کییف پست(اوکراین)
اوکراین در حالی با اختلافی فاحش از کشورهای قاره سبز، همچنان دومین کشور فقیر اروپا به شمار میرود که پنج تاجر بزرگ این کشور، 30 سال قبل و پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی به ثروت انبوهی رسیدهاند و در حال حاضر با اموال لوکس و فوق مدرنشان، حکومتی خودمختار برای خود به راه انداختهاند.
یواسای تودی(امریکا)
مطالعات اخیر امریکا نشان میدهد شمار کودکان چند نژادی در این کشور بشدت افزایش داشته به طوری که شاخص نژادی در امریکا با برترینژاد سفید به طور کامل تغییر کرده است. جمعیت چندنژادیهای امریکا در حال حاضر با رشدی 27 درصدی از 9 میلیون نفر در سال 2010 به 33.8 میلیون نفر رسیده است.
تورنتو استار(کانادا)
موج چهارم کرونا در کانادا در حالی آغاز شده که اونتاریو با گزارش 513 مورد ابتلای جدید بالاترین آمار از ماه ژوئن را دارد. اما دولت این آمار را ناشی از ناکارآمدی برنامههای خود ندانسته و آن را به مقاومت در برابر گواهی واکسن و مخالفت با اجباری شدن واکسیناسیون برای کارکنان بهداشت و آموزشی ربط میدهد.
بنفشه غلامی/ گویا دیگر هیچچیز قادر نیست طالبان را متوقف کند. در حالی که نیروها و اتباع خارجی در حال فرار از افغانستان هستند و شهروندان افغان که مرزها را در تسخیر طالبان میبینند، خود را در دامی بزرگ احساس میکنند، هر روز خبر جدیدی از سقوط دومینووار ولایتهای این کشور شنیده میشود. طالبان نیز که تنها در یک هفته 12 ولایت افغانستان را ساقط کرده است، دیگر گوشهای خود را به روی هر مذاکرهای، ولو مذاکره برای تقسیم قدرت با دولت کنونی بسته است. روز پنجشنبه یکی از مهمترین روزهای نبردهای اخیر در افغانستان بود. در این روز طالبان نه تنها توانست دومین و سومین شهر بزرگ افغانستان، قندهار و هرات را تصرف کند که بر ولایتهای غور، غزنی و بادغیس نیز چیره شد. طالبان صبح دیروز نیز لشکرگاه مرکز ولایت هلمند را تصرف کرد تا به ادعای خود، جمع ولایتهای تحت کنترلش را به 15 ولایت از 34 ولایت این کشور رساند. این در حالی است که رسانهها سقوط 12 ولایت را تأیید کردهاند. در بین همه شهرهایی که طالبان در دو روز گذشته تصرف کرد، سقوط قندهار و هرات برای دولت افغانستان سهمگینتر بود.
سقوط قندهار
تصرف قندهار برای طالبان آسان نبود. به گزارش «نیویورک تایمز»، ترکیبی از ارتش، غیرنظامیان داوطلب و یگانهای پلیس افغانستان چندین هفته تلاش کردند تا مانع ورود طالبان به قندهار شوند. اما روز چهارشنبه طالبان با حمله به زندان این شهر و آزاد کردن زندانیان خود از آن، قوای خود را تقویت و در کمتر از 24 ساعت از تمام خطوط دفاعی شهر عبور کرد.
کنترل قندهار برای طالبان اهمیتی بسیار دارد. به گزارش سایت شبکه خبری «بیبیسی»، این شهر 600 هزار نفری زادگاه طالبان است. طالبان شورشهای دهه 1990 خود را از این شهر شروع کرد و بعد از رسیدن به قدرت این شهر به عنوان پایتخت حکومت 5 ساله آنان شناخته میشد. از همینرو تصرف آن برای این گروه یک امتیاز بزرگ محسوب میشود. این شهر دارای یک فرودگاه بینالمللی است که به همراه تولیدات کشاورزی و صنعتی قندهار، باعث میشود این شهر تبدیل به یکی از قطبهای تجاری افغانستان شده و از نظر استراتژیک جایگاه ویژهای در این کشور داشته باشد.
سقوط هرات
سقوط هرات نیز که از پشتیبانی اسماعیلخان از سرداران نبردهای قدیمی افغانستان و نیروهای وفادار به او بهره میبرد، بهسختی رقم خورد. به نوشته «نیویورک تایمز»، در جریان نبردها در این شهر نظامیان ارتش افغانستان و نیروهای وفادار به اسماعیل خان، از جان مایه گذاشتند. اما طالبان با عبور از خط مقدم نبردها، این شهر را تصرف کردند، به خانه اسماعیل خان رفتند و با او عکس یادگاری هم انداختند تا نه تنها به این وسیله کسانی را که مقابل آنها میایستند تحقیر کنند، که بتوانند ادعا کنند، اسماعیل خان نیز به آنها پیوسته است. خبری که تا شب گذشته تأیید نشد. اهمیت و جایگاه هرات نیز کمتر از قندهار نیست. هرات یکی از شهرهایی است که در میانه راه جاده ابریشم باستانی قرار داشته و بهلحاظ اقتصادی برای افغانستان مهم است و شاهراههای تجاری از این ولایت و شهر عبور میکند. این شهر نیز دارای فرودگاهی بزرگ است که صبح دیروز طالبان بر آن استیلا یافتند.
به جز قندهار و هرات، غزنی نیز که با تسلیم شدن محمد داوود لغمانی، والی این ولایت بدون دردسر به دست طالبان افتاد، بهخاطر عبور بزرگراه کابل به قندهار از این شهر و ولایت اهمیت زیادی دارد. لشکرگاه مرکز ولایت هلمند هم که مانند قندهار در جنوب افغانستان واقع شده، برای طالبان ارزش نمادین دارد. زیرا این منطقه زمانی نه چندان دور مرکز عملیات نظامی امریکا و انگلیس بود. طالبان در حالی با این پیشرویها و استیلا بر قندهار، هرات و هلمند، قطبهای فرهنگی و اقتصادی افغانستان را در دست گرفتند که دولت اکنون تنها سه شهر بزرگ را در دست دارد. این سه شهر عبارتند از مزار شریف که تحت محاصره طالبان است، جلالآباد مرکز ولایت ننگرهار و دیگری کابل پایتخت افغانستان.
حاکمیت درد، رنج و آوارگی بر مردم
هر قدر طالبان بیشتر پیشروی میکند، ویدیوهایی که اعضای این گروه در شبکههای اجتماعی منتشر میکنند، وحشت بیشتری را در میان مردم افغانستان رقم میزند. به گزارش سایت شبکه خبری «بیبیسی»، سازمان ملل خبر داده است، تنها در یک ماه گذشته بیش از یک هزار غیر نظامی افغان جان خود را از دست دادهاند. این در حالی است که یکی از استراتژیهای طالبان در نبردهای هفتههای اخیر این بود که حملات برای تصرف مناطق را از مرزهای افغانستان شروع کند. طوری که اکنون اغلب مرزهای این کشور در دست طالبان است. همین باعث شده، مردم این کشور در میانه نبردهای بیامان و پیشرویهای خونبار طالبان، خود را در دامی بزرگ ببیند و در قالب موجهایی بزرگ حرکت خود را به سمت مرکز افغانستان آغاز کنند و با کوچک شدن این دایره، اکنون راهی جز کابل را پیش روی خود نمیبینند. بنابر آماری که دفتر هماهنگی امور کمکهای بشری سازمان ملل منتشر کرده، از ابتدای سالجاری میلادی 390 هزار نفر آواره شدهاند. همچنین بر اساس آماری که مؤسسه مردم نهاد «حفاظت از کودکان» (Save the Children) منتشر کرده، تنها 72 هزار کودک در میان کسانی که به کابل گریخته و شب در خیابانها سپری میکنند، دیده میشوند. البته دولت اردوگاههای موقتی برای آوارگان در حومه کابل بنا کرده است، اما بسیاری از آوارگان همچنان ترجیح میدهند در خود شهر مستقر باشند.
فرار امریکا و انگلیس از افغانستان
در حالی که مردم افغانستان از اینسو به آن سوی افغانستان میگریزند، امریکا و انگلیس به ترتیب از اعزام سه هزار و 600 نیروی نظامی به افغانستان خبر دادند. اما نه برای کمک به مردم افغانستان، بلکه برای خارج کردن کارکنان سفارتخانهها و کنسولگریها و همینطور شهروندان خود از خون و آتش افغانستان. در بین این دو انگلیس در حالی به فراری دادن شهروندان و دیپلماتهای خود از مهلکه افغانستان میاندیشد که به گزارش «سیانان» بن والاس، وزیر دفاع این کشور گفته نگران قدرتگیری مجدد القاعده در افغانستان است. موضعگیریهای امریکا در قبال افغانستان نیز که با انتقادهای بینالمللی همراه است، همچنان ابروی سیاستمداران را به نشانه تعجب بالا میبرد. روز پنجشنبه برخی منابع خبردادند، امریکا از اشرف غنی خواسته است، برای کمک به صلح افغانستان استعفای خود را اعلام کند. این منابع تأکید کردند، امریکا معتقد است با استعفای غنی روند آتشبس تسهیل خواهد شد. انتشار این خبر موج جدیدی از انتقادات را در شبکههای اجتماعی برانگیخت. بااین حال به گزارش سایت شبکه خبری «سیانان»، دیروز ند پرایس، سخنگوی وزارت خارجه امریکا در سخنانی این خبر را رد کرد و مدعی شد: «ایالات متحده چنین درخواستی از غنی نکرده است. تصمیمگیری درمورد اینکه چه کسی باید افغانستان را رهبری کند، برعهده مردم افغانستان است.» وی همچنین گفت: «تنها موضوعی که در مذاکره تلفنی آنتونی بلینکن و غنی مطرح شد، سرعت پروازهای ویژه مهاجرت بوده است.
موضع منفعل اتحادیه اروپا
اتحادیه اروپا که از داعیهداران دغدغهمندی برای حقوق بشر در جهان است، هنوز اقدام مؤثری برای آنچه در افغانستان میگذرد، انجام نداده است. به گزارش «سیانان»، روز پنجشنبه، جوزپ بورل، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، به صدور بیانیهای اکتفا کرد و در این بیانیه مراتب نگرانی این اتحادیه را بابت حقوق بشر اعلام و طالبان را بهخاطر نقض حقوق بشر محکوم کرد. او اعلام کرد: «اتحادیه اروپا از طالبان میخواهد، بهسرعت پای میز مذاکرات نشسته و بهطور منظم و ساختارمند در آن حضور داشته باشد.» به غیر از این موضعگیری کلی، دولت آلمان نیز تنها به این تهدید اکتفا کرد که اگر طالبان بر افغانستان مستولی شود، کمک سالانه 500 میلیون دلاری خود به این کشور را قطع خواهد کرد. فرانسه و دانمارک نیز تهدید مشابهی را مطرح کردند. پیشتر نیز روسیه و چین گفته بودند اگر حکومت طالبان در افغانستان شکل بگیرد، آن را به رسمیت نخواهند شناخت.
سازمان ملل هم که در این روزها جز بیانیه کاری از دستش برنمیآید، دیروز اعلام کرد در حال کار روی بیانیهای برای تقبیح طالبان است. این در حالی است که عبدالله عبدالله، رئیس شورای عالی مصالحه ملی افغانستان روز پنجشنبه در سومین روز نشست بینتیجه دوحه خواهان نشست فوری شورای امنیت شده بود.
نگاه نگران همسایگان به افغانستان
هیأت تحریریه اکونومیست
مترجم: زهره صفاری
دو دهه پساز آنکه نیروهای غربی، طالبان را از قدرت به زیر کشیدند و چهار ماه بعد از دستور «جو بایدن» برای خروج دایمی از افغانستان، دولت کابل دیگر کنترل چندانی بر کشورش ندارد. شبه نظامیان طالبان که از بهار امسال مناطق حاشیهای افغانستان را تصرف کرده بودند در چند هفته گذشته بر 12 مرکز ولایت از 34 شهر مهم افغانستان سلطه یافتهاند. مهمتر اینکه بیشتر تصرفات آنها در منطقه شمال است که از دیرباز توفیقی در آن نداشتند. غافلگیری نیروهای دولتی و برکناری فرمانده ارتش، تصاحب سلاح و کنترل مرزها را برای طالبان بههمراه داشت. این در حالی است که چهار شهر بزرگ افغانستان از جمله کابل پایتخت این کشور، مملو از پناهجویان و در آستانه محاصره است و مقامات امنیتی امریکا نیز سقوط آن را تنها چند هفته دیگر پیشبینی کردهاند.
اما در بیشتر ماههای 20 سال گذشته که با جنگ داخلی پراکنده و مداخله نظامی ناتو گذشت، همسایگان افغانستان از هر گونه مداخله یا ورود به مسائل این کشور بهخاطر حفظ منافع خود پرهیز کردند. برخی برای گرفتن امتیاز هر از گاهی به حمایت از گروههای افغان برمیخاستند و دیگران، افغانستان را محلی مناسب برای تحقیر و توهین به امریکا به شمار میآوردند. اما در برهه فعلی شرایط بهگونهای است که عزم بازیگران منطقهای تعیین کننده سلطه کامل طالبان بر افغانستان با سابقهای از خشونت و وحشت یا بدل شدن این کشور به صحنه نبرد داخلی شده است.
«عمر کریم» از اندیشکده «رویال یونایتد سرویس اینستیتو» لندن معتقد است: «در حال حاضر همه همسایگان افغانستان با موضعی نرم، حکومت طالبان بر این کشور را پذیرفتهاند.» در این میان برخی نگران حرکت بعدی طالبان هستند و در آن زمان اگر نتوانند توافقی بهدست آورند کار بسیار دشوار میشود. مهمترین این همسایگان، پاکستان است. کشوری که نه تنها طولانیترین مرز مشترک با افغانستان را دارا است، بلکه روابط نزدیکی نیز با طالبان دارد. سازمان امنیتی قدرتمند این کشور سالها در بازی دوگانهای، علناً به امریکا در مبارزه با تروریسم کمک میکرد اما در عین حال این کشور مخفیگاه «اسامه بن لادن» و بسیاری از گروههای تکفیری شده بود. فرماندهان پاکستان، افغانستان را در موضع مقابلهای با هند، عمق استراتژیک خود میدانند و هدف اصلیشان خالی نکردن یک نقطه برای رقیب است حتی اگر این امر بهعنوان ابزاری برای حمله طالبان استفاده شود یا خطر بازگشت آنها به پاکستان را جدی کند. البته این خطر چندان کوچک نیست چراکه در فاصله سالهای 2002 تا 2016 بیش از 20 هزار غیرنظامی پاکستانی در حمله گروههای تکفیری کشته شدند که در افغانستان زندگی میکردند. در عین حال اما بسیاری در پاکستان بر این باورند که سلطه طالبان بر افغانستان، شکست امریکا و خط و نشانی برای هند است که از بعد نظامی و اقتصادی حامی دولت کابل بوده و در هفته جاری کنسولگری خود در مزارشریف را تخلیه کرده است.
این در حالی است که مقامات پاکستانی بهصورت علنی اعلام کردند که از سرعت خروج نیروهای امریکایی و فروپاشی دولت غافلگیر شدهاند و امیدوارند به جای سلطه نظامی طالبان در افغانستان، مذاکرات صلح به نتیجه برسد. در عین حال سران پاکستان هر گونه حمایت از گروههای تکفیری را رد میکنند. اما دیپلماتهای غربی منطقه این اظهارات را شوی غیرصادقانه پاکستان میدانند.
پس از پاکستان، ایران که طولانیترین مرز را با افغانستان دارا است، روابط دوستانهای با طالبان ندارد. سران این کشور شاید خشنود از خروج امریکا باشند اما نگرانی از هجوم پناهجویان و قاچاق هرویین از افغانستان، این کشور را نسبت به آینده نگران کرده است.
در سوی دیگر چین، ابرقدرت نوظهور آسیا که تنها راه ارتباطیاش با افغانستان گذرگاه «دالان واخان» است در این سالها چندان ارتباطی با همسایه پرهیاهوی خود نداشته اما در عین حال از شکست غرب در این کشور حس رضایت دارد. این کشور هم پیمان پاکستان است و روابطی نیز با طالبان دارد. در همین رابطه نیز اوایل جولای میزبان هیأتی عالیرتبه از شبه نظامیان در نشست با وزیر خارجه اش بود. در این میان تنها نگرانی آنها این است که افغانستان پایگاهی برای قدرت گرفتن اویغورها شود.
اما تکلیف تاجیکستان، ازبکستان و ترکمنستان سه همسایه آسیای مرکزی افغانستان کمی متفاوت است. تکفیریها از هر سه کشور شوروی سابق به افغانستان پناهنده شدهاند بنابراین با سلطه کامل طالبان بر مرز، آنها خطر بازگشت شبه نظامیان را بیخ گوش خود حس کردهاند. بر همین اساس هر سه آنها زیر چتر نظامی روسیه پناه گرفتهاند. نیروهای روسی نیز در هفتههای گذشته برای اثبات نفوذ منطقهای و هشدار به طالبان برگزاری مانور مشترک با تاجیکها و ازبکها را در مرز با افغانستان به اجرا درآوردهاند.
بنابراین در این شرایط حتی اگر همسایگان افغانستان بهخاطر منافع مشترک خود ظرفیت پیشگیری از یک فاجعه بزرگ را داشته باشند تاکنون قدم مثبت بزرگی برنداشتهاند. شورای امنیت سازمان ملل در نشست هفته گذشته به صحنه انتقامجویی پاکستان و هند بدل شد و گروهی از بازیگران نیز که بازیگردانان منطقهای را به دوحه پایتخت قطر کشاندهاند در 10 آگوست گزارش چندان مثبتی از پیشرفت مذاکرات نداشتند. در همین حال مذاکره کنندگان امریکایی برای تحت فشار قرار دادن طالبان در مسیر کاهش خشونت، تهدید به انزوای بینالمللی آنها در صورت تصاحب قدرت با زور کردهاند. بنابراین باید دید طالبانی که با حملات موشکی و بمبهای خوشهای عجین شده است حاضر است چنین بهایی را برای رسیدن به خواسته خود بپردازد.
خاطرات یک دیپلمات
روایت گمشده
فاروق الشرع / وزیر خارجه سابق سوریه
مترجم: حسین جابری انصاری
نشست مشورتی با ملک حسن دوم
با این تحولات پی در پی، سوریه؛ تنهاتر از همیشه شد و چنین به نظر میرسید که به کلی از نظام رسمی عربی و حتی پاره مهمی از حکومت لبنان، منزوی شده است. تأسیس «شورای همکاری عربی» به صورت چهارجانبه و بدون حضور سوریه، اوج کنار گذاشتن سوریه از روندهای رسمی عربی در آن دوره و برداشت ما این بود که بازآفرینی روابط عادی با مصر و پیشبرد سیاسی آن، به ما کمک میکند که راهبری شورای همکاری عربی توسط عراق را با چالش مواجه کنیم، زیرا محال بود مصر در نهایت رهبری نظام عربی را به رئیس جمهوری عراق واگذارد. اولین کسی که متوجه اهمیت برقراری دوباره روابط مصر و سوریه شد، اسحاق شامیر بود که اعلام کرد ازسرگیری روابط این دو کشور، درجه دشمنی آنها نسبت به اسرائیل را افزایش خواهد داد.
تشکیل کمیته سهجانبه
صدام در اجلاس سران عرب در دارالبیضا با «جنون عظمت» و همچون «قهرمان اعراب» رفتار میکرد که در جنگ علیه ایران پیروز شده است. صدام جلودار کوششها برای انزوای سوریه در نشست و فشار بر آن بویژه در موضوع لبنان بود. کشوری که عراق با تمامی ابزارهای در اختیار خود در آن فعال شده بود. صدام همچنین در پیامد دگرگونی نقشه سیاسی داخلی لبنان به نفع عراق، به دنبال فرمولی بود که زمینه را برای اعزام نیروهای نظامی عراق به این کشور فراهم کند؛ اما نتوانست در این زمینه موفقیتی کسب کند. در حاشیه نشست، ملک حسن دوم مرا به یک نشست فوری مشورتی به ریاست خود و با حضور سعود الفیصل و عبداللطیف الفیلالی، وزرای خارجه سعودی و مغرب دعوت کرد. پادشاه مغرب در این نشست تشکیل یک کمیته چهارجانبه را در سطح سران به ریاست خود پیشنهاد کرد که علاوه بر خود او و شاذلی بن جدید رئیس جمهوری الجزایر به نمایندگی از کشورهای مغرب عربی، رهبران دو کشور از کشورهای مشرق عربی در آن عضو باشند که از نظر او یکی میبایست ملک فهد بن عبدالعزیز و دیگری رئیس جمهوری حافظ اسد، باشد. احساس من این بود که پیشنهاد ملک حسن دوم، واقع گرایانه و در عین حال در خدمت حل مسأله لبنان است. سعود الفیصل در واکنش به پیشنهاد پادشاه مغرب، سکوت خود را شکست و گفت: سوریه خود یک طرف منازعه در لبنان است، در حالی که ما و مغرب و الجزایر به یک اندازه از همه طرفهای منازعه، فاصله داریم. ملک حسن دوم پاسخ داد: بی سوریه، رسیدن به راه حل محال است. در این باره بحث و مناقشهای در اجلاس درگرفت و در نهایت حسن دوم درخواست کرد، سران عرب تعیین ترکیب کمیته را به او بسپارند. کمیته بعداً با عضویت شاذلی بن جدید رئیس جمهوری الجزایر، ملک فهد پادشاه عربستان سعودی، و ملک حسن دوم پادشاه مغرب تشکیل شد. برای ما نیز عضویت سوریه در این کمیته چندان اهمیت نداشت، و همین قدر کافی بود که عضوی فتنهگر علیه سوریه؛ در کمیته نباشد. به همین خاطر نه تنها با تشکیل کمیته با این ترکیب مخالفت نکردیم، بلکه تشکیل آن را تسهیل نیز کردیم چون بر این باور بودیم که کشورهای عرب دوست سوریه، در آن عضو شدهاند. رئیس جمهوری اسد که معروف به تأکید بر ضرورت اجماع در این گونه تصمیمات بود، با توجه به نبود اجماع درباره عضویت سوریه؛ بر عضویت سوریه در کمیته اصرار نکرد. اسد تنها از من خواست شخصیتی عرب و مورد اعتماد را برای دبیری کمیته معرفی کنم. من هم اخضر ابراهیمی را معرفی کردم که تاریخ و ویژگیهای متوازن دیپلماتیک او را میشناختم.