روز چهارشنبه بیستم فروردین مفتوح می شود بهترین اغذیه به دست متخصصین آشپزی که در خارجه تربیت شده اند تهیه می شود.سرویس تابستانی در حیاط و زیر زمین گراند هتل دایر است. قیمت غذای کامل که عبارت از : زاکوسکا ، سوپ، دو خوراک گوشت و دسر و قهوه می باشد، فقط 6 ریال . اطاق های خصوصی برای پذیرایی دوستانه. سرویس تمیز و سریع انجام می شود. رئیس رستوران گراند هتل
میهمانخانه دماوند هوای سالم، آب گوارا، نسیم مفرح، اغذیه لذیذ ، آب معدنی آشامیدنی و انواع تفریح ( سواری - ورزش) با کلیه وسایل آسایش و استراحت برای هر مدت و هر وقت در آب علی واقعه در آه دماوند حاضر است.
نام خانوادگی برای ایرانیان و قانونی که مصوب شد
احوالاتِ سِجِل
فرزانه قبادی/ «مولد نورچشمی نزهت، خداوند او را داده است انشاءالله قدم او مبارک باشد»، «بعد از تولد هدایت، والده او بعد از شش ماه به رحمت خداوند رفت» تا حدود صد سال پیش همزمان با تولد و مرگ آدمها این جملات توسط ریش سفیدها بر آخرین صفحه قرآن ثبت میشد و به نوعی گواهی تولد فرد و سند نامگذاری او بود. سالهای آخر حکومت قاجار بود که نام و مفهوم «سِجِل» در کنار نام اسناد و قبالهها جا گرفت. در کتابهای لغت، سجل پیش از آنکه معنای دفتری پیدا کند که تاریخ تولد و فوت و نام و احوالات فرد در آن ثبت میشد، در معنای «عهدنامه» یا «دفتری که قاضی صورت دعاوی و اسناد و احکام را در آن مینویسد» به کار میرفت.
در سال 1297 شمسی هیأت وزیران تشکیل ادارهای بهنام «سجل احوال» در وزارت داخله را به تصویب رساند. با توسعه شهرها و نیاز به انجام امور اداری، ثبت نام و تاریخ تولد فرد پشت قرآن دیگر اعتباری نداشت و افراد هر روز بیشتر از قبل نیاز به اوراق هویتی رسمی پیدا میکردند.بسیاری معتقدند موضوع سجل و نام خانوادگی در دوران پهلوی اول مطرح شده اما به گفته احمد کسروی پیش از این دوران هم افراد برای خود نام خانوادگی انتخاب میکردند، اما در زمان حکومت رضاشاه این موضوع با جدیت و رسمیت بیشتری دنبال شد. پای متمولین و روشنفکران سالها بود که به اروپا باز شده و بسیاری از کسانی که در فرنگ تحصیل میکردند به جای القاب مرسوم در دوران قاجار به شیوه اروپاییها «نام خانوادگی» برای خود انتخاب میکردند. مصدق، فروغی، تقیزاده و... جزء نخستین کسانی بودند که نام خانوادگی خود را ثبت کردند. این امر در فروردین 1314 در ماده 997 و جلد دوم قانون مدنی تصویب و مرداد ماه همان سال برای تمام ایرانیان اجباری شد.
در ماده 997 قانون مدنی آمده است: «هر کس باید دارای نام خانوادگی باشد. اتخاذ نامهای مخصوصی که به موجب نظامنامه اداره سجل احوال معین میشود ممنوع است» و ماده 998 همین قانون به انحصار نام خانوادگی افراد اشاره دارد: «هر کس که اسم خانوادگی او را دیگری بدون حق اتخاذ کرده باشد میتواند اقامه دعوی کرده و در حدود قوانین مربوطه تغییر نامخانوادگی غاصب را بخواهد». طبق این ماده اگر کسی قصد میکرد نام خانوادگیای را که پیشتر انتخاب شده ، انتخاب کند، باید از کسی که پیش از او این نام را برگزیده بود مجوز مکتوبی به اداره سجل ارائه میداد و در آن روزگار این موضوع برای بعضی زمینهساز سوءاستفاده از افراد شده بود.
بعد از اجباری شدن انتخاب نام خانوادگی برای ایرانیها، شاه هم به پیشنهاد فروغی نام خانوادگی «پهلوی» را برای خود انتخاب کرد.
نامی که ریشه در تأکید او بر ملیگرایی و تلاش او برای منتسب کردن پادشاهیاش به شاهان باستانی ایران داشت. بعد از انتخاب این نام خانوادگی قرار بر این شد که کسی در کشور نام پهلوی را بهعنوان نام خانوادگی خود انتخاب نکند و اگر هم پیش از آن این کار را کرده است، آن را تغییر دهد. پیش از شاه «محمود پهلوی» محقق و نویسنده آن روزگار این نام را انتخاب کرده بود. اما با اجبار پیش آمده به نشان اعتراض تصمیم گرفت نام خانوادگی دیگری برای خود انتخاب نکند و حالا در تاریخ او را با نام «محمود محمود» میشناسیم، کسی که در دولت قوام استاندار تهران و در دورهای هم نماینده مجلس شورا بود.بعد از تصویب قانون مربوطه مأموران اداره سجل به شهرها و مناطق مختلف اعزام شدند تا بهصورت رسمی نام خانوادگی افراد را ثبت کنند. قصهها و روایاتی که این روزها در مورد بعضی از نامهای خانوادگی میشنویم، در همین دوران شکل گرفتند. انتخاب نام خانوادگی (فامیلی) فرمولهای تقریباً مشخصی داشت، بعضی بر اساس شغل فرد انتخاب میشد: «رزاز»، «آخوندی»، بعضی بر اساس شهرتی که در شهر داشت: «درستکار» ،«معتمدی» یا بر اساس محل زندگی یا تولد فرد: «بروجردی»، «خراسانی» عدهای هم که اهل ادبیات بودند، با اضافه کردن «ی» در انتهای نام قهرمانان شاهنامه برای خود یک نام خانوادگی اختراع میکردند: «جمشیدی»، «گودرزی»، «خسروی».نزدیک به 90 سال دور شدهایم از روزگاری که تمام هویت یک فرد در برگهای در انتهای قرآن ثبت میشد و شاید تا سالها کسی آن را مرور نمیکرد تا تاریخ تولد او را به خاطر آورد، هویتی که با قانون جدید قدم در راه هوشمند شدن گذاشت.
آغاز به کار نخستین فرهنگستان ایران
روشنفکران اطراف رضاشاه از ابتدای روی کار آمدنش در پی پیرایش زبان فارسی بودند، افرادی نظیر فروغی یا محمدتقی بهار جایگزینهایی برای برخی واژهها پیشنهاد میدادند که مورد تأیید قرار میگرفت. به مرور این روند شکل جدیتری پیدا کرد و در نهایت در اردیبهشت 1314 منجر به تأسیس «فرهنگستان ایران» شد که سالها بعد به «فرهنگستان اول» معروف شد. نهادی که در زمان فعالیت با انتقادات صریح برخی روشنفکران و اهالی ادبیات البته روبهرو بود. یکی از منتقدان شکلگیری فرهنگستان سیدحسن تقیزاده بود، او روایت مقالهای که به قلم او در مجله تعلیم و تربیت منتشر شد را اینطور نقل میکند: «مقالهای برضد فرهنگستان - که لغت تازه میساختند - نوشتم. گفتم این کار بیخود است و فارسی را خراب میکنند. یک چیزی هم نوشتم که حکم شده، این عبارات و لغات را استعمال بکنند. میگفتند، به تصویب همایونی رسیده... من در آن مقاله نوشته بودم، این، کار اهل علم است که از این مقوله بصیرتی داشته باشند و با حکم و اینها نمیشود. گفتم که از قدیم گفتهاند که شمشیر، در کار قلم نباید مداخله کند.» مقاله تقیزاده که آن روزها وزیر مختار ایران در فرانسه بود به مذاق شاه خوش نیامد تا جایی که دستور داد مجله را از سطح شهر جمعآوری کنند و بعد هم دستور برکناری او را صادر کرد.استفاده از لغات و کلمات مصوب فرهنگستان در فضاهای رسمی اجباری بود و این امر یکی از چالش های جدی مراکز آموزشی و ادارات دولتی بود که هر بار با بخشنامهها و ابلاغیههای جدید برای استفاده از کلمات نو روبهرو میشدند. ریاست فرهنگستان در ابتدا به عهده فروغی بود و بعد از او وثوقالدوله عهده دار این مسئولیت شد. در دوران مسئولیت وثوقالدوله به مرور شکافی میان فرهنگستان و دربار ایجاد شد که مطلوب شاه نبود، به همین دلیل به بهانه کند پیش رفتن امور و نبود استمرار در ارتباطات فرهنگستان و دربار چند سال بعد از شروع به کار، تصمیم به انحلال فرهنگستان گرفته شد.
تهیه و تنظیم:حسن مجیدی
كلاه مردم ايران تغيير كرد
تمایل فوقالعاده عموم برای تغییر کلاه همه مغازههای کلاه دوزی را بهکار واداشته و با جدیتی مشغول ساختن انواع کلاههای تمام لبه دار هستند. اعضاء وزارتخانهها و ادارات دولتی همگی کلاههای خودشان را تغییر داده و کلاه تمام لبه دار به سر گذاشتهاند.برای مستخدمین بلدیه کلاه کاسکت با نوارهای زرد و سفید مطابق رتبه آنها در نظر گرفته شده و شکل آن تصویب گردیده دستور تهیه آن داده شده است. وزارت معارف برای اعضاء و اجزاء و معلمین مدارس کلاه کاسکت تصویب نمودهاند و اغلب اعضاء هم این دو روزه تهیه کرده و گذاشتهاند. سایر طبقات انواع کلاههای نمدی، حصیری، تابستانی کپی، کاسکت و غیره تهیه کرده و بعضی از کلاه دوزها هم فرمهای شکیل دوخته و در دسترس عموم گذاشتهاند.
روزنامه کوشش- چهارشنبه 21 خرداد1314
ساعات رسمی در تمام مملکت
طبق تصویب هیأت محترم وزراء عظام، ساعت رسمی واحد در کلیه نقاط مملکت شاهنشاهی باید برقرار باشد. این ساعت در تمام روابط عمومی مملکت بهکار میرود و در هر شهر یا قصبه که دفتر تلگراف باشد همه ادارات و مؤسسات ساعت خودشان را باید با ساعت تلگرافخانه مطابق نگاهدارند تا همیشه ساعت شهرها با ساعت تهران یکسان باشد.
بدیهی است تطبیق این ساعت که ساعت رسمی مملکت است مانع این نیست که هر شهری ساعت محلی خود را نیز به تناسب افق آن شهر معین نموده و در احتیاجات خصوصی خود بهکار ببرند. بنابر این از طرف وزارت پست و تلگراف و تلفن به کلیه مراکز تلگرافی ایالات و ولایات دستور لازم صادر گردیده که همه روزه ساعت صحیح را از تلگرافخانه تهران گرفته و به نقاط تابعه بدهند و ضمناً به بلدیه و ادارات حوزه نیز اطلاع بدهند که ساعت خود را از روی ساعت تلگرافخانه تصحیح نمایند.
روزنامه کوشش- سهشنبه 27 خرداد 1314
نام جدید شهرهای ایران
در چند ساله اخیر اسامی بعضی از شهرها تغییر نموده و نام های مناسبتری بهجای آن تعیین گردیده است.
اسامی جدید شهرهایی که تغییر کرده است درج می گردد.اکنون در کلیه مراسلات رسمی و پستی و غیره همیشه اسامی جدید شهرهای مزبور مورد استعمال می باشد و اسامی قدیم کاملا متروک گردیده است.
روزنامه اطلاعات- چهارشنبه 28 خرداد 1314
دستور مجالس سوگواری
از طرف ریاست وزرا مقرر است، چون مجالس ترحیم بهطوری که تاکنون معمول و متداول بوده نظم و ترتیب صحیحی نداشته هم اسباب زحمت و هم مایه تضییع اوقات و هم بر خلاف اصول حفظ الصحه است و بعلاوه برای صاحبان عزا نیز مشکلاتی در بر دارد، لذا برای تسهیل امر و اصلاح اوضاع کنونی مقرر میشود:
1- از طرف بلدیه در چند ناحیه شهر مساجدی برای مجالس ترحیم در نظر گرفته شود که بالنسبه بزرگ و جامع و در دسترس عموم باشد و این تعیین و تخصیص به اطلاع هر ناحیه رسانده شود.
۲- مقداری نیمکت و میز از طرف بلدیه تهیه و در هر یک از مساجد معینه به قدر کفایت برای نشستن واردین گذاشته شود تا از این به بعد جالسین روى زمین ننشینند.
3 - یک میز بزرگ که روپوش سیاه داشته باشد در محل مناسب برای گذاشتن جزوات کلامالله مجید گذاشته شود. قراء هم باید در جلوی همین میز قرار گرفته به تلاوت قرآن مشغول شوند. گذاشتن گلدان و قدح که چیز زایدی است روی میز یا روی زمین موقوف شود.
4- مجلس ترحیم بیش از یک روز نباید باشد و مدت انعقاد مجلس چه قبل از ظهر و چه بعد از ظهر بیش از دو ساعت نباید باشد.
5- هر وقت فوتی اتفاق افتاد و صاحب عزا خواست مجلس ترحیم برپا کند باید فوراً به بلدیه اطلاع داده، روز و ساعت انعقاد مجلس را معین نماید تا مأموران بلدیه مجلس را برای موعد معین آماده نمایند و قبلاً به اطلاع عامه نیز برسد یا اگر صاحب عزا ترجیح میدهد اشخاصی را بخصوص دعوت کند.
6- ختم کردن مجلس از طرف شخص معین رسمی یا غیر رسمی نباید بعمل آید و صاحب عزا هیچگونه ترصد و انتظاری از این بابت نباید داشته باشد بلکه باید نیم ساعت به آخر وقت مانده شروع به خواندن الرحمن کرده و مجلس را بهر حال که هست خاتمه بدهند و بعد از قرائت الرحمن اگر صاحب عزا خواست که ذکر مصیبتی هم بشود واعظی که دعوت میشود ذکر مصیبت را با کمال اختصار خواهد کرد.
7- صرف چای و قهوه و قلیان و سیگار در مجالس ترحیم باید متروک شود.
8- مأموران بلدیه و نظمیه مأمور و مراقب اجرای مقررات فوق هستند.
روزنامه کوشش- چهارشنبه 28 خرداد 1314
اطفاء حریق به خرج بلدیه
در سال های آغازبه کار اداره اطفائیه مردم یا اعتقاد چندانی به این اداره نداشته یا پولی برای اطفای حریق نداشتند که اداره بلدیه را مجبور به صدور اخطاریه های پی در پی می کرد:
گاهی اتفاق میافتد که صاحبان اماکن موقع وقوع حریق در اطلاع و اخبار حادثه مسامحه میکنند در حالتی که عدم اطلاع به دایره اطفائیه موجب خواهد شد که خسارت بیشتری به مالکین متوجه شود. لذا برای اطلاع به عموم اهالی محترم اعلان میشود که در مواقع وقوع حریق برای جلوگیری از هر نوع حادثه و خسارت باید فورا بوسیله تلفن نمره ۱۵ به اطفائیه بلدیه اطلاع دهند تا بلافاصله از طرف مأموران مربوطه اقدامات لازمه بعمل آید. ضمناً تذکر میدهد کلیه عملیات مأموران و اطفاء حریق به خرج بلدیه انجام گرفته و دیناری مخارج به هیچ اسم و رسم متوجه صاحبان املاک نخواهد بود.
بلدیه طهران
روزنامه اطلاعات- دوشنبه 3 تیر 1314