ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سخن روز
امام موسی کاظم (ع)
از ما نیست کسی که هر روز حساب خود رانکند، پس اگر کار نیکی کرده است از خدا زیادی آن را بخواهد، واگر بدی کرده، از خدا آمرزش طلب نموده و به سوی او توبه نماید.
اصول کافی، ج.۴ ،ص. ۱۹۱
از ما نیست کسی که هر روز حساب خود رانکند، پس اگر کار نیکی کرده است از خدا زیادی آن را بخواهد، واگر بدی کرده، از خدا آمرزش طلب نموده و به سوی او توبه نماید.
اصول کافی، ج.۴ ،ص. ۱۹۱
اعتبار خود را در بازیگری حفظ کنید
ابوالفضل پورعرب:امروزه عدهای مثل من خیلی کم کار شدهاند و فرقی نمیکند در سینما و یا تئاتر کاری داشته باشیم یا نه. عدهای اما هستند که در تمام شبکههای تلویزیون هم حضور دارند و به قول برخی زندگی لاکچری هم دارند. بچههای قدیمیتر که سالهای سال تجربه بازیگری داشتند اما کجا هستند؟ آیا باید سراغ تبلیغ چایی بروند؟ من از این وضعیت خجالت میکشم و اگر میبینید که هر از گاهی در فیلمی بازی میکنم، به دلیل اصرار دوستان است. بیلبوردهای سینمایی امروز دست کیست؟ همین فیلمهای سینمایی که الان در حال اکران است، تبلیغات مناسب ندارند... هنرمندان برای اعتباری که دارند باید ریاضت بکشند. بالاخره وقتی سن بالا میرود، دیگر پیشنهادها کمتر میشود و شاید دستمزد سابق هم به شما تعلق نگیرد اما باید اعتبار خود را در بازیگری حفظ کنید. بازیگران بزرگ این اعتبار را بهراحتی به دست نیاوردهاند. من هم تا هر وقت بتوانم بازیگری را ادامه میدهم. نشد به تئاتر میروم یا خودم برای خودم برنامه میسازم. من درس این رشته را خواندهام. شکر خدا سرطانی هم که داشتم، بهبود پیدا کرده و در وضعیت سلامتی خوبی قرار دارم.
بخشی از صحبتهای این بازیگر با مهر
بخشی از صحبتهای این بازیگر با مهر
فرهنگ و هنر را نموداری از اخلاق و انسانیت قرار دهید
میلاد کیایی آهنگساز، مدرس و نوازنده پیشکسوت سنتور
در مدت زمانی که شیوع گسترده کرونا بر دنیا سایه افکنده بود، علاوه بر اتفاقات بسیار تلخ و ناگواری که شاهد آن بودیم، صدمات کاری و مالی بسیاری هم به وجود آمد. بهطور مثال تعطیلی تمامی برنامههای فرهنگی و هنری که بهصورت حضوری برگزار میشدند و روی آوردن به فضای مجازی که در مورد حوزه موسیقی هم صدق میکند و اغلب کلاسهای موسیقی یا کنسرتها به صورت آنلاین برگزار میشد. البته به شخصه از همان ابتدای کار با برگزاری آموزش موسیقی با این شیوه مخالف بودم، چراکه به عقیده من آموزش این هنربه گونهای است که باید سینه به سینه منتقل شود، یعنی علاوه بر آموزش، نکات ظریفی وجود دارد که میباید مورد توجه قرارگیرد؛ مانند انتقال احساس معلم یا استاد به شاگرد و یا دریافت معنوی و نوع نشستن هنرجو هنگام نواختن، یا ساز به دست گرفتن او. بر این اساس اگرچه شرایط به وجود آمده اینگونه تعریف شده بود، اما از دیدگاه من نتیجه خوبی به دست نیامد و معتقدم اغلب افرادی که با این شرایط آموزش دیدهاند، نتوانستهاند آنگونه که لازم است آموزش مطلوب موسیقی را درک و دریافت کنند. خود من نیز در این مدت زمان تلاش کردم با رعایت کامل شیوهنامههای بهداشتی، این کلاسهای آموزشی را به صورت خصوصی در منزل و با حضور شاگردانی از شهرهای دور و نزدیک حفظ و برپا کنم. البته در آموزشگاه موسیقیام که به نام «میلاد» است و توسط شاگردانم اداره و تدریس میشود، همچنان مبحث حرفهای تدریس برقرار است. جالب است بدانید اولین فردی هستم که در ایران کلاس آموزشی کوک سنتوررا ایجاد کردهام و نزدیک به 25سال است هنرجویانی تحصیلکرده و با تجربه نوازندگی بسیار، از تهران و نقاط مختلف کشور برای دورههای پیشرفته کوک سنتور در این کلاسها شرکت دارند و خوشبختانه استقبال بسیار خوبی هم صورت گرفته است؛ البته همانطور که اشاره کردم تمامی این کلاسهای آموزشی بهصورت حضوری و گوشی بوده، نه سیستمهای صوتی امروزی مانند تیونر و... که چند سالی است باب شده و از دیدگاه من خیانت به هنر موسیقی و همچنین به درک و شعور مردم است.
نکته دیگر درخصوص آموزش سنتور این است که یادگیری کوک این ساز برای کسانی که در شهرهای دور زندگی میکنند و شرایط و امکان حضور در کلاسها را ندارند، تقریباً ممکن است، اگرچه همچنان تأکید دارم آموزش موسیقی به صورت آنلاین مطلوب و رضایتبخش نخواهد بود.البته جای خوشحالی و خرسندی است که آرام آرام شرایط جامعه و دنیا روبه بهبودی است و این بیماری منحوس کمتر شده و فروکش کرده است. من در این مدت فرصت کردم علاوه بر آموزش موسیقی، زمانی را هم برای تولید کارهای موسیقاییام اختصاص بدهم و قرار است در هفتههای پیشرو، دو آلبوم موسیقی منتشر کنم. یک آلبوم مجموعهای است به یاد برنامه گلها که عنوان آنهم «به یاد گلها» است که با یک ارکستر بزرگ اجرا شده و به صورت با کلام و بیکلام بوده است، البته ضبط این کار مربوط به حدود 8سال قبل است. آلبوم دیگرم درهمکاری با آقای بابک شهرکی بوده به نام «در عشق زنده باید...» که به اتفاق ایشان 12قطعه جاودانه از آهنگسازان بنام و تاریخساز ایران مانند استادان همایون خرم،علیتجویدی، انوشیروان روحانی، مجید وفادار، عباس شاپوری، روحالله خالقی و... بهره گرفته و در هر قطعه برای ایجاد تنوع اشعاری عاشقانه گنجانده شده و در استودیو ضبط گردیده و مجموعه کار به صورتی است که هر نوع سلیقهای را جذب خواهد کرد؛ اما آن چیزی که من را بیش از هر چیز آزار میدهد مسأله بیفرهنگی و بیاخلاق شدن جامعه موسیقی است.
به یاد دارم در دوران نوجوانی وقتی یک استاد موسیقی را میدیدیم به احترام آن شخص میایستادیم و اگر فرصتی برای نوازندگی به وجود میآمد با کسب تکلیف از استاد و معلم خود این کار را انجام میدادیم اما امروزه این نوع آداب و احترام از بین رفته است و البته در مقابل، برخی از دوستان هستند که خود را معلم موسیقی معرفی میکنند اما آداب و رفتار دیگری از خود بروز میدهند. چندی قبل برای بازدید از یک آموزشگاه موسیقی دعوت شده بودم و در آنجا متوجه شدم فردی که خود را معلم موسیقی معرفی کرد با یک پوشش نامناسب که بیشتر شبیه لباس راحتی در منزل بود بر سر کلاس حاضر شده بود و این مسأله برایم بسیار برخورنده و تعجببرانگیز بود چراکه جایگاه یک معلم - فرقی نمیکند فعالیتش در چه زمینهای باشد- در دنیا مشخص است و بیان، کلام، نوع پوشش و رفتارش الگوی یک شاگرد است؛ بنابراین باید نسبت به این موضوعات بسیار حساس بود.
مگر از دیرباز نگفتهاند که فرهنگ و هنر علاوه بر جنبه هنری، نموداری از اخلاق، انسانیت و آداب است! اما متأسفانه تمامی این مسائل از جامعه رخت بربسته و اگر همینگونه پیش برود دورنمای خوبی نخواهد داشت و بیاخلاقی همه جا را فرا خواهد گرفت. در نسل حاضر شاهد تعدادی از جوانان هنرمند نیز هستیم که بسیار پرتوان و پرقدرت نوازندگی میکنند اما متأسفانه اگر ساز از دست آنها گرفته شود آن ارزش وجودی قبل را ندارند و درواقع قابلیت دیگری هم نخواهند داشت.
آشنایی با اختلالات روانی و فیلمهایی که آنها را منعکس میکند/8
افسردگی را بهتر بشناسیم
آزاده سهرابی
روانشناس
افسردگی اختلال بسیار شناخته شدهای نزد مردم است. بسیار در دنیای سینما و ادبیات شخصیتهایی خلق شدهاند که گویی از دنیای سیاه افسردگی فریاد میزنند. رنج فردی که دچار افسردگی است بیشتر نزد مردم نمود دارد. حتی خودکشی نیز با این اختلال بیشتر شناخته میشود. بسیاری از کسانی که دچار بیماریهای مزمن جسمی هستند نیز در معرض افسردگی قرار دارند. شاید بتوان گفت دو اختلال اضطراب و افسردگی بیشترین واکنش افراد در مواجهه با چالشهای زندگی است. اگر در فردی 2 هفته علائمی که در ادامه میآید وجود داشته باشد که عملکرد فرد را دچار افت کند میتوان گفت فرد نیاز به مراجعه به روانپزشک برای دارو درمانی و در ادامه روان درمانی دارد. اینکه خلق فرد افسرده باشد یا علائق و لذت بردن را بهطور کامل یا معنیداری از دست داده باشد، فرد اظهار میکند احساس پوچی دارد یا غمگین است و دائم گریه میکند یا نسبت به هر کاری که قبلاً برای او لذتبخش بوده اظهار بیعلاقگی میکند. معمولاً یا اضافه وزن یا بیاشتهایی نیز بروز میکند. بیخوابی یا پرخوابی در هر صورتش بروز کند نیز نشانهای از این اختلال میتواند باشد. گاهی احساس گناه و بیارزشی نیز همراه فرد هست و در برخی مواقع افکار مرگ یا خودکشی نیز از سمت فرد گزارش میشود. باید در نظر داشت که همه این علائم قرار نیست در فرد افسرده بروز کند. این علائم در افراد با تیتر افسرده چک میشود تا تشخیص داده شود که فرد دچار کدام نوع اختلال افسردگی است و بنا بر تشخیص چه مداخلهای لازم است. بهطور مثال اگر همه این نشانهها در فردی که دچار سوگ شده است بروز کند فرد برچسب اختلال افسردگی نمیخورد. آن چیزی که باعث میشود نیاز به مداخله فوری شود یکی افت عملکرد شدید است و دیگری افکار مرگ و خودکشی. هر چند نیاز است تا نسبت به تغییر خلق و تغییر عملکرد افراد نزدیک خود حساسیت داشته باشیم و حرفهایی که فرد درباره احساسهای غم و ناراحتی را بیان میکند جدی بگیریم، ولی باید یادمان باشد تشخیص اختلال با درمانگران است و مهمترین نکته این است که دنبال نشانههای خلقی خود در اینترنت نگردید چون معمولاً به بیراهه هدایت میشوید.
این شخصیتهای گمشده
در عالم سینما شخصیتهایی که با افسردگی دست و پنجه نرم میکنند درامهای زیادی را هدایت کردهاند. یکی از این فیلمها فیلم کیک به کارگردانی دانیل بارنز است که از زنی میگوید که پس از، از دست دادن پسرش در یک تصادف رانندگی با افسردگی دست و پنجه نرم میکند. او در طول درمانش با اندوه و احساس ناامیدی مواجه شده است و این موضوع باعث میشود احساس کند که تمام کاری که میتواند انجام دهد شکایت کردن از زندگی است.
فیلم سیلویا که بر اساس زندگی سیلویا پلات شاعری که زندگی خود را به پایان رساند ساخته شده نیز شخصیت افسرده سیلویا را بهخوبی نشان میدهد. این فیلم به کارگردانی کریستین جف یک فیلم زندگینامهای است که دوره افسردگی سیلویا را بهخوبی نشان می دهد. فیلم ساعتها به کارگردانی استیون دالدری نیز یکی از فیلمهای در لیست شخصیتهای افسرده است که زندگی دو زن را نشان میدهند که رمان برتر ویرجینیا وولف، خانم دالووی را میخوانند. این رمان درباره یک زن ثروتمند و افسرده است که پس از جنگ جهانی اول در انگلستان زندگی میکند. هر دو زن درگیر افسردگی و مبارزه با آن هستند و با عناصر مختلف رمان وولف همذات پنداری میکنند.
فیلم طعم گیلاس ساخته عباس کیارستمی یکی ازبهترین فیلمهایی است که بهوضوح شخصیتی درگیر افسردگی و بیعلاقه به زندگی را نشان میدهد. هرچند این فیلم با تیتر افسردگی به شخصیت اصلی نمیپردازد و نوعی بیان فلسفی پیدا میکند اما بهوضوح میتوان ذهنیت یک شخص افسرده را در لابهلای کلمات و رفتار شخصیت اصلی فیلم پیدا کرد.
روانشناس
افسردگی اختلال بسیار شناخته شدهای نزد مردم است. بسیار در دنیای سینما و ادبیات شخصیتهایی خلق شدهاند که گویی از دنیای سیاه افسردگی فریاد میزنند. رنج فردی که دچار افسردگی است بیشتر نزد مردم نمود دارد. حتی خودکشی نیز با این اختلال بیشتر شناخته میشود. بسیاری از کسانی که دچار بیماریهای مزمن جسمی هستند نیز در معرض افسردگی قرار دارند. شاید بتوان گفت دو اختلال اضطراب و افسردگی بیشترین واکنش افراد در مواجهه با چالشهای زندگی است. اگر در فردی 2 هفته علائمی که در ادامه میآید وجود داشته باشد که عملکرد فرد را دچار افت کند میتوان گفت فرد نیاز به مراجعه به روانپزشک برای دارو درمانی و در ادامه روان درمانی دارد. اینکه خلق فرد افسرده باشد یا علائق و لذت بردن را بهطور کامل یا معنیداری از دست داده باشد، فرد اظهار میکند احساس پوچی دارد یا غمگین است و دائم گریه میکند یا نسبت به هر کاری که قبلاً برای او لذتبخش بوده اظهار بیعلاقگی میکند. معمولاً یا اضافه وزن یا بیاشتهایی نیز بروز میکند. بیخوابی یا پرخوابی در هر صورتش بروز کند نیز نشانهای از این اختلال میتواند باشد. گاهی احساس گناه و بیارزشی نیز همراه فرد هست و در برخی مواقع افکار مرگ یا خودکشی نیز از سمت فرد گزارش میشود. باید در نظر داشت که همه این علائم قرار نیست در فرد افسرده بروز کند. این علائم در افراد با تیتر افسرده چک میشود تا تشخیص داده شود که فرد دچار کدام نوع اختلال افسردگی است و بنا بر تشخیص چه مداخلهای لازم است. بهطور مثال اگر همه این نشانهها در فردی که دچار سوگ شده است بروز کند فرد برچسب اختلال افسردگی نمیخورد. آن چیزی که باعث میشود نیاز به مداخله فوری شود یکی افت عملکرد شدید است و دیگری افکار مرگ و خودکشی. هر چند نیاز است تا نسبت به تغییر خلق و تغییر عملکرد افراد نزدیک خود حساسیت داشته باشیم و حرفهایی که فرد درباره احساسهای غم و ناراحتی را بیان میکند جدی بگیریم، ولی باید یادمان باشد تشخیص اختلال با درمانگران است و مهمترین نکته این است که دنبال نشانههای خلقی خود در اینترنت نگردید چون معمولاً به بیراهه هدایت میشوید.
این شخصیتهای گمشده
در عالم سینما شخصیتهایی که با افسردگی دست و پنجه نرم میکنند درامهای زیادی را هدایت کردهاند. یکی از این فیلمها فیلم کیک به کارگردانی دانیل بارنز است که از زنی میگوید که پس از، از دست دادن پسرش در یک تصادف رانندگی با افسردگی دست و پنجه نرم میکند. او در طول درمانش با اندوه و احساس ناامیدی مواجه شده است و این موضوع باعث میشود احساس کند که تمام کاری که میتواند انجام دهد شکایت کردن از زندگی است.
فیلم سیلویا که بر اساس زندگی سیلویا پلات شاعری که زندگی خود را به پایان رساند ساخته شده نیز شخصیت افسرده سیلویا را بهخوبی نشان میدهد. این فیلم به کارگردانی کریستین جف یک فیلم زندگینامهای است که دوره افسردگی سیلویا را بهخوبی نشان می دهد. فیلم ساعتها به کارگردانی استیون دالدری نیز یکی از فیلمهای در لیست شخصیتهای افسرده است که زندگی دو زن را نشان میدهند که رمان برتر ویرجینیا وولف، خانم دالووی را میخوانند. این رمان درباره یک زن ثروتمند و افسرده است که پس از جنگ جهانی اول در انگلستان زندگی میکند. هر دو زن درگیر افسردگی و مبارزه با آن هستند و با عناصر مختلف رمان وولف همذات پنداری میکنند.
فیلم طعم گیلاس ساخته عباس کیارستمی یکی ازبهترین فیلمهایی است که بهوضوح شخصیتی درگیر افسردگی و بیعلاقه به زندگی را نشان میدهد. هرچند این فیلم با تیتر افسردگی به شخصیت اصلی نمیپردازد و نوعی بیان فلسفی پیدا میکند اما بهوضوح میتوان ذهنیت یک شخص افسرده را در لابهلای کلمات و رفتار شخصیت اصلی فیلم پیدا کرد.
جامعهشناسی سلبریتیها؛ آری یا نه؟
مینا نبئی
خبرنگار
«سلبریتیها این روزها در جایجای زندگی ما حضور دارند، البته سلبریتیهای برخاسته از رسانههای سنتی نظیر سینما و تلویزیون همواره در زندگی ما حضور داشتهاند؛ ولی با گسترش شبکههای اجتماعی و پلتفرمهای جدید رسانهای، گویی سلبریتیها در زندگی ما «تلنبار» شدهاند و گریزی از آنان نداریم.» اینها جملاتی از کتاب جامعهشناسی سلبریتی، اثر «کری ا. فریس و دیگران» و ترجمه فردین علیخواه، جامعهشناس و عضو هیأت علمی دانشگاه گیلان است.
علیخواه معتقد است، تا سالها جامعهشناسان پرداختن به موضوعاتی نظیر سلبریتی را دور از شأن مطالعات جامعهشناختی و حتی دور از شأن خودشان میدانستند. همواره این تصور وجود داشت و کم و بیش، هماکنون نیز وجود دارد که جامعهشناسی باید به موضوعات مهمتر و جدیتری توجه کند و سلبریتی موضوعی نیست که پژوهشگران اجتماعی وقت خود را صرف مطالعه آن کنند.
او میگوید: در قرن بیستم پژوهشگران این عرصه بارها، مستقیم و غیرمستقیم، از نگاه تحقیرآمیز همکاران دانشگاهیشان نسبت به خود سخن گفتهاند. میتوان گفت که چنین واکنشی همواره در مقابل کسانی قرار داشت که میخواستند به مطالعه فرهنگ عامهپسند و زندگی روزمره بپردازند و حتی در دورهای بهشدت از جامعهشناسان انتظار میرفت تا تحلیلهای کلان، ساختاری و انتقادی ارائه دهند.
این استاد دانشگاه میافزاید: فضای یادشده شاید در ایران سختتر باشد. بارها از دانشجویان تحصیلات تکمیلی علاقهمند به مطالعه این عرصه شنیدهام که به آنها توصیه شده است موضوع پایاننامه یا رسالۀ خود را تغییر دهند و به موضوع مهمتری بپردازند؛ اما نکته تعجببرانگیز آن است که وقتی برای مثال خوانندهای در کشورهای همسایه کنسرتی برگزار میکند که حال و هوا و محیطی متفاوت و مناقشهبرانگیز دارد و جوانان ایرانی تمامی بلیتهای آن را خریداری میکنند و اشتیاق خود را به وی ابراز میکنند، همان جامعهشناسانِ منتقدِ مطالعه سلبریتی، اینجا و آنجا نسبت به این پدیده به جامعه اخطار میدهند.
اما این روزها شاهد ظهور واژگان جدیدی هستیم که از ظهور ژانرهای جدید سلبریتی خبر میدهند. کسانی که ماهیت آنان در مقایسه با سلبریتیهای سنتی بسیار متفاوت به نظر میرسد. گاهی آنان آنقدر معمولیاند که هیچ تمایزی بین خودمان و آنان احساس نمیکنیم و آنقدر غیرمعمولیاند که احساس میکنیم هیچ وقت نمیتوانیم مانند آنان باشیم!
این جامعه شناس میگوید: سلبریتی، پدیدهای لایه لایه و پیچیده است. آنچه این چهرهها را پیچیده میسازد، در ارتباط قرار دادن آنان با زمینههای اجتماعی وسیعتر، با تغییرات اجتماعی و فرهنگی، با رشد فناوری، با اقتصاد و با سیاست است. همچنین تعامل هواداران و آنان نیز شاید در ظاهر امری ساده به نظر آید؛ ولی روشن است که با توجه به مفاهیمی نظیر اقتصادِ توجه، شکاف نسلی، شیدایی و شیفتگی، همین امر ساده میتواند در دل خود لایههای پیچیدهای را به ما نشان دهد.
در واقع باید این نظر را پذیرفت که سلبریتی پدیدهای مهم و درخور تأمل است؛ نه تنها برای مطالعات جامعه شناختی بلکه برای تکتک شاخههای علوم انسانی دارای اهمیت است. این دست مطالعات میتواند بر مواجهه انتقادی جامعه با این پدیده، مؤثر واقع شود.
در این کتاب 10 مقاله آمده است که در آنها رویکرد و موضع مشخصی نسبت به پدیده سلبریتی مطرح میشود. مقالات به گونهای در کنار هم قرار گرفتهاند که هم درباره تعاریف و انواع سلبریتی دانشی فراهم آید و هم رویکردهای گوناگون نسبت به آن آشکار شود.
جامعهشناسی سلبریتی
نویسندگان: کری ا. فریس و دیگران
مترجم: فردین علیخواه
انتشارات گلآذین بهار 1401
خبرنگار
«سلبریتیها این روزها در جایجای زندگی ما حضور دارند، البته سلبریتیهای برخاسته از رسانههای سنتی نظیر سینما و تلویزیون همواره در زندگی ما حضور داشتهاند؛ ولی با گسترش شبکههای اجتماعی و پلتفرمهای جدید رسانهای، گویی سلبریتیها در زندگی ما «تلنبار» شدهاند و گریزی از آنان نداریم.» اینها جملاتی از کتاب جامعهشناسی سلبریتی، اثر «کری ا. فریس و دیگران» و ترجمه فردین علیخواه، جامعهشناس و عضو هیأت علمی دانشگاه گیلان است.
علیخواه معتقد است، تا سالها جامعهشناسان پرداختن به موضوعاتی نظیر سلبریتی را دور از شأن مطالعات جامعهشناختی و حتی دور از شأن خودشان میدانستند. همواره این تصور وجود داشت و کم و بیش، هماکنون نیز وجود دارد که جامعهشناسی باید به موضوعات مهمتر و جدیتری توجه کند و سلبریتی موضوعی نیست که پژوهشگران اجتماعی وقت خود را صرف مطالعه آن کنند.
او میگوید: در قرن بیستم پژوهشگران این عرصه بارها، مستقیم و غیرمستقیم، از نگاه تحقیرآمیز همکاران دانشگاهیشان نسبت به خود سخن گفتهاند. میتوان گفت که چنین واکنشی همواره در مقابل کسانی قرار داشت که میخواستند به مطالعه فرهنگ عامهپسند و زندگی روزمره بپردازند و حتی در دورهای بهشدت از جامعهشناسان انتظار میرفت تا تحلیلهای کلان، ساختاری و انتقادی ارائه دهند.
این استاد دانشگاه میافزاید: فضای یادشده شاید در ایران سختتر باشد. بارها از دانشجویان تحصیلات تکمیلی علاقهمند به مطالعه این عرصه شنیدهام که به آنها توصیه شده است موضوع پایاننامه یا رسالۀ خود را تغییر دهند و به موضوع مهمتری بپردازند؛ اما نکته تعجببرانگیز آن است که وقتی برای مثال خوانندهای در کشورهای همسایه کنسرتی برگزار میکند که حال و هوا و محیطی متفاوت و مناقشهبرانگیز دارد و جوانان ایرانی تمامی بلیتهای آن را خریداری میکنند و اشتیاق خود را به وی ابراز میکنند، همان جامعهشناسانِ منتقدِ مطالعه سلبریتی، اینجا و آنجا نسبت به این پدیده به جامعه اخطار میدهند.
اما این روزها شاهد ظهور واژگان جدیدی هستیم که از ظهور ژانرهای جدید سلبریتی خبر میدهند. کسانی که ماهیت آنان در مقایسه با سلبریتیهای سنتی بسیار متفاوت به نظر میرسد. گاهی آنان آنقدر معمولیاند که هیچ تمایزی بین خودمان و آنان احساس نمیکنیم و آنقدر غیرمعمولیاند که احساس میکنیم هیچ وقت نمیتوانیم مانند آنان باشیم!
این جامعه شناس میگوید: سلبریتی، پدیدهای لایه لایه و پیچیده است. آنچه این چهرهها را پیچیده میسازد، در ارتباط قرار دادن آنان با زمینههای اجتماعی وسیعتر، با تغییرات اجتماعی و فرهنگی، با رشد فناوری، با اقتصاد و با سیاست است. همچنین تعامل هواداران و آنان نیز شاید در ظاهر امری ساده به نظر آید؛ ولی روشن است که با توجه به مفاهیمی نظیر اقتصادِ توجه، شکاف نسلی، شیدایی و شیفتگی، همین امر ساده میتواند در دل خود لایههای پیچیدهای را به ما نشان دهد.
در واقع باید این نظر را پذیرفت که سلبریتی پدیدهای مهم و درخور تأمل است؛ نه تنها برای مطالعات جامعه شناختی بلکه برای تکتک شاخههای علوم انسانی دارای اهمیت است. این دست مطالعات میتواند بر مواجهه انتقادی جامعه با این پدیده، مؤثر واقع شود.
در این کتاب 10 مقاله آمده است که در آنها رویکرد و موضع مشخصی نسبت به پدیده سلبریتی مطرح میشود. مقالات به گونهای در کنار هم قرار گرفتهاند که هم درباره تعاریف و انواع سلبریتی دانشی فراهم آید و هم رویکردهای گوناگون نسبت به آن آشکار شود.
جامعهشناسی سلبریتی
نویسندگان: کری ا. فریس و دیگران
مترجم: فردین علیخواه
انتشارات گلآذین بهار 1401
تابستان و گیشه سرد سینماها
محدثه واعظیپور
روزنامهنگار
با نزدیک شدن به فصل تابستان، فیلمهای تازهای برای اکران در سینماها انتخاب شدهاند. فیلمهای «هناس»، «بدون قرار قبلی»، «والدین امانتی»، «بی صدا حلزون» و «نقره داغ» (در گروه سینمایی آزاد) از ۱۸ خرداد روی پرده میروند. گیشه سینماها در ماههایی که پشتسر گذاشتیم، رونقی نداشته و از میان این 5 فیلم، امیدی به فروش بالا و رکوردشکنی نیست. سینماها در سه ماه اخیر، در سیطره کمدیها بوده و میتوان از حالا پیشبینی کرد که شروع اکران تابستان هم، یخ گیشه سینماها را نخواهد شکست. پیش از این، چینش فیلمها به نحوی بود که فیلمهای پرمخاطب در کنار هم قرار نگیرند و فیلمهای ضعیف در فاصله زمانی کوتاه از هم روی پرده نروند. در ترکیب فعلی، حتی یک فیلم پرفروش وجود ندارد و نمیتوان امید داشت یکی از این 5 فیلم، مخاطب بالایی را به سالنهای سینما بیاورد. نتیجه این انتخابها و ترکیب، تداوم ریزش مخاطب و در نهایت تعطیلی سینماهاست.
پس از رونق سینماسازی در دهه نود، ساخت و ساز بیرویه و بیبرنامه سالن و ذوق زدگی برای تبدیل هر مکان تجاری به سینما (با ساخت سالنهای کوچک، غیراستاندارد و بدقواره) روزهای پیش رو، متأسفانه زمان تعطیلی سینماهایی است که صاحبانشان قدرت پرداخت هزینههای نگهداری و حفظ آن را ندارند. پردیسهای چند سالنه و لوکس، خالی از تماشاگر هستند و نمیتوان امیدوار بود حیات این سینماها تداوم یابد. اگر بحران مخاطب حل نشود، با حمایتهای دولتی هم نمیتوان سینماداری را نجات داد. سینماها آهسته آهسته تعطیل شده یا تغییر کاربری خواهند داد و سینمای ایران، ظرفیتی که به دست آمده، برای آن هزینه شده و قرار بوده بازگشت مالی داشته باشد، بدون به دست آوردن نتیجه درخور، از دست خواهد داد. سینمادارها به نمایش فیلم خارجی روی خواهند آورد، سینمای بلاتکلیف ایران در بخش تولید هم محدود و کوچک میشود و البته نمایش فیلم خارجی بهدلیل موازین و قوانین ایران، روندی موفق نخواهد داشت و هرگز اکران فیلم خارجی مانند فیلم ایرانی با استقبال مواجه نمیشود.
مسأله بزرگی که سینمای ایران با آن مواجه است، در بخش تولید و پس از آن، حوزه اکران است. فیلمهایی که در سی و هشتمین و چهلمین جشنواره فیلم فجر روی پرده رفتند، نشان میدادند که چشمانداز اکران غبارآلود است. حالا و در شرایطی که سینماها بازگشایی شده و از محدودیتهای کرونایی خبری نیست، مشکلات اقتصادی باعث شده اغلب خانوادهها فیلم دیدن در سالن سینما را فراموش کنند. اگر تماشاگر ایرانی به فکر رفتن به سینما باشد، ترجیح میدهد فیلم کمدی ببیند و به شوخیهای سطح پایین و لودگیهای بازیگران لبخند بزند. به همین دلیل موازنه اکران بهم خورده است، فیلمهای جدی و باارزش شکست میخورند و فقط در شرایطی این نوع سینما تداوم پیدا میکند که سازمانها و نهادها پای کار بیایند. تولید کمدی سخیف، کمدیهای پر از شوخیهای مبتذل، با بازیهای ضعیف و ساختار پر ایراد، رونق میگیرد و چنین فیلمهایی با کمترین میزان ممیزی، در سریعترین زمان ممکن به اکران و سودآوری میرسند. فیلمهای جدیتر در جستوجوی زمان مناسب، فرصت اکران را به تعویق میاندازند و در نهایت، با شکست گیشه را ترک میکنند تا این نظریه ثابت شود که سینمای جدی و هنری تماشاگر ندارد. روزهای سختی بر سینمای ایران میگذرد و بدون تدبیر مدیران سینمایی، تغییر وضع موجود دشوار به نظر میرسد.
روزنامهنگار
با نزدیک شدن به فصل تابستان، فیلمهای تازهای برای اکران در سینماها انتخاب شدهاند. فیلمهای «هناس»، «بدون قرار قبلی»، «والدین امانتی»، «بی صدا حلزون» و «نقره داغ» (در گروه سینمایی آزاد) از ۱۸ خرداد روی پرده میروند. گیشه سینماها در ماههایی که پشتسر گذاشتیم، رونقی نداشته و از میان این 5 فیلم، امیدی به فروش بالا و رکوردشکنی نیست. سینماها در سه ماه اخیر، در سیطره کمدیها بوده و میتوان از حالا پیشبینی کرد که شروع اکران تابستان هم، یخ گیشه سینماها را نخواهد شکست. پیش از این، چینش فیلمها به نحوی بود که فیلمهای پرمخاطب در کنار هم قرار نگیرند و فیلمهای ضعیف در فاصله زمانی کوتاه از هم روی پرده نروند. در ترکیب فعلی، حتی یک فیلم پرفروش وجود ندارد و نمیتوان امید داشت یکی از این 5 فیلم، مخاطب بالایی را به سالنهای سینما بیاورد. نتیجه این انتخابها و ترکیب، تداوم ریزش مخاطب و در نهایت تعطیلی سینماهاست.
پس از رونق سینماسازی در دهه نود، ساخت و ساز بیرویه و بیبرنامه سالن و ذوق زدگی برای تبدیل هر مکان تجاری به سینما (با ساخت سالنهای کوچک، غیراستاندارد و بدقواره) روزهای پیش رو، متأسفانه زمان تعطیلی سینماهایی است که صاحبانشان قدرت پرداخت هزینههای نگهداری و حفظ آن را ندارند. پردیسهای چند سالنه و لوکس، خالی از تماشاگر هستند و نمیتوان امیدوار بود حیات این سینماها تداوم یابد. اگر بحران مخاطب حل نشود، با حمایتهای دولتی هم نمیتوان سینماداری را نجات داد. سینماها آهسته آهسته تعطیل شده یا تغییر کاربری خواهند داد و سینمای ایران، ظرفیتی که به دست آمده، برای آن هزینه شده و قرار بوده بازگشت مالی داشته باشد، بدون به دست آوردن نتیجه درخور، از دست خواهد داد. سینمادارها به نمایش فیلم خارجی روی خواهند آورد، سینمای بلاتکلیف ایران در بخش تولید هم محدود و کوچک میشود و البته نمایش فیلم خارجی بهدلیل موازین و قوانین ایران، روندی موفق نخواهد داشت و هرگز اکران فیلم خارجی مانند فیلم ایرانی با استقبال مواجه نمیشود.
مسأله بزرگی که سینمای ایران با آن مواجه است، در بخش تولید و پس از آن، حوزه اکران است. فیلمهایی که در سی و هشتمین و چهلمین جشنواره فیلم فجر روی پرده رفتند، نشان میدادند که چشمانداز اکران غبارآلود است. حالا و در شرایطی که سینماها بازگشایی شده و از محدودیتهای کرونایی خبری نیست، مشکلات اقتصادی باعث شده اغلب خانوادهها فیلم دیدن در سالن سینما را فراموش کنند. اگر تماشاگر ایرانی به فکر رفتن به سینما باشد، ترجیح میدهد فیلم کمدی ببیند و به شوخیهای سطح پایین و لودگیهای بازیگران لبخند بزند. به همین دلیل موازنه اکران بهم خورده است، فیلمهای جدی و باارزش شکست میخورند و فقط در شرایطی این نوع سینما تداوم پیدا میکند که سازمانها و نهادها پای کار بیایند. تولید کمدی سخیف، کمدیهای پر از شوخیهای مبتذل، با بازیهای ضعیف و ساختار پر ایراد، رونق میگیرد و چنین فیلمهایی با کمترین میزان ممیزی، در سریعترین زمان ممکن به اکران و سودآوری میرسند. فیلمهای جدیتر در جستوجوی زمان مناسب، فرصت اکران را به تعویق میاندازند و در نهایت، با شکست گیشه را ترک میکنند تا این نظریه ثابت شود که سینمای جدی و هنری تماشاگر ندارد. روزهای سختی بر سینمای ایران میگذرد و بدون تدبیر مدیران سینمایی، تغییر وضع موجود دشوار به نظر میرسد.
عکس نوشت
مونالیزا که به لبخند ژوکوند هم معروف است نام یکی از پرآوازهترین تابلوهای نقاشی لئوناردو داوینچی هنرمند مشهور ایتالیایی است که با رنگ روغن روی صفحه چوب سپیدار نقاشی شده و در چند روز گذشته توسط یکی از بازدیدکنندگان مورد هجوم قرار گرفت. گویا مردی که لباس پیرزنی را به تن کرده بود و روی صندلی چرخدار نشسته بود ناگهان برخاست و سعی کرد شیشه ضد گلوله مونالیزا را بشکند؛ سپس اقدام به مالیدن کیک روی شیشه کرد، قبل از اینکه توسط نیروهای امنیتی دستگیر شود. بازدیدکنندگان و کارکنان موزه لوور در فرانسه بهدلیل تخریب این تابلو حیرت زده شدند هر چند هنوز از علت کار این بازدیدکننده خبری در دست نیست. /ایرنا
عنکبوت مقدس چگونه فیلمی است؟
آمیزه ای از تحریف واقعیت و تخریب حقایق
رضا منتظری، خبرنگار سینماپرس که در کن حضور داشته است، در استوری تکمیلی خود درباره فیلم عنکبوت مقدس که ساخته علی عباسی است و در جشنواره فیلم کن رونمایی شد، گفت: من استوری کوتاهی راجع به این فیلم گذاشتم که با واکنشهای بسیار متعددی از طرف دوستانی بخصوص در ایران مواجه شد. تماسهای مکرر و پیامهای انبوهی داشتم که در حال پاسخ دادن به آنها بویژه از طریق دایرکت اینستا گرام هستم. نظرات متفاوت بود. نظرات منفی و مثبت با این پدیدهای که من اسمش را سیاهنمایی میگذارم. این خبرنگار میافزاید: آنچه بسیار مهم است و من را ملزم کرد که یک توضیح تکمیلی بهصورت ویدیویی بدهم، آن بود که آیا یک فیلمساز در هر جای دنیا اگر قرار است که یک واقعه تاریخی و مرتبط با تاریخ معاصر را که منجر به یک فاجعه اجتماعی شده است، دستمایه تولید اثر خودش قرار بدهد، باید به آن واقعه وفادار باشد یا خیر؟ متأسفانه آن چیزی که در این فیلم شاهد بودیم، وفاداری به اصل ماجرا نبود و آنقدر تصاویر غلوآمیز از ایران و ایرانی در فیلم عنکبوت مقدس به نمایش در آمده است که برای من باعث تعجب بود. در واقع در این فیلم انسان خوب نداریم. اغلب مردان چه پست و سمت و مناصب دولتی داشته باشند یا آدم عادی کوچه و بازار باشند، آدمهای کثیف و پلیدی هستند. هیچ آدم روشنفکری در این فیلم وجود ندارد. خبری از فرهنگ و تمدن ایرانی هم در این فیلم نیست. یک مشت آدم متحجر، عقب مانده، واپسگرا و جانی در این فیلم نشان داده میشوند و به مخاطب جهانی القا میشود که چهره واقعی ایران و ایرانی این است؛ برای مثال از مشهدِ بیست سال پیش یک مخروبه نشان میدهد. مشهدی که همه میدانیم که سالهاست در شمار یکی از کلانشهرهای بزرگ کشور شناخته میشود و بسیار توسعه یافته است و زیرساختهای خیلی قوی دارد. آدمهای آن نیز متحجر و خونخوار و خونریز و عاشق قتل هستند و ما یک سیاهی صرف را میبینیم که بسیار ناراحت کننده است.
منتظری در استوری خود بر این نکته تأکید دارد که آن تصویری که یک فرد خارجی پس از تماشای این فیلم از ایران و ایرانی در ذهنش ایجاد میشود، با واقعیت از زمین تا آسمان تفاوت دارد؛ یعنی اینکه یک خارجی وقتی مطلع میشود که این فیلم بر اساس یک داستان واقعی ساخته شده، در ذهنش از ایرانیها ملتی عقبمانده و عاشق قتل و خونریزی به تصویر میکشد که واپسگرا و متحجر هستند و از تمدن بویی نبردهاند و این اتفاق تلخی است؛ یعنی ما تیشه برداشتهایم و به ریشههای غنی فرهنگ کشور خودمان میزنیم. وی میگوید: از نظر من فیلم «عنکبوت» ساخته ابراهیم ایرج زاد با تمام ضعفهای آشکار و نهانی که داشت، یک سر و گردن بالاتر از فیلم «عنکبوت مقدس» ساخته علی عباسی است؛ چرا که حداقل از این شعارهای گلدرشت و این تصاویر تلخ در آن خبری نبود. بدیهی است که من نه تنها طرفدار سعید حناییها نیستم، بشدت هم مخالف این پدیدههای شوم اجتماعی هستم؛ اما برداشت من این است که در این فیلم همه مردهای ایرانی دارند سعید حنایی شناسانده میشوند؛ یعنی از کارمند هتل، پلیس و قاضی گرفته تا کاسب و رهگذر همه را میبینی که همان تفکر سعید حنایی را دارند. نکته مهمتر، شخصیت خبرنگاری است که دراین فیلم زهرا امیرابراهیمی نقشش را بازی میکند و این خانم خبرنگار باعث میشود که سعید حنایی لو برود که این هم واقعی نیست. همه اینها در مواجهه مخاطب جهانی، که از اصل ماجرا بیاطلاع است، اتفاق تلخی است و یک تخریبگری خیلی جدی دارد و یک تصویر مخربانه در افکار جهانی از ایران عرضه میکند. من با تولید فیلمهایی درباره تاریخ معاصر و اتفاقات اینچنینی یا هرچیز مشابهی موافقم ولی با یک نگاه آسیب شناسانه که سبب تخریب فرهنگمان نشود.
منتظری در استوری خود بر این نکته تأکید دارد که آن تصویری که یک فرد خارجی پس از تماشای این فیلم از ایران و ایرانی در ذهنش ایجاد میشود، با واقعیت از زمین تا آسمان تفاوت دارد؛ یعنی اینکه یک خارجی وقتی مطلع میشود که این فیلم بر اساس یک داستان واقعی ساخته شده، در ذهنش از ایرانیها ملتی عقبمانده و عاشق قتل و خونریزی به تصویر میکشد که واپسگرا و متحجر هستند و از تمدن بویی نبردهاند و این اتفاق تلخی است؛ یعنی ما تیشه برداشتهایم و به ریشههای غنی فرهنگ کشور خودمان میزنیم. وی میگوید: از نظر من فیلم «عنکبوت» ساخته ابراهیم ایرج زاد با تمام ضعفهای آشکار و نهانی که داشت، یک سر و گردن بالاتر از فیلم «عنکبوت مقدس» ساخته علی عباسی است؛ چرا که حداقل از این شعارهای گلدرشت و این تصاویر تلخ در آن خبری نبود. بدیهی است که من نه تنها طرفدار سعید حناییها نیستم، بشدت هم مخالف این پدیدههای شوم اجتماعی هستم؛ اما برداشت من این است که در این فیلم همه مردهای ایرانی دارند سعید حنایی شناسانده میشوند؛ یعنی از کارمند هتل، پلیس و قاضی گرفته تا کاسب و رهگذر همه را میبینی که همان تفکر سعید حنایی را دارند. نکته مهمتر، شخصیت خبرنگاری است که دراین فیلم زهرا امیرابراهیمی نقشش را بازی میکند و این خانم خبرنگار باعث میشود که سعید حنایی لو برود که این هم واقعی نیست. همه اینها در مواجهه مخاطب جهانی، که از اصل ماجرا بیاطلاع است، اتفاق تلخی است و یک تخریبگری خیلی جدی دارد و یک تصویر مخربانه در افکار جهانی از ایران عرضه میکند. من با تولید فیلمهایی درباره تاریخ معاصر و اتفاقات اینچنینی یا هرچیز مشابهی موافقم ولی با یک نگاه آسیب شناسانه که سبب تخریب فرهنگمان نشود.
هنرمندان در فضای مجازی
کمتر از یک ماه به فرارسیدن تابستان باقی مانده و این برای طیفهایی همچون سینماگران و حتی تئاتریها اهمیت زیادی دارد چراکه جذب مخاطبان جوان در ایام فراغتشان، در حکم دسترسی به یک فرصت طلایی است. با این حال دیگر بخشهای فرهنگ و هنر همچون نویسندگان و فعالان عرصه موسیقی همچون باقی ایام مشغول فعالیت هستند.
محمدعلی مؤدب، نویسنده و شاعر در تازهترین استوری خود درباره این نوشته که علاقهمندان میتوانند آلبومهای «تهران جان» و «عاشقانههای پسر نوح» را در پایگاههای معتبر موسیقی رایگان گوش بدهند. او صفحهای را که اطلاعات بیشتری در این رابطه منتشر کرده با مردم به اشتراک گذاشته است. اشعار هر دو آلبوم سروده محمدعلی مؤدب هستند و خوانش آنها را هم خودش برعهده داشته است.
نگار جواهریان، بازیگر سینما و تئاتر خبر از اجرای تازهای در تماشاخانه ایرانشهر داده، «مخاطب» عنوان این نمایش است که «جابر رمضان» کارگردانیاش را برعهده دارد. این کار تازه «رمضان» اقتباسی از نمایشنامه «مؤلف» نوشته «تیم کراوچ» است که نگار جواهریان، لیلی رشیدی و علی باقری بازیگران آن هستند. بنابر نوشته جواهریان، پیشفروش روزهای جدید در سایت تیوال شروع شده است.
عبدالحکیم بهار از چهرههای بینالمللی ترویج کتابخوانی در روستای «رمین» از استان سیستان و بلوچستان است که تصاویری از تازهترین فعالیتهای اعضای کتابخانه روستای زادگاهش منتشر کرده است. او در این مطالب دست به معرفی برخی مروجان کتابخوانی زده که اغلب هم از نیروهای محلی و مردمی هستند. البته در بین افرادی که تصاویر و توضیحاتی درباره آنها منتشر کرده برخی نویسندگان کودک و نوجوان همچون حسن احمدی هم دیده میشوند. بخش عمدهای از مطالب منتشر شده در این صفحه به فعالیتهای دوستداران کتاب در روستای رمین تعلق دارد.
حسامالدین سراج، خواننده موسیقی ایرانی با انتشار تصاویری در استوری خود، برپایی کنسرتی از سوی گروه «ترانه» را برای اهالی تبریز اطلاعرسانی کرده است. طبق برنامهریزیها قرار شده 31 خرداد و یکم تیرماه این گروه میهمان تبریزیها
باشند.
کیوان ساکت، آهنگساز و نوازنده هم از آیین رونمایی آلبوم موسیقی «دینشت» خبر داده، این مراسم پنجشنبه 12 خرداد ماه جاری به میزبانی سالن غدیر شهرکرد و رأس ساعت 17 برگزار میشود. موسیقی و تنظیم این کار را کیوان ساکت برعهده داشته و رحیم عدنانی هم خوانندگی آن را انجام داده است.
محمدعلی مؤدب، نویسنده و شاعر در تازهترین استوری خود درباره این نوشته که علاقهمندان میتوانند آلبومهای «تهران جان» و «عاشقانههای پسر نوح» را در پایگاههای معتبر موسیقی رایگان گوش بدهند. او صفحهای را که اطلاعات بیشتری در این رابطه منتشر کرده با مردم به اشتراک گذاشته است. اشعار هر دو آلبوم سروده محمدعلی مؤدب هستند و خوانش آنها را هم خودش برعهده داشته است.
نگار جواهریان، بازیگر سینما و تئاتر خبر از اجرای تازهای در تماشاخانه ایرانشهر داده، «مخاطب» عنوان این نمایش است که «جابر رمضان» کارگردانیاش را برعهده دارد. این کار تازه «رمضان» اقتباسی از نمایشنامه «مؤلف» نوشته «تیم کراوچ» است که نگار جواهریان، لیلی رشیدی و علی باقری بازیگران آن هستند. بنابر نوشته جواهریان، پیشفروش روزهای جدید در سایت تیوال شروع شده است.
عبدالحکیم بهار از چهرههای بینالمللی ترویج کتابخوانی در روستای «رمین» از استان سیستان و بلوچستان است که تصاویری از تازهترین فعالیتهای اعضای کتابخانه روستای زادگاهش منتشر کرده است. او در این مطالب دست به معرفی برخی مروجان کتابخوانی زده که اغلب هم از نیروهای محلی و مردمی هستند. البته در بین افرادی که تصاویر و توضیحاتی درباره آنها منتشر کرده برخی نویسندگان کودک و نوجوان همچون حسن احمدی هم دیده میشوند. بخش عمدهای از مطالب منتشر شده در این صفحه به فعالیتهای دوستداران کتاب در روستای رمین تعلق دارد.
حسامالدین سراج، خواننده موسیقی ایرانی با انتشار تصاویری در استوری خود، برپایی کنسرتی از سوی گروه «ترانه» را برای اهالی تبریز اطلاعرسانی کرده است. طبق برنامهریزیها قرار شده 31 خرداد و یکم تیرماه این گروه میهمان تبریزیها
باشند.
کیوان ساکت، آهنگساز و نوازنده هم از آیین رونمایی آلبوم موسیقی «دینشت» خبر داده، این مراسم پنجشنبه 12 خرداد ماه جاری به میزبانی سالن غدیر شهرکرد و رأس ساعت 17 برگزار میشود. موسیقی و تنظیم این کار را کیوان ساکت برعهده داشته و رحیم عدنانی هم خوانندگی آن را انجام داده است.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
سخن روز
-
اعتبار خود را در بازیگری حفظ کنید
-
فرهنگ و هنر را نموداری از اخلاق و انسانیت قرار دهید
-
افسردگی را بهتر بشناسیم
-
جامعهشناسی سلبریتیها؛ آری یا نه؟
-
تابستان و گیشه سرد سینماها
-
عکس نوشت
-
آمیزه ای از تحریف واقعیت و تخریب حقایق
-
هنرمندان در فضای مجازی
اخبارایران آنلاین