نیویورک تایمز (امریکا)
نیروهای امریکایی کابل را ترک کردند، تخلیه به پایان رسید
ایندیپندنت (بریتانیا)
پایان تلخ جنگ
لو فیگارو (فرانسه)
کابل به طالبان سپرده شد
گلاباند میل (کانادا)
امریکا به جنگ افغانستان پایان داد
گالف نیوز (امارات)
آیا جنگ پایانناپذیر امریکا ارزشش را داشت؟
ال پائیس (اسپانیا)
امریکا پس از 20 سال مداخله از افغانستان رفت
پایان 20 سال اشغال افغانستان
ادامه از صفحه اول
وی در حالی سخن میگفت که همزمان نیروهای طالبان در لباسهای نظامی و سرتا پا مسلح در فرودگاه کابل به نمایش قدرت پرداختند. از دیگر سو جو بایدن، رئیس جمهوری امریکا که به خاطر خروج شتابان و غیر مسئولانه از افغانستان تحت فشارهای داخلی و خارجی فزایندهای است، اقدام خود را «بهترین راه برای حفاظت از نیروهای ارتش امریکا» دانست و مدعی شد: «نیروهای ما مأموریت خروج و تخلیه را با شجاعت و ارادهای مثالزدنی انجام دادند.» و البته دونالد ترامپ هم که خود با طالبان مذاکره کرد و با آنها برای خروج از افغانستان به توافق رسید، توصیه کرد ارتش امریکا باید سلاحها و تجهیزات امریکایی را که در افغانستان به جا گذاشته بمباران کند.
قطعنامه شورای امنیت درباره افغانستان
هرچند امریکا از افغانستان خارج شد، اما هنوز دغدغههای جهانی درباره افغانستان ادامه دارد و ماجرای طالبان با جهان به پایان نرسیده است. به گزارش خبرگزاری «رویترز»، ساعتی پیش از اینکه آخرین هواپیمای ترابری امریکا افغانستان را ترک کند، شورای امنیت سازمان ملل متحد، در نشستی روند شرایط و خروج شهروندان خارجی و برخی همکاران افغان کشورهای عضو ائتلاف ناتو در افغانستان را بررسی کردند و در پایان آن قطعنامهای صادر کردند. در حالی که کشورهای شرکت کننده در این نشست، پیش از آن و از روز شنبه با پیشنهاد رئیس جمهوری فرانسه، خواهان ایجاد منطقه امن در کابل و فرودگاه آن شده بودند تا بتوانند خروج امن بازماندگان خود و همکاران افغانشان را تضمین کنند، در این نشست بر سر آن به توافق نرسیدند و در قطعنامه خود بدون اشاره به مسأله «منطقه امن» از طالبان خواستند به تعهدات خود برای خروج امن این نیروها پایبند بماند. آنها همچنین از طالبان خواستند، حقوق بشر و بویژه حقوق مربوط به زنان، کودکان و اقلیتها را محترم بدارد. با این حال این قطعنامه با رأی ممتنع روسیه و چین مواجه شد که تأکید میکردند، اگر امروز وضعیت امنیتی در افغانستان نابسامان شده است، حاصل خروج شتابزده و غیر مسئولانه امریکا بوده است.
دیروز نیز سرگئی لاوروف، وزیر خارجه روسیه در سخنانی در کنفرانس خبری مشترک با همتای ارمنستانی خود تأکید کرد، مسکو خواهان ایجاد صلح و امنیت در افغانستان است و اعتقاد دارد، نباید اجازه داد افغانستان مأمن تروریستها شود. در همین حال وانگ ونبین، سخنگوی وزارت خارجه چین نیز خروج نیروهای امریکایی از افغانستان را نشان دهنده محکوم به شکست بودن هرگونه مداخله نظامی خودسرانه در سایر کشورها دانست و گفت: «چین همواره به استقلال و تمامیت ارضی افغانستان احترام گذاشته و بر دخالت نکردن سایر کشورها در امور آن تأکید کرده است.» وی اعلام داشت، پکن به هماهنگیهای خود با طرفین حاضر در افغانستان ادامه خواهد داد.
هیاهوی بسیار برای هیچ
جنگ 20 سالهای که بدون هیچ دستاوردی برای امریکا 2 تریلیون دلار از مالیات مردم این کشور را در افغانستان به نابودی کشید، به زعم بسیاری از تحلیلگران نه فقط بی شباهت با جنگ ویتنام نیست که مفتضحانهتر از آن هم هست. زیرا خروج امریکا از افغانستان، برخلاف تجربه ویتنام، نتیجه شکست در میدان نبرد نبود بلکه تغییر استراتژی امریکا از حضور نظامی به خروج نظامی در مناطق مناقشه برانگیز بود. این استراتژی که در واقع اعترافی تلخ به ناکارآمدی تکیه بر بازوان نظامی برای ترویج لیبرالیزم برآورد میشود، از دوره اوباما شروع شد، ترامپ آن را ادامه داد و بایدن آن را اجرایی کرد. این خروج تبعاتی دارد که میتوان نام «میراث بایدن»را بر آن نهاد. «استفان کالینز» در سایت «سی ان ان» نوشته است: «تأثیر این خروج تحقیرآمیز در درجه نخست متوجه خود بایدن و دموکراتها خواهد بود و نه فقط توان رهبری و صداقت بایدن را زیر سؤال خواهد برد که میتواند بر کمپینهای انتخاباتی دموکراتها در انتخابات آتی نیز تأثیر بگذارد. هرچند که این خروج ریاکاری حزب جمهوریخواه را نیز افشا کرد و آنها بدون اینکه اشارهای به این داشته باشند که دونالد ترامپ کلید این خروج را زد و بایدن آن را ادامه داد، خواستار استیضاح بایدن شدند. میراث بعدی بایدن برای سراسر امریکا است. امریکاییها 11 روز دیگر سالگرد 11 سپتامبر را در حالی برگزار میکنند که افغانستان بعد از 20 سال جنگ امریکا در آن دیگر بار در حال اداره شدن به دست همان طالبانی است که سال 2001 بر این کشور حاکمیت میکرد.»
خاطرات یک دیپلمات
روایت گمشده
فاروق الشرع / وزیر خارجه سابق سوریه
مترجم: حسین جابری انصاری
اوج گرفتن تنش ها
ملک فهد، ساده لوح نبود، اما علاقهای به بزرگ شدن مشکلات نداشت و راه حلهای سیاسی و دیپلماتیک را ترجیح میداد تا اندازهای که هیچ حمله رسانهای را علیه صدام پیش از تهاجم به کویت سامان نداد و تا چند روز پس از یورش عراق به کویت هم، به این سیاست خود ادامه داد.
در هر حال اختلاف عراق با کویت بالا گرفت و به سطوح خطرناکی رسید. اسد در ۱۴ ژانویه ۱۹۹۰، به دیدار مبارک در اسکندریه رفت و من نیز در این دیدار که دو روز به طول انجامید او را همراهی میکردم. در راه و مسیر پروازی، ارزیابی ما این بود که مشکل گره خورده و صدام آن را به بحرانی سنگین - به سنگینی کوهها - تبدیل خواهد کرد. هدف اسد از دیدار با مبارک، تنها ارسال این پیام نبود که سوریه در انزوا نیست و قدرت تحرک دارد، اضافه بر آن میخواست خود از زبان مبارک بشنود که در اندیشه برداشتن چه گامهایی است، بویژه که مصر روابط خود را با عراق مستحکم کرده و سال پیش به شورایی مرکب از عراق، اردن، یمن و مصر، پیوسته بود که «شورای همکاری عربی» نامیده میشد. تنش با سرعت بالا گرفت و صدام در روزهای ۱۷ و ۱۸ ژانویه ۱۹۹۰، تهاجمی رسانهای را علیه کشورهای عربی خلیج فارس بویژه کویت و امارات متحده عربی، آغاز و آنها را متهم به فریب کاری و از پشت خنجر زدن به عراق کرد. طارق عزیز وزیر خارجه عراق نیز چند هفته پیش از آن، با ادعای اینکه کویت و امارات علیه اقتصاد عراق توطئه و نفت آن را سرقت کردهاند، شکایتی رسمی علیه این دو کشور به اتحادیه عرب در تونس ارائه کرده بود. من هنگامی که متن شکایت نامه عراق را خواندم که بر کویت بیش از امارات تمرکز داشت، احساس کردم موضوع بسیار خطرناکی در پیش است، چون با دفتر پربار خواستههای عراق از کویت از اوایل دهه ۱۹۶۰، آشنا بودم.
عبدالرحمن العوضی [وزیر مشاور در امور هیأت وزیران کویت] در ۲۳ ژانویه ۱۹۹۰، به عنوان فرستاده شیخ جابر الاحمد امیر کویت و در چهارچوب دیداری از جهان عرب، به سوریه آمد. ارزیابی وزیر کویتی این بود که عراق در پی باج خواهی از کویت است تا دیون این کشور را ببخشد و کمکهای بیشتری دریافت کند و کویت نیز توصیههایی از دوستان خود دریافت کرده، که تسلیم این باج خواهی نشود. تکیه گاه کویت در این موضع، اظهارات آن روزهای جیمز بیکر وزیر خارجه امریکا بود که اعلام کرده بود ایالات متحده متعهد به حمایت از تک تک و مجموعه دوستان خود در خلیج فارس است. کویتیها روی دیگر سکه موضع امریکا را جدی نگرفته بودند. بعدها مشخص شد «آوریل گلاسبی» سفیر ایالات متحده در بغداد در ملاقات ۲۵ ژانویه خود با رئیسجمهوری عراق، به صدام گفته است حکومت امریکا ترجیح میدهد اختلافات میان کشورهای عربی در چهارچوب دوجانبه حل شود، زیرا عربها علاقهمندند مشکلات میان خود را خودشان حل کنند. امریکاییها همزمان - مطابق اطلاعی که از مبارک دریافت کردیم - با تکیه بر خط ارتباطی موجود میان ملک حسین و رئیسجمهوری جورج بوش پدر که سالیانی چند قبل از ریاست جمهوری در سازمان اطلاعات مرکزی امریکا گذرانده و چیزهایی میدانست که دیگران نمیدانستند، نقش ظاهری تشویق به راه حل سیاسی را بازی میکردند.