ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سخن روز
قال رسول الله صلى الله عليه و آله :
إِنَّ اللَّهَ لَيَرْضَى عَنِ الْعَبْدِ اَنْ يَأْكُلَ اَكْلَةً اَوْ يَشْرَبَ شَرْبَةً فَيَحْمَدَهُ عَلَيْهَا
خداوند از بنده اى كه پس از خوردن لقمه اى غذا و يا آشاميدن جرعه اى او را سپاس مى گويد، خشنود مى گردد.
مجموعه ورام ج1 ، ص 8
نمیدانستم صدای آقای شجریان پخش نمیشود
علی رهبری: اولین قطعهای که نوشتم برای استاد شجریان بود آن هم بهدلیل علاقه بسیار مادرم به صدای ایشان بود و البته حدوداً 15 سال قبل آقای شجریان به کنسرت من درایران آمدند و از حضورشان بسیار خرسند شدم. من نمیدانستم صدای آقای شجریان از رادیو و تلویزیون ملی ایران پخش نمیشود و از شنیدن این خبر بسیار ناراحت شدم.
بخشی از گفتوگوی «ایران» با علی رهبری
درباره آلبوم «مادرم ایران» در صفحه 10
به صحنه نمایش برگشتم
رضا رویگری: (درباره تفاوت تئاتر دیروز و امروز) آنموقع اصلاً پولی در کار نبود و فقط عشق به تئاتر باعث میشد که اهل تئاتر دور هم جمع شوند و کار روی صحنه ببرند… من خوشحالم که دوباره به صحنه نمایش برگشتم و امیدوارم مردم هم بیایند و ببینند و به ما انگیزه بدهند.
گفتوگوی خبرنگار ایران را با رضا رویگری، به بهانه بازگشتش پس از 10سال به صحنه تئاتر، در صفحه 6 بخوانید
«جیران»، پروانه ساخت گرفت
اسماعیل عفیفه: فیلمنامه سریال «جیران» در جلسات اخیر شورای پروانه آثار غیرسینمایی، پروانه ساخت گرفته است. فیلمنامه این سریال تاریخی را احسان جوانمرد و حسن فتحی نوشتهاند و با کارگردانی حسن فتحی ساخته خواهد شد. پیشتولید، ساخت و انتخاب لوکیشنهای «جیران» در تهران آغاز شده است و بهزودی عوامل و بازیگران این سریال معرفی خواهند شد.
توضیحات تهیهکننده سریال جدید حسن فتحی درباره «جیران»
روایت منصور ضابطیان از دلایل اهمیت و ماندگاری مجری سابق برنامه «نود»
مورد قابل تدریسِ عادل فردوسیپور
منصور ضابطیان
مجری و تهیهکننده تلویزیون
نام عادل فردوسیپور بعد از گرفتن جایزه مردمی از جشن حافظ دوباره در کانون خبرها قرار گرفته است و چهرههای هنری و فرهنگی را به واکنش واداشته است؛ خصوصاً که اخیراً شایعه عجیبی مبنی بر احتمال پیوستن او به شبکه «ایران اینترنشنال» شنیده شد که فردوسیپور قویاً آن را تکذیب کرد و به خبرآنلاین گفت: «هیچ گونه تماسی از این شبکه با من گرفته نشده و اگر هم چنین پیشنهادی مطرح میشد واضح است که آن را نمیپذیرفتم و پاسخم منفی بود».
همیشه در کلاسهای گویندگی، بخشی از کلاس را به تدریس «عادل فردوسیپور» اختصاص میدهم تا به دانشجوها بگویم که برای موفق بودن در عرصه تلویزیون، صدا، فن بیان، چهره عروسکی و... در درجه دوم اهمیت قرار دارد. در آنالیز حرفهای عادل فردوسیپور در مییابیم که او صدای عحیب و رادیوفونیکی ندارد و تازه به لحاظ فن بیان ایرادهای اساسی نیز به او وارد است. در فهرست مجریان چشم آبی و دلبر تلویزیون هم او در ردههای آخر قرار میگیرد؛ اما چه میشود که او با این ویژگیها همیشه در قلب مردم است و حتی در حذف فیزیکی نیز فراموش نمیشود. بیانصافی است که بخواهیم محبوبیت او را مدیون جنجالهای اخیر و کنارگذاشته شدنش از اجرا در تلویزیون بدانیم (که البته شکی نیست فرهنگ ما همیشه قربانیان را عزیز میشمارد). ریشه محبوبیت عادل، عمیقتر و قدیمیتر است. محبوبیت او در درجه نخست ریشه در دانش عمیقش دارد. در اینکه اشتباهات اطلاعاتی ندارد، دیتای غلط نمیدهد، میخواند و میبیند و تجربه میکند و همه اینها در کلامش، نگاهش، رفتارش، نوع نشستنش و... جلوهگر میشود. از سوی دیگر او هیچگاه خودش را تافته جدابافتهای از مخاطبانش ندانسته. هیچوقت از موضع مجیزگویانه باجدهنده حرف نزده و مردم – که بسیار باهوشتر از آن چیزی هستند که بعضی از دوستان میپندارند- این را بخوبی درک کردهاند. در همان کلاسهای گویندگی همیشه تأکید میکنم که آنچه در کلام یک مجری میآید دست کم باید یکی از دو کار زیر را انجام بدهد: یا باید چیزی بر گنجینه احساسی مخاطب بیفزاید یا چیزی به گنجینه اطلاعات او اضافه کند.
مجریان انگشتشماری هستند که بتوانند هر دو این کارها را با هم انجام دهند و بدون شک عادل یکی از آن انگشتشمارهاست. او توانسته از خود توأمان چهرهای با سواد و چهرهای سمپاتیک ارائه کند. عادل از زاویه دیگری نیز مثالزدنی است که همیشه باید مورد توجه علاقهمندان اجرا در تلویزیون قرار گیرد. حرفه اجرا حرفهای بدون هیچ حاشیه امنیت است. یک اشتباه شخصی، یک سوءتفاهم از طرف یک مدیر، یک حسادت حرفهای و غیرحرفهای، یک جمله ناخواسته و... میتواند تا مدتها یک مجری را از صفحه تلویزیون محو کند (البته منظورم از صفحه تلویزیون است نه از قلب مردم!) در این شرایط مجریها چگونه باید زندگی مادی – و مهمتر از آن حسی - خود را تأمین کنند. مجریانی در این شرایط دوام آوردهاند که مثل عادل فردوسیپور «مولتیفانکشن» باشند. عادل اگر اجرا هم نکند، ترجمه میکند، مینویسد، درس میدهد و... اینها او را تر و تازه نگه میدارد تا روز بازگشت....
سهم جدی «ساغروانی» در صنعت نشر
مسعود کوثری
مدیرعامل انتشارات علمی و فرهنگی
جابه جایی مدیریتی در مؤسسه نشر هرمس از خبرهای فرهنگی روز گذشته بود که بر آن اساس لطفالله ساغروانی، مدیرعامل پیشین این نشر جای خود را به سعید دمیرچی سپرد. مسعود کوثری، ساغروانی را از چهرههای برجسته حوزه نشر میداند.
اغراق نیست اگر بگویم لطفالله ساغروانی به واسطه سالهای فعالیتش در نشر هرمس از جمله حرفهایهای این حوزه به شمار میآید. این را بر اساس تعارفات رایج نمیگویم بلکه تأکیدم بهدلیل شناختی است که طی سالها از او کسب کردهام. ساغروانی با اتکا به تجربهای که از فعالیت در عرصه نشر کسب کرده و از سویی مطالعه و دانش شخصیاش توانست هرمس را با وجود عمر کوتاهی که از تولد آن میگذرد به یکی از مؤسسات مطرح نشر تبدیل کند.
هرمس از سال 87 تأسیس شده؛ دقیقاً از یازده سال قبل و به لطف حساسیت و وسواسی که از ساغروانی سراغ داریم این مؤسسه دست به نشر آثار ارزشمندی در حوزههای مختلف تألیف و ترجمه زده است.
او طی یک دهه اخیر با برقراری ارتباطی ستودنی با اهالی کتاب در غنیسازی بازار کتابمان با آثاری ارزشمند سهم بسزایی داشته است. گفتههایم را نباید به حساب تعریف یک ناشر از همکار دیگرش بگذارید. چراکه کافی است به سراغ اهالی کتاب بروید تا تصدیق آنها را بشنوید. از مؤلف تا مترجمی که سابقه همکاری با این نشر را داشتهاند همگی اذعان خواهند کرد که او را میتوان از معدود ناشرانی دانست که ضمن رعایت اخلاق حرفهای برخوردی منصفانه هم با مترجمان و مؤلفان در پرداخت حق التألیف و حق الترجمه داشته است. ساغروانی ضمن آنکه خودش هم کتابشناسی مطرح به شمار میآید هیچگاه از تجربه اهالی کتاب و فن غافل نشده است. آنچنان که میدانم طی برپایی جلسات ثابتی با حضور اهالی کتاب از تجربه آنها برای انتخاب آثار ارزشمند بهره میگرفته و این در حالی است که کم نیستند ناشرانی که همچنان به شیوه سنتی کار میکنند و از اهمیت حضور کارشناسان امر غافل هستند. البته سعید دمیرچی را هم میشناسم و معتقدم که او در کتابهای حوزه ایران و افغانستان کتابشناس قابلی به شمار میآید و منطق حاکم بر بازار را به خوبی میشناسد. با این حال امیدوارم به واسطه خدمات ارزشمندی که ساغروانی طی سالهای فعالیت خود در نشر هرمس انجام داده قدردانی بسزایی از او انجام شود.
دشواریهای برگزاری یک جشنواره خصوصی
بابک شهرکی
نوازنده و آهنگساز و عضو هیأت داوران بخش رقابتی پنجمین جشنواره موسیقی نوای خرم
پوستر ششمین جشنواره موسیقی نوای خرم دیروز با حضور تعدادی از هنرمندان شرکتکننده دورههای قبل در منزل کوروس سرهنگزاده، خواننده پیشکسوت موسیقی ایرانی رونمایی شد. این جشنواره مخصوص رده سنی زیر 18 سال است.
ششمین دوره جشنواره نوای خرم به سیاق سالهای گذشتهاش برگزار میشود. اما مهمترین تفاوت و نکته اساسی جشنواره امسال این است که رپرتوار استاد ابوالحسن صبا و مرتضی محجوبی به آن اضافه شده و این اتفاق خوبی است. بخصوص رپرتوار استاد صبا. با توجه به اینکه استاد همایون خرم ویولنیست بود و ساز تخصصی استاد صبا هم ویولن بود به نظر برگزارکنندگان جشنواره این میتواند رپرتوار بهتری برای بچهها باشد. ضمن اینکه استاد صبا در نواختن ساز سنتور و ردیفهای سنتور هم چیره دست بود و به این ترتیب هم در سازهای کششی و هم مضرابی امکان اجرا برای بچهها فراهم میشود. هدف این جشنواره سازندگی است و این سازندگی در رده سنی بالا آنقدرها نمیتواند اتفاق بیفتد به همین دلیل این جشنواره در رده سنی زیر 18 سال برگزار میشود. فراخوان جشنواره از دیروز و با رونمایی از پوستر آن آغاز شده و با توجه به اینکه سال گذشته 1500 متقاضی داشتیم پیشبینی میکنیم با توجه به رشد صعودی این تعداد به 2 هزار نفر برسد.
مراسم رونمایی از پوستر جشنواره در منزل کوروس سرهنگزاده خواننده قدیمی برگزار شد. از یاران گذشته استاد همایون خرم تعداد بسیار کمی باقی ماندهاند. خوانندگان دیگری هم بودند که با او کار کرده بودند اما یا در ایران حضور نداشتند یا شرایط جسمیشان خیلی مساعد نبود. اما کوروس سرهنگزاده هم حضور دارد و هم حالش خوب است. اینکه میتوانیم همنسلهای استاد خرم را در جشنواره ببینیم برای جوانان ایجاد انگیزه میکند.
جشنواره خرم بهصورت خصوصی و توسط مؤسسه فرهنگی هنری «راد نو اندیش» برگزار میشود که با توجه به شرایط فعلی کار بسیار سختی است. بسیاری از جشنوارهها هنگام ثبتنام وجوهی از شرکتکنندگان دریافت میکنند. اما شرکتکنندگان ما برای هیچ بخشی وجهی پرداخت نمیکنند و این جشنواره با هزینههای زیادی که تمام آنها بهصورت شخصی پرداخت میشود به اجرا درمیآید. تنها رسالتی که این جشنواره دارد فرهنگسازی است و به همین دلیل هم بهنام استاد خرم مزین شده است. چون همایون خرم تنها چهره هنری نبود و بهعنوان یک چهره فرهنگی از هر جهت الگو بود.
آرزویم بازگشت شعر به بطن زندگی مردم است
محمود معتقدی
شاعر
و منتقد ادبی
«ترانههای گمشده در کوچههای باد» مجموعه شعری تازه از محمود معتقدی، شاعر و منتقد ادبی است؛ مجموعهای دربرگیرنده نزدیک به 80 عنوان شعر در قالب سپید انتشارات آرادمان آن را منتشر کرده است.
مجموعه شعر تازهام دربرگیرنده اشعاری با مضامین اجتماعی و عاشقانه است که در قالب سپید جای میگیرند. البته خودم آنها را کوتاهنوشتههایی میدانم که سرودههای دو سال اخیرم را دربرمیگیرند. همواره تلاش میکنم در تعامل با جوانان از آنان بیاموزم تا به فضای بهتری در فرم و زبان در اشعارم دست پیدا کنم. کاری که در همین راستا در مجموعه مذکور انجام دادهام افزودن بر ضرباهنگ و از سویی ضربههای انتهایی اشعار است. در غالب این شعرها تلاش کردهام مخاطبان را متوجه برخی فضاهایی کنم که هم در فضای اجتماعی و هم در فضای عاشقانه در جامعهمان میگذرد. حالا که بحث فضای اجتماعی و شعر به میان آمد بگذارید نیم نگاهی هم به وضعیت شعر امروز داشته باشم.
بخش مهمی از ادبیات سرزمینمان حال و روز خوبی ندارد. این مسئله را میتوان از ابعاد مختلفی بررسی کرد. یکی از جهت، شرایط نامطلوب اقتصادی که کل نشر را گرفتار کرده و متاسفانه بیشترین آسیب آن هم متوجه شعر کرده، و دیگری از جهت افت کیفی اشعار که از بی توجهی جوانان و عبور گذرای آنان از داشتههای شعر و ادب فارسی نشأت میگیرد. البته در همین اوضاع و احوال هم کم نیستند شاعران جوانی که هم به مضمون توجهی ویژه دارند و هم به فرم و ساختار آن. منتهی تا جایی که من پیگیری کردهام معمولا سرودههای امروز در دو بخش جای میگیرند: بخشی که عمده توجه آن به محتوا بوده، و دیگری که فرم و قالب برای آن در اولویت است. این در حالی است که اگر خواهان بهبود وضعیت کیفی شعر هستیم هر دو اینها باید کنار هم قرار بگیرند؛ به گمانم در این شرایط وظیفه مهمی به گردن متولیان فرهنگی به ویژه در وزارت ارشاد است. مسئؤلان این وزارتخانه باید در تعامل با اهالی رسانه و اساتید ادبیات دست به آسیب شناسی بزنند و ببینند مجموع چه عواملی منجر به آن شده که بخش مهمی از فرهنگمان که ایران به واسطهاش در دنیای ادبیات مطرح شده حالا اینچنین از زندگی مردم دور شده است. البته نمیدانم میتوان دوباره شعر را به بطن زندگی مردم بازگرداند یا نه. منتهی این آرزوی من است و امیدوارم که تا بیشتر از این دیر نشده متولیان کاری کنند.
عکس نوشت
محمدرضا شفیعی کدکنی با واگذاری عواید فروش کتاب «تذکرهالاولیا» در یک کار خیر شرکت کرد. به گزارش خبرآنلاین او در سفر به مشهد مقدس عواید مادی کتابش را که حاصل 40سال تلاش روی این اثر است به مؤسسه خیریه دارالاکران (حامی کودکان محروممانده از تحصیل) واگذار کرد. شفیعی کدکنی «تذکرهالاولیا» را بعد از سالها تحقیق روی نسخ گوناگون، منتشر کرد و با قیمتی حدود 300هزارتومان برای اولین بار در نمایشگاه کتاب امسال عرضه شد. کتابی که با استقبال دوستداران ادبیات فارسی روبهرو شد و یکی از پرفروشهای نمایشگاه امسال بود.
عکس: خبرآنلاین
شهروند مجـــازی
یگانه خدامی
هشتگ
#سد_لتیان
خبر وقوع حادثه برای یک اردوی دانشآموزی ساعتی همه را در اضطراب و شوک نگه داشت. ابتدا گفته شد که 10 دانشآموز بهدلیل باز شدن دریچههای سد لتیان مفقود و احتمالاً غرق شدهاند اما مدتی بعد مشخص شد این دانشآموزان سوار بر یک قایق بادی بودند که سوراخ بوده و باعث شده دانشآموزان در جزیرهای وسط دریاچه محصور شوند و با کمک اورژانس و نیروهای امدادی نجات پیدا کنند. البته 10 نفر هم نبودند و 9 نفر بودند.
از اولین لحظههایی که این خبر منتشر شد کاربران زیادی خبر را منتشر کردند و با تعجب دربارهاش نوشتند. اینکه چرا با وجود هشدارهای قبلی برای باز شدن دریچههای سد دانشآموزان به این منطقه رفتهاند انتقادی بود که بسیاری از آنها به آن اشاره میکردند. نحوه اطلاعرسانی هم از موارد دیگری بود که در نوشتههای کاربران به آن اشاره میشد. برای همه اینها هشتگ سد لتیان مورد استفاده قرار میگرفت.
واکنش کاربران را به این خبر بخوانید: عمو وینستون: «10 تا دانشآموز تو سد لتیان غرق شدن گویا...الان وسط تابستون از کجا دانشآموز پیدا کردن؟»، پاشا: «دیروز تو خبرها خوندم که قراره سد لتیان رو باز بکنن و به همین خاطر اخطار دادن که کسی تو مسیلها نباشه که اتفاقی نیوفته. امروز خبر اومده که 10 نفر دانشآموز نزدیک سد مفقود شدن. آخه چرا؟ چطور میشه این همه بیمسئولیت و خدوم بود؟!»، حسین عاملی: «مجتبی خالدی سخنگوی اورژانس کشور در گفتوگو با مهر از احتمال غرق شدن چند دانشآموز بهدلیل باز کردن سد خبر داد. مگه جنازه دیدی که میگی غرق شدن؟ تو چه کارهای که همچین خبری میدی؟ همه دانشآموزان مفقود شده زنده پیدا شدن. آخه میفهمی خانواده هاشون چه حالی شدن؟»، اعلیحضرت نمک: «هواپیما سقوط میکنه، تعداد مسافرا رو نمیدونن. سرباز با اتوبوس میره ته دره، تعداد سربازا رو نمیدونن. اردو میبرن تعداد دانشآموزا رو نمیدونن. چی میدونین پس؟»، کاربر دیگری : «آخه دانشآموز رو چرا باید با قایق بادی ببرن پشت سد لتیان؟»، شکیبا مرادی: «بچهها رو میندازن به جون اولیا، یک رضایتنامه میگیرن و بعد هر بلایی که سر دانشآموز اومد، میگن با رضایت اولیای بوده! مگه آدم دانشآموز رو اردو میبره سد؟! حالم از این اردوهای مدارس بهم میخوره. اردو نذارید»، امید فرهنگ: «چندروزه دارن اعلام میکنن که قراره سرریز رو تخلیه کنن و دریچهها باز شه، پس چرا اردو رفتن اونجا؟».
ماجـــرا
روز کباب
دیروز روز جهانی کباب بود! وقتی چند نفری دربارهاش نوشتند بقیه تعجب کردند و گفتند «مگه کباب هم روز داره؟!» اما بلافاصله حرف زدن درباره این غذای خوشمزه و دوست داشتنی آغاز شد.
غیر از کسانی که به طنز درباره این روز مینوشتند اهالی شهرهای مختلف ویژگی کبابهای شهر و منطقهشان را یادآوری و بر سر آن با اهالی بقیه شهرها کل کل میکردند. در کنار اینها کسانی هم بودند که به همین بهانه درباره گرانی گوشت و اینکه بسیاری از خانوادهها دیگر امکان خوردن این غذا را ندارند مینوشتند.
این نوشتهها را درباره روز جهانی کباب بخوانید: مریم حیدری: «روز جهانی کبابه ولی دریغ از یه سیخ کباب»، عسل عزت طلب: «بله مردم پول ندارند گوشت بخورند روز کباب مبارک!»، کاسب: «روز جهانی کباب رو به لاستیک فروشیهایی که لاستیک با برنج سرو میکنن به اسم چلو کباب ده تومنی به ما میندازن هم تبریک میگم»، سوبر: «روز کباب به کباب چنجه و سپس به کباب بختیاری تبریک میگم»، دیمیتری علیوف: «با این گرونی تو روز جهانی کباب مگه تخم مرغ رو کباب کنیم بخوریم»، گاهی در اختیار: «باخت یعنی اینکه روز جهانی کباب، رشت نباشی»، ارنستو چه ناگوارا: «روز جهانی کباب رو به خانواده خودم که ظهر امروز اشکنه تخم مرغ خوردیم تبریک میگم»، محمد: «ما تو روستای مادری مون جشنواره کباب داریم، دو سه هفته پیش هم برای دومین سال برگزار شد. جشنواره کباب گرجی محله بهشهر رو گوگل کنید»، ملیحه بستکی: «امروز روز جهانی کباب است... و قطعاً اهل هر کجای جهان که باشیم کباب محلی خودمان را بهترین کباب دنیا میدانیم...ولی خداییش هیچ جا کبابش لذت کباب لیمویی و کباب ماستی بستک را ندارد.»، سیم خاردار: «می گن گیاهخوارا تو روز جهانی کباب به نشانه اعتراض میرن تو اتاق درو رو خودشون میبندن تا فرداش لب به هیچی نمیزنن»، آن: «فک کنم به مناسبت روز جهانی کباب خورشید گذاشتتمون رو باربیکیو»، زوربای ایرانی: «روز جهانی کباب خودش بهترین روز سال میتونه باشه»، آیام دیبی: «چرا روز کباب داریم ولی روز پسر نداریم؟»، شیفت شب: «دیدم در روز جهانی کباب همتون عکس شیشلیک و کوبیده گذاشتید؛ خواستم یادآوری کنم که جگر و دل و قلوه هم جزو کباب محسوب میشن بیاد اونها هم باشیم. بعله!»، امیر ترک نژاد: «روز جهانی کباب هم داریم مثل اینکه! یکى دیگه از مشکلات بشریت هم حل شد خدارو شکر».
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
سخن روز
-
نمیدانستم صدای آقای شجریان پخش نمیشود
-
به صحنه نمایش برگشتم
-
«جیران»، پروانه ساخت گرفت
-
مورد قابل تدریسِ عادل فردوسیپور
-
سهم جدی «ساغروانی» در صنعت نشر
-
دشواریهای برگزاری یک جشنواره خصوصی
-
آرزویم بازگشت شعر به بطن زندگی مردم است
-
عکس نوشت
-
شهروند مجـــازی
اخبارایران آنلاین