گزارش «ایران» از مرز بین بیماری و سلامت روان کودکان در گفتوگو با روانشناسان
برچسبزنی به کودکان ممنوع!
مهسا قوی قلب
خبرنگار
«این بچه مشکل داره، انگار بیش فعال، اصلاً رفتارش طبیعی نیست، بیش از حد شیطونه، تا دیر نشده حتماً به یه روانشناس نشونش بده»، «بچه ام چند وقته به نظرم علائم بیماری اوتیسم داره، دائماً یه کاری رو تکرار می کنه، احتمالش زیاده که مبتلا به این بیماری باشه»، این جملات و نمونههایی از این دست را این روزها بیشتر از دهههای قبل، از والدین و اطرافیان آنها میشنویم. بسیارند، پدرها و مادرهایی که با آگاهی از چند علامت بیماریهایی همچون بیش فعالی، عدم تمرکز یا اختلال اوتیسم، آن را به فرزند خود نسبت داده و شبانه روز نگران هستند که فرزند آنها مبتلا به بیماریهای این چنینی باشد. فارغ از اینکه کودک، مبتلا به بیماری باشد، در خیلی از موارد تمامی این ترسها و تصورات اشتباه است. اشکال کار در این است که والدین یا اطرافیان کودک هیچ شناخت دقیقی در زمینه مرز میان سلامت و بیماری کودک ندارند و این امر سبب میشود، اضطراب و تشویش ایشان دوچندان شود، در حالی که رفتار فرزند آنها کاملاً طبیعی بوده و این والدین هستند که با دلایل اضطرابی و برچسب زنی بیمورد، فشار و استرس مضاعفی را به خود، اعضای خانواده و حتی فرزندشان وارد میآورند.
مهسا شریف راز، روانشناس با بیان اینکه در حال حاضر تک فرزندی در کشور رایج شده است، به «ایران» میگوید: افزایش خانوادههای تک فرزند و در عین حال زمانهای فراغت زیادی که والدین با فرزندان سپری میکنند، پیامدهای متفاوتی را نسبت به دهههای قبل بهدنبال دارد. مادران نسلهای پیشین با اینکه اکثراً خانهدار هم بودند ولی بهدلیل تعداد زیاد فرزندان نمیتوانستند زمان زیادی را با آنها سپری کنند، در حال حاضر این تغییر بسیار بارز است، این در حالی است که با گسترش فضای مجازی و مراجعه به کتابهای فرزندپروری شاهد تبعاتی منفی هم هستیم. با اینکه مطالعه و حضور در فضای مجازی در بسیاری مواقع میتواند به والدین کمک کند اما در عین حال افراد غیرمتخصص با در اختیار گذاشتن اطلاعات ناکارآمد و زیاد ضربههای روانی عمیقی را به والدین و فرزندان وارد میآورند.
او در ادامه اضافه میکند: روی صحبت با پدرها و مادرهای معمولی در بطن اجتماع است، درکل والد بودن اضطراب و نگرانی بهدنبال دارد، هر فردی به محض اینکه مطلع میشود پدر یا مادر شده، حجمی از اضطراب را تجربه میکند، در عین حال هجوم اطلاعات گاه نادرست در زمینه تربیت فرزندان، بار روانی والدین را دوچندان کرده است. در واقع این حجم از اطلاعات برای افراد عادی که اطلاعات روانشناسی بالایی ندارند، نمیتواند مفید باشد و حتی احتمال دارد برعکس عمل کرده و سبب شود والدین به اشتباه شروع به برچسبزنی فرزندان کنند. امروز مسأله جامعه ما این است که جامعهای تحصیلکرده داریم اما فرق بین مقاله علمی از غیرعلمی تشخیص داده نمیشود. لینکها و کانالهای غیرتخصصی این روزها بشدت افزایش پیدا کردهاند و افراد عادی نباید به اعتبار و صحت و سقم دادهها در فضای مجازی اعتماد کنند.
به اعتقاد شریف راز، حضور برخی روانشناسان غیرمتخصص در مهدهای کودک هم میتواند به مشکلاتی از این قبیل دامن زند، تشخیص بیش فعالی، عدم تمرکز و بیماریهایی دیگر از این دست توسط افراد غیرمتخصص، والدین را بیهوده نگران میکند. حدود نیمی از بیماریهایی که به کودک نسبت داده میشود، ناشی از اضطراب والدین است. برخی از روانشناسان بر این باورند که احتمالاً والدینی که در اتاق انتظار نشستهاند، بیمار اصلی هستند نه کودکی که در مقابل آنها حضور دارد.
این روانشناس با اشاره به اینکه دو سال پر از اضطراب و تنش ناشی از کرونا را گذرانده ایم، توضیح میدهد: حدود دو سال کودکان در کنار خانواده بودند، حالا پس از این مدت زمان طولانی خیلی از کودکان زیر 5 سال مجبور شدند به مهدکودک سپرده شوند، این امر ناخودآگاه برای آنها حجمی از اضطراب را بهدنبال دارد، ممکن است خیلی از بچهها به عروسکی بشدت وابسته شوند و آن را از خود جدا نکنند، آن عروسک یا اسباب بازی حکم یک تکه از خانه امن را دارد، این عادت به هیچ عنوان ارتباطی با بیماری اوتیسم ندارد. اضطراب جدایی از محیط خانه، سبب وابستگی به وسایل خاصی از خانه میشود و ممکن است والدین تصور کنند، کودک آنها مبتلا به اوتیسم است.
او در خصوص افزایش قابل توجه کودکان مبتلا به بیماری اوتیسم یا بیش فعالی در کشور، بیان میدارد: امکان ندارد در طول چند سال این حجم انبوه از بیماریهایی از قبیل اوتیسم در کشور چنین سیری افزایشی داشته باشد، مگر اینکه به دلیل خارجی این بیماریها وارد ژنتیک یا محیط افراد کشور شده باشد، بدون شک تشخیصها هم اشتباه شده است. چند سالی است که شاهدیم، بچهها از سنین پایین بشدت وابسته به گوشیهای موبایل میشوند تا جایی که به هیچ عنوان نمیتوان گوشی موبایل یا تبلت را از یک کودک جدا کرد. اینجا یک پرسش میتواند ثابت کند که این کودکان بیمار نیستند و آن سؤال این است که «مگر غیر از این است که کودکان از والدین میآموزند؟» وقتی پدر و مادر هر دو بشدت و غیرقابل کنترل همواره سر در گوشی دارند، کودک آنها هم ناخودآگاه از ایشان تعلیم میبیند، باید بپذیریم که بچهها از بزرگترها میآموزند. مسأله امروز، مسأله والدی گری و تربیت کودکان است، متأسفانه مهدهای کودک و دبستانها نیز در امر تربیت کودکان چندان مفید عمل نمیکنند و بیشتر جنبه علم آموزی مد نظر قرار دارد تا تربیت کودکان، در کنار حساسیتهای بیمورد والدین و انگزنی به کودکان در حوزه تربیت کودکان در مهدهای کودک و دبستانها نیز نیازمند بازنگری جدی هستیم.
برچسب زدن به کودکان ممنون!
مهدی مجرد، روانشناس نیز با اشاره به اینکه دوران کودکی تا قبل از پیش دبستانی دارای اهمیت بالایی به لحاظ آگاهی از سلامت روان است، به «ایران» میگوید: شکلگیری شخصیت و رشد شناختی کودک از طریق کنجکاوی، تقلید و کشف دنیای پیرامونی ایجاد میشود. رفتار و عملکرد کودک نشاندهنده سطح رشدی و شناختی متناسب سن او است اما در بعضی کودکان رفتارهایی دیده میشود که بهصورت طبیعی و بهنجار نیست و عملکرد کودک را دچار اختلال میکند. یکی از این موارد، اختلال نقص توجه و بیش فعالی است که تشخیص دقیق آن در زمان دبستان و پیش دبستانی است و اگر از رفتار و عملکرد کودک در دوران پیش دبستان، شناسایی نشود، احتمال بهبود علائم و رفتارهای مربوطه در دوران مدرسه بیشتر است. این اختلال علائمی نشان میدهد که آشکارا بیانگر بیتوجهی، حواس پرتی و بینظمی هستند و علائم معمولی یک کودک با معلولیت ذهنی (تأخیر در رشد ذهنی) را نشان نمیدهند. بنابر اظهار والدین، مجموعه رفتارهای ناسازگارانهای که در سنین پیش دبستان گزارش شده است، شامل مواردی میشود که در آن، کودکان دائماً میدوند، زمین میخورند و گویا به نظر میرسد، تاب و تحمل نشستن در یک مکان را ندارند، بهعنوان نمونه چنانچه در مکانی مانند رستوران مجبور باشند، مدتی بنشینند، احساس ناراحتی کرده و همواره بیقراری در آنها کاملاً مشهود است.
به گفته این روانشناس، والدین این کودکان در بیشتر مواقع از اینکه هیچ گاه نمیتوانند توجه کودک را به خود جلب کنند، ابراز ناراحتی میکنند. به طور کلی رفتارهایی که تا قبل از سنین پیش دبستانی دیده میشود، باید مورد دقت قرار بگیرد ولی در عین حال هم جنبه انگ به کودک نداشته باشد در مقابل هم میتواند پیشبینی کننده یک اختلال باشد و در صورت مشاهده همه علائم با مراجعه بموقع به متخصص بتوان درمانهای مورد نیاز را اجرا کرد. در مجموع میتوان این علائم را به طور خلاصه اینگونه بیان کرد که کودکان دارای برخی اختلالات، علائم مشترکی دارند، از جمله جنب و جوش زیاد، ناسازگاری زیاد با والدین و دوستان، این قبیل کودکان اغلب قوانین بازی را رعایت نمیکنند و اصلاً یک بازی را نمیتوانند به آخر برسانند، متناسب با سنشان نمیتوانند در یک زمان مشخص در یک مکان مشخص بنشینند، توانایی سرگرم کردن خود را ندارند، به همین دلیل یا پدر و مادر باید آنها را سرگرم کند یا گوشی و تبلت یا اینکه دائماً در حال غر زدن، دعوا و ناراحتی کردن از شرایط و محیط هستند.
مجرد در ادامه میافزاید: علائمی که در نوزادان مشاهده میشود، گویای این است که کودکان دارای اختلال، اغلب و به طور پیوسته گریه میکنند، فریادهای بلند و نافذ دارند، این نوزادان اغلب بیقرار هستند و دورههای خواب بسیار کوتاهی دارند و خواب آرام و عمیق آنها بسیار کم است. برخی از نوزادان یا کودکان گاه پارهای از این علائم را دارند و والدین یا اطرافیان به اشتباه تصور میکنند که آن کودک دچار اختلال و بیماری است، بهترین راهکار پس از مشاهده تمامی علائم، مراجعه به یک متخصص است تا از این طریق از انگ زنی بیهوده و مخرب به کودک هم جلوگیری شود.
نیم نگاه
درکل والد بودن اضطراب و نگرانی بهدنبال دارد، هر فردی به محض اینکه مطلع میشود پدر یا مادر شده، حجمی از اضطراب را تجربه میکند، در عین حال هجوم اطلاعات گاه نادرست در زمینه تربیت فرزندان، بار روانی والدین را دوچندان کرده است. در واقع این حجم از اطلاعات برای افراد عادی که اطلاعات روانشناسی بالایی ندارند، نمیتواند مفید باشد و حتی احتمال دارد برعکس عمل کرده و سبب شود والدین به اشتباه شروع به برچسبزنی فرزندان کنند
معاون وزیر آموزش و پرورش در گفتوگو با «ایران» تأکید کرد
کمبود ۳۰ هزار مشاور در مدارس
اکرم رضایی ثانی
خبرنگار
میزان نگرانی و استرس هدایت تحصیلی برای دانشآموزان از کنکور کمتر نیست چون انتخاب رشته تحصیلی میتواند مسیر زندگی یک نوجوان را تغییر دهد اما مدارس در زمینه مشاوره تحصیلی چندان کمک به سزایی نمیکنند، سالهاست که حتی دانشآموزان برای انتخاب رشته به مشاوران بیرون از مدرسه مراجعه میکنند.
به طور کلی نقش مشاور در مدارس به موضوع آموزشی محدود میشود در حالی دانشآموزان در تمام مقاطع، دورههای حساس سنی را میگذرانند و نیاز دارند بجز پدر، مادر و حتی صمیمیترین دوستان خود با شخص ثالثی گفتوگو کرده و مشاوره شوند. مشاور علاوه بر کمک در بحث هدایت تحصیلی باید در ابعاد مختلف روانشناختی، دانشآموز را همراهی کند اما شاید تعداد اندکی از مدارس نسبت به این امر هوشیاری دارند. اصغر باقرزاده معاون پرورشی و فرهنگی آموزش و پرورش و رئیس سازمان دانشآموزی کشور در گفتوگو با «ایران» درباره تعداد مشاوران در مدارس و نقش آنها در مواجهه با آسیبهای اجتماعی و همچنین مشاوره تحصیلی بیان کرد: کمبود نیرو در آموزش و پرورش ویژه مربی پرورشی یا مشاور نیست. متأسفانه تنظیمات جذب نیرو چه برای مشاوران و مربیان و چه برای سایر بخشها به نحوی بوده که ما همچنان با کمبود نیرو مواجه هستیم. با احتساب مدارس ابتدایی و همچنین مدارسی که بیش از ۲۰۰ تا ۳۰۰ نفر دانشآموز دارند را در نظر بگیریم، تعدادی بالغ بر ۳۰ تا ۳۵ هزار نفر مشاور در مدارس کم داریم.
وی در ادامه خاطرنشان کرد: اگر بخواهیم برای دانشآموزان دبستان و متوسطه اول و دوم با نُرمی که در نظر گرفته شده مشاور داشته باشیم؛ حدود ۱۳ هزار مشاور در مدارس داریم. از آنجایی که در مدارس ابتدایی بحث امورات آموزشی، تربیتی و مشاورهای به عهده آموزگار مدرسه است؛ از اینرو ما مدارس ابتدایی را از این آمار خارج میکنیم و حدود ۱۵ تا ۲۰ هزار نفر مشاور میتواند مدارس متوسطه اول و دوم را پوشش میدهد.
تأمین نیروی مشاوره هم به عهده دانشگاه فرهنگیان است
باقرزاده در پاسخ به این سؤال که چطور میتوان این آمار ۲۰ هزار مشاور را تأمین کرد، گفت: هر سال بخشی از مجوزی که به آموزش و پرورش برای جذب نیرو تعلق میگیرد به نیروی مشاوره اختصاص دارد. این مجوز حدود هزار تا دو هزار نفر را به مشاورین اختصاص میدهند که تأمین نیروی مشاوره هم به عهده دانشگاه فرهنگیان است. تقریباً دو سال میشود که رشته مشاوره تأسیس شده و دانشجویان فرهنگی تا قبل از آن در رشتههای مختلف روانشناسی و امور تربیتی از جاهای دیگر جذب میشدند. طی دو سال اخیر بهدلیل اینکه رشته مشاوره تأسیس شده، دانشجویان درسهای مرتبط با رشته خودشان را میخوانند و سپس وارد مدرسه میشوند.
وی در واکنش به این پرسش که بنابراین خارج از دانشگاه فرهنگیان برای مشاوران جذب نخواهید داشت؟ گفت: میتوانیم جذب داشته باشیم اما ترجیح ما این است که جذب از دانشگاه فرهنگیان باشد اما اگر افرادِ متخصصی باشند که بهعنوان مثال از طریق آزمون ورودی اقدام کرده باشند یا حتی میان معلمان آموزش دیده باشند میتوانیم با یکسری فرایند آموزشی جذب کنیم. به طور کلی مهم این است که ظرفیتی که اختصاص می دهند با همان میزان فارغالتحصیل دانشگاه فرهنگیان برابری میکند.
معاون پرورشی و فرهنگی آموزش و پرورش در واکنش به این پرسش که آیا معلمان ابتدایی آموزش خاصی برای امور تربیتی و مشاورهای میبینند و برای جذب دانشآموزان به مدرسه بعد از گذشت دو سال کرونا آیا آموزگاران ابتدایی آموزش بخصوصی را دیدهاند؟ گفت: ما یک هستههای مشاورهای و مربیان منتخبی داریم که با مدارس ابتدایی در ارتباط هستند و مواردی را بهصورت ایجابی به آموزگاران آموزش میدهند. این موارد حتی بهصورت موضوعی هم هستند؛ یعنی اگر آموزگارانی نسبت به موضوع خاصی دچار مشکل شده باشند و به کمک مشاوره نیاز داشته باشند هسته مشاوران به کمک آنها میآیند. به تازگی تلاش شده همه معلمان بویژه آموزگاران ابتدایی نسبت به وظایف عمومی و کلیشان یک بازنگری در کار خود داشته باشند و اگر لازم باشد نسبت به گذراندن دورههای تکمیلی اقدام شود تا این فضا تقویت شده و بتوانند دانشآموزان را بهتر راهنمایی کرده و مشکلات را برطرف کنند. معاونت پرورشی هم تلاش میکند توسط هستههای مشاوره به مدارس کمک کند.
تنها ۱۰ درصد مدارس متوسطه دوم مشاور دارند
باقرزاده در پاسخ به این سؤال که اغلب مدارس متوسطه اول هستند که مشاور دارند که آن هم برای هدایت تحصیلی و آموزشی به دانشآموزان کمک می کنند. همچنین در مقاطع متوسطه دوم که دوره حساسی است مشاوره اجباری نیست. چرا؟ گفت: در متوسطه دوم حدود ۱۰ درصد مدارس دارای مشاور هستند. ما مربیان منتخبی داریم که ظرفیت تشکیل همیاران مشاور را به وجود آوردهاند. ما همچنین فوریتهای روان اجتماعی ۱۵۷۰ را فراهم کردیم تا برای مشکلاتی که در این مقطع وجود دارد یک مفری ایجاد کرده باشیم.
رئیس سازمان دانشآموزی کشور گفت: مقدورات ما همین است اما آنچه داشتیم را بیشتر به مقطع متوسطه اول اختصاص دادیم چون فقط هم بحث هدایت تحصیلی نیست بلکه شکلگیری شخصیتها، مسائل روانی و اجتماعی در اوایل دوره متوسطه اول اتفاق میافتد. در این مقطع دانشآموزان میتوانند با مشاورین صحبت کنند و در کنار آن مشاور تحصیلیام انجام دهند. اما اگر فرصت برای دانشآموزان متوسطه دوم از دست نرود، راهاندازی ۱۵۷۰ در طول شبانه روز در عمده استانها در اختیار معلمان و اولیا دانشآموزان بوده و برای جبران کمبودها است. البته ما هم این کمبودها را قبول داریم اما با راهاندازی ۱۵۷۰ تلاش شده که به گروه متوسطه دوم هم توجه شود.
معاون پرورشی و فرهنگی وزارت آموزش و پرورش در پاسخ به این سؤال که آیا این نقد را قبول دارید که مشاوران مدارس بیشتر در موارد تحصیلی مشاوره میدهند تا مباحث روانشناختی و آسیبها و همچنین در حال حاضر باتوجه به دوری دوساله دانشآموزان از مدارس این نیاز بیشتر احساس میشود زیرا برخی از دانشآموزان دچار انزوا و تنهایی شدهاند و اکنون نباید نقش مشاوران باید از پیش پررنگتر باشد؟ گفت: در خصوص این مشکلی که شما میگویید و هر نوع فعالیت تربیتی که بخواهد یک اثر ماندگار داشته باشد باید قبول کنیم که احتیاج به یک مواجهه حضوری مستمر دارد. در واقع یک مربی باید چند ساعت در روز با مُتِربی خود در ارتباط باشد حالا نه به طور دائم بلکه به طور متناوب باشد هم خوب است. از طرفی باید شخصیت مربی از طرف متربی پذیرفته شود، زیرا تا زمانی که شخصیت مربی را نپذیرد اصلاً از او تأثیر نخواهد گرفت. برای اینکه شخصیت مربی پذیرفته شود باید اعتماد ایجاد شده و برای ایجاد اعتماد باید تعامل و همراهی وجود داشته باشد. متأسفانه مشاورین ما این امکان را ندارند و برخی از آنها در روز یک تا دو ساعت در مدرسه حاضر میشوند و مجبورند برای مدرسه بعدی که در ردیف آنها قرار داده شده حاضر شوند.
وی با بیان راهکار جهت حل این مشکل اظهار داشت: یک راه اضافه کردن تعداد مشاوران است. درخواست ما از مجموعه دولت و نهادهای بالا دستی این است که این مسأله را جدی بگیرند و مجوز تأمین بیشتر مشاوران را در دستور کار قرار دهند. اما مرحله دومی که ما دنبال آن هستیم و تلاش میکنیم این اتفاق بیفتد احیای نقش تربیتی مربیان تربیتی، معاونان پرورشی و معلمان است. اگر دانشآموزان که در مواجهه مستقیم با معلمان و مربیان پرورشی هستند بتوانند بخشی از نیازهای مشاورهای خودشان را با همین افراد تأمین کنند آن اتفاق که شما به آن اشاره کردید، میافتد و به ساخت شخصیت آنها کمک میکند.
وی تأکید کرد: بنابراین محور فعالیتهای معاونت پرورشی در دوره جدید تلاش برای توانمندسازی مربیان است تا مربی بتواند تعداد بیشتری از دانشآموزان و افراد را تحت تأثیر قرار دهد. همینطور باید یک مدیریت و تنظیمگری داشته باشیم تا معلمان هم در مواجهه با دانشآموزان صرفاً بُعد آموزشی نداشته باشند. نباید معلمان صرفاً برای آموزش دروس تئوری و نظری وارد کلاس درس شوند بلکه باید منش، شخصت، دوستی و مراودههایشان با دانشآموزان بتواند حتی یک نفر را از آسیب اجتماعی بزرگ نجات دهد. همیشه مطالبهگری از معلمان یک مطالبهگری آموزشی بوده، مثلاً والدین از معلمان درباره نمره و توانایی درسی بوده است. اما آیا تا به حال شده پدر یا مادری بهعنوان مثال به معلم ریاضی فرزند خود بگوید که بچه من شما را دوست دارد آیا میشود در یک یا دو نکته تربیتی او به ما کمک کنید؟ این میتواند کمبود مواجهه تربیتی را به نوعی جبران کند.
باقرزاده در پاسخ به این سؤال که تاکنون نظام جامع راهنمایی و مشاوره در آموزش و پرورش که سال گذشته تصویب شده چقدر اجرایی شده است؟ گفت: این نظام جامع آذر ماه سال گذشته تصویب شده اما آموزش و پرورش به تنهایی نمیتواند در به نتیجه رسیدن این نظام جامع نقش مؤثری داشته باشد. ما در جلسات مقدماتی که ترتیب دادیم، قرار شد یک آیین نامه اجرایی برای نظام جامع راهنمایی و مشاوره در آموزش و پرورش بنویسیم؛ بزودی نهادهایی که با این نظام جامع از نظر شغلی، حرفهای، توانمندیهای شخصی و از نظر تربیتی و اجتماعی روی کودکان و نوجوانان تأثیرگذار هستند باید با ما همراه شوند. اما در حال حاضر بجز این جلسه، غربالگری مدارس، شناسایی و تشخیص افراد و حدود دانشآموزان آنها نسبت به آسیبهای اجتماعی که آیا در معرض آسیبها هستند یا جزو بچههای پرخطر هستند؛ در پنج هزار تا پنج هزار و پانصد مدرسه صورت گرفته که حدود یک میلیون نفر دانشآموز بوده است اما هدف گذاریمان امسال ۲۰ هزار مدرسه است که ان شاالله آنها را به سرانجام میرسانیم.
وی بیان کرد: هدفگذاری در جهت غربالگری امسال برای ۲۰ هزار مدرسه است. بعد از اینکه دانشآموزان شناسایی شوند، آن گروه از دانشآموزان که از آسیبها دورند با جلسات توانمندسازی پوشش داده میشوند اما آنهایی که نزدیک و دچار آسیب شدند باید با کمک نهادهای بهزیستی، اجتماعی و حتی والدین حمایت شوند.
معاون وزیر آموزش و پرورش در پاسخ به این سؤال که دانشآموزان پرخطر چه ویژگی هایی دارند؟ گفت: دانشآموز پرخطر کسی است که حداقل یک بار یک رفتار پرخطر را تجربه کرده، مثلاً او اقدام به خودکشی منجر بهعدم فوت داشته، یا از منزل و مدرسه فرار کرده یا یک بدسرپرستی را تجربه کرده است. اینها اصطلاحات بسیار ناراحت کنندهای است اما به هر حال وجود دارد. درصد کمی از دانشآموزان به جهت مسائل اجتماعی، اقتصادی و خانوادگی مانند بیسرپناهی، تجاوز اخلاقی و... پرخطر قلمداد میشوند.