ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سخن روز
امام صادق علیه السلام:
اسراف باعث فقر و میانه روى موجب بى نیازى میشود .
کافی(ط-الاسلامیه)ج 4 ، ص 53 ، ح 8 - من لا یحضره الفقیه ج 3 ، ص 174 ، ح 3659
جواد مجابی: وضعیت جهانی را توصیف کردم
کتاب «ایالات نیست در جهان» در عین حال که در یک فضای نامرئی و شاید تخیلی میگذرد واقعیتر از هرچیزی در این جهان است. یعنی به اساس حکومت در دنیای سرمایهداری چپاول گر توجه دارد. سعی کردم بدون اینکه جهتگیری خاصی در آن باشد فقط به توصیف یک وضعیت جهانی بپردازم.
مجابی که به تازگی از بیماری کرونا بهبود پیدا کرده در گفتوگو با هنرآنلاین، درباره جدیدترین کتابی که از او منتشر شده توضیح داد.
نگاهی به اکرانهای موسوم به «سینما ماشین»
قاعده و استثنا
مازیار معاونی
مترجم و منتقد
در طوفان جهانگیر کرونا، یکی از اولین کسب و کارهایی که به واسطه ماهیت ذاتی مبتنی بر تجمع تعداد قابل توجهی از افراد در یک مکان سربسته، بسیار زودتر از سایر رویدادهای معمول اجتماعی تعطیل و در نتیجه بیشترین ضرر اقتصادی را متحمل شد، هنر/ صنعت سینما بود. وابستگی قابل ملاحظه این صنعت به بازگشت سرمایه از طریق استمرار فرآیند نمایش فیلم که شرایط دشواری را در ماههای آغازین همهگیری ویروسی به آن تحمیل کرد، آنچنان بود که باز هم سینما یکی از اولینهایی بود که برای مقابله با این اوضاع نابسامان به چارهاندیشی پرداخت، سینمای نیمه خصوصی/ نیمه دولتی و متکی بر بودجه عمومی ایران که در بسیاری از موارد آن گردش سرمایه به مفهوم استاندارد و متعارف جهانی در آن حکمفرما نیست هم از قافله جهانی عقب نماند و از دو طریق «اکران آنلاین» و «سینما ماشین» که موضوع مورد نظر این یادداشت است، درصدد سازگاری با شرایط بروز کرده برآمد.
بعد از موفقیت نسبی اکران دو فیلم «خروج» ساخته ابراهیم حاتمی کیا و «شنای پروانه» اولین ساخته محمد کارت، آن گونه که از اظهار نظرهای مسئولان برگزاری این طرح جایگزین اکرانهای سنتی داخل سالن سینما برمیآید، میزان استقبال مخاطبین کاهش قابل ملاحظهای پیدا کرده به شکلی که حتی ادامه این شکل از اکران آثار سینمایی را با تردیدهای جدی مواجه کرده است. همان طور که منوچهر صفرخانی، مدیر اجرایی این طرح در گفتوگوی اخیرش اشاره کرده تشدید همهگیری کرونا در قیاس با مقطعی که ساختههای حاتمیکیا و محمد کارت اکران «سینماماشین» را تجربه کردند، شرایط سخت اقتصادی و معیشتی مردم و در نهایت افسردگی حاکم بر جامعه مؤلفههای بسیار مهمی در عدم استمرار توفیق این شکل از اکران بودند ولی به نظر نمیرسد این تمام ماجرا باشد و شاید با تأمل و تعمق بیشتر بتوان دلایل دیگری را هم برای این عدم تداوم اقامه کرد.
اولین نکتهای که به ذهن میرسد، حساب کردن بیش از اندازه متولیان طرحهای جایگزین این چنینی روی موفقیت این طرحها بود که در عمل آنقدرها هم مطابق با انتظارات از آب درنیامد، سنت 70 ساله تماشای فیلم در سالن تاریک که تماشاگر را فقط و فقط بر اتفاقات روی پرده متمرکز میکند و حضور تعداد قابل توجه از دیگرانی که در حال سپری کردن چنین تجربهای هستند، سنتهای جاافتاده تاریخی هستند که نمیتوان ظرف مدت کوتاهی آنها را با روشهای دیگری که آن میزان دلنشینی یک تجربه مشترک و ثبت یک خاطره مشترک دسته جمعی را منتقل نمیکنند، جایگزین کرد. حتی اکران آنلاین هم علیرغم اینکه نسبت به سینماماشین طرح شدنیتری به نظر میرسد، ولی باز هم جای خالی سالنهای دوست داشتنی سینما را به خاطر عاری بودن از آن سنت تاریخی پر نکرده است.
وجود موانعی نظیر شیشه اتومبیل که بین تماشاگر و پرده جادویی نقرهای فاصله انداخته و آن حس غرق شدن در دنیای فیلم را از او سلب میکنند، حس ناخودآگاه عدم امکان تغییر وضعیت و خروج موقت از اتومبیل (که در سالن سینما تا پیش از تیتراژ پایانی فیلم امکانپذیر است و تماشاگران بنا به دلایل مختلف امکان رفت و بازگشت به سالن را دارند)، محدودیت بازدارنده لزوم اتومبیلدار بودن و امکان تماشای فیلم تنها در چند نقطه محدود پایتخت که در شهری مثل تهران یک سفر طولانی درون شهری را برای بسیاری از تماشاگران طلب میکند، تعدادی از دیگر مؤلفههایی هستند که جایگزینی اکران سینماماشین به جای اکران عادی را با ناکامی نسبی مواجه کرده است.
با در نظر گرفتن تمام این اوصاف «سینماماشین» دستکم در پهنه زمانی کوتاه و با محدودیتهای کنونی، میتواند در حکم یک تجربه متفاوت محسوب شود که هر کسی تمایل دارد با چشیدن طعم آن بر وسوسه انجامش غلبه کند اما با رفع این وسوسه کنجکاوانه، تماشاگر باز هم به همان سنتهای گذشته و همان نوستالژی تماشای فیلم در سالن برمیگردد، نباید فراموش کرد که صندلی ماشین هرگز جای صندلیهای یکصد و خرده ساله سینما را نخواهد گرفت همان طور که استثنا هرگز جایگزین قاعده نخواهد شد.
شهروند مجـــازی
یگانه خدامی
#محمدرضا_شجریان
خبر بستری شدن محمدرضا شجریان در بیمارستان و اینکه حالش خوب نیست باعث شد موجی درباره استاد آواز ایران در شبکههای اجتماعی شکل بگیرد. بسیاری از چهرههای سیاسی و فرهنگی با انتشار تصاویری از شجریان برای بهبودیاش دعا میکردند. اخبار مربوط به بیمارستان و شرایط شجریان مرتب در شبکههای اجتماعی بازنشر میشد و خیلیها از نگرانیشان برای او مینوشتند: «دعای امروز: خدایا محمدرضا شجریان رو برامون حفظ کن»، «جالب و حیرتانگیزه که در بدترین اوضاع ممکن هم، جمعیت خیلی خیلی زیادی از ما مردم، نگران سلامتی محمدرضا شجریان هستیم»، «بچه بودم و شاکی از اینکه چرا همه موزیکهای ماشین بابا سبکش اصیلِ ایرانیه، با خودم میگفتم شاید یه روزی از همهشون خوشم بیاد ولی هیچوقتِ هیچوقت «شجریانِ پدر» رو گوش نخواهم کرد! من اما بزرگ شدم و بیشتر از بابا؛ دلبسته صدای بیهمتای شما شدم، من بزرگ شدم و حسرت حضور تو کنسرت شما شده جزو بزرگترین حسرتهای زندگیم، من بزرگ شدم و «پاسبانِ حرمِ دل» تو سختترین شرایط زندگی آرامش تزریق کرد به رگهام، من بزرگ شدم و با «بارون» باریدم، من بزرگ شدم و با «بهارِ دلکش» به استقبال بهار رفتم، من بزرگ شدم و با «مرغِ سحر» شام تاریکمو سحر کردم.»، «یه چیزی در مورد استاد شجریان بگم. استاد اون کاری که باید رو انجام داد و در تاریخ ایران ثبت شد. به نظرم خدمتی که استاد به فرهنگ و هنر و ادبیات و موسیقی ایران انجام داد تکرار نخواهد شد»، «یهو تو پاساژ با صدای بلند «ایران ای سرای امید» رو پخش کردن. همه اومدن بیرون. لبخند زنون نگاه میکردیم اطراف رو. نمیدونم یهو چی شد انگار برای چند ثانیه همه چیز فراموش شد. همه مشکلات و سختیها. جناب شجریان امیدوارم به حق همین چند ثانیه لبخند این آدما سلامت بمونی»، «قرار به عمر جاودان نیست. این احترام است. این اعجوبه موسیقی دیگه تکرار نمیشه. ما شاهد یک افسانه زنده هستیم اگر از موسیقی اطلاع داشته باشید»، «قصه از اونجایی شروع شد که استاد بدیعزاده سراسیمه وارد اتاق هوشنگ ابتهاج شد و با حیرت گفت: «امروز جوانی آواز میخواند؛ صدایش از اینجا تا اینجای پیانوست» استاد شجریان بخشی از تاریخِ فرهنگ و هنر ایران است؛ او بیداد و فریاد ِ نسلِ ماست»، «شجریان هم هنرش ناب است. هم انسان وطن پرستی است. قطعاً نامش خواهد ماند»، «استاد شجریان فقط یک صدای ناب و القابی که بهشون میدن نیستند، شجریان یک مکتب فکری و یک سرمشق آزادگی برای همه ماست، جوری بزرگ بوده و بزرگ زندگی کرده که هیچ کس حتی قدرتمندترین دشمنانش نتونستند خدشهای به بزرگی این مرد وارد کنند»، «آرزوی سلامتی برای استاد شجریان رو دارم. بعضیها حضورشون همه جوره دلگرمیه»، «بهترین آهنگ جهان برای من مرغ سحر استاد شجریان با شعر بهار و ساخته مرتضی نی داوود است. به نظرم از این ترکیب بهتر نداریم»، «صدای تو صداییاست که از عمق جان برمیآید پس لاجرم بر دل نشیند»، «هر وقت خواستید به عظمت استاد شجریان پی ببرید، برید و آلبوم شب، سکوت، کویر رو بشنوید.»
تغییر نام خیابانها
هفته پیش حجت نظری ، عضو شورای شهر تهران در توئیتر نوشت که پیشنهاد کرده دو معبر در تهران به نامهای سهیل گوهری و روحالله رجایی - روزنامهنگارانی که بر اثر کرونا درگذشتند - نامگذاری شود. همان زمان خیلیها به این پیشنهاد اعتراض کردند اما دیروز اعلام شد این پیشنهاد تصویب شده و قرار است خیابان مهرداد جنوبی به نام سهیل گوهری و کوچه قائم مقام فراهانی به نام روحالله رجایی نامگذاری شود. این مسأله دوباره انتقادها را مطرح کرد. بسیاری از دوستان این دو روزنامهنگار از این مینوشتند که آنها خودشان علاقهای به این کارها نداشتند و از طرفی کاربران زیادی میگفتند اکنون باید خیابانها به نام شهدای سلامت و کادر درمان نامگذاری شود: «خدا رو شکر شورای شهر تهران در یک گام بلند برای احقاق مردم و با فشار کاری فراوان، نام دو خیابان دیگر را هم تغییر داد. باشد که این تلاشهای فشرده برای مردم توئیتری ایران، پایدار باشد!»، « مشکل نام خیابان قائم مقام چه بود که به روحالله رجایی تغییر نام دادید؟ واقعاً مشکلات ما در شهر تهران و محلات پر از مشکلش این تغییر نامهاست؟»، «یک گروه اسم و فامیل بازی تشکیل بدین تا شورای شهر تهران خیالش از این وظیفه کمرشکن راحت شه بپردازه به امور شهر»، «کوچهای که به نام قائم مقام بود به نام روحالله رجایی کردند. البته در مورد ضرورت این کار خیلی جای تردید است. هر روز در این کشور شخصیتهای ارزشمندی فوت میکنند که هیچ معبری به نام آنها نمیشود»، «به عنوان یکی از دوستان سهیل گوهری عرض میکنم، با شناختی که من از سهیل دارم خود او هم از اینکه خیابانی را به نامش کنند خشنود نخواهد بود و اگر بود اولین مخالف این اقدام بود.»، «روح این دو عزیز درگذشته شاد و جاشون خالی و دست مریزاد به جوگیری شما که براساس توئیتر تصمیمگیری میکنید. این همه استاد روزنامهنگاری و ارتباطات (درگذشته یا در قید حیات) داریم. ملاکتون چیه دقیقاً؟»، «این تغییر نامهای خیابانها بر اثر جو اخبار روز، بدون کمترین نظرخواهی از خواست ساکنین محله، خنثیترین و بیاثرترین و بیفایدهترین اقدام شورای شهر است که گویا تبدیل شده به فعالیت اصلی مورد علاقه شما در این چند سال. کمهزینه، بیدردسر، بدون پیگیری یک مشکل واقعی تا رسیدن به نتیجه»، «فریبرز رئیسدانا از همه محقتره، ایشون هم از کرونا فوت کرد. این چه تصمیمهای بدون فکر و جوگیر شده است؟ همین واکنشهای منفی زیر همین خبر باعث ناراحتی خانوادههاشون میشه. عجیبه از این همه درک نکردن فضای کلی جامعه»، «یاد این دو عزیز گرامی باد اما فکر نمیکنید اگر بنا به نامگذاری معابر باشد، کادر درمان و خدمات بیمارستان و کارکنان بهشتزهرا باید در اولویت قرار بگیرند. این دو گروه یعنی شاغلین در بیمارستان و بهشت زهرا از روز اول آغاز بحران کرونا در کشور درگیر خدمترسانی به شهروندان هستند»، « اصول شهرداری در جوامع مدرن اینه که یک نماد یادبود برای کلیه افرادی که در یک فاجعه نابود میشن ایجاد کنن نه اینکه کوچه و خیابان و معابر رو به نام افراد نام گذاری کنن.»
انتخاب کتاب مناسب، چطور و چگونه؟
نلی محجوب
فعال حوزه ادبیات کودک و نوجوان
«برای بچهها کتاب مناسب بخرید.»
حتماً شما این جمله را بارها از افراد مختلف و در مناسبتهای مختلف شنیدهاید. اما واقعاً کتاب مناسب یعنی چه؟ کتاب مناسب به مفهومی قطعی برنمیگردد. مرجعی که کتاب را معرفی میکند، روحیات مخاطب و نیازهایش و بخشی هم خود شما و هدفی که از انتخاب کتاب دارید در این تعریف جای دارد.
اینکه چه کسی یا چه کسانی این کتاب را براساس چه معیارهایی مناسب میدانند مهم است و اینکه چقدر این معیارها با معیارهای یک والد یا مربی هماهنگی داشته باشد. بنابر این یکی از اصلیترین موارد، آشنایی با مراجع معتبر و تهیه فهرست مناسب است. حتماً شما هم در شبکههای اجتماعی برخورد کردهاید که یکباره کتابی مطرح میشود و حجم زیادی از مخاطبان بر میآشوبند که چرا چنین و چنان است. اما از خودمان در مواجهه با چنین کتابهایی سؤال کردیم، که چه نقشی میتوانیم درتولیدچنین کتابهایی داشته باشیم.
وقتی بدون دقت از سوپرمارکت و کیوسک روزنامه فروشی کتابهایی میخریم که هیچگونه ارزش ادبی، بصری و... برای بچه ندارد، نقش ما چیست؟ آیا خود ما به گسترش تولید کتابهای کم ارزش دامن نزدیم؟
این روزها با توجه به حجم کتابهای تولیدی و رقابت بازار و لطمهای که به تولید کتاب میزند و با در نظر گرفتن تبلیغات، پیدا کردن کتاب مناسب دغدغه بسیاری از والدین شده است. بنابر این با وجود گستردگی شبکههای اجتماعی میتوانیم اندکی از وقتمان را برای آشنایی با این مراجع و فهرستها بگذاریم.
می توانیم اطلاعاتمان را درباره نیازهای بچهها با توجه به گروه سنیشان افزایش بدهیم. میتوانیم کمی دقت کنیم و با گفتوگو از سلیقه مطالعه نوجوانان آگاه بشویم.
کتابها با تنوع زیاد موضوعات در بازار کتاب کودک و نوجوان دیده میشود. اما اینکه بچهها در چه زمانی به چه موضوعی نیاز یا علاقه نشان میدهند متفاوت است. گاهی وقتها با توجه به شرایط خاص میشود کتاب خاص انتخاب کرد. مثلاً وقتی بچهای کسی را از دست داده، یا پدر و مادرش از هم جدا شدهاند. یا وقتی خودش جزو کودکان و نوجوانان با نیازهای ویژه است یا در خانواده و دوستان کسی در این گروه و طیف قرار میگیرد. همه و همه این موضوعات میتواند به ما کمک کند تا به واسطه ادبیات مشکلات را کمتر کنیم. گاهی شرایط آنقدر سخت است که نیاز به گریز داریم و نیاز به دنیایی پر از تخیل برای زنده ماندن.
از طرفی ترویج کتابخوانی در میان کودکان و نوجوانان نیاز به کار پیوسته و خلاقه دارد آن هم با اهداف روشن. پس باز هم نیاز به کتابهای مناسب داریم.
برای این کار نیاز به شناخت مراکز و نهادهایی داریم که به طور مستمر، با اهداف و معیارهای مشخص و با توجه به گروه سنی و نیازهای مخاطب این کار را انجام میدهند. با کمی دقت میتوانید با مراجعه به فهرست لاکپشت پرنده، شورای کتاب، کتاب سال جمهوری اسلامی، رشد و کانون پرورش و با در نظر گرفتن معیارهایشان کتابهای مناسب را پیدا کنید.
از «سرخپوست» تا «تختی»
کوروش نریمانی
نمایشنامهنویس
این مدت فرصت خوبی بود تا کتاب بخوانم و فیلم ببینم و حالا میتوانم بگویم در این شش ماه، فهرستی از کتابها و فیلمهایی که مدتها بود مترصد خواندن و دیدن شان بودم به سرانجام رساندم. بهعنوان مثال دوباره رفتم سروقت تماشای چند سریال طنز خارجی یا خواندن کتابهای تاریخی اجتماعی که به تحولات سیاسی اجتماعی دوران معاصری که ما در آن زندگی میکنیم، میپردازند و سعی کردم تمامی نظریهها و روایتها را از زاویههای مختلف بخوانم و آنچه در جهان اتفاق افتاده و میافتد با درک و فهمی دقیقتر و مستندتر دنبال کنم. از فیلمهای ایرانی هم نباید گذشت چون به نظر من الحقوالانصاف بسیاری از فیلمسازان جوان ما واقعاً خوب کار میکنند و آثار شایسته تقدیر و تأملی را به پرونده کاری خود و البته تاریخ سینمای ایران اضافه میکنند. من اصولاً به دلایلی به جشنواره فیلم نمیروم و صبر میکنم این آثار بهصورت گستردهتر اکران و پخش شوند و بعد با خیال راحت بهتماشای آنها مینشینم. بهعنوان مثال از بین فیلمهای خوبی که تا همین چند وقت پیش فرصتی دست نداده بود که به تماشایشان بنشینم میتوانم به فیلم «سرخپوست» نیما جاویدی اشاره کنم که فیلم بسیار خوش ساخت و دلچسبی بود با بازیهای درخشان و البته درام موفقی که مخاطب را تا پایان با خودش همراه میکرد؛ یا فیلم نرگس آبیار (شبی که ماه کامل شد) را هم بهتازگی تماشا کردم و بهنظر من یکی از فیلمهای موفق چند سال اخیر بود و از دیدنش لذت بردم. «تختی» هم البته فیلم درخشان دیگری است که باید بگویم از دیدنش واقعاً لذت بردم و روایت بسیار جذابی داشت با طراحیهای دقیق و درست که مخاطب را با نمایی واقعیتر از آن دوره و روز و روزگار تختی آشنا و همراه میکرد. بههر صورت؛ در این مدت سعی کردم وقت را هدر ندهم و استفاده کنم تا هم پشتوانههای خودم را در حوزههای مورد علاقهام قویتر کنم و هم زمان را به بطالت نگذرانم.
به نام تاریخ
27 مرداد
امروز پر از نامهای بزرگ هنر و فرهنگ ایران و جهان است. در کنار کسانی که تولد یا سالروز درگذشتشان است و دربارهشان میخوانید، امروز هفتاد و پنجمین سال انتشار کتاب مشهور «قلعه حیوانات» نوشته جرج اورول است. کتابی که در طول جنگ جهانی دوم نوشته شد و از آن بهعنوان یکی از آثار کنایهآمیز درباره حکومتهای چپگرا یاد میشود.
تولدها
حسین گلگلاب: امروز سالروز تولد شاعر سرود مشهور و دوست داشتنی «ای ایران» است که سال 1276 به دنیا آمد. حسین گل گلاب هم شاعر بود هم مترجم و هم موسیقیدان و عکاس. البته رشته تحصیلیاش گیاه شناسی بود اما از سال 1303 که علینقی وزیری گروه موسیقی اش را راه انداخت یکی از نوازندگان این گروه بود. در کنار اینها ترانههایی میسرود که بهدلیل تسلطش بر موسیقی و نت ماندگار شدند و حتی او را همتراز شاعران بزرگی مانند عارف قزوینی و ملک الشعرای بهار میدانند. «ای ایران» را زمانی سرود که ایران پس از جنگ جهانی دوم در اشغال قوای روس و انگلیس و امریکا بود و رفتار نامناسب چند سرباز خارجی باعث شد «ای ایران» را بسراید. «ای ایران» با موسیقی روحالله خالقی در سال 1323 در نخستین کنسرت ارکستر انجمن ملی موسیقی ملی نواخته شد و مردم را به وجد آورد. «آذرآبادگان»، «خاک ایران»، «زبان عشق» و «بلبل مست» تصنیفهای دیگری است که با شعر گلگلاب شنیدهاید. او از نخستین اعضای فرهنگستان ایران بود و بهدلیل تخصصش در معادلیابی اصطلاحات علمی در سال 1315 سردبیر این فرهنگستان شد. در واقع او نخستین دبیر فرهنگستان زبان فارسی بود و واژههای علمی مانند «قارچ»، «جلبک» و «گلسنگ» توسط او معادلسازی شدند. حسین گلگلاب سال 1363 درگذشت.
رابرت دنیرو: بازیگر مشهور هالیوود امروز 77 ساله میشود. رابرت دنیرو از 10 سالگی کارش را در تئاتر آغاز کرد و پس از شرکت در کلاسهای بازیگری لی استراسبرگ سال 1968 در فیلم «احوالپرسی» برایان دی پالما بازی کرد و پس از بازی در فیلمهای دیگری مانند «طبل را آهسته بزن» و «خیابانهای بیرحم» به شهرت رسید. دنیرو در سال 1974 در دومین فیلم «پدرخوانده» بازی کرد و اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل مرد را برایش به دست آورد و پس از آن «راننده تاکسی» او را به اوج شهرت رساند. «گاو خشمگین»، «رفقای خوب»، «کازینو»، «مردان افتخار»، «تنگه وحشت» و«شکارچی گوزن» از دیگر آثار درخشان بازیگری اوست. رابرت دنیرو سال 2015 بهعنوان بزرگترین بازیگر همه دوران تاریخ سینما معرفی شد.
حسامالدین سراج: خواننده موسیقی سنتی و نوازنده سنتور و سه تار سال 1337 در چنین روزی به دنیا آمد. حسامالدین سراج از 13 سالگی تنبک و پس از آن هم سنتور را یاد گرفت. در کنار اینها آواز را از محمدرضا شجریان آموخت و پس از آن بهعنوان یکی از چهرههای شاخص موسیقی سنتی ایران شناخته شد. «نینوا»، «وصل مستان»، «شمس الضحی»، «نگاه آسمانی» و «شرح فراق» از مهمترین آثاری است که از سراج شنیده اید. او سال 1397 برای اولین بار پس از سالها توانست در شهر مشهد کنسرت برگزار کند.
سالروز تولد هاله مشتاقی نیا نمایشنامه نویس، علیرضا پنجهای شاعر و مارسل کارنه فیلمساز فرانسوی هم امروز است.
درگذشت ها
کمال الملک: محمد غفاری معروف به کمال الملک سال 1319 در چنین روزی درگذشت. پدرش که نقاش بود او را همراه برادر بزرگش به تهران فرستاد تا در دارالفنون رشته نقاشی را بخواند. ناصرالدین شاه در یکی از بازدیدهایش از این مدرسه تابلوی «اعتضادالسلطنه» رئیس دارالفنون را که کمال الملک کشیده بود دید و دستور داد او را بهعنوان نقاش دربار استخدام کنند. ناصرالدین شاه علاقه زیادی به او داشت و مدتی بعد که خودش هم شاگردش شده بود به او لقب کمال الملک داد. او در مدت حضورش در دربار 170 تابلو کشید که معروفترین آن «تالار آیینه» است. پس از مرگ ناصرالدین شاه به اروپا رفت و تحصیل کرد اما به دستور مظفرالدین شاه به ایران بازگشت اما نتوانست خودش را با خواستههای شاه ایران مطابقت دهد و به عراق رفت. بازگشت او به ایران همزمان با انقلاب مشروطه بود و پس از آن کمال الملک توانست مدرسه صنایع مستظرفه یا همان هنرستان را تأسیس کند. «حوضخانه صاحبقرانیه»، «تکیه دولت» و «خیابان دوشان تپه» از معروفترین آثار اوست و بسیاری از مناظر تهران و تفریح گاههای شاهان قاجار و پرترههای درباریان توسط او کشیده شدند.
سالروز درگذشت محمد زهرایی مدیر نشر کارنامه، سید محمد محیط طباطبایی ادیب، مسعود برزین روزنامه نگار پیشکسوت و آرتور هیلر کارگردان کانادایی هم امروز است.
عکس نوشت
بهمن مفید بازیگر تئاتر و سینما دیروز در ۷۸ سالگی بر اثر بیماری سرطان درگذشت. مفید که با فیلمهایی چون «قیصر»، «طوقی» و «داش آکل» و نمایش «شهر قصه» شناخته میشود کارش را با تئاتر آغاز کرد و با نقش کوتاهی در «قیصر» درخشید. او پس از پیروزی انقلاب اسلامی هم در نقشهای کوتاهی در چند فیلم از جمله «سرود تولد» بازی کرد و در فیلمهایی چون «یکی بود یکی نبود»، «سرتو بدزد رفیق» و مجموعه تلویزیونی «پلیس آسمانی» صداپیشه بود. به گفته خانواده مفید به دلیل شیوع بیماری کرونا مراسم تشییع او تنها با حضور خانوادهاش برگزار میشود.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
سخن روز
-
جواد مجابی: وضعیت جهانی را توصیف کردم
-
قاعده و استثنا
-
شهروند مجـــازی
-
انتخاب کتاب مناسب، چطور و چگونه؟
-
از «سرخپوست» تا «تختی»
-
به نام تاریخ
-
عکس نوشت
اخبارایران آنلاین