سرقت مستخدم فوق لیسانس از خانه دو خواهر پولدار
گروه حوادث / زن تحصیلکرده وقتی شغلی متناسب با رشته تحصیلیاش پیدا نکرد با عنوان مستخدم به خانه افراد ثروتمند میرفت و سرقت میکرد.
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، اواخر مرداد امسال پروندهای مبنی بر سرقت منزل در کلانتری 101 تجریش تشکیل شد و به دستور مقام قضایی برای رسیدگی تخصصی به پایگاه یکم پلیس آگاهی فرستاده شد.
شاکی درباره این سرقت به کارآگاهان گفت: صبح روز بیست وهفتم مرداد از خانهام در محله قیطریه بیرون رفتم و شب وقتی برگشتم متوجه به هم ریختگی خانه و به سرقت رفتن مقداری طلا و جواهر، یک قاب ساعت مچی برند و لباسهای مارکدارم به ارزش تقریبی 4 میلیارد ریال شدم .
سرهنگ کارآگاه «سید علی شریفی» رئیس پایگاه یکم پلیس آگاهی تهران بزرگ در تشریح این خبر گفت: کارآگاهان پس از کسب دستورات قضایی به تحقیقات میدانی در محدوده جرم پرداختند که مشخص شد، زنی به نام سمیرا که به عنوان خدمتکار و نظافتچی پاره وقت در استخدام شاکی بوده ساعت 2 بعد از ظهر بدون هماهنگی وارد منزل شاکی شده و پس از گذشت حدود 20 دقیقه از منزل خارج شده است .
این مقام انتظامی بیان داشت: با جمعبندی سرنخهای کشف شده از محل وقوع جرم برای کارآگاهان محرز شد سرقت توسط سمیرا انجام شده است و متهم بلافاصله پس از سرقت اموال را تبدیل به ارز خارجی کرده و قصد خروج غیر قانونی از کشور را دارد .
سرهنگ شریفی در ادامه گفت: کارآگاهان با پی بردن به نقشه سارق و اینکه قصد فرار از طریق مرزهای زمینی غربی کشور را دارد، با هماهنگیهای قانونی و اخذ نیابت قضایی موفق شدند متهم را روز نهم شهریور دستگیر کنند و به پلیس آگاهی تهران انتقال دهند .
سمیرا در بازجوییها ضمن اعتراف به سرقت گفت: من فوق لیسانس حسابداری دارم اما وقتی شغلی متناسب با مدرک تحصیلم پیدا نکردم و با توجه به اینکه بنا به دلایلی از خانه پدریام طرد شده بودم، تصمیم گرفتم در خانه افراد پولدار به عنوان مستخدم کار کنم و پس از جلب اعتماد آنها همزمان از منازلشان طلا و جواهرات سرقت و پس از فروش آنها را تبدیل به دلار و ارز خارجی میکردم.
در ادامه رسیدگی به این پرونده مأموران متوجه شدند خواهر شاکی نیز مدتی قبل شکایتی مبنی بر سرقت 500 میلیون تومانی از خانهاش در اداره پلیس مطرح کرده است که مشخص شد این زن مدتی نیز در خانه خواهر این شاکی کار میکرده که وی در بازجوییها به این سرقت نیز اعتراف کرد.
رئیس پایگاه یکم پلیس آگاهی تهران بزرگ گفت: در این رابطه سه مالخر شناسایی شدند و ضمن دستگیری هر سه متهم اموال شاکیان در مخفیگاه آنان شناسایی شد.وی در پایان افزود: هر 4 متهم برای سیر مراحل قانونی به مراجع قضایی معرفی شدند.
سقوط مرگبار پسر بچه به کانال بدون محافظ
گروه حوادث / حفر کانالی بدون محافظ ایمنی که برای یک پروژه عمرانی در شهر تبریز ایجاد شده بود، جان کودک 11 ساله را گرفت.
به گزارش روابط عمومی اورژانس آذربایجان شرقی، سهشنبه شب کودک یازده سالهای در کانالی که برای انجام یک پروژه توسط شهرداری تبریز حفر شده بود، سقوط کرد.
در همان دقایق اولیه این کودک توسط افراد حاضر در محل و قبل از رسیدن نیروهای امدادی از کانال خارج و به بیمارستان منتقل شد اما در نهایت به خاطر شدت ضربات ناشی از سقوط جان باخت.
بهروز مهدوی فرماندار شهرستان تبریز در این باره گفت: دستورات لازم برای رسیدگی به ابعاد این حادثه صادر شده است و به طور قطع با مسببان این حادثه برخورد جدی خواهد شد.
وی ضمن دلجویی و ابراز همدردی با خانواده کودک فوت شده، شهردار منطقه را مکلف کرد اطراف کانال را ایمنسازی و فنس کشی کرده و پروژه را در اسرع وقت تمام کنند.
تمامی پروژههای عمرانی که در سطح کلانشهر تبریز اجرا میشود، باید اصول ایمنی و مراقبت را مورد توجه قرار داده و بهصورت کامل رعایت کنند و در صورت بروز هر حادثهای، مسئول مربوطه باید پاسخگوی سهلانگاری خود باشد.
انکــار متهم در پرونده قتل وحید مرادی
گروه حوادث/ مرد جوانی که به اتهام قتل وحید مرادی - شرور معروف پایتخت- برای دومین بار پای میز محاکمه ایستاده بود باز هم منکر قتل شد و فقط حضور در نزاع جمعی را پذیرفت.
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، این مرد که حکم قصاص وی به اتهام قتل وحید مرادی چند ماه قبل از سوی دیوان عالی کشور نقض شده بود صبح دیروز برای دومین بار در شعبه چهارم دادگاه کیفری استان تهران محاکمه شد. قضات دیوان عالی کشور حکم قصاص این متهم را به دلیل نقص در تحقیقات نقض کرده بودند چرا که فیلم مورد ادعای متهمان از صحنه قتل در زندان از سوی دادگاه بدوی مورد بررسی قرار نگرفته بود.
وحید مرادی- مقتول- به اتهام قتل یکی از دوستانش و زخمی کردن سه خواهرزاده وی در یک میهمانی خصوصی از سوی پلیس دستگیر شده بود و در زندان به سر می برد که در جریان یک نزاع جمعی در زندان رجاییشهر به قتل رسید. بررسی فیلم دوربینهای مداربسته زندان نشان داد وحید مرادی به دست جوانی به نام «سعید» که او نیز به اتهام قتل در زندان بود و در چند سرقت مسلحانه نیز شرکت داشت، کشته شده است.
اما سعید در بازجوییها اتهام قتل را رد کرد و گفت: من چند سال پیش مرتکب قتل شدم، اما رضایت گرفتم و آزاد بودم تا اینکه مدتی قبل به دلیل نزاع دستهجمعی و مشارکت در سرقت مسلحانه بازداشت شدم. از زمانی که وحید وارد زندان شد، بند را به هم ریخت، او 50 نوچه در زندان داشت و همه به او لقب عقاب داده بودند. روز حادثه ما قصد درگیری نداشتیم، اما نوچههای وحید درِ بند را شکستند و وارد شدند. آنها با روغن و آب جوش به ما حمله کردند. ضمن اینکه تیزی و چاقو هم داشتند و زندانیان را زدند. در آن درگیری نمیدانم چه اتفاقی افتاد و چه کسی وحید را زد. البته من هم ضربهای زدم، اما ضربه کشنده را که پزشکی قانونی تعیین کرده است من نزدم. ۱۸ متهم در این پرونده شناسایی شدند و متهمان پای میز محاکمه رفتند. جلسه رسیدگی به این پرونده به صورت غیرعلنی برگزار شد.
با پایان جلسه دادگاه قضات وارد شور شدند و سعید، متهم ردیف اول را در قتل عمدی مجرم تشخیص دادند و به قصاص محکوم کردند اما رأی صادره مورد اعتراض قرار گرفت. دیوان عالی کشور بعد از بررسی پرونده اعتراض را وارد دانست و حکم صادره را نقض کرد. قضات دیوان عالی کشور از دادگاه بدوی خواستند تا فیلم مورد ادعای متهمان مورد بازبینی قرار گیرد، به این ترتیب متهمان روز گذشته یکبار دیگر پای میز محاکمه رفتند.
در جلسه دیروز یک بار دیگر خانواده وحید مرادی درخواست خود را مبنی بر قصاص مطرح کردند و متهمان یک به یک در جایگاه قرار گرفتند.
در این جلسه فیلم صحنه درگیری در زندان مورد بررسی قرار گرفت و وکلای متهم و اولیای دم نیز در حضور قضات فیلم را مشاهده کردند که قاضی موفق شد فردی را که به وحید مرادی ضربه زده است تشخیص دهد.
این در حالی بود که سعید بار دیگر منکر ارتکاب قتل شد و گفت من در نزاع حضور داشتم اما ضربه کشنده را من به وحید نزدم. همان طور که قبلاً هم گفتم چاقو را فرد دیگری به ما داد و او بود که با وحید دشمنی داشت و دلش میخواست که وحید از بین برود، ما با وحید کاری نداشتیم.
با پایان دفاعیات متهم ردیف اول و سایر متهمان، قضات برای تصمیمگیری وارد شور شدند.
گروه حوادث/ ماجرای شکایت مرد جوان از دو موتورسوار که با شلیک گلوله وی را مورد سوءقصد قرار داده بودند بعد از دستگیری متهمان به یک دوئل عشقی تبدیل شد.
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، چندی قبل مرد جوانی در تماس با پلیس از شلیک دو موتورسوار به خودرواش خبر داد و گفت: سوار بر خودروی پژو 206 شخصیام در حال رفتن به خانهام در غرب تهران بودم که موتورسیکلتی با دو سرنشین راهم را سد کردند. ابتدا فکر کردم قصد پرسیدن آدرس دارند اما ناگهان یکی از آنها اسلحهای را از زیر پیراهنش بیرون آورد و به سمت من نشانه گرفت. به محض دیدن اسلحه ترسیدم و پایم را روی پدال گاز گذاشتم و فرار کردم. اما مرد مسلح شروع به شلیک کرد و دو گلوله به شیشه خودروام خورد. تا به حال موتورسواران را ندیده بودم و نمیدانم هدفشان از این کار چه بود.با شکایت مرد جوان بلافاصله کارآگاهان اداره یکم پلیس آگاهی پایتخت وارد عمل شده و به تحقیقات میدانی پرداختند. در تحقیقات از محل حادثه اسلحه متهمان پیدا شد. یکی از شاهدان که اسلحه را پیدا کرده بود آن را به مأموران تحویل داد و موضوع تیراندازی را تأیید کرد.
در گام بعدی کارآگاهان پلیس به بازبینی دوربینهای مداربسته اطراف محل حادثه پرداخته و شماره پلاک موتورسیکلت را بهدست آوردند. با استعلام شماره پلاک، هویت مالک آن بهنام خسرو شناسایی شد.
مأموران با هماهنگی بازپرس شعبه چهارم دادسرای ویژه سرقت راهی خانه مرد موتورسوار شده و خسرو را بازداشت کردند. اما متهم در تحقیقات اولیه، ادعایی متفاوت از آنچه شاکی گفته بود مطرح کرد: «مدتی قبل در اینستاگرام با دختر جوانی بهنام مهرنوش آشنا شدم. وقتی به هم علاقهمند شدیم با هم نامزد کردیم و قرار بود بزودی ازدواج کنیم که متوجه شدم مردی بهنام بهروز برای او ایجاد مزاحمت کرده و پیشنهاد دوستی به او داده است. از شنیدن این موضوع خیلی ناراحت شدم و تصمیم گرفتم به سراغ بهروز بروم و از او بخواهم که دست از این کارهایش بردارد. مسیر رفت و آمدش را زیر نظر داشتم و میدانستم که چه زمانی به خانه میرود. وقتی سوار خودرواش شد او را تعقیب و در فرصتی مناسب راه را بر او سد کردم. آن روز من تنها بودم و کسی هم، همراهم نبود. خواستم با او صحبت کنم تا دست از سر مهرنوش بردارد اما باهم دعوایمان شد و با جمع شدن مردم آنجا را ترک کردم. اسلحهای همراهم نبود که بخواهم تیراندازی کنم.» به دنبال اظهارات متناقض مرد جوان، به دستور بازپرس پرونده، اسلحه کشف شده برای مشخص شدن اینکه تیر از آن شلیک شده یا خیر به اداره تشخیص هویت ارسال شد. همچنین خودروی پژو شاکی نیز برای مشخص شدن علت شکستگی شیشه بررسی خواهد شد.
گروه حوادث/ آوار ناشی از خاکبرداری تأسیسات مجتمع برف شهر آبعلی جان 2 نفر را گرفت.
به گزارش خبرگزاری صدا و سیما، پیش از ظهر چهارشنبه عملیات ساختمانی در مجتمع برف آبعلی به علت رعایت نکردن اصول ایمنی هنگام خاکبرداری با بیل مکانیکی و سست بودن خاک منجر به ریزش آوار و مدفون شدن 4 نفر شد که با تلاش عوامل هلال احمر و اورژانس 2 نفر از آنها نجات پیدا کردند اما دو مرد 35 و 40 ساله نیز با وجود تلاش عوامل امدادی و انجام سی پی آر جانشان را از دست دادند. مجروحان این حادثه توسط نیروهای اورژانس به بیمارستان منتقل شدند.
شاهین فتحی مدیرعامل جمعیت هلال احمر استان تهران در این باره گفت: پس از اعلام گزارش این حادثه به سازمان هلال احمر بلافاصله یک تیم نجات از پایگاه امداد و نجات جمعیت هلال احمر شهرستان دماوند به محل حادثه اعزام و با کمک عوامل آتشنشانی، عملیات نجات در آوار را آغاز کردند که پس از تلاش فراوان نیروهای امدادی چهار نفر از زیر آوار خارج شدند که دو نفرشان فوت کردند.
مرگ مرموز پسر جوان در کمپ ترک اعتیاد
گروه حوادث/ پسر جوان که برای ترک اعتیاد راهی کمپ شده بود 6 روز پس از شروع درمان به طرز مرموزی جان باخت.
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، چند روز قبل گزارش مرگ مشکوک پسر جوانی در یک بیمارستان از سوی مأموران کلانتری 179 خلیج فارس به بازپرس کشیک قتل پایتخت اعلام شد.
نخستین بررسیها نشان میداد که پسر جوان از یک کمپ ترک اعتیاد به بیمارستان منتقل اما ساعاتی بعد تسلیم مرگ شده است.
پدر این پسر 28 ساله در تحقیقات گفت: پسرم معتاد به تریاک شده بود و او را برای ترک به کمپ بردیم. شایان بیماری خاصی نداشت کمپی هم که برای ترک انتخاب کردیم مجوز داشت. من پسرم را برای اینکه درمان شود به کمپ سپردم اما آنها 6 روز بعد جنازه پسرم را تحویل دادند به همین خاطر از مسئولان کمپ شکایت دارم و خواهان رسیدگی به این ماجرا هستم. در ادامه تحقیقات از مسئول کمپ وی گفت: شایان برای ترک همکاری نمیکرد و دو روز آخر حالش بد شده بود. اما چون معتاد بود این حال بد او به نظرمان طبیعی بود. روز دوم که حالش بدتر شد پزشک کمپ توصیه کرد که او را به بیمارستان ببریم و ما نیز همین کار را کردیم.
بازپرس مصطفی واحدی از شعبه یازدهم دادسرای امور جنایی تهران دستور بازبینی دوربینهای مداربسته کمپ، تحقیق از مسئولان و کارمندان کمپ برا ی مشخص شدن علت مرگ پسر جوان را صادر کرد.
مردی با چشمان حادثه ساز
سازهایی که برای شادی مردم نواخته شد
محمد بلوری/ روزنامه نگار
پس از اعلام ممنوعیت ساز و آواز توسط رمالان و دعانویسان مرادآباد، آن روز سردسته یک گروه شادمانی همراه نوازندگان دورهگردش به حضور یکی از رمالان مقتدر رسید تا طبق دستور مجمع سازهایشان را بشکنند و توبهنامهای امضا کنند که دیگر به نوازندگی نخواهند پرداخت.
اما آن روز شیخ رمال مراسم توبه را اجرا نکرد و وعده داد روز بعد به حضورش برسند تا دربارهشان تصمیمبگیرد.
شیخ که در دیدار با پیرمرد ساز زن و سردسته نوازندگان دورهگرد با عمری فریبکاری در حق مردم گرفتار بحران روحی شده بود تا سحرگاه به توبه و زاری پرداخت تا خداوند از گناهانش درگذرد...
٭٭٭
همان شب که رمال پیر، نادم از گناهانش روی به درگاه خداوند آورده بود و برای بخشش از روسیاهیهایش زاری میکرد، در مرادآباد عصیان عجیبی در میان مردم علیه مظالمی که گروه رمالان و دعانویسان به روستانشینان روا میداشتند شبانه اوج میگرفت.
هزاران تن به بام خانهها دویدند و بر طبل و نقاره یا بر سینیهایی کوبیدند تا همگی در اعتراض به ممنوعیت ساز و نوا، خروش جمعی سر دهند و این خروش خشم و عصیان مردمی در اعتراض به قاضی آبادی و جمع رمالان و دعانویسان مقتدر بود.
هنگام ظهر مش صفدر پیشخدمت مخصوص طالع بین پیر وارد اتاقاش شد که دید «آقا» سر سجاده خوابش برده است. صفدر زانو زد و به آرامی صدایش زد.
- آقا آمدهاند، خودتان فرموده بودید، خدمت برسند. پیرمرد از خواب پرید و با چهرهای هراسان پرسید:
- کیا صفدر؟ باز برای توبه؟
پیشخدمت با واهمه و نگرانی گفت:
- یادتان نیست آقا؟ فرموده بودید مطربهای دوره گرد امروز ظهر خدمت برسند؟ جوابشان کنم آقا؟ در سرسرا نشستهاند، سازهایشان را هم آوردند که توبهنامه به دستخط شما بگیرند؟
رمال پیر با یادآوری ساز زنهای دیروز گفت:
- بیایند در اتاق نشیمن منتظر بمانند تا من به دیدنشان بروم.
شیخ برای هوشیاری بیشتر دستی به صورتش کشید و زیر لب دعایی زمزمه کرد. برخاست تا برای ملاقات با دسته مطربها آماده شود. چیزی بهخاطر آورد و خدمتکار سالخوردهاش را صدا زد و به او سفارش کرد.
- برایشان سفره پهن میکنی تا ناهارشان را بخورند. مش صفدر توصیه میکنم با آنها به احترام و مهربانی رفتار کن. یادت باشد اینها میهمانهای گرامی من هستند.
- چشم آقا!
و رفت تا این میهمانهای سفارش کرده آقا را به اتاق مخصوص نشیمن دعوت کند.
بهدعوت پیشخدمت، سردسته مطربها با تار کهنه یادگاری پدرش همراه سرنا نواز گروه که میمون تعلیم دیده را به رقص وا میداشت یا برای خنداندن تماشاچیها از این حیوان میخواست با اشاره به ماتحت و سینهاش جای دوست و دشمن را نشان دهد، سازهایشان را برداشتند و راه افتادند.
پسرک هم که یکباره به خود آمده بود، هراسان نیلبکاش را برداشت و دنبال آنها راه افتاد. یک دایره زنگی کوچکی هم داشتند که پیرمرد سردسته آن را در یک جلد پارچهای زیر بغل زده بود. وارد اتاق نشیمن که شدند با راهنمایی پیشخدمت برای خوردن ناهار پای سفره نشستند، سفرهای بلند و رنگین که بامرغ و ماهی تکههایی از یک بره با ساغرهایی از انواع شربت به دستور «آقا» برایشان گسترده بودند.
ناهارشان را که خوردند، شیخ پا در اتاق گذاشت، با دستار و عبایی با حاشیه نوار زر دوزی شده که هر روز برای حضور در مجمع رمالان و دعانویسان ریش سفید به تن میکرد. در برابر مطربها نشست و با نگاهی به سازهایی که آماده برای شکستن در مقابل چیده بودند گفت:
- این اسباب طرب را نخواهید شکست و توبه نامهای هم در کار نخواهد بود. اما به آنچه که من میگویم باید در کوچه و بازار عمل کنید و من ضامن جان شما خواهم بود..
آن دایره زنگی که کیسه دارد مال من و شما سه تن تار و سرنا و نیلبکتان را بر میدارید بروید در کوچههای آبادی تا مردم غمگین را دلشاد کنیم. از امروز دیگر از شکستن ساز و نوشتن توبهنامه خبری نیست...
ادامه دارد
دزدی میلیاردی از طلافروشی پدر
گروه حوادث/پسر جوان که به خاطر اختلاف مالی با پدرش سناریوی سرقت از مغازه طلافروشی وی را اجرا کرده بود از سوی پلیس لو رفت.
سردار «علی اکبر جاویدان»، فرمانده انتظامی استان کرمانشاه در تشریح این خبر گفت: چندی قبل مرد طلافروشی با مراجعه به پلیس از سرقت حدود یک میلیارد تومان سکه و طلا از داخل مغازه اش در کرمانشاه خبر داد.
پس از این شکایت تیم کارآگاهان مبارزه با سرقت پلیس آگاهی کرمانشاه با حضور در محل و بررسی های ابتدایی دریافتند سرقت توسط یک آشنا رخ داده چرا که سارق یا سارقان بدون تخریب در یا شکستگی شیشه مغازه وارد شده اند و در حالی که آشنایی کاملی با محل نگهداری طلاها داشته اند اقدام به سرقت کردهاند .
در ادامه تحقیقات مرد طلافروش گفت چند روز قبل از این سرقت کلید گاوصندوق مغازه را گم کرده و روزی که کلیدها گم شده بود شریک وی به همراه پسر و دوست پسرش در مغازه حضور داشتهاند.
فرمانده انتظامی استان کرمانشاه ادامه داد: کارآگاهان در گام بعدی به سراغ این افراد رفتند که در نهایت دوست پسر صاحب مغازه در بازجویی ها به سرقت کلید گاوصندوق با همکاری پسر صاحب مغازه اعتراف و عنوان کرد در فرصتی مناسب هر دو نفر اقدام به سرقت طلاها و سکه های موجود کرده اند.در ادامه پسر مرد طلافروش نیز دستگیر شد و به همدستی با دوستش برای سرقت طلاهای مغازه پدرش اعتراف و عنوان کرد اموال مسروقه را در خودروی ۲۰۶ یکی از دوستانش مخفی کرده است که با راهنمایی وی خودروی مورد نظر کشف و پس از بازرسی های لازم همه طلا و سکه های سرقتی کشف شد.
بدین ترتیب هر سه متهم بازداشت شدند و پسر شاکی اختلاف خانوادگی با پدرش را انگیزه این سرقت اعلام کرد.
فرمانده انتظامی استان کرمانشاه خاطرنشان کرد: صاحبان اصناف بخصوص مشاغلی مانند طلافروشی ها بهتر است از دوربین های مداربسته استفاده کرده و نسبت به حمل و نگهداری مناسب کلید مغازه خود دقت بیشتری داشته باشند.
وی گفت: موضوع دیگری که صاحبان طلافروشی ها باید نسبت به آن حساس باشند این است که کلید مغازه خود را به راحتی در اختیار و دسترس دیگران قرار ندهند تا اینگونه با مشکل مواجه نشوند.