ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سخن روز
امام حسن عسکری علیه السلام:
تمام پلیدیها در خانهای قرار داده شده و کلید آن دروغگویی است.
نزهه الناظر و تنبیه الخاطر ص 145 - بحار الانوار(ط-بیروت) ج 75، ص 377
علی رهبری: رهبر ارکستر حرفهای باید جدی باشد
این که میگویند مایسترو کارایان، خیلی سختگیر و بداخلاق بوده را بههیچوجه قبول ندارم. در مورد من و رهبران دیگر هم بعضیها همین را میگویند. رهبران ارکستر حرفهای، جلوی ارکستر شغلشان را انجام میدهند و باید جدی باشند. ولی در منزل همسران و پدران مهربان و خوش اخلاق هستند. در ثانی باید دید چه کسی این نوع حرفها را میزند. موزیسینهای بسیار خوب در مورد رهبر یک نوع اظهار نظر میکنند و موزیسینهای بد، نوعی دیگر.
بخشی از گفتوگوی این رهبر ارکستر با مهر در چهلمین سالگرد همکاری با «فون کارایان»
سینما تسلیم کرونا نخواهد شد
پرویز جاهد
منتقد سینما
شیوع ویروس کرونا در جهان، تأثیر ویرانگر و جبرانناپذیری بر صنعت و هنر سینما در سرتاسر جهان گذاشت. بسیاری از سالنهای سینما در این دوران، تعطیل و ورشکسته شدند، فیلمهای بسیاری، فرصت اکران پیدا نکردند، پروژههای سینمایی بسیاری نیمه کاره رها شده و برگزاری جشنوارههای سینمایی بسیاری لغو شد یا به تعویق افتاد. عکسی از شهر ساحلی کن در فضای مجازی منتشر شده که زنی را ماسک بر صورت در حال قدم زدن در ساحل خلوت کن و در کنار بنری از عکسهای ستارگان سینما نشان میدهد. دیدن چنین تصویری از شهر کن که میعادگاه عاشقان سینما از سراسر جهان در این فصل سال است، باورکردنی نیست. شهر ساحلی کن، دریای صاف، آسمان آبی و ساحل زیبای کوتدآزور، از زیباترین مکانهای تفریحی دنیاست و هر سال از ماه اردیبهشت به بعد هزاران توریست را به سوی خود میکشد. هر ساله در چنین روزهایی، غوغایی در کن برپا بود و هزاران سینماگر، منتقد، خبرنگار، عکاس، فیلمبردار و گزارشگر از سراسر جهان برای شرکت در یکی از عظیمترین و باشکوهترین رویدادهای سینمایی سال به کن میرفتند. اما کن، حالا این چنین خلوت و سوت و کور است و خبری از ستارههای سینما، فرش قرمز و برق فلاشها و میهمانیها و پارتیهای شبانه در هتلهای شیک و پنج ستاره یا روی کشتیها و قایقهای تفریحی در ساحل کن نیست.
بهدنبال شیوع ویروس کرونا و اعلام وضعیت اضطراری و قرنطینه شدن شهرها در بسیاری از کشورهای جهان از جمله کشورهای اروپایی، امریکا و کانادا و بسته شدن سالنهای سینما، جشنوارههای مهم و معتبر سینمایی، از جمله جشنواره فیلم کن، ونیز، ساندنس، برلین، تورنتو و استانبول اعلام کردند که امسال برگزار نخواهند شد. و حالا مدیران و مسئولان سینمایی ایران نیز تصمیم گرفتند، برگزاری جشنواره جهانی فیلم فجر را لغو کرده و به سال بعد موکول کنند. این تصمیم کاملاً قابل پیشبینی بود چرا که اگر رئالیستی نگاه کنیم میبینیم که هیچ امکانی برای برگزاری این جشنواره در شرایط فعلی وجود نداشت. در شرایطی که تعدادی از مهمترین جشنوارههای جهانی مثل جشنواره فیلم کن، ونیز، تورنتو و لندن، تصمیم به لغو برنامههای خود گرفتند، برگزاری جشنواره جهانی فیلم تهران، اقدامی بیمعنی و نابخردانه بود چرا که حتی اگر دولت و وزارت بهداشت هم دستور بازگشایی سالنهای سینما را در خرداد ماه میداد، بعید بود تماشاگران و علاقهمندان سینما، در این وضعیت ریسک و اعتماد کرده و به تماشای فیلمهای جشنواره میرفتند. علاوه بر این، در شرایطی که بسیاری از کشورهای جهان از جمله کشورهای اروپایی، گرفتار ویروس کرونا هستند و خیلی از پروازهای بینالمللی لغو شده، سفر بیشتر فیلمسازان، خبرنگاران، مدیران جشنوارهها، خریداران فیلم و دست اندرکاران صنعت فیلم خارجی به تهران و حضور در این جشنواره ممکن نبود.
در این وضعیت، برخی از جشنوارههای مهم مثل کن و ونیز نیز اعلام کردند که با همکاری یوتیوب قصد دارند بهطور مشترک یک جشنواره دیجیتال در فضای مجازی و یوتیوب برپا کنند. قطعاً چنین کوششهایی، جای تماشای فیلم در یک جشنواره زنده را نخواهد گرفت. زیبایی و لذت جشنوارهها در گردهمایی بزرگ سینماگران، منتقدان و تماشاگران جدی عاشق سینماست. جشنواره یعنی رژه ستارگان زیبا و شیک پوش روی فرش قرمز و فریاد هواداران آنها در خیابانها و برق فلاشهای عکاسان و خبرنگاران. جشنواره یعنی برای تماشای فیلمی در کن، صبح زود از خواب پا شدن و بدون خوردن صبحانه دویدن و خود را با عجله به سالن سینمای لومیر یا دبوسی رساندن و فیلم بخش مسابقه را در کنار بیش از هزار و پانصد خبرنگار و منتقد دیگر تماشاکردن و بلافاصله خود را به سالن کنفرانس مطبوعاتی آن فیلم رساندن و به حرفهای کارگردان و عوامل فیلم گوشکردن و سؤال پرسیدن. جشنواره یعنی کاتالوگها، بروشورها، پوسترها و نشریات روزانه جشنواره را از قفسه مخصوص برداشتن و بلعیدن و در بین تماشای فیلمها، قهوهای را با عجله سرکشیدن و به اتاق مخصوص رسانهها رفتن و تند تند تایپ کردن نقد و گزارش و ارسال فوری آن به نشریه یا رسانهای که منتظر انتشار آن است. این حس و میل حضور در فضای جشنواره و نفس کشیدن در آن است که با تماشای فیلمها در یوتیوب و روی مونیتور لپ تاپها یا گوشی موبایلها، راضی نخواهد شد. با این حال، این یک تصمیم جهانی و تلاش مدیران جشنوارهها برای زنده نگهداشتن فرهنگ فیلم و نجات سینما است. این اتفاق در تاریخ سینمای جهان بیسابقه است و بعید نیست که بعد از پایان دوران کرونا نیز به یک سنت و رویداد سالانه سینمایی تبدیل شود. سینما، از جنگها و حوادث عظیم و ویرانگر جان سالم به در برد و این بار نیز تسلیم ویروس کرونا نخواهد شد.
شهروند مجـــازی
یگانه خدامی
هشتـگ
#خودرو
قیمت خودرو و بالا رفتن آن همچنان یکی از دغدغههای مردم است. دیروز رئیس شورای رقابت اعلام کرد بهطور متوسط قیمت خودروهای ایران خودرو ۱۰ درصد و قیمت خودروهای سایپا ۲۳ درصد افزایش خواهد یافت. این خبر دوباره موضوع خودرو و قیمت آن را سر زبانها انداخت و دربارهاش کاربران زیادی در صفحات مجازیشان نوشتند: «سایپا ۲۳درصد و ایرانخودرو ۱۰ درصد ماشیناشون گرونتر شده. نمیدونم پس تنظیم بازار و حمایت از مصرفکننده چه عملی انجام میدن. یعنی کسی میره بگیره ماشیناشونو؟»، «مبارکمون باشه. قیمت خودروهای ایران خودرو ۱۰ درصد و سایپا ۲۳ درصد افزایش پیدا میکنه. میگم خودرو سازا کم و کسری چیزی ندارن؟ طفلیا همش در حال ضرر و زیان هستن با این حجم از کیفیت خودرو»، «افزایش قیمت خودرو برای جلوگیری از افزایش قیمت خودرو!»، «دوباره پراید گرون میشه»، «این چه نوع قیمتگذاری است که هم تولیدکننده و هم خریدار ناراضی هستند؟! وزارت صمت چه میکند؟»، «البته یک ماجرای دیگر هم باعث شد بحث خودرو دوباره مطرح شود؛ پیش فروش محصولات ایران خودرو که از دیروز صبح شروع شد اما کاربران زیادی نوشتند که نتوانستند در سایت ثبتنام کنند و از نحوه پیش فروش انتقاد میکردند: «محض رضای خدا حتی یک نفر هم نتونست لاگین کنه چه برسه ماشین ثبتنام کنه»، «ایران خودرو امروز ساعت ۱۱ پیش فروش داشت اما سر ساعت ۱۱ همه کاربرها را از سایت انداخت بیرون و با وجود گذشتن یکساعت و نیم از شروع خرید هنوز نمیشه لاگین کرد حتی»، «من قبل از ساعت ۱۱ تو سایتشون بودم سرساعت 11 منو از سایت انداخت بیرون و تا همین لحظه من همچنان تلاش دارم وارد سایت بشم.»،«برای پیش خریدخودرو. ایران خودرو باید اعلام کنه چند تا خودرو به چه کد ملیهایی واگذار کرده است.»، «داییام اومده خونمون بنده خدا بعد از عمری یه ماشین ببینه میتونه ثبتنام کنه، فعلاً ۱۰ دقیقه است در حال بارگذاری برنامه فروشه»، «این شو مسخرهای که امروز ایران خودرو برای پیش ثبتنام راه انداخت خیلی مسخره بود. رفتم تست کنم، اول اصلاً سایت بالا نمیومد، بعد وارد صفحه پیش ثبتنام نمیشد، بعد میگفت حتماً باید در سایت ثبتنام کنید برای ایجاد ثبتنام هم کلی اطلاعات میگرفت، جالبیش دکمه ارسال اطلاعات اصلاً نداشت»، «ساعت ۱۱ شروع شد ودقیقا ساعت ۱۲:۵۰ تونستم وارد بشم! زیبا نیست؟»، «خب دیگه مبارکه سایت ایرانخودرو بدون حتی یه ثبتنامی تکمیل ظرفیت شد.»
ماجرا
تولد نابغه ایرانی ریاضی
دیــــــروز ســــــالروز تولــــد مریممیرزاخانــــــی نابغه ایرانی بود که تولدش توسط اتحادیه بینالمللی انجمنهای ریاضی جهان بهعنوان «روز جهانی زنان در ریاضیات» نامگذاری شده است. این بهانهای شد تا کاربران دوباره از او و جایگاهش در ریاضیات بنویسند: حس خوب به ریاضیات رو مدیون اون دوران هستم»، «نغزترین سخن را پدرش احمد میرزاخانی گفت: مریم را الگو کنید نه اسطوره»، «مریم میرزاخانی خیلی زود رفت. یک سرمایه ملی به تمام معنی که کاش بیشتر میتونستیم ازش بهره ببریم»، «مستند مریم میرزاخانی رو دیدیم امروز و نبوغش واقعاً هیجانزده میکرد آدم رو.»، «دکتر مک مولن مغز متفکر در ریاضیات جهان میگوید: «مریم شبیه یک کامپیوتر پیشرفته است. کامپیوتری که حس میکند، لبخند میزند، دنیا را دوست دارد، عاشقانه به دیگران کمک میکند»، «کلاس ششم بودم که باهاتون آشناشدم و از اکانت فیسبوک مامانم پستهاتون رو نگاه میکردم... کاش اون روزها ادامه پیدا میکرد و الان زیر آخرین پست که چند ساعتی نمیشه گذاشتین تولدتونو تبریک میگفتم.»، «تولدتون مبارک بانوی دوستداشتنی. دوست نداشتم هیچوقت جای کسی باشم اما دوست داشتم ذهن مریم میرزاخانی رو میداشتم»، «از معدود آدمهای موفقی که نقش محیط و خانواده و شانس رو توی صحبتهاش به نوعی باتأکید مناسب هم گفته مریم میرزاخانی بوده. و این نوع نگاهش و فروتنیش به اندازه جایزهها و افتخاراتی که داشته قابل تحسینه.»، «اثبات کرد؛ توی یه رشته مردسالار یه زن ایرانی میتونه برنده بزرگترین جایزه ریاضی باشه. اثبات کرد؛ آدم توی زندگیش مجبور به تنها یک انتخاب نیست و میشه دانشمند و استاد ریاضی بود و هم میتونه مدیر یه زندگی و یه مادر بود».
هنر چاق ماندن
بهاءالدین مرشدی
داستاننویس
رفیق چاق داشتن خیلی نعمت است. آنهم برای یکی مثل من که شکمو است و همیشه دلش غذاهای خوشمزه میخواهد و اصلاً هم در زندگیاش معنای سیری را نفهمیده است. من برای اینکه بفهمم سیرم هیچ مکانیسمی ندارم فقط از غذا خوردن خسته میشوم و استراحت میکنم و بعد میفهمم دیگر نمیتوانم ادامه دهم یا هم غذا تمام میشود و من گرسنه از سر سفره بلند میشوم. عین همان که میگویند جغد در شکم داری. این است که سعی میکنم دوستهایم را از میان چاقها انتخاب کنم.
یکی از همین چاقها هم رامبد خانلری است که این روزها کتاب هنر چاق بودن را منتشر کرده است. البته دوستی من با او شبیه شکست در رفاقت است. عین چند شکست دیگری که در زندگیام در زمینه دوستی خوردهام؛ چون سعی میکنم دوستهای چاق انتخاب کنم اما آنها دوست دارند لاغر بشوند و تصمیم میگیرند لاغر بشوند. این است که رفاقتشان روی دست آدم میماند و آدم رویش نمیشود بهشان بگوید دیگر تمایلی به ادامه دوستی با آنها ندارد. این است که اگر با رامبد بعد از لاغریاش آشنا میشدم، هرگز سعی در رفاقت با او نمیکردم و همان آشنا میماندیم. درست عین رفیقهای چاث دیگرم که لاغر شدند و این شکست را در زندگیام تسری دادند. امروز از این کلمه تسری خیلی استفاده کردهام. با یکی از رفیقهای قدیمیای که امروز بعد از سالها پیدایش کردم حرف میزدیم و گفتم باید رفاقت را تسری بدهیم و او گفت تسری چه کلمه قلمبهای. دوست باید همینطوری قلمبه باشد. غذا زیاد دوست داشته باشد. اما آنها از چاق بودن خود راضی نیستند. اصلاً نمیدانند چقدر در دلها محبوب هستند و با هر کیلویی که آب میکنند، از محبوبیتشان کاسته میشود. این تکه را که نوشتم با یک ایموجی آدمی که میخندد و اشک از چشمش بیرون میزند تصور کنید. یک وقتی یکی از دوستهایم که عمل کرده و لاغر شده بود بعد از عمل خانه ما بود. دو هفته فقط شیره گوشت میخورد و بعد همینطور لاغر ماند. بعد هم با همان لاغری مهاجرت کرد و نفر بعدی رامبد بود که خیلی از خودش کم کرد و خاطره چاق بودنش را در کتاب «هنر چاق بودن» برای ما به یادگار گذاشته است. کتابی که خاطراتش را میگوید؛ روایتهایی از زندگیاش. او نویسنده شیرینی است و فکر میکنم این شیرینی هم از همان دوران چاقیاش دارد و خب دیگر در شیرینی استاد شده است و نمیتواند از استاد بودن دست بردارد. برای همین است که هر کتابی از خانلری میخوانید شیرینی نثر و قلمش اول شما را جذب میکند و بعد روایتهایی که میسازد. او حتی در ژانر وحشت هم آدم شیرینی است. مثلاً رمان «سرمهسرا»یش را که میخوانید، شیرین میترسید. هنر چاق بودن را نشر آوند دانش منتشر کرده؛ نشری که این روزها پا به نشر داستان گذاشته و از نویسندگان درجه یک، کار چاپ کرده است. شرمین نادری یا مریم سمیعزادگان، فرهاد خاکیان دهکردی و رضا باباخانلو و باقی کتابهایی که در راه است. اما از بحث چاقها خارج نشویم. این نوشته من اعتراض به رفیقهایم است که دلشان میخواهد لاغر باشند و میروند لاغر میشوند و وقتی باهاشون سر سفره مینشینی دیگر آن اشتها را ندارند و نمیتوانی با آنها وارد رقابت بشوی. عین داریوش رفیق دیگرم که لاغر کرده و رستوران رفتن با او آن حلاوت سابق را ندارد. اما «هنر چاق بودن» را باید خواند و تجربههای مشترک با آن را در ذهن مرور کرد. کتابی که این روزها چاپ سومش تمام شده و میرود برای جام باشگاههای چهار چاپی.
عکس نوشت
خانه محمود اعتمادزاده (م.ا. بهآذین) نویسنده و مترجم، منتظر همراهی مسئولان شهرداری است تا به موزه تبدیل شود. فرزند این نویسنده اعلام کرده که برای تبدیل کردن خانه پدریاش به موزه تلاش میکند اما ۶۰درصد این ملک سهم بسازبفروش است و همین مسأله کار را سخت کرده است. این خانه در محله صادقیه تهران قرار دارد و خانواده بهآذین از سال ۴۶ در آن سکونت داشتهاند. کاوه اعتمادزاده فرزند این نویسنده خانه را به همان شکلی که در زمان پدرش بوده نگه داشته است و اتاق او، میز کارش، صندلی و تخت خواب او همانند قبل حفظ شدهاند. / عکس: ایسنا
ماه مهمانی خدا-17
اخلاص در کارها
حجت الاسلام والمسلمین محسن قرائتی
«وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِیَعْبُدُوا الله مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ حُنَفَاءَ وَیُقِیمُوا الصَّلَاةَ وَیُؤْتُوا الزَّکَاةَ وَذَلِکَ دِینُ الْقَیِّمَةِ» (بینه، 5)
در حالى که فرمان یافته بودند تنها خدا را بپرستند، دین را براى او خالص ساخته و حقگرا باشند و نماز را برپا دارند و زکات بپردازند و این است دین استوار.
اخلاص آن است که تمایلات و خواستههاى نفسانى خود و دیگران را در نظر نگیریم و انگیزه ما در کارها، تنها یک چیز باشد و آن اطاعت فرمان خدا و جلب رضای او.
راههاى کسب اخلاص
۱. توجه به علم و قدرت خداوند.
اگر بدانیم تمام عزتها، قدرتها، رزق و روزىها به دست اوست، هرگز براى کسب عزت، قدرت و روزى به سراغ غیر او نمىرویم.
اگر توجه داشته باشیم که با اراده خداوند، موجودات خلق مىشوند و با اراده او، همه چیز محو مىشود. اگر بدانیم او هم سبب ساز است هم سبب سوز، یعنى درخت خشک را سبب خرماى تازه براى حضرت مریم قرار مىدهد و آتشى را که سبب سوزاندن است، براى حضرت ابراهیم گلستان مىکند، به غیر او متوسل نمىشویم.
صدها آیه و داستان در قرآن، مردم را به قدرتنمایى خداوند دعوت کرده تا شاید مردم دست از غیر او بکشند و خالصانه به سوى او بروند.
۲. توجه به برکات اخلاص.
انسان مخلص تنها یک هدف دارد و آن رضاى خداست و کسى که هدفش تنها رضاى خدا باشد، نظرى به تشویق این و آن ندارد، از ملامتها نمىترسد، از تنهایى هراسى ندارد، در راهش عقبنشینى نمىکند، هرگز پشیمان نمىشود، به خاطر بى اعتنایى جمعی، ناراحت وافسرده نمىشود، یأس در او راه ندارد، در پیمودن راه حق کارى به اکثریت و اقلیت ندارد.
۳. توجه به خواست خدا.
اگر بدانیم که دل هاى مردم به دست خداست و او مقلبالقلوب است، کار را براى خدا انجام مىدهیم و هر کجا نیاز به حمایتهاى مردمى داشتیم، از خدا مىخواهیم که محبت و محبوبیت لازم را در دل مردم و افکار عمومى نصیب ما بگرداند.
حضرت ابراهیم در بیابانهاى گرم و سوزان حجاز، پایههاى کعبه را بالا برد و از خداوند خواست دل هاى مردم به سوى ضریح اش متمایل گردد. هزاران سال از این ماجرا مىگذرد و هر سال میلیونها نفر عاشقانه، پر هیجانتر از پروانه، دور آن خانه طواف مىکنند.
چه بسیار افرادى که براى راضى کردن مردم خود را به آب و آتش مىزنند، ولى باز هم مردم آنان را دوست ندارند و چه بسا افرادى که بدون چشمداشت از مردم، دل به خدا مىسپارند و خالصانه به تکلیف خود عمل مىکنند، اما در چشم مردم نیز از عظمت و کرامتی ویژه برخوردارند، بنابراین، هدف باید رضاى خدا باشد و رضاى مردم را نیز از خدا بخواهیم.
4. توجه به بقاى کار.
کار که براى خدا شد، باقى و پا برجا مىماند، چون رنگ خدا به خود گرفته است، ولی کار اگر براى خدا نباشد، تاریخِ مصرفش دیر یا زود تمام مىشود. قرآن مىفرماید: «ما عِنْدَکمْ ینْفَدُ وَ ما عِنْدَالله باقٍ» و هیچ عاقلى باقى را بر فانى ترجیح نمىدهد و با آن معامله نمىکند.
«وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِیَعْبُدُوا الله مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ حُنَفَاءَ وَیُقِیمُوا الصَّلَاةَ وَیُؤْتُوا الزَّکَاةَ وَذَلِکَ دِینُ الْقَیِّمَةِ» (بینه، 5)
در حالى که فرمان یافته بودند تنها خدا را بپرستند، دین را براى او خالص ساخته و حقگرا باشند و نماز را برپا دارند و زکات بپردازند و این است دین استوار.
اخلاص آن است که تمایلات و خواستههاى نفسانى خود و دیگران را در نظر نگیریم و انگیزه ما در کارها، تنها یک چیز باشد و آن اطاعت فرمان خدا و جلب رضای او.
راههاى کسب اخلاص
۱. توجه به علم و قدرت خداوند.
اگر بدانیم تمام عزتها، قدرتها، رزق و روزىها به دست اوست، هرگز براى کسب عزت، قدرت و روزى به سراغ غیر او نمىرویم.
اگر توجه داشته باشیم که با اراده خداوند، موجودات خلق مىشوند و با اراده او، همه چیز محو مىشود. اگر بدانیم او هم سبب ساز است هم سبب سوز، یعنى درخت خشک را سبب خرماى تازه براى حضرت مریم قرار مىدهد و آتشى را که سبب سوزاندن است، براى حضرت ابراهیم گلستان مىکند، به غیر او متوسل نمىشویم.
صدها آیه و داستان در قرآن، مردم را به قدرتنمایى خداوند دعوت کرده تا شاید مردم دست از غیر او بکشند و خالصانه به سوى او بروند.
۲. توجه به برکات اخلاص.
انسان مخلص تنها یک هدف دارد و آن رضاى خداست و کسى که هدفش تنها رضاى خدا باشد، نظرى به تشویق این و آن ندارد، از ملامتها نمىترسد، از تنهایى هراسى ندارد، در راهش عقبنشینى نمىکند، هرگز پشیمان نمىشود، به خاطر بى اعتنایى جمعی، ناراحت وافسرده نمىشود، یأس در او راه ندارد، در پیمودن راه حق کارى به اکثریت و اقلیت ندارد.
۳. توجه به خواست خدا.
اگر بدانیم که دل هاى مردم به دست خداست و او مقلبالقلوب است، کار را براى خدا انجام مىدهیم و هر کجا نیاز به حمایتهاى مردمى داشتیم، از خدا مىخواهیم که محبت و محبوبیت لازم را در دل مردم و افکار عمومى نصیب ما بگرداند.
حضرت ابراهیم در بیابانهاى گرم و سوزان حجاز، پایههاى کعبه را بالا برد و از خداوند خواست دل هاى مردم به سوى ضریح اش متمایل گردد. هزاران سال از این ماجرا مىگذرد و هر سال میلیونها نفر عاشقانه، پر هیجانتر از پروانه، دور آن خانه طواف مىکنند.
چه بسیار افرادى که براى راضى کردن مردم خود را به آب و آتش مىزنند، ولى باز هم مردم آنان را دوست ندارند و چه بسا افرادى که بدون چشمداشت از مردم، دل به خدا مىسپارند و خالصانه به تکلیف خود عمل مىکنند، اما در چشم مردم نیز از عظمت و کرامتی ویژه برخوردارند، بنابراین، هدف باید رضاى خدا باشد و رضاى مردم را نیز از خدا بخواهیم.
4. توجه به بقاى کار.
کار که براى خدا شد، باقى و پا برجا مىماند، چون رنگ خدا به خود گرفته است، ولی کار اگر براى خدا نباشد، تاریخِ مصرفش دیر یا زود تمام مىشود. قرآن مىفرماید: «ما عِنْدَکمْ ینْفَدُ وَ ما عِنْدَالله باقٍ» و هیچ عاقلى باقى را بر فانى ترجیح نمىدهد و با آن معامله نمىکند.
بهشت من خوشنودی توست
سید حبیب حبیبپور
بر من منت نهادی و از ظلمت به نورم راهنمایی کردی.
کور بودم بیناییام بخشیدی.تشنه بودم سیرابم ساختی. خوار و کوچک بودم عزتم و بزرگیام دادی. تنها بودم انیسم شدی. گمراه بودم هدایتم کردی.
بر من منت نهادی و خدایم شدی تا بنده ات باشم و بندگی ات کنم اما شرمندهام همانند میهمانی که از میزبانش سپاسگزار نباشد. همچون فرزندی که مادر را سپاس نگوید. مثل تشنهای که از سیرابکنندهاش تشکر نکند. مثل کویری که ممنون ابرهای باران آور نباشد. شرمندهام که مرا ایمان بخشیدی و در کهف اطمینان بخش وحی و من اینهمه لطف را فراموش کردم.
بر من منت گذاشتی و ریزه خوار خوان سراسر هدایت و مهر رسولت کردی و من خویش را گم کردم. در قلبم جوانه ارادت اولیایت را رویاندی و من از آنان پیروی نکردم.
ای آنکه بر من و همه اهل ایمان و رستگاری منت خویش را به کمال رساندی در این شبها و روزهایی که نسیم مهربانی ات همه جا را معطر کرده است بر منت بگذار و تا لحظه مرگ سایه هدایت را از سرم کم نکن. وباز بر من منت بگذار و در عالم جاودانگی از عقوبت آتش رهایم ساز.
ای آنکه بر همه منت مینهی و هیچکس بر تو منت نمینهد باز هم با منتی مرا شرمنده کن با منت آغوشی که برایم میگشایی.
بهشت من یک لحظه رها شدن در آن آغوش بیمانند است. من تشنه آغوش توام.
از تابش انوار تو تابنده منم
با نفخه روحانی تو زنده منم
من غافل و تو دوباره از احسانت
لطفی کردی و باز شرمنده منم
بر من منت نهادی و از ظلمت به نورم راهنمایی کردی.
کور بودم بیناییام بخشیدی.تشنه بودم سیرابم ساختی. خوار و کوچک بودم عزتم و بزرگیام دادی. تنها بودم انیسم شدی. گمراه بودم هدایتم کردی.
بر من منت نهادی و خدایم شدی تا بنده ات باشم و بندگی ات کنم اما شرمندهام همانند میهمانی که از میزبانش سپاسگزار نباشد. همچون فرزندی که مادر را سپاس نگوید. مثل تشنهای که از سیرابکنندهاش تشکر نکند. مثل کویری که ممنون ابرهای باران آور نباشد. شرمندهام که مرا ایمان بخشیدی و در کهف اطمینان بخش وحی و من اینهمه لطف را فراموش کردم.
بر من منت گذاشتی و ریزه خوار خوان سراسر هدایت و مهر رسولت کردی و من خویش را گم کردم. در قلبم جوانه ارادت اولیایت را رویاندی و من از آنان پیروی نکردم.
ای آنکه بر من و همه اهل ایمان و رستگاری منت خویش را به کمال رساندی در این شبها و روزهایی که نسیم مهربانی ات همه جا را معطر کرده است بر منت بگذار و تا لحظه مرگ سایه هدایت را از سرم کم نکن. وباز بر من منت بگذار و در عالم جاودانگی از عقوبت آتش رهایم ساز.
ای آنکه بر همه منت مینهی و هیچکس بر تو منت نمینهد باز هم با منتی مرا شرمنده کن با منت آغوشی که برایم میگشایی.
بهشت من یک لحظه رها شدن در آن آغوش بیمانند است. من تشنه آغوش توام.
از تابش انوار تو تابنده منم
با نفخه روحانی تو زنده منم
من غافل و تو دوباره از احسانت
لطفی کردی و باز شرمنده منم
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
سخن روز
-
علی رهبری: رهبر ارکستر حرفهای باید جدی باشد
-
سینما تسلیم کرونا نخواهد شد
-
شهروند مجـــازی
-
هنر چاق ماندن
-
عکس نوشت
-
اخلاص در کارها
-
بهشت من خوشنودی توست
اخبارایران آنلاین