ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
دورنــما
نیویورک تایمز (امریکا):
در پنج هفتهای که از قتل جورج فلوید میگذرد، سفیدپوستان زیادی در همبستگی با جنبش «جان سیاهان مهم است»، به خیابانها آمدهاند. سیاهپوستان نیز از حضور آنان در اعتراضهای خود استقبال کردهاند. اما آیا سفیدها تا آخر در کنار سیاهان خواهند ماند؟
.
عرب نیوز (عربستان):
تصویری که این هفته در شبکههای اجتماعی عربستان منتشر شد و زنی را در لباس گارد ویژه سلطنتی نشان میداد، حاکی است، برای اولین بار در تاریخ عربستان زنان نیز توانستهاند به درجات بالای نظامی نایل شوند. رویدادی که واکنش زیادی را بین مردم عربستان برانگیخت.
فیگارو (فرانسه):
آیا همه انواع بردهداری همچون به بردگی کشیدن زنان و جنگهای قومی از روی زمین محو شدهاند که اولویت معترضان حمله به مجسمهها شده است؟ آیا پاک کردن زمین از آثار مجسمههای قرنهای پیش، میتوان، تاریخ را تطهیر کرد یا جوامع غربی متهم به فساد ذاتی هستند؟
صدراعظم آلمان در گفتوگو با 6 روزنامه معتبر اروپایی مطرح کرد
برای جهان بدون رهبری امریکا آماده شویم
زهره صفاری
خبرنگار
«آنگلا مرکل»، صدراعظم آلمان حدود یک هفته پساز مصاحبه خبری ترامپ درباره تصمیم دولتش برای خروج نیروهای نظامیاش از خاک آلمان، در اظهاراتی تأمل برانگیز درباره بر هم خوردن معادلات قدرت در جهان و جایگاه امریکا، به اروپاییان پیشنهاد کرد به جهان بدون رهبری واشنگتن بیندیشند.
بهگزارش «گاردین»، قدرتمندترین سیاستمدار زن حال حاضر جهان که با وجود لرزشهای جسمانیاش همچنان حرف نخست را در اروپا میزند و تا چند روز دیگر نیز در رأس اتحادیه اروپا مینشیند و ریاست دورهای اتحادیه را در دست میگیرد، در گفتوگویی چالشی با 6 روزنامه اروپایی؛ «گاردین» انگلیس، «زوددویچه زیتونگ» آلمان، «لوموند» فرانسه، «لاوانگاردیا»ی اسپانیا، «لااستامپا»ی ایتالیا و «پلتیکا»ی لهستان، با صحبت درباره لزوم برقراری روابط استراتژیک و اقتصادی با چین و روسیه و تغییر جایگاه قدرت جهانی، آب پاکی را روی دست ترامپ ریخت و خروج نظامیان امریکایی از خاک آلمان را برای دولت او پرضرر خواند. وی همچنین در جریان این مصاحبه به لزوم اتحاد اروپا برای احیای اقتصادی در پساکرونا و شرایط همکاری با انگلیس پس از پایان ضربالاجل برگزیت نیز اشارهای داشت.
پاسخ به اتهام ترامپ
حدود یک هفته پیش دونالد ترامپ در گفتوگو با رسانهها اعلام کرد با خارج کردن 9500 نظامیاش از آلمان، شمار سربازانش را به 25 هزار نفر میرساند چرا که با حضور امریکاییها، دولت برلین از هزینه دفاعیاش غافل مانده است. مقامات آلمانی در آن زمان بلافاصله به این اتهام پاسخ ندادند اما این سکوت آغاز یک طوفان بود تا به نوشته «گاردین» «مرکل» پاسخ رئیس جمهوری امریکا را در هشداری به کشورهای اروپایی درباره تأمل در واقعیت تازه تغییر در جایگاه قدرت جهانی امریکا بدهد.
«مرکل» در مصاحبه با خبرنگاران 6 روزنامه معتبر اروپایی گفت: «ما با این مسأله بزرگ شدهایم که امریکا میخواهد قدرت جهانی باشد. اینکه حالا آنها میخواهند از این نقش فاصله بگیرند، کاملاً آزاد هستند. اما ما باید خیلی عمیقتر به شرایط جدید فکر کنیم و به جهان بدون رهبری امریکا بیندیشیم.» صدراعظم آلمان افزود: «حضور نظامیان امریکایی تنها به سود آلمان یا اتحادیه اروپا بهعنوان عضوی از ناتو نیست بلکه منافعی برای خود امریکا نیز دارد. بدون شک ما باید هزینه بیشتری برای تقویت سیستم دفاعیمان داشته باشیم. گرچه در سالهای اخیر نیز تا حدود زیادی به این هدف دست یافتهایم اما باید این مسیر را تا تقویت کامل ظرفیتهای نظامیمان ادامه دهیم.»
به باور ناظران «مرکل» در حالی اینگونه فاش از به زیر آمدن امریکا از رأس قدرت جهانی میگوید که همواره جایگاه اثرگذار امریکا را در وقایع جهانی تحسین میکرد. اما تغییر نگاه او به امریکا از ماه سپتامبر سال گذشته کاملاً نمود داشت. او سپتامبر 2019 گفته بود: «اروپا باید خود به فکر امنیتش باشد. زیرا امریکا دیگر مانند ایام جنگ سرد، به فکر محافظت از اروپا نیست.» البته مرکل در زمان اوباما نیز، بهدلیل بودجه محدود نظامی بارها مورد سرزنش قرار گرفته بود اما این شرایط با روی کارآمدن دونالد ترامپ به اوج خود رسید و در نهایت منجر به تصمیم ضربتی ترامپ برای کاهش نیروهایش شد. در این شرایط در حالی که بسیاری قصد دارند اظهارات اخیر مرکل را تأییدی بر خواست «امانوئل مکرون» برای تشکیل «حکومت استراتژیک اروپایی» بدون تکیه بر امریکا بدانند اما به باور تحلیلگران «گاردین»، زن اول آلمان موضع محتاطانهتری در این باره داشته است.
لزوم تقویت روابط با چین و روسیه
در شرایطی که هژمونی امریکا در جایگاه لرزانی قرار گرفته است، «مرکل» از منافع مشترک با چین و لزوم تعامل بیشتر اتحادیه اروپا با این کشور گفت: «نشست ماه سپتامبر ما با چین بهدلیل کرونا لغو شد اما ما همچنان تعاملاتمان با این کشور را ادامه میدهیم چرا که اروپا و چین منافع مشترکی مانند اقدامات مؤثر آب و هوایی دارند. ما بارها مذاکراتی برای قراردادهای سرمایهگذاری داشتیم و حتی باید به تقویت سیاستهایمان در آفریقا که چین در برخی مناطق آن نفوذ دارد بپردازیم. اروپاییها باید هر کاری برای یکدست شدن انجام دهند در غیر این صورت قدرت خود را از دست میدهند. از طرفی چین تبدیل به یک بازیگر جهانی شده و با یک اتحاد همهجانبه با وجود چالش بزرگ در سیستم سیاسیمان میتوانیم با این کشور در مسائل اقتصادی، تغییرات آب و هوایی و... همکاری قابل تأملی داشته باشیم.»
وی درباره روسیه نیز گفت: «مذاکرات سازنده با روسیه نیز نیاز فعلی ماست و دلیل خوبی نیز برای آن داریم که نقش اثرگذار استراتژیک روسیه در سوریه و لیبی دو همسایه اروپایی است. من همچنان مشتاق این تعامل هستم.»
توپ برگزیت در زمین انگلیس
صدراعظم آلمان همچنین با نزدیک شدن به پایان ضربالاجل یازده ماهه انگلیس برای قطع روابط و خروج کامل از اتحادیه اروپا به نوعی در لفافه به دولت بوریس جانسون هشدار داد: «انگلیس باید با تبعات تصمیم بوریس جانسون برای ادامه راه اقتصادی و تجاری بدون اتحادیه اروپا زندگی کند و هیچ راه گریزی نیز برای آن نیست. ما نباید برای انگلیس تعیین تکلیف کنیم بلکه این خود بریتانیا است که مشخص میکند چه میخواهد. آن زمان 27 عضو اتحادیه باید درباره آن خواست تصمیم بگیرند. اما اگر آنها خواهان تعامل باشند و قوانین را نپذیرند ما روابطمان را محدود میکنیم.»
اتحاد اروپا برای احیای اقتصادی
یکی از موضوعاتی که خبرنگاران روزنامههای اروپایی از مرکل پرسیدند موضع او در مورد اقتصاد پساکرونا و راهکار صدراعظم آلمان برای خروج اتحادیه از این بحران سخت بود که او پاسخی نه بهعنوان یک عضو که درست مانند رئیس یک مجموعه داد: «آلمان بدهی بالایی ندارد و برای احیای اقتصاد اروپا پس از بحران کرونا میتواند هزینه بیشتری را تقبل کند. چرا که آنچه برای اروپا مناسب باشد برای ما هم خوب خواهد بود.» صدراعظم آلمان در حالی از آمادگی کشورش برای کمک به کشورهای بحران زده در کرونا گفت که ماه گذشته خودش در کنار امانوئل مکرون، رئیس جمهوری فرانسه پیشنهاد تخصیص بسته حمایتی 500 میلیارد یورویی بهصورت اوراق قرضه را به اتحادیه اروپا داد: «شیوع ویروس کرونا، اتحادیه اروپا را با یک چالش پیشبینی نشده روبهرو کرد که در این شرایط آلمان نباید تنها به خودش فکر کند و باید برای یک همبستگی آماده شویم. منافع همه ما در این اتحاد است. اقتصاد اروپا باید احیا شود چرا که این معضل سبب بروز مشکلاتی مانند بیکاری میشود که اصول دموکراسی را زیر سؤال خواهد برد.»
خاطرات 453 روز حضور در کاخ سفید
اتاقی که در آنجا اتفاق افتاد
جان بولتون / مشاورامنیت ملی سابق ترامپ / مترجمان: مسعود میرزایی و بهجت عباسی
ترامپ، مرد همیشه متکلم وحده
من نقش مهمی در کمپین انتخاباتی ترامپ ایفا نکردم، بجز یک بار که در روز 23 سپتامبر 2016 و سه روز پیش از نخستین مناظره تلویزیونی اش با هیلاری کلینتون، به دیدار وی در برج ترامپ رفتم. من در دانشکده حقوق دانشگاه «ییل» تحصیل کرده بودم و هیلاری و بیل کلینتون نیز همزمان بهعنوان دانشجویان سال بالایی در همین دانشکده تحصیل میکردند. در ملاقاتم با ترامپ علاوه بر بحث و گفتوگو درباره مسائل امنیت ملی، بهدلیل شناخت قبلی که از کلینتونها داشتم، مشاورههایی نیز درباره نحوه عملکرد احتمالی هیلاری در مناظره انتخاباتی پیش رو ارائه و تأکید کردم که او بخوبی آمادهسازی شده و هر اتفاقی بیفتد او برنامه از قبل طراحی شده خود را برای این بازی تعقیب خواهد کرد. اعتقادم بر این بود که هیلاری طی 40 سال گذشته تغییر چندانی نکرده است. در این ملاقات بیشتر ترامپ حرف زد همان گونه که در نخستین دیدارمان در سال 2014 و قبل از اعلام نامزدی اش نیز او متکلم وحده بود. در پایان این ملاقات، ترامپ گفت: «میدانی دیدگاههای من و تو بسیار نزدیک است، بسیار نزدیک.»
در ایام فعالیتهای انتخاباتی در سال 2016، من مشغلههای زیادی داشتم؛ عضو ارشد مؤسسه امریکن اینترپرایز بودم، پای ثابت میزگردها و برنامههای تحلیلی فاکس نیوز بودم، بهعنوان وکیل حقوقی در یک مؤسسه معظم حقوقی فعالیت میکردم و در هیأت مدیره چند شرکت نیز عضویت داشتم، مشاور ارشد یک شرکت جهانی فعال در عرصه مالی بودم و حداقل هفتهای یک بار هم در ستون دیدگاه برخی از مطبوعات مقاله مینوشتم. در اواخر سال 2013 من یک «کمیته اقدام سیاسی» و یک «سوپر کمیته اقدام سیاسی» تشکیل دادم تا به نامزدهای سنا و مجلس نمایندگان که به ضرورت تعقیب یک سیاست قوی امنیت ملی برای کشور اعتقاد داشتند، کمک کنم (این کمیتهها در امریکا تشکیلاتی سیاسی و قانونی به شمار میروند که اجازه دارند کمکهای مالی را برای انتخابات جمعآوری و در میان نامزدهای همسو توزیع کنند، گستره اختیارات سوپر کمیته بیشتر از کمیته است.) در این عرصه من صدها هزار دلار بهطور مستقیم در میان نامزدهای انتخاباتی توزیع کردم و میلیونها دلار دیگر نیز در سالهای 2014 و 2016 در بخش امکانات ارتباطی و پشتیبانی نظیر راهاندازی وب سایت و شبکههای اطلاعرسانی و تبلیغات مستقیم در جریان رقابتهای انتخاباتی هزینه کردم و آماده میشدم که دوباره همین کار را در سال 2018 انجام دهم. به هر حال من مشغلههای زیادی داشتم که با آنها سرگرم بودم، همچنین در سه دولت جمهوریخواه امریکا (دولتهای ریگان و جورج بوش پدر و پسر) خدمت کرده بودم. باید اعتراف کنم که حوزه روابط بینالملل نیز از همان ایام حضورم در دانشگاه ییل مرا سر ذوق میآورد و من آماده بودم که دوباره وارد این حوزه کاری شوم.
معتقدم تهدیدات و فرصتهای جدید با سرعت بالا به سمت ما در حرکت بودند و با توجه به هشت سال حضور باراک اوباما در کاخ سفید، لازم بود اصلاحات و تغییرات زیادی انجام شود. من طی سالهای طولانی بشدت درباره امنیت ملی امریکا در این جهان متلاطم دغدغه داشتم و درباره این موضوعات میاندیشیدم؛ روسیه و چین در سطح راهبردی و ایران، کره شمالی و برخی دیگر از کشورهای یاغی که آمال هستهای در سر داشتند در سطحی پایین تر. تهدیدات متنوع و متغیر که از ناحیه تروریستهای مذهبی بنیادگرا در خاورمیانه آشوب زده (سوریه، لبنان، عراق و یمن)، افغانستان و فراتر از آن صادر میشد از دیگر موضوعات مورد علاقهام بود. همچنین تهدیداتی در نیمه کره خودمان از جانب کوبا، ونزوئلا و نیکاراگوئه وجود داشت.
استفاده از برچسبهای مرتبط با سیاست خارجی کمک چندانی به شناخت شخصیت و سیاستهای افراد نمیکند مگر برای افراد تنبلی که زحمت اندیشیدن بهخودشان نمیدهند، اما باوجود این اگر مجبور باشم که خودم و سیاستهایم را توصیف کنم، دوست دارم بگویم که سیاست من «حمایت و طرفداری از امریکا» است. من در اقتصاد دنباله رو «آدام اسمیت» و در مسائل اجتماعی پیرو «ادموند بورک» هستم، در موضوع امنیت ملی من به ترکیبی از دیدگاههای «دین اچسون» وزیرخارجه امریکا در دوران ریاست جمهوری ترومن و «جان فاستر دالس» وزیر خارجه امریکا در دولت آیزنهاور اعتقاد دارم و در دولتمداری هم طرفدار دیدگاههای مطرح شده در کتاب «مقالات فدرالیستها» نوشته «الکساندر همیلتون»، «جیمز مدیسون» و «جان جی» هستم (نویسندگان این 85 مقاله، سه سیاستمدار نامدار نیویورک در اواخر قرن 18 بودند که باوجود داشتن اختلافات نظری فراوان، در مورد تشکیل یک جمهوری قدرتمند با یکدیگر همنظر بودند. این کتاب هماکنون بهعنوان یکی از آثار کلاسیک فلسفه سیاسی شناخته میشود). نخستین حضور من در عرصه مبارزات سیاسی به سال 1964 بازمیگردد که به طرفدارای از «بَری گُلدواتر» مشهور به «آقای محافظهکار» و نامزد حزب جمهوریخواه در انتخابات ریاست جمهوری، فعالیت میکردم (گلدواتر در انتخابات ریاست جمهوری سال 1964 در مقابل «لیندون جانسون» دموکرات متحمل شکست سختی شد).
من مسئولان ارشد ستاد انتخاباتی ترامپ از جمله «استیو بَنُن»، «دیو باسی» و «کلین کانوِی» را از همکاریها و ارتباطات قبلی که با هم داشتیم، میشناختم و با آنها حتی در مورد پیوستن به دولت ترامپ در صورت موفقیت وی در انتخابات صحبت کرده بودم. پساز اعلام نتایج انتخابات 2016 و آغاز دوره انتقال قدرت، بهنظرم منطقی رسید که من هم آمادگی خود را برای خدمت در دولت بهعنوان وزیر خارجه به تیم ترامپ اعلام کنم، همانگونه که افراد دیگری نیز این کار را کرده بودند. به یاد دارم در ساعات اولیه بامداد نهم نوامبر که نتیجه نهایی انتخابات هم معلوم شده بود، «کریس والاس» مجری و گوینده شبکه فاکس نیوز پس از پایان کارش از استودیو بیرون آمد و در حالی که لبخندی پهنای صورتش را پوشانده بود، دست مرا بهگرمی فشرد و گفت: «مبارکه آقای وزیر». البته روشن است که در زمینه داوطلبان و مدعیان تصدی پست وزارت خارجه اصلاً کمبودی وجود نداشت و همین مسأله باعث شد که رسانهها هر روز گمانهزنیهایی را در مورد نامزدهای پست وزارت خارجه و اینکه کدامیک از شانس بیشتری برخوردارند، منتشر کنند. در این گمانهزنیها ابتدا «نیوت گینگریچ» در صدر بود، بعداً «رودی جولیانی» به صدر اخبار آمد، «میت رامنی» نامزد بعدی بود که رسانهها در مقطعی از او بهعنوان پیشتاز تصدی پست وزارت خارجه یاد کردند و در نهایت دوباره اسم رودی جولیانی بیشتر مطرح شد. من با همه این افراد کار کرده بودم و برای تک تکشان هم احترام قائل بودم، چرا که هر سه آنها به سبک و سیاق خودشان افراد موجه و فوقالعادهای بودند. طبیعتاً من هم بهطور ویژه این بحثها را پیگیری میکردم، بویژه که صحبتهای زیادی میشد (اگر نگویم فشارهایی نیز بود) که من با پذیرش پست قائم مقامی وزارت خارجه موافقت کنم، هرچند ترجیح من به هیچ وجه قائممقامی وزارت خارجه نبود. اما آنچه بعداً اتفاق افتاد تصمیمگیری به شیوه ترامپ را به نمایش گذاشت که باید بهعنوان یک هشدار از آن درس محتاط بودن میگرفتیم.
در پی افزایش نگرانی صهیونیستها و امریکا از پاسخ فلسطین به اشغالگریهای جدید
نتانیاهو فاز نخست اجرای طرح الحاق را تعدیل کرد
ندا آکیش
خبرنگار
پس از هشدارهای مداوم سازمان ملل متحد، اتحادیه اروپا، اتحادیه عرب و بسیاری از سازمانها و نهادهای بینالمللی درباره پیامدهای ناگوار اجرای طرح الحاق بخشهایی از کرانه باختری رود اردن به سرزمینهای اشغالی، بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژیم صهیونیستی به واسطه پادشاه اردن پیامی برای رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین ارسال کرد که در آن آمده بود، طرح الحاق تا حد زیادی کاهش یافته و دیگر این طرح در دره اردن اجرا نمیشود و فقط شامل دو یا سه شهرک صهیونیستنشین خواهد بود. این اقدام نتانیاهو اگرچه به نوعی یک عقبنشینی آشکار برای پرهیز از برخوردهای فلسطینیان است. اما از آنجا که به نوعی اجرای گام به گام طرح محسوب میشود، بعید است، فلسطینیان و جهان در مقابل آن سکوت کنند.
بهگزارش تایمز اسرائیل، یوسی کوهن، رئیس سازمان جاسوسی رژیم صهیونیستی (موساد) اواخر هفته گذشته در سفری به اردن در دیدار با ملک عبدالله، پادشاه این کشور، پیام نتانیاهو به محمود عباس را در اختیار شاه اردن گذاشت و از او خواست این پیام را به محمود عباس برساند. در این پیام بدون اشاره به جزئیات، آمده بود که نتانیاهو دیگر قصد اجرای طرح الحاق در دره اردن را ندارد و این طرح را به طور محدود و در حد سه شهرک اجرا میکند.
علی رغم سفر رئیس موساد به اردن برای جلب حمایت مقامات اردن، برخی منابع آگاه اعلام کردند، در صورت اجرای طرح الحاق، اردن واکنش جدی نشان خواهد داد و اخراج سفیر، تعلیق روابط و لغو توافق گازی گزینههای روی میز اردن خواهد بود.
در بین مقامات رژیم صهیونیستی هم اختلاف نظرهای جدی درباره نحوه اجرای طرح الحاق وجود دارد. اوایل ماه جاری میلادی عدهای از مقامات ارشد صهیونیستی در مصاحبههایی با رسانههای عبری گفته بودند، اسرائیل باید در این مرحله تنها سه شهرک در داخل کرانه باختری را به اراضی اشغالی الحاق کند و فعلاً از الحاق دره اردن یا دیگر مناطق شهرکنشین صرفنظر کند. کانال 12 تلویزیون رژیم صهیونیستی هم روز پنجشنبه گزارش داد که مقامات امنیتی این رژیم بر سر چگونگی طرح الحاق دچار شکاف شدهاند و رؤسای ارتش و موساد بر سر این موضوع بحث میکنند که آیا اجرای طرح الحاق منجر به بروز خشونتهای جدی از سوی فلسطینیها خواهد شد یا خیر.
جنبش مقاومت اسلامی حماس هم در اعتراض به طرح الحاق خواستار آغاز «گستردهترین خیزش مردمی» از سوی فلسطینیها شد و از رهبران فلسطینی دعوت کرد، یک نشست ملی برگزار کنند و در آن نشست درباره یک «راهبرد ملی فراگیر» برای مقابله با طرح الحاق به توافق برسند.
دیوار مرزی دردسرساز ترامپ
گروه جهان – بالاخره دیوار مرزی امریکا – مکزیک کار دست دونالد ترامپ، رئیسجمهوری امریکا داد و روز جمعه به وقت واشنگتن قضات یک دادگاه استیناف درباره بودجه این دیوار حکم داده و اعلام کردند، ترامپ بهطور غیرقانونی 2.5 میلیارد دلار از بودجه ساخت و ساز ارتش را به این دیوار اختصاص داده است.
بهگزارش الجزیره، به موجب رأی موافق دو قاضی و رأی مخالف یک قاضی دادگاه استیناف، ترامپ، اختیار انتقال خودسرانه 2.5 میلیارد دلار از بودجه ارتش به ساخت دیوار مرزی امریکا – مکزیک را نداشته و تنها کنگره است که صلاحیت دارد درباره انتقال و جابهجایی بودجهها تصمیمگیری کند. این دادگاه همچنین حکم داده است که ساخت دیوار جزو تهدیدهای زیست محیطی به شمار میرود. تابستان گذشته دیوان عالی امریکا با یک رأیگیری کاملاً ایدئولوژیک 5 بر 4 (5 قاضی جمهوریخواه در مقابل 4 قاضی دموکرات) رأی به بلامانع بودن انتقال بودجه پنتاگون به بخش ساخت دیوار مرزی داده و همین مسأله راه را برای ترامپ هموار کرده بود.
ساخت دیوار مرزی یکی از وعدههای انتخاباتی سال 2016 ترامپ بود و او پس از روی کار آمدن تلاشهای بسیاری برای اجرایی کردن این طرح انجام داد و بودجههای هنگفتی را برای ساخت این دیوار از کنگره درخواست کرد اما پس از آنکه مجلس نمایندگان به این تقاضاهای بودجهای پاسخ نداد، ترامپ با بهانه تهدید امنیت ملی از بودجه ارتش برای اجرای وعده انتخاباتی خود استفاده کرد. رئیس جمهوری امریکا در روزهای اخیر هم به آریزونا سفر کرد و مقابل بخشهای ساخته شده دیوار مرزی عکس تبلیغاتی گرفت تا بهره لازم را برای انتخابات 2020 ببرد اما حالا با رأی دادگاه استیناف این نمایش تبلیغاتی میتواند به ضرر ترامپ باشد.
مدیریت کرونا و تقویت همبستگی اجتماعی
ادامه از صفحه اول
چنان که اندیشمندان و صاحبنظران در این دوران علی رغم ناشناخته بودن ابعاد این ویروس به این مهم پرداختهاند. شاید کمتر حادثهای را بتوان پیدا کرد که در یک بازه زمانی خاص و محدود این حجم از مطالب درباره یک موضوع تولید شده باشد؛ از مقالات علمی درباره دستورات بهداشتی تا نظریههای سیاسی و بررسی تأثیر کرونا بر اقتصادهای جهانی و محلی و از تأثیر آن بر تغییر سبک زندگی و رابطه دین و نهادهای مذهبی در مهار کرونا تا آینده پژوهی و نگرانی از گسست شالودههای اجتماعی، پساکرونا، نقش نهادهای محلی و مردمی در این حادثه، گرایش به زندگی در فضای مجازی و صرفهجویی اجباری از جمله موضوعاتی هستند که در این دوران مورد توجه قرار گرفتند.
از وجه دیگر آگاهیهای منبعث از شیوع کرونا میتوان به فقدان رهبری جهانی و فرو رفتن رهبران سیاسی در لاک ملیگرایی و ضعف سازمانهای بینالمللی اشاره کرد که پروژه پرطمطراق جهانی شدن را به دیوار کوبیده است. اما آنچه در این مقال به آن میپردازیم، مدل مدیریتی است که برای مهار کرونا در ایران بکار رفت و تا حدود زیادی در افزایش وفاق و همبستگی چه در بین نهادهای حاکمیتی و چه در میان حاکمیت و مردم مؤثر بود. ویروس کرونا در شرایطی به کشور ما وارد شد که سرمایه اجتماعی اعم از امید به آینده، اعتماد عمومی و همبستگی اجتماعی در پایینترین میزان خود و در خط هشدار قرار داشت. بنده در این مجال بنای پرداختن به علل و عوامل بروز این وضعیت را ندارم. اما جامعه ما با یک بحران اجتماعی سنگین مواجه بود که بحران کرونا هم به آن اضافه شد. اما برخلاف انتظار و خوشبختانه بحران کرونا تا حدودی در ترمیم همبستگی اجتماعی مؤثر بوده که به اختصار میتوان دلایل این تأثیر را در این موارد جستوجو کرد:
نخست- آنکه کرونا یک مسأله عمومی، ملی و همهگیر بود و به خطری مشترک برای همه افراد از همه طبقات تبدیل شد. شهری و روستایی، فقیر و غنی، شهروند عادی و مقامات سیاسی همه به یک میزان در معرض خطر ابتلا بودند. اگرچه همه به طور یکسان آسیب نمیدیدند، اما در مجموع احساس بودن در یک قایق تقویت شد و مسأله تعارض منافع منتفی بود.
دوم- ستاد فرماندهی و کنترل کرونا واحد، متمرکز و مقتدر و با اختیارات وسیع تشکیل شد. همه دستگاههای تحت امر آن ستاد به فعالیت مشغول شدند. در امر مدیریت تصمیمگیری واحد و هماهنگی و تبعیت بسیار مهم است. حتی وقتی ارتش و سپاه وارد میدان شدند این نگرانی به وجود آمد که مبادا یک موازی کاری در این امر صورت گیرد که خوشبختانه با برخورد سنجیده و خردمندانه نیروهای مسلح نظامی و انتظامی همکاری صمیمانه و خالصانه آنها نیز به تقویت مدیریت واحد کمک کرد.
سوم- اطلاعرسانی دقیق و بموقع از واقعیاتهای کرونا کمک مؤثری در ایجاد اعتماد و آرامش در مردم کرد تا جایی که اخبار فیک و جعلی و شایعات بیربط را کنار گذاشت و گرایش مردم به اخبار رسمی را تا حدودی تقویت کرد.
چهارم- حضور مؤثر و سازنده نهادهای مردمی و بهرهمندی از ظرفیت آنها توسط ستاد فرماندهی مقابله با کرونا نقش تعیین کنندهای در مهار و کنترل کرونا داشت و هم در تقویت همبستگی اجتماعی. در واقع یک بازی برد-برد بود که در واقع هر دو بازیگر از آن بهره میبردند. در اینجا ضروری است که از نقش نهادهای مدنی زنان یاد کنیم که بسیار تأثیرگذار بودند.
پنجم- روحیه ایثار و فداکاری سربازان خط مقدم یعنی کادر درمانی و پزشکی و ترویج و تبلیغ جلوههای ایثار و فداکاری آنان که در آمار بالای درگذشتگان کادر بهداشتی و درمانی ایران در مقایسه با سایر کشورها مشخص شد موجب تقویت انسجام و وحدت اجتماعی شد.
ششم- همکاری خوب و صمیمانه نهادهای مذهبی و علمای روشنفکر آگاه به زمان (صرفنظر از برخی رفتارهای خرافی و قشریگری افراطیون) موجب تقویت بنیه اعتقادی مردم و در عین حال تقویت همبستگی اجتماعی شد. بنابراین اگر بخواهیم عوامل این مدل حکمرانی موفق در مهار کرونا را بربشماریم، باید از مدیریت یکپارچه، اطلاعرسانی بموقع و دقیق، بهرهمندی از ظرفیت نهادهای مردمی، هماهنگی با نهادهای مذهبی و نیز ایثار و فداکاری دستاندرکاران به عنوان عوامل مؤثر یاد کنیم که میتواند الگوی خوبی برای حل سایر بحرانهای مبتلابه کشور در حوزههای مختلف سیاسی، اقتصادی و اجتماعی کشور باشد.
چنان که اندیشمندان و صاحبنظران در این دوران علی رغم ناشناخته بودن ابعاد این ویروس به این مهم پرداختهاند. شاید کمتر حادثهای را بتوان پیدا کرد که در یک بازه زمانی خاص و محدود این حجم از مطالب درباره یک موضوع تولید شده باشد؛ از مقالات علمی درباره دستورات بهداشتی تا نظریههای سیاسی و بررسی تأثیر کرونا بر اقتصادهای جهانی و محلی و از تأثیر آن بر تغییر سبک زندگی و رابطه دین و نهادهای مذهبی در مهار کرونا تا آینده پژوهی و نگرانی از گسست شالودههای اجتماعی، پساکرونا، نقش نهادهای محلی و مردمی در این حادثه، گرایش به زندگی در فضای مجازی و صرفهجویی اجباری از جمله موضوعاتی هستند که در این دوران مورد توجه قرار گرفتند.
از وجه دیگر آگاهیهای منبعث از شیوع کرونا میتوان به فقدان رهبری جهانی و فرو رفتن رهبران سیاسی در لاک ملیگرایی و ضعف سازمانهای بینالمللی اشاره کرد که پروژه پرطمطراق جهانی شدن را به دیوار کوبیده است. اما آنچه در این مقال به آن میپردازیم، مدل مدیریتی است که برای مهار کرونا در ایران بکار رفت و تا حدود زیادی در افزایش وفاق و همبستگی چه در بین نهادهای حاکمیتی و چه در میان حاکمیت و مردم مؤثر بود. ویروس کرونا در شرایطی به کشور ما وارد شد که سرمایه اجتماعی اعم از امید به آینده، اعتماد عمومی و همبستگی اجتماعی در پایینترین میزان خود و در خط هشدار قرار داشت. بنده در این مجال بنای پرداختن به علل و عوامل بروز این وضعیت را ندارم. اما جامعه ما با یک بحران اجتماعی سنگین مواجه بود که بحران کرونا هم به آن اضافه شد. اما برخلاف انتظار و خوشبختانه بحران کرونا تا حدودی در ترمیم همبستگی اجتماعی مؤثر بوده که به اختصار میتوان دلایل این تأثیر را در این موارد جستوجو کرد:
نخست- آنکه کرونا یک مسأله عمومی، ملی و همهگیر بود و به خطری مشترک برای همه افراد از همه طبقات تبدیل شد. شهری و روستایی، فقیر و غنی، شهروند عادی و مقامات سیاسی همه به یک میزان در معرض خطر ابتلا بودند. اگرچه همه به طور یکسان آسیب نمیدیدند، اما در مجموع احساس بودن در یک قایق تقویت شد و مسأله تعارض منافع منتفی بود.
دوم- ستاد فرماندهی و کنترل کرونا واحد، متمرکز و مقتدر و با اختیارات وسیع تشکیل شد. همه دستگاههای تحت امر آن ستاد به فعالیت مشغول شدند. در امر مدیریت تصمیمگیری واحد و هماهنگی و تبعیت بسیار مهم است. حتی وقتی ارتش و سپاه وارد میدان شدند این نگرانی به وجود آمد که مبادا یک موازی کاری در این امر صورت گیرد که خوشبختانه با برخورد سنجیده و خردمندانه نیروهای مسلح نظامی و انتظامی همکاری صمیمانه و خالصانه آنها نیز به تقویت مدیریت واحد کمک کرد.
سوم- اطلاعرسانی دقیق و بموقع از واقعیاتهای کرونا کمک مؤثری در ایجاد اعتماد و آرامش در مردم کرد تا جایی که اخبار فیک و جعلی و شایعات بیربط را کنار گذاشت و گرایش مردم به اخبار رسمی را تا حدودی تقویت کرد.
چهارم- حضور مؤثر و سازنده نهادهای مردمی و بهرهمندی از ظرفیت آنها توسط ستاد فرماندهی مقابله با کرونا نقش تعیین کنندهای در مهار و کنترل کرونا داشت و هم در تقویت همبستگی اجتماعی. در واقع یک بازی برد-برد بود که در واقع هر دو بازیگر از آن بهره میبردند. در اینجا ضروری است که از نقش نهادهای مدنی زنان یاد کنیم که بسیار تأثیرگذار بودند.
پنجم- روحیه ایثار و فداکاری سربازان خط مقدم یعنی کادر درمانی و پزشکی و ترویج و تبلیغ جلوههای ایثار و فداکاری آنان که در آمار بالای درگذشتگان کادر بهداشتی و درمانی ایران در مقایسه با سایر کشورها مشخص شد موجب تقویت انسجام و وحدت اجتماعی شد.
ششم- همکاری خوب و صمیمانه نهادهای مذهبی و علمای روشنفکر آگاه به زمان (صرفنظر از برخی رفتارهای خرافی و قشریگری افراطیون) موجب تقویت بنیه اعتقادی مردم و در عین حال تقویت همبستگی اجتماعی شد. بنابراین اگر بخواهیم عوامل این مدل حکمرانی موفق در مهار کرونا را بربشماریم، باید از مدیریت یکپارچه، اطلاعرسانی بموقع و دقیق، بهرهمندی از ظرفیت نهادهای مردمی، هماهنگی با نهادهای مذهبی و نیز ایثار و فداکاری دستاندرکاران به عنوان عوامل مؤثر یاد کنیم که میتواند الگوی خوبی برای حل سایر بحرانهای مبتلابه کشور در حوزههای مختلف سیاسی، اقتصادی و اجتماعی کشور باشد.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
دورنــما
-
برای جهان بدون رهبری امریکا آماده شویم
-
اتاقی که در آنجا اتفاق افتاد
-
نتانیاهو فاز نخست اجرای طرح الحاق را تعدیل کرد
-
دیوار مرزی دردسرساز ترامپ
-
مدیریت کرونا و تقویت همبستگی اجتماعی
اخبارایران آنلاین