ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
لاوروف در نشست مشترک با ظریف :
تنها مسیر حفظ برجام اجرای کامل آن است
گروه سیاسی/ محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران که از سه روز پیش سفر به چند کشور همسایه در حوزه قفقاز را آغاز کرده است، در دومین مقصد خود پس از حضور درجمهوری آذربایجان به مسکو رفت و با مقامهای بلندپایه روسیه کشور دیدار و گفتوگو کرد. ظریف در جریان سفر به باکو درباره وضعیت قره باغ و روند همکاری دو کشور برای حفظ ثبات و امنیت منطقهای گفتوگو کرد. وزیر امور خارجه در بدو ورود به مسکو اعلام کرده که پیشنهادهایی درباره همکاری شش جانبه در منطقه ارائه خواهد داد و درباره برجام و اوضاع افغانستان، سوریه و یمن در روسیه گفتوگو خواهد کرد.
اشاره ظریف به همکاری شش جانبه در منطقه در ادامه بحث همکاریهای امنیتی در منطقه قفقاز است. همکاریهایی که از طریق شکلگیری گروهی متشکل از ایران، روسیه، ترکیه، گرجستان، ارمنستان و جمهوری آذربایجان زمینه را برای ایجاد یک سازوکار مشخص جهت پرهیز از تقابلات نظامی و ایجاد امنیت در منطقه طراحی میکند. این سازوکار میتواند مبنایی برای ترمیم روابط سیاسی و تعمیق همکاری اقتصادی این کشورها هم باشد. چه روسیه و ترکیه در روند مناقشات قرهباغ از مهمترین کشورهایی بودند که نقش آفرینی آنها بر سمت و سوی تحولات این منطقه تعیین کننده بود. این در حالی است که ایران هم به عنوان یک بازیگر موازنه بخش کوشیده بحران قرهباغ را بر پایه منافع راهبردیاش دنبال کند و برای توقف درگیری و آتشبس اقدام نماید. سفر جاری وزیر خارجه به کشورهای مرتبط با این تحولات و طرح پیشنهادات همکاری شش جانبه در امتداد نقشآفرینی در چارچوب همین سیاست و تحقق بخشیدن به هدف تقویت تعامل و همگرایی منطقهای با محوریت همه کشورهای این منطقه است. خاصه آنکه با کنار رفتن دونالد ترامپ یکی از مهمترین مؤلفههای افزایش فشار و تحریم بر ایران از میان رفته و با محتمل بودن کاهش تحریمهای اقتصادی ایران، زمینه جهت حاصل شدن اهداف منطقهای ایران در حوزه قفقاز فراهم میشود.
در چنین فضایی است که ظریف سفر اخیر خود به کشورهای منطقه را به دلیل موضوع قرهباغ و بحث همکاری شش جانبه، مهم توصیف کرده است. او در بدو ورود به مسکو شرایط بینالمللی را با رفتن ترامپ شرایط ویژهای خوانده که نیاز است ایران مواضع خود را با روسیه در این خصوص هماهنگ کند. وزیر خارجه علاوه بر اشاره به اینکه در سفر به مسکو درباره روابط دوجانبه گفتوگو خواهد کرد، هدف دیگر این سفر را گفتوگو درباره اوضاع منطقه خواند و افزود: «بعد از بحران قره باغ و جنگی که در منطقه و همسایگی و در کنار مرزهای ما اتفاق افتاد، با تلاش فدراسیون روسیه و آقای پوتین این جنگ ختم شده و توافقهایی انجام شده که به نظر ما اجرای این توافقها برای ایجاد منافع مشترک بین کشورهای منطقه بخصوص در حوزه ترانزیت و مشارکت و همکاری برای پیشرفت مهم است.» او گفتوگوهای اخیرش با «الهام علیاف»، رئیس جمهوری آذربایجان و دیگر مقامهای این کشور را هم سازنده توصیف کرد و گفت که بعد از مسکو در بخشهای بعدی سفر به کشورهای دیگر قفقاز شامل ارمنستان و گرجستان و ترکیه پیشنهادهایی برای همکاری شش جانبه در منطقه را مطرح و دنبال میکند.
وزرای خارجه ایران و روسیه بعد از دیدار در مسکو طی یک نشست خبری مشترک درباره موضوعات روابط دوجانبه و منطقهای و همچنین تحولات پیرامون برجام موضعگیری کردند. همچنین در جریان این دیدار دوجانبه موافقتنامه همکاری ایران و روسیه در حوزه امنیت اطلاعات به امضای وزرای امور خارجه دو کشور رسید. به موجب موافقتنامه امضا شده، دو کشور در حوزههای تقویت امنیت اطلاعات، مبارزه با جرایم ارتکاب یافته با استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات، کمکهای فنی و فناوری، همکاری بینالمللی شامل شناسایی، هماهنگی و انجام همکاری لازم در مجامع منطقهای و بینالمللی برای تضمین امنیت ملی و بینالمللی همکاری خواهند کرد.
ظریف در نشست خبری با همتای روسی خود تأکید کرد که بهترین ضامن صلح بین جمهوری آذربایجان و ارمنستان و کل منطقه هم افزایی اقتصادی است.
وی افزود: با توجه به ضرورت گفتوگو و همکاری بین کشورهای خلیج فارس از تلاشهای روسیه در این زمینه قدردانی و استقبال میکنیم و امیدواریم کشورهای عربی خلیج فارس هم به آغوش گشوده جمهوری اسلامی برای گفتوگو پاسخ مثبت بدهند و به جای امید بستن به کسانی که هیچ فایدهای برای آنها نداشتند، به منطقه خودشان رو بیاورند.
وزیر خارجه ادامه داد: آنچه از دولت جدید امریکا شنیدیم، بیشتر در حد صحبت و اعلام موضع بوده است. ما به عمل پاسخ خواهیم داد. هر زمان امریکا تحریمهای غیرقانونی را که برخلاف برجام و تعهداتش در قطعنامه ۲۲۳۱ علیه ایران اعمال کرده و کشورهای قانونمدار دنیا را با تحریمهای فرامرزی مجازات کرده، متوقف کند ایران هم آمادگی دارد به نحو مناسب پاسخ دهد. اما تنها نتیجهای که این شرایط میتواند داشته باشد موانعی که امروز توسط امریکا برای روابط ما با روسیه و چین و دیگر کشورها ایجاد شده رفع شود. نوع روابط ما محکم است و محکمتر هم خواهد شد. وی گفت: مجلس مصوبهای را تأیید کرده که بر طبق آن موظف هستیم برخی اقدامات را انجام دهیم یکی غنیسازی ۲۰ درصد بود که شروع شده و دیگری پایان دادن به اجرای پروتکل الحاقی است که از ۲۱ تا ۲۳ فوریه باید عملیاتی شود و ما طبق قانون موظف هستیم این کار را انجام دهیم. ظریف همچنین افزود که واکسن «اسپوتنیک وی» توسط مسئولان بهداشتی در ایران تأیید و ثبت شد و در آینده نزدیک امیدواریم بتوانیم خرید و تولید مشترک را بین مؤسسات مشابه در ایران و روسیه انجام دهیم.
لاوروف هم در این نشست خبری گفت: ایران و روسیه موضع مشترکی درخصوص برجام دارند و ما به حفظ کامل این توافق علاقه مند هستیم و معتقدیم که تنها مسیر حفظ برجام از طریق اجرای کامل برجام توسط تمامی طرفهای این توافق و در تطابق با قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت است. مسکو از کاهش تعهدات ایران ذیل برجام نگران است اما ریشه این مسأله به ایالات متحده بازمیگردد.
لاوروف اظهار داشت: ما امیدواریم تلاش هایی که در این زمینه در حال انجام است، نتایج مثبتی در پی داشته باشد و ما به حفظ این سند کمک خواهیم کرد. به گفته وی بازگشت امریکا به توافق هسته ای زمینه و اساس بازگشت ایران به اجرای تعهداتش ذیل این توافق را فراهم می کند.
اشاره ظریف به همکاری شش جانبه در منطقه در ادامه بحث همکاریهای امنیتی در منطقه قفقاز است. همکاریهایی که از طریق شکلگیری گروهی متشکل از ایران، روسیه، ترکیه، گرجستان، ارمنستان و جمهوری آذربایجان زمینه را برای ایجاد یک سازوکار مشخص جهت پرهیز از تقابلات نظامی و ایجاد امنیت در منطقه طراحی میکند. این سازوکار میتواند مبنایی برای ترمیم روابط سیاسی و تعمیق همکاری اقتصادی این کشورها هم باشد. چه روسیه و ترکیه در روند مناقشات قرهباغ از مهمترین کشورهایی بودند که نقش آفرینی آنها بر سمت و سوی تحولات این منطقه تعیین کننده بود. این در حالی است که ایران هم به عنوان یک بازیگر موازنه بخش کوشیده بحران قرهباغ را بر پایه منافع راهبردیاش دنبال کند و برای توقف درگیری و آتشبس اقدام نماید. سفر جاری وزیر خارجه به کشورهای مرتبط با این تحولات و طرح پیشنهادات همکاری شش جانبه در امتداد نقشآفرینی در چارچوب همین سیاست و تحقق بخشیدن به هدف تقویت تعامل و همگرایی منطقهای با محوریت همه کشورهای این منطقه است. خاصه آنکه با کنار رفتن دونالد ترامپ یکی از مهمترین مؤلفههای افزایش فشار و تحریم بر ایران از میان رفته و با محتمل بودن کاهش تحریمهای اقتصادی ایران، زمینه جهت حاصل شدن اهداف منطقهای ایران در حوزه قفقاز فراهم میشود.
در چنین فضایی است که ظریف سفر اخیر خود به کشورهای منطقه را به دلیل موضوع قرهباغ و بحث همکاری شش جانبه، مهم توصیف کرده است. او در بدو ورود به مسکو شرایط بینالمللی را با رفتن ترامپ شرایط ویژهای خوانده که نیاز است ایران مواضع خود را با روسیه در این خصوص هماهنگ کند. وزیر خارجه علاوه بر اشاره به اینکه در سفر به مسکو درباره روابط دوجانبه گفتوگو خواهد کرد، هدف دیگر این سفر را گفتوگو درباره اوضاع منطقه خواند و افزود: «بعد از بحران قره باغ و جنگی که در منطقه و همسایگی و در کنار مرزهای ما اتفاق افتاد، با تلاش فدراسیون روسیه و آقای پوتین این جنگ ختم شده و توافقهایی انجام شده که به نظر ما اجرای این توافقها برای ایجاد منافع مشترک بین کشورهای منطقه بخصوص در حوزه ترانزیت و مشارکت و همکاری برای پیشرفت مهم است.» او گفتوگوهای اخیرش با «الهام علیاف»، رئیس جمهوری آذربایجان و دیگر مقامهای این کشور را هم سازنده توصیف کرد و گفت که بعد از مسکو در بخشهای بعدی سفر به کشورهای دیگر قفقاز شامل ارمنستان و گرجستان و ترکیه پیشنهادهایی برای همکاری شش جانبه در منطقه را مطرح و دنبال میکند.
وزرای خارجه ایران و روسیه بعد از دیدار در مسکو طی یک نشست خبری مشترک درباره موضوعات روابط دوجانبه و منطقهای و همچنین تحولات پیرامون برجام موضعگیری کردند. همچنین در جریان این دیدار دوجانبه موافقتنامه همکاری ایران و روسیه در حوزه امنیت اطلاعات به امضای وزرای امور خارجه دو کشور رسید. به موجب موافقتنامه امضا شده، دو کشور در حوزههای تقویت امنیت اطلاعات، مبارزه با جرایم ارتکاب یافته با استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات، کمکهای فنی و فناوری، همکاری بینالمللی شامل شناسایی، هماهنگی و انجام همکاری لازم در مجامع منطقهای و بینالمللی برای تضمین امنیت ملی و بینالمللی همکاری خواهند کرد.
ظریف در نشست خبری با همتای روسی خود تأکید کرد که بهترین ضامن صلح بین جمهوری آذربایجان و ارمنستان و کل منطقه هم افزایی اقتصادی است.
وی افزود: با توجه به ضرورت گفتوگو و همکاری بین کشورهای خلیج فارس از تلاشهای روسیه در این زمینه قدردانی و استقبال میکنیم و امیدواریم کشورهای عربی خلیج فارس هم به آغوش گشوده جمهوری اسلامی برای گفتوگو پاسخ مثبت بدهند و به جای امید بستن به کسانی که هیچ فایدهای برای آنها نداشتند، به منطقه خودشان رو بیاورند.
وزیر خارجه ادامه داد: آنچه از دولت جدید امریکا شنیدیم، بیشتر در حد صحبت و اعلام موضع بوده است. ما به عمل پاسخ خواهیم داد. هر زمان امریکا تحریمهای غیرقانونی را که برخلاف برجام و تعهداتش در قطعنامه ۲۲۳۱ علیه ایران اعمال کرده و کشورهای قانونمدار دنیا را با تحریمهای فرامرزی مجازات کرده، متوقف کند ایران هم آمادگی دارد به نحو مناسب پاسخ دهد. اما تنها نتیجهای که این شرایط میتواند داشته باشد موانعی که امروز توسط امریکا برای روابط ما با روسیه و چین و دیگر کشورها ایجاد شده رفع شود. نوع روابط ما محکم است و محکمتر هم خواهد شد. وی گفت: مجلس مصوبهای را تأیید کرده که بر طبق آن موظف هستیم برخی اقدامات را انجام دهیم یکی غنیسازی ۲۰ درصد بود که شروع شده و دیگری پایان دادن به اجرای پروتکل الحاقی است که از ۲۱ تا ۲۳ فوریه باید عملیاتی شود و ما طبق قانون موظف هستیم این کار را انجام دهیم. ظریف همچنین افزود که واکسن «اسپوتنیک وی» توسط مسئولان بهداشتی در ایران تأیید و ثبت شد و در آینده نزدیک امیدواریم بتوانیم خرید و تولید مشترک را بین مؤسسات مشابه در ایران و روسیه انجام دهیم.
لاوروف هم در این نشست خبری گفت: ایران و روسیه موضع مشترکی درخصوص برجام دارند و ما به حفظ کامل این توافق علاقه مند هستیم و معتقدیم که تنها مسیر حفظ برجام از طریق اجرای کامل برجام توسط تمامی طرفهای این توافق و در تطابق با قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت است. مسکو از کاهش تعهدات ایران ذیل برجام نگران است اما ریشه این مسأله به ایالات متحده بازمیگردد.
لاوروف اظهار داشت: ما امیدواریم تلاش هایی که در این زمینه در حال انجام است، نتایج مثبتی در پی داشته باشد و ما به حفظ این سند کمک خواهیم کرد. به گفته وی بازگشت امریکا به توافق هسته ای زمینه و اساس بازگشت ایران به اجرای تعهداتش ذیل این توافق را فراهم می کند.
عباس صفاری شاعر معاصر در 69 سالگی درگذشت
رفته اما با آثارش ماندگار شده
عباس صفاری، شاعر، نویسنده و مترجم، در پی ابتلا به کرونا و در سن ۶۹سالگی در کالیفرنیا درگذشت. صفاری، متولد سال ۱۳۳۰ بود و نویسنده و شاعر مجموعههایی چون: «دوربین قدیمی و اشعار دیگر»، «عاشقانههای مصر باستان» (ترجمه)، «کلاغنامه»، «کوچه فانوسها» (ترجمه)، «خنده در برف»، «مثل جوهر در آب»، «قدم زدن در بابل» (مجموعهای از خاطرات و تکنگاریها)، «ملاقات در سندیکای مومیاگران»، «عروس چوپانها» (داستان منظوم از ازدواج اینانا با دموزی - ترجمه)، «مثل خواب دم صبح»، «پشیمانم کن» و...
یــاد
کامیار عابدی
نویسنده، پژوهشگر و منتقد ادبی
افسوس که عباس صفاری را هم کرونا از ما گرفت. درگذشت این چهره شاخص شعر معاصرمان یکی از خبرهای متأثرکننده است که این ماهها شنیدهام. صفاری بیتردید یکی از سپیدسرایان اثرگذار چهل سال اخیر به شمار میآید. شاعر و مترجمی که شاید سالها پیش از کشورمان کوچ کرده باشد اما همچنان علاقهمند به انتشار آثارش برای مخاطبان ایرانی بود. به عقیده من زندگی شعری صفاری در دو مرحله قابل بررسی است؛ نخستین دوره فعالیتهای ادبی او به سالهای پیش از انقلاب بازمیگردد. طی آن سالها که تقریباً بیست تا سی سالگیاش را دربر میگیرد او بیشتر در جایگاه یک ترانهسرا قدم به عرصه ادبیات گذاشت؛ ترانههای خوبی هم به همراه چند ترانهسرای جوان دیگر دهه پنجاه نوشت که برخی از آنها به عرصه موسیقی راه یافتند و میان جوانان محبوبیت زیادی پیدا کردند.
بعد از این برای ادامه تحصیل به امریکا رفت و آنجا ماندگار شد که این آغازگر دوره دوم زندگی کاریاش به شمار میآید. به مرور تا حد بسیاری از ترانهسرایی فاصله گرفت و به سوی شعر مدرن گام برداشت. در این دوره و بویژه طی دهه شصت شمسی صفاری به نوعی از شعر سپید علاقهمندی نشان داد که برخوردار از عناصر زندگی روزانه بودند که خیلی قدرتمند از اینها در خلال اشعارش بهره گرفت؛ از نکات قابل توجه اشعار او میتوان به ارائه تصاویری نو اشاره کرد.
سرودههای صفاری طی چهل سال اخیر ابتدا به نشریات و مجلههای ادبی راه یافتند و کمی بعدتر، از دهه هفتاد هم شاهد انتشار تدریجی مجموعه اشعار او در قالب کتاب بودیم. با آن که بیش از چهل سال از مهاجرت او به امریکا گذشته اما جالب است که طی این دههها با استقبال خوبی درباره اشعار صفاری روبهرو شدهایم. با مروری بر کارنامه ادبی عباس صفاری او را میتوان از جمله شاعران سپیدسرای شاخص معاصر، بویژه از دهه هفتاد به اینسو دانست. اشعارش عموماً برخوردار از زبانی پیراسته و همراه با تصاویر به نسبت تازه و خاص خود او هستند. اما از دیگر نکات قابل توجه در سرودههای او میتوان به حدود یک دهه ترانهسراییاش اشاره کرد؛ شعرهای صفاری را که بخوانید در آنها تأثیر تجربه زیستیاش از ترانهسرایی به شکل حضور نوعی موسیقی درونی و ظریف دیده میشود. به گمانم حضور موسیقی در شعر صفاری را میتوان بازمانده توجه سالهای جوانیاش به ترانهسرایی دانست.
شاید یکی از دلایلی که منجر به درخشش اشعار او میان نسل جوان شاعران سپیدسرا شد همین مسأله باشد. از سوی دیگر تسلط صفاری به زبان انگلیسی و بهرهمندی بیواسطهاش از آثار ادبی شاخص خارجی در تصویرسازیهای موفق او نقش داشته است. صفاری هم انس بسیاری با زبان فارسی و آثار کلاسیک و معاصر خودمان داشت و هم در جریان تحولات ادبی روز جهان بود. وی این دههها حتی ترجمههایی از آثار شعری امریکا، اروپا و... هم انجام داده و در کشور خودمان منتشر کرده بود که در میان این کتابها هم از شعر مصر باستان و هم هایکو دیده میشود. صفاری ادیب بسیار باذوقی به شمار میآمد و در داد وستد دائم فکری با شعر جهان و همچنین بهرهمندی از داشتههای خودمان بود. یکی از وجوه تمایز او با سایر سپیدسرایان را میتوان در همین تصویرسازیهای تازهای دانست که تحت تأثیر اطلاعات روزآمد او از ادبیات دیروز و امروز ایران و جهان شکل گرفته بود.
از نگاه شعریاش که بگذریم، برخلاف برخی از دیگر شاعران و نویسندگان که مهاجرت کردهاند و علاقهمند هستند آثارشان در درجه نخست در کشوری که ساکن آن شدهاند منتشر شود، صفاری طی تمام این سال بیش از همه خواهان انتشار آثارش برای مخاطبان ایرانی و در کشور خودمان بود. بعد از یکی- دو دفتر نخست صفاری، اغلب آثار او نخست در کشور خودمان منتشر شدند، بهرغم آنکه سالها از مهاجرتش میگذشت اما ارتباط بسیار خوبی هم با شاعران و ناشران خودمان داشت و به تبع این مسأله مخاطبان هم شناخت خوبی از او داشتند. شاید سالها پیش رفت و ساکن کشوری دیگر شد اما با اشعار و ترجمههایش برای همیشه میان ایرانیان ماندگار شد.
بهاءالدین مرشدی
داستاننویس
همه چیز به شکل غمانگیزی پیش میرود. یعنی ممکن است امروز عکس یک شاعر را ببینید که به بیمارستان رفته و فردا عکس او را ببینید که چشم بر دنیا بسته. آنهم کدام شاعر؟ عباس صفاری. حالا درست که صفاری در ایران زندگی نمیکرد اما در ادبیات ایران حضور داشت. شعرهایش همه جا شنیده میشد و همهمان میخواندیم. این یعنی شعرش خودش را به همه نشان میدهد که درست است من ایران نیستم اما شعرم هست.
یک وقتی بود داشتم مجله میخواندم. آنوقتها جوان بودم. یک ترجمه خواندم از عباس صفاری، در آن ترجمه آمده بود فرهنگ سرخپوستهای امریکا را ترجمه کرده بود. یک بخش آن هم نام ماههای سرخپوستی را نوشته بود. یکی از این ماهها اسمش بود «ماهی که توتفرنگیها سرخ میشوند» چشمم را گرفت این ماه. انگار یک ماه خوشرنگ و خوش فرم باشد و خوش طعم. این است که توی ذهنم ماند و بعد بود که داستانی نوشتم با نام «ماهی که توتفرنگیها سرخ میشوند» بعد هم اسم کتابم را گذاشتم همین. میخواهم بگویم اینطوری است که حتی یک ترجمه و یک جمله از یک آدم میماند توی ذهن.
گذشت تا عباس صفاری را در ایران دیدم. توی یک جلسه و یک میهمانی. آنطور که او بود آدمی بود خوشرو، صمیمی. انگار که داری شعرش را میخوانی. درست عین شعرش متین و آرام بود. اگر هم میخواست کبریت باشد، کبریت خیس بود. آتش نمیگرفت انگار. توی آن جلسه از ادبیات ایران گفت و نوع رفتار خودش با ادبیات و بعد رابطهاش با آدمهای آنجا.
اینکه ایرانیها وقتی مهاجرت میکنند چطور زندگی میکنند. اینکه خیلیها توی خودشان میروند و ارتباط شان با جامعه قطع میشود اما او خودش میگفت رفیق زیاد دارد در همان غربت. اینها تجربیات شنیدنیای بود که از صفاری توی ذهن دارم. شاعری که آنقدر حضورش آرام بود که فراموش کرده بودم او را یک وقتی جایی دیدهام. فراموش کرده بودم که نام یک کتابم را مدیون او هستم. اما حقیقتاً یادم نمیآید توی آن میهمانی به صفاری گفتم که نام کتاب را از او گرفتهام یا نه. امیدوارم گفته باشم و او خوشحال شده باشد.
اما فکر میکنم چه دورانی را داریم پشت سر میگذاریم که پر است از نگرانی برای عزیزانی که داریم. نگرانی برای سلامتیشان. برای بودنشان. برای آنهایی که خاطرههای قشنگ از آنها داریم. وقتی که شعرش با صدای فرهاد خوانده میشود. وقتی فرهاد میخواند: «جغد بارون خوردهای تو کوچه فریاد میزنه» یا وقتی دنبالهاش را میخواند: «کی میدونه تو دل تاریک شب چی میگذره» واقعاً چه کسی میداند که توی دل تاریک شب چه میگذرد. اصلاً چه کسی میداند این روزهای تیره از ویروس فردا چه کسی را از ما دور میکند. چه کسی میداند چقدر اندوه دور و بر ما ریخته است. چه کسی میداند آدمی امروز هست و فردا نیست. چه کسی میداند حالا که صفاری نیست و شعرهایش هست این شعرهای روان ما را به کجاهای خیال میبرند. در جهانی نامطمئن زندگی میکنیم. همیشه جهان نامطمئن بوده. همیشه همینطور بوده. یک وقتی آدمی طبیعی میمیرد و یک وقتی با یک ویروس منتشر میمیرد. اما فکر میکنم چیزی که در یاد ما میماند این است که بالاخره این شعرها هستند که کار خودشان را میکنند و این درد را آرام میکنند. دردی که با شعر التیام پیدا بکند عجیب دردی است. یعنی تو بنشینی و شعرهای مانده از شاعر را مرور کنی و هی با خودت بگویی چه عجیب، چه جذاب، چه قشنگ، چه قشنگتر، چه و چه و چه.
یــاد
کامیار عابدی
نویسنده، پژوهشگر و منتقد ادبی
افسوس که عباس صفاری را هم کرونا از ما گرفت. درگذشت این چهره شاخص شعر معاصرمان یکی از خبرهای متأثرکننده است که این ماهها شنیدهام. صفاری بیتردید یکی از سپیدسرایان اثرگذار چهل سال اخیر به شمار میآید. شاعر و مترجمی که شاید سالها پیش از کشورمان کوچ کرده باشد اما همچنان علاقهمند به انتشار آثارش برای مخاطبان ایرانی بود. به عقیده من زندگی شعری صفاری در دو مرحله قابل بررسی است؛ نخستین دوره فعالیتهای ادبی او به سالهای پیش از انقلاب بازمیگردد. طی آن سالها که تقریباً بیست تا سی سالگیاش را دربر میگیرد او بیشتر در جایگاه یک ترانهسرا قدم به عرصه ادبیات گذاشت؛ ترانههای خوبی هم به همراه چند ترانهسرای جوان دیگر دهه پنجاه نوشت که برخی از آنها به عرصه موسیقی راه یافتند و میان جوانان محبوبیت زیادی پیدا کردند.
بعد از این برای ادامه تحصیل به امریکا رفت و آنجا ماندگار شد که این آغازگر دوره دوم زندگی کاریاش به شمار میآید. به مرور تا حد بسیاری از ترانهسرایی فاصله گرفت و به سوی شعر مدرن گام برداشت. در این دوره و بویژه طی دهه شصت شمسی صفاری به نوعی از شعر سپید علاقهمندی نشان داد که برخوردار از عناصر زندگی روزانه بودند که خیلی قدرتمند از اینها در خلال اشعارش بهره گرفت؛ از نکات قابل توجه اشعار او میتوان به ارائه تصاویری نو اشاره کرد.
سرودههای صفاری طی چهل سال اخیر ابتدا به نشریات و مجلههای ادبی راه یافتند و کمی بعدتر، از دهه هفتاد هم شاهد انتشار تدریجی مجموعه اشعار او در قالب کتاب بودیم. با آن که بیش از چهل سال از مهاجرت او به امریکا گذشته اما جالب است که طی این دههها با استقبال خوبی درباره اشعار صفاری روبهرو شدهایم. با مروری بر کارنامه ادبی عباس صفاری او را میتوان از جمله شاعران سپیدسرای شاخص معاصر، بویژه از دهه هفتاد به اینسو دانست. اشعارش عموماً برخوردار از زبانی پیراسته و همراه با تصاویر به نسبت تازه و خاص خود او هستند. اما از دیگر نکات قابل توجه در سرودههای او میتوان به حدود یک دهه ترانهسراییاش اشاره کرد؛ شعرهای صفاری را که بخوانید در آنها تأثیر تجربه زیستیاش از ترانهسرایی به شکل حضور نوعی موسیقی درونی و ظریف دیده میشود. به گمانم حضور موسیقی در شعر صفاری را میتوان بازمانده توجه سالهای جوانیاش به ترانهسرایی دانست.
شاید یکی از دلایلی که منجر به درخشش اشعار او میان نسل جوان شاعران سپیدسرا شد همین مسأله باشد. از سوی دیگر تسلط صفاری به زبان انگلیسی و بهرهمندی بیواسطهاش از آثار ادبی شاخص خارجی در تصویرسازیهای موفق او نقش داشته است. صفاری هم انس بسیاری با زبان فارسی و آثار کلاسیک و معاصر خودمان داشت و هم در جریان تحولات ادبی روز جهان بود. وی این دههها حتی ترجمههایی از آثار شعری امریکا، اروپا و... هم انجام داده و در کشور خودمان منتشر کرده بود که در میان این کتابها هم از شعر مصر باستان و هم هایکو دیده میشود. صفاری ادیب بسیار باذوقی به شمار میآمد و در داد وستد دائم فکری با شعر جهان و همچنین بهرهمندی از داشتههای خودمان بود. یکی از وجوه تمایز او با سایر سپیدسرایان را میتوان در همین تصویرسازیهای تازهای دانست که تحت تأثیر اطلاعات روزآمد او از ادبیات دیروز و امروز ایران و جهان شکل گرفته بود.
از نگاه شعریاش که بگذریم، برخلاف برخی از دیگر شاعران و نویسندگان که مهاجرت کردهاند و علاقهمند هستند آثارشان در درجه نخست در کشوری که ساکن آن شدهاند منتشر شود، صفاری طی تمام این سال بیش از همه خواهان انتشار آثارش برای مخاطبان ایرانی و در کشور خودمان بود. بعد از یکی- دو دفتر نخست صفاری، اغلب آثار او نخست در کشور خودمان منتشر شدند، بهرغم آنکه سالها از مهاجرتش میگذشت اما ارتباط بسیار خوبی هم با شاعران و ناشران خودمان داشت و به تبع این مسأله مخاطبان هم شناخت خوبی از او داشتند. شاید سالها پیش رفت و ساکن کشوری دیگر شد اما با اشعار و ترجمههایش برای همیشه میان ایرانیان ماندگار شد.
بهاءالدین مرشدی
داستاننویس
همه چیز به شکل غمانگیزی پیش میرود. یعنی ممکن است امروز عکس یک شاعر را ببینید که به بیمارستان رفته و فردا عکس او را ببینید که چشم بر دنیا بسته. آنهم کدام شاعر؟ عباس صفاری. حالا درست که صفاری در ایران زندگی نمیکرد اما در ادبیات ایران حضور داشت. شعرهایش همه جا شنیده میشد و همهمان میخواندیم. این یعنی شعرش خودش را به همه نشان میدهد که درست است من ایران نیستم اما شعرم هست.
یک وقتی بود داشتم مجله میخواندم. آنوقتها جوان بودم. یک ترجمه خواندم از عباس صفاری، در آن ترجمه آمده بود فرهنگ سرخپوستهای امریکا را ترجمه کرده بود. یک بخش آن هم نام ماههای سرخپوستی را نوشته بود. یکی از این ماهها اسمش بود «ماهی که توتفرنگیها سرخ میشوند» چشمم را گرفت این ماه. انگار یک ماه خوشرنگ و خوش فرم باشد و خوش طعم. این است که توی ذهنم ماند و بعد بود که داستانی نوشتم با نام «ماهی که توتفرنگیها سرخ میشوند» بعد هم اسم کتابم را گذاشتم همین. میخواهم بگویم اینطوری است که حتی یک ترجمه و یک جمله از یک آدم میماند توی ذهن.
گذشت تا عباس صفاری را در ایران دیدم. توی یک جلسه و یک میهمانی. آنطور که او بود آدمی بود خوشرو، صمیمی. انگار که داری شعرش را میخوانی. درست عین شعرش متین و آرام بود. اگر هم میخواست کبریت باشد، کبریت خیس بود. آتش نمیگرفت انگار. توی آن جلسه از ادبیات ایران گفت و نوع رفتار خودش با ادبیات و بعد رابطهاش با آدمهای آنجا.
اینکه ایرانیها وقتی مهاجرت میکنند چطور زندگی میکنند. اینکه خیلیها توی خودشان میروند و ارتباط شان با جامعه قطع میشود اما او خودش میگفت رفیق زیاد دارد در همان غربت. اینها تجربیات شنیدنیای بود که از صفاری توی ذهن دارم. شاعری که آنقدر حضورش آرام بود که فراموش کرده بودم او را یک وقتی جایی دیدهام. فراموش کرده بودم که نام یک کتابم را مدیون او هستم. اما حقیقتاً یادم نمیآید توی آن میهمانی به صفاری گفتم که نام کتاب را از او گرفتهام یا نه. امیدوارم گفته باشم و او خوشحال شده باشد.
اما فکر میکنم چه دورانی را داریم پشت سر میگذاریم که پر است از نگرانی برای عزیزانی که داریم. نگرانی برای سلامتیشان. برای بودنشان. برای آنهایی که خاطرههای قشنگ از آنها داریم. وقتی که شعرش با صدای فرهاد خوانده میشود. وقتی فرهاد میخواند: «جغد بارون خوردهای تو کوچه فریاد میزنه» یا وقتی دنبالهاش را میخواند: «کی میدونه تو دل تاریک شب چی میگذره» واقعاً چه کسی میداند که توی دل تاریک شب چه میگذرد. اصلاً چه کسی میداند این روزهای تیره از ویروس فردا چه کسی را از ما دور میکند. چه کسی میداند چقدر اندوه دور و بر ما ریخته است. چه کسی میداند آدمی امروز هست و فردا نیست. چه کسی میداند حالا که صفاری نیست و شعرهایش هست این شعرهای روان ما را به کجاهای خیال میبرند. در جهانی نامطمئن زندگی میکنیم. همیشه جهان نامطمئن بوده. همیشه همینطور بوده. یک وقتی آدمی طبیعی میمیرد و یک وقتی با یک ویروس منتشر میمیرد. اما فکر میکنم چیزی که در یاد ما میماند این است که بالاخره این شعرها هستند که کار خودشان را میکنند و این درد را آرام میکنند. دردی که با شعر التیام پیدا بکند عجیب دردی است. یعنی تو بنشینی و شعرهای مانده از شاعر را مرور کنی و هی با خودت بگویی چه عجیب، چه جذاب، چه قشنگ، چه قشنگتر، چه و چه و چه.
موضع قوه قضائیه درباره فیلتر ینگ
-سخنگوی قوه قضائیه: به دنبال مسدودسازی فضای مجازی و هیچ یک از پیام رسانهای اجتماعی نیستیم اما فضای مجازی نیازمند پالایش است
- بررسی سند تحول قوه قضائیه در گفت وگو با حقوقدانان
گروه سیاسی/ آغاز نشست خبری غلامحسین اسماعیلی سخنگوی قوه قضائیه با طرح موضوع «فضای مجازی» همراه شد؛ همان جایی که آذری جهرمی، وزیر ارتباطات در ارتباط با آن احضار و با عناوین اتهامی چندی هم روبهرو شده بود و این پاسخ دستگاه قضایی را در بر داشت که ما به دنبال مسدودسازی این فضا و هیچ یک از پیامرسانهای اجتماعی نیستیم و آنچه که انجام گرفته همگی بیانگر پالایش این فضا از مصادیق مجرمانه است.
سخنگوی قوه قضائیه در توضیحات خود گفت: فضای مجازی همانند فضای حقیقی در هر کشوری متعلق به شهروندان آن جامعه است، ثانیاً در زمره حقوق عامه به حساب میآید و...
صفحات 3 ، 14 و 15را بخوانید
سخنگوی قوه قضائیه در توضیحات خود گفت: فضای مجازی همانند فضای حقیقی در هر کشوری متعلق به شهروندان آن جامعه است، ثانیاً در زمره حقوق عامه به حساب میآید و...
صفحات 3 ، 14 و 15را بخوانید
سخنگوی دولت خبر داد
واکسیناسیون گروههای پرخطر از 10 روز دیگر
گروه سیاسی / علی ربیعی، سخنگوی دولت در نشست خبری روز گذشته خود، ضمن رد ادعای استنکاف دولت از اجرای قانون، هدف از طرح چنین مباحثی را حمله به دولت و رئیس جمهوری دانست و تأکید کرد که دولت فایدهای در تقابل نمیبیند و ارادهای هم برای آن ندارد، قانونمندی همواره مورد تأکید رئیس جمهوری بوده و همه اعضای دولت متعهد هستند که قانون را اجرا کنند.
به گزارش ایرنا، ربیعی در این نشست که به صورت برخط (آنلاین) برگزار شد، درباره شکایت برخی از نمایندگان از رئیس جمهوری به دلیل آنچه استنکاف از اجرای قانون خوانده شد، اظهار کرد: اساساً تعبیر استنکاف از قانون درست نیست، تنها دو قانون الزام دولت به حمایت معیشتی و اقدام راهبردی از سوی رئیس مجلس برای انتشار به روزنامه رسمی ارسال شد. درباره کمک معیشتی، دولت در حال چارهاندیشی برای تأمین منابع بود که نهایتاً به توافق بین دولت و رئیس مجلس منتج شد. درباره قانون اقدام راهبردی نیز موعد ۵ روزه مقرر در قانون، با لحاظ تعطیل بودن دبیرخانه نهاد ریاست جمهوری در روزهای پنجشنبه و جمعه، از شنبه محاسبه میشد که در این زمان رئیس مجلس آن را ابلاغ کرد. سخنگوی دولت با تأکید بر اینکه اگر دولت قصد اجرا و ابلاغ قانون را نداشت آییننامه آن را تصویب نمیکرد، گفت: بنابراین استنکاف سخن صحیحی نیست، بلکه تصور میشود با اینگونه اقدامات، از هر وسیله برای حمله به دولت و رئیس جمهوری استفاده میشود که البته تداوم آن نتیجه منفی خواهد داشت. ربیعی با بیان اینکه تداوم این رویکرد، از کارکرد نظارتی و کنترلی مجلس میکاهد، تصریح کرد: جامعه هم به این باور میرسد که این مباحث یک امر سیاسی است، کما اینکه نامه استنکاف هم بدون توجه به مواردی که معاون پارلمانی در کمیسیون قضایی توضیح داد، منتشر شد.
دستیار ارتباطات اجتماعی رئیس جمهوری، کلیت تفکر حاکم بر مجلس را حل مشکلات مردم و تعامل دانست و گفت: معتقدیم هنوز بسیاری از نمایندگان به همکاری با دولت اعتقاد دارند و دلمان هم میخواهد به این نوع رابطه برگردیم، اما متأسفانه بعضیها فلسفه وجودی و هدف خود را بر زدن دولت بنا کردند و هر کاری که دولت انجام دهد باز حمله میکنند که البته با این عده نمیشود کاری کرد.
تعهد همه اعضای دولت به اجرای قانون
سخنگوی دولت با بیان اینکه قانونمداری و قانونمندی همواره مورد تأکید رئیس جمهوری بوده و همه اعضای دولت متعهد به اجرای قانون هستند، اضافه کرد: در زمینه ابلاغ نکردن قوانینی که ممکن است رئیس جمهوری آن را مغایر قانون اساسی بداند یا اشکال حقوقی مهمی در آن دیده است، قانون مدنی راه حل ارائه کرده و صریحاً گفته که رئیس مجلس میتواند قانون را برای روزنامه رسمی بفرستد، بنابراین این مسأله قائم به شخص نیست، بلکه ناظر بر تصریح قانون و رویه مستقر اداری و سیاسی در ۴۰ سال است.
او با تفکیک دو مقوله ابلاغ قانون و اجرای قانون و نیز تأکید بر اینکه دولت خود را مکلف به اجرای قانون میداند، تصریح کرد: برای ابلاغ قوانین از سوی رئیس جمهوری، قانون اساسی و قانون مدنی طی ۴۰ سال گذشته به همین نحوه خوانده و فهمیده شده و این برداشت و رویه مستقر حجیت داشته و ملاک عمل است.
آخرین پاسخ به یک سؤال چندباره
سخنگوی دولت درباره شکایت جمعی از نمایندگان از دولت به کمیسیون اصل ۹۰ به دلیل آنچه اجرا نکردن صحیح قانون کمک معیشتی خوانده شد هم گفت: برای آخرین بار به این سؤال پاسخ میدهم، چون در هر جلسه سخنگویی این موضوع مطرح میشود.
ربیعی با بیان اینکه با پیشرفت فناوریها به سادگی میتوان به وزارت رفاه مراجعه و صحت و سقم گزارشها را بررسی کرد، نه اینکه با نامهنگاری افکار عمومی را آزار داد، گفت: همه پولی که برای این امر تأمین شد و نیز تعداد دریافتکنندگان، در سامانهها قابل رصد است و بیان اظهاراتی مانند اینکه «در یک محله گفتهاند یارانه نگرفتهاند» یا اینکه «در هر خانهای را بزنید میگویند بیکار داریم و آمار اشتغال غلط است» یک بهرهبرداری سیاسی است، یعنی یا قصد استفاده ابزاری از مشکلات مردم را دارند یا ناشی از نشناختن و اعتماد نکردن به اقدامکنندگان است.
ربیعی هشدار داد: در سالهای اخیر فشار تحریم و فشار ذهنی وارد شده به ایرانیان از بیرون به اندازهای بوده است که دیگر نخواهیم در داخل هم به اعتماد مردم آسیب بزنیم.
بورس مستقل است
سخنگوی دولت در ادامه، هرگونه دخالت دولت در بورس را کاملاً رد و تأکید کرد: دولت به سازوکارهای قانونی در بورس معتقد بوده و بر آن اصرار دارد. ربیعی افزود: برخی اظهارنظرها و سیاستهای نسنجیده از سوی افرادی غیرمرتبط و خارج از دولت بر بازار سرمایه تأثیرگذار است که اینها دخالت در بورس محسوب میشود. کما اینکه وقتی درباره قیمت ارز مبدأ یا خوراک پتروشیمی در بودجه ۱۴۰۰ آن هم پیش از تصویب نهایی اظهار نظر میکنند، مشخص است که باعث به هم خوردن بازار میشود.
سخنگوی دولت با تأکید بر اینکه باید اجازه بدهیم متولیان امر بهطور تخصصی درباره بورس بحث کنند، اظهار کرد: نگاه دولت حمایتی است، حفظ استقلال بازار سرمایه و همچنین منافع مردم برای دولت یک اصل است و در این راستا از هیچ اقدامی کوتاهی نخواهد کرد.
او با بیان اینکه اتفاقی که در بازار سهام رخ داده، هیچ شباهتی با مؤسسات مالی اعتباری غیرمجاز که محصول سیاستهای دولت پیشین بود، ندارد، گفت: بازار سهام، بازاری کاملاً شفاف و تحت نظارت است که براساس سازوکارهای خود فعالیت میکند و چشمانداز سرمایهگذاری در آن باید برای طولانی مدت باشد.
توهین به رئیس جمهوری جنبه عمومی دارد
سخنگوی دولت درباره توهین به رئیس جمهوری در شبکه چهار تلویزیون نیز تأکید کرد: موضوع توهین به رئیس جمهوری جنبه عمومی جرم غلبه دارد و دادستان باید موضوع را پیگیری کند. در عین حال معتقدیم نقش سه قوه در صدا و سیما باید افزایش یابد و شورای نظارت بر صدا و سیما از اختیارات بیشتری برخوردار باشد.
او با اشاره به اینکه همواره از برگزاری برنامههای گفتوگو محور استقبال کردهایم، اضافه کرد: دولت نظری در مورد تعلیق یک مجری نداشته و ما سپاسگزار همه کارکنان زحمتکش صدا و سیما هستیم. بنای ما هرگز شکایت حداکثری نبوده است و مشکل ما این برنامه نیست، مشکل ما استانداردهای دوگانه در رسانه ملی است. ربیعی ادامه داد: مسأله ما، روح برنامههایی است که به نحوی طراحی میشود که بیننده را به این نتیجه میرساند آن برنامه نه برای نقد دولت، بلکه برای اثبات ادعاهای افرادی ساخته شده که آن ادعاها را علیه دولت مطرح کردهاند.
او با بیان اینکه سیاست دولت و معاونت حقوقی رئیس جمهوری شکایت حداقلی است نه حداکثری، گفت: متأسفانه در برخی موارد توهین، تهدید، افترا و نشر اکاذیب به صورت گسترده، حاد و با لطمه شدید به منافع و حقوق عمومی انجام میشود. در این موارد جرم به دستگاه قضایی اعلام میشود. البته چون غالب این موارد در فضای مجازی رخ میدهد و مشمول ماده ۱۸ قانون جرایم رایانهای است، جنبه عمومی جرم غلبه دارد و خود دادستان باید موضوع را تعقیب کند.
نحوه اجرای قانون اقدام راهبردی
ربیعی درباره مناسبات ایران و امریکا نیز با بیان اینکه هیچ گفتوگو یا تماسی با دولت جدید امریکا نداشتیم و همچنان منتظر مواضع رسمی دولت امریکا در نحوه بازگشت به تعهدات این کشور هستیم، درباره نحوه اجرای قانون اقدام راهبردی نیز گفت: براساس زمان ابلاغ قانون مجلس، اولین قدمهای محدودسازی بازرسان مربوط به پروتکل الحاقی در هفته اول اسفند ماه آغاز خواهد شد، بازرسیهای مربوط به توافقنامه پادمانی همچنان پابرجا خواهند ماند و عمده بازرسیها و دوربینها مربوط به این توافقنامه پادمانی است که طبق روال ادامه خواهد یافت.
دستیار ارتباطات اجتماعی رئیس جمهوری درعین حال تصریح کرد: امروز نیاز داریم ایستادن همه جناحها، نهادها و همه جامعه در حمایت از دولت است، در این شرایط دولت در صف مقدم احقاق حقوق ملت است و این را باید تقویت کنیم و هرگونه نشان دادن عدم انسجام در داخل باعث تداوم تحریم و ایجاد دو دستگی در جامعه خواهد بود.
آغاز واکسیناسیون گروههای پرخطر در دهه فجر
ربیعی همچنین اعلام کرد: با نهایی شدن قرارداد تأمین واکسن، واکسیناسیون گروههای پرخطر در دهه فجر آغاز خواهد شد. او گفت: مراحل ساخت سه واکسن ایرانی در بنیاد برکت، انستیتو رازی و انستیتو پاستور بهخوبی به پیش میرود و این امید است که در اواخر بهار یا تابستان سال آینده مردم از واکسن ایرانی استفاده کنند.
به گزارش ایرنا، ربیعی در این نشست که به صورت برخط (آنلاین) برگزار شد، درباره شکایت برخی از نمایندگان از رئیس جمهوری به دلیل آنچه استنکاف از اجرای قانون خوانده شد، اظهار کرد: اساساً تعبیر استنکاف از قانون درست نیست، تنها دو قانون الزام دولت به حمایت معیشتی و اقدام راهبردی از سوی رئیس مجلس برای انتشار به روزنامه رسمی ارسال شد. درباره کمک معیشتی، دولت در حال چارهاندیشی برای تأمین منابع بود که نهایتاً به توافق بین دولت و رئیس مجلس منتج شد. درباره قانون اقدام راهبردی نیز موعد ۵ روزه مقرر در قانون، با لحاظ تعطیل بودن دبیرخانه نهاد ریاست جمهوری در روزهای پنجشنبه و جمعه، از شنبه محاسبه میشد که در این زمان رئیس مجلس آن را ابلاغ کرد. سخنگوی دولت با تأکید بر اینکه اگر دولت قصد اجرا و ابلاغ قانون را نداشت آییننامه آن را تصویب نمیکرد، گفت: بنابراین استنکاف سخن صحیحی نیست، بلکه تصور میشود با اینگونه اقدامات، از هر وسیله برای حمله به دولت و رئیس جمهوری استفاده میشود که البته تداوم آن نتیجه منفی خواهد داشت. ربیعی با بیان اینکه تداوم این رویکرد، از کارکرد نظارتی و کنترلی مجلس میکاهد، تصریح کرد: جامعه هم به این باور میرسد که این مباحث یک امر سیاسی است، کما اینکه نامه استنکاف هم بدون توجه به مواردی که معاون پارلمانی در کمیسیون قضایی توضیح داد، منتشر شد.
دستیار ارتباطات اجتماعی رئیس جمهوری، کلیت تفکر حاکم بر مجلس را حل مشکلات مردم و تعامل دانست و گفت: معتقدیم هنوز بسیاری از نمایندگان به همکاری با دولت اعتقاد دارند و دلمان هم میخواهد به این نوع رابطه برگردیم، اما متأسفانه بعضیها فلسفه وجودی و هدف خود را بر زدن دولت بنا کردند و هر کاری که دولت انجام دهد باز حمله میکنند که البته با این عده نمیشود کاری کرد.
تعهد همه اعضای دولت به اجرای قانون
سخنگوی دولت با بیان اینکه قانونمداری و قانونمندی همواره مورد تأکید رئیس جمهوری بوده و همه اعضای دولت متعهد به اجرای قانون هستند، اضافه کرد: در زمینه ابلاغ نکردن قوانینی که ممکن است رئیس جمهوری آن را مغایر قانون اساسی بداند یا اشکال حقوقی مهمی در آن دیده است، قانون مدنی راه حل ارائه کرده و صریحاً گفته که رئیس مجلس میتواند قانون را برای روزنامه رسمی بفرستد، بنابراین این مسأله قائم به شخص نیست، بلکه ناظر بر تصریح قانون و رویه مستقر اداری و سیاسی در ۴۰ سال است.
او با تفکیک دو مقوله ابلاغ قانون و اجرای قانون و نیز تأکید بر اینکه دولت خود را مکلف به اجرای قانون میداند، تصریح کرد: برای ابلاغ قوانین از سوی رئیس جمهوری، قانون اساسی و قانون مدنی طی ۴۰ سال گذشته به همین نحوه خوانده و فهمیده شده و این برداشت و رویه مستقر حجیت داشته و ملاک عمل است.
آخرین پاسخ به یک سؤال چندباره
سخنگوی دولت درباره شکایت جمعی از نمایندگان از دولت به کمیسیون اصل ۹۰ به دلیل آنچه اجرا نکردن صحیح قانون کمک معیشتی خوانده شد هم گفت: برای آخرین بار به این سؤال پاسخ میدهم، چون در هر جلسه سخنگویی این موضوع مطرح میشود.
ربیعی با بیان اینکه با پیشرفت فناوریها به سادگی میتوان به وزارت رفاه مراجعه و صحت و سقم گزارشها را بررسی کرد، نه اینکه با نامهنگاری افکار عمومی را آزار داد، گفت: همه پولی که برای این امر تأمین شد و نیز تعداد دریافتکنندگان، در سامانهها قابل رصد است و بیان اظهاراتی مانند اینکه «در یک محله گفتهاند یارانه نگرفتهاند» یا اینکه «در هر خانهای را بزنید میگویند بیکار داریم و آمار اشتغال غلط است» یک بهرهبرداری سیاسی است، یعنی یا قصد استفاده ابزاری از مشکلات مردم را دارند یا ناشی از نشناختن و اعتماد نکردن به اقدامکنندگان است.
ربیعی هشدار داد: در سالهای اخیر فشار تحریم و فشار ذهنی وارد شده به ایرانیان از بیرون به اندازهای بوده است که دیگر نخواهیم در داخل هم به اعتماد مردم آسیب بزنیم.
بورس مستقل است
سخنگوی دولت در ادامه، هرگونه دخالت دولت در بورس را کاملاً رد و تأکید کرد: دولت به سازوکارهای قانونی در بورس معتقد بوده و بر آن اصرار دارد. ربیعی افزود: برخی اظهارنظرها و سیاستهای نسنجیده از سوی افرادی غیرمرتبط و خارج از دولت بر بازار سرمایه تأثیرگذار است که اینها دخالت در بورس محسوب میشود. کما اینکه وقتی درباره قیمت ارز مبدأ یا خوراک پتروشیمی در بودجه ۱۴۰۰ آن هم پیش از تصویب نهایی اظهار نظر میکنند، مشخص است که باعث به هم خوردن بازار میشود.
سخنگوی دولت با تأکید بر اینکه باید اجازه بدهیم متولیان امر بهطور تخصصی درباره بورس بحث کنند، اظهار کرد: نگاه دولت حمایتی است، حفظ استقلال بازار سرمایه و همچنین منافع مردم برای دولت یک اصل است و در این راستا از هیچ اقدامی کوتاهی نخواهد کرد.
او با بیان اینکه اتفاقی که در بازار سهام رخ داده، هیچ شباهتی با مؤسسات مالی اعتباری غیرمجاز که محصول سیاستهای دولت پیشین بود، ندارد، گفت: بازار سهام، بازاری کاملاً شفاف و تحت نظارت است که براساس سازوکارهای خود فعالیت میکند و چشمانداز سرمایهگذاری در آن باید برای طولانی مدت باشد.
توهین به رئیس جمهوری جنبه عمومی دارد
سخنگوی دولت درباره توهین به رئیس جمهوری در شبکه چهار تلویزیون نیز تأکید کرد: موضوع توهین به رئیس جمهوری جنبه عمومی جرم غلبه دارد و دادستان باید موضوع را پیگیری کند. در عین حال معتقدیم نقش سه قوه در صدا و سیما باید افزایش یابد و شورای نظارت بر صدا و سیما از اختیارات بیشتری برخوردار باشد.
او با اشاره به اینکه همواره از برگزاری برنامههای گفتوگو محور استقبال کردهایم، اضافه کرد: دولت نظری در مورد تعلیق یک مجری نداشته و ما سپاسگزار همه کارکنان زحمتکش صدا و سیما هستیم. بنای ما هرگز شکایت حداکثری نبوده است و مشکل ما این برنامه نیست، مشکل ما استانداردهای دوگانه در رسانه ملی است. ربیعی ادامه داد: مسأله ما، روح برنامههایی است که به نحوی طراحی میشود که بیننده را به این نتیجه میرساند آن برنامه نه برای نقد دولت، بلکه برای اثبات ادعاهای افرادی ساخته شده که آن ادعاها را علیه دولت مطرح کردهاند.
او با بیان اینکه سیاست دولت و معاونت حقوقی رئیس جمهوری شکایت حداقلی است نه حداکثری، گفت: متأسفانه در برخی موارد توهین، تهدید، افترا و نشر اکاذیب به صورت گسترده، حاد و با لطمه شدید به منافع و حقوق عمومی انجام میشود. در این موارد جرم به دستگاه قضایی اعلام میشود. البته چون غالب این موارد در فضای مجازی رخ میدهد و مشمول ماده ۱۸ قانون جرایم رایانهای است، جنبه عمومی جرم غلبه دارد و خود دادستان باید موضوع را تعقیب کند.
نحوه اجرای قانون اقدام راهبردی
ربیعی درباره مناسبات ایران و امریکا نیز با بیان اینکه هیچ گفتوگو یا تماسی با دولت جدید امریکا نداشتیم و همچنان منتظر مواضع رسمی دولت امریکا در نحوه بازگشت به تعهدات این کشور هستیم، درباره نحوه اجرای قانون اقدام راهبردی نیز گفت: براساس زمان ابلاغ قانون مجلس، اولین قدمهای محدودسازی بازرسان مربوط به پروتکل الحاقی در هفته اول اسفند ماه آغاز خواهد شد، بازرسیهای مربوط به توافقنامه پادمانی همچنان پابرجا خواهند ماند و عمده بازرسیها و دوربینها مربوط به این توافقنامه پادمانی است که طبق روال ادامه خواهد یافت.
دستیار ارتباطات اجتماعی رئیس جمهوری درعین حال تصریح کرد: امروز نیاز داریم ایستادن همه جناحها، نهادها و همه جامعه در حمایت از دولت است، در این شرایط دولت در صف مقدم احقاق حقوق ملت است و این را باید تقویت کنیم و هرگونه نشان دادن عدم انسجام در داخل باعث تداوم تحریم و ایجاد دو دستگی در جامعه خواهد بود.
آغاز واکسیناسیون گروههای پرخطر در دهه فجر
ربیعی همچنین اعلام کرد: با نهایی شدن قرارداد تأمین واکسن، واکسیناسیون گروههای پرخطر در دهه فجر آغاز خواهد شد. او گفت: مراحل ساخت سه واکسن ایرانی در بنیاد برکت، انستیتو رازی و انستیتو پاستور بهخوبی به پیش میرود و این امید است که در اواخر بهار یا تابستان سال آینده مردم از واکسن ایرانی استفاده کنند.
گفتوگو با هادی خانیکی درباره رفتار اجتماعی و ساده انگاری مردم در مقابله با کووید 19
جای خالی پروتکل اخلاقی در مقابله با کرونا
هدی هاشمی
خبرنگار
این روزها گزارشها نشان میدهد اعمال محدودیتها و رعایت دستورالعملهای بهداشتی توسط مردم موجب شده تا آمار مرگ ومیرهای کرونایی به شکل قابل توجهی کاهش پیدا کند اما در مقابل برخی از شهروندان نیز نسبت به اجرای کامل پروتکلهای بهداشتی بیتوجه شدهاند. بهطوری که مسئولان ستاد ملی مقابله با کرونا و کارشناسان وزارت بهداشت میگویند بخشی از جامعه خیلی سادهانگارانه با این پاندمی رفتار میکنند در این زمینه با دکتر هادی خانیکی استاد ارتباطات درباره این عادی انگاری و رفتارهای اجتماعی مردم در مقابله با این ویروس کرونا گفتوگو کردیم که میخوانید.
در چند هفته اخیر شاهد کاهش آمار مرگ و میر ناشی از بیماری کرونا در جامعه هستیم. وقتی آمارها کاهش پیدا میکند برخی از مردم سریع پروتکلهای بهداشتی را نادیده میگیرند. از یک طرف دولت تلاش میکند تا شرایط را بهتر کند و از طرفی، برخی این روزها بیخیال کرونا شدهاند و در مراکز خرید و پاساژها مشغول خرید هستند. گویا خیالشان از بابت کرونا راحت شده و مسأله برای عدهای عادی شده است. به نظر شما آیا تصمیمات دولت موجب عادیانگاری کرونا در جامعه شده است و این موضوع چه تأثیری روی دیگر افراد جامعه دارد که همچنان پروتکلها را جدی میگیرند؟
ابتدا باید ببینیم که توصیههای کلی چطور بوده است؛ چند مسأله در این بحث مطرح است، کرونا ویروسی است که زندگی کنونی انسان و جوامع را تحت تأثیر قرار داده است. در اینباره دولتها، توصیهها و برنامههای اجرایی علمی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اخلاقی هم داشتهاند. کارشناسان بهداشت و درمان در تمامی کشورها هم تأکید کردهاند که با کرونا باید زندگی کنیم و زندگی جدید هم براساس کرونا باشد. در این میان عواملی هم برای مقابله با ویروس مؤثر است و همه باید متعهد باشند که این مباحث را رعایت میکنند. مسئولان بهداشت و درمان خواستهاند که مردم ماسک بزنند. فاصله اجتماعی را رعایت کنند و در مواقعی که شرایط بحرانی میشود همه دولتها قرنطینه را اجرایی میکنند. در این میان باید به مباحث اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی مردم هم توجه کرد که آنها بتوانند زندگی و معیشت خود را پیش ببرند. در این دورهای که گذراندیم مردم وضعیتهای دشواری را از نظر روحی و اجتماعی داشتهاند. تنهایی و داغهایی که برخی از هموطنان دیدهاند شرایط را برای آنها سخت کرد. در مجموع بیشترین توصیهای که میشود به همه داشت این است که خیلی گمان نکنیم که زود و سریع میتوانیم از دست ویروس کرونا راحت شویم یا حالا که آمارها پایین آمده تصور کنیم که کرونا تمام شده است.
یکی از نکاتی که بارها درباره ویروس کرونا عنوان شده است این است که مردم خسته و کلافه شدهاند از طرفی خیلیها حتی سازمان بهداشت جهانی هم اعلام کرده است که همزیستی با کرونا باید جزو زندگی مردم تلقی شود. به نظر شما چرا عدهای حاضر نیستند این موضوع را بپذیرند؟
باید دانست که این مسأله یعنی زیستن با کرونا و توانمندی در مواجهه با آن بخشی از واقعیت و ضرورتهای پیش روی جامعه و جهان است. برخی از مطالعات مرتبط با زیستن با کرونا باید انجام شود. به نظرم سیاست مدیریت و مقابله با کرونا و سیاست مدیریت و مقابله ارتباط و رسانه با کرونا یک امر ثابت و با دستورالعمل ثابت نیست در هر زمانی نیازمند تغییر است. اگرچه باید برای برخی از پروتکلها اصرار داشت. خوشبختانه برخی از پروتکلها مثل زدن ماسک و رعایت فاصله اجتماعی در کشور بخوبی از سوی مردم هم اجرا شده است. با این حال این ویروس ناشناخته و هزار چهره است و در هر جایی جهش پیدا کرده است. فکر میکنم در هر زمانی باید نسبت به این بیماری پروتکلهای جدید و کارآمدی تنظیم کرد. پروتکلهایی که ضمانت اجرایی هم داشته باشد. برای همین پروتکلها هم باید بدانیم که برای انسان برنامه میریزیم و ما با انسان ماشینی سروکار نداریم. مسأله مدیریت کرونا یک مسأله چند وجهی است در این بیماری هم باید به بهداشت و درمان توجه کنیم هم شناخت انسان و مباحث جامعهشناسی و روانشناسی و هم اقتصاد که بسیار مهم است. همچنین ما نیازمند منشور اخلاقی و پروتکلهای اخلاقی هستیم که وقتی کسی سلامتش را بهخطر انداخت و بیتوجه به سلامت دیگران بود این منشور اخلاقی به کمک ما بیاید.
آیا میشود با تبلیغات و همچنین قدرت رسانه یا اعمال سیاستهای رادیکال و محدودیتها از طرف دولت این موضوع را مدیریت کرد؟ یا خیر؟
آنچه در موج سوم شاهد بودیم، میزان بالایی از مرگ و میرها و همچنین ابتلا به بیماری بود، علاوه بر این خیلی از شهرها در وضعیت قرمز بودند. در این چند وقت با اعمال محدودیتها و محدود کردن تردد درون شهری و برونشهری آمار مرگومیرها کاهش پیدا کرد. بسیاری از شهرها از وضعیت قرمز خارج شدند. کارشناسان بهداشت و درمان میگویند روند کاهش سیر نزولی داشته است و در این روزها این نگرانی وجود دارد که موج چهارم کرونا شکل بگیرد؛ این خیز هم بهخاطر عوامل بیرونی و وجود کرونای انگلیسی بیشتر شده است. مسأله دیگر رصد وضعیت شیوع کرونا در جامعه نشان میدهد که یک نوع بیتفاوتی بین مردم جامعه بهوجود آمده است. براساس نظرسنجی که اخیراً در شهرداری تهران انجام شده است، این روزها میزان نگرانی مردم درباره کرونا نسبت به اواخر آبان ماه کاهش پیدا کرده است. یعنی میزان نگرانی در اواخر دی ماه 45 درصد بوده در حالی که میزان نگرانی در آبان ماه 67 درصد بوده است. افزایش نگرانی مردم در آبان ماه هم به این خاطر بوده است که ما در آن روزها شاهد افزایش مرگومیرهای هموطنانمان بودهایم. خود این علامت هشدار است که اگر ما موضوع کرونا را جدی نگیریم دوباره وضعیت هشدارآمیز میشود. مسئولان مختلف هم از رئیس جمهوری گرفته تا مسئولان ستاد ملی مقابله با کرونا تا مسئولان اجرایی وزارت بهداشت در این باره اطلاعرسانی کردهاند. با این همه ما باید زندگی را به گونهای مدیریت کنیم که به لحاظ ذهنی بتوانیم در کنار این بحران توانمند شویم. حرفم این است مدیریت برای گذشتن از موج سوم بسیار خوب بوده است ما کاهش ابتلا به بیماری و مرگومیر را داشتهایم و این مدیریت برای کشور امیدوارکننده بوده است اما نباید ایجاد بیتفاوتی و غرور کند و به عبارت دیگر آن نگرانی عدم رعایتها خوشبینی نسبت به اینکه کرونا جمع شده است را نباید بهوجود بیاورد. البته تنها نمیشود شهروندان را مخاطب قرار داد خود سیاستگذاران و برنامهریزان و همینطور رسانهها و نهادهای مدنی همه در این باره دخیل هستند. نباید فقط مردم را خطاب کرد و گفت مردم بیتفاوت هستند اما نهادها در حال تلاشند یا برعکس نهادها بیتفاوتند و مردم تمام تلاش خودشان را برای مقابله با کرونا انجام میدهند. این رویکرد دوقطبی فضا را برای مدیریت سخت میکند.
یکی از مهمترین دغدغههای زندگی مردم مسأله معیشتی و اقتصاد است و بسیاری از مردم میگویند هم غم جان دارند و هم غم نان. آیا میشود در همزیستی با کرونا برای این موضوع هم فکری کرد؟
ببینید در همان نظرسنجی که اشاره کردم از مردم پرسیدهاند که اگر قرار به انتخاب باشد، شما بین مشکلات اقتصادی و کرونا کدام را انتخاب میکنید. 58 درصد گفتند مشکلات اقتصادی و 36 درصد هم کرونا را مسأله میدانند. باید دقت کنیم که با کاهش آمار رسمی مرگومیرها میزان نگرانی مردم از کرونا هم کم شده است و حالا مشکلات اقتصادی بیشتر از کرونا برای مردم اهمیت پیدا کرده است. این دیگر کار کارشناسان اقتصادی، اجتماعی و روان شناسان است که موضوع را تحلیل کنند. به نظر میرسد در تصمیمگیریها هم باید در کنار کرونا به مسائل مهم زندگی مردم از جمله معیشت هم توجه کرد. البته نیازهای روانی و اجتماعی و گسستگی در روابط اجتماعی و داغدیدگیها و مشکلات ناشی از برگزار نکردن مراسم سوگ عزیزان رخ داده است که باید به همه این نگرانیها توجه کرد. اگر به همه این عوامل توجه کنیم آن وقت میتوانیم در برابر زیستن در بحران کرونا بگوییم مسأله اصلی در زیستن با کرونا این است که وضعیت سرمایه اجتماعی، میزان حرف شنوی و اعتماد مردم به نهادهای مختلف و رسانه چگونه است. اگر اعتماد بالا باشد میتوان از این ابزارها برای کنترل وضعیت کرونا استفاده کرد. براساس مطالعات 60 درصد مردم تهران احساس عدالت درخصوص توزیع واکسن ندارند. این همه دادههای خوبی است که در سیاستگذاری برای مقابله با شیوع بحران مهم است.
خبرنگار
این روزها گزارشها نشان میدهد اعمال محدودیتها و رعایت دستورالعملهای بهداشتی توسط مردم موجب شده تا آمار مرگ ومیرهای کرونایی به شکل قابل توجهی کاهش پیدا کند اما در مقابل برخی از شهروندان نیز نسبت به اجرای کامل پروتکلهای بهداشتی بیتوجه شدهاند. بهطوری که مسئولان ستاد ملی مقابله با کرونا و کارشناسان وزارت بهداشت میگویند بخشی از جامعه خیلی سادهانگارانه با این پاندمی رفتار میکنند در این زمینه با دکتر هادی خانیکی استاد ارتباطات درباره این عادی انگاری و رفتارهای اجتماعی مردم در مقابله با این ویروس کرونا گفتوگو کردیم که میخوانید.
در چند هفته اخیر شاهد کاهش آمار مرگ و میر ناشی از بیماری کرونا در جامعه هستیم. وقتی آمارها کاهش پیدا میکند برخی از مردم سریع پروتکلهای بهداشتی را نادیده میگیرند. از یک طرف دولت تلاش میکند تا شرایط را بهتر کند و از طرفی، برخی این روزها بیخیال کرونا شدهاند و در مراکز خرید و پاساژها مشغول خرید هستند. گویا خیالشان از بابت کرونا راحت شده و مسأله برای عدهای عادی شده است. به نظر شما آیا تصمیمات دولت موجب عادیانگاری کرونا در جامعه شده است و این موضوع چه تأثیری روی دیگر افراد جامعه دارد که همچنان پروتکلها را جدی میگیرند؟
ابتدا باید ببینیم که توصیههای کلی چطور بوده است؛ چند مسأله در این بحث مطرح است، کرونا ویروسی است که زندگی کنونی انسان و جوامع را تحت تأثیر قرار داده است. در اینباره دولتها، توصیهها و برنامههای اجرایی علمی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اخلاقی هم داشتهاند. کارشناسان بهداشت و درمان در تمامی کشورها هم تأکید کردهاند که با کرونا باید زندگی کنیم و زندگی جدید هم براساس کرونا باشد. در این میان عواملی هم برای مقابله با ویروس مؤثر است و همه باید متعهد باشند که این مباحث را رعایت میکنند. مسئولان بهداشت و درمان خواستهاند که مردم ماسک بزنند. فاصله اجتماعی را رعایت کنند و در مواقعی که شرایط بحرانی میشود همه دولتها قرنطینه را اجرایی میکنند. در این میان باید به مباحث اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی مردم هم توجه کرد که آنها بتوانند زندگی و معیشت خود را پیش ببرند. در این دورهای که گذراندیم مردم وضعیتهای دشواری را از نظر روحی و اجتماعی داشتهاند. تنهایی و داغهایی که برخی از هموطنان دیدهاند شرایط را برای آنها سخت کرد. در مجموع بیشترین توصیهای که میشود به همه داشت این است که خیلی گمان نکنیم که زود و سریع میتوانیم از دست ویروس کرونا راحت شویم یا حالا که آمارها پایین آمده تصور کنیم که کرونا تمام شده است.
یکی از نکاتی که بارها درباره ویروس کرونا عنوان شده است این است که مردم خسته و کلافه شدهاند از طرفی خیلیها حتی سازمان بهداشت جهانی هم اعلام کرده است که همزیستی با کرونا باید جزو زندگی مردم تلقی شود. به نظر شما چرا عدهای حاضر نیستند این موضوع را بپذیرند؟
باید دانست که این مسأله یعنی زیستن با کرونا و توانمندی در مواجهه با آن بخشی از واقعیت و ضرورتهای پیش روی جامعه و جهان است. برخی از مطالعات مرتبط با زیستن با کرونا باید انجام شود. به نظرم سیاست مدیریت و مقابله با کرونا و سیاست مدیریت و مقابله ارتباط و رسانه با کرونا یک امر ثابت و با دستورالعمل ثابت نیست در هر زمانی نیازمند تغییر است. اگرچه باید برای برخی از پروتکلها اصرار داشت. خوشبختانه برخی از پروتکلها مثل زدن ماسک و رعایت فاصله اجتماعی در کشور بخوبی از سوی مردم هم اجرا شده است. با این حال این ویروس ناشناخته و هزار چهره است و در هر جایی جهش پیدا کرده است. فکر میکنم در هر زمانی باید نسبت به این بیماری پروتکلهای جدید و کارآمدی تنظیم کرد. پروتکلهایی که ضمانت اجرایی هم داشته باشد. برای همین پروتکلها هم باید بدانیم که برای انسان برنامه میریزیم و ما با انسان ماشینی سروکار نداریم. مسأله مدیریت کرونا یک مسأله چند وجهی است در این بیماری هم باید به بهداشت و درمان توجه کنیم هم شناخت انسان و مباحث جامعهشناسی و روانشناسی و هم اقتصاد که بسیار مهم است. همچنین ما نیازمند منشور اخلاقی و پروتکلهای اخلاقی هستیم که وقتی کسی سلامتش را بهخطر انداخت و بیتوجه به سلامت دیگران بود این منشور اخلاقی به کمک ما بیاید.
آیا میشود با تبلیغات و همچنین قدرت رسانه یا اعمال سیاستهای رادیکال و محدودیتها از طرف دولت این موضوع را مدیریت کرد؟ یا خیر؟
آنچه در موج سوم شاهد بودیم، میزان بالایی از مرگ و میرها و همچنین ابتلا به بیماری بود، علاوه بر این خیلی از شهرها در وضعیت قرمز بودند. در این چند وقت با اعمال محدودیتها و محدود کردن تردد درون شهری و برونشهری آمار مرگومیرها کاهش پیدا کرد. بسیاری از شهرها از وضعیت قرمز خارج شدند. کارشناسان بهداشت و درمان میگویند روند کاهش سیر نزولی داشته است و در این روزها این نگرانی وجود دارد که موج چهارم کرونا شکل بگیرد؛ این خیز هم بهخاطر عوامل بیرونی و وجود کرونای انگلیسی بیشتر شده است. مسأله دیگر رصد وضعیت شیوع کرونا در جامعه نشان میدهد که یک نوع بیتفاوتی بین مردم جامعه بهوجود آمده است. براساس نظرسنجی که اخیراً در شهرداری تهران انجام شده است، این روزها میزان نگرانی مردم درباره کرونا نسبت به اواخر آبان ماه کاهش پیدا کرده است. یعنی میزان نگرانی در اواخر دی ماه 45 درصد بوده در حالی که میزان نگرانی در آبان ماه 67 درصد بوده است. افزایش نگرانی مردم در آبان ماه هم به این خاطر بوده است که ما در آن روزها شاهد افزایش مرگومیرهای هموطنانمان بودهایم. خود این علامت هشدار است که اگر ما موضوع کرونا را جدی نگیریم دوباره وضعیت هشدارآمیز میشود. مسئولان مختلف هم از رئیس جمهوری گرفته تا مسئولان ستاد ملی مقابله با کرونا تا مسئولان اجرایی وزارت بهداشت در این باره اطلاعرسانی کردهاند. با این همه ما باید زندگی را به گونهای مدیریت کنیم که به لحاظ ذهنی بتوانیم در کنار این بحران توانمند شویم. حرفم این است مدیریت برای گذشتن از موج سوم بسیار خوب بوده است ما کاهش ابتلا به بیماری و مرگومیر را داشتهایم و این مدیریت برای کشور امیدوارکننده بوده است اما نباید ایجاد بیتفاوتی و غرور کند و به عبارت دیگر آن نگرانی عدم رعایتها خوشبینی نسبت به اینکه کرونا جمع شده است را نباید بهوجود بیاورد. البته تنها نمیشود شهروندان را مخاطب قرار داد خود سیاستگذاران و برنامهریزان و همینطور رسانهها و نهادهای مدنی همه در این باره دخیل هستند. نباید فقط مردم را خطاب کرد و گفت مردم بیتفاوت هستند اما نهادها در حال تلاشند یا برعکس نهادها بیتفاوتند و مردم تمام تلاش خودشان را برای مقابله با کرونا انجام میدهند. این رویکرد دوقطبی فضا را برای مدیریت سخت میکند.
یکی از مهمترین دغدغههای زندگی مردم مسأله معیشتی و اقتصاد است و بسیاری از مردم میگویند هم غم جان دارند و هم غم نان. آیا میشود در همزیستی با کرونا برای این موضوع هم فکری کرد؟
ببینید در همان نظرسنجی که اشاره کردم از مردم پرسیدهاند که اگر قرار به انتخاب باشد، شما بین مشکلات اقتصادی و کرونا کدام را انتخاب میکنید. 58 درصد گفتند مشکلات اقتصادی و 36 درصد هم کرونا را مسأله میدانند. باید دقت کنیم که با کاهش آمار رسمی مرگومیرها میزان نگرانی مردم از کرونا هم کم شده است و حالا مشکلات اقتصادی بیشتر از کرونا برای مردم اهمیت پیدا کرده است. این دیگر کار کارشناسان اقتصادی، اجتماعی و روان شناسان است که موضوع را تحلیل کنند. به نظر میرسد در تصمیمگیریها هم باید در کنار کرونا به مسائل مهم زندگی مردم از جمله معیشت هم توجه کرد. البته نیازهای روانی و اجتماعی و گسستگی در روابط اجتماعی و داغدیدگیها و مشکلات ناشی از برگزار نکردن مراسم سوگ عزیزان رخ داده است که باید به همه این نگرانیها توجه کرد. اگر به همه این عوامل توجه کنیم آن وقت میتوانیم در برابر زیستن در بحران کرونا بگوییم مسأله اصلی در زیستن با کرونا این است که وضعیت سرمایه اجتماعی، میزان حرف شنوی و اعتماد مردم به نهادهای مختلف و رسانه چگونه است. اگر اعتماد بالا باشد میتوان از این ابزارها برای کنترل وضعیت کرونا استفاده کرد. براساس مطالعات 60 درصد مردم تهران احساس عدالت درخصوص توزیع واکسن ندارند. این همه دادههای خوبی است که در سیاستگذاری برای مقابله با شیوع بحران مهم است.
فصل امتحان دانشگاهها و مشکلات واقعی دانشجویان در فضای مجازی
زیر سایه کووید 19 صفر شدم
ترانه بنییعقوب
گزارش نویس
گوشی تلفن در دست نمیداند چه کار کند. یک چشمش به اینترنت گوشی است که چه زمان وصل میشود، چشم دیگرش به کامپیوتر که ناگهان وسط امتحان هنگ کرده. نمیداند چه کار کند. از شدت استرس دستانش میلرزد. کامپیوترش که بالا میآید، تازه میفهمد ای وای تا به حال هرچه جواب داده از روی سیستم پریده و دوباره باید همه چیز را از نو تایپ کند. چشمش به عقربههای ساعت هم هست؛ فقط نیم ساعت زمان دارد. 30 دقیقه و 10 سؤال باقیمانده. تپش قلبش شدیدتر از قبل میشود...
«امتحان دادن ما دانشجوها در زمان کرونا خودش شبیه یک جور مبارزه است. البته تحصیل مجازی خودش یک جور جنگیدن است، دیگر چه برسد امتحان دادن. در دوره کرونا از سالن خلوت و یک برگه سؤال در آرامش کامل خبری نیست. شما در امتحان مجازی فکرتان بجز امتحان باید درگیر هزار تا چیز دیگر هم باشد.»
اینها را محمد دانشجوی ارتباطات میگوید و ادامه میدهد: «کلاس آنلاین یعنی صرفاً صدای استاد. بیشترشان امکانش را دارند که دوربین را روشن کنند اما این کار را نمیکنند. من 18 واحد داشتم اما فقط یک استاد در طول ترم وب کم روشن میکرد و این به همه ما حس بهتری میداد. آنقدر با نرمافزارهای مختلف سر و کله زدهام که بیشتر از رشته خودم، کامپیوتر یاد گرفتهام. ترم قبل مشغول کوچک کردن عکسها بودم چون باید از جوابها عکس میگرفتیم و برای استاد میفرستادیم که اینترنت قطع شد. فکر کن به همین راحتی نتیجه یک ترم تلاشم از دست رفت.»
معصومه میگوید: «اگر زمان امتحان 60 دقیقه است شما 45 دقیقه در نظر بگیرید، اگر 70 دقیقه است 50 دقیقه. چرا؟ چون آنقدر درگیر استرس هستید که زمان از دستتان در میرود. میدانید؛ دستتان میلرزد و عکس مات میشود، گوشی هنگ میکند، اینترنت قطع میشود و... اینها همه تجربههای خودم است. این را به همه دانشجوهای ترم اولی میگویم که بدانند باید چه کار کنند...»
معصومه خودش را برای امتحانات 13 بهمن آماده میکند: «تازه ماجرا فقط اینها نیست؛ ما ترم قبل یک مشکل جدیتر هم داشتیم. آن هم روشن بودن وب کم و میکروفن موقع برگزاری امتحان و ناظری بود که از طریق وب کم مراقب بود. بعضی از مراقبها فقط استرس را زیاد میکردند. مثلاً میگفتند آن سایه چی بود که از کنارت رد شد؟ الان برایت تقلب رد میکنم و اگر مراقب، تقلب رد کند آن امتحان را صفر میشوی. اصلاً این چه معنایی دارد ما در خانه امتحان میدهیم و ممکن است یک آدمی از کنارمان رد شود که باعث سوء ظن مراقب باشد.
یک دفعه یک طرف دیگر را نگاه میکردم مراقب گفت چرا آن طرف را نگاه میکنی؟ چرا پشت سرت را نگاه کردی یا چرا بالا را نگاه کردی؟ این سیستم واقعاً استرسزاست و آدم احساس توهین میکند انگار میخواهند دزد بگیرند. تازه با این اینترنتی که ما داریم چون هم وب کم روشن بود و هم میکروفن، نت جواب نمیداد. بعد دوربین که قطع میشد مراقب تماس میگرفت و میگفت چرا دوربینت قطع شده؟ فکر میکردند عمداً دوربین را قطع کردهایم که تقلب کنیم. خب سؤالات را طوری طراحی کنند که دانشجو نتواند تقلب کند، مثلاً سؤال تحلیلی بدهند و امتحان کتاب باز بگیرند. آنقدر به این سیستم اعتراض کردیم که برای این ترم، دوربین روشن موقع امتحان حذف شد و قرار نیست امتحان مثل قبل باشد.»
مهتاب امتحانش را داده اما میگوید آنقدر دچار استرس شده که از الان نگران ترم بعد است: «نگران بودم برق قطع شود، اینترنت قطع شود. چند بار هم اینترنتم قطع شد. بیشتر امتحانها را به خاطر استرس خراب کردم. بعد وقتی نگرانیهایمان را به مسئولان دانشگاه میگوییم پیشنهاد میدهند چند خط اینترنت در خانه داشته باشیم؛ اینترنت گوشی، وایمکس و ای دی اس ال و... دیگر فکر هزینهها و جیب ما را نمیکنند. ما در پرداخت هزینههای همین یک خط اینترنت هم ماندهایم. از نظر فنی هم امکان تهیه چند خط واقعاً سخت است. این وظیفه من دانشجو نیست، بهتر است برای روزهای امتحان به دانشجوها اینترنت ویژه بدهند. اینترنت ویژه برای امتحان که دست کم در بازه زمانی امتحانها که حداکثر یک ماه است با سرعت خوب به دانشجوها خدمات بدهد.
گاهی اینترنت استاد قطع میشود بعد در گروه واتس اپی پیام میدهد که از طریق خط دیگری تلاش میکند وارد شود. مهمترین ماجرای ما کیفیت پایین اینترنت است که شدیداً اذیت میکند.»
سعید دانشجوی روزنامهنگاری هنوز امتحاناتش شروع نشده. او میگوید: «الان یک ماه است روش امتحان دادن یاد میدهند. یعنی چه جوری امتحان بدهیم و سؤالها چطور بارگذاری میشود یا اینکه سؤالها را چطور دانلود کنیم؟ واحد دانشگاهی ما این طوری است که سؤالات را در سامانه دانشگاهی میگذارد و ما باید دانلود کنیم بعد پرینت بگیریم و جواب بدهیم. بعد باید از پاسخنامه عکس بگیریم و آن را تبدیل به فایل پی دی اف کنیم و بعد این فایل را در سامانه امتحانات بارگذاری کنیم. واقعاً یک روند استرس زاست. بعضی از بچهها اصلاً بلد نیستند خروجی پی دی اف بگیرند. مسأله وقت هم هست مثلاً برای یک امتحان یک ساعت و ربع وقت داریم که درست سر ساعت سامانه بسته میشود. اگر سرعت اینترنت کم باشد و موفق به بارگذاری نشویم، فکر میکنی چه میشود؟ همه زحمات یک ترم و شهریهات به باد میرود.»
سحردانشجوی جامعهشناسی هم چند روز دیگر امتحاناتش شروع میشود: «نزدیک یک ماه میشود که برنامه امتحانات برای من و عدهای از دوستانم باز نمیشود. گفتند چون شهریه را کامل ندادهاید این اتفاق به طور خودکار میافتد. یکی از بچهها فقط 200 تا تک تومان به دانشگاه بدهکار بود اما سامانه امتحانات برایش باز نمیشد. با کارشناس مربوطه تماس گرفته بود و کارشناس هم گفته بود دست من نیست باید شهریه را تسویه کنی راه دیگری وجود ندارد. من که شهریه را کامل دادم و برای کارشناس فرستادم باز کلی طول کشید تا جوابم را دادند. از آن طرف برای محدودیتهای کرونایی میگویند به هیچ وجه به دانشگاه مراجعه نکنیم. روزها طول کشید تا بالاخره برنامه امتحانات را گرفتم. مگر گروکشی است که تا شهریه ندهی حق نداشته باشی به برنامه امتحانت دسترسی پیدا کنی؟ مگر دانشجو به خاطر هزار تومان، فرار میکند؟ نباید در این روزگار کرونا کمی بیشتر همدل باشیم؟»
ناهید دانشجوی کارشناسی ارشد علوم سیاسی است و امتحانات این ترم را گذرانده. او میگوید: «ما با دوربین باز امتحان ندادیم چون بیشتر امتحانها تحلیلی بود. زمان هم طوری بود که اصلاً امکان تقلب و کتاب باز کردن نبود. اما از مشکلات اصلی، ساز و کار برگزاری امتحان بود که خیلی اوقات توسط استاد طراحی میشود. برخی امتحان را جوری طراحی کرده بودند که مثلاً اگر یک سؤال را انتخاب میکردی نمیتوانستی توی سامانه به سؤال قبلی برگردی. در امتحان حضوری برگه را در اختیار داری و اگر جواب یک سؤالی را بلد نیستی میروی سراغ سؤال بعدی. بعد فکر میکنی شاید سؤال قبلی یادت آمد اما چنین امکانی برای برخی امتحانهای ما اصلاً وجود نداشت.
تأکید میکردند علاوه بر اینکه در سامانه جواب را برای استاد میفرستید برای اطمینان در واتس اپ هم بفرستید. اینها همه خیلی استرسزا بود.»
مریم دانشجوی شیمی هم با تنظیم وقت مشکل دارد. او میگوید: «یکی از استادهایمان اصرار داشت از جوابها عکس بگیریم که همین پروسه هم خودش دردسرزا بود. چون باید حجم عکسها را کم و یکی یکی بارگذاری کنیم و بفرستیم. یعنی به جای اینکه به امتحان فکر کنی دائم باید به فکر بارگذاری و کم کردن حجم عکس باشی. آنقدر وقت کم است و سامانه شلوغ است که واقعاً نفست بند میآید، آن هم درست وسط امتحان.»
اما مشکل دیگری که برخی دانشجویان روی آن تأکید دارند، موضوعی است که چندان ربطی به سامانه دانشگاه و اینترنت ندارد و تا حدودی شخصیتر است. آنها میگویند در حالت عادی دانشجو در کنار بقیه دانشجویان و در شرایطی آرام امتحان میدهد اما توی خانه ممکن است هزار مشکل پیش بیاید؛ برق قطع شود، میهمان ناخواندهای از راه برسد، غذایی بسوزد و... مثل مریم که موقع یکی از امتحانهایش اصلاً تمرکز نداشت چون خانم و آقای همسایه بغلی با سر و صدای زیاد با هم دعوا میکردند: «من اصلاً تمرکز نداشتم خیلی از همکلاسیهایم هم چنین مشکلاتی دارند. مثلاً برای یکیشان ناگهان میهمان رسیده بود حالا آن وسط مانده بود چه کار کند؛ امتحان بدهد یا برای میهمانها توضیح دهد سر جلسه امتحان است... یا یک مرتبه مأمور برق زنگ در را میزند و چیزهایی از این دست که قابل کنترل و مدیریت نیست.»
دانشجو بودن در دوره کرونا خیلی چیزها را تغییر داده؛ دیگر امتحان به اندازه خودش و اسمش ترسناک نیست چون آنقدر موضوعات مختلف استرسزا هست که آدم تویش گم میشود. امتحان کووید 19 کلاً امتحان سختی از کار درآمد.
گزارش نویس
گوشی تلفن در دست نمیداند چه کار کند. یک چشمش به اینترنت گوشی است که چه زمان وصل میشود، چشم دیگرش به کامپیوتر که ناگهان وسط امتحان هنگ کرده. نمیداند چه کار کند. از شدت استرس دستانش میلرزد. کامپیوترش که بالا میآید، تازه میفهمد ای وای تا به حال هرچه جواب داده از روی سیستم پریده و دوباره باید همه چیز را از نو تایپ کند. چشمش به عقربههای ساعت هم هست؛ فقط نیم ساعت زمان دارد. 30 دقیقه و 10 سؤال باقیمانده. تپش قلبش شدیدتر از قبل میشود...
«امتحان دادن ما دانشجوها در زمان کرونا خودش شبیه یک جور مبارزه است. البته تحصیل مجازی خودش یک جور جنگیدن است، دیگر چه برسد امتحان دادن. در دوره کرونا از سالن خلوت و یک برگه سؤال در آرامش کامل خبری نیست. شما در امتحان مجازی فکرتان بجز امتحان باید درگیر هزار تا چیز دیگر هم باشد.»
اینها را محمد دانشجوی ارتباطات میگوید و ادامه میدهد: «کلاس آنلاین یعنی صرفاً صدای استاد. بیشترشان امکانش را دارند که دوربین را روشن کنند اما این کار را نمیکنند. من 18 واحد داشتم اما فقط یک استاد در طول ترم وب کم روشن میکرد و این به همه ما حس بهتری میداد. آنقدر با نرمافزارهای مختلف سر و کله زدهام که بیشتر از رشته خودم، کامپیوتر یاد گرفتهام. ترم قبل مشغول کوچک کردن عکسها بودم چون باید از جوابها عکس میگرفتیم و برای استاد میفرستادیم که اینترنت قطع شد. فکر کن به همین راحتی نتیجه یک ترم تلاشم از دست رفت.»
معصومه میگوید: «اگر زمان امتحان 60 دقیقه است شما 45 دقیقه در نظر بگیرید، اگر 70 دقیقه است 50 دقیقه. چرا؟ چون آنقدر درگیر استرس هستید که زمان از دستتان در میرود. میدانید؛ دستتان میلرزد و عکس مات میشود، گوشی هنگ میکند، اینترنت قطع میشود و... اینها همه تجربههای خودم است. این را به همه دانشجوهای ترم اولی میگویم که بدانند باید چه کار کنند...»
معصومه خودش را برای امتحانات 13 بهمن آماده میکند: «تازه ماجرا فقط اینها نیست؛ ما ترم قبل یک مشکل جدیتر هم داشتیم. آن هم روشن بودن وب کم و میکروفن موقع برگزاری امتحان و ناظری بود که از طریق وب کم مراقب بود. بعضی از مراقبها فقط استرس را زیاد میکردند. مثلاً میگفتند آن سایه چی بود که از کنارت رد شد؟ الان برایت تقلب رد میکنم و اگر مراقب، تقلب رد کند آن امتحان را صفر میشوی. اصلاً این چه معنایی دارد ما در خانه امتحان میدهیم و ممکن است یک آدمی از کنارمان رد شود که باعث سوء ظن مراقب باشد.
یک دفعه یک طرف دیگر را نگاه میکردم مراقب گفت چرا آن طرف را نگاه میکنی؟ چرا پشت سرت را نگاه کردی یا چرا بالا را نگاه کردی؟ این سیستم واقعاً استرسزاست و آدم احساس توهین میکند انگار میخواهند دزد بگیرند. تازه با این اینترنتی که ما داریم چون هم وب کم روشن بود و هم میکروفن، نت جواب نمیداد. بعد دوربین که قطع میشد مراقب تماس میگرفت و میگفت چرا دوربینت قطع شده؟ فکر میکردند عمداً دوربین را قطع کردهایم که تقلب کنیم. خب سؤالات را طوری طراحی کنند که دانشجو نتواند تقلب کند، مثلاً سؤال تحلیلی بدهند و امتحان کتاب باز بگیرند. آنقدر به این سیستم اعتراض کردیم که برای این ترم، دوربین روشن موقع امتحان حذف شد و قرار نیست امتحان مثل قبل باشد.»
مهتاب امتحانش را داده اما میگوید آنقدر دچار استرس شده که از الان نگران ترم بعد است: «نگران بودم برق قطع شود، اینترنت قطع شود. چند بار هم اینترنتم قطع شد. بیشتر امتحانها را به خاطر استرس خراب کردم. بعد وقتی نگرانیهایمان را به مسئولان دانشگاه میگوییم پیشنهاد میدهند چند خط اینترنت در خانه داشته باشیم؛ اینترنت گوشی، وایمکس و ای دی اس ال و... دیگر فکر هزینهها و جیب ما را نمیکنند. ما در پرداخت هزینههای همین یک خط اینترنت هم ماندهایم. از نظر فنی هم امکان تهیه چند خط واقعاً سخت است. این وظیفه من دانشجو نیست، بهتر است برای روزهای امتحان به دانشجوها اینترنت ویژه بدهند. اینترنت ویژه برای امتحان که دست کم در بازه زمانی امتحانها که حداکثر یک ماه است با سرعت خوب به دانشجوها خدمات بدهد.
گاهی اینترنت استاد قطع میشود بعد در گروه واتس اپی پیام میدهد که از طریق خط دیگری تلاش میکند وارد شود. مهمترین ماجرای ما کیفیت پایین اینترنت است که شدیداً اذیت میکند.»
سعید دانشجوی روزنامهنگاری هنوز امتحاناتش شروع نشده. او میگوید: «الان یک ماه است روش امتحان دادن یاد میدهند. یعنی چه جوری امتحان بدهیم و سؤالها چطور بارگذاری میشود یا اینکه سؤالها را چطور دانلود کنیم؟ واحد دانشگاهی ما این طوری است که سؤالات را در سامانه دانشگاهی میگذارد و ما باید دانلود کنیم بعد پرینت بگیریم و جواب بدهیم. بعد باید از پاسخنامه عکس بگیریم و آن را تبدیل به فایل پی دی اف کنیم و بعد این فایل را در سامانه امتحانات بارگذاری کنیم. واقعاً یک روند استرس زاست. بعضی از بچهها اصلاً بلد نیستند خروجی پی دی اف بگیرند. مسأله وقت هم هست مثلاً برای یک امتحان یک ساعت و ربع وقت داریم که درست سر ساعت سامانه بسته میشود. اگر سرعت اینترنت کم باشد و موفق به بارگذاری نشویم، فکر میکنی چه میشود؟ همه زحمات یک ترم و شهریهات به باد میرود.»
سحردانشجوی جامعهشناسی هم چند روز دیگر امتحاناتش شروع میشود: «نزدیک یک ماه میشود که برنامه امتحانات برای من و عدهای از دوستانم باز نمیشود. گفتند چون شهریه را کامل ندادهاید این اتفاق به طور خودکار میافتد. یکی از بچهها فقط 200 تا تک تومان به دانشگاه بدهکار بود اما سامانه امتحانات برایش باز نمیشد. با کارشناس مربوطه تماس گرفته بود و کارشناس هم گفته بود دست من نیست باید شهریه را تسویه کنی راه دیگری وجود ندارد. من که شهریه را کامل دادم و برای کارشناس فرستادم باز کلی طول کشید تا جوابم را دادند. از آن طرف برای محدودیتهای کرونایی میگویند به هیچ وجه به دانشگاه مراجعه نکنیم. روزها طول کشید تا بالاخره برنامه امتحانات را گرفتم. مگر گروکشی است که تا شهریه ندهی حق نداشته باشی به برنامه امتحانت دسترسی پیدا کنی؟ مگر دانشجو به خاطر هزار تومان، فرار میکند؟ نباید در این روزگار کرونا کمی بیشتر همدل باشیم؟»
ناهید دانشجوی کارشناسی ارشد علوم سیاسی است و امتحانات این ترم را گذرانده. او میگوید: «ما با دوربین باز امتحان ندادیم چون بیشتر امتحانها تحلیلی بود. زمان هم طوری بود که اصلاً امکان تقلب و کتاب باز کردن نبود. اما از مشکلات اصلی، ساز و کار برگزاری امتحان بود که خیلی اوقات توسط استاد طراحی میشود. برخی امتحان را جوری طراحی کرده بودند که مثلاً اگر یک سؤال را انتخاب میکردی نمیتوانستی توی سامانه به سؤال قبلی برگردی. در امتحان حضوری برگه را در اختیار داری و اگر جواب یک سؤالی را بلد نیستی میروی سراغ سؤال بعدی. بعد فکر میکنی شاید سؤال قبلی یادت آمد اما چنین امکانی برای برخی امتحانهای ما اصلاً وجود نداشت.
تأکید میکردند علاوه بر اینکه در سامانه جواب را برای استاد میفرستید برای اطمینان در واتس اپ هم بفرستید. اینها همه خیلی استرسزا بود.»
مریم دانشجوی شیمی هم با تنظیم وقت مشکل دارد. او میگوید: «یکی از استادهایمان اصرار داشت از جوابها عکس بگیریم که همین پروسه هم خودش دردسرزا بود. چون باید حجم عکسها را کم و یکی یکی بارگذاری کنیم و بفرستیم. یعنی به جای اینکه به امتحان فکر کنی دائم باید به فکر بارگذاری و کم کردن حجم عکس باشی. آنقدر وقت کم است و سامانه شلوغ است که واقعاً نفست بند میآید، آن هم درست وسط امتحان.»
اما مشکل دیگری که برخی دانشجویان روی آن تأکید دارند، موضوعی است که چندان ربطی به سامانه دانشگاه و اینترنت ندارد و تا حدودی شخصیتر است. آنها میگویند در حالت عادی دانشجو در کنار بقیه دانشجویان و در شرایطی آرام امتحان میدهد اما توی خانه ممکن است هزار مشکل پیش بیاید؛ برق قطع شود، میهمان ناخواندهای از راه برسد، غذایی بسوزد و... مثل مریم که موقع یکی از امتحانهایش اصلاً تمرکز نداشت چون خانم و آقای همسایه بغلی با سر و صدای زیاد با هم دعوا میکردند: «من اصلاً تمرکز نداشتم خیلی از همکلاسیهایم هم چنین مشکلاتی دارند. مثلاً برای یکیشان ناگهان میهمان رسیده بود حالا آن وسط مانده بود چه کار کند؛ امتحان بدهد یا برای میهمانها توضیح دهد سر جلسه امتحان است... یا یک مرتبه مأمور برق زنگ در را میزند و چیزهایی از این دست که قابل کنترل و مدیریت نیست.»
دانشجو بودن در دوره کرونا خیلی چیزها را تغییر داده؛ دیگر امتحان به اندازه خودش و اسمش ترسناک نیست چون آنقدر موضوعات مختلف استرسزا هست که آدم تویش گم میشود. امتحان کووید 19 کلاً امتحان سختی از کار درآمد.
گفتوگوی «ایران» با حامد پاکدل، مهاجم آلومینیوم که گل برتری تیمش مقابل پرسپولیس را زد
در اراک برای تیمهای بزرگ خط و نشان می کشیم
محمد محمدی سدهی / پرونده هفته دوازدهم لیگ برتر دوشنبه با برگزاری 3 دیدار بسته شد و در یکی از حساسترین دیدارها آلومینیوم اراک که در فصل جاری نخستین حضور در لیگ برتر را تجربه میکند، میزبان پرسپولیس بود. شاگردان رسول خطیبی موفق شدند پرسپولیس را 2-1 شکست دهند و هم امتیاز با پرسپولیس(15 امتیاز) و بهدلیل تفاضل گل کمتر در جایگاه یازدهم قرار بگیرند. در هر حال اولین حضور پرسپولیس در شهر اراک برای سرخپوشان پایتخت خوش یمن نبود و آنها دست خالی به تهران بازگشتند.
حامد پاکدل، مهاجم 6 گله آلومینیوم و زننده گل دوم و برتری این تیم به پرسپولیس به خبرنگار«ایران» گفت:«بازی ما مقابل تیم بزرگ و محبوب پرسپولیس بود، تیمی که فینالیست آسیا است و تا به اینجای لیگ هیچ باختی نداشت. بازی سختی مقابل این تیم داشتیم و هم ما و هم پرسپولیس بازی زیبایی به نمایش گذاشتیم. از موقعیتهایمان به نحو احسن استفاده کردیم و 2 گل به پرسپولیس زدیم. تیم ما با همدلی و غیرت بازیکنان توانست این بازی سخت را با پیروزی به پایان برساند. شکست دادن پرسپولیس برای آلومینیوم یک افتخار است.»
او صحبتهای خود را این گونه ادامه داد:«در دقایق ابتدایی مقابل تیم بزرگ پرسپولیس گل خوردیم و این موضوع شیرازه تیم ما را به هم زد اما هر 11 بازیکن تیم ما همدل و باغیرت بودند و همان نیمه اول با 2 گلی که به ثمر رساندیم، کار را تمام کردیم. این موضوع شخصیت بزرگ تیم آلومینیوم را میرساند. البته برای بهتر شدن نیازمند زمان بیشتری هستیم اما از نظر من هرچه از لیگ بگذرد، آلومینیوم بهتر کار خواهد کرد و بهتر نتیجه خواهد گرفت.»
تیم آلومینیوم بجز شکست در اولین بازی لیگ برتر خود در اراک تا هفته دوازدهم لیگ برتر به تیمی در خانه نباخته است. پاکدل در این خصوص بیان داشت:«با این پیروزی نشان دادیم میتوانیم در اراک برای تیمهای بزرگ خط و نشان بکشیم و نشان بدهیم که پیروزی مقابل آلومینیوم در اراک کار سادهای نیست. تیم ما یک تیم باشخصیت و منظم است و در طول این 12 هفته نوسان زیادی نداشتیم و توانستیم سیر صعودی داشته باشیم. همه تلاش ما رفع نقاط ضعف تیم بود و در طول تمرینات این موضوع را دنبال کردیم و میکنیم.»
گلزن تیم آلومینیوم به باخت 2-0 این تیم در هفته دهم مقابل استقلال در آزادی اشاره کرد و گفت:«ما در آزادی بازی خوبی مقابل استقلال به نمایش گذاشتیم و از نظر خیلیها با ناداوری به استقلال باختیم. در آن بازی در همان آغاز بازی (ثانیه 27) داور پنالتی ما را ندید و در حالی که میتوانستیم سریعترین گل لیگ را بهثمر برسانیم، داور از این پنالتی براحتی گذشت.»
بازیکن شماره 9 تیم آلومینیوم بیان داشت:«تیم نوپایی هستیم و امسال اولین تجربه لیگ برتریمان است. باشگاه باید خود را با شرایط لیگ برتر وقف دهد ودر لیگ برتر بودن نیازمند شرایط حرفهای است و اگر تیمی نتواند خود را با شرایط لیگ برتر هماهنگ کند آسانسوری به لیگ یک بازخواهد گشت. در طول این سالها تیمهایی بودند که بلافاصله پس از صعود به لیگ برتر به لیگ یک بازمی گردند که البته شرایط تیم آلومینیوم با این تیمها متفاوتتر است و قطعاً براحتی از لیگ برتر جدا نخواهیم شد.»
او با اشاره به این موضوع که متأسفانه شرایط کرونا باعث شد تا هوادارانمان نتوانند به استادیوم بیایند، گفت:«اگر درگیر کرونا نبودیم، قطعاً استادیوم جای سوزن انداختن نبود. زمانی که تیم محبوب پرسپولیس به اراک آمد هواداران استقبال خوبی از این تیم داشتند و این یک ثروت عظیم است. آلومینیوم در اراک محبوبیت زیادی دارد و هوادارانمان با این تیم زنده هستند. فوتبال با هوادارانش خوش است که متأسفانه شرایط بهگونهای شده تا نتوانیم در اولین حضورمان در لیگ برتر لذت ببریم.»
گلزن تیم آلومینیوم در خصوص بازی بعدی آلومینیوم اظهار داشت:«بازی بعدی ما با تراکتور است که این هم بازی سختی خواهد بود. البته تمامی بازیها چه با تیمهای صدرنشین و چه با تیم های قعرنشین سخت است چرا که تیمهای صدرنشین به فکر کسب امتیاز هستند و تیمهای قعرنشین هم برای جدا شدن از کف جدول برد میخواهند. علاوه بر این فاصله تیمها در جدول خیلی نزدیک است و تیمی حتی با یک تساوی میتواند چند پله در جدول صعود کند.»
حامد پاکدل، مهاجم 6 گله آلومینیوم و زننده گل دوم و برتری این تیم به پرسپولیس به خبرنگار«ایران» گفت:«بازی ما مقابل تیم بزرگ و محبوب پرسپولیس بود، تیمی که فینالیست آسیا است و تا به اینجای لیگ هیچ باختی نداشت. بازی سختی مقابل این تیم داشتیم و هم ما و هم پرسپولیس بازی زیبایی به نمایش گذاشتیم. از موقعیتهایمان به نحو احسن استفاده کردیم و 2 گل به پرسپولیس زدیم. تیم ما با همدلی و غیرت بازیکنان توانست این بازی سخت را با پیروزی به پایان برساند. شکست دادن پرسپولیس برای آلومینیوم یک افتخار است.»
او صحبتهای خود را این گونه ادامه داد:«در دقایق ابتدایی مقابل تیم بزرگ پرسپولیس گل خوردیم و این موضوع شیرازه تیم ما را به هم زد اما هر 11 بازیکن تیم ما همدل و باغیرت بودند و همان نیمه اول با 2 گلی که به ثمر رساندیم، کار را تمام کردیم. این موضوع شخصیت بزرگ تیم آلومینیوم را میرساند. البته برای بهتر شدن نیازمند زمان بیشتری هستیم اما از نظر من هرچه از لیگ بگذرد، آلومینیوم بهتر کار خواهد کرد و بهتر نتیجه خواهد گرفت.»
تیم آلومینیوم بجز شکست در اولین بازی لیگ برتر خود در اراک تا هفته دوازدهم لیگ برتر به تیمی در خانه نباخته است. پاکدل در این خصوص بیان داشت:«با این پیروزی نشان دادیم میتوانیم در اراک برای تیمهای بزرگ خط و نشان بکشیم و نشان بدهیم که پیروزی مقابل آلومینیوم در اراک کار سادهای نیست. تیم ما یک تیم باشخصیت و منظم است و در طول این 12 هفته نوسان زیادی نداشتیم و توانستیم سیر صعودی داشته باشیم. همه تلاش ما رفع نقاط ضعف تیم بود و در طول تمرینات این موضوع را دنبال کردیم و میکنیم.»
گلزن تیم آلومینیوم به باخت 2-0 این تیم در هفته دهم مقابل استقلال در آزادی اشاره کرد و گفت:«ما در آزادی بازی خوبی مقابل استقلال به نمایش گذاشتیم و از نظر خیلیها با ناداوری به استقلال باختیم. در آن بازی در همان آغاز بازی (ثانیه 27) داور پنالتی ما را ندید و در حالی که میتوانستیم سریعترین گل لیگ را بهثمر برسانیم، داور از این پنالتی براحتی گذشت.»
بازیکن شماره 9 تیم آلومینیوم بیان داشت:«تیم نوپایی هستیم و امسال اولین تجربه لیگ برتریمان است. باشگاه باید خود را با شرایط لیگ برتر وقف دهد ودر لیگ برتر بودن نیازمند شرایط حرفهای است و اگر تیمی نتواند خود را با شرایط لیگ برتر هماهنگ کند آسانسوری به لیگ یک بازخواهد گشت. در طول این سالها تیمهایی بودند که بلافاصله پس از صعود به لیگ برتر به لیگ یک بازمی گردند که البته شرایط تیم آلومینیوم با این تیمها متفاوتتر است و قطعاً براحتی از لیگ برتر جدا نخواهیم شد.»
او با اشاره به این موضوع که متأسفانه شرایط کرونا باعث شد تا هوادارانمان نتوانند به استادیوم بیایند، گفت:«اگر درگیر کرونا نبودیم، قطعاً استادیوم جای سوزن انداختن نبود. زمانی که تیم محبوب پرسپولیس به اراک آمد هواداران استقبال خوبی از این تیم داشتند و این یک ثروت عظیم است. آلومینیوم در اراک محبوبیت زیادی دارد و هوادارانمان با این تیم زنده هستند. فوتبال با هوادارانش خوش است که متأسفانه شرایط بهگونهای شده تا نتوانیم در اولین حضورمان در لیگ برتر لذت ببریم.»
گلزن تیم آلومینیوم در خصوص بازی بعدی آلومینیوم اظهار داشت:«بازی بعدی ما با تراکتور است که این هم بازی سختی خواهد بود. البته تمامی بازیها چه با تیمهای صدرنشین و چه با تیم های قعرنشین سخت است چرا که تیمهای صدرنشین به فکر کسب امتیاز هستند و تیمهای قعرنشین هم برای جدا شدن از کف جدول برد میخواهند. علاوه بر این فاصله تیمها در جدول خیلی نزدیک است و تیمی حتی با یک تساوی میتواند چند پله در جدول صعود کند.»
نامزدهای سیمرغ برای نمایش در جشنواره مجوز گرفتند
فرهنگی/ در فاصله کمتر از چهار روز مانده به آغاز سی و نهمین جشنواره فیلم فجر، بالاخر فهرست نهایی فیلمهای حاضر در این دوره از جشنواره اعلام شد. برخلاف اخبار قبلی تعداد فیلمها حتی از 22 فیلم کاهش پیدا کرد و 16 فیلم مجوز نمایش در جشنواره امسال را پیدا کردند. این فهرست شامل تمام فیلمهایی است که حداقل در یک بخش از نگاه هیأت داوران، نامزد دریافت سیمرغ شدهاند. معرفی 16 فیلم «سودای سیمرغ» صبح سهشنبه 7 بهمن ماه توسط دبیر این دوره از جشنواره در قالب نشست زنده اینترنتی انجام شد. سید محمدمهدی طباطبایینژاد همچنین اسامی 5 فیلم نامزد شده در بخش مستند بلند و 6 فیلم بخش کوتاه داستانی را هم اعلام کرد. رونمایی از پوستر این دوره بخش دیگری از این برنامه کوتاه بود که پخش زنده تلویزیونی هم شد.
صلاحیت نمایش 16 فیلم با نامزدی سیمرغ و تأیید شورای نظارت
در میان ۶۲ فیلمی که شرایط لازم برای ورود به جشنواره را داشتند و توسط هیأت هفت نفره داوران مورد ارزیابی قرار گرفتند، فیلم اولیها با 23 فیلم طلایهدار بودند. در این فهرست کوتاه هم سهم فیلم اولیها 7 فیلم است. «خط فرضی» به کارگردانی فرنوش صمدی، «روزی روزگاری آبادان» حمیدرضا آذرنگ، «زالاوا» ارسلان امیری، «گیجگاه» عادل تبریزی، «مامان» آرش انیسی، «مصلحت نظام» حسین دارابی و «منصور» سیاوش سرمدی فیلم اولیهایی هستند که آثارشان از نگاه هیأت داوران برای دریافت سیمرغ کاندیدا شده و قرار است در جشنواره به نمایش دربیایند. نامهای آشنایی چون ستاره اسکندری (خورشید آن ماه)، هوشنگ گلمکانی (آهو) و حسین سهیلیزاده (نیلگون) از جاماندگان این بخش هستند. در میان فیلمسازان کاربلد و آزمون پس داده هم با وجود حذف چند چهره شاخص همچنان فیلمسازانی حضور دارند که تنور امسال جشنواره را گرم کنند. «ابلق» نرگس آبیار که به گفته یکی از منتقدان سینمایی جزو بهترین کارهای این فیلمساز است، یکی از کنجکاویهای بزرگ جشنواره است. «بی همه چیز» سومین ساخته سینمایی محسن قرایی با فهرست بلندبالایی از بازیگران شناخته شده همچون پرویز پرستویی، هدیه تهرانی، هادی حجازیفر، باران کوثری، مهتاب نصیرپور و... از جمله آثاری است که اشتیاق برای دیدن آن بالاست. به این فهرست میتوان
«تی تی» آیدا پناهنده را هم اضافه کرد که با «اسرافیل» و «ناهید» هم در مجامع بینالمللی خوش درخشیده و هم تم زنانه و همیشگی سینمایش با اقبال منتقدان و مخاطبان همراه بود. الناز شاکردوست و هوتن شکیبا از بازیگران این فیلم هستند که علاوه بر «تی تی» در «ابلق» آبیار هم حضور مشترک دارند. «شیشلیک» محمدحسین مهدویان که کمدی- اجتماعی است و فضایی متفاوت از دیگر آثار این فیلمساز دارد، با وجود حواشی هفته اخیر و اعمال اصلاحیههای متعدد از سوی شورای بازبینی به این فیلم، اجازه ورود به جشنواره فیلم فجر را یافت. رضا عطاران یکی از بازیگران این فیلم است که علاوه بر «شیشلیک»، «روشن» سید روحالله حجازی را هم در جشنواره دارد؛ دو فیلمی که پس از کش و قوس فراوان در جشنواره امسال حضور یافتهاند. فیلم تازه روحالله حجازی هم از جمله آثاری است که در اخبار اولیه اعلام شد به دیوار ممیزی خورده و سازندگانش با اعمال تغییرات موانع نمایش فیلم را برطرف کردهاند. «ستاره بازی» هاتف علیمردانی که علاوه بر شبنم مقدمی، فرهاد اصلانی و علی مصفا با حضور بازیگران خارجی در کانادا تولید شده در کنار «تک تیرانداز» علی غفاری، «رُمانتیسم عماد و طوبا» کاوه صباغزاده و «یدو» مهدی جعفری از دیگر فیلمهایی هستند که با کاندیدا شدن برای سیمرغ مجوز نمایش در جشنواره امسال را پیدا کردند. همچنین پس از بازبینی 31 فیلم مستند بلند (بالای 70 دقیقه) و 38 فیلم کوتاه (۳ تا 15 دقیقه) از خروجیهای جشنواره سینما حقیقت و جشنواره فیلم کوتاه تهران، نامزدهای این دو بخش هم اعلام شدند. ایساتیس (علیرضا دهقان)، خانه (افسانه سالاری)، رؤیاهای خالکوبی شده (مهدی گنجی)، کودتای 53 (تقی امیرانی) و هجده هزار پا (مهدی شامحمدی) در بخش مستند بلند و جلد (احسان معجونی)، شاهد (علی عسگری)، گوشت تلخ (فرید حاجی)، ماسک (نوا رضوانی) و ناهید (صمد علیزاده) و وضعیت اورژانسی (مریم اسمیخانی) در بخش کوتاه داستانی نامزدهای این دو بخش هستند.
این 16 فیلم تمام بضاعت سینما نیست
هر سال حرف و حدیثها درباره فیلمها و فیلمسازها پس از اعلام اسامی فیلمهای راه یافته به جشنواره توسط هیأت انتخاب آغاز میشود. امسال با حذف هیأت انتخاب و توقف تولید آثار سینمایی به خاطر شرایط کرونا تصور این بود که جنجالهای فیلمهای راه نیافته به جشنواره کمتر شود و برگزارکنندگان جشنواره با دست بازتری نسبت به گزینش آثار اقدام کنند اما تجربه نشان داد که این سر و صداها جزو جداییناپذیر جشنواره است و باید باشد که اطمینان بیابیم که این جشنواره خودمان است؛ با همه تب و تابهایش. جشنی 10 روزه داریم و قرار است تنها بخشی از واقعیت یک ساله سینمای ایران را رصد کنیم. دستاورد سینمای ایران به این 16 اثر محدود نمیشود. نه بودن فیلم در جشنواره اثبات بهتر بودن آن است و نه راه نیافتنش بهانهای برای احساس قربانی شدن. اگر چه مسلماً با حذف حلقه شورای بازبینی و نظارت سرنوشتی متفاوت در انتظار برندگان اصلی سیمرغ بود.
برش
«قاتل و وحشی» در گیر و دار ممیزی
انتشار فهرست فیلمهای کنار گذاشته از جشنواره بسیاری را غافلگیر کرد، اگر چه شاید با وجود حواشی هفته گذشته عنوان «غافلگیری» برای غیبت «قاتل و وحشی» در میان 16 فیلم راه یافته به جشنواره متناقض به نظر برسد اما وقتی همه اهالی سینما و دوستدارانش پس از یک سال منتظر حضور این فیلم در این دوره از جشنواره بوده باشند و به شکل جدی نمایش این فیلم را مطالبه کرده باشند، میتوان عنوان غافلگیری را برای حذف فیلم تحسین شده حمید نعمتالله استفاده کرد. «قاتل و وحشی» شاید مهمترین نام در بین حذفشدگان جشنواره سیونهم است؛دلیلی که از سوی رسانهها برای عدم نمایش این فیلم عنوان شده نمایش موی تراشیده و گوش لیلا حاتمی بود. محمد مهدی طباطبایینژاد در گفتوگویی اعلام کرده که در صورت صدور پروانه نمایش، این فیلم در بخش خارج از مسابقه به نمایش در میآید. شگفتی بعدی، نبود فیلم «چپ، راست» حامد محمدی در میان فیلمهای منتخب جشنواره امسال بود؛فیلمی که بهخاطر مضمون سیاسیاش در برخی رسانهها از آن بهعنوان بازگشت دوباره تهیهکنندهاش منوچهر محمدی به روزهای پر حاشیه «مارمولک» یاد میشود. طبق اطلاعات منتشر شده در کانال سینما دیلی، فیلم تازه حامد محمدی داستان جابهجایی بچههای یک زوج اصولگرا و اصلاحطلب در بیمارستان است که سبب ماجراهای مختلفی میشود؛ در فیلم اشارهها و کنایههای فراوانی به اتفاقات سیاسی روز وجود دارد. رامبد جوان، پیمان قاسمخانی، ویشکا آسایش، سارا بهرامی، سروش صحت، ستاره اسکندری و... از جمله بازیگران این فیلم هستند، البته دبیر جشنواره در گفتوگو با ایسنا حذف فیلم دیگری غیر از «قاتل و وحشی» به خاطر مشکل ممیزی را رد کرده و گفته: «بجز همین یک فیلم که اصلاً در اختیار جشنواره قرار نگرفته تا داوران ببینند، بقیه فیلمها توسط هیأت داوری دیده شده و هر آنچه در بخش سودای سیمرغ نیست در واقع در سبد انتخاب داوران قرار نداشته است.» اعتراضها به فیلمهای بازمانده از فهرست نهایی در مقایسه با شرایط سالهای گذشته بهتر بود و حداقل در روز گذشته رسانهها بازتاب بیانیههای اعتراضی صاحبان آثار نبود. «صحنهزنی» از معدود بازماندگان فجر بود که سازندگانش اعتراضات تندی را نسبت به حذف این فیلم عنوان کردند.
صلاحیت نمایش 16 فیلم با نامزدی سیمرغ و تأیید شورای نظارت
در میان ۶۲ فیلمی که شرایط لازم برای ورود به جشنواره را داشتند و توسط هیأت هفت نفره داوران مورد ارزیابی قرار گرفتند، فیلم اولیها با 23 فیلم طلایهدار بودند. در این فهرست کوتاه هم سهم فیلم اولیها 7 فیلم است. «خط فرضی» به کارگردانی فرنوش صمدی، «روزی روزگاری آبادان» حمیدرضا آذرنگ، «زالاوا» ارسلان امیری، «گیجگاه» عادل تبریزی، «مامان» آرش انیسی، «مصلحت نظام» حسین دارابی و «منصور» سیاوش سرمدی فیلم اولیهایی هستند که آثارشان از نگاه هیأت داوران برای دریافت سیمرغ کاندیدا شده و قرار است در جشنواره به نمایش دربیایند. نامهای آشنایی چون ستاره اسکندری (خورشید آن ماه)، هوشنگ گلمکانی (آهو) و حسین سهیلیزاده (نیلگون) از جاماندگان این بخش هستند. در میان فیلمسازان کاربلد و آزمون پس داده هم با وجود حذف چند چهره شاخص همچنان فیلمسازانی حضور دارند که تنور امسال جشنواره را گرم کنند. «ابلق» نرگس آبیار که به گفته یکی از منتقدان سینمایی جزو بهترین کارهای این فیلمساز است، یکی از کنجکاویهای بزرگ جشنواره است. «بی همه چیز» سومین ساخته سینمایی محسن قرایی با فهرست بلندبالایی از بازیگران شناخته شده همچون پرویز پرستویی، هدیه تهرانی، هادی حجازیفر، باران کوثری، مهتاب نصیرپور و... از جمله آثاری است که اشتیاق برای دیدن آن بالاست. به این فهرست میتوان
«تی تی» آیدا پناهنده را هم اضافه کرد که با «اسرافیل» و «ناهید» هم در مجامع بینالمللی خوش درخشیده و هم تم زنانه و همیشگی سینمایش با اقبال منتقدان و مخاطبان همراه بود. الناز شاکردوست و هوتن شکیبا از بازیگران این فیلم هستند که علاوه بر «تی تی» در «ابلق» آبیار هم حضور مشترک دارند. «شیشلیک» محمدحسین مهدویان که کمدی- اجتماعی است و فضایی متفاوت از دیگر آثار این فیلمساز دارد، با وجود حواشی هفته اخیر و اعمال اصلاحیههای متعدد از سوی شورای بازبینی به این فیلم، اجازه ورود به جشنواره فیلم فجر را یافت. رضا عطاران یکی از بازیگران این فیلم است که علاوه بر «شیشلیک»، «روشن» سید روحالله حجازی را هم در جشنواره دارد؛ دو فیلمی که پس از کش و قوس فراوان در جشنواره امسال حضور یافتهاند. فیلم تازه روحالله حجازی هم از جمله آثاری است که در اخبار اولیه اعلام شد به دیوار ممیزی خورده و سازندگانش با اعمال تغییرات موانع نمایش فیلم را برطرف کردهاند. «ستاره بازی» هاتف علیمردانی که علاوه بر شبنم مقدمی، فرهاد اصلانی و علی مصفا با حضور بازیگران خارجی در کانادا تولید شده در کنار «تک تیرانداز» علی غفاری، «رُمانتیسم عماد و طوبا» کاوه صباغزاده و «یدو» مهدی جعفری از دیگر فیلمهایی هستند که با کاندیدا شدن برای سیمرغ مجوز نمایش در جشنواره امسال را پیدا کردند. همچنین پس از بازبینی 31 فیلم مستند بلند (بالای 70 دقیقه) و 38 فیلم کوتاه (۳ تا 15 دقیقه) از خروجیهای جشنواره سینما حقیقت و جشنواره فیلم کوتاه تهران، نامزدهای این دو بخش هم اعلام شدند. ایساتیس (علیرضا دهقان)، خانه (افسانه سالاری)، رؤیاهای خالکوبی شده (مهدی گنجی)، کودتای 53 (تقی امیرانی) و هجده هزار پا (مهدی شامحمدی) در بخش مستند بلند و جلد (احسان معجونی)، شاهد (علی عسگری)، گوشت تلخ (فرید حاجی)، ماسک (نوا رضوانی) و ناهید (صمد علیزاده) و وضعیت اورژانسی (مریم اسمیخانی) در بخش کوتاه داستانی نامزدهای این دو بخش هستند.
این 16 فیلم تمام بضاعت سینما نیست
هر سال حرف و حدیثها درباره فیلمها و فیلمسازها پس از اعلام اسامی فیلمهای راه یافته به جشنواره توسط هیأت انتخاب آغاز میشود. امسال با حذف هیأت انتخاب و توقف تولید آثار سینمایی به خاطر شرایط کرونا تصور این بود که جنجالهای فیلمهای راه نیافته به جشنواره کمتر شود و برگزارکنندگان جشنواره با دست بازتری نسبت به گزینش آثار اقدام کنند اما تجربه نشان داد که این سر و صداها جزو جداییناپذیر جشنواره است و باید باشد که اطمینان بیابیم که این جشنواره خودمان است؛ با همه تب و تابهایش. جشنی 10 روزه داریم و قرار است تنها بخشی از واقعیت یک ساله سینمای ایران را رصد کنیم. دستاورد سینمای ایران به این 16 اثر محدود نمیشود. نه بودن فیلم در جشنواره اثبات بهتر بودن آن است و نه راه نیافتنش بهانهای برای احساس قربانی شدن. اگر چه مسلماً با حذف حلقه شورای بازبینی و نظارت سرنوشتی متفاوت در انتظار برندگان اصلی سیمرغ بود.
برش
«قاتل و وحشی» در گیر و دار ممیزی
انتشار فهرست فیلمهای کنار گذاشته از جشنواره بسیاری را غافلگیر کرد، اگر چه شاید با وجود حواشی هفته گذشته عنوان «غافلگیری» برای غیبت «قاتل و وحشی» در میان 16 فیلم راه یافته به جشنواره متناقض به نظر برسد اما وقتی همه اهالی سینما و دوستدارانش پس از یک سال منتظر حضور این فیلم در این دوره از جشنواره بوده باشند و به شکل جدی نمایش این فیلم را مطالبه کرده باشند، میتوان عنوان غافلگیری را برای حذف فیلم تحسین شده حمید نعمتالله استفاده کرد. «قاتل و وحشی» شاید مهمترین نام در بین حذفشدگان جشنواره سیونهم است؛دلیلی که از سوی رسانهها برای عدم نمایش این فیلم عنوان شده نمایش موی تراشیده و گوش لیلا حاتمی بود. محمد مهدی طباطبایینژاد در گفتوگویی اعلام کرده که در صورت صدور پروانه نمایش، این فیلم در بخش خارج از مسابقه به نمایش در میآید. شگفتی بعدی، نبود فیلم «چپ، راست» حامد محمدی در میان فیلمهای منتخب جشنواره امسال بود؛فیلمی که بهخاطر مضمون سیاسیاش در برخی رسانهها از آن بهعنوان بازگشت دوباره تهیهکنندهاش منوچهر محمدی به روزهای پر حاشیه «مارمولک» یاد میشود. طبق اطلاعات منتشر شده در کانال سینما دیلی، فیلم تازه حامد محمدی داستان جابهجایی بچههای یک زوج اصولگرا و اصلاحطلب در بیمارستان است که سبب ماجراهای مختلفی میشود؛ در فیلم اشارهها و کنایههای فراوانی به اتفاقات سیاسی روز وجود دارد. رامبد جوان، پیمان قاسمخانی، ویشکا آسایش، سارا بهرامی، سروش صحت، ستاره اسکندری و... از جمله بازیگران این فیلم هستند، البته دبیر جشنواره در گفتوگو با ایسنا حذف فیلم دیگری غیر از «قاتل و وحشی» به خاطر مشکل ممیزی را رد کرده و گفته: «بجز همین یک فیلم که اصلاً در اختیار جشنواره قرار نگرفته تا داوران ببینند، بقیه فیلمها توسط هیأت داوری دیده شده و هر آنچه در بخش سودای سیمرغ نیست در واقع در سبد انتخاب داوران قرار نداشته است.» اعتراضها به فیلمهای بازمانده از فهرست نهایی در مقایسه با شرایط سالهای گذشته بهتر بود و حداقل در روز گذشته رسانهها بازتاب بیانیههای اعتراضی صاحبان آثار نبود. «صحنهزنی» از معدود بازماندگان فجر بود که سازندگانش اعتراضات تندی را نسبت به حذف این فیلم عنوان کردند.
وزارت میراث فرهنگی و گردشگری به مصوبه امحای شناورهای سنتی چوبی اعتراض کرد
دستور نابودی میراث دریانوردی ایران
زهرا کشوری
خبرنگار
یک مصوبه حکم به بسته شدن دفترحیات لنجهای چوبی سنتی بر ساحل خلیجفارس و دریای عمان از چابهار تا آبادان را داده است. مصوبهای که میخواهد لنجهای فایبرگلاس و فلزی را جایگزین لنجهای چوبی کند. این مصوبه ۵ سال زمان تعیین کرده تا لنجهای زیر ۵۰۰ تن امحا شوند. هدف از اجرای این مصوبه حذف ابزار قاچاق کالا از دریا، انتقال فعالیتهای غیررسمی به رسمی و تجاری، رونق فعالیتهای کشتیسازی داخلی و خدمات تعمیر و نگهداری آنها و نیز افزایش ایمنی دریایی است . ۹۹ درصد از لنجهای چوبی نوار ساحلی جنوبی کشور شامل این مصوبه میشوند. فقط در بندر تاریخی کنگ، 5000 نفر با اجرای این مصوبه به طور مستقیم بیکار میشوند. پرونده ثبت جهانی مهارتهای دانش سنتی لنجسازی و دریانوردی خلیج فارس نیز با این مصوبه بلافاصله از یونسکو خارج میشود. مسأله آنقدر جدی است که علی اصغر مونسان، وزیر میراث فرهنگی در نامهای به دولت اعتراض خود را نسبت به برنامه جایگزینی لنجها اعلام کرد. این پرونده از جمله پروندههایی است که باعث شد تا نام خلیج فارس در حافظه یونسکو ثبت شود. یونسکو پرونده ایران را به شرط پاسداری و حفاظت فوری میراث ناملموس در خطرِ مهارت سنتی لنجسازی ایران و دریانوردی با آن در خلیج فارس ثبت کرد. ۹ سال بعد از ثبت جهانی این میراث ناملموس، وزارت راه و شهرسازی مصوبه جایگزینی را در کمیسیون اقتصادی دولت تصویب کرد تا این پرونده ثبت جهانی در خطر قطعی خروج از یونسکو قرار گیرد.وزیر میراث فرهنگی هم هشدار میدهد تصمیم وزارت راه و شهرسازی در این باره موجب تسریع در نابودی دانش لنجسازی بومی میشود. او این مصوبه را مغایربا تعهدات بینالمللی ایران میداند. حذف پرونده ثبت جهانی میراث ناملموس لنجسازی و دریانوردی ایرانیان در خلیج فارس، فرصت را به کشورهای دیگر چون کویت میدهد تا نام خودشان را جایگزین ایران بر پیشانی یونسکو کنند.
فرهاد نظری، مدیرکل سابق ثبت آثار و حفظ احیای میراث معنوی و طبیعی سازمان میراث فرهنگی در گفتوگو با «ایران» ثبت این پرونده را یکی از آرزوهای دیرینه ایران میداند و میگوید: «این پرونده دارای اسناد مهمی است که نشان میدهد ایران صاحب یکی از قدیمیترین نیروهای دریایی در جهان است.» به گفته او همین مسأله هم باعث ثبت جهانی این میراث که در خطر فراموشی قرار دارد، شد. چون نیاز به پاسداری فوری دارد. او میگوید: «از زمان ثبت تا به امروز دوبار گزارش دورهای به یونسکو ارسال شده است. کارهای پژوهشی و علمی زیادی هم انجام گرفته. چند فروند بوم قدیمی(لنج) اقیانوس پیما که دارای تکنولوژی پیچیدهای است نیز بازسازی شده. «نظری نشان پرچم کشور کویت را همین بومهای اقیانوس پیما میداند و آن را نشانهای از اهمیت فرهنگی وجود چنین لنجهایی برمیشمرد. نظری هم مصوبه اخیر دولت را همسو با پرونده ثبت جهانی در یونسکو نمیداند.ایوب زارعی، شهردار بندر تاریخی کنگ هم در گفتوگو با «ایران» از ایجاد یک پایگاه جهانی برای حفاظت از دانش سنتی لنجسازی و دریانوردی خلیج فارس در بندر کنگ پس از ثبت جهانی این میراث ناملموس خبر میدهد. این پایگاه هم لنجهای سنتی را حفاظت میکند هم احیای آنها را آموزش میدهد. به گفته زارعی ۱۵ نوع لنج موجهای خلیج فارس را با هدف صیادی و تجارت میکاود. وقتی موتور روی لنجهایی که با بادبانها حرکت میکردند قرار میگیرد به آن جهاز میگویند. او یکی از مهمترین جهازهای ایران را لنج اقیانوسپیمای «بوم» میداند که در خطر نابودی و فراموشی قرار داشت. او میگوید: «این بومها تولید نمیشد. بومهایی هم که از رده خارج میشد، احیا نمیشد.» شهرداری کنگ بعد از ثبت جهانی پرونده، تصمیم میگیرد بومها را مثل خانههای تاریخی احیا کند. او میگوید: «یک جهاز را با کمک و راهنمایی ناخداها و دریانوردهای کنگی خریداری کردیم. احیای این لنج، مردم را هم علاقهمند به حفاظت از بزرگترین صنایع دستی ایران کرد. او میگوید: «مردم خیال شان راحت شد که سازمان بنادر و دریانوردی مجوز میدهد بنابراین شروع به مرمت اساسی لنجها کردند. الان لنجی را که کاملاً از رده خارج شده بود مرمت کردیم. مرمت لنجها پای یک سرمایهگذار تهرانی را هم به بندر کنگ باز کرد. این سرمایهگذار هم مرمت یکی از بومهای اقیانوس پیما را روی میز گذاشت. شهرداری کنگ نیز برای زندهسازی این مهارت با همکاری منابع طبیعی چوب کرت را هم از سیریک تهیه کرد تا مشکل مواد اولیه بندریها برای احیای صنعت لنجسازی بر طرف شود. زارعی میگوید: «بخشی از چوبهای مورد نیاز را هم از آفریقا وارد کردیم اما به تازگی گمرک جلوی واردات این چوبها را گرفته است.» او این ممنوعیت را از چشم مصوبه اخیر میبیند. ممنوعیتی که بندرنشینان کنگ را دوباره نگران سرنوشت لنجهایی کرده که تمام سرمایه آنها است. مصوبه اخیر در حالی دفتر لنجسازی سنتی و تاریخ ۲۵۰۰ ساله دریانوردی در ایران را برای همیشه غرق میکند که پایگاه میراث جهانی کنگ به تازگی با تهیه دفترهای نقاشی آموزش کودکان برای لنجسازی را از دبستان شروع کرده بود. شهرداری کنگ به گفته زارعی تفاهمنامهای هم با اداره کل نوسازی مدارس و اداره کل آموزش و پرورش استان بست تا هنرستان علوم و فنون دریایی در کنار کارگاه لنجسازی بهصورت عملی کودکان دریا را آموزش دهد.
محدود شدن کاربری لنج های چوبی
مشکلات و موانع برای ادامه کار و تولید لنجهای سنتی در بنادر جنوبی به همین جا ختم نمیشود. شهرداری کنگ برای لنجهای سنتی کاربری گردشگری تعریف کرده. این کاربری در تمام کشورهای ساحلی سابقه دارد. بسیاری از کشورهای بندری لنجهای قدیمی را به رستوران، اقامتگاه بومگردی و... تبدیل کردهاند یا آنها را در مسیر گردشگری دریایی به آب انداختهاند. کنگیها هم همین برنامه را دارند. اما زارعی میگوید: «سازمان بنادر و دریانوردی اجازه نمیدهد این لنجها بیشتر از دو مایل از خلیج فارس را بپیمایند.» لنجهای گردشگری براساس همین تصمیم نمیتواند مسافران را از کنگ به قشم، کیش یا بندرعباس ببرند. زارعی میگوید: «این بومها اقیانوس پیما هستند، مسیرها هم کوتاه است هیچ مشکلی برای رونق گردشگری در این مسیر ندارند.»
لزوم اخذ کارت ملوانی برای گردشگران!
زارعی میگوید: «سازمان دریانوردی به آنها گفته گردشگران به شرطی میتوانند سوار این لنجها شوند که کارت ملوانی داشته باشند. او میپرسد مگر مسافرانی که سوار هواپیما میشوند همه کارت خلبانی یا میهمانداری دارند؟.»
به گفته زراعی اگر لنجهای سنتی امحا شوند 5000 نفر از جمعیت ۲۰ هزار نفری کنگ که روی لنجها کار میکنند از کار بیکار میشوند. بدون شک امحای لنجهای سنتی از چابهار تا آبادان افراد بسیار زیادی را بیکار میکند. آمارهای غیر رسمی تعداد بیکاران را بیش از یک میلیون خانوار میداند. او میگوید: «گنجایش ۹۰ درصد لنجهای نوار ساحلی خلیج فارس زیر ۵۰۰ تن است.» این مصوبه در حالی تشویش را به جان ناخدایان بندری انداخته است که شهرداری کنگ بهدنبال ایجاد دانشکده علوم و فنون دریانوردی با کمک دانشگاه علم و صنعت است. زارعی میگوید: «این مصوبه همه برنامهها را نقش بر آب میکند. ما فقط با ۲۵۰ ناخدا مصاحبه کردیم تا این علم و صنعت را مکتوب کنیم. با این مصوبه باید پاسخ بدهیم که چرا ۹سال برای زنده کردن یک صنعت هزینه کردیم که حالا قرار است امحا شود؟» امحای لنجهای سنتی تنها صیادان و تاجران را بیکار نمیکند. کارگاههای تعمیرات لنجها را هم تعطیل میکند. در کنگ سه کارگاه وجود دارد که بیش از 2000 نفر در آنها شاغل هستند.»
ناخدا علی حمود، مسئول موزه دریانوردی کنگ و موزه مردم شناسی هم دلش مثل روزهای طوفانی خلیج فارس پر از تشویش است. او به «ایران» میگوید: «پدربزرگ من روی این لنج کار میکرد حالا هم پسرم روی آن کار میکند. با اجرای این مصوبه مردم گرفتار میشوند.» حمود میگوید: من نمیتوانم توی لنج فایبرگلاس زندگی کنم. هیچ موجودی حتی سوسک و موش بهدلیل وجود مواد شیمیایی نمیتواند در فایبرگلاسها زندگی کند.» او امحای لنجهای سنتی را باعث از بین رفتن یک نسل میداند و میگوید: «از شنیدن تصویب این مصوبه مثل بید میلرزم. نمیتوانم بعد از ۶۰ سال لنج فایبرگلاس سوار شوم.» او میگوید: «لنج چوبی را بدون وسایل برقی میسازیم ۵۰ تا ۶۰ سال عمر میکند. لنجهای فایبرگلاس ۲۰ سال عمر دارند.» او نقبی به جنگ کویت و عراق میزند و میگوید: «کویتی ها یک لنج به کنگیها فروختند بعد از جنگ ایران و عراق آمدند دوباره خریدند و به کویت بردند.» به گفته ناخدا روی هر لنج ۳۰۰ تا ۴۰۰ تنی بین ۷تا ۸ نفر کار میکنند.
ایران مشتری فایبرگلاسهای بدون کاربرد کشورهای حوزه خلیجفارس
محمد نور فرجام پور، نماینده یکی از سرمایهگذاران تهرانی در صنعت لنجهای سنتی است. او به «ایران» میگوید: «کشورهای اطراف به ما لنج فایبرگلاس میفروشند اما لنجهای سنتی ما را میخرند و احیا میکنند.» به گفته او هیچ کدام از این کشورها برای صیادی از لنج فایبرگلاس استفاده نمیکنند.
همچنین فایبرها باعث فاسد شدن برخی محصولات صادراتی چون هندوانه هم میشوند. به گفته فرجامپور هزینه هر لنج فایبرگلاس ۵۰۰ تنی ۷ میلیارد تومان است. چند نفر از صیادان جنوبی یا صاحبان لنجهایی که کالاهای وارداتی و صادراتی را به کشورهای حوزه خلیج فارس میبرند قادر به پرداخت چنین هزینهای هستند؟ چرا باید لنجهایی را که گاهی تا ۹۰ سال عمر میکنند جایگزین لنجهایی با عمر ۲۰ ساله کرد؟ لنجهایی که هم سلامت جاشوها وهم بهداشت محصولات صادراتی را به خطر میاندازد.
نیم نگاه
وزیر میراث فرهنگی هشدار داد این تصمیم موجب تسریع در نابودی دانش لنج سازی بومی میشود. او این مصوبه را مغایربا تعهدات بینالمللی ایران میداند. حذف پرونده ثبت جهانی میراث ناملموس لنجسازی و دریانوردی ایرانیان در خلیج فارس ، فرصت را به کشورهای دیگر چون کویت می دهد تا نام خودشان را جایگزین ایران بر پیشانی یونسکو کنند
خبرنگار
یک مصوبه حکم به بسته شدن دفترحیات لنجهای چوبی سنتی بر ساحل خلیجفارس و دریای عمان از چابهار تا آبادان را داده است. مصوبهای که میخواهد لنجهای فایبرگلاس و فلزی را جایگزین لنجهای چوبی کند. این مصوبه ۵ سال زمان تعیین کرده تا لنجهای زیر ۵۰۰ تن امحا شوند. هدف از اجرای این مصوبه حذف ابزار قاچاق کالا از دریا، انتقال فعالیتهای غیررسمی به رسمی و تجاری، رونق فعالیتهای کشتیسازی داخلی و خدمات تعمیر و نگهداری آنها و نیز افزایش ایمنی دریایی است . ۹۹ درصد از لنجهای چوبی نوار ساحلی جنوبی کشور شامل این مصوبه میشوند. فقط در بندر تاریخی کنگ، 5000 نفر با اجرای این مصوبه به طور مستقیم بیکار میشوند. پرونده ثبت جهانی مهارتهای دانش سنتی لنجسازی و دریانوردی خلیج فارس نیز با این مصوبه بلافاصله از یونسکو خارج میشود. مسأله آنقدر جدی است که علی اصغر مونسان، وزیر میراث فرهنگی در نامهای به دولت اعتراض خود را نسبت به برنامه جایگزینی لنجها اعلام کرد. این پرونده از جمله پروندههایی است که باعث شد تا نام خلیج فارس در حافظه یونسکو ثبت شود. یونسکو پرونده ایران را به شرط پاسداری و حفاظت فوری میراث ناملموس در خطرِ مهارت سنتی لنجسازی ایران و دریانوردی با آن در خلیج فارس ثبت کرد. ۹ سال بعد از ثبت جهانی این میراث ناملموس، وزارت راه و شهرسازی مصوبه جایگزینی را در کمیسیون اقتصادی دولت تصویب کرد تا این پرونده ثبت جهانی در خطر قطعی خروج از یونسکو قرار گیرد.وزیر میراث فرهنگی هم هشدار میدهد تصمیم وزارت راه و شهرسازی در این باره موجب تسریع در نابودی دانش لنجسازی بومی میشود. او این مصوبه را مغایربا تعهدات بینالمللی ایران میداند. حذف پرونده ثبت جهانی میراث ناملموس لنجسازی و دریانوردی ایرانیان در خلیج فارس، فرصت را به کشورهای دیگر چون کویت میدهد تا نام خودشان را جایگزین ایران بر پیشانی یونسکو کنند.
فرهاد نظری، مدیرکل سابق ثبت آثار و حفظ احیای میراث معنوی و طبیعی سازمان میراث فرهنگی در گفتوگو با «ایران» ثبت این پرونده را یکی از آرزوهای دیرینه ایران میداند و میگوید: «این پرونده دارای اسناد مهمی است که نشان میدهد ایران صاحب یکی از قدیمیترین نیروهای دریایی در جهان است.» به گفته او همین مسأله هم باعث ثبت جهانی این میراث که در خطر فراموشی قرار دارد، شد. چون نیاز به پاسداری فوری دارد. او میگوید: «از زمان ثبت تا به امروز دوبار گزارش دورهای به یونسکو ارسال شده است. کارهای پژوهشی و علمی زیادی هم انجام گرفته. چند فروند بوم قدیمی(لنج) اقیانوس پیما که دارای تکنولوژی پیچیدهای است نیز بازسازی شده. «نظری نشان پرچم کشور کویت را همین بومهای اقیانوس پیما میداند و آن را نشانهای از اهمیت فرهنگی وجود چنین لنجهایی برمیشمرد. نظری هم مصوبه اخیر دولت را همسو با پرونده ثبت جهانی در یونسکو نمیداند.ایوب زارعی، شهردار بندر تاریخی کنگ هم در گفتوگو با «ایران» از ایجاد یک پایگاه جهانی برای حفاظت از دانش سنتی لنجسازی و دریانوردی خلیج فارس در بندر کنگ پس از ثبت جهانی این میراث ناملموس خبر میدهد. این پایگاه هم لنجهای سنتی را حفاظت میکند هم احیای آنها را آموزش میدهد. به گفته زارعی ۱۵ نوع لنج موجهای خلیج فارس را با هدف صیادی و تجارت میکاود. وقتی موتور روی لنجهایی که با بادبانها حرکت میکردند قرار میگیرد به آن جهاز میگویند. او یکی از مهمترین جهازهای ایران را لنج اقیانوسپیمای «بوم» میداند که در خطر نابودی و فراموشی قرار داشت. او میگوید: «این بومها تولید نمیشد. بومهایی هم که از رده خارج میشد، احیا نمیشد.» شهرداری کنگ بعد از ثبت جهانی پرونده، تصمیم میگیرد بومها را مثل خانههای تاریخی احیا کند. او میگوید: «یک جهاز را با کمک و راهنمایی ناخداها و دریانوردهای کنگی خریداری کردیم. احیای این لنج، مردم را هم علاقهمند به حفاظت از بزرگترین صنایع دستی ایران کرد. او میگوید: «مردم خیال شان راحت شد که سازمان بنادر و دریانوردی مجوز میدهد بنابراین شروع به مرمت اساسی لنجها کردند. الان لنجی را که کاملاً از رده خارج شده بود مرمت کردیم. مرمت لنجها پای یک سرمایهگذار تهرانی را هم به بندر کنگ باز کرد. این سرمایهگذار هم مرمت یکی از بومهای اقیانوس پیما را روی میز گذاشت. شهرداری کنگ نیز برای زندهسازی این مهارت با همکاری منابع طبیعی چوب کرت را هم از سیریک تهیه کرد تا مشکل مواد اولیه بندریها برای احیای صنعت لنجسازی بر طرف شود. زارعی میگوید: «بخشی از چوبهای مورد نیاز را هم از آفریقا وارد کردیم اما به تازگی گمرک جلوی واردات این چوبها را گرفته است.» او این ممنوعیت را از چشم مصوبه اخیر میبیند. ممنوعیتی که بندرنشینان کنگ را دوباره نگران سرنوشت لنجهایی کرده که تمام سرمایه آنها است. مصوبه اخیر در حالی دفتر لنجسازی سنتی و تاریخ ۲۵۰۰ ساله دریانوردی در ایران را برای همیشه غرق میکند که پایگاه میراث جهانی کنگ به تازگی با تهیه دفترهای نقاشی آموزش کودکان برای لنجسازی را از دبستان شروع کرده بود. شهرداری کنگ به گفته زارعی تفاهمنامهای هم با اداره کل نوسازی مدارس و اداره کل آموزش و پرورش استان بست تا هنرستان علوم و فنون دریایی در کنار کارگاه لنجسازی بهصورت عملی کودکان دریا را آموزش دهد.
محدود شدن کاربری لنج های چوبی
مشکلات و موانع برای ادامه کار و تولید لنجهای سنتی در بنادر جنوبی به همین جا ختم نمیشود. شهرداری کنگ برای لنجهای سنتی کاربری گردشگری تعریف کرده. این کاربری در تمام کشورهای ساحلی سابقه دارد. بسیاری از کشورهای بندری لنجهای قدیمی را به رستوران، اقامتگاه بومگردی و... تبدیل کردهاند یا آنها را در مسیر گردشگری دریایی به آب انداختهاند. کنگیها هم همین برنامه را دارند. اما زارعی میگوید: «سازمان بنادر و دریانوردی اجازه نمیدهد این لنجها بیشتر از دو مایل از خلیج فارس را بپیمایند.» لنجهای گردشگری براساس همین تصمیم نمیتواند مسافران را از کنگ به قشم، کیش یا بندرعباس ببرند. زارعی میگوید: «این بومها اقیانوس پیما هستند، مسیرها هم کوتاه است هیچ مشکلی برای رونق گردشگری در این مسیر ندارند.»
لزوم اخذ کارت ملوانی برای گردشگران!
زارعی میگوید: «سازمان دریانوردی به آنها گفته گردشگران به شرطی میتوانند سوار این لنجها شوند که کارت ملوانی داشته باشند. او میپرسد مگر مسافرانی که سوار هواپیما میشوند همه کارت خلبانی یا میهمانداری دارند؟.»
به گفته زراعی اگر لنجهای سنتی امحا شوند 5000 نفر از جمعیت ۲۰ هزار نفری کنگ که روی لنجها کار میکنند از کار بیکار میشوند. بدون شک امحای لنجهای سنتی از چابهار تا آبادان افراد بسیار زیادی را بیکار میکند. آمارهای غیر رسمی تعداد بیکاران را بیش از یک میلیون خانوار میداند. او میگوید: «گنجایش ۹۰ درصد لنجهای نوار ساحلی خلیج فارس زیر ۵۰۰ تن است.» این مصوبه در حالی تشویش را به جان ناخدایان بندری انداخته است که شهرداری کنگ بهدنبال ایجاد دانشکده علوم و فنون دریانوردی با کمک دانشگاه علم و صنعت است. زارعی میگوید: «این مصوبه همه برنامهها را نقش بر آب میکند. ما فقط با ۲۵۰ ناخدا مصاحبه کردیم تا این علم و صنعت را مکتوب کنیم. با این مصوبه باید پاسخ بدهیم که چرا ۹سال برای زنده کردن یک صنعت هزینه کردیم که حالا قرار است امحا شود؟» امحای لنجهای سنتی تنها صیادان و تاجران را بیکار نمیکند. کارگاههای تعمیرات لنجها را هم تعطیل میکند. در کنگ سه کارگاه وجود دارد که بیش از 2000 نفر در آنها شاغل هستند.»
ناخدا علی حمود، مسئول موزه دریانوردی کنگ و موزه مردم شناسی هم دلش مثل روزهای طوفانی خلیج فارس پر از تشویش است. او به «ایران» میگوید: «پدربزرگ من روی این لنج کار میکرد حالا هم پسرم روی آن کار میکند. با اجرای این مصوبه مردم گرفتار میشوند.» حمود میگوید: من نمیتوانم توی لنج فایبرگلاس زندگی کنم. هیچ موجودی حتی سوسک و موش بهدلیل وجود مواد شیمیایی نمیتواند در فایبرگلاسها زندگی کند.» او امحای لنجهای سنتی را باعث از بین رفتن یک نسل میداند و میگوید: «از شنیدن تصویب این مصوبه مثل بید میلرزم. نمیتوانم بعد از ۶۰ سال لنج فایبرگلاس سوار شوم.» او میگوید: «لنج چوبی را بدون وسایل برقی میسازیم ۵۰ تا ۶۰ سال عمر میکند. لنجهای فایبرگلاس ۲۰ سال عمر دارند.» او نقبی به جنگ کویت و عراق میزند و میگوید: «کویتی ها یک لنج به کنگیها فروختند بعد از جنگ ایران و عراق آمدند دوباره خریدند و به کویت بردند.» به گفته ناخدا روی هر لنج ۳۰۰ تا ۴۰۰ تنی بین ۷تا ۸ نفر کار میکنند.
ایران مشتری فایبرگلاسهای بدون کاربرد کشورهای حوزه خلیجفارس
محمد نور فرجام پور، نماینده یکی از سرمایهگذاران تهرانی در صنعت لنجهای سنتی است. او به «ایران» میگوید: «کشورهای اطراف به ما لنج فایبرگلاس میفروشند اما لنجهای سنتی ما را میخرند و احیا میکنند.» به گفته او هیچ کدام از این کشورها برای صیادی از لنج فایبرگلاس استفاده نمیکنند.
همچنین فایبرها باعث فاسد شدن برخی محصولات صادراتی چون هندوانه هم میشوند. به گفته فرجامپور هزینه هر لنج فایبرگلاس ۵۰۰ تنی ۷ میلیارد تومان است. چند نفر از صیادان جنوبی یا صاحبان لنجهایی که کالاهای وارداتی و صادراتی را به کشورهای حوزه خلیج فارس میبرند قادر به پرداخت چنین هزینهای هستند؟ چرا باید لنجهایی را که گاهی تا ۹۰ سال عمر میکنند جایگزین لنجهایی با عمر ۲۰ ساله کرد؟ لنجهایی که هم سلامت جاشوها وهم بهداشت محصولات صادراتی را به خطر میاندازد.
نیم نگاه
وزیر میراث فرهنگی هشدار داد این تصمیم موجب تسریع در نابودی دانش لنج سازی بومی میشود. او این مصوبه را مغایربا تعهدات بینالمللی ایران میداند. حذف پرونده ثبت جهانی میراث ناملموس لنجسازی و دریانوردی ایرانیان در خلیج فارس ، فرصت را به کشورهای دیگر چون کویت می دهد تا نام خودشان را جایگزین ایران بر پیشانی یونسکو کنند
هزینهتراشی به ضرر معیشت مردم
محمد رضا تابش
نماینده ادوار مجلس
دولت و مجلس دو نهادی هستند که هر یک بر اساس قانون و به ترتیبی خود را درباره قانون بودجه کشور محق میدانند. اما در اینجا به عنوان کسی که سالها در کسوت نمایندگی مجلس حضور داشتهام، توضیح میدهم که چرا باید از نزدیک بودن بودجه به لایحه دولت و اکتفا کردن مجلس به اعمال برخی اصلاحات و اجتناب آن از تغییر کلیات و شاکله اصلی بودجه دفاع کرد. قانون بودجه یک سند مالی است که فهرست درآمدها و هزینههای سالانه کل کشور را مشخص میکند. دولت در تدوین این قانون موظف است که آن را به مثابه برشی از برنامههای پنج ساله کشور و در انطباق حداکثری با اسناد بالادستی از جمله سند چشمانداز، سیاستهای کلان ابلاغی از سوی مقام معظم رهبری و برنامههای توسعه تدوین کند. چنان که بودجه 1400 باید با توجه به قرار داشتن در سال آخر برنامه توسعه ششم زمینهساز ایفای تعهدات دولت بر اساس این برنامه یا دستکم کاهش دهنده فاصله اهداف محقق شده یا پیشبینیها باشد. از طرف دیگر باید اذعان داشت که نگاه دولت در این مورد یک نگاه کلان است. معمولاً لایحه بودجه با اتکا به گزارشهای وزرا و رؤسای سازمانهای مختلف و با محوریت سازمان برنامه و بودجه از تنگناهای اقتصادی پیش رو، منابع درآمدی قابل تحقق از محل صادرات نفتی و غیرنفتی و اخذ مالیاتهای مختلف تهیه میشود...
و تدوین فهرست هزینهها بر اساس اولویتبندی نیاز دستگاههای مختلف انجام میشود. اولویتهایی که مبنای آن کلاننگری ملی برای تحقق هدفهایی همچون حفظ امنیت کشور، تأمین معیشت مردم، ایجاد سطح اشتغال مطلوب و تأمین حقوق و مزایای کارکنان و نظایر آن است.
این ملاحظات در تدوین لایحه بودجه 1400 در حالی انجام شده است که کشور با محدودیتها و چالشهای متعدد داخلی و خارجی مواجه است. در حالی که هزینه جاری دستگاههای اجرایی مانند بهداشت و درمان، آموزش و پرورش و تأمین حقوق و مزایای کارکنان سر به آسمان میساید. منابع درآمد مالیاتی به بخش خصوصی و خصولتی وابسته است که به دلیل مشکلات متعدد با کاهش قابل توجه درآمد مواجه بودهاند و نمیتوان فشار مضاعفی را بر آنها تحمیل کرد.
مواجهه با تحریمهایی که گاه میزان صادرات نفتی را به کمتر از 500 هزار بشکه رسانده و نیز وجود موانع جدی در تعاملات بانکی بینالمللی بر اثر دو عامل تحریم و نپیوستن به «اف ای تی اف» سبب شده که انتقال ارز ناشی از صادرات به داخل یا خرید تجهیزات مورد نیاز صنایع مختلف با مشکل مواجه باشد. در چنین شرایطی الزاماً دولت باید در تدوین بودجه و مثلاً پیشبینی میزان درآمدهای خود از صادرات نفتی رویکردی زیرکانه در پیش گیرد که از به طمع انداختن دشمنان برای تحمیل فشار بیشتر جلوگیری کند. اینکه نمیگوییم که چون تحریم هستیم نمیتوانیم بیش از 500 هزار بشکه نفت بفروشیم، محصول همین ملاحظات سیاست خارجی است و این تنها ملاحظه سیاسی است که میتواند در بودجهریزی به دلیل ارتباطش با منافع کلان و امنیت ملی محلی از اعراب داشته باشد. کما اینکه دولت در بودجه 1400 به دنبال آن بود که با توجه به تغییر هیأت حاکمه در امریکا در عین مواجهه با تحریمها نیم نگاهی نیز به امکان ایجاد گشایشهایی برای کشور و معیشت مردم داشته باشد.
لایحه دولت پس از تدوین بر اساس این مبانی به مجلس ارائه میشود. نهادی که باید با دید کلاننگر و ملی به اصلاح بودجه بپردازد. اما آنچه بر اساس سالها تجربه به دست آمده این است که نگاه بخشی بر نگاه ملی غلبه دارد. همچنان که معمولاً دستگاههای مختلف برای افزایش بودجه خود دست به دامان لابیگری با کمیسیونهای مختلف مجلس و نمایندگان میشوند. مجلسی که بر اساس اصل 75 قانون اساسی نمیتواند قانونی تصویب کند که برای دولت هزینه در بر دارد و منبع تأمین مالیاش مشخص نیست برای برآوردن این نیازها دست به تغییراتی در ردیفهای بودجهای میزند که ممکن است شاکله منطقی پیشبینی شده را به کلی مخدوش کند. این همان چیزی است که مورد اعتراض رئیس جمهوری قرار گرفته است. اینکه از یک طرف نگاه سیاسی و زیرکانه دولت در پیشبینی درآمدهای نفتی را غیرواقع بینانه بدانند و در مقابل برای تأمین نیاز دستگاهها قیمت پیشبینی شده دولت برای دلار را از 11 هزارتومان به 17 هزار و 500 تومان افزایش دهند موضعی است که نتیجهای جز هزینه بیشتر بر معیشت مردم دربر ندارد. این در حالی است که دولت برای تأمین کسری بودجه احتمالی خود فروش اوراق قرضه را پیشبینی کرده بود که هم از خلق پول جدید جلوگیری میکند و هم با کم کردن از حجم نقدینگی سبب کمک به کاهش نرخ تورم میشود. این پیش بینیها در تدوین لایحه بودجه و پیشبینی خروجی متفاوت بودجه از مجلس در حالی است که دولت بنیه تخصصی و کارشناسی بسیار بیشتری نسبت به مجلس دارد. 17 وزارتخانه مملو از نیروهای متخصص در مقایسه با مجلسی که نمایندگانش تجربه کمتری دارند و مرکز پژوهشهایش تنها معادل یک سازمان دولتی است حفظ شاکله کلی لایحه بودجه را قابل دفاعتر میسازد. اما بودجه 1400 با این واقعیت سیاسی نیز روبهرو است که سال آینده سال انتخابات است. نمایندگانی که یا سودای ریاست جمهوری در سر دارند و یا به هواخواهی از دیگری میخواهند تسهیل کننده تشکیل دولتی به باور خود اصولگرا و انقلابی باشند میخواهند با مصوبات بودجهای به طبقات مختلف جامعه از معلمان و بازنشستگان تا دریافت کنندگان یارانه پیام انتخاباتی بدهد. حال آنکه اگر شرایط کشور ایجاب میکرد دولت نیز وظیفهای جز افزایش حمایتهای خود از این اقشار متصور نبود. اما به هر حال این نگاه سیاسی- انتخاباتی معضلی است که گریبانگیر بودجه امسال شده است. از لحاظ قانونی اما دست دولت از اصرار بر حفظ شاکله بودجه کوتاه است. در صحن علنی مجلس این گزارش کمیسیون تلفیق است که بررسی خواهد شد و نه لایحه دولت. این محصول یکی از عیبهای ساختاری است.
نماینده ادوار مجلس
دولت و مجلس دو نهادی هستند که هر یک بر اساس قانون و به ترتیبی خود را درباره قانون بودجه کشور محق میدانند. اما در اینجا به عنوان کسی که سالها در کسوت نمایندگی مجلس حضور داشتهام، توضیح میدهم که چرا باید از نزدیک بودن بودجه به لایحه دولت و اکتفا کردن مجلس به اعمال برخی اصلاحات و اجتناب آن از تغییر کلیات و شاکله اصلی بودجه دفاع کرد. قانون بودجه یک سند مالی است که فهرست درآمدها و هزینههای سالانه کل کشور را مشخص میکند. دولت در تدوین این قانون موظف است که آن را به مثابه برشی از برنامههای پنج ساله کشور و در انطباق حداکثری با اسناد بالادستی از جمله سند چشمانداز، سیاستهای کلان ابلاغی از سوی مقام معظم رهبری و برنامههای توسعه تدوین کند. چنان که بودجه 1400 باید با توجه به قرار داشتن در سال آخر برنامه توسعه ششم زمینهساز ایفای تعهدات دولت بر اساس این برنامه یا دستکم کاهش دهنده فاصله اهداف محقق شده یا پیشبینیها باشد. از طرف دیگر باید اذعان داشت که نگاه دولت در این مورد یک نگاه کلان است. معمولاً لایحه بودجه با اتکا به گزارشهای وزرا و رؤسای سازمانهای مختلف و با محوریت سازمان برنامه و بودجه از تنگناهای اقتصادی پیش رو، منابع درآمدی قابل تحقق از محل صادرات نفتی و غیرنفتی و اخذ مالیاتهای مختلف تهیه میشود...
و تدوین فهرست هزینهها بر اساس اولویتبندی نیاز دستگاههای مختلف انجام میشود. اولویتهایی که مبنای آن کلاننگری ملی برای تحقق هدفهایی همچون حفظ امنیت کشور، تأمین معیشت مردم، ایجاد سطح اشتغال مطلوب و تأمین حقوق و مزایای کارکنان و نظایر آن است.
این ملاحظات در تدوین لایحه بودجه 1400 در حالی انجام شده است که کشور با محدودیتها و چالشهای متعدد داخلی و خارجی مواجه است. در حالی که هزینه جاری دستگاههای اجرایی مانند بهداشت و درمان، آموزش و پرورش و تأمین حقوق و مزایای کارکنان سر به آسمان میساید. منابع درآمد مالیاتی به بخش خصوصی و خصولتی وابسته است که به دلیل مشکلات متعدد با کاهش قابل توجه درآمد مواجه بودهاند و نمیتوان فشار مضاعفی را بر آنها تحمیل کرد.
مواجهه با تحریمهایی که گاه میزان صادرات نفتی را به کمتر از 500 هزار بشکه رسانده و نیز وجود موانع جدی در تعاملات بانکی بینالمللی بر اثر دو عامل تحریم و نپیوستن به «اف ای تی اف» سبب شده که انتقال ارز ناشی از صادرات به داخل یا خرید تجهیزات مورد نیاز صنایع مختلف با مشکل مواجه باشد. در چنین شرایطی الزاماً دولت باید در تدوین بودجه و مثلاً پیشبینی میزان درآمدهای خود از صادرات نفتی رویکردی زیرکانه در پیش گیرد که از به طمع انداختن دشمنان برای تحمیل فشار بیشتر جلوگیری کند. اینکه نمیگوییم که چون تحریم هستیم نمیتوانیم بیش از 500 هزار بشکه نفت بفروشیم، محصول همین ملاحظات سیاست خارجی است و این تنها ملاحظه سیاسی است که میتواند در بودجهریزی به دلیل ارتباطش با منافع کلان و امنیت ملی محلی از اعراب داشته باشد. کما اینکه دولت در بودجه 1400 به دنبال آن بود که با توجه به تغییر هیأت حاکمه در امریکا در عین مواجهه با تحریمها نیم نگاهی نیز به امکان ایجاد گشایشهایی برای کشور و معیشت مردم داشته باشد.
لایحه دولت پس از تدوین بر اساس این مبانی به مجلس ارائه میشود. نهادی که باید با دید کلاننگر و ملی به اصلاح بودجه بپردازد. اما آنچه بر اساس سالها تجربه به دست آمده این است که نگاه بخشی بر نگاه ملی غلبه دارد. همچنان که معمولاً دستگاههای مختلف برای افزایش بودجه خود دست به دامان لابیگری با کمیسیونهای مختلف مجلس و نمایندگان میشوند. مجلسی که بر اساس اصل 75 قانون اساسی نمیتواند قانونی تصویب کند که برای دولت هزینه در بر دارد و منبع تأمین مالیاش مشخص نیست برای برآوردن این نیازها دست به تغییراتی در ردیفهای بودجهای میزند که ممکن است شاکله منطقی پیشبینی شده را به کلی مخدوش کند. این همان چیزی است که مورد اعتراض رئیس جمهوری قرار گرفته است. اینکه از یک طرف نگاه سیاسی و زیرکانه دولت در پیشبینی درآمدهای نفتی را غیرواقع بینانه بدانند و در مقابل برای تأمین نیاز دستگاهها قیمت پیشبینی شده دولت برای دلار را از 11 هزارتومان به 17 هزار و 500 تومان افزایش دهند موضعی است که نتیجهای جز هزینه بیشتر بر معیشت مردم دربر ندارد. این در حالی است که دولت برای تأمین کسری بودجه احتمالی خود فروش اوراق قرضه را پیشبینی کرده بود که هم از خلق پول جدید جلوگیری میکند و هم با کم کردن از حجم نقدینگی سبب کمک به کاهش نرخ تورم میشود. این پیش بینیها در تدوین لایحه بودجه و پیشبینی خروجی متفاوت بودجه از مجلس در حالی است که دولت بنیه تخصصی و کارشناسی بسیار بیشتری نسبت به مجلس دارد. 17 وزارتخانه مملو از نیروهای متخصص در مقایسه با مجلسی که نمایندگانش تجربه کمتری دارند و مرکز پژوهشهایش تنها معادل یک سازمان دولتی است حفظ شاکله کلی لایحه بودجه را قابل دفاعتر میسازد. اما بودجه 1400 با این واقعیت سیاسی نیز روبهرو است که سال آینده سال انتخابات است. نمایندگانی که یا سودای ریاست جمهوری در سر دارند و یا به هواخواهی از دیگری میخواهند تسهیل کننده تشکیل دولتی به باور خود اصولگرا و انقلابی باشند میخواهند با مصوبات بودجهای به طبقات مختلف جامعه از معلمان و بازنشستگان تا دریافت کنندگان یارانه پیام انتخاباتی بدهد. حال آنکه اگر شرایط کشور ایجاب میکرد دولت نیز وظیفهای جز افزایش حمایتهای خود از این اقشار متصور نبود. اما به هر حال این نگاه سیاسی- انتخاباتی معضلی است که گریبانگیر بودجه امسال شده است. از لحاظ قانونی اما دست دولت از اصرار بر حفظ شاکله بودجه کوتاه است. در صحن علنی مجلس این گزارش کمیسیون تلفیق است که بررسی خواهد شد و نه لایحه دولت. این محصول یکی از عیبهای ساختاری است.
2 برابر کردن یارانه دردی از مردم دوا نمیکند
محمود جامساز
اقتصاددان
در سالهای اخیر درآمدهای ارزی دولت بهواسطه محدودیتهای تحریم و همچنین شیوع کرونا افت شدیدی پیدا کرده است و باعث شده تا درآمدهای ریالی دولت نیز افت کند. این درحالی است که نرخ رشد منفی اقتصادی نیز روی درآمدهای مالیاتی تأثیر منفی داشته است.حال در شرایطی که مردم به دلیل رشد شدید قیمتها و کاهش ارزش پول ملی قدرت خرید خود را از دست دادهاند، تنها راه منطقی برای جبران آن توجه به رونق تولید و حذف موانع پیش روی فعالان اقتصادی و بخش خصوصی است.
براساس گزارشهای ارائه شده سالانه 900 هزار میلیارد تومان یارانه پنهان در کشور و در بخشهای مختلف پرداخت میشود. ضمن اینکه یارانههای آشکار دیگری مانند یارانه نقدی و معیشتی و اخیراً یارانه کالاهای اساسی با تصویب مجلس درحال پرداخت است. طبق مصوبه مجلس ماهانه باید به 40 میلیون نفر یارانه 100 هزار تومانی و به 20 میلیون نفر یارانه 120 هزار تومانی پرداخت شود که به سالانه 48 هزار میلیارد تومان منابع نیاز دارد.
این درحالی است که دولت با توجه به افت شدید درآمدها توان پرداخت این حجم از یارانه را ندارد و برای تأمین آن باید به استقراض از طریق انتشار اوراق قرضه و برداشت از ذخایر بانک مرکزی و صندوق توسعه ملی رو بیاورد. یکی دیگر از راههایی که دولت مجبور به طی آن میشود، افزایش قیمت خدمات دولتی مانند آب، برق و... است که منابع آن تکافوی هزینهها را نخواهد داد و بنابراین به استقراض از بانک مرکزی هدایت میشود که نتیجه آن رشد پایه پولی، نقدینگی و در نهایت تورم است که مردم از آن آسیب میبینند. هماکنون با احتساب یارانه اخیر مجلس، مشمولان یارانه ماهانه 145 هزارتومان دریافت میکنند که با محاسبه دلار 23 هزارتومانی، ماهانه 6.3 دلار و روزانه 23 سنت میشود. حتی اگر براساس تصمیم مجلس این یارانه دو برابر شود، میزان یارانه روزانه به 40 سنت میرسد که جوابگوی هزینه مردم نیست و کاهش قدرت خرید آنها را جبران نمی کند. این اقدام تنها پاشیدن نمک روی زخم مردم است چرا که با افزایش هزینههای دولت و استقراض باعث رشد نقدینگی و تورم میشود که همین یارانه دوباره از جیب مردم خارج خواهد شد. بنابراین راه بهبود رفاه مردم پرداخت یارانه نیست و باید از طریق رونق تولید و حمایت از آن باشد. طبق رویکردهای سه گانه سازمان همکاریهای توسعه اقتصادی، بهبود فضای کسب و کار و تولید به کاهش هزینه و افزایش سودآوری فعالیتهای اقتصادی، کاهش ریسک ناشی از تغییر قوانین و افزایش رقابت در جهت رشد کارایی و بهرهوری نیاز دارد. این در شرایطی است که اقتصاد ایران یک اقتصاد دولتی و سیاسی است که قادر به تأمین این موارد نیست. اگر قرار باشد نارضایتی مردم از افزایش قیمتها را با پرداخت یارانه پاسخ داد، مجدداً این مشکل درجای دیگری خود را نشان خواهد داد و یارانه تنها یک راه رضایت بخشی ناپایدار است که با اصول اقتصادی منطبق نیست.هماکنون در کشور جوانان بسیاری جویای کار هستند که باید فکری برای اشتغال آنها شود که تنها مسیر، رونق تولید و تقویت بخش خصوصی و رشد اشتغالزایی است. بدین منظور به جای پرداخت یارانه نقدی به مردم، باید یارانهها در قالب یارانه نرخ سود تسهیلات بانکی برای بخش تولید هزینه شود تا تولیدکنندگان با دریافت تسهیلات صفر درصدی که سود آن را دولت تقبل کرده است، بتوانند رونق تولید را محقق کنند. بدین ترتیب نباید مسائل را با دید کوتاه مدت حل کنیم، دو و سه برابر کردن یارانه نقدی دردی از مردم دوا نمیکند و تنها باعث رشد تورم و مشکلات بیشتر خواهد شد.
اقتصاددان
در سالهای اخیر درآمدهای ارزی دولت بهواسطه محدودیتهای تحریم و همچنین شیوع کرونا افت شدیدی پیدا کرده است و باعث شده تا درآمدهای ریالی دولت نیز افت کند. این درحالی است که نرخ رشد منفی اقتصادی نیز روی درآمدهای مالیاتی تأثیر منفی داشته است.حال در شرایطی که مردم به دلیل رشد شدید قیمتها و کاهش ارزش پول ملی قدرت خرید خود را از دست دادهاند، تنها راه منطقی برای جبران آن توجه به رونق تولید و حذف موانع پیش روی فعالان اقتصادی و بخش خصوصی است.
براساس گزارشهای ارائه شده سالانه 900 هزار میلیارد تومان یارانه پنهان در کشور و در بخشهای مختلف پرداخت میشود. ضمن اینکه یارانههای آشکار دیگری مانند یارانه نقدی و معیشتی و اخیراً یارانه کالاهای اساسی با تصویب مجلس درحال پرداخت است. طبق مصوبه مجلس ماهانه باید به 40 میلیون نفر یارانه 100 هزار تومانی و به 20 میلیون نفر یارانه 120 هزار تومانی پرداخت شود که به سالانه 48 هزار میلیارد تومان منابع نیاز دارد.
این درحالی است که دولت با توجه به افت شدید درآمدها توان پرداخت این حجم از یارانه را ندارد و برای تأمین آن باید به استقراض از طریق انتشار اوراق قرضه و برداشت از ذخایر بانک مرکزی و صندوق توسعه ملی رو بیاورد. یکی دیگر از راههایی که دولت مجبور به طی آن میشود، افزایش قیمت خدمات دولتی مانند آب، برق و... است که منابع آن تکافوی هزینهها را نخواهد داد و بنابراین به استقراض از بانک مرکزی هدایت میشود که نتیجه آن رشد پایه پولی، نقدینگی و در نهایت تورم است که مردم از آن آسیب میبینند. هماکنون با احتساب یارانه اخیر مجلس، مشمولان یارانه ماهانه 145 هزارتومان دریافت میکنند که با محاسبه دلار 23 هزارتومانی، ماهانه 6.3 دلار و روزانه 23 سنت میشود. حتی اگر براساس تصمیم مجلس این یارانه دو برابر شود، میزان یارانه روزانه به 40 سنت میرسد که جوابگوی هزینه مردم نیست و کاهش قدرت خرید آنها را جبران نمی کند. این اقدام تنها پاشیدن نمک روی زخم مردم است چرا که با افزایش هزینههای دولت و استقراض باعث رشد نقدینگی و تورم میشود که همین یارانه دوباره از جیب مردم خارج خواهد شد. بنابراین راه بهبود رفاه مردم پرداخت یارانه نیست و باید از طریق رونق تولید و حمایت از آن باشد. طبق رویکردهای سه گانه سازمان همکاریهای توسعه اقتصادی، بهبود فضای کسب و کار و تولید به کاهش هزینه و افزایش سودآوری فعالیتهای اقتصادی، کاهش ریسک ناشی از تغییر قوانین و افزایش رقابت در جهت رشد کارایی و بهرهوری نیاز دارد. این در شرایطی است که اقتصاد ایران یک اقتصاد دولتی و سیاسی است که قادر به تأمین این موارد نیست. اگر قرار باشد نارضایتی مردم از افزایش قیمتها را با پرداخت یارانه پاسخ داد، مجدداً این مشکل درجای دیگری خود را نشان خواهد داد و یارانه تنها یک راه رضایت بخشی ناپایدار است که با اصول اقتصادی منطبق نیست.هماکنون در کشور جوانان بسیاری جویای کار هستند که باید فکری برای اشتغال آنها شود که تنها مسیر، رونق تولید و تقویت بخش خصوصی و رشد اشتغالزایی است. بدین منظور به جای پرداخت یارانه نقدی به مردم، باید یارانهها در قالب یارانه نرخ سود تسهیلات بانکی برای بخش تولید هزینه شود تا تولیدکنندگان با دریافت تسهیلات صفر درصدی که سود آن را دولت تقبل کرده است، بتوانند رونق تولید را محقق کنند. بدین ترتیب نباید مسائل را با دید کوتاه مدت حل کنیم، دو و سه برابر کردن یارانه نقدی دردی از مردم دوا نمیکند و تنها باعث رشد تورم و مشکلات بیشتر خواهد شد.
رئیسجمهوری در جلسه ستاد هماهنگی اقتصادی کشور:
تغییر شاکله بودجه را نمیپذیریم
با هر تغییری که موجب گرانی کالاهای اساسی شود مخالفیم
گروه اقتصادی/ باوجودی که همواره لایحه بودجه به عنوان مهمترین سند مالی کشور یکی از اصلیترین مباحث اقتصادی، سیاسی و اجتماعی کشور محسوب میشود، ولی لایحه بودجه سال 1400 با حساسیتهایی به مراتب بیشتر از سالهای قبل مواجه شده است. در این میان مجلس یازدهم که نخستین لایحه بودجه را در کارنامه خود بررسی میکند، با نگاهی متفاوت از دولت در حال بررسی و تغییر آن است. در این زمینه جلسات متعدد و مکرر دولت و مجلس نیز تاکنون نتیجه چندانی نداشته است و باوجودی که در قانون حدود اختیارات مجلس در اصلاح لایحه بودجه شفاف و روشن است و مجلس اجازه تغییر اعداد کلیدی آن را ندارد، اما شاهد تغییرات گستردهای درلایحه هستیم.
دراین ارتباط میزان فروش نفت و نرخ تسعیر ارز دو موضوع کلیدی و اساسی لایحه است که از سوی مجلس و در اختلافی شدید نسبت به پیشنهادات دولت با تغییر در کمیسیون تلفیق مجلس روبهرو شده است. درحالی که دولت با توجه به تغییر و تحولات اخیر میزان فروش نفت را 2.3 میلیون بشکه با قیمت هر بشکه 40 دلار و برمبنای دلار 11 هزار و 500 تومانی پیشبینی کرده است، و کل درآمد فروش نفت به 199 هزار میلیارد تومان بالغ شده، کمیسیون تلفیق مجلس میزان فروش نفت را به روزانه 1.5 میلیون بشکه کاهش داده است و برای تراز شدن بودجه، نرخ تسعیر ارز را از 11 هزار و 500 تومان به 17 هزار و 500 تومان افزایش داده که باعث شده درآمد فروش نفت به 260 هزار میلیارد تومان افزایش پیدا کند. اما این اقدام با نگرانی شدید مردم مواجه شده است بهطوری که تشکلهای کارگری و بازنشستگان در تجمعات خود این اقدام مجلس را باعث فشار مضاعف بر معیشت اقشار کمدرآمد و به نفع چهاردرصدیها ارزیابی کردهاند. بر این اساس مجلس برای ترازماندن منابع و مصارف بودجه ارز 4 هزار و 200 تومانی را که دولت به میزان 8 میلیارد دلار برای تأمین دارو و کالاهای اساسی اختصاص داده بود، حذف کرده و با مکانیزمهای خاصی تأمین مابهالتفاوت ارز دولتی و بودجه را برعهده بانک مرکزی و دولت گذاشته است.در عین حال مجلس از محل همین درآمدهای نفتی که با رشد چهار برابری نرخ ارز به دست میآید، اقدام به افزایش یارانه نقدی مردم کرده است؛ روشی که از نگاه اقتصاددانان باری از دوش مردم برنمیدارد و تنها برای تأمین رضایت زودگذر مردم دنبال شده و همان سرنوشتی که برای یارانه 45 هزار و 500 تومانی رقم خورد درانتظار آن است.
تغییر ارقام اساسی بودجه توسط مجلس ممکن نیست
در حالی که مجلس با تغییر اعداد کلیدی لایحه شاکله آن را تغییر داده است، اما اصل 52 قانون اساسی تأکید میکند که نمایندگان اجازه چنین تغییراتی ندارند. در مورد عدم امکان تصویب متمم و چند دوازدهم با طرح نمایندگان و عدم امکان تغییر در ارقام مؤثر در کل بودجه، نظریه تفسیری شماره 5146/2/78 مورخه 24 مرداد 1378 در پاسخ به نامه شماره 3044 -ق مورخه 25 اردیبهشت 1378 مجلس مشعر بر این است که تغییر در ارقام بودجه به نحوی که در کل بودجه تأثیر بگذارد به وسیله طرح قانونی با توجه به اصل 52 قانون اساسی امکانپذیر نیست و همچنین تصویب متمم و چند دوازدهم بودجه از طریق طرح قانونی با توجه به اصل 52 قانون اساسی جایز نیست.
دولت با هرگونه تغییر در لایحه بودجه که معیشت مردم را دچار مشکل کند، مخالف است
در همین زمینه روز گذشته رئیس جمهوری بار دیگر بر لزوم حفظ شاکله لایحه بودجه و جلوگیری از تصمیماتی که آثار تورمی به همراه دارد و به معیشت مردم فشار وارد میکند، تأکید کرد.
در جلسه روز سهشنبه ستاد هماهنگی اقتصادی دولت، رئیس سازمان برنامه و بودجه گزارش کارشناسی از تغییرات انجام شده در کمیسیون تلفیق مجلس شورای اسلامی در لایحه بودجه سال 1400 و آثار افزایش ارقام بودجه بر معیشت مردم و آثار تورمی آن بر کالاهای ضروری ارائه کرد.
بنا به این گزارش، بودجه برخی مراکز و نهادها در ذیل جدول 17 از محل منابع حاصله از افزایش نرخ ارز کالاهای اساسی، افزایش قابل توجهی یافته است.
رئیس جمهوری پس از ارائه این گزارش، گفت: دولت با هدف آرامش بخشی به بازار و اقتصاد کشور با برنامهریزی جهت زمینهسازی ثبات در حوزه توسعهای و معیشت مردم در سالجاری، تبعات جنگ اقتصادی را به حداقل رسانده و آثار تحریمها را با حداکثر توان خنثی کرده است.
حسن روحانی تصریح کرد: دولت در بودجه 1400مراقبت کرده است که از پول فقرا به نفع دستگاههای خاص هزینه نشود. رئیس جمهوری افزود: دولت با توجه به افق امید بخش پیشرو، ریلگذاری در بخشهای خرد و کلان اقتصاد کشور با هدف تأثیر مثبت در معیشت و زندگی مردم، بودجه سال آینده را تنظیم و به مجلس عرضه کرد.روحانی خاطرنشان کرد: بیتردید دولت با هر تغییری که موجب گرانی کالای مورد نیاز مردم و نگرانی افکار عمومی و دارای آثار تورمی و عواقب سوء در زندگی و معیشت مردم باشد و موجب کاهش ارزش پول ملی شود، مخالف است.رئیس جمهور تأکید کرد: سخنانی که علامت افزایش قیمت در سال آینده را به بازار بدهد، بلافاصله و بهطور مستقیم، فشار بر اقشار کم درآمد را افزایش میدهد و در شرایطی که همه عوامل، روند کاهش تورم را نشان میدهد، نباید مجدداً به التهاب تورمی دامن زده شود.روحانی اظهار داشت: دولت در عین حال که آمادگی خود را برای تعامل و همکاری با مجلس اعلام کرده است، وظیفه خود میداند براساس شناخت عملیاتی و عینی از نیازها و اقتضائات اقتصاد جامعه و همچنین الزامات معیشتی و توسعهای کشور، تغییر شاکله بودجه را نپذیرد.
2 برابر کردن یارانه دردی از مردم دوا نمیکند
محمود جامساز
اقتصاددان
در سالهای اخیر درآمدهای ارزی دولت بهواسطه محدودیتهای تحریم و همچنین شیوع کرونا افت شدیدی پیدا کرده است و باعث شده تا درآمدهای ریالی دولت نیز افت کند. این درحالی است که نرخ رشد منفی اقتصادی نیز روی درآمدهای مالیاتی تأثیر منفی داشته است.حال در شرایطی که مردم به دلیل رشد شدید قیمتها و کاهش ارزش پول ملی قدرت خرید خود را از دست دادهاند، تنها راه منطقی برای جبران آن توجه به رونق تولید و حذف موانع پیش روی فعالان اقتصادی و بخش خصوصی است.
براساس گزارشهای ارائه شده سالانه 900 هزار میلیارد تومان یارانه پنهان در کشور و در بخشهای مختلف پرداخت میشود. ضمن اینکه یارانههای آشکار دیگری مانند یارانه نقدی و معیشتی و اخیراً یارانه کالاهای اساسی با تصویب مجلس درحال پرداخت است. طبق مصوبه مجلس ماهانه باید به 40 میلیون نفر یارانه 100 هزار تومانی و به 20 میلیون نفر یارانه 120 هزار تومانی پرداخت شود که به سالانه 48 هزار میلیارد تومان منابع نیاز دارد.
این درحالی است که دولت با توجه به افت شدید درآمدها توان پرداخت این حجم از یارانه را ندارد و برای تأمین آن باید به استقراض از طریق انتشار اوراق قرضه و برداشت از ذخایر بانک مرکزی و صندوق توسعه ملی رو بیاورد. یکی دیگر از راههایی که دولت مجبور به طی آن میشود، افزایش قیمت خدمات دولتی مانند آب، برق و... است که منابع آن تکافوی هزینهها را نخواهد داد و بنابراین به استقراض از بانک مرکزی هدایت میشود که نتیجه آن رشد پایه پولی، نقدینگی و در نهایت تورم است که مردم از آن آسیب میبینند. هماکنون با احتساب یارانه اخیر مجلس، مشمولان یارانه ماهانه 145 هزارتومان دریافت میکنند که با محاسبه دلار 23 هزارتومانی، ماهانه 6.3 دلار و روزانه 23 سنت میشود. حتی اگر براساس تصمیم مجلس این یارانه دو برابر شود، میزان یارانه روزانه به 40 سنت میرسد که جوابگوی هزینه مردم نیست و کاهش قدرت خرید آنها را جبران نمی کند. این اقدام تنها پاشیدن نمک روی زخم مردم است چرا که با افزایش هزینههای دولت و استقراض باعث رشد نقدینگی و تورم میشود که همین یارانه دوباره از جیب مردم خارج خواهد شد. بنابراین راه بهبود رفاه مردم پرداخت یارانه نیست و باید از طریق رونق تولید و حمایت از آن باشد. طبق رویکردهای سه گانه سازمان همکاریهای توسعه اقتصادی، بهبود فضای کسب و کار و تولید به کاهش هزینه و افزایش سودآوری فعالیتهای اقتصادی، کاهش ریسک ناشی از تغییر قوانین و افزایش رقابت در جهت رشد کارایی و بهرهوری نیاز دارد. این در شرایطی است که اقتصاد ایران یک اقتصاد دولتی و سیاسی است که قادر به تأمین این موارد نیست. اگر قرار باشد نارضایتی مردم از افزایش قیمتها را با پرداخت یارانه پاسخ داد، مجدداً این مشکل درجای دیگری خود را نشان خواهد داد و یارانه تنها یک راه رضایت بخشی ناپایدار است که با اصول اقتصادی منطبق نیست.هماکنون در کشور جوانان بسیاری جویای کار هستند که باید فکری برای اشتغال آنها شود که تنها مسیر، رونق تولید و تقویت بخش خصوصی و رشد اشتغالزایی است. بدین منظور به جای پرداخت یارانه نقدی به مردم، باید یارانهها در قالب یارانه نرخ سود تسهیلات بانکی برای بخش تولید هزینه شود تا تولیدکنندگان با دریافت تسهیلات صفر درصدی که سود آن را دولت تقبل کرده است، بتوانند رونق تولید را محقق کنند. بدین ترتیب نباید مسائل را با دید کوتاه مدت حل کنیم، دو و سه برابر کردن یارانه نقدی دردی از مردم دوا نمیکند و تنها باعث رشد تورم و مشکلات بیشتر خواهد شد.
دراین ارتباط میزان فروش نفت و نرخ تسعیر ارز دو موضوع کلیدی و اساسی لایحه است که از سوی مجلس و در اختلافی شدید نسبت به پیشنهادات دولت با تغییر در کمیسیون تلفیق مجلس روبهرو شده است. درحالی که دولت با توجه به تغییر و تحولات اخیر میزان فروش نفت را 2.3 میلیون بشکه با قیمت هر بشکه 40 دلار و برمبنای دلار 11 هزار و 500 تومانی پیشبینی کرده است، و کل درآمد فروش نفت به 199 هزار میلیارد تومان بالغ شده، کمیسیون تلفیق مجلس میزان فروش نفت را به روزانه 1.5 میلیون بشکه کاهش داده است و برای تراز شدن بودجه، نرخ تسعیر ارز را از 11 هزار و 500 تومان به 17 هزار و 500 تومان افزایش داده که باعث شده درآمد فروش نفت به 260 هزار میلیارد تومان افزایش پیدا کند. اما این اقدام با نگرانی شدید مردم مواجه شده است بهطوری که تشکلهای کارگری و بازنشستگان در تجمعات خود این اقدام مجلس را باعث فشار مضاعف بر معیشت اقشار کمدرآمد و به نفع چهاردرصدیها ارزیابی کردهاند. بر این اساس مجلس برای ترازماندن منابع و مصارف بودجه ارز 4 هزار و 200 تومانی را که دولت به میزان 8 میلیارد دلار برای تأمین دارو و کالاهای اساسی اختصاص داده بود، حذف کرده و با مکانیزمهای خاصی تأمین مابهالتفاوت ارز دولتی و بودجه را برعهده بانک مرکزی و دولت گذاشته است.در عین حال مجلس از محل همین درآمدهای نفتی که با رشد چهار برابری نرخ ارز به دست میآید، اقدام به افزایش یارانه نقدی مردم کرده است؛ روشی که از نگاه اقتصاددانان باری از دوش مردم برنمیدارد و تنها برای تأمین رضایت زودگذر مردم دنبال شده و همان سرنوشتی که برای یارانه 45 هزار و 500 تومانی رقم خورد درانتظار آن است.
تغییر ارقام اساسی بودجه توسط مجلس ممکن نیست
در حالی که مجلس با تغییر اعداد کلیدی لایحه شاکله آن را تغییر داده است، اما اصل 52 قانون اساسی تأکید میکند که نمایندگان اجازه چنین تغییراتی ندارند. در مورد عدم امکان تصویب متمم و چند دوازدهم با طرح نمایندگان و عدم امکان تغییر در ارقام مؤثر در کل بودجه، نظریه تفسیری شماره 5146/2/78 مورخه 24 مرداد 1378 در پاسخ به نامه شماره 3044 -ق مورخه 25 اردیبهشت 1378 مجلس مشعر بر این است که تغییر در ارقام بودجه به نحوی که در کل بودجه تأثیر بگذارد به وسیله طرح قانونی با توجه به اصل 52 قانون اساسی امکانپذیر نیست و همچنین تصویب متمم و چند دوازدهم بودجه از طریق طرح قانونی با توجه به اصل 52 قانون اساسی جایز نیست.
دولت با هرگونه تغییر در لایحه بودجه که معیشت مردم را دچار مشکل کند، مخالف است
در همین زمینه روز گذشته رئیس جمهوری بار دیگر بر لزوم حفظ شاکله لایحه بودجه و جلوگیری از تصمیماتی که آثار تورمی به همراه دارد و به معیشت مردم فشار وارد میکند، تأکید کرد.
در جلسه روز سهشنبه ستاد هماهنگی اقتصادی دولت، رئیس سازمان برنامه و بودجه گزارش کارشناسی از تغییرات انجام شده در کمیسیون تلفیق مجلس شورای اسلامی در لایحه بودجه سال 1400 و آثار افزایش ارقام بودجه بر معیشت مردم و آثار تورمی آن بر کالاهای ضروری ارائه کرد.
بنا به این گزارش، بودجه برخی مراکز و نهادها در ذیل جدول 17 از محل منابع حاصله از افزایش نرخ ارز کالاهای اساسی، افزایش قابل توجهی یافته است.
رئیس جمهوری پس از ارائه این گزارش، گفت: دولت با هدف آرامش بخشی به بازار و اقتصاد کشور با برنامهریزی جهت زمینهسازی ثبات در حوزه توسعهای و معیشت مردم در سالجاری، تبعات جنگ اقتصادی را به حداقل رسانده و آثار تحریمها را با حداکثر توان خنثی کرده است.
حسن روحانی تصریح کرد: دولت در بودجه 1400مراقبت کرده است که از پول فقرا به نفع دستگاههای خاص هزینه نشود. رئیس جمهوری افزود: دولت با توجه به افق امید بخش پیشرو، ریلگذاری در بخشهای خرد و کلان اقتصاد کشور با هدف تأثیر مثبت در معیشت و زندگی مردم، بودجه سال آینده را تنظیم و به مجلس عرضه کرد.روحانی خاطرنشان کرد: بیتردید دولت با هر تغییری که موجب گرانی کالای مورد نیاز مردم و نگرانی افکار عمومی و دارای آثار تورمی و عواقب سوء در زندگی و معیشت مردم باشد و موجب کاهش ارزش پول ملی شود، مخالف است.رئیس جمهور تأکید کرد: سخنانی که علامت افزایش قیمت در سال آینده را به بازار بدهد، بلافاصله و بهطور مستقیم، فشار بر اقشار کم درآمد را افزایش میدهد و در شرایطی که همه عوامل، روند کاهش تورم را نشان میدهد، نباید مجدداً به التهاب تورمی دامن زده شود.روحانی اظهار داشت: دولت در عین حال که آمادگی خود را برای تعامل و همکاری با مجلس اعلام کرده است، وظیفه خود میداند براساس شناخت عملیاتی و عینی از نیازها و اقتضائات اقتصاد جامعه و همچنین الزامات معیشتی و توسعهای کشور، تغییر شاکله بودجه را نپذیرد.
2 برابر کردن یارانه دردی از مردم دوا نمیکند
محمود جامساز
اقتصاددان
در سالهای اخیر درآمدهای ارزی دولت بهواسطه محدودیتهای تحریم و همچنین شیوع کرونا افت شدیدی پیدا کرده است و باعث شده تا درآمدهای ریالی دولت نیز افت کند. این درحالی است که نرخ رشد منفی اقتصادی نیز روی درآمدهای مالیاتی تأثیر منفی داشته است.حال در شرایطی که مردم به دلیل رشد شدید قیمتها و کاهش ارزش پول ملی قدرت خرید خود را از دست دادهاند، تنها راه منطقی برای جبران آن توجه به رونق تولید و حذف موانع پیش روی فعالان اقتصادی و بخش خصوصی است.
براساس گزارشهای ارائه شده سالانه 900 هزار میلیارد تومان یارانه پنهان در کشور و در بخشهای مختلف پرداخت میشود. ضمن اینکه یارانههای آشکار دیگری مانند یارانه نقدی و معیشتی و اخیراً یارانه کالاهای اساسی با تصویب مجلس درحال پرداخت است. طبق مصوبه مجلس ماهانه باید به 40 میلیون نفر یارانه 100 هزار تومانی و به 20 میلیون نفر یارانه 120 هزار تومانی پرداخت شود که به سالانه 48 هزار میلیارد تومان منابع نیاز دارد.
این درحالی است که دولت با توجه به افت شدید درآمدها توان پرداخت این حجم از یارانه را ندارد و برای تأمین آن باید به استقراض از طریق انتشار اوراق قرضه و برداشت از ذخایر بانک مرکزی و صندوق توسعه ملی رو بیاورد. یکی دیگر از راههایی که دولت مجبور به طی آن میشود، افزایش قیمت خدمات دولتی مانند آب، برق و... است که منابع آن تکافوی هزینهها را نخواهد داد و بنابراین به استقراض از بانک مرکزی هدایت میشود که نتیجه آن رشد پایه پولی، نقدینگی و در نهایت تورم است که مردم از آن آسیب میبینند. هماکنون با احتساب یارانه اخیر مجلس، مشمولان یارانه ماهانه 145 هزارتومان دریافت میکنند که با محاسبه دلار 23 هزارتومانی، ماهانه 6.3 دلار و روزانه 23 سنت میشود. حتی اگر براساس تصمیم مجلس این یارانه دو برابر شود، میزان یارانه روزانه به 40 سنت میرسد که جوابگوی هزینه مردم نیست و کاهش قدرت خرید آنها را جبران نمی کند. این اقدام تنها پاشیدن نمک روی زخم مردم است چرا که با افزایش هزینههای دولت و استقراض باعث رشد نقدینگی و تورم میشود که همین یارانه دوباره از جیب مردم خارج خواهد شد. بنابراین راه بهبود رفاه مردم پرداخت یارانه نیست و باید از طریق رونق تولید و حمایت از آن باشد. طبق رویکردهای سه گانه سازمان همکاریهای توسعه اقتصادی، بهبود فضای کسب و کار و تولید به کاهش هزینه و افزایش سودآوری فعالیتهای اقتصادی، کاهش ریسک ناشی از تغییر قوانین و افزایش رقابت در جهت رشد کارایی و بهرهوری نیاز دارد. این در شرایطی است که اقتصاد ایران یک اقتصاد دولتی و سیاسی است که قادر به تأمین این موارد نیست. اگر قرار باشد نارضایتی مردم از افزایش قیمتها را با پرداخت یارانه پاسخ داد، مجدداً این مشکل درجای دیگری خود را نشان خواهد داد و یارانه تنها یک راه رضایت بخشی ناپایدار است که با اصول اقتصادی منطبق نیست.هماکنون در کشور جوانان بسیاری جویای کار هستند که باید فکری برای اشتغال آنها شود که تنها مسیر، رونق تولید و تقویت بخش خصوصی و رشد اشتغالزایی است. بدین منظور به جای پرداخت یارانه نقدی به مردم، باید یارانهها در قالب یارانه نرخ سود تسهیلات بانکی برای بخش تولید هزینه شود تا تولیدکنندگان با دریافت تسهیلات صفر درصدی که سود آن را دولت تقبل کرده است، بتوانند رونق تولید را محقق کنند. بدین ترتیب نباید مسائل را با دید کوتاه مدت حل کنیم، دو و سه برابر کردن یارانه نقدی دردی از مردم دوا نمیکند و تنها باعث رشد تورم و مشکلات بیشتر خواهد شد.
کمیسیون تلفیق شاکله لایحه بودجه 1400 را تغییر می دهد
بازی مجلس با «معیشت» مردم
گروه سیاسی/ «معیشت مردم»؛ این اسم رمز اختلافات این روزهای پاستور و بهارستان بر سر لایحه بودجه 1400 است. آخرین بودجه دولت حسن روحانی و اولین بودجه قرن بعدی. دولت میگوید دستکاریهای پرتعداد نمایندگان در این لایحه زندگی مردم را با سختی بیشتر مواجه خواهد کرد و مجلس اصرار دارد که بودجهنویسی دولتیهاست که زندگی ملت را به زحمت زیادتر خواهد انداخت. حالا حدود دو ماه پس از آغاز این اختلافات دامنهدار بر سر بودجه 1400، لایحه دولت توسط مجلسیها اینقدر تغییر کرده که رئیس جمهوری گفته دیگر این حجم از تغییرات را نخواهد پذیرفت. در شرایطی که خیلی چیزها در کشور حالت «فوقالعاده» دارند، حالا وضعیتی که برای بودجه 1400 پیش آمده، میتواند حالت فوقالعاده را تشدید کند. در روزهایی که مردم برای برگشت به یک وضعیت «عادی» لحظهشماری میکنند.
مخالفت از گام نخست
از همان ابتدای کار هم مشخص بود که مجلس یازدهم سر پذیرفتن مهمترین لایحه دولت را ندارد. آرشیو موضعگیریهای مجلسیها پر است از نشانههایی در همین راستا. مهمترینش سخنان محمدباقر قالیباف در اولین نشست کمیسیون تلفیق بودجه در سوم دیماه، جایی که رئیس مجلس به صراحت از «لزوم اعمال تغییرات اساسی در بودجه ۱۴۰۰ به نفع معیشت مردم» سخن گفت. او حتی پس از تقدیم لایحه بودجه سال ۱۴۰۰ به مجلس اتکای آن به نفت را «شر مطلق و تکیه بر باد» خوانده و گفته بود این بودجه «خلاف قانون اساسی» است. الیاس نادران، رئیس کمیسیون تلفیق بودجه هم در روز اول دیماه سرفصل تغییرات مدنظر مجلس را این گونه بیان کرده بود؛ «به عنوان خادم کمیسیون تلفیق اعلام میکنم اولویت ما اصلاح ساختار بودجه، کاهش وابستگی به نفت، شفاف سازی منابع و مصارف، کارآمد کردن ابزار مالی دولت و افزایش سهم اقشار مغفول مانده در لایحه میباشد.» ذیل همین سرفصلها و خصوصاً بحث درآمدهای نفتی تقریباً تمام اعداد بودجه تغییر کردند.
در همان اثنا زمزمههای رد لایحه دولت هم روز به روز جدیتر شد، آنقدر که مرکز پژوهشهای مجلس از نمایندگان خواست «شریک تهیه بودجه» نشوند و کلیات آن را رد کنند. تا اینکه در نهم دیماه تنها با نامه رئیس جمهوری به رئیس مجلس، لایحه بودجه 1400 از خطر رد کلیات نجات یافت.
جایی که روحانی براساس نامه رئیس دفتر رهبری با برخی تغییرات اساسی در بودجه موافقت کرد. تغییراتی نظیر «افزایش مصارف به میزان ۵۳ هزار میلیارد تومان» و «کاهش منابع ناشی از مجوز استفاده از ۱۸ درصد سهم صندوق توسعه ملی صرفاً در صادرات یک میلیون بشکه در روز به میزان ۴۰ هزار میلیارد تومان.»
پیام مجلس؛ بودجه را به هم میریزیم
بعد از این نامه، کلیات لایحه دولت در کمیسیون تلفیق تصویب شد اما بلافاصله اعضای کمیسیون اعلام کردند رأی به کلیات به معنای موافقت مجلس با محتوای بودجه نیست. این یعنی دردسرها هنوز باقی خواهد بود؛ برخی از آنها نظیر مالک شریعتی گفتند این تغییرات فقط گام اول اصلاح بودجه هستند و بقیه گامها را خود مجلس برخواهد داشت. گامهایی که بلافاصله برداشت آنها آغاز شد. پیام مجلس مشخص بود؛ بودجه را رد نکردیم اما آن را دوباره و طبق میل خودمان مینویسیم. چیزی که حتی علناً هم بیان شد.
از جمله احمد امیرآبادی فراهانی، عضو هیأت رئیسه مجلس روز 14 دیماه در جمع خبرنگاران 6 خط قرمز را برای مجلس در بودجه 1400 تعیین کرد؛ از تغییر در درآمدهای نفتی و قیمت نفت گرفته تا تغییر در ارقام مالیات، نرخ ارز کالاهای اساسی و رقم یارانهها. امیرآبادی فراهانی در همان سخنان به صراحت گفت: «در تلاش هستیم شاکله بودجه کشور را به هم بریزیم.» تلاشی که تا امروز به صورت مجدانه ادامه یافت و حالا اعتراض علنی رئیس جمهوری را بر انگیخته است.
مخالفت از گام نخست
از همان ابتدای کار هم مشخص بود که مجلس یازدهم سر پذیرفتن مهمترین لایحه دولت را ندارد. آرشیو موضعگیریهای مجلسیها پر است از نشانههایی در همین راستا. مهمترینش سخنان محمدباقر قالیباف در اولین نشست کمیسیون تلفیق بودجه در سوم دیماه، جایی که رئیس مجلس به صراحت از «لزوم اعمال تغییرات اساسی در بودجه ۱۴۰۰ به نفع معیشت مردم» سخن گفت. او حتی پس از تقدیم لایحه بودجه سال ۱۴۰۰ به مجلس اتکای آن به نفت را «شر مطلق و تکیه بر باد» خوانده و گفته بود این بودجه «خلاف قانون اساسی» است. الیاس نادران، رئیس کمیسیون تلفیق بودجه هم در روز اول دیماه سرفصل تغییرات مدنظر مجلس را این گونه بیان کرده بود؛ «به عنوان خادم کمیسیون تلفیق اعلام میکنم اولویت ما اصلاح ساختار بودجه، کاهش وابستگی به نفت، شفاف سازی منابع و مصارف، کارآمد کردن ابزار مالی دولت و افزایش سهم اقشار مغفول مانده در لایحه میباشد.» ذیل همین سرفصلها و خصوصاً بحث درآمدهای نفتی تقریباً تمام اعداد بودجه تغییر کردند.
در همان اثنا زمزمههای رد لایحه دولت هم روز به روز جدیتر شد، آنقدر که مرکز پژوهشهای مجلس از نمایندگان خواست «شریک تهیه بودجه» نشوند و کلیات آن را رد کنند. تا اینکه در نهم دیماه تنها با نامه رئیس جمهوری به رئیس مجلس، لایحه بودجه 1400 از خطر رد کلیات نجات یافت.
جایی که روحانی براساس نامه رئیس دفتر رهبری با برخی تغییرات اساسی در بودجه موافقت کرد. تغییراتی نظیر «افزایش مصارف به میزان ۵۳ هزار میلیارد تومان» و «کاهش منابع ناشی از مجوز استفاده از ۱۸ درصد سهم صندوق توسعه ملی صرفاً در صادرات یک میلیون بشکه در روز به میزان ۴۰ هزار میلیارد تومان.»
پیام مجلس؛ بودجه را به هم میریزیم
بعد از این نامه، کلیات لایحه دولت در کمیسیون تلفیق تصویب شد اما بلافاصله اعضای کمیسیون اعلام کردند رأی به کلیات به معنای موافقت مجلس با محتوای بودجه نیست. این یعنی دردسرها هنوز باقی خواهد بود؛ برخی از آنها نظیر مالک شریعتی گفتند این تغییرات فقط گام اول اصلاح بودجه هستند و بقیه گامها را خود مجلس برخواهد داشت. گامهایی که بلافاصله برداشت آنها آغاز شد. پیام مجلس مشخص بود؛ بودجه را رد نکردیم اما آن را دوباره و طبق میل خودمان مینویسیم. چیزی که حتی علناً هم بیان شد.
از جمله احمد امیرآبادی فراهانی، عضو هیأت رئیسه مجلس روز 14 دیماه در جمع خبرنگاران 6 خط قرمز را برای مجلس در بودجه 1400 تعیین کرد؛ از تغییر در درآمدهای نفتی و قیمت نفت گرفته تا تغییر در ارقام مالیات، نرخ ارز کالاهای اساسی و رقم یارانهها. امیرآبادی فراهانی در همان سخنان به صراحت گفت: «در تلاش هستیم شاکله بودجه کشور را به هم بریزیم.» تلاشی که تا امروز به صورت مجدانه ادامه یافت و حالا اعتراض علنی رئیس جمهوری را بر انگیخته است.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
# من - ماسک - میزنم
-
تنها مسیر حفظ برجام اجرای کامل آن است
-
رفته اما با آثارش ماندگار شده
-
موضع قوه قضائیه درباره فیلتر ینگ
-
واکسیناسیون گروههای پرخطر از 10 روز دیگر
-
جای خالی پروتکل اخلاقی در مقابله با کرونا
-
زیر سایه کووید 19 صفر شدم
-
در اراک برای تیمهای بزرگ خط و نشان می کشیم
-
نامزدهای سیمرغ برای نمایش در جشنواره مجوز گرفتند
-
دستور نابودی میراث دریانوردی ایران
-
هزینهتراشی به ضرر معیشت مردم
-
2 برابر کردن یارانه دردی از مردم دوا نمیکند
-
تغییر شاکله بودجه را نمیپذیریم
-
بازی مجلس با «معیشت» مردم
اخبارایران آنلاین