شرایط این روزهای کتابهای شعر در بازار نشر
میان شعر و مخاطب فاصله افتاده است
ارمغان بهداروند
شاعر
هرج و مرج. این توصیفی است که برای شرایط امروز بازار نشر کتابهای شعر بهکار میرود و با انتشار اشعاری که بهنظر بسیاری از کارشناسان کیفیت چندانی ندارند این هرج و مرج بیشتر و بیشتر هم میشود.
تقریباً سالانه نزدیک به دو هزار عنوان کتاب شعر در کشور منتشر میشود اما بسیاری از این کتابها دیده و خوانده نمیشوند و سهم قفسههای کتابهای شعر از کتابفروشیها روزبهروز کمتر میشود.
اتفاقی که بهنظر کسانی مانند معصومه اکبری مدیر نشر سیب سرخ نتیجه نبود نظارت بر محتوای اشعار است. نماینده انجمن فرهنگی ادبی زنان ناشر در نمایشگاه فرانکفورت و عضو هیأت مدیره انجمن زنان ناشر میگوید: «با توجه به اینکه نظارتی بر محتوای شعر انجام نمیشود این هرج و مرج بهوجود آمده است. محتوای اشعاری که متقاضی انتشار هستند باید کارشناسی شود و شعر بد مجال انتشار پیدا نکند اما این اتفاق نمیافتد و شعر بد جامعه را اشباع کرده است.»او معتقد است که بسیاری از ناشران بدون برآورد هزینه و با درخواست چند میلیون تومان حاضر به انتشار کتابهای شعر میشوند و چون نظارتی در این زمینه نیست بازار نشر شعر نابسامان شده است. او میگوید: «ممیزیها بسیار است اما برای چاپ و انتشار کتاب شعر این قانون وجود ندارد که کارشناسان خاص شعر محتوای شعر را بررسی و مشخص کنند که شعر محتوای درستی دارد یا خیر. بهدلیل اینکه این شکل از نظارت وجود ندارد بازار از شعر بد اشباع شده تا حدی که حتی شعرهای خوب هم دیده نمیشوند و این معضل جامعه شاعران شده است»
آنچه مخاطب میخواهد...
غیر از این هرج و مرج، بهنظر میرسد فاصله گرفتن مخاطبان و اهالی کتاب از شعر هم باعث بیرونق شدن بازار کتابهای شعر شده است. شرایطی که بسیاری آن را نتیجه به روز نبودن ناشران و فاصله گرفتن از رسانههای جدید میدانند.
هرچند که تعدادی از ناشران کتابهای شعر با استفاده از رسانههای تازه مجازی مانند شبکه اجتماعی اینستاگرام تلاش کردهاند گامی در این حوزه بردارند اما نتیجه این تلاش را در آمار فروش کتابهای شعر نمیبینیم. فریاد ناصری مدیر نشر حکمت کلمه که ناشر تخصصی ادبیات و فلسفه است این انتقاد را میپذیرد که ناشران شعر در این حوزه ضعف داشتهاند اما بهعنوان ناشر ادبیات از یک گزاره اشتباه گلایه میکند. او میگوید: «گزارهای در بازار کتاب رایج شده که گفته میشود: «شعر فروش ندارد.» این جمله بدون هیچ پرسشی جا افتاده و همه آن را پذیرفتهاند و کسی نمیپرسد چرا کتاب شعر فروش ندارد و اگر واقعاً فروش ندارد پس چطور کماکان در حوزه شعر کلاسیک و حتی شاعران معاصر جاافتاده کتابهای پرفروش میبینیم؟ این گزاره سبب شده که کتابفروشیها در پذیرش کتاب شعر سختگیری داشته باشند. آنهایی هم که کتابهای شعر را خریداری میکنند چون انتخاب کتاب را با مخاطبسنجی انجام نمیدهند کتابهایی که خریدهاند در کتابفروشیهایشان باقی میماند و این گزاره اشتباه را بیشتر تأیید میکنند.»
او این مشکل را ناشی از نشناختن مخاطب میداند. اینکه امکان حرف زدن درباره شعر خوب توسط کارشناسان در رسانه فراگیری مانند تلویزیون ایجاد نشده است: «مخاطب ما از آثار ادبی ما جا مانده است. اگر همه حافظ را دوست دارند به این دلیل نیست که آن را کاملاً میفهمند بلکه بهدلیل تکرار و کثرت استفاده برای عموم قابل فهم شده است. اما واقعاً شعر معاصر ما به آن شدت و به آن میزان که نیاز دارد برای مخاطب عمومی کتاب شرح داده و گفته شده که چطور باید شعر معاصر را بخوانی و از آن لذت ببری؟ در تلویزیون برنامههایی برای معرفی کتاب داریم اما اگر کارشناسی، کتاب شعری را هم معرفی کند تعداد زیادی از کسانی که آن را میخرند میگویند: خوب نبوده است چون فاصله میان خلق اثر و مخاطب به وجود آمده و مردم کلید مواجهه با آن اثر را ندارند.»
ناصری درباره فعالیت ناشران کتابهای شعر در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی میگوید: «ناشر تلاش میکند صفحه مجازی در شبکه اجتماعی درست و کتابی را معرفی کند اما فعالیتش در حد معرفی کتابهای شعر سطحی باقی میماند. باشگاههای کتابخوانی در شبکههای اجتماعی تلاش نمیکنند خوراکی به مخاطب بدهند که سبب رشد شود بلکه به مخاطب آن چیزی را که خودش میخواهد میدهند تا بتوانند او را نگه دارند و با او بازارشان را حفظ کنند. ناشران و این باشگاههای مجازی اگر کمی ذهنیتهای مخاطب را تغییر دهند مخاطب بازاری فرو میریزد. بههمین دلیل با کپشنهای احساسی و جملات کوتاه و شعرهای خیلی ساده و یک بار مصرف آن چیزی را که مخاطب میخواهد به او میدهند، مخاطب جذب میکنند و لایک میگیرند. فاصله میان مخاطب و شعر جدی آنقدر زیاد شده که هرچقدر کتابهای شعر را تبلیغ و معرفی کنیم برای مخاطب جذاب و جالب نیست. مخاطب چیز دیگری میخواهد و با او همسخن نیستیم و همین سبب شده شعر شرایط خوبی نداشته باشد.»
از دیگر مشکلاتی که در چرخه سلامت حوزه نشر شعر اختلال ایجاد کرده است، فرایند اعطای مجوزهای نشر است. با یک آمایش ساده میتوان متوجه بیتجربگی و کمشناختی بسیاری از ناشران از حوزه فعالیتی خویش شد. تدوین دورههای کارورزی و آموزشهای تخصصی و پیمایش متقاضیان میتواند به خودیخود مقتضیات حرفهایگری را در حوزه نشر تأمین نماید. در اغلب تولیدات حوزه نشر شعر هیچ نشانهای از رویکرد حرفهای در مؤلفههایی همچون طراحی جلد، قطع کتاب، کیفیت چاپ و ویرایش متن دیده نمیشود. این وضعیت بخصوص در نشرهای شهرستان آشکارتر به چشم میخورد و شاید یکی از کماقبالیهای این بخش از تولیدات شعری در جغرافیای دور از پایتخت همین سادهانگاریها و کمتوجهیهاست.
احمد شایسته مدیر نشر کارما که بهعنوان نشری شهرستانی خود را معرفی میکند با پذیرش این نقیصه از دلایل آن یاد میکند: «حرفهایگری قطعاً لازمه صنعت نشر است اما قبول کنید رویکرد حرفهای بضاعت حرفهای نیز میطلبد. مثلاً اگر دستمزد طراحان درجهیک و قیمت ملزومات کیفی چاپ را کنار هم بگذاریم قطعاً ناگزیر خواهیم بود که مبلغ پشت جلد را متناسب با هزینهکرد مربوطه تنظیم کنیم که به هیچ وجه نمیتواند در اقناع مخاطب به خرید کتاب مؤثر بیفتد. سالهاست که از ارگانهای شهری میخواهیم در روزهایی از سال و به بهانههایی همچون هفته کتاب، نمایشگاههای استانی و... به تبلیغ کتاب بپردازند اما لبیکی شنیده نمیشود و قطعاً همین دستتنها باقیماندن ناشران به حذف هزینهها بهمنظور زندهماندن و نفس کشیدن نشر منتهی میشود.»
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه