ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سخن روز
امام حسن مجتبی (ع): هرکه با علما بسیار مجالست نماید، سخنش و بیانش در بیان حقایق آزاد و روشن خواهد شد و ذهن و اندیشه اش باز و توسعه می یابد و بر معلوماتش افزوده می گردد و به سادگی میتواند دیگران را هدایت نماید. احقاق الحق ج۱۱ ص ۲۳۸
محمدجعفر یاحقی: بازگشت به شاهنامه قدم شایستهای است
بازگشت به شاهنامه در خلال برپایی نخستین رویداد دوسالانه ملی نقاشی «شاهنامه فردوسی» قدم شایستهای است و تشویق هنرمندان به این کار از این جهت که دستشان باز گذاشته شده تا دریافت خود را به هر شیوه که دوست دارند منتقل کنند، ترکیب خوبی از هنر، سنت و فرهنگ است؛ از طرفی سنت هم در این آثار مدرن شده است. باید اجازه دهیم نسل جدید گفتمان خودش را پیدا کند، هنرمند باید از آنچه که بوده، گذر کرده و بتواند اثری جدید را که با زبان امروز سازگارتر است، خلق کند؛ از این جهت این نمایشگاه میتواند دو طیف مخاطب داشته باشد؛ اول مخاطب هنرشناس که میتواند برداشت خودش را از اثر داشته باشد و دوم مخاطب عام.
بخشی از گفتههای این فردوسی شناس در ایبنا
بخشی از گفتههای این فردوسی شناس در ایبنا
جوانترها در ناخوش احوالی روزگار تئاتر چه میخواهند و میگویند
میخواهیم ثابت کنیم تئاتر زنده است
فرزین محدث
بازیگر
اتفاقی که در دنیا با شیوع بیماری کرونا رخ داد بیشک باعث آسیبرسانی بسیار به بدنه بخشها و حوزههای مختلف هنری شد که در ایران نیز این آسیبها به شکلهای متفاوت، حادتر و از منظرهای متفاوتی رخ نشان داد. در کشور ما محل این آسیبها را میتوان به دوبخش تقسیم کرد: یکی جامعه هنری مانند اهالی تئاتر و همنسلان و نسل بعد از من احساس کردند باید کاری انجام بدهند چون میدانستند هیچزمانی هیچفردی، نهادی، سازمان دولتی بهتر و بیشتر از آنها به فکر تئاتر نبوده و شاید حتی تعطیلیها باعث کمشدن نقدها و هزینهها هم برای آنها بوده است. در این بین باید جشنوارهها را از محل این بحث جدا کرد چون جشنوارهها اصولاً کمکی به تئاتر نمیکنند و تنها ویترینی است برای نمایش. جامعه تئاتری احتیاج به پول دارد و این پول به عنوان مثال باعث میشود که سالنهای خصوصی تعطیل نشوند تا بعد از کرونا، با حجم بسیار بالای بدهیهای مالی تماشاخانههای خصوصی (که همین الان هم یکی یکی دارند اعلام ورشکستگی میکنند و به همین دلیل تعطیل میشوند) مواجه نشویم. بعد از کرونا، سالنها و مجموعههایی مثل تئاتر شهر مسلماً نمیتوانند حجم وسیعی از تئاترهایی که میخواهند روی صحنه بروند را پاسخگو باشد و اینجاست که کار به مشکلی علیحده بر میخورد و شاید آن وقت است که ما متوجه اتفاق تلخی که به سرعت برای تماشاخانههای خصوصی در حال رخ دادن است میشویم. باید به جای برگزاری جشنوارههای مختلف، نهادهای فرهنگی میتوانست و میتواند به گروههای تئاتری کمک کند تا بتوانند آنها سرپا بمانند تا امروز هم اگر تئاتر زنده مانده فقط و فقط به دلیل حمیّت و دغدغهمندی اهالی تئاتر است و جوانهایی که میتوانند، حتی با ترند کردن هشتگ در فضای مجازی یا هر کار دیگری که از دستشان برمیآید بگویند تئاتر هنوز زنده است و زنده خواهد ماند. وظیفه مهم وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و زیرمجموعههای آن کمکهای شایان و اساسی به تئاتری است که واقعاً بدترین روزهای خودش را سپری میکند و هیچ اهل تئاتری را امروز نمیبینید که دست روی دست بگذارد و بگوید چارهای نیست؛ در کشورهای دیگر دنیا نگاه کنیم ببینیم آنها برای تئاترشان چه میکنند در این روزها و ماهها، چون میخواهند هنر زنده بماند و به جامعه آینده کمک کند و متأسفانه در کشور ما در بخشی دیگر به خاطر فشارهای اقتصادی، اولین چیزی که از سبد خرید خانوار حذف میشود، فرهنگ است چون معیشت از آن بشدت مهمتر است و این طبیعی است و تلاشهایی که امروز میشود برای این است که بگوییم هنر هنوز زنده است. در کشورهای پیشرفته دنیا، مثلاً در انگلیس و ایتالیا طرحهای مالی کلان برای حمایت از حوزه نمایش و اهالی تئاتر طراحی شد و با بودجههای کلان پشت این ماجرا ایستادند چون آنها باور دارند که بعد از کرونا این فرهنگ و هنر است که میتواند جامعه را از بلایای پس از کرونا حفظ کند. نکته دیگری را هم باید در انتهای این یادداشت به آن اشاره کنم و گلایه کنم از اینکه چرا در ستاد ملی کرونا حتی یک نماینده از حوزه فرهنگ و هنر وجود ندارد تا این حوزه را نمایندگی کند و بگوید سالنهای نمایش و... بسیار کمتر از مترو و رستوران و... این قبیل فضاها خطرناک است؛ پس چرا پیش و قبل از هر جایی سالنهای تئاتر و سینما بسته میشوند؟
بازیگر
اتفاقی که در دنیا با شیوع بیماری کرونا رخ داد بیشک باعث آسیبرسانی بسیار به بدنه بخشها و حوزههای مختلف هنری شد که در ایران نیز این آسیبها به شکلهای متفاوت، حادتر و از منظرهای متفاوتی رخ نشان داد. در کشور ما محل این آسیبها را میتوان به دوبخش تقسیم کرد: یکی جامعه هنری مانند اهالی تئاتر و همنسلان و نسل بعد از من احساس کردند باید کاری انجام بدهند چون میدانستند هیچزمانی هیچفردی، نهادی، سازمان دولتی بهتر و بیشتر از آنها به فکر تئاتر نبوده و شاید حتی تعطیلیها باعث کمشدن نقدها و هزینهها هم برای آنها بوده است. در این بین باید جشنوارهها را از محل این بحث جدا کرد چون جشنوارهها اصولاً کمکی به تئاتر نمیکنند و تنها ویترینی است برای نمایش. جامعه تئاتری احتیاج به پول دارد و این پول به عنوان مثال باعث میشود که سالنهای خصوصی تعطیل نشوند تا بعد از کرونا، با حجم بسیار بالای بدهیهای مالی تماشاخانههای خصوصی (که همین الان هم یکی یکی دارند اعلام ورشکستگی میکنند و به همین دلیل تعطیل میشوند) مواجه نشویم. بعد از کرونا، سالنها و مجموعههایی مثل تئاتر شهر مسلماً نمیتوانند حجم وسیعی از تئاترهایی که میخواهند روی صحنه بروند را پاسخگو باشد و اینجاست که کار به مشکلی علیحده بر میخورد و شاید آن وقت است که ما متوجه اتفاق تلخی که به سرعت برای تماشاخانههای خصوصی در حال رخ دادن است میشویم. باید به جای برگزاری جشنوارههای مختلف، نهادهای فرهنگی میتوانست و میتواند به گروههای تئاتری کمک کند تا بتوانند آنها سرپا بمانند تا امروز هم اگر تئاتر زنده مانده فقط و فقط به دلیل حمیّت و دغدغهمندی اهالی تئاتر است و جوانهایی که میتوانند، حتی با ترند کردن هشتگ در فضای مجازی یا هر کار دیگری که از دستشان برمیآید بگویند تئاتر هنوز زنده است و زنده خواهد ماند. وظیفه مهم وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و زیرمجموعههای آن کمکهای شایان و اساسی به تئاتری است که واقعاً بدترین روزهای خودش را سپری میکند و هیچ اهل تئاتری را امروز نمیبینید که دست روی دست بگذارد و بگوید چارهای نیست؛ در کشورهای دیگر دنیا نگاه کنیم ببینیم آنها برای تئاترشان چه میکنند در این روزها و ماهها، چون میخواهند هنر زنده بماند و به جامعه آینده کمک کند و متأسفانه در کشور ما در بخشی دیگر به خاطر فشارهای اقتصادی، اولین چیزی که از سبد خرید خانوار حذف میشود، فرهنگ است چون معیشت از آن بشدت مهمتر است و این طبیعی است و تلاشهایی که امروز میشود برای این است که بگوییم هنر هنوز زنده است. در کشورهای پیشرفته دنیا، مثلاً در انگلیس و ایتالیا طرحهای مالی کلان برای حمایت از حوزه نمایش و اهالی تئاتر طراحی شد و با بودجههای کلان پشت این ماجرا ایستادند چون آنها باور دارند که بعد از کرونا این فرهنگ و هنر است که میتواند جامعه را از بلایای پس از کرونا حفظ کند. نکته دیگری را هم باید در انتهای این یادداشت به آن اشاره کنم و گلایه کنم از اینکه چرا در ستاد ملی کرونا حتی یک نماینده از حوزه فرهنگ و هنر وجود ندارد تا این حوزه را نمایندگی کند و بگوید سالنهای نمایش و... بسیار کمتر از مترو و رستوران و... این قبیل فضاها خطرناک است؛ پس چرا پیش و قبل از هر جایی سالنهای تئاتر و سینما بسته میشوند؟
شهروند مجـــازی
یگانه خدامی
#کوهنوردان
گم شدن و درگذشت کوهنوردان در ارتفاعات تهران همچنان موضوعی است که توسط کاربران ایرانی دنبال میشود. خیلیها اخبار لحظه به لحظه تعداد فوتیها و نجات یافتهها را دنبال میکنند و مینویسند و خیلیها هم از این که در آن شرایط آب و هوایی نباید صعود انجام میشد حرف میزنند. شایعهای درباره اختلال در جی.پی.اس منتشر شده که به آن هم پرداخته میشود: «این بار صدای مرگ از برف بلند شد! برای کوهنوردان مانده در برف دعا کنیم»، «کوهنوردی اگر با عقلانیت و علم همراه نباشه مثل هر چیز دیگه خطرآفرینه.»، «خبر فوت این کوهنوردها رو میشنوم دلم آتیش میگیره»، «کوهنوردهایی که روز جمعه تو توچال گرفتار شدن هیچکدوم مبتدی نبودن، بدون امکانات و لباس نبودن، قطعاً مسیر رو بلد بودن و gps داشتن. آدم مبتدی نمیتونه برسه به قله اونم تو زمستون... این ذات کوهنوردیه که غیرقابل پیشبینی و بیرحم میشه گاهی»، «اتفاق توچال حادثه نبود، فاجعه بود»، «زخمی دیگر بر قلب ایران. گرفتار شدن ۱۰۰ کوهنورد در توچال. یکی از نجات یافتگان میگوید: جیپی اس گوشی مسیر نادرست را نشان میداد که باعث شد گم شوم.»
«من خودم کوهنورد هستم بحث فقط اختلال جی پی اس نبوده بحث سقوط بهمن بوده که در اون هوا میشد از قبل پیشبینی اش کرد کما اینکه بسیاری از گروهها برنامهشان به خاطر باد شدید و وضعیت هوا همان روز کنسل کردند همه چی را گردن دیگران نیندازیم.»، «یه کاپشنایی هست جیپیاس داره. مثلاً اگر شما توی کوه گم بشید یا زیر بهمن گیر کنید خودش سیگنال میفرسته به مرکز امداد که زود پیداتون کنن. جالبه که این کاپشن توی ایران هم هست اما سیستم جیپیاس و ماهوارهای ایران ساپورتش نمیکنه و عملاً یه پول هنگفت برای هیچی میدی»، «ژست کوهنوردى اصلاً غرورآفرین نیست!هر صعودى افتخارآمیز نیست!چرا با جون خودتون بازى می کنید؟ میگم ژست، چون کوهنورد واقعى با کنترل کردن اطلاعات میره کوهنوردى نه زمانى که اعلام کردن احتمال بهمن در کوهها و خطر مرگ وجود داره»، «چند سال پیش، دو کوهنورد در بازگشت از یکی از قلل هیمالیا جان باختند، آنها تا مدتها خبر اول رسانهها بودند، اما مرگ بیش از ده پانزده نفر در کوه های شمال تهران، چنان بازتابی نداشت. کرونا، مرگ آدم ها را طبیعی کرده. مرگ 10 نفر پیش مرگ روزانه 150-200 نفر چندان به چشم نمیآید.»، «یادمه اولین بار که رفتم دماوند، وقتی برگشتیم پایین دیدم یه نفر با کت و شلوار و کفش مردونه ایستاده. فکر کردم ارتفاع زده شدم اشتباه میبینم! ولی اومد جلو گفت خانوم تا قله چقدر مونده؟! حالا ساعت چنده؟! چهار بعدازظهر... اون ساعت و اون شکلی میخواست بره قله و هرچی میگفتم آقااا الان همینجا هم شما با این لباس یخ میزنی زیر بار نمیرفت و اصرار داشت بره بالا. من مبهوت از اینکه این چطوری با این کفش اومده نگاهش میکردم که دیدم سرشو انداخت پایین و رفت بالا. حالا شما فکر کن یه کفش و یه کوله هم داشته باشی دیگه خدا رو بنده نیستن بعضیا»، «الان ترند شده بیایید کوه و کوهنورد رو دیس کنه فیواستار در بیاری؟ من کاری ندارم این آدمها وارد بودن یا نه. چقدر تجهیزات داشتن و... من فقط برام سؤاله این که میگید از یه هفته پیش ما خبر دادیم، هشدار دادیم اطلاعرسانی کردیم. این هشدار و اطلاعرسانی از کجا بوده؟ سایتی، اپی چیزی؟»
کاهش امیدوارکننده
روند کاهش آمار مبتلایان و قربانیان بیماری کرونا ادامه دارد و دیروز اعلام شد آمار کشتهها بعد از مدتها به ۱۱۹ نفر رسیده است. این خبر باعث خوشحالی مردم شد و از امیدواریشان برای بهبود شرایط گفتند و خیلیها هم به اثربخشی محدودیتها اشاره میکردند: «ولی کاشکی واقعاً آمار کرونا انقد پایین اومده باشه و درست باشه»، «در حالی که تعداد موارد مرگ و بستری ناشی از کووید19 کاهش چشمگیری داشته و جای خوشحالی است، در یکی دو روز گذشته آمار تعداد موارد کووید19 تشخیص داده شده در مراکز بهداشتی رشد اندکی نشان داده است. این یعنی خطر! این یعنی اگر رعایت نکنیم در یکی دو هفته آینده شروع پیک بعدی را خواهیم دید.»، «محدودیتها »واقعاً تأثیر داشته تو کم شدن آمار، چون اکثر دورهمیا و تجمع تو کافه و رستوران و... اینا خیلی کم شده... خیلی از اینایی که شبا تو دورهمیها بودن نمیان هزینه اسنپ بدن و همه هم اجازه نمیدن که مهمونا شب خونه شون بخوابن»، «خبر خوب، اینکه آمار فوتیهای کرونا به زیر ۱۲۰ نفر رسید.»، «من فهمیدم یکی از علتهای مهم که آمار کرونا در مازندران پایین نمیاد بهخاطر یکسری از اقوام پدری من هست...یک روز درمیون خونه یکی هستن و فیلماشون استوری میشه خط تهران ساری دامغانم هم براشون مثل خط تجریش تا راهآهنه. از جریمه هم باکی ندارن. خلاصه خواستم در جریان باشین دیگه...»، «جا داره از مسئولانی که این سیاست رو اعمال کرده بودند به خاطر انتقادم عذرخواهی کنم. گویا خوب جواب داده و کشتهها خیلی کاهش پیدا کرده. امروز به زیر ۱۲۰ نفر رسیده.»، «روند کاهش امیدوارکننده است»، «دیدید محدودیتها چقدر تأثیر داشت؟ امروز تعداد مرگ ۱۱۹ نفر بود»، «119 نفر فوتی کرونا. ان شاءالله صفر بشه.»
کتابهایی برای حل مسأله و کم کردن دردسرها
نلی محجوب
فعال حوزه ادبیات کودک و نوجوان
گاهی وقتها نمیدانیم با عصبانیت بچهها چکار کنیم، همینطور خستگی و بیحوصلگی و گاهی نگرانیهای مدامشان. نمیدانیم از کجا و چطور شروع کنیم؛ نمیدانیم باید اصلاً به این مشکل توجه کنیم یا نه و این مسأله را بهعنوان یک تله ببینیم و مراقب باشیم به دام نیفتیم و نسبت به آن بیتوجه باشیم. اینها دغدغه بسیاری از والدین است. چه درکودکی و چه در نوجوانی بچهها. مخصوصاً در این روزهایی که خودمان کم حوصلهتر هستیم؛ با نگرانیهای بیشتر و خستگی و کسالت از اوضاعی که ما را هر روز بیشتر درگیر میکند و عدم امنیتی که حس میکنیم کار را سختتر کرده است.
کافی است کمی از کنترل خارج بشویم و نتوانیم مدیریت کنیم. آن وقت رشته کار از دستمان در میرود و درگیر مشاجره و خشم میشویم، پس تنها راه نجات ما کنترل خشم است؛ مهارتی که باید در کودکی آموخته باشیم و این جا به کارمان میآید. اینجاست که باید اگر هم نمیدانیم شروع کنیم به ساختن خودمان و یاد بگیریم تا چطور با یک بچه عصبانی و خشمگین برخورد کنیم؛ بدون قضاوت و انگ زدن به آنها. خشم و عصبانیت نوجوانان از دوران بسیار سختی است که والدین با آن درگیر هستند و بعد از گذر، یادآوری آن کابوسی است سخت، اما باید یادمان باشد بچهها در این دوران بیش از هر وقت دیگر به ما نیاز دارند و به مهارت ما.
گاهی دخالت ما بدون مهارت و بیجا خود باعث رنجش و دور شدن افراد خانواده از هم خواهد بود. مجموعه کتابهای «نکات داغ برای بچههای عصبانی»؛ «نکات داغ برای بچههای نگران» و «نکات داغ برای بچههای خسته» نوشته جری وایلد با ترجمه الهامپور محمد، میتواند به واسطه کاربردی بودن و درگیر کردن مخاطب با مسائل کمک کند تا مشکلات را حل کنیم.
این کتاب به همراه تمرینها، پرسش و پاسخ و راهنماییهای بجا به کشف و شناخت فرد کمک میکند. نکته جالب این است که نویسنده که خود سالها کار مشاوره انجام داده اصلاً نگاه از بالا ندارد و گاهی با شوخی فضا را تلطیف میکند و گاهی هم از زبان بچهها درگیری هایشان را با والدین بیان میکند. به این جملهها که در مقدمه آمده دقت کنید که فرضهایی را در نظر گرفته که نوجوان مشغول خواندن شده:
از سر اجبار بزرگترها، از سر بیحوصلگی و...
یا این پاراگراف:
«اگر به خواندن این کتاب ادامه دهید، من سه چیز را به شما قول میدهم:
به شما خوش بگذرد؛
چیزهایی یاد بگیرید؛
بازهم از صبح زود بیدار شدن در روزهای تعطیل متنفر خواهید بود!
مورد آخر ربطی به کتاب ندارد، فقط خواستم گفته باشم صبحهای زود بیرون آمدن از رختخواب شکنجه است. حالا که حالم خوب است دو پیشبینی دیگر میکنم: پدر و مادرتان باز هم به شما برای خیلی چیزها گیر میدهند. معلمهایتان باز هم از شما به سختی کار میکشند.» همانطور که اشاره شد نقطه قوت کتاب نزدیک شدن نویسنده به زبان و حس و حال مخاطب است، البته عصبانیت فقط مربوط به نوجوانان نیست ممکن است کودک ما هم خشمگین و عصبانی باشد. چند کتاب داستانی و کاربردی هم برای کودکان و خردسالان معرفی میکنیم. «گوسفندی که عصبانی بود؛ خیلی عصبانی»؛ «بروس خرس عصبانی»؛ «خواهرم هیولا شده»؛ «کلمهها برای اذیت کردن نیستند!» به هر حال حواسمان باشد که خودمان هم باید دنبال کسب مهارتها باشیم،مخصوصاً این روزها که زمان بیشتری در خانه و در کنار یکدیگر هستیم.
به مناسبت آغاز ایام فاطمیه و فصل سوگواری دخت گرامی رسول خدا حضرت فاطمه زهرا(س)
شهادت در راه استمرار رسالت
اسماعیل علوی
دبیر گروه پایداری
در روایات شیعی دو تاریخ برای رحلت شهادت گونه حضرت فاطمه(س) نقل شده است؛ ۱۳ جمادیالاول و ۳ جمادیالثانی که فاصله این دو تاریخ را ایام فاطمیه میگویند؛ دراین ایام شیعیان، ۳ روز در ماه جمادیالاول و ۳ روز در ماه جمادیالثانی (فاطمیه اول از ۱۳ تا ۱۵ جمادیالاول و فاطمیه دوم از سوم تا پنجم جمادیالثانی) به سوگواری میپردازند.
شیعیان معتقدند حضرت فاطمه(س)در اثر صدمات و جراحات وارده درجریان تعیین جانشین برای پیامبرگرامی اسلام(ص) 75 یا 95روزبعد از رحلت پدرش رسول خدا(ص) درگذشت و امیرالمؤمنین علی(ع) بزرگترین مونس وحامی خود را از دست داد. بهنقل از منابع تاریخی معتبرهمانند تاریخ یعقوبی، زنان قریش و همسران رسول گرامی اسلام درایام بیماری حضرت فاطمه(س) سعی کردند به عیادت آن حضرت رفته و دلجویی کنند، اما فاطمه(س) به اسما بیوه جعفر ابن ابی طالب، میگوید که از ورود آنان به منزلش جلوگیری شود.همچنین درمنابع متعدد تاریخی آمده است بهدلیل وصیت حضرت فاطمه(س) مراسم خاکسپاری حضرتش شبانه، مخفی و با حضور جمعی معدود برگزار شده و تاریخ از محل دفن آن حضرت(س) نشانی به دست نداده است.
این همه از اعتراض یگانه ذریه پیامبرخاتم(ص) نسبت به نادیده گرفتن تصریحات پیامبراکرم(ص) درمعرفی جانشین بعد از خودش حکایت دارد، زیرا سرنوشت و استمرار رسالت محمدی(ص) بستگی تام بدان داشت. جانشینی پیامبراسلام درغیاب حضرتش(ص)امری پیش پا افتاده وعادی نبود تا بتوان از کنار آن بیتفاوت گذشت و موضوعی صرفاً مدیریتی هم نبود که بتوان از جنبههای مادی بدان نظر افکند، بلکه جانشینی پیامبرخدا ازجنبههای معنوی و فضایل و مکرمتهای اخلاقی، همچنین علم وآگاهی ازعمق کلام وحی و جزئیات مکتب به حدی بود که باید کسی امر جانشینی را عهده دار باشد که بتواند رسالت رسول خاتم را تا ساحل ابدیت استمرار داده و تعالیمش را از تحریف و انحراف مصون نگه دارد. براین اساس پیامبر اکرم(ص) در حجه الوداع و در ماجرای غدیر خم به امر الهی به این امر تصریح نموده و آنچه که شرط بلاغ بود به انجام رساندند.اما بلافاصله پس از رحلت پیامبر اکرم(ص) شیوه انتخاب جانشین براساس سنتهای پیشین انجام گرفت و به تصریحاتی همچون واقعه غدیر خم اهمیتی بهعنوان میراث نبوی داده نشد. این اقدام اگرچه میتوانست در نسلهای اولیه جانشینان از آسیب کمتری برخوردار باشد، اما در چشم اندازتاریخی روشن بود که رسالت محمدی(ص) را در استمرار از جهات معنوی دچار مشکلات عدیده خواهد کرد. کما اینکه افرادی همچون یزید، متوکل عباسی، هشام بن ولید و... برجایگاه نبوت تکیه زده و با رفتارخود موجب شدند تا شریعت محمدی (ص) راه خود را از خلافت جدا و از دسترسیهای کلان محروم گردد. اعتراض حضرت فاطمه(س) در چارچوب این تبیین حرکتی هوشمندانه و اقدامی تاریخی محسوب شده و بیانگر جایگاه و موقعیت تعیین کننده زن مسلمان در مسئولیتهای اجتماعی است. حضرت فاطمه (س )بهدلیل انتساب بلافصلش به پیامبر اکرم(ص) بهترین گزینه برای این اعتراض بود و آن حضرت از ایفای نقش تاریخی سر باز نزد و به حضور در مسجد النبی و ایراد خطبههای مؤثر در این جهت گامهای مهمی برداشت ،اما در همان ابتدای راه دچار مصدومیت شدید شده و در فاصله کوتاهی با شهادت دنیای فانی را ترک و مصداق جانشینی پیامبر اکرم(ص)، یعنی امیرالمؤمنین علی(ع) با شهادت یار و همسر وفادارش در میانه انبوه فتنهها و مشکلات تنها ماند.
به نام تاریخ
8 دی
سال 1895 در چنین روزی چند فیلم کوتاه ساخته برادران لومیر در پاریس به نمایش درآمد که آغازگر تاریخ سینما شدند. «ورود لکوموتیو بخار به ایستگاه لسیوته» و «کارگران در حال خروج از کارخانه لومیر» فیلمهایی هستند که آن روز به نمایش درآمدند و در واقع امروز سینما 125 ساله شد.
تولدها
فروغ فرخزاد: شاعر مشهور ایرانی سال 1313 در چنین روزی به دنیا آمد. فروغ فرخزاد اولین مجموعه شعرش را با نام «اسیر» در سال 1331 منتشر کرد و پس از آن «دیوار» و «عصیان» از او منتشر شد. جدایی از همسرش پرویز شاپور و سفر به اروپا و تماشای تئاتر و اپرا و آشنایی اش با فرهنگهای هنری و ادبی اروپا باعث شد شعر او تغییرات زیادی کند و پس از آشنایی با ابراهیم گلستان تحول فکری و ادبی در او به وجود آمد که منجر به انتشار دو مجموعه شعر آخرش یعنی «تولدی دیگر» و «ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد» شد. این دو مجموعه با استقبال منتقدان مواجه شد او از سال 1337 به سینما هم علاقهمند شد و در سال 1341 با همکاری گلستان فیلم «خانه سیاه است» را ساخت. فیلمی که برنده جایزه نخست جشنواره اوبر هاوزن شد و پس از این تجربه در ساخت «خشت و آینه» با گلستان همکاری کرد. فروغ فرخزاد در نمایش «شش شخصیت در جست و جوی نویسنده» به کارگردانی پری صابری هم بازی کرد که بسیار در این کار موفق بود. اشعار فرخزاد به زبانهای فرانسوی، آلمانی، انگلیسی ترجمه شده و در کشورهای دیگر هم مورد توجه قرار گرفتهاند. او سال 1345 درگذشت.
ریچارد کلایدرمن: پیانیست مشهور فرانسوی سال 1953 متولد شد. ریچارد کلایدرمن نواختن پیانو را از 5 سالگی و از پدرش که معلم پیانو بود یاد گرفت و چند سال بعد آنقدر مهارت پیدا کرد که در 12 سالگی در کنسرواتوار پاریس در رشته نوازندگی پیانو پذیرفته شد. در حالی که مشغول به تحصیل در دوره پیشرفته پیانیست کنسرت بود بهدلیل مشکلات مالی تحصیل را رها کرد و شبها برای بعضی گروههای موسیقی آن زمان پیانو میزد و با بعضی خوانندگان دهه 70 همکاری میکرد. قطعه «چکامهای برای آدلین» که سال 1976 ساخت او را مشهور کرد و نخستین کنسرتش را در سال 1979 برگزار کرد. کلایدرمن تاکنون بیش از 1200 ملودی ضبط و 2500 کنسرت برگزار کرده و 80 میلیون نسخه از آثارش به فروش رفتهاند. در کتاب رکوردهای گینس نام کلایدرمن بهعنوان موفقترین نوازنده پیانو در سراسر جهان ثبت شده است.
دنزل واشنگتن: بازیگر هالیوود امروز 66 ساله میشود. دنزل واشنگتن با بازی در یک تله فیلم بهنام «ویلما» کارش را آغاز کرد و سال 1981 با بازی در «کاغذ کاربن» وارد سینما شد. او با بازی در یک مجموعه تلویزیونی بهنام «خیابان جای دیگر» که از سال 1982 پخش میشد مشهور شد و با فیلم «آزادی را فریاد کن» به شهرت بیشتری رسید. دنزل واشنگتن با بازی در فیلمهای زندگینامهای و ایفای نقش چهرههای مشهور مانند استیو بیکو مبارز ضد آپارتاید، مالکوم ایکس فعال سیاه پوست و مسلمان امریکایی و رابین کارتر بوکسور امریکایی شناخته میشود. «هاریکان» دیگر فیلمی است که واشنگتن در آن بسیار مورد توجه قرار گرفت و پس از آن در فیلمهای «روز تعلیم»، «آنتوان فیشر»، «افتخار»، «خارج از زمان»، «نفوذی»، «دژاوو»، «گانگستر امریکایی»، «توقف ناپذیر»، «پرواز»، «هفت دلاور» و «حصارها» بازی کرد. او برای فیلمهای «روز تعلیم» و «افتخار» برنده جایزه اسکار شده است.
مانوئل پویینگ نویسنده آرژانتینی، مگی اسمیت بازیگر انگلیسی، نگار تقیزاده داستان نویس، میثم ریاحی شاعر و بیتا ملکوتی داستان نویس هم متولد امروز هستند.
درگذشتها
دنیا فنی زاده: عروسک گردان کلاه قرمزی سال 1395 در چنین روزی درگذشت. دنیا فنیزاده متولد 1346 و دختر پرویز فنیزاده بود و به همین دلیل از کودکی با نمایش و سینما آشنا شد. حضور در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان باعث شد به عروسک گردانی علاقهمند شود و سال 1364 برای اولین بار در برنامه تلویزیونی «چتر با آواز باران» عروسک گردانی کرد. پس از آن بهعنوان عروسک گردان ثابت برنامههای عروسکی تلویزیون کارش را ادامه داد و حضور در فیلم «گربه آوازه خوان» یکی از کارهای مطرحش بود. او در برنامه «صندوق پست» با ایرج طهماسب و حمید جبلی همکاری کرد و برای اولین بار عروسکگردان کلاه قرمزی شد و این کار را ادامه داد و با آن به شهرت رسید. بخش زیادی از محبوبیت کلاه قرمزی بهدلیل توانایی و کار خوب فنیزاده است.
آنیک شفرازیان بازیگر، ولیالله مؤمنی بازیگر و گوینده، فرانسوا دو سال نویسنده فرانسوی، جهانگیر جهانگیری کارگردان، دبی رینولدز بازیگر امریکایی، لطفالله مجد نوازنده تار و سعید هرمزی نوازنده سه تار هم در چنین روزی درگذشتند.
عکس نوشت
قضیه از اینجا شروع میشود که ۱۹۷۲ میلادی پسربچهای امریکایی به نام تونی گودمن کتابِ «مراقب دزدان دریایی باشید» (Look Out For Pirates) نوشته آیریس وینتون را از کتابخانه مارین کانتی امریکا امانت میگیرد ،اما هیچوقت آن را پس نمیدهد و حالا بعد از گذشت ۵۰ سال آقای گودمن بالاخره کتاب را تحویل داد آنهم به این شکل که کنی نیول یکی از کارمندان گودمن (که حالا مدیرعامل یک شرکت توسعه بازیهای موبایل به نام PeopleFun شده) تصمیم گرفت بهعنوان هدیه کریسمس با پرداخت ۵۸ دلار جریمه دیرکرد تحویل این کتاب را تسویه کند و آن را به کتابخانه برگرداند. مسئولان کتابخانه، گودمن را به ازای هر ماه تأخیر یک دلار جریمه کردند و مخارج جایگزینی کتاب براساس هزینههای دهه ۷۰ در امریکا، ۱۰ دلار برآورد شد.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
سخن روز
-
محمدجعفر یاحقی: بازگشت به شاهنامه قدم شایستهای است
-
میخواهیم ثابت کنیم تئاتر زنده است
-
شهروند مجـــازی
-
کتابهایی برای حل مسأله و کم کردن دردسرها
-
شهادت در راه استمرار رسالت
-
به نام تاریخ
-
عکس نوشت
اخبارایران آنلاین