ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سخن روز
پیامبر اکرم (ص):
کسی که نماز را از وقتش تأخیر بیندازد، (فردای قیامت) به شفاعت من نخواهد رسید.
بحارالانوار، ج، 83 ص 20
کسی که نماز را از وقتش تأخیر بیندازد، (فردای قیامت) به شفاعت من نخواهد رسید.
بحارالانوار، ج، 83 ص 20
جواد انصافی:خنده دوای هر درد بیدرمان است
خنده دستاوردهای زیادی برای بیننده نمایشهای من دارد؛ صورت را زیبا و چهره را در ذهن افراد ماندگار میکند. خنده میتواند باعث رفع خستگی شود، فشار خون بیننده را متعادل و به کنترل خشم کمک کند. در فرهنگ ما خنده بر هر درد بیدرمان دواست که تجربه تأثیر آن را در کودکان مبتلا به سرطان در محک دیدهایم؛مؤسسهای که سابقه همکاری من با آن به پنج سال پیش باز میگردد. از همین رو باور دارم اگر بتوانیم حتی برای لحظاتی، کودکی بیمار را از خیال بیماری و اندوه ناشی از آن جدا کنیم، در روند درمان او اثری مثبت خواهیم گذاشت. کوشش من و دیگر همکارانم حضور بر صحنه و اجرای نمایشهای شادیآور است، اگر این امکان فراهم نشود، دورادور و از طریق فضای مجازی این ارتباط را حفظ میکنیم تا شادی را به جامعه و مخاطبانمان تزریق کنیم. جامعه ناشاد به سرعت روحیه و امیدش را از دست میدهد. توصیه من به خانوادهها این است که هیچگاه امیدشان را از دست ندهند. امید برای انسان، مانند بال برای پرنده است.
بخشی از گفتههای این هنرمند با ایلنا درباره تجربهاش از هنردرمانی با کودکان مبتلا به سرطان
بخشی از گفتههای این هنرمند با ایلنا درباره تجربهاش از هنردرمانی با کودکان مبتلا به سرطان
به یاد ساشا کشوادی کارگردانی که پیش از اجرای نمایشش از دنیا رفت
اتاقی خالی از او
محمد اسماعیلی
بازیگر
چند سال قبل در یکی از تماشاخانههای تهران اجرایی داشتم که در آنجا با ساشا کشوادی آشنا شدم و در طول این مدت دوستی و آشنایی نزدیک با او داشتم. تا آخرین روز زندگیاش، همواره از او تلاش و پشتکار مداوم را در عرصه تئاتر شاهد بودهام.
علاقه زیاد او به نمایشهای مستندگونه را درنمایشهایش میتوان دید. از نمایش «واگیر ندارد» تا نمایش «اتاق» که خود او بهعنوان نویسنده به تحقیق و گفتوگو با افراد مینشست و از دل واقعیت یک درام را با خلاقیت و هنر خود خلق میکرد.
چند وقت پیش با من درباره متنی صحبت کرد که در حال نوشتن آن بود و مدتی طولانی را به گپ و گفت با اهالی کادر درمان نشسته و با آنها از مشکلات و وقایع دوران کرونا صحبت کرده بود که حاصل این مصاحبهها و تحقیقها و همچنین با اضافه کردن تخیل هنرمندانه خود، نمایشنامهای بود بهنام «اتاق» که این روزها در «تماشاخانه سپند» به روی صحنه میرود.
متأسفانه از ابتدا بهدلیل مشغله افتخار حضور در این کار را نداشتم و در ادامه با تأخیر و از مهر ماه به جمع بازیگران این نمایش پیوستم که برای من باعث افتخار است که در گروه بازیگران درخشان این نمایش باشم و همچنین تا آخرین روز زندگی دوست فقید و عزیزم ساشا کشوادی و درکنار او به تمرین برای یک نمایش شرافتمند بپردازم. نمایش «اتاق» بر اساس اتفاقات و قصههای واقعی کادر غیور و قهرمان درمان در دوران کرونا نوشته شده که در این بین با خلاقیت و هنر نویسنده، این قصه جذابیتی دوچندان پیدا کرده است.
سلسله اتفاقات و قصههایی که شاید مخاطب از آغاز اپیدمی کرونا بیشتر با نگاهی کلی به سختیهایی که کادر درمان متوجه آن شده نگریسته است و حالا در نمایش اتاق از یک زاویه دید دیگر و با ذرهبین به این مصائب و مشکلات نگاه میکند و بحق این موضوع را درک خواهد کرد که کادر درمان چه صدمهها و ضربههای جبرانناپذیری را متحمل شدهاند.
آنچه من دوست دارم از آن بنویسم همت و اراده گروه نمایش اتاق است که پس اتفاق ناگوار و ناگهانی که برای این نمایش افتاد و آن هم فوت کارگردان هنرمند این اثر ساشا کشوادی عزیز به علت ایست قلبی و2 روز قبل از شروع اجرای آن، با کولهباری از آرزو و انگیزه برای آینده خود بود.
پساز این اتفاق دردناک کل گروه به شکلی متحد و استوار در تمرین حاضر شده و به نشانه احترام به کارگردان این اثر بیشتر از همیشه مصمم به اجرایی درخشان شدند و در این بین بسیاری از اهالی شرافتمند تئاتر حضور یافتند و برای هر گونه کمکی اعلام آمادگی کردند که این امر نیز دلگرمی دلچسبی را برای گروه به ارمغان آورد و بهنام شرفی عزیز نیز پس از ساشا کشوادی نقش او را ایفا میکند. این نمایش تا 11 آذر ماه هرشب ساعت 19 در تماشاخانه سپند به روی صحنه میرود.
بازیگر
چند سال قبل در یکی از تماشاخانههای تهران اجرایی داشتم که در آنجا با ساشا کشوادی آشنا شدم و در طول این مدت دوستی و آشنایی نزدیک با او داشتم. تا آخرین روز زندگیاش، همواره از او تلاش و پشتکار مداوم را در عرصه تئاتر شاهد بودهام.
علاقه زیاد او به نمایشهای مستندگونه را درنمایشهایش میتوان دید. از نمایش «واگیر ندارد» تا نمایش «اتاق» که خود او بهعنوان نویسنده به تحقیق و گفتوگو با افراد مینشست و از دل واقعیت یک درام را با خلاقیت و هنر خود خلق میکرد.
چند وقت پیش با من درباره متنی صحبت کرد که در حال نوشتن آن بود و مدتی طولانی را به گپ و گفت با اهالی کادر درمان نشسته و با آنها از مشکلات و وقایع دوران کرونا صحبت کرده بود که حاصل این مصاحبهها و تحقیقها و همچنین با اضافه کردن تخیل هنرمندانه خود، نمایشنامهای بود بهنام «اتاق» که این روزها در «تماشاخانه سپند» به روی صحنه میرود.
متأسفانه از ابتدا بهدلیل مشغله افتخار حضور در این کار را نداشتم و در ادامه با تأخیر و از مهر ماه به جمع بازیگران این نمایش پیوستم که برای من باعث افتخار است که در گروه بازیگران درخشان این نمایش باشم و همچنین تا آخرین روز زندگی دوست فقید و عزیزم ساشا کشوادی و درکنار او به تمرین برای یک نمایش شرافتمند بپردازم. نمایش «اتاق» بر اساس اتفاقات و قصههای واقعی کادر غیور و قهرمان درمان در دوران کرونا نوشته شده که در این بین با خلاقیت و هنر نویسنده، این قصه جذابیتی دوچندان پیدا کرده است.
سلسله اتفاقات و قصههایی که شاید مخاطب از آغاز اپیدمی کرونا بیشتر با نگاهی کلی به سختیهایی که کادر درمان متوجه آن شده نگریسته است و حالا در نمایش اتاق از یک زاویه دید دیگر و با ذرهبین به این مصائب و مشکلات نگاه میکند و بحق این موضوع را درک خواهد کرد که کادر درمان چه صدمهها و ضربههای جبرانناپذیری را متحمل شدهاند.
آنچه من دوست دارم از آن بنویسم همت و اراده گروه نمایش اتاق است که پس اتفاق ناگوار و ناگهانی که برای این نمایش افتاد و آن هم فوت کارگردان هنرمند این اثر ساشا کشوادی عزیز به علت ایست قلبی و2 روز قبل از شروع اجرای آن، با کولهباری از آرزو و انگیزه برای آینده خود بود.
پساز این اتفاق دردناک کل گروه به شکلی متحد و استوار در تمرین حاضر شده و به نشانه احترام به کارگردان این اثر بیشتر از همیشه مصمم به اجرایی درخشان شدند و در این بین بسیاری از اهالی شرافتمند تئاتر حضور یافتند و برای هر گونه کمکی اعلام آمادگی کردند که این امر نیز دلگرمی دلچسبی را برای گروه به ارمغان آورد و بهنام شرفی عزیز نیز پس از ساشا کشوادی نقش او را ایفا میکند. این نمایش تا 11 آذر ماه هرشب ساعت 19 در تماشاخانه سپند به روی صحنه میرود.
پناه گرفتن در آغوش خداوند از وسوسه ابلیس
اسماعیل علوی
دبیر گروه پایداری
از آیتالله حقشناس نقل است:«روزی در خیابان میرفتم، دیدم شیطان رفته سراغ جوانی که یک کسی از جلوی او میگذشت. این جوان تا او را دید، همزمان با گفتن ذکر یا حسین، چشمش را به زمین دوخت. من دیدم شیطانی که آمده بود ایشان را ببرد، مثل گلوله توپ خورد به سینه دیوار، این جوان با پناه بردن به خدا با توسل به ذکر یاحسین(ع) شیطان را به دیوار کوبید.»
شیطان بر ما سلطه و سلطنت ندارد، فقط میتواند ما را صدا بزند. اگر ما پاسخش را دادیم آن وقت زورش بر ما میچربد. شیطان فقط میتواند وسوسه کند. بیش از این کاری از او برنمیآید. نقل است در روز واپسین شیطان میگوید: «من بر شما سلطه نداشتم. خدای متعال برای من برشما سلطه قرار نداده بود، این خود شما بودید که سلطه مرا پذیرفتید! من فقط وسوسه کردم.»
خلقت آدمی عجین با سلطهپذیری وتبعیت است. اگر کسی سلطه الهی را نپذیرفت، به زیر سلطه شیطان کشیده میشود«ما شیاطین را ولی» کسانی قرار دادیم که ایمان نمیآورند » (سوره اعراف آیه 27)... و وای از آن وقتی که همه فرصتها از دست برود و همه چیز تمام شود. آن هنگام وقتی انسان را به سوی میعادگاه قیامت میبرند: «و شیطان (در قیامت) هنگامى که کار (محاسبه بندگان) پایان یافت (به پیروانش) مىگوید: یقیناً خدا (نسبت به برپایى قیامت (حسابرسی بندگان، پاداش و عذاب آخرت)به شما وعده حق داد، من نیز به شما وعده دادم (که آنچه خدا وعده داده، دروغ است، ولى مىبینید که وعده خدا تحقق یافت) و (من) در وعدهام نسبت به شما وفا نکردم، مرا بر شما هیچ غلبه و تسلطى نبود، فقط شما را دعوت کردم (به دعوتى دروغین و بىپایه) و شما هم (بدون اندیشه و دقت دعوتم را) پذیرفتید، پس سرزنشم نکنید، بلکه خود را سرزنش کنید، نه من فریادرس شمایم، و نه شما فریادرس من...» (ابراهیم آیه 22)
فرزند آدم ناگزیر در معرض وسوسه شیطان است و ممکن است برایش لغزش پیش بیاید. اما مهم این است که لغزشها جبران شوند و با تکرار آن زمینه وقوع گناه بزرگ پیش نیاید.
آیتالله حقشناس میفرمود:«خدای متعال هیچکس را به سوی بدی هُل نمیدهد. اساساً در دستگاه الهی چنین چیزی وجود ندارد. خداوند بندگانش را رها نمیکند این ما هستیم که خدا را رها میکنیم. والا شیطان برکسی سلطه ندارد. خدای متعال برای شیطان بر بندگانش سلطه قرار نداده. او فقط میتواند وسوسه کند یک کلمه در گوش من میگوید و میرود. بیش از این نمیتواند. من اگر یک قدم دنبال او رفتم آن وقت میآید گریبان مرا میگیرد و میبرد. من تا زیر بار سلطنت شیطان نروم او بر من سلطنت نخواهد داشت.» وسوسه عبارت است از آنچه باعث رویگردانی دل از یاد خدا گردد، به بیانی دیگر حالتی که هنگام انجام کارهای زشت و گناه بر انسان مستولی میشود. در واقع عبارت خنّاس که در سوره ناس آمده همان وسوسههای درونی ماست که از مشخصات آن نیز در اختفا بودن آنهاست. اگر چه کار وسوسه دروغ، نیرنگ، ریا کارى، ظاهرسازى و مخفى کردن حق است، اما معمولاً ظاهری توجیهپذیر دارد. شیخ طبرسی نیز در مجمعالبیان میگوید: «کلمه وسوسه به معناى حدیث نفس است، به نحوى که گویى صدایى آهسته است که به گوش مىرسد.
اثرگذاری وسوسه در انسان با توجه به زمینه پذیرش آن در اختیار بشر در انتخاب راه است و ما انسان را آفریدیم و مىدانیم که نفس او چه وسوسهاى به او مىکند و ما از شاهرگ (او) به او نزدیکتریم.» (آیه ۱۶ سوره ق)
همچنین آمادگی نفس و صفات شخصیتی کسب شده در درون انسان، اساسیترین عامل درپذیرش یا تقویت وسوسه شیطان است.
پناه بردن به خدا
راهکار کلی قرآن کریم برای مصون ماندن از وسوسههای شیطان، پناه بردن به «صاحب اختیار» و «فرمانروا »و «معبود مردم» است (سوره ناس آیات 1 الی 4)
قرآن کریم به راهکارهای دیگری نیز برای مقابله با وسوسههای شیطانی اشاره نموده است، همانند:
1- توکل به پروردگار مانع سلطه شیطان میشود.
چرا که او (شیطان) را بر کسانى که ایمان آوردهاند و بر پروردگارشان توکل مىکنند، تسلطى نیست. (آیه ۹۹سوره نحل)
2- یکی از ابزار خلاصی از شر وسوسه شیطان یاد خداست:
در حقیقت، کسانى که (از خدا) پروا دارند، چون وسوسهاى از جانب شیطان بدیشان رسد (خدا را) به یاد آورند و بهناگاه بینا شوند.(آیه ۲۰۱ سوره اعراف)
دبیر گروه پایداری
از آیتالله حقشناس نقل است:«روزی در خیابان میرفتم، دیدم شیطان رفته سراغ جوانی که یک کسی از جلوی او میگذشت. این جوان تا او را دید، همزمان با گفتن ذکر یا حسین، چشمش را به زمین دوخت. من دیدم شیطانی که آمده بود ایشان را ببرد، مثل گلوله توپ خورد به سینه دیوار، این جوان با پناه بردن به خدا با توسل به ذکر یاحسین(ع) شیطان را به دیوار کوبید.»
شیطان بر ما سلطه و سلطنت ندارد، فقط میتواند ما را صدا بزند. اگر ما پاسخش را دادیم آن وقت زورش بر ما میچربد. شیطان فقط میتواند وسوسه کند. بیش از این کاری از او برنمیآید. نقل است در روز واپسین شیطان میگوید: «من بر شما سلطه نداشتم. خدای متعال برای من برشما سلطه قرار نداده بود، این خود شما بودید که سلطه مرا پذیرفتید! من فقط وسوسه کردم.»
خلقت آدمی عجین با سلطهپذیری وتبعیت است. اگر کسی سلطه الهی را نپذیرفت، به زیر سلطه شیطان کشیده میشود«ما شیاطین را ولی» کسانی قرار دادیم که ایمان نمیآورند » (سوره اعراف آیه 27)... و وای از آن وقتی که همه فرصتها از دست برود و همه چیز تمام شود. آن هنگام وقتی انسان را به سوی میعادگاه قیامت میبرند: «و شیطان (در قیامت) هنگامى که کار (محاسبه بندگان) پایان یافت (به پیروانش) مىگوید: یقیناً خدا (نسبت به برپایى قیامت (حسابرسی بندگان، پاداش و عذاب آخرت)به شما وعده حق داد، من نیز به شما وعده دادم (که آنچه خدا وعده داده، دروغ است، ولى مىبینید که وعده خدا تحقق یافت) و (من) در وعدهام نسبت به شما وفا نکردم، مرا بر شما هیچ غلبه و تسلطى نبود، فقط شما را دعوت کردم (به دعوتى دروغین و بىپایه) و شما هم (بدون اندیشه و دقت دعوتم را) پذیرفتید، پس سرزنشم نکنید، بلکه خود را سرزنش کنید، نه من فریادرس شمایم، و نه شما فریادرس من...» (ابراهیم آیه 22)
فرزند آدم ناگزیر در معرض وسوسه شیطان است و ممکن است برایش لغزش پیش بیاید. اما مهم این است که لغزشها جبران شوند و با تکرار آن زمینه وقوع گناه بزرگ پیش نیاید.
آیتالله حقشناس میفرمود:«خدای متعال هیچکس را به سوی بدی هُل نمیدهد. اساساً در دستگاه الهی چنین چیزی وجود ندارد. خداوند بندگانش را رها نمیکند این ما هستیم که خدا را رها میکنیم. والا شیطان برکسی سلطه ندارد. خدای متعال برای شیطان بر بندگانش سلطه قرار نداده. او فقط میتواند وسوسه کند یک کلمه در گوش من میگوید و میرود. بیش از این نمیتواند. من اگر یک قدم دنبال او رفتم آن وقت میآید گریبان مرا میگیرد و میبرد. من تا زیر بار سلطنت شیطان نروم او بر من سلطنت نخواهد داشت.» وسوسه عبارت است از آنچه باعث رویگردانی دل از یاد خدا گردد، به بیانی دیگر حالتی که هنگام انجام کارهای زشت و گناه بر انسان مستولی میشود. در واقع عبارت خنّاس که در سوره ناس آمده همان وسوسههای درونی ماست که از مشخصات آن نیز در اختفا بودن آنهاست. اگر چه کار وسوسه دروغ، نیرنگ، ریا کارى، ظاهرسازى و مخفى کردن حق است، اما معمولاً ظاهری توجیهپذیر دارد. شیخ طبرسی نیز در مجمعالبیان میگوید: «کلمه وسوسه به معناى حدیث نفس است، به نحوى که گویى صدایى آهسته است که به گوش مىرسد.
اثرگذاری وسوسه در انسان با توجه به زمینه پذیرش آن در اختیار بشر در انتخاب راه است و ما انسان را آفریدیم و مىدانیم که نفس او چه وسوسهاى به او مىکند و ما از شاهرگ (او) به او نزدیکتریم.» (آیه ۱۶ سوره ق)
همچنین آمادگی نفس و صفات شخصیتی کسب شده در درون انسان، اساسیترین عامل درپذیرش یا تقویت وسوسه شیطان است.
پناه بردن به خدا
راهکار کلی قرآن کریم برای مصون ماندن از وسوسههای شیطان، پناه بردن به «صاحب اختیار» و «فرمانروا »و «معبود مردم» است (سوره ناس آیات 1 الی 4)
قرآن کریم به راهکارهای دیگری نیز برای مقابله با وسوسههای شیطانی اشاره نموده است، همانند:
1- توکل به پروردگار مانع سلطه شیطان میشود.
چرا که او (شیطان) را بر کسانى که ایمان آوردهاند و بر پروردگارشان توکل مىکنند، تسلطى نیست. (آیه ۹۹سوره نحل)
2- یکی از ابزار خلاصی از شر وسوسه شیطان یاد خداست:
در حقیقت، کسانى که (از خدا) پروا دارند، چون وسوسهاى از جانب شیطان بدیشان رسد (خدا را) به یاد آورند و بهناگاه بینا شوند.(آیه ۲۰۱ سوره اعراف)
هنرمندان در فضای مجازی
هنوز هم بازار کتاب و نقد و رونمایی در ادامه هفته کتاب و کتابخوانی یکی از سوژههای اینستاگرامی است و نویسندگان و منتقدانی هم به حرفها و بحثهای این چند روزه در خصوص اصغر فرهادی واکنش نشان دادهاند و مطالبی در موافقت یا مخالفت با دیدگاههایی که نسبت به او وجود دارد، منتشر کردهاند.
چهرهها
علیاصغر عزتیپاک داستاننویس معاصر در اینستاگرامش متنی با عنوان «جشن بیزاری» منتشر کرده که بهنظر میرسد مخاطبش اصغر فرهادی باشد و در ادامه بحثهایی که طی چند روز اخیر داغ شده بود، او نوشته: این یکی دو روزه، جنبش بیزاری از دیگری در میان رگهای قدرتمند از روشنفکران ادبی و سینمایی ایران به راه افتاده تا ما به نحوی شاهد به ثمر رسیدن تلاش صد در صد و بیستساله حضرات منورالفکر باشیم در آموزش و القای رواداری و نوعدوستی به ایرانیان! حقیقت این است که هنرمندان و ادبیاتچیهای ایران، عمری بر در و دیوار این مُلک نوشتند و خواندند که افق ما آزادی و تفاهم و احترام به مخالف است و نیز دادن مجال سخن به هر آنکس که مثل ما فکر نمیکند. اما امروز میبینیم که در حرکتی جمعی و بدون معارض، با افتخار سینه پیش انداختهاند و در اعلام بیزاری از هموطنان از یکدیگر پیشی میگیرند. شخصاً سالهاست به پوچ و توخالی بودن تمام شعارها و افههای این جماعت پی بردهام و قیافه مزوّر و دروغزنشان دائم پیش چشمم است. چه آرمانهای بلندی که این پادشاهان ظاهرساز برایمان به تصویر نکشیدند در طول این یک قرن و بعد چه معلقها که نزدند! کسانی که خود را معلم جامعه لقب دادند و گفتند ما مربی ملتیم برای رسیدن به صلح و آرامش، با هر نسیمی تب کردند و به ضرب هر تپانچهای از کوره دررفتند و زنجیر کشیدند به تن زمین و آسمان. گفتند ما راهنمای حکومتهاییم و متذکران ایرادها و کجرویها، اما خود همیشه کج نشستند و خلاف کردند و جلوتر از حکومتها برآشفتند. چه کسی باور میکند - حتی در همین دنیای بلبشو - که مدعیان فرهنگ و فکر و هنر یک ملت موج بیزاری راه بیندازند در جامعه و نفرت بپراکنند و کینورزی را فضیلت جا بزنند؟ آیا حقیقتاً میتوان منکر باژگونگی زمانه شد با این وضعیت؟ این جماعت سالها در گوش خلق خدا خواندند که حتی دشمنتان را دوست بدارید، اما درست در سر بزنگاهها دوست را هم از زخم خنجر کین خود بینصیب نگذاشتند. غیرقابل باور است که یک اظهارنظر عادی از طرف یک نظرگاه متفاوت درباره رفتار هنرمندی، اینچنین دشمنانه پاسخ بگیرد. و وای از روزی که تفنگ بیفتد به دست این مدعیان! در آن روز بیشک تمام این کلمات پرنفرت تبدیل به گلوله خواهند شد و بر سینه هرآنکس که در صف ارادت و بندگیشان نیست، خواهد نشست و این همه، از جشن بیزاریشان پیداست. پ.ن: لاف عشق و گله از یار، زهی لاف دروغ/ عشقبازان چنین، مستحق هجرانند.
مجید برزگر با انتشار تصویری از فیلم «ابر بارانش گرفته» که در سیوهشتمین جشنواره فیلم فجر به نمایش در آمد از درگذشت سورن مناتساکانیان بازیگر پیشکسوت این فیلم خبر داده. در بخشی از یادداشت او آمده: «سورن مناتساکانیان نُه دهه زندگی کرد. بازیگر قدیمی تئاترِ جامعه ارامنه و بازیگر نقشهای کوتاه سینمای ایران، بازیگر نقش اصلی فیلمِ سوم من «یک شهروند کاملاً معمولی» هم ما را ترک کرد. داستانِ مفصل جستوجوی من برای یافتن مردی 84 ساله برای بازی در آن نقش و پیدا کردن سورن و ماهها با هم بودن و فیلمبرداری، مدتها بعد از آن با من خواهد ماند.خوشحالم وقتی در جشنواره فیلم ایروان در ارمنستان، فیلم نمایش داشت پیرمرد با چه شوری به زبان مادری درباره فیلم و خودش و بازیگری حرف زد. آن روزها و در آن نمایشها چشمانش چه نور و شوری داشت. من بیمعرفت بودم این ایام و خبری ازش نداشتم تا کارن، پسر گرامیاش زنگ زد و خبر تلخ به جانم نشست. من اما او را با خندههایش، با چشمانِ هوشیارش، با حافظه غبطه انگیزش، با مهربانی و قناعتش به یاد میآورم.»
حسین کرمان پور پزشک کشورمان هم از رضا فیاضی فیلمی منتشر کرده و از فیاضی حرف زده است. او درباره این بازیگر که این روزها با کرونا دست و پنجه نرم میکند و طبق خبرهای رسیده خوشبختانه بهبودی نسبی پیدا کرده نوشته: خاطرات خوب ما از آقای فیاضی یکی دوتا نیست. او هم کرونا گرفته با اینکه دو دوز واکسن آسترازنکا زده بودند. برخی ناشیانه کوشیدند تا این رخداد را تعبیر به بیاثر بودن واکسن کنند. اما استاد فیاضی در بستر بیماری درس بزرگی را به همه ما میدهد که دلم نیامد منتشر نکنم. به نکاتی که اشاره میکند من نیز با نوشتن روی کلیپ، به خودم، خانوادهام و شما گوشزد میکنم مبادا درگیر شویم. چکیده مطلب ایشان آن است که واکسن کرونا یکی از مؤثرترین راههای نجات است به شرطی که درآمیخته با روشهای پیشگیری و دستورالعملهای بهداشتی باشد. رزمندهای را در نظر بگیرید که هم لباس ضدگلوله پوشیده، هم کلاه رزمی سرش هست و هم یک اسلحه جنگی به دست! با همه اینها در سنگر پشت گونیهای شن موضع میگیرد و هیچگاه در مقابل دشمن به قول مرحوم فتحعلی اویسی «اَنَر اَنَر» راه نمیرود. هریک از ابزاری که به خود بسته نقشی برای حفاظت او دارد و ترکیب آنها باعث میشود بهصورت حداکثری و نه قطعی از تیر دشمن درامان بماند. راستی خوشبختانه باخبر شدم آقای فیاضی حالشان بهتر شده است.
چهرهها
علیاصغر عزتیپاک داستاننویس معاصر در اینستاگرامش متنی با عنوان «جشن بیزاری» منتشر کرده که بهنظر میرسد مخاطبش اصغر فرهادی باشد و در ادامه بحثهایی که طی چند روز اخیر داغ شده بود، او نوشته: این یکی دو روزه، جنبش بیزاری از دیگری در میان رگهای قدرتمند از روشنفکران ادبی و سینمایی ایران به راه افتاده تا ما به نحوی شاهد به ثمر رسیدن تلاش صد در صد و بیستساله حضرات منورالفکر باشیم در آموزش و القای رواداری و نوعدوستی به ایرانیان! حقیقت این است که هنرمندان و ادبیاتچیهای ایران، عمری بر در و دیوار این مُلک نوشتند و خواندند که افق ما آزادی و تفاهم و احترام به مخالف است و نیز دادن مجال سخن به هر آنکس که مثل ما فکر نمیکند. اما امروز میبینیم که در حرکتی جمعی و بدون معارض، با افتخار سینه پیش انداختهاند و در اعلام بیزاری از هموطنان از یکدیگر پیشی میگیرند. شخصاً سالهاست به پوچ و توخالی بودن تمام شعارها و افههای این جماعت پی بردهام و قیافه مزوّر و دروغزنشان دائم پیش چشمم است. چه آرمانهای بلندی که این پادشاهان ظاهرساز برایمان به تصویر نکشیدند در طول این یک قرن و بعد چه معلقها که نزدند! کسانی که خود را معلم جامعه لقب دادند و گفتند ما مربی ملتیم برای رسیدن به صلح و آرامش، با هر نسیمی تب کردند و به ضرب هر تپانچهای از کوره دررفتند و زنجیر کشیدند به تن زمین و آسمان. گفتند ما راهنمای حکومتهاییم و متذکران ایرادها و کجرویها، اما خود همیشه کج نشستند و خلاف کردند و جلوتر از حکومتها برآشفتند. چه کسی باور میکند - حتی در همین دنیای بلبشو - که مدعیان فرهنگ و فکر و هنر یک ملت موج بیزاری راه بیندازند در جامعه و نفرت بپراکنند و کینورزی را فضیلت جا بزنند؟ آیا حقیقتاً میتوان منکر باژگونگی زمانه شد با این وضعیت؟ این جماعت سالها در گوش خلق خدا خواندند که حتی دشمنتان را دوست بدارید، اما درست در سر بزنگاهها دوست را هم از زخم خنجر کین خود بینصیب نگذاشتند. غیرقابل باور است که یک اظهارنظر عادی از طرف یک نظرگاه متفاوت درباره رفتار هنرمندی، اینچنین دشمنانه پاسخ بگیرد. و وای از روزی که تفنگ بیفتد به دست این مدعیان! در آن روز بیشک تمام این کلمات پرنفرت تبدیل به گلوله خواهند شد و بر سینه هرآنکس که در صف ارادت و بندگیشان نیست، خواهد نشست و این همه، از جشن بیزاریشان پیداست. پ.ن: لاف عشق و گله از یار، زهی لاف دروغ/ عشقبازان چنین، مستحق هجرانند.
مجید برزگر با انتشار تصویری از فیلم «ابر بارانش گرفته» که در سیوهشتمین جشنواره فیلم فجر به نمایش در آمد از درگذشت سورن مناتساکانیان بازیگر پیشکسوت این فیلم خبر داده. در بخشی از یادداشت او آمده: «سورن مناتساکانیان نُه دهه زندگی کرد. بازیگر قدیمی تئاترِ جامعه ارامنه و بازیگر نقشهای کوتاه سینمای ایران، بازیگر نقش اصلی فیلمِ سوم من «یک شهروند کاملاً معمولی» هم ما را ترک کرد. داستانِ مفصل جستوجوی من برای یافتن مردی 84 ساله برای بازی در آن نقش و پیدا کردن سورن و ماهها با هم بودن و فیلمبرداری، مدتها بعد از آن با من خواهد ماند.خوشحالم وقتی در جشنواره فیلم ایروان در ارمنستان، فیلم نمایش داشت پیرمرد با چه شوری به زبان مادری درباره فیلم و خودش و بازیگری حرف زد. آن روزها و در آن نمایشها چشمانش چه نور و شوری داشت. من بیمعرفت بودم این ایام و خبری ازش نداشتم تا کارن، پسر گرامیاش زنگ زد و خبر تلخ به جانم نشست. من اما او را با خندههایش، با چشمانِ هوشیارش، با حافظه غبطه انگیزش، با مهربانی و قناعتش به یاد میآورم.»
حسین کرمان پور پزشک کشورمان هم از رضا فیاضی فیلمی منتشر کرده و از فیاضی حرف زده است. او درباره این بازیگر که این روزها با کرونا دست و پنجه نرم میکند و طبق خبرهای رسیده خوشبختانه بهبودی نسبی پیدا کرده نوشته: خاطرات خوب ما از آقای فیاضی یکی دوتا نیست. او هم کرونا گرفته با اینکه دو دوز واکسن آسترازنکا زده بودند. برخی ناشیانه کوشیدند تا این رخداد را تعبیر به بیاثر بودن واکسن کنند. اما استاد فیاضی در بستر بیماری درس بزرگی را به همه ما میدهد که دلم نیامد منتشر نکنم. به نکاتی که اشاره میکند من نیز با نوشتن روی کلیپ، به خودم، خانوادهام و شما گوشزد میکنم مبادا درگیر شویم. چکیده مطلب ایشان آن است که واکسن کرونا یکی از مؤثرترین راههای نجات است به شرطی که درآمیخته با روشهای پیشگیری و دستورالعملهای بهداشتی باشد. رزمندهای را در نظر بگیرید که هم لباس ضدگلوله پوشیده، هم کلاه رزمی سرش هست و هم یک اسلحه جنگی به دست! با همه اینها در سنگر پشت گونیهای شن موضع میگیرد و هیچگاه در مقابل دشمن به قول مرحوم فتحعلی اویسی «اَنَر اَنَر» راه نمیرود. هریک از ابزاری که به خود بسته نقشی برای حفاظت او دارد و ترکیب آنها باعث میشود بهصورت حداکثری و نه قطعی از تیر دشمن درامان بماند. راستی خوشبختانه باخبر شدم آقای فیاضی حالشان بهتر شده است.
اخلاق رنج گزینی
علیرضا نراقی
منتقد سینما
این بهعنوان اصلی بدیهی توسط همه ما پذیرفته شده است که هر موجود زندهای بنا به طبیعت خود از درد گریزان و در طلب لذت است.
همین گریز و طلب یا امتناع و اشته(آرزو کردن) است که موجب تنش میان موجودات و طبیعت میشود.
سرکوب دردها یا فرار و ترس از آنها از یک سو و جستوجو، تلاش و حتی حرص برای جذب لذتها از سویی دیگر، انسان را دچار تنشی مضاعف میکند، تنشی با طبیعت، تقدیر و دیگری. بسیاری از مکاتب و رویکردهای معنوی و اخلاقی به انسان توصیه میکنند که موقعیت شفابخش برای او نه گریز از درد و نه طلب لذت است. این موقعیت نه درد و نه لذت، پدید آورنده سکون و پذیرشی است که تنش با جهان را به حداقل میرساند و انسان را در نقطهای فراتر از درد و لذت به یک شادکامی مداوم نزدیک میکند، اما قصه انسان از این تنش و حتی فراروی از آن پیچیدهتر است. انسان گاه انتخابهای عجیبتر و تنشزاتر را برای خود به وجود میآورد.
آدمی گاه این انتخاب طبیعی گریز از درد و طلب لذت را وارونه میکند. رنج را به جان میخرد و از لذات زندگی میگریزد. این جابهجایی انتخابهای طبیعی، همان چیزی است که سویههای تاریک ذهن انسان را افشا میسازد. انسان مختارانه انتخاب میکند که به جای پرورش خود، خود را ویران کند. این وضعیت مبنای به وجود آمدن شخصیتهای خودویرانگر در تاریخ ادبیات و هنرهای نمایشی است.
شخصیت خودویرانگر به جای نقشه زندگی، گاه نقشه مرگ خود را ترسیم میکند. او چنان از زندگی دلزده و ناامید است که رنج را به جان میخرد و شادی برایش عذابآور است. لحظهای که در «گاو خشمگین» ساخته مارتین اسکورسیزی در سال 1980 جیک لاموتا با بازی رابرت دنیرو با صورتی غرق خون تصویر میشود و از اینکه تا سرحد مرگ از رقیب خود کتک خورده است با لذت میخندد، لحظهای نمادین در توضیح خودویرانگری است.
اما پل شریدر نویسنده «گاو خشمگین» و آثار تحسین شده دیگری چون «راننده تاکسی» -ساخته مارتین اسکورسیزی در سال 1976 که نمایش کمنظیر دیگری از خودویرانگری است- در تازهترین ساخته خود «کارتشمار» نشان میدهد که چگونه این طلب رنج و دوری از لذت میتواند به یک انتخاب اخلاقی تبدیل شود. این نخستین بار نیست که شریدر ابعاد وجودی و فلسفی رنج گزینی را نمایش میدهد، اما این بار در «کارتشمار» او پا فراتر میگذارد و به رنج و تقدم آن بر شادی بعدی اخلاقی میدهد. یکی از مهمترین نکاتی که او با این تمهید پیش چشم میگذارد این است که چگونه انسان میتواند از سویههای تاریک و بیمارگونه ذهن خود برای رستگاری و نوعی انتخاب شریف بهره ببرد و این شگفتی و به ظهور رساندن چنین لایهای از عملکرد ذهن انسان از جمله نکاتی است که بیش از هر گونه دیگری از هنرهای دراماتیک برمیآید. هنری برای تاباندن نور بر ذهنیات تاریک.
منتقد سینما
این بهعنوان اصلی بدیهی توسط همه ما پذیرفته شده است که هر موجود زندهای بنا به طبیعت خود از درد گریزان و در طلب لذت است.
همین گریز و طلب یا امتناع و اشته(آرزو کردن) است که موجب تنش میان موجودات و طبیعت میشود.
سرکوب دردها یا فرار و ترس از آنها از یک سو و جستوجو، تلاش و حتی حرص برای جذب لذتها از سویی دیگر، انسان را دچار تنشی مضاعف میکند، تنشی با طبیعت، تقدیر و دیگری. بسیاری از مکاتب و رویکردهای معنوی و اخلاقی به انسان توصیه میکنند که موقعیت شفابخش برای او نه گریز از درد و نه طلب لذت است. این موقعیت نه درد و نه لذت، پدید آورنده سکون و پذیرشی است که تنش با جهان را به حداقل میرساند و انسان را در نقطهای فراتر از درد و لذت به یک شادکامی مداوم نزدیک میکند، اما قصه انسان از این تنش و حتی فراروی از آن پیچیدهتر است. انسان گاه انتخابهای عجیبتر و تنشزاتر را برای خود به وجود میآورد.
آدمی گاه این انتخاب طبیعی گریز از درد و طلب لذت را وارونه میکند. رنج را به جان میخرد و از لذات زندگی میگریزد. این جابهجایی انتخابهای طبیعی، همان چیزی است که سویههای تاریک ذهن انسان را افشا میسازد. انسان مختارانه انتخاب میکند که به جای پرورش خود، خود را ویران کند. این وضعیت مبنای به وجود آمدن شخصیتهای خودویرانگر در تاریخ ادبیات و هنرهای نمایشی است.
شخصیت خودویرانگر به جای نقشه زندگی، گاه نقشه مرگ خود را ترسیم میکند. او چنان از زندگی دلزده و ناامید است که رنج را به جان میخرد و شادی برایش عذابآور است. لحظهای که در «گاو خشمگین» ساخته مارتین اسکورسیزی در سال 1980 جیک لاموتا با بازی رابرت دنیرو با صورتی غرق خون تصویر میشود و از اینکه تا سرحد مرگ از رقیب خود کتک خورده است با لذت میخندد، لحظهای نمادین در توضیح خودویرانگری است.
اما پل شریدر نویسنده «گاو خشمگین» و آثار تحسین شده دیگری چون «راننده تاکسی» -ساخته مارتین اسکورسیزی در سال 1976 که نمایش کمنظیر دیگری از خودویرانگری است- در تازهترین ساخته خود «کارتشمار» نشان میدهد که چگونه این طلب رنج و دوری از لذت میتواند به یک انتخاب اخلاقی تبدیل شود. این نخستین بار نیست که شریدر ابعاد وجودی و فلسفی رنج گزینی را نمایش میدهد، اما این بار در «کارتشمار» او پا فراتر میگذارد و به رنج و تقدم آن بر شادی بعدی اخلاقی میدهد. یکی از مهمترین نکاتی که او با این تمهید پیش چشم میگذارد این است که چگونه انسان میتواند از سویههای تاریک و بیمارگونه ذهن خود برای رستگاری و نوعی انتخاب شریف بهره ببرد و این شگفتی و به ظهور رساندن چنین لایهای از عملکرد ذهن انسان از جمله نکاتی است که بیش از هر گونه دیگری از هنرهای دراماتیک برمیآید. هنری برای تاباندن نور بر ذهنیات تاریک.
کنشهای ذهنی و زبانی یک شاعر
الهام مقیمی
خبرنگار
«کتاب شکست» مجموعه شعر جدیدی از مجید اجرایی است که انتشارات مروارید بتازگی آن را منتشر کرده و شامل 45 شعر در 95 صفحه است.
کتاب شعرهای سال 84 تا 1400 شاعر را دربرمی گیرد و از جمله ویژگیهای آن میتوان به اتکای شاعر بر بهرهگیری از ظرفیتهای زبانی متکثر شعرهای سه دهه اخیر ایران اشاره کرد.
«کتاب شکست» به لحاظ فرمی و جریانی در میانه شعر زبانگرا و خود ارجاع دهه هفتاد و شعر دلالت گرای دهه هشتاد و نود قرار میگیرد و بهلحاظ طیفبندی در میانه زبان شخصی و زبان کنشمند اجتماعی و به لحاظ تم ومحتوا، میانه زبان نرم تغزلی و زبان تلخ و تاریک قرار میگیرد که به نحوی فضاهای ادبیات ابزورد را تداعی میکند. این کتاب را شاید بتوان سرآغاز تجربه جدید مجید اجرایی در عصیان ذهنی دانست؛ عصیانی که بیشتر به زیستی تازه نزدیک میشود و در این مسیر، شاعر به جای اتکا بر یک نحله زبانی، میکوشد تجربه شاعرانه خود را در معبر تجربههای سیال و گوناگون به کنشی نو و خلاقانه بدل کند. اجرایی؛ شاعر و منتقد ادبی است که پیش از این مجموعه شعر (ژن مغلوب) را منتشر کرده بود و نقدها و نوشتارهایی در حوزههای نقد ونظریه ادبی در رسانههای مختلف دارد.
خبرنگار
«کتاب شکست» مجموعه شعر جدیدی از مجید اجرایی است که انتشارات مروارید بتازگی آن را منتشر کرده و شامل 45 شعر در 95 صفحه است.
کتاب شعرهای سال 84 تا 1400 شاعر را دربرمی گیرد و از جمله ویژگیهای آن میتوان به اتکای شاعر بر بهرهگیری از ظرفیتهای زبانی متکثر شعرهای سه دهه اخیر ایران اشاره کرد.
«کتاب شکست» به لحاظ فرمی و جریانی در میانه شعر زبانگرا و خود ارجاع دهه هفتاد و شعر دلالت گرای دهه هشتاد و نود قرار میگیرد و بهلحاظ طیفبندی در میانه زبان شخصی و زبان کنشمند اجتماعی و به لحاظ تم ومحتوا، میانه زبان نرم تغزلی و زبان تلخ و تاریک قرار میگیرد که به نحوی فضاهای ادبیات ابزورد را تداعی میکند. این کتاب را شاید بتوان سرآغاز تجربه جدید مجید اجرایی در عصیان ذهنی دانست؛ عصیانی که بیشتر به زیستی تازه نزدیک میشود و در این مسیر، شاعر به جای اتکا بر یک نحله زبانی، میکوشد تجربه شاعرانه خود را در معبر تجربههای سیال و گوناگون به کنشی نو و خلاقانه بدل کند. اجرایی؛ شاعر و منتقد ادبی است که پیش از این مجموعه شعر (ژن مغلوب) را منتشر کرده بود و نقدها و نوشتارهایی در حوزههای نقد ونظریه ادبی در رسانههای مختلف دارد.
عکس نوشت
«خانه گالری یزدی» در بافت تاریخی شیراز را میتوان از جاذبههای گردشگری- تاریخی شهری دانست که اهالیاش، از گذشتههای دور تا به امروز سهم بسزایی در شکلگیری فرهنگ و ادبیاتمان ایفا کردهاند. این خانه گالری، بعد از «خانه گالری نادعلیان» جزیره هرمز و «غار گالری وزیری مقدم» تهران به فهرست آثار ملی کشورمان راه یافته است. بازدید از این خانه گالری، فرصتی برای آشنایی نزدیک علاقهمندان با محیط زندگی هنرمند، کارگاه، آثار و روند تولید یک اثر هنری را فراهم کرده است.
/خبرگزاری تسنیم
/خبرگزاری تسنیم
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
سخن روز
-
جواد انصافی:خنده دوای هر درد بیدرمان است
-
اتاقی خالی از او
-
پناه گرفتن در آغوش خداوند از وسوسه ابلیس
-
هنرمندان در فضای مجازی
-
اخلاق رنج گزینی
-
کنشهای ذهنی و زبانی یک شاعر
-
عکس نوشت
اخبارایران آنلاین