عباس رافعی به بهانه فیلم «بُهت» در گفتوگو با «ایران»:
همه زنان داستانی برای گفتن دارند
پریسا ساسانی
خبرنگار
عباس رافعی با نگاه زنانهای که به قصهها و نوع روایتی که از زنان دارد در سینمای ایران شناخته میشود. او از آن دسته فیلمسازانی نیست که تنها بر اساس یک خط داستانی، رنگین کمانی از فیلمهای تکراری با شخصیتهای متفاوت را در کارنامه کاری خود داشته باشد. اما آنچه مسلم است در قالب سینمای اجتماعی از زن صحبت میکند. زنی که مبارزه میکند، زمین میخورد، بلند میشود و بار دیگر از نو میسازد و مبین این مطلب، مجموع آثار زن محور او و بخصوص فیلم «فصل فراموشی فریبا» است.حال فیلم «بُهت» تازهترین اثر سینمایی رافعی با موضوع رحم اجارهای نه بر پرده سینما بلکه با حضور میهمان ناخوانده ویروس کرونا به شکل آنلاین به تصویر کشیده میشود. موضوعی که هرچند تازه نیست اما نگاه متفاوتی به فرزندآوری در اجتماع امروز دارد. از این کارگردان سینما به بهانه اکران فیلم «بُهت»، درباره سینمای اجتماعی، چگونگی طرح موضوعاتی از این دست در سینما با وجود همه حساسیتهای موضوعی که وجود دارد، پرسش شد.
آقای رافعی برای آغاز درباره فیلم «بُهت» و موضوعی که به آن پرداختید، صحبت کنید.
فیلم «بُهت» با محور زن در امتداد سایر فیلمهایی است که تاکنون ساختهام و اساساً پرداخت به موضوعات مربوط به زنان از علاقهمندیهای من است. چراکه معتقدم زنان در جامعه کنونی ما زندگی دراماتیکی دارند و مدام در حال کشمکش با خود و تواناییها و اجتماعی هستند که درآن زندگی میکنند و به این موضوع اعتقاد راسخ دارم که
بخش بزرگی از وظایف گرداندن یک زندگی به عهده زنان است که این وظایف از فرزند بودن تا همسر شدن و مادر شدن و حفظ جایگاه اجتماعی را در برمی گیرد. به همین دلیل فیلم «بُهت» هم مانند فیلمهایی چون «فصل فراموشی فریبا» یا حتی فیلم «راز مینا» که جزو فیلمهای قدیمی من است؛ داستانی زن محور دارد. به اعتقاد من هریک از زنان در هر موقعیتی که در این اجتماع زندگی کند یک داستان برای گفتن دارد.
داستانها به شکلهای مختلف دیده، شنیده و خوانده شده است. درست مانند موضوع رحم اجارهای که شما در «بُهت» به آن پرداختید. آیا ضرورت تکرار تجربههای گذشته فیلمسازان وجود داشت؟
ببینید، من معتقدم یک فیلمساز یا هنرمند در هر موقعیتی که باشند وظیفه دارد تجربهها را منتقل کند و من هم بهعنوان یک فیلمساز وظیفه دارم که فیلم بسازم تا تجربهای را منتقل کنم هرچند این انتقال تجربه از زوایای دیگر بارها دیده و شنیده شده باشد. در فیلم «فصل فراموشی فریبا» سکانسهایی داریم که زن داستان در روز در حال کار کردن است و شبها ژاکتی برای همسرش که گرفتار است و مشکل دارد، میبافد و دست آخر هم میبینیم که ژاکت را خودش میپوشد و به جنگ جامعه خشمگین میرود. جالب است بدانید زمانی که فیلم «فصل فراموشی فریبا» را در آلمان نمایش دادم رئیس اداره مهاجرت آلمان گفت که به ما زنان اروپایی یاد دادید تا ژاکتهای خود را ببافیم.
منظور این است که بحث رحم اجارهای که در فیلم روایت کردید بارها در سینما مطرح شده است. فیلم «بُهت» چه حرف تازهای در این زمینه داشت؟
سابقه ساخت فیلم درباره فرزندآوری از طریق رحم اجارهای به فیلم «هنرپیشه» ساخته محسن مخملباف برمی گردد و بعد از آن فیلمسازان دیگر نیز به فراخور زمان دنبال این بحث رفتند و من سعی کردم در فیلم «بُهت» همه تمرکزم روی رحم اجارهای نباشد بلکه همه جوانب این موقعیت را بسنجم.
کدام جوانب را؟ چون یک فیلم با موضوع رحم اجارهای معمولاً درباره زنی است که بچه دار نمیشود و سراغ این کار میرود. در«بُهت» هم همین اتفاق افتاد.
شاید ظاهر ماجرا این است. اما باید توجه داشته باشیم که در این فیلم سعی کردم دو طبقه اجتماعی با موقعیتهای مختلف را به تصویر بکشم. خانوادههایی که با یک بچه سرنوشت آنها به هم گره خورده بود. این گره خوردنها نشان از متصل بودن ما انسانها به یکدیگر دارد. در این فیلم اولین بار است که نشان دادهام زن و مرد بدون ازدواج رسمی کنارهم زندگی میکنند و خب زن میخواهد از مرد مورد علاقهاش فرزندی داشته باشد. تا به قول قدیمیها و باور نادرست گذشتگان مرد با وجود بچه به زندگی پایبند شود. در واقع یک زن روشنفکر تحت تأثیر تفکرات سنتی میخواهد یک زندگی ماندگار داشته باشد که این ماندگاری با وجود یک کودک شکل میگیرد. خب از طرفی دختری هم هست که وضع مالی خوبی ندارد و میخواهد برای زندگی و مردی که دوستش دارد کاری انجام دهد و درنهایت راضی میشود با رحمی که اجاره میدهد هم زندگی خود را نجات دهد و هم زنی را مادر کند.
ولی این اتفاق نیفتاد.
بله همینطور است. چون این خیال خوش زنانه با دخالت و حضور مردان رنگ دیگری به خود گرفت و اصطلاحاً هرچه رشته بودند پنبه شد و بار دیگر این زنان بودند که در شرایط مردسالار محکوم شدند. تجربهای که این
دو خانواده به تماشاچی منتقل میکنند، تجربه ارزشمندی برای تغییر است. تغییری که برای زنان در همه جای جهان همیشه با دشواری و هزینه همراه بوده است. با ساخته شدن فیلمهایی از این دست میتوان در جهت آگاهسازی زنان که همواره هوش سرشاری داشتهاند، فرهنگسازی کرد.
مسأله پنهان کاری یکی از مصادیق گرفتاری زنان در مسیر حرکت است که شرایط جامعه همواره آنها را مجبور به پنهان کاری کرده است و در فیلم «بُهت» این مسأله بخوبی دیده میشود.
بله دقیقاً پنهان کاری و در ادامه ناراضی بودن از شرایط پاشنه آشیل دو شخصیت زن فیلم است. به همین دلیل است که از خود میپرسند کجای راه را اشتباه رفتهاند و این سؤالی است که بدون شک زنان در مسیر زندگی همیشه از خود پرسیدهاند.
در مسیر روایت فیلم به نظر میرسد خودخواسته ممیزی کردهاید.
واقعیت این است که درپایان فیلم دچار ممیزی شدیم و قرار بود بچهای به دنیا آید که مشکلات دو خانواده را حل کند اما شرایط به گونهای پیش میرود که کسی او را دوست ندارد. اما درآخر یک پلان اضافه کردیم که زن منتظر فرزند ازپشت شیشه به روی نوزاد لبخند میزند. اگر این پلان نبود بلاتکلیفی بچه خیلی گزندهتر بود. چه بسا بچههای دیگر هم هستند که کسی آنها را نمیخواهد.
با شیوع ویروس کرونا دنیا به سمت کسب تجربههای تازه رفت و خب اکران فیلم به شکل آنلاین هم یکی از همان تجربههای تازه در مواجهه با این میهمان ناخوانده بود. کمی از این تجربه بگویید.
انسان آموخته زمانی که در شرایط تنگنا قرار میگیرد از محدودیت به بهترین شکل در راستای اهداف خود استفاده کند. حالا حکایت ویروس کرونا هم همین است. پدیدهای که دنیا با آن طرف است. به همین دلیل وقتی موضوع اکران آنلاین پیش آمد استقبال کردیم. این فیلم ابتدا قرار بود بعد از پایان جشنواره فیلم فجر اکران شود منتها ویروس کرونا همه گیر شد و زندگی انسان را تحت تأثیر قرار داد و قرنطینه شدیم. پیشنهاد اکران آنلاین تنها گزینه قابل تأملی بود که برای اولین بار هم سازمان اوج با فیلم «خروج» حاضر به اکران آنلاین شد.
خب سازمان اوج بهعنوان سازمانی که انتظار بازگشت سرمایه ندارد تصویر خوبی از اکران آنلاین را پیش روی سینماگران گذاشت. شاید اگر اوج چنین اقدامی را نمیکرد و نتیجه را نمیدیدم این فیلم و فیلمهای دیگر هرگز اکران نمیشد. به همین دلیل از اکران فیلم «بُهت» بهصورت آنلاین راضی هستم. گرچه دوست داشتم فیلم را در اکران عمومی با مردم ببینم.
سینمای اجتماعی و اکران آنلاین
رضا صائمی
منتقد سینما
عنوان این یادداشت یکی از مناقشه برانگیزترین مسائل سینمای ایران است. هم سینمای اجتماعی و هم اکران آنلاین هر دو از مسائل پرچالش در سینمای ماست همواره بر سر اینکه سینمای اجتماعی چیست و چه ویژگیهایی دارد و اینکه اساساً اجتماعی بودن ژانر است یا مضمون و محتوا، مناقشه و اختلاف نظر وجود داشته. حالا اکران آنلاین هم بهدلیل تجربه تازه نمایش پر از پرسشها و ابهاماتی است که هنوز تصویر روشن و دقیقی درباره آن وجود ندارد. اینکه مثلاً اکران آنلاین میتواند مخاطب سنتی سینما را جذب کند یا خیر، همچنین اینکه آیا فیلمهای اجتماعی یا آثاری که جدیت بیشتری دارند میتوانند در این شیوه اکران با اقبال مخاطب همراه شوند یا خیر. نگرانی و دغدغه فیلمسازان و تهیهکنندگان که حالا در شرایط موجود با محدودیتهای بیشتری مواجه شدند ریزش مخاطب و زیان اقتصادی برای فیلم هایشان است. گرچه تجربه اکران آنلاین فیلمی مثل «خروج» که نخستین فیلم در اکران آنلاین بود بخشی از این نگرانی را رفع کرد.
استقبال خوب از این فیلم که یک فیلم اجتماعی محسوب میشد و فروش میلیاردی آن با توجه به اکران آنلاینی اش این امیدواری را ایجاد کرد که هم این شیوه اکران میتواند آلترناتیو نمایشی خوبی باشد هم فیلمهای اجتماعی در این پلتفرم اینترنتی جواب میدهد. گرچه برخی نام ابراهیم حاتمی کیا بهعنوان کارگردان اثر و کنجکاوی درباره آثارش به علاوه حاشیههای جنجالی متن و فرامتن فیلم و حضور فرامرز قریبیان را در این فیلم بهعنوان نخستین تجربه همکاری اش با حاتمی کیا در موفقیت اکران آن مؤثر دانستند و معتقدند هر فیلم اجتماعی دیگری از مؤلفههای جذاب برای جلب مخاطب و فروش بالا برخوردار نیست.
گرچه نمیتواند این رویکرد و تحلیل را بهعنوان یک قاعده خدشهناپذیر معیار قرار داد. در طی سال های اخیر و چه بسا در یک دهه گذشته مخاطبشناسی سینمای ایران واقعیتهای دیگری را نشان میدهد. از جمله اینکه دیگر این ژانر یا حضور بازیگران چهره و سلبریتی نیست که فروش بالا و گیشه پررونق را تضمین میکند و هر فیلم خوبی فارغ از نوع ژانر آن میتواند موفق باشد چنانکه در سال های اخیر اغلب این فیلمهای اجتماعی خوب بودند که بیش از فیلمهای کمدی مورد استقبال مخاطب قرار گرفتند یا دست کم پا به پای آنها فروش کردند. از جدایی نادر از سیمین و فروشنده اصغر فرهادی گرفته تا ابد و یک روز و متری شیش و نیم سعید روستایی که نه تنها از برخی فیلمهای پرسر و صدای کمدی کمتر نفروختند که از آنها پیشی هم گرفتند.
فیلمهایی که بر خلاف آثار کمدی، مضمون تلخی داشتند اما این تلخی نه تنها دافعه برانگیز نبود که مخاطبان انبوهی را جذب قصه و فضای خودکرد. به نظر میرسد رشد آگاهی سینمایی مخاطبان و افزایش مخاطبان جوان و جدی طی سال های اخیر موجب شده تا ذائقه مخاطب ایرانی بتدریج تغییر کرده و هژمونی ژانرها کاهش یابد. حالا مخاطب از فیلم خوب استقبال میکند بدون اینکه به ژانرش توجه کند. گرچه همچنان به دلایل فرامتنی و اجتماعی، ژانر کمدی یکی از پرطرفدارترین ژانرهای سینمایی است. واقعیت این است که هرچقدر مؤلفه آگاهی بر سرگرمی پیشی بگیرد فیلمهای اجتماعی و فلسفی و روانشناسی و... نسبت به فیلمهای کمدی طرفداران بیشتری پیدا میکند. بر همین مبنا به نظر میرسد فیلمهای اجتماعی در اکران آنلاین موفقتر از فیلمهای کمدی باشد. به این دلیل که اکران آنلاین و شیوه نمایش و تماشای فیلم در آن بیشتر مخاطبان خاصی که به ساز وکارهای آن آشنا هستند به سراغ آن میروند و این دسته از مخاطبان فیلمهای جدی و هنریتر را برای تماشا انتخاب میکنند. مثلاً اکنون فیلمهای طلا بهکارگردانی پرویز شهبازی یا فیلم بهت بهکارگردانی عباس رافعی که در حال اکران آنلاین هستند بهدلیل قصه اجتماعی که دارند میتوانند مورد توجه مخاطبان جدی قرار بگیرند.
اگرچه اکران آنلاین مزایا و معایب خاص خود را دارد. مثلاً فیلم خروج علیرغم فروش بالا به همان سرعت نیز نسخه قاچاق و لینکهای دانلود غیرقانونی اش در فضای مجازی دستبهدست شد و مخالفان طرح نیز بر این امر تأکید کردند که زیرساختها برای انجام این کار در کشور هنوز مهیا نشده و باید معضلات اکران آنلاین را هم آسیبشناسی کرد. با این حال موافقان اکران آنلاین معتقدند قاچاق فیلمهای در حال اکران به شیوه سنتی یا اینترنتی آن مربوط نیست و یک معضل بنیادی در سینمای ایران است که هنوز ساز و کارهای زیرساختی آن طراحی و اجرا نشده و هیچ فیلمی از قاچاق شدن مصون نیست. از سوی دیگر موافقان اکران آنلاین معتقدند حتی با بازگشایی سینماها تا مدتها ممکن است مردم از نگرانی کرونا به سینما نروند. بنابراین اکران آنلاین با همه محدویتها و معایبش، در این شرایط تنها راه ممکن برای نمایش فیلمهاست و هرچه این شیوه اکران بیشتر تجربه شود، تعداد بیشتری از مردم با آن آشنا میشوند و شیوه تماشای آنلاین در خانه را میآموزند و در واقع تماشای آنلاین به مثابه یک فرهنگ سینمایی نهادینه میشود.
بهنظر میرسد که تداوم اکران آنلاین میتواند ساز و کار تجاری و اقتصاد سینما را تحت تأثیر قرار دهد و مناسبات تازهای در این زمینه ایجاد کند. از جمله برجسته شدن نقش پلتفرمهای اینترنتی و رقابت بین آنها که میتواند بازار اکران آنلاین را داغ نگه دارد. این تأثیر میتواند فراتر از بخش اکران و نمایش، حتی بخش تولید را هم در بر بگیرد. به این معنا که فیلمهایی با ساختاری مخصوص اکران اینترنتی ساخته شود. فیلمهایی مثل خروج، طلا و کشتارگاه برای تماشا روی پرده سینما ساخته شدهاند و نمایش آنها روی صفحههای کوچک بخشی از وجوه تکنیکی و زیباییشناسی آنها را از بین میبرد اما وقتی فیلمی متناسب با فرمت نمایش اینترنتی تولید شود با کیفیت بهتری نمایش داده خواهد شد. اکران آنلاین فرصتی فراهم کرده تا برخی از فیلمسازان آثار قبلی خود را در این بازار نیز عرضه کنند مثل عرضه اینترنتی فیلم هجوم (شهرام مکری). واقعیت این است که اکران آنلاین یک امکان جدید و ناگزیر در شرایط بحرانی امروز است که هنوز سینمای ایران، تجربه کافی در آن کسب نکرده و چالشها و تفسیرهای زیادی درباره آن مطرح است. از جمله اینکه زیرساختهای فنی مناسب و سازوکار مالی دقیقی درباره مدیریت اکران آنلاین وجود ندارد و قوانین و ضوابطی که بتوان از حیث حقوقی و اقتصادی این عرصه را ساماندهی کند و فیلمها را از قاچاق مصون نگه دارد موجود نیست اما گریزی از آن نیست و حتی در دوران پس از کرونا هم این شیوه اکران میتواند بهعنوان یکی از گزینههای موجود نمایش استفاده شود.
از اینرو سازمان سینمایی باید این مسأله را جدی بگیرد و ضمن حمایت از سینماگران در شرایط بحرانی به مکانیسم کارشناسیشده در زمینه اکران آنلاین برسد تا اکران آنلاین، هم پررونق باشد هم عادلانه. در این میان فیلمهای اجتماعی از شانس بیشتری برای دیده شدن برخوردارند. سینمای اجتماعی بواسطه ماهیت رئالیستی خود از سویهای واقع گرایانه برخوردار بوده و میتواند به مثابه یک ابژه هنری و ابزار رسانهای در خوانش و پالایش مسائل اجتماعی ایران مؤثر باشد به شرطی که سینمای اجتماعی ما دچار سیاستهای اشتباهی نشود.
محمدرضا رهبری در گفتوگو با «ایران» مطرح کرد
نیاز مضاعف به سینمای اجتماعی پس از دوران کرونا
محمدرضا رهبری بازیگری است که بهگفته خودش تا اکنون در سینما آنگونه که باید خوش شانس نبوده است و حالا که فیلم سینمایی «بُهت» بهدلیل شیوع ویروس کرونا بهصورت آنلاین اکران شده او معتقد است اکران آنلاین این فیلم در شرایط فعلی بهتر از دیده نشدن فیلم بود. رهبری دراین فیلم نقش رضا، یک جوان کارگر را بازی کرده است. او با اشاره به موقعیت فیلمهای اجتماعی در سینمای ایران، به اهمیت ساخت فیلمهایی با موضوعات و معضلات اجتماعی تأکید کرد و گفت که فیلم سینمایی «بُهت» در راستای طرح موضوع رحم اجارهای که خانوادههای بسیاری امروزه درگیرآن هستند ساخته شده است. رهبری معتقد است فیلم «بُهت» فیلمی اجتماعی با موضوع رحم اجارهای است که در قالب روایت یک داستان ساده، مسأله پنهان کاری را مطرح کرده است.
کمی درباره نقش رضا در فیلم «بهت» توضیح دهید.
رضا یک جوان کارگری است که نتوانسته آنطور که باید وشاید یک زندگی خوب برای همسرش فراهم کند ولیلا همسررضا در یک موزه کار میکند و تلاش میکند تا زندگی را نجات دهد و در نهایت موضوع رحم اجارهای در فیلم مطرح میشود. به اعتقاد من این فیلم از جمله آثاری است که رافعی بهعنوان کارگردان جسارت در طرح موضوع و قدرت ریسک بالایی در انتخاب سوژه و موضوع فیلم داشته است و اساساً ساخت فیلم در حوزه سینمای اجتماعی کاری سخت و پر از ریسک است.
چرا؟
متأسفانه سینمای اجتماعی ایران به اندازه سایر ژانرهای سینمایی، بخصوص در سالهای اخیر مورد اقبال عموم قرار نگرفتهاند و فکر میکنم فیلمهای اجتماعی در دهه 70 و اوایل دهه 80 از اقبال بهتری نسبت به امروز برخوردار بوده است. البته بخشی از عدم استقبال از موضوعات اجتماعی، درگیریهای عمده مردم است که خب طبیعی است دوست دارند دراین شرایط فیلمی ببینند که شاد شوند و بخندند.
برخی از فیلمهای اجتماعی هم بودند که در همین چندسال اخیر با استقبال مواجه شد.
بله اما به ندرت. فیلمی مثل «متری شیش و نیم» از جمله فیلمهایی بود که بهدلیل داشتن داستان خوب، قصه متفاوت و داشتن شرایط مناسب در اکران عمومی از اقبال مردم برخوردار شد. منتها فیلمهایی از این دست بسیار نادر هستند. برخی فیلمها هم بودند که با وجود فیلمنامه خوب، روایت قصه و کارگردانی و بازیهای درجه یک باز هم مغفول و مهجورماندهاند. بهعنوان مثال فیلمی دیدم به اسم «شَنِل» یک فیلم خوب و استاندارد بود، اما مورد اقبال مخاطب قرار نگرفت.
فکر میکنید فیلم «بُهت» با شرایط اکران بهصورت آنلاین به اندازه کافی دیده شده است؟
قطعاً خیر. اما در مواجهه با تماشاگران متوجه این مطلب شدهام که «بهت» را در شبکههای ماهوارهای یا سایتهای غیر مجازی از طریق کپی کردن دیدهاند.
چه نکتهای در فیلم وجود دارد که شما بهعنوان بازیگر پیشنهاد میکنید که حتماً دیده شود؟
پرداخت به موضوع رحم اجارهای، امتیاز این فیلم بود و نکته مهم اینکه رویارویی دو خانواده با یکدیگر و تقابل فرهنگهای متفاوت مطرح شد. درگیری بین مردان این دو طبقه حکایت از نوع تفکر و دیدگاهها داشت.
البته این درگیری و چالش میتوانست بیش از آنچه در فیلم موجود است، پرداخته شود.
اگر سریال ساخته میشد بله این امکان وجود داشت. اما در یک فیلم سینمایی با وجود همه محدودیتهای زمانی مشکل بود. به نظرمن هم شخصیتها خوب پرداخته شده بودند وهم داستان برای تماشاگرغیرقابل حدس بود. تنها چیزی که برای من جای ناراحتی و حسرت داشت این بود که دلم میخواست این فیلم را در سینما با مردم میدیدم.
سینما دغدغه اصلی شما است اما در این دغدغه سینمای اجتماعی کجا قرار میگیرد؟
واقعیت این است که یک بازیگرهم به اندازه فیلمنامه نویس، تهیه کننده، کارگردان و سایرعوامل دغدغه طرح مسائل اجتماعی را دارد، منتها برای تداوم حیات این ژانر سینمایی مردم باید حمایت کنند و با خرید بلیت بخصوص در حال حاضر که در شرایط اکران آنلاین قرار داریم کنار سینما بایستند و فیلمها را کپی غیرقانونی نکنند. وقتی سازنده فیلمهای اجتماعی هر چند هم دغدغه داشته باشد نتواند از پس هزینهها برآید قطعاً مشکلات بسیاری ایجاد میشود.
با توجه به صحبتهای شما جایگاه سینمای اجتماعی بعد از کرونا را چطور ارزیابی میکنید؟
اتفاقاً سینمای اجتماعی در دنیای پساز کرونا بیش از سایر ژانرهای سینمایی مورد نیاز است. چراکه جامعه بشری پس از کرونا در ابعاد مختلف تغییرات بسیاری خواهد داشت و بیشک نوع نگاه به سینمای اجتماعی در جهان پس از کرونا نیز دستخوش تغییراتی خواهد شد. به همین دلیل است که اتفاقاً سینمای اجتماعی نقشی پر رنگتر از سایر ژانرها در صنعت سینما را بازی خواهد کرد.
کمی از تجربههای پیشین خود در عرصه بازیگری بگویید.
فارغالتحصیل رشته بازیگری هستم. کارم را در فروردین سال 82 با بازی در چند سکانس کوتاه در فیلم «برگ برنده» سیروس الوند آغاز کردم. بعد از آن یک تله فیلم بهنام «دلقک» و یک سریال بهنام «گلریزان» با حضور بازیگران و عوامل حرفهای به کارگردانی مسعود رشیدی بازی کردم که 9 سال بعد پخش شد. بعد در یک برنامه تلویزیونی بهنام «موج نو تاکسی» به کارگردانی مهرداد غفاری بهعنوان مجری - بازیگر حضور پیدا کردم که هر روز روی آنتن میرفت و در آن دوران خیلی خوب دیده شد. پس از آن درسریال «میوه ممنوعه» به کارگردانی حسن فتحی بازی کردم که نقش پسر کوچک حاج یونس را داشتم. بازی در آن سریال برایم درسهای زیادی به همراه داشت. از استاد علی نصیریان و آقای حسن فتحی نکات مهمی یاد گرفتم. بعد از «میوه ممنوعه» سریالهای بسیاری مثل «عبور ازپاییز»، «به کجا چنین شتابان»، «عمارت پدری»، «آخرین بازی»، «پرستاران»، «راه و بیراه» وغیره.در سینما هم فیلمهایی چون «زیرزمین»، «شانه دوست»، «عروس برفی» و «ایکس لارج» بازی کرده ام. سال گذشته هم فیلم سینمایی «سرزمین آبی» به کارگردانی علی فخر موسوی و تهیه کنندگی رضا محقق که محصول ایران و چند کشور اروپایی است را بازی کردهام که در صورت بازنشدن سینماها، احتمالاً آنلاین اکران خواهد شد.