در نشست خبری پنجمین جشنواره پردهخوانی و نقالی غدیر مطرح شد
هنر اصیل ایرانی در خدمت گسترش فرهنگ علوی
گروه فرهنگی: نشست خبری پنجمین جشنواره پردهخوانی و نقالی غدیر مباهله با حضور مرشد میرزاعلی دبیر جشنواره، علیرضا حبیبی مدیر رادیو فرهنگ و امیرحسین سمیعی معاون هنری سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران صبح دیروز ۲۱ تیرماه در حوزه هنری برگزار شد. در این نشست میرزاعلی، دبیر جشنواره نقالان علوی ضمن ارائه گزارشی از روند برگزاری این جشنواره از افزوده شدن بخش مباهله به پنجمین دوره جشنواره پردهخوانی و نقالی غدیر با توجه به اهمیت این حادثه تاریخی خبر داد و گفت: استقبال از این جشنواره هر سال افزایش یافته است. در دوره نخست تنها 27 اثر به دبیرخانه رسید ولی در دورههای بعد طومارهای مذهبی را چاپ کردیم و در اختیار شرکتکنندگان قرار دادیم. در این دوره در مدت کوتاه انتشار فراخوان 210 اثر به دبیرخانه رسیده و در ردههای کودک، نوجوان دختر، نوجوان پسر، بانوان و آقایان آثار ارسال شدهاند. او افزود: از آثار ارسالی، 50 اثر فاخر به مرحله دوم داوری رسیدند و در نهایت 33 اثر نامزد نهایی شدند. در بخش آقایان و بانوان بهصورت جداگانه سه برگزیده داریم و در بخش نوجوان نیز دختران و پسران به طور جداگانه داوری و انتخاب میشوند. تمام 10 کودک شرکتکننده در جشنواره برگزیده هستند چون به روایت غدیر میپردازند و شایسته ستایش هستند. میرزاعلی گفت: جشنواره در دو بخش، یکی رادیویی و دیگری میدانی از 24 تا 31 تیر از ساعت 19 در میدان امام حسین(ع) تهران برگزار میشود و در روزهای 28 و 29 تیر نیز اجرای میدانی اختصاصی در میدان ولیعصر(عج) خواهیم داشت. در اختتامیه بخش رادیویی که 26 تیر خواهد بود، سه نفر از بزرگان عرصه رسانه و روایتگری تقدیر میشوند. او با بیان اینکه در این دوره برای نخستین بار بخش مباهله نیز به جشنواره افزوده شده، توضیح داد: 20 طومار مباهله تهیه شده که هر نقال شرکتکننده در جشنواره باید حتماً یک نقالی با موضوع مباهله نیز انجام دهد. میرزاعلی تصریح کرد: این جشنواره توانسته در جریانسازی نقالی مؤثر باشد و نقالان برگزیده در همایش اربعین نیز به هنرنمایی روایتگری به زبانهای مختلف عربی، فارسی، انگلیسی و ترکی خواهند پرداخت. امسال برای نخستین بار زوج نقال و نیز پردهخوان اهل تسنن را در میان شرکتکنندگان داریم. میرزاعلی با اشاره به ثبت جهانی هنر نقالی و پردهخوانی عنوان کرد: ایرانیان صاحب کاملترین نوع روایتگری هستند که با موسیقی و تصویر توأم است.
روایتگری غدیر و استمرار فرهنگی تاریخی
همچنین در این نشست، علیرضا حبیبی، مدیر رادیو فرهنگ در سخنانی از نقالی بهعنوان ابزاری برای پاسداری از فرهنگ و هنر دینی و ایرانی یاد کرد و گفت: غدیر، داستانی برای کودکان و فرهنگی برای جوانان است که روایت آن در استمرار فرهنگ غدیر نقش دارد. او با بیان اینکه رادیو فرهنگ پاسدار هنر متعالی است و برنامههای مستمری را در حوزه نقالی پخش میکند، افزود: در این جشنواره رادیو فرهنگ از دو نقال تجلیل خواهد کرد و نیز در نظر داریم برنامهای اختصاصی را در روایت نقالی علوی تولید کنیم. امیرحسین سمیعی، معاون هنری سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران نیز در این نشست با بیان اینکه هنرمندان همیشه پیشتاز عرصههای فرهنگی بودهاند بر نقش مهم هنر نقالی در پاسداری و اعتلای فرهنگ غدیر تأکید کرد. سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران نیز امیدوار است با مشارکت در این جشنواره گامی را در راستای تمدنسازی علوی بردارد و وظیفه تمام نهادها و سازمانهاست که در این عرصه همکاری کنند. پیش از این با حکم مدیر مرکز هنرهای نمایشی حوزه هنری طی احکامی اردشیر صالحپور و محمدرضا معجونی بهعنوان اعضای هیأت انتخاب آثار پنجمین جشنواره «نقالی و پردهخوانی غدیر، مباهله (نقالان علوی)» منصوب شده بودند.
کاظم دانشی در گفتوگو با «ایران» از اولین تجربه فیلمسازیاش گفت
مادرانگی حلقه وصل قصه «علفزار» است
نرگس عاشوری/ فیلم سینمایی «علفزار» به یک روز از زندگی پرتلاطم یک بازپرس میپردازد. کاظم دانشی در نخستین تجربه بلند سینمایی براساس فیلمنامهای از خودش سراغ پروندههای واقعی رفته و به چند موضوع ملتهب و مبتلابه اجتماعی پرداخته است؛ از خطای یک مأمور سر صحنه دستگیری یک خلافکار تا تلاش یک زوج معتاد برای گرفتن شناسنامه برای فرزند و البته پرونده محوری که تعرض و تجاوز به یک یا چند زن در یک میهمانی خارج شهر است. او در گفتوگو با «ایران» از دغدغههای ساخت و اکران «علفزار» گفته است که بدون در اختیار داشتن تیزرهای تلویزیونی فروش قابل قبولی را تجربه کرده است.
«علفزار» شروع تکاندهندهای دارد اما بدون رها کردن آن، جسورانه وارد روایت تکان دهنده اصلی میشود. در حالی که تماشاگر فکر میکند شاهد ماجرای پیچیده کشته شدن اشتباهی یک کودک توسط مأموران است وارد موضوع ملتهبتر تجاوز گروهی میشود. مخاطب از یک سو با بازپرسی مواجه است که از سوی مافوقاش تهدید و تطمیع میشود که پرسشگری راجع به یک پرونده تجاوز به عنف را رها کند و از سوی دیگر با شخصیت اصلی زن، سارا، رو به روست که بهعنوان یکی از قربانیان تلاش میکند تن به خواسته قدرت (خانواده/ آبرو) ندهد. چقدر مؤلفه پرسشگری، پی گرفتن حقیقت و مهمتر از آن شکستن سکوت برایتان دغدغه بود و تا چه میزان کشش و جذابیت موضوع بود که شما را مصمم کرد با وجود تمام معطلیها برای دریافت پروانه ساخت، این فیلم را به سرانجام برسانید و اولین قدم ورود به دنیای فیلمسازی را پرقدرت بردارید و از همان ابتدا اعتماد و نگاه مخاطب را در فیلم اول جلب کنید؟
متأسفانه در بیش از 90 درصد پروندههای مربوط به تجاوز به عنف، شاکی از ترس آبرو و بازخوردها و... سراغ شکایت نمیرود. در خیلی از پروندههایی که من بررسی کردم و از آنها مستند ساختم این دغدغه برایم جدی بود که چرا آدمها شکایت نمیکنند و دنبال حقوحقوقشان نمیروند. همین مسأله عامل مهمی بود که باعث شد سراغ «علفزار» بروم. البته همه ماجرا این نیست و بخش دیگر سؤالتان هم برایم خیلی جدی است یعنی این که بتوانم برای مردم فیلم بسازم. من این اصطلاح برخی فیلمسازان که «فیلم خودم را ساختم» را خیلی درک نمیکنم. وقتی فیلمی در ساحت سینما ساخته میشود و قرار است مردم بلیت بخرند و فیلم را ببینند همین امر ملزم میکند که جذابیتهای قصهگویی و موضوعی را لحاظ کنیم تا زمان آنها به بطالت نگذرد و فیلم حرفی برای گفتن داشته باشد، مسألهای را مطرح کند و پیشنهادی داشته باشد. سعی کردم در فیلم اول و شروع مسیر فیلمسازی این مسأله را رعایت کنم؛ یعنی فیلمام هم حرفی برای گفتن داشته باشد و هم برای مخاطب جذاب باشد.
در عین حال در فیلم شاهد مواجهه شخصیتها بویژه این دو شخصیت اصلی با یکسری انتخاب هستیم، انتخابهایی که به جبر چیزی را از آنها سلب میکند اما هر دو تصمیم میگیرند عافیت را رها کنند و برای چیزی مهمتر به دل آتش بزنند. به نظر میرسد مهمترین دغدغه هر دو آینده و بویژه برای سارا فرزندش است. این مؤلفه آنقدر قدرتمند است که سارا تمام شرایط موجود، حتی بر هم خوردن زندگی خودش، خانواده و خواهرش را نادیده بگیرد؟
کاراکتر سارا با بازی خانم بهرامی نمایندهای از جامعه زنان است که قرار است سکوت و مصلحت اندیشی نکنند. قرار است بایستند و مسألهشان را فریاد بزنند. مطمئناً سارا درد آینده بچهاش را دارد، درد مادرانگی دارد و اینکه در آینده چه بر سرش خواهد آمد. نگران آینده است. پیشنهاد من فیلمساز این است که اگر قرار است آیندهای روشن برای بچههایمان ترسیم کنیم نباید سکوت و مصلحت اندیشی کرد.
گویا از 15 پرونده مختلف با چنین موضوعی استفاده کردید و 300 پرونده را در مرحله تحقیقاتی_جنایی مطالعه کردید. مسائلی چون خیانت، سکوت به خاطر مصلحت و حفظ آبرو یا حتی موقعیت اجتماعی یا اینکه دادستانی به خاطر مدیریت شهری پرونده را مختومه اعلام کند، چقدر ما به ازای بیرونی دارد؟
بله، همه اینها ما به ازای بیرونی دارد. شاید یک جاهایی تغییرات کوچکی ایجاد شده و مثلاً شهردار جایگزین فرماندار شده باشد. در بحث دادرسی متأسفانه فشارهای بیرونی زیادی از سوی نهادها، ارگانها یا افراد حقوقی و حقیقی وجود دارد تا با اعمال قدرت و فشار جریان یک پرونده را تغییر دهند و به سمت نتیجه دلخواه ببرند حتی مردم عادی هم به رشوه متوسل میشوند در نهایت بستگی به شرافت بازپرس و قاضی دارد که اکثر مواقع این شرافت وجود دارد و آنها سرسخت پای حق میایستند اما در عین حال استثنائاتی هم وجود دارد که قوه قضائیه هم بعضاً در اخبار اعلام میکند که با خاطیان برخورد کرده یا در تلاش برای شناسایی آنهاست.
در فیلم تصویری متفاوت از یک بازپرس (پژمان جمشیدی) ایستاده مقابل دادستان میبینیم؛ شخصیتی دست یافتنی که عدالتخواه و حقطلب است و به نوعی قهرمان قصه است. حتی شخصیت دادستان که درصدد تطمیع اوست در سایه چنین شخصیتی قرار میگیرد. با وجود این به نظر میرسد یکی از مشکلات دریافت پروانه نمایش که باعث شد اکران نوروز را از دست بدهید حضور همین شخصیت باشد. درست است؟
دقیقاً. یکی از موانع ما همین کاراکتر دادستان بود بالاخره نهادهای مختلف قرائتشان از مسأله متفاوت است خیلی از دوستان این مسأله را که ما یک بازپرس قهرمان داریم و یک دادستان ضد قهرمان،از نظر دراماتیک درک میکردند ولی برخی هم دوست نداشتند چنین بیاعتمادی در فرایند دادرسی نمایش داده شود. در نهایت با رفتوآمدها و در جلسات گفتوگو این مشکل حل شد. واقعاً خیلی جاها این مسائل با گفتوگو حل میشود. مشکل ابینجاست که برخی از مدیران عالی رتبه وقت گفتوگو به ما فیلمسازان نمیدهند. اگر این فضای گفتوگو ایجاد شود با ادله موجود طرفین متقاعد میشوند و در نهایت تعامل شکل میگیرد و میشود به ادبیات مشترک رسید.
پروندههای حقوقی و کیفری پتانسیل زیادی برای پرداخت سینمایی دارند و میشود این پروندهها را به شکل هدفمند و برنامهریزی شده آرشیو کرد و در اختیار فیلمسازان قرار داد. طرحی که به اعتقاد برخی منتقدان که در هر دو حوزه سینما و قضاوت تجربه دارند از جمله جواد طوسی، میتواند برای قوه قضائیه هم درآمدزا باشد. چنین پیشنهادی از سوی شما و بقیه فیلمسازان مطرح شده است؟
ما در همه جلساتمان این موضوع را با دوستان خوبمان در قوه قضائیه مطرح کردهایم. من شخصاً این پیشنهاد را گفتم و فکر میکنم خیلی از فیلمسازان دیگر هم علاقهمند باشند. درخواست کردیم پروندههایی را که به نظرشان جذاب است در اختیار ما قرار دهند و اعلام کردیم که علاقهمندیم آنها را تبدیل به فیلم کنیم اما متأسفانه تا امروز چنین اقدامی صورت نگرفته است. در حالی که خیلی از پروندهها بهشدت قابلیت سینمایی شدن دارند و برای مخاطب هم جذاب است.
علاوه بر جذابیت، آگاهی دهنده هم هستند شما در همین فیلم «علفزار» به تایم طلایی پیگیری شکایت اشاره میکنید. برنامه «آقای قاضی» که این شبها از شبکه دو سیما پخش میشود فارغ از کیفیت، از منظر اطلاعرسانی برای مخاطب جذاب است، چرا که آگاهیدهنده است و اطلاعات حقوقی را در اختیار مخاطب میگذارد.
این مجموعه را ندیدهام اما در 40 سال اخیر قوه قضائیه روزانه پروندههای زیادی را حل و فصل میکند که کلی قصه و داستانک و داستان در دل این پروندهها وجود دارد و میتواند به همه ما فیلمسازان ایده بدهد. کاش روزی این آغوش باز شود و بشود فیلمهایی جدیتر ساخت و مسائل مهمتر را مطرح کرد.
در قصه «علفزار» سه موقعیت روایی را با هم پیش میبرید؛ موقعیت بازپرس و شیوه عملکردش، مسائل مرتبط به افراد در معرض اتهام و در نهایت کشمکش زوج معتاد، اما این سومی حلقه پیش برنده دو روایت موازی نیست. دلیل رفتن سراغ این داستانک چه بود؟
به هر بازپرس روزانه چندین پرونده ارجاع میشود که ممکن است خیلی از آنها ماهها طول بکشد. مطمئناً پرونده قتل یکی دو روزه حل نمیشود و شاید 3 تا 4 ماه وقت یک بازپرس را بگیرد. میخواستم در بخشی از این قصه سرشلوغی و گرفتاریهای ذهنی یک بازپرس را نشان بدهم، چرا که قصه «علفزار» قصه یک روز یک بازپرس است. این تعدد قصه باعث میشود که اگر یک بازپرس، جایی اشتباهی کرد، عصبانی شد و... درکش کنیم. نکته دوم اشتراکی است که از نظر دراماتیکی بین قصهها وجود دارد ؛ مادرهایی که نگران آینده بچههایشان هستند؛ فریبا به خاطر شناسنامه فرزندش و سارا به خاطر آنکه پسرش آن صحنه تلخ را دیده است و حتی مادران دیگر. خانم مائده طهماسبی که نقش مادر چهار متجاوز را بازی کرده هم نگران بچههایش است یا خانم جاویدنیا نگران دخترش است که مورد تعرض قرار گرفته. این مسأله که مادرانگی حلقه وصل باشد و نخ تسبیحی به نام مادر وجود داشته باشد برایم جذاب بود.
«علفزار» سوژه ملتهبی دارد اما به نظر میرسد نخواستهاید حجم بالای التهابی که در بطن و واقعیت داستان وجود دارد به کنشها و واکنشها منتقل شود. ضمن اینکه «علفزار» میتوانست فیلمی بسیار تلختر باشد اما رگههای امید هم در فیلم دیده میشود. این حاصل نگاه شما به جامعه است یا مفری بود که از مسیر آن مجوز نمایش دریافت کنید؟
نه واقعاً. فکر میکنم فیلمم آنقدر مسأله اجتماعی مطرح میکند که هر کدام از آنها میتوانست هر فیلمسازی را نگران کند. من از همان اول فیلمم را به دندان گرفتم و جنگیدم تا آن طور که باید، نمایشش بدهم. به نظرم میآمد که دارم حرف حق میزنم و مسألهای را مطرح میکنم که ادله دارد، پس نباید نگران باشم. تنها نگرانیام این بود که دوستان اهل گفتوگو نباشند و فرصتی ندهند تا ادلهام را توضیح بدهم. واقعیت امر این است که من در دل تمام تلخیهایی که در پروندهها مطالعه کردم، امید میبینم، نگاه به آینده میبینم. اساساً بخشی از رسالت فیلمساز همین است که بتواند روی مخاطب تأثیر بگذارد. فیلم من بهشدت تلخ و گزنده است ولی دلم میخواهد در دل این تلخی راهکاری، پیشنهادی، امیدی و حال خوبی برای مخاطبم باقی بگذارم اگر نه ،نشان دادن تلخی صرف، هنرمندانه نیست.
ایستادگی و اعتماد
حضور بهرام رادان در زندگی من از بهترین لطفهای خدا بود آنقدر که برادرانه همراه بود، به من اعتماد کرد و پشت «علفزار» ایستاد. دائم با هم از این سازمان به آن سازمان و از این اداره به آن اداره رفتیم تا اینکه توانستیم مجوزهای فیلم را دریافت کنیم. او سالهاست که سوپراستار سینمای ایران است، مطمئناً وقتی چنین شخصیتی پشت یک فیلم قرار میگیرد جلب اعتماد بازیگران مطرحی مثل پژمان جمشیدی، ستاره پسیانی، سارا بهرامی و بقیه عزیزان راحتتر است. واقعیت امر این است که کسی از من بهعنوان کارگردان فیلم اولی شناختی نداشت ولی اعتماد آقای رادان من را در موقعیتی قرار داد که بقیه بازیگرها هم اعتماد کنند، پای کار بیایند و یک تیم خوب در «علفزار» دورهم جمع شوند.
رفیق درجه یک باهوش
پژمان جمشیدی یکی از باهوشترین افرادی است که در سینمای ایران کار میکند، بهشدت آدم همراه و رفیق درجه یک و دوست داشتنی است. از زمانی که افتخار همکاری را به من داد پایه و همراه بود. با هم به دادسرای جنایی رفتیم و کلی تحقیق کردیم و البته که خیلی هم زود نقش را گرفت. الحمدلله خروجی کار که 99 درصدش حاصل تلاش اوست خوشایند بود. امسال میتوانست سال پژمان جمشیدی باشد ولی خب قطعاً بازی امین آقا حیایی عزیز خیلی درخشان و درجه یک بود که با تشخیص تیم داوران سیمرغ نصیب او شد. در نهایت اما به نظرم سیمرغ جشنواره چهلم میتوانست مال پژمان باشد ولی خب قسمت نبود.
استقبال هنرمندان از دریافت دوز چهارم واکسن کرونا
گروه فرهنگی: دوز چهارم واکسن هنرمندانی که ۳ دوز خود را دریافت کرده بودند، در محل مؤسسه هنرمندان پیشکسوت تزریق شد. به گزارش خبرنگار فرهنگی ایرنا، همزمان با اعلام ستاد ملی مقابله با کرونا برای تزریق دوز چهارم واکسن برای افراد بالای ۷۰ سال مؤسسه هنرمندان پیشکسوت، طبق اطلاعیهای در نوبت اول روز پنجم تیرماه و دیروز سهشنبه ۲۱ تیرماه در نوبت دوم از ساعت ۹ صبح با حضور نمایندگان وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی و کادر درمان تزریق دوز چهارم واکسن کرونای هنرمندان پیشکسوت در محل این مؤسسه انجام شد.
در کنار حضور نمایندگان وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی و کادر درمان تمامی گونههای داخلی و خارجی واکسن کرونا (سینوفارم، آسترازنکا، فایزر، کووبرکت و...) در محل این مؤسسه وجود دارد و هنرمندان با توجه به نوع واکسنی که در سه دوز پیشین گرفتهاند؛ دوز چهارم خود را نیز بر همین اساس دریافت میکنند.
از جمله هنرمندانی که برای دریافت دوز چهارم واکسن خود به محل این مؤسسه مراجعه کردهاند میتوان به محمد احمدی (باغ ابریشمی)، داریوش ارجمند، عبدالله اسفندیاری، پری امیر حمزه، هادی آرزم، بهمن آزموده، مرضیه برومند، رضا بنفشه خواه، بیژن بیژنی، راضیه تجار، بیژن جباری، امیرعلی جوادیان، بهیه خوشنویسان، بهناز ذاکری، غلامرضا راهپیما، علیرضا زرین دست، علی ژکان، محمد علی ساربان، سیدحمید ساسانی، غلامحسین شادی زرنق، محمد تقی شاهرخ، فریدون شهبازیان، عبدالکاظم صادقا، جلیل فرجاد، یدالله کابلی، داوود گنجهای، اسماعیل محرابی، سوسن مقصودلو، ابراهیم نباتی مظلومی، مهوش نیکخو، احمدرضا درویش، حسین علیزاده، حمیدرضا نوربخش، داریوش پیرنیکان، زیدالله طلوعی، امیراحمد فلسفی و الهه خاتمی اشاره کرد.