آغاز ثبت نام کلاس اولیها از امروز
ثبتنام یک میلیون و ۵۰۰ هزار کلاس اولی از امروز در ۶۱ هزار مدرسه ابتدایی آغاز شد.
معاون ابتدایی آموزش و پرورش در مصاحبه با خبرگزاری صدا و سیما گفت: کلاس اولیها براساس آمار اعلام شده امسال 100 هزار نفر بیشتر از سال گذشته هستند.
رضوان حکیمزاده افزود: براساس آیین نامه باید حداکثر تعداد دانشآموزان در کلاسهای پایه اول ۲۶ نفر باشد و ما به مدیران مدارس تأکید کردهایم که این میزان را رعایت کنند. وی گفت: ثبتنام کلاس اولیها تا پایان شهریور و در روزهای دوشنبه و چهارشنبه هر هفته انجام میشود، ولی از خانوادهها میخواهیم ثبتنام را به روزهای پایانی تابستان موکول نکنند.
وی تأکید کرد: ثبتنام در مدارس هیأت امنایی و غیردولتی براساس شهریه مصوب انجام میشود و در مدارس دولتی رایگان خواهد بود.
وی یادآور شد: ثبتنام در مدارس دولتی براساس محدوده جغرافیایی صورت میگیرد و خانوادهها باید مدارک احراز محل سکونت خود را در موقع ثبتنام به مدرسه ارائه کنند. رئیس سازمان آموزش و پرورش استثنایی نیز در مصاحبه با خبرگزاری صدا و سیما گفت: کلاس اولیها قبل از ثبتنام باید به پایگاههای سنجش مراجعه و شناسنامه سلامت دریافت کنند. مجید قدمی افزود: بیش از ۲ هزار پایگاه سنجش سلامت برای دانشآموزان پایه اول ابتدایی در نظر گرفته شده است و هر دانشآموز از لحاظ شنوایی، بینایی و آمادگی تحصیلی سنجیده خواهد شد.
وی خاطرنشان کرد: دانشآموزانی با نمره هوشی زیر ۳۰ و دانشآموزان چند معلولیتی به مدارس استثنایی معرفی میشوند و سایر دانشآموزان نیز به مدارس عادی معرفی خواهند شد.
وی از خانوادهها خواست هنگام مراجعه به پایگاههای سنجش سلامت کارت واکسیناسیون فرزند خود را همراه داشته باشند.
بررسی روند نرخ موالید در کشور
سقوط نرخ رشد جمعیت در ایران
پرستو رفیعی
خبرنگار
آمارها نشان میدهد تعداد تولدها در دو سال 95 و 96 نسبت به سالهای پیش از آن، سالی 40 هزار مورد کمتر شده است و به گفته مسئولین در سال 97 هم وضعیت خیلی متفاوتی در این زمینه نداشتیم. اعلام این آمار به گمانه زنیهای متعددی منجر شد تاجایی که مسئولان از مشکلاتی گفتند که ممکن است در حوزه رشد جمعیت با آنها مواجه شویم. حامد برکاتی رئیس اداره سلامت جمعیت و خانواده وزارت بهداشت نیز دراین باره به ایسنا میگوید: برآورد میشد در سال 1395شاخص جایگزینی جمعیت 1/2 باشد. اکنون برآورد ما این است که این شاخص حتماً کمتر از 1/2 شده است. بر این اساس مشخص میشود که در حوزه جایگزینی و رشد جمعیت ابتدا یک روند صعودی داشتیم و سپس روندی نزولی را طی کردهایم؛ بهطوری که اگر از این به بعد اتفاق ویژهای نیفتد و اقدامات ویژهای در حوزههای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی که روی تأهل و به دنبال آن فرزندآوری تأثیرگذار هستند، انجام نشود، در حوزه رشد جمعیت با مشکل مواجه خواهیم شد.
در این خصوص اما محمد میرزایی جمعیت شناس به «ایران» میگوید: در گذشته جمعیت ایران به دلیل انتقال جمعیتی ازثباتی قابل قبول برخوردار بود. انتقال جمعیتی یعنی رشد متعادل جمعیت که از مرگ و میر و زاد و ولد بالا در بستر توسعه اجتماعی و اقتصادی ناشی میشود.
وی ادامه میدهد: در سال 1340 دولت وقت، برای دستیابی به رشد جمعیت، سیاست تشویقی افزایش جمعیت را در پیش گرفت. اما به دلیل تغییرات بهداشتی صورت گرفته که بهطور اساسی و مستمر به کاهش مرگ و میر منجر میشد رشد جمعیت طی 5 سال به رشد انفجاری رسید به گونهای که دومین سرشماری در سال 1345 از رشد 3 درصدی جمعیت خبر داد. از این رو سیاست کنترل جمعیت و تنظیم خانواده از سال 1346 در دستور کار قرار گرفت. همین اتفاق در سال 1360 نیز تکرار شد. پس از تشویق به افزایش جمعیت در آن سالها، سرشماری سال 1365 نشان داد که رشد جمعیت ایران به 4 درصد رسیده است. البته 0.8 درصد این رشد به دلیل مهاجرت پذیری و حضور آوارگان عراقی و افغان اتفاق افتاده بود. اما 3.2 درصد باقی مانده هم عددی بزرگ محسوب میشد چراکه با چنین رشدی جمعیت کشور هر 20 سال یکبار 2 برابر میشود. یعنی اگر رشد جمعیت به همان منوال ادامه مییافت در سال 1405 جمعیت ما به دویست میلیون میرسید و درحال حاضر حدود 160 یا 170 میلیون جمعیت داشتیم.
میرزایی میافزاید: بنابراین برای پیشگیری از مشکلات ناشی از رشد انفجاری جمعیت باید برنامهریزی میشد. هرچند در این وضعیت مهاجرت میتوانست از مشکلات بکاهد اما حقیقت این است که مهاجرت هم تنها یک مسکن مقطعی بود و کنترل این وضعیت نیازمند تدبیری اساسی بود از این رو پس از سرشماری سال 65 در اولین برنامه توسعه اجتماعی اقتصادی دوباره به بحث تنظیم خانواده توجه شد.
به گفته این جمعیت شناس، کاهش باروری برای رسیدن رشد جمعیت به وضعیت تعادل اجتناب ناپذیر بود اما سرعت کاهش باروری، بیشتر از چیزی بود که پیشبینی میشد و این هم به این دلیل بود که خود مردم هم میخواستند تعداد فرزند کمتری داشته باشند. البته طرحهایی مانند اینکه بچه چهارم کوپن نگیرد و... بیسلیقگیهایی بود که انجام شد اما واقعیت این است که وجدان جمعی بر این موضوع اثرگذار بود.
وی با اشاره به اینکه در سال 1380 آمار جمعیت به زیر سطح جانشینی رسید اظهار میکند: با پیش گرفتن سیاست کاهش باروری در سال 1380 میانگین تعداد فرزندان یک زن به کمتر 1.8 رسید درحالیکه نباید این عدد از 2.1 کمتر باشد. پس از آن خوشبختانه بین سالهای 90 تا 95 این شاخص به 2.1 نزدیک شد به گونهای که دیگر دلیلی برای نگرانی وجود ندارد.
میرزایی با تأکید بر اینکه ایران در فرصت طلایی پنجره جمعیت قرار دارد میگوید: درحال حاضر حدود 82 میلیون نفر جمعیت داریم یعنی در کمتر از یک قرن جمعیت ایران 8 برابر شده است. بنابر این در شرایطی که سالانه رشد جمعیت 1.2 است و رشد جمعیت بالای عدد یک رشد تصاعدی محسوب میشود میتوانیم بگوییم که رشد جمعیت کشور نه تنها نگران کننده نیست بلکه مناسب هم هست.
وی همچنین به تغییرات جمعیتی که در کشور اتفاق افتاده اشاره میکند و میگوید: در سالهای اخیر ما تغییرات جمعیتی را تجربه میکنیم، یکی از ابعاد این تغییرات انتقال ساختار سنی است به این معنا که در دهه شصت که 46 درصد جمعیت کشور زیر 15 سال بود و تنها 3 درصد در سنین بالای 65 سال قرار داشتند، جوانترین جمعیت جهان را داشتیم اما با تغییر الگوی باروری که در 3 دهه اخیر اتفاق افتاد جمعیت کشور به سمت سالخوردگی پیش رفته است. البته این به آن معنا نیست که در سال 1340 که کشور ما جزو کشورهای سالخورده قرار میگیرد، بخش زیادی از جمعیت سالخورده هستند بلکه میتوان گفت در آن سالها تنها 15 درصد جمعیت در سنین بالای 65 سال قرار میگیرند و این فاجعه نیست. پیامد کاهش باروری که در 3 دهه اخیر اتفاق افتاده حرکت جمعیت به سمت سالخوردگی است که البته این، موضوع بدی نیست بلکه نیازمند توانمندسازی و برنامهریزی مناسب است. برای مثال در حال حاضر ژاپن سالخوردهترین جمعیت جهان را دارد و بیش از 20 درصد جعیت این کشور بالای 65 سال است و توسعه یافتهترین جمعیت جهان به شمار میآید. از این رو میتوان گفت سالمندی سونامی و فاجعه نیست ؛چالش است و میتوان با آن مقابل کرد.
وی تأکید میکند: بررسیها نشان میدهد در سال 1430، بیش از 60 درصد جمعیت یعنی حدود 63 درصد جمعیت 15 تا 64 ساله است و این یعنی جمعیت فعال. بنابراین میتوان گفت کشور ما در سالهایی که همه ازآن به بحران و فاجعه یاد میکنند، جمعیت فعال دارد. این جمعیت شناس میافزاید: از سوی دیگر میتوان گفت اگر در حال حاضر موالید کاهش یافته به این دلیل است که دهه شصتیها از اواسط دهه 80 تا اوایل 90 در نقطه اوج ازدواج بودند بهطوری که میزان ازدواج در آن سالها دو برابر شد یعنی از 8 در 1000 به 16 در 1000 رسید اما این گروه با گذشت زمان در حال خروج از سن ازدواج هستند. از این رو در میزان ازدواج ریزش خواهیم داشت. این ریزش میزان ازدواج در ریزش تعداد موالید هم اثر میگذارد. در سال 1430 دهه شصتیها به بالای 65 سالگی میرسند بنابراین این تغییر در جمعیت از این به بعد هم در تعداد ازدواج و موالید تأثیر میگذارد. اما با این حال و علی رغم اینکه ریزش ازدواج و ریزش موالید داریم بازهم رشد جمعیت وجود دارد به گونهای که در سال 1430 هرم سنی به شکل استوانه در میآید یعنی رشد جمعیت ثبات خواهد داشت و مشکلی به نام رشد منفی وجود ندارد. بنابراین به نظر میرسد به جای ترس از آینده باید بر توانمندسازی جوانان و سالمندان توجه کرد. وی تأکید میکند: ازسال 1335 تا 1395 هرسال بهطور میانگین یک میلیون نفر به جمعیت ما اضافه میشود از حالا به بعد ممکن است این یک میلیون نفر کمتر شود اما این نگران کننده نیست و باید کاری کنیم که افزایش متوقف نشود.
رشد جمعیت در ایران روند کاهشی دارد
این درحالی است که دغدغه کاهش جمعیت یکی از دغدغهها مقام معظم رهبری است، وزیر بهداشت نیز در این باره میگوید: امروز بحث رشد جمعیت یک دغدغه جدی و ملی است.از این رو باید گروههای هدف برای رشد جمعیت و فرزندآوری را باز تعریف وآنها را برای فرزندآوری تشویق کرد.
دکتر کیانوش جهانپور سرپرست مرکز روابط عمومی و اطلاعرسانی وزارت بهداشت هم در این باره به «ایران» میگوید: نتایج بررسیها نشان میدهد روند رشد جمعیت در ایران کاهشی است و با این روند در 20 تا 22 سال آینده پنجره جمعیتی کشور ما بسته خواهد شد. اگر امروز مقام معظم رهبری و وزارت بهداشت در خصوص افزایش جمعیت دغدغهمند هستند به این دلیل است که براساس آمار، روند رشد جمعیت کاهشی است. قطعاً در 30سال آینده میانگین تعداد سالمندان ما از میانگین جهانی افزایش پیدا خواهد کرد واین روند پیر شدن جمعیت و کاهش نرخ رشد جمعیت یک هشدار است. از این رو اگر امروز اقدامات پیشگیرانه برای کاهش نرخ رشد جمعیت انجام ندهیم در سالهای آینده نرخ رشد جمعیت و روند کاهشی آن ممکن است ادامه یابد و رشد به صفر برسد. در چنین شرایطی قطعاً حسرت روزهایی را خواهیم خورد که میتوانستیم اقدامات مداخلهای انجام دهیم. لذا در حال حاضر بحث این نیست که امروز نرخ رشد جمعیت چقدر است بلکه بحث یک روند است که قطعاً کاهشی است و منجر به افزایش جمعیت سالمندی در کشور خواهد شد و این قطعاً یک دغدغه مهم در حوزه جمعیت است.
وی با تأکید بر اینکه اگر روند کاهشی نرخ رشد جمعیت متوقف نشود قطعاً در آینده با مشکل مواجه میشویم میافزاید: این مشکل یکی از موانع توسعه همه جانبه کشور را تشکیل
میدهد. دکتر جهانپور در خصوص سیاستهای وزارت بهداشت در خصوص کنترل و پیشیگری از بروز این مشکل اظهار میکند: با تأکید وزیر بهداشت پروژه جمعیت یک پروژه ملی تعریف شده است و اقداماتی که صرفاً در حوزه مأموریت وزارت بهداشت است فعلاً به صورت کوتاه مدت در سه محور تعریف شده و عملیاتی خواهد شد.
جهانپور این محورها را چنین توضیح میدهد: نخستین محور این است که افزایش دسترسی و ارتقای درمان ناباروری برای زوجهای نابارور در کشور، مهیا شود. دومین محور، تشویق و ترغیب زوجهای نابارور و زوجهای تک فرزند به داشتن حداقل دو فرزنداست و محور سوم هم ترغیب زوجهایی است که به هر دلیلی ازدواج کردهاند و بین ازدواج و فرزندآوری آنها فاصله افتاده است. این افراد زمان مناسب و حاشیه سالم باروری که در سنین 18 تا 25 سال است را از دست میدهند. پس باید برای آنها برنامهریزی درست انجام شود. او تأکید میکند: در حوزههای مأموریت سایر سازمانها و ارگانها نیز مسائلی مانند تلاش برای تقویت بنیههای اجتماعی و اقتصادی و ترغیب و فرهنگسازی در حوزه ازدواج باید مورد توجه قرار گیرد. همچنین تسهیلاتی که برای ازدواج فراهم میشود باید در سایر حوزهها مورد توجه قرار گیرد.
بــرش
توانمندسازی مهمتر از افزایش جمعیت
محمد زینالی اناری جامعه شناس به «ایران» میگوید: اظهار نظر در خصوص کاهش رشد جمعیت و پیامدهای آن برعهده اقتصاددانان و جمعیت شناسان است اما آنچه که از رشد جمعیت مهمتر است پرورش انسان فعال است نه افزایش جمعیت منفعل. در شرایطی که بیشتر نیروی انسانی جامعه نیروی منفعل است جمعیت هرچقدر بیشتر شود نه تنها راه به جایی نمیبریم بلکه زمینه ایجاد نیروی منفعل بیشتر را فراهم خواهیم کرد. وی ادامه میدهد: در صد سال اخیر جمعیت ایران 8 برابر شده است اما واقعیت این است که جمعیت مصرف کننده ما چقدر شده و نیروی کار و جمعیت تولید کننده ما چه تغییری کرده است. در شرایطی که همه از خط فقر و شاخصهای رفاهی صحبت میکنند باید بگویم که متأسفانه در این سالها براساس توازن مناسب حرکت نکردهایم. من گمان میکنم وزارت بهداشت براساس منطقی که در سازمانهای بیمه وجود دارد سخن میگوید و بدنبال این است که به جمعیت کارگر اضافه شود. در شرایطی که ما به سمت بیشتر شدن جمعیت سالمندان میرویم و نیروی فعال کار رفته رفته کم میشود وزارت بهداشت با دیدگاه بیمار گونه به انسانها نگاه میکند و به دنبال جمع کردن موانع باروری است. در حالی که این انرژی و تلاش اگر برای توانمندسازی جمعیت صرف شود به مراتب نتیجه بهتری خواهیم گرفت. زینالی تأکید میکند: طبق فرمایش مقام معظم رهبری باید جنبش نرم افزاری صورت بگیرد و اقتصادانان، جمعیت شناسان و مسئولین این امر به اجماع برسند. در این شرایط است که میتوان به راهکاری دست یافت که منطق و استدلال در پس آن وجود دارد.
وی درخاتمه اظهار میکند: در شرایطی که جمعیت کشور در عرض 100 سال 8 برابر شده، اما جنس خاک کشاورزی و میزان تولیدات تغییر نکرده و ما همچنان در بیشتر موارد وارده کننده تولیدات کشورهای دیگر هستیم باید قبل از توجه به افزایش باروری به توانمندسازی افراد توجه کرد.
گزارش «ایران» از سخنرانی تقی آزاد ارمکی در نشست «طبقه متوسط؛ فروپاشی یا بازسازی»
خستگی مفرط طبقه متوسط
مهسا رمضانی
خبرنگار
نشست «طبقه متوسط؛ فروپاشی یا بازسازی» دیروز با سخنرانی تقی آزاد ارمکی، استاد جامعه شناسی دانشگاه تهران و به همت مؤسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی دانشگاه تهران، در محل این مؤسسه برگزار شد. وی افزود: «طبقه اجتماعی» همواره در علوم اجتماعی مفهومی بحث برانگیز بوده است، این مفهوم تقریباً از اواخر قرن هجدهم و اوایل قرن نوزدهم مطرح شد، اما با این حال تعریف مشخصی در خصوص آن وجود ندارد و اغلب تعاریفی هم که ارائه میشود، نسبی است.در میان طبقات اجتماعی «طبقه متوسط» بخاطر نقش اثرگذاری که در تغییرات اجتماعی و سیاسی دارد، از اهمیت بسیاری برخوردار است. ارمکی با اشاره به وضعیت طبقه متوسط در جامعه ایرانی اظهار داشت:طبقه متوسط در ایران مسأله است و ما در دانش جامعه شناسی با دوگانه رادیکال مارکسی و پارسونزی مواجهیم؛ به تعبیری دیگر تقابل پرولتاریا و بوروکراتها است.
در این فضا است که جایی برای بحث در خصوص طبقه متوسط باقی نمیماند. وی تأکید کرد که نه مارکس و نه پارسونز هیچ کدام تعریفی از طبقه متوسط ارائه نمیکنند و این ساحت افراطی دانشی در علوم اجتماعی، باعث در حاشیه ماندن طبقه متوسط شده است. ارمکی در ادامه از سنت فکری دیگری در علوم اجتماعی ایران نیز یاد کرد که از قضا آن هم بحث در خصوص طبقه متوسط را از دستور کار خود خارج کرده است. به زعم او، سنت انتقادی دیگری در علوم اجتماعی ما حاکم است که مسألهاش «حوزه عمومی» است و اساساً دغدغه طبقات را ندارد و در این راستا، مطالعات فرهنگی، جنسیتی، قومیتی و... را برشمرد. بر این اساس، نتیجه گرفت که طبقه متوسط چالشیترین مسأله اجتماعی جامعه ایران است چون در دانش اجتماعی ما غایب است و این غیبت در سنت فکری باعث شده تا در سیاستگذاریها و برنامهریزیهای توسعه هم جایگاهی نداشته باشد.
به باور ارمکی، برخلاف دیدگاههایی که حکم بر فروپاشی طبقه متوسط میدهند، طبقه متوسط در جامعه ایرانی حاضر است. او گفت ایران یک پدیده تاریخی است و به همین دلیل نیز در تاریخ معاصر مانده است.
به تعبیری ما پدیده تاریخی ای هستیم که استقرارمان، استقرار دینی، فرهنگی و اخلاقی است و بار این مسئولیت بر عهده طبقه متوسط بوده است.
ارمکی اظهار داشت در تاریخ اجتماعی ایران این دانشمندان، شاعران، نویسندگان، نقاشان و... بودند که مانع شکلگیری رادیکالیزم سیاسی شدند و تأکید کرد که طبقه متوسط بازیگر اصلی جامعه ایرانی در طول تاریخ بوده است. به زعم او، طبقات پائین در تاریخ اجتماعی ایران غیبت تاریخی و حضور لحظهای دارند چراکه همواره با دغدغه معاش مواجه بودهاند. طبقات بالا هم عموما در تغییرات اجتماعی غایب هستند یا حضوری ناتمام دارند و در این راستا به بازی ناتمام بورژواها در جریان انقلاب مشروطه گریز زد و گفت که طبقات بالا فرصتها را میگیرند ولی عمل اجتماعی ای را سامان نمیبخشند و عنوان کرد که ما با فقدان بورژوازی ملی در جامعه مواجهیم بورژوازی ملی در جامعه ما شکل نگرفته است تا جامعه را از شکنندگی اقتصادی نجات دهد. در این فضا، طبقه متوسط هم نمایندگی طبقات پایین جامعه را برای استقرار عدالت بر عهده دارد و هم نمایندگی طبقات بالا را برای ایجاد نظم و توسعه. از این رو، با پذیرش مسئولیتهای بسیار، به یک خستگی مفرط تاریخی مبتلا گشته است که گاهی به خودزنیهایی هم کشیده شده است. منظور ارمکی از خودزنی، عام شدن ارزشهای طبقه متوسط بود. ارزشهایی از قبیل داشتن همه آن چیزیهایی که یک زندگی مطلوب را محقق میکند.
به گفته ارمکی عام شدن ارزشهای طبقه متوسط از طرفی به حرکتهای اجتماعی در مسیر توسعه سرعت میبخشد اما از طرف دیگر چون مدیریت ارزشهایی را که تولید کرده دیگر در اختیار ندارد، با بحرانهای متعدد مواجه میشود. به باور او، به حاشیه رفتن طبقه متوسط باعث شده تا بخشهای پایینی طبقه متوسط به طبقات پایین وصل شوند و در این فضا تنها بخشهای بالایی طبقه متوسط هستند که نقش هویتی دارند و از اخلاق، قانون، جامعه مدنی و... حرف میزنند و خود را از رهگذر این مفاهیم بازسازی میکنند و در عین حال به نقد طبقات پایین در کنار طبقات بالا میپردازند. استاد جامعه شناسی دانشگاه تهران معتقد است که بخش بالای طبقه متوسط اگر بتواند از طریق فضای فرهنگی که کانون آن اخلاق، فرهنگ و قانون است، خود را بازسازی کند، احتمالاً زایش فرهنگی دیگری را منجر خواهد شد که امکان بسامان کردن حیات اجتماعی را میسر میکند. وی در پایان عنوان کرد: طبقه متوسط در تاریخ اجتماعی ایران همواره بازیگری کرده است اما امروز بازیگری خود را از دست داده است و بیارتباط با طبقات بالا و پایین در خود فرو رفته است. بیشتر به طبقات پایین سقوط کرده و آن بخشی هم که مانده به دنبال هویتیابی است.
آیا طرح رتبهبندی معلمان شامل فرهنگیان بازنشسته میشود؟
رئیس کانون بازنشستگان وزارت آموزش و پرورش درباره اینکه بازنشستگان فرهنگی رتبهبندی میشوند یا خیر، گفت: قانون میگوید رتبهبندی مربوط به شاغلان است یعنی برای افرادی که مشغول به کار هستند و طرح درس میکنند باید فضای رقابتی باشد تا کیفیت کارشان بالا رود. به گزارش فارس، احمد صافی اظهار کرد: افرادی که دیروز مقابل وزارت آموزش و پرورش تجمع کردند بازنشستگان 2 دوره هستند و بازنشستگان سال گذشته نیز در این جمع حضور داشتند که همگی پاداش پایان خدمت خود را میخواهند؛ معمولاً سازمان برنامه و بودجه و وزارت آموزش و پرورش بهدلیل برخی مشکلات هر سال در پرداختها تأخیر میکنند.
رئیس کانون بازنشستگان آموزش و پرورش افزود: برای طی شدن روند پرداختها دولت باید بودجه در اختیار سازمان برنامه و بودجه قرار دهد؛ در وزارت آموزش و پرورش عزم جدی برای پرداختها وجود دارد و این مورد را در برنامههای اصلی خود دارد ولی منتظر اعتبار هستند، لذا زمانی که اعتبار ارائه شود، پاداشهای پایان خدمت را پرداخت میکنند. صافی ادامه داد: این مشکلات در همه وزارتخانهها وجود دارد و باید به هر فردی که بازنشسته میشود پاداش پایان خدمت ارائه شود اما چون در آموزش و پرورش تعداد فرهنگیان زیاد است به طور مثال گاهی 50 هزار نفر در سال بازنشسته میشوند، نیاز به اعتبار بسیاری وجود دارد. او اضافه کرد: چون رقم پرداختیها بسیار بالاست طبیعتاً سرمایه بسیاری را میطلبد؛ طی مکاتبات و تماسهایی که با معاونت پشتیبانی وزارت آموزش و پرورش داشتیم، عنوان شد که تلاش میشود تا بودجه مورد نیاز جذب شود. صافی خاطرنشان کرد: بنده تقاضا دارم بهرهمندی از نظام رتبهبندی به بازنشستگان که زحمات بسیاری برای عرصه تعلیم و تربیت کشیدهاند، ارائه شود؛ نکتهای که اکنون پیگیر آن هستیم و در همین زمینه با رئیس صندوق بازنشستگی کشور جلسه داریم.