مروری بر دفتر شعر مارمولکهای هاچبک
فرانو آسانگویی نیست
محمد رضایی
شاعر
یکی از خصوصیات اصلی طنز دگرگونبینی است که پایه و اساس طنزنویسی قرار میگیرد و نویسنده طنز با این شگرد و شیوه جهان را نه آنگونه که هست بلکه آن طور که ما به آن نگاه میکنیم به چالش میکشد و هر چیزی در محیط پیرامون ما قابلیت استخدام در جهت طنزنویسی را دارد. با این مقدمه به یکی از آثار چاپ شده در حوزه طنز میپردازیم: مارمولکهای هاچ بک. اثر اخیر اکبر اکسیر در قالب شعر فرانو نظریه بالا را تأیید میکند. آقای اکسیر در این اثر توانسته است تمام وقایع و چیزهایی را که در محیط پیرامون خود میبیند به گزلیک طنز به چالش بکشد و این نیاز امروز جامعه را که باید در همه واقعیتهای شکل گرفته در اطراف خود بازنگری کند به خوبی بیان کند.
هر روز از کوچه صدای فروریختن میآید/ یکی میکوبد، یکی میروبد و یکی میبرد/ بونکرها میچرخند سیمان بالا میآورند/ و میلگردها، آرام آرام کوتاه میشوند/ از محله قدیمی چیزی نمانده است/ جز گلدستههای مسجد آبروان/ که از لا به لای دکلهای مخابرات/ هنوز آنتن میدهد!
در اثر بالا ما در لایه اولیه متن با چیزها و وقایعی مواجه میشویم که هر کسی در هر جایی ممکن است آن را ببیند و از کنار آن به سادگی عبور کند، اما اکسیر از همین قابلیت استفاده میکند و با استفاده از تصویرسازی یک منظره ناهمگون را به ما نشان میدهد. اکسیر تنها بیان واقعیت کرده است اما همین واقعیت وقتی به طور مجزا در یک تصویر در مقابل ما قرار میگیرد ما متوجه ناهمگونی موجود در آن میشویم و با این وسیله آقای اکسیر به هدف خود و طنز دست پیدا میکند. در لایه دوم این متن ما با نشانههای اروتیک در متن مواجه میشویم که قدرت این نوع نوشتار، یعنی شعر فرانو اکبر اکسیر را به ما نشان میدهد و اما زبان را که اصلیترین و مهمترین وسیله در ایجاد طنز است
اکسیر چگونه استفاده میکند. اکسیر هم در اثر اخیر و هم در آثار گذشته خود بخوبی نشان داده است استفاده از زبان را بلد است و توانسته از سادگی زبان در ایجاد طنز استفاده کند. سادگی زبان با آسانگویی متفاوت است و یک طنزنویس باید این مسأله را مدنظر داشته باشد که فرانو آسانگویی نیست بلکه سادهگویی است. اکسیر توانسته است با سادهگویی معانی متفاوت واژگان را در لایههای مختلف متن به خدمت بگیرد.
یکی از بچهها شعری خواند/ بعد گفت چطور بود؟/ گفتم حرف نداشت؟!
زبان به عنوان مجموعهای از نشانهها که در جهت ایجاد ارتباط در دسترس ماست میتواند در مقام جانشینی و همنشینی معانی مختلفی را ارائه کند و طنزنویس ملزم است به این قابلیت زبان نظر داشته باشد. اکسیر در این عرصه بخوبی از پس کار برآمده است و با همان زبان ساده مخاطب را به عرصه تفکر حاصل از طنز رهنمون میشود. شعر فرانو را باید با در نظر گرفتن خود متن تحلیل کرد. نمیشود یک متن را در مقام مقایسه تحلیل و ارزشگذاری کرد. شعر فرانو را باید با عینک فرانو خواند همچنان به عنوان مثال غزل را باید با عینک غزل مطالعه کرد.
شاعر
یکی از خصوصیات اصلی طنز دگرگونبینی است که پایه و اساس طنزنویسی قرار میگیرد و نویسنده طنز با این شگرد و شیوه جهان را نه آنگونه که هست بلکه آن طور که ما به آن نگاه میکنیم به چالش میکشد و هر چیزی در محیط پیرامون ما قابلیت استخدام در جهت طنزنویسی را دارد. با این مقدمه به یکی از آثار چاپ شده در حوزه طنز میپردازیم: مارمولکهای هاچ بک. اثر اخیر اکبر اکسیر در قالب شعر فرانو نظریه بالا را تأیید میکند. آقای اکسیر در این اثر توانسته است تمام وقایع و چیزهایی را که در محیط پیرامون خود میبیند به گزلیک طنز به چالش بکشد و این نیاز امروز جامعه را که باید در همه واقعیتهای شکل گرفته در اطراف خود بازنگری کند به خوبی بیان کند.
هر روز از کوچه صدای فروریختن میآید/ یکی میکوبد، یکی میروبد و یکی میبرد/ بونکرها میچرخند سیمان بالا میآورند/ و میلگردها، آرام آرام کوتاه میشوند/ از محله قدیمی چیزی نمانده است/ جز گلدستههای مسجد آبروان/ که از لا به لای دکلهای مخابرات/ هنوز آنتن میدهد!
در اثر بالا ما در لایه اولیه متن با چیزها و وقایعی مواجه میشویم که هر کسی در هر جایی ممکن است آن را ببیند و از کنار آن به سادگی عبور کند، اما اکسیر از همین قابلیت استفاده میکند و با استفاده از تصویرسازی یک منظره ناهمگون را به ما نشان میدهد. اکسیر تنها بیان واقعیت کرده است اما همین واقعیت وقتی به طور مجزا در یک تصویر در مقابل ما قرار میگیرد ما متوجه ناهمگونی موجود در آن میشویم و با این وسیله آقای اکسیر به هدف خود و طنز دست پیدا میکند. در لایه دوم این متن ما با نشانههای اروتیک در متن مواجه میشویم که قدرت این نوع نوشتار، یعنی شعر فرانو اکبر اکسیر را به ما نشان میدهد و اما زبان را که اصلیترین و مهمترین وسیله در ایجاد طنز است
اکسیر چگونه استفاده میکند. اکسیر هم در اثر اخیر و هم در آثار گذشته خود بخوبی نشان داده است استفاده از زبان را بلد است و توانسته از سادگی زبان در ایجاد طنز استفاده کند. سادگی زبان با آسانگویی متفاوت است و یک طنزنویس باید این مسأله را مدنظر داشته باشد که فرانو آسانگویی نیست بلکه سادهگویی است. اکسیر توانسته است با سادهگویی معانی متفاوت واژگان را در لایههای مختلف متن به خدمت بگیرد.
یکی از بچهها شعری خواند/ بعد گفت چطور بود؟/ گفتم حرف نداشت؟!
زبان به عنوان مجموعهای از نشانهها که در جهت ایجاد ارتباط در دسترس ماست میتواند در مقام جانشینی و همنشینی معانی مختلفی را ارائه کند و طنزنویس ملزم است به این قابلیت زبان نظر داشته باشد. اکسیر در این عرصه بخوبی از پس کار برآمده است و با همان زبان ساده مخاطب را به عرصه تفکر حاصل از طنز رهنمون میشود. شعر فرانو را باید با در نظر گرفتن خود متن تحلیل کرد. نمیشود یک متن را در مقام مقایسه تحلیل و ارزشگذاری کرد. شعر فرانو را باید با عینک فرانو خواند همچنان به عنوان مثال غزل را باید با عینک غزل مطالعه کرد.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه