ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
بخشش به شرط دیه 400 میلیون تومانی
گروه حوادث/ مرد جوانی که برادر زنش را به خاطر 400 هزار تومان به قتل رسانده و پس از محاکمه به قصاص محکوم شده بود حالا با گذشت 16 سال از این جنایت با درخواست دیه 400 میلیون تومانی از سوی خانواده مقتول روبهرو شده است.
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، 16 سال قبل گزارش یک قتل در یکی از شهرستانهای اطراف تهران به پلیس اعلام شد. نخستین بررسیها نشان میداد پسر 26 سالهای با ضربه چاقوی شوهر خواهرش به قتل رسیده است. پس از شکایت خانواده مقتول تحقیقات برای دستگیری متهم فراری آغاز شد اما چند روز بعد مرد جوان با پای خود به اداره پلیس رفت و ضمن اعتراف به قتل تسلیم شد.
متهم در بازجوییها گفت: درگیری من با برادر زنم از وقتی شروع شد که باهم یک خودروی پیکان معامله کردیم. برادرزنم بابت خرید خودرو 400هزار تومان به من بدهکار بود. سه ماه از این معامله گذشت اما او حاضر نبود بدهی اش را بدهد، شب حادثه که برای گرفتن بدهیام به خانه شان رفتم با هم درگیری لفظی پیدا کردیم. او ناگهان شیشه نوشابهای را شکست و به طرف من حمله کرد، همین موضوع باعث ناراحتی و عصبانیتم شد و درگیری بالا گرفت تا اینکه من هم به طرف آشپزخانه رفتم وبا برداشتن چاقو ضربهای به او زدم. اصلاً قصدم کشتن او نبود فقط میخواستم او را بترسانم. بعد از ضربه برادرزنم روی زمین افتاد و من هم از ترس فرار کردم.
با اعترافهای متهم او به اتهام قتل عمد بازداشت شد و پس از محاکمه بنا به درخواست اولیای دم، مرد جوان به قصاص محکوم و تا زمان اجرای حکم به زندان رجایی شهرکرج منتقل شد. چند سال پس از این ماجرا همسر مقتول که ازدواج کرده بود همراه دو فرزندش به یکی از شهرستانهای اردبیل رفتند. از آنجا که 16 سال از این ماجرا گذشته بود با تلاش واحد صلح و سازش زندان و درخواست مرد زندانی برای تعیین تکلیف در پروندهاش سرانجام اولیای دم مقتول حاضر شدند با دریافت 400 میلیون تومان از قصاص متهم صرفنظر کنند.
مرد زندانی که حالا 37 ساله شده است در حالی که بهترین سالهای زندگی و جوانی اش را در زندان و با کابوس مرگ گذرانده است، گفت: من به خاطر یک لحظه عصبانیت اشتباه بزرگی مرتکب شدم و 16 سال تاوان سختی دادم. سال هاست که کابوس مرگ خواب و خوراک را از من گرفته است. الان هم غیر از مادر پیرم کسی را ندارم که پیگیر کارهایم باشد هیچ پول و سرمایهای هم نداریم تا دیه را پرداخت کنیم. الان بلاتکلیف ماندهام و چشم امیدم به خداوند، قضات و نیکوکاران است، شاید بتوانم پس از این همه سال به زندگی برگردم.
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، 16 سال قبل گزارش یک قتل در یکی از شهرستانهای اطراف تهران به پلیس اعلام شد. نخستین بررسیها نشان میداد پسر 26 سالهای با ضربه چاقوی شوهر خواهرش به قتل رسیده است. پس از شکایت خانواده مقتول تحقیقات برای دستگیری متهم فراری آغاز شد اما چند روز بعد مرد جوان با پای خود به اداره پلیس رفت و ضمن اعتراف به قتل تسلیم شد.
متهم در بازجوییها گفت: درگیری من با برادر زنم از وقتی شروع شد که باهم یک خودروی پیکان معامله کردیم. برادرزنم بابت خرید خودرو 400هزار تومان به من بدهکار بود. سه ماه از این معامله گذشت اما او حاضر نبود بدهی اش را بدهد، شب حادثه که برای گرفتن بدهیام به خانه شان رفتم با هم درگیری لفظی پیدا کردیم. او ناگهان شیشه نوشابهای را شکست و به طرف من حمله کرد، همین موضوع باعث ناراحتی و عصبانیتم شد و درگیری بالا گرفت تا اینکه من هم به طرف آشپزخانه رفتم وبا برداشتن چاقو ضربهای به او زدم. اصلاً قصدم کشتن او نبود فقط میخواستم او را بترسانم. بعد از ضربه برادرزنم روی زمین افتاد و من هم از ترس فرار کردم.
با اعترافهای متهم او به اتهام قتل عمد بازداشت شد و پس از محاکمه بنا به درخواست اولیای دم، مرد جوان به قصاص محکوم و تا زمان اجرای حکم به زندان رجایی شهرکرج منتقل شد. چند سال پس از این ماجرا همسر مقتول که ازدواج کرده بود همراه دو فرزندش به یکی از شهرستانهای اردبیل رفتند. از آنجا که 16 سال از این ماجرا گذشته بود با تلاش واحد صلح و سازش زندان و درخواست مرد زندانی برای تعیین تکلیف در پروندهاش سرانجام اولیای دم مقتول حاضر شدند با دریافت 400 میلیون تومان از قصاص متهم صرفنظر کنند.
مرد زندانی که حالا 37 ساله شده است در حالی که بهترین سالهای زندگی و جوانی اش را در زندان و با کابوس مرگ گذرانده است، گفت: من به خاطر یک لحظه عصبانیت اشتباه بزرگی مرتکب شدم و 16 سال تاوان سختی دادم. سال هاست که کابوس مرگ خواب و خوراک را از من گرفته است. الان هم غیر از مادر پیرم کسی را ندارم که پیگیر کارهایم باشد هیچ پول و سرمایهای هم نداریم تا دیه را پرداخت کنیم. الان بلاتکلیف ماندهام و چشم امیدم به خداوند، قضات و نیکوکاران است، شاید بتوانم پس از این همه سال به زندگی برگردم.
شهادت مأمور پلیس از سوی قاچاقچیان
گروه حوادث: قاچاقچیان سوخت برای فرار از دست پلیس یکی از مأموران را با خودرو زیر گرفته و به شهادت رساندند.
سردار غلامرضا جعفری، فرمانده انتظامی استان هرمزگان در تشریح جزئیات درگیری یکشنبه شب با قاچاقچیان در بندرعباس، گفت: مأموران انتظامی یگان امداد شهرستان بندرعباس یکشنبه شب در پی کار اطلاعاتی از انتقال سوخت قاچاق به وسیله یک دستگاه کامیون تانکر مطلع شدند و ضمن هماهنگی و دریافت حکم مأموریت به محور ایسین از توابع شهرستان بندرعباس رفته و کامیون مورد نظر را در منطقه پاتل مشاهده کردند سپس با استفاده از علائم هشداردهنده پلیسی از قبیل چراغ گردان و تابلو ایست با معرفی هویت پلیسی خود و ارائه کارت شناسایی، خودرو را متوقف کردند.
وی افزود: پس از بررسی بارنامه مشخص شد بارنامه جعلی بوده و راننده اقرار کرد محموله سوخت را از اصفهان به مقصد روستای گچین بارگیری کرده و قصد فروش به قاچاقچیان را داشته است اما حین انتقال خودرو به یگان انتظامی، راننده در مسیر انتقال چندین مرحله اقدام به خاموش کردن خودرو کرد و در نهایت ضمن سرپیچی از دستور مأموران با فاصله ۶ متری از جاده اصلی در شانه خاکی توقف و از ادامه مسیر خودداری کرد.
این مقام انتظامی استان تصریح کرد: در همین حین یک دستگاه خودروی پژو پارس که سرنشینانش خودروی حامل سوخت را اسکورت میکردند به قصد جلوگیری از انتقال خودرو، خلاف جهت و به عمد با سرعت زیاد به سمت مأموران حملهور شده و ابتدا با یکی از آنان برخورد کرد و سپس با زیر گرفتن یکی دیگر از مأموران حاضر به هویت استواریکم رضا احترامی به شهادت این مأمور جان برکف انتظامی منجر شد.
سردار جعفری اظهار کرد: راننده خودروی پژو پارس به هویت دانیال که فرزند راننده کامیون تانکر حامل سوخت بود از ناحیه هر دو پا مورد اصابت گلوله قرار گرفت و پس از دستگیری به بیمارستان صاحبالزمان بندرعباس منتقل شد. در این عملیات۳۰هزار لیتر گازوئیل قاچاق به ارزش ۸ میلیارد و ۱۰۰ میلیون ریال کشف و ضبط شد.
سردار غلامرضا جعفری، فرمانده انتظامی استان هرمزگان در تشریح جزئیات درگیری یکشنبه شب با قاچاقچیان در بندرعباس، گفت: مأموران انتظامی یگان امداد شهرستان بندرعباس یکشنبه شب در پی کار اطلاعاتی از انتقال سوخت قاچاق به وسیله یک دستگاه کامیون تانکر مطلع شدند و ضمن هماهنگی و دریافت حکم مأموریت به محور ایسین از توابع شهرستان بندرعباس رفته و کامیون مورد نظر را در منطقه پاتل مشاهده کردند سپس با استفاده از علائم هشداردهنده پلیسی از قبیل چراغ گردان و تابلو ایست با معرفی هویت پلیسی خود و ارائه کارت شناسایی، خودرو را متوقف کردند.
وی افزود: پس از بررسی بارنامه مشخص شد بارنامه جعلی بوده و راننده اقرار کرد محموله سوخت را از اصفهان به مقصد روستای گچین بارگیری کرده و قصد فروش به قاچاقچیان را داشته است اما حین انتقال خودرو به یگان انتظامی، راننده در مسیر انتقال چندین مرحله اقدام به خاموش کردن خودرو کرد و در نهایت ضمن سرپیچی از دستور مأموران با فاصله ۶ متری از جاده اصلی در شانه خاکی توقف و از ادامه مسیر خودداری کرد.
این مقام انتظامی استان تصریح کرد: در همین حین یک دستگاه خودروی پژو پارس که سرنشینانش خودروی حامل سوخت را اسکورت میکردند به قصد جلوگیری از انتقال خودرو، خلاف جهت و به عمد با سرعت زیاد به سمت مأموران حملهور شده و ابتدا با یکی از آنان برخورد کرد و سپس با زیر گرفتن یکی دیگر از مأموران حاضر به هویت استواریکم رضا احترامی به شهادت این مأمور جان برکف انتظامی منجر شد.
سردار جعفری اظهار کرد: راننده خودروی پژو پارس به هویت دانیال که فرزند راننده کامیون تانکر حامل سوخت بود از ناحیه هر دو پا مورد اصابت گلوله قرار گرفت و پس از دستگیری به بیمارستان صاحبالزمان بندرعباس منتقل شد. در این عملیات۳۰هزار لیتر گازوئیل قاچاق به ارزش ۸ میلیارد و ۱۰۰ میلیون ریال کشف و ضبط شد.
افشای راز مرگ مرد ورشکسته در بازداشتگاه
گروه حوادث/ بازبینی دوربینهای مداربسته مقابل کلانتری، راز مرگ مرموز مرد ورشکسته در بازداشتگاه را فاش کرد.
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، اواسط فروردین امسال، مرگ مشکوک مرد 35 سالهای در بازداشتگاه یکی از کلانتریهای تهران به بازپرس میثم حسین پور اعلام شد. بررسیهای اولیه نشان میداد مرد جوان به نام امیر با شکایت مردی که سه میلیارد تومان به او بدهی داشت، ساعت 10 شب به کلانتری منتقل شده است. اما دو ساعت بعد در بازداشتگاه کلانتری، امیر دچار دل درد شدید شد و مأموران بلافاصله اورژانس را خبر کردند اما قبل از انتقال او به بیمارستان فوت کرد.
در تحقیقات اولیه به نظر میرسید که مرد جوان بر اثر سکته قلبی فوت کرده است اما زمانی که جسد به پزشکی قانونی منتقل شد و تحت معاینات قرار گرفت، علت مرگ مسمومیت با قرص برنج اعلام شد. در بررسیهای صورت گرفته مشخص شد که امیر وضع مالی خوبی داشته و در کار خرید و فروش زمین و ملک بوده است. اما برای توسعه کارش از دوست و آشنا 15 میلیارد تومان پول قرض گرفته بود. تا اینکه سال گذشته چند مرد کلاهبردار سر او کلاه گذاشتند و مقدار زیادی از اموالش را تصاحب کردند.
از سویی امیر سال گذشته، برای پرداخت بدهیهایش اقدام به فروش تعدادی از املاکش کرد که باتوجه به گران شدن ناگهانی ملک، همین موضوع باعث ورشکستگی او شد. با اعلام نظریه پزشکی قانونی و مشکوک بودن ماجرا، بازپرس جنایی دستور بازبینی دوربینهای مداربسته کلانتری و اطرافش را صادر کرد. در بازبینی دوربینها، تصاویری به دست آمد که نشان میداد شاکی پرونده، قبل از ورود آنها به کلانتری، بستهای را به او داده است.
با به دست آمدن این تصاویر و احتمال اینکه او قرصهای برنج را به امیر داده است، مرد جوان به نام شهروز بازداشت شد. شهروز در تحقیقات گفت: امیر از دوستانم است و در کار خرید و فروش ملک و زمین بود و وضع مالی خیلی خوبی داشت. او از من سه میلیارد تومان پول قرض کرده بود اما باتوجه به ورشکستگیاش، از او شکایت کرده و حکم جلب سیارش را نیز گرفتم. روز حادثه در خیابان امیر را دیدم و از او خواستم که بدهیام را بدهد. اما او گفت پول ندارد و من مجبور شدم او را به کلانتری ببرم. مقابل در کلانتری امیر از من یک لیوان آب خواست و چیزی را از جیبش درآورد و با آب خورد. من به غیر از یک لیوان آب چیز دیگری به او ندادهام.
باتوجه به اظهارات مرد جوان، به دستور بازپرس جنایی، فیلم دوربینها دوباره مورد بازبینی قرار گرفت و در نهایت تصاویری به دست آمد که بیگناهی طلبکار سه میلیاردی را ثابت میکرد. دوربینها نشان میداد که امیر قبل از ورود به کلانتری قرص از جیب خود بیرون آورده و با آب آن را خورده است. قرصهای برنجی که مرد جوان به خاطر مشکلات مالی و اطلاع از این موضوع که به خاطر بدهیهایش مجبور است سالها در زندان به سر ببرد، تهیه کرده و همیشه همراهش بود.
با رازگشایی از این موضوع به دستور بازپرس شعبه چهارم دادسرای امور جنایی پایتخت، دوست امیر آزاد شد و معمای مرگ بر اثر مسمومیت متهم برملا شد.
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، اواسط فروردین امسال، مرگ مشکوک مرد 35 سالهای در بازداشتگاه یکی از کلانتریهای تهران به بازپرس میثم حسین پور اعلام شد. بررسیهای اولیه نشان میداد مرد جوان به نام امیر با شکایت مردی که سه میلیارد تومان به او بدهی داشت، ساعت 10 شب به کلانتری منتقل شده است. اما دو ساعت بعد در بازداشتگاه کلانتری، امیر دچار دل درد شدید شد و مأموران بلافاصله اورژانس را خبر کردند اما قبل از انتقال او به بیمارستان فوت کرد.
در تحقیقات اولیه به نظر میرسید که مرد جوان بر اثر سکته قلبی فوت کرده است اما زمانی که جسد به پزشکی قانونی منتقل شد و تحت معاینات قرار گرفت، علت مرگ مسمومیت با قرص برنج اعلام شد. در بررسیهای صورت گرفته مشخص شد که امیر وضع مالی خوبی داشته و در کار خرید و فروش زمین و ملک بوده است. اما برای توسعه کارش از دوست و آشنا 15 میلیارد تومان پول قرض گرفته بود. تا اینکه سال گذشته چند مرد کلاهبردار سر او کلاه گذاشتند و مقدار زیادی از اموالش را تصاحب کردند.
از سویی امیر سال گذشته، برای پرداخت بدهیهایش اقدام به فروش تعدادی از املاکش کرد که باتوجه به گران شدن ناگهانی ملک، همین موضوع باعث ورشکستگی او شد. با اعلام نظریه پزشکی قانونی و مشکوک بودن ماجرا، بازپرس جنایی دستور بازبینی دوربینهای مداربسته کلانتری و اطرافش را صادر کرد. در بازبینی دوربینها، تصاویری به دست آمد که نشان میداد شاکی پرونده، قبل از ورود آنها به کلانتری، بستهای را به او داده است.
با به دست آمدن این تصاویر و احتمال اینکه او قرصهای برنج را به امیر داده است، مرد جوان به نام شهروز بازداشت شد. شهروز در تحقیقات گفت: امیر از دوستانم است و در کار خرید و فروش ملک و زمین بود و وضع مالی خیلی خوبی داشت. او از من سه میلیارد تومان پول قرض کرده بود اما باتوجه به ورشکستگیاش، از او شکایت کرده و حکم جلب سیارش را نیز گرفتم. روز حادثه در خیابان امیر را دیدم و از او خواستم که بدهیام را بدهد. اما او گفت پول ندارد و من مجبور شدم او را به کلانتری ببرم. مقابل در کلانتری امیر از من یک لیوان آب خواست و چیزی را از جیبش درآورد و با آب خورد. من به غیر از یک لیوان آب چیز دیگری به او ندادهام.
باتوجه به اظهارات مرد جوان، به دستور بازپرس جنایی، فیلم دوربینها دوباره مورد بازبینی قرار گرفت و در نهایت تصاویری به دست آمد که بیگناهی طلبکار سه میلیاردی را ثابت میکرد. دوربینها نشان میداد که امیر قبل از ورود به کلانتری قرص از جیب خود بیرون آورده و با آب آن را خورده است. قرصهای برنجی که مرد جوان به خاطر مشکلات مالی و اطلاع از این موضوع که به خاطر بدهیهایش مجبور است سالها در زندان به سر ببرد، تهیه کرده و همیشه همراهش بود.
با رازگشایی از این موضوع به دستور بازپرس شعبه چهارم دادسرای امور جنایی پایتخت، دوست امیر آزاد شد و معمای مرگ بر اثر مسمومیت متهم برملا شد.
خودکشی مرد معتاد بعد از قتلعام خانوادگی
گروه حوادث: مرد معتاد پس از قتل همسر، پدر و مادرزنش در حالی که برادرش و دختر 6 ساله خود را نیز مجروح کرده بود با شلیک به سرش خودکشی کرد.
سرهنگ جهانگیر کریمی، معاون فرهنگی اجتماعی فرماندهی انتظامی استان اصفهان در تشریح این ماجرا گفت: عصر یکشنبه در پی اعلام مرکز فوریتهای پلیسی ۱۱۰ مبنی بر نزاع و درگیری خانوادگی در شهر گرگاب از توابع شهرستان شاهینشهر، بلافاصله واحد گشت انتظامی این فرماندهی در محل حضور یافته و مشاهده کردند که فردی حدوداً ۴۰ ساله به محل کار برادرش رفته و با یک قبضه کلت کمری به او شلیک کرده و سپس از محل متواری شده است. مأموران برای دستگیری متهم به خانه وی رفتند، اما مشخص شد او با شلیک یک تیر به سرش اقدام به خودکشی کرده است. معاون فرهنگی اجتماعی فرماندهی انتظامی استان اصفهان با بیان اینکه در زمان تیراندازی یکی از تیرها کمانه کرده و به پای دختر ۶ سالهاش برخورد و باعث مجروح شدن وی شده بود، گفت: برادر و دختر متهم در بیمارستان بستری شدند و تحت مداوا قرار گرفتند اما متهم جان باخت.
سرهنگ کریمی، علت بروز این حادثه را اختلاف شدید متهم با اعضای خانوادهاش عنوان کرد و افزود: در تحقیقات اولیه توسط کارآگاهان پلیس آگاهی مشخص شد متهم روز قبل از حادثه نیز سراغ همسرش و خانواده او رفته و در اقدامی جنونآمیز همسرش را همراه پدر و مادر وی به قتل رسانده است.
این مقام انتظامی با بیان اینکه تحقیقات تکمیلی در این خصوص کماکان ادامه دارد و کارآگاهان در حال بررسی دقیقتر این پرونده هستند، گفت: فرد ضارب به موادمخدر اعتیاد داشته است. اعتیاد بلایی خانمانسوز است که رد پای آن در بیشتر جرایم و ازجمله قتلهای ناشی از اختلافات خانوادگی بهوضوح دیده میشود.
به گزارش فرماندهی انتظامی استان اصفهان، سرهنگ کریمی با بیان اینکه افراد معتاد در صورت بروز عصبانیت و درگیریهای ناشی از اختلافات قادر به کنترل خود نیستند و دسترسی آنها به سلاحهای سرد و گرم بسیار خطرناک است، گفت: از شهروندان میخواهیم در صورت اطلاع از هرگونه خرید و فروش یا نگهداری غیرمجاز سلاح توسط افراد، موضوع را از طریق سامانه تلفنی ۱۱۰ به پلیس اطلاع دهند تا در اسرع وقت با اینگونه افراد برخورد قانونی صورت گیرد و دیگر شاهد تکرار اینگونه حوادث تلخ نباشیم.
سرهنگ جهانگیر کریمی، معاون فرهنگی اجتماعی فرماندهی انتظامی استان اصفهان در تشریح این ماجرا گفت: عصر یکشنبه در پی اعلام مرکز فوریتهای پلیسی ۱۱۰ مبنی بر نزاع و درگیری خانوادگی در شهر گرگاب از توابع شهرستان شاهینشهر، بلافاصله واحد گشت انتظامی این فرماندهی در محل حضور یافته و مشاهده کردند که فردی حدوداً ۴۰ ساله به محل کار برادرش رفته و با یک قبضه کلت کمری به او شلیک کرده و سپس از محل متواری شده است. مأموران برای دستگیری متهم به خانه وی رفتند، اما مشخص شد او با شلیک یک تیر به سرش اقدام به خودکشی کرده است. معاون فرهنگی اجتماعی فرماندهی انتظامی استان اصفهان با بیان اینکه در زمان تیراندازی یکی از تیرها کمانه کرده و به پای دختر ۶ سالهاش برخورد و باعث مجروح شدن وی شده بود، گفت: برادر و دختر متهم در بیمارستان بستری شدند و تحت مداوا قرار گرفتند اما متهم جان باخت.
سرهنگ کریمی، علت بروز این حادثه را اختلاف شدید متهم با اعضای خانوادهاش عنوان کرد و افزود: در تحقیقات اولیه توسط کارآگاهان پلیس آگاهی مشخص شد متهم روز قبل از حادثه نیز سراغ همسرش و خانواده او رفته و در اقدامی جنونآمیز همسرش را همراه پدر و مادر وی به قتل رسانده است.
این مقام انتظامی با بیان اینکه تحقیقات تکمیلی در این خصوص کماکان ادامه دارد و کارآگاهان در حال بررسی دقیقتر این پرونده هستند، گفت: فرد ضارب به موادمخدر اعتیاد داشته است. اعتیاد بلایی خانمانسوز است که رد پای آن در بیشتر جرایم و ازجمله قتلهای ناشی از اختلافات خانوادگی بهوضوح دیده میشود.
به گزارش فرماندهی انتظامی استان اصفهان، سرهنگ کریمی با بیان اینکه افراد معتاد در صورت بروز عصبانیت و درگیریهای ناشی از اختلافات قادر به کنترل خود نیستند و دسترسی آنها به سلاحهای سرد و گرم بسیار خطرناک است، گفت: از شهروندان میخواهیم در صورت اطلاع از هرگونه خرید و فروش یا نگهداری غیرمجاز سلاح توسط افراد، موضوع را از طریق سامانه تلفنی ۱۱۰ به پلیس اطلاع دهند تا در اسرع وقت با اینگونه افراد برخورد قانونی صورت گیرد و دیگر شاهد تکرار اینگونه حوادث تلخ نباشیم.
واژگونی خودروی کمکداور فوتبال
گروه حوادث/ کمکداور فوتبال که خودرواش در جاده اصفهان واژگون شده مدعی شد به او سوء قصد شده است.
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، صبح روز یکشنبه در حالی که مرتضی شهریاری کمکداور فوتبال، شهر اصفهان را به مقصد تهران ترک میکرد خودروی او در 20 کیلومتری تهران واژگون شد. وی که به طرز معجزهآسایی از این حادثه جان سالم به در برده بود، مدعی شد راننده یک دستگاه خودروی سورن مشکی چند بار به عمد از پشت به خودروی وی کوبیده و باعث واژگونی خودرواش شده و سپس متواری شده است.
به گفته شهریاری، او شکایت اولیه را از خودروی متخلف که پس از حادثه متواری شده انجام داده و از مأموران پلیس راهور خواست تا با چک کردن دوربینهای جاده راننده خودروی سورن را شناسایی کنند.
علی خسروی، عضو کمیته داوران در گفتوگو با خبرنگار «ایران» عنوان کرد: پس از اطمینان از سلامت جسمی مرتضی شهریاری از او خواستیم تا در اسرع وقت با حضور در کمیته داوران شکایتی را تنظیم کند تا ما در این کمیته پیگیریهای لازم قضایی را انجام دهیم.
خداداد افشاریان، رئیس کمیته داوران نیز درخصوص حادثه رخ داده برای کمکداور دیدار دو تیم فوتبال ذوبآهن و تراکتور و شایعه سوء قصد به جان مرتضی شهریاری به ایسنا گفت: هنوز مدارکی درخصوص این قضیه به دست ما نرسیده است. من خوشحالم که در این حادثه آسیب بسیار شدیدی به این کمکداور نرسیده است. به محض اینکه گزارشها به دست من برسد و اسناد و مدارک موجود را دریافت کنم، حتماً قضیه را پیگیری خواهم کرد.
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، صبح روز یکشنبه در حالی که مرتضی شهریاری کمکداور فوتبال، شهر اصفهان را به مقصد تهران ترک میکرد خودروی او در 20 کیلومتری تهران واژگون شد. وی که به طرز معجزهآسایی از این حادثه جان سالم به در برده بود، مدعی شد راننده یک دستگاه خودروی سورن مشکی چند بار به عمد از پشت به خودروی وی کوبیده و باعث واژگونی خودرواش شده و سپس متواری شده است.
به گفته شهریاری، او شکایت اولیه را از خودروی متخلف که پس از حادثه متواری شده انجام داده و از مأموران پلیس راهور خواست تا با چک کردن دوربینهای جاده راننده خودروی سورن را شناسایی کنند.
علی خسروی، عضو کمیته داوران در گفتوگو با خبرنگار «ایران» عنوان کرد: پس از اطمینان از سلامت جسمی مرتضی شهریاری از او خواستیم تا در اسرع وقت با حضور در کمیته داوران شکایتی را تنظیم کند تا ما در این کمیته پیگیریهای لازم قضایی را انجام دهیم.
خداداد افشاریان، رئیس کمیته داوران نیز درخصوص حادثه رخ داده برای کمکداور دیدار دو تیم فوتبال ذوبآهن و تراکتور و شایعه سوء قصد به جان مرتضی شهریاری به ایسنا گفت: هنوز مدارکی درخصوص این قضیه به دست ما نرسیده است. من خوشحالم که در این حادثه آسیب بسیار شدیدی به این کمکداور نرسیده است. به محض اینکه گزارشها به دست من برسد و اسناد و مدارک موجود را دریافت کنم، حتماً قضیه را پیگیری خواهم کرد.
انکار مرد جوان در قتل نامزدش
گروه حوادث/ همزمان با کشف جسد زن جوانی داخل گونی، نامزد وی در حالی به اتهام قتل بازداشت شد که منکر این جنایت است.
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، ساعت 2بامداد 18اردیبهشتماه رفتگر جوانی در خیابان خزانه با جسد زنی داخل گونی در کنار سطل زباله یک پارک مواجه شد. گزارش کشف جسد از سوی مأموران کلانتری 160 خزانه به بازپرس محمدتقی شعبانی اعلام شد. با اعلام این خبر بازپرس جنایی و تیم بررسی صحنه راهی محل شده و با نیم تنه زن جوانی داخل گونی مواجه شدند. معاینات متخصصان پزشکی قانونی حکایت از آن داشت که از زمان مرگ حدود 24ساعت میگذرد. ساعت 5بامداد، پاهای مقتول نیز کنار بازارگل محلاتی کشف شد و لحظاتی بعد دستها و سر زن جوان نیز پیدا شد. به دستور بازپرس جنایی، جسد برای شناسایی و مشخص شدن علت مرگ به پزشکی قانونی منتقل و خیلی زود مشخص شد که زن جوان به نام مهناز، چندین بار به اتهام حمل و نگهداری و مصرف مواد بازداشت شده بود.
این در حالی بود که متخصصان پزشکی قانونی علت اولیه مرگ را شکستگی گردن اعلام کردند. با مشخص شدن هویت مقتول، آدرس محل زندگی او در یکی از مناطق جنوبی پایتخت به دست آمد. بدین ترتیب تیم جنایی راهی محل زندگی او شده و در تحقیق از خانواده مهناز، مشخص شد وی مدتی است با پسری به نام بهمن نامزد کرده و آخرین بار برای دیدن او خانه را ترک کرده است. با توجه به اینکه بهمن 40ساله آخرین نفری بود که مهناز را زنده دیده بود، یک روز پس از کشف جسد دستگیر و برای تحقیقات به اداره آگاهی منتقل شد.
مرد جوان در حالی که منکر قتل بود، گفت: مدتی قبل در یک میهمانی با مهناز آشنا شدم. کمکم عاشق مهناز شدم اما او به من بیتوجهی میکرد. مدام سرش داخل گوشی تلفنش بود و همین مسأله باعث شد به او مشکوک شوم. از طرفی متوجه شدم مهناز معتاد است و با هم اختلاف پیدا کردیم. روز حادثه مهناز به خانهام آمد و چند ساعتی هم در خانهام بود، اما سر همین موارد بحثمان شد و بعد خانه را ترک کرد. دیگر هم از او خبری ندارم و نمیدانم چه اتفاقی برای او رخ داده و در مرگش نقشی ندارم.
در حالی که بهمن چنین اظهاراتی را مطرح کرد، اما با توجه به مدارک و شواهد بهدست آمده، احتمال دست داشتن مرد جوان در این جنایت پررنگ شده و با قرار بازداشت موقت به دستور بازپرس شعبه دهم دادسرای امور جنایی پایتخت دراختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت قرار داده شده است.
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، ساعت 2بامداد 18اردیبهشتماه رفتگر جوانی در خیابان خزانه با جسد زنی داخل گونی در کنار سطل زباله یک پارک مواجه شد. گزارش کشف جسد از سوی مأموران کلانتری 160 خزانه به بازپرس محمدتقی شعبانی اعلام شد. با اعلام این خبر بازپرس جنایی و تیم بررسی صحنه راهی محل شده و با نیم تنه زن جوانی داخل گونی مواجه شدند. معاینات متخصصان پزشکی قانونی حکایت از آن داشت که از زمان مرگ حدود 24ساعت میگذرد. ساعت 5بامداد، پاهای مقتول نیز کنار بازارگل محلاتی کشف شد و لحظاتی بعد دستها و سر زن جوان نیز پیدا شد. به دستور بازپرس جنایی، جسد برای شناسایی و مشخص شدن علت مرگ به پزشکی قانونی منتقل و خیلی زود مشخص شد که زن جوان به نام مهناز، چندین بار به اتهام حمل و نگهداری و مصرف مواد بازداشت شده بود.
این در حالی بود که متخصصان پزشکی قانونی علت اولیه مرگ را شکستگی گردن اعلام کردند. با مشخص شدن هویت مقتول، آدرس محل زندگی او در یکی از مناطق جنوبی پایتخت به دست آمد. بدین ترتیب تیم جنایی راهی محل زندگی او شده و در تحقیق از خانواده مهناز، مشخص شد وی مدتی است با پسری به نام بهمن نامزد کرده و آخرین بار برای دیدن او خانه را ترک کرده است. با توجه به اینکه بهمن 40ساله آخرین نفری بود که مهناز را زنده دیده بود، یک روز پس از کشف جسد دستگیر و برای تحقیقات به اداره آگاهی منتقل شد.
مرد جوان در حالی که منکر قتل بود، گفت: مدتی قبل در یک میهمانی با مهناز آشنا شدم. کمکم عاشق مهناز شدم اما او به من بیتوجهی میکرد. مدام سرش داخل گوشی تلفنش بود و همین مسأله باعث شد به او مشکوک شوم. از طرفی متوجه شدم مهناز معتاد است و با هم اختلاف پیدا کردیم. روز حادثه مهناز به خانهام آمد و چند ساعتی هم در خانهام بود، اما سر همین موارد بحثمان شد و بعد خانه را ترک کرد. دیگر هم از او خبری ندارم و نمیدانم چه اتفاقی برای او رخ داده و در مرگش نقشی ندارم.
در حالی که بهمن چنین اظهاراتی را مطرح کرد، اما با توجه به مدارک و شواهد بهدست آمده، احتمال دست داشتن مرد جوان در این جنایت پررنگ شده و با قرار بازداشت موقت به دستور بازپرس شعبه دهم دادسرای امور جنایی پایتخت دراختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت قرار داده شده است.
پسر عموی قاتل به بیمارستان روانی رفت
گروه حوادث/ مرد جوانی که به اتهام قتل پسرعمویش بازداشت شده است برای بررسی سلامت روانی به دستور بازپرس جنایی به بیمارستان روانی منتقل شد.
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، رسیدگی به این پرونده از ساعت ۷:۳۰ صبح یکشنبه و بهدنبال گزارش قتل مردی 70 ساله از سوی مأموران کلانتری ۱۵۷ مسعودیه به بازپرس محمد تقی شعبانی آغاز شد.
با حضور بازپرس جنایی و تیم بررسی صحنه جرم، با جسد پیرمرد در حالی که با ضربات متعدد چاقو به قتل رسیده بود مواجه شدند. بررسیها نشان میداد پسرعموی مقتول به نام هرمز که میهمان خانهاش بوده دست به این قتل زده و تصمیم داشته که همسر و دختر بزرگ مقتول را نیز به قتل برساند که موفق نشده است. متهم در تحقیقات گفت: پسرعمویم مرا طلسم کرده بود. من هم برای اینکه از طلسم او نجات پیدا کنم، نقشه قتلش را کشیدم. به عنوان میهمان وارد خانهاش شدم و با چاقو او را به قتل رساندم. در حالی که متهم چنین اظهاراتی داشت، بررسیها نشان میداد که مقتول مردی مورد اعتماد و از ریشسفیدان فامیل بوده و اقوام و دوستان برای او احترام زیادی قائل بودهاند و با اظهارات متهم همخوانی ندارد. از سویی خانواده مقتول نیز به دادسرای امور جنایی رفته و درخواست قصاص متهم را ثبت کردند. باتوجه به اینکه وضعیت روحی متهم مناسب نبود به دستور بازپرس شعبه دهم دادسرای امور جنایی تهران، او به بیمارستان روانی منتقل شد تا تحت درمان و آزمایشات قرار گیرد و متخصصان پزشکی قانونی وضعیت روانی او را بررسی کنند.
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، رسیدگی به این پرونده از ساعت ۷:۳۰ صبح یکشنبه و بهدنبال گزارش قتل مردی 70 ساله از سوی مأموران کلانتری ۱۵۷ مسعودیه به بازپرس محمد تقی شعبانی آغاز شد.
با حضور بازپرس جنایی و تیم بررسی صحنه جرم، با جسد پیرمرد در حالی که با ضربات متعدد چاقو به قتل رسیده بود مواجه شدند. بررسیها نشان میداد پسرعموی مقتول به نام هرمز که میهمان خانهاش بوده دست به این قتل زده و تصمیم داشته که همسر و دختر بزرگ مقتول را نیز به قتل برساند که موفق نشده است. متهم در تحقیقات گفت: پسرعمویم مرا طلسم کرده بود. من هم برای اینکه از طلسم او نجات پیدا کنم، نقشه قتلش را کشیدم. به عنوان میهمان وارد خانهاش شدم و با چاقو او را به قتل رساندم. در حالی که متهم چنین اظهاراتی داشت، بررسیها نشان میداد که مقتول مردی مورد اعتماد و از ریشسفیدان فامیل بوده و اقوام و دوستان برای او احترام زیادی قائل بودهاند و با اظهارات متهم همخوانی ندارد. از سویی خانواده مقتول نیز به دادسرای امور جنایی رفته و درخواست قصاص متهم را ثبت کردند. باتوجه به اینکه وضعیت روحی متهم مناسب نبود به دستور بازپرس شعبه دهم دادسرای امور جنایی تهران، او به بیمارستان روانی منتقل شد تا تحت درمان و آزمایشات قرار گیرد و متخصصان پزشکی قانونی وضعیت روانی او را بررسی کنند.
نقض حریم خصوصی بهانه طلاق
گروه حوادث: در طبقه دوم دادگاه خانواده زوجی جوان با فاصله چند متری از هم ایستاده بودند اما رفتارشان آنقدر با هم غریبه بود که کمتر کسی فکر میکرد آنها یک زوج هستند و مدتی را با هم زیر یک سقف بودهاند. دختر جوان گاهی زیرچشمی به همسرش نگاه میکرد و بعد هم آهی میکشید و سرش را پایین میانداخت. دقایقی از ساعت ۱۰ گذشت که منشی دادگاه با صدا کردن زوج جوان، آنها را به داخل شعبه هدایت کرد. قاضی با موهای جو گندمی و کت و شلوار آبی رنگی در حال خواندن دادخواست بود و چند دقیقه بعد از آن رو به زوج جوان کرد و گفت خانم سحر... و آقای میلاد...، چرا دادخواست طلاق توافقی دادید؟ یکی از شما ماجرا را برایم تعریف کند.
سحر و میلاد نگاهی به هم کردند و بعد سحر رو کرد به قاضی و گفت: حاج آقا من و میلاد در کلاس موسیقی با هم آشنا شدیم. ادب و شخصیت او من را جذب کرد و حتی حالا هم که قرار است از هم جدا شویم، ذرهای از احترامی که برایش قائلم، کم نشده است. روز آخر کلاسها از من خواستگاری کرد و من هم به خاطر علاقهای که به او پیدا کرده بودم بدون تعلل پذیرفتم و با موافقت خانوادههایمان عقد سادهای گرفتیم و زندگی مشترکمان را شروع کردیم تا یکسال نه بحثی داشتیم و نه تنشی و من فکر میکردم چقدر زندگی شیرین است تا اینکه یک بحث کوچک همه چیز را خراب کرد...
میلاد به یکباره حرفهای همسرش را قطع کرد و گفت: بحث کوچک بود اما حل نشد بالاخره همه زن و شوهرها با هم اختلاف نظر دارند من و سحر هم اختلاف سلیقه داشتیم اما متأسفانه در این یک سال به خاطر ندارم که ما نیم ساعت روبهروی هم نشسته و با هم حرف زده باشیم. نکته دیگر هم رفتاری است که باعث شد نتوانم با آن کنار بیایم. او بدون اطلاع به من با دوستانش به سفر رفته بود بی توجهی به من و اینکه انگار من وجود ندارم، آزارم میدهد. در طول روز من نمیدانم او کجاست و چه میکند. مگر میشود کسی از همسرش خبر نداشته باشد و با آن کنار بیاید.
سحر به میلاد نگاه کرد و گفت: من بابت این موضوع بارها از تو معذرت خواهی کردم.
میلاد جواب داد: از وقتی دیدم من را نمیبینی، من هم تصمیم گرفتم تو را نبینم.
سحر گفت: پس تو قصد تلافی کردن داری. هر شخصی حریم خصوصی دارد.
میلاد با صدایی بلندتر گفت: درسته بعضی چیزها حریم خصوصی است اما مگر میان زن و شوهر حریم خصوصی معنی دارد. من غریبه نبودم قطعاً کارهای ما به همدیگر مربوط میشه. جناب قاضی من از بی تفاوتیهای همسرم خسته شدم و تصمیم گرفتم از او جدا بشوم تا به قول خودش حریم خصوصیاش خدشهدار نشود.
قاضی رو به زوج جوان کرد و گفت: این تصمیم عجولانه درست نیست شما هر دو به همدیگر علاقه دارید حیف است که بخواهید خیلی زود و از سر یک تصمیم احساسی زندگیتان را خراب کنید. به نظرم شما باید دو ماه مستمر به واحد مشاوره بروید و از نظرات کارشناسان خانواده بهره ببرید. من یقین میدانم که پس از حضور در این کلاسها، مشکلتان حل خواهد شد. امیدوارم دو ماه بعد که شما را میبینم، تصمیم بهتری گرفته باشید.
امیرحسین صفدری کارشناس حوزه خانواده
متأسفانه این روزها مسئولیتپذیری و تعهد بین زوجهای جوان رنگ باخته و همین موضوع باعث سردی و ایجاد طلاق عاطفی شده است. همان طوری که جزئیات پرونده نشان میدهد، این زوج به خاطر مشکلات جزئی و کم اهمیت با هم لجبازی کردهاند که در مجموع مشخص میکند زوج توجهی به مسئولیت و تعهدی که نسبت به یکدیگر باید داشته باشند، ندارند. کافی است این زوج بیشتر باهم گفتوگو کنند و با تکیه بر مسئولیتپذیری مشکلات خود را حل و فصل کنند. بی شک وقتی مسائل کوچک حل نشوند، در آینده به مشکلاتی بزرگ بدل خواهند شد.
سحر و میلاد نگاهی به هم کردند و بعد سحر رو کرد به قاضی و گفت: حاج آقا من و میلاد در کلاس موسیقی با هم آشنا شدیم. ادب و شخصیت او من را جذب کرد و حتی حالا هم که قرار است از هم جدا شویم، ذرهای از احترامی که برایش قائلم، کم نشده است. روز آخر کلاسها از من خواستگاری کرد و من هم به خاطر علاقهای که به او پیدا کرده بودم بدون تعلل پذیرفتم و با موافقت خانوادههایمان عقد سادهای گرفتیم و زندگی مشترکمان را شروع کردیم تا یکسال نه بحثی داشتیم و نه تنشی و من فکر میکردم چقدر زندگی شیرین است تا اینکه یک بحث کوچک همه چیز را خراب کرد...
میلاد به یکباره حرفهای همسرش را قطع کرد و گفت: بحث کوچک بود اما حل نشد بالاخره همه زن و شوهرها با هم اختلاف نظر دارند من و سحر هم اختلاف سلیقه داشتیم اما متأسفانه در این یک سال به خاطر ندارم که ما نیم ساعت روبهروی هم نشسته و با هم حرف زده باشیم. نکته دیگر هم رفتاری است که باعث شد نتوانم با آن کنار بیایم. او بدون اطلاع به من با دوستانش به سفر رفته بود بی توجهی به من و اینکه انگار من وجود ندارم، آزارم میدهد. در طول روز من نمیدانم او کجاست و چه میکند. مگر میشود کسی از همسرش خبر نداشته باشد و با آن کنار بیاید.
سحر به میلاد نگاه کرد و گفت: من بابت این موضوع بارها از تو معذرت خواهی کردم.
میلاد جواب داد: از وقتی دیدم من را نمیبینی، من هم تصمیم گرفتم تو را نبینم.
سحر گفت: پس تو قصد تلافی کردن داری. هر شخصی حریم خصوصی دارد.
میلاد با صدایی بلندتر گفت: درسته بعضی چیزها حریم خصوصی است اما مگر میان زن و شوهر حریم خصوصی معنی دارد. من غریبه نبودم قطعاً کارهای ما به همدیگر مربوط میشه. جناب قاضی من از بی تفاوتیهای همسرم خسته شدم و تصمیم گرفتم از او جدا بشوم تا به قول خودش حریم خصوصیاش خدشهدار نشود.
قاضی رو به زوج جوان کرد و گفت: این تصمیم عجولانه درست نیست شما هر دو به همدیگر علاقه دارید حیف است که بخواهید خیلی زود و از سر یک تصمیم احساسی زندگیتان را خراب کنید. به نظرم شما باید دو ماه مستمر به واحد مشاوره بروید و از نظرات کارشناسان خانواده بهره ببرید. من یقین میدانم که پس از حضور در این کلاسها، مشکلتان حل خواهد شد. امیدوارم دو ماه بعد که شما را میبینم، تصمیم بهتری گرفته باشید.
امیرحسین صفدری کارشناس حوزه خانواده
متأسفانه این روزها مسئولیتپذیری و تعهد بین زوجهای جوان رنگ باخته و همین موضوع باعث سردی و ایجاد طلاق عاطفی شده است. همان طوری که جزئیات پرونده نشان میدهد، این زوج به خاطر مشکلات جزئی و کم اهمیت با هم لجبازی کردهاند که در مجموع مشخص میکند زوج توجهی به مسئولیت و تعهدی که نسبت به یکدیگر باید داشته باشند، ندارند. کافی است این زوج بیشتر باهم گفتوگو کنند و با تکیه بر مسئولیتپذیری مشکلات خود را حل و فصل کنند. بی شک وقتی مسائل کوچک حل نشوند، در آینده به مشکلاتی بزرگ بدل خواهند شد.
هلاکت عامل شهادت فرمانده ایست و بازرسی
گروه حوادث / یکی از عاملان شهادت فرمانده ایست و بازرســی شــهید چغــازردی شهرستان میناب در جریان درگیری با تکاوران پلیس شهرستانهای میناب و رودان، به هلاکت رسید. به گزارش خبرنــگار حــوادث «ایــران»، ســـردارغلامـــرضا جعفـــری فرمانـــده انتظامـــی اســــتان هرمزگان در تشریح این خبر گفت: مأموران پلیس مبارزه با موادمخدر میناب با رصد عناصر اصلی قاچاق موادمخدر از تصمیم اشرار و قاچاقچیان مبنی بر انتقال موادمخدر به صورت مسلحانه از جنوب استان کرمان به سمت میناب مطلع شدند و بلافاصله پیگیری موضوع را در دستور کار قرار دادند.
وی افزود: در ادامه مأموران پلیس مبارزه با موادمخدر این شهرستان با همکاری مأموران انتظامی شهرستان رودان حین کنترل خودروهای عبوری واقع در محور هشتبندی- میناب خودروی پژو پارس این باند را شناسایی کردند. پس از آن مأموران بلافاصله دستور ایست دادند اما راننده و سرنشین خودرو که مسلح بودند، بدون توجه به دستور پلیس قصد متواری شدن داشتند و با توجه به تنگ شدن عرصه اقدام به درگیری و تیراندازی مستقیم به سمت مأموران کردند.
فرمانده انتظامی استان هرمزگان تصریح کرد: در این درگیری که به مدت یک ساعت بین مأموران و اشرار مسلح حامل موادمخدر به طول انجامید، سرانجام تکاوران پلیس موفق شدند یک نفر از اشرار مسلح را که از عاملین شهادت شهید «فراجا» حجتالله دشتبانی بوده به هلاکت رسانده و یک دستگاه خودروی پژو پارس را متوقف کنند. در بازرسی از خودرو و محل زمینگیر شدن قاچاقچیان مقدار ۲۰۰کیلوگرم تریاک و یک قبضه سلاح جنگی کلاش و تعدادی خشاب و فشنگ جنگی کشف شد. سایر عناصر این باند که متواری شدند نیز شناسایی و اقدامات پلیسی برای دستگیری آنان ادامه دارد.
سرگرد حجتالله دشتبانی فرمانده ایستگاه بازرسی چغازردی میناب بود که 19تیر سال 98 طی درگیری با قاچاقچیان مسلح موادمخدر به شهادت رسید.
وی افزود: در ادامه مأموران پلیس مبارزه با موادمخدر این شهرستان با همکاری مأموران انتظامی شهرستان رودان حین کنترل خودروهای عبوری واقع در محور هشتبندی- میناب خودروی پژو پارس این باند را شناسایی کردند. پس از آن مأموران بلافاصله دستور ایست دادند اما راننده و سرنشین خودرو که مسلح بودند، بدون توجه به دستور پلیس قصد متواری شدن داشتند و با توجه به تنگ شدن عرصه اقدام به درگیری و تیراندازی مستقیم به سمت مأموران کردند.
فرمانده انتظامی استان هرمزگان تصریح کرد: در این درگیری که به مدت یک ساعت بین مأموران و اشرار مسلح حامل موادمخدر به طول انجامید، سرانجام تکاوران پلیس موفق شدند یک نفر از اشرار مسلح را که از عاملین شهادت شهید «فراجا» حجتالله دشتبانی بوده به هلاکت رسانده و یک دستگاه خودروی پژو پارس را متوقف کنند. در بازرسی از خودرو و محل زمینگیر شدن قاچاقچیان مقدار ۲۰۰کیلوگرم تریاک و یک قبضه سلاح جنگی کلاش و تعدادی خشاب و فشنگ جنگی کشف شد. سایر عناصر این باند که متواری شدند نیز شناسایی و اقدامات پلیسی برای دستگیری آنان ادامه دارد.
سرگرد حجتالله دشتبانی فرمانده ایستگاه بازرسی چغازردی میناب بود که 19تیر سال 98 طی درگیری با قاچاقچیان مسلح موادمخدر به شهادت رسید.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
بخشش به شرط دیه 400 میلیون تومانی
-
شهادت مأمور پلیس از سوی قاچاقچیان
-
افشای راز مرگ مرد ورشکسته در بازداشتگاه
-
خودکشی مرد معتاد بعد از قتلعام خانوادگی
-
واژگونی خودروی کمکداور فوتبال
-
انکار مرد جوان در قتل نامزدش
-
پسر عموی قاتل به بیمارستان روانی رفت
-
نقض حریم خصوصی بهانه طلاق
-
هلاکت عامل شهادت فرمانده ایست و بازرسی
اخبارایران آنلاین