- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
گروه شوک: دخترجوان امریکایی هنگام رانندگی با آتش گرفتن اتومبیلش دچار سوختگی شدیدی شد و در بیمارستان جان سپرد.
براساس گزارش پلیس شهر «ممفیس» در ایالت میسیسیپی امریکا، «جسیکا چمبر»، 19 ساله در نزدیکی پمپ گاز دچار سوختگی شده است. همزمان با این حادثه مأموران اورژانس و امداد و نجات بلافاصله به محل حادثه اعزام شدند و دختر را با پیکر سوخته به بیمارستان ممفیس انتقال دادند، اما شدت جراحات وارد شده حاصل از آتشسوزی به حدی بود که دو ساعت پس از حریق جسیکا درگذشت.
به گزارش پلیس دوربینهای مداربسته اطراف محل حادثه تصویر مردی را نشان میدهند که پس از گفتوگویی کوتاه با دختر بسرعت دور شده و بعد از آن جسیکا، در کنار یک فروشگاه ایستاده و پس از خرید یک بسته سیگار ناگهان شعلههای آتش از اتومبیلش زبانه کشیده و دختر پشت فرمان سوخته است.
پرواز اتومبیل بر روی بام
گروه شوک: رانندهای با خودروی «بیامو» روی بام یک خانه ویلایی پرواز کرد و جنجالی خبری به بار آورد. طبق گزارش پلیس شهر «اسکاندیدو» واقع در کالیفرنیا پس از انحراف راننده از روی تپهای بر روی بام ساختمان، راننده و همسرش زخمی سطحی برداشتند و صاحب خانه ویلایی هم با شکایت به پلیس، خواستار رسیدگی جدی به این حادثه شد تا خسارت دریافت کند.
88 سال زندان برای اعضای باند قاچاقچیان کوکائین
گروه شوک: مأموران پلیس انگلستان 9 تن از اعضای باند قاچاقچیان کوکائین را دستگیر کردند و قاضی دادگاه پس از محاکمه آنها را در مجموع به 88 سال زندان محکوم کرد. ارزش موادمخدر کشف شده از قاچاقچیان پنج میلیون پوند برآورد شده است. به گزارش پلیس، قاچاقچیان قصد داشتند بستههای کوکائین را در قوطیهای کنسرو میوه به فرانسه قاچاق کنند که به وسیله مأموران پلیس گرفته شدند. متهمان «جاناتان میسون»، «رابرت وب»، «پاتریک دیت»، «گریتهارنت»، «اندرو داوسون»،«شان مارتین»، «دارون کومبر»، «پل نولان» و «ایامون وارد» محاکمه شدند و قاضی دادگاه برای آنها از 11 تا 15 سال زندان در نظر گرفت که در مجموع 88 سال زندان برایشان تعیین شده است.
به گفته پلیس، قاچاقچیان تصمیم داشتند قوطیهای محتوی بستههای کوکائین را با یک کامیون از انگلستان به فرانسه انتقال دهند. پلیس میگوید مأموران برای دستگیری قاچاقچیان ابتدا با سه تن از آنها درگیر شده و سپس توانستهاند آنها را دستگیر کنند.
اطلاعات پلیس نشان میدهد اعضای این باند بدون شک با باند سازمانیافتهای از قاچاقچیان بینالمللی همکاری داشتهاند.
جوانی که با جرثقیل به خواستگاری رفت
گروه شوک: یک جوان هلندی که میخواست با یک جرثقیل به خواستگاری دختر مورد علاقهاش برود خانه همسایگان این دختر را خراب کرد. این مرد جوان قصد داشت با بالا رفتن از جرثقیل در مقابل پنجره اتاق دختر مورد علاقهاش در شهر اپسلتین بایستد و پس از خواندن شعر از او خواستگاری کند اما از بخت بدش تعادل جرثقیل به هم خورد و با فرود بازوی بلند آن، بام ساختمان متعلق به خانواده دختر و همسایه دیوار به دیوارشان را در هم کوبید.
جالب اینکه دختر مورد علاقه مرد جوان علیرغم این حادثه به او جواب مثبت داده است. در این حادثه چند تن هم با فرو ریختن سقف زخمی شدهاند و بخش وسیعی از هر دو خانه آسیب دیده است. به گفته پلیس محلی جوان خواستگار هنگامی که برای درخواست ازدواج از دختر مورد علاقهاش برنامهریزی میکرد هرگز تصورش را نمیکرد که چنین حادثهای برایش اتفاق بیفتد. این زوج پس از مراسم خواستگاری جنجالبرانگیز اکنون در پاریس به سر میبرند و ازدواجشان را جشن گرفتهاند.
گروه شوک: پسر نوجوانی که در قتل دوستش به قصاص نفس محکوم شده بود با بخشش بزرگ نجات یافت.
سوم آذرماه سال 87 مأموران کلانتری مهرشهر کرج هنگام گشتزنی در محدوده درمانگاه مهرگان با سه سرنشین موتورسیکلت که رفتارهای مرموزی داشتند برخورد کردند.
دقایقی نگذشته بود که مأموران کلانتری دیدند یکی از پسران موتورسوار خونآلود و بیهوش است.
جوان خونآلود با برانکارد به داخل درمانگاه انتقال یافت اما خیلی دیر شده بود و وی تسلیم مرگ شد.
بدین ترتیب دو نوجوان دیگر که «امیر» و «اصغر» نام دارند تحت بازجویی قرار گرفتند و پرده از راز یک جنایت هولناک برداشتند و گفتند ساعاتی پیش همراه «یوسف» به خانه دوستمان «وحید» 16 ساله رفتیم. پس از خوردن شام بین وحید و یوسف 27 ساله دعوا درگرفت و یوسف، وحید را به زمین کوبید، همزمان وحید از زمین بلند شد و با کارد میوهخوری که در کنارش بود سه ضربه به گردن یوسف زد، ما نیز بلافاصله یوسف را سوار موتورسیکلت کردیم تا به درمانگاه بیاوریم.
با اعترافات این دو نوجوان، بازپرس ویژه قتل دستور دستگیری عامل جنایت را صادر کرد و خیلی زود وحید دستگیر شد.
این پسر در بازجوییها گفت: یوسف مرتب به من زورگویی میکرد. شب حادثه نیز در جمع دوستانمان نشسته بودیم که یوسف به من توهین و ناسزاگویی کرد و مرا به زمین کوبید. ناگهان خون جلوی چشمانم را گرفت و کارد میوهخوری که داخل بشقاب بود را برداشتم و سه ضربه به وی زدم. وقتی به خود آمدم فهمیدم که چه کردهام، حالا نیز از کار خودم پشیمان هستم و تقاضای عفو و بخشش دارم.
پرونده این جنایت با صدور کیفرخواست به شعبه 80 دادگاه کیفری استان تهران مستقر در کرج ارسال و در آنجا وی به قصاص نفس محکوم شد. این حکم از سوی قضات شعبه 15 دیوانعالی کشور تأیید و برای اجرا به شعبه اجرای احکام دادسرای ناحیه 27 تهران ارسال شد. بنابر این گزارش، در حالی که این نوجوان در آستانه اعدام قرار گرفته بود با تلاش خیریه دانشجویی امام علی(ع) و گذشت خانواده قربانی از خونخواهی، وی از مجازات مرگ نجات یافت و به زندگی لبخندی دوباره زد.
مرد قاتل پس از ١٤ ثانیه دست و پنجه نرم کردن با مرگ، زندگی دوباره پیدا کرد. این مرد که شش سال پیش در درگیری با یکی از روستاییان اطراف کازرون استان فارس یک مرد را به قتل رسانده بود صبح روز جمعه برای اجرای حکم قصاص به پای چوبه دار رفت. 14 ثانیه پس از اجرای حکم در حالی که دست و پای آخر برای قبض روح شدن را میزد توسط خانواده قربانی بخشیده شد.
خانواده حبیبی که داغ پسر جوانشان را تا ابد بر دلشان خواهند داشت در رابطه با بخشش قاتل فرزندشان گفتند: وقتی در این روزهای عزاداری در مراسم اعدام حاضر شدیم، احساس کردیم امام حسین(ع) بخشش را به دلمان انداخته است به همین خاطر در تصمیمی ناگهانی با همسرم رضایت دادیم.
پایان باجگیریهای سرهنگ قلابی پلیس
راز کلاهبرداریهای سرهنگ قلابی در آمل فاش شد. فرمانده پلیس آمل از اقدام بموقع مأموران در شناسایی و دستگیری یک مرد که در پوشش مأمور در این شهر از مردم اخاذی و کلاهبرداری میکرد، خبر داد. سرهنگ «ولیاله گنجیان» گفت: در پی گزارشی مبنی بر اینکه مردی به نام «طیب» با نام مستعار سرهنگ «طاها» تحت پوشش مأمور پلیس از طعمههایش اخاذی و کلاهبرداری میکند، موضوع به طور ویژه در دستور کار مأموران قرار گرفت.
وی افزود: مأموران با انجام اقدامات اطلاعاتی و تحقیقات پلیسی، مخفیگاه این مأمور قلابی را در یکی از مناطق شهری شناسایی کردند. فرمانده پلیس آمل تصریح کرد: مأموران با دستور قضایی در عملیاتی غافلگیرانه سرهنگ قلابی را دستگیر کردند و در بازرسی از خانه وی موفق شدند اسپری فلفلی، جلد کلت کمری ، لباس یگان امداد ناجا با درجه سروانی و دو بیسیم دستی را کشف کنند. سرهنگ گنجیان اضافه کرد: این پلیس قلابی با قرار 200 میلیون تومانی روانه زندان شد.
گروه شوک - خبرنگار ایران در گرگان: هنوز باور ندارند تهدیدهای مرد کینهجو آتش به جانشان نشانده و رنگ واقعیت به خود گرفته است.
داماد بدرفتارشان وقتی دختر 19 سالهشان را طلاق داد دست از مزاحمتهایش نکشید تا اینکه یکی از هولناکترین جنایات در شهر گرگان را رقم زد.
صحنه قتلی که پوریا 23 ساله سهشنبه هفته گذشته پشت چراغ قرمز خیابان ولیعصر گرگان به تصویر کشید نه تنها رهگذران و مغازهداران بلکه مقامات قضایی و پلیسی این شهر شمالی را شوکه کرد.
مجتبی برادر فائزه در مراسم عزاداریای که در روستای کفشگیری برپا است هنوز با ناباوری از قتل خواهرش میگوید. وی به خبرنگار اعزامی ایران گفت: ساعت 8 صبح خواهرم راهی آرایشگاه محل کارش بود، انگار پیش از رسیدن به آنجا داماد سابقمان را از دور دیده و از آنجایی که بارها توسط پوریا تهدید به مرگ شده بود سراسیمه راه خود را عوض کرده و سوار تاکسی دیگری شده است تا به سمت مرکز شهر فرار کند ولی زمانی که در ترافیک سنگین خیابان ولیعصر گرفتار میشود با ترس از تاکسی پیاده شده و پیاده شروع به فرار میکند. پوریا هم که با خودروی دیگری خواهرم را تعقیب کرد ه پیاده شده و به سمت فائزه میدود و در حالی که فریاد میزد کسی جلو نیاید و موضوع خانوادگی است وسط خیابان و لابهلای خودروها با سه ضربه شدید چاقو به گردن و پشت، فائزه را هدف قرار میدهد و هنگام فرار توسط یک راننده تاکسی و مردانی که او را تعقیب میکردند، دستگیر شد.
مجتبی آهی کشید و با اشاره به بارها تهدید به مرگ خواهرش توسط پوریا گفت: شش ماه بود پوریا با ارسال پیامک یا تماس تلفنی و حضوری مزاحمت و تهدیدهای خود را ادامه میداد. فائزه سه سال پیش به عقد او درآمد و در این مدت مرتب از شوهرش کتک میخورد، فائزه ماههای نخست حرفی از این بدرفتاریها نمیزد و مدارا میکرد. بعدها از او شنیدم که انگار پوریا تهدید کرده بود اگر کتککاریها را نزد ما بگوید انتقام خواهد گرفت و مرا که برادرش هستم از پشت با چاقو میزند و میکشد.
فائزه هم از ترس تا مدتها حرفی نمیزد اما سرانجام کبودیهای روی صورتش همهچیز را لو داد، اگر فائزه از روز نخست همهچیز را به ما میگفت شاید اوضاع بهتر میشد. جوان سیاهپوش ادامه داد: هر وقت به پلیس خبر میدادیم بخوبی در مسأله مداخله نمیکرد و موضوع را یک اختلاف خانوادگی میدانست و کسی توجهی نداشت که مشکل فراتر از اختلاف زن و شوهری بوده و پوریا یک شرور بود که به جان خانواده ما افتاده بود. سرانجام خواهرم پس از مدتها شکنجه در خانه شوهر تصمیم به طلاق گرفت. از داماد سابق پنج بار به دلیل پارگی گوش، آسیب به چشم، شکستگی بینی، کتک خوردن خواهرم در خیابان و تهدید خانواده با چاقو جلوی خانه شکایت کردیم و به این خاطر با گرفتن وکالت در طلاق توانستیم از سه و ماه نیم پیش طلاق وی را بگیریم اما پوریا تهدیدهای خود را عملی کرد و فائزه را به قتل رساند و پزشکی قانونی گفته که خواهرم به سبب بریدگی ریه و خونریزی شدید قفسه سینه جان خود را از دست داده است.
مجتبی گفت: من و خانوادهام که از هفته گذشته با حجم عظیمیاز همدردی مردم روبهرو شدهایم از مسئولان میخواهیم ماجرا را دقیق بررسی کنند و موضوع قتل زنی بیگناه که در صحنهای دلخراش در روز روشن جلوی دید همگان به قتل رسیده را ویژه رسیدگی کنند. این برادر گریان ادامه داد: پوریا خواهرم را در مسیر مدرسه دیده و به خواستگاریاش آمد که زیاد راضی به این ازدواج نبودیم چرا که وی نه تنها فقر مالی داشت، بلکه فرهنگ درست و حسابیای نیز نداشت و دلیل رفتارهای قاتل همینها بود. پوریا زمانی نگهبان بازارچه نعلبندان بوده و در شرطبندی فوتبال شرکت و در قهوهخانه نیز کار میکرد و به خاطر شرارت پرونده نیز دارد. مادرم این روزها آرامش ندارد اما پدرم صبورانه این داغ را تحمل میکند تا خانوادهمان را حفظ کند ولی همه ما ناراحت هستیم چرا که صحنههایی از این جنایت خشن در شبکههای اجتماعی به اشتراک گذاشته شده و ما با دیدن لحظات آخر عمر فائزه لطمه روحی عمیقی خوردیم.
وی در پایان گفت: میخواهیم پوریا در همان محل جنایت اعدام شود تا درس عبرتی برای کسانی باشد که عاطفه در وجودشان مرده است.
بنابر این گزارش، عامل این جنایت در بازجوییهای قضایی و پلیسی جزئیات قتل را به گردن گرفته است و به گفته دادستان گرگان به صورت فوقالعاده محاکمه شده و به مجازت خواهد رسید.
گروه شوک: آهنگساز سابق شبکه رادیویی در امریکا به اتهام کودکآزاری و شکنجه یک پسربچه 11 ساله دستگیر شد. به گزارش پلیس «جان بالیو»ی 36 ساله در ظاهر جوان آرام و خوش برخوردی بود که هیچکس از او خشونتی ندیده بود اما قاضی پرونده که او را «گوسفندی در لباس گرگ» میداند معتقد است این مرد مشکلات روحی روانی داشته و با شخصیت دومش به خشونت وحشیانهای علیه کودکان میپرداخت. پلیس میشیگان میگوید: این جوان شیطانصفت را دو هفته پس از مراسم ازدواجش در یک عملیات دستگیری اعضای یک باند تهیه فیلمهای پورنوگرافی از کودکان بازداشت کرده است. مأموران در جریان بازرسی در خانه این مرد ابزارآلات شکنجه ازجمله 107 زیپ، چندین دستکش چرمی، دو دستبند پلیس، زنجیر و چسب پهن برای بستن دهان و دستهای کودکان و مجموعهای از تصاویر غیراخلاقی بچهها را پیدا کردهاند. در میان وسایل این مرد یک مانکن کودک نیز بود که ظاهراً متهم روشهای مختلف آزار و اذیت را روی آن آزمایش میکرد.
علاوه بر این مدارک «بالیو» آلبومی داشت که با عنوان «پسران شیرین» نامگذاری کرده بود و در آن تصاویر پسر 11 سالهای که نخستین قربانیاش بود قرار گرفته بود.
این مرد 36 ساله که با جنونی هولناک در یک قتل به جان پسر خردسال افتاده بود لیست بلندبالایی از قربانیانش تهیه کرده بود که با هشیاری پلیس بموقع دستگیر شد. در حال حاضر قاضی پرونده با بررسی شواهد او را به 40 سال حبس محکوم کرده است. ضمناً نام «بالیو» به لیست مجرمان جنسی افزوده شده و او پس از آزادی با ردیاب همواره کنترل خواهد شد. عروس جوان این شکنجهگر شیطانصفت پس از دستگیری همسرش در حالی که باردار بود تقاضای طلاق کرد.
علی غفوری
وقتی درباره مشکلات روزمره صحبت میکنیم شاید نکات مختلفی به یاد ما بیاید.گرانی، بیکاری، آلودگی هوا، بیماری و خرج درمان، مشکلات اجتماعی و... . ممکن است هر کدام از ما درگیر یک یا چند مشکل همزمان باشیم اما یک مشکل یا بهتر بگوییم یک بحران است که امروز همه با آن دست به گریبانیم؛ ترافیک. ترافیک مشکلی است که بزرگ و کوچک، ثروتمند و فقیر، شمال شهری و جنوب شهری، تهرانی و مشهدی، بنزسوار و موتورسوار نمیشناسد! همه درگیر آن هستند. همه در اثر تصادفات عزیزی را از دست داده یا حادثهدیدهای را در اقوام و آشنایان دارند، اما واقعاً درحال حل مشکل ترافیک هستیم یا با آن کنار آمدهایم؟
با ترافیک نمیتوان کنار آمد چرا که به شکل غیرمستقیم روی همه رفتارهای ما اثر میگذارد. ترافیک انسانها را کلافه، عصبی، مهاجم و حتی بیگذشت میکند. ترافیک اخلاق جامعه را بدتر از هر نوع بزهکاری یا سوء رفتار به قهقرا میبرد. آیا با این وصف باید ترافیک را تحمل کرد؟
چه بسا انسانهای خوب و با وجدان که هنگام سوار شدن بر مرکب آهنین، مبدل به موجوداتی خونسرد و بیرحم میشوند که حتی اجازه عبور یک مرد و زن سالخورده را از عرض خیابان آن هم از خط عابرپیاده نمیدهند. براستی چرا؟ آیا انسانهایی که متدین هستند نمیدانند این کار با اصول و آموزههای دینی متعارض است؟ آیا آنها که خود را خارج رفته و متمدن قلمداد میکنند، نمیدانند گردشهای ناگهانی به چپ و راست، بریدن راه دیگران و بوق زدنهای پی در پی همگی بی احترامی به حقوق دیگران است و در همه کشورها شامل جرایم رانندگی است؟ آیا در سفر به سایر کشورهای پیشرفته تحت تأثیر رانندگی آنها قرار نگرفتهاند؟ حتی در ترکیه فرهنگ رانندگی در سالهای اخیر بشدت تغییر کرده است!
اما چرا اینگونه رانندگی میکنیم؟ من مطمئنم ایرانیان جزو متمدنترین ملل دنیا هستند و برای این ادعای خود صدها دلیل دارم که جای آن در این یادداشت نیست اما بیشک ضعف مدیریت ترافیک دلیل اصلی این رفتار اشتباه است نه اینکه بخواهم مشکل را گردن پلیس راهور بیندازم، که میدانم این واحد پلیس بیشک زحمتکشترین بخش نیروی انتظامی است که شاید جانش کمتر در خطر باشد اما فرسودگی پرسنل آن در معابر شهری شدید و به نوعی مرگ تدریجی است. اعصاب یک ستوان راهنمایی و رانندگی بیشک در عنفوان جوانی «نابود شده است». مدیریت راهنمایی و رانندگی کشور به نوعی «یک مدیریت ملی» است. دولت، شهرداری، رسانهها، پلیس و حتی نیروهای مسلح همگی باید در این مدیریت همکاری کنند. اگر تنها از یک افسر راهنمایی و رانندگی به تنهایی انتظار بهبود اوضاع را داشته باشیم نشاندهنده عدم شناخت پیچیدگی ترافیک است. پلیس، انسانی مشابه سایر شهروندان است که نمیتواند به تنهایی با هزاران راننده خشمگین طرف شده و همه را وادار به اطاعت کند. چرا برخورد با یک راننده متخلف در جاده خلوت ساده است؟ چون او حتی فکر فرار از دست خودروی آماده تعقیب پلیس را نمیکند اما همین راننده در کنار صدها راننده متخلف دیگر در چهارراههای شلوغ میداند که پلیس قادر به شناسایی و یا تعقیب او نیست. اگر بپذیریم که امروز ترافیک یک بحران ملی است باید با آن نیز با تمام قوا برخورد کنیم. اگر لازم باشد پرسنل سایر نیروها نیز باید به کمک پلیس راهنمایی و رانندگی بیایند. آیا در برخورد با یک مشکل یا تهدید خارجی، یک لشکر برای دفع دشمن به حرکت درنمی آید ؟ آیا امروز تهدید ترافیک بر روح، روان و حتی اقتصاد کشور کمتر از حمله خارجی نیست؟ مرگ 20 تا 27 هزار انسان رقم قابل توجهی است که ارزش بسیج نیروها برای حل مشکل را دارد.
زمانی سالانه 50 تا 70 هزار خودرو و حدود 80 هزار موتورسیکلت در کشور تولید میشد اما این رقم در سالهای اخیر به یک تا حتی 6/1 میلیون دستگاه خودروو صدها هزار موتورسیکلت در سال رسیده است .ضریب برخورداری مردم از خودرو و موتورسیکلت اکنون به آنجایی رسیده که هر خانوار ایرانی حداقل یک یا دو وسیله نقلیه موتوری در اختیار دارد. اکنون آیا اگر تعداد خودرو و موتور سیکلت کشور از حدود 2 میلیون دستگاه در دهه 60 به 20 میلیون دستگاه در دهه 90 رسیده آیا سازمان نیروهای راهنمایی و رانندگی نیز به همان اندازه بزرگتر شده است؟
باید باور کنیم که امروز ترافیک به معنای دقیق کلمه (حمل و نقل و رفت و آمد) مشکل تنها تهران نیست. اصفهان، شیراز، مشهد، اهواز، بندر عباس، تبریز و حتی شهرهای کوچک ایران از ضعف نظارت رنج میبرند و میلیونها راننده گویا دیگر تمایلی به رعایت قوانین ندارند. باید از همه فرماندهان مرتبط توضیح خواست و مشکلاتشان را برطرف کرد. اگر کشور برای هزاران طرح ریز و درشت اقتصادی، دفاعی، بهداشتی، فرهنگی و غیره بودجه دارد پس نباید به مهمترین معضل امروز ایران «نه» بگوید. توسعه سریعتر مترو، افزایش پرسنل راهنمایی و رانندگی، توسعه خطوط اتوبوسرانی، بهبود جادهها و بزرگراهها همگی باید در دستور کار قرار گیرد. پرسنل زحمتکش باید شناسایی شده و پرسنل بیانگیزه مجدداً تحت آموزش قرار گیرند. افسران و درجه دارانی که قانون در خون آنهاست و خوشبختانه در ناجا کم نیستند باید به عنوان نیروهای خط مقدم حاضر باشند. اگر عمری باقی بود در سلسله مطالبی به عنوان یک شهروند به موارد شایع تخلفات رایج راهنمایی و رانندگی خواهم پرداخت.
گروه شوک: سقوط کارگر خدماتی از سقف پلاستیکی پارکینگ دانشگاه آزاد، سرنوشت دردناکی را برای وی رقم زد. حوالی ظهر چهارشنبه هفته گذشته بود که یکی از کارگران خدماتی دانشکده علوم اجتماعی واحد تهران مرکز دانشگاه آزاد اسلامی برای نظافت سقف پلاستیکی یکی از پارکینگها روی سقف آن رفت که با شکستن ناگهانی قسمتی از این سقف، کارگر جوان از ارتفاع سه متری سقوط کرده و با صدمات شدیدی مواجه شد. این کارگر بلافاصله از محل حادثه در ابتدای خیابان دماوند به بیمارستان بوعلی منتقل شد و تحت مداوای اورژانس قرار گرفت.
بازداشت دزد فروشگاههای زنجیرهای
گروه شوک-سهیل سعادتمندی: دزد فروشگاههای زنجیرهای رباطکریم از سوی پلیس دستگیر شد. فرمانده انتظامی رباط کریم گفت: مأموران پلیس پس از دستگیر کردن این دزد که در حال سرقت از یک فروشگاه زنجیرهای بود وی را تحت بازجویی گرفتند.
سرهنگ «جعفر علیزاده» با اعلام این خبر گفت: دزد حرفهای در این تحقیقات به 10 سرقت از فروشگاه زنجیرهای در رباطکریم و اسلامشهر اعتراف کرد. این مقام پلیسی همچنین از دستگیری یکی از اراذل و اوباش در رباطکریم خبر داد و گفت: این شـــرور به جرم حملههای خونین به مردم تحت تعقیب قضایی بود که با تلاش مأموران پلیس امنیت عمومی بازداشت شد.
وی در ادامه افزود: مأموران در پی شکایات گروهی از اهالی محله سفیدار رباطکریم به مراجع قضایی مبنی بر ایجاد مزاحمت توسط یک شرور و ایجاد درگیری، عربدهکشی و ضرب و جرح از سوی وی سریعاً موضوع را در دستور کار خود قرار داده و با تشکیل یک تیم عملیاتی وارد عمل شدند. فرمانده پلیس رباطکریم در تشریح این خبر گفت: مخفیگاه این مرد در همان محله شناسایی و در عملیاتی ضربتی وی در مخفیگاهش دستگیر شد. وی در بازجوییها جرایم خشن خود را پذیرفت و روانه زندان شد.
جعلهای فریبکارانه با شناسنامه مردگان
اعضای باندی که با شناسنامه مردگان به جعلهای فریبکارانه دست میزدند به دام افتادند. فرمانده پلیس گلستان از دستگیری چهار جاعل و کشف ۲۶ جلد اسناد هویتی جعلی توسط مأموران پلیس امنیت عمومی خبر داد. سردار «سیدمحمود میرفیضی» با اعلام این خبر گفت: مأموران پلیس امنیت عمومی علی آبادکتول پس از مدتها کار اطلاعاتی چهار عضو یک باند جعل اسناد هویتی را دستگیر کردند.
وی گفت: اعضای این باند با جعل شناسنامه مردگان و اغفال خانواده آنان اقدام به صدور اسناد هویتی جعلی از قبیل شناسنامه، کارت ملی و دفترچه خدمات درمانی میکردند.
این مقام ارشد پلیسی گفت: با هماهنگی قضایی محل فعالیت اعضای این باند شناسایی و متهمان در چند عملیات غافلگیرکننده پلیسی دستگیر شدند. فرمانده پلیس گلستان تصریح کرد: در بازرسی از خانههای این جاعلان تعداد ۲۶ جلد اسناد جعلی از قبیل شناسنامه، کارت ملی، گواهینامه و گذرنامه کشف شد. وی در پایان با اشاره به ادامه تحقیقات تکمیلی توسط مأموران پلیس امنیت عمومی خاطرنشان کرد: متهمان روانه زندان شدند.
محاصره کلاهبردار فراری
در قرار با خانوادهاش
عامل کلاهبرداری میلیاردی در پوشش واگذاری خودروهای اقساطی وقتی به ملاقات خانوادهاش رفت، دستگیر شد. با تلاش مأموران پلیس آگاهی پاسارگاد استان فارس این شیاد که از طعمههایش یک میلیارد و ۵۰۰ میلیون ریال به جیب زده بود، دستگیر شد. سرهنگ «کرمالله گودرزی» فرمانده پلیس پاسارگاد گفت: در پی شکایتهای مشابه درخصوص کلاهبرداری از آنان، موضوع به صورت ویژه در دستور کار مأموران پلیس آگاهی قرار گرفت. وی با بیان اینکه پس از بررسیهای ابتدایی مشخص شد مرد شیاد متواری شده و به استان تهران پناه برده بود، افزود: با انجام اقدامات اطلاعاتی و پلیسی مشخص شد مرد شیاد برای سرکشی از خانواده خود به پاسارگاد مراجعه کرده است.
وی ادامه داد: بلافاصله با هماهنگی قضایی مرد تبهکار در یک عملیات غافلگیرانه دستگیر شد و در تحقیقات به کلاهبرداری میلیاردی از 10 طعمهاش اعتراف کرد. فرمانده پلیس پاسارگاد در خصوص نحوه کلاهبرداری این مرد بیان کرد: وی با راهاندازی یک دفتر واگذاری خودروهای اقساطی و بدون مجوز، اقدام به دریافت پول از 10 زن و مرد کرده و در عین حال در ازای پولها به آنان خودرو تحویل نمیداد.
-
دختری پشت فرمان اتومبیلش آتش گرفت
-
رهایی از مجازات مرگ قاتل نوجوان
-
ر
-
اعدام قاتل کینهجو در مـلأعـام
-
دستگیری آهنگساز سابق شبکه رادیویی امریکا به اتهام کودک آزاری
-
رنجی که میبریم
-
سقوط دردناک نظافتچی از سقف پارکینگ دانشگاه