حمید فرخنژاد با فریب صنف متبوعش برای میانجیگری با قوهقضائیه از ایران گریخت
سقوط از ارتفاع پست
گروه فرهنگی /حمید فرخنژاد تا همین چند روز قبل سر صحنه سریال سقوط به کارگردانی سجاد پهلوانزاده بود و آن را تمام کرد. دستمزدش را هم پیش پیش گرفته بود. هر چند در جریان وقایع رخ داده پست و استوری اعتراضی منتشر میکرد اما کارش را رها نکرده بود. تا اینکه روز پنجشنبه چند پست و استوری توهینآمیز علیه رهبری منتشر کرد و مشخص شد وی از ایران خارج شده و تمام پلهای پشت سرش را هم خراب کرده و گویا میخواهد راهی را برود که علی کریمی قبل از این رفته بود. اقامت در ینگه دنیا پاداش این همه دورویی و وطنفروشی است.
دستمزدهای کلانی که پیش میگرفت
حمید فرخنژاد دستمزدهایش را پیش میگرفت. یعنی قبل از شروع کار. در دو مورد اخیر نیز این کار را کرده بود. سریال سقوط را در شبکه نمایش خانگی کار کرده بود و شنیدهها حاکی است که دستمزد 3 میلیارد تومانیاش را کامل دریافت کرده بود. نمونه دیگر که عجیب و شگفتانگیز بوده است، وی قرار بود در فیلم سینمایی پالایشگاه ساخته مهرداد خوشبخت بازی کند. این فیلم با سرمایهگذاری فارابی در حال ساخت است اما فرخنژاد بعد از دریافت کامل دستمزدش که 1.5 میلیارد تومان بوده بهدلیل وقایع اخیر از حضور در کار سرباز میزند و پول را هم پس نداده راهی امریکا میشود تا آنجا از آزادی برای ملت ایران سخن پراکنی کند.
صنف سینما را فریب داد و قربانی خودکرد
«فرخنژاد تا چهار روز پیش در ایران حضور داشت اما بواسطه انتشار استوریهایی، اجازه خروج از کشور را نداشت. به همین دلیل، از طریق صنف خود وارد عمل شده و دستگاه قضا را مجاب کرد که بهدلیل سال جدید میلادی و اینکه میخواهد با پسرش ملاقات کند، اجازه خروج از کشور گرفت. دستگاه قضا هم رأفت به خرج داده و با گرفتن تعهد از آقای بازیگر، اجازه خروج وی را صادر میکند.» این روایتی است که خبرگزاری ایرنا از وضعیت وی منتشر کرده است. جالب است که وی حتی تعهد هم داده بود: «برگه تعهدی را امضا کرد که در آن بهصراحت عنوان کرده که کشورش و تمامیت ارضی آن برایش مهم بوده و هیچگاه برخلاف مصلحت قانون ایران عمل نمیکند.»با این حساب وی علاوه بر اینکه یک تیم گسترده از سریال سقوط را بهدلیل این حرکت دچار مشکلات کرده، صنف سینما را هم فریب داده و در راستای مطامع شخصی خودقربانی کرده است. در حالی که وی با ادعای دیدار پسرش توانسته باوساطت خانه سینما، قوه قضائیه را مجاب به خروج کند این حرکت وی باعث میشود که دستگاه قضایی ازاین پس با چنین میانجیگریهایی به دیده رأفت نگاه نکند.
حتی خط موبایلش را هم فروخته است
«او چند روز قبل سر صحنه خداحافظی کرد ولی به کسی نگفته بود قصد خروج از کشور دارد. تمام اموالش را فروخته و حتی خط موبایلش را هم فروخته و به امریکا رفته تا اقامت دائم امریکا را بگیرد.» این روایت یکی از سینماگرانی است که با او در پروژه اخیر همکار بوده است. به نظر میرسد که وی از قبل برنامه این کار را ریخته بوده «فرخنژاد فهمید که باید عازم امریکا شود، بهناگهان از بارگذاری استوری و یادداشت مرتبط با خشونتهای اجتماعی اخیر منصرف شد و برخلاف روزهای نخست ناآرامیها، طی هفتههای اخیر، هیچ واکنشی نسبت به این موضوع نشان نداد. یعنی برای مطامع و منافع شخصی خود، هیچ نگفت و آن موقع دیگر نگران جوانان کشورش نبود.» البته این رفتار از وی عجیب نبوده. او قبلاً هم گفته بودحاضر است 80 میلیون ایرانی را هم فدای فرزند و خانوادهاش کند و با این اقدام نشان داد که علاوه بر هموطنانش او حتی وطن را هم فدای خودخواهیهایش کرده است.
میخواهد چهرهاش را سفید کند
حمید فرخنژاد در فیلمها و سریالهای زیادی بازی کرده است. اما مهمترین نقشهایش را در جایی بازی کرده که ردای یک مأمور امنیتی پوشیده است. آخرین سریالی که وی بازی کرده سقوط است در نقش یک مأمور امنیتی که به جنگ داعش میرود. قبلاً هم در به رنگ ارغوان و لاتاری این نقش را بازی کرده بود. لاتاری که یادتان هست. در دوبی آن عنصر فاسد را کشت تا گزندی به هموطنش وارد نشود. حالا او همه را فدای مطامع سیاسی کرده است. البته به نظر میرسد از بازی در این سریال پشیمان است و میخواهد با این مدل اظهارنظرها این سریال توقیف شود تا چهره وی برای بازی کردن در نقش اپوزیسیون سفیدتر شود. از طرفی شنیده شده او بهدلیل مشکلات قبلی که با پلتفرم فیلیمو داشته میخواسته خرده حسابش را با فیلیمو صاف کند تا این اثر توقیف شود و به آن خسارت بخورد.
واکنش اهالی سینما
در پی این اقدام سیدمحمود رضوی تهیه کننده سینما دربارهاش نوشت: «حمید فرخنژاد بازیگر است و همزمان با اعتراضات نقش یک مأمور امنیتی را بازی میکرده و حالا با اتمام کار و دریافت دستمزد میلیاردی، بهعنوان یک دیکتاتور در تلاش است با توهین به رهبری، جلوی پخش کار یک گروه چند ده نفره را بگیرد! او حالا هم نقش بازی میکند، تا آنطرف آب خریدار پیدا کند!» روحالله سهرابی مدیرکل دفتر نظارت بر عرضه و نمایش سازمان سینمایی کشور هم با اشاره به اینکه وی فقط یک بازیگر خوب بود دربارهاش گفت: «مردم فراموش نخواهند کرد چگونه درست همزمان با لحظاتی که دم از مبارزه با حکومت دیکتاتوری میزدی در پروژههای این حکومت غوطه میخوردی و میلیاردها میلیارد پول زبان بسته را حتی پیش از حضور مقابل دوربین میگرفتی و به حساب خانوادهات در خارج از کشور سرازیر میکردی! مردم فراموش نخواهند کرد شما یکی از پرکارترین بازیگران در آثار امنیتی و حتی ایدئولوژیک این حکومتی که دیکتاتورش خواندهاید بودهاید که اتفاقاً چون نقش بازی کردن را خیلی خوب بلدید بازیهایتان هم باورپذیر بود. امروز که وارد مرحله دیگری از نقشآفرینی خود شدهاید از باب حرمت جلسات دوستانهای که طی همین چند ماه با یکدیگر داشتیم، عرض میکنم؛ ای کاش این ارتفاع پست را نمیگرفتید و با ورود به مارپیچ دروغ، اینگونه به زیست حرفهای خود پایان نمیدادید!»
کدام فیلم مدعی اصلی اسکار امسال است؟
تصنیفهای یک جزیره خیالی
وصال روحانی/ «فیبل مانها» جدیدترین ساخته استیون اسپیلبرگ و قسمت دوم «پلنگ سیاه» که مرزهای جدیدی را در ساخت فیلمهای کمیکبوکی گشوده و همچنین آثار شگفتیساز و غیرمنتظرهای با نامهای «تار» که تاد فیلد مبتکر آن را کارگردانی کرده و «پادشاه زن» جینا پرینس بیتوود، اقبالی زیاد برای توفیق در این شاخه اسکار دارند اما به اعتقاد بسیاری از کارشناسان، فیلمی که میتواند مجسمه طلایی بهترین فیلم را به دست آورد، کار جدید مارتین مک دونافت بریتانیایی است.این فیلم «بانشیهای اینیشیرین» (The Banshees of Inisherin) نام دارد که یک بار دیگر از خط فکری غیرمتعارف مک دوناف برمیخیزد و سوژه آن همانقدر غریب است که کارهای قبلی او. سال 2008 بود که مک دوناف با ارائه اولین فیلم بلند خود به نام «در بروژ» سینما را تکان داد و با ترسیم اتفاقاتی عجیب بین کاراکترهای آن فیلم در شهر بروژ (یا بروخه) بلژیک سینمادوستان را با روشهای انحصاری کار خود آشنا ساخت. یک مشخصه مهم «بانشیهای اینیشیرین» همبازی شدن مجدد کالین فارل معروف و ایرلندی و برندان گلیسون هنرپیشه تحسین شده و مسن انگلیسی در این فیلم است. این دو پیشتر در فیلم «در بروژ» نیز همبازی شده بودند.
انگشتی که قطع میشود
«بانشیهای اینیشیرین» که کم و بیش متمرکز بر هنر موسیقی و به واقع پیرامون هنرمندان کمی تا قسمتی دیوانهای است که به این حرفه میپردازند، یک فیلم تراژیک و در توصیفی دیگر یک کمدی بسیار سیاه است و سناریوی آن را هم خود مک دوناف نوشته است. دو کاراکتر اصلی این داستان موزیسینهایی هستند که سابقه دوستی و همکاری طولانی مدتی را در صحنه این هنر دارند اما چند سالی است که میانهشان بههم خورده و چشم دیدن یکدیگر را ندارند. مک دوناف ما را به دوران پایان جنگ داخلی ایرلند در سال 1923 و به جزیره خیالی کوچکی به نام اینیشیرین میبرد؛ آنجا که ما با دو شخصیت اصلی قصه که موسیقیدانهای غیرمعمول، با واکنشهایی تند و حیرتآور هستند، آشنا میشویم و مسیر زندگی و کارهای آنان را میکاویم. یکی از آنها کالم داهرتی نام دارد که موسیقی محلی آن مناطق را مینوازد و استاد این رشته است و نقشش را برندان گلیسون ایفا میکند. دیگری پادرایچ سویی لیاب هانی نامیده میشود که شخصیتی با عمق داهرتی ندارد و برخلاف وی برونگرا و اهل تفریح و با لحظه خوش است و کالین فارل در نقش او ظاهر میشود. هر چقدر که داهرتی تمایل دارد زندگیاش را وقف موسیقی کند و کارهایی به یادماندنی برای مردم به جا بگذارد، پادرایچ امیالی از این قبیل ندارد و به حداقلها راضی است و مرگ یکی از دوستان نزدیکش هم مزید برعلت شده و او را بیش از پیش آساننگر کرده است. داهرتی که نمیتواند این سطحینگریها را تحمل کند، ارتباطش را با پادرایچ قطع و هرگونه اقدام وی را برای برقراری مجدد دوستی رد میکند. اصرار پادرایچ تا آن جا پیش میرود که روزی داهرتی به او اخطار میدهد اگر باز مزاحم شود و بخواهد رابطه قبلیشان را از سر گیرد، هربار که او پدیدار شود، با شیئی تیز یکی از انگشتان دست خودش را قطع خواهد کرد. پادرایچ این را باور نمیکند و یک روز که در رستورانی داهرتی را میبیند، باز به سمت او میرود و میکوشد با عذرخواهی از وی باب روابط محو شده گذشته را از نو بگشاید که ناگهان و در میان حیرت ناظران داهرتی یکی از انگشتان دستش را قطع میکند و آن را تحویل پادرایچ میدهد که مثل سایر حاضران شوکه شده است.
آدمهای سرگشته روزگار
با مضمون شگفتی از این دست و ترسیم زندگی نزدیکان هر دو کاراکتر اصلی که یکی از آنها سیوبهان خواهر پادرایچ است و البته براساس تصنیفها و آواهای غنی محلی ایرلند مک دوناف فیلمی را پیش روی بینندگان گذاشته که میتواند ادامه دهنده سنت پیروزی فیلمهای کوچک و کمهزینه و مستقل در سنوات اخیر اسکار باشد و اعتباری بزرگ و تازه را برای اینگونه فیلمها به ارمغان بیاورد. این فیلم اولین اکران جهانیاش را اواسط شهریورماه درجریان فستیوال معتبر بینالمللی ونیز ایتالیا تجربه کرد و هم جایزه برترین فیلمنامه رابرای مارتین مک دوناف به ارمغان آورد و هم جایزه بهترین بازیگر مرد را نصیب کالین فارل کرد. از این فیلم در فستیوال سندیهگو امریکا هم تجلیل شده و نامش بهزودی درمیان برندگان جوایز بیش از 20 انجمن بزرگ جهانی سینما در امریکا و اروپا هم خواهد آمد و چون از شروع اکران عمومی آن در امریکای شمالی، اروپای غربی و آسیای شرقی مدت کمی میگذرد، برای برآورد اقتصادی آن باید صبر کرد. آنچه قطعی مینماید، پراقبال بودن تصنیفوارههایی است که مک دوناف در متن زندگی شخصیتهای فیلمش قرار داده و از مجموعه این عناصر آدمها و اتفاقاتی را ساخته که قطعاً هم نام او را پرآوازهتر خواهند کرد و هم آکادمی علوم سینمایی و هنرهای تصویری را که مجری و اهدا کننده جوایز اسکار است، به اعطای شماری از جوایز اصلیاش به وی و سایر هنرمندان حاضر در این فیلم سرشار از غربت و مملو از احساسات گنگ آدمهای سرگشته روزگار وا خواهد داشت.
مدیرعامل انجمن فرهنگی زنان ناشر از دلایل گرانی کتاب میگوید
کیفیت پایین کاغذ، هزینه تولید بالا
گروه فرهنگی: برای بسیاری از عاشقان کتاب این سؤال همچنان وجود دارد که «با وجود تخصیص سهمیه کاغذ دولتی، چرا قیمت کتاب همچنان بالاست؟» سؤالی که مریمالسادات ظهوریان مدیرعامل انجمن فرهنگی زنان ناشر در گفتوگو با «ایرنا» به آن پاسخ میدهد و میگوید: «کاغذهای ایرانی تقریباً بدون محدودیت به ناشرانی که نیاز داشتند داده میشد حتی تا جایی که شنیدم، غیرناشران هم اگر میخواستند میتوانستند از این کاغذ بگیرند. این نکته برای ما ناشران مهم است زیرا ناشران بدون محدودیت توانستند از آن استفاده کنند.» او با بیان اینکه کاغذ ساخت کارخانه مازندران کیفیت لازم را به دلیل پرزدار بودن و عدم موفقیت در تست مرکب ندارد، اینطور ادامه میدهد که «این کاغذ برای کتابهایی که بهصورت مقطعی مورد استفاده قرار میگیرند، مناسبتر است. برای مثال ناشران برای چاپ کتابهای آموزشی میتوانند از این کاغذها استفاده کنند؛ اما ناشری که کتابهای عمومی منتشر میکند، میخواهد کتابش تا ۳۰ سال باقی بماند در نتیجه ناشر دنبال کیفیت کاغذ بالا است که ماندگاری بالا داشته باشد، زیرا با کتاب است که اسم مؤلف و ناشر باقی میماند.» به گفته او، چاپخانهها تمایل به چاپ روی این کاغذها نداشتند و مخاطب دوست دارد که کتاب با کیفیت بهتر چاپ شود. مدیرعامل انجمن فرهنگی زنان ناشر با اشاره به اینکه وجود چنین کاغذی در بازار خوب است و بر قیمت کلی کاغذ تأثیر گذاشته، ادامه میدهد: «ارائه کاغذ تولید کارخانه مازندران نتوانست دردی از ناشران عمومی دوا کند. تعدادی از ناشران از اول تقاضایی برای دریافت کاغذ نداشتند، تعدادی از ناشران هم تقاضای خود را ثبت کردند اما تمایلی به دریافت کاغذ نداشتند. ارائه این کاغذ با اینکه مشکلات را کمتر کرد اما نتوانست مشکلات ناشران را حل کند؛ مخصوصاً در کتابهای رنگی و کودک کاغذ مازندران مشکلات ناشران را حل نکرد.» ظهوریان درباره روند تولید کتاب هم اینطور توضیح میدهد که «ناشران وقتی که میخواهند چاپ کتابی را از نقطه صفر شروع کنند، باید مسیر طولانی را برنامهریزی کنند. محتوای کتاب توسط نویسنده، مترجم یا شاعر تولید شده، کتاب نیاز به حروفچینی، چاپ، صحافی و... دارد. ارائه کاغذ دولتی فقط یکی از مراحل است، بعد از دریافت کاغذ دولتی باقی مشکلات ناشران پابرجا است. این روند برای کاغذ خارجی هم فرض شده و باقی مشکلات پابرجا است، این در حالی است که پس از دریافت کاغذ تولید ایران، ناشر الزام پیدا میکند در کتاب بنویسد کتاب با حمایت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی منتشر شده است. همینجاست که این سؤال برای مخاطب شکل میگیرد که اگر کتاب با کاغذ دولتی منتشر شده چرا هنوز قیمت بالایی دارد؟» او در بخش دیگری از صحبتهایش نیز به این موضوع اشاره میکند که «اینکه کتابی با کاغذ تولید داخل منتشر شود به این معنی است که دو تا سه میلیون تومان از هزینههای آن کاسته شده است. این در حالی است که حدود ۱۰ میلیون تومان برای کتاب حقالتألیف پرداخته میشود. همچنین هزینههای دیگر چاپ کتاب هنوز پابرجا است.» مدیرعامل انجمن فرهنگی زنان ناشر با تأکید بر اینکه صحافی کتاب پیش از این سبکترین بخش هزینههای تولید کتاب را داشته به این نکته اشاره میکند که «صحافی کتاب به دلیل قیمت چسب و باقی موارد، بیشتر شده است. در شرایطی هستیم که چاپ، تکثیر و همه مسائل به شرایط جامعه بستگی دارد. کاغذ همیشه سنگینترین هزینه را داشت اما در سالهای اخیر قیمت کاغذ پایین نیامده و همچنین هزینههای دیگر هم بالا رفته است». به گفته ظهوریان تعرفه کتابهای چاپ دیجیتال باید سالی یکبار تغییر کند این در حالی است که در این سالها، سالی سه بار چاپ دیجیتال تغییر تعرفه دارد. شنیدهها حاکی از این است که در نظر دارند چاپ دیجیتال را به قانون چاپخانهها بیاورند. او با تأکید بر توجه ناشران زن بر کیفیت آثار چاپی میگوید: «شاید بتوان گفت که ناشران مرد بیشتر بحث اقتصادی را در نظر میگیرند در حالی که ناشران زن فعال در این حوزه با وسواس بیشتری کتاب را از نظر محتوایی و ظاهری تولید میکنند. البته در این مورد استعلام نگرفتم اما این مسأله قابل بررسی است.»
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در جمع مستندسازان سینما:
درصدد افزایش بودجه و امکانات برای مستندسازان هستیم
محمدمهدی اسماعیلی طی نشستی صمیمانه، پای صحبت و گفتوگو با مستندسازان حاضر در جشنواره سینماحقیقت نشست. وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در بخشی از صحبتهای خود به بحث بودجه اشاره کرد و گفت: یکی از اتفاقات مهم لایحه بودجه ۱۴۰۲ تخصیص اعتبارات مستقل برای انجمنهای هنری، فرهنگی است که امیدواریم با تشکیل ساختار جدیدی برای سینمای مستند بتوان از این ظرفیت برای حمایت از مستندسازان استفاده کرد. حمایت از جوانان فیلمساز باید به رویکرد اصلی مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی تبدیل و با ایجاد فضایی مختص مستندسازان جوان، به رشد و بالندگی آنان کمک شود البته ناگفته نماند وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در حوزه هنر، نقش حمایتی، نظارتی و تسهیلگری دارد که باید با اهتمام ویژه در این خصوص، جوانان هنرمند را در مسیر اصلی خود هدایت و حمایت کنیم. او در بخش پایانی صحبتهایش هم به این نکته اشاره کرد که «این روزها کشور در شرایط حساسی قرار دارد و عدهای به دنبال ناآرام کردن فضای کشور هستند و اهالی فرهنگ و هنر باید در مأموریتی بزرگ، بهترین نقش را در مسیر روایت زیباییها و دستاوردهای ایران بزرگ ایفا کنند زیرا هنر، هر رویداد و موضوعی را ماندگار میکند.» گفتنیاست شانزدهمین جشنواره بینالمللی «سینماحقیقت» با حضور مستندسازانی از سراسر کشور در پردیس سینمایی ملت برگزار شد.
در نشست خبری جشنواره فیلم «مقاومت» مطرح شد
سینمای مقاومت گفتمانی جدید است
گروه فرهنگی: دبیر هفدهمین جشنواره بینالمللی فیلم «مقاومت» در نشست خبری این رویداد با اشاره به برگزاری آیین اختتامیه این رویداد در پهنه خلیج فارس، از برگزاری آن از همین دوره بهصورت سالانه خبر داد. جلال غفاری در ابتدای این نشست ضمن اشاره به این نکته که «توفیق یا عدم توفیق ما همواره مرتبط با چهارچوب نظری در نگاه به مقاومت و گفتمان مقاومت است»، گفت: جشنواره فیلم «مقاومت» تا یازده دوره با نام «جشنواره دفاع مقدس» برگزار میشد و از دوره یازدهم، هم عنوان آن تغییر کرد و هم بینالمللی شد. این اتفاق از سال ۸۹ به بعد رقم خورد. مقام معظم رهبری در سیزده آبان سال ۹۷ فرمایشی داشتند مبنیبر اینکه نظریه مقاومت را در مقابل دشمن تبیین و تبلیغ کنید. به نظر میآید ما یکچالش جدی داشتیم و داریم و آن ناشی از این است که مقاومت را در فرایند فهم، به یک سوژه، یک موضوع یا یک اتفاق سیاسی تقلیل میدهیم. غفاری تأکید کرد: حتی تقلیل «مقاومت» به «جبهه مقاومت» جفایی در نگاه کلان به گفتمان مقاومت است. برای عبور از این مقطع باید مقاومت را به عنوان یک گفتمان فهم کنیم. مقاومت نه تنها یک سوژه و رخداد امنیتی، بلکه یک کلانگفتمان است که ریشه آن به ابتدای زندگی برمیگردد و وجهی از خلقت انسان دارد.
«سرقت از بانک ملی» سریال میشود
پیمان جبلی در ماههای اخیر از ساخت سریالهای مختلفی در مراحل مختلف طرح و فیلمنامه، پیش تولید و تولید سخن گفته است که بخشی از این سریالها زیر نظر مرکز سیمافیلم پیش میرود. به گزارش مهر، از جمله طرحهایی که هم میان مخاطبان طرفدار دارد و هم ساخت سریال درباره آنها در صورت بهرهگیری از کارگردان و تیم حرفهای میتواند به خروجی جذابی تبدیل شود آثار پلیسی است و صداوسیما این روزها چندین اثر در مراحل مختلف طرح و تولید در حوزه سریالهای پلیسی دارد. یکی از این سریالهای پلیسی که این روزها مراحل تصویب طرح را پشت سر میگذراند سریالی مربوط به ماجرای سرقت صندوق امانات بانک ملی است که در سیمافیلم مراحل مورد نظر را طی میکند. هنوز کارگردان این سریال مشخص نیست و فعلاً طرح اولیه آن مراحل تصویب را طی میکند تا به سرانجام برسد. بعد از تعطیلات نیمه خردادماه امسال بود که ماجرای سرقت از بانک ملی به یکباره در صدر اخبار قرار گرفت. تعدادی از سارقان با استفاده از فرصت تعطیلات از ساختمان مجاور وارد شعبه ممتاز بانک ملی واقع در خیابان انقلاب روبهروی دانشگاه تهران شده بودند و حدود ۲۵۰ عدد از صندوق امانات را باز و اموال داخل این صندوقها را به سرقت برده بودند.
دبیر «شورای ارزشیابی هنرمندان، نویسندگان و شاعران» منصوب شد
طی حکمی از سوی محمدمهدی اسماعیلی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، محسن پرویز بهعنوان «نماینده تامالاختیار وزیر و دبیر شورای ارزشیابی هنرمندان، نویسندگان و شاعران کشور» منصوب شد. در بخشی از این حکم آمده است: «امید است با استعانت از خداوند متعال و بهرهگیری از ظرفیتهای اعضای حقوقی و حقیقی این شورا در جهت پاسداشت شأن و منزلت هنرمندان، نویسندگان و شاعران و همچنین پیگیری تشکیل کمیتههای تخصصی و انجام وظیفه محوله، موفق و مؤید باشید.» محسن پرویز، پزشک، نویسنده و روزنامهنگار که در کارنامه حرفهای خود مسئولیت معاونت امور فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را دارد، در حوزه ادبیات، آثاری چون داستانهای بلند معلم خودمانی و بوی گل، بوی او و مجموعه داستانهای عبدالله، دیگر از پرستوها خبری نیست، آن روز در کنار تو و ستارهای در زمین را به چاپ رسانده است.