تصادفی که قاتل را به دام انداخت
گروه حوادث/ مرد موتورسوار وقتی با عابرپیادهای در شهرستان شیروان تصادف کرد، هرگز تصور نمیکرد این مرد همان قاتلی است که 18 روز قبل در تهران دست به جنایت زده و تحت تعقیب پلیس است.
بهگزارش خبرنگار حوادث «ایران»، پنجشنبه گذشته مرد موتورسواری هنگام عبور از خیابانی در شهرستان شیروان استان خراسان شمالی با عابری تصادف کرد. عابر که از ناحیه سر بشدت مجروح شده بود به بیمارستان منتقل شد. اما زمانی که اسم و مشخصات وی در سیستم بیمارستان ثبت شد و مأمور بیمارستان در حال بررسی علت حادثه بود، با مشاهده مشخصات مرد مجروح، راز یک جنایت بر ملا شد.اسم و مشخصات مرد جوان در سیستم پلیس بهعنوان متهم به قتل فراری ثبت شده و پلیس پایتخت در تعقیب او بود. بدین ترتیب موضوع به کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت اعلام شد و بررسیها نشان میداد مصدوم این تصادف، قاتل یک مرد مرغ فروش است که 8تیر به قتل رسیده بود.
ماجرای قتل
ساعت ۱۲ شب ۸ تیر، گزارش قتل پسر جوانی از سوی مأموران کلانتری ۱۵۱ یافت آباد به بازپرس کشیک قتل پایتخت اعلام شد. مقتول صاحب مغازه مرغ فروشی بود که بهخاطر جراحات وارده به بیمارستان منتقل شده و ساعاتی بعد تسیلم مرگ شده بود. این در حالی بود که به غیر از پسر مرغ فروش شاگرد مغازه میوه فروشی نیز مجروح شده بود اما وضعیت جسمی او در حدی نبود که بتواند از حادثه صحبت کند. یکی از شاهدان گفت: شهرام - متهم - در مغازه میوه فروشی کار میکند. البته این مغازه را با مردی شریک است. ساعاتی قبل در حالی که عصبانی بود وارد مغازهاش شد و با پسر شریکش درگیری لفظی پیدا کرد و خیلی زود کار به درگیری فیزیکی کشید. متهم با چاقو به پسر شریکش حمله ور شد و او را مجروح کرد. در همین هنگام صاحب مغازه مرغ فروشی که کنار مغازه میوه فروشی است، با دیدن این دعوا برای وساطت و پایان دادن به درگیری به مغازه میوه فروشی آمد. اما متهم با چاقو به او حمله کرد و مرد مرغ فروش خونین روی زمین افتاد و شهرام پا به فرار گذاشت.با شناسایی هویت قاتل، تحقیقات برای دستگیری او به دستور بازپرس رحیم دشتبان آغاز شد. اما بررسیها نشان میداد که متهم پس از جنایت به خانه رفته و پس از تعویض لباسهایش آنجا را ترک کرده و کسی از او خبری ندارد.
تصادف سرنوشت ساز
با فرار متهم جوان و از آنجایی که بررسیهای جنایی نشان میداد که او از تهران خارج شده است، مشخصات شهرام به همه واحدهای گشت پلیس آگاهی استانها اعلام شد تا در صورت مشاهده مرد جوان، او به اتهام جنایت بازداشت شود.
بررسیهای تیم جنایی ادامه داشت تا اینکه خبر تصادف و مجروح شدن متهم به پلیس اعلام شد. بدین ترتیب و با هماهنگیهای قضایی متهم 46 ساله به پایتخت منتقل شد و او که چارهای جز بیان حقیقت نمیدید به قتل اعتراف کرد. با اعتراف متهم، به دستور بازپرس شعبه دهم دادسرای امور جنایی پایتخت او به اداره آگاهی منتقل شد و بررسیها در این خصوص ادامه دارد.
گفتوگو با متهم
چه شد که دست به قتل زدی؟
من با سروش مشکلی نداشتم آن شب مست بودم، واقعاً متوجه نشدم چکار کردم. من با پسر شریکم دعوایم شده بود.
انگیزه دعوایت با پسر شریکت چه بود؟
به او گفتم که برود خانه و من در مغازه هستم و نیازی به حضور او نیست. اما گفت میایستد. سر همین مسأله باهم دعوایمان شد و من چاقویی را که داخل مغازه میوه فروشی بود برداشتم و ضربهای به او زدم. فکر کنم سروش برای وساطت آمده بود که به او هم ضربهای زدم.
بعد از جنایت چه کردی؟
به خانه رفتم و لباس هایم را عوض کردم و به خانه خالهام رفتم. یک روز آنجا بودم و یک روز هم در شهریار در خانه دوستم ماندم. وقتی فهمیدم سروش کشته شده آن زمان بود که تصمیم گرفتم از تهران بروم. 15 روزی را در مسافرخانهای در مشهد بودم و بعد از آن به شهرستان شیروان رفتم. یکی از دوستانم آنجا بود. اما در حال عبور از خیابان بودم که موتورسواری با من تصادف کرد و مرا به بیمارستان بردند و هویتم برملا شد.
متأهل هستی؟
سالها قبل با دختر یکی از اقوام مان ازدواج کردم اما 10 سال بعد به خاطر اینکه بچه دار نمیشدم از هم جدا شدیم. 15 سال است که مجرد زندگی میکنم و آنقدر شرایط زندگیام بد بود که دیگر ازدواج نکردم و با پدر و برادرهایم زندگی میکنم.
گروه حوادث / تحقیقات برای رازگشایی از مرگ پسر جوانی که بهطرز مرموزی مقابل در خانهاش به قتل رسیده به دستور بازپرس جنایی آغاز شد.بهگزارش خبرنگار حوادث «ایران»، صبح شنبه 27 تیر مأموران کلانتری 136 فرجام در تماس با بازپرس کشیک قتل پایتخت از مرگ پسر جوانی در بیمارستان خبر دادند.
پسر جوان در حالی که از ناحیه گردن زخمی شده بود توسط خانوادهاش ساعت یک بامداد همان روز به بیمارستان منتقل شده بود اما به خاطر شدت جراحت و خونریزی ساعاتی بعد تسلیم مرگ شده بود.خانواده پسر 25 ساله که او را به بیمارستان منتقل کرده بودند در تحقیقات گفتند: ساعت 12 شب 26 تیر داخل خانه نشسته بودیم که زنگ در به صدا درآمد. به محض باز کردن در، امیر در حالی که از ناحیه گردن بشدت مجروح شده و خونریزی شدیدی داشت روی زمین افتاد. فوراً او را به بیمارستان منتقل کردیم اما پسرمان فوت کرد.آنها ادامه دادند: نمیدانیم عامل این جنایت کیست، اما امیر خیلی دعوا میکرد و تصور میکنیم که با دوستهای قدیمی اش درگیر شده است. باتوجه به اظهارات خانواده مقتول، بازپرس شعبه یازدهم دادسرای امور جنایی پایتخت دستور تحقیقات درباره این جنایت را صادر کرد. بهدستور بازپرس واحدی، جسد برای مشخص شدن علت تامه مرگ به پزشکی قانونی منتقل شد.
سارق قبل از محاکمه کشته شد
گروه حوادث/ سارق حرفهای که با همدستی دوست دوران کودکیاش به دهها خانه در غرب تهران دستبرد زده بود در حالی که با قرار وثیقه آزاد شده تا نوبت دادگاهش فرا برسد در یک تصادف شبانه جان باخت.به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، رسیدگی به پرونده این دو سارق حرفهای از سال 95 و با شکایتهای ساکنان مجتمعهای مسکونی غرب تهران مبنی بر سرقت از خانههایشان آغاز شد. مأموران پلیس دریافتند دو مرد جوان با مراجعه به مجتمعهای مسکونی خود را از بستگان یکی از همسایهها معرفی کرده و به بهانه اینکه از شهرستان آمدهاند و صاحبخانه نیست از آنها میخواستند تا در خانه را برایشان باز کند تا آنها بتوانند در حیاط منتظر آمدن فامیل شان بمانند. اما در فرصتی مناسب با شکستن قفل در آپارتمان اقدام به سرقت کردهاند.
بدین ترتیب با توجه به سریالی بودن سرقتها و مشخصات سارقان که در همه سرقتها مشابه بود مأموران سرانجام توانستند یکی از متهمان را که مردی سابقه دار بود شناسایی و دستگیر کنند.
این سارق که آرش نام داشت اعتراف کرد که با دوستش سجاد دست به این سرقتها زده است. او گفت: سجاد از دوستان دوران کودکی من است و ما به خاطر فقر و بیکاری سرقت میکردیم. بدین ترتیب سجاد نیز دستگیر شد و به سرقتها اعتراف کرد. اما با توجه به اعتراف متهمان و شناسایی شاکیها هر دو متهم با سپردن قرار وثیقه چند میلیاردی تا روز دادگاه آزاد شدند.اما صبح دیروز که قرار بود این دو متهم در شعبه 9 دادگاه کیفری استان تهران محاکمه شوند در حالی که آرش در دادگاه حاضر شده بود اما معلوم شد سجاد چند روز قبل در یک تصادف جان باخته است.در ادامه جلسه چند نفر از شاکیها که در دادگاه حاضر شده بودند به بیان شکایت خود پرداختند. یکی از آنها گفت: من وهمسرم برای خرید از خانه بیرون رفته بودیم. وسط روز بود و خرید ما هم دوساعت بیشتر طول نکشید، وقتی برگشتیم متوجه شدیم در خانه را شکستهاند و یک گلدان بسیار گران قیمت و عتیقه مان را که چند صد میلیون تومان میارزید سرقت کردهاند و مهمتر از همه اینکه چون این گلدان خیلی بزرگ و سنگین بود سارقان آن را تکه تکه کرده و با خود برده بودند.
وقتی از همسایهها پرس و جو کردیم یکی از آنها گفت که به محض خروج ما از خانه دو مرد جوان با ظاهری آراسته زنگ خانه آنها را زده و خودشان را از اقوام ما معرفی کرده بودند. آنها گفته بودند که از شهرستان آمدهاند و میخواهند در محوطه حیاط منتظر ما باشند. همسایهها هم در را باز کرده بودند. پس از اظهارات شاکیها آرش در جایگاه قرار گرفت و ضمن قبول سرقتها گفت: من و سجاد در یک محله بزرگ شدیم و دوست صمیمی بودیم با هم ترک تحصیل کردیم و با هم دنبال کار میگشتیم اما چون سواد و تخصصی نداشتیم کاری پیدا نمیکردیم.
بیپول و بیکار و فقیر شده بودیم به همین خاطر تصمیم گرفتیم سرقت کنیم. ما با لباسی مرتب و ظاهری ساده به در خانهها میرفتیم تا کسی به ما شک نکند. چند روزی مقابل مجتمعهای مسکونی پرجمعیت زاغ زنی میکردیم و با شناسایی همسایهها نقشه مان را عملی میکردیم. در ادامه آرش درباره مرگ سجاد به قاضی دادگاه گفت: وقتی من و سجاد با سپردن وثیقه آزاد شدیم زندگی روزمرهای داشتیم اما هنوز هم از کارهای گذشته پشیمان نبودیم و گهگاهی به فکر سرقت میافتادیم تا اینکه یک شب به جشن تولد یکی از دوستانمان دعوت شدیم آنجا سجاد مقدار زیادی مشروب خورد. حالش خوب نبود، در راه برگشت به خانه بودیم که او با ماشینش تصادف کرد و کشته شد. بعد از مرگ سجاد ضربه روحی سنگینی به من وارد شد. او مثل برادرم بود وقتی او مرد فهمیدم این زندگی خیلی بیارزش است و نباید به خاطر مال دنیا خودم را به دردسر بیندازم. الان هم توبه کردهام و از شاکیها میخواهم مرا ببخشند و رضایت بدهند. قول میدهم اموالی که سرقت شده را بازگردانم و خسارت هایشان را جبران کنم. بعد از گفتههای متهم و وکیل مدافع او قضات برای تصمیمگیری در خصوص اموال مسروقه و مجازات متهم از جنبه قانونی جرم سرقت و همچنین بازگشت اموالی که فرد فوت شده سرقت کرده بود وارد شور شدند.
سرقت های سریالی پدر و پسر
گروه حوادث/ پدر و پسری که هنگام سرقت تلفن همراه زنی موتورشان را جا گذاشته بودند برای ردگم کردن با مراجعه به پلیس مدعی شدند موتور سیکلتشان سرقت شده است.
سرهنگ ضرغام آذین، رئیس کلانتری ۱۳۴ شهرک قدس در این باره گفت: پساز اعلام یک فقره سرقت تلفن همراه از یک زن جوان مأموران بلافاصله به محل اعزام شدند که مشخص شد مالباخته پساز سرقت تلفن همراهش با سارقین درگیر شده و آنها هم بهخاطر اینکه دستگیر نشوند موتورسیکلت خود را در محل گذاشته و با پای پیاده از محل گریختهاند. پساز آن تحقیقات در خصوص شناسایی دو سارق متواری ادامه پیدا کرد. از سوی دیگر سارقان برای انحراف مسیر تحقیقات در یگان انتظامی دیگری شکایتی را با موضوع سرقت موتورسیکلتشان طرح میکنند تا در صورت شناسایی مالک موتورسیکلت، آنها خودشان را از اتهام سرقت مبرا کنند. اما در ادامه تحقیقات پلیس با بررسی تصاویر دوربینهای مداربسته در محل و نشان دادن تصاویر به مالباخته مأموران هر دو سارق را که پدر و پسر هستند دستگیر کردند. همچنین مشخص شد پسر جوان 6 سال زندان بوده و بهتازگی آزاد شده اما در همین مدت با همدستی پدرش 10 فقره سرقت انجام دادهاست.
مرد میانسال در حالی که منکر سرقتها بود گفت: من معتادم و بسختی میتوانم راه بروم چگونه میتوانم سرقت کنم. از طرفی من نمیتوانم جلوی پسرم را بگیرم چراکه او بچه نیست. تنها کاری که توانستم برایش انجام دهم آن بود که تلاش کردم دیهای را که سالها بهگردنش بود پرداخت کنم و او از زندان آزاد شود.پسر سارق هم در توضیحاتش گفت: چند سال پیش بهخاطر یک نزاع منجر به قتل به زندان افتادم و پدرم با سختی دیهای را که به گردنم بود پرداخت کرد و بعد از 6 سال از زندان آزاد شدم. در حال حاضر هم بهخاطر مشکلات مالی ناچار به سرقت شدم اما هنگام سرقت پدرم همراهم نبود. اگر قرار است کسی به زندان برود من هستم و پدرم نقشی در سرقت هایم نداشته است.شاکی هم با حضور در کلانتری عنوان کرد: این شخص دروغ میگوید، در زمان سرقت هردو نفر باهم بودند اما وقتی با مقاومت من مواجه شدند پا به فرار گذاشتند و موتورشان را در محل جا گذاشتند.سرهنگ ضرغام آذین در ادامه گفت: هدف از حکم حبس برای مجرمان تنبیه شدن آنهاست اما با توجه به موارد اینچنینی در مییابیم تنبیه متناسب با جرم نبوده و باید در رابطه با این موضوع هم از نظر روانشناسی و هم قانونی بحث کرد تا مجرمان بعد از آزادی از زندان دیگر جرأت انجام افعال مجرمانه را نداشته باشند.