ضرورت برنامهریزی برای ظرفیت جهانی جشنواره موسیقی فجر
حمیدرضا نوربخش
مدیرعامل خانه موسیقی ایران و مدیر دورههای سیویک، سیودو و سیوسومین جشنواره موسیقی فجر
ازدیدگاه من جشنواره موسیقی فجر هم نظیر دیگر جشنوارهها مانند فیلم و تئاتر فجر، ظرفیت برپایی در سطحی بینالمللی را دارد؛هرچند باید دید تا امروز چقدر این ظرفیت محقق شده است. در دورههایی که مدیریت جشنواره موسیقی فجر را برعهده داشتم با دیگر همکاران برای معرفی این جشنواره و جایدادن آن در جدول فستیوالهای جهانی تلاش کردیم و قصدمان این بود که جشنواره موسیقی فجر شناخته شده و در ذهن موسیقیدانان دیگر کشورها بماند. از همین بابت طی آن سه دوره که مدیریت آن را برعهده داشتم کارهایی در این راستا انجام گرفت، از جمله دعوت از هنرمندان شاخص بینالمللی که در فستیوالهای مختلف دنیا حضور پیدا کردهاند و بنابر همان تجربه تأکید دارم چنین ظرفیتی در جشنواره موسیقی فجر وجود دارد والبته معتقدم اگر نتوانیم این جشنواره را مانند یک فستیوال یا یک «ایوونت» بهصورت بینالمللی معرفی کنیم رویکرد کاملی نخواهد داشت و آن توفیقی که باید و شاید هم حاصل نمیشود.
باور دارم چگونگی برگزاری جشنواره موسیقی فجر و دیگر رویدادهای هنری از اهمیت بسیاری برخوردار است؛ چراکه از ظرفیتهای آن میتوان برای معرفی هرچه بیشتر موسیقیمان به جهانیان بهره گرفت. در حال حاضر هنرمندان ما و آنهایی که توان، امکانات وارتباطاتی دارند به دنبال شرکت در این فستیوالها هستند و در چنین شرایطی یکی از راههایی که میتواند پل ارتباطی هنرمندان کشورمان با اهالی هنر دیگر نقاط جهان باشد، همین جشنواره موسیقی فجر است و با وجود گذشت زمان قابل توجهی از برگزاری نخستین دوره این رویداد هنری، هنوزهم برای چنین برنامهریزیهایی دیر نشده و این جشنواره میتواند یکی از مهمترین اتفاقات جشنوارهای در حوزه موسیقی باشد.
به اعتقاد من، جشنواره موسیقی فجر باید خواه ناخواه بدینسو حرکت کند و اگر متولیان آن میخواهند این جشنواره در قامتی قوی ظاهر شود باید از همه ظرفیتهای پیدا و پنهان آن بهره بگیرند. بخشی از این ضرورت را باید در این مسأله دید که اگر ما با دنیا و هنرمندان شاخص بینالمللی تعامل نداشته باشیم درچهارچوب همین مرزهای خودمان خواهیم ماند و قادر به جهانی کردن داشتههای موسیقایی خود نخواهیم بود. در همین رابطه میتوان از تجربههای دیگر جشنوارهها هم استفاده کرد، به عنوان نمونه جشنواره فیلم فجر در بخش بینالملل خیلی خوب ظاهر شده است و هنرمندان مهم و بزرگی از سراسر دنیا با ارسال آثار خود در این جشنواره شرکت کردهاند. سؤال من این است که چرا نباید این اتفاق در جشنواره موسیقی هم رخ بدهد؟ معتقدم این اتفاق باید در جشنواره موسیقی فجر هم انجام گیرد؛ چه در حوزه ایران فرهنگی، یعنی کشورهای خود منطقه و چه دیگر کشورهای اروپایی و... البته در مقاطعی این اتفاقات رخ داده اما تداوم نداشته و به اصطلاح سیستماتیک نبوده است. در صورتی که اگر این نگاه بصورت هدفمند انجام بگیرد و استمرار پیدا کند، میتواند به عنوان یکی از بسترهای بسیار مؤثر و ظرفیتهای مهم در توسعه موسیقی عمل کند؛ هرچند که برنامهریزی برای وقوع آن اتفاقی ناگزیر است درغیر این صورت در حد همین گروههایی که هرازچندی به جشنواره دعوت میشوند باقی خواهد ماند.
امیدوارم تلاش شود تا جشنواره را از نگاه «جشنگونه» خارج کنیم، چرا که جشن یک بحث است و جشنواره مبحثی دیگر. نگاه جشنوارهای باید با برنامهریزیهای درست انجام بگیرد و درکنار آن از ظرفیتها بخوبی استفاده شود و از همه مهمتر اینکه از اتفاقات روز دنیا هم غفلت نکنیم. اگر ما بتوانیم با برنامهریزی، چهرههای شاخص جهانی را برای اجرا به کشورمان دعوت کنیم، قادر به ارتقای داشتههای خودمان هم خواهیم شد. این تعاملات نفعی چندسویه دارد؛ هم معرفی آنچه در موسیقی داریم و هم کمک به غنی کردن هرچه بیشتر داشتههایمان. این رفتوآمدها بستر خوبی هم برای انجام کارهای مشترک و فراملی به دستمان میدهد؛ کارهایی از جمله برگزاری ورکشاپ یا مسترکلاسها که البته این اتفاقات هم در مقاطعی صورت گرفته است. اما به این مسأله باید به شکل جدیتر اندیشید. درباره حذف عنوان بینالمللی از جشنواره موسیقی فجر باید بگویم، این عنوان را در دورههایی که مسئولیت جشنواره را برعهده داشتم، حذف کردم به این دلیل که معتقدم مبحث بینالملل باید در ذات و بنیاد این جشنواره دیده شود. به عنوان مثال وقتی میگوییم جشنواره کن، منظور فستیوال بینالمللی کن نیست یا فستیوال بینالمللی ونیز یا مراکش و... در واقع اساساً عنوان فستیوال به معنای بینالمللی است وبرهمین اساس جشنواره موسیقی فجر از ابتدا که پایهگذاری شد، در بنیاد و در ذات خود بحث بینالملل را داشته است؛ کما اینکه در جشنواره فیلم یا تئاتر و حتی تجسمی هم بوده است و این عنوان تأثیری درروند جشنواره نخواهد گذاشت و باید این موضوع در اساسنامه آن قید شود. ما باید «برندسازی» کنیم؛ کما اینکه در دنیا هم اتفاق افتاده است و اسامی بسیاری از فستیوالها خود یک برند و نام است، مانند فستیوال وومکس یا کن. نام «فجر» هم خود یک برند است و با همین عنوان باید دردنیا شناخته شود. باید بتوانیم آن اسم یا برند را به دنیا بشناسانیم و در تقویم جشنوارهها ثبت شود. نکته دیگر درباره دعوت و حضور گروههای شناخته شده است. دراین زمینه هم عملکرد مدیران میتواند کار را هدفمند کند که این نیازمند یک برنامهریزی اساسی و کلان است. باید از افرادی که دراین زمینه خبره و کاربلد هستند دعوت شود و اگر تأکید دارم کار باید بهصورت سیستماتیک انجام بگیرد منظورم این است که یک دبیرخانه دائمی برای بخش بینالملل ایجاد شود. این دبیرخانه در طول سال فعالیت داشته و در ارتباط با هنرمندان خارجی باشد و آنها را معرفی کنند. اما اساساً اشکال عمده ما این است که دبیرخانه جشنوارههای ما کلا دو ماه کار میکنند و این نیازمند یک برنامهریزی و حمایت جدی از سوی متولیان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به عنوان بانیان اصلی آنهاست. تمام هنرمندان شاخص دنیا برنامههای خودرا بهصورت سالانه میبندند و حتی شاید برای دوسال دیگر، بنابراین اگر میخواهیم جشنوارهای منسجم داشته باشیم باید چهارچوب مشخصی شکل بگیرد و از هنرمندان دعوت شود و سمت و سوی جشنواره مشخص باشد و این مسائل نیاز به تمهیدات و اتاق فکر دارد. در آخر بازهم تأکید دارم این ظرفیت در جشنواره موسیقی فجر ما وجود دارد اما باید بدرستی هدایت شود.
تبادل فرهنگی در قالب یک جشنواره سالانه
حسن ریاحی
دبیر سی وهفتمین جشنواره موسیقی فجر
از نگاه من برای آنکه جشنوارهای مانند موسیقی فجر بتواند در بخش بینالملل پررنگترظاهر شود در وهله اول نیازمند بودجه خوب است. به عنوان مثال درنظر داشتم در جشنواره امسال از یک پیانیست روسی که در دنیا بینظیر است، دعوت شود و طی تماسهایی که با این هنرمند داشتیم دستمزدش حدود 14 هزار یورو بود و تبدیل شدن این پول به ریال رقم بسیار بالایی است که با توجه به بودجه جشنواره و شرایط موجود امکانپذیر نبود. البته دیگر گروههای موسیقی هم که در بخش بینالملل انتخاب شده بودند، گروههای خوبی بودند و حرف تازهای داشتند و نکته دیگر اینکه دعوت از این گروهها سلیقهای است، به عنوان مثال در بخش موسیقی کلاسیک غرب باید از نوازندههای خوب دعوت شود یا در بخش موسیقی ملل هم میتوان از گروههای خوب موسیقی کشورهای همسایه دعوت کرد. معتقدم، دعوت از هنرمندان خارجی در فستیوالهایی همچون موسیقی فجر به نوعی میتواند موجب آشنایی موزیسینهای ما با موزیسینهای خارجی و در کنار آن آشنایی بیشتر آنها با موسیقی روز دنیا باشد و این اتفاق بسیار مهمی است و پیشنهاد کردم از برندگان جایزه باربد حمایت شود و به آنها کمک شود تا در جشنواره های خارجی شرکت کنند و آن را ببینند. ناگفته نماند نوازندههای بسیار خوبی هم در کشور ما هستند که حضور این دوستان هم میتواند برای آنها قابل توجه باشد، مانند حضور ورزشکاران در مسابقات جهانی و این تجربه میتواند برای موزیسینهای ما هم اتفاق بیفتد و به نوعی تبادل فرهنگی انجام بگیرد. البته نیاز است در این زمینه وزارت امورخارجه هم همکاریهای لازم را داشته باشد. اگرچه معتقدم این موضوع نباید تنها در جشنوارهها خلاصه شود و بهطور کلی باید نگاه هدفمندی به این موضوع داشت. موضوع دیگردرخصوص حذف عنوان بینالمللی از جشنواره موسیقی فجر است که براین نظرم این عنوان باید در جشنواره گنجانده شود که البته نیاز است دراین زمینه صحبتهایی انجام بگیرد.
اردوان جعفریان دبیر بخش بینالملل جشنواره سی وهفتم موسیقی فجر در گفتوگو با «ایران»:
جشنوارهها، ابزار قوی و تأثیرگذار در دیپلماسی فرهنگی هستند
ندا سیجانی
روزنامه نگار
دیپلماسی فرهنگی به معنای «تبادل ایدهها، اطلاعات، هنر و دیگر جنبههای فرهنگ میان ملتها به منظور تقویت تفاهم متقابل است، در واقع تأمین منافع ملی با استفاده از ابزارهای فرهنگی» است، رویدادی که طی این سالها با دعوت از هنرمندان مختلف در فستیوالهای مختلف هنری در دنیا انجام گرفته است. متولیان و دست اندرکاران هنری نیزتلاش کردند در بخش بینالملل جشنوارههای هنری همچون جشنواره موسیقی فجر این نگاه و تبادل فرهنگی را بیشتر مورد توجه قرار بدهند. اگرچه فراز و فرودهایی هم بوده است. بهطور مثال در سالهای نخست این جشنواره، موسیقیدانان شاخصی حضور داشتند. استادانی مانند هابیل علیاف از جمهوری آذربایجان، دولتمند وآدینه هاشماف از تاجیکستان، نصرت فتحعلیخان از پاکستان و بسمالله خان از هندوستان و... اما به مرور زمان با فوت این بزرگان یا عدم تأمین هزینه و بودجه بیشتر برای دعوت از آنها، یا مسائل سیاسی، سبب شد گروههای کوچکتری در جدول بخش موسیقی بینالملل جشنواره موسیقی فجر اجرای برنامه داشته باشند. اما سال گذشته اتفاق دیگری موجب شد بخش بینالملل کمرنگ شود، حضور کرونا باعث شد که جشنواره موسیقی فجر بهصورت مجازی برگزار شود و نتواند میزبان هنرمندان شناخته شده جهانی موسیقی در عرصه بینالملل باشد. امسال هم بار دیگر کرونا مزید برعلت شد تا نتوانیم دراین بخش شاهد حضور میهمانان پرتعدادی باشیم و بسیاری از هنرمندان خارجی از حضور در این جشنواره انصراف دادند.
آغاز کار کمیته بینالملل
اردوان جعفریان دبیر بخش بینالملل جشنواره سی و هفتم موسیقی فجر درخصوص میهمانان این دوره از جشنواره و چگونگی دعوت از آنها به «ایران» گفت: «کمیته بینالملل اولین کمیتهای است که کار خود را در جشنواره شروع میکند، چرا که حضور هنرمندان خارجی نیاز به هماهنگیهای بسیاری دارد و این امر، زمانبر است. این کمیته کار خود را از خرداد ماه سالجاری شروع کرد. در ابتدا با هدفگذاری حضور ۷-۸ گروه/هنرمند خارجی شروع به برنامهریزی و مکاتبات کرد که نهایتاً حضور ۷ گروه تا اوایل بهمن ماه قطعی شده بود اما بهدلیل برگشت محدودیتهای تمرین و سفر در اروپا، سه گروه در هفتههای منتهی به جشنواره امکان حضور در این رویداد را از دست دادند و بهدلیل کمبود زمان برای جایگزینی آنها، نهایتاً ۴ گروه در این دوره از جشنواره حضور داشتند که در نهایت به پاسداشت هنر افغانستان و مرارتهایی که در ماههای جاری بهدلیل تحولات افغانستان روی داد، به پیشنهاد معاونت محترم هنری، گروهی از هنرمندان افغان که موقتاً ساکن کشورمان هستند، دعوت جشنواره را پذیرفتند و درسالن ارسباران به اجرای برنامه قوالی و منقبتخوانی پرداختند. گروه دیگر، ارکستر ایتالیای کوچک به سرپرستی هنرمند پیانیست ایتالیایی، جیووانی گویدی بود که در تالار وحدت به صحنه رفت که البته این برنامه را میتوان از برنامههای شاخص این دوره قلمداد کرد. همچنین برای اولین بار در دو دهه اخیر نیز هنرمند مصری عود نواز، محمد ابوذکری، روی صحنه فرهنگسرای نیاوران به اجرای برنامه پرداختند تا بینندگان از شب موسیقی عربی بهره ببرند. این برنامه را میتوان دستاورد همکاری هنر و دیپلماسی دانست. در دیگر برنامه این دوره نیز پیانیست آلمانی، موریتز ارنست به اجرای قطعاتی از بتهوون، برامس، هندل و دبوسی پرداخت. این رسیتال پیانو در فرهنگسرای نیاوران به صحنه رفت و بهعنوان پاسداشت پیانیست برجسته ایرانی، امانوئل ملیک اصلانیان، قطعهای از وی نیز توسط این هنرمند آلمانی اجرا شد.»
ابزار قدرتمند دیپلماسی
جعفریان درادامه درخصوص برگزاری این جشنوارهها و ایجاد دیپلماسی فرهنگی بیان داشت: «هنر در حوزه دیپلماسی فرهنگی ابزار قدرتمندی شناخته میشود. دیپلماسی فرهنگی در بسیاری از کشورها (مانند اتریش، ایتالیا، ... حتی از رویه سیاسی آن کشورها تأثیرگذارتر است و خود را به بازوی مهمی در تبادلات فرهنگی تبدیل کرده است. پیشنیاز ایجاد تأثیرگذاری سیاسی از طریق دیپلماسی فرهنگی، ایجاد شبکههای همکاری ملی و بینالمللی است. در بستر داخلی، هماهنگیهای ملی در سطح وزارتخانههای فرهنگ و ارشاد اسلامی و امور خارجه انجام میگردد اما توسعه این شبکه، به ارتباطات فشردهتر و همکاریهای بهتری بین این دو نهاد نیاز دارد. همچنین نقش رایزنان فرهنگی کشور در پیشبرد اهداف این موضوع بسیارمهم است که این مورد نیز به آموزش و ارتقای سطح آگاهی هدفمند این سفیران فرهنگی کشور در اقصی نقاط دنیا نیاز دارد.»او افزود:«جشنوارهها، رویدادهایی هستند که درصورت عملکرد و ارتباط صحیح این شبکههای ملی و بینالمللی، قابلیت ایجاد یک ابزار قوی و تأثیرگذار در سطح بینالملل دارند که مجموع این ابزارها گاهی از سیاست نیز پیشی میگیرد و بستری مناسب جهت ایجاد توسعه پایدار فرهنگی ایجاد میکند. با مقدمه بالا و با نگاه به عملکرد جشنواره موسیقی فجر در یک دهه گذشته، میتوان گفت که در سالهایی این تأثیرگذاری بیشتر بوده و در سالهایی هم در یک سطح حداقلی اتفاق افتاده است. این رفتار سینوسی از آنجا سرچشمه میگیرد که ایجاد این ارتباطات، به اعتبار و ارتباطات اشخاص (اعم از مدیران دولتی و مدیران بینالملل جشنواره) برمیگردد و ساز وکار سازمانی برای این امرتعریف نشده است.
حمایت و برنامهریزی از موسیقی ایران
جعفریان همچنین درخصوص اثرگذاری این جشنواره در معرفی موسیقی ایران به دنیا اظهار کرد: «آشنایی اغلب هنرمندان خارجی با موسیقی ایران زیاد نیست واین امر بهدلیل کاهش شدید حضور هنرمندان ایرانی در صنعت موسیقی دنیاست. شناساندن موسیقی ملی بهعنوان میراث معنوی کشورها به خارج از آن کشور، قطعاً نیازمند حمایت برنامهریزی شده و جهت دار بههمراه سرمایهگذاری بلندمدت است. در مورد حضور هنرمندان شاخص خارجی در ایران، نکته مثبت آن است که با ادامه این نگاه، جشنواره موسیقی فجر بتدریج به خارج از ایران شناسانده میشود و میتواند با استمرار حضور هنرمندان خارجی، اعتبار و شناخت بینالمللی را نسبت به این رویداد تقویت سازد تا به جایگاهی برسد که هنرمند از حضور در جشنواره اعتبار بگیرد و نه بالعکس.»
او در ادامه در پاسخ به این سؤال که آیا این اجراها توانسته این جشنواره را به یک جشنواره بینالمللی تبدیل کند بیان کرد: «هم اکنون یک دهه است که عبارت بینالمللی از عنوان جشنواره حذف شده است و بنابر نگاه من، این اتفاق به نسبت کمیت حضور هنرمندان خارجی در جشنواره که کسری در حدود یک دهم کل اجراها را در بر میگیرد، درست است. زمانی این عبارت را میتوان بهعنوان جشنواره اضافه کرد که شأن، اعتبار و بودجه بخش بینالملل این جشنواره در خور این عنوان باشد که امیدواریم این امر با نگاه مثبت دولتها در سالهای آتی تحقق یابد.»
سالها زمان میخواهد
دبیر بخش بینالملل درباره همکاریهایی که طی این دو سه سال با این جشنواره انجام داده است، گفت: «من از دوره سی و پنجم جشنواره شروع به همکاری با این رویداد فرهنگی-هنری کردم. تلاش من در سه سال گذشته ایجاد شبکه ارتباطات و بانک اطلاعات مناسب از هنرمندانی که قابلیت حضور در این جشنواره را دارند بوده است. در کناراین امر، تلاش بسیاری برای حضور هنرمندان شاخص در هر سبک انجام شده است. حضور این گروه از هنرمندان تسهیلگر حضور سایر هنرمندان شناخته شده آن مناطق خواهد بود. این موضوعات در کنار هم اعتبار بینالمللی جشنواره را بالا میبرد که البته سالها زمان میخواهد ولی به هرحال باید از نقطهای شروع میشد. پیش از من نیز، همکاران من بخشی از این اتفاقات را عملی کرده بودند که بهدلیل عدم استمرار این رویه، تلاشهای پراکنده به سرانجام نرسیده است. اکنون خرسندم که به واسطه تلاشهایی که در یک دهه گذشته توسط همکاران پیشین و فعلی اتفاق افتاده است، هنرمندان بیشتری راغب به شرکت در جشنواره هستند و همچنین نهادهای بینالمللی نیز بتدریج، نگاه بهتر و مثبتتری به این رویداد نشان دادهاند که همه این اتفاقات باعث بالاتر رفتن کیفیت بخش بینالملل شده است. همچنین به همین دلیل امکان کاستن از هزینهها با توسل به رایزنیهای متکی بر اعتبار جشنواره، میسرشده است. البته بهدلایل شخصی، امسال آخرین دورهای است که من در این جشنواره حضور دارم اما امیدوارم همکاران من در سالهای آینده این رویه را به بهترین شکل مدیریت نمایند.»
اردوان جعفریان چند سالی است عضو هیأت مدیره شورای بینالمللی موسیقی یونسکو است. او درخصوص تأثیرگذاری جشنواره موسیقی فجر و نگاه به این جشنواره در این شورای بینالمللی گفت: طبیعی است که دبیر بینالملل از بین کسانی انتخاب شود که تجربه کار در این حوزه را داشته باشد و دارای ارتباطات مرتبط در سطح جهانی باشند. من اکنون دومین دوره است که با رأی بیش از ۱۵۰ کشور و نهاد عضو این شورا، در هیأت مدیره حضور دارم. تمامی اعضای هیأتمدیره این شورا از بزرگترین مدیران موسیقی در دنیا هستند و من نیز از این فرصت برای معرفی این هنرمندان به جشنواره استفاده کردهام. توصیه این مدیران بینالمللی، باعث کاهش هزینههای پرداختی به هنرمندان نیز میشود. در سه سال گذشته تلاش کردهام که این شورا را با ظرفیتهای جشنواره آشنا کنم و امیدوارم در ادوار آینده جشنواره موسیقی فجر شاهد حضور اعضای این شورا در این رویداد باشیم. هم اکنون بهدلایل ذکر شده، شناخت چندانی از این جشنواره در سطح اول مدیران موسیقی دنیا وجود ندارد ولی این مورد با تلاش مدیران جشنواره در ارتقای کیفیت اجرای بخش بینالملل و کمک رسانهها میتواند در یک زمان ۵ ساله رفع گردد و شناخت بهتری به مخاطبان خارجی ارائه کند.وی در پایان درباره اینکه موسیقی ایران هم مانند صنعت سینمای آن جهانی شود پاسخ داد: در مقایسه عملکرد دو صنعت سینما و موسیقی ایران در سطح بینالملل باید چند عامل کلیدی مورد توجه قرار گیرد. تعداد شرکتها و نهادهای فعال در حوزه بینالملل سینما چند برابر فعالان موسیقی در مورد مشابه است. همچنین سرمایهگذاری به هدف عرضه خارجی در صنعت سینما نهادینه شده است. بنابراین از ابتدا، بسیاری از محصولات برای بازار بینالمللی طراحی و تولید میشوند. در حالی که فعالان موسیقی الزاماً چنین نگاهی ندارند. در سالهای اخیر، صرفاً عرضه بینالمللی از طریق بسترهای دیجیتال و کنسرتهای محدود در خارج از ایران است که سهم موسیقی ایران از بازار بینالملل را کلی بالاتر برده است اما این کسر همچنان قابل مقایسه با درآمدهای سینمایی نیست. توسعه موسیقی در حوزه بینالملل و جهانی کردن آن، نیازمند نگاه به این فعالیتها بهعنوان یک صنعت است که روند صنعتی شدن حضور در این عرصه به آموزش وسیع، سرمایهگذاری، بازاریابی و حمایت همه جانبه دستگاههای ذیربط اعم از نهادهای اقتصادی، دیپلماسی و فرهنگی نیاز دارد. تا این ساختار بهدرستی و یکپارچه، تشکیل نشود نباید برای جهانی شدن موسیقی ایران انتظار معجزه داشت. همه اینها نیازمند مشارکت همهجانبه بخش خصوصی و دولتهاست و امیدواریم در راه رسیدن به این هدف، پیوندهای مذکور روزی به انجام رسد.