گزارش «ایران» از نشست مجازی «پژوهشهای اجتماعی و موانع سیاسی» با حضور جامعهشناسان
پژوهش و تحقیق به فعالیت لاکچری تبدیل شده است!
مهسا قوی قلب
خبرنگار
موضوع پژوهش و تعامل علمی در حوزه سیاستگذاری از جمله مباحثی است که از اهمیت بالایی برخوردار است. برخی از صاحبنظران معتقدند آنچنان که لازم و بایسته است، تعاملات لازم در این دو حوزه وجود ندارد، از اینرو نشستی باعنوان پژوهشهای اجتماعی و موانع سیاسی توسط گروه مسائل و آسیبهای اجتماعی در انجمن جامعهشناسی ایران با حضور اساتید جامعهشناسی برگزار شد که میخوانید:
احمد بخارایی، جامعهشناس و عضو هیأت علمی دانشگاه و مدیر نشست در آغاز گفت: معضل پژوهش و مسائلی که گریبان دانشگاه را گرفته نمیتوان نادیده انگاشت، وقتی صحبت از موانع پژوهش در ایران به میان میآید، مشاهده میشود که برخی افراد و متخصصین و نقادان به سطح تحلیل «میانه» سوق پیدا میکنند و انگار از وسط راه معضل را میبینند و سپس به تدوین و تبیین مینشینند و مثل همیشه بحث حمایتهای مالی یا مسأله تجهیزات و امکانات مطرح میشود و حتی در این زمینه معضل ضعف مدیریت و مسأله بیارتباطی مراکز پژوهشی یا حرف از نبودن اشتراک بین محورهای پژوهشی با سیاستگذاری هم مطرح میشود، لذا مشاهده میکنیم که از «کنشگر خلاق» در سطح خرد و الزامات ساختاری آن در عرصه پژوهش سخنی به میان نمیآید، چرا یک پژوهشگر در یک جامعه آنطور که باید و شاید از خلاقیت برخوردار نیست؟ هدف این است که رابطه بین پژوهشهای اجتماعی و به دنبال آن موانع سیاسی در سطح کلان در این نشست تحلیل شود، بهطور کلی روند تحولات اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی در جامعه با روند پژوهش همسو نیست و گاه ضدیت دارد و شاهد کمارتباطی و گاهی بیارتباطی بین سیاستگذاری و پژوهشهای اجتماعی هستیم. محرمانه تلقی شدن برخی مسائل اجتماعی و پشت کردن به نتایج تحقیقاتی که از سوی پژوهشگران مستقل انجام میشود و گاه حبس آنان از مسائلی است که ریشه در ساختار سیاسی دارد.
دستور زبانهای متفاوت میان پژوهش و سیاست
مقصود فراستخواه، جامعهشناس نیز با بیان اینکه با دو دستور زبان متفاوت روبهرو هستیم، در این نشست گفت: در سیاست، اعمال اقتدار مهم است، در حالی که در پژوهش، پیجویی حقایق علمی و بیان حقایق علمی مطرح است. مشروعیت سیاست، رضایت عمومی است، در حالی که مشروعیت دانشمند و پژوهشگر، شناسه اجتماع علمی است، این دو، هنجارهای متفاوتی با یکدیگر دارند، در سیاست جلب آرا و ائتلاف مطرح است اما در علم، شک منظم و گفتوگو اهمیت دارد، سیاستمدار میخواهد موضعگیری کند، در حالی که پژوهشگر میخواهد بدون جانبداری پژوهش علمی کند. وقتی مناسبات بین این دو در وضع تعادلی پویا و خلاق باشد، پژوهش میتواند بسیار کمک کند و ارزشهای افزوده زیادی برای سیاست به همراه داشته باشد. پژوهشگران میتوانند، بگویند که اهداف سیاستمداران درست انتخاب نشده یا میتوانند بگویند، غایات غلط است یا مطرح کنند که اوضاع جامعه چنین است و چنان است و عواقب و پیامدها براساس طرح تحقیقاتی میتواند چگونه باشد. وقتی اختلال میان سیاست و پژوهش اتفاق میافتد، هر دو حوزه لطمه میبینند. اصلیترین مدعا این است که وقتی سیاست مختل میشود، مسائل مصالح عمومی نیز با اختلال مواجه میشود.
به گفته این جامعهشناس، در این دنیا حاکمیت ملی باز تعریف شده و دولت در قبال جهان بینالملل باید پاسخگو باشد و باید دیپلماسی عقلانی داشته باشد تا بتواند در قبال بازیگران معقول بینالمللی پاسخگو باشد و اگر اینطور نباشد، دچار تنش و مشکلات مختلف خواهد شد. بیتوجهی به نتایج پژوهش، میتواند به ناپایداری جهان سیاسی منتهی شود؛ اگر اختلال کارکردی بین سیاست و پژوهش وجود داشته باشد، نه تنها سیاست و کل جامعه ضرر میکند، بلکه پژوهش هم متضرر میشود، سیاست نیاز دارد در دنیای واقعی حرکت کند. اساساً تعادل قدرت میان قدرت تخصصی، قدرت کارشناسی، خبرگی و قدرت سیاست وجود ندارد و بیاعتنایی سیستماتیک در سیاستگذاری نسبت به علم دیده میشود، در نتیجه مرجعیت علم مخدوش میشود. در اینجا باید بپرسیم چرا تأثیر اجتماعی مقالات را نمیبینیم؟ مقالات به یک فعالیت لاکچری برای رزومهسازی و ارتقای اداری و مدرک گرفتن تبدیل شده و این خلاف بهرهوری ملی است و از آن استفاده نمیشود، اما در عین حال ما همچنان امیدواریم، تصور من این است که راه برونرفتی هم وجود دارد. اجتماعی شدن علوم اجتماعی باید صورت بگیرد، یعنی علوم اجتماعی خصیصه گفتوگویی داشته باشد. ما در کشور ۱۴ میلیون تحصیلکرده داریم، جامعه ما دیگر تحصیلکرده شده، این جامعه مخاطبان خوبی برای پژوهشگران علوم اجتماعی است و اصحاب علوم اجتماعی باید زبان علمی برای جامعه ایجاد کنند، پس باید برای دانش بنیان شدن جامعه مدنی تلاش کنیم تا عقل سلیم جامعه به عقل سرشار ارتقا پیدا کند.
تصمیمات از تحقیقات و پژوهشها مشروب نمیشود
حسن محدثی از دیگر جامعهشناسان حاضر در نشست هم با بیان اینکه در همه جای دنیا مسأله شکاف میان پژوهش و عمل، ذهن همگان را مشغول کرده و مورد بحث است، بیان کرد: باید تلاش شود به شکاف بین این دو حوزه توجه شود. در سطح خرد و زندگی اجتماعی و فردی وقتی نیاز به تصمیمگیری درباره مسألهای پیش میآید، نیازمند تهیه اطلاعات هستیم و نوعی پژوهش انجام میدهیم، مثلاً برای خرید خانه یا انتخاب رشته فرزند خود نیازمند متخصصان هستیم، در سطح میانه هم سازمانها و گروهها برای رسیدن به اهداف خود باید پژوهش داشته باشند و آنگاه تصمیمگیری کنند. همینطور در سطح نظام کلان جامعه همین فرآیند طی میشود و اطلاعات نقش اساسی ایفا میکنند و مجرای مهمی برای تصمیمگیری پژوهشها هستند. مشکل اساسی که در حال حاضر در کشور وجود دارد، این است که اساساً در این فرآیند تصمیمگیری و به دست آوردن اطلاعات، پژوهش نهادینه نشده و پژوهشگران آن چنان نقشی ایفا نمیکنند، اگر هم به بازی گرفته شوند، نقشی زینتی و ظاهری دارند. به عنوان نمونه در حوزه کاری خودم کاملاً مشاهده میکنم که حضور صاحبنظران بیشتر صوری است و تصمیماتی که در سطوح مختلف میانه و کلان گرفته میشود، از مشربگاه تحقیقات و پژوهشها نیست. مثلاً در داستان گران شدن قیمت بنزین در سال ۹۸ چقدر پژوهش انجام شد؟ چقدر در این موضوع مهم، به امر پژوهش اعتنا شده؟ اساساً برای مهندسان وزارت نیرو پژوهش ناشناخته است. به عنوان نمونه در دوره آقای زنگنه در بخش آب، حوزه مطالعات و پژوهش اضافه شد ولی با آمدن آقای بیطرف وزیر نیروی وقت کاملاً این حوزه را حذف کردند، این در حالی است که از دل گفتوگوها باید تصمیم گیریها انجام شود نه اینکه افراد معین و نیروهای مختلف در کشور تصمیم بگیرند.محدثی در ادامه میافزاید: در مرحله بالاتر در خصوص محدوده انتشار تحقیقات و نتایج تحقیقات هم مشکل وجود دارد و در این بعد صافیهایی دیده میشود که ما را در زمینه انتشار دچار مشکل میسازد. به عنوان مثال من یک پژوهش در حوزه جامعهشناسی برای مردم به زبان عام داشتم و هشت سال و نیم درگیر این پژوهش بودم اما کار وقتی به وزارت ارشاد رفت با مشکلاتی مواجه شدم، پژوهشی هم در دولت آقای احمدینژاد در مورد صداقت و دروغگویی نوشتم و در این خصوص مقالات کشورهای مختلف دنیا درباره دروغگویی و راستگویی را مطالعه کردم و دیدم آن چنان تئوریهای جامعهشناختی در دنیا وجود ندارد، یک سال تلاش کردم و نظریهای درباره دروغگویی نوشتم و به شورای عالی انقلاب فرهنگی ارائه دادم، اما انتقادی که به کارم شد، این بود که این نظریه، نظریه شخص محدثی است و نباید برای آن هزینه کنیم زیرا در سطح بینالمللی محک نخورده است.
نباید مدیر، رئیس تامالاختیار باشد
سید جواد میری، جامعهشناس نیز با اشاره به اینکه در کشورهای مختلف دنیا درس خواندهام و در شش کشور هم در دانشگاهها و مراکز پژوهشی تدریس و تحقیق داشتهام، در این نشست بیان کرد: مجموعه تجربیات من براساس تجربه زیستهای که داشتم، نشان داد، یک قسمت پژوهش، نوشتن است و بخش دیگر سازمانی است که در آن در حال تحقیق هستیم، در بستری هستیم که فرهنگ پژوهش هنوز وارد نشده و نتوانسته بال و پر خود را روی سازمانهای علمی بگستراند، محورهای مختلفی در این حوزه وجود دارد، اولین مسألهای که در این زمینه قابل مطالعه است، مسأله تقسیم علوم است، دیسیپلین (مقررات) هنوز در نظام علم شناخته شده نیست و به مثابه امر بوروکراتیک دیده میشود و با حکم ریاستی، قابل تبدیل، تقلیل و دگرگونی است، جایی که باید اتفاقاً سازمان علم مدیریت شود، در این نابسامانی خود نقش دارد. دومین مسأله مفهومی به نام امر مدیریت دانشگاههاست، در کشورهای دیگر با ریشهیابی این مورد بر اساس منطق تقسیمبندی، علوم خودکفاست و به عنوان رئیس دستگاه و مدیر دستگاه سازمان نمیتوان امر مدیریت دانشگاه یا پژوهشگاه، محتوای دیگری داشته باشد. نکته دیگری که در مراکز پژوهشی دیده میشود، شورای پژوهش است. به جای اینکه یک طرح، در شورای پژوهشکده مطرح شود، در یک جایی به نام هیأت مدیره بررسی میشود و امر پژوهش به یک نظام بوروکراتیک تبدیل میشود، یک فرد در تمامی حوزههای جامعه شناختی نمیتواند صاحبنظر باشد و در هر طرح جامعهشناسی نظر بدهد. باید قوه عاقله در سازماندهی پژوهشکدهها وجود داشته باشد، مسأله مدیریت در سازمان علم در ایران را نباید نادیده گرفت، بزرگترین مانع توسعه همین امر است. میری در ادامه افزود: مدیر در سازمان به مثابه تسهیلگر است، ولی در کشور ما مدیر رئیس تامالاختیار برای تغییر محتوای علوم است. نکته دیگری نیز وجود دارد و آن هم گذر از منطقه سیاستگذاری به ساحت سیاسی است. تأثیر ساحت سیاسی بر سازمان و محتوای علم در ایران باید نقد شود، با پدیدهای روبهرو هستیم که فردی نیست. وقتی مفهوم فرهنگ «پیشا تحقیق» به میان میآید، غلبه «منطق قدرت» بر «قدرت منطق» مطرح میشود، به عنوان مثال وقتی بخواهید از مقطع دانشیاری به استادی ارتقا پیدا کنید، در کمیسیونهای جانبی وزارت علوم در ساختار فرم ارتقا، سه طرح بیرونی باید ارائه دهید و برای ارتقا ۴۰ مقاله داشته باشید و در شورای تصویب به خاطر امتیازات مجبور هستید که نزدیک به ۴۰ مقاله ارائه دهید، یعنی حدود ۶ مقاله در سال در یک بازه زمانی ۷ ساله، و نیز باید اهل زد و بند باشی تا بتوانی بیرون از دانشگاه از سازمانها طرح بگیری! این در حالی است که در دانشگاههای امریکا از اولین روز دانشجویی تا بازنشستگی شاید افراد ۲۰ مقاله هم ننوشته باشند. این منطق قدرت است و در نتیجه افرادی به وجود میآیند که حس استغنا دارند و اینجاست که منطق قدرت برقدرت منطق فائق میشود و در نهایت نیروی آکادمیک دچار حس یاس نهادینه خواهد شد.
کرونا جان ۹۸ نفر دیگر را گرفت
سخنگوی وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی گفت: تاکنون یک میلیون و ۳۷۹ هزار و ۲۸۶ نفر در کشور بهطور قطعی به ویروس کرونا مبتلا شده و با فوت ۹۸ نفر از بیماران مبتلا به کرونا، تعداد جانباختگان کرونا در کشور به ۵۷ هزار و ۴۸۱ نفر رسیده است.
به گزارش وبدا، دکتر سیما سادات لاری روز دوشنبه با اعلام آخرین آمار مبتلایان و جانباختگان کرونا در ایران افزود: از ظهر روز 5 بهمن تا ظهر ۶ بهمن ۱۳۹۹ براساس معیارهای قطعی تشخیصی ۶ هزار و ۳۰۹ بیمار جدید مبتلا به کووید۱۹ در کشور شناسایی شد و ۶۸۱ نفر بستری شدند. با این حساب، مجموع بیماران کووید۱۹ در کشور به یک میلیون و ۳۷۹ هزار و ۲۸۶ نفر رسید.
فرمانده ستاد مقابله با کرونا در تهران:
تهران همچنان «زرد» است
فرمانده ستاد مقابله با کرونا در کلانشهر تهران درباره وضعیت این بیماری در تهران گفت: تستهای سریعی که در تهران انجام میشود میزان مثبت بودن آن حدود 9 درصد و تستهای pcr حدود ۱۸ تا ۲۰ درصد است، در حالی که در آبان ماه نتیجه تست پی سی آر گاهی تا ۴۰ درصد مثبت بود و تستهای سریع ما در اوایل طرح شهید سلیمانی گاهی تا ۲۰ و ۲۵ درصد مثبت بودند، بنابراین نشان میدهد که گردش ویروس در تهران کاهش یافته ولی ویروس ضعیف نشده است.به گزارش ایسنا، دکتر علیرضا زالی ضمن تبیین آخرین وضعیت تهران، گفت: طی ۲۴ ساعت گذشته منتهی به روز دوشنبه تعداد کسانی که در بخشهای سرپایی به مراکز درمانی ما مراجعه کردهاند، حدود 4100 نفر بوده است که اگر با هفتههای قبل مقایسه کنیم با خیز خیلی ملایم یعنی حدود یک درصد، آمار مراجعان سرپایی نسبت به هفته گذشته افزایش پیدا کرده است.زالی با بیان اینکه مجدداً در ۲۴ ساعت گذشته (روز دوشنبه) میزان بستری در تهران از مرز ۱۹۰۰ نفر عبور کرده است، گفت: در تهران آرامآرام میزان مراجعان جدید در بخشهای بستری در حال افزایش است، تعداد بیماران بستری در بخش مراقبتهای ویژه نسبت به هفته قبل بین نیم تا یک درصد افزایش پیدا کرده است.به گفته زالی، شاخص مرگ و میر و میزان عمومی بستری با موج بلندی تغییر نکرده است و طبیعتاً ممکن است این تغییر آمارها گذرا یا بالعکس شروع یک خیز جدید باشد. البته باید در نظر داشته باشیم که تغییر شاخص مرگ و میر بین ۳۰ تا ۴۰ روز بعد از تغییر سایر شاخصها خود را نشان میدهد.
فرمانده ستاد کرونای استان تهران همچنین در رابطه با سخنان یکی از مسئولان پایتخت در مورد آبی شدن تهران و رفع محدودیتهای ترددی، گفت: بر اساس شاخصهای تعیین شده از طرف وزارت بهداشت و وزارت کشور نتایج ارزیابی و شاخصها برای تغییر وضعیت کرونایی شهرها به آخر هفتهها موکول شده است. درباره تهران نیز از هفته گذشته تغییر چشمگیری نداشته است بنابراین شرایط تهران بر همین اساس ادامه پیدا خواهد کرد و فعلاً تهران را کماکان زرد تلقی میکنیم؛ مگر اینکه ستاد ملی تا آخر هفته تغییرات جدید را اعلام کند.
امیر حسین جلالی ندوشن
روانپزشک
مدت زمان کوتاهی دیگر، آغاز ورود رسمی کرونا به ایران یکساله خواهد شد.
شاید سال پیش حتی بدبینانهترین پیشگوییها هم امکان ماندگاری بیماری به مدت یک سال و طبیعتاً بیشتر را برآورد نمیکرد. اما چنان که پیداست بیماری دستکم تا یک سال دیگر میهمان جهان خواهد بود و حتی ممکن است برای مدتی طولانیتر، رعایت حداقلی برخی محدودیتها برای پیشگیری از بازگشت شدید بیماری شاید لازم باشد. هم اکنون به نظر میرسد راه جایگزینی غیر از واکسیناسیون گسترده و در مدتی کوتاه برای پیشگیری از بیماری وجود ندارد. اما از وجه دیگری نیز نباید غفلت ورزید و آن اینکه ظرفیتهای روانی جامعه نیز برای تابآوری در برابر محدودیتها و عواقب بیماری چون مرگ آدمیان، مرگ اقتصاد و مرگ روابط اجتماعی بشدت در معرض تهدید و روبه کاهش است. وضعیت جامعه ایران در این میان متفاوت از دیگر جوامع است، چون بحران کرونا با چند ابر بحران دیگر چون رکود تورمی، تحریمهای اقتصادی و اقتصاد ضعیف و کوچک همراه شده است. آشکار است که جامعه ایران همچون بیماری است دچار نقص ایمنی روانی و این نقص و کمبود نه تنها بهبود یا کاهش نیافته، بلکه محیط پیرامونی نیز تهدید کنندهتر شده است. اگر بدن سالم در برابر شدیدترین عفونتها نیز بتواند مقاومت کند، فرد دچار نقص ایمنی ممکن است در اثر یک سرماخوردگی ساده از بین برود. همین مثال را میتوان در مورد جامعه دچار نقص ایمنی روانی نیز به کار برد.
جامعه تابآوری کافی برای تحمل محدودیتهای بیشتر، دوام وضعیت فوقالعاده و اخبار تلخ، بد و وضعیت نامتعادلی را که در آن به سر میبرد، ندارد. قیاس وضعیت کنونی با زمان جنگ تحمیلی قیاسی نادرست است. جامعه ما طی سالیان با تلخیها، دشواریها و ناکامیهای زیادی روبهرو بوده و همین چالشها بویژه در وضعیت فوقالعاده کنونی توان روانی جامعه را بهصورت کامل رو به اضمحلال برده است. بنابراین سیاستگذاران اجتماعی باید درک کنند که جامعه نمیتواند بیش از این از ظرفیتهای خود برای مواجهه با بحرانهای روبه فزونی کمک بگیرد و اقدامات فوری برای رسیدگی به جامعه، نیازی مبرم و اورژانسی است. نگاهی به شاخصهای اجتماعی و تغییرات در وضعیت برخی شاخصها چون سرمایه و همبستگی اجتماعی نشان میدهد که ما در وضعیتی فوقالعاده نیازمند رسیدگی و مراقبت قرار داریم. راه حل هم سیاسی و اجتماعی است. مسئولان و متولیان کشور باید تصمیم بگیرند و با نگاهی کلانتر از دعواهای سیاسی و قبیلهای، به ایران و به جامعه ایرانی فکر کنند.