ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
دورنــما
هشت صبح (افغانستان)
ماه نخست مذاکرات بین طالبان و دولت افغانستان برای غیرنظامیان این کشور خونین بود. در حملاتی که مردم افغانستان در این یک ماه متحمل شدند و در جدیدترین آنها در غور 22 نفر کشته شدند، دستکم 180 غیر نظامی جان خود را از دست دادند و 375 نفر هم زخمی شدند.
نیویورک تایمز (امریکا)
دونالد ترامپ که در دوران ریاست جمهوریاش بارها به چین حمله کرده، همچنان یک حساب بانکی خود رادر چین نگه داشته است. این حساب بانکی متعلق به مدیریت هتل او است که ترامپ بهواسطه آن از سال 2013 تا 2015 بیش از 188 هزار دلار به چین پرداخته بود.
شانگهای دیلی (چین)
چین در هفتمین سرشماری عمومی خود در نظر دارد برای مدیریت بیشتر روی ساکنان کشور خود، آمار سرمایهگذاران بینالمللی و خارجیهایی که در این کشور زندگی میکنند را نیز در این آمار بگنجاند. به این ترتیب آنها نیز باید اطلاعات شخصی خود را به دولت ارائه دهند.
6 روزنامه نگار و کارشناس بین المللی پسا انتخابات امریکا را بررسی کردند
جهان در فردای سوم نوامبر
ترجمه: گروه جهان
در فاصله 12 روز مانده به انتخابات، اغلب رسانههای جهان به 20 ژانویه، روزی که رئیس جمهوری جدید امریکا باید کلید کاخ سفید را به دست گیرد و وارد آن شود، میاندیشند.
زمانی که رئیس جمهوری جدید امریکا باید تصمیم بگیرد، در چهار سال پیش رو قصد دارد دست به چه تغییراتی در کشور خود بزند و سیاست خارجی خود را چگونه مدیریت کند. در اینجا به طور خلاصه به دیدگاههای 6 روزنامه نگار و کارشناس رسانهای معتبر جهان را که به جهان 4 سال بعد، که احتمال دارد ترامپ در آن رئیس جمهوری امریکا باشد و یا به عکس بایدن سکان هدایت امریکارا به دست گرفته باشد، پرداختهایم.
آیا بایدن امریکاییها را متحد میکند
مایکل لو
عضو هیأت سردبیری نیویورکر
شکاف موجود در جامعه امروز امریکا، شاید بهواسطه ریاست جمهوری «دونالد ترامپ» نمود بیشتری یافته است. اما در واقع ادامه روندی چند دههای است که «ترامپ» شتاب بیشتری به آن بخشیده است. در هسته اصلی این تغییرات ما شاهد شکافهای جدی نژادی، قومی، مذهبی، جغرافیایی و فرهنگی بودهایم که ناشی از وابستگیهای انسانهای جامعه به احزاب بوده است. در این فرآیند چند دههای، به علل مختلف رأیدهندگان سفیدپوست بویژه محافظهکاران مذهبی و افراد فاقد تحصیلات عالی و افراد مسن، جذب افکار حزب جمهوریخواه شدهاند. در حالی که رنگینپوستها، سکولارها، تحصیلکردهها، ساکنان شهرها و جوانان نیازهای خود را در ایدئولوژی حزب دموکرات پیدا کردهاند. در این چند دهه اتفاق دیگری نیز در جامعه امریکا رخ داده است که امروز بیش از هر زمان احساس میشود. از اوایل دهه 1960 جامعه امریکایی به سمت فردگرایی رفت. ماحصل آن از بین رفتن روابط جامعه با خانواده بود. اما این الگو روز به روز بیشتر باعث قطع ارتباط امریکاییها با یکدیگر شد. طوری که مشارکتهای اجتماعی رو به زوال گذاشت و هنجارهای متقابل رایج بین انسانها همانند صداقت و اعتماد کاهش چشمگیری یافت و انسانها رو به خود آوردند. در حالی که جامعه امروز امریکا به جای تکیه بر فردگرایی نیازمند «ما شدن» است. «ترامپ» که با شعار «نخست امریکا» در انتخابات 2016 پیروز شد، بخشی از تفکری است که فردیت بر آن حاکم است.
آنچه به روشنی در دوره «ترامپ» مشهود بود، حضور رئیسجمهوری خود شیفته در کاخ سفید بود که تکیه کلامش «من» بود. «بایدن» در کارزار انتخاباتی خود نشان داده، این نکته را دریافته است. او در سخنرانیهای خود بارها این جملات را به کار برده که «امریکا تبدیل به جایی خطرناک شده است»، «اعتماد بین مردم امریکا رو به زوال گذارده است. امید کلمهای دستنیافتنی است. امریکاییها به جای اینکه یکدیگر را مخالف اعتقادات خود بدانند، آنها را دشمن خود میپندارند.» بنابراین او اگر پیروز انتخابات 3 نوامبر باشد، یکی از نخستین وظایفش گام برداشتن در جهت تغییر دیدگاههای مردم نسبت به نوع حمایتهای حزبی است که دموکراسی نیز از آن متأثر میشود.
منبع: Newyorker
بایدن تا چه حد میتواند دنیا را نجات بدهد؟
کمال درویش
نظریهپرداز سیاسی و رسانهای
از دید جهان آزاد شکی نیست که دونالد ترامپ باید برود تا امریکاییها و به واقع جهانیان نفس بکشند اما سؤال اصلی موجود که این روزها دائماً نادیده گرفته میشود، این است که جو بایدن که گمان میرود شکستدهنده ترامپ و رئیس جمهوری «دموکرات» بعدی امریکا باشد، تا چه حد میتواند دنیایی را پدید آورد که جهانیان در عصر پساترامپ به خلق آن امیدوارند.
اگر ترامپ پیروز شود، شاید قدری دندانهای درندهاش را بساید و از برخوردها بکاهد و حتی به برقراری یک صلح نصف و نیمه با چینیها و کره شمالیها همت گمارد اما او درمورد ایدههای بنیادینی که درباره برتریجوییهای اقتصادی چین، بمب اتمسازیهای کره شمالی و خشونتطلبیهای القاعده و داعش دارد، هرگز قدمی به سمت عقب برنمیدارد و با نیمی از جهان سر «جنگ عقیدتی» دارد. در چنین فضایی ایدههای پوپولیستی و ملیگرایی افراطی ترامپ که دلیل اصلی پیروزی او در انتخابات 2016 بودند و بعداً زیر سایه «کرونا»ی بدخیم و نژادپرستان قاتل امریکایی محو و کمارزش شدند، فقط تا یک حد معین توسط بایدن قابل ملایم شدن خواهند بود. بایدن همین حالا هم اگر بخواهد همه معادلات و کنشهایی را که امریکا بر آنها استوار بوده، تغییر دهد، دستکم به دو سال زمان نیاز خواهد داشت و تازه باید پرسید او چقدر میتواند از روابط خصمانه سالهای اخیر امریکا با چین بکاهد. با چینیها که آشکارا درصدد تسخیر بازارهای جهانی و شکست دادن امریکا در رقابتهای بزرگ اقتصادی است. شاید بایدن بسیاری از روابط و همکاریهای مخدوش شده امریکا با اروپا و امریکای جنوبی را ترمیم نسبی کند، اما در زمانهای که کمپانیهای امریکایی و اروپایی رقابتی غیرقابل اجتناب برای تسخیر بازارهای دیجیتال و تولید وسایل الکترونیک دارند، چطور میتوان همه چیز را بهطور محبتآمیز و با هر دو دست به اروپاییها هدیه کرد. امریکا میتواند درصورت ظاهر از لشکرکشیهای خود در خاورمیانه بکاهد اما هر قدمی که به سمت عقب بردارد، جای پای روسیه را در این منطقه حیاتی از جهان بارزتر و عمیقتر خواهد کرد. بایدن مردی است که وظیفه دارد رویکردهای سبعانه ترامپ را ملایم کند اما احتمالاً برای انجام این کار بهای گزافی خواهد پرداخت و آن سستتر شدن جایگاه امریکا در جنگهای حیثیتی و سیاسی است. مسألهای که دموکراتها همیشه به آن شهره بوده و بابتاش سالها ملامت شدهاند.
منبع: Project Syndicate
برای ترامپ دموکراسی کوچکترین اهمیتی ندارد
هریش خاری
سردبیر روزنامه تریبیون
تا انتخابات امریکا فرصت اندکی مانده اما جهان بیرونی و بنیادهای دموکراتیک از حالا تصمیم خود را گرفته و مایلند که دونالد ترامپ ناکام شود و ریاست جمهوری به جو بایدن برسد. دلیل آنها برای این نگرش بسیار ساده و صریح است؛ ترامپ طی چهار سال اخیر هر چیزی را که ناقض دموکراسی است، در عملکرد خود بروز داده است. امریکاییها در سالهای بعد از جنگ جهانی دوم هر ایده و نظریهای را که حاکی از اهمیت دموکراسی است، تبلیغ کردهاند و هرچند این فقط یک ظاهرسازی بوده اما ترامپ همین دستاوردهای صوری را هم زیر پاهای سنگینش له کرده است.
اصولاً رؤسای جمهوری قبلی امریکا که به حزب دموکرات تعلق داشتند، در حرف و سخن همیشه منادی آزادی بودهاند و از جان اف.کندی در دهه 1960 تا باراک اوباما در دهه 2010 جملگی از اهمیت برقراری روابط دیپلماتیک سالم بدون هیچ نگاه برتریخواهانه صحبت کردهاند اما ترامپ از زمان روی کار آمدن در کاخ سفید، همه ملاحظات موجود و منطقی را محو کرده است. برای او نمادی که از امریکا در صورت عدم رعایت دموکراسی و نادیده گرفتن پیماننامههای قبلی صلح و همکاری حاصل میآید، کوچکترین اهمیتی ندارد و حتی بارها گفته است که دموکراسی جزء و عضوی از سیاستگذاریهای جهانی نیست. این در حالی است که یک رهبر فکور و منصف باید ابتدا و حتی در صورت ظاهر و در اظهاراتش اهمیت دموکراسی را گوشزد و در حفظ آن کوشش کند. جامعه امریکا طی چهار سال زمامداری ترامپ از درون و ریشه لرزیده و هرگز با آرامش قرین نبوده و به نظر میرسد که او حاضر است به قیمت قدرتمند جلوه کردن هر چیز، دیگری را قربانی کند و تصویر و تجسم بعدی حاصل از این نگرش هم برای او کوچکترین اهمیتی ندارد. ترامپ سخنران توانایی است ولی حرفهایش فاصلهای چشمگیر با واقعیت دارد و سیاستگذاریهای جهانیاش سبب شده اکثر نقاط جهان و کشورها و ملتها، امریکا را دشمن اول خویش بینگارند و این طریق عقل و شرط موفقیت برای یک رئیس جمهوری موفق نیست؛ عنوانی که ترامپ صدها فرسخ با آن فاصله دارد.
منبع: The Wire
میراث «ترامپ» برای جهان
اکبر شهید احمد
کارشناس سیاست خارجی هافینگتون پست
هر چهار سال یکبار جهان به نظاره انتخاباتی در امریکا مینشیند که هیچ نقشی در آن ندارد، اما به نسبت محافظه کار یا لیبرال بودن برنده انتخابات تأثیر زیادی بر سرنوشتش میگذارد. پیروزی احتمالی «دونالد ترامپ» نخستین تأثیری که بر جهان میگذارد، تأثیر منفی او بر نهادهای دموکراتیک در جهان است. زیرا دموکراسی تنها برگزاری انتخابات نیست. آنچه دموکراسی را میسازد، حقوق، قوانین و نهادها هستند. زمانی که «ترامپ» حاضر به پذیرش انتقال مسالمت آمیز قدرت نیست، نه تنها به قوانین موجود حمله میکند که با این دست اظهارات، باعث میشود جهان اندک اندک به سمتی پیش رود که رهبران اقتدارگرا به این نتیجه برسند که میتوانند بدون نگرانی از مورد بازخواست قرار گرفتن، به قوانین حمله کرده و دست به اقداماتی مشابه «ترامپ» بزنند. یکی از آنها «ژایر بولسونارو» است که اگر «ترامپ» پیروز شود، میتواند به اقدامات غیر محیط زیستی و دموکراتیک خود ادامه دهد. مشابه این رویداد ممکن است در هند روی دهد. جایی که «نارندرا مودی» و متحدانش با ابراز ترس از مسلمانان دست به حملات بی وقفه به رسانههای مستقل که نه فقط به نقد دولت هند که به نقد «ترامپ» پرداختهاند، میزند. در حالی که به گفته فعالان سیاسی هند، ترس از انتقادات بینالمللی بویژه از سوی امریکا میتوانند اقدامات دولت «مودی» علیه مسلمانان را محدود کند. به قدرت رسیدن مجدد «ترامپ» باعث میشود او در اقدامات افراطی خود جسارت بیشتری پیدا کند و با شدت بیشتری به سیاستهایی که در چهار سال گذشته داشته است، دست بزند. از همین رو پیروزی او میتواند باعث الهام بخش شدن او برای پوپولیستهای اروپا شود. به احتمال بسیار زیاد، اگر «ترامپ» فرد پیروز انتخابات 3 نوامبر باشد، راستگرایان افراطی و پوپولیست اروپا با شدت بیشتری سیاستهای مهاجرستیزانه و اسلام ستیزانه خود را پیش میبرند و طرفداران تئوریهایی نظیر «کیوانان» با سرعت بیشتری در قاره سبز پراکنده خواهند شد. از دیگر سو، آشفتگیهایی که «ترامپ» در عرصه جهانی به وجود میآورد، فضای مناسبی برای راستگرایان رادیکالی خواهد بود که از فضاهای بحرانی برای بی اعتبار کردن دموکراسی بهره میبرند. بودن «ترامپ» در مسند قدرت امریکا حملات آنها به سمت گروههای لیبرال دموکرات را افزایش چشمگیری میبخشد.
منبع: Hoffington Post
تأثیر بایدن و ترامپ بر اقتصاد جهان
ادوارد آلدن
استاد دانشگاه وسترن واشنگتن و عضو شورای روابط خارجی
اگر نامزد دموکراتها ژانویه به کاخ سفید برود، روابط تجاری با اروپا تغییر محسوسی نخواهد داشت چراکه او تا زمانی که نتواند سرمایهگذاری کلانی در داخل کشورش انجام دهد بدون شک وارد هیچ توافق تجاری جدید بینالمللی نخواهد شد. با این حال چهار سال پیشرو برای دیگر کشورهای جهان که تحت تعرفهها و تحریمهای ترامپ قرار دارند، بهبود شرایط تجاری در اولویت قرار دارد. از دیدگاه کارشناسان داخلی، «بایدن» مسیر درستی را میرود. در واقع آنچه در سال 2016 ترامپ را در ایالتهای مهم صنعتی مانند میشیگان، ویسکانسین و پنسیلوانیا پیشتاز کرد نارضایتی از شرایط تجاری بود اما دموکراتها با «بایدن» نمیخواهند اشتباه گذشته را تکرار کنند و این بار تمرکز بیشتری بر بهبود داخلی خواهند داشت.در این شرایط جهان نمیتواند ماهها یا سالها منتظر پایان این اصلاحات و نتایج آن بماند. تجارت جهانی در دوره ترامپ به کلی ویران شده است بنابراین یک فهرست کوتاه اولویتها مانند اصلاح روابط با سازمان تجارت جهانی، ائتلاف جدید برای مقابله اقتصادی با چین و... در برنامههای «بایدن» ضروری است. اما یک لغزش کوچک، میتواند طرحهای او را فاجعه بارتر کند. به طور مثال از یکسو طرح «بایدن» برای سرمایهگذاری 400 میلیارد دلاری خرید امریکایی با تمرکز بر صنایع و فناوری انرژی پاک تماماً امریکایی -که در نظرسنجیها 75 درصد موافق داشته و 40 درصد نیز آن را زمینه ساز ایجاد مشاغل جدید میدانند-، اقدامات بلندمدت تجاری امریکا و دیگر کشورهای سازمان تجارت جهانی را زیر سؤال میبرد و از سوی دیگر او پیشنهادی دست و دلبازانه برای کمک به صنایع داخلی ارائه کرده که جایی برای حمایت از معاملات بینالمللی برای امریکا نمیگذارد و.... بدون شک تحقق این وعدهها صدای بسیاری از هم پیمانان امریکا را درمیآورد. از سوی دیگر شاید «ترامپ»، در تبلیغات خود رقیب را متمایل به چین بنامد اما در حقیقت «بایدن» نیز رویکرد مشابهی به چین دارد. پس تصور اینکه امریکا با «بایدن» به شرایط تجاری قبل از «ترامپ» بازمیگردد محتمل نیست و به نظر نمیرسد همپیمانان امریکا فرصت اصلاحات داخلی را به دموکراتها بدهند. در این شرایط اگر بایدن برای فهرست اولویتهای خارجی برنامه مثبتی داشته باشد و به جنگ تعرفهای خاتمه دهد و به نوعی اشتباه سال 2016 را تکرار نکند میتواند شانس بهتری برای پیشبرد اهدافش داشته باشد.
منبع: Foreign Policy
بایدن هم دلزدگی اروپا از امریکا را ترمیم نمیکند
اندرسون کلوث
ستون نویس بلومبرگ
شکاف ترانس آتلانتیک اجتنابناپذیر است اما اینکه برنده انتخابات نوامبر امریکا «ترامپ» باشد یا «بایدن»، در شدت آن مؤثر خواهد بود. اروپای غربی همپیمان پیشین امریکا با روی کارآمدن «ترامپ»، بیش از یک دوست شبیه دشمن آن (لفظی که رئیس جمهوری امریکا به کار میبرد) شد.اروپاییها بخوبی میدانند که شکاف ترانس آتلانتیک با ترامپ شدت بسیاری خواهد داشت اما بدون او نیز دیر یا زود پیش میآید. در واقع این شکاف از دوران «جورج دبلیو بوش» آغاز شد اما «باراک اوباما» هر چند ظاهری تا حدودی آن را اصلاح کرد. در این شرایط «ترامپ» برخلاف همه اسلافش از زمان جنگ جهانی دوم، شمشیر را برای رهبران اروپایی از رو بست و همان طور که «آنگلا مرکل»، صدراعظم آلمان را کوچک میشمرد، دست دوستی با «ولادیمیر پوتین» رئیس جمهوری روسیه داد. در جنگ تجاری او پس از چین، تعرفههای جدید را بر استیل، آلومینیوم و... اروپا تعریف کرد و حتی در تأمین بودجه تخصیصی ناتو نیز اما و اگرهایی آورد. «جان بولتون»، مشاور امنیت ملی سابق ترامپ معتقد است رئیس جمهوری در صورت بازگشت به کاخ سفید به احتمال فراوان از ائتلاف اروپا خارج میشود. این پیشبینی حتی آلمان را در دوراهی چین و امریکا با گرایش بیشتر به چشم بادامیها قرار داده است.در این شرایط طرح شماره دو اروپا با 4 سال احتمالی با ترامپ، ابتدا اروپای متحد است. وزیر خارجه آلمان و رئیس جمهوری فرانسه نیز بر آن تأکید دارد. اما این تدبیر صحیحی نیست چراکه این شرایط، اروپا را به سمت دوقطبی میبرد. به طوری که بسیاری از همسایگان روسیه به سوی امریکا میروند و امثال لهستان نیز کاخ سفید را به بروکسل، برلین و پاریس ترجیح میدهند. اما اگر «بایدن» رئیس جمهوری شود، او دوست همپیمانان امریکا خواهد ماند و حتی بار دیگر به توافق اروپا و عضویت سازمان بهداشت باز میگردد و مانند یک شریک برای اروپا عمل خواهد کرد. او ممکن است خروج نظامیان از آلمان را متوقف کند اما برای مواضع دفاعی ترانس آتلانتیک در هراس از توقع آسیاییها هزینه نمیکند و... با این حال آنچه مسلم است، امریکا با هر رئیس جمهوری دیگر برای اروپا ایمن نیست و باید برای شکاف نوامبر آماده باشند.
منبع: Bloomberg
خاطرات 453 روز حضور در کاخ سفید
اتاقی که در آنجا اتفاق افتاد
جان بولتون / مشاورامنیت ملی سابق ترامپ / مترجمان: مسعود میرزایی و بهجت عباسی
سخنرانی طولانی ترامپ در نشست ناتو
ترامپ در ادامه سخنانش درباره سهم کشورهای عضو ناتو در هزینههای آن گفت: سالها رؤسای جمهوری امریکا به این اجلاس میآمدند و از این موضوع شکایت میکردند ولی بدون هیچ اتفاق خاصی اینجا را ترک میکردند، این در حالی بود که ما 90 درصد هزینه ناتو را پرداخت کردهایم. تعلل ما در گرفتن حقمان در گذشته باعث شده است تاکنون هیچ اتفاقی رخ ندهد. ترامپ همچنین گفت: امریکا برای ناتو اهمیت زیادی قائل است اما اهمیت این ائتلاف برای اروپا که دورتر است، بسیار بیشتر است. او با اشاره به اینکه پدرش آلمانی و مادرش اسکاتلندی بوده اظهار داشت که احترام فراوانی برای خانم مرکل قائل است. اما در ادامه با شکایت از آلمان گفت این کشور فقط 1.2 درصد از تولید ناخالص داخلی خود را صرف بودجه ناتو کرده و تا سال 2025 فقط آن را به 1.5 درصد افزایش میدهد. فقط پنج کشور از 29 کشور عضو ناتو اکنون سهم
دو درصدی خود را پرداختهاند. ترامپ تصدیق کرد اگر این کشورها ثروتمند نبودند، کاستی آنها را در پرداخت سهم شان به ناتو درک میکرد. او گفت: «امریکا قصد دارد به حمایتش از اتحادیه اروپا ادامه دهد» اما ناگهان به موضوع تعرفههای تجاری و اتحادیه اروپا بازگشت و گفت که فکر میکند برای تحلیل دقیقتر باید تعرفههای تجاری را هم به ناتو ربط داد. اتحادیه اروپا محصولات ما را نمیپذیرد و این چیزی است که امریکا نمیتواند اجازه دهد ادامه یابد، اما از میان همه اعضای ناتو فقط کشور آلبانی در مراسم ضیافت شام دیشب به این موضوع پرداخته بود. این وضعیت ما را درست در همان شرایطی قرار میداد که چهار سال بود در آن قرار داشتیم (تنها ماندن امریکا در طرح این مسائل). ترامپ بر سر مسائل دیگری نیز از جمله مهاجرت و فقدان کنترلهای مرزی مناسب، با اتحادیه اروپا اختلاف داشت. او میگفت؛ اتحادیه اروپا اجازه میدهد افرادی وارد کشورهای عضو این اتحادیه شوند که میتوانند جنگجویان دشمن باشند بویژه که این افراد اغلب جوان هستند.ترامپ در ادامه گفت، احترام زیادی برای ناتو و استولتنبرگ دبیرکل آن قائل است و توضیح داد که اعضای ناتو میخواهند روسیه را تحریم کنند اما آلمان میلیاردها دلار به خاطر خط لوله نورد استریم 2 به روسیه میپردازد و از این رو هیولا را تغذیه میکند. این مسأله بزرگی در ایالات متحده است. وی بر این باور بود که روسیه همه ما را احمق فرض میکند زیرا ما میلیاردها دلار به دلیل خط لوله جدید به این کشور پول میدهیم که به نظر من نباید اجازه این کار را میدادیم. او گفت امریکا میخواهد شریک خوبی برای اروپا باشد اما متحدان امریکا نیز باید سهم خود را بپردازند؛ آلمان برای مثال باید همین حالا هدفگذاری انجام شده در خصوص اختصاص دو درصد از تولید ناخالص داخلی خود به بودجه دفاعی ناتو را محقق کند؛ نه اینکه تا سال 2030 معطل کند. او در بیان این جمله در سالن بزرگ محل برگزاری اجلاس سران به طور مشخص از مرکل نام برد.
ترامپ افزود، امریکا هزاران کیلومتر از اروپا دور است و اشاره کرد که برای مثال آلمان هیچ کمکی به موضوع اوکراین نمیکند. وی گفت، به هر حال، اوکراین کمکی به ایالات متحده نمیکند ولی این کشور به اروپا کمک میکند زیرا مرز اروپا با روسیه است. ترامپ دوباره به موضوع سهم ناتو برگشت و گفت همه متحدان ناتو باید همین حالا هدفگذاری انجام شده در مورد اختصاص
دو درصد از تولید ناخالص داخلی خود به بودجه دفاعی در قالب پیمان ناتو را محقق کنند اما تنها پنج کشور از 29 عضو ناتو، این هدف را عملی کردهاند و حتی ثروتمندترین کشورهای اروپایی و کشورهای دوستی مانند فرانسه نیز هنوز دو درصد را اختصاص ندادهاند که باید هرچه زودتر این کار را بکنند. ترامپ گفت: نمیخواهم گزارشهای خبری رسانهها از اجلاس جاری ناتو فقط این باشد که اجلاس با خرسندی سران برگزار شد. او گفت که خوشحال نیست زیرا معتقد است کشورهای اروپایی ایالات متحده را دست انداختهاند. او چندین بار دیگر هم سخنان مشابه خود را تکرار کرد و در پایان اظهار داشت: صددرصد و هزار میلیون درصد من در کنار ناتو هستم اما متحدان امریکا باید تا اول ژانویه سهم
دو درصدی خود را بپردازند یا اینکه ایالات متحده کار خود را میکند.
رئیس جمهوری امریکا سپس توضیح داد که چرا از ساختمان مقر ناتو که همه ما آنجا نشسته بودیم خوشش نمیآید و تکرار کرد که فقط یک تانک میتواند آن را ویران کند. ترامپ سخنرانی خود را با ابراز تعهدش به ناتو پایان داد اما گفت تعهدی به دفاع از وضعیت کنونی ندارد. او از کشورهای عضو خواست هر چه در توان دارند به ناتو پول بدهند اما نه در چهار یا شش سال آینده، بلکه همین حالا، زیرا اوضاع کنونی برای ایالات متحده قابل قبول نیست. او میخواست این موضوع مذاکرات سران ثبت و ضبط شود.
ترامپ همان کاری را انجام داد که من امیدوار بودم انجام دهد، هر چند که چند بار هم پا روی خط قرمزها گذاشت. اما هنوز با وجود واکنشهای متحیرانه حاضران در سالن بزرگ شورای آتلانتیک، ترامپ گفته بود که از ناتو حمایت میکند و به همین دلیل دشوار بود که سخنانش را به تهدید مستقیم برای خروج از ناتو تفسیر کرد. در هر حال شاید بتوان گفت که شرایط رو به بهبودی میرفت. وقتی از من میپرسند که چرا به رغم مشکلات فراوان برای مدت طولانی در این پست ماندم یکی از دلایل آن همین بود که حس میکردم اوضاع بهتر میشود.
چند دقیقه بعد مرکل نزدیک صندلی ترامپ آمد تا با او حرف بزند؛ این حرکت مرکل نشان میداد که استولتنبرگ برای تشکیل «میزگردی» غیر رسمی برنامهریزی کرده است تا هر یک از مقامات فرصت داشته باشند دیدگاههای خود را نسبت به سخنان ترامپ بیان کنند. در این جلسه غیر رسمی سران دولتهای مختلف نگرانیهای سیاسی خود را تشریح کردند، انگار که انتظار داشتند دل ترامپ برای آنها بسوزد و گویی خود ما در امریکا هیچگونه دغدغه و نگرانی سیاسی در داخل نداشتیم. «مارک روته» نخستوزیر هلند تأکید کرد که پیوسته گفته حق با ترامپ است و از وقتی روی کار آمده بر ضرورت افزایش کمک به بودجه دفاعی ناتو تأکید کرده است. روته گفت در مقابل همان طوری که کشورهای اروپایی اکنون درک میکنند هدف ترسیم شده دو درصدی توسط اوباما اقدامی مقدماتی بوده است. اکنون همه چیز تغییر کرده است. به نظر میرسید که او پیام ترامپ را گرفته است. شاید صادقانهترین واکنش از سوی نخستوزیر چک مطرح شد که گفت خیلی تلاش میکند تا سال 2024 میلادی هدف دو درصدی را محقق کند. اما با توجه به رشد سریع تولید ناخالص داخلی این کشور، مطمئن نبود که میتواند بودجه دفاعی را در سطح دو درصد حفظ کند. در واقع منظور نخستوزیر چک این بود که آنها به قدری با سرعت ثروتمند میشوند که نمیتوانند به طور مناسب از خود دفاع کنند. ترامپ وسط حرفش پرید تا بگوید خود او نیز مشکلی مشابه و حتی به مراتب بزرگتر به دلیل رشد اقتصادی سریع امریکا دارد. ترامپ گفت اوضاع کنونی غیرعادلانه و ناپایدار است و باید پایان یابد و اگر شرکای امریکا در ناتو به مسئولیت خود عمل نکنند، مشکلات بیشتری به بار خواهد آمد.
ترامپ توضیح داد که پروژه خط لوله گاز نورد استریم 2 مهمترین مسأله از نظر واشنگتن است و افزود، برخی میگویند آلمان اسیر روسیه شده است (این دقیقاً همان چیزی بود که خود ترامپ همیشه میگفت). ترامپ با لحنی متعجب پرسید: اگر متحدان ما سهم خود را نپردازند، چطور میتوانیم در مقابل روسیه از خود دفاع کنیم؟ او گفت از مجارستان و ایتالیا خوشش میآید اما از نظر امریکا منصفانه نیست که آنها سهم خود را نمیپردازند. در حقیقت امریکا از کشورهایی حمایت میکرد که اجازه تجارت با آنها را نداشت. او دیگر حرفی برای گفتن نداشت بجز اینکه بار دیگر تأکید کرد باید نتیجه رضایت بخشی به دست آید تا امریکا به شریکی بزرگ تبدیل شود. ترامپ گفت نمیخواهد با بیان اینکه چه حماقتهایی در گذشته رخ داده، به کشورش لطمه بزند. او توضیح داد: هزینه کردن برای دفاع از پروژه نورد استریم 2 نمونهای از این حماقتها است.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
دورنــما
-
جهان در فردای سوم نوامبر
-
اتاقی که در آنجا اتفاق افتاد
اخبارایران آنلاین