعاع ۲۰۰ متری منابع آبی، افراد ممنوعالورود هستند اما بروید ببینید که گله گله گوسفند در این منطقه شستوشو داده میشوند.
کلانتری پس از شنیدن دیدگاه شوراییها گفت: بررسیها نشان داده است که ۲۰ درصد آلودگی هوای تهران و کرج بهدلیل فعالیت یک نیروگاه است و وزیر نفت نیز تأکید کرده که اگر پالایشگاهی سوختش غیراستاندارد باشد تعطیلش کنید. نیروگاهی همچون نیروگاه شهید رجایی در روزهایی که وارونگی دما را شاهد هستیم ۲۰ درصد آلودگی هوا را تولید میکند. به گفته او، برای مثال ۵۰ کارخانه آلاینده در تهران داریم که تعطیلی آنها موجب بیکاری حدود ۱۰ هزار نفر میشود. حال باید تصمیم بگیریم که اولویت ما هوای پاک است یا موضوعات دیگر. کلانتری همچنین درباره آخرین وضعیت بزرگراه شهید شوشتری گفت: شرط سازمان برای ساخت این بزرگراه این است که حتماً از تونل استفاده شود.
وی با بیان اینکه باید برای ساخت بزرگراه شوشتری در منطقه حفاظت شده سرخه حصار از تونل استفاده شود، گفت: بودجه شهرداری تهران سالانه حدود ۲۰ هزار میلیارد تومان است، این در حالی است که کل بودجه محیط زیست در کشور ۵۰۰ میلیارد تومان است و لازم است شهرداری محیط زیست را جدیتر بگیرد.
قول رئیس مجلس برای حل مشکل سپنتا
رئیس شورای شهر در ابتدای جلسه دیروز از قول لاریجانی برای حل مشکل سپنتا نیکنام عضو منتخب شورای شهر یزد خبر داد. محسن هاشمی رفسنجانی درباره موضوع عضویت سپنتا نیکنام منتخب شورای شهر یزد نیز با بیان اینکه مسأله این فرد به یک سؤال برای افکار عمومی تبدیل شده است، گفت: از آنجایی که دولت و مجلس برگزارکنندگان این انتخابات بودند، باید مدافع حقوق مردم باشند و شورای شهر نیز نمیتواند به این موضوع ورود کند. وی با بیان اینکه در ملاقات با لاریجانی، رئیس مجلس، موضوع سپنتا نیکنام هم مطرح شد، گفت: رئیس مجلس قول داد که با اختیارات و شخصیت حقیقی که دارد، این مسأله را حل کند و امیدواریم در این شرایط حساس بینالمللی این موضوع مرتفع شود. محسن هاشمیرفسنجانی همچنین با اشاره به حادثه انفجار در پالایشگاه نفت شهید تندگویان، گفت: این حادثه بهدلیل رعایت نکردن مسائل ایمنی رخ داده که به بازماندگان هفت قربانی این حادثه تسلیت میگوییم و برای مجروح حادثه نیز طلب بهبودی داریم.
۵۰۰ نفر در هفته بهدلیل آلودگی هوا کشته میشوند
مجید فراهانی در واکنش به اظهارات کلانتری؛ رئیس سازمان حفاظت محیط زیست گفت: از ایشان انتظار ارائه برنامه عملیاتی در رفع مسأله آلودگی هوا میرفت. تهیه فهرست دقیق و جامعی از مواد آلاینده با توجه به فهرست موجود جامع نیست. باید ساز و کارهای ممنوعیت، حذف تدریجی و محدودیت در انتشار این آلایندهها منتشر شود. او با اشاره به قربانیان آلودگی هوا در تهران افزود: در سال ٨٤ بیش از 10 هزار نفر جان دادند و در سال ٩٥ این عدد به دوبرابر رسید.ما امروز در تهرانی زندگی میکنیم که هفتهای ۵۰۰ نفر به خاطر آلودگی هوا کشته میشوند. در حقیقت گویا هفتگی یک ایرباس غول پیکر در شهرمان سقوط میکند و عین خیالمان نیست. آرش حسینی میلانی نیز با تأکید بر اهمیت لایحه هوای پاک افزود: ساز و کارهای تأمین منابع مالی برای اجرای قانون هوای پاک در دستور کار قرار گرفته است، نیاز است که در خصوص تبصره ۲ ماده ۸ قانون هوای پاک و اجرایی شدن آن در بودجه سالانه، ردیفی برای جایگزینی موتورهای برقی که در آن پرداخت تسهیلات با کارمزد ۴ درصد و بازپرداخت ۱۰ ساله وجود دارد در نظر گرفته شود.
برخی کارخانجات لبنیات، فاضلاب خود را به رودخانهها میریزند
احمد مسجد جامعی نیز در این جلسه با بیان اینکه برخی از کارخانجات لبنیات هم فاضلاب خود را به رودخانههای اطراف تهران میریزند و این مسأله معضلات جدی را برای آب تهران ایجاد میکند، گفت: متأسفانه هماکنون ذرات ناشی از تولیدات کارخانههای سیمان آسیب جدی به برخی از مناطق وارد میکند و آبیاری مزارع با آب آلوده یکی دیگر از معضلات جدی است که باید به آن پرداخته شود. در این شرایط تهیه نقشه آلودگیهای زیست محیطی شهر تهران ضروری است.
مافیا مقابل دستور رئیس جمهوری هم میایستد
حسن رسولی نیز با بیان اینکه پدرخواندههای مافیایی اجازه نمیدهند حتی دستورات رئیس جمهوری لازمالاجرا باشد، گفت: صنایع خودرو، صنایع لاستیک و صنایع سیمان بدشان نیاید، اما مشکل اصلی آلودگی هوا به همینها بازمیگردد. پدرخواندههای مافیایی، اجازه نمیدهند حتی دستورات رئیس جمهوری لازم الاجرا باشد. وی خطاب به کلانتری اظهار کرد: با این شیوه نمیشود کارها را پیش برد؛ باید با صراحت ذاتی با واحدهای آلاینده برخورد شود. دیگر از ما، زدن حرفهای قشنگ گذشته است و باید کارهای جسورانهای با حمایت مردم و رسانههای اجتماعی صورت دهیم.
فاجعه زیستمحیطی در شهرری
حسن خلیل آبادی نسبت به معضلات جدی محیط زیست در شهرری هشدار داد.
وی با اشاره به اینکه خود در شهرستان ری سکونت دارد به معضلات جدی محیط زیستی این شهرستان اشاره کرد و گفت: سالانه 350 میلیون تن فاضلاب به این شهرستان وارد میشود. همچنین 8 هزار تن زباله تهران برای امحا به این شهرستان وارد میشود. آلودگی سفرههای زیرزمینی ناشی از نشست پالایشگاه نفت شهید تندگویان منجر به نابودی کشاورزی در این شهرستان شده است.
بیمهری صداوسیما به شهرداری
صدراعظم نوری در انتقاد به عملکرد صداوسیما در پوشش اخبار شهردار تهران افزود: این تبعیض در حالی است که صداوسیما بارها شهردار سابق را به برنامههای زنده خود دعوت میکرد. گویا شهردار سابق خودی و آقای نجفی ناخودی است. حتی سخنان شهردار تهران در جلسه کلانشهرها نیز سانسور شد.
معاون محیط طبیعی سازمان محیط زیست:
برای عبور اتوبان از پارک ملی سرخه حصار کوتاه نیامدیم
سخنگوی شورای شهر تهران، دیروز از زمزمههایی درخصوص کوتاه آمدن سازمان حفاظت محیط زیست در برابر اجرای طرح شهید شوشتری از داخل پارک ملی سرخه حصار خبر داد و گفت: بزرگراه شهید شوشتری طرح بزرگی است که تکمیلکننده رینگ کمربندی تهران است. علی اعطا با بیان اینکه این طرح سالها به علت اختلاف نظر شهرداری و محیط زیست متوقف شده است، گفت: شهرداری اعلام کرده که برای تکمیل این بزرگراه باید یک سوم این مسیر از منطقه حفاظت شده سرخه حصار بگذرد که این مسأله مورد انتقاد سازمان حفاظت محیط زیست قرار گرفته است اما اخیراً زمزمههایی مطرح شده که سازمان حفاظت محیط زیست در این خصوص کوتاه آمده است. او افزود: برخی سازمانها، توسعهگر هستند و برخی سازمانها نیز نگاه حمایتی دارند اما اگر سازمانهای متولی حمایت شعار توسعه بدهند، این نگران کننده است. اما اظهارات سخنگوی شورای شهر با واکنش معاون محیط طبیعی سازمان محیط زیست همراه شد. حمید ظهرابی، معاون محیط زیست طبیعی سازمان محیط زیست در این باره به «ایران» گفت: پیش از این گزارش ارزیابی اثرات زیست محیطی اتوبان شوشتری از داخل پارک ملی سرخه حصار به سازمان ارائه شده که به دلایل زیادی کمیته ارزیابی این گزارش را تأیید نکرده است بنابراین، این گونه نیست که سازمان برای عبور این اتوبان از داخل پارک ملی کوتاه آمده باشد. او افزود: اما ممکن است جای مذاکره برای رفع نقایص طرح و کاهش اثرات سوء جاده وجود داشته باشد.
لیدا فخری- مهسا رمضانی
روزگاری نه چندان دور، روزنامهها پایگاه روشنفکران و روزنامهنگاری کاری روشنفکرانه بود، اما آنچه این روزها شاهد هستیم گسست ارتباط برخی گروههای مرجع از جمله نخبگان فرهنگی و روشنفکران با روزنامهها است،البته بسیارند صاحبنظرانی که با این تجربه زیسته ما، موافق نیستند و منتقد چنین قضاوتی هستند؛ همچون میهمانان ما در این میزگرد که معتقدند رابطه بین روشنفکران و رسانهها نه تنها کمرنگ نشده بلکه در شرایط رسانهای امروز حتی ریشههای محکمتری هم پیدا کرده است، همین اختلاف دیدگاه به چالش این میزگرد بدل شد.بر این باوریم اگر قرار باشد ارتباط سازنده و اثربخش بین روشنفکران و روزنامهها شکل گیرد باید این تعامل بر چهار ستون استوار شود؛ نخست، «مخاطبان» باید این تقاضای اجتماعی را داشته باشند، دوم، «رسانه» باید بستر لازم را برای حضور روشنفکران و مباحث روشنفکری فراهم کند، سوم، «روشنفکران» باید هم زبان رسانه را بدانند و هم زبان قدرت را بشناسند و چهارم «سیاستگذاران در ساختار قدرت» باید هم روشنفکران و هم تقاضاهای اجتماعی و هم جایگاه و مسئولیت رسانهها را به رسمیت بشناسند و سقف تسامح و تساهل را تا آنجا بالا برند که به انسداد گفتوگویی دچار نشویم. در این نشست دکتر ناصر فکوهی و دکتر حسن نمکدوست ما را همراهی کردند. فکوهی، استاد تمام گروه انسانشناسی دانشگاه تهران، خود از جمله آکادمیسینهای روشنفکری است که همواره ارتباط خود با روزنامهها را حفظ کرده است و دکتر حسن نمکدوست، از استادان روزنامهنگاری است که در خصوص حضور روشنفکران در روزنامهنگاری نوین، دارای پیشنهادهای قابلتأمل است.
با مرور تاریخ روزنامهنگاری میبینیم که بنیانگذار اغلب روزنامهها، افرادی روشنفکر بودند و در اغلب دورهها، روزنامه پایگاه روشنفکران بود. چرا اساساً چنین ارتباطی بین «روزنامهها» و «روشنفکران» شکل گرفت؟
دکتر ناصر فکوهی: پیش از هر چیزی ابتدا باید بر مفهوم واژگانی که به کار میبریم، توافق کنیم، نخست باید مشخص کنیم که مقصود ما از «روشنفکر» و «مطبوعات» چیست؟ نظر من این است که باید استناد و استدلالهایمان در سطح جهانی باشد نه اینکه در اندیشه محلی و در خود فرو رفته باقی بمانیم. برای نمونه به نظرم واژه «رسانه» گویاتر از مطبوعات است و اشکال متفاوت و جدید انتقال مطبوعاتی و شبکهای را دربر میگیرد و روزنامه تنها یکی از اشکال رسانه (media) است.
اما، قصد داریم بحث را بر «روزنامهها» متمرکز کنیم چرا که ابزارهای رسانهای دیگر شاید با چالشهای امروز روزنامهها مواجه نباشند. بهعنوان مثال، به نظر میرسد امروزه یکی از چالشهای روزنامهها و کار روزنامهنگاری این است که ارتباط روشنفکران و نخبگان با روزنامهها کم شده است. علت کمرنگ شدن این رابطه را باید در تحولات عرصه مطبوعات و ظهور اشکال جدید رسانههای اجتماعی دید یا تحولاتی که در دنیای روشنفکری و احوالات روشنفکران ما رخ داده است؟
فکوهی: اگر بخواهید بحث را بر «روزنامهها» محدود کنید در این صورت بین بحث شما و اتفاقی که در دنیا میافتد، گسست ایجاد میشود. چون امروزه تقریباً همه روزنامهها روی سیستم شبکه رفتهاند و اشکال دیجیتالی، تصویری و چند رسانهای بر سایر اشکال غلبه دارند. بنابراین اصولاً رابطه با روزنامه تغییرکرده است و امروزه مطالب روزنامه به صورتهای مختلفی منتشر میشود. از این جهت، امروزه کمتر کسی از Newspaper یا Paper در مفهومی که 50 سال پیش صحبت میشد، حرف میزند.
وقتی از حضور کمرنگ روشنفکران حرف میزنیم باید ببینیم این را در چه چارچوبی بحث میکنیم؛ مثلاً مبنای ما کدام دوره است؟ و در چارچوب کدام یک از دولتها حرف میزنیم؟ این مؤلفهها مسأله را بسیار متفاوت میکند،اما در پاسخ به شما باید بگویم که معتقدم «روشنفکر» کسی است که از لحاظ فکری با سیستم اجتماعی درگیر و دغدغه آن را دارد و سرمایه فرهنگی نسبتاً بالاتری دارد تا بتواند در مورد مسائل اجتماعی، سیاسی و... صحبت کند و دقیقاً به همین دلایل در بسیاری موارد در برابر «قدرت» قرار میگیرد؛ حال، این روشنفکر میتواند روشنفکری دانشگاهی باشد، یا یک فعال سیاسی، یا یک کنشگر اجتماعی و...
در سطح جهان مرسوم است که یک دانشگاهی «روشنفکر» هم باشد؛ در این راستا میتوان به نوام چامسکی، میشل فوکو، ژاک دریدا، پیر بوردیو و... اشاره کرد؛ همه اینها هنگام اشتغال به کار دانشگاهی، روشنفکر هم بودند، چرا که در عرصه جهانی با تفکیک «روشنفکر دانشگاهی» و «روشنفکر غیردانشگاهی» چنانکه در کشور ما بر این تفکیک اصرار میشود، مواجه نیستیم. بهعنوان مثال کسی که دانشگاهی است در مقایسه با کسی که دانشگاهی نیست جایگاه بالاتری داشته باشد. کامو یا سارتر به دانشگاه نرفتند اما هیچ گاه کسی نمیگوید آنان شخصیت علمی پایینتری از مثلاً «رمون آرون »یا «پیر بوردیو» داشته یا حتی تأثیر کمتری داشتهاند.
بنابراین، از آنجایی که روشنفکران با مسائل اجتماع درگیر هستند، طبعاً از ابزاهایی بهره میگیرند که این اتصال به جامعه را برایشان میسر کند و چون روزنامهها چنین بستری را برایشان فراهم میکرد و اکنون هم فراهم میکند رد پای روشنفکران را همواره در روزنامهها شاهد هستیم.
چرا برای روشنفکران ارتباط با مردم از طریق «روزنامهها» اولویت دارد و این تعامل را کمتر از بسترهای دیگر چون «ساختار قدرت» یا «نظام دانشگاهی» دنبال میکنند؟
فکوهی: از آنجا که گفتمان سیاسی از جنس گفتمان روشنفکری و دانشگاهی نیست و هدف هر گفتمان سیاسی بازتولید خودش است در حالی که منطق روشنفکر اجتماعی یا دانشگاهی یا جامعهشناس، شناخت مکانیسمهای اجتماعی، ساز و کارهای اجتماعی و شناخت چگونگی بازتولید سیستمهای اجتماعی (و نه تلاش برای این بازتولید و حتی گاه برعکس مبارزه با آن) است و عموماً دیدگاه او یک دیدگاه انتقادی و ساختزدا است. بنابراین، از یک طرف، با یک دیدگاه کاملاً ساختارگرا مواجهایم که میخواهد خود را بازتولید کند و از طرف دیگر با دیدگاهی ساختارزدا که میخواهد ساز و کارها را نشان دهد؛ بنابراین به ناچار در مقابل «قدرت» قرار میگیرد نه اینکه خود این را بخواهد. چون اساساً اینها یک هدف را دنبال نمیکنند. از آنجا که روشنفکر به نوعی با قدرت سیاسی زاویه پیدا میکند طبعاً نمیتوانسته است از «قدرت» برای رابطه پیدا کردن با مردم استفاده کند. بنابراین، روشنفکران به صورت طبیعی باید با روزنامه ارتباط داشته باشند،چون تنها ابزاری است که آنها را به جامعه وصل میکند.
واقعیت این است که ما از طریق «دانشگاه» نمیتوانیم به صورت مستقیم با جامعه ارتباط برقرار کنیم، چون خود دانشگاه یک گفتمان و نهاد بسته است و اصولاً نوع مباحثی که در دانشگاه مطرح میشود، به «دخالت اجتماعی» منجر نمیشود. بنابراین به نظر من، روزنامه مکان و جایگاه طبیعی روشنفکران برای ارتباط، دخالت و تأثیرگذاری آنان در جامعه است. حال، کمرنگ شدن حضورشان در روزنامهها، بحثی جدی است که باید به آن پرداخت.
دکتر حسن نمکدوست: با دکتر فکوهی موافق هستم که بهتر است به جای اینکه بحث را محدود به روزنامهها کنیم حضور روشنفکران در رسانهها را بررسی کنیم، چون بواقع امروزه نمیتوان روزنامه را از سایر رسانهها جدا کرد و مدعی شد که رفتارهای اختصاصی خود را دارد. کسی که در روزنامه مطلب مینویسد میتواند همان کسی باشد که در میزگردی در تلویزیون شرکت میکند یا میتواند کسی باشد که پاسخگوی سایتهای خبری یا خبرگزاریها است، از همه مهمتر خود میتواند یک سایت داشته باشد و فعال باشد. اساساً چندرسانهای بودن معنای روزنامهنگاری امروزی است؛ چه آن روزنامهنگار حرفهای و چه روشنفکر فعال در فضای رسانهای، میتوانند به سادگی مطالب و محتواهای مورد نظر خود را در فضای مجازی منتشر کنند.
در عین حال، با تسامح یک تمایز هم میان مفهوم کلی روشنفکر و مفهوم روشنفکری که در این بحث درباره آن صحبت میکنیم قائل میشوم. به زعم من، روشنفکری که مورد نظر شما است و قرار است در روزنامهها یا رسانههای خبری حضور داشته باشد، روشنفکری است که درگیر مسائل روز جامعه به معنای روزنامهنگارانه آن است چه بسیارند روشنفکرانی که موضوع و کانون توجهشان مباحث روز مورد نظر ما روزنامهنگاران نیست که هیچ ایرادی هم ندارد، اما وقتی ما از نسبت میان روزنامه و روشنفکر صحبت میکنیم، موضوعمان رویکرد روشنفکرانه به مباحث خبربنیان روز است.
تأکید ما بر «روزنامهها» از اینرو است که بر این باوریم یکی از دلایل کمرنگ شدن حضور روشنفکران در روزنامهها، همین ظهور رسانهها و شبکههای اجتماعی متعدد از جمله کانالهای تلگرامی یا صفحههای اینستاگرام یا سایتهای اختصاصی است که باعث کوچ روشنفکران از روزنامهها شده است. از این رو، میخواهیم این مسأله را بررسی کنیم که در شرایط چند رسانهای امروز، چطور میتوان رابطه بین «روشنفکران» و «روزنامهها» را پررنگتر کرد؟ و اساساً آیا چنین تعاملی را در روزنامهنگاری نوین باید هدف قرار داد؟
نمکدوست: به نظر من، حضور روشنفکران در رسانهها کمرنگ نشده است. روشنفکران در رسانهها حضور دارند شاید حضورشان نمود ملموسی برای جامعه ندارد. علت آن هم به «انسداد گفت و گویی» جامعه روشنفکری از یک سو و حکومت از سوی دیگر بازمیگردد. گویی اساساً گفت و گویی میان این دو برقرار نیست. روشنفکران ما حرفهایی میزنند که گوشی شنوا در حکومت ندارد و از آن طرف، حکومت نیز صحبتهایی میکند که بازتاب روشنفکرانه پیدا نمیکند؛ در واقع نوعی عدم گفتوگو. من البته دلیل اصلی این امر یا درست بگویم این ضعف را خود ساختار قدرت میدانم. به این جهت که معتقدم، هر زمان و هر کجا که روشنفکران خواستند «دستور جلسه اجتماعی» ایجاد کنند یا درباره دستور جلسه اجتماعی بحثی دربیندازند با خطوط قرمز متعدد مواجه میشوند. بدتر از این، هر زمان روشنفکران ما به سراغ مسائل اجتماعی میروند و میخواهند با فراغ بال درباره آن صحبت کنند با انبوهی از اتهامها مواجه میشوند، اما گویی نوعی انسداد گفت و گویی میان روشنفکران ما هم جاری است و بر پیچیدگی مسأله میافزاید. گویی روشنفکران ما هم، خیلی اهل مدارا با روشنفکران مخالف نظر خود نیستند،این هم فرآیند خستهکنندهای است.
مقصود از حضور روشنفکر در روزنامه یک کنش مشخص روشنفکرانه در پرداختن به مسألهای مشخص، روزآمد و خبربنیان است. اینکه برای مثال ما در صفحههای تحت عنوان «اندیشه» در روزنامه به سراغ موضوعهایی برویم که روزآمد و خبربنیان نیستند، مشکل ما روزنامهنگاران است، برای مثال، اینکه کافهها چه نقشی در تحولات فکری قرون 18 و 19 در اروپا داشتند؛ بحثی بسیار جالب و روشنفکرانه میتواند باشد، اما گشودن این بحث در یک روزنامه ایرانی کار مناسبی نیست؛ زیرا حضور روشنفکر در روزنامه به تعبیر روزنامهنگارانه یعنی «تلاش برای نزدیک شدن و عمق بخشیدن به چند و چون یک مسأله مشخص اجتماعی روز». به این ترتیب، روشنفکران میتوانند به مسألهای که بحث درباره آن به یک دستور جلسه اجتماعی تبدیل شده است، بپردازند و صد البته جامعه ما به چنین بحثهایی فوقالعاده احتیاج دارد، اما متأسفانه چنان عرصه را برای چنین موضوعهایی تنگ کردهایم که لاجرم حضور روشنفکران را کمتر میبینیم یا کمتر حس میکنیم.
در شرایطی که روزنامهها با مسائل اقتصادی بسیار دست به گریبانند چنانکه گاهی «جلب مخاطب» به هر قیمتی، هدف صاحبان رسانه میشود. حال فکر میکنید چنین ساختاری، چقدر میتواند پذیرای بحثهای روشنفکرانه باشد؟ و از سوی دیگر، مخاطبان امروز روزنامهها چقدر احساس میکنند که به چنین مباحثی در روزنامهها نیاز دارند؟
نمکدوست: تعدادی از روشنفکران و روزنامههای ما چنان خود را در طرح و بیان اینگونه موضوعها در محدودیت میبینند که یا اساساً به سراغ این موضوعها نمیروند یا اینکه لاجرم از کاربرد زبان صریح و روشن پرهیز میکنند، طوری که مخاطب نمیتواند با آنها ارتباط برقرار کند. فرض کنید اگر روشنفکری بخواهد نظرش را درباره ضرورت برقراری رابطه ایران و امریکا، در شرایط مفروض کنونی که با ترامپ و رفتار و ادبیاتش مواجه هستیم، بیان کند، باید آماده شنیدن انواع اتهامها باشد، اگر درباره سوریه بخواهد صحبت کند همینطور، اگر درباره برگزاری کنسرت یا ورود خانمها به استادیوم هم صحبت کند باز قصه همین است. بنابراین یا صحبت نمیکند یا به زبان کمتر قابل فهم برای عموم صحبت میکند. راه دور نرویم. خود شما که نگران حضور نداشتن روشنفکران در روزنامهها هستید آیا میتوانید بسیاری از مسائل را از زاویه روشنفکرانه بکاوید یا نگران پیامد آن خواهید بود؟ مطمئن هستم اگر نگویم صدها دستکم دهها مسأله اجتماعی روز وجود دارند که شما هم ترجیح میدهید درباره آنها سکوت اختیار کنید و دچار معضل نشوید.
این نکتهای که اشاره میکنید دور از واقعیت نیست...
نمکدوست: البته راه دیگری هم هست و آن اینکه اساساً به سراغ موضوعهای روزنامهنگارانه نرویم و صفحهها را به موضوعهای روشنفکرانه اما غیرخبری اختصاص دهیم که به نظر من، کاری حرفهای نیست. در واقع چون نمیتوانیم درباره مسائل روز صحبت کنیم سراغ بحثهای تا حدودی ناملموس و به تعبیری انتزاعی میرویم و به آنها میپردازیم. تا اینجای مسأله طبیعی است و مشکلی نیست، اما باز این تقصیر ما روزنامهنگارها خواهد بود که چنان در طرح و بحث چنین مسائل ناملموسی غرق میشویم که اساساً موضوعهای غیرخبری را دستور کار رسانههای خبریمان میکنیم، مسائلی که ارتباط عمیق و وثیقی با زندگی روز جامعه برقرار نمیکنند و فقط مورد علاقه طرحکنندگان آنها است. باز تأکید میکنم هر کس حق دارد هر موضوعی را از هر جهت و به هر میزان و سطح و عمقی بیان کند، بحث من پرداختن به مسائل روز از منظر روشنفکری یا پرداختن به مسائل روشنفکری از پنجره مسائل روز است که کار ما روزنامهنگارها است. پس جسارتاً پرسش شما را اینطور تغییر میدهم که چرا کمتر شاهد بحثهای روشنفکرانهای در روزنامهها و رسانههای خبری هستیم که به صورت جدی مورد توجه جامعه قرار بگیرد و مردم به یکدیگر بگویند دیدی، چه بحثی در گرفت! خواندی، چه مواضع جالب توجهی بود! و...
این خطوط محدودکننده کم و بیش در همه دورهها و در همه جوامع بوده است اما باعث سکوت روشنفکران و گسستشان از روزنامهها نمیشد. پس شاید پای علتهای دیگری هم در میان باشد که امروزه «دخالت اجتماعی روشنفکران» کمتر به چشم میخورد؟
فکوهی: من فکر میکنم بیشتر از اینکه بحث کمی باشد، کیفی است. از یکطرف، ما چندین هزار جامعهشناس داریم، از طرف دیگر به دلایل تاریخی، اجتماعی و... از کشورهایی هستیم که بیشترین مسألهاجتماعی را داریم. حال، این سؤال مطرح میشود که از این چند هزار جامعهشناس چند درصد حضور پررنگ و فعال دارند؟ میتوانم بگویم شاید زیر 5 درصد.
در دنیا دو نگاه به جامعهشناسی وجود دارد؛ یک نگاه، نگاه دورکیمی بوده که بعدها بوردیو آن را ادامه میدهد. دورکیم معتقد بود رسالت جامعهشناس «دخالت اجتماعی» است و جامعهشناسی اگر نخواهد دخالت اجتماعی داشته باشد، ارزش کار شناختی و علمی خود را نیز از دست خواهد داد.
در مقابل این رویکرد، مکتب دیگری وجود دارد که میخواهد جامعهشناسی را به علومطبیعی نزدیک کند. قائلان به این مکتب معتقدند که جامعهشناسی نوعی شناخت ذاتی ایجاد میکند و نوشتن در روزنامه رسالت جامعهشناس نیست. روزنامهنگاران باید کتابهای جامعهشناسی را بخوانند و جامعه را تحلیل کنند. این گروه کاملاً در پی آن هستند که جامعهشناسی را در خدمت «قدرت» درآورند و بر این کار نام «کارکردگرایی» گذاشتهاند.
نولیبرالهای وطنی ما از نوعی «جامعهشناسی» دفاع میکنند که در خدمت سرمایهداری وابسته و رانتخوار باشد و هرکس با آنان موافق نباشد را «مارکسیست» مینامند ولو صدها بار از مارکسیسم انتقاد کرده باشد.
آیا روشنفکران ما چنانکه باید با زبان ژورنالیستی آشنا هستند؟ فکر نمیکنید اگر این شناخت بیشتر باشد از بسیاری از این پیچوتابهای محدودکننده میتوان عبور کرد؟
نمکدوست: خیلی از روشنفکرانی که ما فکر میکنیم میتوانند در رسانهها حضور داشته باشند، زبان رسانه را بلد نیستند.
فکوهی: اصلاً سواد تحلیل اجتماعی را ندارند چه برسد به زبان.
نمکدوست: ما خیلی وقتها چنین تصور میکنیم که کسب مهارتهای ارتباطی امری فیالبداهه و خودبهخودی است. در حالی که چنین نیست. برای مثال گمان میکنیم چون یک جامعهشناس خوب، یک پزشک خوب، یک مهندس خوب یا یک بازرگان خوب هستیم، پس حتماً ارتباطگر خوبی هم هستیم در حالی که به هیچ وجه اینطور نیست. متأسفانه ما در نظام آموزشیمان ارتباط برقرار کردن و انواع شیوههای آن را آموزش نمیدهیم و نمیآموزیم و این بدون تردید یکی از ضعفهای آموزشی ما است که باید برای آن چارهای بیندیشیم. به همین خاطر هم هست که نه فقط فارغالتحصیل دبیرستان ما بلکه تعداد قابل ملاحظهای از فارغالتحصیلان مقطع دکتری هم نمیتوانند یک مقاله مناسب روزنامه بنویسند. بنابراین، یکی از موانع جدی حضور نداشتن روشنفکران در فضای رسانههای خبریمان همین «ندانستن زبان رسانه و مهارتهای ارتباطی لازم» برای آن است.
فکوهی: برای حضور در روزنامه اولاً باید بتوان تحلیل اجتماعی داشت و ثانیاً باید قلم و زبانی داشت که اکثر روشنفکران ما ندارند. همچنین هزینههایی را باید پرداخت که آنان کمتر میخواهند پرداخت کنند. اما اینکه شما احساس میکنید این حضور بیش از اندازه کمرنگ شده، شاید به این خاطر است که تداوم را نمیبینید.
دلیل آن چیست؟ چون خود شما از روشنفکرانی هستید که ارتباطتان با جامعه از طریق روزنامهها تداوم داشته است...
فکوهی: من شخصاً در 20 سال اخیر هیچ موضوع تابویی برای مطرح کردن نداشتهام و هرگز در این زمینه با مشکلی روبهرو نشدهام؛ از آسیبهای بسیار سخت همچون پورنوگرافی و جنایات محلی در ایران گرفته تا مسائل قومی و حساس سیاسی نظیر برجام و... من همواره ناچار بوده و هستم که روی «زبان» فشار بیاورم. یعنی از ابزار «زبان» به یک صورت بسیار استراتژیک استفاده کنم. بنابراین، اگر شما یکسری اصول را رعایت کنید میتوانید در خصوص هر موضوعی حرف بزنید؛ به تعبیری روشنفکران باید زبانِ «رسانه»، زبانِ «مردم» و زبانِ «قدرت» را بلد باشند اما خیلی از روشنفکرانی که از قضا نسبت به سیستم هم دلسوز هستند و میخواهند دخالت کنند در طول زمان از این قضیه فرسوده میشوند. این همه تمرکز بر «زبان» برای پیرایش و تلطیف و پرداخت کردنش، فرسایش دهنده و وقتگیر است. برای اینکه شما دائم باید دقت کنید که جملات به گونهای باشد که کسی نتواند از آن سوءاستفاده کند. هر چند تقریباً همیشه همینطور میشود و سخنان و جملات شما را طوری که میخواهند کنار هم میچینند تا نتیجه خود را بگیرند.
مرکز مطالعات ملی فرانسه (CNRS) چند سال پیش، تحقیقی انجام داد که آیا «جامعهشناسان علمی» بهتر هستند یا «جامعهشناسان مداخلهگر»؟ به این نتیجه رسیدند که قویترین جامعهشناسان در میدان آکادمی، اتفاقاً «جامعهشناسان مداخلهگر» هستند و برای آن کلی استدلال هم ارائه شد. تحلیل شده بود که چرا فردی مثل بوردیو که بیشترین مداخله را دارد با شاخصهای خود آکادمی هم بالاترین جایگاه را دارا است و آن کسانی که هیچ مداخلهای نمیکنند با شاخصهای خود آکادمی جایگاه پایینتری دارند.
بنابراین، اینکه میفرمایید گسستی بین روشنفکران و روزنامهها ایجاد شده به این خاطر است که فرسوده میشوند. یک کنشگر اجتماعی ساعتها باید به این فکر کند که این حرفش را چگونه برای روزنامهها بگوید و بنویسد که سوءتفاهم ایجاد نشود.
یعنی اگر همان کنشگر اجتماعی یا روشنفکر بخواهد در دانشگاه سخنرانی کند این فشارها بر او نیست؟
فکوهی: در محافل دانشگاهی کمتر است. اینکه میگویم راجع به همه چیز صحبت کردهام به این معنا نیست که در مورد همه چیز «در هر جایی» خواستهام صحبت کردهام!
البته گذشته همیشه برایمان نوستالژیک و طلایی است به همین خاطر هم وقتی حضور اجتماعی روشنفکران امروز را مثلاً با دهه چهل که درخشانترین دوره روشنفکری ایران بوده، مقایسه میکنیم به نظرمان میرسد که اکنون حضورها و ارتباط روشنفکران با جامعه کمتر شده است.
یعنی به واقع، روشنفکران در آن دوره بازتاب بیشتری نداشتند؟!
فکوهی: بازتاب آنها بر اثر «انباشت تاریخی» در حافظه شما پررنگ میشود. من اصلاً فکر نمیکنم حضور روشنفکران در اجتماع و در روزنامهها رشد منفی داشته است؛ اتفاقاً، معتقدم، جامعه ما در حال پیشرفت است. دموکراسی ایرانی با آزمون و خطا پیش میرود، همچون همه موارد تاریخی دیگر. من به جوانان بسیار امیدوارم. در یک مقایسه نسبی و منطقی با در نظر گرفتن همه دادهها و نه به صورت نقطهای و تقلیلیافته و موردی، جوانان امروز، از ما در دورهای که جوان بودیم بسیار بهتر و باسوادتر هستند و این باوجود محدودیتهایشان اتفاق افتاده است. در کنار افزایش سرمایه اجتماعی و فرهنگی تقاضای اجتماعی نیز دائماً در حال افزایش است. مردم عادی میخواهند راجع به هر چیزی، همه چیز را بدانند و روشنفکران و دانشگاهیان تا عمق مسائل پیش روند، اما وقتی چنین اتفاقی رخ نمیدهد نارضایتی پیش میآید. یا حتی برای شما بهعنوان روزنامهنگار این شبهه ایجاد میشود که حضور اجتماعی روشنفکران کمتر شده است.
منفیترین دخالت سیاستگذاران در سانسور نیست، معتقدم بالاترین ضرر را از دخالت دولت برای «تصدیگری» میبینیم. همه جای دنیا ممکن است دولت روزنامه داشته باشد و معمولاً هم اینطور نیست که چون روزنامه دولت است، فقط از دولت دفاع کند. هدف از تصدیگری دولت، در دست گرفتن تمام سیستمهای مختلف مطبوعات است چون در دست داشتن آنان را ضمانت بیشتری برای پایداری خود میداند که تصوری کاملاً غلط است. و از آن بدتر رانتخوار کردن و وابسته کردن نامحسوس رسانهها که بزرگترین خطای استراتژیک است. این مثل آن است که ما تمام اندامها و سازوکارهای هشدار دهنده در بدنمان (مثل احساس درد) را از بین ببریم و خودمان را در معرض همه خطرات بیرونی و درونی علیه کالبدمان قرار دهیم.
تصدیگری دولت برای رسانهها باید از بین برود. دخالت نکردن دولت به این معنا نیست که دولت حمایت نکند. اتفاقاً باید روزنامهها را حمایت کند چون منابع این کشور دست دولت است و تا اطلاع ثانوی نمیتوان منابع را به کس دیگری سپرد، چون بورژوازی نداریم که بخواهیم منابع را دستش دهیم. بنابراین، منابع دست دولت است اما دولت باید در نقش ستادی و حمایتگر عمل کند بدون دخالت.
گاهی «انبوه و غوغا» جای «اندیشه» مینشیند و روزنامهنگاری ما را چنان سلبریتیزه میکند که «چهرهها» به جای «کنشگرها» برجسته میشوند و «فرهنگ پاپ» به جای «فرهنگ اصیل» بر صدر مینشیند و قدر میبیند. این آسیبی که بر فضای رسانهای ما سایه انداخته، چقدر رابطه روشنفکران با روزنامهها را تحتالشعاع قرار داده است؟
فکوهی: به نظر من، روشنفکران بیشتر از مشکلاتی عذاب میکشند که در سیستم دانشگاهی وجود دارد. همه جای دنیا گفتمان سیاسی میخواهد خود را بازتولید کند. بنابراین فشارهای سیاسی و سیاستگذاریها آنقدر ما را عذاب نمیدهد که وقتی میبینیم یک روشنفکر به ظاهر «مستقل» و غیر دولتی که ادعای ضد سیستم بودن هم دارد اما تمام وجودش وابسته به رانتهایی است که دریافت میکند، به شما حمله میکند و برای این کار از همه اشکال پوپولیسم حتی خطرناکترین آنها مثل ملیگرایی شوونیستی استفاده میکند. مشکل ما «لمپنیسم روشنفکرانه» یا «اوباشیگری روشنفکرانه» است. این فشار را من از ناحیه قدرت یا سیاستگذاران نمیبینم، نه اینکه بگویم اصلاً تقصیری ندارند، اما فقط از ناحیه سیاست نیست.
نمکدوست: نکته دیگر، نوعی «خستگی اجتماعی» است. متأسفانه گویی ما در یک فرایند یا بهتر بگویم چرخه باطل خستگی اجتماعی قرار داریم. یکی از مصادیق آن را توضیح میدهم: هر ساله چند دههزار نفر ایران را برای همیشه به مقصد کانادا، ایالات متحده یا کشورهای اروپایی ترک میکنند. جمع کثیری از این افراد، همان روشنفکران هستند. همه میدانیم که کانادا و استرالیا و امریکا اتباع کشورهای دیگر را با دقت تمام سوا میکنند. شما یا باید از دانش و تخصص سطح بالایی برخوردار باشید یا اینکه ثروت قابل قبولی داشته باشید، وگرنه شما را نمیپذیرند. دلیل رفتن آدمهایی از این دست چیست؟ فرایندهایی که آنان را خسته و نسبت به آینده نومید کرده است. وضع درباره روشنفکرهایی که میمانند چگونه است؟ آنان هم دچار انواع فرایندهای خستهکننده باطل هستند. شما به کرات از زبان آنان میشنوید که سالها است بر در بسته میکوبند. این حس، واقعی است. اگر روشنفکری مدام احساس کند که صدایش ناشنیده باقی میماند حق بدهید که باید خسته و نومید شود.
یک نکته را هم اضافه کنم. رسانهها و تعامل با آنها در گذشته معنایی در ذهن روشنفکران داشتند که اکنون این معنا تا حدودی تغییر کرده است. حدود 100 سال پیش مفهوم علم ارتباطات چیزی شبیه علم بلاغت یا فن سخنوری و علم خوب صحبت کردن بود. آن زمان کاربرد ادبیات و داشتن زبان فاخر، ویژگی متمایز محتواهای روشنفکرانه مطبوعاتی بود؛ قلمهایی که به اصطلاح از آنها خون میچکید و بسیاری گمان میکردند که مهمترین محصول روزنامهنگارانه، نوشتن مقاله، آن هم از نوع آتشین آن، است. زمانه تغییر کرد و این درک از روزنامهنگاری جای خودش را به اهمیت واقعی خبر و گزارش داد. در واقع بر اساس آموزههای ما مهمترین عنصر روزنامهنگارانه، «خبر» است که بقیه تولیدات ما در بستر آن متولد میشوند. از این نگاه، «گزارش» و «مصاحبه» بعد از خبر اهمیت مییابند. دست بر قضا «مقاله» در جایگاه بعدی قرار میگیرد. چرا؟ چون «مقاله» بیان دیدگاه و داعیه آقای الف درباره یک موضوع است و آقای الف الزاماً میتواند آدم مهمی نباشد یا اینکه دیدگاهش دیدگاه مهمی نباشد. در عین حال که اساساً بیان داعیه خود، کار دشواری نیست، ولی به میدان رفتن و اخذ دیدگاه افراد مختلف و بیان دقیق، درست، منصفانه، متوازن و بیطرفانه آنها کار بسیار دشواری است، آن هم به گونهای که حضور شما به هیچ وجه به مخاطب تحمیل نشود. در مقاله، شما نه تنها نیازی به پنهان کردن خود ندارید بلکه بارها خودتان را به مخاطب معرفی میکنید، اما برای مثال در «گزارش» شما همه تلاشتان را میکنید که مخاطب «موضوع» را ببیند و دست بر قضا «شما» را نبیند. به همین خاطر هم هست که آموزگاران ما تأکید میکنند اگر کسی مطلبی از شما خواند و گفت چه قلمی، چهقدر با قدرت گفته یا نوشته است یعنی شما در مقام یک روزنامهنگار شکست خوردهاید. شما وقتی پیروز هستید که مخاطب بگوید عجب موضوعی، چه بحثی، چه اطلاعات مهم و جالبی!
نکته آخر که بسیار مهم است اینکه در سالهای اخیر، مفاهیم کلاسیک رشته ما مثلاً اینکه متن چیست، تولیدکننده متن کیست، مخاطب چه کسی است، رسانه چیست، معنا از کجاست، پیام از کجا و... تغییر کردهاند. یک زمانی یک روشنفکر الزام داشت برای در میان گذاشتن بحث خود با جامعه از روزنامهها استفاده کند اما امروز دیگر چنین الزامی وجود ندارد و هر کس با داشتن یک کانال یا یک سایت میتواند آرای خود را منتشر کند.
اتفاقاً بحث ما هم، همین است که با وجود این همه رسانه و شبکههای اجتماعی، «روزنامهها» چگونه میتوانند مرجعیت خود را برای نخبگان فرهنگی جامعه حفظ کنند؟
نمکدوست: وقتی بهطور خاص درباره روزنامه صحبت میکنید باید یک واقعیت را بپذیرید و آن اینکه روزنامهها در سطح قابل ملاحظهای جنگ در عرصه خبر را به رسانههای آنلاین و پخش مستقیم باختهاند. البته هنوز هستند روزنامههایی که به مدد خبرهای اختصاصیشان در زمین خبر بازی میکنند اما این قاعده نیست، بلکه یک استثنا است.
به همین خاطر ما عرصههای دیگری را برای حفظ موقعیت روزنامهها و مطبوعات پیشنهاد میکنیم. اتخاذ «رویکرد تحلیلی» یکی از این راهحلها است. این همان ساحتی است که میتواند به کار بحث شما در این میزگرد هم بیاید. یعنی حضور روشنفکران در روزنامهها برای تحلیل مسائل روزآمد خبری که میتواند بسیار جذاب و پرمخاطب باشد. بهرهگیری از شیوهها و ژانرهای مغفول در روزنامهنگاری هم میتوانند کمک حال خوبی باشند. برای مثال پرداختن به «روزنامهنگاری تحقیقی» که هدفش آشکار کردن فرآیندها و روندهای پنهان مسألهساز برای جامعه است. روزنامهنگاری روایی، روزنامهنگاری تولیدی اصیل که به آن «اسلو ژورنالیزم» میگویند و نقطه مقابل کپیکاری و تولید فلهای (چورنالیسم) است از راهکارهای دیگر است. دست بر قضا روشنفکرها خیلی خوب میتوانند به این نوع تولیدها کمک یا در آن مشارکت کنند.
از همه اینها گذشته، ما باید متوجه یک تغییر پارادایم بخصوص در کار روزنامهنگاری مطبوعاتی باشیم و آن اینکه اگر تا پیش از این روزنامهنگاران، مشاهدهکننده و گزارشکننده رویدادها بودند، اکنون باید مشارکتکننده و مداخلهگر در رویدادها باشند. در جامعه صدها مسأله اجتماعی وجود دارد که نباید فقط به بیانشان بسنده کرد، بلکه روزنامهنگارها میتوانند در شرایطی به حل آن مسائل نیز کمک کنند. در این منظر، مسئولیت اجتماعی روزنامهنگاران اهمیت بسیاری پیدا میکند و ساز و کارهای این تغییر پارادایم هم موضوعهای بسیار مهمی میشوند که میتوان سر فرصت درباره آنها صحبت کرد. اینجا هم باز حضور روشنفکرانه میتواند بسیار کمککننده باشد. البته میدانید که خود روزنامهنگاری در ذات خود یک «کار روشنفکرانه» است.
«روزنامهنگاری تحلیلی» در حالی بهعنوان راهحل پیشنهاد میشود که شبکههای اجتماعی چون تلگرام و توئیتر ذائقه مخاطبان را تغییر دادهاند و مخاطب امروز به مختصر و کوتاه خواندن عادت کرده است. حال چطور میشود به دست چنین مخاطبی «روزنامه تحلیلی» داد؟
نمکدوست: هنوز زود است با قاطعیت بگوییم مخاطب ما عادت کرده است به خواندن مطالب کوتاه و دیگر مطالب بلند نمیخواند. چنین چیزی نیست. هنوز هم مطالب بلند خوانده میشوند و مستندهای خبری دیده و شنیده میشوند به شرط آنکه به نیاز تحلیلی مخاطب پاسخ دهند. شاید در متنهای کوتاه ما بتوانیم به چهار پرسش چه کسی، چه زمانی، کجا و چه چیزی پاسخ بدهیم، اما پاسخ دادن به پرسشهای چرا و چگونه، بخصوص وقتی موضوع دارای لایههای متعدد و پیچیدگیهای گوناگون است، به فضا و زمان کافی احتیاج دارد.
نظر قاطع شما مبنی بر اینکه مخاطب به کوتاه و مختصر خواندن عادت کرده است به این معنا است که انسانها از یافتن پاسخهای «چرا» و «چگونه» دست شستهاند، در حالی که چنین نیست. اتفاقاً حضور روشنفکرانه در مطبوعات و رسانههای خبری عمدتاً برای پاسخ دادن به دو پرسش «چرایی» و «چگونگی» است. مسأله این است که آیا ما موضوعهایی را که برای جامعه مهم هستند انتخاب میکنیم که به چرایی و چگونگیشان پاسخ بدهیم یا خیر. به نظر من اگر در انتخاب موضوعها دقت کنیم و نیازهای واقعی مردم را مد نظر قرار دهیم بحث در چند و چونشان کماکان میتواند بسیار جذاب باشد.
نکته اینجا است که متأسفانه بهدلیل انواع محدودیتها کمتر به سراغ موضوعهای مهم جامعه میرویم و باز متأسفانه تعداد روشنفکران و رسانههایی که سرشان برای بحث درباره این موضوع درد کند کافی نیست. درباره عدم مدارای حکومت درباره این موضوعها هم که در همان اول بحث صحبت کردم و نیازی به تکرارشان نیست. به همین چند هفته گذشته نگاه کنید؛ اتفاقی که در اقلیم کردستان عراق افتاد، بحث ترامپ و کنگره امریکا، اینکه چرا اروپا یکپارچه به طرز بیسابقهای به مخالفت با تصمیم ترامپ پرداخت و خیلی موضوعهای دیگر، چنانکه باید در رسانههای خبری ما از منظر «چرا» و «چگونه» بررسی نشد. بیشتر بحثها کلیشهای و درباره «چه کسی» و «چه چیزی» بود. اگر روزنامههای ما به صورت عمیق به این موضوعها بپردازند حتماً شمار قابل ملاحظهای مخاطب، بحث آنان را پیگیری میکنند. خوب، صد البته بحث درباره چراییها و چگونگیها نیازمند یک فضای آزاد و بدون دغدغه است، کما اینکه نیازمند متخصصانی است که بتوانند درباره موضوع بهدقت صحبت کنند.
صفحات تحلیلی همچون «صفحات اندیشه» که میتواند جای تحلیل روشنفکران و نخبگان فرهنگی و اجتماعی باشد، امروزه کم تعدادترین و کم حجمترین صفحات در روزنامهها است. (و بسیارند روزنامههایی که اصلاً به چنین صفحاتی احساس نیاز نمیکنند!) از سوی دیگر، از همین صفحات محدود هم انتظار بر این است که طبق الگوهای تلگرامی و... مطالب کوتاه و مختصر فراهم کنند پس عملاً تحلیلی اتفاق نمیافتد...
نمکدوست: تحلیل یک مسأله اجتماعی در 200 یا 500 کلمه که اساساً «روزنامهنگاری تحلیلی» نیست و این اشتباه روزنامهها است. این صحبت من را هم نباید در دفاع از مطولنویسی و پرحرفی قلمداد کرد. ما باید به قول معلمهای مقالهنویسی توپر و تا حد امکان موجز صحبت کنیم. پرحرفی و بیجهت طولانینویسی شیوه موردپسند
روزنامهنگاران نیست. اما هر بحثی، حجم و زمان مناسب خود را میطلبد. روزنامهنگاری تحلیلی هم پیرو همین قاعده است. یک مثال میزنم؛ بحثهای آقای عادل فردوسیپور درباره بعضی موضوعها گاهی بیشتر از یک ساعت طول میکشد و علاقهمندان با دقت آن را پیگیری میکنند. چرا؟ چون ایشان در پی یافتن «چراییها» و «چگونگیها» در آن موضوع است و همین شیوه، قصه را برای مخاطب شیرین میکند. شما بحثی جدی، دقیق، عمیق و آزاد و بدون واهمه را درباره چراییها و چگونگیهای رابطه ایران و امریکا راه بیندازید، قول میدهم مردم حوصله خواندنش را حسابی خواهند داشت. فقط هم بحث سیاسی مورد نظر من نیست. شما بحث جدی درباره سفیدبالکها، پل طبقاتی صدر، کمبود آب، ریزگردها، اتومبیلهای تکسرنشین، حجاب خانمها، حضانت فرزندان، نحوه ارتقای استادان، حقوق معلمان، بیکاری جوانها و... مطرح کنید، آنوقت ببینید خوانده و دیده و شنیده میشوند یا نه. مخاطب باید ببیند که بحث او، مسأله او، معضل او دقیق و عمیق در رسانه بیان میشود، آن وقت، آن را با وجود طولانی بودن بهحق دنبال میکند. اگر روشنفکران ما در بحثهای روزنامهنگارانه خود به این مباحث بپردازند، آن وقت حضورشان بیشتر و مؤثرتر به چشم خواهد آمد. اما وقتی روشنفکران درباره مسائل «غیر روزنامهنگارانه» در روزنامهها حاضر میشوند، حضورشان چنان که باید بازتاب نمییابد.
فکوهی: مشکل ما این است که میخواهیم با یک تفکر محلی، جهان را بفهمیم. بر اساس آمارهایی که ارائه میشود، ظرفیت ما در روزنامهنگاری، به نسبت دهه 40، شاید 10 برابر شده است اما این بدان معنا نیست که «ظرفیت فکری» ما نیز 10 برابر شده است. در دهه چهل شاید 10 روزنامه در میآمد؛ 4 روزنامه و دو سه مجله بود اما امروز ظاهراً 130 روزنامه و مجله فقط در تهران داریم. مسأله کمیت نیست، کیفیت است. ما بهدلیل پول نفت خودمان را با موجی از مشکلات گرفتار کردهایم و داریم غرق میشویم. این همه تولید انبوه و به قول شما «انبوه و غوغا» ما را با بیمحتوایی و بیاثری مواجه کرده است. روزنامه، سینما، دانشگاه، صنعت، پزشکی، مدیریت و... بخشی از آسیبهایی که متوجهشان است از همین تولید انبوهی است که بواسطه پول نفت اتفاق افتاده است و مدیریت نمیشود و سر از بیکیفیتی در میآورد؛ چون ما ظرفیت این همه کتاب، این همه دانشجو، این همه روزنامه، این همه صفحات روشنفکری، این همه فیلم را نداریم و در همهمه تولید، خودشان، خودشان را خفه خواهند کرد.
به نظر من، ما ظرفیت چهار یا پنج روزنامه ملی، یک یا دو روزنامه محلی را داریم. واقعیت این است که پیشرفت باید بتدریج رخ دهد، دانشجوها، روزنامهنگارها، استادان و... همه بتدریج باید بالا بیایند و رشد کنند اما وقتی صد تا روزنامه داریم باید به یک شکلی آنها را پر کنیم. اکنون همین مشکل را در مورد مجلات علمی-پژوهشی داریم. من حداقل 10 سال است که سردبیر مجلههای علمی-پژوهشی در دانشگاه تهران و سایر مؤسسات علمی بوده و هستم اما همیشه میگویم این مجلات مشکلات علمی و جدی بسیار زیادی دارند و ما راه درازی برای رسیدن به استانداردهای جهانی داریم.
کمرنگ شدن ارتباط روشنفکران با روزنامهها را چقدر میتوان به این برداشت ناصواب اهالی دانشگاه مرتبط دانست که «فعالیت روشنفکرانه روزنامهنگارانه» را با کار بازاری، غیرعلمی و سطحی، همداستان میپندارند؟
نمکدوست: متأسفانه برخی از استادان دانشگاه و صاحبنظران، حضور همکارانشان را در رسانههای خبری برنمیتابند؛ گویی نوشتن و مصاحبه کردن در روزنامه، یا حضور در برنامههای رادیویی و تلویزیونی، رفتاری سطح پایین است. در یکی از همایش های سالانه «رسانه و سلامت روان» من با تعدادی از سردبیران صفحههای پزشکی و سلامت صحبت کردم و آنها توضیح دادند یکی از دلایل کمرنگ بودن حضور روانپزشکان در رسانهها همین تلقی است و اینکه اگر روانپزشکی در رسانهها فعال باشد تعدادی از همکارانش به او «انگ» کم سوادی یا رفتاری بازاری را میزنند. اما پرداختن به دلایل این امر، موضوع بحث اکنون ما نیست.
فکوهی: کاملاً درست است. بارها به خود من نقد شده است که چرا اینقدر در رسانهها حضور دارم. با اینکه من اکنون «استاد تمام» هستم اما باز به من توصیه میشود که بر کارهای دانشگاهی و مقالات دانشگاهی متمرکز شوم و حضورم را در روزنامهها کمتر کنم.
متأسفانه برخی از همکاران ما بدون کمترین اطلاعی از تاریخ جامعهشناسی حکم صادر میکنند که نباید در روزنامهها نوشت. وقتی از آنها میخواهیم که استنادهای علمی به تاریخ جامعهشناسی بدهند نه در گذشته موردی دارند و نه از حال. اما هم از گذشته کسانی مثل رابرت اِزرا پارک، ریمون آرون و پیر بوردیو را داریم و در حال کسانی چون استیگلیتز و کروگمن را داریم که علاوه بر اینکه چهرهای دانشگاهی هستند روزنامهنگاران معروفی هم هستند و رسالت اجتماعی خود را در کنار رسالت دانشگاهی ایفا میکردند.
این تصور اسطورهای که جامعهشناس باید در خانهاش بنشیند و به دور از غوغا سرش را در کتابها فرو کند هیچ استنادی در تاریخ جامعهشناسی ندارد؛ نه دورکیم، نه مارسل موس، نه لوی استروس، نه برگس، نه پارک، نه باتلر، نه سعید و هیچکدام چنین برداشتی از جامعهشناسی و کار دانشگاهی نداشتند و ندارند.
دانشگاهیان ما بر نگارش مقالات ISI و نوشتن برای نشریات خارجی متمرکز شدهاند در حالی که همین سال گذشته دو مقاله در معتبرترین مجلات انسانشناسی جهان داشتهام، اما اصراری به این کار ندارم و وقت زیادی هم برای آن نمیگذارم، چرا که دانشجویانم و کارم در ایران برایم اهمیت بسیار بیشتری دارد؛ بهدلیل اینکه علوماجتماعی جهان به من نیازی ندارد. علوماجتماعی جهان 10 هزار نفر بهتر از من دارد. اما این جامعه، شاید به امثال من نیازی ولو کوچک داشته باشد، چرا که اینجا هزاران روشنفکر و دانشگاهی نداریم که بیایند در روزنامهها راجع به مسائل روز جامعه ایران روشنگری کنند. بسیاری از افراد تاب «انتقادهایی» که در مطبوعات و در سایر محافل علیهشان مطرح میشود را ندارند. وقتی کسی مشروعیت میدان خود را داشته باشد میتواند خیلی از ساختارشکنیها را در جهت بهبود شرایط انجام دهد؛ چون دارای اقتدار است. مشکل چنین کسانی نیستند. مشکل ما، استادان جوانی هستند که گرایش به «محافظهکاری دانشگاهی» دارند چون تاب اینگونه حملات و فشارها را ندارند.
نیم نگاه
دکتر ناصر فکوهی
از آنجا که روشنفکر به نوعی با قدرت سیاسی زاویه پیدا میکند طبعاً نمیتوانسته است برای رابطه پیدا کردن با مردم از «قدرت» استفاده کند. روشنفکران از طریق دانشگاه نیز نمیتوانند به صورت مستقیم با جامعه ارتباط برقرار کنند. چون خود دانشگاه یک گفتمان و نهاد بسته است و اصولاً نوع مباحثی که در دانشگاه مطرح میشود، به دخالت اجتماعی منجر نمیشود. بنابراین روزنامه مکان و جایگاه طبیعی روشنفکران برای ارتباط، دخالت و تأثیرگذاری آنان در جامعه است.
من همواره ناچار بوده و هستم که روی «زبان» فشار بیاورم. یعنی از ابزار «زبان» به یک صورت بسیار استراتژیک استفاده کنم. روشنفکران باید زبانِ «رسانه»، زبانِ «مردم» و زبانِ «قدرت» را بلد باشند اما خیلی از روشنفکرانی که از قضا نسبت به سیستم هم دلسوز هستند و میخواهند دخالت کنند در طول زمان از این قضیه فرسوده میشوند. این همه تمرکز بر «زبان» برای پیرایش و تلطیف و پرداخت کردنش، فرسایش دهنده و وقتگیر است. برای اینکه شما دائم باید دقت کنید که جملات به گونهای باشد که کسی نتواند از آن سوءاستفاده کند.
من اصلاً فکر نمیکنم حضور روشنفکران در اجتماع و در روزنامهها رشد منفی داشته است؛ اتفاقاً، معتقدم جامعه ما در حال پیشرفت است. دموکراسی ایرانی با آزمون و خطا پیش میرود. در کنار افزایش سرمایه اجتماعی و فرهنگی تقاضای اجتماعی نیز دائماً در حال افزایش است. مردم میخواهند راجع به هر چیزی، همه چیز را بدانند و روشنفکران و دانشگاهیان تا عمق مسائل پیش روند اما وقتی چنین اتفاقی رخ نمیدهد نارضایتی پیش میآید. یا حتی برای شما بهعنوان روزنامهنگار این شبهه ایجاد میشود که حضور روشنفکران کمتر شده است.
دکتر حسن نمکدوست
باید یک واقعیت را بپذیرید و آن اینکه روزنامهها در سطح قابل ملاحظهای جنگ در عرصه خبر را به رسانههای آنلاین و پخش مستقیم باختهاند. به همین خاطر ما عرصههای دیگری را برای حفظ موقعیت روزنامهها و مطبوعات پیشنهاد میکنیم. اتخاذ «رویکرد تحلیلی» یعنی حضور روشنفکران در روزنامهها برای تحلیل مسائل روزآمد خبری یکی از این راهحلها است.
حضور روشنفکر در روزنامه به تعبیر روزنامهنگارانه یعنی «تلاش برای نزدیک شدن و عمق بخشیدن به چند و چون یک مسأله مشخص اجتماعی روز» و جامعه ما به چنین بحثهایی فوقالعاده احتیاج دارد، اما متأسفانه چنان عرصه را برای چنین موضوعهایی تنگ کردهایم که لاجرم حضور روشنفکران را کمتر میبینیم یا کمتر حس میکنیم.
یکی از موانع جدی حضور نداشتن روشنفکران در فضای رسانههای خبریمان «ندانستن زبان رسانه و مهارتهای ارتباطی لازم» برای آن است. ما تصور میکنیم که کسب مهارتهای ارتباطی امری بالبداهه و خودبهخودی است. در حالی که چنین نیست. برای مثال گمان میکنیم چون یک جامعهشناس خوب، یک پزشک خوب، یک مهندس خوب یا یک بازرگان خوب هستیم، پس حتماً ارتباط گر خوبی هم هستیم در حالی که به هیچ وجه اینطور نیست. متأسفانه ما در نظام آموزشیمان ارتباط برقرار کردن و انواع شیوههای آن را آموزش نمیدهیم و نمیآموزیم به همین خاطر هم هست که تعداد قابل ملاحظهای از فارغالتحصیلان مقطع دکتری نمیتوانند یک مقاله مناسب برای روزنامه بنویسند.
محمدرضا تابش
نایب رئیس فراکسیون امید
رأی اعتماد به وزرای نیرو و علوم یک گام مهم دیگر در همگرایی میان قوای مقننه و مجریه است. گامی که باید در آینده نه چندان دور نتایج آن برای جامعه مشخص شود. دولت دوازدهم در شرایطی شکل گرفت که روند انتخابات ریاست جمهوری اخیر، روندی پر از تنش و برخورد بود. جناحهای سیاسی مختلف، پشت سر نامزدهای انتخاباتی تقابلی تمام عیار و کمتر تجربه شده را شکل دادند. سطح برخوردها در این انتخابات به دلایل مختلف آنقدر بالا گرفت که افق پس از آن برای پایان دادن به این وضعیت چندان روشن به نظر نمیرسید. اما عملاً در جریان معرفی کابینه دوازدهم به مجلس در دو مقطع اخیر، خیلی زودتر و سریعتر از آنچه که پیشبینی میشد فضای تقابلی شکل گرفته در انتخابات به فراموشی سپرده شد. این موضوع از آن رو اهمیت دو چندانی پیدا میکند که به یاد بیاوریم در برخی مقاطع، دامنه اختلافات و رقابتهای انتخاباتی در سطوح مختلف تا مدت زمان زیادی ادامه پیدا کرد. اینکه این وضعیت در شرایط فعلی رخ نداد خود میتواند یک موقعیت مثبت ارزیابی شود. هر چند شاید انتقاداتی هم به زمینهای که باعث این وضعیت در فضای سیاسی شده، وارد باشد. اما تقریباً کمتر کسی است که معترف نباشد دولت توانست با خیالی راحت برای وزرای خود از مجلس رأی اعتماد بگیرد. مهم اینکه وزرایی که حتی مورد انتقاد هواداران و نمایندگان حامی دولت هم بودند توانستند از سد رأی اعتماد به سلامت عبور کنند. چنین موقعیتی باید مورد بهرهبرداری مثبت دولت قرار بگیرد. به عبارت دقیقتر جامعه بعد از چندی خواهد پرسید که حاصل آرامش فضا و مسیر راحتی که دولت برای معرفی کابینه خود و آغاز کارش پیمود، چیست؟ این سؤال را باید به سؤال اساسی دیگری که عموم رأیدهندگان به این دولت بابت مطالبات و خواستههای خود دارند، ضمیمه کنیم. از همین رو اگر خروجی این وضعیت برای کشور ما بهبود شرایط عمومی جامعه نباشد، نه تنها دولت متضرر خواهد بود بلکه حتی اعتماد عمومی به حفظ آرامش فضای جامعه نیز از بین خواهد رفت. به عبارتی جامعه اگر نتیجه ملموسی از این شرایط نبیند از خود خواهد پرسید که حاصل حل مسالمتآمیز اختلافات و کنار آمدن در موضوعات مختلف چه بوده است که همچنان در حفظ آن کوشا باشد؟ از همین منظر است که دولت باید سریعاً در ارتباط با موضوعات و مطالبات فوری جامعه دست به اقدام بزند. در مقابل هم مجلس به عنوان نهاد قانونگذار و ناظر همچنان که در کنار دولت حرکت خواهد کرد اما هیچ گاه از نقش نظارتی جدی خود غافل نخواهد شد. دولت نباید آرای کسب شده برای وزرای خود را به مثابه چک سفید امضای مجلسیها تلقی کند. چرا که مجلس معتقد است نظارت مستمر یکی از اساسیترین عواملی است که میتواند خروجی مثبت اقدامات و برنامهریزیها را تضمین کند. کوتاه اینکه دولت دوازدهم کار خود را با بار سنگین رأی 24 میلیونی ملت آغاز کرد و اکنون نیز آرای مثبت نمایندگان مجلس از طیفهای مختلف به وزرای این دولت، بار دیگری است که نباید زمین بماند. چه مردم و چه وکلای مردم همدلی خود را با دولت به اثبات رساندهاند و حالا باید زمان را زمان همدلی متقابل دولت با مردم و مجلس دانست.
منابع سوری از درگیریهای شدید میان تروریست ها در حومه شمال شرقی حماه و کشته و زخمی شدن شماری زیادی از آنها بر اثر این درگیریها خبر دادند. به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از المنار، منابع سوری اعلام کردند: در درگیریهای میان تروریست های داعش و هیأت التحریر الشام در حومه شمال شرقی حماه شمار زیادی از طرفین کشته شدهاند. بر اساس این گزارش در درگیریهای ۲۰ روز گذشته میان داعش و هیأت تحریر الشام، ۲۱۴ نفر از تروریست های داعش و ۸۹ نفر از افراد وابسته به گروه تروریستی هیأت تحریر الشام کشته شدهاند.
بهمن کشاورز
حقوقدان
انتخاب هیأت منصفه مطبوعات و معرفی توأمان آن به عنوان هیأت منصفه رسیدگی به جرایم سیاسی را باید طلیعه تحولی مثبت و سازنده در نظام قضایی دانست. زیرا از زمان تصویب قانون اساسی مشروطه تاکنون مقوله جرم سیاسی و بحث رسیدگی به آن با حضور هیأت منصفه مطرح بوده و این اولین باری است که امکان و احتمال از قوه به فعل درآمدن رسیدگی به جرم سیاسی با حضور هیأت منصفه به طور جدی مطرح میشود. هرچند تعریف جرم سیاسی بسیاری از مصادیق محتمل این جرم را دربر نمیگیرد که این درخور بحثی جداگانه است و هرچند به نحوه گزینش و ترکیب هیأت منصفه در نظام قضایی ما ایراداتی وارد است که خواهد آمد، اما صرف اعلام اینکه از این پس ما هیأت منصفه رسیدگی به جرمهای سیاسی را خواهیم داشت، باید مثبت ارزیابی شود. زیرا به طور کلی حضور مردم برای اظهار نظر در هر امری رویدادی فرخنده و سازنده است. اما درمورد هیأت منصفه به طور کلی باید گفت هدف از دخالت هیأت منصفه در دعاوی آن است که نظر و خواست اجتماع در مورد دعوایی که مطرح است، از طریق نمایندگان جامعه که همانا اعضای هیأت منصفه هستند، روشن شود. از این رو تدابیری که در انتخاب هیأت منصفه اتخاذ میشود، باید چنان باشد که ما را به هدف پیش گفته هرچه نزدیکتر کند. در بسیاری از کشورهایی که در دادگاههای کیفری آنها هیأت منصفه حضور دارد، روش گزینش این است که فهرستی از شهروندان باسواد و فاقد پیشینه کیفری و دارای سن قانونی که ساکن آن شهر باشند، تهیه میشود و سپس برای هر محاکمه تعدادی از آنها به طور اتفاقی و گاه با قید قرعه انتخاب و دعوت میشوند و چون از کار باز میمانند، بابت روزهایی که در دادگاه حضور دارند وجهی به آنان پرداخت میگردد.
ادامه در صفحه 2
گروه جهان/ معاون رئیس پارلمان اقلیم کردستان عراق روز گذشته باوجود درگیریهایی که در نشست این پارلمان رخ داد، متن نامه مسعود بارزانی را که در آن کناره گیری خود را از ریاست اقلیم اعلام کرده، قرائت کرد. بارزانی در این نامه خواستار ابقای پست ریاست اقلیم شدهاست. پیشتر برخی احزاب کرد عراقی خواهان حذف این پست شدهبودند.
به گزارش ایرنا، مسعود بارزانی در این نامه نوشتهاست: «با توجه به تمدید فعالیت پارلمان منطقه کردستان عراق برای دو دوره قانونگذاری اعلام میکنم، بعد از 1/11/2017 ادامه فعالیت خود را در این سمت رد میکنم. قانون ریاست منطقه کردستان نباید اصلاح شود، لذا ضروری است، برای عدم ورود به خلأ قانونی در حوزههای انجام وظایف و اختیارات رئیس منطقه کردستان عراق، پارلمان تشکیل جلسه داده و این موضوع را حل و فصل کند.» وی در پایان نوشتهاست: «بنده نیز از این پس بهعنوان پیشمرگ در میان مردم سرزمینم و نیروهای پیشمرگ عزیز به مبارزه و فعالیت خویش در راستای تحقق حقوق ملتمان و حفاظت از دستاوردهای ملت ادامه خواهم داد.»
بر اساس این نامه مسعود بارزانی برای همیشه از پست ریاست منطقه کردستان عراق کنارهگیری میکند و از اول نوامبر دیگر رئیس این منطقه نخواهد بود.
دیروز در حالی که پارلمان اقلیم کردستان عراق شاهد درگیری نمایندگان در نشستی حساس بود، در خارج از ساختمان پارلمان نیز حامیان مسعود بارزانی تجمع کرده و به این ساختمان حمله کردند. به گزارش شبکه تلویزیونی المیادین، پس از آنکه پارلمان کردستان عراق از سوی تظاهرکنندگان مورد حمله قرار گرفت از داخل پارلمان نیز صدای تیراندازی به گوش رسید. این شبکه در خبری دیگر اعلام کرد تظاهرکنندگان به ساختمان پارلمان کردستان عراق هجوم بردند و نیروهای ویژه وارد محوطه پارلمان شدند. پارلمان کردستان عراق دیروز موادی از قانون واگذاری اختیارات رئیس اقلیم کردستان را تصویب و نیچروان بارزانی را بهعنوان فرمانده کل نیروهای مسلح اقلیم تعیین کرد.
-
پایبندی ایران به برجام تا زمانی است که از منافع آن بهره مند شود
-
کابینه تکمیل شد
-
رونمایی از نخستین هیأت منصفه جرایم سیاسی
-
دفاع مجدد لاریجانی از <سپنتا>
-
فضای فرهنگ و هنر نباید به حاشیه آلوده شود
-
دیگر صفحهها
-
جداییطلب رفت
-
کمک ۲ میلیون دلاری دولت برای حل معضل دفع زباله
-
معادله پیچیده رابطه روشنفکران با روزنامهها
-
همگرایی دولت و مجلس
-
نبرد تروریست ها با یکدیگر در سوریه
-
هیأت منصفه سیاسی، تحولی مثبت
-
اعلام استعفای رسمی بارزانی از ریاست اقلیم