نمایش خانگی در معرض بیخانگی!
رضا صائمی
منتقد سینما
شبکه نمایش خانگی مثل هر مدیومی واجد نقاط ضعف و قدرت است و منتقدان سینما بویژه در یکسال اخیر نقدهای جدی به سطح کیفی این آثار داشتند و بر ضرورت ارتقای کیفی آن تأکید کردند اما مدتی است که تلویزیون با تولید گزارشهای متعدد در بخشهای مختلف خبری با برجسته کردن مسائلی مثل فساد اخلاقی، ترویج بیبندوباری و عشق مثلثی به هجمه شدید علیه شبکه نمایش خانگی میپردازد که به نظر میرسد بیش از آنکه برآمده از دغدغههای فرهنگی و هنری باشد، زمینهسازی و تأثیرگذاری بر افکار عمومی برای القای این نگاه است که متولیان این شبکه نمایشی در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، صلاحیت لازم برای مدیریت و نظارت بر این بخش را نداشته تا مقدمات لازم برای تفویض تولیت این بخش به صداوسیما فراهم شود. این در حالی است که سبد شبکه نمایش خانگی مثل هر نهاد تولید آثار نمایشی میوههای درهم دارد. هم آثار ضعیف و هم آثار متوسط و قوی در آن یافت میشود. نمونهاش سریال موفق «شهرزاد» به کارگردانی حسن فتحی است که حتی توانسته نظر مخالفان آثار نمایش خانگی را به خود تغییر دهد. سریالهای «شاهگوش» داوود میرباقری، مجموعه طنز «قهوه تلخ» و سریال اخیر «همگناه» را هم میتوان نمونههایی دانست که در جلب رضایت مخاطب موفق بودهاند. اینکه بسیاری از این کارگردانها حالا برای شبکه نمایش خانگی کار میکنند اتفاقاً از ضعفهای مدیریتی خود تلویزیون است. تلویزیون بسیاری از کارگردانهایی را که سریالهای پرمخاطب برای این رسانه تولید کرده بودند مثل حسن فتحی، رضا عطاران، پیمان قاسمخانی و... از خود گریزان کرده و همان تربیتشدگان سیمای امروز از این رسانه فرار کرده و به شبکه نمایش خانگی پناه آوردهاند؛ همانهایی که سریالهای طلایی برای تلویزیون ساختند یا به آن دعوت نمیشوند یا حاضر به همکاری مجدد با آن نیستند. حالا تلویزیونی که سالهاست به جز مجموعه «پایتخت» و چند نمونه معدود دیگر نتوانسته رضایت مخاطبان انبوه را جلب کند نمیتواند با غر زدن به رقیب و تخریب آن برای خود اعتباری کسب کند. این رسانه بهتر است به جای آسیبشناسی جهتدار شبکه رقیب به آسیبشناسی توانمندیهای خود در عرصه نمایشی بپردازد و ببیند چه شد که سال هاست تلویزیون نتوانسته با سریالهایش خیابانها را خلوت کند. شبکه نمایش خانگی نسبت به صداوسیما که محل همیشگی و سنتی نمایش سریال بود، از فضای بازتری برای پرداخت به سوژههای خاص برخوردار است. موضوعاتی که صداوسیما بهدلیل بودجه یا برخی ملاحظات و خط قرمزها نمیتواند به آنها بپردازد در شبکه نمایش خانگی موردتوجه کارگردانان قرار میگیرد.البته اینکه سریالهای نمایش خانگی مخاطب بیشتری از سریالهای تلویزیونی پیدا کردهاند به شیوه یا نهاد نظارتی آن ربطی ندارد. یادمان باشد که روزگاری در تلویزیون سریالهایی مثل روزی روزگاری، زیر تیغ، امام علی(ع)، مختارنامه، سلطان و شبان، هزاردستان، میوه ممنوعه و مجموعههای طنزی مثل خانه به دوش و متهم گریخت با مخاطب انبوه مواجه شد. به نظر میرسد تلویزیون به جای اینکه دغدغه نظارت و مدیریت نمایش خانگی را داشته باشد باید به دوران طلایی سریالسازی خود بیندیشد؛ به تمهیدات و سیاستگذاریها و حمایتها و هدایتهایی که منجر به خلق سریالهای ماندگار با مخاطبان بسیار شد.
بسیاری از کارگردانها و تهیهکنندگان و بازیگرانی که در سریالهای نمایش خانگی حضور دارند یا درتلویزیون سابقهای ندارند یا از اینکه زیر نظارت آن بروند گریزانند و همین مسأله فرآیند تولید را با چالشهایش مواجه میکند که در نهایت بر کیفیت آثار هم تأثیر سوء دارد.
صدا وسیما با حمایت وپشتیبانی بیشتر از فیلمنامهنویسان و کارگردانها و بازیگران میتواند تلویزیون را به کانون جذابتری برای سریالسازی بدل کند و به جای تولیت سریال، بازار نمایش را به تسخیر خویش درآورد. بدیهی است مخاطب نیز ترجیح میدهد به جای هزینه کردن برای تماشای آثار نمایش خانگی به شکل رایگان پای تماشای سریالهای تلویزیون بنشیند. واقعیت این است که رقابت تلویزیون و نمایش خانگی در سریالسازی اگر به چالش نظارتی و مدیریتی بکشد دودش در نهایت به چشم مخاطبی میرود که کالای فرهنگی مرغوب و مطلوب را مطالبه میکند نه مناقشههای نهادهای فرهنگی و رسانهای را. چه سریال تلویزیونی و چه نمایش خانگی بیش از هر چیز نیاز به شکلی از کیفیت دارد نه شیوه نظارت!
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه