ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سفر پیش روی نخست وزیر عراق به عربستان، ایران و امریکا گمانه زنی های مختلفی را ایجاد کرد
الکاظمی در راه تهران
گروه سیاسی/ اعلام برنامه سفر قریبالوقوع مصطفی الکاظمی، نخست وزیر عراق به ایران و عربستان، به موجی از گمانهزنیها پیرامون اهداف او در این سفرها دامن زده است. بخصوص که قرار است پیش از این سفر، وزیر خارجه ایران هم امروز سفری به عراق داشته باشد. این نخستین بار نیست که احدی از نخست وزیران عراق به فاصله کوتاهی پس از برعهده گرفتن مسئولیت به پایتختهای دو کشور بزرگ همسایه خود سفر میکنند. سفر الکاظمی همان کاری است که زمانی نوری المالکی و بعد عادل عبدالمهدی در جایگاه نخست وزیران پیشین عراق انجام دادند. زیرا ناگفته پیدا است که رابطه با این دو قدرت منطقهای به تناسب رویکردهای سیاست خارجیشان تا چه حد میتواند حائز تأثیرات مثبت یا منفی بر شرایط داخلی عراق باشد. وضعیتی که طی سالهای گذشته خود را در حمایتهای پیدا و پنهان دلارهای نفتی عربستان از داعش و در مقابل حمایت ایران از همسایه غربیاش در پیروزی برابر این گروه تروریستی و امثال آن نشان داد.
با وجود این سفر نخست وزیر جدید عراق به تهران حائز ویژگیهای مضاعفی است. استقلال کاظمی از جریانهای سیاسی رایج در عراق و موضعگیریهای نخستین او پیرامون جهتگیریهای سیاست خارجی مطلوب دولتش که به شکل عیان بر مخالفت او به استفاده از سرزمین عراق به عنوان پایگاهی برای تهاجم علیه کشورهای همسایه و یا به میدان جنگی برای ستیزهای منطقهای و بینالمللی تأکید داشت با وجود اینکه میتوانست بیشتر متوجه امریکا و پایگاههای نظامی این کشور در عراق تعبیر شود توسط برخی رسانهها خط و نشان کشیدن الکاظمی برای حضور نیروهای مستشاری ایران در کشورش و تمایل او به فاصله گرفتن از ایران نمایانده شد. تحلیلی که دستکم در نزدیک به سه ماهی که از نخست وزیری الکاظمی میگذرد، نادرست از کار درآمده است. وجه دیگر اهمیت این سفر با توجه به تجربه الکاظمی در میانجیگریهای داخلی میان گروههای عراقی از نظر بعضی تحلیلگران احتمال میانجیگری او میان تهران و ریاض است؛ گمانهزنی که امری جدید نیست.
به گزارش ایسنا، یک مسئول دولتی عراقی در گفتوگو با فرانس ۲۴ با اشاره به سفر قریب الوقوع نخست وزیر این کشور به تهران و ریاض گفته است: این سفر تلاشی در راستای ایجاد تعادل در روابط بغداد با دو رقیب منطقهای است. همچنین از آنجا که گفته شده مقصد سوم نخست وزیر عراق پس از ایران و عربستان، امریکا خواهد بود، برخی کارشناسان این سفر را در بستر رجز خوانیهای امریکا مبنی بر ناتوانی ایران از بیرون کردن نظامیان امریکایی از عراق تحلیل کردند. چنان که رضا میرابیان، تحلیلگر مسائل خاورمیانه نیز در گفتوگویی با ایلنا در این باره گفت: اینکه میگویند دست ایران کوتاه شده و به هدف خودش در بیرون راندن امریکا از عراق نرسیده است آرزوهای فرمانده تروریستهای سنتکام است، اما روی زمین چنین چیزی نیست. جمهوری اسلامی ایران خواهان استقلال و حاکمیت عراق است و به دولت این کشور که حاصل انتخاب پارلمان است، احترام میگذارد.
او با اشاره به مصوبه پارلمان عراق برای پایان حضور امریکاییها در عراق که پس از عملیات تروریستی علیه سردار شهید سلیمانی و ابومهدی مهندس به تصویب رسید پیشبینی کرد که الکاظمی قصد دارد در سفر به امریکا خط پایانی برای انجام این کار بگذارد و اجرای مصوبه مجلس عراق را مشخص کند. این کارشناس مسائل خاورمیانه درباره احتمال میانجیگری الکاظمی نیز گفت: خود سعودیها پیشتر از عادل عبدالمهدی و حتی پیش از آن از العبادی خواسته بودند که در مورد ایران میانجیگری کند. این کارشناس مسائل عراق درباره آثار سفر الکاظمی به ایران اظهار داشت: این سفر در راستای تقویت پیوندهای سیاسی، امنیتی و اقتصادی بین دو کشور خواهد بود و قطعاً روابط دو کشور از آنچه که در گذشته بوده، افزونتر خواهد شد. به گزارش ایسنا، دانه محمد، عضو فراکسیون حزب دموکرات کردستان در پارلمان عراق نیز در گفتوگو با خبرگزاری ملی عراق (نینا) پیرامون سفرهای آتی الکاظمی گفت: سفرهای خارجی خصوصاً به ایران، عربستان و امریکا ضروری و مثبت است زیرا این کشورها تأثیر مستقیم و غیرمستقیم بر سیاستهای داخلی و خارجی عراق دارند. بویژه اگر این سفرها در راستای حمایت سیاسی، امنیتی، نظامی و اقتصادی از عراق در این شرایط سخت باشد. روزنامه عرب زبان الاخبار، چاپ بیروت هم از برقراری توازن بین دو دولت امریکا و ایران به عنوانی یکی از اهداف مورد پیگیری نخست وزیر عراق در سفرهای سهگانه پیش رویش نام برد.
روسیا الیوم هم به نقل از یک منبع دولتی عراق نوشت که مصطفی الکاظمی در سفرهایی که به ایران، امریکا و عربستان سعودی دارد، نزدیکسازی دیدگاهها بین واشنگتن و تهران و کاهش تنش بین ریاض و تهران را بررسی خواهد کرد. او گفت که هدف الکاظمی بررسی این مسأله ضروری با سران کشورهای مذکور برای دور نگه داشتن عراق از درگیری بین آنان است.
اهداف نخست وزیر عراق در این سفرها هر چه که باشد، یک نکته قابل انکار نیست و آن اینکه سفر او به ایران در راستای تقویت پیوندهای سیاسی، امنیتی و اقتصادی بین دو کشور خواهد بود و قطعاً روابط دو کشور از آنچه که در گذشته بوده، افزونتر خواهد شد. بر اساس برنامههای اعلام شده نخست وزیر عراق امروز یکشنبه از محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران در بغداد استقبال خواهد کرد و روز دوشنبه در رأس هیأتی متشکل از وزرای نفت، برق، برنامهریزی و دارایی عازم ریاض خواهد شد و بعد از ظهر روز سهشنبه به طور مستقیم ریاض را به مقصد تهران ترک خواهد کرد و قرار است که با مقامات بلندپایه ایرانی دیدار کند.
با وجود این سفر نخست وزیر جدید عراق به تهران حائز ویژگیهای مضاعفی است. استقلال کاظمی از جریانهای سیاسی رایج در عراق و موضعگیریهای نخستین او پیرامون جهتگیریهای سیاست خارجی مطلوب دولتش که به شکل عیان بر مخالفت او به استفاده از سرزمین عراق به عنوان پایگاهی برای تهاجم علیه کشورهای همسایه و یا به میدان جنگی برای ستیزهای منطقهای و بینالمللی تأکید داشت با وجود اینکه میتوانست بیشتر متوجه امریکا و پایگاههای نظامی این کشور در عراق تعبیر شود توسط برخی رسانهها خط و نشان کشیدن الکاظمی برای حضور نیروهای مستشاری ایران در کشورش و تمایل او به فاصله گرفتن از ایران نمایانده شد. تحلیلی که دستکم در نزدیک به سه ماهی که از نخست وزیری الکاظمی میگذرد، نادرست از کار درآمده است. وجه دیگر اهمیت این سفر با توجه به تجربه الکاظمی در میانجیگریهای داخلی میان گروههای عراقی از نظر بعضی تحلیلگران احتمال میانجیگری او میان تهران و ریاض است؛ گمانهزنی که امری جدید نیست.
به گزارش ایسنا، یک مسئول دولتی عراقی در گفتوگو با فرانس ۲۴ با اشاره به سفر قریب الوقوع نخست وزیر این کشور به تهران و ریاض گفته است: این سفر تلاشی در راستای ایجاد تعادل در روابط بغداد با دو رقیب منطقهای است. همچنین از آنجا که گفته شده مقصد سوم نخست وزیر عراق پس از ایران و عربستان، امریکا خواهد بود، برخی کارشناسان این سفر را در بستر رجز خوانیهای امریکا مبنی بر ناتوانی ایران از بیرون کردن نظامیان امریکایی از عراق تحلیل کردند. چنان که رضا میرابیان، تحلیلگر مسائل خاورمیانه نیز در گفتوگویی با ایلنا در این باره گفت: اینکه میگویند دست ایران کوتاه شده و به هدف خودش در بیرون راندن امریکا از عراق نرسیده است آرزوهای فرمانده تروریستهای سنتکام است، اما روی زمین چنین چیزی نیست. جمهوری اسلامی ایران خواهان استقلال و حاکمیت عراق است و به دولت این کشور که حاصل انتخاب پارلمان است، احترام میگذارد.
او با اشاره به مصوبه پارلمان عراق برای پایان حضور امریکاییها در عراق که پس از عملیات تروریستی علیه سردار شهید سلیمانی و ابومهدی مهندس به تصویب رسید پیشبینی کرد که الکاظمی قصد دارد در سفر به امریکا خط پایانی برای انجام این کار بگذارد و اجرای مصوبه مجلس عراق را مشخص کند. این کارشناس مسائل خاورمیانه درباره احتمال میانجیگری الکاظمی نیز گفت: خود سعودیها پیشتر از عادل عبدالمهدی و حتی پیش از آن از العبادی خواسته بودند که در مورد ایران میانجیگری کند. این کارشناس مسائل عراق درباره آثار سفر الکاظمی به ایران اظهار داشت: این سفر در راستای تقویت پیوندهای سیاسی، امنیتی و اقتصادی بین دو کشور خواهد بود و قطعاً روابط دو کشور از آنچه که در گذشته بوده، افزونتر خواهد شد. به گزارش ایسنا، دانه محمد، عضو فراکسیون حزب دموکرات کردستان در پارلمان عراق نیز در گفتوگو با خبرگزاری ملی عراق (نینا) پیرامون سفرهای آتی الکاظمی گفت: سفرهای خارجی خصوصاً به ایران، عربستان و امریکا ضروری و مثبت است زیرا این کشورها تأثیر مستقیم و غیرمستقیم بر سیاستهای داخلی و خارجی عراق دارند. بویژه اگر این سفرها در راستای حمایت سیاسی، امنیتی، نظامی و اقتصادی از عراق در این شرایط سخت باشد. روزنامه عرب زبان الاخبار، چاپ بیروت هم از برقراری توازن بین دو دولت امریکا و ایران به عنوانی یکی از اهداف مورد پیگیری نخست وزیر عراق در سفرهای سهگانه پیش رویش نام برد.
روسیا الیوم هم به نقل از یک منبع دولتی عراق نوشت که مصطفی الکاظمی در سفرهایی که به ایران، امریکا و عربستان سعودی دارد، نزدیکسازی دیدگاهها بین واشنگتن و تهران و کاهش تنش بین ریاض و تهران را بررسی خواهد کرد. او گفت که هدف الکاظمی بررسی این مسأله ضروری با سران کشورهای مذکور برای دور نگه داشتن عراق از درگیری بین آنان است.
اهداف نخست وزیر عراق در این سفرها هر چه که باشد، یک نکته قابل انکار نیست و آن اینکه سفر او به ایران در راستای تقویت پیوندهای سیاسی، امنیتی و اقتصادی بین دو کشور خواهد بود و قطعاً روابط دو کشور از آنچه که در گذشته بوده، افزونتر خواهد شد. بر اساس برنامههای اعلام شده نخست وزیر عراق امروز یکشنبه از محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران در بغداد استقبال خواهد کرد و روز دوشنبه در رأس هیأتی متشکل از وزرای نفت، برق، برنامهریزی و دارایی عازم ریاض خواهد شد و بعد از ظهر روز سهشنبه به طور مستقیم ریاض را به مقصد تهران ترک خواهد کرد و قرار است که با مقامات بلندپایه ایرانی دیدار کند.
رئیسجمهوری در جلسه ستاد ملی مبارزه با بیماری کرونا تشریح کرد
مختصات زیست کرونایی
■ تابآوری ملی در بخش سلامت و اقتصاد را باید تقویت کنیم ■ باید از ۱۵ میلیون نفر کارکنان و کارمندان حفاظت شود ■ اخلاق در کرونا
مهم است؛ اگر بموقع نرویم، بموقع دنبال تست نباشیم، بموقع دنبال قرنطینه نباشیم، مراقبت نکنیم مشکلاتی ایجاد میشود
توصیه و دستورالعمل رئیس جمهوری درخصوص مقابله با ویروس همهگیرکرونا که در جلسه روز گذشته ستاد ملی مبارزه با بیماری کرونا بیان شد، همچنان بر فاصلهگذاری اجتماعی مبتنی است. این رویکردی است که حجتالاسلام حسن روحانی چهارشنبه گذشته نیز در جلسه کمیتههای تخصصی این ستاد عنوان کرده است: «بیش از اجبار، نظارت و ایجاد محدودیت، نیازمند آموزش، آگاهیبخشی و اقناع افکار عمومی هستیم.» دلیل این رویکرد را سیاست دوگانه دولت میتوان دانست؛ حفظ جان و حفظ نان. زیرا همان طور که رئیس جمهوری در جلسه روز گذشته گفت، کشور هم نیازمند حفظ اشتغال است و هم مقابله با کرونا؛ به اقلام، کالاها و مواردی نیاز دارد که جز با تولید حاصل نمیشود، بویژه اینکه هر کشوری امروز باید روی پای خودش بایستد.
باوجود اینها، آماری که روحانی روز گذشته درباره احتمال ابتلای 30 تا 35 میلیون ایرانی در آینده به کرونا مطرح کرد، بحث برانگیز شد. همان طور که رئیس جمهوری هم تصریح کرد و علیرضا معزی، معاون ارتباطات دفتر رئیس جمهوری در توئیتر نوشت، این آمارها مبتنی بر گزارشی است که از سوی معاونت تحقیقات وزارت بهداشت به رئیس جمهوری ارائه شده است. این گزارش تخمین میزند که تاکنون 25 میلیون ایرانی به این ویروس مبتلا شدهاند و حدود نزدیک به 14 هزار نفر هم جان عزیز خودشان را در این مدت از دست دادهاند.
تخمینها از میزان مبتلایان به کرونا
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی ریاست جمهوری، حجتالاسلام حسن روحانی با اشاره به اینکه در ماه پنجم مواجهه با این ویروس خطرناک هستیم، به دلیل پیدا نشدن داروی قطعی یا واکسن این بیماری، تأکید کرد که هیچ راهی نداریم جز اینکه دست به دست هم داده و زنجیره ابتلا را قطع کنیم تا بتوانیم شرایط را برای کشور، ساماندهی کرده و فعالیتهایی را که مورد نیاز کشور است، آماده کنیم.
او با بیان اینکه گزارشی از معاونت تحقیقات وزارت بهداشت به دستم رسید، گفت: در این گزارش تحقیقاتی میگوید تخمین بر این است که تاکنون 25 میلیون ایرانی به این ویروس مبتلا شدهاند و حدود نزدیک به 14 هزار نفر هم جان عزیز خودشان را در این مدت از دست دادهاند. رئیس جمهوری اضافه کرد: مطابق این گزارش، در این مدت بیش از 200 هزار نفر در بیمارستانها بستری بودند، همچنین در این گزارش آمده که باید احتمال بدهیم که در آینده 30 تا 35 میلیون نفر دیگر در معرض ابتلا خواهند بود و این نکته مهمی است زیرا اگر این گزارش را امروز مبنا قرار دهیم، 25 میلیون نفر در کشورمان از بیماری عبور کرده و بقیه جمعیت حدود 30، 35 میلیون نفر احتمالاً در معرض این ابتلا در ماههای آینده خواهند بود. روحانی گفت: در همین گزارش پیشبینی شده است تعداد بستریها تا پایان امسال حدود 2 برابر میزانی خواهد بود که در 150 روز گذشته شاهد آن بودیم و ممکن است سال آینده هم در ماههایی گرفتار این بیماری باشیم. همچنین مطابق این گزارش، در ماههای پیش رو باید در انتظار 2 برابر میزان کاری باشیم که تاکنون انجام دادهایم. پس باید خودمان را از لحاظ تخت، امکانات و درمان در ماههای آینده آماده کنیم.
او با بیان اینکه در این گزارش تحقیقاتی آمده که از هر هزار نفر مبتلا به این ویروس، 500 نفر علامتی ندارند، 350 نفر علائم خفیف دارند و ممکن است از هر هزار نفر، 150 نفر به بستری شدن نیاز داشته باشند، ادامه داد: بنابراین یک جمعیت چند 10 میلیونی پیش رو داریم که در میان هر هزار نفری که در ابتلا قرار میگیرند، ممکن است صد نفر یا بیشتر از صد نفر نیاز به بستری شدن داشته باشند لذا باید خودمان را برای این آماده کنیم.
دلایل شیوع موج اول و دوم کرونا در ایران
رئیس جمهوری موج نخست شیوع کرونا در ایران را مربوط به ماههای اسفند و فروردین دانست و با بیان اینکه در موج نخست، قم و گیلان در رأس ابتلا بودند، اظهار کرد: احتمالاً انتشار ابتلا در کشور از قم و گیلان شروع شد و در هر 2 استان هم به خاطر مسافرانی بود که از ووهان وارد این استانها شدند. در قم بیشتر جنبه روابط تجاری بوده و در گیلان جنبه ورزشی و دانشجویی بود.
روحانی دلیل بروز موج دوم ابتلا را پایبندی مردم به آداب و سنن مانند عروسیها، عزا و میهمانیها دانست و افزود: در این جلسه آقای دکتر رئیسی با ارائه نموداری در بیماریهای اپیدمیک نشان داد که وقتی یک بیماری موج میگیرد، ترس و وحشت عمومی افزایش پیدا کرده و بیماری تا یک حدی کنترل میشود، اما سپس این ترس میریزد، رفت و آمدها و اجتماعات زیاد میشود که محصول آن یک موج جدید خواهد بود.
رئیس جمهوری براین اساس تأکید کرد که حداقل تا پایان امسال باید در تمام مسائل اجتماعی، آداب و رسوم گذشته را کنار بگذاریم.
ضرورت تابآوری ملی تابآوری جامعه
روحانی با بیان اینکه در این شرایط 3 راهحل اساسی وجود دارد، اظهار کرد: سادهترین، مؤثرترین و کمهزینهترین راه استفاده از ماسک است، همچنین باید فاصله اجتماعی را رعایت و از تجمعات جلوگیری کنیم.
رئیس جمهوری موفقیت کشورهای شرق آسیا در مقابله با کرونا را ناشی از تجربه آنان در مقابله با بیماریهایی نظیر سارس یا آنفلوانزای خوکی و مرغی دانست و گفت: در برابر این بیماری باید تابآوری ملی و تابآوری جامعه را بالا ببریم بویژه در 2 بخش سلامت و اقتصادی. در بخش اقتصادی تولید باید افزایش پیدا کند و باید کالای مورد نیاز مردم در دسترس مردم باشد.
او افزود: اشتغال هم وابسته به تولید است. اگر تولید تعطیل شود، فرد بیکار شده و زندگیاش به طور کامل متلاشی میشود. حدود 15 میلیون نفر کارگر، کارفرما، بخشهای مختلف، مهندسین، کارکنان و کارمندان (در کشور هستند) که این 15 میلیون نفر جمعیت 50 میلیون نفری را شامل میشوند.
روحانی با اشاره به نقش بخش تولید در تأمین کالاهای مردم و نیز نیازهای بخش بهداشت و درمان، خواستار رعایت دقیق مقررات بهداشتی در این بخشها شد و گفت: در بخش سلامت هم نیاز به تابآوری داریم. زیرا کادر درمان، نخستین قسمت نیروی انسانی ما است که کادر درمان ما را تشکیل داده و جبهه دفاع سلامت را به وجود میآورند.
رئیس جمهوری بر حفظ سلامت، تأمین نیازهای بهداشتی و مالی کادر درمان تأکید و اظهار کرد: هر ملتی باید به توان خودش تکیه کند؛ این یک درس بسیار بزرگی است که کرونا به ما میآموزد و میگوید کشور، ملت و قدرت ملی مخصوصاً در بخش درمان، علمی و تحقیقاتی و در بخش اقتصاد باید در حدی باشد که بتوانیم روی پای خود بایستیم و خودمان را اداره کنیم.
روحانی با بیان اینکه زمانی بود که کسی به ما ماسک و ونتیلاتور نمیداد، گفت: ما برای احتیاط از یک کشوری گندم خریده بودیم، اما از اسفند تا امروز هنوز میگویند کمی به تأخیر بیفتد؛ البته ما به این گندم نیاز نداریم اما میخواهم بگویم هر کشوری باید بیاید روی پای خودش بایستد؛ یعنی توانمندی ملی، باور ملی، اعتماد ملی، عدم نیاز به دیگران، خوداتکایی و خودکفایی مسأله و درس اصلی است که به ما یاد داده اند.
باوجود اینها، آماری که روحانی روز گذشته درباره احتمال ابتلای 30 تا 35 میلیون ایرانی در آینده به کرونا مطرح کرد، بحث برانگیز شد. همان طور که رئیس جمهوری هم تصریح کرد و علیرضا معزی، معاون ارتباطات دفتر رئیس جمهوری در توئیتر نوشت، این آمارها مبتنی بر گزارشی است که از سوی معاونت تحقیقات وزارت بهداشت به رئیس جمهوری ارائه شده است. این گزارش تخمین میزند که تاکنون 25 میلیون ایرانی به این ویروس مبتلا شدهاند و حدود نزدیک به 14 هزار نفر هم جان عزیز خودشان را در این مدت از دست دادهاند.
تخمینها از میزان مبتلایان به کرونا
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی ریاست جمهوری، حجتالاسلام حسن روحانی با اشاره به اینکه در ماه پنجم مواجهه با این ویروس خطرناک هستیم، به دلیل پیدا نشدن داروی قطعی یا واکسن این بیماری، تأکید کرد که هیچ راهی نداریم جز اینکه دست به دست هم داده و زنجیره ابتلا را قطع کنیم تا بتوانیم شرایط را برای کشور، ساماندهی کرده و فعالیتهایی را که مورد نیاز کشور است، آماده کنیم.
او با بیان اینکه گزارشی از معاونت تحقیقات وزارت بهداشت به دستم رسید، گفت: در این گزارش تحقیقاتی میگوید تخمین بر این است که تاکنون 25 میلیون ایرانی به این ویروس مبتلا شدهاند و حدود نزدیک به 14 هزار نفر هم جان عزیز خودشان را در این مدت از دست دادهاند. رئیس جمهوری اضافه کرد: مطابق این گزارش، در این مدت بیش از 200 هزار نفر در بیمارستانها بستری بودند، همچنین در این گزارش آمده که باید احتمال بدهیم که در آینده 30 تا 35 میلیون نفر دیگر در معرض ابتلا خواهند بود و این نکته مهمی است زیرا اگر این گزارش را امروز مبنا قرار دهیم، 25 میلیون نفر در کشورمان از بیماری عبور کرده و بقیه جمعیت حدود 30، 35 میلیون نفر احتمالاً در معرض این ابتلا در ماههای آینده خواهند بود. روحانی گفت: در همین گزارش پیشبینی شده است تعداد بستریها تا پایان امسال حدود 2 برابر میزانی خواهد بود که در 150 روز گذشته شاهد آن بودیم و ممکن است سال آینده هم در ماههایی گرفتار این بیماری باشیم. همچنین مطابق این گزارش، در ماههای پیش رو باید در انتظار 2 برابر میزان کاری باشیم که تاکنون انجام دادهایم. پس باید خودمان را از لحاظ تخت، امکانات و درمان در ماههای آینده آماده کنیم.
او با بیان اینکه در این گزارش تحقیقاتی آمده که از هر هزار نفر مبتلا به این ویروس، 500 نفر علامتی ندارند، 350 نفر علائم خفیف دارند و ممکن است از هر هزار نفر، 150 نفر به بستری شدن نیاز داشته باشند، ادامه داد: بنابراین یک جمعیت چند 10 میلیونی پیش رو داریم که در میان هر هزار نفری که در ابتلا قرار میگیرند، ممکن است صد نفر یا بیشتر از صد نفر نیاز به بستری شدن داشته باشند لذا باید خودمان را برای این آماده کنیم.
دلایل شیوع موج اول و دوم کرونا در ایران
رئیس جمهوری موج نخست شیوع کرونا در ایران را مربوط به ماههای اسفند و فروردین دانست و با بیان اینکه در موج نخست، قم و گیلان در رأس ابتلا بودند، اظهار کرد: احتمالاً انتشار ابتلا در کشور از قم و گیلان شروع شد و در هر 2 استان هم به خاطر مسافرانی بود که از ووهان وارد این استانها شدند. در قم بیشتر جنبه روابط تجاری بوده و در گیلان جنبه ورزشی و دانشجویی بود.
روحانی دلیل بروز موج دوم ابتلا را پایبندی مردم به آداب و سنن مانند عروسیها، عزا و میهمانیها دانست و افزود: در این جلسه آقای دکتر رئیسی با ارائه نموداری در بیماریهای اپیدمیک نشان داد که وقتی یک بیماری موج میگیرد، ترس و وحشت عمومی افزایش پیدا کرده و بیماری تا یک حدی کنترل میشود، اما سپس این ترس میریزد، رفت و آمدها و اجتماعات زیاد میشود که محصول آن یک موج جدید خواهد بود.
رئیس جمهوری براین اساس تأکید کرد که حداقل تا پایان امسال باید در تمام مسائل اجتماعی، آداب و رسوم گذشته را کنار بگذاریم.
ضرورت تابآوری ملی تابآوری جامعه
روحانی با بیان اینکه در این شرایط 3 راهحل اساسی وجود دارد، اظهار کرد: سادهترین، مؤثرترین و کمهزینهترین راه استفاده از ماسک است، همچنین باید فاصله اجتماعی را رعایت و از تجمعات جلوگیری کنیم.
رئیس جمهوری موفقیت کشورهای شرق آسیا در مقابله با کرونا را ناشی از تجربه آنان در مقابله با بیماریهایی نظیر سارس یا آنفلوانزای خوکی و مرغی دانست و گفت: در برابر این بیماری باید تابآوری ملی و تابآوری جامعه را بالا ببریم بویژه در 2 بخش سلامت و اقتصادی. در بخش اقتصادی تولید باید افزایش پیدا کند و باید کالای مورد نیاز مردم در دسترس مردم باشد.
او افزود: اشتغال هم وابسته به تولید است. اگر تولید تعطیل شود، فرد بیکار شده و زندگیاش به طور کامل متلاشی میشود. حدود 15 میلیون نفر کارگر، کارفرما، بخشهای مختلف، مهندسین، کارکنان و کارمندان (در کشور هستند) که این 15 میلیون نفر جمعیت 50 میلیون نفری را شامل میشوند.
روحانی با اشاره به نقش بخش تولید در تأمین کالاهای مردم و نیز نیازهای بخش بهداشت و درمان، خواستار رعایت دقیق مقررات بهداشتی در این بخشها شد و گفت: در بخش سلامت هم نیاز به تابآوری داریم. زیرا کادر درمان، نخستین قسمت نیروی انسانی ما است که کادر درمان ما را تشکیل داده و جبهه دفاع سلامت را به وجود میآورند.
رئیس جمهوری بر حفظ سلامت، تأمین نیازهای بهداشتی و مالی کادر درمان تأکید و اظهار کرد: هر ملتی باید به توان خودش تکیه کند؛ این یک درس بسیار بزرگی است که کرونا به ما میآموزد و میگوید کشور، ملت و قدرت ملی مخصوصاً در بخش درمان، علمی و تحقیقاتی و در بخش اقتصاد باید در حدی باشد که بتوانیم روی پای خود بایستیم و خودمان را اداره کنیم.
روحانی با بیان اینکه زمانی بود که کسی به ما ماسک و ونتیلاتور نمیداد، گفت: ما برای احتیاط از یک کشوری گندم خریده بودیم، اما از اسفند تا امروز هنوز میگویند کمی به تأخیر بیفتد؛ البته ما به این گندم نیاز نداریم اما میخواهم بگویم هر کشوری باید بیاید روی پای خودش بایستد؛ یعنی توانمندی ملی، باور ملی، اعتماد ملی، عدم نیاز به دیگران، خوداتکایی و خودکفایی مسأله و درس اصلی است که به ما یاد داده اند.
گزارش «ایران» از کودکان بستری مبتلا به کووید 19 در بخش عفونی بیمارستان مرکز طبی
بخند تا خوب شوی
فریبا خان احمدی
خبرنگار
پشت درهای بسته بخش عفونی مرکز طبی کودکان از زمان شیوع دوباره کووید19 ، تعداد 203 کودک مبتلا به کرونا بستری شدهاند. در شیشهای بزرگ که باز می شود سالن سفید رنگی نمایان می شود، یک راهروی بزرگ با 9 اتاق. در هر اتاق سه یا دو تخت و چند تا پایه سرم. اتاقها پر از زنان صورتی پوش و کودکانی است که بیشترشان شکل هم هستند. کودکانی که آنژیوکت سرم مثل سایه دنبالشان است، اکثراً شبیه هم هستند با سرهایی تراشیده، صورتهای رنگ پریده بدون ابرو و مژه. حالا در کنار سرطان، پیوند مغز استخوان و نقص ایمنی اکتسابی درد دیگری هم به هزاران دردشان اضافه شده؛ «کووید19». خنده روی صورتهای بیخون بچهها شکلی ندارد. بینی و دهانشان زیر ماسک پنهان شده و روی دستانشان مدتهاست که آنژیوکت و چسبهای سفید رد انداخته است. مبارزان کوچکی که حالا با حریف تازهواردی در نبردند. به گفته رئیس بخش عفونی مرکز طبی کودکان؛ اولین کودک مبتلا به کووید19، 5 روز پس از اعلام رسمی شیوع ویروس کرونا یعنی روز 6 اسفند در بخش عفونی مرکز طبی کودکان بستری شد و آنطور که پرستارها میگویند در مرحله دوم همهگیری بیماری و از وقتی شرکت در جشنها و مسافرت رفتنها زیاد شد تعداد کودکان مبتلا به کووید19هم به یکباره از روزانه 2تا3 بیمار به عدد بیسابقه13 بیمار در 24 تیر ماه رسید.
«بخش عفونی دکتر سیادتی» در مرکز طبی کودکان حدود 5 ماه است به بستری کودکان مبتلا به کرونا اختصاص دارد. جز پرستاران، پزشکان و مادران کسی اجازه ورود به این بخش را ندارد. آنها هم برای ورود به بخش عفونی که حالا امکانات ایزوله نیز به آن اضافه شده باید ماسک بزنند، دستکش و گان بپوشند؛ پرستاران هم که لباس ایزوله مخصوص به تن دارند.
مادرها با ماسکهایی روی صورت و با چشمانی نگران و مضطرب در راهروهای بخش میروند و میآیند، صدای پچپچشان را با پرستارها میشود با توقف در کنار استیشن پرستاری شنید. «خانم یعنی جواب تستش مثبت شد. از خونش که آزمایش گرفتند تست کرونا منفی بود. حالا چی میشه؟ این بچه پلاکت خونش هم پایین است.» اینها را مادر ابوالفضل میگوید. زن 48سالهای که حالت چهرهاش افسرده و غمگین اما صاف و ساده بود، گیج و منگ مانده است. مادر ابوالفضل به اتاق شماره 7 برمیگردد.غم و اندوه داخل اتاق را فراگرفته و گریههای بیامان مادر ابوالفضل سکوت اتاق را میشکند. ابولفضل ای ال ال (نوعی سرطان خون) دارد و حالا چند روزی است تست کرونایش هم مثبت شده. ابوالفضل داخل تخت فلزی ولو شده و زیر چشمی مادرش را تماشا میکند. دست مادرش را میکشد و ماشین قرمزش را میخواهد. مادرش اسباببازی پسرش را میآورد با الکل حسابی ضدعفونی میکند و میدهد دست ابوالفضل. کنار کودکش مینشیند و بازی کردنش را تماشا میکند.کمکم نگرانی بیش از حد را فراموش میکند و گرم بازی با ابوالفضل میشود. مادر در ادامه از شرایط ابتلای فرزندش به ویروس کرونا میگوید: «خانم ما دائمالقرنطینه هستیم چه کرونا باشد چه نباشد. الان که وضع بدتر هم شده. این بچه یک بار رفته مغازه و آنجا مریضی را گرفته است.» مادر به دیوار اتاق تکیه میکند و بعد نگاهی به چشمهای بیمژه و ابروهای خالی پسرش میاندازد. کرونا حالا در کنار بیماری سرطان درد مضاعفی شده است: «پدر ابوالفضل سال گذشته بهخاطر سرطان استخوان فوت کرد. مزارش در یکی از شهرستانهای همدان است از عید ابوالفضل نتواسته سر خاکش برود. میگوید مامان نمیشه من بمیرم برم بابا رو ببینم و بعد بیام پیشت. ببینید این درد ماها است. در حالی که مردم میتوانند مسافرت نروند، پارک نروند تا این ویروس لعنتی تمام شود. یکبار خودشان را جای ما خانوادهها بگذارند ما ناخواسته و ندانسته آلوده شدیم. ما که نمیدانیم کسی که رفته نانوایی کرونا داشته است.» او در حالی که صدای گریه هایش بلندترمی شود میگوید: «مردم رعایت کنید بلکه ما هم بتوانیم از خانه بیرون برویم. تو رو خدا این همه الکی بیرون نروید. آخر الان بیرون رفتن واجب است؟ حالا که کرونا نه دارو دارد و نه واکسن میدانید اگر پایتان به بیمارستان بیفتد چه میشود؟ باید اینجا دراز بکشی تا دارویی چیزی بدهند آن هم معلوم نیست اثر میکند یا نه؟»
پردههای گلدار و روتختیهای رنگارنگ آن شکل و شمایل همیشگی اتاقهای بستری بیمارستان را جلوه تازهای دادهاند. از ابوالفضل که بینی و دهانش زیر ماسک قایم شده میپرسم میدانی حالا این کرونا چیست؟ جواب میدهد: «همون ویروسی که اگه جایی دست بزنیم میگیریم، اولش تب میکنیم، بیحال میشیم و تک و توک سرفه هم میکنیم.» ابوالفضل در 130روز گذشته تنها یک بار با برادرش برای خرید به نانوایی سر کوچهشان رفته و آلوده به ویروس کرونا به خانه برگشته است. برای مادران بخش عفونی مرکز طبی کودکان زیبایی زندگی یا شاید تلخیاش در این است که با هر کیفیتی ادامه دارد. تا وقتی بچههایشان نفس میکشند و هر طلوع و غروب خورشید را میبینند؛ با گونههای گل انداخته یا صورتهای رنگپریده محکوم به انتظارند.
«باید بتونم خوب بشم. باید بتونم. بتونم. میشه... من هنوز سیستم دفاعی بدنم قوی هست. گوش کن بابا چی میگم... میگم گوش کن. نه بخند. باید بخندی. اینطوری...» پدر با دستهایش توری پشت شیشه را کنار میزند صورتش را به پشت پنجره میچسباند: «امروز چکارا کردی؟ اوضاع احوالت خوبه؟ چیزی نمیخوای برات بخرم؟» مادر فرنود 9 ساله که حرفهای پدر و پسر را میشنود اشک از گوشه چشمانش سُر میخورد روی صورتش. همه این حرفها برای او یادآور روزهای سختی است. دورهای که پسرش هم با بیماری نقص ایمنی باید بجنگد و هم ویروس کرونا را از بدنش دور کند.
فرنود 9 ساله نقص سیستم ایمنی دارد و حالا هم گرفتار ویروس کرونا شده است. فرنود با بلوز و شلوارک زردرنگی روی تخت فلزی نشسته. ماسک دهانش را کمی جابهجا میکند و نگاهش را به آن سوی پنجره به پدرش میدوزد. چشمان کم سویش پشت نور تابستانی که با قوت بیشتری به داخل اتاق بستری میتابد پنهان میشود.
فرنود به اندازه یک تخت با ابوالفضل فاصله دارد. جواب آزمایشش یک هفته پیش مثبت شده. 7 روز است میهمان این بخش است. حوصلهاش سر رفته و دلش برای دوستانش تنگ شده. خودش را با دومینو، تماشای فیلم و لگو سرگرم کرده است. میپرسم میدانی چرا اینجا آمدی؟ جواب میدهد: «بله. بهخاطر اینکه کم رعایت کردم. دوبار رفتم پارک.
بهخاطر همین مریض شدم. با مامانم هم رفتیم نون سنگک گرفتیم.» از فرنود میپرسم ماسک نزده بودی؟ پارک خیلی شلوغ بود؟ «زده بودم ولی مریض شدم. پارک پُر پُر بود. پُر بچه. بعد من یک شب تب و لرز کردم.بعد دوباره تب و لرز کردم و آمدم بیمارستان و بستری شدم.» دست راست فرنود روی پایه میله فلزی چرخداری که سرم از آن آویزان شده، گره خورده است. با سرمی که به دست دارد جعبه اسباببازیهایش را نشانم میدهد. «اینا رو میبینی ماشین، موتور همه رو 10 روز پیش قبل اینکه کرونا بگیرم، درست کردم.» فرنود اگرچه خسته از سوزن و داروهایی است که تمامی ندارند اما وقتی از او درباره پرستاران میپرسم لبخند ریزی روی صورتش مینشیند: «من عاشق پرستارها هستم. چون که برای کشورم زحمت میکشند و بیماران را خوب میکنند.» او در انتها به همسن و سالانش توصیه میکند که بیرون نروند. کرونا گرفتن خیلی سخت است. بچهها هر کدام منتظرند تا به قول خودشون «کروناشون» تمام شود و دوباره به خانه برگردند. تا درد سوزن سرم، سرفههای تنگ و سردردهای وحشتناکشان را فرموش کنند، با صدای بلند بخندند و دوباره صدای قشقرقهای کودکانهشان فضای خانه را پر کند.
مهربانی و ایثار در دستان پر مهر پرستاران
پرستارهای بخش کرونا دیگر تحمل ماسکهای چند لایه و لباسهای ایزوله را ندارند. یکی از کمک پرستارها میگوید: «وقتی لباس سرهمیها را میپوشیم بهخاطر گرمای شدید عرق میکنیم. عفونت مثانه و قارچهای پوستی الان بین همکارام شایع شده.» پرستار دیگری به گان، کلاه، دستکش و ماسک چند لایهای که پوشیده اشاره میکند: «بخواهیم وارد اتاق «رست» شویم باید همه اینها را دربیاوریم تا بتوانیم یک لیوان آب بخوریم. آن هم در کمتر از چند دقیقه. مریض که معطل ما نمیماند.» پرستار دیگری ادامه حرفهای همکارش را میگیرد: «پایان شیفت خیلی خستهایم. همین ماسکی که میزنیم خفهمان میکند. ما همهمون بچههای کوچک داریم، خانه که میرسیم اجازه نمیدهیم بچه به دو متری ما نزدیک شود. اول از همه لباسهایمان را جای جداگانهای میگذاریم. بعد دوش میگیریم و بعدش نوبت میرسه به این که تازه بچهمون رو بغل کنیم.» آنها اگرچه با عشق و ایثار برای کودکان بیمار جانفشانی میکنند اما از برخی بدقولیها و وعدههای مسئولان نیز گلایهمندند.
قاسمیان سرپرستار بخش عفونی مرکز طبی کودکان در این 145 روز گذشته کودکان بیمار زیادی را دیده که اغلب با علائم اسهال، استفراغ و درد شدید شکمی مراجعه کردهاند و تست کرونایشان مثبت شده است. او میگوید: «روزهای اول آمار خیلی پایین بود ولی الان آمار کودکان مبتلا زیاد شده است. به هر حال این تفکر غلط وجود دارد که بچهها کرونا نمیگیرند. از طرفی درصد نگرانی و رعایت نکات بهداشتی نسبت به قبل کاهش پیدا کرده و سابقه خانوادگی مثبت، شرکت در جشنها و مسافرتها باعث آلودگی کودکان شده است.»آفتاب تا نیمههای اتاقهای بستری رسیده و سکوت سراسر بخش را فرا گرفته. در اتاق شماره 3 را باز میکنم. دو نوزاد 11 و 15 روزه داخل یک محفظه شیشهای شبیه به تخت بستریاند. زن زائو پشتش به در است. قضیه ابتلای مانلی 11 روزه به کرونا خیلی ساده بود. روزی که مانلی به دنیا آمد همه فامیل پدری دور هم جمع شدند.پدر مانلی از سر رودربایستی و اینکه مبادا ناراحتی و کدورتی پیش آید حسابی با همسرش جر و بحث کرده بود. حالا 4 روز است پدر نخوابیده. شب و روز بیرون بیمارستان و پشت پنجره اتاق مانلی میایستد و آنقدر به سلامتی دختر 11 روزهاش فکر میکند تا مگر برای ساعتی خوابش ببرد.
مادرش میگوید : «بعد از 11 سال خدا به ما بچه داد. روزهای وحشتناکی را سپری میکنیم. مانلی یک هفته بعد از دورهمی فامیل شوهرم تب و لرز کرد. بچهام جون نداشت.» کمی بعد رو میکند به دوربینمان و میگوید: «مردم ما به شنیدن نیاز دارند.
به شنیدن و خواندن اطلاعات درست. بگویید که بچهها هم کرونا میگیرند.» اینجا ساعتها برای پدر و مادرها به کندی میگذرد. پدران و مادرانی که خودشان را مقصر این سهلانگاری و بیاحتیاطی میدانند. مثل مادر محمدمهدی که 15روز پیش محمدمهدی را فرستاد آپاراتی کار کند یا مادر ملیکا که دو هفته قبل ملیکا را برای سفر به خراسان شمالی برد و هر دو این کودکان، ویروس را در محیط خارج از خانه گرفتند و همراه خودشان بیماری آوردند.
برش
قدرت سرایت و انتقال ویروس کرونا بیشتر شده است
دکتر ستاره ممیشی رئیس بخش عفونی بیمارستان مرکز طبی کودکان از افزایش درگیری کودکان با بیماری کووید19 در مراکز درمانی خبر میدهد و میگوید: روزهای اول شیوع ویروس کرونا تظاهرات بالینی ویروس کرونا ناشناخته بود و حرف و حدیثهای زیادی در رابطه با اینکه کودکان به این بیماری مبتلا نمیشوند، مطرح شد اما به زودی با درگیریهای زیاد کودکان مواجه شدیم. دکتر ممیشی عنوان میکند: اوایل کودکان دارای بیماریهای زمینهای مانند مبتلا به سرطان، پیوند مغز استخوان و قلبی به ویروس کرونا مبتلا میشدند اما اکنون کودکانی مراجعه میکنند که هیچ گونه بیماری زمینهای ندارند. چرا که الگوی بیماری تغییر کرده و شدت انتقال و سرایت ویروس بیشتر شده است.
رئیس بخش عفونی با بیان اینکه درگیری کودکان با ویروس کرونا بسیار زیاد شده عنوان میکند: بحران کووید19 نشان داد ما آماده بحران نبودیم، علاوه بر اینکه با کمبود نیروی پرستاری مواجه هستیم. همچنین لازم است تعداد تختهای آی سی یو افزایش یابد و خیرین در این زمینه به نظام سلامت کمک کنند.
خبرنگار
پشت درهای بسته بخش عفونی مرکز طبی کودکان از زمان شیوع دوباره کووید19 ، تعداد 203 کودک مبتلا به کرونا بستری شدهاند. در شیشهای بزرگ که باز می شود سالن سفید رنگی نمایان می شود، یک راهروی بزرگ با 9 اتاق. در هر اتاق سه یا دو تخت و چند تا پایه سرم. اتاقها پر از زنان صورتی پوش و کودکانی است که بیشترشان شکل هم هستند. کودکانی که آنژیوکت سرم مثل سایه دنبالشان است، اکثراً شبیه هم هستند با سرهایی تراشیده، صورتهای رنگ پریده بدون ابرو و مژه. حالا در کنار سرطان، پیوند مغز استخوان و نقص ایمنی اکتسابی درد دیگری هم به هزاران دردشان اضافه شده؛ «کووید19». خنده روی صورتهای بیخون بچهها شکلی ندارد. بینی و دهانشان زیر ماسک پنهان شده و روی دستانشان مدتهاست که آنژیوکت و چسبهای سفید رد انداخته است. مبارزان کوچکی که حالا با حریف تازهواردی در نبردند. به گفته رئیس بخش عفونی مرکز طبی کودکان؛ اولین کودک مبتلا به کووید19، 5 روز پس از اعلام رسمی شیوع ویروس کرونا یعنی روز 6 اسفند در بخش عفونی مرکز طبی کودکان بستری شد و آنطور که پرستارها میگویند در مرحله دوم همهگیری بیماری و از وقتی شرکت در جشنها و مسافرت رفتنها زیاد شد تعداد کودکان مبتلا به کووید19هم به یکباره از روزانه 2تا3 بیمار به عدد بیسابقه13 بیمار در 24 تیر ماه رسید.
«بخش عفونی دکتر سیادتی» در مرکز طبی کودکان حدود 5 ماه است به بستری کودکان مبتلا به کرونا اختصاص دارد. جز پرستاران، پزشکان و مادران کسی اجازه ورود به این بخش را ندارد. آنها هم برای ورود به بخش عفونی که حالا امکانات ایزوله نیز به آن اضافه شده باید ماسک بزنند، دستکش و گان بپوشند؛ پرستاران هم که لباس ایزوله مخصوص به تن دارند.
مادرها با ماسکهایی روی صورت و با چشمانی نگران و مضطرب در راهروهای بخش میروند و میآیند، صدای پچپچشان را با پرستارها میشود با توقف در کنار استیشن پرستاری شنید. «خانم یعنی جواب تستش مثبت شد. از خونش که آزمایش گرفتند تست کرونا منفی بود. حالا چی میشه؟ این بچه پلاکت خونش هم پایین است.» اینها را مادر ابوالفضل میگوید. زن 48سالهای که حالت چهرهاش افسرده و غمگین اما صاف و ساده بود، گیج و منگ مانده است. مادر ابوالفضل به اتاق شماره 7 برمیگردد.غم و اندوه داخل اتاق را فراگرفته و گریههای بیامان مادر ابوالفضل سکوت اتاق را میشکند. ابولفضل ای ال ال (نوعی سرطان خون) دارد و حالا چند روزی است تست کرونایش هم مثبت شده. ابوالفضل داخل تخت فلزی ولو شده و زیر چشمی مادرش را تماشا میکند. دست مادرش را میکشد و ماشین قرمزش را میخواهد. مادرش اسباببازی پسرش را میآورد با الکل حسابی ضدعفونی میکند و میدهد دست ابوالفضل. کنار کودکش مینشیند و بازی کردنش را تماشا میکند.کمکم نگرانی بیش از حد را فراموش میکند و گرم بازی با ابوالفضل میشود. مادر در ادامه از شرایط ابتلای فرزندش به ویروس کرونا میگوید: «خانم ما دائمالقرنطینه هستیم چه کرونا باشد چه نباشد. الان که وضع بدتر هم شده. این بچه یک بار رفته مغازه و آنجا مریضی را گرفته است.» مادر به دیوار اتاق تکیه میکند و بعد نگاهی به چشمهای بیمژه و ابروهای خالی پسرش میاندازد. کرونا حالا در کنار بیماری سرطان درد مضاعفی شده است: «پدر ابوالفضل سال گذشته بهخاطر سرطان استخوان فوت کرد. مزارش در یکی از شهرستانهای همدان است از عید ابوالفضل نتواسته سر خاکش برود. میگوید مامان نمیشه من بمیرم برم بابا رو ببینم و بعد بیام پیشت. ببینید این درد ماها است. در حالی که مردم میتوانند مسافرت نروند، پارک نروند تا این ویروس لعنتی تمام شود. یکبار خودشان را جای ما خانوادهها بگذارند ما ناخواسته و ندانسته آلوده شدیم. ما که نمیدانیم کسی که رفته نانوایی کرونا داشته است.» او در حالی که صدای گریه هایش بلندترمی شود میگوید: «مردم رعایت کنید بلکه ما هم بتوانیم از خانه بیرون برویم. تو رو خدا این همه الکی بیرون نروید. آخر الان بیرون رفتن واجب است؟ حالا که کرونا نه دارو دارد و نه واکسن میدانید اگر پایتان به بیمارستان بیفتد چه میشود؟ باید اینجا دراز بکشی تا دارویی چیزی بدهند آن هم معلوم نیست اثر میکند یا نه؟»
پردههای گلدار و روتختیهای رنگارنگ آن شکل و شمایل همیشگی اتاقهای بستری بیمارستان را جلوه تازهای دادهاند. از ابوالفضل که بینی و دهانش زیر ماسک قایم شده میپرسم میدانی حالا این کرونا چیست؟ جواب میدهد: «همون ویروسی که اگه جایی دست بزنیم میگیریم، اولش تب میکنیم، بیحال میشیم و تک و توک سرفه هم میکنیم.» ابوالفضل در 130روز گذشته تنها یک بار با برادرش برای خرید به نانوایی سر کوچهشان رفته و آلوده به ویروس کرونا به خانه برگشته است. برای مادران بخش عفونی مرکز طبی کودکان زیبایی زندگی یا شاید تلخیاش در این است که با هر کیفیتی ادامه دارد. تا وقتی بچههایشان نفس میکشند و هر طلوع و غروب خورشید را میبینند؛ با گونههای گل انداخته یا صورتهای رنگپریده محکوم به انتظارند.
«باید بتونم خوب بشم. باید بتونم. بتونم. میشه... من هنوز سیستم دفاعی بدنم قوی هست. گوش کن بابا چی میگم... میگم گوش کن. نه بخند. باید بخندی. اینطوری...» پدر با دستهایش توری پشت شیشه را کنار میزند صورتش را به پشت پنجره میچسباند: «امروز چکارا کردی؟ اوضاع احوالت خوبه؟ چیزی نمیخوای برات بخرم؟» مادر فرنود 9 ساله که حرفهای پدر و پسر را میشنود اشک از گوشه چشمانش سُر میخورد روی صورتش. همه این حرفها برای او یادآور روزهای سختی است. دورهای که پسرش هم با بیماری نقص ایمنی باید بجنگد و هم ویروس کرونا را از بدنش دور کند.
فرنود 9 ساله نقص سیستم ایمنی دارد و حالا هم گرفتار ویروس کرونا شده است. فرنود با بلوز و شلوارک زردرنگی روی تخت فلزی نشسته. ماسک دهانش را کمی جابهجا میکند و نگاهش را به آن سوی پنجره به پدرش میدوزد. چشمان کم سویش پشت نور تابستانی که با قوت بیشتری به داخل اتاق بستری میتابد پنهان میشود.
فرنود به اندازه یک تخت با ابوالفضل فاصله دارد. جواب آزمایشش یک هفته پیش مثبت شده. 7 روز است میهمان این بخش است. حوصلهاش سر رفته و دلش برای دوستانش تنگ شده. خودش را با دومینو، تماشای فیلم و لگو سرگرم کرده است. میپرسم میدانی چرا اینجا آمدی؟ جواب میدهد: «بله. بهخاطر اینکه کم رعایت کردم. دوبار رفتم پارک.
بهخاطر همین مریض شدم. با مامانم هم رفتیم نون سنگک گرفتیم.» از فرنود میپرسم ماسک نزده بودی؟ پارک خیلی شلوغ بود؟ «زده بودم ولی مریض شدم. پارک پُر پُر بود. پُر بچه. بعد من یک شب تب و لرز کردم.بعد دوباره تب و لرز کردم و آمدم بیمارستان و بستری شدم.» دست راست فرنود روی پایه میله فلزی چرخداری که سرم از آن آویزان شده، گره خورده است. با سرمی که به دست دارد جعبه اسباببازیهایش را نشانم میدهد. «اینا رو میبینی ماشین، موتور همه رو 10 روز پیش قبل اینکه کرونا بگیرم، درست کردم.» فرنود اگرچه خسته از سوزن و داروهایی است که تمامی ندارند اما وقتی از او درباره پرستاران میپرسم لبخند ریزی روی صورتش مینشیند: «من عاشق پرستارها هستم. چون که برای کشورم زحمت میکشند و بیماران را خوب میکنند.» او در انتها به همسن و سالانش توصیه میکند که بیرون نروند. کرونا گرفتن خیلی سخت است. بچهها هر کدام منتظرند تا به قول خودشون «کروناشون» تمام شود و دوباره به خانه برگردند. تا درد سوزن سرم، سرفههای تنگ و سردردهای وحشتناکشان را فرموش کنند، با صدای بلند بخندند و دوباره صدای قشقرقهای کودکانهشان فضای خانه را پر کند.
مهربانی و ایثار در دستان پر مهر پرستاران
پرستارهای بخش کرونا دیگر تحمل ماسکهای چند لایه و لباسهای ایزوله را ندارند. یکی از کمک پرستارها میگوید: «وقتی لباس سرهمیها را میپوشیم بهخاطر گرمای شدید عرق میکنیم. عفونت مثانه و قارچهای پوستی الان بین همکارام شایع شده.» پرستار دیگری به گان، کلاه، دستکش و ماسک چند لایهای که پوشیده اشاره میکند: «بخواهیم وارد اتاق «رست» شویم باید همه اینها را دربیاوریم تا بتوانیم یک لیوان آب بخوریم. آن هم در کمتر از چند دقیقه. مریض که معطل ما نمیماند.» پرستار دیگری ادامه حرفهای همکارش را میگیرد: «پایان شیفت خیلی خستهایم. همین ماسکی که میزنیم خفهمان میکند. ما همهمون بچههای کوچک داریم، خانه که میرسیم اجازه نمیدهیم بچه به دو متری ما نزدیک شود. اول از همه لباسهایمان را جای جداگانهای میگذاریم. بعد دوش میگیریم و بعدش نوبت میرسه به این که تازه بچهمون رو بغل کنیم.» آنها اگرچه با عشق و ایثار برای کودکان بیمار جانفشانی میکنند اما از برخی بدقولیها و وعدههای مسئولان نیز گلایهمندند.
قاسمیان سرپرستار بخش عفونی مرکز طبی کودکان در این 145 روز گذشته کودکان بیمار زیادی را دیده که اغلب با علائم اسهال، استفراغ و درد شدید شکمی مراجعه کردهاند و تست کرونایشان مثبت شده است. او میگوید: «روزهای اول آمار خیلی پایین بود ولی الان آمار کودکان مبتلا زیاد شده است. به هر حال این تفکر غلط وجود دارد که بچهها کرونا نمیگیرند. از طرفی درصد نگرانی و رعایت نکات بهداشتی نسبت به قبل کاهش پیدا کرده و سابقه خانوادگی مثبت، شرکت در جشنها و مسافرتها باعث آلودگی کودکان شده است.»آفتاب تا نیمههای اتاقهای بستری رسیده و سکوت سراسر بخش را فرا گرفته. در اتاق شماره 3 را باز میکنم. دو نوزاد 11 و 15 روزه داخل یک محفظه شیشهای شبیه به تخت بستریاند. زن زائو پشتش به در است. قضیه ابتلای مانلی 11 روزه به کرونا خیلی ساده بود. روزی که مانلی به دنیا آمد همه فامیل پدری دور هم جمع شدند.پدر مانلی از سر رودربایستی و اینکه مبادا ناراحتی و کدورتی پیش آید حسابی با همسرش جر و بحث کرده بود. حالا 4 روز است پدر نخوابیده. شب و روز بیرون بیمارستان و پشت پنجره اتاق مانلی میایستد و آنقدر به سلامتی دختر 11 روزهاش فکر میکند تا مگر برای ساعتی خوابش ببرد.
مادرش میگوید : «بعد از 11 سال خدا به ما بچه داد. روزهای وحشتناکی را سپری میکنیم. مانلی یک هفته بعد از دورهمی فامیل شوهرم تب و لرز کرد. بچهام جون نداشت.» کمی بعد رو میکند به دوربینمان و میگوید: «مردم ما به شنیدن نیاز دارند.
به شنیدن و خواندن اطلاعات درست. بگویید که بچهها هم کرونا میگیرند.» اینجا ساعتها برای پدر و مادرها به کندی میگذرد. پدران و مادرانی که خودشان را مقصر این سهلانگاری و بیاحتیاطی میدانند. مثل مادر محمدمهدی که 15روز پیش محمدمهدی را فرستاد آپاراتی کار کند یا مادر ملیکا که دو هفته قبل ملیکا را برای سفر به خراسان شمالی برد و هر دو این کودکان، ویروس را در محیط خارج از خانه گرفتند و همراه خودشان بیماری آوردند.
برش
قدرت سرایت و انتقال ویروس کرونا بیشتر شده است
دکتر ستاره ممیشی رئیس بخش عفونی بیمارستان مرکز طبی کودکان از افزایش درگیری کودکان با بیماری کووید19 در مراکز درمانی خبر میدهد و میگوید: روزهای اول شیوع ویروس کرونا تظاهرات بالینی ویروس کرونا ناشناخته بود و حرف و حدیثهای زیادی در رابطه با اینکه کودکان به این بیماری مبتلا نمیشوند، مطرح شد اما به زودی با درگیریهای زیاد کودکان مواجه شدیم. دکتر ممیشی عنوان میکند: اوایل کودکان دارای بیماریهای زمینهای مانند مبتلا به سرطان، پیوند مغز استخوان و قلبی به ویروس کرونا مبتلا میشدند اما اکنون کودکانی مراجعه میکنند که هیچ گونه بیماری زمینهای ندارند. چرا که الگوی بیماری تغییر کرده و شدت انتقال و سرایت ویروس بیشتر شده است.
رئیس بخش عفونی با بیان اینکه درگیری کودکان با ویروس کرونا بسیار زیاد شده عنوان میکند: بحران کووید19 نشان داد ما آماده بحران نبودیم، علاوه بر اینکه با کمبود نیروی پرستاری مواجه هستیم. همچنین لازم است تعداد تختهای آی سی یو افزایش یابد و خیرین در این زمینه به نظام سلامت کمک کنند.
دوقطبی سران اروپا در «بروکسل»
سران اروپا برای اولین بار در چند ماه گذشته در نشستی حضوری شرکت کردند
زهره صفاری/ سران 27 کشور اروپایی پس از چندین نشست مجازی بینتیجه برای تصویب طرح بودجه حمایتی اتحادیه اروپا به کشورهای بحران زده در کرونا، روز جمعه برای نخستین بار در بروکسل دور هم جمع شدند. این نشست دیروز ادامه یافت و شاید به امروز هم بکشد، اما تا عصر دیروز باز هم بینتیجه نشان میداد.
به گزارش «الجزیره»، رهبران اروپایی از روز جمعه در حالی چندین ساعت ماسک زده و با رعایت فاصلهگذاری اجتماعی در سالن بزرگ مقر اتحادیه اروپا مستقر شدند که شروط مخالفان ثروتمند شمال اروپا و دودستگی اعضا، احتمال توافق در این دور نشست برای تخصیص بودجه کمکی 750میلیارد یورویی را کمرنگ نشان میدهد.
برخلاف فضای چندگانه و غیرصمیمی مذاکرات، شروع نشست با جشن تولد کوچکی برای 66 سالگی «آنگلا مرکل»، صدراعظم آلمان و رئیس دورهای اتحادیه اروپا بسیار پرانرژی و شاد بود. پس از این گپ و گفت صمیمانه، طرح دستور جلسه توسط «شارل میشل»، رئیس شورای اروپا مبنی بر تصمیمگیری درباره پرداخت بودجه 750 میلیارد یورویی احیای اقتصادی پساکرونا و همچنین تصویب بودجه یک تریلیون یورویی بلندمدت(2027-2021) فضای سالن را تغییر داد. طوری که دو قطبی فاحش عقاید میان آلمان، فرانسه، ایتالیا، اسپانیا و اروپای شرقی با کشورهای ثروتمند شمالی معروف به چهارگانه مقتصد اتریش، دانمارک و سوئد به رهبری هلند کاملاً محسوس و قابل درک بود. بنابر طرح اتحادیه اروپا بودجه یک تریلیون و 750 میلیارد یورویی قرار است تا سال 2027 به احیای اقتصادی کشورهای حوزه اروپا در پساکرونا اختصاص یابد اما با توجه به رقم بالای اعلام شده گرچه همه اعضا بر تزریق این کمک توافق دارند اما همچنان نحوه تخصیص این بودجه محل مناقشه اعضای اتحادیه اروپا است.
نظرات موافقان و مخالفان
«مارک روته»، نخستوزیر هلند که در صدر صف مخالفان معروف به جمع «مقتصدها» قرار دارد و حتی قبل از آغاز مذاکرات تهدید به وتو نیز کرده بود، گفت: «اگر این پول به صورت وام یا حتی بخشش اختصاص یابد تنها در صورتی قابل توجیه است که بتوانم به مردم کشورم، تعهد بازخورد داشته باشم و مثلاً قول دهم این پول در تحولات اقتصادی آینده به کشور بازخواهد گذاشت. در غیر این صورت شانس توافق در این مذاکرات 50-50 است. ما موافق اتحاد و یکپارچگی هستیم اما باید آنهایی که در این زمان با بودجه اتحادیه اقتصادشان را احیا میکنند متعهد به بازسازی اقتصادی در حوزههای کار و... در آینده باشند.»
«ویکتور اوربان»، همتای مجارستانی «روته» نیز که این روزها به دلیل بایکوت رسانهها و اندیشکدهها و سازمانهای مردم نهاد مورد نقد بسیاری قرار دارد، اعلام کرد در صورت روشن نشدن وضعیت بازپرداختها از حق وتوی خود استفاده میکند. وی همچنین برای اتحادیه شرط گذاشت: «تنها در صورتی در مقابل این طرح نرمش نشان میدهیم که اتحادیه پرونده نقض قوانین مجارستان را مختومه اعلام کند.»
«سباستین کروز»، صدراعظم اتریش نیز در حمایت از موضع گروه مقتصد اروپا گفت: «اگر این پول برای آینده اروپا سرمایهگذاری نشود، هر توافقی روی آن منتفی خواهد بود.»
به نوشته «فرانس پرس»، در این میان مرکل که کشورش در تغییر موضعی 360 درجهای در صف حامیان تخصیص این بودجه قرار گرفته بود، بسیار محتاطانه از نتیجه مذاکرات گفت: «مذاکرات بسیار پیچیده و دشواری است و نمیتوان روی نتیجه بخش بودن آن پیشبینی خاصی داشت. حصول این توافق اتفاق فوقالعادهای است اما باید واقعبین بود.»
در همین حال «امانوئل مکرون»، رئیس جمهوری فرانسه نیز که پس از آلمان، کشورش 6 ماهی بر مسند ریاست اتحادیه اروپا خواهد نشست، با تعبیر مذاکرات این هفته به «لحظات مواجهه با واقعیت» همسو با آلمان تلاش زیادی برای تصویب این بودجه حمایتی دارد و معتقد است: «این طرح اروپایی متعلق به همه ماست.»
فرانسه همچنین برای اثبات حسن نیت خود، با وجود ضربه اقتصادی در بحران کرونا، از تخصیص 39 میلیارد یورو به بودجه مورد توافق اتحادیه اروپا برای کمک به کشورها خبر داده است.
شوک کرونا بر اتحادیه اروپا
اتحادیه اروپا از زمان شیوع کرونا با شدیدترین رکود اقتصادی پس از بحران سال 2008 روبهرو شده است. این در حالی است که خروج انگلیس از این سازمان نیز تبعاتی برای اقتصاد اروپایی خواهد داشت اما آنچه سران 27 کشور اروپا را در اوج کرونا در بروکسل دور هم جمع کرده است، خطر بزرگ ضربه ناگهانی چین، امریکا یا روسیه بر بدنه اقتصاد اروپا در سالهای پیش رو است.
کشورهای حوزه مدیترانه بشدت در جولان این ویروس چندصدم میلیمتری زمینگیر شدهاند و برای رهایی از باتلاق بدهیها نیازمند تزریق فوری بودجه هستند. بنا بر پیشبینی بانک مرکزی اروپا در فرانکفورت، اقتصاد حوزه یورو امسال با رکودی 8.7 درصدی روبهرو خواهد شد و تنها راهکار خروج از این بحران اعطای وام بلاعوض به کشورهای آسیب دیده است.
در این میان کشورهای جنوبی اروپا مانند ایتالیا و اسپانیا بشدت نیازمند این بودجه هستند و توافق دیرهنگام مشکلات آنها را چند برابر میکند. آنچه نشان میدهد ایتالیا با بیش از 35 هزار کشته و اسپانیا با 28 هزار و 400 نفر تلفات در بحران کرونا و بیکاری و فقر، توانی برای جبران بدهی بیشتر ندارند. به همین دلیل نیز طرح احیای اقتصادی پیشنهادی آلمان و فرانسه شامل پرداخت 500 میلیارد یورو بودجه بلاعوض و یارانه نقدی به کشورهای بحران زده و 250 میلیارد یورو وام است. موضوعی که کشورهای مخالف شمالی تا تعیین نحوه جبران این کمک در آینده حاضر به پذیرش آن نیستند. از همین رو بود که «پدرو سانچز»، نخستوزیر اسپانیا در نشست دو روز گذشته گفت: «اگر در پاسخ به این بحران کوتاهی شود، زمان جبران را از دست میدهیم و بیشتر در بحران فرو میرویم». «کارل میشل»، رئیس شورای اروپا نیز تأکید کرد: «این بحران در شیوع کرونا اتفاق افتاد و تبعات اقتصادی و اجتماعی بسیاری برای ما داشت که از زمان جنگ جهانی دوم بیسابقه بود و باید راهی برای آن پیدا کرد.»
بحرانی سختتر از «کووید19»
ناظران اقتصادی «نیویورک تایمز» بر بروز یک رکود فزاینده مشابه جنگ در منطقه تأکید دارند. ایتالیا، اسپانیا و فرانسه که به ترتیب سومین، چهارمین و دومین قدرت اقتصادی اروپا به شمار میروند، با ادامه این روند هر سال 10 درصد عقبگرد خواهند کرد. یونان و اقتصادهای کوچکتر اروپایی نیز در نمودار نزولی قرار گرفتهاند و بودجه آنها برای احیای کشورشان کافی نیست و قادر به اعطای کمک به مجموعه اروپا نیز نیستند، اما کشورهای ثروتمندی مانند آلمان نقشی اساسی در این میان بازی میکنند. به همین دلیل تغییر موضع این کشور از یک رهبر محافظه کار ثروتمند شمالی به قهرمان مصالحه برای طرح احیا، تصمیمی کلیدی برای این نبرد جدید اتحادیه اروپا خواهد بود. «ماریا دمرتزیس»، اقتصاددان و رئیس مرکز تحقیقات بروکسل معتقد است: «آلمان در این مقطع شرایط و تحولات را نادیده گرفت و تنها اولویتها را مدنظر قرار داد.» وی درباره موضع سرسختانه مخالفان مقتصد و بویژه هلند نیز گفت: «اگر منصفانه به قضیه نگاه کنیم، کشورهای مخالف مانند هلند هم درست میگویند چراکه کشورها نیاز به تحول دارند اما سؤال اینجاست که آیا حالا زمان مناسبی برای این چانهزنیها است؟ اجزا صحیح است اما دیپلماسی درستی به کار نرفته است.»
به گزارش «الجزیره»، رهبران اروپایی از روز جمعه در حالی چندین ساعت ماسک زده و با رعایت فاصلهگذاری اجتماعی در سالن بزرگ مقر اتحادیه اروپا مستقر شدند که شروط مخالفان ثروتمند شمال اروپا و دودستگی اعضا، احتمال توافق در این دور نشست برای تخصیص بودجه کمکی 750میلیارد یورویی را کمرنگ نشان میدهد.
برخلاف فضای چندگانه و غیرصمیمی مذاکرات، شروع نشست با جشن تولد کوچکی برای 66 سالگی «آنگلا مرکل»، صدراعظم آلمان و رئیس دورهای اتحادیه اروپا بسیار پرانرژی و شاد بود. پس از این گپ و گفت صمیمانه، طرح دستور جلسه توسط «شارل میشل»، رئیس شورای اروپا مبنی بر تصمیمگیری درباره پرداخت بودجه 750 میلیارد یورویی احیای اقتصادی پساکرونا و همچنین تصویب بودجه یک تریلیون یورویی بلندمدت(2027-2021) فضای سالن را تغییر داد. طوری که دو قطبی فاحش عقاید میان آلمان، فرانسه، ایتالیا، اسپانیا و اروپای شرقی با کشورهای ثروتمند شمالی معروف به چهارگانه مقتصد اتریش، دانمارک و سوئد به رهبری هلند کاملاً محسوس و قابل درک بود. بنابر طرح اتحادیه اروپا بودجه یک تریلیون و 750 میلیارد یورویی قرار است تا سال 2027 به احیای اقتصادی کشورهای حوزه اروپا در پساکرونا اختصاص یابد اما با توجه به رقم بالای اعلام شده گرچه همه اعضا بر تزریق این کمک توافق دارند اما همچنان نحوه تخصیص این بودجه محل مناقشه اعضای اتحادیه اروپا است.
نظرات موافقان و مخالفان
«مارک روته»، نخستوزیر هلند که در صدر صف مخالفان معروف به جمع «مقتصدها» قرار دارد و حتی قبل از آغاز مذاکرات تهدید به وتو نیز کرده بود، گفت: «اگر این پول به صورت وام یا حتی بخشش اختصاص یابد تنها در صورتی قابل توجیه است که بتوانم به مردم کشورم، تعهد بازخورد داشته باشم و مثلاً قول دهم این پول در تحولات اقتصادی آینده به کشور بازخواهد گذاشت. در غیر این صورت شانس توافق در این مذاکرات 50-50 است. ما موافق اتحاد و یکپارچگی هستیم اما باید آنهایی که در این زمان با بودجه اتحادیه اقتصادشان را احیا میکنند متعهد به بازسازی اقتصادی در حوزههای کار و... در آینده باشند.»
«ویکتور اوربان»، همتای مجارستانی «روته» نیز که این روزها به دلیل بایکوت رسانهها و اندیشکدهها و سازمانهای مردم نهاد مورد نقد بسیاری قرار دارد، اعلام کرد در صورت روشن نشدن وضعیت بازپرداختها از حق وتوی خود استفاده میکند. وی همچنین برای اتحادیه شرط گذاشت: «تنها در صورتی در مقابل این طرح نرمش نشان میدهیم که اتحادیه پرونده نقض قوانین مجارستان را مختومه اعلام کند.»
«سباستین کروز»، صدراعظم اتریش نیز در حمایت از موضع گروه مقتصد اروپا گفت: «اگر این پول برای آینده اروپا سرمایهگذاری نشود، هر توافقی روی آن منتفی خواهد بود.»
به نوشته «فرانس پرس»، در این میان مرکل که کشورش در تغییر موضعی 360 درجهای در صف حامیان تخصیص این بودجه قرار گرفته بود، بسیار محتاطانه از نتیجه مذاکرات گفت: «مذاکرات بسیار پیچیده و دشواری است و نمیتوان روی نتیجه بخش بودن آن پیشبینی خاصی داشت. حصول این توافق اتفاق فوقالعادهای است اما باید واقعبین بود.»
در همین حال «امانوئل مکرون»، رئیس جمهوری فرانسه نیز که پس از آلمان، کشورش 6 ماهی بر مسند ریاست اتحادیه اروپا خواهد نشست، با تعبیر مذاکرات این هفته به «لحظات مواجهه با واقعیت» همسو با آلمان تلاش زیادی برای تصویب این بودجه حمایتی دارد و معتقد است: «این طرح اروپایی متعلق به همه ماست.»
فرانسه همچنین برای اثبات حسن نیت خود، با وجود ضربه اقتصادی در بحران کرونا، از تخصیص 39 میلیارد یورو به بودجه مورد توافق اتحادیه اروپا برای کمک به کشورها خبر داده است.
شوک کرونا بر اتحادیه اروپا
اتحادیه اروپا از زمان شیوع کرونا با شدیدترین رکود اقتصادی پس از بحران سال 2008 روبهرو شده است. این در حالی است که خروج انگلیس از این سازمان نیز تبعاتی برای اقتصاد اروپایی خواهد داشت اما آنچه سران 27 کشور اروپا را در اوج کرونا در بروکسل دور هم جمع کرده است، خطر بزرگ ضربه ناگهانی چین، امریکا یا روسیه بر بدنه اقتصاد اروپا در سالهای پیش رو است.
کشورهای حوزه مدیترانه بشدت در جولان این ویروس چندصدم میلیمتری زمینگیر شدهاند و برای رهایی از باتلاق بدهیها نیازمند تزریق فوری بودجه هستند. بنا بر پیشبینی بانک مرکزی اروپا در فرانکفورت، اقتصاد حوزه یورو امسال با رکودی 8.7 درصدی روبهرو خواهد شد و تنها راهکار خروج از این بحران اعطای وام بلاعوض به کشورهای آسیب دیده است.
در این میان کشورهای جنوبی اروپا مانند ایتالیا و اسپانیا بشدت نیازمند این بودجه هستند و توافق دیرهنگام مشکلات آنها را چند برابر میکند. آنچه نشان میدهد ایتالیا با بیش از 35 هزار کشته و اسپانیا با 28 هزار و 400 نفر تلفات در بحران کرونا و بیکاری و فقر، توانی برای جبران بدهی بیشتر ندارند. به همین دلیل نیز طرح احیای اقتصادی پیشنهادی آلمان و فرانسه شامل پرداخت 500 میلیارد یورو بودجه بلاعوض و یارانه نقدی به کشورهای بحران زده و 250 میلیارد یورو وام است. موضوعی که کشورهای مخالف شمالی تا تعیین نحوه جبران این کمک در آینده حاضر به پذیرش آن نیستند. از همین رو بود که «پدرو سانچز»، نخستوزیر اسپانیا در نشست دو روز گذشته گفت: «اگر در پاسخ به این بحران کوتاهی شود، زمان جبران را از دست میدهیم و بیشتر در بحران فرو میرویم». «کارل میشل»، رئیس شورای اروپا نیز تأکید کرد: «این بحران در شیوع کرونا اتفاق افتاد و تبعات اقتصادی و اجتماعی بسیاری برای ما داشت که از زمان جنگ جهانی دوم بیسابقه بود و باید راهی برای آن پیدا کرد.»
بحرانی سختتر از «کووید19»
ناظران اقتصادی «نیویورک تایمز» بر بروز یک رکود فزاینده مشابه جنگ در منطقه تأکید دارند. ایتالیا، اسپانیا و فرانسه که به ترتیب سومین، چهارمین و دومین قدرت اقتصادی اروپا به شمار میروند، با ادامه این روند هر سال 10 درصد عقبگرد خواهند کرد. یونان و اقتصادهای کوچکتر اروپایی نیز در نمودار نزولی قرار گرفتهاند و بودجه آنها برای احیای کشورشان کافی نیست و قادر به اعطای کمک به مجموعه اروپا نیز نیستند، اما کشورهای ثروتمندی مانند آلمان نقشی اساسی در این میان بازی میکنند. به همین دلیل تغییر موضع این کشور از یک رهبر محافظه کار ثروتمند شمالی به قهرمان مصالحه برای طرح احیا، تصمیمی کلیدی برای این نبرد جدید اتحادیه اروپا خواهد بود. «ماریا دمرتزیس»، اقتصاددان و رئیس مرکز تحقیقات بروکسل معتقد است: «آلمان در این مقطع شرایط و تحولات را نادیده گرفت و تنها اولویتها را مدنظر قرار داد.» وی درباره موضع سرسختانه مخالفان مقتصد و بویژه هلند نیز گفت: «اگر منصفانه به قضیه نگاه کنیم، کشورهای مخالف مانند هلند هم درست میگویند چراکه کشورها نیاز به تحول دارند اما سؤال اینجاست که آیا حالا زمان مناسبی برای این چانهزنیها است؟ اجزا صحیح است اما دیپلماسی درستی به کار نرفته است.»
توانمندسازی زنان روستای «طلحه» با یک هنر دستی برگرفته از برگ و بار نخل ها
با حصیر هم میشود زندگی بافت
یوسف حیدری
گزارش نویس
شهربانو هم یکی از قدیمیهای هنر حصیربافی روستای طلحه است و از اینکه میتواند مستقل باشد و درآمدی کسب کند خوشحال است. او آخر هفتهها چشم انتظار خانم معلم میماند تا سفارشهایش را تحویل دهد و بافتن سفارشهای جدید را شروع کند. شهربانو هنوز هم باور نمیکند هنر دست او و دیگر زنان روستا تا این اندازه مورد توجه مردم قرار گرفته و فراتر از مرزهای کشور رفته باشد
10 سال بیشتر نداشت که برای ادامه تحصیل مجبور شد روستا را ترک کند. زندگی در خوابگاه و کنار دانشآموزانی که هرکدام از روستایی آمده بودند برایش تجربه جدیدی بود. دلتنگ زادگاهش میشد و دوست داشت هر روز از زیبایی آنجا برای همکلاسیها بگوید. از هنر زنان روستا در حصیربافی و خرمایی که شهرت جهانی دارد. با پایان تحصیل در کسوت معلم تصمیم گرفت برای زنان هنرمند روستا کاری کند و هنرشان را که در کنج خانهها و دور از چشمها پنهان شده بود به همه دنیا نشان دهد. حالا خیلیها روستای «طلحه» بوشهر را میشناسند. جایی که زندگی زنان سرپرست خانوار روستا با هنر حصیربافی دگرگون شد و دیگر از همه جای ایران و برخی کشورهای جهان مشتری این هنر هستند. در این روزها که کرونا کار و بار خیلیها را از سکه انداخته زنان این روستا با کمک خانم معلم همچنان سرشان شلوغ است و برگهای «پیش دل» درخت خرما را به هم گره میزنند و سفره، سینی، دیوار کوب و کیف و زنبیل حصیری میبافند.
«رؤیای کودکیام این بود که همه مردم ایران در خانههایشان درخت نخل داشته باشند اما وقتی بزرگتر شدم فهمیدم نخل هدیهای است که خدا به مردم جنوب ایران داده. درختی که علاوه بر میوه، برگهایش هم با دستان هنرمند زنان این خطه به حصیرهای چشم نوازی تبدیل میشود.»
فرشته رحیمی معلمی است که با معرفی حصیربافی زنان طلحه باعث شهرت جهانی این هنر و زادگاهش شد. میگوید چند سالی است که مهاجرت از روستا به شهر متوقف شده و آنهایی هم که به شهر رفتهاند با آموختن حصیربافی در خانه کار میکنند و هر روز سفارش کار بیشتر میشود: «روستای ما نزدیک به 4 هزار نفر جمعیت دارد و اهالی آن هم به کشاورزی، نخل داری و دامداری مشغول هستند. 11 سالگی وقتی برای ادامه تحصیل به شهر آمدم و وارد خوابگاه شدم، با وجود اینکه تا روستا 2 ساعت فاصله داشتم اما دلم برای زادگاهم پرمیکشید و دلم برای نخلستان و حصیرهایی که پدربزرگ و عمهام میبافتند تنگ میشد. همیشه از روستا و اهالیاش برای همکلاسیهایم تعریف میکردم و از بچهها میخواستم به روستای ما سر بزنند. از همان روزها دوست داشتم برای زادگاهم کاری کنم.»
زنان روستا در کنار خانهداری و تر و خشک کردن فرزندان پا به پای مردان در نخلستانها کار میکنند. در کنار اینها هنرهای دستی زیادی ازجمله حصیربافی را از مادرشان میآموزند. هنری که رحیمی تلاش کرد با همان، روستا را از انزوا درآورد: «وقتی برای زندگی به شهر آمدم همیشه از پدربزرگ و عمهام میخواستم با برگ نخل برای من سفره و زیرانداز و زنبیل ببافند. عمویم میگفت اینها قدیمی شده و امروز همه از سفرههای یک بار مصرف استفاده میکنند. اما من دوست داشتم هنر زنان روستای خودم در خانهام باشد. تا اینکه به این فکر افتادم عکسهایی از حصیربافی زنان روستا را در صفحه مجازیام به اشتراک بگذارم که بسرعت مورد استقبال قرار گرفت. باور نمیکردم مردم تا این اندازه عاشق این هنر باشند. کار به اینجا رسید که خیلیها پیغام دادند و گفتند دوست دارند این محصولات را بخرند و در خانه داشته باشند.
آن موقع احساس کردم میتوانم برای زنان روستا کارآفرینی کنم. برای پیدا کردن حصیربافهای قدیمی به روستا رفتم و 15 نفر از زنان بافنده را پیدا کردم. از آنها خواستم تند تند ببافند و من هم محصولاتشان را در فضای مجازی بفروشم. در ادامه کار هم رنگ را وارد حصیربافی کردیم و با رنگهای ارگانیک و معدنی حصیرهای رنگی زیبایی خلق شد. در کنار حصیربافی محصولاتی مثل خرما، خارک، رطب و گرده نخل را هم در فضای مجازی معرفی کردم. این محصولات و هنر حصیربافی زنان روستا خیلی مورد توجه قرار گرفت و حتی از هلند و ترکیه سفارش خرید رسید.»
خیلی از زنان حصیرباف که سرپرست خانوار هستند این روزها زندگی راحتتری دارند. جوانترها انگیزه پیدا کردهاند تا این هنر را جدیتر از مادرانشان بیاموزند و کسب و کارشان روز به روز رونق بیشتری میگیرد. روستاهای همجوار هم یکی یکی دارند وارد این بازار بزرگ میشوند و خیلیهایشان به فکر افتادهاند تا هنر و مزیتهای خاص خودشان را کشف و عرضه کنند. رحیمی میگوید: «چند وقت پیش به یکی از روستاهای تبریز رفته بودم روی دیوار یکی از خانهها دیوارکوب حصیری دیدم که کار دست زنان روستای ما بود. از اینکه هنر دست زنان زادگاهم را اینجا و در این گوشه کشور میدیدم حس خوبی داشتم. همه ما بدون هیچ سرمایهای این کار را شروع کردیم و حالا خوشحالم که زنان روستا براحتی زندگیشان را با حصیربافی اداره میکنند. روستاهای استان بوشهر ظرفیت زیادی در حصیربافی دارند و با این اتفاق خیلی از بافندههای جنوبی که کارشان از رونق افتاده بود دوباره مشغول به کار شدهاند. باید شرایط بهتری فراهم شود تا این هنر توسط نسل قدیم به نسل جدید آموزش داده شود.»
صفا 53 ساله است و با لهجه شیرین بوشهری از پدرش میگوید که حصیربافی را به او آموخت. هنری که امروز با آن نان آور خانهاش شده است: «از همان کودکی حصیربافی را از پدرم یاد گرفتم. قدیمها دخترها باید حصیربافی یاد میگرفتند و برای خودشان سفره و سینی و زنبیل میبافتند. تا قبل از اینکه با خانم معلم آشنا شوم برای خودم چیزهایی میبافتم تا اینکه پیشنهاد داد برای کسانی که دوست دارند حصیر ببافیم و بفروشیم. از برگهایی که در قسمتهای خاصی از نخل رشد میکند و به آن پیش دل و بَر دل میگویند برای حصیربافی استفاده میکنیم. این برگها را نباید از درخت چید چون خودش سر موعد از درخت میافتد.»
او میگوید که چهار فرزند دارد و پسر بزرگش هم بعد از گرفتن دیپلم و خدمت سربازی هنوز بیکار است: «تنها درآمد ما با همین حصیربافی است. یک سفره یک متری یک روزه میبافم و خدا را شکر زندگی میگذرد. البته چشمانم ضعیف شده و مثل گذشته نمیتوانم کار کنم اما سعی میکنم هر طور شده سفارشهای خانم معلم را آماده کنم.»
شهربانو هم یکی از قدیمیهای هنر حصیربافی روستای طلحه است و از اینکه میتواند مستقل باشد و درآمدی کسب کند خوشحال است. او آخر هفتهها چشم انتظار خانم معلم میماند تا سفارشهایش را تحویل دهد و بافتن سفارشهای جدید را شروع کند. شهربانو هنوز هم باور نمیکند هنر دست او و دیگر زنان روستا تا این اندازه مورد توجه مردم قرار گرفته و فراتر از مرزهای کشور رفته باشد: «من حصیربافی را از مادرم آموختم. کنارش مینشستم و گره زدن حصیرها را تماشا میکردم. بعد از ازدواج لوازمی را که میشد با حصیر درست کرد، خودم میبافتم.»
او سه دختر و دو پسر دارد و حالا حسابی دست و بالش باز شده و میتواند هزینههای خانه را رتق و فتق کند: «هفتهای چهار تا سفره و زیرانداز و کلاه میبافم. آخر هفته هم که خانم معلم برای بردن سفارشها میآید، پول فروش محصولات را به ما میدهد. باور کنید زنان روستایی همه هنرمند هستند ولی شرایط برای اینکه همه بتوانند هنرشان را نشان دهند فراهم نیست. خانم معلم ما با کاری که میکند، زندگی خیلی از زنان روستا را متحول کرده و خیلیها به زندگی امیدوار شدهاند.»
گزارش نویس
شهربانو هم یکی از قدیمیهای هنر حصیربافی روستای طلحه است و از اینکه میتواند مستقل باشد و درآمدی کسب کند خوشحال است. او آخر هفتهها چشم انتظار خانم معلم میماند تا سفارشهایش را تحویل دهد و بافتن سفارشهای جدید را شروع کند. شهربانو هنوز هم باور نمیکند هنر دست او و دیگر زنان روستا تا این اندازه مورد توجه مردم قرار گرفته و فراتر از مرزهای کشور رفته باشد
10 سال بیشتر نداشت که برای ادامه تحصیل مجبور شد روستا را ترک کند. زندگی در خوابگاه و کنار دانشآموزانی که هرکدام از روستایی آمده بودند برایش تجربه جدیدی بود. دلتنگ زادگاهش میشد و دوست داشت هر روز از زیبایی آنجا برای همکلاسیها بگوید. از هنر زنان روستا در حصیربافی و خرمایی که شهرت جهانی دارد. با پایان تحصیل در کسوت معلم تصمیم گرفت برای زنان هنرمند روستا کاری کند و هنرشان را که در کنج خانهها و دور از چشمها پنهان شده بود به همه دنیا نشان دهد. حالا خیلیها روستای «طلحه» بوشهر را میشناسند. جایی که زندگی زنان سرپرست خانوار روستا با هنر حصیربافی دگرگون شد و دیگر از همه جای ایران و برخی کشورهای جهان مشتری این هنر هستند. در این روزها که کرونا کار و بار خیلیها را از سکه انداخته زنان این روستا با کمک خانم معلم همچنان سرشان شلوغ است و برگهای «پیش دل» درخت خرما را به هم گره میزنند و سفره، سینی، دیوار کوب و کیف و زنبیل حصیری میبافند.
«رؤیای کودکیام این بود که همه مردم ایران در خانههایشان درخت نخل داشته باشند اما وقتی بزرگتر شدم فهمیدم نخل هدیهای است که خدا به مردم جنوب ایران داده. درختی که علاوه بر میوه، برگهایش هم با دستان هنرمند زنان این خطه به حصیرهای چشم نوازی تبدیل میشود.»
فرشته رحیمی معلمی است که با معرفی حصیربافی زنان طلحه باعث شهرت جهانی این هنر و زادگاهش شد. میگوید چند سالی است که مهاجرت از روستا به شهر متوقف شده و آنهایی هم که به شهر رفتهاند با آموختن حصیربافی در خانه کار میکنند و هر روز سفارش کار بیشتر میشود: «روستای ما نزدیک به 4 هزار نفر جمعیت دارد و اهالی آن هم به کشاورزی، نخل داری و دامداری مشغول هستند. 11 سالگی وقتی برای ادامه تحصیل به شهر آمدم و وارد خوابگاه شدم، با وجود اینکه تا روستا 2 ساعت فاصله داشتم اما دلم برای زادگاهم پرمیکشید و دلم برای نخلستان و حصیرهایی که پدربزرگ و عمهام میبافتند تنگ میشد. همیشه از روستا و اهالیاش برای همکلاسیهایم تعریف میکردم و از بچهها میخواستم به روستای ما سر بزنند. از همان روزها دوست داشتم برای زادگاهم کاری کنم.»
زنان روستا در کنار خانهداری و تر و خشک کردن فرزندان پا به پای مردان در نخلستانها کار میکنند. در کنار اینها هنرهای دستی زیادی ازجمله حصیربافی را از مادرشان میآموزند. هنری که رحیمی تلاش کرد با همان، روستا را از انزوا درآورد: «وقتی برای زندگی به شهر آمدم همیشه از پدربزرگ و عمهام میخواستم با برگ نخل برای من سفره و زیرانداز و زنبیل ببافند. عمویم میگفت اینها قدیمی شده و امروز همه از سفرههای یک بار مصرف استفاده میکنند. اما من دوست داشتم هنر زنان روستای خودم در خانهام باشد. تا اینکه به این فکر افتادم عکسهایی از حصیربافی زنان روستا را در صفحه مجازیام به اشتراک بگذارم که بسرعت مورد استقبال قرار گرفت. باور نمیکردم مردم تا این اندازه عاشق این هنر باشند. کار به اینجا رسید که خیلیها پیغام دادند و گفتند دوست دارند این محصولات را بخرند و در خانه داشته باشند.
آن موقع احساس کردم میتوانم برای زنان روستا کارآفرینی کنم. برای پیدا کردن حصیربافهای قدیمی به روستا رفتم و 15 نفر از زنان بافنده را پیدا کردم. از آنها خواستم تند تند ببافند و من هم محصولاتشان را در فضای مجازی بفروشم. در ادامه کار هم رنگ را وارد حصیربافی کردیم و با رنگهای ارگانیک و معدنی حصیرهای رنگی زیبایی خلق شد. در کنار حصیربافی محصولاتی مثل خرما، خارک، رطب و گرده نخل را هم در فضای مجازی معرفی کردم. این محصولات و هنر حصیربافی زنان روستا خیلی مورد توجه قرار گرفت و حتی از هلند و ترکیه سفارش خرید رسید.»
خیلی از زنان حصیرباف که سرپرست خانوار هستند این روزها زندگی راحتتری دارند. جوانترها انگیزه پیدا کردهاند تا این هنر را جدیتر از مادرانشان بیاموزند و کسب و کارشان روز به روز رونق بیشتری میگیرد. روستاهای همجوار هم یکی یکی دارند وارد این بازار بزرگ میشوند و خیلیهایشان به فکر افتادهاند تا هنر و مزیتهای خاص خودشان را کشف و عرضه کنند. رحیمی میگوید: «چند وقت پیش به یکی از روستاهای تبریز رفته بودم روی دیوار یکی از خانهها دیوارکوب حصیری دیدم که کار دست زنان روستای ما بود. از اینکه هنر دست زنان زادگاهم را اینجا و در این گوشه کشور میدیدم حس خوبی داشتم. همه ما بدون هیچ سرمایهای این کار را شروع کردیم و حالا خوشحالم که زنان روستا براحتی زندگیشان را با حصیربافی اداره میکنند. روستاهای استان بوشهر ظرفیت زیادی در حصیربافی دارند و با این اتفاق خیلی از بافندههای جنوبی که کارشان از رونق افتاده بود دوباره مشغول به کار شدهاند. باید شرایط بهتری فراهم شود تا این هنر توسط نسل قدیم به نسل جدید آموزش داده شود.»
صفا 53 ساله است و با لهجه شیرین بوشهری از پدرش میگوید که حصیربافی را به او آموخت. هنری که امروز با آن نان آور خانهاش شده است: «از همان کودکی حصیربافی را از پدرم یاد گرفتم. قدیمها دخترها باید حصیربافی یاد میگرفتند و برای خودشان سفره و سینی و زنبیل میبافتند. تا قبل از اینکه با خانم معلم آشنا شوم برای خودم چیزهایی میبافتم تا اینکه پیشنهاد داد برای کسانی که دوست دارند حصیر ببافیم و بفروشیم. از برگهایی که در قسمتهای خاصی از نخل رشد میکند و به آن پیش دل و بَر دل میگویند برای حصیربافی استفاده میکنیم. این برگها را نباید از درخت چید چون خودش سر موعد از درخت میافتد.»
او میگوید که چهار فرزند دارد و پسر بزرگش هم بعد از گرفتن دیپلم و خدمت سربازی هنوز بیکار است: «تنها درآمد ما با همین حصیربافی است. یک سفره یک متری یک روزه میبافم و خدا را شکر زندگی میگذرد. البته چشمانم ضعیف شده و مثل گذشته نمیتوانم کار کنم اما سعی میکنم هر طور شده سفارشهای خانم معلم را آماده کنم.»
شهربانو هم یکی از قدیمیهای هنر حصیربافی روستای طلحه است و از اینکه میتواند مستقل باشد و درآمدی کسب کند خوشحال است. او آخر هفتهها چشم انتظار خانم معلم میماند تا سفارشهایش را تحویل دهد و بافتن سفارشهای جدید را شروع کند. شهربانو هنوز هم باور نمیکند هنر دست او و دیگر زنان روستا تا این اندازه مورد توجه مردم قرار گرفته و فراتر از مرزهای کشور رفته باشد: «من حصیربافی را از مادرم آموختم. کنارش مینشستم و گره زدن حصیرها را تماشا میکردم. بعد از ازدواج لوازمی را که میشد با حصیر درست کرد، خودم میبافتم.»
او سه دختر و دو پسر دارد و حالا حسابی دست و بالش باز شده و میتواند هزینههای خانه را رتق و فتق کند: «هفتهای چهار تا سفره و زیرانداز و کلاه میبافم. آخر هفته هم که خانم معلم برای بردن سفارشها میآید، پول فروش محصولات را به ما میدهد. باور کنید زنان روستایی همه هنرمند هستند ولی شرایط برای اینکه همه بتوانند هنرشان را نشان دهند فراهم نیست. خانم معلم ما با کاری که میکند، زندگی خیلی از زنان روستا را متحول کرده و خیلیها به زندگی امیدوار شدهاند.»
«ایران» از ورود مجدد ایرلاینهای خارجی گزارش میدهد
بازگشت امید از آسمان
گروه اقتصادی / طی چند وقت اخیر خبرهای خوبی از وضعیت حملونقل هوایی کشور شنیده میشود؛ روز گذشته سازمان هواپیمایی کشوری بهصورت رسمی اعلام کرد که پروازهای شرکتهای هواپیمایی خارجی بتدریج در حال برقرار شدن است و کشورهایی که قبلاً در آسمان ایران تردد داشتند یا در فرودگاه های کشورمان مینشستند، میخواهند برگردند.
این خبر برای اقتصاد تحریمی ایران بسیار رضایت بخش است چرا که بواسطه برگشت شرکتهای هواپیمایی امکان جابهجایی بار فراهم خواهد شد و تولیدکنندگان با سرعت بیشتری میتوانند مواد اولیه مورد نیاز خود را تأمین کنند و این مهم در شرایطی که کشور و البته سایر کشورها در موج دوم شیوع کرونا هستند، برای فعالان اقتصادی باعث امید و انگیزه میشود. طی ماههای اخیر و از روزی که شرکتهای هواپیمایی خارجی تصمیم گرفتند در آسمان ایران تردد نکنند یا در فرودگاه امام نشست و برخاست نداشته باشند، خیلی از تولیدکنندگان متضرر شدند چرا که نمیتوانستند قطعات مورد نیاز خود را در اسرع وقت تأمین کنند.
اعضای اتاق بازرگانی ایران اعتقاد دارند که برگشت شرکتهای هواپیمایی خارجی را باید به فال نیک گرفت و برای ماندگار شدن آنها تسهیلاتی در نظر گرفت تا بخش خصوصی بواسطه حضور این مجموعهها بتواند میزان تولیدات خود را افزایش دهد. آنگونه که مهر گزارش داده، مرتضی دهقان، معاون هوانوردی و امور بینالملل سازمان هواپیمایی کشوری از شروع مجدد و افزایش تدریجی پروازهای شرکتهای هواپیمایی خارجی به کشور خبر داده و گفته است: نظارت و بازرسیهای مستمری بر رفتار فرودگاهها و ایرلاینها صورت میگیرد تا بتوانیم بر اساس پروتکلهای ابلاغی بهداشتی در حوزه هوایی رفتار کنیم.
او درباره اینکه چگونه میتوان به شرکتهای هواپیمایی خارجی اطمینان داد که آسمان ایران امن است و هیچ مشکلی وجود ندارد و از طرفی شیوع ویروس کرونا برای شرکتهای هواپیمایی مشکل ایجاد نمیکند، تصریح کرد: مذاکراتی با برخی کشورهای اروپایی برای رفع نگرانی و اطمینان دادن در خصوص فضای ایران صورت گرفته است. دهقان افزود: بازگشت مجدد ایرلاینهای بینالمللی به کشور پس از بحران ناشی از کرونا نشانه اقدامات مثبت و ایمنی و امنیت فرودگاهها و فضای ایران است.
اعضای اتاق بازرگانی بر این باور هستند که تجارت زمانی تقویت میشود که بتوان شرایط برای صادرات کالا را فراهم کرد. آنها میگویند کالاهایی که فسادپذیری بالایی دارند بهدلیل محدودیت پروازهای ایران نمیتوان آنها را صادر کرد و ادامه این روند باعث از دست دادن مشتریان خارجی میشود. لذا سازمان هواپیمایی بایستی شرایطی را فراهم کند تا حمل بار کالاهای فساد پذیر با شرایط مناسبی صورت گیرد و قطعاً این امر با حضور شرکتهای هواپیمایی خارجی میسر خواهد شد. خواسته فعالان بخش خصوصی این است که دولت به ایرلاینهای خارجی تسهیلات بدهد و با در نظر گرفتن مشوقهای مناسب وضعیتی را فراهم کند که تمام ایرلاینهایی که از ایران رفتند، برگردند.
گفتوگو با علیرضا سمیعآذر، مدیر حراج تهران
بالا رفتن بیدلیل قیمت مصلحت هنر نیست
مریم سادات گوشه
خبرنگار
بازار هنر در ایران اکنون بیش از گذشته شاهد تغییر و تحولات است. گذشته از شیوع ویروس کووید19 که اقتصاد دنیا را دچار شوک کرد و آسیبهای بسیاری بر بازار هنر وارد کرده است، بیشتر خریداران آثار هنری به قول دکتر سمیعآذر عمدتاً بهدنبال خرید آثار هنرمندان تثبیت شده و معروف هستند، تا آثارهنرمندان جوان. حالا در این کشوقوس بازار ارز و گسترش ویروس کرونا تکلیف بازار هنر و آثار جوانان چه میشود؟ آیا یک اثر هنری که سال قبل مثلاً با رقم یک میلیارد تومان فروخته شده اکنون با این همه نوسانات ارزی 20 میلیارد تومان قیمتگذاری میشود؟ و آیا حراج تهران باز هم مثل قبل برگزار خواهد شد یا آن هم مجبور میشود مثل حراج کریستیز به فروش در دنیای مجازی روی آورد؟ گفتوگوی حاضر با دکتر علیرضا سمیعآذر مدیر حراج تهران به سؤالات فوق میپردازد.
اکنون کشور ما به خاطر تحریمهای اقتصادی با نوسانات ارزی مواجه است، با توجه به دوره برگزاری حراج کلاسیک و مدرن و نیز حراج معاصردر تیرماه سال گذشته و قیمت آثار فروخته شده، نوسان شدید ارزی چه تأثیری بر بازار ایران دارد؟
بهطور کلی افزایش قیمت ارز دو تأثیر بر بازار هنر دارد، یکی تأثیر کوتاه مدت و دیگری بلند مدت. باید بگویم که تأثیر کوتاه مدت آن منفی است. چون آثار هنری برخلاف بسیاری از کارهای دیگر بلافاصله با افزایش قیمت ارز گران نمیشوند. اگر شما به خیابان جمهوری تهران بروید که عمدتاً محصولات وارداتی میفروشند میبینید با قیمت ارز روز محاسبه میکنند، حتی اگر خودشان با ارز قبلی خریده باشند با نرخ روز همان کالا را میفروشند. بعضی کالاها بلافاصله قیمتش با ارز هماهنگ نمیشود و چند روز بعد خود را با افزایش قیمت ارز هماهنگ میکند. اما آثار هنری زمان میبرد. گاه یک سال طول میکشد که بازار با برگزاری چند حراج نه حتی یک حراج و تعداد زیادی نمایشگاه، آرام آرام خودش را با نرخ افزایش یافته ارز هماهنگ میکند. بنابراین یک نوع بلاتکلیفی به وجود میآید. هم از طرف فروشنده و هم از طرف خریداران آثار هنری تا ببینند قیمت چطور میشود. در این میان چون آثار هنری جزو مایحتاج عمومی نیست افرادی فکر میکنند باید صبر کنند، ببینند قیمتها چطور میشود؟ گرچه تأثیرش در کوتاه مدت منفی است و باید آن را به دو قسمت تقسیم کرد. یکی کارهای گران و متعلق به چهرههای تثبیت شده و استادان و یکی هم کارهای ارزانتر که بیشتر متعلق به هنرمندان جوان در حال ظهور است. این تأثیر کوتاه مدت در مورد کارهای هنرمندان جوان که کارهایشان ارزانتر است بیشتر به شکل منفی خود را نشان میدهد. چون چهرههای تثبیت شده از قیمت نسبتاً تثبیت شده هم برخوردارند. در چنین موقعیتهایی ممکن است که به نظر برسد نوعی سرمایهگذاری است و بعضیها ممکن است فکر کنند حالا که قیمت ارز بالا رفته پولشان را صرف خرید هنرمندان شاخص میکنند و کمتر کسی آثار هنرمندان جوان را که ارزانتر است میخرد. این برخلاف چیزی است که انتظار میرود که کارهای گران، سختتر فروش میرود و کارهای ارزان راحتتر. اتفاقاً در روزهای اخیر کارهای هنرمندان شاخص تثبیت شده که به غلط بهعنوان «مسترها» از آن یاد میشود، با سهولت بیشتری فروش میرود. حتی این روزها میشنویم که عدهای در پی کارهای هنرمندان شاخص هستند. کارهایی که قیمت آن صدها میلیون تومان و گاهی بالاتر از یک میلیارد تومان میارزد. کارهای ارزانتر بویژه آنهایی که در سطح گالریها ارائه میشوند آنچه در واژگان بازار جهانی بهعنوان بازار میانی از آن یاد میشود. آنچه در گالریها و اکسپوها ارائه میشود ونه آنچه درحراجها با قیمت بالاتر ارائه میشود، آسیب میبیند. چون کمتر حالت سرمایهگذاری کوتاه مدت دارد. بنابر این کارهای ارزانتر سختتر فروش میرود. اما در بلند مدت بالاخره قیمت آثار اعم از کارهای ارزان هنرمندان در حال ظهور و نیز هنرمندان تثبیت شده ارتقا پیدا میکند و خودش را با قیمت ارز جدید و سایر محصولات هماهنگ میکند. بنابر این در بلند مدت تأثیر منفی، خنثی میشود و آنهایی که در چنین شرایط سخت اقتصادی کارهایی خریدند چند سال بعد متوجه میشوند که خرید خوبی انجام دادهاند و کمکم قیمتها افزایش پیدا میکنند. اما نه به سرعت دیگر محصولات چون جزو مایحتاج عمومی محسوب نمیشوند و هیجان خیلی زیادی مبنی بر احساس ضرورت برای خرید آثار هنری نیست و اینها دیرتر قیمتشان را با بازار بالانس میکنند. این بارها اتفاق افتاده. ارز از زیر هزار تومان به سه تا چهار هزار تومان افزایش پیدا کرده و ما دیدیم که قیمت آثار هنری هم یک سال بعد سه برابر شد. بازار هنرمندان مشهور سریعتر و بازار هنرمندان جوان کندتر. ولی در نهایت سه برابر شد و در برهههای بعد هم قیمت به همین نسبت بالا رفت. حالا هم شاهدیم در هفتههای اخیر قیمت ارز در حال افزایش است و پیشبینی میکنیم که با یک فاصله زمانی قیمت آثارهنری هم افزایش پیدا میکند. قیمت هنرمندان تثبیت شده با سرعت بیشتر با نرخ ارز جدید هماهنگ میشود و هنرمندان کمتر شناخته شده با سرعت کمتر و این بدین معناست که بازار میانی که دربرگیرنده قشر وسیعی ازهنرمندان جوان است بیشتر آسیب میبیند تا بازار هنرمندان تثبیت شده. این را دو سه بار دیگر در یک دهه گذشته تجربه کردیم و کاملاً قابل پیشبینی بود. به هر حال بدنه جامعه هنری بیشتر آسیب میبیند تا چهرههای شاخص آن.
با توجه به صحبتهای شما آیا تابلویی که از یک هنرمند تثبیت شده مثلاً سال گذشته یک میلیارد فروخته شده میتواند اکنون 20 میلیارد قیمت داشته باشد؟
قیمت آثار هنری بر مبنای هیجان بازار نیست. چون یک نیاز عمومی نیست و ما هم سعی میکنیم امنیت خاطر خریداران هنری و مجموعه داران را تأمین کنیم و نگاه نمیکنیم که مثلاً ظرف چند هفته یا یکی دو ماه همه قیمتها 200 درصد افزایش پیدا کرده است و یکدفعه بهطور هیجانی قیمتها را افزایش نمیدهیم. چرا که ناگهان با عدم اشتیاق خریداران آثار هنری مواجه میشویم. ما فکر میکنیم که نگاه کارشناسی این است که قیمت را بر اساس رقمهایی که پیشتر حاصل شده تعیین کنیم نه بر اساس عوامل دیگری که در جامعه بهصورت هیجانی و روانی وجود دارد؛ بهعنوان نمونه اگر هنرمندی کارش را قبلاً یک میلیارد فروخته است، میتوانیم بر اساس تقاضا به خودمان اجازه دهیم که 10 تا 20 درصد قیمت را بالاتر اعلام کنیم. این نظر کارشناسی است. ما به خودمان اجازه نمیدهیم اثری که سال گذشته یک میلیارد فروخته آن را 2 میلیارد اعلام کنیم. مگر اینکه اطمینان داشته باشیم اخیراً رقم نزدیک به دومیلیارد را در یک گالری یا حراج مشابه فروخته است. در غیر این صورت قیمتها را افزایش نمیدهیم و اگر برخی از همکاران ما این کار را میکنند، روششان کارشناسی نیست و در نهایت این کار به مصلحت هنر هم نیست، ما باید برای قیمتگذاری دلیل داشته باشیم، حتی اگر قیمت سایر محصولات بیدلیل افزایش پیدا کرده اما ما باید دلیل و منطقی برای کارمان داشته باشیم. این روش به خریداران امنیت خاطر میدهد، چرا که میتوان قیمت همه محصولات را تعیین کرد. اما ما نمیتوانیم درمورد آثار هنری این جمعبندی را داشته باشیم وبگوییم قیمت تمام شده یک تابلوی نقاشی حالا دو یا سه برابر شده است. قیمت باید بر اساس تاریخچه بازار باشد واگر اثری قبلاً یک میلیارد فروخته شده و یک سال خبری از فروش بیشتر ازآن نبوده، نباید به خودمان اجازه دهیم که بار بعد بیش از 10 تا 20 درصد افزایش پیدا کند. این نظر کارشناسی و برخورد جهانی با قیمتگذاری اثر هنری است. چون قیمتگذاری اثر هنری اعتباری است و بر مبنای محاسبات مواد اولیه و مقدار ساعت کار نیست. بلکه فروش خلاقیت و زیبایی شناسی است و این کیفیتها کاملاً اعتباری است. همینطوری قیمتها تردید برانگیز است چه رسد به اینکه ما بخواهیم با هیجانات و فضای روانی پر از توهم جامعه آن را هم آلوده کنیم. از سوی دیگر اگر قیمتها بسیار بیحساب رشد کند، دیگر نمیتوانیم آنها را مدیریت کنیم. وقتی قیمتها افزایش عجیب داشته باشد، هم خریداران آثار هنری و هم هنرمندان از این شرایط ناراضی خواهند بود و این نابسامانی همه را آشفتهخاطر خواهد کرد.
شیوع ویروس کرونا چه تأثیری بر بازار هنر ایران گذاشته است و چقدر زمان میبرد تا شرایط تثبیت شود؟
کرونا بهطور کلی تأثیر منفی بر بازار هنر در سطح جهانی گذاشته است. بسیاری از حراجها دیگر برگزار نمیشود و هیچ گالریای در دنیا نمایشگاه برگزار نمیکند و فروش آثار به طور چشمگیری در دنیا کاهش پیدا کرده است و به همان میزان هم ازمعرفی آثار هنری کاسته و در نتیجه هنر متوقف شده است و طبیعتاً میتوان انتظار داشت که شیوع کرونا مثل همه زمینههای دیگر در هنر هم تأثیر منفی بگذارد. این یک مسأله بینالمللی است. اما این تأثیر بیشتر کوتاه مدت است. چون در بلند مدت بالاخره افرادی برمیگردند و چند ماهی را که از بازار دور بودند جبران میکنند و به این ترتیب بلافاصله بعد از کاهش بحران ناشی از گسترش کرونا یکدفعه هیجانی در بازار به وجود میآید که شاید حتی جبرانکننده باشد. اما در نگاه کوتاه مدت تأثیر منفی بوده است و اگر بخواهیم دستهبندی کنیم میبینیم که این تأثیربرای کارهای ارزان بیشتر و برای کارهای گران کمتر منفی بوده است. چون کارهای گران تقاضا کنندههای قدرتمندی پشتشان است ولی کارهای ارزان بیشتر به علایق طبقات متوسط جوامع متکی است. اینها طبیعتاً در بحران کرونا کمتر مورد توجه قرار میگیرند. نامهای بزرگ را چون همه میشناسند میتوان با نشان دادن تصویر در شبکه مجازی هم فروخت. اما آثار جوانها نیاز دارد که در یک گالری روی دیوار قرار بگیرد تا به فروش برسد، آنقدر شناخته شده نیست که بهصورت آنلاین فروخته شود. در همه جای دنیا از جمله ایران هنرمندان جوان در این دوران بیشتر آسیب دیدند. آرزو میکنم که بازار پس از دوره کرونا به گونهای رشد کند که این فترت را جبران بکند.
به نظرتان با توجه به صرفه اقتصادی برگزاری حراج بهصورت آنلاین، کدام نوع حراج بهتر است، فیزیکی یا آنلاین؟
حراجهای آنلاین اصولاً ایده جایگزین نیستند. یعنی هیچ وقت حراج آنلاین به اندازه حضوری نمیتواند موفق باشد و بعضی مؤسسات هم گهگاه حراجهایی برگزار کردند خیلی در سطح پایین با فروشهایی غیرقابل مقایسه با حراجهای حضوری. در مجموع از نظر اقتصادی فقط در حدی بوده است که بگویند که روند ادامه دارد نه بهصورت جدی تر. هیچکس به طور جدی دنبال حراج آنلاین نیست.
اما اخیراً رسانهها فروش آنلاین حراج کریستیز را خوب توصیف کردهاند. نظر شما چیست؟
کریستیز هم حراج آنلاین مهمی نداشته است.
برش
بازار آنلاین را نباید خیلی جدی گرفت
ما قصد نداریم حراج تهران را به طور آنلاین برگزار کنیم. بسیاری از رویدادهای مهم هنری مثل آرت فرها هم فعالیتشان متوقف شده از جمله در دوبی حراجها برگزار نشدند و در آینده نزدیک هم برگزار نخواهد شد. حتی آنهایی که به بازار متوسط بیشتر توجه دارند هم هیچ حالت آنلاینی نمیتوان برایشان متصور شد. به نظر من بازار آنلاین را نباید خیلی جدی گرفت و هرگز نمیتواند جایگزین بازار حضوری و جدی شود. بخصوص در قیمتهای بالارفته همه نیاز دارند آثار را از نزدیک ببینند، تا برای خریداری آن تصمیمگیری کنند و نمیتوانند با تصویری که در شبکه مجازی میبینند نسبت به آن اقدام کنند. بنابر این ما قصد نداریم که به هیچ وجه به سمت برگزاری حراجها به شکل مجازی برویم و امید داریم این بحران فروکش کند. اما اگر ادامه پیدا کرد دردنیا شاید تصمیمگیری دیگری انجام شود و اگر این اتفاق افتاد ما هم تصمیم دیگری میگیریم.
معاون وزیر راه و شهرسازی در گفتوگو با «ایران» خبر داد
اعلام میزان وام ودیعه مسکن حداکثر تا پسفردا
اجرای طرح محدودیت افزایش اجاره بها بهصورت گسترده
گروه اقتصادی/معاون وزیر راه و شهرسازی گفت: کدهای رهگیری سامانه املاک نشان میدهد محدودیت سقف افزایش اجاره بها از 15 تا 25 درصد، با درصد بالای آماری در قراردادهای اجاره اجرا میشود.
با اعلام آمارهای رسمی از افزایش قیمت مسکن و تأثیر آن بر قیمت اجاره بها، دولت روز نهم تیرماه مصوبهای را ابلاغ کرد که براساس آن اجارهبهای سالانه در تهران نباید بیشتر از ۲۵ درصد زیاد شود. این رقم برای کلانشهرها ۲۰ درصد و در بقیه شهرها ۱۵ درصد اعلام شد. این مصوبه به پیشنهاد دولت و تصویب ستاد ملی مقابله با کرونا ابلاغ شد و هدف آن حمایت از مستأجران در زمان شیوع کرونا بود. بانک مرکزی ایران در گزارش وضعیت مسکن در ماه خرداد اعلام کرد که اجاره خانه در تهران نسبت به ماه مشابه سال قبل بیش از ۲۷ درصد رشد داشته و این رقم در کل مناطق شهری به بیش از ۳۰ درصد رسیده است.
به گفته فعالان بازار، تعیین محدودیت سقف افزایش اجاره بها، اثرگذاری خود را در بازار نشان داده است. به این صورت که مستأجران در تمدید قرارداد بهدنبال مطالبه حق خود هستند و مالکان نیز از قانون تبعیت میکنند.
اجرا با درصد بالا
محمود محمودزاده، معاون مسکن و ساختمان وزیر راه و شهرسازی نیز در گفتوگو با «ایران» از آمارهای رسمی خبر داد که حاکی از اجرای قانون محدودیت سقف افزایش اجاره بها در درصد بالایی از قراردادهای ثبت شده است.
محمودزاده گفت: پس از تصویب قانون محدودیت افزایش اجارهبها، ما آن را به تمام زیرمجموعهها ابلاغ کردیم و اتحادیه املاک روی سایت خود بر الزام اجرای آن در تمام بنگاهها تأکید کرده است. بنگاههای املاک هنگام تنظیم قرارداد نمیتوانند قانون را نادیده بگیرند و حتماً باید موجر و مستأجران را از آن آگاه کنند.
به گفته محمودزاده، محدودیت افزایش اجاره بها، موضوع جدیدی است که شاید برخی مردم از آن بیاطلاع باشند هر چند اطلاعرسانی آن بهصورت گسترده بوده و همچنان هم ادامه دارد. هر چند موارد ثبت شده اجارهنامه در سامانه کد رهگیری نشان میدهد که محدودیت افزایش سقف اجاره بها در بیشتر قراردادها رعایت میشود. همچنین گزارش شرکتهای جابهجایی اثاثیه نیز نشان میدهد قانون بخوبی و با آمار بالایی در حال اجرا است.
محمودزاده افزود: در چند روز آینده آمار رسمی قراردادهای اجاره در تیرماه و میزان رعایت محدودیت سقف اجاره بها در این قراردادها منتشر میشود.
اعلام مبلغ وام ودیعه تا 2 روز آینده
برنامه دیگری که برای حمایت از مستأجران بویژه مستأجرانی که در دهکهای پایین درآمدی قرار میگیرد، پرداخت تسهیلات بهعنوان ودیعه یا همان رهن به آنان است. این برنامه نیز توسط دولت به تصویب رسیده و رئیس جمهوری بر اجرای آن از مردادماه تأکید دارد.
از جزئیات پرداخت وام ودیعه هنوز اطلاعاتی اعلام نشده است اما معاون وزیر راه و شهرسازی با اشاره به جلساتی که بین وزارتخانه و بانک مرکزی برای تعیین سقف وام برگزار شده است، گفت: مبلغ وام تا دو روز آینده از طرف بانک مرکزی اعلام میشود.
در بازار مسکن گمانه زنیها در خصوص مبلغ وام زیاد است. حتی از مبلغ 100 میلیون تومان هم صحبت میشود. اما محمودزاده تأکید کرد مبلغ وام کاملاً به میزان اعتباراتی که بانک مرکزی میتواند برای آن تأمین کند، بستگی دارد.
آنچه مشخص است این است که مبلغ وام مانند سقف اجاره بها در کلانشهرها و شهرهای کوچک متفاوت است. کارشناسان و فعالان بازار مسکن اما معتقدند با توجه به قیمت بالای اجاره بها در تهران، مبلغ وام باید حداقل تا 70 درصد اجاره بها را پوشش دهد.
کلیات تسهیلات ودیعه مسکن توسط هیأت دولت به تصویب رسیده و در صورتی که بانک مرکزی منابع آن را تأمین کند نحوه پرداخت آن اعلام میشود. بنابر اظهارات مسئولان پیشنهاد دهنده پراخت وام ودیعه، در این نوع از وام تنها سود بازمیگردد و باعث افزایش ۵۰ درصدی قدرت خرید یا اجاره مستأجران میشود.در این مدل تسهیلات اصل پول کامل باز میگردد و مستأجران تنها اقساط سود تسهیلات را پرداخت میکنند.در وام ودیعه مسکن به طور مثال اگر ۱۰۰ میلیون ودیعه معادل ماهانه ۳ میلیون اجاره است و اگر این ۱۰۰ میلیون تومان تسهیلات با کارمزد ۱۸ درصد پرداخت شود مستأجر تنها ماهانه یک میلیون و ۵۰۰ هزار تومان اقساط سود این تسهیلات را پرداخت میکند و در این بین ۱میلیون و۵۰۰ هزار تومان به نفع مستأجر و ۱میلیون و۵۰۰ هزار تومان به نفع مالک است.
گفته میشود در این نوع از تسهیلات هیچ ضرری به مالک وارد نمیشود و برای هر دو طرف دارای منافع است.
اجارهداری حرفهای
محمودزاده درباره برنامههای دیگر حمایت از مستأجران هم گفت: هدف ما آن است که بتوانیم طرح اجارهداری حرفهای را در دستور کار خود قرار دهیم. به همین منظور، اصلاح آییننامه اجارهداری حرفهای در هفته گذشته به تصویب هیأت دولت رسید و آیین نامه این طرح هم برای کنترل بازار اجاره در حال نهایی شدن است و امسال سعی خواهیم کرد آن را به مرحله عملیاتی برسانیم.
براساس این طرح، شهرداریها یا هر دستگاهی میتواند ورود پیدا کند و دستگاهها اراضی خود را در اختیار سازندگان جهت ساخت واحدهای مسکونی اجارهای قرار میدهد و سازندگان میتوانند با استفاده از این اراضی واحدهای مسکونی را جهت اجاره بسازند.
اخذ مالیات از خانههای خالی
در برنامه دیگری وزارت راه و شهرسازی تصمیم دارد با اجرای اخذ مالیات از خانههای خالی به سراغ آن دسته از مالکینی برود که صاحب دهها واحد مسکونی در تهران و سایر کلانشهرها هستند و میتوانند قیمت خانه را در برخی محلات تعیین کنند.به گفته محمد اسلامی وزیر راه و شهرسازی، اکنون سامانه املاک و اسکان که بانک اطلاعاتی محتکرین مسکن است فعال شده و سازمان امور مالیاتی میتواند قبضهای مالیاتی را در همین تابستان صادر کند.
معاون مسکن و ساختمان وزیر راه و شهرسازی پیشبینی کرد در مرحله اول اجرای قانون دریافت مالیات از خانههای خالی، 30 تا 50 درصد این خانهها وارد چرخه خرید و فروش یا اجاره شود.
با توجه به شیوع کرونا و مشکلات اقتصادی ناشی از این بیماری، مستأجران از جمله اقشاری هستند که بهخاطر قرار گرفتن در دهکهای متوسط و پایین، نیازمند حمایت بیشتری هستند.افزایش قیمت مسکن و اجاره بها لزوم این حمایت را بیشتر کرده است. انتظار این است با توجه به تأکید رئیس جمهوری طرحهای حمایتی از مستأجران هر چه زودتر اجرا شود چون در زمان فصل جابهجایی قرار داریم و این طرحها ممکن است با پایان فصل تابستان نتواند به مستأجران کمک چندانی کند.
مرتضی الویری در گفتوگو با «ایران» برای عبور از مشکلات پیشنهاد داد
باید به سمت راهکارهای اجماعی برویم
- اعتماد مردم باید بازسازی شود
- مجلس باید باب تعامل را باز کند
«بازسازی اعتماد مردم» و «رفتن به سمت راهکارهای اجماعی» مهمترین پیشنهادات مرتضی الویری برای عبور از چالشها و مشکلات فعلی کشور است. این عضو شورای شهر تهران که سابقه طولانی در مسئولیتهای مختلف سیاسی و از جمله شهرداری تهران را در کارنامه خود دارد، معتقد است ظرفیتهای مادی و معنوی برای عبور از مشکلات وجود دارد همچنان که تعامل و همکاری مجلس و دولت و اولویت دادن منافع ملی بر خواستههای جناحی از جمله آنهاست. او البته خیلی نسبت به تغییر رویکرد مجلس یازدهم خوش بین نیست اما تأکید دارد که بهارستان باید باب تعامل را باز کند.
شکل رابطه میان مجلس یازدهم و دولت حسن روحانی از زمان مشخص شدن منتخبان و با توجه به طیفبندی سیاسی آنها به نحوی قابل پیشبینی به نظر میرسید و اغلب ناظران از احتمال بروز چالشهایی مبتنی بر رقابتهای سیاسی و جناحی میان دو قوه سخن میگفتند. آنچه در عمر یک ماه و نیمه مجلس یازدهم مشاهده کردهاید را تا چه حد بر آن پیشبینیها منطبق میدانید و چگونه ارزیابی میکنید؟
در ابتدا باید بگویم که به شخصه انتقادهایی را به دولت آقای روحانی در حوزههای مختلف وارد میدانم. بنابراین آنچه میگویم از موضع حمایت صرف نیست. فارغ از انتقادهایم برخورد مجلس یازدهم با دولت را برخوردی غیرکارشناسانه و تا حدودی خصمانه تلقی میکنم. دلیلم برای این حرف این است که اگر مجلس بخواهد رویکرد سازندهای داشته باشد سعی میکند باب تعامل را باز کند.
باید توجه داشته باشیم، تغییر مدیریت در دولتی که فقط حدود یک سال از عمرش باقی مانده و بخصوص در شرایط ویژه برآمده از تحریم و کرونا طبیعتاً میتواند بسیار فاجعهبار باشد. بنابراین بهترین روش قابل توصیه در یک برش زمانی کوتاه این است که سعی کنیم شرایط مساعد را برای بهبود وضعیت کشور فراهم کنیم.
آنچه در این چند هفته از مجلس دیدهایم نشان میدهد که چنین رویکردی در مجلس وجود ندارد. نطقها اغلب غیرکارشناسانه و بیشتر احساساتی و شتابزده بود که بهطور مشخص در نوع برخوردی که در مجلس با آقای ظریف صورت گرفت دیده شد.
در یک مجلس منطقی اجازه داده میشود وزیر حرفهای خودش را در فضایی آرام بیان کند و ترتیبی میدهند که بحثها و نظرات در فضایی مثبت و معطوف به نتیجه شکل بگیرد و نه در جو تخریب و اتهامزنی. چنین مجلسی باید به حدود اختیارات نهادها و وزارتخانهها توجه کند و در حدود اختیارات خواستار پاسخگویی باشد. چنانکه در حوزه سیاست خارجی و در ماجرای جلسه گزارش وزیر امورخارجه به نمایندگان باید به این نکته توجه میشد که چه مسائلی در اختیار خود مجلس یا شورای عالی امنیت ملی و حتی در سطح تصمیمگیری مقامات عالی است. اما مذاکرات مجلس دست کم در آن جلسه بسیار شعاری بود. در حوزه اقتصادی هم تاکنون هیچ حرف کارشناسانهای از مجلس به گوش نرسیده است الا مخالفت و توهین و القای برچسبهایی بیحساب و کتاب که حتی میتواند عنوان مجرمانه داشته باشد.
شما فضای مجلس را در آغاز فعالیتاش فضایی شعارزده ارزیابی کردید. حاکمیت چنین فضایی چه دلایلی میتواند داشته باشد. آیا قرار است این پیام به افکار عمومی فرستاده شود که مجلس میخواهد برای حل مشکلات آستین بالا بزند یا آنچه میبینیم حاصل هویت سیاسی و میزان تجربه نمایندگی منتخبان است بویژه که بسیاری از آنها چهرههای شناخته شدهای نبودهاند و آنها هم که به هر شکل در فضای سیاسی مطرح بودند به تندروی شناخته میشدند...
من تردیدی ندارم که در مجلس یازدهم نمایندگان خوشفکر، درد آشنا و با سوابق کار اجرایی درخشان وجود دارند. اما ایرادی که وجود دارد این است که تعداد این قبیل افراد محدود است و صدایشان در مقابل صدای اکثریت بسیار ضعیف است. زمانی که تیغ احراز صلاحیت، کاندیداهای با صلاحیت را از میدان به در کرد وقوع چنین وضعیتی هشدار داده شد. حتی در جریان اصولگرایی نیز افرادی بودند که نسبت به آن رویکرد اعتراض کردند. چنانکه آقای علی لاریجانی رئیس سابق مجلس شورای اسلامی در این باره انتقادهای خودش را بیان کرد. اما متأسفانه این صدای اعتراض شنیده نشد و نتیجهاش کاهش مشارکت مردم در انتخابات بود. در نتیجه شاید همین وضعیت از حیث پشتوانه رأی سبب شود که مجلس نتواند چنانکه باید همه طبقات اجتماعی مردم را نمایندگی کند و جایگاه خودش را پیدا کند. اتفاقی که دودش به چشم همه خواهد رفت، نه یک جناح و یک جریان.
اعتماد میان مردم و حاکمیت کاهش یافته است. آنها به عملکرد اکثر مسئولان با دیده منفی نگاه میکنند.
وقتی اینجا به مجلس یازدهم انتقاد میکنیم به این معنی نیست که بخشهای دیگر مصون و بری از انتقاد هستند. اما حرف من عبارت از این است که هر کجا ما انتظارات مردم را نادیده گرفتیم یا اجازه ندادیم اراده مردم بهصورت شفاف و روشن حاکم باشد آن وقت باید این عواقب را هم در نظر بگیریم.
فارغ از انتقاداتی که مطرح کردید، میدانیم که شرایط کشور و مخاطرات پیش روی آن بیش از هر چیز در این مقطع تاریخی نیاز به راهکارهای اجماعی دارد و انتقادات صرف که بهدنبال نتیجه مشخص نیستند نمیتوانند مفید فایده باشند. به نظرتان آیا این ظرفیت در مجلس یازدهم دیده میشود که بتواند به سمت چنین رویکرد اجماعی حرکت کند و با آسیبشناسی مسائل راهکار و برنامه مشخصی پیرامون مشکلات ارائه کند؟
به شخصه چنین امیدی ندارم و متأسفم که به چنین ناامیدیای رسیدم. چارچوبهای ذهنی موجود اجازه چنین اصلاحات و جراحیهایی را نمیدهد. اینکه در شرایط مواجهه کشور با بحرانهای متعدد باید به سمت راهکارهای اجماعی برویم قابل تردید نیست. حتی اگر اجماع همگانی در اتخاذ راه حل وجود نداشته باشد؛ دست کم باید اکثریتی از مردم وکارشناسان نسبت به آن اقناع شوند. اما متأسفانه در وضعیتی هستیم که اکثریت نسبت به این راهحلها و اثربخشیشان در زندگی خود بیاعتماد و بیاعتقاد هستند. خدا کند قبل از اینکه شرایط به نقطه غیر قابل برگشت برسد اعتماد مردم بازسازی شود. پیش نیاز چنین بازسازی آن است که دلسوزان کشور بتوانند بدون خط قرمزهای من درآوردی از طریق رسانه ملی راه حلها را در میان گذارند. بدون تردید در کشوری با این منابع مادی و معنوی راه حل خروج از بحران وجود دارد.
دولت در ابتدای آغاز به کار مجلس یازدهم این مجلس را به همکاری و تعامل در راه حل مشکلات کشور دعوت کرد. برخی کارشناسان هم در اظهارنظرهایشان موضع انتقادی صرف مجلس را کافی و راهگشا نمیدانند و میگویند اگر مجلس انتقاد میکند باید پیشنهاد و راهحل جایگزین هم ارائه دهد. این انتظار در قالب واقعیت تفکیک قوا و وجود رقابت سیاسی میان منتخبان مجلس و مسئولان دولت تا چه حد منطقی است؟
کار مجلس قانونگذاری، رأی اعتماد به وزرا و نظارت بر اجرای قانون است و کار دولت هم فعالیتهای اجرایی در چارچوب قوانین مصوب مجلس و آییننامههای اجرایی است. لذا اگر دولت و مجلس هر یک کار قانونی خود را انجام دهند تفکیک قوا اتفاق افتاده و هیچ مشکلی به وجود نمیآید. مشکل از آنجا به وجود میآید که دولت بخواهد کارهای اجرایی را خارج از چارچوب قانونی انجام دهد یا مجلس بخواهد در کارهای اجرایی دخالت کند یا برخی نمایندگان برای تحقق خواستههای غیرقانونی خود باجخواهی کنند. اصلاح امور کشور موقعی تحقق مییابد که هر قوه کار قانونی خود را انجام دهد.
من تصور میکنم اگر منافع ملی مدنظر دولت و مجلس باشد، رقابت سیاسی هیچ مشکلی را به وجود نمیآورد. سلیقه سیاسی جای خود را دارد و نظر کارشناسی جای خود، شما چه اصولگرا باشید و چه اصلاحطلب، همانطور که برای جراحی قلب به متخصص مربوطه مراجعه میکنید، برای مقابله با تورم، ایجاد اشتغال، رشد تولید، مقابله با فساد و غیره بایستی نظر کارشناسی را در تصمیمسازی و نهایتاً تصمیمگیری حاکم کنید.
با توجه به توصیههای مقامات عالی نظام پیرامون رابطه مجلس و دولت تا چه حد منتظر تغییر جدی در رابطه این دو قوه و ایجاد همافزایی میان آنها برای حل مشکلات هستید؟
سخنان رهبری نظام در مورد نقش نظارتی مجلس و اجتناب از توهین و تهمت و تنظیم رابطه مجلس و دولت در چارچوب قانون نکات بسیار مفیدی است. همچنین عبارتی که ایشان در مورد انجام وظایف دولت تا روز آخر بهکار بردند میتواند کسانی را که بهدنبال رأی عدم کفایت بودند، منصرف نماید. امیدوارم سلیقههای شخصی و جناحی جای خود را به همدلی و همافزایی برای حل مشکلات و عبور از این شرایط سخت بدهد.
گفتید که خودتان یکی از منتقدان سیاستهای اقتصادی دولت هستید. با این حساب شاید بتوانید منصفانه به این مسأله نگاه کنید. در حال حاضر منتقدان به دلیل مشکلات فزاینده به وجود آمده، کل راهبرد دولت آقای روحانی یعنی اعتدال در داخل و تعامل در خارج را اشتباه میدانند و دستاوردهای این راهبرد از جمله برجام را زیر سؤال میبرند. به نظر شما و با توجه به انتقاداتی که خودتان وارد میدانید، آیا دولت در تعیین راهبرد اشتباه داشت؟ آیا میشد تصور کرد که دولت مسیر دیگری را طی کند و وضعیت بهتری رقم بخورد؟
در حوزه راهبرد تعامل خارجی متأسفانه جریانهای تندرو همان کاری را کردند که دشمنان ما در خارج از کشور انجام دادند. بسیاری از اقداماتی که دولت ترامپ و جریان نومحافظه کار امریکا علیه ایران انجام دادند و موضع ضد برجامی اتخاذ کردند در داخل کشور هم نظیر داشت. مخالفت با برجام از پیش از تولدش آغاز شد و کسی منتظر نتایج آن باقی نماند.
در شرایطی که نیاز بود با سرمایهگذاری شرکتهای متعلق به کشورهای طرف برجام این توافق بیمه شود اعلام شد که شرکت های امریکایی حق حضور و سرمایهگذاری در ایران را ندارند. به علاوه با برخی اقدامات حاشیهای این جریانها شرایط به نحوی شد که احساسات رأیدهندگان امریکایی به نفع جریانهای مخالف برجام در امریکا تحریک شود. به این ترتیب من معتقدم جریانهای تندرو کشور ما در روی کار آمدن ترامپ مؤثر بودند. اما در مورد عملکرد دولت در سیاست داخلی نیز انتقادهایی در حوزههای اقتصادی و سیاسی اجتماعی وجود دارد. بنابراین با اینکه راهبرد دولت در کلان قابل دفاع بود اما در عمل با کارشکنی جریانهای مخالف و اشتباهات غیرقابل انکار رخ داده در بعضی زمینهها وضعیت امروز را رقم زد.
همه دولتها با هدف حل مشکلات پا به میدان میگذارند. اینکه چنین خطاهای مدیریتی رخ میدهد و دولتها را از دستیابی به اهدافشان دور میکند، نتیجه چه چیزی است؟ مناسبات حاکم بر نظام تصمیمسازی و اجرا یا فقدان سازوکار بهرهمندی از نظرات طیف گسترده کارشناسان؟
معتقدم یکی از دلایل مؤثر در بروز این خطاها حلقههای بستهای است که شکل میگیرد و اجازه دیدگاهها و سلیقههای مختلف را نمیدهد. این مسأله سبب میشود که تصمیمگیریها از غنای لازم کارشناسی برخوردار نباشد.
به عبارت دیگر تصمیمگیری بایسته و منطقی از دل تصمیمسازی کارشناسانه متولد میشود. نمیشود با حذف دیدگاهها و نظرات مخالف و میدان دادن به نظراتی که خود میپسندیم انتظار حل مشکلات را داشته باشیم.
شما به مسأله مصرف انرژی در کشور نگاه کنید. هم منابع را هدر دادهایم، هم محیط زیست را آلوده کردهایم، هم موجب قاچاق سوخت به کشورهای همجوار شدهایم. برای اینکه نخواستیم تصمیمسازی را به کارشناسان سپرده و پس از شنیدن صدای آنان تصمیمگیری نماییم.
آیا معتقد نیستید که این وضعیت یک جهت مقابل هم دارد و آن اینکه نظرات و ایدهپردازیهای مفید و مؤثر به دلایل سیاسی از دولت دریغ میشود. یعنی حلقههای کارشناسی دور نگه داشته شده از کانون تصمیمگیری به نوعی بیتفاوتی و انتظار برای شکست سیاستهای مورد انتقادشان میرسند و گاه حتی از جبهه حامیان به جبهه منتقدان مهاجرت میکنند. آیا این اتفاقی نیست که به نحو بارزی در رابطه اغلب اصلاحطلبان با دولت رخ داده است که به نظر میرسد تمایل ندارند خود را شریک ناکامیهای دولت کنند؟ به باورتان تأثیر این نوع تبریجویی در آینده جریان اصلاحات چه خواهد بود؟
گاه اقدامات دولتها سازگار با سیاستهای مورد توجه گروههای حامیاش نمیشود و من اشکالی به تبدیل شدن از حامی به منتقد وارد نمیدانم. در زمینه مسائل اقتصادی هم دیدگاههایی از سوی کارشناسان اصلاحطلب مطرح شد ولی مورد توجه قرار نگرفت. موارد متعددی از این دست نوعی سرخوردگی ایجاد کرد.
به هر حال این انتقادات در جای خودش باقی است اما قاطبه اصلاحطلبان بر این باور نیستند که در یک سال باقیمانده به دنبال تضعیف دولت باشند. بلکه فکر میکنیم مناسبترین کاری که در این مقطع باید انجام شود این است که در عین انتقاد تلاش کنیم بیشترین کمک را به دولت برای عبور دادن کشور از بحرانهای مهمی مانند تحریم و کرونا داشته باشیم.
یکی از راهکارهایی که دولت برای بهبود شرایط کشور در این روزها طرحریزی کرده است، فعال کردن استانداریها برای کمک به حل مسائل از جمله مکلف کردن آنها به شناسایی و معرفی پروژههای نیمهکاره، واگذاری زمین برای تأمین مسکن و نظایر آن است. که به نوعی تفویض اختیار بیشتر به استانداریها تلقی میشود. سیاستی که از سالهای گذشته در دولت روحانی مطرح شده است. ارزیابیتان از نتیجهبخش بودن این راهکار با توجه به حدود اختیارات استانداران چیست؟
این راهکار که از سوی دولت تدوین و ابلاغ شده حتماً کار ضروری و مهمی است. منتها کاش زودتر انجام میشد. زیرا دولت با وجود پیگیری افزایش اختیارات استانداران به جای تمرکززدایی دچار تمرکزگرایی شد. حتی اختیاراتی که به موجب قانون باید به مدیریت شهری یعنی شهرداریها واگذار میشد تحقق نیافت و توان شوراها را به عنوان پارلمان شهری و شهرداریها که میتوانستند تکیهگاه دولت باشند، معطل گذاشته شد. اما به هر حال امیدواریم در این فرصت یکساله خواست تمرکززدایی و واگذاری کار به استانداریها تحقق پیدا کند. زیرا جلوی ضرر را از هر کجا که بگیریم منفعت است.
شکل رابطه میان مجلس یازدهم و دولت حسن روحانی از زمان مشخص شدن منتخبان و با توجه به طیفبندی سیاسی آنها به نحوی قابل پیشبینی به نظر میرسید و اغلب ناظران از احتمال بروز چالشهایی مبتنی بر رقابتهای سیاسی و جناحی میان دو قوه سخن میگفتند. آنچه در عمر یک ماه و نیمه مجلس یازدهم مشاهده کردهاید را تا چه حد بر آن پیشبینیها منطبق میدانید و چگونه ارزیابی میکنید؟
در ابتدا باید بگویم که به شخصه انتقادهایی را به دولت آقای روحانی در حوزههای مختلف وارد میدانم. بنابراین آنچه میگویم از موضع حمایت صرف نیست. فارغ از انتقادهایم برخورد مجلس یازدهم با دولت را برخوردی غیرکارشناسانه و تا حدودی خصمانه تلقی میکنم. دلیلم برای این حرف این است که اگر مجلس بخواهد رویکرد سازندهای داشته باشد سعی میکند باب تعامل را باز کند.
باید توجه داشته باشیم، تغییر مدیریت در دولتی که فقط حدود یک سال از عمرش باقی مانده و بخصوص در شرایط ویژه برآمده از تحریم و کرونا طبیعتاً میتواند بسیار فاجعهبار باشد. بنابراین بهترین روش قابل توصیه در یک برش زمانی کوتاه این است که سعی کنیم شرایط مساعد را برای بهبود وضعیت کشور فراهم کنیم.
آنچه در این چند هفته از مجلس دیدهایم نشان میدهد که چنین رویکردی در مجلس وجود ندارد. نطقها اغلب غیرکارشناسانه و بیشتر احساساتی و شتابزده بود که بهطور مشخص در نوع برخوردی که در مجلس با آقای ظریف صورت گرفت دیده شد.
در یک مجلس منطقی اجازه داده میشود وزیر حرفهای خودش را در فضایی آرام بیان کند و ترتیبی میدهند که بحثها و نظرات در فضایی مثبت و معطوف به نتیجه شکل بگیرد و نه در جو تخریب و اتهامزنی. چنین مجلسی باید به حدود اختیارات نهادها و وزارتخانهها توجه کند و در حدود اختیارات خواستار پاسخگویی باشد. چنانکه در حوزه سیاست خارجی و در ماجرای جلسه گزارش وزیر امورخارجه به نمایندگان باید به این نکته توجه میشد که چه مسائلی در اختیار خود مجلس یا شورای عالی امنیت ملی و حتی در سطح تصمیمگیری مقامات عالی است. اما مذاکرات مجلس دست کم در آن جلسه بسیار شعاری بود. در حوزه اقتصادی هم تاکنون هیچ حرف کارشناسانهای از مجلس به گوش نرسیده است الا مخالفت و توهین و القای برچسبهایی بیحساب و کتاب که حتی میتواند عنوان مجرمانه داشته باشد.
شما فضای مجلس را در آغاز فعالیتاش فضایی شعارزده ارزیابی کردید. حاکمیت چنین فضایی چه دلایلی میتواند داشته باشد. آیا قرار است این پیام به افکار عمومی فرستاده شود که مجلس میخواهد برای حل مشکلات آستین بالا بزند یا آنچه میبینیم حاصل هویت سیاسی و میزان تجربه نمایندگی منتخبان است بویژه که بسیاری از آنها چهرههای شناخته شدهای نبودهاند و آنها هم که به هر شکل در فضای سیاسی مطرح بودند به تندروی شناخته میشدند...
من تردیدی ندارم که در مجلس یازدهم نمایندگان خوشفکر، درد آشنا و با سوابق کار اجرایی درخشان وجود دارند. اما ایرادی که وجود دارد این است که تعداد این قبیل افراد محدود است و صدایشان در مقابل صدای اکثریت بسیار ضعیف است. زمانی که تیغ احراز صلاحیت، کاندیداهای با صلاحیت را از میدان به در کرد وقوع چنین وضعیتی هشدار داده شد. حتی در جریان اصولگرایی نیز افرادی بودند که نسبت به آن رویکرد اعتراض کردند. چنانکه آقای علی لاریجانی رئیس سابق مجلس شورای اسلامی در این باره انتقادهای خودش را بیان کرد. اما متأسفانه این صدای اعتراض شنیده نشد و نتیجهاش کاهش مشارکت مردم در انتخابات بود. در نتیجه شاید همین وضعیت از حیث پشتوانه رأی سبب شود که مجلس نتواند چنانکه باید همه طبقات اجتماعی مردم را نمایندگی کند و جایگاه خودش را پیدا کند. اتفاقی که دودش به چشم همه خواهد رفت، نه یک جناح و یک جریان.
اعتماد میان مردم و حاکمیت کاهش یافته است. آنها به عملکرد اکثر مسئولان با دیده منفی نگاه میکنند.
وقتی اینجا به مجلس یازدهم انتقاد میکنیم به این معنی نیست که بخشهای دیگر مصون و بری از انتقاد هستند. اما حرف من عبارت از این است که هر کجا ما انتظارات مردم را نادیده گرفتیم یا اجازه ندادیم اراده مردم بهصورت شفاف و روشن حاکم باشد آن وقت باید این عواقب را هم در نظر بگیریم.
فارغ از انتقاداتی که مطرح کردید، میدانیم که شرایط کشور و مخاطرات پیش روی آن بیش از هر چیز در این مقطع تاریخی نیاز به راهکارهای اجماعی دارد و انتقادات صرف که بهدنبال نتیجه مشخص نیستند نمیتوانند مفید فایده باشند. به نظرتان آیا این ظرفیت در مجلس یازدهم دیده میشود که بتواند به سمت چنین رویکرد اجماعی حرکت کند و با آسیبشناسی مسائل راهکار و برنامه مشخصی پیرامون مشکلات ارائه کند؟
به شخصه چنین امیدی ندارم و متأسفم که به چنین ناامیدیای رسیدم. چارچوبهای ذهنی موجود اجازه چنین اصلاحات و جراحیهایی را نمیدهد. اینکه در شرایط مواجهه کشور با بحرانهای متعدد باید به سمت راهکارهای اجماعی برویم قابل تردید نیست. حتی اگر اجماع همگانی در اتخاذ راه حل وجود نداشته باشد؛ دست کم باید اکثریتی از مردم وکارشناسان نسبت به آن اقناع شوند. اما متأسفانه در وضعیتی هستیم که اکثریت نسبت به این راهحلها و اثربخشیشان در زندگی خود بیاعتماد و بیاعتقاد هستند. خدا کند قبل از اینکه شرایط به نقطه غیر قابل برگشت برسد اعتماد مردم بازسازی شود. پیش نیاز چنین بازسازی آن است که دلسوزان کشور بتوانند بدون خط قرمزهای من درآوردی از طریق رسانه ملی راه حلها را در میان گذارند. بدون تردید در کشوری با این منابع مادی و معنوی راه حل خروج از بحران وجود دارد.
دولت در ابتدای آغاز به کار مجلس یازدهم این مجلس را به همکاری و تعامل در راه حل مشکلات کشور دعوت کرد. برخی کارشناسان هم در اظهارنظرهایشان موضع انتقادی صرف مجلس را کافی و راهگشا نمیدانند و میگویند اگر مجلس انتقاد میکند باید پیشنهاد و راهحل جایگزین هم ارائه دهد. این انتظار در قالب واقعیت تفکیک قوا و وجود رقابت سیاسی میان منتخبان مجلس و مسئولان دولت تا چه حد منطقی است؟
کار مجلس قانونگذاری، رأی اعتماد به وزرا و نظارت بر اجرای قانون است و کار دولت هم فعالیتهای اجرایی در چارچوب قوانین مصوب مجلس و آییننامههای اجرایی است. لذا اگر دولت و مجلس هر یک کار قانونی خود را انجام دهند تفکیک قوا اتفاق افتاده و هیچ مشکلی به وجود نمیآید. مشکل از آنجا به وجود میآید که دولت بخواهد کارهای اجرایی را خارج از چارچوب قانونی انجام دهد یا مجلس بخواهد در کارهای اجرایی دخالت کند یا برخی نمایندگان برای تحقق خواستههای غیرقانونی خود باجخواهی کنند. اصلاح امور کشور موقعی تحقق مییابد که هر قوه کار قانونی خود را انجام دهد.
من تصور میکنم اگر منافع ملی مدنظر دولت و مجلس باشد، رقابت سیاسی هیچ مشکلی را به وجود نمیآورد. سلیقه سیاسی جای خود را دارد و نظر کارشناسی جای خود، شما چه اصولگرا باشید و چه اصلاحطلب، همانطور که برای جراحی قلب به متخصص مربوطه مراجعه میکنید، برای مقابله با تورم، ایجاد اشتغال، رشد تولید، مقابله با فساد و غیره بایستی نظر کارشناسی را در تصمیمسازی و نهایتاً تصمیمگیری حاکم کنید.
با توجه به توصیههای مقامات عالی نظام پیرامون رابطه مجلس و دولت تا چه حد منتظر تغییر جدی در رابطه این دو قوه و ایجاد همافزایی میان آنها برای حل مشکلات هستید؟
سخنان رهبری نظام در مورد نقش نظارتی مجلس و اجتناب از توهین و تهمت و تنظیم رابطه مجلس و دولت در چارچوب قانون نکات بسیار مفیدی است. همچنین عبارتی که ایشان در مورد انجام وظایف دولت تا روز آخر بهکار بردند میتواند کسانی را که بهدنبال رأی عدم کفایت بودند، منصرف نماید. امیدوارم سلیقههای شخصی و جناحی جای خود را به همدلی و همافزایی برای حل مشکلات و عبور از این شرایط سخت بدهد.
گفتید که خودتان یکی از منتقدان سیاستهای اقتصادی دولت هستید. با این حساب شاید بتوانید منصفانه به این مسأله نگاه کنید. در حال حاضر منتقدان به دلیل مشکلات فزاینده به وجود آمده، کل راهبرد دولت آقای روحانی یعنی اعتدال در داخل و تعامل در خارج را اشتباه میدانند و دستاوردهای این راهبرد از جمله برجام را زیر سؤال میبرند. به نظر شما و با توجه به انتقاداتی که خودتان وارد میدانید، آیا دولت در تعیین راهبرد اشتباه داشت؟ آیا میشد تصور کرد که دولت مسیر دیگری را طی کند و وضعیت بهتری رقم بخورد؟
در حوزه راهبرد تعامل خارجی متأسفانه جریانهای تندرو همان کاری را کردند که دشمنان ما در خارج از کشور انجام دادند. بسیاری از اقداماتی که دولت ترامپ و جریان نومحافظه کار امریکا علیه ایران انجام دادند و موضع ضد برجامی اتخاذ کردند در داخل کشور هم نظیر داشت. مخالفت با برجام از پیش از تولدش آغاز شد و کسی منتظر نتایج آن باقی نماند.
در شرایطی که نیاز بود با سرمایهگذاری شرکتهای متعلق به کشورهای طرف برجام این توافق بیمه شود اعلام شد که شرکت های امریکایی حق حضور و سرمایهگذاری در ایران را ندارند. به علاوه با برخی اقدامات حاشیهای این جریانها شرایط به نحوی شد که احساسات رأیدهندگان امریکایی به نفع جریانهای مخالف برجام در امریکا تحریک شود. به این ترتیب من معتقدم جریانهای تندرو کشور ما در روی کار آمدن ترامپ مؤثر بودند. اما در مورد عملکرد دولت در سیاست داخلی نیز انتقادهایی در حوزههای اقتصادی و سیاسی اجتماعی وجود دارد. بنابراین با اینکه راهبرد دولت در کلان قابل دفاع بود اما در عمل با کارشکنی جریانهای مخالف و اشتباهات غیرقابل انکار رخ داده در بعضی زمینهها وضعیت امروز را رقم زد.
همه دولتها با هدف حل مشکلات پا به میدان میگذارند. اینکه چنین خطاهای مدیریتی رخ میدهد و دولتها را از دستیابی به اهدافشان دور میکند، نتیجه چه چیزی است؟ مناسبات حاکم بر نظام تصمیمسازی و اجرا یا فقدان سازوکار بهرهمندی از نظرات طیف گسترده کارشناسان؟
معتقدم یکی از دلایل مؤثر در بروز این خطاها حلقههای بستهای است که شکل میگیرد و اجازه دیدگاهها و سلیقههای مختلف را نمیدهد. این مسأله سبب میشود که تصمیمگیریها از غنای لازم کارشناسی برخوردار نباشد.
به عبارت دیگر تصمیمگیری بایسته و منطقی از دل تصمیمسازی کارشناسانه متولد میشود. نمیشود با حذف دیدگاهها و نظرات مخالف و میدان دادن به نظراتی که خود میپسندیم انتظار حل مشکلات را داشته باشیم.
شما به مسأله مصرف انرژی در کشور نگاه کنید. هم منابع را هدر دادهایم، هم محیط زیست را آلوده کردهایم، هم موجب قاچاق سوخت به کشورهای همجوار شدهایم. برای اینکه نخواستیم تصمیمسازی را به کارشناسان سپرده و پس از شنیدن صدای آنان تصمیمگیری نماییم.
آیا معتقد نیستید که این وضعیت یک جهت مقابل هم دارد و آن اینکه نظرات و ایدهپردازیهای مفید و مؤثر به دلایل سیاسی از دولت دریغ میشود. یعنی حلقههای کارشناسی دور نگه داشته شده از کانون تصمیمگیری به نوعی بیتفاوتی و انتظار برای شکست سیاستهای مورد انتقادشان میرسند و گاه حتی از جبهه حامیان به جبهه منتقدان مهاجرت میکنند. آیا این اتفاقی نیست که به نحو بارزی در رابطه اغلب اصلاحطلبان با دولت رخ داده است که به نظر میرسد تمایل ندارند خود را شریک ناکامیهای دولت کنند؟ به باورتان تأثیر این نوع تبریجویی در آینده جریان اصلاحات چه خواهد بود؟
گاه اقدامات دولتها سازگار با سیاستهای مورد توجه گروههای حامیاش نمیشود و من اشکالی به تبدیل شدن از حامی به منتقد وارد نمیدانم. در زمینه مسائل اقتصادی هم دیدگاههایی از سوی کارشناسان اصلاحطلب مطرح شد ولی مورد توجه قرار نگرفت. موارد متعددی از این دست نوعی سرخوردگی ایجاد کرد.
به هر حال این انتقادات در جای خودش باقی است اما قاطبه اصلاحطلبان بر این باور نیستند که در یک سال باقیمانده به دنبال تضعیف دولت باشند. بلکه فکر میکنیم مناسبترین کاری که در این مقطع باید انجام شود این است که در عین انتقاد تلاش کنیم بیشترین کمک را به دولت برای عبور دادن کشور از بحرانهای مهمی مانند تحریم و کرونا داشته باشیم.
یکی از راهکارهایی که دولت برای بهبود شرایط کشور در این روزها طرحریزی کرده است، فعال کردن استانداریها برای کمک به حل مسائل از جمله مکلف کردن آنها به شناسایی و معرفی پروژههای نیمهکاره، واگذاری زمین برای تأمین مسکن و نظایر آن است. که به نوعی تفویض اختیار بیشتر به استانداریها تلقی میشود. سیاستی که از سالهای گذشته در دولت روحانی مطرح شده است. ارزیابیتان از نتیجهبخش بودن این راهکار با توجه به حدود اختیارات استانداران چیست؟
این راهکار که از سوی دولت تدوین و ابلاغ شده حتماً کار ضروری و مهمی است. منتها کاش زودتر انجام میشد. زیرا دولت با وجود پیگیری افزایش اختیارات استانداران به جای تمرکززدایی دچار تمرکزگرایی شد. حتی اختیاراتی که به موجب قانون باید به مدیریت شهری یعنی شهرداریها واگذار میشد تحقق نیافت و توان شوراها را به عنوان پارلمان شهری و شهرداریها که میتوانستند تکیهگاه دولت باشند، معطل گذاشته شد. اما به هر حال امیدواریم در این فرصت یکساله خواست تمرکززدایی و واگذاری کار به استانداریها تحقق پیدا کند. زیرا جلوی ضرر را از هر کجا که بگیریم منفعت است.
سلام ایران
هر روز با شما در اینجا خواهیم بود، صدای شما، حرف شما و پیشنهاد شما را می شنویم و می خوانیم و بازگو می کنیم.
با ما همراه باشید، بگویید و بنویسید
تلفن: 88769075 - 021 پیامک: 3000451213
نظــــــــر مـــــردم
پیشنهاد برای جا ماندههای کنکور پزشکی/ آقای صابر: شیوه پذیرش دانشجو در پردیسهای پزشکی دانشگاهها اعم از دولتی و آزاد باید انعطاف و تغییرات بیشتری داشته باشد. مستحضرید که استعدادهای خاصی در رشتههای خاص به دلایلی از تحصیل جا ماندهاند و لذا بدون شرط در نظر گرفتن سقف سنی 8 یا 10 واحد پیشنهاد میشود استاد هر واحد دانشگاهی ارائه کند وپس از مصاحبه در دانشگاههای مربوطه اگر توان تحصیل داشت، آن دانشجو در رشته پزشکی یا پیراپزشکی تحصیل کند. چون سطح کنکور طوری هست که با توجه به توانایی ذاتی افراد بعضاً نمیتوانند در کنکور سراسری پذیرفته شوند. یکی از شیوههای پذیرش در پردیسها و طبق نظر استاد میتواند قابل بررسی باشد. ما ایرانیها در پزشکی خبره هستیم. لطفاً انعکاس دهید.
با ما همراه باشید، بگویید و بنویسید
تلفن: 88769075 - 021 پیامک: 3000451213
نظــــــــر مـــــردم
پیشنهاد برای جا ماندههای کنکور پزشکی/ آقای صابر: شیوه پذیرش دانشجو در پردیسهای پزشکی دانشگاهها اعم از دولتی و آزاد باید انعطاف و تغییرات بیشتری داشته باشد. مستحضرید که استعدادهای خاصی در رشتههای خاص به دلایلی از تحصیل جا ماندهاند و لذا بدون شرط در نظر گرفتن سقف سنی 8 یا 10 واحد پیشنهاد میشود استاد هر واحد دانشگاهی ارائه کند وپس از مصاحبه در دانشگاههای مربوطه اگر توان تحصیل داشت، آن دانشجو در رشته پزشکی یا پیراپزشکی تحصیل کند. چون سطح کنکور طوری هست که با توجه به توانایی ذاتی افراد بعضاً نمیتوانند در کنکور سراسری پذیرفته شوند. یکی از شیوههای پذیرش در پردیسها و طبق نظر استاد میتواند قابل بررسی باشد. ما ایرانیها در پزشکی خبره هستیم. لطفاً انعکاس دهید.
توسعه زیرساخت آب و برق بر تارک خلیج فارس
رضا اردکانیان
وزیر نیرو
خلیج فارس همیشه تاریخ به نام ایرانیان بوده و اکنون نیز الهامبخش هویت و ملیت ایرانی است. وظیفه ما برای زنده نگهداشتن نام این پیکره آبی، ایجاب میکند که برای آبادانی زیستگاههای انسانی حاشیه خلیج فارس سخت تلاش کنیم. تاریخ، آبادانی و تمدن را حرمت میگذارد و نگه داشتن حرمت نام خلیج فارس به سهم ما در آبادانی سرزمینهای متأثر از این پهنه آبی ارزشمند نیز بستگی دارد. استان هرمزگان درست بر تارک حساسترین نقطه از خلیج فارس ایستاده و همچون نگهبانی بر فراز تنگه هرمز، در گفتوگویی تاریخی با روح ایرانی حلول کرده در خلیج فارس است.
هرمزگان باید همواره سخنی از جنس آبادانی با خلیج فارس بگوید، گفتاری از جنس تلاش مردمان این سرزمین برای آباد ساختن کرانه شمالی خلیج فارس. روز پنجشنبه 26 تیرماه 1399 لحظهای خرسندکننده در تاریخ آبادانی استان هرمزگان بود و جملهای دیگر در گفتار هرمزگان و روح ایرانی خلیج فارس نقش بست.
پویش #هرهفته_الف_ب_ایران در هفته دوازدهم خود به استان هرمزگان رسید و مهمترین طرحهایی که در این هفته افتتاح شدند عبارتند از: سامانه نمکزدایی (آبشیرینکن) بندرعباس با سرمایهگذاری 400 میلیارد تومان، طرح آبرسانی به شهرستان بشاگرد با سرمایهگذاری 181 میلیارد تومان؛ واحد شماره 1 بخش گاز نیروگاه سیکل ترکیبی قشم با ظرفیت 175 مگاوات و سرمایهگذاری هزار و 650 میلیارد تومان؛ افزایش توان نیروگاه بندرعباس با ظرفیت 115 مگاوات و سرمایهگذاری 48 میلیارد تومان؛ 14 پروژه انتقال و توزیع نیروی برق در سطح استان با سرمایهگذاری 351.7 میلیارد تومان و دو پروژه تأمین آب و ساماندهی رودخانههای استان با سرمایهگذاری 36 میلیارد تومان. ارزش سرمایهگذاری طرحهایی که روز پنجشنبه افتتاح شدند 2667 میلیارد تومان است.
آبرسانی به شهر بشاگرد احتمالاً شیرینترین طرح ایستگاه دوازدهم است. سامانه فاز اول طرح ملی آبرسانی به بشاگرد، علیرغم پراکندگی روستاها در این منطقه، تأمین آب شرب و بهداشت سالم و پایدار برای این شهرستان را تضمین میکند. این پروژه از جمله مهمترین طرحهای عمرانی منطقه است که در افق طرح، آب مورد نیاز 61 هزار نفر شامل دو شهر گوهران و سردشت و 120 روستا را تأمین میکند. آبرسانی در فاز اول به شهر سردشت با جمعیت 1239 نفر و 8 روستا با جمعیت 8739 نفر (جمعاً 9 هزار و 978 نفر) انجام شده است. این پروژه علاوه بر تأمین نیازهای آب شرب و بهداشت مردم، زمینه توسعه اقتصادی را نیز فراهم میکند و از طریق آن امکان تأمین آب مورد نیاز کشاورزی گلخانهای یا مزرعههای خورشیدی وجود دارد. نکته حائز اهمیت در خصوص این پروژه دشواری اجرا به علّت اختلاف ارتفاع مسیر خط انتقال و صعبالعبور بودن آن است که این اختلاف ارتفاع بالغ بر 900 متر شده است.
استان هرمزگان زیرساختهای گستردهای نظیر خطوط ارتباط ریلی و جادهای، پایانههای بزرگ حمل و نقل دریایی و کارخانههای عظیم در حوزههای انرژی، فولاد و آلومینیوم دارد و شهرکهای صنعتی در آن نقش مهمی ایفا میکنند. محدودیتهای منابع آبی استان اما مانعی بر سر توسعه شهرکهای جدید صنعتی بهشمار میآید. طرح آبرسانی به شهرک صنعتی تیرور (میناب) در قالب پویش #هرهفته_الف_ب_ایران فرصتی برای توسعه صنعتی شهرستان میناب و ایجاد فرصتهای اشتغال پایدار است. شهرک صنعتی تیرور با مساحتی بالغ بر 100 هکتار در مجاورت راه ارتباطی بندرعباس- میناب و در فاصله 25 کیلومتری شمال شهرستان میناب قرار دارد و با توجه به قرار داشتن در قلب محدوده زراعی شبکه آبیاری و زهکشی میناب دارای ظرفیت مناسبی جهت سرمایهگذاری و اجرای طرحهای صنایع تبدیلی مواد غذایی است.
تأمین آب شهر بندرعباس یکی از مهمترین الزامات زیرساختی در ساحل خلیج فارس است. تنها منابع تأمین آب مورد نیاز شهر بندرعباس و مناطق اطراف آن، انتقال از سد میناب، سد شمیل و نیان و اخیراً سد سرنی است. انتقال مجموعاً 2 هزار و 200 لیتر در ثانیه آب از این سه سد فراهم است ولی با توجه به نیاز فعلی شهرستان که در حال حاضر بالغ بر 3 هزار و 100 لیتر در ثانیه است، حدود 900 لیتر در ثانیه کمبود آب وجود دارد. ساخت سامانه نمکزدایی (آبشیرینکن) بندرعباس با ظرفیت 100 هزار مترمکعب در روز (یا هزار و 160 لیتر در ثانیه) عملاً مشکل کمبود آب این منطقه را مرتفع میکند. جمعیت فعلی بندرعباس حدود 600 هزار نفر و جمعیت شهر خمیر و روستاهای غرب بندرعباس (که از طریق این سامانه آبرسانی میشوند) حدود 150 هزار نفر است و کل جمعیت تحت پوشش به 750 هزار نفر میرسد. این سامانه همچنین قادر است در ترکیب با آب انتقالی از سدها، کیفیت آب در بندرعباس را نیز بهبود بخشد.
فاز نخست سامانه نمکزدایی بندرعباس با ظرفیت تولید 232 لیتر در ثانیه در سال 1396 افتتاح و در مدار بهرهبرداری قرار گرفته است و در حال حاضر فاز دوم این طرح به ظرفیت 232 لیتر در ثانیه بهرهبرداری شد که نقش بسزایی در پایداری کمی و کیفی آب شرب بندرعباس خواهد داشت. فاز سوم این سامانه به ظرفیت 695 لیتر در ثانیه به همراه خطوط انتقال به طول 33 کیلومتر تا پایان سال 99 به اتمام خواهد رسید و منجر به کاهش تنش آبی شهر بندرعباس و بندر خمیر و 63 روستای مسیر خواهد شد. اعتبار هزینه شده برای فاز دوم سامانه 400 میلیارد تومان است.
طرح نمکزدایی اجرا شده علاوه بر ابعاد تشریح شده حائز خصایص محیطزیستی و اجتماعی قابل توجهی نیز هست. کاهش وابستگی به منابع آب سطحی، افزایش رضایت عمومی مردم و کشاورزان شهرستان میناب بر اثر کاهش آب انتقالی به شهر بندرعباس، ایجاد اشتغال مستقیم پایدار برای ۲۶ نفر، ایجاد اشتغال غیرمستقیم برای 2 هزار نفر در صنایع منطقه، کاهش برداشت آب از دشتهای ممنوعه میناب و شمیل و نیان، کاهش فاصله انتقال آب از ۱۰۰ کیلومتر به ۳۳ کیلومتر و به تناسب آن، کاهش مصرف انرژی و هدررفت آب، جلوگیری از پیشرفت پدیده آسیبزای فرونشست دشت میناب، بومیسازی فناوری نمکزدایی، بهبود شاخصهای اقتصادی و رفاهی مردم شهرهای بندر خمیر و روستاهای منطقه و امکان تأمین آب صنایع غرب شهر بندرعباس و ارتقای ظرفیتهای بهرهوری، اشتغالزایی و کارآفرینی نیز از دیگر فواید این طرح است.
هفته یازدهم پویش #هرهفته_الف_ب_ایران شاهد افتتاح طرحهای صنعت برق نیز بود. واحد شماره یک بخش گاز نیروگاه سیکل ترکیبی قشم با ظرفیت 175 مگاوات و سرمایهگذاری 1650 میلیارد تومان و افزایش توان نیروگاه بندرعباس با ظرفیت 115 مگاوات و سرمایهگذاری 48 میلیارد تومان از جمله طرحهای مهم صنعت برق در این هفته بودند. 14 پروژه انتقال و توزیع نیروی برق نیز در سطح استان با سرمایهگذاری 351.7 میلیارد تومان به بهرهبرداری رسیدند. این 14 طرح که زیرساخت لازم برای توسعه صنعتی استان را نیز فراهم میکنند با ایجاد اشتغال 18 نفر به صورت مستقیم و 65 نفر به صورت غیرمستقیم در توسعه اجتماعی نیز نقش دارند. تأسیسات ایجاد شده از جمله پستها، فیدرها، خطوط انتقال و توزیع برای استان هرمزگان که در آن شرکت برق منطقهای تأمینکننده 20 مشترک صنعتی بسیار بزرگ در حوزه صنایع مهمی نظیر آلومینیوم و فولاد است از اهمیت بالایی برخوردارند. ۶۰ کیلومتر شبکه فشار ضعیف هوایی، ۲۴ کیلومتر شبکه فشار ضعیف زمینی، ۱۴۷ کیلومتر شبکه فشار متوسط هوایی، ۱۱ کیلومتر شبکه فشار متوسط زمینی، ۳۴۵ دستگاه پست هوایی، ۵۵ دستگاه پست زمینی و ۴۸۷۲ چراغ روشنایی معابر با مجموع اعتبار 80 میلیارد تومان نیز در این هفته به بهرهبرداری رسیدند. احداث و تقویت شبکههای توزیع نیروی برق در نقاط مختلف استان زیرساخت لازم را برای سرمایهگذاری در بخشهای مختلف را ایجاد کرده و شرایط را برای سرمایهگذاران بویژه در بخشهای تولیدی هموارتر میکند. جلوگیری از سرقت شبکه با تبدیل سیمهای مسی به هادیهای آلومینیومی روکشدار، استفاده از پستهای فشرده در راستای زیباسازی مبلمان شهری، زمینی کردن شبکههای هوایی برای زیباسازی منظر شهری و جایگزین کردن چراغهای الایدی بهجای چراغهای بخار سدیم در راستای کاهش مصرف و همچنین جلوگیری از آلودگی نوری از جمله مزایای اجتماعی طرحهای اجرا شده است.
کلنگ طرح ساماندهی و کنترل سیلاب رودخانههای استان هرمزگان نیز در این هفته به زمین زده شد. وﻗﻮع ﺑﺎرﻧﺪﮔﻲهای ﻧﺎﮔﻬﺎﻧﻲ و بسیار شدید در استان هرمزگان در ﺳﺎلهای ﮔﺬﺷﺘﻪ و ایجاد سیلابهای فصلی با آورد بیش از سه هزار مترمکعب بر ثانیه، خسارات گستردهای به مناطق مسکونی روستایی متعدد، اراضی کشاورزی، جادههای ارتباطی و تأسیسات واقع در حاشیه رودخانهها وارد کرده است. ساماندهی و کنترل سیلاب رودخانه جاماش، جلابی و تلنگ گامی به سوی مدیریت سازهای بهتر بر سیلاب و جلوگیری از خسارات گسترده به مناطق مسکونی شهری، روستاها، باغات، اراضی کشاورزی، جادههای ارتباطی و تأسیسات انتقال آب و برق واقع در حاشیه رودخانههاست. کاهش خطر سیلاب ضمن کاستن از خسارات هر ساله به استان هرمزگان و کشور، این استان را به محل امنتری برای جذب سرمایهگذاری و در نتیجه رشد اقتصادی و کیفیت زندگی بهتر برای شهروندان بدل میسازد.
وزیر نیرو
خلیج فارس همیشه تاریخ به نام ایرانیان بوده و اکنون نیز الهامبخش هویت و ملیت ایرانی است. وظیفه ما برای زنده نگهداشتن نام این پیکره آبی، ایجاب میکند که برای آبادانی زیستگاههای انسانی حاشیه خلیج فارس سخت تلاش کنیم. تاریخ، آبادانی و تمدن را حرمت میگذارد و نگه داشتن حرمت نام خلیج فارس به سهم ما در آبادانی سرزمینهای متأثر از این پهنه آبی ارزشمند نیز بستگی دارد. استان هرمزگان درست بر تارک حساسترین نقطه از خلیج فارس ایستاده و همچون نگهبانی بر فراز تنگه هرمز، در گفتوگویی تاریخی با روح ایرانی حلول کرده در خلیج فارس است.
هرمزگان باید همواره سخنی از جنس آبادانی با خلیج فارس بگوید، گفتاری از جنس تلاش مردمان این سرزمین برای آباد ساختن کرانه شمالی خلیج فارس. روز پنجشنبه 26 تیرماه 1399 لحظهای خرسندکننده در تاریخ آبادانی استان هرمزگان بود و جملهای دیگر در گفتار هرمزگان و روح ایرانی خلیج فارس نقش بست.
پویش #هرهفته_الف_ب_ایران در هفته دوازدهم خود به استان هرمزگان رسید و مهمترین طرحهایی که در این هفته افتتاح شدند عبارتند از: سامانه نمکزدایی (آبشیرینکن) بندرعباس با سرمایهگذاری 400 میلیارد تومان، طرح آبرسانی به شهرستان بشاگرد با سرمایهگذاری 181 میلیارد تومان؛ واحد شماره 1 بخش گاز نیروگاه سیکل ترکیبی قشم با ظرفیت 175 مگاوات و سرمایهگذاری هزار و 650 میلیارد تومان؛ افزایش توان نیروگاه بندرعباس با ظرفیت 115 مگاوات و سرمایهگذاری 48 میلیارد تومان؛ 14 پروژه انتقال و توزیع نیروی برق در سطح استان با سرمایهگذاری 351.7 میلیارد تومان و دو پروژه تأمین آب و ساماندهی رودخانههای استان با سرمایهگذاری 36 میلیارد تومان. ارزش سرمایهگذاری طرحهایی که روز پنجشنبه افتتاح شدند 2667 میلیارد تومان است.
آبرسانی به شهر بشاگرد احتمالاً شیرینترین طرح ایستگاه دوازدهم است. سامانه فاز اول طرح ملی آبرسانی به بشاگرد، علیرغم پراکندگی روستاها در این منطقه، تأمین آب شرب و بهداشت سالم و پایدار برای این شهرستان را تضمین میکند. این پروژه از جمله مهمترین طرحهای عمرانی منطقه است که در افق طرح، آب مورد نیاز 61 هزار نفر شامل دو شهر گوهران و سردشت و 120 روستا را تأمین میکند. آبرسانی در فاز اول به شهر سردشت با جمعیت 1239 نفر و 8 روستا با جمعیت 8739 نفر (جمعاً 9 هزار و 978 نفر) انجام شده است. این پروژه علاوه بر تأمین نیازهای آب شرب و بهداشت مردم، زمینه توسعه اقتصادی را نیز فراهم میکند و از طریق آن امکان تأمین آب مورد نیاز کشاورزی گلخانهای یا مزرعههای خورشیدی وجود دارد. نکته حائز اهمیت در خصوص این پروژه دشواری اجرا به علّت اختلاف ارتفاع مسیر خط انتقال و صعبالعبور بودن آن است که این اختلاف ارتفاع بالغ بر 900 متر شده است.
استان هرمزگان زیرساختهای گستردهای نظیر خطوط ارتباط ریلی و جادهای، پایانههای بزرگ حمل و نقل دریایی و کارخانههای عظیم در حوزههای انرژی، فولاد و آلومینیوم دارد و شهرکهای صنعتی در آن نقش مهمی ایفا میکنند. محدودیتهای منابع آبی استان اما مانعی بر سر توسعه شهرکهای جدید صنعتی بهشمار میآید. طرح آبرسانی به شهرک صنعتی تیرور (میناب) در قالب پویش #هرهفته_الف_ب_ایران فرصتی برای توسعه صنعتی شهرستان میناب و ایجاد فرصتهای اشتغال پایدار است. شهرک صنعتی تیرور با مساحتی بالغ بر 100 هکتار در مجاورت راه ارتباطی بندرعباس- میناب و در فاصله 25 کیلومتری شمال شهرستان میناب قرار دارد و با توجه به قرار داشتن در قلب محدوده زراعی شبکه آبیاری و زهکشی میناب دارای ظرفیت مناسبی جهت سرمایهگذاری و اجرای طرحهای صنایع تبدیلی مواد غذایی است.
تأمین آب شهر بندرعباس یکی از مهمترین الزامات زیرساختی در ساحل خلیج فارس است. تنها منابع تأمین آب مورد نیاز شهر بندرعباس و مناطق اطراف آن، انتقال از سد میناب، سد شمیل و نیان و اخیراً سد سرنی است. انتقال مجموعاً 2 هزار و 200 لیتر در ثانیه آب از این سه سد فراهم است ولی با توجه به نیاز فعلی شهرستان که در حال حاضر بالغ بر 3 هزار و 100 لیتر در ثانیه است، حدود 900 لیتر در ثانیه کمبود آب وجود دارد. ساخت سامانه نمکزدایی (آبشیرینکن) بندرعباس با ظرفیت 100 هزار مترمکعب در روز (یا هزار و 160 لیتر در ثانیه) عملاً مشکل کمبود آب این منطقه را مرتفع میکند. جمعیت فعلی بندرعباس حدود 600 هزار نفر و جمعیت شهر خمیر و روستاهای غرب بندرعباس (که از طریق این سامانه آبرسانی میشوند) حدود 150 هزار نفر است و کل جمعیت تحت پوشش به 750 هزار نفر میرسد. این سامانه همچنین قادر است در ترکیب با آب انتقالی از سدها، کیفیت آب در بندرعباس را نیز بهبود بخشد.
فاز نخست سامانه نمکزدایی بندرعباس با ظرفیت تولید 232 لیتر در ثانیه در سال 1396 افتتاح و در مدار بهرهبرداری قرار گرفته است و در حال حاضر فاز دوم این طرح به ظرفیت 232 لیتر در ثانیه بهرهبرداری شد که نقش بسزایی در پایداری کمی و کیفی آب شرب بندرعباس خواهد داشت. فاز سوم این سامانه به ظرفیت 695 لیتر در ثانیه به همراه خطوط انتقال به طول 33 کیلومتر تا پایان سال 99 به اتمام خواهد رسید و منجر به کاهش تنش آبی شهر بندرعباس و بندر خمیر و 63 روستای مسیر خواهد شد. اعتبار هزینه شده برای فاز دوم سامانه 400 میلیارد تومان است.
طرح نمکزدایی اجرا شده علاوه بر ابعاد تشریح شده حائز خصایص محیطزیستی و اجتماعی قابل توجهی نیز هست. کاهش وابستگی به منابع آب سطحی، افزایش رضایت عمومی مردم و کشاورزان شهرستان میناب بر اثر کاهش آب انتقالی به شهر بندرعباس، ایجاد اشتغال مستقیم پایدار برای ۲۶ نفر، ایجاد اشتغال غیرمستقیم برای 2 هزار نفر در صنایع منطقه، کاهش برداشت آب از دشتهای ممنوعه میناب و شمیل و نیان، کاهش فاصله انتقال آب از ۱۰۰ کیلومتر به ۳۳ کیلومتر و به تناسب آن، کاهش مصرف انرژی و هدررفت آب، جلوگیری از پیشرفت پدیده آسیبزای فرونشست دشت میناب، بومیسازی فناوری نمکزدایی، بهبود شاخصهای اقتصادی و رفاهی مردم شهرهای بندر خمیر و روستاهای منطقه و امکان تأمین آب صنایع غرب شهر بندرعباس و ارتقای ظرفیتهای بهرهوری، اشتغالزایی و کارآفرینی نیز از دیگر فواید این طرح است.
هفته یازدهم پویش #هرهفته_الف_ب_ایران شاهد افتتاح طرحهای صنعت برق نیز بود. واحد شماره یک بخش گاز نیروگاه سیکل ترکیبی قشم با ظرفیت 175 مگاوات و سرمایهگذاری 1650 میلیارد تومان و افزایش توان نیروگاه بندرعباس با ظرفیت 115 مگاوات و سرمایهگذاری 48 میلیارد تومان از جمله طرحهای مهم صنعت برق در این هفته بودند. 14 پروژه انتقال و توزیع نیروی برق نیز در سطح استان با سرمایهگذاری 351.7 میلیارد تومان به بهرهبرداری رسیدند. این 14 طرح که زیرساخت لازم برای توسعه صنعتی استان را نیز فراهم میکنند با ایجاد اشتغال 18 نفر به صورت مستقیم و 65 نفر به صورت غیرمستقیم در توسعه اجتماعی نیز نقش دارند. تأسیسات ایجاد شده از جمله پستها، فیدرها، خطوط انتقال و توزیع برای استان هرمزگان که در آن شرکت برق منطقهای تأمینکننده 20 مشترک صنعتی بسیار بزرگ در حوزه صنایع مهمی نظیر آلومینیوم و فولاد است از اهمیت بالایی برخوردارند. ۶۰ کیلومتر شبکه فشار ضعیف هوایی، ۲۴ کیلومتر شبکه فشار ضعیف زمینی، ۱۴۷ کیلومتر شبکه فشار متوسط هوایی، ۱۱ کیلومتر شبکه فشار متوسط زمینی، ۳۴۵ دستگاه پست هوایی، ۵۵ دستگاه پست زمینی و ۴۸۷۲ چراغ روشنایی معابر با مجموع اعتبار 80 میلیارد تومان نیز در این هفته به بهرهبرداری رسیدند. احداث و تقویت شبکههای توزیع نیروی برق در نقاط مختلف استان زیرساخت لازم را برای سرمایهگذاری در بخشهای مختلف را ایجاد کرده و شرایط را برای سرمایهگذاران بویژه در بخشهای تولیدی هموارتر میکند. جلوگیری از سرقت شبکه با تبدیل سیمهای مسی به هادیهای آلومینیومی روکشدار، استفاده از پستهای فشرده در راستای زیباسازی مبلمان شهری، زمینی کردن شبکههای هوایی برای زیباسازی منظر شهری و جایگزین کردن چراغهای الایدی بهجای چراغهای بخار سدیم در راستای کاهش مصرف و همچنین جلوگیری از آلودگی نوری از جمله مزایای اجتماعی طرحهای اجرا شده است.
کلنگ طرح ساماندهی و کنترل سیلاب رودخانههای استان هرمزگان نیز در این هفته به زمین زده شد. وﻗﻮع ﺑﺎرﻧﺪﮔﻲهای ﻧﺎﮔﻬﺎﻧﻲ و بسیار شدید در استان هرمزگان در ﺳﺎلهای ﮔﺬﺷﺘﻪ و ایجاد سیلابهای فصلی با آورد بیش از سه هزار مترمکعب بر ثانیه، خسارات گستردهای به مناطق مسکونی روستایی متعدد، اراضی کشاورزی، جادههای ارتباطی و تأسیسات واقع در حاشیه رودخانهها وارد کرده است. ساماندهی و کنترل سیلاب رودخانه جاماش، جلابی و تلنگ گامی به سوی مدیریت سازهای بهتر بر سیلاب و جلوگیری از خسارات گسترده به مناطق مسکونی شهری، روستاها، باغات، اراضی کشاورزی، جادههای ارتباطی و تأسیسات انتقال آب و برق واقع در حاشیه رودخانههاست. کاهش خطر سیلاب ضمن کاستن از خسارات هر ساله به استان هرمزگان و کشور، این استان را به محل امنتری برای جذب سرمایهگذاری و در نتیجه رشد اقتصادی و کیفیت زندگی بهتر برای شهروندان بدل میسازد.
کرونا پدیدهای عادی نیست
تقی آزاد ارمکی
جامعه شناس و استاد دانشگاه
در دوران کرونا نسبت به رفتار مردم، نمیتوان گفت که آنها کاملاً رفتاری منفی دارند. متأسفانه در جامعه و در رسانهها، کرونا، تبدیل به پدیدهای فانتزی شده و همین امر هم سبب شد، مردم با آن به شکل فانتزی رفتار کنند. اگر از ابتدای امر این پدیده، مورد واکاوی و کارشناسی قرار میگرفت، رفتار مردم هم تغییر میکرد. وقتی یک مجری تلویزیون فقط در مورد بحران و وضعیت بهداشت صحبت میکند، کمک کرده که این پدیده فانتزی شود و در نهایت برخی رعایت میکنند و برخی حتی باور هم نمیکنند.
در خصوص کرونا باید به اثرات اقتصادی، تاریخی و سیاسی آن هم پرداخته شود. باید از مرگ و میرها تحلیل و تعبیر اقتصادی، سیاسی و محیطی شود تا تبدیل به یک بحران شود. وقتی میگوییم در فلان روز در ایران تنها ۲۰۰نفر مردند، در حالی که در فلان کشور 2000 نفر فوتی وجود داشت، یعنی در واقع میگوییم که این پدیده آنچنان هم که باید و شاید بزرگ نیست. این در حالی است که در برخی از کشورها آمار جمعیتی بسیار بیشتر از کشور ماست و نباید بین اعداد و ارقام مقایسههای این چنینی صورت بگیرد. در کل، نظام اطلاع رسانی، کارشناسی و تحقیقات باید رواج بیشتری داشته باشند. در ابتدای شیوع بیماری شاید کرونا آسیبهای اجتماعی آنچنانی را در پی نداشت، اما در هر بحرانی هرچه به سمت طولانیترشدن پیش میرویم و بحران عمیقتر میشود، جامعه باید احساس کند که آن پدیده خطرناک و مسأله ساز است. نباید فرد فکر کند که احتمالاً من نمیمیرم و آن فردی که مرده ممکن است مریضی زمینهای داشته، این تفکر باید تغییر کند.
مسأله دیگری که لازم است به آن پرداخته شود این است که در روزهای اول شروع بیماری، مسئولیتها به وزارت بهداشت و درمان سپرده شده بود، اما با گذشت زمان نیروهای دیگر اجتماعی ورود کردند و از آنجایی که بخشهایی از مسئولیتها از وزارت بهداشت گرفته شد، کرونا به حاشیه رفت. لازم است که دوباره مسئولیتها به وزارت بهداشت و درمان سپرده شود تا مردم را مجاب به رعایت موارد لازم کند. مورد مهم دیگری که باید به آن اشاره شود، این است که قبول داریم کشور دچار مشکلات اقتصادی است، اما از گروههایی که در نتیجه تعطیلیهای مکرر، کسب و کار آنها دچار مشکل شده، باید حمایت شود، به طور مثال وقتی که در حوزه غذایی میبینیم رستورانها در حال خسارت دیدن هستند و برای جبران خسارت خود تخلف کرده و رستوران را بازگشایی میکنند، باید به کمک آنها شتافت. بهعنوان نمونه میتوان تا سه سال آینده از آنها مالیات اخذ نکرد یا آنها را از پرداخت مالیاتهای عقب افتاده معاف کرد. در کل باید سیاستهای حمایتی به اصنافی که تحت تأثیر کرونا دچار مشکلات اقتصادی شدهاند، ارائه کرد.
مورد دیگری که در خصوص کرونا باید به آن پرداخته شود، این است که در این حوزه متأسفانه هنرمندان، روشنفکران و علما صدایی که نشان دهنده منفی بودن این پدیده باشد، نداشتند. مثلاً اصلاً جایی گفته نشد انسانهایی که کشته شدند که بودند. باید با نجوایی موسیقایی، اضطراب ناشی از کرونا را درک کنیم. متأسفانه در حوزه هنر، موسیقی، ادبیات و دین صدایی نمیشنویم و در نهایت امر هم جامعه فکر کرده که این اتفاق فقط یک شوخی است. باید کنشگران تلاش کنند تا جامعه متوجه خطرناک بودن این بیماری باشد.
جامعه شناس و استاد دانشگاه
در دوران کرونا نسبت به رفتار مردم، نمیتوان گفت که آنها کاملاً رفتاری منفی دارند. متأسفانه در جامعه و در رسانهها، کرونا، تبدیل به پدیدهای فانتزی شده و همین امر هم سبب شد، مردم با آن به شکل فانتزی رفتار کنند. اگر از ابتدای امر این پدیده، مورد واکاوی و کارشناسی قرار میگرفت، رفتار مردم هم تغییر میکرد. وقتی یک مجری تلویزیون فقط در مورد بحران و وضعیت بهداشت صحبت میکند، کمک کرده که این پدیده فانتزی شود و در نهایت برخی رعایت میکنند و برخی حتی باور هم نمیکنند.
در خصوص کرونا باید به اثرات اقتصادی، تاریخی و سیاسی آن هم پرداخته شود. باید از مرگ و میرها تحلیل و تعبیر اقتصادی، سیاسی و محیطی شود تا تبدیل به یک بحران شود. وقتی میگوییم در فلان روز در ایران تنها ۲۰۰نفر مردند، در حالی که در فلان کشور 2000 نفر فوتی وجود داشت، یعنی در واقع میگوییم که این پدیده آنچنان هم که باید و شاید بزرگ نیست. این در حالی است که در برخی از کشورها آمار جمعیتی بسیار بیشتر از کشور ماست و نباید بین اعداد و ارقام مقایسههای این چنینی صورت بگیرد. در کل، نظام اطلاع رسانی، کارشناسی و تحقیقات باید رواج بیشتری داشته باشند. در ابتدای شیوع بیماری شاید کرونا آسیبهای اجتماعی آنچنانی را در پی نداشت، اما در هر بحرانی هرچه به سمت طولانیترشدن پیش میرویم و بحران عمیقتر میشود، جامعه باید احساس کند که آن پدیده خطرناک و مسأله ساز است. نباید فرد فکر کند که احتمالاً من نمیمیرم و آن فردی که مرده ممکن است مریضی زمینهای داشته، این تفکر باید تغییر کند.
مسأله دیگری که لازم است به آن پرداخته شود این است که در روزهای اول شروع بیماری، مسئولیتها به وزارت بهداشت و درمان سپرده شده بود، اما با گذشت زمان نیروهای دیگر اجتماعی ورود کردند و از آنجایی که بخشهایی از مسئولیتها از وزارت بهداشت گرفته شد، کرونا به حاشیه رفت. لازم است که دوباره مسئولیتها به وزارت بهداشت و درمان سپرده شود تا مردم را مجاب به رعایت موارد لازم کند. مورد مهم دیگری که باید به آن اشاره شود، این است که قبول داریم کشور دچار مشکلات اقتصادی است، اما از گروههایی که در نتیجه تعطیلیهای مکرر، کسب و کار آنها دچار مشکل شده، باید حمایت شود، به طور مثال وقتی که در حوزه غذایی میبینیم رستورانها در حال خسارت دیدن هستند و برای جبران خسارت خود تخلف کرده و رستوران را بازگشایی میکنند، باید به کمک آنها شتافت. بهعنوان نمونه میتوان تا سه سال آینده از آنها مالیات اخذ نکرد یا آنها را از پرداخت مالیاتهای عقب افتاده معاف کرد. در کل باید سیاستهای حمایتی به اصنافی که تحت تأثیر کرونا دچار مشکلات اقتصادی شدهاند، ارائه کرد.
مورد دیگری که در خصوص کرونا باید به آن پرداخته شود، این است که در این حوزه متأسفانه هنرمندان، روشنفکران و علما صدایی که نشان دهنده منفی بودن این پدیده باشد، نداشتند. مثلاً اصلاً جایی گفته نشد انسانهایی که کشته شدند که بودند. باید با نجوایی موسیقایی، اضطراب ناشی از کرونا را درک کنیم. متأسفانه در حوزه هنر، موسیقی، ادبیات و دین صدایی نمیشنویم و در نهایت امر هم جامعه فکر کرده که این اتفاق فقط یک شوخی است. باید کنشگران تلاش کنند تا جامعه متوجه خطرناک بودن این بیماری باشد.
الکاظمی به دنبال توازنبخشی در سیاست خارجی عراق
حسن داناییفر
سفیر سابق ایران در عراق
سفر آقای مصطفی الکاظمی به ایران که قرار است روز سهشنبه انجام شود، اولین سفر ایشان در جایگاه نخست وزیری عراق به تهران است. اما ایشان در گذشته بارها به عنوان مسئول امنیت داخلی عراق و حتی قبل از آن به ایران آمده بود. گرچه طبیعتاً سفر پیش رو با سفرهای گذشته ایشان بسیار متفاوت خواهد بود.
روابط ایران و عراق دارای سطوح و لایههای مختلفی است و پیچیدگیهای خاص خود را دارد. روابطی که در مجموع بسیار ویژه است و به باورم طی سالهای آینده نیز به همین ترتیب ادامه خواهد یافت، زیرا این روابط نتیجه و محصول عواملی متعدد و نوعی درهم تنیدگی مسائل مشترک است. وجود مرزهای مشترک، روابط فرهنگی و تاریخی، اشتراکات قومی و مذهبی، مبارزاتی که در دوره صدام صورت گرفت و حضور رهبران عراقی در ایران روابط بین دو کشور را خاص و تبدیل به نوعی روند کرده است. البته نمیتوان انکار کرد که افراد و اشخاص در سرعت و جهت حرکت روندها بسیار مؤثرند.
در حال حاضر عراق دارای بحرانهای مختلفی است. از کاهش قیمت نفت که تأثیر بسیار نامطلوبی در اقتصاد ملی این کشور گذاشته تا بحران کرونا که مسأله اکثر کشورهای دنیا است. عراق همچنین با بحران حضور نیروهای اشغالگر امریکایی در عراق و مطالبه عمومی مردمش درباره خروج آنها و اجرای مصوبه پارلمان عراق مواجه است.
بحران سیاسی تظاهرات در برخی شهرهای عراق و بعضی مشکلات امنیتی ایجاد شده توسط دنبالههای داعش هم هنوز از مشکلات جاری در این کشور به شمار میروند.
در این شرایط طبیعتاً نیت نخست وزیر عراق آن است که تلاش کند از اثرات نامطلوب روابط محیطی و پیرامونی که مستقیم و غیرمستقیم بر مسائل عراق اثر دارند، بکاهد. آقای مصطفی الکاظمی را باید جزء دیوانسالاران واقعگرای عراق محسوب کرد.
این مدرسه فکری معمولاً بر ایجاد توازن در روابط خارجی متناسب با اثرگذاری نیروهای پیرامونی منطقهای و فرامنطقهای تأکید دارد.
دست یافتن به چنین توازنی میتواند عراق را از بحرانهای منطقهای و فرامنطقهای دور کند.
به همین دلیل آقای الکاظمی سعی خواهد کرد که به عنوان یک کشور عضو و مؤثر جهان عرب توازن را در روابط همسایگان عربی و غیر عربیاش مانند ایران و ترکیه، همچنین میان قدرتهای اثرگذار منطقه با قدرتهای فرامنطقهای برقرار کند.
روابط فعلی ایران و عراق در حال حاضر روابط خوب و گستردهای است و بر این اساس نخست وزیر جدید عراق تمایل دوچندانی برای رفع تنش در منطقه دارد. نیت پسندیدهای که جمهوری اسلامی ایران قطعاً از آن استقبال میکند. چنان که ایران خود طرح صلح هرمز را دقیقاً با همین هدف تنشزدایی ارائه کرد. حال باید دید که آیا طرفهای دیگر منطقهای تا چه حد به این خواست رفع تنش تمایل نشان خواهند داد و آیا خواهند توانست برای این تنشزدایی هزینه عبور از امریکاییها را پرداخت کنند و وضعیت منطقه را به جای سپردن به نیروهای فرامنطقهای به شبکهای از نیروهای کشورهای درون منطقه بسپارند. امری که ضرورت انکارناپذیر این تنشزدایی است و گرچه تحققش سخت است اما محال نیست.
سفیر سابق ایران در عراق
سفر آقای مصطفی الکاظمی به ایران که قرار است روز سهشنبه انجام شود، اولین سفر ایشان در جایگاه نخست وزیری عراق به تهران است. اما ایشان در گذشته بارها به عنوان مسئول امنیت داخلی عراق و حتی قبل از آن به ایران آمده بود. گرچه طبیعتاً سفر پیش رو با سفرهای گذشته ایشان بسیار متفاوت خواهد بود.
روابط ایران و عراق دارای سطوح و لایههای مختلفی است و پیچیدگیهای خاص خود را دارد. روابطی که در مجموع بسیار ویژه است و به باورم طی سالهای آینده نیز به همین ترتیب ادامه خواهد یافت، زیرا این روابط نتیجه و محصول عواملی متعدد و نوعی درهم تنیدگی مسائل مشترک است. وجود مرزهای مشترک، روابط فرهنگی و تاریخی، اشتراکات قومی و مذهبی، مبارزاتی که در دوره صدام صورت گرفت و حضور رهبران عراقی در ایران روابط بین دو کشور را خاص و تبدیل به نوعی روند کرده است. البته نمیتوان انکار کرد که افراد و اشخاص در سرعت و جهت حرکت روندها بسیار مؤثرند.
در حال حاضر عراق دارای بحرانهای مختلفی است. از کاهش قیمت نفت که تأثیر بسیار نامطلوبی در اقتصاد ملی این کشور گذاشته تا بحران کرونا که مسأله اکثر کشورهای دنیا است. عراق همچنین با بحران حضور نیروهای اشغالگر امریکایی در عراق و مطالبه عمومی مردمش درباره خروج آنها و اجرای مصوبه پارلمان عراق مواجه است.
بحران سیاسی تظاهرات در برخی شهرهای عراق و بعضی مشکلات امنیتی ایجاد شده توسط دنبالههای داعش هم هنوز از مشکلات جاری در این کشور به شمار میروند.
در این شرایط طبیعتاً نیت نخست وزیر عراق آن است که تلاش کند از اثرات نامطلوب روابط محیطی و پیرامونی که مستقیم و غیرمستقیم بر مسائل عراق اثر دارند، بکاهد. آقای مصطفی الکاظمی را باید جزء دیوانسالاران واقعگرای عراق محسوب کرد.
این مدرسه فکری معمولاً بر ایجاد توازن در روابط خارجی متناسب با اثرگذاری نیروهای پیرامونی منطقهای و فرامنطقهای تأکید دارد.
دست یافتن به چنین توازنی میتواند عراق را از بحرانهای منطقهای و فرامنطقهای دور کند.
به همین دلیل آقای الکاظمی سعی خواهد کرد که به عنوان یک کشور عضو و مؤثر جهان عرب توازن را در روابط همسایگان عربی و غیر عربیاش مانند ایران و ترکیه، همچنین میان قدرتهای اثرگذار منطقه با قدرتهای فرامنطقهای برقرار کند.
روابط فعلی ایران و عراق در حال حاضر روابط خوب و گستردهای است و بر این اساس نخست وزیر جدید عراق تمایل دوچندانی برای رفع تنش در منطقه دارد. نیت پسندیدهای که جمهوری اسلامی ایران قطعاً از آن استقبال میکند. چنان که ایران خود طرح صلح هرمز را دقیقاً با همین هدف تنشزدایی ارائه کرد. حال باید دید که آیا طرفهای دیگر منطقهای تا چه حد به این خواست رفع تنش تمایل نشان خواهند داد و آیا خواهند توانست برای این تنشزدایی هزینه عبور از امریکاییها را پرداخت کنند و وضعیت منطقه را به جای سپردن به نیروهای فرامنطقهای به شبکهای از نیروهای کشورهای درون منطقه بسپارند. امری که ضرورت انکارناپذیر این تنشزدایی است و گرچه تحققش سخت است اما محال نیست.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
# من - ماسک - میزنم
-
صفحه ویژه ایران قرن
-
الکاظمی در راه تهران
-
مختصات زیست کرونایی
-
بخند تا خوب شوی
-
دوقطبی سران اروپا در «بروکسل»
-
با حصیر هم میشود زندگی بافت
-
بازگشت امید از آسمان
-
بالا رفتن بیدلیل قیمت مصلحت هنر نیست
-
اعلام میزان وام ودیعه مسکن حداکثر تا پسفردا
-
باید به سمت راهکارهای اجماعی برویم
-
سلام ایران
-
توسعه زیرساخت آب و برق بر تارک خلیج فارس
-
کرونا پدیدهای عادی نیست
-
الکاظمی به دنبال توازنبخشی در سیاست خارجی عراق
اخبارایران آنلاین